«قدمهایی تکاملی» برای خلق زندگی دلخواه - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-02-19 23:27:002024-07-21 12:56:55«قدمهایی تکاملی» برای خلق زندگی دلخواهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام عسق من??
12 قدمِ کی بودی شما؟???
ای جااااانم چه شوروشوقی داره باسه دوره جدیدش???
از همین الان دلم داره صعف میره واسه بودن تو این دوره
استاااااد سال 96 یا حتی سال 97 همیشه وقتی ب اینده فکر میکردم سال 98 برام خاص بودش ?? حتی همین چند روز پیش داشتم با خودم فکر میکردم :”وااااای کم مونده سال 98 بشه. میدونم که این سال خیلی متفاوته. وقتی به تصورم میومد توش دریا و ساحل و درخت و گل و سبزه و هوای افتابی بعداز بارون جلو چشم ب تصویر در می یومد. ”
اصلا ی حس خاصی توش بود برام. استاد یعنی متفاوت بودن 98 رو که من تو ذهنم ساخته بودم ، شد و اینم اولین خبرش بود؟???
و اتفاقا این چند روزه دقیقا مثال شمارو داشتم برای خودم میزدم. تو ی قسمتایی ذهن عجولم داشت هولم میکرد و هی میگفت بدو بدو زود تند سریع، 2ساله که اینجایی و هنوز به فلان خواستت نرسیدی. و من بهش گفتم : “من میخواستم ی برج زیبا و خیلی بلند برا خود بسازم. تو این مدت داشتم بتن ریزی میکردم، اسکلتای فلزیشو بالا بردم. و انقدر خوب این اینارو ساختم که دیگه میتونم برجم رو هرجور که بخوام و تا هرچند طبقه بخوام روش بسازم. من اون کار اصلیه رو انجام دادم. دلم قرص قرصه.” یا همش مثال باغ میومد تو ذهنم ب خودم میگفتم ” باغی که من داشتم پراز علفای هرز بود و خاکش حاصلخیز نبود. هیچ گل و درختی توش رشد نمیکرد، اما من این باغو هرس کردم، علفهای هرزشو از زمین درآوردم، ب زمینش کود دادم و الان خاکش حاصلخیز شده. تازه دونه هامم توش کاشتم و این دونه ها تا 100متری خاک ریشه دوونده. و بزودی درختای تنومندی میخواد ازش سربکشه به اسمون که هر بار چندصد تن میوه ازش برداشت کنم. “و همین الان ی تصویری به ذهنم رسید که اصلا نمیرسم میوه هارو بچینم،ولش کن میرم همونجا بالای درخت میخورمشون? ??? عاشق خودمم با این فانتزیام ?
دارم به حرفایی که زدید فکر میکنم و به مسیری که تا به اینجا با شما اومدم. وقتی ب پشت سرم برمیگردم میبینم تو همه چی بدون اینکه بفهمم این تکامل رخ داده.
در مورد سلامتیم که خیلی محسوس و ملموسه. اون اوایل که با شما اشنا شدم من کلکسیونی از بیماریهای بی علت و دلیل بودم که هیچ پزشکی نمیتونست منو درمان کنه. تو 2مرحله ب شدت با مرگ یقه ب یقه شده بودم. تمااام ارزوی من بمدت چند سال این بود که بتونم راه برم و بجز نون و سیب زمینی و برنج، چیز دیگه ای هم بخورم. یعنی استاد نمیدونی همون چیزای طبیعی که بقیه ادما داشتن چطوری شده بود بزرگترین حسرتاااای زندگی من… یادمه وقتی با شما اشنا شدم تاندوم دستم بریده شده بود ، 2ماه قبل ی دکتر ناشی، عملم کرده بود و هیچ حرکتی نمیکرد و چندتا از بهترین دکترای اول ایران گفته بودن باید عمل مجدد بشه. بخاطر اون زخم و عفونتی که داشت و خوب نمیشد از عمل مجدد وحشت داشتم. ولی همون موقع که با شما اشنا شدم و یهوووویی ازون جهنم ترس و استرس و نگرانی خلاص شدم، با یکمی ورزش دستم خودبخود شروع شد. یادمه بخودم گفتم دستم هیچیش نیس. هیچ عملیم نمیخاد. دکترام مث همیشه چرت و پرت میگن. و من توجهم رو از روش برداشتم و خودش خوب شد. بعد کم کم مریضیهای دیگم شروع ب خوب شدن کردن. ی موردی داشتم ب مدت چند سال خونریزیهای گوارشی… و بارها بهم گفته بودن باید عمل بشی. ولی میگفتم نه عمل بشم میمیرم. همون بهتر تحمل کنم. استاد باورت نمیشه از همون اول کم کم بهتر و بهتر شد تا 6ماه که کامل قطع شد. و من باورم نمیشد ادم بتونه ب اون حد از سلامتی برسه. دیگه راحت راه میرفتم. راحت غذا میخوردم. سرکار میرفتم. بعد ی مشکل دیگه ای داشتم که اسمش اسمشو نبر بود خخخ و چندسال منو خیلی اذیت کرده بود. اگر کسی میگفت ارزوت چیه؟ فقط حل همون مشکل میومد تو ذهنم. اصلا برام دیگه طبیعی شده بود. تقریبا 17ماه از اشناییم با شما میگذشت ک گفتم نه کی گفته طبیعیه؟ اینم میتونه خوب شه. و از خدا راه حل خواستم. ب مدت 1 هفته بصورت معجزه اسا اونم خوب شد. یادمه اصلا دیگه رو ابرا بووووودم. تا گذشت و گذشت همین چند روزه ی مورد دیگه هم بوووود که اونم داره خوب میشه و واقعا باورم نمیشه!! و این مساله 15سالی بود ک تو زندگی من بود. من هیچ وقت ب ذهنم نرسیده بود که با قانون اینم میشه درمان کرد. اونو ب عنوان قسمتی از طبیعت زندگیم پذیرفته بودم ولی اخیرا گفتم کی گفته طبیعیه؟ اینم درمان داره. منی ک اینهمه چیزو درمان کردم اونم میتونم ولی نمیدونستم قانون رو چطوری باید واسش اجرا کنم. چون در مورد سلامتی کنترل توجه واقعا سخته وقتی مدام باهاش درگیری. اما خدای مهربوووووووونم طوری منو هدایت کرد ک بتونم قانونی رو ک بلدم بازم اجراش کنم و دارم نتیجه میگیرم. امشب همش با خودم میگفتم خدایا یعنی ممکنه زندگی این حدددددددد راحت باشه اخه????
من هیچ وقت حواسم نبود ب این تکاملی ک در مورد سلامتیم داشتم. ولی استاد میدونی چی به چشم خورد الان؟ بحث ایمان. داشتم فکر میکردم اگر من از همون اول ایمان داشتم به اینکه سلامتی راحت بدست میاد خیلی سریع درخواستشو میدادم و ب نحوه استفاده از قانون هدایت میشدم و خوب میشدم. اصلا بعضیاشونو باور نداشتم بشه و چون باور نداشتم اصلا درخواستی نداشتم که حالا پاسخی بیاد. و اتفاقا اخیرا هم ب این موضوع رسیده بودم که ایمان هم تکامل خودشو میخواد. درسته من قانون رو باور کرده بودم و بهش ایمان داشتم اما اینجوری نبود که تو همه جنبه های زندگیم دخیلش بدونم. مثلا در مورد همین سلامتی نوشتم ک مرحله ب مرحله باور کردم میشه خوب بشه و چون ایمان اوردم درخواست دادم و هر سری راه حلش بهم گفته شد.
استاد با تمام وجودم درک میکنم اونجایی که نوشتین:
“عجله میکنیم… با گوش دادن چند فایل، فضای شرک آلود ذهنمان که حاصل باورهای محدودکننده در طی سالیان است، یک شبه توحیدی شود.”
من چنتا مثال از خودم میارم.
……………………………
یعنی من با اینکه میدونستیم ما با فرکانسامون داریم خلق میکنیم، اما بقدری باور تقدیر و سرنوشت تو ذهن من ریشه داشت که من اصلا متوجه اون ترمز نبودم. یادمه از بچگیییییییی همیشه میشنیدم فلانی خوشبخت شد/بدبخت شد ،تقدیرش بود. سرنوشتش همون بود. خدا واسش اونو خواسته بود. دیگه نمیشه ک بجنگی با سرنوشت. و اون لحظه دیدم وااااااااااای خدای من شرک شرک شرک. انقدر اون باور در من ریشه داشت و برام جز پیش فرضهای بدیهی و طبیعی زندگی بود که اصلا ب ذهنم خطور نمیکرد ترمزه. و بلافاصله این باور رو ساختم که نه همه چی ارتعاشه ، داشتن خانواده ای ک میخوای ارتعاشه و هیچ تقدیر و سرنوشتی در گار نیست.
ولی استاد بعد اون دیگه به همه چی شک کردم. بعد اون شروع کردم ب شک کردن ب هرچی که تو ذهنمه. مدام در حال زیرو رو کردن ذهنم بود که ببینم نکنه این باور، این ارزش ،این چهارچوب، این تفکر ، این احساس خودش ی ترمزه و همین باعث شد من بتونم تا اعماق ذهنم برم و خیلی چیزا ار توش پیدا کنم. و چه چیزهااااااا که پیدا نکردم. و واقعا میفهمم وقتی میگین ی شبه نمیشه فضای شرک الود ذهنت توحیدی بشه یعنی چی.
در مورد ثروت هم همین طور. خب اون اوایل باورهای من تاحدی تغییر کرد که بتونم تو شرایط خوبی قرار بگیرم. و از بیخ انمانی نجات پیدا کنم و خونه ای که همیشه ارزشو داشتم بهش برسم. و واقعا مث ی پرنسس اومدم توش. اما بعدش گفتم خب میخوام درامدم زیاد بشه و ی عالمه خواسته دیگه. از وقتی شروع بکار کردن روی بحث ثروت کردم از همون فایلای رایگان و کامنتای محصولات در عرص 2-3 ماه تونستم دوره ثروت 1 رو بخرم. حالا ازینجا ب بعدش جالبه. من 1 بار همینجوری گوشش دادم ک ببینم چی میگین توش. بعد 1 بار با دقت گوش دادم و دونه ب دونه نوشتم. ی عالمه باور ساختم. تمرینات رو نوشتم. همه رو دسته بندی کردم ک انجام بدم. و ی بار کل نوشته هامو مرور کردم. بعد 20 روز ب خودم ی احسنت گفتم. خودکارمو زمین گذاشتم و گفتم خب دیگه من فهمیدم یادش گرفتم ???
بعدش میدونید چیشد؟ تقریبا نه دیگه فایلارو گوش دادم! نه رو باورهام کار کردم! ن تمرینات رو انجام دادم! و هر روز ناامیدتر از روز قبل گفتم پس نتیجه کوشش؟ یعنی ب هرچی شک میکردم الا خودم??? و حدود 6 ماه گذشت. تا اینکه ی روز ب خودم اومدم گفتم ببین بیا ی بار بخودت شک کن. شاید تو هنوز قانون رو خوب درک نکردی. شاید هنوز خوب متوجه نشدی تو اون بسته چی گفته. و از اول و جدی وار شروع کردم. استاد ی حرفایی میشنیدم (و هنوزم میشنوم) که با خودم
میگفتم عهههههههه اینا کجا بود! اصلا بحث توجه بحث احساس رو من تازه فهمیدم چیه… و ازون ب بعد تصمیم گرفتممممم هروقت مسئله ای پیش اومد سریع بگم خداجونم کدوم قسمت قانون رو هنوز متوجه نشدم؟ چطور قانون رو اجرا کنم؟ و این سوالهاااااااااا زندگی منو شگفت زده کرد. از حجم درک و اگاهی هایی ک بهم داده میشد و میشه متحیرم.
همین موضوع رم توی بچه ها میبینم. توی سوالایی ک تو عقل کل میپرسن. براشون مینویسم و میگن اینارو خودمون میدونستیم ولی مرسی ک از ی زاویه دیگه گفتی. و من مطمئنم که هنوز نگرفتن داستانو. البته خرده ای به کسی نمیگیرم. چون خودمم از همون مسیر رد شدم. ولی اینو دوس دارم ب همه شما عزیزای دلم بگم هرچقدر ک فکر میکنید باهوشید(من که خودم خدای این ادعام خخخخخ) تو این مورد ادعا نداشته باشید. چون هرکی ادعا کرده قانون رو خوب فهمیده فقط خودش ضربه خورده. بخداااا درک قانون هیچ ربطی ب هوش نداره. فقط تکامل میخواد. اصلا بحثش ی بحث ارتعاشیه که باید تو ارتعاش و مدارش قرار بگیری و روزبروز مدارت بره بالا تا درکت بهتر و بهتر بشه
خانم شایسته عزیزم چند وقت پیش ی ایه گذاشت رو سایت که من عاشق این آیه شدم و مدام با خودم مرورش میکنم. ایه این بود: یاایها الذین امَنو امِنو…
وقتی رفتم این ایه رو دیدم خیلی تو فکر رفتم. برداشت من این بود: ای کسانی که ایمان اورده اید، ایمان واقعی بیاوردید/در هر لحظه ایمان بیاوردید/ در هر لحظه ایمانتون رو نشون بدین
و اخر ایه اصلا منو تکوووون داد… معناش برای من این بود: گمراه تر ازونایی که ایمان نیاوردن اونایی هستن که فکر میکنن ایمان آوردن… اونی که ایمان نداره تکلیفش با خودش و بقیه روشنه. اما اونی ک فکر میکنه ایمان اورده ، داره خودشو دور میزنه و الکی داره دور سرش میچرخه… و برداشت من از ایمان فقط ی ایمان اولیه که بگیم اره من قانون رو قبول دارم نیس. برداشت من از ایمان، اولین سطحش ، ایمان شعله وریه که تو هر موضوعی تورو به درخواست وادار کنه و بگه میشود. (مثال خودمو زدم در مورد سلامتیم. چون ایمان نداشتم بشود اصلا درخواستیم نداشتم و ب مرور این ایمان در من شکل گرفت). سطح بعدی ایمان میشه عمل کردن. و این عمل ریشه در درک قانون داره.
ب نظرم اون ایمانی که منجربه عمل بشه از درک کردن عمیق و وسیع قانون حاصل میشه. و هرچی ادم درکش عمیقتر و وسیعتر میشه، عملش هم بیشتر میشه.
من خیلی فکر کردم ب این قضیه که چرااا با اینکه بعضیا قانون رو میدونن و میگن بهش ایمان داریم بهش عمل نمیکنن؟چون اون درکی که اون سطح از ایمان رو میاره که ب عمل منجر بشه هنوز باون نرسیدن. صرفا در حد پذیرش کل قانون هست. چون هنوز قانون رو خوب نگرفتن، همه ابعادشو متوجه نشدن که بهش عمل کنن!!
یا خودم در گذشته بعدازینکه مدارو فرکانسام تا حدی تغییر کرد و شرایط زندگیم عالی شد وقتی ب ی ثباتی رسیدم دیگه استوپ شدم،و برام سوال بود خب چرا متوقف شدم. چووون من در همون حدی که میدونستم عمل کرده بوووودم و بیشتر ازون چیزی نمیدونستم که بخوام عمل کنم!! یا همین الانش اینکه بتونم در جز ب جز زندگیم پیادش کنم. و تنها جوابی ک بهش رسیدم “درک” بود.اون ایمانی که ب عمل منجر بشه از درک کردن میاد. اولین الهامیم ک تو این مورد بهم شد این بود: از شنیدن تا فهمیدن تا درک کردن تا پذیرفتن و عمل کردن خیلی فاصلست…. و این جمله رو تو ی کلمه میتونم خلاصش کنم: درک کردن. ب اندازه ای ک قانون رو درک کنیم اجراش میکنیم. اگر میدونیم احساس خوب چیه ولی بهش عمل نمیکنیم یعنی فقط فهمیدیمش و درکش نکردیم.
اگر ب قانون عمل میکنیم تا جایی که بلدیم ولی نتیجه نمیاد، یعنی هنوز ی قسمت قانون رو درک نکردیم چه برسه بهش عمل کنیم. چیزی ک نمیدونیم رو چطوری میخوایم بهش عمل کنیم.
حتی ب نظرم عمل پایدار هم از درک کردن عمیقتر عمیقتر قانون میاد. وقتی که عمیقا درک کرده باشیم این نتایج حاصل ارتعاشات و کار کردن روی ذهنمون بوده، تا اندازه ای که این درک قوی باشه ایمانمون ب ادامه راه بیشتره.
و اینجوریه که درک کردن و ایمان اوردن و عمل کردن هم تکامل خودشو میخواد.
حالا بماند که همه ترمزها رو نمیشه ی جا پیدا کرد و ب مرور خودشون رو نشون میدن. و باید با صبرو امید پیش بریم تو این مسیر. خدایا شکرت
درک و ایمان همگیتون همیشه روزافزون و پایدار??
دوست خوبم از پیام پرمهرتون ممنونم.?
فقط رو این باور کار کنید که دستای خدا زیاااااااااااده و اوکی میشه.??
سلام دوست مهربانم
این ایه واقعااا خیلی حرف داره توش. واقعا گمراه تر ازونایی ک ایمان اوردن اونایی هستن که فکر میکنن ایمان اوردن. اونایی ک فقط ادعا میکنن ایمان دارن و تو عملشون هیچ خبری از ایمان نیس. تو احساسشون هیچ اثری ازون ایمان نیست.
ایشالا که ما جز ایمان اورندگان واقعی بشیم و روزبروز این ایمانمون جاری و پایدار و در تک تک لحظات زندگیمون دیده بشه?
سلام شیرین عزیزم
سپاسگزارم دوست مهربانم?
سپاسگزارم ماه پیشونی ??
طیبه نازنینم از پیامهای پرمهری ک همیشه برام میزاری سپاسگزارم.
از قلم زیبایی که داری لذت میبرم و تحسینت مکینم.
اییشالا همیشه تو این مسیر باشیم و هر روز بهتر از دیروز ??
سلام شیرین عزیزم?
خوندن کامنتای سایت عالیه عالیه.
منم اون اوایل نشسته بودم داشتم سایت رو شخم میزدم و چندهزارتا کامنت خوندم. چقدر هم قانون رو بهتر فهمیدم. هم ایمانم قویتر شد. هم ترمزهامو تونستم توی لابلای نوشته ها پیدا کنم.
ایین سایت واقعا فوق العاده. از هر جاش ثروت و فراوانی و نعمت میباره.
مرسی استاااااد و عزی دل استاد مرسی برای همه چی?
سپاسگزارم گل زیبای مریم ????
سلام اقا/ خانم اسامه عزیز
ببخشیدم من نتونستم متوجه بشم ???
ب اندازه باورهای دیگه باید رو ایمانمون هم کار کنیم. وای ازون روزی ک ادمی فکر کنه ایمان آورد و تموم شد!! از همونجا درجا میزنه.
ب خودم قول دادم هیچوقت ادعا نکنم من ایمان آوردم . و بجاش در هر لحظه سعی کنم ایمان بیارم. در هر لحظه در هر زمانی در هر مکانی??
وای ک چقدر من عاشق این باااااااااااااااورم
سلام یاسمن نازنینم
چقدر ک من اسمتوووو دوست دارم ??
همش با عشق تقدیم خانواده دوست داشتنیم باشه ??