پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1 - صفحه 53
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-2-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-25 09:26:272024-02-14 06:20:18پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله مهربان
استاد سلام
از صبح دارم کامنت بچه هارو میخونم و فکر
می کنم که چه مساعل تکرار شونده دارم و چه موضوعاتی منو عصبی میکنه؟
و چند مورد یادم اومد
از بد قولی بهم میریزم ،از منتظر موندن ،از دیر
کردن افراد سر قرار
از صحبت های همسرم در مورد کمبود
از بی توجهی همسرم
از توهین پسرم نسبت به خودش
از دلسوزی های پسرم نسبت به همکارش
وقتی کسی نا شکری میکنه و به نعمت هایی
که در زندگیش داره بی توجهی میکنه
از رانندگی با سرعت بالا یا الکی بوق زدن
از آدمهای ضعیف از کسانی که مرتب گله و شکایت میکنن
از دیدن بد رفتاری با خواهر زادم
زباله ریختن در طبیعت
بیکاری و درآمد نداشتن خیلی اذیتم میکنه
از دستوری حرف زدن باهام یا مجبور بشم کاری رو علیرغم میلم انجام بدم
از قدر نشناسی آدمها
از قضاوت کردن و تهمت زدن
از سینک پر از ظرفای کثیف
اینها مواردی هستند که منو ناراحت و عصبی
میکنه ولی باید بگم انصافا از وقتی وارد سایت
شدم واکنشهام خیلی بهتر شده و سعی میکنم
خیلی زود احساسم رو خوب کنم .اینو چند روز
پیش پسرم اشاره کرد و گفت که مامان خیلی از
وقتی عباس منشی شدی آروم تر شدی و حالت
بهتر شده .خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر
میکنم که در شخصیتم بهبود ایجاد کردم
و امیدوارم که هرروز بتونم این بهبودها و تغییر
را در زندگیم و شخصیتم ایجاد کنم
استاد صمیمانه از شما سپاسگزارم بابت این فایل
ارزشمند .
سلام به خانواده عزیز
من دقیقا همین داستانی که استاد گفت رو دارم برای روابط عاطفی با هرکی که میخوام وارد رابطه بشم یا شدم دقیقا همین داستانو داره که دنبال توجه و ترحمه… و فک میکنم این رو دهن من ست شده که آدم هایی رو جذب کنم که ضعیفن ، که از من کمک بخوان ، که اعتماد به نفس کمتری نسبت به من داشته باشن ، که من از ضعف یکی دیگه احساس قدرت کنم.. خدایا وقتی می نویسم چقدر اینا از ته ذهنم میاد بیرون ، و فک میکنم این از کمبود عزت نفسه که دوس دارم از ضعف یکی دیگه احساس قدرت کنم …نوشتن کامنت چقدر کارو در میاره حتی ازین داستان خبر هم نداشتم ینی ناخودآگاهم این باورو میدونست ولی من نمی خواستم قبول کنم.. با چه باوری دقیقا باید جاش رو پرکنم؟؟
هرچند از وقتی با سایت اشنا شدم این ویژگی خیلی کمتر شده ولی هنوزم هست حتی روی روابط عادیم ، حتی گاهی اوقات موفقیت بعضی افراد رو میگم نه برای اینکه همه لذت ببرن گاهی اوقات میگم برای اینکه کسایی که تجربه همچین موفقیتایی رو ندارن احساس ضعف کنن و من از اون ضعفه قدرت بگیرم ، برای یه سری باور جایگزین و ایده دارم امیدوارم بتونم رفعش کنم و نتیجشو بیام بنویسم در جواب کامنت خودم، اینا رو نوشتم چن تا الگو تکرار شونده خوب هم بنویسم یکیش بحث مالیه یه جورایی با این که تمرکزم روی کنکوره انگار که خدا یه سری پول هارو از آسمون واسم میفرسته مثلا استادم زنگ میزنه 5 ساعت میرم سر کار و سه چهار برابر حقوق ساعتی عادی بهم میده یا یهو یه چیزی گیرم میاد که خیلی راحت میتونم بفروشمش یا یه وسیله ای رو برای یه کسی میرم میخرم یه پورسانت خوبی بابت همون تایمی که گذاشتم بهم میده ، کلا پوله دقیقا از آسمون میاد انگار ،،،،، مورد دومم مهمونیه و جمع هر چن وقت یبار به مهمونی های مشتی دعوت میشم و رستورانای خیلی خوب که این تکرار شونده اس و واقعا خیلی خوبه ،
خب بریم سراغ سوال استاد:
1- من موقعی که میخوام وارد یه رابطه عاطفی بشم یا کلا با یه دختر که بهش علاقه دارم صحبت کنم یا دختری که تازه دیدمش صحبت کنم یا کلا بخوام موضوع صحبت رو با جنس مخالف باز کنم واقعا احساسات منو فرا میگیره مخصوصا ترس و دو دلی تو صحبت هام که این حرفو بگم خوبه اینو بگم بده اینجا خوب گفتم اینجا بد گفتم و اگه بد گفته باشم ساعت ها دهنمو درگیر میکنه و منو تو احساساتم حبس میکنه یه جورایی
2- وقتی که روزمو بدون کار خاصی گذرونده باشم احساساتم اون شب واقعا برانگیخته میشه مخصوصا اگه اون روزو درس نخونم، موجی از احساسات رو درون خودم حس میکنم
3- وقتی که حرفی که نباید میزدم رو میزنم مخصوصا و مخصوصا تو رابطه عاطفی که باز هم همون مورد اوله بقیه جاها خیلی مهار شده س و تقریبا هیچ درگیری ای تو ذهن من نداره
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته وهمه دوستان گلم
اگر اتفاقی مدام تو زندگیت تکرار میشه این یعنی تو ذهنت یه باورهایی داری که داره آن الگوها را تکرار میکنه
تمام اتفاقات زندگیمون را با افکار وباورهایمان وکانون توجه امان بوجود میاریم یعنی هر آنچه اتفاق میافتد داره توسط خود ما بوجود میادهیچ عامل بیرونی دیگه ای زندگی ما را تحت تاثیر قرار نمیده
واکنش های ما به اتفاقات وشرایط باعث میشه که آن اتفاقات کمتر بشه یا بیشتر بشه فارغ از اینکه اتفاقاتی که در موردش صحبت میکنیم جالب ودوست داشتنی باشه یا ناجالب ورنج آوردبه هر آنچه توجه کنیم از جنس همان بیشتر وبیشتر وارد زندگیمون میشه
یعنی کافیه به یه چیز خاص به یک ماشین خاص توجه کنی بیشتر وبیشتر نشانه هاش رو در زندگی میبینی
اگر یه اتفاق یا الگوی تکرار شونده در زندگی شما هست نشان میدهد آن افکار وفرکانس در وجود شما هست که دارید ارسال می کنید یعنی باورهای بنیادین شمایعنی یسری باورها در ذهن شماست که آنقدرقوی هست که فرکانس ها را ارسال میکنه که یکسری الگوهای تکرار شونده بوجود میاد
هرموقعه یک چیزی را پذیرفتی ودر ذهنت نهادینه شدتمام شرایط دست در دست هم میدن تا آن چیز که در اصل همان فکر غالب وباورت هست رل تجربه کنید
خداروشکر به لطف آموزه های شما وتوجه به زیباییها وسپاسگزاری روزانه ودوری کردن از آدمها وشرایط ناجالب ساختن باورهای قدرتمند کننده
به اینکه باور دارم هر اتفاقی می افته خیر فی ماوقع هست اتفاقی که از نظر بقیه خیلی سخت ورنج آور بود ولی برای من درس صبر وایمان وامید به خدا وند را به همراه داشت با این اتفاق ناجالب وصدالبته پذیرش این باورهراتفاقی می افتد خیر است وجهان خیر مطلق هست حضور خدا در زندگیم پررنگ تر شد
