پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2 - صفحه 32 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-photo.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-30 07:02:222024-02-14 06:19:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
چه آدم هایی جذب رابطه عاطفی با من میشوند؟
سلام استاد عزیزم و دوستان و خانم شایسته .
اول این که آدم های خیلی کمی با من در ارتباط هستند و بیشتر با دوستان دیگشون بیرون میزن تا من و من خیلی خیلی کم با دوستام بیرون رفتم چون آدم هایی که میشناسم یا سیگارین با قلیونی و آدم هایی که من میبینم زیاد به من اهمیت نمیدن البته که بهتر شد بعد از اون فایلی که استاد در مورد روابط گذاشتن که خودمو لایق دونستم .آدم هایی که در گذشته با من بودن همیشه وابسته بودن و میخواستن مثل اون ها رفتار کنم البته پسر بودن و تا حالا با دختر وارد رابطه نشدم و با هر دختری هم آشنا شدم اول از من خوشش میومده و بعد دیگه باهام حال نمیکرده به دلیل وابستگی خودم .البته روز هایی هم بوده که دختره تقریبا هم سنم بوده باشه یا اون پسره هم سنم باشه و بوده دختری که خواسته با من وارد رابطه بشه اما به دلیل مقاومت ذهنی من نشده و فکر میکنم مشکل اصلی من پول هست که اگر حلش کنم خیلی از این مشکلات حل میشه.اگر با دختر بیرون نمیرم یا با پسر بیرون نمیرم میگم اینا کلی دارن پول در میارن اگه خواستیم رستورانی جایی بریم من پول ندارم با این که دارم کار میکنم اما تا حالا یا کارآموز بودم یا پول بهم ندادن و یا دیر دادن و من خرج کلاس رفتن کردم .رفیقایی که داشتم قبلا و ی سریا که الان میبینمشون گاهی اوقات یا مکانیک هستن یا علاقه مند به مکانیکی البته الان به جمعی و جلساتی هدایت شدم که با معمار ها سر و کار دارم.اکثر آدم هایی که ارتباط باهاشون برقرار میکنم چند وقت بعد دیگه نمیبینمشون البته بعضیاشون رو هم میبینم ممنون که کامنت من رو خوندید.
سلام
الگو هایی تکرار شونده منفی که از دوستانم دیدم
_دیر اومدن سره قرار برام جالبه بعد هزار بار باز هم برام قابل حل نبود ولی الان دارم بهش فکر میکنم با توضیحات استاد میتونم بهتر تو ذهنم حلش کنم .
_سرکوب و بد شمردن دیگران و کارهایی که در راستای خود فرد نیست و تمجید شدید از مسیری که خود فرد میره .
_راستی آزمایی اطرافیان و مطمعن شدن از این موضوع که اطرافیان باید همیشه با من خوش قلب باشن و برای اثبات این جمله به خودشون همیشه اطرافیان رو در امتحان و ازمون قرار بدن .
_ عدم تحمل برتری دیگران نسبت به خودشون و تخریب هر کس و هر چیزی که بخواد یک درصد این فکر و ایجاد کنه که اون فرد برتر نیست .
_ نیاوردن وسیله و پس ندادن چیز هایی که قرض گرفته میشد.
_خوش رفتار شدن هنگامی که کاری با ادم دارن.
و…..
