همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 94

1214 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3378 روز

    سلام و درود فراوان خدمت شما استاد عزیز و دوستان گرامی

    هر چقدر بیشتر توضیح میدین در مورد قوانین استاد احساس میکنم تشنه تر میشم نسبت به قبل در مورد شنیدن این اگاهی ها

    گاهی فکر میکردم وقتی درخواست برادرمو که ازم خواست بیاد توی فروشگاه من و همسرم کار کنه قبول نکردم شاید یکم بی رحمی باشه و اون پسر سر خورده بشه اذیت بشه اما الان وقتی میبینم با توجه به شناختی که از برادرم دارم که اون انرژی که میخامو نمیذاره تپی کار و به شدت به دوستاش وابستگی داره و اونی نیست که من میخام خوشحالم که درخواستشو قبول نکردم چرا که با قبول کردن درخواستش هم بهش ظلم میشدو هم یه درگیری و تنشهایی ممکن بود بین ما بوجود بیاد و حتی روابط خواهر برادریمونم خدشه دار کنه

    وقتی خودش بخواد راه زندگیشو پیدا میکنه و میاد جلو چقدر میتونه این قوانین دقیق و بی نقص باشه خدای من

    از این هدایت شدم به این صفحه خوشحالم دارم روی فایلهای تحول زندگی من کار میکنم و روزی یکی دو فایل گوش میدم و سرشارم از این همه اگاهی ناب و بی نظیر

    از استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان تشکر میکنم که اینجوری این فایلهارو با نظم و ترتیب در اختیار ما گذاشتین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ناصر ابرباف گفته:
    مدت عضویت: 942 روز

    سلام به استاد و مریم راجان

    استاد برای خودم خیلی اتفاق افتاده که هدایتی داخل فایل شدم و دقیقا مسئله ذهنیم حل شده

    و حالم خوب کرده

    ‌اینکه برای یک نفر یک کاری بخایم انجام بدیم که اون به نتیجه برسه اما آخرش تلبکار شده و به هیچ جایی نرسید

    خدایا شکرت جواب مسئله دیشبم که در ذهنم داشتم رو گرفتم

    خدایا شکرت روابط قشنگ ویکتا پرستی برام

    درست کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    نسترن ص گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    سلام استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز

    خدا رو شاکرم بابت وضع قوانین بی نظیرش

    چ زیباست که هیچ کسی قدرت تغییر سرنوشت ما را ندارد به غیر از خودمان.

    امروز خودم رو بخاطر رفتار ناشایستی که تو محیط کاری داشتم بسیار سرزنش کردم. امروز چون قرار بود مدیرمون منو به یک موسسه واسه کار معرفی کنه از مدیرمون جلو بقیه چندین بار تعریف و تمجید کردم. درصورتی که فراموش کردم تنها چیزی که میتونه زندگی منو تحت تاثیر قرار بده خداوند و باور های من هستش.

    پروردگارا امیدوارم هیچوقت این اشتباه رو تکرار نکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سید حسن گفته:
      مدت عضویت: 1065 روز

      سلام نسترن عزیز

      خیلی وقت ها خیلی اتفاقات تجربه ای میشود که دیگه اون کار را انجام ندهیم

      واگر میبینی که جایی کاری انجام میدهی که اون کار اشتباه است

      مشکل نداره بگو خدایا فهمیدم مسیرم اشتباه است

      واین جوری به خودمان احساس گناه نمی‌دهیم

      حالا اگر به خاطر کاری احساس گناه داشته باشیم یعنی دارین توجه میکنیم به نام خواسته ها

      همیشه موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سمیرا مهمانپرست گفته:
    مدت عضویت: 872 روز

    نشونه ی من در تاریخ 1403/1/21

    به نام پروردگار رزاق

    سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به سمت این سایت بی نظیر ، این استاد جوانمرد و بانو شایسته ی مهربان هدایت کرد….

    راستش را بخواهید این فایل نشونه ی دیروزم بود کمی از شروع فایل رو گوش دادم و یه کاری واسم پیش اومد که دیگه نتونستم ادامه اون رو گوش بدم شب هم واسه مهمانی دعوت بودیم . وقتی که رفتم مهمانی در اونجا به یک سری اتفاقاتی برخوردم که دقیقا در مورد موضوع همین فایل بود . فامیل ما در مورد این موضوع صحبت می‌کرد که واسه پسرش که 17 سال دارد، خیلی زحمت کشیده و خیلی واسش هزینه کرده بودند که او درس بخواند و حتی او را پیش چندین مشاوره برده بودند که اورا راهنمایی کنند ولی هیچ تاثیری نداشته بود و پسر ایشون اصلا با این همه تلاش نه تنها هیچ پیشرفت تحصیلی نداشته بلکه باعث تنش‌های خیلی زیاد در رابطه بین پدر و مادر هم شده بود …

    شب که از مهمانی برگشتیم تصمیم به گوش دادن مابقی فایل کردم و وقتی صحبت‌های بی‌نظیر استاد رو می شنیدم واقعا به درستی این موضوع پی بردم …

