https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/02/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-02-26 22:54:292024-07-24 10:42:34ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!
1135نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و صد سلام به بهترین استاد دنیا و خانم شایسته نازنین و دوستان خوبم
استاد واقعا نمیدونم با چه زبانی و با چه کلامی میشه از شما تشکر کرد بخاطر آموزشهای ناب تون و این سایت الهی. و این فایل زیبا که از اسمش مشخصه که چه گنجهایی تو هست.
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
استاد آرزوم این بود که بیام و از نتیجه هام براتون بگم. و امروز من بالاخره با دست پر اومدم. البته که تا حالا اتفاقات کوچیک خیلی زیادی داشتم ولی امروز اینقدر ذوق زده شدم که دلم نیومد براتون نگم😍😍
استاد من امروز بالاخره یکی از بزرگترین ترسهای زندگیمو شکست دادم. 😊💪 و حالا برم سراغ اصل داستان
من حدودا یک سال و نیمه که مغازه دارم ولی اینقدر از مالیات و گرفتن جواز میترسیدم که حتی تصورشم برام وحشتناک بود. تا رسیدم به اون روزی که تو فایلهای دوره ها این جمله رو درک کردم:
اگه میخواین موفق بشین باید از راهش برین و بهای تمام موفقیتهاتون رو بپردازین
به خودم گفتم قانون اینه که هر کاری بخوای انجام بدی باید براش مجوز بگیری و وقتی من دارم ازش فرار می کنم یعنی راهم غلطه. و اینم بخاطر باورهای غلطی بود که از اطرافیانم گرفتم. که اگه بری دنبال جواز میفتی تو کارهای دارایی و مالیات و هر چی در بیاری باید مالیات بدی. و بیشتر از همه شوهرم منو از انجام اینکار منع میکرد که خودتو نندازی تو دهن شیر و اون ترسه همچنان منو به عقب هل میداد، اما من تصمیم خودمو گرفتم که از راه درستش برم.
استاد روزی که برای اولین بار میخواستم برم اتحادیه گلفروشا اینقدر میترسیدم که پاهام جون نداشت پله ها رو بره بالا. حتی یادمه وقتی رسیدم بالا اونقدر گلوم خشک شده بود که وایستادم پشت در و کلی آب خوردم. خلاصه این پروسه بخاطر یه سری اتفاقات چند ماهی طول کشید و هر بار بازم ترسهام شروع میشد و نجواها که ایکاش نمیرفتی دنبال جواز. حالا چجوری میخوای مالیات بدی؟ تو با این چندرغاز درآمدت باز چیو میخوای مالیات بدی . یا اگه شوهرت بفهمه چی وووو کلی نجوا و چرت و پرت که میومد. ولی من هر بار با خودم میگفتم مالیات منو خدا تعیین می کنه و خدا هم به درآمد من آگاهه و همه کارها رو برام انجام میده. و یا اون جمله شما که قرار نیست اوضاع همینجوری بمونه. وقتی تو عوض بشی دنیای تو هم عوض میشه. و اینجوری ایمان و توکلم رو تقویت میکردم.
استاد امروز که از پله های اتحادیه میرفتم بالا با آنچنان قدرتی داشتم میرفتم بالا که خودم کیف کردم از راه رفتن خودم.😍 من دیروز که تماس گرفته بودم همچنان همون مشکل بود رو سایتشون و قرار بود امروز مدارک ببرم ببینن اکی میشه یا نه و تصورم این بود که حداقل چند هفته دیگه کارام طول میکشه. ولی امروز وقتی رفتم گفتن جواز شما آماده اس. یعنی استاد من برای این مجوز نه دارایی رفتم نه امتحان دادم و نه هیچی. فقط چند بار رفتم اتحادیه و تمام. وای خدااایا شککرت😍😍😍😍 اصلا تصورشم نمیکردم اینقدر راحت باشه. و چه ترس واهی داشتم. حالا کلی به خودم افتخار می کنم که کاری رو انجام دادم که کلی از مردهایی که کسب و کارهای موفقی هم دارن جرات انجامشو ندارن و میگن تا خودشون نیومدن سراغت نرو دنبال کارای جواز….
استاد امروز خیلی دوست داشتم بهتون گزارش کار بدم. و وقتی این فایل اومد روی سایت دیدم بهترین جا برای گزارش کار زیر همین فایل زیباست.و خدا رو شکر می کنم بخاطر این همزمانی و این سفرنامه و این سایت الهی.
از خدا میخوام هممونو هدایت کنه به مسیرهای پر از نعمت و برکت و ثروت و سلامتی و عشق
چون ما خلیفه خداوند بر روی زمین هستیم و لایق بهترین نعمتهای خداوندیم.😍
خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم. هدایتم کن الله مهربانم🙏🙏🙏❤️❤️
خدیجه جان اول از همه تبریک و تحسین منو پذیرا باش برای این اعتماد بنفسی که بلطف خداوند قدم هاتو پله پله هدایت کرد به هدف و خواسته ات خدا قوت و خدارو شکر و بهت تبریک میگم که بر ترس هات غلبه کردی .. البته در سریال زندگی در بهشت گفتید که کلاف سر در گم شدی برای دکوراسیون مغازه ولی امروز هدایت شدم به این قسمت از فایل و هدایت شدم به کامنت زیبا و پر محتوای شما که پر از درس و آگاهی در بر داشت و چقدر خوشحالم که عزمتون جزم کردید و بحرف دیگران گوش ندادید و خودتون دنبال مجوزتون رفتید و شکر خدا به آسونی و به زیبایی و عزتمندانه براتون درست شد .. خدارو شکر امروز خبر خوش و با دست پُر اومدید و خبر از موفقیت دادید خدارو شکر
بهترینع بهترین ها رو برای رونق در کسب و کار و زندگی تونو براتون آرزومندم
خدیجه جان روز و شب خوب و خوشی داشته باشید🌹🌹🌹🌹🙋♀️🙋♀️🤩🤩
آاااخ که چی بگم رویای من از مهربونیات، از اینهمه خوبی که تو یکجا داری😍 نمیدونی چقددررر دوست دارم از نزدیک ببینمت و بغلت کنم و بخاطر تمام مهربونیات ازت تشکر کنم.
عاشق خودت و کامنتاتم و هر وقت اسمتو می بینم چشام برق میزنه که ببینم چی نوشتی و هر بار شگفت زده تر میشم از اینهمه زیبابینی و حال خوبت. من قصد داشتم برای کامنت قبلیت که تو قسمت ۲۴۴ سریال زندگی در بهشت نوشتی بیام و بخاطر اون حال خوبت و کنترل عالی ذهنت بهت تبریک بگم و تحسینت کردم کلی. حتی با خواهرم کلی در مورد کامنت قشنگت صحبت کردیم و بهت آفرین گفتیم عزیزم. ولی یکم تنبلی کردم، ولی امروز گفتم باید حتما برم و برای رویای عزیزم کامنت بزارم که باز اینجا دوباره بهم لطف کردی و اون عشق الهی وجودت رو نثارم کردی و نمیدونی چقدر ذوق زده میشم از اینهمه ابراز لطف و محبتت. و همینجا بخاطر تمام کامنتهای قشنگی که میدونم با جون و دل مینویسی و هر بار کلی از نوشته هات درس میگیرم تشکر می کنم و همینطور شکر می کنم خداجونم رو بخاطر اینکه یه خواهر دوست داشتنی دیگه بهم داده و آرزوم اینه صورت ماهت رو ببینم و بشینم کلی باهات حرف بزنم.
عاشقتم و بهترینهای دنیا و آخرت رو برات آرزو می کنم عزیزم❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام استاد گلم.سلام بچه ها.سلام تیم خوب عباسمنش.خداروشکرمیکنم بخاطراین مداری که توش هستم،وهروز داره زندگیم درتمام ابعاد بزرگترمیشه.بینهایت دوس دارم تودوره شرکت کنم،بخدا چندتاا نشونه هم اومده …
مثلا اینکه امروز رفتم برای مغازمون رول بارکدبخرم،چشمم افتادبه چندتا دفترخوشکل،که اتفاقی یکیوبرداشتم،گفتم آقا این چند؟گفت ازاون همون یکی مونده.برات قیمت خرید میزنم.خلاصه دفتری که حداقل۳۰هزارپولش بودرو برام شیش ونیم هزارزد.اصن یه تکونی خوردم،نه بخاطرپولش.بخاطرنشونه.گفتم خدایا شکرت.آخه بچه ها،من بعضی وقتا فک میکنم که بابا مگه چندنفرتواین دنیا،توکشورمون،توشهرمون،یه توی اقوام ودوستانمون توی این فضا،توی این مدار هستن؟آخه چندنفرمثه ما دارن زندگیشونو رقم میزنن؟اصن چندنفرمثه ماباوردارن این قوانینو؟درسته ماهم هنوزخیلی کارداریم وبایدروی خودمون کارکنیم،که داریم باعشق ولذت،بخدا بالذت،کارمیکنیم،ولی همین اندازه که باورکردیمو، نتیجه گرفتیمو،هروزداره باورامون بهترمیشه،…همین نتایجو چند نفردارن میگیرن.؟بخدا نسبت به کلیت جامعه ما خیلی کمیم.ویکی ازسپاسگزاریهای همیشگیه من بخاطرهمین موضوعه،که خدایا شکرت که منوبه این مسیرهدایت کردی.بچه هامن اینوبخودم میگمااا،آقاقانون خیلی دقیقه،خیلی کامله.بقول استادخدا کارشوبلد،بخدا اگه نتایج کموزیادمیشه،یا اون چیزی که ما توقع داریم نمیشه،فقط وفقط بخاطرخودمونه،بخاطرباورامونه.هنوز اونطورکه باید محکموقوی نشدیم…هنوز شیطان مسلطه بهمون.من خودم فک میکردم که خیلی دیگه کارکردم روی خودم.ولی فقط با یه چیزکوچیک انقدترس وگرانیها اومددرونم که تعجب کرده بودم،البته خداروشکرکه من نسبت به گذشته خیلی وخیلی زودتر تونستم با دادن وردیهای بهتربه ذهنم،اون احساس بدرو بصورت تکاملی تبدیل به احساس عالی کنم،اما میخوام بگم وقتی نتایج خیلی بزرگ میشه که لازم نباشه کا سعی وتلاش کنیم که اون احساس بدرو خوب کنیم،اصن اگه کا باورامون تغییرکنه،بخاطر همچین حواشیه کوچیکی احساسمون بدنمیشه که بخوایم تلاش کنیم که خوب بشه…دیگه اونوقت خودکاردرجواب این حواشی میگیم هراتفاقی حتی به ظاهربدبه نفع منه.چون این باور رو داریم که تودنیا انقدنعمت هست که ما نمیتونیم تصورکنیم،چون باورداریم که خدا کارشوبلد،چرا نگران شم.ودرکل اگه نتایج بزرگ میخوایم باید بهاشوبدیم،بهاش کارکردن روی باورهاست،بهاش کارکردن روی باورهاست،بهاش کارکردن روی باورهاست…
استادبقول خودت عاشقتونم،انشالا که شاد،سلامت،سعادتمند وثروتمندباشیم دردنیا وآخرت…
استاد نمیدونم چی بگم؛ استاد نمیدونم اول سلام کنم، اول سپاسگذاری کنم از خدا یا بگم به نام خدا
استاد فقط بگم اون قسمتی که عکسای ویلارو نشون دادین با اون آهنگ قلبم اومد تو دهنم؛ اونقدر حالم خوب شد اونقدر احساس شور کردم، الانم قلبم تند میزنه، الانم یه حس عجیبی دارم، انگار یکی بهم نقشه گنجو داده؛ استاد وقتی اون ویدئو رو داشتم میدیدیم تمام وجودم تک تک سلول های بدنم تحسینت کرد، گفتم بابا دمت گرم، ایولا، چقدر انرژیش بالا بود، چقدر فرکانسش بالا بود، هنوز من گیجم، قبلش اون صحبتای دلنشینتون؛ بعدش وقتی ویلا رو با اون امکانات واون آهنگ دیدم جا خوردم؛ واقعا خوشحالم که اینجام واقعا خوشحالم تو این سایت دارم رو خودم کار میکنم: دنبال فرصتم بیام تو سایت، اگر مشغول کار بشم 1 ساعت دور بشم از سایت انگار یه چیزیو گم کردم، انگار هیچ چی سرجاش نیست، استاد شما قطعا بهترینی، شما قطعا لایق ترینی، استاد تعصبی ندارما ولی اونقدر خالصین اونقدر بالایین: شدین مثل موسی، شدین مثل ابراهیم، شدین مثل نوح، شدین مثل محمد، استاد خدایی مقام و منزلتت پیش خدا خیلی بالاست؛ شما دیگه چقدر به خدا وصلین، شما دیگه چقدر رو خودتون کار کردین بخاطر این حد از ارزشمندیتون پیش خدا
یه چند وقتی فقط به این نکته فکر میکردم که خدایا چطور استاد بدون ذره ای تبلیغات به این جایگاه رسیده و هر لحظه در حال پیشرفت به سوی بالاترین و بالاترین هاست که خودم جواب خودم را دادم حالا بگم چطور:من به مدت 3ماه از کرج به سمت تهران مسافر میبردم و فایل استاد در حالت پخش بود حالا چه مسافر سوار بود چه تنها بودم زمانی که خانم یا آقایی از من سوال میکردند که این فایل چیه و چطور میتونم تهیه اش کنم میگفتم که استاد سید حسین عباس منش یه سایت بسیار محبوب داره که به همه انسان های دنیا میتونه کمک کنه که در هر زمینه ای به هر درجه ای از موفقیت مالی جسمی عاطفی روابط میتونید برسید :::همون لحظه متوجه شدم که تا به حال با صدها زن و مرد صحبت کردم و به بهترین شکل تبلیغات را واسه استاد انجام دادم.
خوب استاد یه وقتایی اینقدر محو گوش دادن به فایل شما بودم که از سمت اصفهان به سمت کرج در حرکت بودم که اصلا نمیدونستم دارم کجا میرم فقط یه صدا بهم میگفت برو از این مسیر یا دور یا برو کنار گذر یا از این لاین خارج شو حالا تو اون تاریکی شب بدون هیچ اینترنتی یا برنامه مسیر یابی به بهترین و راحترین شکل ممکن به مقصد مورده نظرم رسیده بودم ، حالا من که برای اولین بار وارد چنین مسیرهایی میشدم و به راحتی هرچه تمام تر به مقصدم میرسیدم تصادفی بوده …به نظره خودم که غیره ممکن است فقط یه نیرو بوده و اونم به نظره خودم دوستی خدایه من با خدایه استاد عزیزم بوده که من به مقصد تآکید میکنم به راحترین و آسونترین شکل ممکن می رسیدم آخ.. من یک بار از هیچ کسی سوال نکردم که آقا این خیابون چیه کجا برم فقط صحبت هایه استاد را که در همون حین گوش میدادم مدادم میگفت که باید به خدا ایمان داشته باشی تو ذهنم مرور میکردم .
استاد یه وقت هایی هم ایمانم ضعیف میشد ولی یه چیز جالب حتی در بدترین اوضاعی که داشتمم از قانون تجسم استفاده میکردم و حس میکردم که کنار شما هستم و با شما از نزدیک صحبت میکنم به خدا اشک از چشمام سرازیر شده بودو با هم کنار دریا قدم میزدیم و افق زیبا را تماشا میکردیم استاد راستی یادم اومد یه شب خواب دیدم داشیم من و شما آقا میکاییل سه نفری والیبال بازی میکردیم خواب هایی از این دستم زیاد دیدم در رابطه با استاد .
خلاصش که استاد همه زندگی من شده استادعباس منش و باورهای بسیار ساده اش
فقط از خداوند میخواهم که اینقدر درک من را بالا ببرد که تمام نکته به نکته فایل های استاد را به راحترین و آسونترین شکل ممکن درک باور کنم
واقعااین فایل سرشارازآگاهی بودویه پتک سنگین برسرافرادی مثل من که هنوز این گفته هاراباجان ودل نپذیرفته اندکه نتایج شون بقدری باشه که بتونن فایل های استادوتهیه کنند.
مشکل مااینه که بعدازاین همه مدت خود استادوباورنکردیم تاچه برسه به اینکه به گفته های ایشون ایمان بیاریم.
نمیخوام جانب داری استادوبکنم ولی شخصی که مدت زیادیه که دراین سایت عضوهست ولی توان پرداخت هزینه دوره های استادونداره یعنی این بنده خدا به گفته های استادعمل نکرده وگرنه افرادزیادی درسایت هستندکه گفته های استادوپذیرفتندوالان براحتی آب خوردن این هزینه هاروپرداخت میکنند.
من خودم ازچندماه قبل که مقداری بیشتر روی گفته های استاددقیق شده ام وحرف های ایشان راپذیرفته ام به لطف خدای مهربان همین چندماهه نتایج فوق العاده ای گرفته ام
یه نمونه اش اینه که شکرخدادراین چندماهه اینقدردرآمدم رفته بالاکه هر شب باجیب پر پول میرم خونه وبراحتی دارم بدهیام وپرداخت میکنم
واگه فعلانمیتونم این دوره روتهیه کنم میام یقه خودم ومی چسبم که چرا نتونستم بیشترازاین هاعمل کنم تا ببشترازاین هانتیجه بگیرم.
به نظرمن ماوقتی هزینه یه دوره ای رو پرداخت میکنیم فارق ازاینکه ازاون دوره نتایج فوق العاده ای میگیریم،بااین پرداخت بهاداریم به خداونداعلان آمادگی میکنیم وثابت میکنیم که چقدراستمرار داریم وحاضریم پای خواسته هامون بایستیم.
به لطف خدابزودی هزینه شرکت دراین دوره شگفت انگیزبرای من هم فراهم میشه ومیتونم درکناردوستان عزیزم ازآگاهی های ناب استادعزیزم بهره ببرم.