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته بزرگوار و همه دوستان گلم
درخصوص تمرین این فایل مواردی به نظرم رسید که اینجا می نویسم:
درخصوص افرادی که با آنها در ارتباط بوده ام می توانم این را بگویم که در رفتار و برخوردشان این مسئله همیشه برایم مشهود است که این افراد قلباً به من علاقه دارند و یه ویژگی کاریزماتیک در خودم می بینم که در افرادی که با آنها در ارتباط هستم بسیار تاثیر گذار هستم
در سالهای گذشته تماس های افراد از موسسات خیریه با من بسیار زیاد شده بود که من بعلت مشکل مالی بعد از مدتی نتوانستم با آنها همکاری کنم و الان که شرایط مورد نیاز را دارم نیز از انجام کمک به این موسسات امتناع می کنم
مورد بعدی اینکه توی تمام سالهای عمرم من خیلی خیلی کم مریض شدم به طوری که دفترچه های بیمه ام همیشه بدون اینکه برگه هاش استفاده بشه منقضی میشد و دوباره تمدید می کردم
گاها بحث هایی با همسرم دارم که با اینکه خیلی کم تکرار میشن و مدتش هم خیلی کوتاهه ولی هربار به علت کارهایی هست که دیگران انجام دادن مثلا میگه فلانی این رو گفت و اون کار رو کرد و بعد یهو ارتباط پیدا می کنه به من و بحثمون میشه البته من عموما چیزی نمی گم چون حوصله جر و بحث رو ندارم و عموما دنبالشو نمی گیرم و ایگنور می کنم . نمی دونم اینکارم مثل کبک سر توی برف کردنه یا واقعا رفتار درستی هست
سلام استاد و مریم خانم و سلام به دوستای خوبم
یه چندتا از کامنتهارو خوندم دیدم همه از چیزای پیش پا افتاده دارن حرف میزنن همونهایی که کل زندگیمون رو احاطه کردن ومن موقع کامنت گزاشتن فک میکنم حتما باید یه باور و الگوی مهم رو پیدا کنم و بعد بیام کامنت بگزارم ولی دیدم نه همون چزهای پیش پا افتاده ای که دوستان کامنت کردن خیلی ذهن من و داره باز میکنه و موتور جستجو گر من و راه میندازه یهو تصمیم گرفتم منم یه الکوی تکرار شونده رو بنویسم
من به اشپزی و مدیریت خونه و خرید خیلی اهمیت میدم یعنی حاضرم کل وقتم رو باعشق وقف اشپزی کنم و همه رو به نحو احسن انجام میدم چون عاشقانه این کارم خوب انجام میدم و از پس خیلی از کارهای خونه بر میام حالا ادمهای که با من توی مسیر قرا میگیرن همگی تنبل یعنی فقط میشینن من ببرو بیار میکنم هی میپزم هی تعریف میکنن هی میخرم هی تعریف میکنن ازم من بی توقع کار میکنم ولی گاهی خستگی به من غالب میشه ومن از کوره در میرم و اونها هم میگن نکن گاهی به حال خودم گریم میگیره که چرا که کاری که عاشقش هستم رو نباید انجام بدم چون دیگران ازم سو استفاده میکنن و روز به روز بیخیال تر میشن و تنبل تر هرجا میرم همینه هرکی با منه همین وضعمه مثلا یه چای دست یکی میدم همون و خالی شو خودم باید ببرم. میدونمم تقصیر خودمه همش تقصیر خود خودمه امیدوارم این روشی داره من و خسته میکنه رو بزودی عوضش کنم به امید حال خوب برای همه
به نام خدا
ردپای 63
سلام استاد جان
راستش نتونستم تا شب صبر کنم برای نوشتن این ردپا
میخوام از ایمان و قدم گذاشتن تو مسیر ناشناخته بنویسم
مسیری که قدم برمیدارم ،نمیدونم نتیجه چی میشه ،راستش هر کس دیگه ای بود همین امید هم نداشت
اما من تنها باری بود که دلم میخواست نترسم ،ادامه بدم
اینکار کردم تا جایی که تکاملم اجازه میداد، خیلی ترسناک بود واسم و راستش هست!
خب به هرحال مسیری که تکاملی نیس و فعلا مجبور به ادامه این مسیرم
اما مدام با یادآوری قانون سعی میکنم از سختیش کم کنم
ادامه دادم با وجود نشدنی بودنش از نگاه بقیه و مخصوصا خود درونم
نمیتونم بیان کنم چقدرررررر نجوا نادیده گرفتم تا هنوز ادامه بدم
امروز یه آدمی بدون اینکه من درخواست کرده باشم کاملا ناشناس !!بهم پیام داد و چیزی که نیاز داشتم برام فرستاد (چند روز قبل یه سوال تو گروه پرسیده بودم اما هزاران پیام بعد اون فرستاده شده بود )
راستش اون لحظه فقط به این فکر کردم که میبینی قانون ؟
میبینی خدا از چه دستی داره جواب ادامه دادنت میده؟
واقعا اشکام بند نمیآمد
این روزا واقعا به امید خدا بودن یه جمله قشنگ نیس
واقعا به قدرت خودش دارم مسیر طی میکنم ،هر وقت استرس میگیرم و قلبم تند میزنه
قرآن کوچیک که تا دیروز خاک میخورد میزارم رو قلبم و از خودش میخوام که امید در من زنده نگه داره بهم توان مقابله بده
نمیدونم اما حس محافظت شدن توسط خدارو دارم ،انقد که میدونم هر چی بشه اون کمکم میکنه بهترین اتفاق باشه
خب معلومه که سخت میگذره چون تکاملی نیس
اما حسی در قلبم میگه اینبار با همیشه متفاوت، تو با قدرت خودت اینکار نمیکنی ،تو با قدرت خودت و خدا این چالش پشت سر میذاری
اینارو مینویسم تا یادم نره تو همین لحظه ها که احتمال داشت دست از تلاش بکشم ،کی دستم میگرفت
از شما ممنونم که کسی بهم نشون دادین که بتونم با اون مسیر طی کنم
مسیر پرسنگلاخ که گذشته من خالقش بود و در حال تبدیل به مسیر تکاملی بهتریه
سپاسگزارم
سلام به همگی
از اونجایی که رابطه عاطفی برای هممون ممکنه مهم باشه که برا منم مستثنا نبوده و هممون دنبال رابطه ایده آل با یک فرد ایده آلی که تو ذهنمون داریم هستیم ، هر وقت بین دوستان یا خانواده صحبتی میشده که چجوری اون آدم رابطه خوبی داره مدام این صحبت ها بوده که فلان ماشین رو داره یا فلان خونه و زندگی یا فلان جا با فلان پست مهم کار میکنه یا مثلا بینی عمل کرده داشته یا هر چیز دیگه که البته بیشتر از سمت آقایون میگم که تجربه خودم باشه یعنی همیشه این بوده که عامل بیرونی تاثیر گذاره و چون این باور بوده نتیجه هم اصلا ایجاد نشده تا اینکه با استاد آشنا شدم روابطم یکم بهتر شد ولی باز اونی نبود که میخواستم و همش با خودم میگفتم آخه داستان چیه چرا بعضی ها هستن مثلا 4 تا رابطه دارن 2 تاش همونی هست که میخوان ولی من نه وقتی که استاد این چنتا فایل رو راجب الگوها تکرار شونده گذاشتن انگاری فهمیدم البته نه به این شکل که بگم آقا حله فهمیدم و حل شد و تمام نه به این شکل که انگار یادم اومد که ببین چه باوری داره هی تو ذهنت تکرار میشه که الگو روابط تو به این شکله .
حالا بریم سراغ سوال تا بیشتر بتونم بشناسم و بفهمم خودم رو
سوال ؛
چه نوع افرادی رو من تو ارتباطاتم جذب میکنم ؟
یه الگویی که خیلی تکرار میشه اینه که از نظر روحی و روانی خیلی اوضاشون بده یا افسرده هستن بدلیل شکست تو رابطه قبلی یا در کل از نظر روحیه حالت مطلوبی ندارن شاد نیستن
مورد بعدی اینکه باید خیلی خودم رو ثابت کنم بهشون یا تجربه بدی دارن که مردها مثلا نامردن و غیره یا خیلی این چیزا رو شنیدم و من همیشه در حال این بودم که خودم رو ثابت کنم که باور کن من خوبم اگر فلانی اونطوری بوده دلیل نمیشه که منم اونجوری باشم و انقدر این موضوع تکرار شد.
یا از نظر ظاهری خیلی وقتا بوده که اختلاف داشتن خیلی با سلیقه من در حالی که میدیدم آدم هایی که تو روابطشون چیز خاصی هم ندارن اما همیشه طرفشون تو ظاهر اون چیزی هست که اونا میخوان
الانم جدیدا این اتفاق داره برام میوفته که خیلی از من سن کمتری دارن این دیگه خیلی برام تعجب داشت یا حتی بزرگترن یعنی اونی که تو سن و سال من باشه انگار دیگه غیب شدن یا همشون ازدواج کردن
از نظر خانوادگی هم خیلی مشکل دارن یعنی یا دعوا دارن یا بحث و درگیری با هم دارن البته که اونایی هم بودن که مشکلی نداشتن ولی خیییییییلییییی کم بودن بیشتر به این سمت بوده
یا مثلا تو بهترین حالت 50٪ شبیه اون چیزی بودن که من میخواستم ( که فکر میکنم این از این باور بیاد که هنیشه از خانواده شنیدم که دقیقا اون چیزی که میخوای که نیس یکم شبیه بود همونو اکی بده )
اما تو روابط دوست هم جنس اوضاع بهتره مثلا همیشه اونایی که میان سمتن خیلی آدم های خوبین خیلی قابل اعتمادن خیلی اهل بازی و ورزش هستن پایه هستن خیلی صمیمیت بینمون وجود داره و راحتیم و در کل آدم های خوبین ولی همیشه دوست داشتم با آدم های موفق و ثروتمند رفیق باشم که آدم هایی که من باهاشون برخورد میکنم از این نظر تو سطح متوسطی هستن ( که این میتونه بخاطر عدم لیاقت و احساس ارزشمندی باشه )
تو کار هم همیشه همکارایی که داشتم یا نیرو هایی که زیر دستم بودن انصافا خیلی خوب بودن خیلی کار درست خیلی کمک دهنده خیلی منظم خیلی پایه خیلی رو راست و صادق حتی هد تیم هایی که بودم خیلی آدم های با درک و شوخ و باحالی بودن
تو روابط با خانواده البته پدر همیشه این الگو تکرار شده که ما هیچوقت حتی یه جمله هم نتونیم با هم صحبت کنیم و اکثرا تبدیل میشه به کدورت و ناراحتی و بی احترامی و قهر از طرف ایشون و این همیشه بوده که منو ایشون هیچوقت نتونستیم باهم صحبت کنیم و جدیدا هم یعنی شایده 6 ماه باشه که ایشون هر وقت منو میبینن راجب مضرات همه چی میخوان بهم اطلاعات بدن که فلان چیز و بخوری اینطوری میشی یا اگر فلان کار رو نکنی فلان طورت میشه
بعضی هاش واقعا خیلی برام عجیب بود الان که بهش فکر کردم دیدم آره داره تکرار میشه ولی بیشترین تکرار الگوهای نامناسب برام داره سمت رابطه عاطفی رخ میده که حتما باید ببینم چه باور و فکری داره هی تو ذهنم تکرار میشه که از این همه آدم فوق العاده این آدم ها همیشه با من برخورد میکنن
استاد عزیزم بازم خواستم ازتون تشکر کنم بخاطر این آگاهی ها که با ما به اشتراک میذارید و البته یه تشکر بزرگ هم دارم از همه دوستانم که انقدر کامنت های بی نظیری میذارن و باعث میشن کلی درس بگیریم کلی بهتر خودمون و بشناسیم و همیشه کامنتاشون کلی ایده بهم میده
براتون آرزوی خوشبختی و عشق دارم
فعلا خدانگهدارتون
سلام و خداقوت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی.امروز این فایل رو چندین بار گوش کردم و دارم دیوانه میشم از اینکه چرا تا حالا اصلا به این الگوهای تکرار شونده فکر نمیکردم.استاد عزیز و دوستان گرامی هرکسی این کامنت رو میخونه لطفا ایراد کار رو بگه شاید به درد خیلی ها خورد.
استاد من از ضامن شدن برای وام گرفتن دیگران خسته شدم دیگرانی که یا اعضای خانواده خودم و همسرم هستن یا فامیلها یا همکاران یا دوستام و جدیدا همسایه هامونم دارن میان سراغم واسه ضامن شدن.هرکسی منو میبینه یا میگه ضامنم شو یا پول قرض میخواد یا ماشین میخواد یا میگه بیا کمک جسمی کن از ترسم نمیتونم به گوشیم جواب بدم تا حالا خیلی کم پیش اومده گوشیم زنگ بخوره واسه شام یا مهمونی دعوت بشم حتما کسی که زنگ میزنه مشکلی واسش پیش اومده که من یادش افتادم.دیروز که جمعه بود من مثلا تعطیل بودم و داشتم استراحت میکردم که داداشم زنگ زده آماده شو بیام بریم یه کم کمک کن واسه درست کردن آب ورودی شرکت.بعدازظهر خواهرم زنگ زده سویچ ماشین همکارم که اومده بود خونمون موند داخل ماشین در ماشین قفل شد لطف کن یه کلید ساز پیدا کن تو آشنا زیاد داری بیاد اینو باز کنه.و و و ….اینم بگم تا الان که دهها بار ضامن شدم هیچ مشکلی پیش نیومده ولی موندم چرا من اولویت اولم با اینکه سایر اعضای خانوادمم شرایط ضامن شدن دارن.موندم چیکار کنم نه میتونم بخاطر انسانیت نه بگم و نه میتونم این شرایط رو تحمل کنم.نمیدونم چرا هر کسی منو میبینه سریع به این فکر میکنه که چطوری میتونه از من برای حل مشکلاتش کمک بگیره.آیا خوبی بیش از حد باعث شده یا دیگران دارن سواستفاده میکنن.این باورم دارم که همیشه در نوشتن شکر گزاری هام مینویسم که خدایا شکرت که این توانایی رو به من دادی که میتونم به دیگران کمک کنم.جالب اینجاست که من خودم نه وام میگیرم نه از کسی پول قرض میگیرم نه کسی رو برای حل مشکل خودم به دردسر میندازم ولی در مورد خودم دقیقا برعکس این اتفاقات میوفته.آیا این درسته که انسان با دیگران طوری رفتار کنه که کسی جرات نکنه چیزی ازش درخواست کنه؟استاد عزیز شما که الان تنها الگوی زندگی من هستین من در شما چنین چیزی رو نمیبینم پس ایراد از انسان خوبی بودن نیست.استاد نمونه از شما و خانم شایسته خستگی ناپذیر با تمام وجودم تشکر میکنم که اینقدر عاشقانه و خالصانه برای بهتر شدن زندگی مردم جهان وقت و انرژی میذارید.بسیار بسیار ممنون و سپاسگذارم
سلام آقا حمید خیلی خوشحال شدم که با شما عزیزان همراه شدم موضوعی که مربوط به سوال شما می شود من پیشنهاد می کنم که دوره دوازده قدم را بخرید خیلی از سوالات شما را پاسخ میدهد البته به شرط ایمان و باور من این دوره بی نظیر را تهیه کردم خیلی از پاشنه آشیل های زندگیم را پیدا کردم ودارم
باز هم این آگاهی ها را تکرار می کنم هر روز باید فایل های دوازده قدم تو گوش من صدا بده البته که من تازه دارم روی شخصیت وتوانایی و احساس لیاقت خودم بیشتر وبیشتر کار میکنم و اولویت اصلی را خودم قرار میدهم ولی هنوز خیلی کار دارم این دوره خیلی عالی است تمام مسائل زندگی را پاسخ میدهد امیدوارم همیشه در این مسیر الهی ماندگار باشی
سلام دوست عزیز ممنون از صداقتی که توی کلامنتت بود و راحت مشکلتو بیان کردی …
دوست عزیزم من این چیزایی که میگم رو از خودم در نمیارم و با توجه به دوره های ارزشمند استاد میگم …
از جمله دوره عزت نفس
خیلی از اشتباهات ما بخاطر اینه که آگاهی نداریم و همین که آگاه بشیم خیلی از مشکلاتمون خود به خود حل میشه . مسئله شما اینجاست که نمیتونید بین انسان خوب بودن و انسانی که برای خودش ارزش قائله تفاوت قائل بشید …
در مورد استاد دقیق یادم نیست توی فایلهای رایگان از استاد شنیدم یا دوره عزت نفس، چون تازه دارم عزت نفس رو کار میکنم، ایشون گفتن من هیچوقت ماشینم رو به کسی قرض نمیدم هیچوقت پول به کسی قرض نمیدم گفتن بجای این کار که هی بخوام وسایلم رو قرض بدم و نگران این باشم طرف آسیبی نزنه و مدام بخوام پیگیری کنم قدرت نه گفتن خودم رو تقویت کردم و رو عزت نفسم کار کردم و خیلی راحت جواب رد میدم بدون اینکه نگران قضاوت شدنم باشم یا نگران این باشم که طرف ازم ناراحت بشه و رابطه م قطع بشه که اگر رابطه بخاطر این موضوع قطع بشه به نظرم اصلا ارزش نداشته و باید زودتر قطع میشده .
در مورد وام استاد یه بار توی یه فایل گفتن من هیچوقت وام نگرفتم و کلا مخالف وام گرفتن هستن و گفتن هر کسی که بخواد تو شروع کارش وام بگیره باید بدونه که اشتباه بزرگی کرده بخاطر انرژی منفی که قرض کردن داره گفتن این فایلها خیلی ارزشمنده و همه از فایلهای رایگان استاد هستن حتما گوش کنید زروی خود من خیلی تاثیر داشت…
اینو گفتم که کلا تو جریان وام گرفتن باشید… که کلا مخالف باورهای توحیدی هست و مخالف باورهای استاد چه برسه به اینکه بخواد ضامن کسی بشه برای وام گرفتن… پس نه وام بگیرید نه ضامن کسی بشید . میدونید چقدر با این کارتون دارید ذهن خودتونو درگیر میکنید و انرژی که خدا تو اختیارتون گذاشته برای خوشبخت بودن و لذت بردن و رشد کردن صرف چی میکنید ؟
اقا حمید دوست عزیزم شما باید یاد بگیرید زندگی خودتون رو محترم تر از هر کسی بدونید شما از پدر مادر خواهر برادر بچه همسر و همه افراد زندگیتون باید توی اولویت خودتون باشید این با بد بودن و خودخواه بودن فرق داره … این تعریف اشتباه از خوب بودن رو ما از گذشتگان و فیلمها گرفتیم و کاملا اشتباهه .
احترام گذاشتن به خودتون معنیش بد بودنتون نیست وقتی یه نفر میاد ازتون درخواست میکنه از درون راضی نیستین و بخاطر اینکه قدرت نه گفتن ندارید جواب مثبت به درخواستش میدین از درون خودتون رو خورد میکنید ..
فرض کنید یه بچه درونتونه و یه نفر بهش میگه ماشینتو بده بهم اون بچه نمیخواد ماشینو بده ازتو که قدرت تو دستته خواهش میکنه این کارو نکن ولی تو میگی نه فلانی ازم درخواست کرده اگه ندم چه فکری میکنه، منم شاید یه روزی احتیاج داشته باشم…. و خواسته درونی خودتو نادیده میگیری و خواسته دیگری رو به خواست خودت ترجیح میدی و سر خودتو با آدم خوب بودن کلاه میزاری… در صورتی که این بخاطر عزت نفس پایین هست که نه نگفتی
اینکه هرکی مشکلی براش پیش میاد سراغت میاد با اینکه یه نفر بعد مدتها ازت کمک بخواد فرق میکنه مسئله اینجاست شما شدی حلال مشکلات و انرژیت داره هدر آدمهایی میره که میخوان تو کاراشونو انجام بدی و به خودشون زحمت نمیدن … مثلا گفتی خواهرم گفت کلید ساز بیار … واقعا چرا خودش نباید بتونه از پس همچین مسئله کوچیکی بر بیاد؟
البته همه اینها برای همه ما وجود داره هیچکدوم کامل نیستیم ولی خب بعضیهامون تو بعضی موارد داریم شدید آسیب میبینیم همین که اینجا اینو نوشتین یعنی خیلی براتون مسئله درست کرده و میخواید این مسئله حل بشه . به نظرم تنها راه حلش درون خودتون و قدرت نه گفتن هست .
امیدوارم کامنتم بهتون کمک کرده باشه….
در پناه خدا باشید
سلام.دوست عزیز بسیار عااالی بود انگار خود استاد پاسخ این کامنت رو داده بسیار ممنونم که وقت گذاشتید و کامنت منو خوندید و منو راهنمایی کردید.واقعا نه گفتن به نزدیکانم برای من معضل بسیار بزرگی شده مخصوصا که شعر بنی آدم اعضای یک پیکرند…..همیشه در ذهنم هست شایدم من برداشت اشتباهی از این شعر دارم که اینجوری وام گیرنده هارو جذب میکنم ولی خودمم به این نتیجه رسیدم که دوره عزت نفس برام واجب شده.
درودبه استادعزیزم ومریم نازنینم
وهمه دوستان عالیم
هرروزکه به لطف خداوندم بیدارمی شوم وروی خودم تمرکزویژه می گذارم انگارهیچ الگویی که اشتباه باشددرزندگیم رخ نمی دهد،من ازگذشته ای آمدم به یک دنیای دیگر،کمی غریب ومتفاوت بودامامطالب ،صحبتها،دیدگاههاوکل این مسیرآرام آرام روح مراجلا داد،چقدرالگوهای تکرارشونده مرازلذت حقیقی زندگی محروم کرده بود،من باکوله باری ازاین الگوهاخسته ودرمانده خودم رابه ساحل امنی رساندم تادیگرسکوت کنم وشنونده باشم تاپیامهارادریافت والهامات رادرک وعملکردعالی داشته باشم ،مستلزم زمان بودوصبرایوب ولی ارزش داشت واین ارزش را الان درجای جای زندگیم می بینم دیگراجازه ندادم زندگیم زیرسوال برودوکیفیت آن بهم بریزدچراکه خداوندراه وچاه راازطریق بیانات ناب استادازدل قرآن کریمش وهدایت هایش به سمت دوره هاوفایل هاونشانه های روزانه ام و……هرروزوهرلحظه به من نشان میدادوبهانه هاوتوجیهات رفتاری وکرداری راازمن می گرفت ومن هرروزمتعهدانه تمام سعی وتلاشم این است که آگاهانه بندگی خودم رازیرسوال نبرم همه چیزواضح است وکافیست که من بخواهم به راه راست هدایت شوم همین جمله که درذهنم می نشینددرهرموردی وهراتفاقی من سعی کرده ام سهم خود راآگاهانه انجام وبقیه رابه خداوندبسپارم وتقلای بیهوده وحرص نزنم که جزپرت شدن دراعماق دره ناآگاهی وبرگشت به سمت الگوهای مخرب گذشتهچیزی نصیبم نخواهدشد،لحظه های امروزم آنقدرطلایی هستندکه نمی خواهم خدشه ای برآن بیفتد،هرلحظه ازخداوندهدایت می خواهم وهدایت وتمرکزروی رفتار،گفتاروکردارم ،این آگاهی هاآسان بدست نیامده همه گنجی هستندکه بایددراعماق وجودم حک شوندودرلحظه ازآنهابهره بگیرم وزندگی راباآرامش ،شادی وعشق وهرروزباتمرکزبرزیباییهاکه بی نهایت هستنددرآغوش بکشم وباعملکردعالی الگوهای مثبت رابرای پیشبردزندگیم درتمام جوانب به سمت خودم هدایت کنم.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خالقی که خود ارزشمنده وما رو هم ارزشمند افرید
سلام به استاد عزیزم ومریم جان ودوستان هم فرکانسیم
من امروز خیلی فکر کردم چون من دایره روابطم خیلی کمه وفقط با همسرم وفرزندانم وخانواده هامون م در ارتباطم وازادی مکانی ندارم
برای همین نتونستم الگو های رفتاری زیادی پیدا کنم ،با خانواده خودم وهمسرم خوبم وباهاشون دمشکلی ندارم
ولی اخ که نگم از همسرم وفرزندانم
طوری هست که دیگران هم میگن مریم شانس نیورده از همسر وفرزندانش
خودش انقدر خوب ومهربون ولی همسرش وبچه هاش ایقدر اذیتش میکنن
خب تا قبل خرید دوره عزت نفس وقتی این حرفا رو میفهمیدم خودمم بیشتر پیاز داغشو زیاد میکردم وحس قربانی شدن به خودم میدادم واین باعث میشد که دیگران حس ترحم به من داشته باشن
خب من با خرید دوره عزت نفس تونستم کمی بهتر بشم وسعی کردم تا میتونم رو خودم کار کنم
اما نمیدونستم که هر جا رو میخام درست کنم سرو تهشو میگیری ختم میشه به همین عدم لیاقت وعدم خود ارزشی
الگوویی که تو زندگی من همیشه تکرار میشد :
1،چند وقتی که یک بار همسرم احساسشو به من بیان میکنه مثلا میگه تو چقدر خوبی ویا من تورو دورست دارم چند ساعتی بعدش یه دعوایی میشه که بیا وببین ومنجر میشه به یک هفته قهر وناراحتی
این الگو سالهاست که به همین منواله ،یه مدتی که من روی خودم کار میکردم کمرنگ شد ولی چند ماهیه که حسابی عوود کرده
2،چند وقتی یک بار همسرم بی اهمیتی میکنه طرف من نمیاد ومن هم کاری بهش ندارم ودلم میخواد تنها باشم بعد یه دعوایی میشه وفرداصبحش من پریود میشم
یعنی نشده که من پریود شم وقبلش دعوا نشه جالبه من اصلا حواسم نیست که میخام پریود شم ولی همون که دعوا میشه من پریود میشم
خب علم میگه طبیعیه وده روز قبل پریودی خانم ها به علت بهم ریختگی هورمون عصبی میشن
ولی بارها گفتم خب چرا برای همه اینجور نیست خیلیا میگن ما کلا پروسه پریوذی برامون عادیست حتی درد هم نداریم فقط یکم بی حالیم ویا سردرد داریم پس قرار نیست همه خانما هر ماه که پریود میشن دعوا کنن یا عصبی بشن
3،الگویی رفتاریی که برام تکرارمیشه توسط همسرم وفرزندانم در مورد اینه که من به شدت ادم یم که واسه دیگران ارزش قائلم وبه همه کس چه بزرگ وکوچیک احترام میزارم اما همسرم وفرزندانم برای من اینطوری نیستن حتی اگر من خیلیم خسته باشم اصلا براشون مهم نیست از پای سفره بلند میشن میرن بدون اینکه کمک کنن
یا طوری بامن حرف میزنن که جایگاه من رو به عنوان یک مادر زیر سوال میبرن ومن وافعا ناراحت میشم که همسرم اصلا طرز صحبتش با من مودبانع نیست وفرزندانم هم خصوصا دخترم برام تره هم خرد نمیکنه
همیشه به خودم میگم من که تا تونستم ،سعی بر این دارم که بخ دیگران احترام بزارم درست صحبت کنم ولی چرا اونا برای من ارزش قائل نیستن
خب بارها به خودم میگفتم اینو از چشم همسرم میبینم اگر اون بهم احترام میزاشت بچه ها هم بهش نگاه میکردن وهمین کار رو میکردن
من مقصر همه این رفتار، ها رو همسرم میدونستم
واصلا از بچه هام دلخور نمیشدم
ولی الان دبگه باید گفت مریم حتی همسرتم مقصر نیست مقصر باورهای توست
تا وقتی خودتو ارزشمند ندونی دیگران هم تو رو ارزشمند نمیدونن
از وقتی که فهمیدم که باورهای خودممن که باعث این مسئله شده دلم میخاد زودتر رفع بشه
خدایا این مسئله خیلی عمیقه کمکم کن تا بتونم حلش کنم
وافعا این حرف ها زدنشون اسونه ولی عمل بهشون سخته
خدایا اسون کن بر من اسونی هاتو
کمکم کن تا بتونم تو حل مسائلم قوی باشم
شجاع باشم خلاقم کن تا بتونم با ایده های خوب مسایلم رو به راحتی حل کنم
خدایا کمکم کن تا دوباره اون حس ارزشمندی ولایقت رو در خودم زنده کنم خدایا به هر خیری از طرف تو فقیرم
ضعیفم توانمندم کن
ترس دارم شجاعم کن
کورم بینایم کن به اگاهی هایت
کرَم شنوایم کن
خدایا تمام حواس پنج گانه ام رو امر به فرمان خودت گردان مطیع دستوراتت گزدان
خدایا متوکل ترم کن
موحد ترم کن
سپاسگزارترم کن
خالص ترم کن
یا حق
به نام خدای مهربونم.سلام براستاد گرامی وهمه دوستان همراه.
من در روابطم اغلب ادمهایی رو جذب میکنم که ازم میخوان برای بیماریهاشون دکتر خوب معرفی کنم یا از بیماریهاشون تعریف میکنن شاید چون خودم در کادر درمان کار میکنم.یا هم همیشه سئوالاتی در مورد بیماری هاشون دارن ازمن میپرسن.