    خود من زمانی که با قوانین آشنا شدم بارها و بارها سعی کردم که این آگاهی ها رو به نزدیکانم هم بگویم ولی نه تنها هیچ نتیجه ای نگرفتم بلکه کلی هم انرژی ام را

    از دست میدادم ، همان طور که استاد می‌فرمایند که هر کسی به اندازه نیازش این آگاهی ها رو درک میکنه و اگر خود شخص بخواهد که تغییر و پیشرفت کند خداوند از بی‌نهایت طریق او را هدایت خواهد کرد …

    به قول استاد ما باید این باور رو در ذهنمون نهادینه کنیم و باید یاد بگیریم که تمرکزمون رو از روی دیگران برداریم و به خودمون اختصاص بدیم

    باید بپذیریم ،نه میتونیم سرنوشت کسی را به سمت خوبی هدایت کنیم و نه میتونیم سرنوشت کسی را به سمت شکست هدایت کنیم،ما فقط میتونیم سرنوشت خودمون رو تغییر بدیم.

    باید به این حالت تسلیم بودن در ناتوانی تغییر دیگران برسیم ، تا بتوانیم از زندگی خودمون لذت ببریم،تا بتوانیم خوشبختی را تجربه کنیم…

    من باید با تکرار این جمله ی طلایی استاد که: (من فقط با کمک کردن به خودم !با پیشرفت خودم !با موفقیت خودم !و با الگو سازی از خودم میتونم به دیگران کمک کنم و همه ی ما به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم) رو روزی هزار مرتبه با خودم تکرار کنم….

    خدا رو شکررررررکه توانستم از خودم ردپایی به جا بگذارم

    استاد نازنینم سپاسگزارم……..

    مریم جونم سپاسگزارم…….

    دوستان نازنینم از شما هم سپاسگزارم که کامنت من رو مطالعه کردین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    نوشین ازهاری گفته:
    مدت عضویت: 1093 روز

    با سلام خدمت عالیجناب عباس منش عزیز

    حدود دو سال است که با قوانین زندگی از طریق شما آشنا شدم. هرچند که همه ما این قوانین را ناآگاهانه در طول زندگی خود اجرا میکردیم ولی از وقتی متوجه شدم و خودم آگاهانه آن ها را تا جایی که میتوانم انجام میدهم حالم خیلی بهتر شده است و خدا را شکر میکنم که دوست عزیزی شما را به من معرفی کرد.

    امروز صبح راهکاری جدید در خصوص رسیدن به خواسته هایم پیدا کردم که به نظرم خیلی کاربردی است و خواستم با بقیه دوستان به اشتراک بگذارم شاید برای آن ها هم مفید باشد.

    همیشه به همه دوستانی که فرزند کوچک زیر سه سال دارند میگویم مراقب گفتار و رفتارتان پیش او باشید چون طبق گفته روانشناسان بیشتر شخصیت هر کودک تا زیر سه سال شکل میگیرد.امروز صبح که به طرف محل کارم رانندگی میکردم به خودم گفتم من بعد کائنات را مثل کودک سه ساله ای میبینم که هرچه بگویم در ذهنش نقش میبندد و به من همان را منتقل میکند. اگر حرف زشت بزنم اوهم همان کلمه را به من میزند و بالعکس. پس از این به بعد مواظب هستم که رفتار درست داشته باشم و فقط کلمات درست و خواسته هایم را به کائنات بگویم تا همان در ذهنش نقش بندد و برایم اجرا کند.

    دعا می کنم که در شرایط سخت همه ما کنترلمان را از دست ندهیم و به تنظیمات قبل از آشنایی با استاد عباس منش برنگردیم و بتوانیم با آگاهی هایی که داریم خودمان را مدیریت کنیم.

    با سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِکُمْ ۖ هَلْ لَکُمْ مِنْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ مِنْ شُرَکَاءَ فِی مَا رَزَقْنَاکُمْ فَأَنْتُمْ فِیهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ کَخِیفَتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۚ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ(28 روم)

    [خداوند] براى شما از خودتان مَثَلى زده است: آیا در آنچه به شما روزى داده‌ایم شریکانى از بردگانتان دارید که در آن [مال با هم‌] مساوى باشید و همان طور که شما از یکدیگر بیم دارید از آنها بیم داشته باشید؟ این گونه، آیات خود را براى مردمى که مى‌اندیشند، به تفصیل بیان مى‌کنیم.

    بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ ۖ فَمَنْ یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ ۖ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِینَ ﴿٢٩ روم﴾

    [اعتقاد و عمل مشرکان بر پایه تعقّل نیست] بلکه آنان که [با شرک ورزی] ستم کرده اند از روی جهل و نادانی از هواهای نفسانی خود پیروی نموده اند؛ پس کسانی را که خدا [به کیفر پیروی از هواها] گمراه کرده است، چه کسی هدایت می کند؟ و آنان هیچ یاری کننده ای [که از گمراهی و عذاب نجاتشان دهد] نخواهند داشت.

    فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿روم٣٠﴾

    پس [با توجه به بی پایه بودن شرک] حق گرایانه و بدون انحراف با همه وجودت به سوی این دین [توحیدی] روی آور، [پای بند و استوار بر] سرشت خدا که مردم را بر آن سرشته است باش برای آفرینش خدا هیچگونه تغییر و تبدیلی نیست؛ این است دین درست و استوار؛ ولی بیشتر مردم معرفت و دانش [به این حقیقت اصیل] ندارند.

    =======================================================================================

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم،سلام به دوستان توحیدی عزیزم

    دکمه ی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن برای من یک شبیه یک در جادویی توی غارحراست….و هربار من رو به سمت یک آگاهی هدایت میکنه که right a way پاسخ سوال منه،یا ذخیره ی آگاهی برای شرایطی که قراره بزودی تجربه کنم!

    به جرئت میتونم بگم،شاید توی این 2 سال،تعداد روزهایی که ازش استفاده نکردم،به اندازه ی انگشتان دستم باشه،اونم به 2 دلیل:یا اون روز به اینترنت دسترسی نداشتم،یا ساعتش بهم ریخته و دیرشده!یعنی یک روز صبر کردم تا فردا صبحِ زود بزنم روی نشانه م!

    چون برام خیلی مهمه که اول صبح،هدایتم رو دریافت کنم!

    یعنی من با این ایمان میزنم روی نشانه م که قراره یک دستی باشه که خدا از طریق اون باهام حرف بزنه!این ایمانم تکاملی قوی و قویتر شد،هربار که جواب مسئله م رو گرفتم،دفعه ی بعد با اطمینان بیشتری ازش استفاده کردم….

    نمیدونم چند نفر مثل من،به ارزشمندیِ این دکمه و درهای جادویی پشتش پی بردند وهر روز برای روشن شدن قدم های بعدی ازش استفاده میکنندولی این رو میدونم حتی همین دکمه ی رایگان هم فرکانسیه…به میزانی که بچه ها ارزشش رو درک کنند،میتونند به صورت پرکتیکال ازش استفاده کنند…

    و اما رد پای امروز من:

    دیشب ترمزی پیدا کردم به اسم دلسوزی،کاملا متوجهش شدم!

    نگرانی و دلسوزی و عذاب وجدان برای فردی غیر از خودم …

    که آینده ش چی میشه؟که اگر فلان اتفاق بیفته سرگذشتش چی میشه؟

    ازونجا که یاد گرفتم ناظر به افکارم باشم،از خدا طلب هدایت کردم چطور این ترمز رو از ذهنم بردارم و با همین افکار خوابیدم و صبح از همین دکمه ی جادویی هدایتم رو دریافت کردم.

    مطالب ارزشمند استاد که با هر خط نوشتنش توی دفترم،صدای خرت خرت شکستن ترمز هارو توی سرم میشنیدم!

    بی دلیل نیست که خداوند در قرآن به قلم قسم خورده…یک دنیا فرقه بین شنیدن و نوشتن شنیده ها ….

    یکبار مطالب کلیدیِ فایل رو توی دفترم نوشتم،وحالااینجا مکتوبش میکنم: هم برای باور پذیری بیشتر،و هم با اینکار یک نسخه ازش رو این قسمت از دیوار غار حرا،ثبت میکنم تا بعدها نقشه ی راهم رو گم نکنم.

    پس به امید الله مهربان:

    =======================================================================================

    ما باید بپذیریم،نه میتونیم سرنوشت کسی را به سمت خوبی هدایت کنیم و نه میتونیم سرنوشت کسی را به سمت شکست هدایت کنیم،ما فقط میتونیم سرنوشت خودمون رو تغییر بدیم.

    باید به این حالت تسلیم بودن در ناتوانی تغییر دیگران برسید،تا بتوانید از زندگی خودتان لذت ببرید،تا بتوانید خوشبختی را تجربه کنید.

    =======================================================================================

    تک تک ما به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم!

    مثل یک رستوران سلف سرویس

    تک تک ما به یک اندازه به خوان نعمت دسترسی داریم!

    اینجوری نیست که فکر کنیم یکسری آدم ها بیشتر دسترسی دارندو اونیکه بیشتر دسترسی داره،باید یک کاری بکنه برای اونایی که کمتر دسترسی دارند!نه اینطور نیست! همه به یک اندازه دسترسی دارند!

    به قول قرآن اون آدم هایی که خودشون دارند به خودشون ظلم میکنند،اگر بیدار بشند،دست دراز میکنند و هرچی که بخوان برمیدارند،اگر بیدار نشند و شما دست دراز کردی که بگیری و به اونها بدی: برخلاف مسیر قانون حرکت کردی!هم به خودت ضربه زدی و هم به اونها!

    یعنی یک موقعی هست که درد و غم و تشنگی و گشنگی و دربه دری و بیچارگی و بی خونگی برای بیدار شدن انسان نیازه،باید این مرحله رو رد کنه

    مثل درآوردن جوجه از تخمش

    مثل باز کردن پیله ی کرم ابریشم

    اینجوری از بین میبریش!اون باید خودش تلاش کنه و این تلاش و حرکت بهش کمک میکنه

    =======================================================================================

    سوال:پس ما چطور باید به دیگران کمک کنیم؟

    با کمک کردن به خودتون!با پیشرفت خودتون!با موفقیت خودتون!و با الگو سازی از خودتون!