باوری که خداوند در هرلحظه کنار منه وداره منو هدایت میکنه سبب شده تا آرام باشم وبه جریان هدایتش اعتماد کنم
باوری که آسان شدم برای آسانیها وتمرین ستاره قطبی والان هم به لطف خانم شایسته تمرین کد نویسی برای خلق خواسته هامکه هرروز انجام میدم به طرز خارق العاده ای دارم زندگیم وشرایط زندگیم را خودم خلق میکنم دیگه نگران چیزی نیستم بعضی وقتها شیطان دست بکار میشه نجواها در لباسهای بسیار زیبا وشیک پیداشون میشه ولی سعی میکنم باخواندن سوره حمد به آنها فرصت جولان ندم هرلحظه به خودم یاد آوری میکنم فهیمه حواست باشه احساس خوب =اتفاقات خوب هست اگر تو احساست بد کنی بخاطر دیگران این تویی که اتفاقات بدی را تجربه میکنی نه آن دیگران
جایگذین کردن حس تحسین موفقیت وشرایط دیگران بجای حسادت به من انگیزه وانرژی میده برای حرکت
عشق ورزیدن بدون توقع وانتظار سبب شده آرام باشم ازتنهایی لذت ببرم وهر لحظه درهایی به رویم باز میشه آگاهیهایی میفهمم که حس سپاسگزاریم را چند برابر وفوق العاده میکنه
وباید اقرار کنم استاد جان خودم هم از این همه تغییر شگفت زده شدم دیگه آن فهیمه زود رنج پرتوقع نیستم فهیمه ای که خودش را مسئول حال بد بقیه میدونست وظیفه خود میدونست هرکاری بکنه حتی آسیب به خود تا بقیه احساس خوبی داشته باشند فهیمه ای که قدرت نه گفتن نداشت ولی الان …چقدر تفاوت که آهسته پیش آمده والان که نوشتم ومرور کردم متوجه شدم آره همینه البته چند روز پیش مقدمه دوره کشف قوانین را گوش دادم ومجدد چکاپ فرکانسی را انجام دادم توهمه زمینه ها پیشرفت داشتم ولی امروز دیگه غافلگیر شدم
استاد جان ومریم بانو از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم
درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
سلام استادعزیز ومریم جون
من وقتی همکارم میاد سوتی که تو کارم دادم بهم میگه یامثلا به قول خودش نصیحت میکنه
من خیلی خیلی عصبی میشم کل ذهنم درگیرش میشه
میدونی چون احساس میکنم خوشحال میشه ازاین کار
اصلا هرکلمه ای که میگه با معنی هستش منظور داره
حس خوبی بهش ندارم
همسرم هم وقتی اشتباهم رو بد میگه بهم من مقاومت میکنم ولی میتونم حسمرو کنترل کنم اما برای همکارم نه
میگم این دفه اونم سوتی داد منم میرم نصیحتش میکنم
اخلاقم طوریه که اگهکسی اشتباهم رو بالحن بد بگه من بدتر مقاومت میکنم ومیگم کارم درسته تو اشتباه فکر میکنی مشکلتو هستی
2-اگه حرفی بزنم که نباید میزدم به هردلیلی خیلی ناراحت میشم وحسم بد میشه
3-کارم رو که اشتباه انجام بدم حسم بد میشه
4-توی کارم پیشرفت نکرده باشم حسم بد میشه
با از دست دادن خیلی احساسات بد و شدیدی رو تجربه میکنم. به شغلم خیلی وابسته میشم و از دست دادن شغل خیلی برام پیش اومده و مدام تکرار میشه و احساسات بدی رو تجربه میکنم. حتی تو شغلایی که از نظر خودم بسیار خوب عمل کردم باز برام پیش اومده سر یک سال که تعدیل نیرو شدم. واقعا بعضی وقتا هیج انگیزه ای برای پیدا کردن کار جدید ندارم چون میگم آخرش دوباره همون آش و همون کاسه.
به نام خداوندم
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم جانم
سلام به تمام دوستانم در سایت.
آیا شما هر چند وقت یکبار درگیر مسائل تکرار شونده هستی؟
مسئله ای که درطی 24 سال زندگی مشترکم مدام تکرار شده وذهنمو درگیر کرده مسئله کار شوهرمه،یک کار ثابت وپا برجا نداشتن مرتب هرچند سال یکبار یا حتی چندماه یکبار این اتفاق رخ میدهد.همینطور که شمااستادعزیزم توی صحبت هاتون گفتین،درشروع کار همه چیزخوب پیش میره،ولی متاسفانه چند وقت که میگذره یه اتفاقی یا یه شرایطی پیش میاد که شوهرم مجبور میشه کارشو عوض کنه.
چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما، شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته می کند؟
ودرمورد این موضوع هم باید بگم وقتی توی زندگیم یه اتفاقی یا مسئله ای رخ بده(حالا میتونه بحث مالی باشه،یاخونه،ماشین یا هرچیز دیه ای بخریم بد متوجه بشیم یه مشکلی داره مثلا سندش مشکل داره یا هرمشکل دیه)چون تو اون شرایط نمیتونم پیش بینی کنم حالا این اتفاق افتاده آخرش چی میشه وذهنم میره به سمت بدترین اتفاقی که ممکنه بیاوفته،بشدت به هم میریزم ونمیتون ذهنمو کنترل کنم.
یا یه پیشنهادی چیزی به کسی(خانواده ام یاافرادفامیل)بدم درموردحالا هرموضوعی ونیتم کمک به اون فرد بوده ومتاسفانه اتفاق جور دیه رقم بخوره واین پیشنهاد من باعث دردسر برا اون فرد یاشخص بشه اینجاهم بشدت ذهنم به هم میریزه وخودم روسرزنش میکنم.
یکی هم اینکه احساس کنم پرت شدم وبهم بی توجهی بشه یا بی احترامی بشه تو این موضوع هم خیلی به هم میریزم.
ودر آخرهم:سپاسگزار ازشما استاد عزیزم ومریم جانم،که این فرصت وشرایط رو فراهم کردین تا بهتر خودم روبشناسم.سپاسگزارم
سلام به استاد عزیز و نازنینم که هر لحظه تو سایت میام یا توی گالری گوشیم چهره ماهتون رو میبینم میگم عاشقتونم با تمام وجودم و سپاسگزارم برای وجود چنین استادی در زندگیم واقعا میگم تضادهای به ظاهر وحشتناکی اومد توی زندگیم که اگه با یقین میگم اگه این مسیر شما و حرفها و اموزهای رایگان شما نبود در کنار من،هزار بار تا حالا مرده بودم و دس به هر کار مسخره ای و گناهی میزدم واقعا خداروشکر برا وجود پرمهرتون و دلم میخواد پا به پای شما این مسیرو بیام و مث شما بدرخشم در دنیا وآخرت ان شالله خداوند خودش منو یاری کند.
بریم سراغ سوالتون استاد عزیزم که دقیقا با تضاد این روزهای منه
سوال اینکه:چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما،شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته میکند؟
جواب من :الگوی تکرار شونده اولی که چندین ساله همراه منه به شیوه های مختلف در زندگی عاطفی من. تو روابط بین منو همسرم هنوز که هنوزه بعد از 14 سال رابطه همسری برای من تکرار میشود که همسرم توی فضای مجازی دوست میگیره طوری که وابسته میشه عاشق میسه به قول خودش و من به شدت در این سالها از این کارش ناراحت و غصه میخورم و اشک میریزم که چرا محبتشو میبره جای دیگه یا اینکه چرا بهش میگه دوست دارم چن موارد بود که میگفت میخواد باهاش ازدواج کنم اینم بگم همسر من مرد پاکی هست ولی اینها همش از ذهن من هست میدونم ولی طوری این مدت شد که من هم از لج اون وارد روابطی شدم که وحشتناک دچار روحیه بد شدم و به خودم لطمه زدم به نفس خودم و توبه کردم واحساس گناه و خدا خودش به لطف آموزه های شما و چیزهایی که از فایلهای رایگان شما یاد گرفتم باورهای توحیدی شما تونستم خودمو آروم کنم و ببخشم خودمو و لز خدا طلب امرزش بخوام و واقعا خدا ابروی منو خرید و بعد از اون روابطی که داشتم از جنس مخالف دوباره هرشیطان منو میبرد تو رابطه ای که اون کار قبلی برام تکرار بشه فورا گفتم زهرا تو داری چیکار میکنی با شخصیت خودت تو وجودت چیزی هست که این مدت برات داره اتفاقا تکرار میشن منی که همیشه به پاکی و درستی خودم ایمان صدرصد داشتم و خداروشکر با خودمو بستم و میبندم این روزها به فایلهای شما که اون مسیرو نرم از سر لج بازی که همسرم توجهش رفته جای دیگه یا محبتی به من نمیکنه من بیام رو خودم کار کنم خدا منو هدایت میکنه به قول شما گفته ای که از حضرت موسی گفتید من این روزها دارم این رو با خودم تکرار میکنم که واقعا کم اوردم گفتم و میگم خدایا من تسلییییییمم هر خیری که از جانب تو به من برسه سخت سخت محتاج و نیاز مندم
و ادامه الگوی تکرار شونده رفتار همسرم اینکه بعد از جریان من اون گفت وقتی تو این کارو کردی من کلا ازت زده شدم به قول خودش فرار از کار من باعث شده بره دوباره تو رابطه مجازی دوباره که بشدت وابسته و عاشق بشه اونم خنده داره کسی که هم سن مادر منه و مطلقه هست و بچه داره 18 سال از من بزرگتره به قول خودش زُلیخا پیدا کرده
ولی من این روزا کلا رهاش کردم و دارم سهی میکنم فقط رو باورهام کار کنم و احساس ناراحتیمو بزارم کنار دوتا فایل رایگان روابط شما روه گوش میدم و دارم عمل میکنم .
و الگوی تکرار شونده در مورد کارم هست
من چون هنوز علاقه شخصیمو پیدا نکردم
طبق کار کردن دست و پا شکسته رو باورهام وارد کسب کار میشم یه مدت درامدم رو افزایش میدم دوباره سقوط میکنم به خونه اول
در پناه خدای یکتا شاد،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید استاد عزیزم عاشق این دعای بعد از فایلتون هستم
باسلام
من همیشه احساس تردگی شدگی دارم ویه خورده که فک کردم میبینم من یه حس درونی دارم وخودم متوجه نیستم، من کافی نیستم این کافی نیستم به ذهنم امد.
من همیشه خودم رابادیگران خصوصاصاحب کارم مقایسه میکنم وهمیشه بعدازمقایسه به خودم میگم، تونبایداین کاررابکنی خیلی خیلی سعی میکنم ولی بازذهنم به کارخودش ادامه میده ومقایسه میکنه.
خیلی به نجس وتمیزی حساسم وهمیشه به خودم میگم تواگه بری خونه خودت یعنی ازدواج کنم ودرخانه مجزابرای خودم باشه (وسواسی خرج نمیدی) واگاهانه میگم، دخترربطی نداره به رفتن به خونه خودت توبایداینجاباخودت به صلح برسی ولی بازدرادامه کارخودم رامیکنم.
بعدازمهاجرتم، بارهاکارپیدامیکنم وبه یک ماه نرسیده کارم راازدست میدم.
سلام به استاد عزیز و نازنینم که هر لحظه تو سایت میام یا توی گالری گوشیم چهره ماهتون رو میبینم میگم عاشقتونم با تمام وجودم و سپاسگزارم برای وجود چنین استادی در زندگیم واقعا میگم تضادهای به ظاهر وحشتناکی اومد توی زندگیم که اگه با یقین میگم اگه این مسیر شما و حرفها و اموزهای رایگان شما نبود در کنار من،هزار بار تا حالا مرده بودم و دس به هر کار مسخره ای و گناهی میزدم واقعا خداروشکر برا وجود پرمهرتون و دلم میخواد پا به پای شما این مسیرو بیام و مث شما بدرخشم در دنیا وآخرت ان شالله خداوند خودش منو یاری کند.
بریم سراغ سوالتون استاد عزیزم که دقیقا با تضاد این روزهای منه
سوال اینکه:چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما،شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته میکند؟
جواب من :الگوی تکرار شونده اولی که چندین ساله همراه منه به شیوه های مختلف در زندگی عاطفی من. تو روابط بین منو همسرم هنوز که هنوزه بعد از 14 سال رابطه همسری برای من تکرار میشود که همسرم توی فضای مجازی دوست میگیره طوری که وابسته میشه عاشق میسه به قول خودش و من به شدت در این سالها از این کارش ناراحت و غصه میخورم و اشک میریزم که چرا محبتشو میبره جای دیگه یا اینکه چرا بهش میگه دوست دارم چن موارد بود که میگفت میخواد باهاش ازدواج کنم اینم بگم همسر من مرد پاکی هست ولی اینها همش از ذهن من هست میدونم ولی طوری این مدت شد که من هم از لج اون وارد روابطی شدم که وحشتناک دچار روحیه بد شدم و به خودم لطمه زدم به نفس خودم و توبه کردم واحساس گناه و خدا خودش به لطف آموزه های شما و چیزهایی که از فایلهای رایگان شما یاد گرفتم باورهای توحیدی شما تونستم خودمو آروم کنم و ببخشم خودمو و لز خدا طلب امرزش بخوام و واقعا خدا ابروی منو خرید و بعد از اون روابطی که داشتم از جنس مخالف دوباره هر شیطان منو میبرد تو رابطه ای که اون کار قبلی برام تکرار بشه فورا گفتم زهرا تو داری چیکار میکنی با شخصیت خودت تو وجودت چیزی هست که این مدت برات داره اتفاقا تکرار میشن منی که همیشه به پاکی و درستی خودم ایمان صدرصد داشتم و خداروشکر با خودمو بستم و میبندم این روزها به فایلهای شما که اون مسیرو نرم از سر لج بازی که همسرم توجهش رفته جای دیگه یا محبتی به من نمیکنه من بیام رو خودم کار کنم خدا منو هدایت میکنه به قول شما گفته ای که از حضرت موسی گفتید من این روزها دارم این رو با خودم تکرار میکنم که واقعا کم اوردم گفتم و میگم خدایا من تسلییییییمم هر خیری که از جانب تو به من برسه سخت سخت محتاج و نیاز مندم
و ادامه الگوی تکرار شونده رفتار همسرم اینکه بعد از جریان من اون گفت وقتی تو این کارو کردی من کلا ازت زده شدم به قول خودش فرار از کار من باعث شده بره دوباره تو رابطه مجازی دوباره که بشدت وابسته و عاشق بشه اونم خنده داره کسی که هم سن مادر منه و مطلقه هست و بچه داره 18 سال از من بزرگتره به قول خودش زُلیخا پیدا کرده
ولی من این روزا کلا رهاش کردم و دارم سهی میکنم فقط رو باورهام کار کنم و احساس ناراحتیمو بزارم کنار دوتا فایل رایگان روابط شما روه گوش میدم و دارم عمل میکنم .
و الگوی تکرار شونده در مورد کارم هست
من چون هنوز علاقه شخصیمو پیدا نکردم
طبق کار کردن دست و پا شکسته رو باورهام وارد کسب کار میشم یه مدت درامدم رو افزایش میدم دوباره سقوط میکنم به خونه اول
به نام الله مهربان
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان هم مسیر
خدایا شکرت بابت وجود استاد عزیزم که چقدر به ما لطف دارند. و دستی از بینهایت دستان خداوند شدند برای نشان دادن راه مستقیم به ما.
چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته میکند؟
برای من تمام این مواردی که نوشته بود در مقابلشان کنترل احساسی ندارم البته کم و بیش ومیشه بعضی از آنها را نادیده گرفت.
اما در مورد انتقادات مالی که ازم میشه،چرا خونه ات رو نساختی . چرا ماشین خوبی نداری،و چرا و چرا حالا از دوستان و اطرافیان گرفته تا خانواده و حتی دوستانی که یه جورایی هم مسیر هستیم و مثلا من از طریق اونا اومدم تو این مسیر،البته عضو سایت نیستند
حالا با توجه به این که کار من تو حوزه ساخت و ساز هست مثلا پیمانکاری جزئ و کسی که کار رو از کارفرما به صورت دستمزدی میگیره و خودم کارگر دارم و البته خودم هم دوشا دوش کارگرها کار میکنم و پیشرفت چه در زمینه مالی و چه در زمینه کاری آنقدر کم هست که میشه بگی پیشرفتی نیست چند وقت خوبه دوباره یا کار ندارم یا کارگر ندارم یا کار خیلی کند پیش میره واین الگوها هر بار داره تکرار میشه.
یا در مورد اینکه چطوری در شرایط به ظاهر بد ذهنمون رو کنترل میکنیم ،باید بگم تو لحظات اولیه که من کاملا میرم تو آفساید و یادم میره که خدایی دارم وهاب وحمایت گر و به من نزدیکه و صدای من و یا درخواست من رو میشنوه و اجابت میکنه.
مثلا دیروز ماشینم یه صدایی میداد و یک هو گفتم وای اگه صدا از موتورش باشه و .………..
و امروز صاحبخانه زنگ زد و چون قردادمون رو به پایان هست کرایه جدید رو گفت و دوبرابر و من هم قرار شد که بلند شم و دنبال یک جای دیگه باشم.و یک ساعتی درگیر بود ذهنم و نمیتونستم کنترلش کنم و اما کم کم خداوند کمکم کرد و الان خدا رو شکر اوضاع ذهن تحت کنترل هست و جای هیچ نگرانی نیست و من تا آواخر ماه وقت دارم و خونه رویایی با شرایط رویایی رو به سمتش هدایت میشم اصلا چه کاریه خدا ، چند سال همش من دنبال خونه بودم حالا خودت دنبال باش به من چه من چه کاره ام قرارمون بوده من بشینم روی شونه هات و سوت بلبلی بزنم و لذت ببرم.
خدایا شکرت که هدایتم میکنی.
ولی دوستان به خدا من الان دیگه کاملا متوجه شدم که خودم مسئول تمام شرایط زندگی خودم هستم هر چه که هست.
همکارهای من خوب شرایط خیلی بهتری نسبت به من دارند و مثلا دیگه خونه دارند
و یعنی دیگه جایی برای اینکه عواملی بیرونی رو دخیل بدونی نیست.
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم من را به راه راست هدایت کن ،راه کسانی که به اونا نعمت دادی نه کسانی که به آنها غضب کردی و نه گمراهان.
سپاسگزارم از استاد عزیز ،خانم شایسته و دوستان توحیدی ام.
و دارم روی خودم کار میکنم