درپناه خداوندیکتابرای استادعزیزم وهمه دوستان گلم بهترین هاروآرزومیکنم
به نام خدای مهربان من میلاد مهتابی هستم و سپاس گذار خداوند ام که این فرصتو داده در خدمت شما دلبندانم باشم
توی این متن می خوام در مورد حس خوبی که داشتم صحبت کنم
امروز که روز پنجشنبه بود من چهار ساعت کار کردم چون توی فایل چگونه درآمد خود را سه برابر کنیم از استاد عباس منش شنیدم که ساعت کار زیاد عامل ثروتمند شدن نیست از طرفی هم خیلی اشتیاق دارم روی پای خودم بیاستم حداقل، چون دارم آموزشگاه میرم و درآمدی ندارم امروز که دارم این متن رو براتون می نویسم شب قبل یک بارون زیبا باریده و من حدود ساعت سه ظهر رفتم پارک بالای خونمون چه حس خوبی! برای حدود یک ساعت هم شده این دغدغه کی به درآمد می رسم رو فراموش کنم توی لحظه زندگی کنم خیلی احساس خوبی داشتم خورشید با تمام گرماش داشت به این زمین سرد میتابید و تعادلی دلنشین بین سرما و گرما رو تجربه کردم و بارها از خدای مهربان سپاسگذاری کردم بابت این همه نعمتی که به ما هدیه داده خیلی عاشق تر شدم توی این مدتی که با شما آشنا شدم خیلی خودمو بهتر شناختم به هزاران سوالی که تقریبا کسی پاسخشو نداشت توی سایت شما بهش رسیدم توی پارک داشتم اون فایلی که درباره برد ترامپ توی انتخابات ریاست جمهوری صحبت میکردید گوش میدادم باز اونقدر احساسم خوب شد که زدم زیر گریه شدتش از اشک ریختن معمولی بیشتر بود و همش این حرف شما میومد تو ذهنم که توی فایل مصاحبه میگید وقتی ایمان داشته باشی ی روز میاد میگی من موفق شدم نفهمیدم چطور!! اینو استاد با انچنان اشتیاقی میگی که انسان گریش میگیره و این هم به شدت گریه من افزود استاد دوباره داره این اشکه جاری میشه با نوشتن این متن دست خودم نیست اشکه ناخوداگاه میاد شارژ باتری گوشیم کم شده بود و من اصلا دوست ندارم گوشیم به خاطر نداشتن شارژ باتری خاموش شه همون لحظه ی حسی که خیلی بهم نزدیک بود گفت حالا برو خونه و گویشتو بزن به شارژ وقتی نگاه کردم دیدم گویشیم فقط یک درصد شارژ داره توی اون ده پانزده دقیقه ای که پیاده روی کردم توی این هوای پاک و زیبا و ابری این گوشی داشت صدای شما رو پخش میکرد و تا زمانی که رسیدم خونه خاموش نشد با خودم فکر کردم گفتم خداوندا اگه ما همه لحظه ها به این الهاماتی که این حسه بهمون می کنه گوش بدیم همه چی طبق خواسته هامون اتفاق می افته اما استاد این حسه به طرز عجیبی بهم نزدیک بود حسی که شما همیشه در موردش صحبت می کنید استاد وقتی که بهم الهام کرد خیلی احساس کردم نزدیکمه استاد خیلی حتی نزدیک تر از خودم و وقتی که ما میتونیم این حسو درک کینم که حالمون خوب باشه یاد اون آیه افتادم که خدا به پیامبر میگه هر وقت بندگانم جویای من شدن بگو من نزدیکم و به قول شما خدا توی این آیه نمیگه بگو که من قدرتمندم بگو که من دانا هستم بگو که من بخشنده هستم میگه بگو که من نزدیکم خیلی متحول شدم استاد تک تک حرفات داره هر روز بیشتر و بیشتر توی زندگیم اثبات میشه و من هر روز دارم بیشتر میبینمشون و بیشتر خدا رو باور میکنم این قانون دقیقشو
به قول شما استاد ما نیاید وقتی به دنبال خدا بگردیم به دور دست ها بنگریم به قول شما نیاید وقتی میخوایم با خدا صحبت کینم به آسمان هفتم خیره شیم خدا با ماست خدا در درون ماست ما تکه ای از خدا هستیم
استاد این حسه خیلی بهم نزدیک بود خیلی زیاد اصلا نمیتونم حدودشو بگم اما حس خیلی خیلی نزدیکی بود اگه از این حسه توی تمام جنبه های زندگی ام کمک بگیرم مثل آب خوردن موفق میشم
استاد به زودی تولدت میرسه و تخفیف روی محصولات شروع میشه دارم لحظه شماری میکنم که اون روز برسه و من یکی دیگه از محصولات رو بخرم و این اتفاق های شگفت انگیزه توی زندگی ام بیشتر و بیشتر رخ بده وقتی پدرم پول داد که برای عید لباس بخرم همون جا گفتم نه گیرم دو تا لباس هم خریدم بعدش چی بعدش همون روند گذشته رو میخوام ادامه بدم؟ هرگز! مگه نیستن توی فک و فامیلامون این همه لباس شیک و پیک می پوشن اما تو چهرشون یذره خوشبختی و شادی نمیبینم همون ادم قبلی با لباس نو منم میخوام مثل اونا باشم؟ هرگز! من میخوام زندگی ام متحول شه من میخوام طعم خوبشبختی رو بچشم این همه سال من پول دادم لباس خریدم بعد از مدتی کهنه شده دور ریختم یا بهم کوچیک شده بذار با همون لباس های سال قبل باشم با باور های خوب با باور های متفاوت با حس خوب داشتن با بخدا نزدیک شدن با ایمان داشتن به قول آلبرت انیشتن از لباس کهنه تان خجالت نکشید از افکار کهنه تان خجالت بکشید استاد دارم تکاملموطی میکنم اول اومدم کتاب ها رو خریدم بعد اومدم جلسه اول قانون آفرینش رو خریدم که برداشته شد از روی سایت حالا میخوام ارزش تضاد رو بخرم و همین جوری برم جلو بعد شیوه حل مسایل بعد دوره عزت نفس بعد دوره راهنمای عملی بعد دوره هدف گذاری بعد دوره عشق و مودت … همین جوری برم جلو و با جدیت با ایمان تمریناتشو انجام بدم و این نتایج برام هی بیشتر و بیشتر اتفاق بی افته و نتیجشو به شما استاد گلم بگم حالا من از خانم شایسته پرسیدم گفت که تخفیف ها چهل درصده یعنی میتونم با پولی که حالا دارم محصول ارزش تضاد و بخرم اگه تخفیف بخوره
این بود دلنوشته من با عشق تقدیم به همه اعضای خانواده ام در گروه تحقیقاتی عباس منش
دوست عزیز بسیار حس و حال خوبی دارید. بهت تبرکی میگم. قدم زدن تو پارک مخصوصا تو این ماه که فوق العادس. این توصیفتون شوقی رو در من ایجاد کرد که منم امروز برم پارک چون پارسال تقریبا تو این چند ماه اخر سال همش تو پارک بودم و حس فوق العاده ای رو تجربه کردم.
ممنون از حس زییباتون که با من و بقیه دوستان به اشتراک گذاشتین
درود مخصوص به استاد دلسوز و عزیزم، استادی که همیشه در سخت ترین شرایط نقش یک مربی، راهنما و منتور برام داشته و همیشه سعی کرده که بهترین راه حل ها در زمان های حساس به من نشون بده تا من هم هدایت بشم به صراط مستقیم. (حالا اینکه چه مقدار موفق به عمل به اون رهنمودها بودم، بستگی به میزان درک و باور من داشته.)
همچنین یک درود مخصوص به خانم شایسته عزیز، یار و یاور استاد و همچنین یار و یاور همه بچه های سایت که تا الان با حضور سبزشون در سایت عباسمنش، کمک های زیادی به من و دیگر بچه های سایت انجام دادند.
و در آخر هم یک درود مخصوص به همه بچه ها و اعضای سایت عباسمنش که من از دیدگاه ها و نظرات شما دوستان تا الان خیلی بهره بردم و همچنان میبرم.
دوستان، این متن فقط به این دلیل در سایت قرار میگیره که از بابت بهایی هست که باید بعد از گرفتن نتیجه و ایجاد تغییرات شگرف در زندگیم بوجود اومد، در سایت عباسمنش پرداخت میکردم. و بر این باورم که اگر تنها یک فرد با خواندن این مطالب -که همه و همه چیزی جز تجربیات شخصی خودم در این مدت نیست- به فرکانس های بالاتری میرسه، پس ارزشش داشت و داره که زمان بزارم و این متن در سایت قرار بدم تا به هدفم که همانا کمک به دوستانم هست، برسم.
نکاتی که من در این متن قصد بیان اون دارم، یه جواریی بیس و پایه هست. برای اون دسته از افرادی که تازه به جمع اعضای سایت عباسمنش می پیوندند و یا شاید شرایطی مثل گذشته من الان دارند تجربه میکنند.
راستش دوستان، من مدت زیادی هست (2 یا 3 سال) که در سایت نظری نزاشتم و این اولین کامنت من بعد از مدتها هست که داره روی این فایل قرار میگیره. اما چرا این فایل؟؟ جوابش استاد خیلی خوب میدونه. این دقیقا همون فایل تلنگر آمیزی هست که استاد دلسوزانه در پاسخ به سوال شاگردش (من) که چرا با وجود اینکه من در حال کار کردن روی خودم هستم، اما نتیجه ای نمیگیرم؟ بوجود اومد.
دوستان در واقع این فایل، حکم تنبیه یک استاد به شاگردش برام داشت و داره (همانطور که خیلی از شما دوستان در کامنت ها اشاره کردید که حالت استاد مثل زمانی هست که استادی در حال دعوا کردن شاگردش هست که آهای شاگرد برو عمل کن! حرف مفت نزن. اگه نتیجه ای نگرفتی تا الان، خودت مقصری. به اندازه کافی تکرار نکردی و …).
و من از اون موقع به بعد، با دریافت این مفهوم از استاد، سعی کردم که به خودم بیام و خودم از خواب غفلت بیدار کنم. سعی کردم که کمتر حرف بزنم و به جای اون عمل کنم. سعی کردم که باگ های ذهنیم بشناسم و باورهای قدرتمند به جای اونها قرار بدم. که این کار جز با “خودشناسی” رقم نمیخورد. حقیقتا پروسه ای زیبا از فراز و نشیب ها بود اما بی نهایت ارزشمند. چون وقتی نتایجش میبینی، تنها یک لبخند نثار اون روزها میکنی و با شادی از اون روزها یاد میکنی.
——————————————————-
اما داستان از کجا شروع شد؟
همانطور که استاد در این ویدیو به آن اشاره کرد، من زمانی لقب یکی از بدقلق ترین شاگردان استاد به نام خودم ثبت کرده بودم (فکر نکنم کسی تو سایت عباسمنش به اندازه من، این لقب به خودش اختصاص داده باشه). کسی که چند سال از آشناییش با سایت عباسمنش گذشته بود و دوره ها و فایل های آموزشی رایگان زیادی از استاد دیده و شنیده بود، اما هیچ تغییر شگرفی در زندگیش رخ نمیداد.
همش میگفتم اخه قانون، خدا چه مشکلی با من داره؟ چرا بعضی ها انقدر زود نتیجه می گیرند؟ ولی من انقدر دارم روی خودم کار میکنم، هیچ جواب و نتیجه ای نمیگیرم؟؟ منظور از نتیجه، رسیدن به خواسته هام بود. نشانه های کوچک و بزرگ بود، اما اون خواسته هایی که من منتظر رخ دادنشون بودم، اتفاق نمیفتاد.
همش برام سوال بود که خب چرا نتایج برای من درست همانطوری که برای دیگران رخ میده، رخ نمیده. این موضوع در زمانهایی به اوج خودش میرسید که من مثال هایی از استاد در دوره ها و آموزش های ایشون میشنیدم که اصلا برام قابل درک نبود. مثلا میگفتند که “فلان آدم که از کارش نتیجه ای نمیگرفت، میومد پیش من و من با گفتن یک جمله و تغییر باورهاش کاری کردم که اون یک روز بعد، یک هفته بعد و یا یک ماه بعد به نتیجه دلخواه رسیده بود.” و یا اصلا در اعضای سایت میدیدم که افراد مدت عضویتشون از مدت عضویت من کمتر بود، اما نتایج اونها قابل مقایسه با من نبود.
با خودم میگفتم که اخه چطوره که این ادمها انقدر سریع نتیجه میگیرند وزندگیشون عوض میشه، ولی منی که در اون زمان، به مدت 2 یا 3 سالی بود که با استاد همراه بودم، هیچ نتیجه ای نمیگرفتم. بعضی موقع با خودم توهم میزدم که شاید کار و شرایط من با این افراد فرق داره، اینها حتما چیزی میدونند که من نمیدونم و حتی یه بار هم یادم که با خودم فکر کردم که نکنه استاد برای تبلیغات و بازاریابی کار خودش داره این مثال های به سرعت نتیجه گرفتنها میزنه تا من هم جذب بشم ولی باز خیلی سریع میفهمیدم که نه موضوع سر یه اصل مهم هست.
واقعا همیشه این سوال با من بود و جوابش نمیتونستم پیدا کنم تا اینکه بعد از به کار گیری تعهدات جدی، ادامه دادن این مسیر و ناامید نشدن، سعی در عمل به قوانین و کم کردن مقاومت های ذهنی با تشخیص باگ ها و جایگزینی با باورهای درست …. بالاخره آرام آرام فرکانس هام و مدارهام با هدایت الهی رشد کرد و بعد به قول استاد خود به خود جواب این سوال برام آشکار شد که چرا بعضی دوستان انقدر سریعتر از من دارند جواب میگیرند و چرا انقدر مسیر من طولانی تر از بقیه شده؟؟
جواب:::: تنها تفاوت بر سر میزان تکامل افراد با هم بود. (مساله تکامل اصلا ربطی به زمان عضویت در سایت و آگاهی و دانستن این مفاهیم نداره.) فهمیدم که اون دوستانی که دارند جواب میگیرند ، ذهن آماده تری نسبت به من داشتند. اونها مراحلی طی کردند، به درک هایی رسیدند که من هنوز طی نکرده بودم. من مقاومت هایی در ذهن داشتم (آگاهانه و یا ناآگاهانه) که اونها نداشتند. من هنوز به درک کاملی از ضرورت “شناخت خودم، خدام و باورهایم” نداشتم. بنابراین انتظار دیدن نتیجه در من، کاری اشتباه بود! و خب یه جورایی هم به ذهن منطقی و شکاکم حق میدم که به همین راحتی ها این مسیر نمیپذیرفت، چون در هیج جای دیگری به غیر از این سایت، از این مفاهیم خبری نبود و به اندازه کافی سند و مدرکی با چشمان فیزیکیش ندیده بود. حالا هر چقدر این ذهن منطقی و شکاک باشه، به همان اندازه هم پذیرفتن و قبول این مباحث کاری بس دشوار و طاقت فرسا و طولانی میشه. دارم از ذهن شکاک و مقاومتی صحبت میکنم که حتی با دیدن زندگی استادش، به همین راحتی ها، این مفاهیم و نکات قبول نمیکنه. مگه به قول استاد، مساله ضمیر ناخودآگاه، دکمه هست که بزنیم و تمام!!
پس نظام هستی دقیقا کارش داشت درست انجام میداد و هیچ مشکلی نداشت. تنها مورد، ذهن مقاومتی و شکاک من بود.
——————————————————
قبل از اینکه بخام توضیحات کامل تری ارایه بدم، باید اول به این مورد اشاره کنم که اصلا چکیده کلی آموزش های استاد، حول چه موضوعاتی میچرخه؟؟
1- خدا، ایمان و توکل
2- تغییر باورها و فرکانس ها
حالا بر اساس این دو پایه مهم بالا، افراد در یکی از 4 حالت زیر قرار میگیرند.::: (ببینیم من در کدوم حالت قرار داشتم.)
1- به خدا اعتقاد داره اما به تغییر باورها اعتقاد نداره و یا باورهای قدرتمندی نداره.
2- به خدا اعتقاد نداره اما به تغییر باورها اعتقاد داره و یا باورهای قدرتمندی داره.
3- به خدا اعتقاد داره و به تغییر باورها اعتقاد داره و یا باورهای قدرتمندی داره. — ایده آل ترین حالت – مثل الگوی موفق ما: استاد عباسمنش
4- به خدا اعتقاد نداره همچنین به تغییر باورها هم اعتقاد نداره و یا باورهای قدرتمندی نداره. —- این مورد نور الا نور هست— مثل حالت گذشته من.
{{حالت افراد چیزی جز موارد بالا نیست. خلاصه هر کدوم از ما در یک ردیفی قرار داشتیم و یا داریم. حالا هر کسی با شناخت خودش، میتونه جایگاه دقیق خودش در این 4 مورد طبقه بندی شده پیدا کنه و بعد با شناخت نقاط قوت و ضعفش، دست به کار بشه و اقدامات عملی سازنده انجام بده تا به سمت فراتر و فراتر شدن پیش بره.}}
——————————————————–
توضیحات تکمیلی::
تا من به این باور و درک بسیار حیاتی نرسم و به خوبی این موضوع در لایه های زیرین ذهنم (ضمیرناخودآگاه) جاسازی نکنم که من می تونم با کمک “تغییر باورها” و نیز با کمک “تنها نیروی هدایتگر این هستی= خدا” به خواسته های خودم سریع تر، راحت تر، لذت بخش تر، زیباتر و … برسم، و اصلا تا این دو مورد مهم، بیس و پایه اساسی برای رسیدن به نتایج شگرف در زندگیم ندونم (فونداسیون)؛ هزاریم که صبح تا شب باخودم جملات تاکیدی تکرار کنم که:: خدا عاشقم، خدا دوستم داره …. و یا ثروت مثل باران از آسمان داره میریزه، ثروت مثل اکسیژن، پول ساختن راحته و … هیچ تاثیری روی نتایج من نداره. (همون تاثیری که در زندگی چند سال قبل من داشت.)
یعنی اولین کاری که هر شخصی که قصد پیمودن این مسیر زیبا داره و نیاز هست که روی خودش کار کنه اینکه اول این دو مورد باید بدرستی در ذهنش جا بندازه و بعد از این که این دو مورد به طور کامل قبول کرد و پذیرفت، حالا شروع کنه باورهای قدرتمند در زمینه های مختلف برای خودش بسازه و اقدامات عملی در راستای باورهاش انجام بده، تا در سریعترین و زیباترین و راحت ترین حالت ممکنه به جواب و نتیجه مورد نظر برسه.
این دقیقا همون خلایی بود که من در این مسیر بهش برخوردم. چون اصلا ذهنم آماده دریافت چنین مواردی نداشت نمیتونست ضرورتشون هم درک کنه. موارد اساسی و مهمی مثل “خدا” و “تغییر باورها”.
ذهنی که اصلا نمیدونه خدا کیه؟ ایمان یا توکل چیه؟ یا اصلا نقش باورها در زندگیش چیه؟ و … چطور میشه انتظار داشت که مثل ذهن های آماده به مراحل فراتر و فراتر بره؟؟
نکته:: اولین گام در کل پروسه حرکت در تغییرات شگرف و مسیر قوانین الهی، پذیرفتن این موضوع هست که من دارم با افکار و احساس و اعمال و رفتارم زندگی خودم خلق میکنم. این مساله اگه در ذهن و ضمیر ناخودآگاه جا بیفته، براحتی مراحل بعدی هم طی میشه. اما همه صحبت ها و همه گیرها از اونجایی شروع میشه که ضمیر ناخودآگاه در برابر این موضوع، مقاومت میکنه و براحتی نمیپذیره و نمیتونه که بپذیره.
حالا شما حساب کنید، یک ذهن مقاومتی، برای طی کردن این پروسه و رسیدن به نتایج دلخواه و خواسته هاش، چقدر باید بیشتر از هر ذهن عادی دیگه تلاش کنه؟ چقدر باید بیشتر از هر فرد دیگری در جهان به قول استاد جهاد اکبر در وجودش به راه بندازه؟
————————————————————
یک نکته مهم در مورد مباحث مربوط به خدا و خداشناسی::
اصولا چون هر وقت صحبت از مباحث مربوط به خدا و الهیات میشه، در 99/99 مواقع، همه ذهن ها به سمت مسایل مذهبی و دینی میره. با اینکه همه ما میدونیم که خدا و مباحث مربوط به خدا، اصلا اصلا ربطی به دین و مذهب نداره.
بنابراین باز افرادی زودتر از بقیه سود میکنند که پیش زمینه دینی و مذهبی داشته باشند و یا اصولا ذهنشون آمادگی زیادی برای دریافت این موضوعات الهی داشته باشه و اصولا طبق باورهای محیطی و خانواده به خدا اعتقاد داشته باشند. بنابراین با این مباحث خیلی راحت ترند و خیلی راحت در همان ابتدا میپذیرند. حداقل نیازی به فهموندن مسایل بیسیک و پایه ای در مورد خدا، معجزات الهی و قوانینش به ذهنشون ندارند.
اما برای ذهن های منطقی که اتفاقا در خانواده های بسیار منطقی و غیر مذهبی که اصلا به خدا، قران و پیغمبر و ….اعتقادی نداشتند، بزرگ شدند، قبول و دریافت این موضوع بسیار سخت تر از افراد مذهبی هست. چون باید یک انرژی فراتر از دسته اول به خرج بدن که به ذهن بفهمونه که میشه با غیب هم ارتباط برقرار کرد. همه این جهان به جهان مادی مربوط نمیشه و بخشی از اون معنوی. و اصولا چون معنویات قابل دیدن نیست، پس قبول کردن و ایمان آوردن اون برای این افراد در مراحل اولیه (یعنی در زمان آشنایی با این موضوعات) سخت میشه. که خب من جز این گروه بودم.
(نکته مهم::: الان من همون آدم غیر مذهبی ام. اما میتونم با صراحت از خدا تنها انرژی مطلق که کل هستی دربر گرفته و ایمان و توکل، ساعت ها براتون صحبت کنم و تازه میتونم از بی نهایت هدایت ها و نشانه هایی که اون عشق الهی در سر راه من قرار داد، تا من براحتی هدایت بشم و به نتایج عالی برسم، براتون بگم. من الان میتونم با صراحت کامل و قطعی براتون بگم که موضوع اساسی و حیاتی به نام اصلا ربطی به دین و مذهب نداره و کاملا یه موضوع متا فیزیکی هست. بشر برای رسیدن به خواسته هاش در این دنیای مادی به تنها خالق هستی و به نیاز داره تا با کمک اون و هدایتهاش، به خواسته هاش براحتی (آب خوردن) برسه.)
————————————————————
من به دلیل اینکه ذهن منطقی داشتم، هیچ وقت به شانس اعتقادی نداشتم و البته که الان هم ندارم. اما بزارید همینجا اعلام کنم که تنها شانس برای اون دسته از افرادی در جهان قایل میشم که به صورت بایدیفالت دارای مقاومت کم یا کمتری هستند و یا این مفاهیم به شکل ناخودآگاه، شرایط محیطی و خانواده ای که توش بزرگ شدند و دلایل دیگر، پذیرفتند. این افراد این مسیر الهی در همان اوایل آشنایی با این موضوعات میپذیرند و اقدامات عملی انجام میدهند. مثل استاد عباس منش و دیگر دوستانی که به محض آشنایی با این مفاهیم و آموزش ها، این مسیر با تمام وجود و ایمان شروع میکنند و ادامه میدهند و نتایج عالی میگیرند.
و بدشانس ها اون دسته از افرادی هستند که با مقاومت های شدید ذهنی مواجه اند و اصولا ذهن سرکش و رام نشدنی دارند و کلا برای قبول هر نکته تازه ای، نیاز زیادی به دیدن سند و مدرک دارند. این دسته از افراد باید بیش از دسته اول تلاش کنند و خود را تازه به مرحله و گام اولیه یعنی قبول این مفاهیم برسونند و بعد از اون گام های بعدی طی کنند تا به نتایج دلخواه دست یابند. خب خوشبختانه یا متاسفانه بنده جز این دسته از افراد بودم؛ همون دسته ای که استاد در این ویدیو به عنوان بدقلق ها ازشون یاد میکنه. و دلیل دیر نتیجه گرفتنهای من و ابراز عمل نکردن های قانون برای من در اون زمان هم تنها به همین دلیل بوده.
——————————————————-
نتیجه گیری:::
میبینیم که من در هر دو حالت جز دسته 2 یعنی ذهن رام نشدنی و کاملا منطقی و همچنین ذهنی که سالهای سال در نفی خدا، دین و قرآن و … به سر میبرد، قرار داشتم. پس تغییر به همان میزان پر انرژی تر و طولانی تر از دسته 1 میشد.
و نتیجه میگیریم که اگر این دو موضوع مهم به خوبی در ذهن جا نیفته::
همه درک ها سطحی میشه و وقتی درک سطحی باشه، کارکردن روی باورها سطحی میشه، عمل کردن ها به تمرین ها سطحی میشه، سپاسگزاری ها سطحی میشه و خب طبیعتا نتایج هم سطحی و ظاهری میشه. بعد اینجاست که تو این مدار فرکانسی، شک میکنیم به خدا، به قانون الهی، به این مفاهیم و…. و از استاد میپرسیم که استاد جان، چرا من جوابی نگرفتم؟؟ منی که انقدر آدم خوبی هستم! منی که دارم مو به مو به تمرین ها عمل میکنم! پس این خدایی که داری ازش صحبت میکنی، کجاست؟؟ چرا تو زندگی من نیست؟؟ قانون چرا برعکس عمل کرد؟؟ و دیگر توهمات و سوالات سطحی دیگر….
درواقع این چرخه باطل انقدر ادامه داره تا زمانی که اساس و بیس، به درستی درک کنیم و در جهتش حرکت کنیم و بعد از تکامل فرکانس ها به مراحل فراتر صعود کنیم.
——————————————————–
سختی درک این موضوعات برای من زمانی بود و برای هر شخصی زمانی هست که اصلا همه این مواردی که من الان انقدر با وضوح دارم بیان میکنم، در همون ابتدا گنگ و نامعلوم بود و اصلا اطلاعی از این موضوع نداشتم که اصلا تو در چنین وضعیتی به سر میبردم که حالا بخام اقدامی در جهتش انجام بدم. (ضمیر ناخودآگاه که میگن، همین دیگه!!!)
درواقع من و هر شخصی بعد از خودشناسی و گذاشتن زمان و انرژی در این راه، میتونه به این موضوع و جمع بندی های مهم دست پیدا کنه.
———————————————————
امیدوارم که تونسته باشم بخشی از تجربیات مهم خودم که در این دو ساله (بعد از این فایل تلنگرآمیز استاد) بدست اوردم به شما دوستان خوبم، به خوبی انتقال داده باشم.
راستی ان شاالله از نتایج عالیم در کامنت های بعدی صحبت میکنم. نتایجی که بعد از شناخت خودم، ضرورت شناخت خدا و تغییر باورهام ایجاد شد؛ البته با رعایت قانون زیبای حاکم براین هستی یعنی تکامل!!
به امید موفقیت های روز یا لحظه افزون همه ما برو بچه های سایت عباسمنش در این مسیر تکاملی الهی
چقدر لذت بردم از این کامنت فوق العادت.👌چقدر آگاهی های خوبی رو بهشون اشاره کرده بودی.آره واقعاً به قول خودت اولین قدم برای شروع این مسیر پذیرفتن مسئولیت ۱۰۰ درصد زندگیمونه و اینکه به این باور برسیم که یه نیرویی قدرتمند از هرچیزی داره ما رو هدایت میکنه و ما توانایی خلق زندگیمون رو به کمک اون نیرو و انرژی داریم.
واقعاً لذت بردم ازین نوشته ی زیبات و کلی انرژی مثبت گرفتم.❤🌍
سپاسگزارم ازت دوست خوبم بابت تجربه هایی که باهامون به اشتراک گذاشتی.🙏🏻
بهترینا رو از خدای مهربون برات میخوام.انشالله حال و هوای زندگیت همیشه بهاری باشه.❤❤🌹🌼🌷🇺🇲
سلام بهار خانوم امیدوارم حالتون عالی باشه ! چقدر من به پیام نیاز داشتم من هم مشکل شما رو داشتم ! نمیدونستم چیکار کنم اصلا وقتی باوری به قوانین و خدا نیست چیزی اتفاق نمیوفته!
بله این مساله یعنی موضوع قبول و پذیرفتن خدا و تغییر باورها، فوندایشن و بنیاد تغییر و قدم گذاشتن در این مسیر هست. که تا اساسی این دو موضوع در ذهن ناخوداگاه جاسازی نشه، هیچ اتفاق شگرفی رخ نمیده.
بنابراین باید این دو موضوع در بدو آشنایی افراد با این مفاهیم، ابتدا نهادینه بشه و بعد تغییرات شروع بشه.
آرزوی خودشناسی بیشتر؛ برای شما و خودم از خدای بزرگ خواستارم.
سلام استاد عزیزم روزت بخیر دستی از دستان خدا بابت بودنت شکرگذاریم خداروشکر میکنیم که تو زمانی این اگاهی رو داره به ما میده که زنده ایم و لاقل چند صباحی که هستیم بتونیم به اصل و اساس خودمون برگردیم استاد جان واقعا بی نظیر بود این فایل من همیشه به خودم میگم ایمانی که عمل نیار حرف مفت باوری که اقدام نیاره هم حرف مفت اما درک کردن همین جمله زمان بره و واقعا تو این فایل درک کردم که چرا ی سریامون هنوز نتیجه نمیگیریم واسه چی چند روز پیش خیلی ذهنم درگیر بود که اره تو از لحاظ مالی رشد نکردی بیخیال ولش کن این راه دروغ و اینا ولی سری برگشتم به فایل های تئوری سطل اب و بازم اونو گوش دادم و تازه به خدا درک کردم انگار این فایل رو ی تیکه هاش که مهم بودو نشنیده بودم تازه میفهمیدم سطل با عمق کم و قطر کم چی به خدا فایل های رایگانتونم خودش دنیای از اگاهی و حس ناب که هرکدوممون درک کنیم قطعا تو مسیری قرار میگیریم که شما هستید و الان دوسه روزی ذهنم درگیر همین ۱۲ قدم که من از خدا خواستم دیگه کمکم کنه این دوره رو بخرم و پابه پای دوستان با اگاهی ناب بیام جلو که یک سال دیگه همین موقع بگم اخ اخ افسون کی بودی و چی شدی دختر و به خودم ببالم امروز داشتم فکر میکردم که وقتی به موفقیت رسیدم ی مجسمه از خودم بسازم و بهش افتخار کنم الانم افتخار میکنم اما موفقیتی رو میخوام که بی حد و اندازس،اون ی تیکه فایل هم عجب استاد بهم چسبید که گفتید به خدا فوت کوزه گری ندارم هرچیزی رو که میگم ناب و خودم انجامش دادم و عمل کردم دمت گرم استاد واقعا بی دلیلم نیست که شما و سایتتون رتبه اول کل دنیاست
سلام استاد عزیزم با شنیدن این فایل دلم نیومد کامنت نذارم اما کلی حرف برای گفتن دارم. من و همسرم تابستون سال قبل دوره ثروت1 و آفرینش تهیه کردیم و عمل کردیم انقدر ذوق و شوق داشتیم که همه تمرین هارو انجام دادیم و خیلی زود نتایج در همه جنبه ها توی زندگیمون خودشو نشون داد روابط سلامتی آرامش و دور شدن افراد منفی و کلی نشونه ثروت و… استاد من وقتی میخوابیدم مثل شما توی خوابهام هم فکرمو کنترل می کردم که طبق قانون باید چجوری فکر کنم گاهی خواب های هدایتگر میدیدم خواب میدیدم که کسی نمیتونه بمن آسیب بزنه من جلوی همه فریاد میزنم که خدا همه جوره مراقب منه و توی خواب انرژی های منفی ازم فرار می کردن. وقتی بیدار بودم از صبح تا شب فکرمو کنترل می کردم و به محظ ورود فکر منفی توجهمو ازش برمی داشتم و اعراض می کردم صبح ها با شنیدن صدای زنگ گوشیم توی خواب و بیداری با چشم های بسته جملات تاکیدی با خودم زمزمه می کردم و با انرژی میرفتم سرکار. استاد من همونقدر که باور دارم الان شبه همونقدر هم باور دارم قانون جواب میده. تا زمانی که فرکانسمو کنترل می کردم کسی با من درددل نمی کرد کسی از کمبود نمیگفت همه چیز در کنترل خودم بود وقتی تضادی برام پیش میومد به راحتی دلیلشو میفهمیدم. همسرم توی کار املاکه و توی شغلش اتفاقات عجیبی براش افتاد با 5 سال سابقه توی اینکار به موردهایی برخورد که افراد با 30 سال سابقه کار املاک تابحال بهش برنخورده بودن پای قراردادی میلیاردی نشست با افراد ثروتمند هم کلام شد و همه اینا نشونه های واضح تغییر فرکانسمون بود. اون قراردادا انجام نشد و ما سریع فهمیدیم که فقط باید روی خدا حساب باز کنیم نه فلان شخص ثروتمند یا فلان مالک. اما همینا هم نشونه هایی بودن که حتی همکارای همسرم هم تعجب کرده بودن که تو چطوری این موردهای سنگین به سراغت میادو ما تاحالا برامون بیشتر از فلان مبلغ پیش نیومده.
به لطف خدای مهربون بهار باردار شدم و تونستم همه چیزو همونطور که میخواستم خلق کنم. من در تمام طول بارداری حالم عالی بود پیاده روی می کردم دو طبقه پله های خونمون رو بالا پایین می رفتم ورزش می کردم و در سلامتی کامل بودم هرکس درباره حالم می پرسید می گفتم خیلی خوبم و اطرافیان نزدیکم منو سرزنش می کردن که انقدر از خودت تعریف نکن چشمت میکنن و من چون باور داشتم خدا مراقبمه و افکار اونا شرک آمیزه حتی یکبار هم اسفند دود نکردم و ازینجور کارا نکردم چون نفس اینکار یعنی اعتماد نداشتن به خدا.
استاد هیچکس نتونست منو چشم بزنه و کوچکترین تاثیری روی زندگیم بذاره و همونطور که فکر می کردم یک زایمان عالی تجربه کردم و همونطور که فکر می کردم به لطف خدا دخترمون سالم و زیبا و تپلی بود. بعد از زایمان هم همه منو سرزنش می کردن که چرا استراحت نمی کنی اینطوری رفتار میکنی چشمت میزنن و ازین دست حرفا و من باز هم بی توجه بودم و می گفتم خدایی که نه ماه مراقب ما دو نفر بوده از حالا به بعد هم مراقبمونه الان هم دخترمون دو ماه و نیمه شده.
همه اینها رو گفتم تا بگم من کاملا ایمان دارم به قانون آفرینش و فرکانس و نتایج بزرگی دیدم اما متاسفانه کم کم تمرین هامو انجام ندادم و از اون فضای عالی دور شدم و خودم دلیل همه اینهارو میدونم چون دیگه ورودی های ذهنمو کنترل نکردم و مراقب کلام و فکرم نبودم اما دنبال فرصتی بودم تا قوی تر از قبل شروع کنم. استاد عزیزم من و همسرم به زودی محصول جدید رو تهیه می کنیم من کاملا مطمعنم این راهی که خدا پیش پای من گذاشته چون تمام لحظاتی که با حسرت به روزهای قبل خودم فکر می کردم از خدا میخواستم دوباره کمکم کنه و بهم انرژی بده تا بتونم مثل قبل خودمو کنترل کنم و زندگیمو شیرین و رویایی کنم من عالی بودم و هستم و با شناختی که از خودم دارم میدونم اینبار توی این راه به ثبات میرسم و همسرم هم که به لطف خدا با من هم فرکانسه دستی از دستان خداست و با هم می تونیم دختر کوچولومون که امانت خداست به بهترین شکل پرورش بدیم.
استاد خوبم قدم دوازدهم منتظر نتایج شگفت انگیز من و همسرم باشید. با آرزوی سلامتی و ثروت بیشتر برای شما و همه دوستانی که با ما توی این راه زیبا هم مسیر هستن.