    میتونید به دیگران کمک کنید

    سوال:چه کسی میتونه درمورد خدا،خوب صحبت کنه؟کِی من میتونم ایمان افراد رو به خداوند بیشتر کنیم؟

    آیا غیر از زمانی هست که خودم نتیجه گرفته باشم؟

    اگر من یک انسان بدبخت و بیچاره باشم و بعد بیام بگم آی ملت! خدا یک نیروی مهربانی که هرچی بخواهی به تو میدهد!آیا بقیه نمیان بگن:مرد مومن، تو اگر خودت بلد بودی،به یک جایی میرسیدی!تو خودت مشکل داری،بعد درمورد خدا صحبت میکنی؟

    سوال:کِی ما میتونیم به افراد کمک کنیم که باورهای بهتری داشته باشند؟کِی میتونیم به افراد بگیم،برو از غذارو از سلف سرویس بردار و بخور؟!

    وقتی جلوی خودمون غذا باشه!بگیم ببین من رفتم غذا رو برداشتم و دارم میخورم؟!توهم برو همین کار رو بکن!

    ما این موقع میتونیم صحبت کنیم.

    =======================================================================================

    اگر ما قوانین جهان هستی رو خوب درک کنیم،اگر بحث مدار هارو درک کنیم،اگر ما خداوند رو،عظمتش رو،مهربانیشو،بخشندگیشو درک کنیم:

    خیلی راحت زندگی میکنیم

    خیلی شاد زندگی میکنیم

    خیلی طبیعی زندگی میکنیم

    خیلی طبیعی زندگی میکنیم!!!!

    طبیعی یعنی اینکه: یک زندگی سالم؛شاد؛پرازنعمت و ثروت؛پراز زیبایی و آرامش؛پر از روابط قشنگ؛پر ازروحیه خوب؛پراز عشق؛پر از یکتاپرستی؛پر از خوشبختی؛پر از سعادت؛پر از نعمت

    این یک زندگی طبیعیه:))))

    یعنی انسان باید به این شکل زندگی کنه!

    این طبیعیه!طبیعت اینکه باید اینجوری زندگی کنه!

    هرچیزی غیر ازین یعنی غیر طبیعی :))))

    =======================================================================================

    اگر ما قوانین جهان هستی رو درک نکنیم،زندگی ما غیر طبیعی میشه،رنج ها ومشکلات میاد!

    اما این مشکلات میاد که ما بفهمیم قوانین چیه!

    حالا:

    بعضی ها زودتر میفهمند،بعضی ها دیرتر میفهمند!

    اما هرکسی در زمان خودش میفهمه،ما نمیتونیم زمان فهمیدن کسی رو زودتر یا دیرترکنیم!ما باید در مقابل تغییر دیگران:تسلیم باشیم

    =======================================================================================

    ما بینهایت و بی اندازه به خداوند نزدیک هستیم!

    ما بینهایت متصل هستیم ودسترسی داریم به نعمت های خداوند

    اگر این رو باور کنیم،اگر آسوده باشیم،اگر تسلیم پروردگار باشیم،اگر توکل کنیم،اگر ایمان داشته باشیم دریافتشون میکنیم.

    انقدر راحت دریافتشون میکنیم که خودمون هم باور نمیشه

    انقدر راحت که انگار نه انگار معجزه رخ داده!

    =======================================================================================

    خداروصدهزار مرتبه شکر که همواره در حال هدایت ماست…خداروشکر که تا دست تسلیم براش بالا میاریم بر میزان این هدایت اضافه میکنه و از چپ و راست،فرشته هاش رو میفرسته …

    استادجانم سپاسگزاری ازت به کلمات نمیاد،دعا میکنم بزودی بتونم با نتایجم خوشحالتون کنم.

    دوستون دارم و قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان از شمال ایران به شمال فلوریدا

    به امید سعادت دیدارتون در بهترین زمان و مکان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 110 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1340 روز

      سلااااااااام سعیده جان

      چطوری خوبی؟

      توووووولدت مبارک باشه سعیده

      .

      .

      .

      .

      .

      .

      .

      .

      ‌.

      آخ ببخشید منظورم عیدت بود:)))

      عیدت مبارک باشه سعیده جان

      انشالله که امسال زندگی خیلی خیلی هیجان انگیزتری نسبت به سالی که گذشت داشته باشی

      واقعاً احساس میکنم سالی گذشت زندگیت خیلی هیجانی شده بود:)))

      راستی چه نکات ارزشمندی گفتی چند خط کامنتت رو خوندم ، شروع کردم با خودم صحبت کردن دقیقاً منم بهتره به صورت مرتب از این دکمه طلایی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن استفاده کنم و از طرفی اگر یک ترمزی توی ذهنم پیدا میکنم خیلی راحت از خدا بخوام که بهم بگه چیکار کنم ، البته همیشه سعی میکنم بابت هر چیزی از خدا بخوام ولی احساس میکنم خیلی بهتر باید بشم تو این مورد ، چون همانطور که در جریان هستی من دو سه ماهی میشه که دوره 12 قدم رو خریدم دارم کار میکنم

