خودمان را هم قضاوت نکنیم، چه برسد به دیگران - صفحه 13
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/01/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-24 08:12:342024-07-20 17:51:48خودمان را هم قضاوت نکنیم، چه برسد به دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد ,موضوعی که انتخاب کردید خیلی موضوع خوبی و اینکه واقعا یکی از مشکلات و یکی از خطاهای بزرگ ما آدماست اینکه خودمون و مبرا از هر اشتباهی میدونیم یا به قول شما وقتیم که میپذیریم یه اشتباهی کردیم یه عالم توجیه داریم برای اون اشتباه ولی فقط کافی یه نفر دیگه اون اشتباه رو بکنه اون وقت که دیگه به هیچ علتی برای انجام اون کار طرف فکر نمی کنیم و فقط و فقط اونو تخریب میکنیم حالا یا تو ذهن خودمون یا بدتر از اون جلوی دیگران .ومن فکر میکنم گاهی این کار به خاطر اینه که ما اعتماد به نفس نداریم و برای این که خودمون رو خوب جلوه بدیم میایم دیگران رو بد جلوه میدیم واشتباهاتشون رو قضاون میکنیم.استاد توی صحبتاتون از انتقاد نکردن گفتین سوالم از شما اینه ایا شما میخواین بگین که کلا ما باید انتقاد کردن رو از واژگان روزمرمون حذف کنیم شاید گاهی اوقات انتقاد کردن برای یک نفر سازنده باشه مرز بین انتقاد و قضاوت مرز خیلی باریکی به نظرم نباید کسی رو قضاوت کرد که بگیم اصلا چرا این کار رو کرده ما اگه بودیم این کار رو نمیکردیم یا…ولی گاهی با انتقاد و گوش زد کردن یه سری چیزا البته بدون محکوم کردن طرف مقابل میشه یه سری از رفتارای اشتباه تصحیح بشه البته این نظر منه نمیدونم تا چه حد درست
سلام
قضاوت کردن از اختیارات خداوند متعال هست
واگر بتوانم رنگ وبوی خدا را در خودم احساس کنم شاید فقط خداوند به من قدرت قضاوت صحیح را اعطا کند
استاد عزیزم سلام
خیلی به موقع بود این فایل. چون من چند روزی بود که خودمو حسااابی به باد سرزنش و قضاوت گرفته بودم و از خدا خواستم خودش کمکم کنه از این چرخه ی اشتباه بیرون بیام.
فکر کنید سر چه موضوعی؟ نخریدن یک کلاه!!!
اما الان که حرف های شما رو گوش دادم ، به خودم گفتم ببین ملیحه چند درصد آدم ها اینطوری هستن که از کارشون بیرون بیان و بدون هیچ حقوقی تنها با تکیه بر خداوند زندگی کنن و خوش بگذرونن و خرید های خوب بکنن و اتفاقا خدا هم از راه های مختلف براشون پول بفرسته؟ اما تو اینکارو کردی. تو الان 7 ماهه داری اینطوری زندگی میکنی. تو این مدت شبیهتین حالت به زندگی دلخواهتو ، زندگی کردی. بالاترین آزادی که همیییشه آرزوت بودو داشتی. خیلییی بهتر خودتو شناختی . اینا دستاوردهای کمی نیست !! به یاد آوردم که تو این مدت چقدرر آرامشم بیشتر شده و چقدر از لحاظ مالی اطمینانم به خدا بیشتر شده .
اما تو این چند روزه مداام داشتم با بی رحمی خودمو قضاوت میکردم که چرا دو سه مرود خرید رو به اطر قیمتشون و ترس از بی پولی انجام ندادم و میگفتم حالا که تو این کارا رو نکردی پس ایمانتو به خدا نشون ندادی و لایق این نیستی که خدا پولای بیشتری به سمتت بفرسته. و تماااام اون خرج هایی که با ایمان و دل خوش و شجاعانه کرده بودمو خیلییی راحت نادیده گرفتم همین دو سه موردو مداام میکوبیدم تو سر خودم و نمیتونستم خودمو ببخشم.
و یا دوستانی که با بی میلی کارمندی میکردن رو میزدم توی سر خودم که ببین اینا کار میکنن اما تو نمیکنی! اما فراموش کردم که من دارم الان آرزوی دوران کارمندی خودمو برآورده میکنم که آرزوم این بود که از اون کار بیام بیرون و آزاد شم و از ترس بی پولی کار نکنم. آرزوم این بود که با ایمان به خدا زندگی کنم نه کارمندی کردن از ترس بی پولی.و من حالا 7 ماهه که این آرزو رو دارم از فضل الله محقق میکنم
همه اینا رو یادم رفته بود. چیزایی که ازشون وحشت داستم رو باهاش رو به رو شدم و حالا فهمیدم که بدون کار قرار نیست که بی پول بشم یا بدبخت شم.
اینا رو اینجا نوشتم تا دستاوردهاموو برای خودم بلد کنم. ایمانی که تا الان داشتمو برای خودم بلد کنم. مطمعنم که خدا با تحسین نگاهم میکنه و به من افتخار میکنه
خدایا شکرت که هدایتم کردی.
استاد خیلی خوب گفتی که نگاه خدا به ما با مهربونیه و اصلا ما رو قضاوت نمیکنه. واقعا خدا مثل یه معلم بیییینهااایت عاشق و دلسوزه که هرررگز برای خطامون ما رو سرزنش نمیکنه.
خدایا ازت سپاسگذارم که بازم با من حرف زدی
دوستان عزیزم در پناه خدا شاد و موفق باشین ?
سلام خانواده ی صمیمی خودم
قضاوت نکردن رو من سالهاست که یاد گرفتم انجامش ندم . دقیقا توی همون مواقعی بود که من هر وقت کسیو قضاوت میکردم توی شرایط همون شخص قرار میگرفتم و عینا میدیدم که حتی اگه از دیدگاه خودم کار درستتری رو انجام میدادم از دیدگاه بقیه کارم و عملکردم کاملا اشتباس و خودم وقتی از اون شرایط بیرون میومدم میدیدم که عملکرد خودمم بهتر از شخصی که قضاوتش کردم نبوده .
رفته رفته متوجه شدم که هرچی رو قضاوت میکردم مشابهش رو خودم میدیدم و من یاد گرفتم قضاوت کردن شخصی که من توی شرایطش نیستم فقط باعث میشه آرامشمو به هم بزنم .
اما شنیدن این صحبتها اونم وسط این سفر قشنگمون باعث شد که دیدگاه های قشنگتری بدست بیارم ، آره هر بار دنیا قشنگتر میشه .
از این فایل یاد گرفتم که وقتی بتونم به این باور برسم که من جای اون نیستم و اگه بودم شاید بدتر از اون عمل میکردم ، خیلی راحتتر میتونم اون شخص رو دوس داشته باشم ، خیلی راحتتر میتونم اون رو تکه ای از خودم ببینم ، تکه از خدا ، خیلی راحتتر میتونم که آرامشمو داشته باشم ، چون اون اتفاق فقط یه پاسخ متفاوت بوده توی شرایط متفاوت .
یاد گرفتم هیچ مسئله ای انقدر بزرگ نیست که بخوام تمرکزمو بذارم روش .
یاد گرفتم این قضاوت کردن و دیدگاه منفی به شرایط باعث جذب شرایط واتفاقات منفی بعدش میشه .
یاد گرفتم فقط با تغییر دیدگاهم با یه جمله ی ساده که من جای اون نیستم و حق ندارم قضاوت کنم به احساس خوب برسم و این اتفاق رو پشت سر بذارم و ادامه راهمو با اتفاقات خوب و حس خوبتر ادامه بدم .
یاد گرفتم که میشه به جای قضاوت از هر اتفاق تجربه بدست بیارم .
من خیلی وقت بود یاد گرفته بودم که قضاوت نکنم ، ولی فقط چند وقتیه که یاد گرفتم که میشه از اون شرایط به نفع خودم استفاده کنم و درس بگیرم و احساسمو خوب نگه دارم .
خدایا شکرت .
مرسی استاد عزیزم .
در پناه فرمانروای کل کیهان .
مریم جان سلام. امیدوارم هر کجا که هستید حالت عالی باشه. من بیوگرافی که تو صفحه خودت نوشتی رو خوندم. خیلی بهم انگیزه داد. خیلی ایمان منو به استاد و این مسیری که توش هستم و فایل هاش بیشتر کرد. واقعا ازت ممنونم. کاش بتونم از نزدیک شما رو ببینم و ازتون تشکر کنم. در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید
خدا نگهدار. 👋👋
سلام امین عزیز
آرزوی حال عالی و دل شاد دارم برای شما دوست عزیزم
ممنونم که کامنت گذاشتی برام و یادآوری کردی که چه کامنتی گذاشتم . راستش برای خودمم نیاز بود این کامنت . خوشحالم که کامنتم تونسته کمکی بکنه البته به قول استاد اعتبارش مال من نیست .
به امید روزی که همه ی خانواده عباسمنش کنار هم جمع شیم و همدیگه رو ببینیم⚘ در پناه حق
سلام خیلی ممنونم ازشماها تقریبا ی سال پیش روی این موضوع خیلی کارکردم وخوب نتیجه گرفتم وقتی تقریبا از قضاوت شدید رهاشدم فکر وتوجهم به نکات مثبت گذاشتم خیلی احساسم خوب شد من یاد گرفتم که من فقط مسئول رفتارهای خودم هستم وهرکسی مثل خودم امکان داره اشتباه کنه ،ولی صبح زود هنوز این فایل رو ندیده بودم رفتم توی سایت قسمت محصولات که دیدگاه دوستان رو بخونم دیدم که زده فقط کسانی که محصول تهیه کردن میتونن وارد شن ،اونجا دیگه ناخودآگاه رفتم توی قضاوت که این همه از استاد تعریف میشه چرا اینکارو کرد، فایلهای رایگان هم میزاره خوب تبلیغش دیگه، ازاین جور چیزا توی ذهنم بود
خدایا سپاسگذارم به درکاهت
چقدرررر ادمای اطرافمو قضاوت کردم و توقع داشتم مورد قضاوت قرار نگیرم
از دوست و دشمن ایراد گرفتم و گفتم دیگران از زندگی من چی میخوان وقتی من کاری به کسی ندارم
به لطف خدا هروز بهم الهام میشه هی فلانی این رفتاری که خودت دوس نداری کسی باهات داشته باشه خودت انجام میدی
و جهان بازتاب رفتار ماست
سپاسگذار از خدایی که این رسالتو به شما داد
وهمچنین از شما
سلام
این اولین کامنتی هست که میگذارم که البته دلیلش را هم میدونم.
دانستن این مطالب خودش قدم بزرگیه اما کافی نیست. واقعا سخته که قضاوت از سرمون بیفته، مثل فنر می مونه، سعی می کنیم ازش دور بشیم اما بعد از مدت کوتاهی به عادت بد قضاوت کردن دوباره برمی گردیم.
قضاوت دیگران یک مقوله است، اما قضاوت خود از اونم بدتره، چیزیه که حس گناه و رنج را برامون دائمی میکنه، سیستم عصبی مون را مدام تحت فشار قرار میده و همین فشار باعث میشه نتونیم بازم درست تصمیم بگیریم.
واقعا نمیدونم چرا اینقدر سخته بعضی چیزها را رها کنیم. بقول عزیزی انگار دکمه ول کن مون خرابه.
منم مثل استاد و خیلی های دیگه در کودکی، نوجوانی و جوانی و حتی همین الان (البته کمی کمتر) خطا کردم و می کنم و بعضی هاش وحشتناک بوده پس واقعا چه جای قضاوت می مونه؟ و بقول حضرت مسیح کسی که گناه نکرده بیاد سنگ بزنه.