سلام بر خانواده خوبم و سید عزیزم که بعد از خدا داره تبدیل میشه به هیولای زندگیم
وای وای چیکار کردی سیدجانم مچاله کردی مارو با این فایل رایگانت که به اندازه هزاران محصول پولی میتونست فایو استار بخوره، اول از همه میخوام همه زندگی ای که الان داری و ساختیشو بهت تبریک بگم سیدجان نوش جونت و خیلی خیلی خوشحالم و خوشحال میشم با دیدن این زندگی و باور هایی که داری، از خونه و ماشین و مهاجرت و خانواده عالی و باورهای زیبا و همه چی که داری و بهشون اعتقاد داری و مارو هم سهیم میکنی. سید جان دوست داشتم الان تو بغلت میگرفتم و روی ماهتو میبوسیدم ولی از همین فاصله ای هم که بین ماست بمباران بوسه های منو رو گونه هات احساس کن. چندتا تجربه و اتفاقایی که تو این چند وقت برام افتاده رو میخوام براتون خلاصه وار تعریف کنم.
اول اینکه قبلا تو یکی از دیدگاه هام گفته بودم که بیکار هستم (با مدرک فوق لیسانس) و مطمئن بودم به امید خدا که به این زودی کار پیدا خواهم کرد و اگه پیدا کنم، میام و براتون میگم که کار پیدا کردم که الان اومدم خدمتتون و دارم براتون مینویسم و عرض میکنم که همون کاری که بهتون گفته بودم رو هفته پیش پیدا کردم (که خدارو از این بابت شکر میکنم) و نحوه پیدا کردنشم الان براتون عرض میکنم و اونم این که هفته پیش که از شنبه دارم میرم سرکار (البته یه سری کارا پیش اومد که نتونستم بیام و زودتر خبرشو بنویسم براتون) دقیقا 6 روز قبلش (قبل از شنبه هفته پیش) آماده شدم برم یه دوش بگیرم و بعدش بیام تو سایت یا با دوستم که شاید زنگ بزنه بریم بیرون که رفتم حموم و زیر دوش حموم یه حسی بهم گفت و دقیقا بهم الهام شد که رامین خدا یه کاریو برات جور کرده و قراره بری سرکار که حس و حالم دگرگون شد و خوشحال شدم و همونطور خوشحال بیرون اومدم که آماده شده بودم که بیام لب تاپو روشن کنم و بیام تو سایت یهو دوستم زنگ زد که بیا بریم بیرون که گفتم باشه و بعد از این که رفتیم بیرون تو ماشین بودیم که بهم گفت یکی از بچه ها داره دنبال حسابدار میگرده که کار زیادی هم نداره و یکیو میخواد که به حساب کتابای مغازه ش برسه و آدم درستی باشه و قابل اعتماد و منم تورو بهش گفتم (ینی منو)، بچه ها میدونین دوستم کجا رو گفته بود برام؟؟؟؟ دقیقا همونجاییو گفته بود که زیر دوش حموم تو ذهنم تداعی و ظاهر شده بود (کاملا به وضوح هم محل کار و هم کسی که قرار بود برم پیشش) که همونجا بود که خدای خودمو شکر کردم تو دلم و گفتم خدایا چقد میتونه این واقعی باشه که اینطوری دقیقا بهم بگی که قراره کجا برم و کار کنم، حتی به دوستمم نگفته بودم که برام کار پیدا کنه (تو دیدگاه قبلیم هم بهتون گفته بودم که بعد از سربازی به مدت 2 سال و 3 ماه بود که به همه رو مینداختم که برام کار پیدا کنین و به اون شخص بگین که من برم تو شرکتش کار کنم و از این جور رو انداختن ها که هیچ کدومشون به نتیجه نرسیده بود و از این بابتم خدارو شکر میکنم. خدایا شکرت که اون موقع تو گوشم زدی و کاری برام جور نشد به دست اونا) که دوستم همین طوری یهویی اومد و بهم گفت فلانی حسابدار میخواد، بعد از گوش دادن به فایله “فقط روی خدا حساب کن” سید عزیز بود (که هم از خدا تشکر میکنم خدایا شکرت و هم از سید عزیزم بخاطر این فایلش که مطمئنا خدا از زبان ایشون گفته اینارو) که همه اونارو دورشونو خط کشیدم و تمرکزمو از روی اونا برداشتم و به خوده خدا گفتم که برام کار جور کنه که یه ماه نشده بود که خدا با یکی از دستانش این کارو برام فرستاد و انجام داد (البته به قول سید عزیز شاید حقوقش زیاد نباشه ولی کم هم نیست و از همه مهمتر با رفتن سر کار دارم پول میسازم و از صفر دارم شروع میکنم یا بهتره بگم دارم تکاملی میرم جلو که ببینم ایا میتونم یه میلیونو بسازم که بعدش بتونم 10 میلیون و بعدشم رقمای بالاترو بسازم که وقتی به خدا اعتماد و ایمان داشته باشی بله میشه ساخت) و از خدای خودم تشکر میکنم و شکر میکنم و دلیل قبول کردن این کار هم که شاید یه دوسته دیگه م تو یکی از ادارات 5 یا 6 برابر من داره حقوق می گیره این بود که خدا قبلش برام گفت که چنین چیزی بهت گفته خواهد شد و شکی توش نکردم و رفتم سر این کار. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت …..
یه اتفاق دیگه هم این بود که بدون اینکه به یکی از دوستای دیگه مم بگم سرمایه گذاری تو بورسو برام پیشنهاد داد و مراحل ثبت نامشو یکم راهنمایی کرد که قبل از اون حتی نمیدونستم چطوریه و جالب اینه که حتی تو خاندان و ایل و تبار ما کسی نیست که تو بورس باشه و من نمیدونستم و شاید مقاومت هم میکردم در برابرش، چون در موردش آگاهی نداشتم و خدارو شکر میکنم که این دستشم برام فرستاد که دوباره بتونم پول بسازم و هم برای خودم خوب باشه و هم بتونم دنیارو جای بهتری برای زندگی کردن بکنم البته به اندازه باورام و تو این 75 روزی که از تولدم گذشته و از این بابتم خدارو شکر میکنم و از اون دستی که برام فرستاده هم تشکر میکنم. خدایا شکرت خدایا شکرت
که تو این یه ماهی هم که تو بورس هستم به اندازه نصف پولمم سود کردمو تونستم پول بسازم و از این بابت هم خیلی خوشحالم و به خوده خدا هم اطمینان دارم که سودم از این هم بیشتر خواهد شد و بازهم خدایا شکرت
و یه خبر دیگه هم دارم که تو این چند روزه اخیر برام اتفاق افتاده که تقریبا از اول تولدم که دارم با دوره “سفر به دور آمریکا” ی سیدعزیز و خانوم شایسته مهربان و مایک دوس داشتنی همراه شدم و با زیبایی های جهان بیشتر آشنا شدم (که هم از خدا تشکر میکنم بابت این خانواده عزیز و دستان خوبش که برامون فرستاده) و کلی چیز یاد گرفتم و تونستم تحسینشون کنم و باورام از قبل قوی تر بشه این بود که خواهرم توسط یکی از دوستاش خبر یه قرعه کشیو برای مهاجرت به آمریکارو بهم گفت که جالبه اینم بهش نگفته بودم و یا حداقلش الان شرایط رفتنشو نداشتم (که خواهرم خودشم میدونست) ولی با این همه بهم گفت که میدونمم باز از طرف خدا هستش (الان که دارم این قرعه کشیو براتون مینویسم شدیدا ذهنم داره مقاومت میکنه و میگه رامین این قرعه کشیو ننویس که بقیه میرن ثبت نام میکنن و شانس تو کمتر میشه و نمیتونی تو قرعه کشی برنده بشی ولی من به حرفش گوش نمیدم و به فراوانی اعتقاد دارم و همینجا نوشتم و این قرعه کشی هم به لاتاری معروفه ینی اسمش همینه) و دقیقا میدونم و مطمئنم خدایی که من دوسش دارم و اونم چندین هزاربرابر منو دوس داره و با این دستایی که فرستاده و این خبرو به من که شرایطشو ندارم الان برم (البته این تو منطق هستش) بهم رسونده و الان در جریانش هستم و مطمئنم که خودشم تو این قرعه کشی اسم منو در میاره و برنده م میکنه که به این کشور و با این همه زیباییاش هدایت شم و همونطور که براتون قول داده بودم که بعد از سرکار رفتنم بیام خبرشو بهتون بگم، خبر برنده شدن تو لاتاری و قرعه کشیو هم براتون خواهم گفت ان شاء الله (منی که حتی پاسپورتم ندارم و تا الانم نداشتم ولی الان دارم براش اقدام میکنم چون مطمئنم که این خبر هم از طرف خداس).
سیدجان وای که نمیدونی چقد بخاطر این همه زیبایی و خدایی بودن خوشحالم و با این همه نعمتها و زیباییاش و خودش دارم حال میکنم و شکرشو بجا میارم که هر چقد شکر کنم بازم کمه. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت …..
سید جان خودمو تو آمریکا دارم میبینم که کنارتم و دارم از صحبتای زیبات استفاده میکنم و قبلشم تو بغلم گرفتمت و دارم میبوسمت. که باز بخاطر همین تجسم زیبا خدارو شکر میکنم که اینو تو خیالاتم گنجونده و مطمئنم که یه روزی هم به حقیقت میپیونده. خدایا شکرت خدایا شکرت …..
در آخر هم از همه شما دوستان عزیز و خانواده گلم تشکر میکنم که شکیبایی به خرج دادین و وقت گذاشتین و دیدگاه بنده رو خوندین، براتون بهترین هارو آرزو میکنم توام با سلامتی و خوشبختی و آسایش و آرامش و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت
خدا با تمام وجود بهت خیر بده و همیشه راهنماییت کنه و راهنماییش رو به دلت روشن کنه.
وقتی خوندم،میبینم که چقدر رسیدن به خواسته و پیشرفت میتونه راحت تر و واقعی تر از اون چیزی باشه که بهش فکر میکنیم.و من با خواندن این ،به این نتیجه رسیدم،
واسه همین خدا همیشه خیرت بده و همیشه در تکامل و رشد ظرف درونی ات باش و بیشتر به خدا نزدیک شو و به قول خودت بیشتر احساس خودایی بودن رو بکن (که این چه جمله ی زیبایی هست که از شنیدن این حرف،حرف های تورو با این جمله(احساس)واقعی تر میکنه .
که تو هم از بهترین دستان خدا برای من هستی.??????????
ممنونم بابت این پیام زیباتون و دعای خیرتون و انرژی مثبتتون که امیدوارم خدا هم بهترین هارو برای شما بخواد در راستای فرکانس های زیباتون که مطمئنم خدا برای همه بنده هاش بهترین هارو میخواد و بیشتر اون چیزی که فکرشو بکنیم دوستمون داره. و همچنین خوشحالم از این حسی که بهتون منتقل شد که البته همه اینارو خداوند عزیزم با دستان من تایپ کرده که شکرشم بجا میارم. خدایا شکرت خدایا شکرت …..
امیدوارم در پناه خداوند سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین
و یه پیام هم برای سید عزیزم و خانواده خوبم
سید عزیزم واقعا چقد حس خوبیه خدایی بودن و من الان دارم اینو به وضوح حس میکنم که چقد خوبه آدم با انجام کارای خوب باعث بشه دیگرون هم با دیدنه اونا انرژی و انگیزه بگیرن و من هم همین الان همون حسو دارم که یه نفر تونسته با خوندن این پیام انگیزه بگیره، سیدجان منی که الان اینقد خوشحالم ببین شمایی که تو زندگیه این همه ادم تونستین تاثیر بذارین چقد خوشحالین و تو اسمونا هستین و دارین مثل یه پرنده زیبا و زیبا اندیش و زیبا بین سبکبال دارین پرواز میکنین. خدایا شکرت میکنم اول بابت بزرگ بودن خودت و اینکه همیشه کنارمون هستی و بعدش بابت این زیبایی ها و دستان خوبت خدایا شکرت خدایا شکرت …..
سیدجان یه اتفاق دیگه ای هم ازش انگیزه گرفتم و بابتش خدارو شکر میکنم اینه که فضای کاری که هستم خیلی خوبه و ادمایی که تا 3 هفته پیش نمیشناختمشون الان باهم رفیق شدیم و همه شون در نوع خودشون ادمای مثبتی هستن و باهاشون راحت هستم و بابتشون خدارو باز شکر میکنم. خدایا شکرت خدایا شکرت …..
و یه تاثیر دیگه ای هم خداوند از طریق من برای یکی از بچه های سرکارم گذاشت این بود که (اولا بچه ی خیلی خوبیه و به دلیل یه سری مشکلات شخصی آدم توداری هستش و زیاد با کسی گرم نمیگیره که الان باهاش گرم گرفتم و رفیقم) این بنده خدا هم که یه جورایی در مقابل ثبت نام در بورس مقاومت میکرد خدا از طریق فرستادن من به اونجا باعث شد هم من بتونم پول بسازم و هم اون دوستمون مقاومتش نسبت به بورس از بین بره و تو بورس ثبت نام کنه و از فراوانیای خدا بهره مند بشه و باز از این بابت از خدای خودم تشکر میکنم که تونستم روی یکی از بنده های خوبش تاثیر مثبت بذارم و همین دیروز بره تو سایت و ثبت نام کنه (ایشون توسط یکی از دوستاش یه ذهنیتی در مورد بورس داشتن ولی نمیتونستن عملیش کنن و یه جورایی در مقابلش مقاومت داشتن ولی با دیدن من که تو بورس دارم فعالیت و سرمایه گذاری میکنم این مقاومتش از بین رفت و همین دیروز رفت و ثبت نام کرد و اینم یه مثال عینی درمورد اینکه اون شخص تونسته (ینی من) پس من هم میتونم (ینی اون دستمون) و به خدا اعتماد داشتن و عمل کردن به این ایمان و اعتماد و قدم در راه ناشناخته ها گذاشتن و یاد گرفتن چیزهای جدید و تغییر کردن) خدایا شکرت خدایا شکرت که سرکار رفتن منم اینقد خوب شد برای بقیه که قدمای اول این کار خدایی اینطوری خوب شده و به عینه دارم میبینم که اگه قبل از اومدن به این سایت زیبا این اتفاقات میفتاد حتی بهش توجه هم نمیکردم چه برسه به اینکه بخوام درموردش این همه بنویسم که اینو مدیون خدای زیبا آفرینم هستم و شکرش میکنم هم خودشو هم دستای خوبشو. خدایا شکرت خدایا شکرت …..
براتون بهترین هارو آرزو دارم همراه با سلامتی و آسایش و آرامش و سعادت و خوشبختی و ثروت در دنیا و آخرت
یه چیزایی هم میخواستم به پیامم اضافه کنم ولی به دلیل قطع شدن سایت نتونستم بهش اضافه کنم که اگه ممکنه بهش اضافه کنین و اگر هم نمیشه که همین جا خدمتتون عرض میکنم و اون اینکه، چیزایی که از این پیام مشخصه و میشه نتیجه گرفت اینه که:
۱. توجه و تمرکز کردن به زیبایی ها و هدایت شدن به زیبایی های بیشتر
۲. انتقال دادن چیزهایی که یاد گرفتی به دیگران تا چیزهای بیشتری یاد بگیری (مثل رود جاری بودن)
۳. اعتماد داشتن به خدا و روی خدا حساب کردن
۴. اعتقاد به فراوانی
۵. مقاومت نداشتن در برابر ناشناخته ها و تغییرات
۶. پیش قاضی نبودن در مورد اتفاقات و قضاوت نکردن در مورد دیگران که اون شخص سنش کمه و شاید نتونه تو بورس موفق بشه و ارزش وقت گذاشتن نداره
۷. انگیزه گرفتن از دیگران یا انگیزه دادن و انرژی مثبت دادن به دیگران یا به قول سید عزیز وقتی میبینی اون شخص تونسته پس منم میتونم
۸. عمل کردن به چیزهایی که بهشون اعتقاد و باورشون داری
۹. با خود در صلح بودن که به دنبال اون با دیگران هم درصلحی
۱۰. بازگو کردن این نکات بخاطر اینکه تشکر کنم اول از خدای مهربونم و بعد از سید عزیز و خانواده خوبم و بعد بتونم این نکاتو تثبیتون کنم یا حداقلش اینه که در راه تثبیت کردنشون قدم بر میدارم. خدایا شکرت خدایا شکرت ….. و تشکر میکنم از سید عزیز و خانواده خوبم
(۸۶ مین روز بعد از تولدم)
این پیامو میخواستم قبل از این عبارت بنویسم “براتون بهترین هارو آرزو دارم همراه با سلامتی و آسایش و آرامش و سعادت و خوشبختی و ثروت در دنیا و آخرت” که به دلیل مشکل سایت نشد بذارم
چقدر خوشحال شدم از این همه موفقیت احسنت به شما . کاری می خواستم انجام بدهم که مدتها بود که دو دل بودم از صبح این فایل یکسره توی گوش من زنگ می خورد جوابم در کامنت شما و بعد هم مکملش حرفهای استاد گرامی بود . متشکرم
به خودم می گویم برای رویاهایت وقت بگذار چون که سرچشمه شادی و نشاط است و تصمیمی که می خواهم بگیرم جزیی از رویاهایم بوده است که قبلا داشتم و گاهی تجسمش می کردم. باید برای زندگی کردن برای عمل کردن به این قوانین اولش وقت بگذاریم بعدش دیگر جزیی از عادات ما میشود مثل قبل ازاین که جور دیگری بودیم ، زمان میگذرد ؛ باید دست به کار شد .
بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر
سلام و صد سلام به بهترین استاد دنیا و خانم شایسته نازنین و دوستان خوبم
استاد واقعا نمیدونم با چه زبانی و با چه کلامی میشه از شما تشکر کرد بخاطر آموزشهای ناب تون و این سایت الهی. و این فایل زیبا که از اسمش مشخصه که چه گنجهایی تو هست.
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
استاد آرزوم این بود که بیام و از نتیجه هام براتون بگم. و امروز من بالاخره با دست پر اومدم. البته که تا حالا اتفاقات کوچیک خیلی زیادی داشتم ولی امروز اینقدر ذوق زده شدم که دلم نیومد براتون نگم😍😍
استاد من امروز بالاخره یکی از بزرگترین ترسهای زندگیمو شکست دادم. 😊💪 و حالا برم سراغ اصل داستان
من حدودا یک سال و نیمه که مغازه دارم ولی اینقدر از مالیات و گرفتن جواز میترسیدم که حتی تصورشم برام وحشتناک بود. تا رسیدم به اون روزی که تو فایلهای دوره ها این جمله رو درک کردم:
اگه میخواین موفق بشین باید از راهش برین و بهای تمام موفقیتهاتون رو بپردازین
به خودم گفتم قانون اینه که هر کاری بخوای انجام بدی باید براش مجوز بگیری و وقتی من دارم ازش فرار می کنم یعنی راهم غلطه. و اینم بخاطر باورهای غلطی بود که از اطرافیانم گرفتم. که اگه بری دنبال جواز میفتی تو کارهای دارایی و مالیات و هر چی در بیاری باید مالیات بدی. و بیشتر از همه شوهرم منو از انجام اینکار منع میکرد که خودتو نندازی تو دهن شیر و اون ترسه همچنان منو به عقب هل میداد، اما من تصمیم خودمو گرفتم که از راه درستش برم.
استاد روزی که برای اولین بار میخواستم برم اتحادیه گلفروشا اینقدر میترسیدم که پاهام جون نداشت پله ها رو بره بالا. حتی یادمه وقتی رسیدم بالا اونقدر گلوم خشک شده بود که وایستادم پشت در و کلی آب خوردم. خلاصه این پروسه بخاطر یه سری اتفاقات چند ماهی طول کشید و هر بار بازم ترسهام شروع میشد و نجواها که ایکاش نمیرفتی دنبال جواز. حالا چجوری میخوای مالیات بدی؟ تو با این چندرغاز درآمدت باز چیو میخوای مالیات بدی . یا اگه شوهرت بفهمه چی وووو کلی نجوا و چرت و پرت که میومد. ولی من هر بار با خودم میگفتم مالیات منو خدا تعیین می کنه و خدا هم به درآمد من آگاهه و همه کارها رو برام انجام میده. و یا اون جمله شما که قرار نیست اوضاع همینجوری بمونه. وقتی تو عوض بشی دنیای تو هم عوض میشه. و اینجوری ایمان و توکلم رو تقویت میکردم.
استاد امروز که از پله های اتحادیه میرفتم بالا با آنچنان قدرتی داشتم میرفتم بالا که خودم کیف کردم از راه رفتن خودم.😍 من دیروز که تماس گرفته بودم همچنان همون مشکل بود رو سایتشون و قرار بود امروز مدارک ببرم ببینن اکی میشه یا نه و تصورم این بود که حداقل چند هفته دیگه کارام طول میکشه. ولی امروز وقتی رفتم گفتن جواز شما آماده اس. یعنی استاد من برای این مجوز نه دارایی رفتم نه امتحان دادم و نه هیچی. فقط چند بار رفتم اتحادیه و تمام. وای خدااایا شککرت😍😍😍😍 اصلا تصورشم نمیکردم اینقدر راحت باشه. و چه ترس واهی داشتم. حالا کلی به خودم افتخار می کنم که کاری رو انجام دادم که کلی از مردهایی که کسب و کارهای موفقی هم دارن جرات انجامشو ندارن و میگن تا خودشون نیومدن سراغت نرو دنبال کارای جواز….
استاد امروز خیلی دوست داشتم بهتون گزارش کار بدم. و وقتی این فایل اومد روی سایت دیدم بهترین جا برای گزارش کار زیر همین فایل زیباست.و خدا رو شکر می کنم بخاطر این همزمانی و این سفرنامه و این سایت الهی.
از خدا میخوام هممونو هدایت کنه به مسیرهای پر از نعمت و برکت و ثروت و سلامتی و عشق
چون ما خلیفه خداوند بر روی زمین هستیم و لایق بهترین نعمتهای خداوندیم.😍
خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم. هدایتم کن الله مهربانم🙏🙏🙏❤️❤️
،
سلام و صد سلام به دوست عزیزم خدیجه شریعتی..
خدیجه جان اول از همه تبریک و تحسین منو پذیرا باش برای این اعتماد بنفسی که بلطف خداوند قدم هاتو پله پله هدایت کرد به هدف و خواسته ات خدا قوت و خدارو شکر و بهت تبریک میگم که بر ترس هات غلبه کردی .. البته در سریال زندگی در بهشت گفتید که کلاف سر در گم شدی برای دکوراسیون مغازه ولی امروز هدایت شدم به این قسمت از فایل و هدایت شدم به کامنت زیبا و پر محتوای شما که پر از درس و آگاهی در بر داشت و چقدر خوشحالم که عزمتون جزم کردید و بحرف دیگران گوش ندادید و خودتون دنبال مجوزتون رفتید و شکر خدا به آسونی و به زیبایی و عزتمندانه براتون درست شد .. خدارو شکر امروز خبر خوش و با دست پُر اومدید و خبر از موفقیت دادید خدارو شکر
بهترینع بهترین ها رو برای رونق در کسب و کار و زندگی تونو براتون آرزومندم
خدیجه جان روز و شب خوب و خوشی داشته باشید🌹🌹🌹🌹🙋♀️🙋♀️🤩🤩
سلام رویای نازنین و دوست داشتنی من
آاااخ که چی بگم رویای من از مهربونیات، از اینهمه خوبی که تو یکجا داری😍 نمیدونی چقددررر دوست دارم از نزدیک ببینمت و بغلت کنم و بخاطر تمام مهربونیات ازت تشکر کنم.
عاشق خودت و کامنتاتم و هر وقت اسمتو می بینم چشام برق میزنه که ببینم چی نوشتی و هر بار شگفت زده تر میشم از اینهمه زیبابینی و حال خوبت. من قصد داشتم برای کامنت قبلیت که تو قسمت ۲۴۴ سریال زندگی در بهشت نوشتی بیام و بخاطر اون حال خوبت و کنترل عالی ذهنت بهت تبریک بگم و تحسینت کردم کلی. حتی با خواهرم کلی در مورد کامنت قشنگت صحبت کردیم و بهت آفرین گفتیم عزیزم. ولی یکم تنبلی کردم، ولی امروز گفتم باید حتما برم و برای رویای عزیزم کامنت بزارم که باز اینجا دوباره بهم لطف کردی و اون عشق الهی وجودت رو نثارم کردی و نمیدونی چقدر ذوق زده میشم از اینهمه ابراز لطف و محبتت. و همینجا بخاطر تمام کامنتهای قشنگی که میدونم با جون و دل مینویسی و هر بار کلی از نوشته هات درس میگیرم تشکر می کنم و همینطور شکر می کنم خداجونم رو بخاطر اینکه یه خواهر دوست داشتنی دیگه بهم داده و آرزوم اینه صورت ماهت رو ببینم و بشینم کلی باهات حرف بزنم.
عاشقتم و بهترینهای دنیا و آخرت رو برات آرزو می کنم عزیزم❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام استاد گلم.سلام بچه ها.سلام تیم خوب عباسمنش.خداروشکرمیکنم بخاطراین مداری که توش هستم،وهروز داره زندگیم درتمام ابعاد بزرگترمیشه.بینهایت دوس دارم تودوره شرکت کنم،بخدا چندتاا نشونه هم اومده …
مثلا اینکه امروز رفتم برای مغازمون رول بارکدبخرم،چشمم افتادبه چندتا دفترخوشکل،که اتفاقی یکیوبرداشتم،گفتم آقا این چند؟گفت ازاون همون یکی مونده.برات قیمت خرید میزنم.خلاصه دفتری که حداقل۳۰هزارپولش بودرو برام شیش ونیم هزارزد.اصن یه تکونی خوردم،نه بخاطرپولش.بخاطرنشونه.گفتم خدایا شکرت.آخه بچه ها،من بعضی وقتا فک میکنم که بابا مگه چندنفرتواین دنیا،توکشورمون،توشهرمون،یه توی اقوام ودوستانمون توی این فضا،توی این مدار هستن؟آخه چندنفرمثه ما دارن زندگیشونو رقم میزنن؟اصن چندنفرمثه ماباوردارن این قوانینو؟درسته ماهم هنوزخیلی کارداریم وبایدروی خودمون کارکنیم،که داریم باعشق ولذت،بخدا بالذت،کارمیکنیم،ولی همین اندازه که باورکردیمو، نتیجه گرفتیمو،هروزداره باورامون بهترمیشه،…همین نتایجو چند نفردارن میگیرن.؟بخدا نسبت به کلیت جامعه ما خیلی کمیم.ویکی ازسپاسگزاریهای همیشگیه من بخاطرهمین موضوعه،که خدایا شکرت که منوبه این مسیرهدایت کردی.بچه هامن اینوبخودم میگمااا،آقاقانون خیلی دقیقه،خیلی کامله.بقول استادخدا کارشوبلد،بخدا اگه نتایج کموزیادمیشه،یا اون چیزی که ما توقع داریم نمیشه،فقط وفقط بخاطرخودمونه،بخاطرباورامونه.هنوز اونطورکه باید محکموقوی نشدیم…هنوز شیطان مسلطه بهمون.من خودم فک میکردم که خیلی دیگه کارکردم روی خودم.ولی فقط با یه چیزکوچیک انقدترس وگرانیها اومددرونم که تعجب کرده بودم،البته خداروشکرکه من نسبت به گذشته خیلی وخیلی زودتر تونستم با دادن وردیهای بهتربه ذهنم،اون احساس بدرو بصورت تکاملی تبدیل به احساس عالی کنم،اما میخوام بگم وقتی نتایج خیلی بزرگ میشه که لازم نباشه کا سعی وتلاش کنیم که اون احساس بدرو خوب کنیم،اصن اگه کا باورامون تغییرکنه،بخاطر همچین حواشیه کوچیکی احساسمون بدنمیشه که بخوایم تلاش کنیم که خوب بشه…دیگه اونوقت خودکاردرجواب این حواشی میگیم هراتفاقی حتی به ظاهربدبه نفع منه.چون این باور رو داریم که تودنیا انقدنعمت هست که ما نمیتونیم تصورکنیم،چون باورداریم که خدا کارشوبلد،چرا نگران شم.ودرکل اگه نتایج بزرگ میخوایم باید بهاشوبدیم،بهاش کارکردن روی باورهاست،بهاش کارکردن روی باورهاست،بهاش کارکردن روی باورهاست…
استادبقول خودت عاشقتونم،انشالا که شاد،سلامت،سعادتمند وثروتمندباشیم دردنیا وآخرت…
خدایا شکرت
با سلام
دوست عزیز واقعا باهات موافقم مگه چند نفر هستن که قانون رو حداقل میشناسن. خدارو شکر که ما جز اون افرادیم
و حالا چن نفر هستن که قانون رو میشناسن و دارن عمل میکنن؟؟؟!!!!
خدایا ازت سپاسگزارم که من رو به مسیری هدایت میکنه که کوچیک کوچیک تکاملم رو طی میکنم و توحیدم رو عملی میکنم و عملم رو توحیدی
شاد باشید….. (:
استاد نمیدونم چی بگم؛ استاد نمیدونم اول سلام کنم، اول سپاسگذاری کنم از خدا یا بگم به نام خدا
استاد فقط بگم اون قسمتی که عکسای ویلارو نشون دادین با اون آهنگ قلبم اومد تو دهنم؛ اونقدر حالم خوب شد اونقدر احساس شور کردم، الانم قلبم تند میزنه، الانم یه حس عجیبی دارم، انگار یکی بهم نقشه گنجو داده؛ استاد وقتی اون ویدئو رو داشتم میدیدیم تمام وجودم تک تک سلول های بدنم تحسینت کرد، گفتم بابا دمت گرم، ایولا، چقدر انرژیش بالا بود، چقدر فرکانسش بالا بود، هنوز من گیجم، قبلش اون صحبتای دلنشینتون؛ بعدش وقتی ویلا رو با اون امکانات واون آهنگ دیدم جا خوردم؛ واقعا خوشحالم که اینجام واقعا خوشحالم تو این سایت دارم رو خودم کار میکنم: دنبال فرصتم بیام تو سایت، اگر مشغول کار بشم 1 ساعت دور بشم از سایت انگار یه چیزیو گم کردم، انگار هیچ چی سرجاش نیست، استاد شما قطعا بهترینی، شما قطعا لایق ترینی، استاد تعصبی ندارما ولی اونقدر خالصین اونقدر بالایین: شدین مثل موسی، شدین مثل ابراهیم، شدین مثل نوح، شدین مثل محمد، استاد خدایی مقام و منزلتت پیش خدا خیلی بالاست؛ شما دیگه چقدر به خدا وصلین، شما دیگه چقدر رو خودتون کار کردین بخاطر این حد از ارزشمندیتون پیش خدا
واقعا عشقی شما استاد
خدایا شکرت
سلام
بر خدایه…. بزرگ استاد عباس منش و استاد عباس منش
خیلی دلم واست تنگ شده بود استاد
یه چند وقتی فقط به این نکته فکر میکردم که خدایا چطور استاد بدون ذره ای تبلیغات به این جایگاه رسیده و هر لحظه در حال پیشرفت به سوی بالاترین و بالاترین هاست که خودم جواب خودم را دادم حالا بگم چطور:من به مدت 3ماه از کرج به سمت تهران مسافر میبردم و فایل استاد در حالت پخش بود حالا چه مسافر سوار بود چه تنها بودم زمانی که خانم یا آقایی از من سوال میکردند که این فایل چیه و چطور میتونم تهیه اش کنم میگفتم که استاد سید حسین عباس منش یه سایت بسیار محبوب داره که به همه انسان های دنیا میتونه کمک کنه که در هر زمینه ای به هر درجه ای از موفقیت مالی جسمی عاطفی روابط میتونید برسید :::همون لحظه متوجه شدم که تا به حال با صدها زن و مرد صحبت کردم و به بهترین شکل تبلیغات را واسه استاد انجام دادم.
خوب استاد یه وقتایی اینقدر محو گوش دادن به فایل شما بودم که از سمت اصفهان به سمت کرج در حرکت بودم که اصلا نمیدونستم دارم کجا میرم فقط یه صدا بهم میگفت برو از این مسیر یا دور یا برو کنار گذر یا از این لاین خارج شو حالا تو اون تاریکی شب بدون هیچ اینترنتی یا برنامه مسیر یابی به بهترین و راحترین شکل ممکن به مقصد مورده نظرم رسیده بودم ، حالا من که برای اولین بار وارد چنین مسیرهایی میشدم و به راحتی هرچه تمام تر به مقصدم میرسیدم تصادفی بوده …به نظره خودم که غیره ممکن است فقط یه نیرو بوده و اونم به نظره خودم دوستی خدایه من با خدایه استاد عزیزم بوده که من به مقصد تآکید میکنم به راحترین و آسونترین شکل ممکن می رسیدم آخ.. من یک بار از هیچ کسی سوال نکردم که آقا این خیابون چیه کجا برم فقط صحبت هایه استاد را که در همون حین گوش میدادم مدادم میگفت که باید به خدا ایمان داشته باشی تو ذهنم مرور میکردم .
استاد یه وقت هایی هم ایمانم ضعیف میشد ولی یه چیز جالب حتی در بدترین اوضاعی که داشتمم از قانون تجسم استفاده میکردم و حس میکردم که کنار شما هستم و با شما از نزدیک صحبت میکنم به خدا اشک از چشمام سرازیر شده بودو با هم کنار دریا قدم میزدیم و افق زیبا را تماشا میکردیم استاد راستی یادم اومد یه شب خواب دیدم داشیم من و شما آقا میکاییل سه نفری والیبال بازی میکردیم خواب هایی از این دستم زیاد دیدم در رابطه با استاد .
خلاصش که استاد همه زندگی من شده استادعباس منش و باورهای بسیار ساده اش
فقط از خداوند میخواهم که اینقدر درک من را بالا ببرد که تمام نکته به نکته فایل های استاد را به راحترین و آسونترین شکل ممکن درک باور کنم
به نام خدای ثروت
آقای احسان عزیز دیدگاه تون هدایتی و عمل به ندای درون به صورت ناخودآگاهانه بوده .
سپاسگزارم از اینکه با ما به اشتراک گذاشتید آگاهی تون رو .
وبهتون تبریک میگم که نظرتون تو کانال منتشر شد .آفرین به شما وعزت نفس عالیه شما ??
با آرزوی موفقیت های بزرگ وبزرگتر وبا ایمانی راسخ تر در پناه امن وامان الهی …??
احسنت ای برادر که حرف دله من را زدی آفرین افرین خدارا شکر که در این مسیر قرار م دادی
سلام
واقعااین فایل سرشارازآگاهی بودویه پتک سنگین برسرافرادی مثل من که هنوز این گفته هاراباجان ودل نپذیرفته اندکه نتایج شون بقدری باشه که بتونن فایل های استادوتهیه کنند.
مشکل مااینه که بعدازاین همه مدت خود استادوباورنکردیم تاچه برسه به اینکه به گفته های ایشون ایمان بیاریم.
نمیخوام جانب داری استادوبکنم ولی شخصی که مدت زیادیه که دراین سایت عضوهست ولی توان پرداخت هزینه دوره های استادونداره یعنی این بنده خدا به گفته های استادعمل نکرده وگرنه افرادزیادی درسایت هستندکه گفته های استادوپذیرفتندوالان براحتی آب خوردن این هزینه هاروپرداخت میکنند.
من خودم ازچندماه قبل که مقداری بیشتر روی گفته های استاددقیق شده ام وحرف های ایشان راپذیرفته ام به لطف خدای مهربان همین چندماهه نتایج فوق العاده ای گرفته ام
یه نمونه اش اینه که شکرخدادراین چندماهه اینقدردرآمدم رفته بالاکه هر شب باجیب پر پول میرم خونه وبراحتی دارم بدهیام وپرداخت میکنم
واگه فعلانمیتونم این دوره روتهیه کنم میام یقه خودم ومی چسبم که چرا نتونستم بیشترازاین هاعمل کنم تا ببشترازاین هانتیجه بگیرم.
به نظرمن ماوقتی هزینه یه دوره ای رو پرداخت میکنیم فارق ازاینکه ازاون دوره نتایج فوق العاده ای میگیریم،بااین پرداخت بهاداریم به خداونداعلان آمادگی میکنیم وثابت میکنیم که چقدراستمرار داریم وحاضریم پای خواسته هامون بایستیم.
به لطف خدابزودی هزینه شرکت دراین دوره شگفت انگیزبرای من هم فراهم میشه ومیتونم درکناردوستان عزیزم ازآگاهی های ناب استادعزیزم بهره ببرم.
درپناه خداوندیکتابرای استادعزیزم وهمه دوستان گلم بهترین هاروآرزومیکنم
به نام خدای مهربان من میلاد مهتابی هستم و سپاس گذار خداوند ام که این فرصتو داده در خدمت شما دلبندانم باشم
توی این متن می خوام در مورد حس خوبی که داشتم صحبت کنم
امروز که روز پنجشنبه بود من چهار ساعت کار کردم چون توی فایل چگونه درآمد خود را سه برابر کنیم از استاد عباس منش شنیدم که ساعت کار زیاد عامل ثروتمند شدن نیست از طرفی هم خیلی اشتیاق دارم روی پای خودم بیاستم حداقل، چون دارم آموزشگاه میرم و درآمدی ندارم امروز که دارم این متن رو براتون می نویسم شب قبل یک بارون زیبا باریده و من حدود ساعت سه ظهر رفتم پارک بالای خونمون چه حس خوبی! برای حدود یک ساعت هم شده این دغدغه کی به درآمد می رسم رو فراموش کنم توی لحظه زندگی کنم خیلی احساس خوبی داشتم خورشید با تمام گرماش داشت به این زمین سرد میتابید و تعادلی دلنشین بین سرما و گرما رو تجربه کردم و بارها از خدای مهربان سپاسگذاری کردم بابت این همه نعمتی که به ما هدیه داده خیلی عاشق تر شدم توی این مدتی که با شما آشنا شدم خیلی خودمو بهتر شناختم به هزاران سوالی که تقریبا کسی پاسخشو نداشت توی سایت شما بهش رسیدم توی پارک داشتم اون فایلی که درباره برد ترامپ توی انتخابات ریاست جمهوری صحبت میکردید گوش میدادم باز اونقدر احساسم خوب شد که زدم زیر گریه شدتش از اشک ریختن معمولی بیشتر بود و همش این حرف شما میومد تو ذهنم که توی فایل مصاحبه میگید وقتی ایمان داشته باشی ی روز میاد میگی من موفق شدم نفهمیدم چطور!! اینو استاد با انچنان اشتیاقی میگی که انسان گریش میگیره و این هم به شدت گریه من افزود استاد دوباره داره این اشکه جاری میشه با نوشتن این متن دست خودم نیست اشکه ناخوداگاه میاد شارژ باتری گوشیم کم شده بود و من اصلا دوست ندارم گوشیم به خاطر نداشتن شارژ باتری خاموش شه همون لحظه ی حسی که خیلی بهم نزدیک بود گفت حالا برو خونه و گویشتو بزن به شارژ وقتی نگاه کردم دیدم گویشیم فقط یک درصد شارژ داره توی اون ده پانزده دقیقه ای که پیاده روی کردم توی این هوای پاک و زیبا و ابری این گوشی داشت صدای شما رو پخش میکرد و تا زمانی که رسیدم خونه خاموش نشد با خودم فکر کردم گفتم خداوندا اگه ما همه لحظه ها به این الهاماتی که این حسه بهمون می کنه گوش بدیم همه چی طبق خواسته هامون اتفاق می افته اما استاد این حسه به طرز عجیبی بهم نزدیک بود حسی که شما همیشه در موردش صحبت می کنید استاد وقتی که بهم الهام کرد خیلی احساس کردم نزدیکمه استاد خیلی حتی نزدیک تر از خودم و وقتی که ما میتونیم این حسو درک کینم که حالمون خوب باشه یاد اون آیه افتادم که خدا به پیامبر میگه هر وقت بندگانم جویای من شدن بگو من نزدیکم و به قول شما خدا توی این آیه نمیگه بگو که من قدرتمندم بگو که من دانا هستم بگو که من بخشنده هستم میگه بگو که من نزدیکم خیلی متحول شدم استاد تک تک حرفات داره هر روز بیشتر و بیشتر توی زندگیم اثبات میشه و من هر روز دارم بیشتر میبینمشون و بیشتر خدا رو باور میکنم این قانون دقیقشو
به قول شما استاد ما نیاید وقتی به دنبال خدا بگردیم به دور دست ها بنگریم به قول شما نیاید وقتی میخوایم با خدا صحبت کینم به آسمان هفتم خیره شیم خدا با ماست خدا در درون ماست ما تکه ای از خدا هستیم
استاد این حسه خیلی بهم نزدیک بود خیلی زیاد اصلا نمیتونم حدودشو بگم اما حس خیلی خیلی نزدیکی بود اگه از این حسه توی تمام جنبه های زندگی ام کمک بگیرم مثل آب خوردن موفق میشم
استاد به زودی تولدت میرسه و تخفیف روی محصولات شروع میشه دارم لحظه شماری میکنم که اون روز برسه و من یکی دیگه از محصولات رو بخرم و این اتفاق های شگفت انگیزه توی زندگی ام بیشتر و بیشتر رخ بده وقتی پدرم پول داد که برای عید لباس بخرم همون جا گفتم نه گیرم دو تا لباس هم خریدم بعدش چی بعدش همون روند گذشته رو میخوام ادامه بدم؟ هرگز! مگه نیستن توی فک و فامیلامون این همه لباس شیک و پیک می پوشن اما تو چهرشون یذره خوشبختی و شادی نمیبینم همون ادم قبلی با لباس نو منم میخوام مثل اونا باشم؟ هرگز! من میخوام زندگی ام متحول شه من میخوام طعم خوبشبختی رو بچشم این همه سال من پول دادم لباس خریدم بعد از مدتی کهنه شده دور ریختم یا بهم کوچیک شده بذار با همون لباس های سال قبل باشم با باور های خوب با باور های متفاوت با حس خوب داشتن با بخدا نزدیک شدن با ایمان داشتن به قول آلبرت انیشتن از لباس کهنه تان خجالت نکشید از افکار کهنه تان خجالت بکشید استاد دارم تکاملموطی میکنم اول اومدم کتاب ها رو خریدم بعد اومدم جلسه اول قانون آفرینش رو خریدم که برداشته شد از روی سایت حالا میخوام ارزش تضاد رو بخرم و همین جوری برم جلو بعد شیوه حل مسایل بعد دوره عزت نفس بعد دوره راهنمای عملی بعد دوره هدف گذاری بعد دوره عشق و مودت … همین جوری برم جلو و با جدیت با ایمان تمریناتشو انجام بدم و این نتایج برام هی بیشتر و بیشتر اتفاق بی افته و نتیجشو به شما استاد گلم بگم حالا من از خانم شایسته پرسیدم گفت که تخفیف ها چهل درصده یعنی میتونم با پولی که حالا دارم محصول ارزش تضاد و بخرم اگه تخفیف بخوره
این بود دلنوشته من با عشق تقدیم به همه اعضای خانواده ام در گروه تحقیقاتی عباس منش
شاد و پیروز باید در هر دو جهان
با سلام
دوست عزیز بسیار حس و حال خوبی دارید. بهت تبرکی میگم. قدم زدن تو پارک مخصوصا تو این ماه که فوق العادس. این توصیفتون شوقی رو در من ایجاد کرد که منم امروز برم پارک چون پارسال تقریبا تو این چند ماه اخر سال همش تو پارک بودم و حس فوق العاده ای رو تجربه کردم.
ممنون از حس زییباتون که با من و بقیه دوستان به اشتراک گذاشتین
شاد باشید….(:
درود مخصوص به استاد دلسوز و عزیزم، استادی که همیشه در سخت ترین شرایط نقش یک مربی، راهنما و منتور برام داشته و همیشه سعی کرده که بهترین راه حل ها در زمان های حساس به من نشون بده تا من هم هدایت بشم به صراط مستقیم. (حالا اینکه چه مقدار موفق به عمل به اون رهنمودها بودم، بستگی به میزان درک و باور من داشته.)
همچنین یک درود مخصوص به خانم شایسته عزیز، یار و یاور استاد و همچنین یار و یاور همه بچه های سایت که تا الان با حضور سبزشون در سایت عباسمنش، کمک های زیادی به من و دیگر بچه های سایت انجام دادند.
و در آخر هم یک درود مخصوص به همه بچه ها و اعضای سایت عباسمنش که من از دیدگاه ها و نظرات شما دوستان تا الان خیلی بهره بردم و همچنان میبرم.
دوستان، این متن فقط به این دلیل در سایت قرار میگیره که از بابت بهایی هست که باید بعد از گرفتن نتیجه و ایجاد تغییرات شگرف در زندگیم بوجود اومد، در سایت عباسمنش پرداخت میکردم. و بر این باورم که اگر تنها یک فرد با خواندن این مطالب -که همه و همه چیزی جز تجربیات شخصی خودم در این مدت نیست- به فرکانس های بالاتری میرسه، پس ارزشش داشت و داره که زمان بزارم و این متن در سایت قرار بدم تا به هدفم که همانا کمک به دوستانم هست، برسم.
نکاتی که من در این متن قصد بیان اون دارم، یه جواریی بیس و پایه هست. برای اون دسته از افرادی که تازه به جمع اعضای سایت عباسمنش می پیوندند و یا شاید شرایطی مثل گذشته من الان دارند تجربه میکنند.
راستش دوستان، من مدت زیادی هست (2 یا 3 سال) که در سایت نظری نزاشتم و این اولین کامنت من بعد از مدتها هست که داره روی این فایل قرار میگیره. اما چرا این فایل؟؟ جوابش استاد خیلی خوب میدونه. این دقیقا همون فایل تلنگر آمیزی هست که استاد دلسوزانه در پاسخ به سوال شاگردش (من) که چرا با وجود اینکه من در حال کار کردن روی خودم هستم، اما نتیجه ای نمیگیرم؟ بوجود اومد.
دوستان در واقع این فایل، حکم تنبیه یک استاد به شاگردش برام داشت و داره (همانطور که خیلی از شما دوستان در کامنت ها اشاره کردید که حالت استاد مثل زمانی هست که استادی در حال دعوا کردن شاگردش هست که آهای شاگرد برو عمل کن! حرف مفت نزن. اگه نتیجه ای نگرفتی تا الان، خودت مقصری. به اندازه کافی تکرار نکردی و …).
و من از اون موقع به بعد، با دریافت این مفهوم از استاد، سعی کردم که به خودم بیام و خودم از خواب غفلت بیدار کنم. سعی کردم که کمتر حرف بزنم و به جای اون عمل کنم. سعی کردم که باگ های ذهنیم بشناسم و باورهای قدرتمند به جای اونها قرار بدم. که این کار جز با “خودشناسی” رقم نمیخورد. حقیقتا پروسه ای زیبا از فراز و نشیب ها بود اما بی نهایت ارزشمند. چون وقتی نتایجش میبینی، تنها یک لبخند نثار اون روزها میکنی و با شادی از اون روزها یاد میکنی.
——————————————————-
اما داستان از کجا شروع شد؟
همانطور که استاد در این ویدیو به آن اشاره کرد، من زمانی لقب یکی از بدقلق ترین شاگردان استاد به نام خودم ثبت کرده بودم (فکر نکنم کسی تو سایت عباسمنش به اندازه من، این لقب به خودش اختصاص داده باشه). کسی که چند سال از آشناییش با سایت عباسمنش گذشته بود و دوره ها و فایل های آموزشی رایگان زیادی از استاد دیده و شنیده بود، اما هیچ تغییر شگرفی در زندگیش رخ نمیداد.
همش میگفتم اخه قانون، خدا چه مشکلی با من داره؟ چرا بعضی ها انقدر زود نتیجه می گیرند؟ ولی من انقدر دارم روی خودم کار میکنم، هیچ جواب و نتیجه ای نمیگیرم؟؟ منظور از نتیجه، رسیدن به خواسته هام بود. نشانه های کوچک و بزرگ بود، اما اون خواسته هایی که من منتظر رخ دادنشون بودم، اتفاق نمیفتاد.
همش برام سوال بود که خب چرا نتایج برای من درست همانطوری که برای دیگران رخ میده، رخ نمیده. این موضوع در زمانهایی به اوج خودش میرسید که من مثال هایی از استاد در دوره ها و آموزش های ایشون میشنیدم که اصلا برام قابل درک نبود. مثلا میگفتند که “فلان آدم که از کارش نتیجه ای نمیگرفت، میومد پیش من و من با گفتن یک جمله و تغییر باورهاش کاری کردم که اون یک روز بعد، یک هفته بعد و یا یک ماه بعد به نتیجه دلخواه رسیده بود.” و یا اصلا در اعضای سایت میدیدم که افراد مدت عضویتشون از مدت عضویت من کمتر بود، اما نتایج اونها قابل مقایسه با من نبود.
با خودم میگفتم که اخه چطوره که این ادمها انقدر سریع نتیجه میگیرند وزندگیشون عوض میشه، ولی منی که در اون زمان، به مدت 2 یا 3 سالی بود که با استاد همراه بودم، هیچ نتیجه ای نمیگرفتم. بعضی موقع با خودم توهم میزدم که شاید کار و شرایط من با این افراد فرق داره، اینها حتما چیزی میدونند که من نمیدونم و حتی یه بار هم یادم که با خودم فکر کردم که نکنه استاد برای تبلیغات و بازاریابی کار خودش داره این مثال های به سرعت نتیجه گرفتنها میزنه تا من هم جذب بشم ولی باز خیلی سریع میفهمیدم که نه موضوع سر یه اصل مهم هست.
واقعا همیشه این سوال با من بود و جوابش نمیتونستم پیدا کنم تا اینکه بعد از به کار گیری تعهدات جدی، ادامه دادن این مسیر و ناامید نشدن، سعی در عمل به قوانین و کم کردن مقاومت های ذهنی با تشخیص باگ ها و جایگزینی با باورهای درست …. بالاخره آرام آرام فرکانس هام و مدارهام با هدایت الهی رشد کرد و بعد به قول استاد خود به خود جواب این سوال برام آشکار شد که چرا بعضی دوستان انقدر سریعتر از من دارند جواب میگیرند و چرا انقدر مسیر من طولانی تر از بقیه شده؟؟
جواب:::: تنها تفاوت بر سر میزان تکامل افراد با هم بود. (مساله تکامل اصلا ربطی به زمان عضویت در سایت و آگاهی و دانستن این مفاهیم نداره.) فهمیدم که اون دوستانی که دارند جواب میگیرند ، ذهن آماده تری نسبت به من داشتند. اونها مراحلی طی کردند، به درک هایی رسیدند که من هنوز طی نکرده بودم. من مقاومت هایی در ذهن داشتم (آگاهانه و یا ناآگاهانه) که اونها نداشتند. من هنوز به درک کاملی از ضرورت “شناخت خودم، خدام و باورهایم” نداشتم. بنابراین انتظار دیدن نتیجه در من، کاری اشتباه بود! و خب یه جورایی هم به ذهن منطقی و شکاکم حق میدم که به همین راحتی ها این مسیر نمیپذیرفت، چون در هیج جای دیگری به غیر از این سایت، از این مفاهیم خبری نبود و به اندازه کافی سند و مدرکی با چشمان فیزیکیش ندیده بود. حالا هر چقدر این ذهن منطقی و شکاک باشه، به همان اندازه هم پذیرفتن و قبول این مباحث کاری بس دشوار و طاقت فرسا و طولانی میشه. دارم از ذهن شکاک و مقاومتی صحبت میکنم که حتی با دیدن زندگی استادش، به همین راحتی ها، این مفاهیم و نکات قبول نمیکنه. مگه به قول استاد، مساله ضمیر ناخودآگاه، دکمه هست که بزنیم و تمام!!
پس نظام هستی دقیقا کارش داشت درست انجام میداد و هیچ مشکلی نداشت. تنها مورد، ذهن مقاومتی و شکاک من بود.
——————————————————
قبل از اینکه بخام توضیحات کامل تری ارایه بدم، باید اول به این مورد اشاره کنم که اصلا چکیده کلی آموزش های استاد، حول چه موضوعاتی میچرخه؟؟
1- خدا، ایمان و توکل
2- تغییر باورها و فرکانس ها
حالا بر اساس این دو پایه مهم بالا، افراد در یکی از 4 حالت زیر قرار میگیرند.::: (ببینیم من در کدوم حالت قرار داشتم.)
1- به خدا اعتقاد داره اما به تغییر باورها اعتقاد نداره و یا باورهای قدرتمندی نداره.
2- به خدا اعتقاد نداره اما به تغییر باورها اعتقاد داره و یا باورهای قدرتمندی داره.
3- به خدا اعتقاد داره و به تغییر باورها اعتقاد داره و یا باورهای قدرتمندی داره. — ایده آل ترین حالت – مثل الگوی موفق ما: استاد عباسمنش
4- به خدا اعتقاد نداره همچنین به تغییر باورها هم اعتقاد نداره و یا باورهای قدرتمندی نداره. —- این مورد نور الا نور هست— مثل حالت گذشته من.
{{حالت افراد چیزی جز موارد بالا نیست. خلاصه هر کدوم از ما در یک ردیفی قرار داشتیم و یا داریم. حالا هر کسی با شناخت خودش، میتونه جایگاه دقیق خودش در این 4 مورد طبقه بندی شده پیدا کنه و بعد با شناخت نقاط قوت و ضعفش، دست به کار بشه و اقدامات عملی سازنده انجام بده تا به سمت فراتر و فراتر شدن پیش بره.}}
——————————————————–
توضیحات تکمیلی::
تا من به این باور و درک بسیار حیاتی نرسم و به خوبی این موضوع در لایه های زیرین ذهنم (ضمیرناخودآگاه) جاسازی نکنم که من می تونم با کمک “تغییر باورها” و نیز با کمک “تنها نیروی هدایتگر این هستی= خدا” به خواسته های خودم سریع تر، راحت تر، لذت بخش تر، زیباتر و … برسم، و اصلا تا این دو مورد مهم، بیس و پایه اساسی برای رسیدن به نتایج شگرف در زندگیم ندونم (فونداسیون)؛ هزاریم که صبح تا شب باخودم جملات تاکیدی تکرار کنم که:: خدا عاشقم، خدا دوستم داره …. و یا ثروت مثل باران از آسمان داره میریزه، ثروت مثل اکسیژن، پول ساختن راحته و … هیچ تاثیری روی نتایج من نداره. (همون تاثیری که در زندگی چند سال قبل من داشت.)
یعنی اولین کاری که هر شخصی که قصد پیمودن این مسیر زیبا داره و نیاز هست که روی خودش کار کنه اینکه اول این دو مورد باید بدرستی در ذهنش جا بندازه و بعد از این که این دو مورد به طور کامل قبول کرد و پذیرفت، حالا شروع کنه باورهای قدرتمند در زمینه های مختلف برای خودش بسازه و اقدامات عملی در راستای باورهاش انجام بده، تا در سریعترین و زیباترین و راحت ترین حالت ممکنه به جواب و نتیجه مورد نظر برسه.
این دقیقا همون خلایی بود که من در این مسیر بهش برخوردم. چون اصلا ذهنم آماده دریافت چنین مواردی نداشت نمیتونست ضرورتشون هم درک کنه. موارد اساسی و مهمی مثل “خدا” و “تغییر باورها”.
ذهنی که اصلا نمیدونه خدا کیه؟ ایمان یا توکل چیه؟ یا اصلا نقش باورها در زندگیش چیه؟ و … چطور میشه انتظار داشت که مثل ذهن های آماده به مراحل فراتر و فراتر بره؟؟
نکته:: اولین گام در کل پروسه حرکت در تغییرات شگرف و مسیر قوانین الهی، پذیرفتن این موضوع هست که من دارم با افکار و احساس و اعمال و رفتارم زندگی خودم خلق میکنم. این مساله اگه در ذهن و ضمیر ناخودآگاه جا بیفته، براحتی مراحل بعدی هم طی میشه. اما همه صحبت ها و همه گیرها از اونجایی شروع میشه که ضمیر ناخودآگاه در برابر این موضوع، مقاومت میکنه و براحتی نمیپذیره و نمیتونه که بپذیره.
حالا شما حساب کنید، یک ذهن مقاومتی، برای طی کردن این پروسه و رسیدن به نتایج دلخواه و خواسته هاش، چقدر باید بیشتر از هر ذهن عادی دیگه تلاش کنه؟ چقدر باید بیشتر از هر فرد دیگری در جهان به قول استاد جهاد اکبر در وجودش به راه بندازه؟
————————————————————
یک نکته مهم در مورد مباحث مربوط به خدا و خداشناسی::
اصولا چون هر وقت صحبت از مباحث مربوط به خدا و الهیات میشه، در 99/99 مواقع، همه ذهن ها به سمت مسایل مذهبی و دینی میره. با اینکه همه ما میدونیم که خدا و مباحث مربوط به خدا، اصلا اصلا ربطی به دین و مذهب نداره.
بنابراین باز افرادی زودتر از بقیه سود میکنند که پیش زمینه دینی و مذهبی داشته باشند و یا اصولا ذهنشون آمادگی زیادی برای دریافت این موضوعات الهی داشته باشه و اصولا طبق باورهای محیطی و خانواده به خدا اعتقاد داشته باشند. بنابراین با این مباحث خیلی راحت ترند و خیلی راحت در همان ابتدا میپذیرند. حداقل نیازی به فهموندن مسایل بیسیک و پایه ای در مورد خدا، معجزات الهی و قوانینش به ذهنشون ندارند.
اما برای ذهن های منطقی که اتفاقا در خانواده های بسیار منطقی و غیر مذهبی که اصلا به خدا، قران و پیغمبر و ….اعتقادی نداشتند، بزرگ شدند، قبول و دریافت این موضوع بسیار سخت تر از افراد مذهبی هست. چون باید یک انرژی فراتر از دسته اول به خرج بدن که به ذهن بفهمونه که میشه با غیب هم ارتباط برقرار کرد. همه این جهان به جهان مادی مربوط نمیشه و بخشی از اون معنوی. و اصولا چون معنویات قابل دیدن نیست، پس قبول کردن و ایمان آوردن اون برای این افراد در مراحل اولیه (یعنی در زمان آشنایی با این موضوعات) سخت میشه. که خب من جز این گروه بودم.
(نکته مهم::: الان من همون آدم غیر مذهبی ام. اما میتونم با صراحت از خدا تنها انرژی مطلق که کل هستی دربر گرفته و ایمان و توکل، ساعت ها براتون صحبت کنم و تازه میتونم از بی نهایت هدایت ها و نشانه هایی که اون عشق الهی در سر راه من قرار داد، تا من براحتی هدایت بشم و به نتایج عالی برسم، براتون بگم. من الان میتونم با صراحت کامل و قطعی براتون بگم که موضوع اساسی و حیاتی به نام اصلا ربطی به دین و مذهب نداره و کاملا یه موضوع متا فیزیکی هست. بشر برای رسیدن به خواسته هاش در این دنیای مادی به تنها خالق هستی و به نیاز داره تا با کمک اون و هدایتهاش، به خواسته هاش براحتی (آب خوردن) برسه.)
————————————————————
من به دلیل اینکه ذهن منطقی داشتم، هیچ وقت به شانس اعتقادی نداشتم و البته که الان هم ندارم. اما بزارید همینجا اعلام کنم که تنها شانس برای اون دسته از افرادی در جهان قایل میشم که به صورت بایدیفالت دارای مقاومت کم یا کمتری هستند و یا این مفاهیم به شکل ناخودآگاه، شرایط محیطی و خانواده ای که توش بزرگ شدند و دلایل دیگر، پذیرفتند. این افراد این مسیر الهی در همان اوایل آشنایی با این موضوعات میپذیرند و اقدامات عملی انجام میدهند. مثل استاد عباس منش و دیگر دوستانی که به محض آشنایی با این مفاهیم و آموزش ها، این مسیر با تمام وجود و ایمان شروع میکنند و ادامه میدهند و نتایج عالی میگیرند.
و بدشانس ها اون دسته از افرادی هستند که با مقاومت های شدید ذهنی مواجه اند و اصولا ذهن سرکش و رام نشدنی دارند و کلا برای قبول هر نکته تازه ای، نیاز زیادی به دیدن سند و مدرک دارند. این دسته از افراد باید بیش از دسته اول تلاش کنند و خود را تازه به مرحله و گام اولیه یعنی قبول این مفاهیم برسونند و بعد از اون گام های بعدی طی کنند تا به نتایج دلخواه دست یابند. خب خوشبختانه یا متاسفانه بنده جز این دسته از افراد بودم؛ همون دسته ای که استاد در این ویدیو به عنوان بدقلق ها ازشون یاد میکنه. و دلیل دیر نتیجه گرفتنهای من و ابراز عمل نکردن های قانون برای من در اون زمان هم تنها به همین دلیل بوده.
——————————————————-
نتیجه گیری:::
میبینیم که من در هر دو حالت جز دسته 2 یعنی ذهن رام نشدنی و کاملا منطقی و همچنین ذهنی که سالهای سال در نفی خدا، دین و قرآن و … به سر میبرد، قرار داشتم. پس تغییر به همان میزان پر انرژی تر و طولانی تر از دسته 1 میشد.
و نتیجه میگیریم که اگر این دو موضوع مهم به خوبی در ذهن جا نیفته::
همه درک ها سطحی میشه و وقتی درک سطحی باشه، کارکردن روی باورها سطحی میشه، عمل کردن ها به تمرین ها سطحی میشه، سپاسگزاری ها سطحی میشه و خب طبیعتا نتایج هم سطحی و ظاهری میشه. بعد اینجاست که تو این مدار فرکانسی، شک میکنیم به خدا، به قانون الهی، به این مفاهیم و…. و از استاد میپرسیم که استاد جان، چرا من جوابی نگرفتم؟؟ منی که انقدر آدم خوبی هستم! منی که دارم مو به مو به تمرین ها عمل میکنم! پس این خدایی که داری ازش صحبت میکنی، کجاست؟؟ چرا تو زندگی من نیست؟؟ قانون چرا برعکس عمل کرد؟؟ و دیگر توهمات و سوالات سطحی دیگر….
درواقع این چرخه باطل انقدر ادامه داره تا زمانی که اساس و بیس، به درستی درک کنیم و در جهتش حرکت کنیم و بعد از تکامل فرکانس ها به مراحل فراتر صعود کنیم.
——————————————————–
سختی درک این موضوعات برای من زمانی بود و برای هر شخصی زمانی هست که اصلا همه این مواردی که من الان انقدر با وضوح دارم بیان میکنم، در همون ابتدا گنگ و نامعلوم بود و اصلا اطلاعی از این موضوع نداشتم که اصلا تو در چنین وضعیتی به سر میبردم که حالا بخام اقدامی در جهتش انجام بدم. (ضمیر ناخودآگاه که میگن، همین دیگه!!!)
درواقع من و هر شخصی بعد از خودشناسی و گذاشتن زمان و انرژی در این راه، میتونه به این موضوع و جمع بندی های مهم دست پیدا کنه.
———————————————————
امیدوارم که تونسته باشم بخشی از تجربیات مهم خودم که در این دو ساله (بعد از این فایل تلنگرآمیز استاد) بدست اوردم به شما دوستان خوبم، به خوبی انتقال داده باشم.
راستی ان شاالله از نتایج عالیم در کامنت های بعدی صحبت میکنم. نتایجی که بعد از شناخت خودم، ضرورت شناخت خدا و تغییر باورهام ایجاد شد؛ البته با رعایت قانون زیبای حاکم براین هستی یعنی تکامل!!
به امید موفقیت های روز یا لحظه افزون همه ما برو بچه های سایت عباسمنش در این مسیر تکاملی الهی
شاد و سالم و ثروتمند و سپاسگزار عمیق باشیم.
سلام به بهار عزیز💎 با این اسم زیبا و دوست داشتنیش
چقدر لذت بردم از این کامنت فوق العادت.👌چقدر آگاهی های خوبی رو بهشون اشاره کرده بودی.آره واقعاً به قول خودت اولین قدم برای شروع این مسیر پذیرفتن مسئولیت ۱۰۰ درصد زندگیمونه و اینکه به این باور برسیم که یه نیرویی قدرتمند از هرچیزی داره ما رو هدایت میکنه و ما توانایی خلق زندگیمون رو به کمک اون نیرو و انرژی داریم.
واقعاً لذت بردم ازین نوشته ی زیبات و کلی انرژی مثبت گرفتم.❤🌍
سپاسگزارم ازت دوست خوبم بابت تجربه هایی که باهامون به اشتراک گذاشتی.🙏🏻
بهترینا رو از خدای مهربون برات میخوام.انشالله حال و هوای زندگیت همیشه بهاری باشه.❤❤🌹🌼🌷🇺🇲
سلام بهار خانوم امیدوارم حالتون عالی باشه ! چقدر من به پیام نیاز داشتم من هم مشکل شما رو داشتم ! نمیدونستم چیکار کنم اصلا وقتی باوری به قوانین و خدا نیست چیزی اتفاق نمیوفته!
خدایاشکرت بابت این هدایت 😍
سپاس دوست عزیز و هم فرکانسی
بله این مساله یعنی موضوع قبول و پذیرفتن خدا و تغییر باورها، فوندایشن و بنیاد تغییر و قدم گذاشتن در این مسیر هست. که تا اساسی این دو موضوع در ذهن ناخوداگاه جاسازی نشه، هیچ اتفاق شگرفی رخ نمیده.
بنابراین باید این دو موضوع در بدو آشنایی افراد با این مفاهیم، ابتدا نهادینه بشه و بعد تغییرات شروع بشه.
آرزوی خودشناسی بیشتر؛ برای شما و خودم از خدای بزرگ خواستارم.
سلام استاد عزیزم روزت بخیر دستی از دستان خدا بابت بودنت شکرگذاریم خداروشکر میکنیم که تو زمانی این اگاهی رو داره به ما میده که زنده ایم و لاقل چند صباحی که هستیم بتونیم به اصل و اساس خودمون برگردیم استاد جان واقعا بی نظیر بود این فایل من همیشه به خودم میگم ایمانی که عمل نیار حرف مفت باوری که اقدام نیاره هم حرف مفت اما درک کردن همین جمله زمان بره و واقعا تو این فایل درک کردم که چرا ی سریامون هنوز نتیجه نمیگیریم واسه چی چند روز پیش خیلی ذهنم درگیر بود که اره تو از لحاظ مالی رشد نکردی بیخیال ولش کن این راه دروغ و اینا ولی سری برگشتم به فایل های تئوری سطل اب و بازم اونو گوش دادم و تازه به خدا درک کردم انگار این فایل رو ی تیکه هاش که مهم بودو نشنیده بودم تازه میفهمیدم سطل با عمق کم و قطر کم چی به خدا فایل های رایگانتونم خودش دنیای از اگاهی و حس ناب که هرکدوممون درک کنیم قطعا تو مسیری قرار میگیریم که شما هستید و الان دوسه روزی ذهنم درگیر همین ۱۲ قدم که من از خدا خواستم دیگه کمکم کنه این دوره رو بخرم و پابه پای دوستان با اگاهی ناب بیام جلو که یک سال دیگه همین موقع بگم اخ اخ افسون کی بودی و چی شدی دختر و به خودم ببالم امروز داشتم فکر میکردم که وقتی به موفقیت رسیدم ی مجسمه از خودم بسازم و بهش افتخار کنم الانم افتخار میکنم اما موفقیتی رو میخوام که بی حد و اندازس،اون ی تیکه فایل هم عجب استاد بهم چسبید که گفتید به خدا فوت کوزه گری ندارم هرچیزی رو که میگم ناب و خودم انجامش دادم و عمل کردم دمت گرم استاد واقعا بی دلیلم نیست که شما و سایتتون رتبه اول کل دنیاست
سلام استاد عزیزم با شنیدن این فایل دلم نیومد کامنت نذارم اما کلی حرف برای گفتن دارم. من و همسرم تابستون سال قبل دوره ثروت1 و آفرینش تهیه کردیم و عمل کردیم انقدر ذوق و شوق داشتیم که همه تمرین هارو انجام دادیم و خیلی زود نتایج در همه جنبه ها توی زندگیمون خودشو نشون داد روابط سلامتی آرامش و دور شدن افراد منفی و کلی نشونه ثروت و… استاد من وقتی میخوابیدم مثل شما توی خوابهام هم فکرمو کنترل می کردم که طبق قانون باید چجوری فکر کنم گاهی خواب های هدایتگر میدیدم خواب میدیدم که کسی نمیتونه بمن آسیب بزنه من جلوی همه فریاد میزنم که خدا همه جوره مراقب منه و توی خواب انرژی های منفی ازم فرار می کردن. وقتی بیدار بودم از صبح تا شب فکرمو کنترل می کردم و به محظ ورود فکر منفی توجهمو ازش برمی داشتم و اعراض می کردم صبح ها با شنیدن صدای زنگ گوشیم توی خواب و بیداری با چشم های بسته جملات تاکیدی با خودم زمزمه می کردم و با انرژی میرفتم سرکار. استاد من همونقدر که باور دارم الان شبه همونقدر هم باور دارم قانون جواب میده. تا زمانی که فرکانسمو کنترل می کردم کسی با من درددل نمی کرد کسی از کمبود نمیگفت همه چیز در کنترل خودم بود وقتی تضادی برام پیش میومد به راحتی دلیلشو میفهمیدم. همسرم توی کار املاکه و توی شغلش اتفاقات عجیبی براش افتاد با 5 سال سابقه توی اینکار به موردهایی برخورد که افراد با 30 سال سابقه کار املاک تابحال بهش برنخورده بودن پای قراردادی میلیاردی نشست با افراد ثروتمند هم کلام شد و همه اینا نشونه های واضح تغییر فرکانسمون بود. اون قراردادا انجام نشد و ما سریع فهمیدیم که فقط باید روی خدا حساب باز کنیم نه فلان شخص ثروتمند یا فلان مالک. اما همینا هم نشونه هایی بودن که حتی همکارای همسرم هم تعجب کرده بودن که تو چطوری این موردهای سنگین به سراغت میادو ما تاحالا برامون بیشتر از فلان مبلغ پیش نیومده.
به لطف خدای مهربون بهار باردار شدم و تونستم همه چیزو همونطور که میخواستم خلق کنم. من در تمام طول بارداری حالم عالی بود پیاده روی می کردم دو طبقه پله های خونمون رو بالا پایین می رفتم ورزش می کردم و در سلامتی کامل بودم هرکس درباره حالم می پرسید می گفتم خیلی خوبم و اطرافیان نزدیکم منو سرزنش می کردن که انقدر از خودت تعریف نکن چشمت میکنن و من چون باور داشتم خدا مراقبمه و افکار اونا شرک آمیزه حتی یکبار هم اسفند دود نکردم و ازینجور کارا نکردم چون نفس اینکار یعنی اعتماد نداشتن به خدا.
استاد هیچکس نتونست منو چشم بزنه و کوچکترین تاثیری روی زندگیم بذاره و همونطور که فکر می کردم یک زایمان عالی تجربه کردم و همونطور که فکر می کردم به لطف خدا دخترمون سالم و زیبا و تپلی بود. بعد از زایمان هم همه منو سرزنش می کردن که چرا استراحت نمی کنی اینطوری رفتار میکنی چشمت میزنن و ازین دست حرفا و من باز هم بی توجه بودم و می گفتم خدایی که نه ماه مراقب ما دو نفر بوده از حالا به بعد هم مراقبمونه الان هم دخترمون دو ماه و نیمه شده.
همه اینها رو گفتم تا بگم من کاملا ایمان دارم به قانون آفرینش و فرکانس و نتایج بزرگی دیدم اما متاسفانه کم کم تمرین هامو انجام ندادم و از اون فضای عالی دور شدم و خودم دلیل همه اینهارو میدونم چون دیگه ورودی های ذهنمو کنترل نکردم و مراقب کلام و فکرم نبودم اما دنبال فرصتی بودم تا قوی تر از قبل شروع کنم. استاد عزیزم من و همسرم به زودی محصول جدید رو تهیه می کنیم من کاملا مطمعنم این راهی که خدا پیش پای من گذاشته چون تمام لحظاتی که با حسرت به روزهای قبل خودم فکر می کردم از خدا میخواستم دوباره کمکم کنه و بهم انرژی بده تا بتونم مثل قبل خودمو کنترل کنم و زندگیمو شیرین و رویایی کنم من عالی بودم و هستم و با شناختی که از خودم دارم میدونم اینبار توی این راه به ثبات میرسم و همسرم هم که به لطف خدا با من هم فرکانسه دستی از دستان خداست و با هم می تونیم دختر کوچولومون که امانت خداست به بهترین شکل پرورش بدیم.
استاد خوبم قدم دوازدهم منتظر نتایج شگفت انگیز من و همسرم باشید. با آرزوی سلامتی و ثروت بیشتر برای شما و همه دوستانی که با ما توی این راه زیبا هم مسیر هستن.
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست
نگارندهٔ بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را
نبینی مرنجان دو بیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه
که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد
نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی
همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست
میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی
در اندیشهٔ سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان
ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی
ز گفتار بیکار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخنگاه نیست
ز هستی مر اندیشه را راه نیست
سلام بر خانواده خوبم و سید عزیزم که بعد از خدا داره تبدیل میشه به هیولای زندگیم
وای وای چیکار کردی سیدجانم مچاله کردی مارو با این فایل رایگانت که به اندازه هزاران محصول پولی میتونست فایو استار بخوره، اول از همه میخوام همه زندگی ای که الان داری و ساختیشو بهت تبریک بگم سیدجان نوش جونت و خیلی خیلی خوشحالم و خوشحال میشم با دیدن این زندگی و باور هایی که داری، از خونه و ماشین و مهاجرت و خانواده عالی و باورهای زیبا و همه چی که داری و بهشون اعتقاد داری و مارو هم سهیم میکنی. سید جان دوست داشتم الان تو بغلت میگرفتم و روی ماهتو میبوسیدم ولی از همین فاصله ای هم که بین ماست بمباران بوسه های منو رو گونه هات احساس کن. چندتا تجربه و اتفاقایی که تو این چند وقت برام افتاده رو میخوام براتون خلاصه وار تعریف کنم.
اول اینکه قبلا تو یکی از دیدگاه هام گفته بودم که بیکار هستم (با مدرک فوق لیسانس) و مطمئن بودم به امید خدا که به این زودی کار پیدا خواهم کرد و اگه پیدا کنم، میام و براتون میگم که کار پیدا کردم که الان اومدم خدمتتون و دارم براتون مینویسم و عرض میکنم که همون کاری که بهتون گفته بودم رو هفته پیش پیدا کردم (که خدارو از این بابت شکر میکنم) و نحوه پیدا کردنشم الان براتون عرض میکنم و اونم این که هفته پیش که از شنبه دارم میرم سرکار (البته یه سری کارا پیش اومد که نتونستم بیام و زودتر خبرشو بنویسم براتون) دقیقا 6 روز قبلش (قبل از شنبه هفته پیش) آماده شدم برم یه دوش بگیرم و بعدش بیام تو سایت یا با دوستم که شاید زنگ بزنه بریم بیرون که رفتم حموم و زیر دوش حموم یه حسی بهم گفت و دقیقا بهم الهام شد که رامین خدا یه کاریو برات جور کرده و قراره بری سرکار که حس و حالم دگرگون شد و خوشحال شدم و همونطور خوشحال بیرون اومدم که آماده شده بودم که بیام لب تاپو روشن کنم و بیام تو سایت یهو دوستم زنگ زد که بیا بریم بیرون که گفتم باشه و بعد از این که رفتیم بیرون تو ماشین بودیم که بهم گفت یکی از بچه ها داره دنبال حسابدار میگرده که کار زیادی هم نداره و یکیو میخواد که به حساب کتابای مغازه ش برسه و آدم درستی باشه و قابل اعتماد و منم تورو بهش گفتم (ینی منو)، بچه ها میدونین دوستم کجا رو گفته بود برام؟؟؟؟ دقیقا همونجاییو گفته بود که زیر دوش حموم تو ذهنم تداعی و ظاهر شده بود (کاملا به وضوح هم محل کار و هم کسی که قرار بود برم پیشش) که همونجا بود که خدای خودمو شکر کردم تو دلم و گفتم خدایا چقد میتونه این واقعی باشه که اینطوری دقیقا بهم بگی که قراره کجا برم و کار کنم، حتی به دوستمم نگفته بودم که برام کار پیدا کنه (تو دیدگاه قبلیم هم بهتون گفته بودم که بعد از سربازی به مدت 2 سال و 3 ماه بود که به همه رو مینداختم که برام کار پیدا کنین و به اون شخص بگین که من برم تو شرکتش کار کنم و از این جور رو انداختن ها که هیچ کدومشون به نتیجه نرسیده بود و از این بابتم خدارو شکر میکنم. خدایا شکرت که اون موقع تو گوشم زدی و کاری برام جور نشد به دست اونا) که دوستم همین طوری یهویی اومد و بهم گفت فلانی حسابدار میخواد، بعد از گوش دادن به فایله “فقط روی خدا حساب کن” سید عزیز بود (که هم از خدا تشکر میکنم خدایا شکرت و هم از سید عزیزم بخاطر این فایلش که مطمئنا خدا از زبان ایشون گفته اینارو) که همه اونارو دورشونو خط کشیدم و تمرکزمو از روی اونا برداشتم و به خوده خدا گفتم که برام کار جور کنه که یه ماه نشده بود که خدا با یکی از دستانش این کارو برام فرستاد و انجام داد (البته به قول سید عزیز شاید حقوقش زیاد نباشه ولی کم هم نیست و از همه مهمتر با رفتن سر کار دارم پول میسازم و از صفر دارم شروع میکنم یا بهتره بگم دارم تکاملی میرم جلو که ببینم ایا میتونم یه میلیونو بسازم که بعدش بتونم 10 میلیون و بعدشم رقمای بالاترو بسازم که وقتی به خدا اعتماد و ایمان داشته باشی بله میشه ساخت) و از خدای خودم تشکر میکنم و شکر میکنم و دلیل قبول کردن این کار هم که شاید یه دوسته دیگه م تو یکی از ادارات 5 یا 6 برابر من داره حقوق می گیره این بود که خدا قبلش برام گفت که چنین چیزی بهت گفته خواهد شد و شکی توش نکردم و رفتم سر این کار. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت …..
یه اتفاق دیگه هم این بود که بدون اینکه به یکی از دوستای دیگه مم بگم سرمایه گذاری تو بورسو برام پیشنهاد داد و مراحل ثبت نامشو یکم راهنمایی کرد که قبل از اون حتی نمیدونستم چطوریه و جالب اینه که حتی تو خاندان و ایل و تبار ما کسی نیست که تو بورس باشه و من نمیدونستم و شاید مقاومت هم میکردم در برابرش، چون در موردش آگاهی نداشتم و خدارو شکر میکنم که این دستشم برام فرستاد که دوباره بتونم پول بسازم و هم برای خودم خوب باشه و هم بتونم دنیارو جای بهتری برای زندگی کردن بکنم البته به اندازه باورام و تو این 75 روزی که از تولدم گذشته و از این بابتم خدارو شکر میکنم و از اون دستی که برام فرستاده هم تشکر میکنم. خدایا شکرت خدایا شکرت
که تو این یه ماهی هم که تو بورس هستم به اندازه نصف پولمم سود کردمو تونستم پول بسازم و از این بابت هم خیلی خوشحالم و به خوده خدا هم اطمینان دارم که سودم از این هم بیشتر خواهد شد و بازهم خدایا شکرت
و یه خبر دیگه هم دارم که تو این چند روزه اخیر برام اتفاق افتاده که تقریبا از اول تولدم که دارم با دوره “سفر به دور آمریکا” ی سیدعزیز و خانوم شایسته مهربان و مایک دوس داشتنی همراه شدم و با زیبایی های جهان بیشتر آشنا شدم (که هم از خدا تشکر میکنم بابت این خانواده عزیز و دستان خوبش که برامون فرستاده) و کلی چیز یاد گرفتم و تونستم تحسینشون کنم و باورام از قبل قوی تر بشه این بود که خواهرم توسط یکی از دوستاش خبر یه قرعه کشیو برای مهاجرت به آمریکارو بهم گفت که جالبه اینم بهش نگفته بودم و یا حداقلش الان شرایط رفتنشو نداشتم (که خواهرم خودشم میدونست) ولی با این همه بهم گفت که میدونمم باز از طرف خدا هستش (الان که دارم این قرعه کشیو براتون مینویسم شدیدا ذهنم داره مقاومت میکنه و میگه رامین این قرعه کشیو ننویس که بقیه میرن ثبت نام میکنن و شانس تو کمتر میشه و نمیتونی تو قرعه کشی برنده بشی ولی من به حرفش گوش نمیدم و به فراوانی اعتقاد دارم و همینجا نوشتم و این قرعه کشی هم به لاتاری معروفه ینی اسمش همینه) و دقیقا میدونم و مطمئنم خدایی که من دوسش دارم و اونم چندین هزاربرابر منو دوس داره و با این دستایی که فرستاده و این خبرو به من که شرایطشو ندارم الان برم (البته این تو منطق هستش) بهم رسونده و الان در جریانش هستم و مطمئنم که خودشم تو این قرعه کشی اسم منو در میاره و برنده م میکنه که به این کشور و با این همه زیباییاش هدایت شم و همونطور که براتون قول داده بودم که بعد از سرکار رفتنم بیام خبرشو بهتون بگم، خبر برنده شدن تو لاتاری و قرعه کشیو هم براتون خواهم گفت ان شاء الله (منی که حتی پاسپورتم ندارم و تا الانم نداشتم ولی الان دارم براش اقدام میکنم چون مطمئنم که این خبر هم از طرف خداس).
سیدجان وای که نمیدونی چقد بخاطر این همه زیبایی و خدایی بودن خوشحالم و با این همه نعمتها و زیباییاش و خودش دارم حال میکنم و شکرشو بجا میارم که هر چقد شکر کنم بازم کمه. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت …..
سید جان خودمو تو آمریکا دارم میبینم که کنارتم و دارم از صحبتای زیبات استفاده میکنم و قبلشم تو بغلم گرفتمت و دارم میبوسمت. که باز بخاطر همین تجسم زیبا خدارو شکر میکنم که اینو تو خیالاتم گنجونده و مطمئنم که یه روزی هم به حقیقت میپیونده. خدایا شکرت خدایا شکرت …..
در آخر هم از همه شما دوستان عزیز و خانواده گلم تشکر میکنم که شکیبایی به خرج دادین و وقت گذاشتین و دیدگاه بنده رو خوندین، براتون بهترین هارو آرزو میکنم توام با سلامتی و خوشبختی و آسایش و آرامش و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت
در پناه حق
خدا با تمام وجود بهت خیر بده و همیشه راهنماییت کنه و راهنماییش رو به دلت روشن کنه.
وقتی خوندم،میبینم که چقدر رسیدن به خواسته و پیشرفت میتونه راحت تر و واقعی تر از اون چیزی باشه که بهش فکر میکنیم.و من با خواندن این ،به این نتیجه رسیدم،
واسه همین خدا همیشه خیرت بده و همیشه در تکامل و رشد ظرف درونی ات باش و بیشتر به خدا نزدیک شو و به قول خودت بیشتر احساس خودایی بودن رو بکن (که این چه جمله ی زیبایی هست که از شنیدن این حرف،حرف های تورو با این جمله(احساس)واقعی تر میکنه .
که تو هم از بهترین دستان خدا برای من هستی.??????????
به نام خالق زیبایی ها
باسلام خدمت شما دوست عزیز و خانواده خوبم
ممنونم بابت این پیام زیباتون و دعای خیرتون و انرژی مثبتتون که امیدوارم خدا هم بهترین هارو برای شما بخواد در راستای فرکانس های زیباتون که مطمئنم خدا برای همه بنده هاش بهترین هارو میخواد و بیشتر اون چیزی که فکرشو بکنیم دوستمون داره. و همچنین خوشحالم از این حسی که بهتون منتقل شد که البته همه اینارو خداوند عزیزم با دستان من تایپ کرده که شکرشم بجا میارم. خدایا شکرت خدایا شکرت …..
امیدوارم در پناه خداوند سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین
و یه پیام هم برای سید عزیزم و خانواده خوبم
سید عزیزم واقعا چقد حس خوبیه خدایی بودن و من الان دارم اینو به وضوح حس میکنم که چقد خوبه آدم با انجام کارای خوب باعث بشه دیگرون هم با دیدنه اونا انرژی و انگیزه بگیرن و من هم همین الان همون حسو دارم که یه نفر تونسته با خوندن این پیام انگیزه بگیره، سیدجان منی که الان اینقد خوشحالم ببین شمایی که تو زندگیه این همه ادم تونستین تاثیر بذارین چقد خوشحالین و تو اسمونا هستین و دارین مثل یه پرنده زیبا و زیبا اندیش و زیبا بین سبکبال دارین پرواز میکنین. خدایا شکرت میکنم اول بابت بزرگ بودن خودت و اینکه همیشه کنارمون هستی و بعدش بابت این زیبایی ها و دستان خوبت خدایا شکرت خدایا شکرت …..
سیدجان یه اتفاق دیگه ای هم ازش انگیزه گرفتم و بابتش خدارو شکر میکنم اینه که فضای کاری که هستم خیلی خوبه و ادمایی که تا 3 هفته پیش نمیشناختمشون الان باهم رفیق شدیم و همه شون در نوع خودشون ادمای مثبتی هستن و باهاشون راحت هستم و بابتشون خدارو باز شکر میکنم. خدایا شکرت خدایا شکرت …..
و یه تاثیر دیگه ای هم خداوند از طریق من برای یکی از بچه های سرکارم گذاشت این بود که (اولا بچه ی خیلی خوبیه و به دلیل یه سری مشکلات شخصی آدم توداری هستش و زیاد با کسی گرم نمیگیره که الان باهاش گرم گرفتم و رفیقم) این بنده خدا هم که یه جورایی در مقابل ثبت نام در بورس مقاومت میکرد خدا از طریق فرستادن من به اونجا باعث شد هم من بتونم پول بسازم و هم اون دوستمون مقاومتش نسبت به بورس از بین بره و تو بورس ثبت نام کنه و از فراوانیای خدا بهره مند بشه و باز از این بابت از خدای خودم تشکر میکنم که تونستم روی یکی از بنده های خوبش تاثیر مثبت بذارم و همین دیروز بره تو سایت و ثبت نام کنه (ایشون توسط یکی از دوستاش یه ذهنیتی در مورد بورس داشتن ولی نمیتونستن عملیش کنن و یه جورایی در مقابلش مقاومت داشتن ولی با دیدن من که تو بورس دارم فعالیت و سرمایه گذاری میکنم این مقاومتش از بین رفت و همین دیروز رفت و ثبت نام کرد و اینم یه مثال عینی درمورد اینکه اون شخص تونسته (ینی من) پس من هم میتونم (ینی اون دستمون) و به خدا اعتماد داشتن و عمل کردن به این ایمان و اعتماد و قدم در راه ناشناخته ها گذاشتن و یاد گرفتن چیزهای جدید و تغییر کردن) خدایا شکرت خدایا شکرت که سرکار رفتن منم اینقد خوب شد برای بقیه که قدمای اول این کار خدایی اینطوری خوب شده و به عینه دارم میبینم که اگه قبل از اومدن به این سایت زیبا این اتفاقات میفتاد حتی بهش توجه هم نمیکردم چه برسه به اینکه بخوام درموردش این همه بنویسم که اینو مدیون خدای زیبا آفرینم هستم و شکرش میکنم هم خودشو هم دستای خوبشو. خدایا شکرت خدایا شکرت …..
براتون بهترین هارو آرزو دارم همراه با سلامتی و آسایش و آرامش و سعادت و خوشبختی و ثروت در دنیا و آخرت
یا حق
یه چیزایی هم میخواستم به پیامم اضافه کنم ولی به دلیل قطع شدن سایت نتونستم بهش اضافه کنم که اگه ممکنه بهش اضافه کنین و اگر هم نمیشه که همین جا خدمتتون عرض میکنم و اون اینکه، چیزایی که از این پیام مشخصه و میشه نتیجه گرفت اینه که:
۱. توجه و تمرکز کردن به زیبایی ها و هدایت شدن به زیبایی های بیشتر
۲. انتقال دادن چیزهایی که یاد گرفتی به دیگران تا چیزهای بیشتری یاد بگیری (مثل رود جاری بودن)
۳. اعتماد داشتن به خدا و روی خدا حساب کردن
۴. اعتقاد به فراوانی
۵. مقاومت نداشتن در برابر ناشناخته ها و تغییرات
۶. پیش قاضی نبودن در مورد اتفاقات و قضاوت نکردن در مورد دیگران که اون شخص سنش کمه و شاید نتونه تو بورس موفق بشه و ارزش وقت گذاشتن نداره
۷. انگیزه گرفتن از دیگران یا انگیزه دادن و انرژی مثبت دادن به دیگران یا به قول سید عزیز وقتی میبینی اون شخص تونسته پس منم میتونم
۸. عمل کردن به چیزهایی که بهشون اعتقاد و باورشون داری
۹. با خود در صلح بودن که به دنبال اون با دیگران هم درصلحی
۱۰. بازگو کردن این نکات بخاطر اینکه تشکر کنم اول از خدای مهربونم و بعد از سید عزیز و خانواده خوبم و بعد بتونم این نکاتو تثبیتون کنم یا حداقلش اینه که در راه تثبیت کردنشون قدم بر میدارم. خدایا شکرت خدایا شکرت ….. و تشکر میکنم از سید عزیز و خانواده خوبم
(۸۶ مین روز بعد از تولدم)
این پیامو میخواستم قبل از این عبارت بنویسم “براتون بهترین هارو آرزو دارم همراه با سلامتی و آسایش و آرامش و سعادت و خوشبختی و ثروت در دنیا و آخرت” که به دلیل مشکل سایت نشد بذارم
یاحق
سلام
چقدر خوشحال شدم از این همه موفقیت احسنت به شما . کاری می خواستم انجام بدهم که مدتها بود که دو دل بودم از صبح این فایل یکسره توی گوش من زنگ می خورد جوابم در کامنت شما و بعد هم مکملش حرفهای استاد گرامی بود . متشکرم
به خودم می گویم برای رویاهایت وقت بگذار چون که سرچشمه شادی و نشاط است و تصمیمی که می خواهم بگیرم جزیی از رویاهایم بوده است که قبلا داشتم و گاهی تجسمش می کردم. باید برای زندگی کردن برای عمل کردن به این قوانین اولش وقت بگذاریم بعدش دیگر جزیی از عادات ما میشود مثل قبل ازاین که جور دیگری بودیم ، زمان میگذرد ؛ باید دست به کار شد .
در پناه خدای رحمان
سلام بر رامین عزیز
تبریک بابت کار جدیدت
ان شاالله که همیشه موفق و کامروا باشی