      بخاطر اینکه احساس میکنم دوره 12 قدم خیلی داره کاری میکنی که این ویژگی همیشه هدایت خواستن از خدا توی من تقویت بشه

      راستی یه چیز خیلی جالبی بهت بگم سعیده

      من قبل از اینکه دوره 12 قدم رو بخرم از خدا نشانه ای واضح میخواستم که اگر لازمه دوره 12 قدم رو بخرم و از قدم اول شروع کنم به کار کردن روی خودم ، بهم یک نشونه بده

      فکر میکنی نشانه ام چی بود؟؟؟

      جان من حدس بزن :)))

      .

      .

      .

      .

      .

      خب همانطوری که در جریان هستی هر کسی هر قدمی بخره قدم بعدی از دوره 12 قدم براش 40 درصد تخفیف میخوره

      حالا جالبی داستان اینجاست یه روز رفتم قسمت دوره های 12 قدم دیدم روی قدم دوم قیمت اصلی خط خورده زده 870 هزار تومان:|

      بدون اینکه اصلاً قدم اول رو خریده باشم !!!

      یعنی خدا اینجوری بهم نشانه داد:)))

      چون یادمه به برادرم و مامانم گفتم برای شما هم همینجوریه؟؟

      اونا هم علاوه براینکه کلی تعجب کردند چرا قدم دوم برای من بدون اینکه قدم اول رو بخوام بخرم تخفیف 40 درصدی دوره خورده گفتند نه اصلاً

      بعد من خودم برنامه نویس وب هستم کاملاً میدونم هرگز تحت هیچ شرایطی اصلاً منطقی نیست که قیمت یک محصول مخصوصاً برای مثلاً همه یکسان باشه در حالیکه برای من یه جور دیگه نشون بده

      هیچی دیگه اینقدر این نشونه خدا برای من جدید و متفاوت بود که هنوزه که هنوزه در عجبم

      خدا دیگه با آپشن های جدید و بروز شده ، نشونه میفرسته )))

      همین دیگه

      بازم سال نو رو بهت تبریک میگم سعیده جان ایشالله یه روزی در زمان مناسبش همدیگه رو ببینیم :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      جواد یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2734 روز

      سلام خانم شهریاری

      سال نو تون مبارک نماز روزه ها و صلات ها و نوشتنها و درک کردن ها و عملکردن ها و نترسیدن ها و رفتن تو دل ترسها و راز و نیازهای نیمه شبها و تنهایی ها و بیکسی ها و صحبت کردنها با خدا و زدن تو دهن شیطونها و شکایت کردن ازش پیش خدا و نشستن رو شونه های خدا و توی غار کهف منتظر پاسخ موندن ها و دیدن نشونه ها و قویتر شدن ایمانها و نا امید شدن ها و دوباره حرکت کردنها و نشون دادن ایمانها و خود آروم کردنها و کَر شدن در مقابل حرفهای اطرافیان ها و با خودت تنها شدن ها و من خود میان جمع و دلم جای دیگرست ها و اشک ریختن ها و بزرگ تر شدن ها تون قبول باشه بانو

      پاتون رو از رو گاز ور ندارین ولی پای دیگه تون رو از روی شیلنگ اکسیژن وردارین حله همه چیز راه میفته این جمله همینجوری اومد نمدونم چرا ولی شاید باید مینوشتم ولکن الله رمی

      حتی وقتی خط روی مانیتور صاف بشه هم امید هست …

      لا تقنطو من روح الله…

      خدا هست

      خدا هست

      خدا هست …

      میدونین این جمله یا رفیق من لا رفیق له یا شفیق من لا شفیق له یاانیس من لا انیس … خیلی من باهاش حال میکنم خَیلی

      ببخشید که این کامنتم همش شد …

      سه نقطه

      میگن یه نفر کر بودن نوار خالی (در اون زمان کاست)گوش میداده میگفته هر کسی یه درک متفاوتی از این نوار خالی داره البته این قسمتش رو من اضافه کردم و الا کسی که کره لال هم هست ولی خب درک میکنه

      بگذریم

      بیاین بنویسین از اقداماتتون ببینم چکار کرده سعیده مون به کجا رسیده از عملها هم بگین ببینیم مثل آقارضا عطار روشن خدا آخرش دست از سرتون ورداشت یا نه؟شوخی میکنم انشالله که همیشه دستش رو سرتون باشه هر چند که نمیشه چون دستش رو دستهاست البته دست رو دست نزاشته اون گوشه پاها رو هم رو هم انداخته باشه نیکهاش باز باشه به ما و شما بخنده ها

      منظوری اینه ید الله فوق ایدیهم

      و بقول حنیف

      والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        سلام به برادر عزیزم آقا جواد

        سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به قلب سلیمتون

        چقدر تلگرافتون قشنگ بود و دقیقا خط به خطش حال و هوای این روز های من…

        نماز روزه ها و صلات ها و نوشتنها و درک کردن ها و عملکردن ها و نترسیدن ها و رفتن تو دل ترسها و راز و نیازهای نیمه شبها و تنهایی ها و بیکسی ها و صحبت کردنها با خدا و زدن تو دهن شیطونها و شکایت کردن ازش پیش خدا و نشستن رو شونه های خدا و توی غار کهف منتظر پاسخ موندن ها و دیدن نشونه ها و قویتر شدن ایمانها و نا امید شدن ها و دوباره حرکت کردنها و نشون دادن ایمانها و خود آروم کردنها و کَر شدن در مقابل حرفهای اطرافیان ها و با خودت تنها شدن ها و من خود میان جمع و دلم جای دیگرست ها و اشک ریختن ها و بزرگ تر شدن ها

        این روز ها منم و کنترل ذهن و حرکت با ایمان …

        نه این روز ها …از اسفند تا الان…

        میگه برو مشهد ،میگم چشم

        میگه برو فریدونکنار،میگم چشم

        برو تهران… چشم..

        برو ساری … چشم..

        برو دانشگاه گرگان… چشم…

        نامه ی استعفات رو کتبی بنویس و حتی از مرخصی هات بگذر… چشم…

        فقط…چشم…چشم…چشم…

        اعتماد به جریانی که نمیبنی سخته…اونم وقتی تا چشم کار میکنه آدم غیر هم مداره،اما… به محض اینکه اعتماد میکنی…به محض اینکه قدم برمیداری …اون هزارتا قدم برمیداره برات…

        ایمانت میشه،عشقت میشه،نورت میشه،آرامشت میشه…

        به خدا داداش…روزی هزاربار صداشو میشنوم میگه من حواسم بهت هستا،غصه نخوریا،فقط ذهنت رو کنترل کن،از چپ و راست برام نشانه میفرسته،کمک میفرسته،اصلا نمیدونم چه جوری توصیفش کنم…

        همه ش بهش میگم باباااا!پسر! من انقدر سرت غر میزنم! انقدر ناشکر میشم! ی وقتایی گریه میکنم،ی وقتایی ناامید میشم!

        تو چرا بیخیال من نمیشی؟چرا هی دست نوازش گرت رو روی سرم میکشی میگی نترس،من هستم

        داداش جواد…نمیدونم چرا دارم اینارو میگم…چشم هام خیسه…

        خدا خیلی خوبه خیلی …

        کاش یکم رهاتر باشم،یکم با ایمان تر باشم،یکم بیشتر شکرگزارش باشم…

        دوروز دنیا،در برابر ابدیت قد یک چشم بهم زدن هم نیست…

        دعا میکنم وقتی به ابدیت پیوستم،شرمنده ی عشق مطلقش نباشم…

        بزودی میام مینویسم چه قدم هایی رو برداشتم و چه نتایجی با قدرت خدا رقم خورد…

        فقط قدرت خدا…

        وگرنه من همون بچه م که قدرت نداشت سرش رو‌،روی گردنش نگه داره…

        فقط ببین خدا داره برای من چیکار میکنه که اون بابایی که سی ویک ساله چشم غره هاش تن‌و بدن منو میلرزوند…با همون بابا کاری کرده که داره ساختمون به ساختمون دنبال خونه برای من میگرده….

        خدا دلش رو برام نرم کرد داداش…

        خدا…؟

        خدا همه چیزه…

        خدا یک حشره ست…خدا یک ستاره ست…خدا من…خدا تو…خدا همه …

        خدا یک انرژی که تو‌بهش شکل میدی…

        هم عشقه…هم نفرت…هم خوبی…هم بدی…هم بالاست …هم پایینه…

        نمیشه گفتش …نمیشه گفتش …

        توکل میکنم بر زنده ای که هرگز نمیمیره…و با نور خودش این پیک رو هم رد میکنم و به امید الله میام و مینویسم مثل همیشه قانون جواب داد…

        ازتون ممنونم برای همه چیز و از خداوندمیخوام خیر و برکت و نعمت و‌ثروت و آرامش از آسمون و زمین براتون بباره…

        به امید دیدارتون در بهترین زمان‌و‌مکان

        قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 74 رای:
        • -
          عاطفه خواجه گفته:
          مدت عضویت: 1774 روز

          سعیده سعیده سعیده

          چشام از عشق خدا خیسه

          گاهی تو ستاره قطبیم میگم خدایا کمکم کن امروز توحید رو بیشتر درک کنم و توحیدی باشم

          اصلا چی فراتر از اینه؟

          چه احساسی فراتر از عشق به خدا و عشق بازی باهاشه؟

          چه کسی مهربون تر از اونه؟

          چه قدرتی بالاتر از اونه؟

          اصلا کی قدرت داره در برابر خدا؟ قطعا هیچکس

          کاش به یادم بیارم تمام قدرت دست اونه

          کاش حواسم باشه به ادما قدرت ندم

          نخوام راضیشون کنم نخوام به عوامل بیرونی قدرت بدم

          خدایا کمکم کن بتونم روز به روز بیشتر درکت کنم

          سعیده دارم تمام توانمو میذارم برای ادامه

          برای کنترل ذهن

          گاهی واقعا احساس خستگی میکنم

          میگم چرا نمیشه.

