«قدمهایی تکاملی» برای خلق زندگی دلخواه - صفحه 2

انسیه عزیزم

فقط تو جواب سوالتون میتونم بگم “ایمان”

ایمان به اینکه ثروت هم جزیی از خداست و خدا ثروت هم میشود.

ی سوالی قبلا توی عقل پرسیده بودم ب این اسم”بررسی ارتعاش ثروت و درک اصل قانون”. اون موقعا که هنوز قانون رو خوب متوجه نشده بودم. ولی ی ماه پیش که تونسته بودم قانون رو خیلی بهتر از قبل درک کنم ی جوابی براش نوشتم. حتما اونو بخونید.

abasmanesh.com

سلام مرضیه همیشه مهربووووونم??

هر وقت عکس مهربونتو میبینم ی لبخند میاد رو لبم. وقتی کامنتتو میخونم این لبخند هی بزرگتر و بزرگتر میشه و میرسه ب پس کلم ??

واقعا همین طوره. وای ازون روزی که ادم فکر کنه ایمان اورده، فهمیده و دیگه تموم. خداروشکر با تضادهایی ک برام پیش اومد خوب این درسارو گرفتم و دختر خوبی شدم??

ایشالااا همیش تو این مسیر بمونیم و با همدیگه این راه زیبا رو ادامه بدیم و هر روز دنیارو قشنگتر و شادتر و زیباتر تجربه کنیم.??

سلام راضیه ی ضربدر 2 ?

با عشق مینویسمممممممم برای همه خانواده دوست داشتنیم. با اینکه ندیدمت ولی هر بار که پیامت رو میبینم محبتت رو احساس میکنم. منم دوست دارم جانااااااااااا???

سلام دوست مهربانم اقای کیهان شکیب

اولا که ی سبد گل تقدیم شما میکنم برای این حجم از پیام پرمهری که برام نوشتین? ?

(سبد گل پیدا نکردم اینجا فقط دسته گل بود??)

در مورد مساله ای که دارین دوست دارم بهتون کمک کنم.

اولین نکته ای که ب ذهنم رسید موهبیته که شما دارید. میدونید چیه؟ اینکه کاااار تون مشخصه و دارید. یعنی الان مشخصه باید تمرکزتون رو چی باشه و حداقل کارتون معلومه. تصور بکنید که اصلااا کار نداشتین. یعنی کارتون مشخص نبود. و ایده خاصیم نداشتین یا هنوز نمیدونستین به چی علاقه دارید. اون موقع کار یکمی سخت تر میشد درسته؟ من این موضوع رو تجربه کردم. تا چندی پیش که کار مشخصی نداشتم همش درگیر ایده های مختلف بودم. علاقه و رسالتم رو میدونستم اما میگفتم ن هنوز زوده و ایمان انچنانی نداشتم. و با هزار منطق خودمو قانع میکردم ک دنبال کارای دیگه باشم. خب این خیلی بده دیگه هم ب اونکارا علاقه انچنانی نداشتم و حسم خوب نبود هم اینکه واقعا مشخص نبود دارم چکار میکنم و میخوام از چه طریقی پول بسازم.

همش با خودم میگفتم “اگر مثلا من ی مغازه یا شرکت داشتم خب خیلی ذهنم ارومتر بود . میشستم تمرکزمو میزاشتم رو فراوانی مشتری و پروزه و … و واقعا هم همین بووودش. وارد ی سری شرکتها شدم مثلا رفتم مدیران خودرو. و واقعا ذهنم تمرکز داشت و خداروشکر تو همون 10 روزی ک اونجا بودم تونستم 3تا ماشین بفروشم. اووونم تو زمانی ک ن ماشین تو بازار بود . نه کسی ماشین میخرید. و ن قیمتا مشخص بود. فقط پیش فروش بود اونم با قیمت باز ?? . من تازه داشتم رو باورهام کار میکردم و قانون رو هم مث الان درک نکرده بودم. کار مشخص بود و مشخص بود تمرکزم باید رو چی باشه. البته من بعدش اومد بیرون و بگذریم ازین داستان. فقط اینو میخوام بگم وقتی کار نبود ذهنم خیلی شلوع بود و همش درگیر چه کنم چه کنم بودم. بخصوص ک علاقه ایم ب هیچی نداشتم و صرفا میخواستم موقتی باشه.

دوست عزیزم شما اگر الان کار دارین این واقعا فوق العااادست . ن برای اون موضوع بیکاری و اینا. برای اینکه ذهنتون متمرکزههههههههه و کار کردن رو باورها خیلی اسونه براتون. خیلی به این موضوع فکر کنید.

وقتی ب این چیزا فکر کنید کم کم احساستتون ب شرایط تغییر میکنه

و اتفاقا اولین قدم برای کار کردن اینه که احساسمون رو به شرایط کنونی تغییر بدیم. وقتی تونستیم موهبتها رو پیدا کنیم و کم کم احساسمون بهتر شد یکم ذهنمون اروم میشه ،خیلی بهتر میتونیم تمرکز کنیم رو کار کردن رو باورها.

اصلا این موضوع پیش نیاز کار کردن روی باورهااااست. تا وقتی ک احساسمون بده ب واسطه توجه ب شرایط کنونی و زاویه ای که داریم، کار کردن رو باورها با تمرکز و ذهن ارام و ایمان انجام نمیشه. یا نمیتونیم باهاش به احساس خوبی برسم. و در نتیجه هیچ ارتعاشی ارسال نمیشه.

من اون اوایلک ه از لحاظ مالی نتیجه نمیگرفتم و مثلا فکر میکردم قانون رو خوب فهمیدم ی سوالی توی عقل کل مطرح کردم که خودم ی ماه پیش بعداز طی کردن تکاملم جوابشو نوشتم. لینکشو براتون میزارم. حتما ازش استفاده کنید.

راستی کتاب معجزه شکرگزاری راندا برن رو هم بهتون توصیه میکنم. چون خیلی بهتون کمک میکنه که نوع توجهتون و احساستون ب شرایط حال حاضر تغیر کنه. حالا بعدش که ذهنتون اروم شد تونستین با ارمش و ایمان رو باور فراوانی و لیاقت کار کنید دیگه میترکونید.

راستی ی پرسش و پاسخ هم استاد شایسته رو عقل کل گذاشتن ک هم اون بخونید هم جوابی ک من روش گذاشتم. قدرتمندترین و محبوبترین تمرینی که برای ثروت انجام میدم رو توش نوشتم.

اینایی ک بهتون گفتم معجون شیر موز پسته شد واس خودش ???

abasmanesh.com

abasmanesh.com

سلام برادر عزیز و بزرگوارم

سلام به این قلب مهربون و کلام پرانرژی شما که نمیدونم چی بگم …

اولا خیلی خیلی خوشحالم که واقعا تو این مسیر هستین و دارین رو خودتون کار میکنید. اول راه طبیعیه ادم ازین افت و خیزا داشته باشه. خیلیا تجربه کردن. منم تجربه کردم. مهم اینه ب ی نقطه ای برسیم که ازونجا ب بعد بخودمون تعهد بدیم همیشه جدی مراقب ذهن و فرکانسامون باشیم و واقعا رو خودمون کار کنیم. در هر لحظه در هر مکان در هر شرایطی.

شما انسان فوق العاده ای هستین که این کتاب رو به بقیه هم هدیه دادین. و مطئنا جهان این محبت و سخاوت شمارو بهتون برخواهد گردون. هزار برابرشو.

دوما با خوندن قسمت دوم پیامتون ب ارامشی که داشتم ، پیمانه های بیشتری اضافه کردین. امروز خدا در شکل شما با این حرفا در مقابل من ظاهر شد که بهم بگه: ادامه بده، راهت درسته. و ازتون سپاسگزارم که دستی از دستای خدا بودین که حرفایی رو بنویسید که اونهارو ب عنوان باورهای خودم ساخته بود. چ حسی اخه میتونه ازین قشنگتر باشه که باورهایی ک ساختیو یکی بهت بگه؟?? فوق العادست. فوق العادست. ازین حسا براتون ارزو میکنم. براتون ارزو میکنم جهان در هر لحظه باورهایی ک میسازید رو تایید کنه و ایمانتون رو برای ادامه راه بیشتر کنه.

چقدر من خوشبختم که برادری مث شما پیدا کردم و در جمع این خاتواده صمیمی و دوست داشتنی هستم. من اینو توی شکرگزاریام نوشتم و هربار بابت این فضا و دوستانی مث شما خدارو با تمام وجودم سپاسگزاری میکنم??

اما در مورد سوالتون

خب اینطوری ک من متوجه شدم شما از محصولات استاد اینارو دارین: چگونه فکر خدا را بخوانیم. رویاهایی که رویا نیستند. و دوره قانون افرینش.

در مورد بقیه کتابها مث راز ثروت و… بهتون ی توصیه ای دارم. همه کتابها رو بزارید کنار. معجزه شکرگزاری رو فقط ازین جهت گفتم که ی کتاب فرکانسی هست و خیلی عملیه . و دقیقا اجرای قانون رو یاد میده. اینکه با درست کردن سابجکت توجه و نوع توجهمون، مارو به احساس خوبی میرسونه. و همین باعث نتایج زیادی میشه. تنها ضعفی که داره در مرود باوره. ک بهش اشاره ای نداره. در حالیکه باااور زیربنای ساخت این توجه و احساس و ارتعاشات عالی، بصورت دائمی و پایداره. و این 2تا باید مکمل هم باشن که تو اون کتاب نیست. همون لینکی که براتون گذاشتم.

به نظرم اگر بجای اون کتابا بشینید کامنتای بچه ها و بخصوص عقل کل رو بخونید خیلی بهتون کمک میکنه. مثلا برید تمام سوالات مربوط به مسائل مالی رو بخونید. تمام جوابها رو بخونید. توی همونا میتونید ترمزهاتون رو پیدا کنید. از توش باورهای خوب پیدا کنید. فقط هم باااور نیس خیلی جاها بچه های برای کنترل فرکانس و توجه و احساس راههای عالی گفتن. یعنی همه جوووره میشه توش قانون رو درک کرد و فهمید. بعضی پاسخها ک فوق العاده ان و خیلی ب ادم کمک میکنه قانون رو وسیعتر و عمیقتر درک کنه. ب غیرازون از بقیه پاسخهااا مطمئن باشید ی نکته رو از هر پاسخی میتونید یاد بگیرید. بخاطر اینکه بصورت سوال هست و بچه ها دقیقا درگیر اجرای قانون هستن، خیلی ادم قانون رو عملی طور یاد میگیره. من خودم اون اوایل چندهزارتا کامنت روی سایت خوندم. میخوندم. شات اسکرین میکردم. نکته برداری میکردم. از توش باورهای خوب پیدا میکردم و مینوشتم. جدای ازون بودن تو این فضا و یاد گیری تو اینجا خیلی حس فوق العاده ای داره. ادم سیر نمیشه از خوندن کامنتا. چون محصول ثروت رو هم الان ندارید بشدت بهتون توصیه میکنم شروع کنید ب خوندن اون بخش عقل کل. بهتووون قول میدمممممم از زمین و اسمون براتون معجزه بیاد…. اصلا هیمنکه خود قانون رو خوب یاد میگیرید تو اجرا…. تو هر قسمت زندگی هر مسئله ای ک باشه سوال و جوابش هست.

این از بحث کتابهای دیگه که ب نظرم بزارید کنار. من خوندمشون. توشو ن خبر خاصی نیست. اصلش همینجاست. البته اگر خیلی مشتاقید اونایی ک داید رو ی بار بخونید و نکته هاشو بنویسید و بزارید کنار.

در مورد گونه فکر خدا را یخوانیم یا رویاهایی ک رویا نیستن هم ی بار جدی بخونیدش. از توش باورهای خوب پیدا کنید. منظورم از باور اینکه برای خود قوانین هم میتونید ی باور بسازید و هر روز تکرارش کنید: مثلا من در هر لحظه در احساس خوبی هستم . شاید ب ظاهر خنده دار باشه ک خب اینو ک میدونم! ولی میدونید نکتش کجاس؟؟ تکرااار همین ی باور غیر ازون لحظه ک بهتون احساس خوبی میده، نتیجش اینه توی لحظات زندگی و وقتایی ک غرق کار و مسائل رومره هستیم ب میزان بیشتری به این جمله عمل میکنیم. چون برنامشو توی ذهنمون نصب کردیم و هر ازچندگاهی دستورش رو میخونیم. من اینارو ب تدریج فهمیدم. و خلاصه اینکه باورهای مهمش رو بنویسید و سعی کنید مثلا ی فایل ی ربعی دوربعی چیزی ازش درست کنید و هر روز گوشش بدین. غیرازینم اگر خواستین هرچندماه ی بار میتویند اون کتابهارو بخونید. هر وقت نیاز باشه بهتون الهام میشه.

در مورد محصولاتم همینطور.

ی موضوع مهمی وجود داره بحث تمرکز. ادم باید برنامه داشته باشه و ب ذهنش جهت بده ک میخواد چکار کنه. ادم وقتی برنامه نداره و ی عالمه فولدر تو ذهنش باشه خیلی شلوغ پلوغ میشه ذهنش و اصلا نیمفهمه داره چکار میکنه. تا میخاد ی کاری بکنه یاد بقیه کارا میفته و میگه عهه پس اونارو چکارو کنم؟ پس اون یکی دیگه هارو چکار کنم؟ و اینجوری استرس داره و نمیتونه خوب تمرکز کنه. اما وقتی برنامه میریزی دیگه میدونی هرچیزی تایم خودشو داره و وقتی میشینی پای ی تمرینی ی باوری ی فایلی ، میدونی که ب بقیه چیزام میتونی برسی. و با ارامش و تمرکز بیشتری انجامش میدی.

تو قمست عملی اولی چیزی که باید یاد گرفت تمرکزه. تمرکز روی هرچیزیااا. مثلا تمرکز روی ساخت ی باور. مثلا برای ساخت باور فراوانی ادم باید تمام توان و انرژیشو بزاره و زوم کنه رو اون باااور. نمیدونم چطوری اهمیت بحث تمرکز رو بگم. چون خودمم اوایل هزارتا چیز بود ک نمیدونستم کدومو انجام بدم. و هیمن موضوع ی عالمه برام ترمز ایجاد کرده بود و باعث شده بود ناخوداگاه ی جوری فرار کنم. از ی طرف کمال طلب بودم و میگفتم اگر همش نمیشه پس ولش کن. و هی فردا فردا میکردم.

یا مثلا چون باور کمبود زمان داشتم تا میخاستم بشینم پای ی تمرینی اصلا درگیر حاشیه و اینا میشدم و میددیم ی عالمه وقت گذشت و هیچکاری نکردم. چوووون از اول استرس زمان رو داشتم ک الان تموم میشه و نمیرسم ب این تمرین، همون احساس خلق میشد. و بجاش این باور رو ساختم ک زمان زیاده برام. و قبل زا شروع هرکاری قبلش حسشو میگیرم ک زمان طولانی میگذره و من کامل ب اوکار میرسم.

اینا تجربه من بود.

شما هم باید ببینید چ ترمزهایی دارید و اونارو رفع کنید.

یا مثلا من ی ترمزی داشتم: حالا ک با ی بار چیزی نمیشه. باید هزار بار این باورهارو تکرار کنم و تمرین کنم تا ی اتفاقی کوچولو بیفته. یعنی نجواها از خود باورها علیه خودم استفاده میکرد و خود قانون برام شده بود ترمز !!! ولی توی فایلی که استاد گذاشت گفت ازین لحظه ب بعد تو سفیده سفیده و هیچی توش نیس و تو با ارتعاشات الانت لحظات بعدیتو میسازی و از لحظه ای ک شروع میکنی نتایج کوچولو کوچولو میاد و هی رفته رفته بزرگ میشه.

من چون خودم ذهن خیلی پری دارم ازهمین دغدغه ها و مسائلی ک شما گفتین خیلی داشتم. ولی خب هی از خدا درخواست کردم ک بهم یاد بده چکار باید کنم چطوری باید رو خودم کار کنم کدومو باید اول انجام بدم و خدای عزیزم دونه ب دونه نشونم داد و یهم یاد داد و رفته رفته مسیر برام هموار شد.

ی نکته ایم بگم. اونجایی ک گفتین اگر این 600 تا بدهیو نداشتم و شرایط اینجوری نبود بهتر پیشرفت میکردم، اتفاقا چند روز پیش داشتم فکر میکردم ب این نکته ک اگر ادم تو این شرایط سخت بتونه قانون رو عمیقا درک کنه و بهش عمل کنه اون وقت قسمت زیادی از راه رو رفته و وقتی ازین شرایط بیاد بیرون دیگه میترکونه. چون وقتی از اون شرایط تونسته بیاد بیرون دیگه تو هوای افتابی ک عمل ب قانون و خلق کردن کاری واسش نداره. و اتفاقا ی الگویی تو این زمینه دارم. خود استاد? استا وقتی وارد این مسیر شد اون اول بحث باورها رو تو ثروت نمیدونست. واس همین اوایل خیلی بدهکار شد تا 170-180 میلیون. اواخر دهه 80 یعنی. ولی وقتی فهمید باید باورهای ثروتشو درست کنه و شورع ب کار کرد نتایج کم کم اومد و بعدش دیگه ترکوووند. چون وقتی تو اون شرایط سخت تونست قانون رو یاد بگیره و بهش عمل کنه ، و کم کم اون بدهیارو پاس کرد، دیگه بقیه راه مث اب خورد بود براش.

و اینکه ب شما ب شدت توصیه میکنم بشینید رو باورهای ثروتتون کار کنید. رو باور ثروت کار کنید منظورم هم ترمزهاتونه هم چیزای دیگه. مثلا در مرود کارتون میتونید برید فراوانی فرصتهارو سرچ کنید و پیدا کنید. ببینید کیا تو کار شما مشتریای پولدار دارن، خوب دارن ثروت میسازن و بعدش بگید اگر اون تونسته منم میتووونم. منم چیزی کم ندارم و اینجا پای باور یلاقت میاد وسط. وقتی این الگوهارو ببینید که چقدر مشتری هست و باور کنید و احساس کنید کم کم برای شما هم ایجاد میشه. اصلااا ببینید هر شکلی از توجه ب ثروت از خودکار تو دستمون گرفته تا ماشینای شاسی بلندی ک تو خیابون میبینیم و برای ما نیست، اگر ب ما احساس خوبی بده داشتنش و دیدنش یعنی در مددار ثروت داریم قرار میگیریم.

هرچی اومد نوشتم.?

ولی توصیه میکنم پی گیر باورهای ثروت و نحوه کار کردن روی ثروت باشید حتمااا. بخاطر همون بحث تمرکززززززز. فقط قانون افرینش نباشه.