دور از جون جمع، قضاوت کردن غلط زیادیه و نتیجه اش میشه دچار شدن خودمون به اونچه قضاوتش کردیم. ابعادش کوچیک و بزرگ نداره. بعضی ها شاه را قضاوت کردند، هیتلر و … را و الان خودشون از همه اونها، دارند بدتر رفتار می کنند و شاید بهتره بگیم روی اونها را سفید کردند چون به فرموده پیامبر، وقتی کسی را قضاوت می کنیم نمی میریم تا به اون موضوع دچار بشیم.
ممنون از استاد بابت این تلنگر و آگاهی و بیان کامل و رسا.
به نام خداوند سبحان
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس مش عزیز و تمامی دوستان
این فایلِ رایگانِ فوق العاده، خودش در حد یک محصول ارزش داشت. متشکرم استاد
استاد همیشه وقتی فایل تصویری و صوتی رو دانلود میکنم تا میره که دانلود بشه متن توضیحات فایل رو هم میخونم و این بار وقتی با کلماتی مثل “تصمیم گیری” و “خودشناسی” مواجه شدم خیلی هیجان زده شدم.
استاد، موضوع خیلی خوبی رو مطرح کردید و ای کاش اینکه چرا آدمها علاقه دارند درمورد هم قضاوت کنند رو به عنوان یه مسابقه مطرح میکرید.
من ازخیلی وقت قبل به صورت عمیق به این موضوع فکر کردم و به 2تا نتیجه کلی رسیدم که چرا آدمها درمورد هم قضاوت میکنند:
1- همانظور که شما اشاره کردید؛ هنوز خیلی از آدما باور ندارند یا نمیخواهند باور کنند که تمام اتفاقات، افراد و شرایطی که در زندگی شان تجربه میکنند را به واسطه ی افکار و فرکانس ها و باورهایشان دارند تجربه میکنند.
استاد اجازه بدید یه داستان از خودم رو براتون تعریف کنم. اون اوایل که با شما آشنا شده بودم و شما قانون بخشش رو تو فایل های رایگان و محصولات توضیح میداید من هم تحت تاثیر قرار گرفته بودم (جوگیر شده بودم!) و چند وقت بعدش رفته بود یه لیست از آدمهایی که ازشون متنفر بودم یا درحقم بدی کرده بودند یا درموردم قضاوت اشتباه کرده بودند رو تهیه کرده بودم و جلوی اسم شون نوشته بودم که میبخشمشون. خلاصه بعد از بخشیدن اونها حالم برای چند وقت خیلی خوب بود. یکی دو سال از این موضوع گذشته بود و من اتفاقی اون برگه رو پیدا کردم و بعد که قشنگ فکر کردم دیدم که هنوز با دیدن آدماهای اون لیست احساس تنفر دارم. و این احساس با بخشیدن گفتاری یا نوشتن روی کاغذ فقط یه مقدار کاهش پیدا میکنه ولی بعد از مدتی میرسه به سطح اولیه.
خلاصه من خیلی تو این فکر بودم که چرا با وجود اینکه این افراد رو بخشیدم ولی وقتی اونها رو میبینم یا به یادشون می افتم این حس نفرت دوباره زنده میشه و منو اذیت میکنه.
بعد از مدتی تو کتاب اسکاول شین پاراگرافی رو خوندم که خیلی منو به فکر فرو برد و کمک کننده بود. نوشته بود تو فصل بهار الوارهای چوب را برای اینکه راحت تر حمل کنند در روخانه می اندازند تا به محل مورد نظرشان در پایین دست روخانه برسد ولی گاهی اوقات این الوارها بهم گیر میکنند و این الوارها یک سد ایجاد میکنند که مانع رسیدن آب به پایین دست رودخانه می شود. برای همین آسیابانان پایین دست وقتی که متوجه این موضوع می شوند به سراغ الوارها می آیند. اما همه ی الوارها را از جلوی آب برنمیدارند فقط سراغ یکی از الوارها که گره گاه نام دارد میروند و با برداشتن همان یک دانه الوار مابقی الوارها که به آن گیر کرده بوند و خودشان گیرهای بعدی را به وجود آورده بودند تمام الوارها آزاد میشوند و جریان رودخانه مجدد برقرار میشود.
اسکاول شین با گفتن این داستان بعدش اشاره کرد که اگه روخانه زندگی شما آنطوری که میخواهید جاری نیست (کم فشاره) یا خشک شده به مخاطبانش توصیه میکرد که بروید و گره گاه اصلی رو پیدا کنید.
استاد من خیلی رو این موضوع فکردم که ببینم گره گاه من چیه که نمیتونم این حس نفرت نسبت به اون لیست رو از بین ببرم. خلاصه این گفته های اسکاول شین و حل این تنفره همیشه گوشه ی ذهن بود و دنبال گره گاهم بودم. من با فایل های رایگان و محصولات شما همزمان داشتم تکاملم را طی میکردم و از صحبت های شما فهمیده بودم که همه شرایطی که ما داریم تجربه میکنم به علت باورهامون هست. دیگه فهمیده بودم که گره گاه اصلی من از بین صدها باور مخرب فقط یه باور هست که اسمش رو گذاشته بودم باور گره گاه (شما اسمش رو گذاشتید تزمز).
باور گره گاه باور مخربی هست که هزران باور مخرب دیگه پشتش گیر کرده اند و اگه باور گره گاه رو از جلوی اونها برداریم سیل خوشبختی ها وارد زندگی ما میشود و بقیه باروهای مخرب رو به حاشیه میزند یا در خود حل میکند
استاد شاید از موقعی که اون لیست رو نوشم تا وقتی که باور گره گاهم رو پیدا کردم حدود 4 سال زمان برد. همین 1 سال پیش بود که پیداش کردم و اون این بود که “من هنوز بارو نداشتم که تمام اتفاقات، افراد و شرایطی که در زندگیم تجربه میکنم را به واسطه ی افکار و فرکانس ها و باورهای خودم دارم تجربه میکنم” نفرت داشتن از کسی یعنی این باور در ما وجود داره که اون فرد میتونه تو زندگی ما تاثیر بداره یعنی ما هنوز باور نکردیم که به واسطه ی افکار و فرکانس ها و باورهامون خالق تمام شرایط زندگی خودمون هستیم. اگه ما هنوز کسی رو قضاوت میکنیم یا از قضاوت کسی درمورد خودمون ناراحت میشم یعنی هنوز داریم ادا درمیاریم که باور داریم باورهامون خالق شرایط مان هستند
استاد نمیدونی اون روز چه یافتم یافتمی زدم و چه ذوق مرگ و چه دیوانه ای شده بودم من!!! چقدر از دست خودم خندیدم
آره! ما اگه با عباسمش هستیم ولی هنوز از کسی نفرت داریم یا داریم کسی رو قضاوت میکنیم یعنی داریم ادا درمیاریم که قانون رو بلدیم. یعنی هنوز دنبال تایید طلبی هستیم که داریم نظرات قشنگ قشنگ مینویسیم!