          چرا به هم میریزه

          چرا اونی میخوام بهم داده نمیشه

          گاهی بی ایمان میشم و قدرت رو میدم به دیگران ولی خدا دوباره دستمو میگیره

          دوباره بهم نشون میده حواسش بهم هست

          باهام حرف میزنه

          گاهی با زبون و کامنت های تو باهام حرف میزنه

          کاش بدونی که چقدر خوندن کامنت هات رو دوست دارم

          قلب قرمز بزرگ برای تو دوست عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        سلام به برادر عزیزم آقا جواد…

        خیلی دور …خیلی نزدیک…

        این فایل امروز مجددا نشانه ی روزانه م بود و کلی از کامنت خودمم استفاده کردم و همچنین کامنت پربرکتی که شما برام گذاشتید…

        بازم ازتون ممنونم بی نهایت.

        چند وقت پیش داشتم فکر میکردم این داداش جواد کجاست پس؟خبری نیست ازش،حتما مشغول عشق بازی با فرشته کوچولوی خونه ست که ازتون ایمیل اومد که تو عقل کل پاسخ داده بودید و اتفاقا از لطفتون از اسم من یاد کرده بودید.

        خلاصه که این نشانه و‌این کامنت بهانه ای شد برای تشکر از شما که چطور در روزهای سخت زندگیم دست خدا شدید و به کمکم اومدید.

        الهی که با خانواده ی بهشتیتون همواره غرق نور الله باشید.

        به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازتون!

        قلبِ فراوان از جزیره ی کیش به خراسان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  7. -
    منیره مختاری فر گفته:
    مدت عضویت: 829 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانواده بزرگ و صمیمی عباسمنش

    تقریبا 5 سال پیش که تازه یه سر نخی گرفته بودم از قانون و اصلا تسلط نداشتم با اساتید‌و‌اموزش های دیگه ،یادمه همشون میگفتن رسالت شما اینه که این اگاهی رو نشر بدید ‌خوبه که کار خیر انجام بدید و بقیه رو وارد این مسیر کنید ،ما باید جهان رو تغییر بدیم جهان رو نجات بدیم فارغ از اینکه ما قدرت اینو نداریم تا کسی رو تغییر بدیم ،کسی که در مدار دریافت اگاهی نیست .

    اون روزا من خودم گیج و منگ بودم و ثبات نداشتم و شاید فقط یک درصد متوجه میشدم و هزار برابر کمتر از اونم نمیتونستم عمل بکنم ولی همش پیگیر این بودم دوستان و اعضای خانواده ام رو و حتی کسانی که اصلا نمیشناختم رو به یه طریقی اگاه کنم

    و این روند ادامه داشت تا تقریبا یک سال پیش که خدا منو هدایت کرد به این سایت واقعا معنوی و توحیدی از پایه و اساس و نه فقط به حرف

    و اروم اروم یاد گرفتن این عطش به اشتراک گذاشتن مطالبی رو که خودم استفاده میکنم رو خاموش کنم

    و تا نتایج عالی نگرفتم و افراد خودشون التماس نکردن که چرا تا این حد زندگی من دگرگون شده من حرفی نزنم و سکوت کنم ،

    جالب بود اون روزا خودم به نتیجه خاصی نرسیده بودم و هر بارم با این کارهام کلی انرژی از دست میدادم و به جای اینکه توجه و تمرکزم رو احساس خوبم رو ورودی هام باشه دنبال کمک به دیگران بودم تا خدمتی کرده باشم

    این جمله رو باید مثل یه میخ تو مغزم بکوبم که همه ما به یک اندازه به هدایت خداوند ،به نعمت و ثروت و به این انرژی که جهان رو میگردونه در ارتباطیم و نزدیکیم

    و اصل مهم اینکه ،باید مراحل آماده شدن برای دریافت اگاهی ها و هدایت خداوند رو بگذرانیم …

    باید تکامل طی شود ،

    و ما نمیتونیم سرنوشت کسی رو به سمت خوبی ببریم یا به سمت نابودی .

    خیلی از منابع وجود داره به جای اینکه مارو به مسیر درست ببره از مسیر و از اصل دور میکنه

    البته که کسی که میخواد در علم رسوخ کنه راه رو پیدا میکنه اصل رو پیدا میکنه و خداوند هدایت میکنه

    استاد عزیزم واقعا از شما سپاس گزارم ،شما بهترین و مناسب ترین انسان هستید برای ابلاغ اصل قانون ،و چکیده وشالوده قانون رو به دست ما رسوندید،

    خداوند به اندازه عظمت و ثروت و فراوانی خودش به شما ببخشد .

    شاد و پیروز باشید در پناه الله …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    Mahdi گفته:
    مدت عضویت: 532 روز

    سلام و درود به دوستان هم فرکانسی و همراهان عزیز سایت

    رب العالمین رو سپاس میگم که به سمت این فایل فوق العاده هدایت شدم.

    چقدر کلام استاد سرشار از آگاهی بود برای من. چقدر من رو به فکر فرو برد و چقدر به احساس رهایی من کمک کرد.

    یادم میاد از همون دوران دبیرستان که درس خوندن و پیشرفت تو زندگی برامون اهمیت پیدا کرده بود، چقدر اصرار داشتم تا دوستان و هم کلاسی هام رو هم کمک کنم تا اونها هم به نمرات بالا و رتبه های بهتر دست پیدا کنند. ساعتها با دوستانم به صورت تلفنی درباره امید و انگیزه و ارزو و پیشرفت صحبت میکردم اما وقتی نتیجه‌ای توی باورهاشون و اعمالشون نمیدیدم انگیزه من هم افت میکرد و عملگراییم به شدت پایین میومد.

    امروز هم دست از تغییر دیگران و اینکه میتونم جرقه‌ای در ذهنشون باشم، برداشتم اما باز به فکر تغییر باورهای افراد خانوادم هستم. از فایل های روشنگری استاد درباره باورهای توحیدی برای مادرم ارسال میکنم، درباره قوانینی که بهشون آگاه شدم با اعضای خانوادم صحبت میکنم، اما …

    سپاسگزار پروردگارم هستم که از طریق این فایل طرز تفکر جدیدی در من شکل گرفت که دست از تغییر دیگران بردارم و باور داشته باشم

    هرکس به محض اینکه احساس نیاز درونی به تغییر و پیشرفت داشته باشه، رب العالمین، خالق آنها بدون شک اونهارو به سمت مسیر درستشون هدایت میکنه همونطور که من درحال هدایت هستم.

    خداوند رو بسیار شاکرم بابت این حس رهایی که بهم دست داد و خیلی مطمئن تر از قبل شدم کسی که بخواد هدایت بشه قطعا به هزاران روش این اتفاق براش میوفته، چه از طریق استاد عباسمنش چه طرق دیگه.

    از استاد عزیزم و خانم شایسته بسیار سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایل ها. این سایت بهترین پاتوق من در این روزهاست.

    جانی و دلی ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    امین حافظ گفته:
    مدت عضویت: 522 روز

    درود به استاد عزیز

    دقیقا من امشب با همسرم داشتیم راجع به اینکه چقدر و چجور باید به دیگران کمک کردصحبت میکردیم

    و دقیقا من خودم دوسال از وقتمو گذاشتم برای کسانی که حتی جز نخبگان درس خوانده دانشگاههای مختلف کشور بودند و تقریبا عین فرمایش شما تا 99 درصد فایده نداشت و اونها به مسیری که میخواستن رفتن و فقط خستگیش به تن من موند دقیقا درسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1843 روز

    به نام پروردگار سخاوتمندم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی ،

    سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیز که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین.

    سپاسگزارم که همیشه از هدایت شدن صحبت میکنید ، هدایت شدن جانی دوباره به روحم میبخشه و من همه ی نتایجمو مدیون همین عمل کردن به هدایت هام هستم.

    از وقتی تمرکزمو از روی دیگران برداشتم و به خودم اختصاص دادم ، هدایت هارو بیشتر دریافت کردم و دریافت هدایت و عمل به اون یعنی با طبیعت خودم همراه شدن ،

    یعنی برای ساختن زندگی‌ای بهتر تلاش کردن

    یعنی درک بهتر قوانین زندگی ،.

    عمل به اون الهامات باعث گرفتن نتایج دلخواه میشه و «نتایج» باعث قدرت گرفتنِ باورهامیشه و قدرت گرفتن باورهاباعث خلق نتایج بزرگتر و نتایج بزرگتر باعث بیشتر ماندن در احساس بهترمیشه وطبق قانون احساس خوب ،اتفاق خوب برام به ارمغان میاره و این چرخه ی زیبا همچنان به کارش در زندگی من ادامه میده و زیبایی بیشتر می آفرینه.

    همه اینا از زمانی شروع شد که من انرژی وتوجه و تمرکزمو روی تغییر خودم گذاشتم ،

    «طبیعی‌ترین و خداگونه‌ترین شیوه زندگی‌، شیوه‌ای است که فرد به جای تمرکز بر تغییر دیگران‌، تلاش می‌کند تا با تمرکز بر آنچه که او را مدت زمان بیشتری در احساس بهتر نگاه می‌دارد‌، نسخه بهتری از خود بسازد. تنها افرادی توانایی زیستن به این شیوه را دارند که‌، این عدل خداوند را باور کرده‌اند که به همه ما توانایی خلق زندگی‌مان به وسیله باورهایمان را بخشیده است»

    مهربان پروردگارِ سخاوتمندم سپاسگزارم که هدایتم کردی به آگاهی های این سایت توحیدی ، دوستدارم هرروز بیشتر و بیشتر به شیوه قوانین زندگی کنم و هرروز در اجرای عملی این قوانین مهارت بیشتری کسب کنم تا خالق تمام عیار خواسته هام باشم.

    دوستتون دارم و سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاشتن این آگاهی های زندگی ساز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: