پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1 - صفحه 82 (به ترتیب امتیاز)

1286 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عبدالقدوس ابرانی گفته:
    مدت عضویت: 974 روز

    درود و سلام به استاد معزز و تمام اعضای صمیمی این سایت.

    متشکرم بابت این ویدئو. خدایش بهش نیاز داشتم. حال می خواهم الگوهای که من را خیلی ازیت نموده اند و الگوهای که ارحال با من هستند را بنویسم.

    1- من نسبت به مسئله ترد شدگی و عدم توجه خیلی حساس بودم. همچنان یک سری موارد ناخواسته بواسطه حساس بودن در این خصوص در زندگی من بوجود آمدند.

    2- در گذشته آدمی یا کسی از کار من نقد می نمود خیلی ناراحت می شدم. ارحال نمی توانم بگویم با این موضوع بصورت کامل رفیق شدم و برایم مهم نیست. چکیده حرف این که به شدت قبل در من وجود ندارد،اما بیخیال هم نیستم. اگر در مقابل نقد طرف،واکنش نداشته باشم، اما درونم ناراحت می شود.

    3- موضوع دیگر که خیلی باهاش ناجور و دشمن هستم نصیحت نمون می باشد. اصلا آدم نیستم که به نصیحت های دیگران گوش بفرمان باشم.

    4- موضوع دیگر همون موضوع دلسوزی می باشد. وقتی ببینم آدمی مورد ظلم واقع شده است دلم براش می سوزد و دوست دارم نصیحت و موعظه اش بنماییم.

    استاد واقعا خیلی ممنونم برای تمام تلاش‌های که برای پیشرفت و طرقی ما در این سایت صورت می گیرد. امید، شاگرد قابل افتخار بشوم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محمد دلفان گفته:
    مدت عضویت: 2483 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت دوستان و استاد عزیز

    میخواستم بگم الگوی تکرار شونده شدیدی که من دارم اینه که هر چند وقت یک بار میخوام تصمیمات بزرگی رو توی بحث مسیر شغلی و عشق و علاقه شغلی بگیرم و وقتی که بیشتر ادامه میدم و تجزیه و تحلیل میکنم انگار نمیتونم تصمیم بگیرم، انگار تمرکز ندارم و اوجوری که انتظار دارم تصمیمم با المان هایی که توی ذهنم دارم جفت و جور نمیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 920 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان یکی از باورهای محدود کننده‌ای که در وجود من هست توجه به حرف مردم به عمل کردن به قانون سلامتی الان حدود بیست کیلو وزن کم کردم وبه اندام دلخواه خودم رسیدم ولی هر وقت مادرم می‌بینه میگه بس دیگه تا کی می‌خواهی رژیم بگیری ببین چقدر از قیافه برگشتی

    همه ی مردم پشت سرت حرف می زنند

    ولی من با این که در ظاهر اهمیتی نمی دهم ولی بعضی مواقع می‌گویم آخه بگو من که هر وقت کسی لاغر می کرد او را تشویق می کردم و کلی ذوق می کردم و از او می‌پرسیم چکار کردی که این قدر لاغر شدی ولی الان هر کس من را می‌بینه فقط میگه از قیافه افتادی چاقی بهتر بهت می‌اومد

    صورتت سفید تر بود وار این جور حرف ها

    الان فهمیدم بزرگترین ترمز من حرف مردم است و من دارم برای دل مردم زندگی میکنم این مردم که امروز یه نظر می‌دهند وفردا اون نظر را رد می کنند

    یکی دیگه از باورهایی که به شدت من را اذیت می کنه این است که خودم را مسئول خوشبختی فرزندم می‌دانم و همیشه خوشحالی خودم را گره زدم به خوشحالی او و همیشه با این مسئله در گیرم یکی دیگه از باورهایی که به شدت من را اذیت می کند تا الان من هر کاری برای دیگران انجام می‌دادم با دل وجون بود و همیشه فکر میکردم که مردم هم همین کار را برای من انجام بدهند ولی دریغ از ی ذره محبت

    ولی الان خدا را شکر که در این خانواده توحیدی قرار گرفتم وبا کار کردن روی دوره دوازده قدم دارم روی شخصیتم کار می کنم و امیدوارم که که در این مسیر موفقیت های بزرگی بدست بیاورم و یه شخصیت جدیدی از خودم بسازم ودر کامنتهای بعدی توضیح بدهم

    خدایا من را آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها ار تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ریحانه باقریان گفته:
    مدت عضویت: 3211 روز