2- انسانها خودشان را وجودی مستقل تصور میکنند.
قبول داریم که همه چیز از انرژی هست و خاصیت انرژی این هست که نه به وجود میاد و نه از بین میره بلکه از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشه. خداوند هم خودش رو در سوره توحید اینطور معرفی میکنی “لم یلد و لم یولد” یعنی نه به وجود میاد و نه از بین میره و خودشو تنها یک انرژی کل میدونه “احد”
همه چیز یک چیز (خدا) است و یک چیز (خدا) همه چیز.
اگه کسی فقط جمله بالا رو درک کنه دیگه هیچ کسی رو قضاوت نخواهد کرد و از قضاوت کسی هم ناراحت نمیشه. چون وقتی داره کسی رو قضاوت میکنه انگار داره از خودش قضاوت میکند، انگار داره خدا رو قضاوت میکنه. ریشه تمام مشکلات ما این هست که خودمان رو وجودی مستقل از خدا در نظر میگیرم در صورتی که همه ی ما یکپارچه خدا هستیم.
2سال پیش تو خدمت سربازی که بودم شب یلدا میخواستم مرخصی بگیرم که برم کنار خانواده باشم. ولی فرمانده قرارگاه بهم مرخصی نداد و خیلی بهم ریخته بودم و هر ناسزایی که تا به اون روز بلد بودم رو ته دلم داشتم به اون فرمانده میدادم (البته چون من نگاه توحیدی رو از استاد یاد گرفته بودم و بهش باج نمیدادم و دنبال عدالت بودم یه کم باهام لج کرده بود و شاید بعدها داستانش رو تعریف خواهم کرده که آخر خدمت کاری کردم که از قرارگاه پرتش کنند بیرون و عدالت اجرا بشه). داشتم به سمت محل استراحت خودم میرفتم که با چندتا از بچه ها که داشتد مرخصی میرفتند هم مسیر شدم و دیدم که اِاِاِ ! اونا دارند از فرمانده تعریف و تمجید میکنند و من دارم هر ناسزایی که بلدم به فرمانده میدم. یه لحظه تعجب کردم و گفتگوهای ذهنیم ساکت شد! داشتم یه کشفی میکردم! شب که باخودم خلوت کردم به این نتیجه رسیدم که قضاوت آدما از دیگران بر مبنای این هست که دیگران چقدر “به نفع شون” عمل کردند یا نه! اگه به نفعشون عمل کرده باشند اون آدم رو آدم خوبی قضاوت میکنند و اگه به نفعشون عمل نکرده باشند اون آدم رو آدم بدی قضاوت میکنند. عجب کشفی کرده بودم! (اون فرمانده به نفع من عمل نکرده بود و به نفع بعضی دیگه عمل کرده بود) عجب جرقه ای خورده بود تو ذهنم! اما بعدها که یه کم بیشتر فکر کردم این سوال رو از خودم پرسیدم که چه چیزی باعث میشه که ادما به منفعت خودشون فکر کنند و اون رو مبنای قضاوت هاشون قرار بدهند؟ و به این نتیجه رسیدم که هویت فکری یا همون “منی” که انسانها برای خودشان قائل شده اند باعث بوجود آمدن این منفعت طلبی و مبنا قرار دادن اون برای قضاوت هاشون میشه.اما اگه ما همه چیز رو یک چیز (خدا) بدونیم و یک چیز (خدا) رو همه چیز بدونیم دیگه منعتی درکار نیست که بخواهیم دیگران رو برمبنای اون قضاوت کنیم، دیگه هر اتقاقی که بیوفته رو به نفع یک وجود یکپارچه میدونیم که مدام دراه گسترش پیدا میکنه.
بعد از اون من به یه نظریه اورجینال برای خودم دست یافتم به نام “نظریه بی انصافی تعامل اجتماعی”
نظریه بی انصافی تعامل اجتماعی میگه: اگه 99 تا گوی سفید و 1 گوی سیاه وجود داشته باشه، معمولا آدما به جای اینکه یه دونه از 99 تا گوی سفید بردارن و اونو به سمت اون یه دونه گوی سیاه پرتاپ کنند، اغلب اون یه دونه گوی سیاه رو برمیدارن و به سمت اون 99 تا گوی سفید پرتاب میکنند و همه ی گوی های سفید رو نابود میکنند. در اینجا مراد از گوی سفید، خوبی هایی که دیگران در حق ما میکنند و مراد از گوی های سیاه، بدی هایی که دیگران درحق ما میکنند. چقدرخوبه که وقتی به دوستی زنگ میزنیم و نمیتونه جواب بده، قضاوت بد نکنیم و به جاش به بارها جوابی که به تماسهامون داده فکر کنیم.
چند وقت پیش اوسیانو کروز دستیار کیروش یه ناسزایی به یه خبرنگاری که قصد حاشیه سازی برای یکی از همکارانش رو داشت گفت. دیگه تمام جامعه خبرنگاران دست به دست دادند و ساعت ها وقت گذاشتند و صفحه ها متن درباره ی این رفتار نوشتند و همه کلاه قضاوت بر سرشان گذاشتند و این بنده خدا رو کوبیدند و حتی برخی از افراطی ها پای نژاد سیاه اوسیانو رو هم میان کشیدند و دچار نظریه بی انصافی تعامل اجتماعی شدند و یه لحظه پیش خودشان خلوت نکردند که آقا! این اوسیانو تا به امروز هیچ بی احترامی به ما نکرده بود و هزاران بار هم از ما رسانه ها تعریف و تمجید کرده است حالا به خاطر اون هزاران بار محترم بودنش این یکبار بی احترامی را نادیده بگیریم.
همانطور که گفتم ریشه تمام مشکلات ما این هست که ما خودمان رو وجودی مستقل از خدا در نظر میگیرم. و این ساخت هویت ها و ساختن “من” مجزا، منشا تمام دردسرها و قضاوت هاست.
جو ویتالی یه سمیناری داره به نام حضور در صفر (AT ZERO) و تو اون سمینار به همراه دکتر هیولن تأکید دارند که ما مسئول تمام اتفاقات خوب و بدی که تو جهان هستی میوفته هستیم و باید خودمون رو اصلاح کنیم. حتی دکتر هیولن با این کار بعضی از بیماران روانی یه بیمارستان رو شفا داده. یه جای این سمینار خیلی جالب بود که جو ویتالی داشت میگفت من خیلی وقت هست که تلویزیون نگاه نمیکنم چون تو اخبار مدام از چیزهای منفی صحبت میشه و میگفت وقتی با دکتر هیولن آشنا شدم ازش پرسیدم که آیا شما تلویزیون و اخبار رو نگاه میکنید؟ که دکتر هیولن جواب داده من ۲۴ ساعته اخبار نگاه میکنم که به یاد بیارم من مسئول همه این اتفاقات هستم و خودم رو اصلاح (پاکسازی) کنم. خیلی دیدگاه درستی بود به نظر من، چون وقتی ما قبول کردیم که خداوند همهچیز هست یعنی ما هم خداوند هستیم و همهی جهان هستی هم جزئی از ماست پس ما مسئول تمام اتفاقات هستیم و کسی رو قضاوت نمی کنیم. باید بگردیم و باورهای گره گاه خودمون رو پیدا کنیم تا جهانی بهتر داشته باشیم
وقتی ما رفتارکسی رو قضاوت میکنیم یا حتی وقتی که رفتارش مستحق قضاوت کردن باشه باید بگردیم که توی ما چی بوده که با این موضوع مواجه شدیم چون اگه ما تو یه مدار دیگه ای بودم هرگز با چنین شرایطی مواجه نمیشدیم
استاد وقتی شما داشتید داستان مجری و محسن رضایی رو میگفتید من داشتم استغفار میکردم که خدایا چه باوری تو من بوده که من دارم بد قضاوت شدن محسن رضایی توسط مجری رو از زبان شما میشنوم و مسئولیت بد قضاوت کردن مجری رو خودم قبول کردم. وقتی فکر کردم دیدم باز این برمیگرده به همان مورد شماره یک که توضیح دادم یعنی هنوز من به طور صددرصد باور ندارم یا نمیخواهم باور کنم که تمام اتفاقات، افراد و شرایطی که در زندگیم تجربه میکنم را به واسطه ی افکار و فرکانس ها و باورهای خودم دارم تجربه میکنم. اگه من این رو به صورت صدرصد باور و عملی میکردم هزگز این بد قضاوت شدن محسن رضایی توسط مجری رو از زبان شما نمیشنیدم.
خودشناسی کارسختیه و راه درازی در پیش داریم ولی خیلی خوشحالم که تو این صراط مستقیم با شما هستم استاد
سلام دوست عزیز..چقد عالی بود چیزایی که گفتید..منو به فکر فرو برد..ممنونم از خدا که اینجام و ممنون از شما که این تجربیات قشنگتون رو با ما به اشتراک گذاشتید
سلام دوست عزیز نظر بسیار عالی و تاثیر گذاری گذاشته بودین واقعا از خوندن تک تک کلمات شما لذت بردم ……نظر شما واقعا منو به فکر فرو برد انصافا خیلی کم پیش اومده از خوندن نظری در سایت اینقدر لذت برده باشم…..بهتر از این نمیشد این فایل رو تحلیل کرد
واقعا درک شما از قوانین بسیار بالاست …..موقع خوندن نظر تون بارها در دل به شما احسنت گفتم و ارزو کردم کاش به اندازه ای شما درکم از قوانین بالا بود…. با اجازه ای شما نظرتون رو در نوت گوشیم کپی کردم تا هر وقت خواستم دوباره بخونمش ….شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و اخرت
سلام اقای ملک عزیز
مطالبی که واسه این فایل گذاشتید را چند بار با دقت تمام خواندم واقعا بینظیره در نوع خودش.
خدا را شکر میکنم که من را به این مسیر زیبا ونورانی هدایت کرد
مرسی از اینکه این مطالب فوق العاده را با ما به اشتراک گذاشتید
دوست عزیز خیلی لذت میبرم ازکامنتات ادم رو به فکرو تعمق میبره موفق وسربلند باشین خدایا شکرت بابت آگاهی های پاک ونابی که هروز میفهمم وخدایا کمکم کن هرروز بهتردرک کنم وعمل کنم ایاک نعبدو وایاک نستعین
سلام دوست عزیزم اای ملک
دیدگاه فوقالعادتون رو خوندم تا اخر
یه مقاله بینظیر بود ومن صد در صد تو مدارش بودم ک خوندمش و بدلم نشست
مثل اینکه خیلی نیاز ب خوندن این مطالب ناب داشتم
از خدا وند میخام ک ب من قدرت بد ک صددر صد این مطالب رو تو زندگیم پیاده کنم وجزیی از شخصیتم بشه امین
شاد سالم وثروتمند باشید
با شما موافقم بسیار عالی توضیح دادید خدا کنه بتونیم کنترل کنیم تا دیگران رو راحت قضاوت نکنیم
سلام دوست عزیزم آقای ملک
مثل همیشه نظرتون بسیار زیبا بود.
امروز داشتم چندتا نظر اخیر شما را مطالعه میکردم و احساس کردم در درک قانون حتی دارید از استاد عباس منش جلو میزنید.
آفرین به اراده شما، ای کاش هرچه زودتر ما هم مثل شما به قوانین مسلط بشویم.
سلام.تو فکر فرو رفتم با حرفات…لایک داری
به نام خدا
سلام استاد سال نوی شما مبارک
امیدوارم حالتون عالی باشه و خانم شایسته و میکائیل جان هم عالی باشند و سالی خوبی رو مثله همیشه رقم بزنیم٫
استاد یه جا تو یکی از جلسات دوره جهان بینی توحیدی (که من عاشقشم) گفته بودید من تو باورهام نسبت به خدا خیلی اوکی هستم و هیچ احساس گناه و عذاب وجدانی نسبت اعمالم ندارم٫ استاد راستش من خیلی تو فکر فرو رفتم و از خودم پرسیدم که آخه این بشر (استاد عباس منش عزیز من) چه باوری ساخته که به این حد از آرامش در رابطه ی خودش با خدا رسیده!!!
روزی که نظر بالا رو نوشتم به جواب سوالم رسیدم که چه باوری بسازم که رابطه ام با خدا عالی باشه٫
اجازه بدید توضیح بدم: مهمترین کاری که ما باید در این مورد بکنیم این هست که به این درک برسیم که اولا خداوند درمورد ما هیچ قضاوتی نمیکند چون در هر صورت ما به گسترش جهان کمک میکنیم و ثانیا اگر هم قضاوت کند خداوند یک “قضاوت کننده ی مثبت نگر” هست٫ یعنی چی یک قضاوت کننده مثبت نگر؟
یک شبانه روز ۸۶۴۰۰ ثانیه است و بر فرض ما ۲۰ دقیقه (۱۲۰۰ ثانیه) از این ۸۶۴۰۰ ثانیه رو کار اشتباه یا گناهی کرده باشم و مابقی روز هیچ کار خوبی انجام نداده باشیم یعنی یه حالت خنثی داشته باشیم٫ استاد یه جایی تو دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها گفتید که اگه احساس خوبی از الهامات داشتید خوبه و اگه احساس بدی داشتید از ناحیه شیطانه و اگه احساسی نداشتید باز هم خوبه و به اون الهام عمل کنید٫ حالا به همین نشون میخوام به این نتیجه برسم که اگر به جز همان ۲۰ دقیقه هیچ کار اشتباه دیگه ای در اون روز انجام نداده باشیم این خنثی بودن ما به سمت خوبیه و خدا این رو به حساب خوبی بنده خودش میذاره حتی اگه هیچ کار خوبی نکرده باشیم باز هم این خنثی بودنه معادل کارخوبه
حالا خدای مثبت نگر با خودش میشنه اینجوری حساب و کتاب میکنه که ۸۵۲۰۰=۱۲۰۰-۸۶۴۰۰ و به فرشته هاش فخرفروشی میکنه و میگه ببینید بنده ی من ۸۵۲۰۰ ثانیه خوب بوده٫ البته به نظر من خداوند هر ثانیه رو به بی نهایت تقسیم میکنه و یه عدد بزرگی از خوب بودن ماها رو برای خودش درمیاره تا بیشتر بتونه به خودش بگه فتبارک الله احسن الخالقین٫ این نکته رو هم بگم که هیچ کس تو یه روز نمیتونه ۱۲ ساعت (۴۳۱۰۰) گناه کنه ولی اگه اتفاق بیفته خداوند مثبت نگر باز به فرشته هاش میگه ببینید بنده ی خوب من ۴۳۱۰۰ ثاینه خوب بوده٫
استاد چند وقته که بهم الهام نمیشه و وقتی نشستم فکر کردم دیدم علت اینه که آگاهی های خودم رو خالی نمیکنم که اگاهی های جدیدی بهم الهام بشه چون چند وقته به این نتیجه رسیدم که نوشتن نظر برای تایید طلبی هست٫ چون یکی از پاشنه های اشیلم بود که بعد از جلسه ۷ جهان بینی پیدا کرده بودم٫
استاد از قبل کلی دیگه آگاهی بهم الهام شده که سعی میکنم به تدریج بنویسم تا جا برای الهامات جدید باز شه مخصوصا برای دوره جهان بینی توحیدی که داره سریز میشه٫ استاد یه خبر خوب بهت بدم که یه روشی برای کنترل نجوای شیطانی که در جلسه ۶ دوره جهان بینی توحیدی گفتید پیدا کردم که معجره میکنه و شیطان رو به غلط کردن و شکر خوردن میندازه (معذزرت میخوام ولی من واقعا صداشو میشنوم که میگه غلط کردم با تو یکی که نمیشه درافتاد٫ استاد باور کن بهم میگه ول کن بیخیال شو بابا عجب اشتباهی کردم)٫ استاد فقط هر وقت شروع به نجوا کردن میکنه ۲ تا سوال اساسی ازش میپرسم و اون بعد از گفتن اون الفاظ با حالت سراسیمه فرار میکنه٫
استاد خیلی خوشحال شدم که آپشنی برای ویرایش نظرات گذاشتید و این خیلی خوبه مخصوصا برای فردی مثل من که به نگارش حساسه٫ اما یک ساعت زمان فرصت برای ویرایش نظر خیلی زیاده، استانداردش بین ۷ تا ۲۰ دقیقه هست٫ مثه استاندارد سخنرانی که ۲۰ دقیقه هست٫
استاد عاشقتم من
سلام و درود ب شما مرسیییی
میتونمواون دوتا سوال و بدونم؟؟؟
با اینکه متن طولانی بود اصلا خسته نشدم توی هر پارت شما مطلب جدیدی عنوان کردید خیلی خوبه که من با این متن مواجه شدم ممنونم ازتون
سلام برادرگرامی
چقدر خوب موضوع قضاوت رو گفتید همه ی ما ازخدا هستیم یعنی تک تک ادمها ما جدا ازهم نیستیم چقدر زود ذهن اینهارو فراموش میکنه
ممنون از کامنتون بسیارعالی بود
سلام به دوست خوب و مهربونم اگر میدونستی چه تغییری در زندگی من راه انداختی توهم مثل الان دیگه نمی تونستی از شدت خوشحالی روی پا بند بشی :»»
وقتی به این قسمت از کامنتت
رسیدم
آره! ما اگه با عباسمش هستیم ولی هنوز از کسی نفرت داریم یا داریم کسی رو قضاوت میکنیم یعنی داریم ادا درمیاریم که قانون رو بلدیم. یعنی هنوز دنبال تایید طلبی هستیم که داریم نظرات قشنگ قشنگ مینویسیم!
به خودم گفتم گره گاه من کجاست که هم خودم از قضاوت بقیه می ترسم و هم بقیه رو قضاوت می کنم و رسیدم به این جمله
«ادما خیلی بی ارزشن و به درد نخورن پس باید قضاوت بشن»
و دوباره برگشتم سر خونه اول یعنی
خود ارزشی
ازت خیلی خیلی بابت کامنتت سپاسگزارم
بهترین هارو برات آرزو دارم
به قول یکی از بچه های سایت
هرچی آرزوی خوبه مال تو💗
سلام دوست عزیز
خیلی ممنونم از حسن نظر شما
خیلی خوشحالم از اینکه 3 سال و 7 ماه بعد از نوشتن این کامنت هنوز میتونه برای دوستان مفید باشه. از این بابت باید از خدا برای خلق یکی از دستانش (استاد عباسمنش) تشکر کنیم.
امیدوارم هر روز زندگی تون با تغییرات مثبتی همراه باشه
این نکته رو همیشه به خاطر داشته باشید که همواره باید تو این مسیر باشید و روی خودتون کار کنید اگه آدم یه روزی فکر کنه که دیگه من رسیدم به ته آگاهی همون روز با کله میخوره زمین به طوری که با کاردک هم نمیشه آدمو جمع کرد. :D
موفق باشید.
سلام وقتتون بخیر
ممنون از کامنت عالی شما
من هنگام خواندن کامنت شما متوجه شدم که استاد قانون بخشش رو قبلا گفتن در صورتی که من چند پیش در خصوص فایل یا قانون بخشش استاد بدون اینوه این فایل رو گوش کرده باشم خوابی دیدم که می خوام اون فایل رو گوش کنم اگر میدونید قانون بخشش و یا فایل بخشش تو کدوم محصول و یا فایل استاد هست ممنون میشم من رو راهنمایی کنید
سلام دوست عزیز
باید بگم که دست خوب خداشدین برای کمک به افراد و واقعا ممنون از اشتراک گذاری تجربیاتتون.
خب باید بگم که انگار مچم رو چندجا گرفته شد با اینصحبتا و خب واقعا عجیب بود، و اینکه انگار یه تبر به دستم دادین و میگین بزن و این باوهایی که بهت میگم رو خرد کن، انگار راهنمایی هست و واقعا وسطای متن انگار یه ضربه مهلک به بعضی ترمز هازده شد، اما خب ضربه هارو نیازه که من ادامهب دمتا بشکونمشون،واقعو عجب چیزی بود،هنوز هم کلی باورهست که میتونه بهتر بشه و کلی ترمز که تبدیل به گاز بشه.
من فقط خلاصه بگم جایی که اشاره گردینب ه ایننظریه احساس کردم که نظریش واقعا درسته، یعنی حتی به اندازه فروید علمی بتونه باشه.
تحسین میکنم شمارو که روخودتون کار کردسن و منم سعی میکنم که یادبگریم،الگو بگیرم،انرژی بگیرم و کارکنم.
شاد و سلامت و در آرامش باشی.
سلام آقای ملک .
هدایت شدم به خوندن کامنت فوق العاده تون . حقیقتا من عاشق کامنتهاییم که تحلیل توشون دارن . یا در اون از کتابها و دریافتها و افراد دیگه ام صحبت به میان اومده و اتفاقاتو بررسی کرده. و خوندن کامنت شما دقیقا همون حس رضایت قلبی رو در من به وجود اورد.
یک قسمتی از کامنتتون که خیلی به من کمک کرد اون قسمت بود که فهمیدم منم آدمارو از خودم نمیدونم . آدمارو قسمتی از کل نمیدونم . هرکدومشونو جدا میدونم و برای همینم هست که گاهی دچار احساسات بد میشم. قضاوت میکنم و همش میخوام اصلاحشون کنم . خصوصا عزیزانم رو .
به نظرم ریشه ی دیگه ای که از این آگاهی میشه در وجود خودم پیدا کنم ، اینه که من میخوام مسئولیت اتفاقارو بندازم گردن دیگران .
مثلا اگر یکی انرژی منفی باشه و هی بیاد برای من حرف بزنه ، نمیگم من کجا نشت انرژی داشتم که باعث شده جهان در قالب این ادم بیاد و این انرژیهارو به من منتقل کنه. میگم نه ! این آدمه ست که انرژی منفیه و من ازش دوری میکنم .
بعد از اونجایی که جهان آیینه ست ، میرم یه جا دیگه و میبینم اساس اون احساساتی که من قبلا توی وجودم داشتم توسط یه اتفاق یا یه آدم یا یه برنامه انرژی منفی دوباره بهم منتقل میشه و باعث میشه که من به این نتیجه برسم که اه . همه مثل همن !
و من خوبم و اینم ریشه ش برمیگرده به غرور که من فکر میکنم حالا که من دارم روی خودم کار میکنم پس خیلی متفاوت و خیلی برتر از همه ام .
و غرور از کمبود عزت نفس میاد . یعنی من قلبا قبول دارم که کم هستم .. بنابراین یه طوری رفتار میکنم که این کم بودنه مشخص نباشه . بنابراین میام دیگران رو کوچیک میکنم .. اینطوری عادت میکنم به کوچیک دیدن ادما .
بعد از شکل گیری این عادت ، من شروع میکنم به قضاوت کردن چون فکر میکنم که من خوبم و دیگران بلد نیستن .من میفهمم و دیگران نمیفهمن . پس من باید اصلاح کنم دیگران رو .
بعد به قول استاد عباسمنش عزیزم اصلا همین که بخوای دیگران رو اصلاح کنی یعنی اعتقاد داری که یه جای کار میلنگه . درحالی که همه در سر جای درست خودشون قرار دارن! و این فکر باعث میشه که تو گاری به خودت ببندی و نتونی در مسیر رسیدن و تجربه کردن خواسته هات حرکت کنی.
سپاسگزارم که باعث شدین من فکر کنم و کشف کنم وجودمو و رد پا بذارم .
سلام من به شما دوست عزیز
خیلی ازتون سپاسگزارم بابت این کامنت فوق العادتون که پر از اگاهی بود
مدتیه ک سعی میکنم تمرکزم رو از روی ناخواسته های زندگیم بردارم و بزارم روی خواسته هام اما نمیدونستم چرا هرکار میکنم هرچی میام توجه نکنم اما نسبت به پدرم احساس تنفر و منفی دارم و نمیتونم از خودم دورش کنم
میگم خدا من ک میدونم قدرت زندگیم دست خودمه من خالق اتفاقات اطرافمم و هیچ کسی هیچ قدرتی نداره تو زندگیم فایلای استادم ک گوش میدم حالم خوبه پس چرا وقتی ی رفتار ناشایست میبینم سریع احساسم بد میشه و بزور باید توجهمو بردارم
امشب ک هدایت شدم به کامنت شما این جرقه اومد تو ذهنم ک امینه اینا همش ادای توعه تو هنوز باور نکردی ک هیچ کسی حتی پدرت توی تجربیات زندگی تو دخالتی نداره و نمیتونه کاری کنه ک به ضرر تو باشه تو هنوز ازش میترسی و فکر میکنی اونه ک تصمیم میگیره اونه ک همراه با خودش ترو هم بدبخت میکنه و نمیزاره تو خیلی از تجربیات داشته باشی
بارها شده با کلامش احساسم منفی شده یا تو اتاقم بغضم میگیره اینا همش بخاطر اینه ک من هنوز شرک تو وجودم خیلی پررنگه و روی قدرت خدا حساب باز نکردم
یادم میره ک هیچ اتفاقی به خودی خود و اتفاقی رخ نمیده اگه چیزیو تجربه میکنی همش به خودت و افکارت برمیگرده
امروز ک داشتم کامنت یکی از بچها میخوندم یهو این فکر به ذهنم اومد ک چقدر استاد و همه بچها از اتفاقات و رشدشون راحت میان میگن
من هنوز میبینم وقتی میخام حرفی بزنم در مورد خودم میترسم عملی نشه یا ی ترسی از جنس چشم زخم
چون بارها از زبون پدر و مادرم شنیدم ک گفتن باید مردمو یجوری پیچوند راجب اتفاقات خوبت و موفقیتت هات نباید به کسی بگی حتی اگه تو جمع کسی از من ی تعریف کنه یا ی موفقیتم رو تحسین کنه اونا ب ی نحوی میگن ک ن اصلا اینطور نیست
هنوز با اعماق وجودم نپذیرفتم ک خالق هر شرایطی خودمم
باید روی توحید و باورهای عزت نفسم بیشتر کار کنم
الهی خودت کمکم کن این باورهای مخربو از بین ببرم من تنهایی از پس اینا برنمیام من توان مقابله با این همه ترس و شرکو ندارم خودت منو هدایتم کن به مسیر درست و باورهای مناسب
الهی کمکم کن شخصیتمو ارتقا بدم و با تمام وجود باورت کنم و از قدرتی ک بهم دادی بهتر بهره ببرم
خدایا من بی تو هیچم خودت کمکم کن
سلام دوست عزیز
ممنون از حسن توجه شما
اگر همه چیز رو خدا بدونید، چشمانتون برای درک هدایت بازتر میشه. سختی هایی که از اطرافیان به شما تحمیل میشه، تضاد هایی هستند که خواسته های جدیدی رو در شما شکل میدن که باید به اون سمت حرکت کنید. امیدوارم احساس قربانی بودن نکنید و گیر نکنید تو این مرحله.
بهترینها رو براتون آرزومندم.
سلام خدمت استاد عزیز و گروه تحقیقاتیشون
استاد ظاهرا کامنت محصولات فقط برای کسانی که محصولات رو خریداری کردن قابل مشاهدس!
به نظرم کامنت دوستان یه انگیزه میشه برای کسانی که محصولات رو ندارن یا تهیه اش کنن یا از نظرات استفاده کنن.
من به شخصه پیگیر کامنت محصولات هستم لطفا دوباره امکان دیدن نظرات رو برای محصولات فراهم کنید
با تشکر
سلام استاد عزیز و دوستان گرامی
واقعا خود من نیاز داشتم به این آگاهی که در این فایل بود
خدا را شکر که به این زیبایی موضوع قضاوت مورد تحلیل قرار گرفت
من چند تا نکته خیلی خوب یاد گرفتم
اولیش اینه که اون کسی که بیشترین قضاوتو میکنه کسیه که کمترین کارو تو زندگیش کرده . یعنی معمولا آدمهای پرحرفِ قضاوت کن ، نتیجه هایی جالبی هم تو زندگیشون نیست و دنبال تمام مقصرهای خارج از خودشون میگردن الا خودشون.
دومیش در مورد بحث غیبت در یک جمعی که به تخریب اون آدم پرداخته میشه ، اون هم از همه زوایا و یه جورایی همه دنبال خالی کردن عقده ها و قضاوتهایی هستند که حتی طرف اونجا نیست تا از خودش دفاعی کرده باشه
شاید برای همه این اشتباه پیش اومده .
خدا را شکر استاد خیلی خوب موضوعو بیان کردن و منو به فکر فرو بردن .
همیشه اینجور قضاوتها یه احساس بدی تهش داره ، یعنی اولش شاید حال میده که وارد بحث میشیم ولی تهش به یه احساس پوچی میرسیم که نه تنها به نتیجه ای نرسیدیم بلکه کلی هم حالمون بد میشه.
من از خداوند یاری میخوام که در اون لحظات سعی کنم و بتونم ذهنمو کنترل و دهانم را ببندم
ممنون استاد عزیز . خیلی یادآوری خوبی بود
برات آرزوی بهترینها را دارم