https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/02/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-02-26 22:54:292024-07-24 10:42:34ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!
1135نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من از بعد از این فایل میخوام ایده خارپشت رو اجرا کنم و کتابها و مکاتب خاص رو کنار بزارم و همه اونها رو از آ رشیو موبایلم حذف میکنم و فقط به چیزهایی که استاد میکه و فایل ها میزارم و تمام تمرکزم را روی این محصولات که به من قدرت میده میزارم ،نه کتابهای شک آلود و کتابهایی که منو دچار دوگانگی میکنه ،تمرکزم رو میزارم روی خواسته هام ،روی الگوهای مثل استاد،
و ایمانم را تقویت کنم و جایی برای شیطان در وجودم قرار ندم و یادم باشه که جایی که ایمان باشه ترس و شیطان نیست .
من محسن تعهد میدم تعهد جدی که با تمام وجودم روی قوانیم متمرکز بشم و باور داشته باشم که میتوانم زندگیمو همانند سید حسین عباس منش بسازم ،قانون یکیه.
سلام استاد واقعا دست مریزادبهت میگم بااین فایل خوش امدگوییت و فایل ایمانی که عمل نیاورد.حرف مفت است!!
بازم میخوام بگم مازندگی نامه استاددرنظربگیریم اینهمه درکل فایلاش داره اززندگیش میگه ازخدای خودش میگه .بعداومدم دیدم استاد بعدازاون سختی زندگیش دربندرعباس همه چیزشو گذاشت اومدتهران هیچی باخودش نبرد وسپس هجرت کردبه امریکا وبه ثروت رسید .اما استادکه نه شغل داشت نه خونه داشت نه ماشین ونه ملک وهیچی نداشت که باخودش ببره حتی فرع خودشو هم نبرد باتمام شرک وپلیدی جاش گذاشنت هیچکدوم ازاینارونبرد حتی همسرشم جاگذاشت پس اینارو چطوری بدست اورد؟؟؟؟؟رفتم سراغ این معما ?
منی که کل فایلاشو خوب گوش کردم چرا نفهمیدم تاحالا .من ازاین دوتا فایلی که ذکرکردم یه چیزی کفش کردم که استادهدفش پول نبود خونه وماشین نبود امریکا نبود تنها یک هدف داشت از اولیکه شروع کرد به تغییرمسیر ازدل قران یک چیزی روکشف کرداونم یک باور بنام( ایمان )این ایمان اونو سوق دادبه سمت خودساختگی دردرونش ورسیدبه چیزی فراترایمان بنام (یقین)که رسیدن به تمام انچه که میخواست.اینجا فهمید رسیدن به ثروت نیازبه سرمایه اولیه نداره نیاز به تلاش واصراروتقلا نداره چون یک هدف داشت فقط یک هدف اونم درفایل خوش امدگویی وفایل ایمانی که عمل نیاورد وتمام فایلای دیگه فریادمیزنه که بابا من ازراه توحید ویکتاپرستی به اینجارسیدم وقتی خودشو جاگذاشت اصلشو با یقین کامل برداشتو رفت خداواسش امریکاشد.کاربدون تلاش وزحمت شد.همسرشد.خونه .ماشین .ارامش .پول .روابط .خوشبختی .زندگی زیبا .ملک بی نظیر.سلامتی .معنویت .شدکل پکیج ثروتش .جهان براش مسخرشد .جواب این معما این بودکه استادبا ایمانی قوی به اینجارسید این نتیجه باورشه (که میشود )
امیدشو ازهمه جا قطع کردفقط روی خداحساب کرد ازهمه جابرید چسپید به یک باور به یک ایمان به غیب به یک اصل به یک منبع که خودخداست اصلا خدا خوداستاده به وجودخودش ایمان اورد به قدرتی که خدادردرونش قرادداده ایمان اورد به توانایی خلق زندگیش ایمان اورد که میشود به هرانچه میخوای رسید .فقط هدفش رسیدن به قله بود نه چطوری عبورازمسیراون فقط اون نوک تیزاون قله رومیدید نه چیزی به غیراین.والان شده زندگیش این (شادباشیددرپناه خداوند?
سلاااااااام استادعزییییییییزم ودوستان مهربانم استادجونم مثل همیشه عالی بود…من یه مدت متوجه شدم فقط زبانابه خداایمان دارم ودرهنگام عمل دچارترس واسترس میشم وصحبتهاوتجربه های شماباورماروقوی میکندمثل تجربه ای که هنگام نوشتن کتابتون وترسیدنتون درباغ داشتین یا اولین باری که میخواستین بین دانشجوها صحبت کنید…استادواقعاازخداوندبه خاطروجودشماخیییلی سپاسگزارم…شادوپیروزوسربلندباشیدوعاشقتونم???
من تقریبا 1ساله با استاد آشنا شدم اما اوائل اونقدرها پیگیر نبودم.بعد از مدتی که به فایل ها گوش دادم و برای همسرم هم تعریف کردم جفتمون کارمون هرروز گوش دادن به فایل ها و صحبت راجع به حرف های استاد بود. بعد از مدتی همسرم کارشو تغییر داد و واقعا رفتن به مدار بالا رو حس کردیم اما بعد از مدتی با وجود گوش دادن به فایل ها همه چیز در همون حد موند.خودمونم میدونیم کلی ترمز هست که باید شناسایی بشه اما همسرم اونقدر درگیر قسط و چیزهای دیگه شده که واقعا شدیدا وقت کم میاره و کمتر میتونه مثل قبل پیگیر فایل ها باشه و عمل کنه.
استاد اگر بگم شما به کل بنیان و ریشه فکری منو تغییر دادی اغراق نکردم.مهمتر از پول و شرایط کاری برای من افکارم بود و اینکه همیشه سعی داشتم به خدا نزدیکتر بشم البته نه با حجاب و مسایل ظاهری…قلبا چیزی در وجودم مانع میشد با خدا دوست باشم.همیشه فکرم این بود خدا اصلا گوش نمیده یا درک نمیکنه شرایط مارو.اگر میخواستم راجع به خواسته های کوچیک بخوام میگفتم مگه بیکاره بیاد اینو برای من انجام بده.کلا دور بودم ازش اما همیشه در تقلا چون واقعا مقید بودم به نمازم از همون بچگی همیشه ازش میخواستم کمکم کنه.توی دلم غم بزذگی بود اونم احساس تنهایی شدیدم بود.دوست خاصی نداشتم یعنی کلا خیلی حوصله رفت آمد و زنگ و تلفن نبودم خواهر ندارم مادرم اکثرا به حرفهام خیلی گوش نمیداد دائم از همه گله داشتم…
بعد از آشنایی با شما.الان دیگه خدا دوستمه.اصلا و ابدا احساس تنهایی ندارم اصلا دیگه کسی هم بخواد حرفهامو بهش نمیزنم چون همیشه با خدا حرف میزنم براش مینویسم و سریع و خیلی سریع میبینم جوابشو.اصلا ایییینقدر دیدم به خدا و زندگی عوض شده که کلا وجودم پر از آرامش شده حتی بخاطر چیزهای ریز با خودش حرف میزنم و میخوام و سریع جوابمو میده.چه عشقی از این بالاتر.الان قرآن رو میخونم و تازه بعد از عمری میفهمم چی میگه حرفهاش به دلم میشینه…
کلا که بگم برات استاد جونم زندگیمو عوض کردی خیلی حالم خوبه و حال دلت خوب باشه همیشه انشاالله…ممنونم ازت بی نهایت
سلام وهزاران سلام . بچه ها وقتی میگویید سلام یعنی خودمان وطرف مقابل درک کند که این سلام مال من نیست یعنی من نوعی سلام نمیکنم که بگویم رحیم سلام کرد معنی سلام این نیست
معنی سلام این است که من وشما متوجه باشیم که همه ی ما مال اینجا نیستیم این سلام از آن یار عزیز می آید این سلام که من میگویم یعنی حواست باشد که این درود از زبان خداوند به وسیله من جاری میشود که بدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانی چقدر برای خداوند عزیز هستی که هر لحظه به تک تک ماها ، خدای عزیزم سلام میکند
جان و جهان! دوش کجا بودهای —- نی غلطم ، در دل ما بوده ای
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
من هم جزیی از خود خدا هستم که به صورت آدم چند صباحی در این کره ی خاکی میچرخم وزود زود بر میگردم پیش مادرم وصاحبم .
خدای عزیزم ؛ اینها را من نمیگویم
دلم فریادشان میزند
تو چقدر خوبی
ای خدای عزیزم من یک سؤال از تو دارم ؟
من نوعی میخام برای تو چکار کنم که اینقدر برایت عزیزم وتمام حواست به من است ؟
ای مهربان شاید مولانا راست میگوید که من وتو یکی هستیم ومن در فراقت تمام وجودم آرام ندارد تا پرواز پیشت …..
راستش من زیاد اهل کامنت نوشتن نیستم یعنی راستیتش انقد تنها موندم و خودم با خودم حرف زدم که عادت ندارم در مورد چیزی با کسی حرف بزنم ولی منی که اصلا کامنت ننوشته بودم الان برای دومین بار زیر این فایل کامنت مینویسم خداروشکر که کلا محیط من ۷ سالی میشه که عوض شده و چون کسی اطرافم نیست از افراد منفی دور هم هستم و ترجیح میدم تنها باشم تا اینکه افراد منفی نگر اطرافم باشن .بعد از این فایل اتفاقات عجیب و غریبی تو زندگیم افتاد با اینکه خدا خیلی جاها دست منو گرفته بود ولی بعد از چند روز یادم میرفت که خدا همین چند روز پیش کمکم کرد و دوباره برای کوچکترین چیز نگرانی پیدا میکردم ولی بعد از این فایل هر روز و هر روز با خودم تکرار میکردم و اتفاقات خوب گذشته رو تو ذهنم مرور میکردم و شکر میکردم و همش کارا رو میسپردم به خدا و با خودم می گفتم من میخوام تو عمل نشون بدم که توکل دارم و کارا رو به خود خدا سپردم دیگه چی بگم از نتیجه کار از زمین و زمان از درو دیوار اتفاقات خوب برام میفته از هر لحاظ عاطفی و مالی که دیگه نگو پوله که سرازیر شده تو زندگی من بدون اینکه کار خاصی بکنم فقط به دو سه جا زنگ زدم و هماهنگی کردم شرکت همسرم که از شروع کار همش لب مرزی جلو میرفت یک دفعه یه پرش بزرگ کرد و همه بدهی هارو صاف کرد و نه تنها از لب مرزی خارج شد حتی پول تو حساب باقی موند . خدارو سپاسگزارم که من و با این سایت آشنا کرد .خدارو شکر میکنم که استاد عزیز و خوش خنده رو در مسیر من قرار داد که آرامش وارد زندگی من بشه. همیشه نگران بودم منی که تو غربت زندگی میکنم اگر یه روزی مادرم فوت کنه و من نبینمش چی میشه. حالم بد میشد و گریه میکردم برای اتفاقی که اصلا نیفتاده ولی الان آرامش دارم آرامشی که با هیچ چیزی عوض نمیکنم. خدایا شکرت استاد عزیز ازت سپاسگزارم که تمام تلاشت این هست که با زبان هر چه ساده تر قوانین رو به ما بفهمونی .مرسی که هستی
سلام به خدای وهاب ورزاق و فاضلم که منو در مسیر هدایت قرار داد و از فضل بی کرانش هر روز رحمتش رو شامل حالم میکنه.نمیدونم با چه قدرت عظیمی روبرو هستیم واسم قابل درک نیست ولی مهربونیش منو شرمنده میکنه که هر چقدر مسیرو اشتباه میری خطایی میکنی بازم اروم دستتو میگیره قدم به قدم همراهت میشه و میارت تو مسیر اصلی و بهت یک جایزه هم میده که اوردت .از روزی که این فایلو استاد گذاشتی رو سایت رگ و ریشه باورهامو تکون دادی و یک توگوشی محکم بهم خورد که مهتاب چند چندی همش داری فایل گوش میدی و ... ولی نتایج صفر یعنی چی نقابتو بردار ببینم چی قایم کردی اون پشت ...اوه اوه اوه چه خبره خشم حسادت تنفر شرک تمرکز به اخبارا ورودی های بدرد نخور .مهتاب پس کی پامیشی پس کی تغییر میکنی حرف بسه خوشگل حرف زدن بسه.از اون روز شاید روزی ۱۰ بار فایلو گوش کردم یعنی زندگی کردم باهاش و کمر همت بستم .از شکر گذاریهام شروع کردم و تمرینایی که میدونستم رد خور ندارن انجام دادم اینو بگم که اوضا کاری بابه دلم نبود و همسرم هم بیکار الانکه میگم و مینویسم بازم دارم عمق فاجعه رو درک میکنم که چه کرده بودم?.خلاصه نوشتم و نوشتم هر روز سناریو نویسی هر روز تمرکز رو خواسته هام نوشتم که همسرم هم همراهم بشه و کار کنه رو خودش دیروز اومدم خونه دیدم همسرم یکی از فایلهارو زده به تلویزیون داره با صدای زیاد گوش میده وای حیرت انگیزبود واسم رابطم که با همسرم عالی شده خیلی جالبه دیشب یه پیشنهاد کار شد به همسرم امروز هفت صبح رفت سر کارش خدایی اگه اینها معجزه نیست پس چیه اگه قوانین درست نیس پس این نتایج با این سرعت چیه استاد خیلی دوست دارم خدا میدونه زندگیم به اموزه هاتون گره خورده الانم یهو نتایج تو ذهنم مثل فیلم رد شد و حیرت کردم گفتم مهتاب حواست هست چقدر جواب گرفتی از قوانین تو این چند روز اصلا حواسم نبود واقعا مساعل اینقد اروم وارد زندگی میشن نمیفهمییم دم خدا گرم چه رب بی همتایی دارم یه حسی فرستاد منو که بنویسم این اتفاقهارو و منم گوش کردم یه چیز جالب دیگه اینکه یه مدت خیلی تحریک شدم تبلیغات کنم تو تلگرامو کانال بزنم گروه بزنم ولی یه حسی میگقت ول کن بابا میاد خود مشتری واست مشتری های قدیمم رو که هر کار میکردم با تبلیغ بیارمشون دوباره نشد تا دیروز نشسته بودم تو ارایشگاهم دیدم مشتری قدیمم خودش اومد گفتم حرفی دیگه باقی نمیمونه بازم شک داری خدا خودش واست میاره تو مغازت و جذب تو میکنشون پی بردم باهمه وجودم که خدا همه کار میکند به شرط ایمان من واسه تک تکتون شادی و ثروت و ارامش و سعادت رو ارزو میکنم?????
و سلام خدمت استادعزیزم عباس منش وهمه ی دوستان عزیزم
من درمورد داستان مهاجرت کوچکی که ازشهرستان به تهران داشتم میخواستم براتون
بنویسم
قبل اینکه مهاجرت کنم یه دوره تعمیرموبایل رفتم وبعدازپایان دوره درمغازه ایی که همونجا کلاس برگزارمیشدبه عنوان شاگردکارمیکردم اوایل همه چی خوب بود بعد دیدم اونی نیست که دنبالشم بااینکه خیلی پول توش بودو صاحب مغازه روزانه یک میلیون تومن کارمیکرد امایه چیزهایی بود که با اخلاقیاتم سازگارنبود پیش خودم گفتم بایدکاری رو انجام بدم که بهش علاقه دارم
ازخیلی وقت پیش نشونه هایی میدیدم که باید مهاجرت کنم
تااینکه سریه موضوعی صاحب کارم جلوی مشتریها با من دعواکرد که خیلی بهم برخورد روز بعدش گفتم نمیام وچند روزبعدش. اوایل دیماه با فقط 200 هزار تومن پول تصمیم گرفتم برم
همه میگفتن نرو کسی رو اونجا نداری پول کم میاری ولی من باورم این بود که تنها قدرت جهان خداونده وهمه جا خداوند هست یه اتوبوس ویژه سوار شدم که 50 هزار تومن کرایش میشد چون برای خودم ارزش قائل بودم و تصمیم گرفتم بجای توجه به کمبود پول از مسیر لذت ببرم رفتم تهران و تو همون روز تو یه رستوران مشغول شدم خداروشکر بلافاصله موقعیت دیگه ای جور شد و جای دیگه ای مشغول به کارم که حقوق بیشتری دارم اینم بگم که فایل رایگان فقط خدای استاد خیلی بهم کمک کرد اینکه بفهمم همه چی دست خداست من قصد مهاجرت به یه کشور دیگه رو دارم اما میدونم باید از این مهاجرت کوچیک سربلندبیرون بیام و تکاملم رو طی کنم
ممنونم از دوستانی که کامنت منو میخونن و یادتون باشه تنها قدرت جهان ربه
سلام به همه ی دوستان عزیز و استاد و خانم شایسته عزیز.دوروز پیش اتفاقی برام افتاد که اصلا باور کردنی نبود واقعا عجیب بود من در سایت نظر گذاشتن و بعد از این که فایل توحیدی ۵ را نگاه کردم همان شب با خدا صحبت کردم ?از خدا خواستم دوره عزت نفس را به من بدهد و یک کار هم برام جور کنه . همان فرداصبحش ی کار تو لبنیاتی برام جور شد قبلا هم اونجا کار میکردم و مال برادرم هست? با این تفاوت که قبلا پول به من نمی داد و الان ساعتی سه تمن به من میده شاید برای شما پول کمی باشه ولی برای من که تابه حال کاری نداشته ام عالی است (قبلا هم گفته بود که به من پول میده ولی من روی برادرم حساب کردم و ظربه خوردم)و مادرم در همان روز گفت که یک ملیون و صد به حسابم می ریزه که پول مال خودمه و به من پس میده در اصل،کارتم را پیدا نکردم و امروز میخوام برم دنبالش بگردم و به خدا گفتم که تو پیداش کن مثل دیروز که سوئیچ مو تور گم شده بود و هرچه دنبال گشتم پیدا نمی شد و از خدا خواستم که پیداش کنه و به دو دقیقه نکشید که پیدا شد خدایا خیلی خیلی شکرت ????????
ممنون که کامنت را مطالعه کردید.? راستی الان سعی میکنم که نه روی برادرم و نه روی مادرم حساب کنم چون همه ی اینها را اون بالا سری راس و ریس کرده ?
آقای قربانی عزیز دوست الهی من با تبریک سال نو وارزوی بهترین ها رو سال جدید میخواهم بگویم خداروشکر که نتایج ی گرفتید که آن را بزرگ وبا اهمیت میدانید چون همین نتایج کوچک باعث وقوع اتفاقات بزرگتر هستند.
افتخار میکنم به خودم که چقدر به خدا نزدیکتر شدم که حتی نشانه هایم بامن چندان فاصله ای ندارند.. اونقدر وجود خدارو شفاف تر و پر رنگ تر کردم که من تا یه هفته پیش بشدت از مار میترسیدم و باورکرده بودم همیشه بهم نیش میزنه ولی من هدایت شدم به خودم گفتم وقتی باخودم درصلح باشم وخداهم پشتیبانمه اون کاری به من نداره( تو ذهنم ازش میترسیدم) نشستم باهاش حرف زدم سهم خودم رو ازترس جدا کردم باهاش عین کودک درونم حرف زدم و الان درکنارهم که گهگاهی تو ذهنم میاد خیلی دوستیم و باهمدیگه به رشد هم کمک میکنیم..
از تاریکی هم میترسیدم فکرمیکردم قراره یه نفر منو بترسونه یا بلایی سرم بیاره.تاچهار شب پیش بخودم گفتم وقتی تونستم به اون یکی ترسم غلبه کنم پس برای این یکی هم میتونم گفتم باید برم تو دل ترسم باید حس کنم و بفهمم که چیزی نیست برمیگرده به خواستن توانستنه زائدهای فکرم منو بهم ریخته هرچی فکرکنی همون میشه تصمیم گرفتم ازچهارشب پیش تنهایی خودم برم درب خونه رو قفل کنم تو تاریکی (حیاط خیلی بزرگه و درختهای بزرگی داره) من به ترسم غلبه کردم و رفتم حسش کردم و وایسادم چشامو بستم به خودم گفتم تاخدا و باورت نخواد هیچ اتفاقی نمیافته ومن خیلی خوشحالم بااین موضوع ترسمم کنار اومدم و هنوزهم به یاری خدا و انرژی شما استاد عزیزم و هم فرکانسیام بیشتر روی باورهام و افکارم کارمیکنم.. هرکس خالق زندگی خودش است و من معجزات خداوند را هروز در زندگیم بیشتر وبیشتر میبینم و سپاسگذار رحمتهای بی کرانشم☄
دوستتون دارم هرکجای دنیا که هستید به آغوش خدا میسپارمتون استاد و آرزومیکنم نعمتها و رحمت های بیشمارش را به شما بدهد وهمچین هم فرکانسیها❤
سلام مجدد
من از بعد از این فایل میخوام ایده خارپشت رو اجرا کنم و کتابها و مکاتب خاص رو کنار بزارم و همه اونها رو از آ رشیو موبایلم حذف میکنم و فقط به چیزهایی که استاد میکه و فایل ها میزارم و تمام تمرکزم را روی این محصولات که به من قدرت میده میزارم ،نه کتابهای شک آلود و کتابهایی که منو دچار دوگانگی میکنه ،تمرکزم رو میزارم روی خواسته هام ،روی الگوهای مثل استاد،
و ایمانم را تقویت کنم و جایی برای شیطان در وجودم قرار ندم و یادم باشه که جایی که ایمان باشه ترس و شیطان نیست .
من محسن تعهد میدم تعهد جدی که با تمام وجودم روی قوانیم متمرکز بشم و باور داشته باشم که میتوانم زندگیمو همانند سید حسین عباس منش بسازم ،قانون یکیه.
سلام استاد واقعا دست مریزادبهت میگم بااین فایل خوش امدگوییت و فایل ایمانی که عمل نیاورد.حرف مفت است!!
بازم میخوام بگم مازندگی نامه استاددرنظربگیریم اینهمه درکل فایلاش داره اززندگیش میگه ازخدای خودش میگه .بعداومدم دیدم استاد بعدازاون سختی زندگیش دربندرعباس همه چیزشو گذاشت اومدتهران هیچی باخودش نبرد وسپس هجرت کردبه امریکا وبه ثروت رسید .اما استادکه نه شغل داشت نه خونه داشت نه ماشین ونه ملک وهیچی نداشت که باخودش ببره حتی فرع خودشو هم نبرد باتمام شرک وپلیدی جاش گذاشنت هیچکدوم ازاینارونبرد حتی همسرشم جاگذاشت پس اینارو چطوری بدست اورد؟؟؟؟؟رفتم سراغ این معما ?
منی که کل فایلاشو خوب گوش کردم چرا نفهمیدم تاحالا .من ازاین دوتا فایلی که ذکرکردم یه چیزی کفش کردم که استادهدفش پول نبود خونه وماشین نبود امریکا نبود تنها یک هدف داشت از اولیکه شروع کرد به تغییرمسیر ازدل قران یک چیزی روکشف کرداونم یک باور بنام( ایمان )این ایمان اونو سوق دادبه سمت خودساختگی دردرونش ورسیدبه چیزی فراترایمان بنام (یقین)که رسیدن به تمام انچه که میخواست.اینجا فهمید رسیدن به ثروت نیازبه سرمایه اولیه نداره نیاز به تلاش واصراروتقلا نداره چون یک هدف داشت فقط یک هدف اونم درفایل خوش امدگویی وفایل ایمانی که عمل نیاورد وتمام فایلای دیگه فریادمیزنه که بابا من ازراه توحید ویکتاپرستی به اینجارسیدم وقتی خودشو جاگذاشت اصلشو با یقین کامل برداشتو رفت خداواسش امریکاشد.کاربدون تلاش وزحمت شد.همسرشد.خونه .ماشین .ارامش .پول .روابط .خوشبختی .زندگی زیبا .ملک بی نظیر.سلامتی .معنویت .شدکل پکیج ثروتش .جهان براش مسخرشد .جواب این معما این بودکه استادبا ایمانی قوی به اینجارسید این نتیجه باورشه (که میشود )
امیدشو ازهمه جا قطع کردفقط روی خداحساب کرد ازهمه جابرید چسپید به یک باور به یک ایمان به غیب به یک اصل به یک منبع که خودخداست اصلا خدا خوداستاده به وجودخودش ایمان اورد به قدرتی که خدادردرونش قرادداده ایمان اورد به توانایی خلق زندگیش ایمان اورد که میشود به هرانچه میخوای رسید .فقط هدفش رسیدن به قله بود نه چطوری عبورازمسیراون فقط اون نوک تیزاون قله رومیدید نه چیزی به غیراین.والان شده زندگیش این (شادباشیددرپناه خداوند?
)
به نام خدای عزیز
چه اسم زیبای من نشنیده بودم مروا ??
خانم امیری جان چه خوب آگاهی که درک کردی را نوشتی لذت بردم ومن هم فکر کردم به نوشته هایتان به چیزی که آگاهی در شما جا گذاشته تا بنویسید .
سپاسگزارم از حضور خوبتان که من هم سهمی برداشتم .
برایتان بهترین ها را از خدا وندم آرزو دارم .با لبخند وشاد
نظرلطف شماست خانم مرادی عزیزان ان شاالله هممون اینجا ظرف وجودمونو با باورهای فراوان بزرگ کنیم وشاهدنتایج هاو موفقیتهای روزافزون باشیم
درودبه شما
چه ورود طوفانی وبابصیرتی به سایت دارید.انگاراستادسالها میشناسی.چه زیبا وپرمفهموم ارزش گذاری کردی استاد رو.وچه خوب تعریف کردی مسیر موفقیتشو.وراه ورازموفقیت هرانسانی راروشن کردی.ایمان.باور.یقین
سلاااااااام استادعزییییییییزم ودوستان مهربانم استادجونم مثل همیشه عالی بود…من یه مدت متوجه شدم فقط زبانابه خداایمان دارم ودرهنگام عمل دچارترس واسترس میشم وصحبتهاوتجربه های شماباورماروقوی میکندمثل تجربه ای که هنگام نوشتن کتابتون وترسیدنتون درباغ داشتین یا اولین باری که میخواستین بین دانشجوها صحبت کنید…استادواقعاازخداوندبه خاطروجودشماخیییلی سپاسگزارم…شادوپیروزوسربلندباشیدوعاشقتونم???
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان خوب و مهربونم
من تقریبا 1ساله با استاد آشنا شدم اما اوائل اونقدرها پیگیر نبودم.بعد از مدتی که به فایل ها گوش دادم و برای همسرم هم تعریف کردم جفتمون کارمون هرروز گوش دادن به فایل ها و صحبت راجع به حرف های استاد بود. بعد از مدتی همسرم کارشو تغییر داد و واقعا رفتن به مدار بالا رو حس کردیم اما بعد از مدتی با وجود گوش دادن به فایل ها همه چیز در همون حد موند.خودمونم میدونیم کلی ترمز هست که باید شناسایی بشه اما همسرم اونقدر درگیر قسط و چیزهای دیگه شده که واقعا شدیدا وقت کم میاره و کمتر میتونه مثل قبل پیگیر فایل ها باشه و عمل کنه.
استاد اگر بگم شما به کل بنیان و ریشه فکری منو تغییر دادی اغراق نکردم.مهمتر از پول و شرایط کاری برای من افکارم بود و اینکه همیشه سعی داشتم به خدا نزدیکتر بشم البته نه با حجاب و مسایل ظاهری…قلبا چیزی در وجودم مانع میشد با خدا دوست باشم.همیشه فکرم این بود خدا اصلا گوش نمیده یا درک نمیکنه شرایط مارو.اگر میخواستم راجع به خواسته های کوچیک بخوام میگفتم مگه بیکاره بیاد اینو برای من انجام بده.کلا دور بودم ازش اما همیشه در تقلا چون واقعا مقید بودم به نمازم از همون بچگی همیشه ازش میخواستم کمکم کنه.توی دلم غم بزذگی بود اونم احساس تنهایی شدیدم بود.دوست خاصی نداشتم یعنی کلا خیلی حوصله رفت آمد و زنگ و تلفن نبودم خواهر ندارم مادرم اکثرا به حرفهام خیلی گوش نمیداد دائم از همه گله داشتم…
بعد از آشنایی با شما.الان دیگه خدا دوستمه.اصلا و ابدا احساس تنهایی ندارم اصلا دیگه کسی هم بخواد حرفهامو بهش نمیزنم چون همیشه با خدا حرف میزنم براش مینویسم و سریع و خیلی سریع میبینم جوابشو.اصلا ایییینقدر دیدم به خدا و زندگی عوض شده که کلا وجودم پر از آرامش شده حتی بخاطر چیزهای ریز با خودش حرف میزنم و میخوام و سریع جوابمو میده.چه عشقی از این بالاتر.الان قرآن رو میخونم و تازه بعد از عمری میفهمم چی میگه حرفهاش به دلم میشینه…
کلا که بگم برات استاد جونم زندگیمو عوض کردی خیلی حالم خوبه و حال دلت خوب باشه همیشه انشاالله…ممنونم ازت بی نهایت
سلام وهزاران سلام . بچه ها وقتی میگویید سلام یعنی خودمان وطرف مقابل درک کند که این سلام مال من نیست یعنی من نوعی سلام نمیکنم که بگویم رحیم سلام کرد معنی سلام این نیست
معنی سلام این است که من وشما متوجه باشیم که همه ی ما مال اینجا نیستیم این سلام از آن یار عزیز می آید این سلام که من میگویم یعنی حواست باشد که این درود از زبان خداوند به وسیله من جاری میشود که بدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانی چقدر برای خداوند عزیز هستی که هر لحظه به تک تک ماها ، خدای عزیزم سلام میکند
جان و جهان! دوش کجا بودهای —- نی غلطم ، در دل ما بوده ای
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
من هم جزیی از خود خدا هستم که به صورت آدم چند صباحی در این کره ی خاکی میچرخم وزود زود بر میگردم پیش مادرم وصاحبم .
خدای عزیزم ؛ اینها را من نمیگویم
دلم فریادشان میزند
تو چقدر خوبی
ای خدای عزیزم من یک سؤال از تو دارم ؟
من نوعی میخام برای تو چکار کنم که اینقدر برایت عزیزم وتمام حواست به من است ؟
ای مهربان شاید مولانا راست میگوید که من وتو یکی هستیم ومن در فراقت تمام وجودم آرام ندارد تا پرواز پیشت …..
ای خوشا آن ساعت که پرواز کنم تا بردوست
به هوای کویش ؛ پروبالی شکنممممممممممممممم
سلام عزیز . سلام سید . سلام خدای خوشگلم . عالیم عالیم
راستش من زیاد اهل کامنت نوشتن نیستم یعنی راستیتش انقد تنها موندم و خودم با خودم حرف زدم که عادت ندارم در مورد چیزی با کسی حرف بزنم ولی منی که اصلا کامنت ننوشته بودم الان برای دومین بار زیر این فایل کامنت مینویسم خداروشکر که کلا محیط من ۷ سالی میشه که عوض شده و چون کسی اطرافم نیست از افراد منفی دور هم هستم و ترجیح میدم تنها باشم تا اینکه افراد منفی نگر اطرافم باشن .بعد از این فایل اتفاقات عجیب و غریبی تو زندگیم افتاد با اینکه خدا خیلی جاها دست منو گرفته بود ولی بعد از چند روز یادم میرفت که خدا همین چند روز پیش کمکم کرد و دوباره برای کوچکترین چیز نگرانی پیدا میکردم ولی بعد از این فایل هر روز و هر روز با خودم تکرار میکردم و اتفاقات خوب گذشته رو تو ذهنم مرور میکردم و شکر میکردم و همش کارا رو میسپردم به خدا و با خودم می گفتم من میخوام تو عمل نشون بدم که توکل دارم و کارا رو به خود خدا سپردم دیگه چی بگم از نتیجه کار از زمین و زمان از درو دیوار اتفاقات خوب برام میفته از هر لحاظ عاطفی و مالی که دیگه نگو پوله که سرازیر شده تو زندگی من بدون اینکه کار خاصی بکنم فقط به دو سه جا زنگ زدم و هماهنگی کردم شرکت همسرم که از شروع کار همش لب مرزی جلو میرفت یک دفعه یه پرش بزرگ کرد و همه بدهی هارو صاف کرد و نه تنها از لب مرزی خارج شد حتی پول تو حساب باقی موند . خدارو سپاسگزارم که من و با این سایت آشنا کرد .خدارو شکر میکنم که استاد عزیز و خوش خنده رو در مسیر من قرار داد که آرامش وارد زندگی من بشه. همیشه نگران بودم منی که تو غربت زندگی میکنم اگر یه روزی مادرم فوت کنه و من نبینمش چی میشه. حالم بد میشد و گریه میکردم برای اتفاقی که اصلا نیفتاده ولی الان آرامش دارم آرامشی که با هیچ چیزی عوض نمیکنم. خدایا شکرت استاد عزیز ازت سپاسگزارم که تمام تلاشت این هست که با زبان هر چه ساده تر قوانین رو به ما بفهمونی .مرسی که هستی
سلام به خدای وهاب ورزاق و فاضلم که منو در مسیر هدایت قرار داد و از فضل بی کرانش هر روز رحمتش رو شامل حالم میکنه.نمیدونم با چه قدرت عظیمی روبرو هستیم واسم قابل درک نیست ولی مهربونیش منو شرمنده میکنه که هر چقدر مسیرو اشتباه میری خطایی میکنی بازم اروم دستتو میگیره قدم به قدم همراهت میشه و میارت تو مسیر اصلی و بهت یک جایزه هم میده که اوردت .از روزی که این فایلو استاد گذاشتی رو سایت رگ و ریشه باورهامو تکون دادی و یک توگوشی محکم بهم خورد که مهتاب چند چندی همش داری فایل گوش میدی و ... ولی نتایج صفر یعنی چی نقابتو بردار ببینم چی قایم کردی اون پشت ...اوه اوه اوه چه خبره خشم حسادت تنفر شرک تمرکز به اخبارا ورودی های بدرد نخور .مهتاب پس کی پامیشی پس کی تغییر میکنی حرف بسه خوشگل حرف زدن بسه.از اون روز شاید روزی ۱۰ بار فایلو گوش کردم یعنی زندگی کردم باهاش و کمر همت بستم .از شکر گذاریهام شروع کردم و تمرینایی که میدونستم رد خور ندارن انجام دادم اینو بگم که اوضا کاری بابه دلم نبود و همسرم هم بیکار الانکه میگم و مینویسم بازم دارم عمق فاجعه رو درک میکنم که چه کرده بودم?.خلاصه نوشتم و نوشتم هر روز سناریو نویسی هر روز تمرکز رو خواسته هام نوشتم که همسرم هم همراهم بشه و کار کنه رو خودش دیروز اومدم خونه دیدم همسرم یکی از فایلهارو زده به تلویزیون داره با صدای زیاد گوش میده وای حیرت انگیزبود واسم رابطم که با همسرم عالی شده خیلی جالبه دیشب یه پیشنهاد کار شد به همسرم امروز هفت صبح رفت سر کارش خدایی اگه اینها معجزه نیست پس چیه اگه قوانین درست نیس پس این نتایج با این سرعت چیه استاد خیلی دوست دارم خدا میدونه زندگیم به اموزه هاتون گره خورده الانم یهو نتایج تو ذهنم مثل فیلم رد شد و حیرت کردم گفتم مهتاب حواست هست چقدر جواب گرفتی از قوانین تو این چند روز اصلا حواسم نبود واقعا مساعل اینقد اروم وارد زندگی میشن نمیفهمییم دم خدا گرم چه رب بی همتایی دارم یه حسی فرستاد منو که بنویسم این اتفاقهارو و منم گوش کردم یه چیز جالب دیگه اینکه یه مدت خیلی تحریک شدم تبلیغات کنم تو تلگرامو کانال بزنم گروه بزنم ولی یه حسی میگقت ول کن بابا میاد خود مشتری واست مشتری های قدیمم رو که هر کار میکردم با تبلیغ بیارمشون دوباره نشد تا دیروز نشسته بودم تو ارایشگاهم دیدم مشتری قدیمم خودش اومد گفتم حرفی دیگه باقی نمیمونه بازم شک داری خدا خودش واست میاره تو مغازت و جذب تو میکنشون پی بردم باهمه وجودم که خدا همه کار میکند به شرط ایمان من واسه تک تکتون شادی و ثروت و ارامش و سعادت رو ارزو میکنم?????
باسلام به خداوندی که جهانی ساخته باقوانین درست
و سلام خدمت استادعزیزم عباس منش وهمه ی دوستان عزیزم
من درمورد داستان مهاجرت کوچکی که ازشهرستان به تهران داشتم میخواستم براتون
بنویسم
قبل اینکه مهاجرت کنم یه دوره تعمیرموبایل رفتم وبعدازپایان دوره درمغازه ایی که همونجا کلاس برگزارمیشدبه عنوان شاگردکارمیکردم اوایل همه چی خوب بود بعد دیدم اونی نیست که دنبالشم بااینکه خیلی پول توش بودو صاحب مغازه روزانه یک میلیون تومن کارمیکرد امایه چیزهایی بود که با اخلاقیاتم سازگارنبود پیش خودم گفتم بایدکاری رو انجام بدم که بهش علاقه دارم
ازخیلی وقت پیش نشونه هایی میدیدم که باید مهاجرت کنم
تااینکه سریه موضوعی صاحب کارم جلوی مشتریها با من دعواکرد که خیلی بهم برخورد روز بعدش گفتم نمیام وچند روزبعدش. اوایل دیماه با فقط 200 هزار تومن پول تصمیم گرفتم برم
همه میگفتن نرو کسی رو اونجا نداری پول کم میاری ولی من باورم این بود که تنها قدرت جهان خداونده وهمه جا خداوند هست یه اتوبوس ویژه سوار شدم که 50 هزار تومن کرایش میشد چون برای خودم ارزش قائل بودم و تصمیم گرفتم بجای توجه به کمبود پول از مسیر لذت ببرم رفتم تهران و تو همون روز تو یه رستوران مشغول شدم خداروشکر بلافاصله موقعیت دیگه ای جور شد و جای دیگه ای مشغول به کارم که حقوق بیشتری دارم اینم بگم که فایل رایگان فقط خدای استاد خیلی بهم کمک کرد اینکه بفهمم همه چی دست خداست من قصد مهاجرت به یه کشور دیگه رو دارم اما میدونم باید از این مهاجرت کوچیک سربلندبیرون بیام و تکاملم رو طی کنم
ممنونم از دوستانی که کامنت منو میخونن و یادتون باشه تنها قدرت جهان ربه
سلام به همه ی دوستان عزیز و استاد و خانم شایسته عزیز.دوروز پیش اتفاقی برام افتاد که اصلا باور کردنی نبود واقعا عجیب بود من در سایت نظر گذاشتن و بعد از این که فایل توحیدی ۵ را نگاه کردم همان شب با خدا صحبت کردم ?از خدا خواستم دوره عزت نفس را به من بدهد و یک کار هم برام جور کنه . همان فرداصبحش ی کار تو لبنیاتی برام جور شد قبلا هم اونجا کار میکردم و مال برادرم هست? با این تفاوت که قبلا پول به من نمی داد و الان ساعتی سه تمن به من میده شاید برای شما پول کمی باشه ولی برای من که تابه حال کاری نداشته ام عالی است (قبلا هم گفته بود که به من پول میده ولی من روی برادرم حساب کردم و ظربه خوردم)و مادرم در همان روز گفت که یک ملیون و صد به حسابم می ریزه که پول مال خودمه و به من پس میده در اصل،کارتم را پیدا نکردم و امروز میخوام برم دنبالش بگردم و به خدا گفتم که تو پیداش کن مثل دیروز که سوئیچ مو تور گم شده بود و هرچه دنبال گشتم پیدا نمی شد و از خدا خواستم که پیداش کنه و به دو دقیقه نکشید که پیدا شد خدایا خیلی خیلی شکرت ????????
ممنون که کامنت را مطالعه کردید.? راستی الان سعی میکنم که نه روی برادرم و نه روی مادرم حساب کنم چون همه ی اینها را اون بالا سری راس و ریس کرده ?
به نام خدای مهربان
آقای قربانی عزیز دوست الهی من با تبریک سال نو وارزوی بهترین ها رو سال جدید میخواهم بگویم خداروشکر که نتایج ی گرفتید که آن را بزرگ وبا اهمیت میدانید چون همین نتایج کوچک باعث وقوع اتفاقات بزرگتر هستند.
برایتان مسیری همواره هموار ودر از شاادی وثروت ولذت آرزو دارم .
در پناه تنها پناهنده عالم .
سلام پرانرژی به استاد مهربونم🌷
افتخار میکنم به خودم که چقدر به خدا نزدیکتر شدم که حتی نشانه هایم بامن چندان فاصله ای ندارند.. اونقدر وجود خدارو شفاف تر و پر رنگ تر کردم که من تا یه هفته پیش بشدت از مار میترسیدم و باورکرده بودم همیشه بهم نیش میزنه ولی من هدایت شدم به خودم گفتم وقتی باخودم درصلح باشم وخداهم پشتیبانمه اون کاری به من نداره( تو ذهنم ازش میترسیدم) نشستم باهاش حرف زدم سهم خودم رو ازترس جدا کردم باهاش عین کودک درونم حرف زدم و الان درکنارهم که گهگاهی تو ذهنم میاد خیلی دوستیم و باهمدیگه به رشد هم کمک میکنیم..
از تاریکی هم میترسیدم فکرمیکردم قراره یه نفر منو بترسونه یا بلایی سرم بیاره.تاچهار شب پیش بخودم گفتم وقتی تونستم به اون یکی ترسم غلبه کنم پس برای این یکی هم میتونم گفتم باید برم تو دل ترسم باید حس کنم و بفهمم که چیزی نیست برمیگرده به خواستن توانستنه زائدهای فکرم منو بهم ریخته هرچی فکرکنی همون میشه تصمیم گرفتم ازچهارشب پیش تنهایی خودم برم درب خونه رو قفل کنم تو تاریکی (حیاط خیلی بزرگه و درختهای بزرگی داره) من به ترسم غلبه کردم و رفتم حسش کردم و وایسادم چشامو بستم به خودم گفتم تاخدا و باورت نخواد هیچ اتفاقی نمیافته ومن خیلی خوشحالم بااین موضوع ترسمم کنار اومدم و هنوزهم به یاری خدا و انرژی شما استاد عزیزم و هم فرکانسیام بیشتر روی باورهام و افکارم کارمیکنم.. هرکس خالق زندگی خودش است و من معجزات خداوند را هروز در زندگیم بیشتر وبیشتر میبینم و سپاسگذار رحمتهای بی کرانشم☄
دوستتون دارم هرکجای دنیا که هستید به آغوش خدا میسپارمتون استاد و آرزومیکنم نعمتها و رحمت های بیشمارش را به شما بدهد وهمچین هم فرکانسیها❤