    به نام پروردگارم الله خدا رو هزاران بار سپاس که می توانم الان کامنت رو بنویسم و در مدار افراد موفق هستم .سلام و عرض ادب به استاد ادب و اخلاق و خانم شایسته عزیزم که هر چه دارم به لطف خدا از دستان قدرتمندش استاد عزیزم دارم .خدا رو سپاس که الان که دارم می نویسم احساس بسیار عالی دارم .من هم یکیاز پاشنه های اشیل که برام تکرار می شود این روز ها فهمیدم و سعی به اصلاح و کارکردن روی خودم دارم این هست که باید خودم رو خیلی دوست داشته باشم الویتم خودم باشم همیشه الویت رو همسرم و بچه هام قرار می دادم بعد خودم ولی الان این رو می دونم خودم رو که دوست داشته باشم می تونم اون ها رو هم دوست داشته باشم .یکی دیگه این هست که دل سوزی که مساوی به خود سوزی بود برام توی شرایط که نباید مهربون باشم مهربون که خودم رو فدا کردن که هرکسی نتیجه فرکانس خودش هست دل سوزی و این که فکر می کردم من کمک رسانم بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سمیه محبوبی گفته:
    مدت عضویت: 1137 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم ومریم جون

    الگوی تکرار شونده من هم در مورد بیماری ام ک حساسیت فصلی هست که از همسایه ام گرفتم و خیلی منو عصبی کرده عطسه های طولانی تا شب طوری که باید سه چهار تا قرص بخورم تا فرداش تازه جواب میده سر درد همراه با آبریزش بینی

    بعد جروبحث منو همسرم ک بعضی موقع اصلأ به خاطر چیز الکی که من با هاش قهر میکنم بعد از چند ساعت خوب میشیم کلا تکرار میشه

    یکی دیگه از الگوی تکرار شونده من اینکه بدهکار هستیم و همیشه قسط می‌بندیم تعهد دادیم که نسیه نگیریم ولی همسرم میبینم نمی‌رسه قسط شونو پرداخت کنه

    اینا الگوی تکرار شونده من هستن استاد عزیزم

    انشاالله که حلشون کنم با جواب های شما استاد بزرگوار و گرامی و دوستان عزیز

    استاد من تمام تلاشم رو میکنم که شما اومدین ایران بتونم شما رو ببینم چون شما گفتید که اونایی که نتیجه نگرفتن رو نمی‌بینم ،من دارم رو فراوانی وثروت کار میکنم که شما رو ببینم دوست دارم الان ها میایم ایران تا من تغییر کنم نتیجه های بزرگی بگیرم انشاالله مرسی استاد عزیزم ک مار هدایت کردی به سمت این قانون جهان هستی خدایا شکرت بابت استاد عزیزم ومریم جون من هر روز به خاطر شما سپاسگزاری میکنم به خاطر این آگاهی ک در اختیار ما میزارین انشاالله همیشه شاد تنی سالم ثروتمند تر در کنار مریم جون لذت ببرید

    دوستت دارم استاد عزیزم

    دخترم همیشه میگه ماازت چیزی بخوایم انجام نمیدی ولی استاد جونت بگه سریع انجام میدید ،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    روح اله محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1173 روز

    سلام خدمت استاد وهمه دوستان

    با صحبتهایی که استاد کردن راجب الگوهای

    تکرار شونده من فهمیدم که خیلی الگوهای تکراری دارم من جمله

    یویوشدن درامدم ازکسب وکاری که دارم

    اکثر دوستانی که دارم به من که میرسن خودشونو علامه دهر میدونن وخودشونو ازمن سرتر میدونن که میدونم این به خاطر عزت نفس واعتماد به نفس پایینمه

    هرچند وقت یه بار سرماخوردگی دارم البته ازوقتیکه با آموزه های استاد آشناشدم خیلی کمترشده

    دعواهای بین پدر ومادر کم شده ولی هنوز هست ومن شاهدشم

    ازصحبت کردن تو جمع میترسم وبه تپ تپ میفتم ونمیتونم منظور کلام روبرسونم

    وحشت دارم ازتصمیمات بزرگ کرفتن که مسئولیت داره مخصوصا ازدواج کردن تغییر شغل دادن مهاجرت کردن

    ازبه مشگل خوردن اعضای خانوادم مخصوصا خواهرهام به شدت به هم میریزم واحساس گناه

    ازاینکه چرانتونستم براشون کاری کنم بهم دست میده

    به هرکسی خوبی کردم انتظاردارم سریع جواب خوبیمو بده وبالعکس

    بدهکاری تا میخام یه بدهی روتسویه کنم بدهی دیگه ای ازبغلش سبز میشه

    وخیلی چیزای دیگه که الان حضور ذهن ندارم.

    درپایان تشکر میکنم ازاستاد بابت سخاوتی که دارن واین مطالب ارزشمند وپرازآگاهی روباماهم به اشتراک میزارن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نفیسه نظری گفته:
    مدت عضویت: 1572 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جون ….این فایل بسیار عالی شما من رو به فکر فرو برد وفهمیدم چقدر از این الگوها در زندگی من هست که تا حالا بهش توجه نکرده بودم مثل دعوا با همسر …مستاجرهامون که نه اجاره درست میدن نه سر موعدشون از خونه هامون بلند میشدن …فامیلی که هر وقت کار دارن سراغ ما رو میگیرن وخیلی چیزهای دیگه که باید از الان بشینم وباورهای غلطش رو پیدا کنم وباور درست رو جایگزین کنم…اما در مورد سوال استاد عزیزم من الان که فکر میکنم بیشترین چیزی که من رو خیلی اذیت کرده بی وفاییه مرد نسبت به همسرشه که در حدیه که من از اون مرد حتی اگه یه همسایه باشه متنفر میشم وگاهی فکر میکنم دارم با فکر کردن بهش دیوونه میشم نمیدونم باورهای غلطش چیه باید پیداشون کنم وامیدوارم استاد عزیزم در فایلهای بعدی جوابش رو بگه چون خیلی اذیتم میکنه…از استاد قشنگم مریم جون فوق العاده بابت این فایل که ما رو به فکر فرو برد ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فرحناز کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    کنهای که با نامت جهان آغاز شد

    دفتر ماهم به نامت باز شد

    دفتری کز نام تو زینت گرفت

    کار آن از چرخ بالاتر گرفت

    سلام و درود فراوان بر استاد عزیز وخانم شایسته مهربان

    درود بر دوستان عزیز وشایسته این سایت زیبا

    خدا را شکر چه استایل زیبایی ،چه‌منظره بی نظیری ازاین پرادایس عالی و چقدر زیبایی های بینظیر این فایل

    ممنونم وسپاس فراوان از استاد عزیزم

    چقدر جالب استاد من چند روزی بود ذهنم درگیر شده بود برای یه مسئله وچقدر این فایل جواب من را واضح و آشکار بیان کرد و نشان داد خودت خالق لحظه و اتفاقاتی که در زندگی داری هستی

    یه تشکر ویژه از دوستان خوبم چقدر کامنت ها عالی وچقدر واضح

    از خودم بنویسم و احساساتی که باعث شد متوجه بشوم خودم باعث خلق اتفاقات وبرخوردها وانسانها ی در مسیرم هستم

    اول از همه مهربانی بی حد به دیگران خودت را مسئول حال خوب دیگران بدونی ،انگار خدا ی روی زمینی ،روزی رسون دیگران بشی ،حامی بشی ،فکر کنی میتونی چون حال خودت خوب شده حال همه را باید خوب کنم بشی چوب جادو برای همه بعد هم وقتی به خودت میای که چرا اوضاع واحوالم اینجوری شده وبخوای به خودت بیای ،میشی آدم بد ،خوب خودت خواستی بشی ملکه ومعجزه ی زندگی دیگران

    فکر می‌کنی داری حال همه را خوب می کنی ،کمک‌مالی می کنی حس خوب میدی اما یک دفعه می بینی هر چی آدم ضعیف وبی پول اومده سر راهت خودت هم شدی یکی مثل اونا

    بعد تلنگر می زنه ذهنت چرا کم آوردی تازه می فهمی ای داد چه کردم

    آخه مگه تو روزی رسونی ،مگه تو حال خوب کن بقیه ای کدوم بقیه به قول استاد هر کس خودش باید حال خودش رو خوب کنه

    این میشه که وقتی میای به خودت و دیگه میخوای از قربانی بودن وحس وظیفه شناسی کاذب خودت بیای بیرون

    حرف و حدیث ها برات شروع میشه ،میشی آدم، بد ،رومانی که نوشتی با دستای خودت

    بله استاد همه را تجربه کردم و دیدم شدم ناجی زندگی دیگران در صورتی که کشتی خودم داره غرق میشه خدا را شکر که مسیر شما دستای پر قدرت خداوند عجیب ناجی میشه

    اما باید یاد بگیرم دیگه ،بس،هنری داری برای خودت رو کن هر کس مسئول خودش وافکارش

    تو این مدت چک ولگد حسابی خوردم

    ولی درس بزرگی گرفتم این فایل چشمانم را باز کرد که نمی‌خواد ،تور نجات بشی اول خودت شنا را خوب یاد بگیر هر کس خودش می‌دونه

    تجربه زیاد گرفتم فهمیدم باید خیلی راحت بگم نه ،نه اینکه حس دلسوزی ومهربونیم گل کنه که بعد نتونم رها بشم مجبور بشم همه را راضی نگه دارم چون ،خود کرده را تکلیف نیست

    خدا را شکر میکنم با هدایت شما مسیرم را بهتر شناختم ،فهمیدم هر کس مسئول خودش ،پدرو مادر ،خواهر وبرادر ،دوست واشنا ،تو چه کاره ای تو مسئول خودتی ،تمام ،

    عاشقتونم استاد

    به امید روزی که از نزدیک با شما و دوستان نازنین در پرادایس زیبا مون میزبان شما باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمد جواد چناقچی گفته:
    مدت عضویت: 1209 روز

    سلام به استاد و خانوم شایسته

    استاد خیلی سپاس گذارم ازت بابت این فایل جدیدی که روی سایت گذاشتی فکر کنم من تنها نفری هستم که به شدت به حل این مسئله احتیاج دارم

    استاد من به طور روتینگ هر 3 ماه یکبار بیکار میشم من اصلا به این موضوع دقت نکرده بود که چرا من همش دارم هر 3 ماه یکبار بیکار میشم وقتی که من فایل شمارو دیشب دیدم یکم فکر کردم دیدم اره این مسئله توی زندگیه من هست من بهش دقت نکرده بودم هرچقدر هم فکر میکنم که چه باوری دارم که این مسئله برای من پیش میاد نمیفهمم الانم که دارم این کامنتو مینویسم دوباره از پیش کسی که کار میکردم در آمدم دقیقا توی 3 ماه کار کردن بعد بعضی موقعها پیش میاد که حق منو میخورن حقوقمو کامل نمیدن اکثر جاها که کار میکنم اون حقوقی که من دلم میخواد نمیدن استاد من خیلی توانایی دارم توی هر زمینه ای منو هرجا بزارن میتوانم از پس هر مسئله ی کاری بربیام بعد استاد چیزی که منو خیلی از نظر ذهنی اذیت میکنه بی پولیه وقتی که بی پول میشم میزنم زیر کاسه ی همه چی میگم ولش کن بابا نمیخواد اصلا سایتم نمیخواد سر بزنی دوباره میرم سراغ کارهایی که کنار گذاشته بودم و شروع به سرزنش تو نمیتونی تو فلان و‌کلی حرفای دیگه دوباره بعد از 3 روز یکم که آروم شدم میام سر خونه ی اولم استاد این مسئله یکبار دوبار اتفاق نیوفتاده حداقل 100 بار اتفاق افتاده

    از شما استاد از میخوام که باورهایی که توی ذهن من پولادین شدن بگین تا من این مسئله را حل کنم که واقعا یک رنج همیشه درکنار منه و همینطور دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    بهزاد محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    سلام

    یکی از چیزایی که منو خیلی اذیت میکنه اینه که کسی از من انتظار داشته باشه و احساس کنم که داره اینطوری فکر میکنه که من وظیفمه که براش اینکارو بکنم.

    مثلا تو رابطم این الگو داره هر از گاهی تکرار میشه که میاد ازم میخواد که باهاش یه جوری حرف بزنم که حالش خوب شه یا ازم درخواست میشه که چرا براش فلان کارو نمیکنم یا چرا اینشکلی حرف نمیزنم و ازم انتقاد میشه و من درون خودم همش خودخوری میکنم که چرا اینجوری فکر میکنه چرا فک میکنه من وظیفمه،و قبلا هی کات میکردیم و بعد از چند وقت دوباره آشتی و این ماجرا بهتر شده خیلی،اما حس میکنم هنوز از ریشه درست نشده.

    یه مورد دیگه که خیلی احساسم رو به هم میریزونه اینه که احساس کنم یکی میخواد ازم محافظت کنه،اونجا احساس پوچی میده بهم احساس اسارت میده بهم و این حسمم خیلی به همم میرزه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: