پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2 - صفحه 45 (به ترتیب امتیاز)

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه عسگری گفته:
    مدت عضویت: 964 روز

    سلام خدمت دوستان و استاد عزیز

    می‌خوام در مورد دومین الگو تکراری و غالب اطرافیانم رو بگم.

    اکثر آدمای اطرافم چه در خونواده همسرم و خانواده خودم نسبت ب مهر و محبت های من قدر نشناسن مثلا حتی با خواهرام یا برادرام .بهشون توجه میکنم فداکاری میکنم از زمانم و پولم و انرژیم براشون مایه میذارم اما بعد از چند وقت بدی میبینم پشت سرم حرف میزنن یا در جمع های خانوادگی دستم میندازند بدرفتاری میکنن بد حرف میزنن و اون موقع با خودم میگه من ک کاری نکردم با بدی نکردم عصبی میشم از کوره در میرم و هر چند وقت یکبار قهر میکنم بحث میکنم باهاشون.

    در مورد همسرم هم هر چند وقت یکبار باهم دعوا میکنیم بدون دلیل واضحی ،تووی رابطه م با همسرم از همه لحاظ بهش میرسم (غذا لباس آرامش خونه و..)براش همه کار انجام میدم از خودم و خوابم و وقتم و برنامه هام میزنم و براش مادری میکنم ولی چون جواب متقابل محبتامو نمی‌گیرم از کوره در میرم و واکنش بیش از حد نشون میدم و همسرم هم میگه تو بی دلیل عصبی میشی و مشکل از خودته چون من کاری نکردم .الان می‌دونم ک آدما های اطرافم لیاقت توجه و محبت من رو ندارن و ممبعد براشون انرژی نمی‌ذارم و اون ها ظرفیت دریافت این محبت ها رو ندارن .

    با کاوش های درونی م ب این نتیجه رسیدم ک این محبت من نشانه وابستگی من به اون هاست و این توجه بیش از حد ب همسرم اونو از من فراری داده و از جذابیت من کم کرده.یک باور کهنه و قدیمی من در این موضوع این هست ک من می ترسم ک تنها باشم و بدون دیگران هیچ هستم پس با مهر محبت و کمک زیاد ب دیگران سعی کردم اونها رو در کنارم نگه دارم و وابسته ی توجه و محبت دیگران بودم وابسته تعریف و تمجید از خوب بودنم و دستپخت خوبم ،بودم .همه این ها ریشه در کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس من داشت.سعی کردم شرک رو کنار بگذارم و دیگران رو اصل قرار ندم و خودم ب خدا بسپارم و نگران تنهایی تنها شدن نباشم ،روی خودم کار کنم و از درون خودم دنبال شادی و خوشبختی بگردم .

    هر چقدر بیشتر روی خودم کار میکنم بیشتر ایمانم ب خدا و خودم بیشتر میشه ،بجای اینکه رضایت دیگران جلب کنم ،روی خودم انرژی میذارم، فاصله میگیرم و به اصل میچسبم .استرس و ترس از تایید نشدن توسط دیگران ندارم چون در ذهنم تکرار میکنم تمام عزت و بزرگی از خداست و خدا از من مراقبت می‌کنه و من در این دنیا سرگردان نیستم و تنها رها نشدم .

    خدارو هزار مرتبه شاکرم ک ب این آگاهی ها رسیدم و ذهنمو باز نگه میدارم ک هرروز قوانین جهان هستی رو درک کنم و عمل کنم .

    همه دوستان در آرامش و آسایش و ثروت باشن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مصطفی مجیدی گفته:
    مدت عضویت: 2319 روز

    به نام تک مکانیک قلب‌های تصادفی

    سلام به استاد گل و مریم بانوی عزیز و تک تک اعضای خانواده من

    +الگوهای تکرار شونده‌ای که در روابط من وجود دارند؟

    1. هر چند وقت یک بار رابطه‌ام با همسرم وارد تنش می‌شه و تا جایی که به فکر جدایی از هم می‌افتیم

    2. هر چند وقت یکبار با آدم‌های جدید رابطه می‌گیرم و آدم‌های قبلی را از زندگیم حذف یا کمرنگ می‌کنم

    ممنون استاد بابت فضایی که درست کردین تا ما با درک بهتری از خودمون زندگی و شرایطمونو راحت‌تر تغییر بدیم امیدوارم هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    پویا غربی گفته:
    مدت عضویت: 3923 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و اعضای محترم سایت

    وقتیکه این فایل رو گوش دادم تازه فهمیدم که خدای من این اتفاقایی که اخیرا داره سرم میاد سر همین موضوعه…یه دوستی از دوران دانشگاه دارم که چند وقت پیش پولی رو ازم قرض گرفت با این قول که چهار ماه دیگه پولتو بر میگردونم. با اینکه من میدونستم این ادم کسی نیس که بتونه رو حرفش بمونه پولو بهش دادم و بدبختانه با این امید که شاید تو این چند سال عوض شده و حرفش حرفه. الان نزدیک هشت ماه از اون موقع گذشته و خوشبختانه اون رو همون الگوی ثابتشه و پول منو پس نداده و هی امروز و فردا می کنه..ولی درس خوبی برام شد که بدونم حتی گذر زمان هم واسه کسی که نخواد به هیچ وجه نمیتونه رو الگوهای رفتاریش تاثیر بذاره..شاید به اشکال مختلف باشه و لی اصل رفتار همونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    نشمیه بهروزی گفته:
    مدت عضویت: 712 روز

    استاد عزیزم جواب سوال این فایل من همیشه با کسی آشنا میشم احساس می کنم که می خوان ازم از مهربانی سواستفاده کنم اول ذوق دارم کمک می کنم اما بعد که کمک زیاد میشه خودم ناراحت می کنم و احساس میکنم هرکس باهام ارتباط برقرار می‌کنه براین درد دل کردن و کمک گردنه ممنونم از فایل قشنگتون سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام بر خانم شایسته

    بیشتر افرادی را جذب میکردم که دختر خوبه خانواده بودن و بسیار به پدرو مادر و خانواده محبت داشتند اما از انها ناسپاسی میدیدند ولی بر عکس انها خواهر یا برادرهای دیگه اینقدر خوب نبودند اما بیشتر مورد توجه ومحبت پدرو مادر قرار میگرفتندحتی گله مند بودند که پدر و مادر برای نیازهای ضروریشون پولی در اختیارشان قرار نمیدادند اما به اعضای دیگر خانواده پولهای زیادی میدادند.کلاتوی محیط های مختلف با وجود خوب بودن ناسپاسی میدیدن

    جالب اینکه متوجه شدم این افراد ازقانون درخواست به علت ترس ازجواب نه شنیدن،غرور،یاترس ازمنت گذاشتن استفاده نمیکردند

    ممنون استاد خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محمدامین میرآخورلی گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته

    سوال: چه الگو های تکرار شونده ای درباره روابط، در زندگی شماست؟

    1_اولین موضوع رو میخوام توی بحث روابط عاطفی بیان کنم ،مدتی هست که با هر دختری آشنا میشم همه از من چندسال (تقریبا5به بالا) بزرگ ترن و بچه هستن و اون آزادیت زمانی رو برای شروع و ایجاد یه رابطه عاطفی دل خواه من را ندارند و همین باعث میشه که نتونم با اون ها ارتباط درست رو برقرار کنم و عین الگو های تکراری فقط چهره و قیافه و اسمشون تغیر میکنه و توی ویژگی سن همه4،5سال ازمن کوچیک تر هستن

    2_ در روابط عاطفیم تا به این جای کار ادم هایی وارد زندگیم شدن که همش فک میکنن من بهشون توجه نمیکنم و توی حرفاها و سخنانشون صحبت از این که انطوری که ما میخواهیم تو به ما توجه نمیکنی و مارو دوست نداری و همش در پی گدایی توجه و دوست داشتن توسط من هستن همش فک میکنن من براشون کم میذارم و اونطوری که خودشون میخوان توی رابطه جدی نیستم از نظر اون ها و همش سر این موضوع به مشکل میخوره روابطم و واقعی نیستم از نظر اون ها، همش حرف از این میزنن که تو باید خودتو ثابت کنی به من تا بفهمم رابطه واقعی رو میخوای یا فقط برای سرگرمیه

    3_مورد بعدی در روابط عاطفی مروبط به مورد اول هم میشه

    همیشه دختر هایی وارد زندگیم میشوند به عنوان شریک عاطفی که آزادیت لازم رو ندارند و خیلی محدودن از نظر خانواده، تایم و کار های دیگه و همیشه باید با کلی سختی و دشواری تایم و زمانی رو خودشون جور کنن تا بتونیم باهم وقت بگذرونیم و بریم بیرون و همو ببینیم

    4_در روابط با دوستانم صمیمی ترین دوستان رو هم وقتی نگاه میکنم هر سه نفرشون نه رابطه عاطفی درست حسابی و اصولی و سلامت و پایداری رو تجربه کردن و نه درک فهمی از این رابطه(اصولی و مورد دلخواه من دارند) دقیقا افرادی به اون ها بر میخورن که آزادیت زمانی ندارند، محدودیت های شدید دارن توی رابطه با پارتنرشون

    5_در رابطه با دوستانم همیشه اول اون ها پیش قدم میشن برای زنگ زدن به من و چیندن برنامه برای رفتن بیرون یا دور هم بودن یعنی از 100درصد مواقع شاید 1درصدش من زنگ زدم که توی 99درصد بقیه که اونا زنگ زدن اول گم هستش

    فعلا همین وارد رو یادم بود اگر موارد دیگه ای بیاد حتما کامنت میذارم

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    امیررضا شیخ شعاعی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم

    1- اکثر روابط من به خوبی و هدایتی آغاز میشوند و بعد از مدتی که زمانش متفاوت بوده و عموما 3 الی 5 ماه هست رابطه شروع به سرد شدن میشود این اتفاق همواره تکرار شده و اون طرف مقابل علاوه بر سرد شدن حس میکنم که میخواد منو نگه داره به قول قدیمی ها توی آب نمک منو قرار میده و من هم عموما و اکثرا اینطور رابطه ای رو تموم میکنم.

    2- همواره دنبال روابطی بدون وابستگی و بدون گرفتن وقتم و درک کردن طرفین ولی در روابطم عموما بر عکس میشود و این اتفاقات نمی افتد.

    3- طرف مقابلم در رابطه یا خیلی وابسته میشود یا اصلا حس در رابطه ندارد و من شامل این دوگانگی شده ام

    4- این باور تخریب کننده رو دارم که همیشه میگم من برام اون فردی که باهاش ارتباط دارم مهمه و شرایط مالی و خانوادگی و تفکراتی برام مهم نیست در صورتی که در زمان سرد شدن به این نتیجه میرسم که ای کاش بهتر و قوی تر دنبال اون رابطه ای که میخواستم میرفتم و گام براش برمیداشتم

    5- وابستگی خودم و عجله کردن و زود به زود دنبال نتیجه بودن در رابطه هم برای خودم یک الگوی تکرار شده در روابط برای من هست

    6- رابطه با انسانهای ثروتمند و سرمایه گذار رو خیلی دوست دارم ولی یه ذره که بهشون نزدیک میشم بعد از یه زمان کم تقریبا همه اونها روابم باهاشون قطع و کم رنگتر میشه درصورتی که من علاقه زیادی دارم که روابط با انسانهی قوی و ثروتمند داشته باشم

    7- و یه موضوع خنده دار که بعد از رابطه متوجه نمیشم چرا واقعا اینکار رو کردم خخخخ

    اینکه در اواخر رابطه که همه چی سرد و نادرست شده تو ماشین آهنگ غمگین گوش میدم واقعا خندم گرفته الان که دارم مینویسم و موضوع تلخ اینه که همیشه حس میکنم که من ادم درستی نبودم که این اتفاقات افتاد و خودم رو لایق این دختر فرضا نمیدونستم که بی احترامی کامل به خودم هست و واقعا همیشه میگم امیر ببخشید که به خودت همچین حرفهایی رو زدی و یه جور ناشکری کرد.

    سپاس استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    حسين عبدالله گفته:
    مدت عضویت: 2935 روز

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    و دیگر دوستان هم فرکانسی ام در خانواده بزرگ استاد عباس منش

    در جواب سوال چه نوع افرادی رو من توی ارتباطاتم جذب میکنم

    باید بگم در کل توی روابط عاطفی خوب هستم

    و تو روابط عاطفی مشکل خاص یا حادی نداشتم یا اگرم بوده الان چیزی یادم نیست

    چون من خوب میتونم فراموش کنم هم بدی و هم خوبی رو

    در خانواده مادرم بیشتر از بقیه فرزندانش بمن اهمیت میده توجه خاصی بهم داره و خیلی برام ارزش قائله

    در رابطه کاری و اجتماعی خوب فکر کردم دیدم همیشه آدمهایی رو جذب میکنم که شرایط مالی بدتر ازمن دارن همیشه پول لازم ان همیشه هر جا میریم من باید خرج کنم البته فکر میکنم الان کمی بهتر شده ولی هنوزم گاها هست

    ولی خوب بعضاً هم دوستان خوبی جذب کردم که شرایط مالی بهتری داشتن و هیچ موقع ازم درخواست پول نداشتن حتی خیلی هم دست و دلباز و لارج بودن

    و در کل تو روابط اجتماعی و کاری و دوستان همیشه آدم های خوب دلخواهم رو جذب نمی کنم

    مثلا در کسب و کارم اکثرا مشتریانی رو جذب میکنم که میخان نسیه ازم خرید کنن ویا بیشتر درخواست نسیه دارن و گاها بعضی هاشون بد قول هم هستن البته تعدادشون خیلی کمتر از قبل شده ولی هنوز گاها هستن

    البته بگم مشتریان خوبم دارم که همیشه نقدی خرید میکنن بلکه گاها پول پیش هم پرداخت میکنن

    یه مورد دیگه ای که هست در مورد صراف است که من در کسب و کارم باهاش سروکار دارم

    تا حالا چندتا صراف عوض کردم و هر سری بخاطر این بوده که در پرداخت پول بدقولی میکردن یا سرموعد مقرر پرداخت نمی‌کرده و تعهدش رو انجام نمیداده و این الگو در همه صرافها تکرار می‌شده فقط اسم صراف عوض می‌شده که الان فهمیدم مشکل از درون منه و دارم بررسی اش میکنم

    و قطعا به نتایج خوبی خواهم رسید

    برای همه دوستان و استاد عزیزم آرزوی بهترین ها رو دارم

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    فاطمه امیری گفته:
    مدت عضویت: 1043 روز

    سلام وقت بخیر الان ک فکرمیکنم ادمهایی ب پست من میخورند در ظاهر ادم خوبی بنظرمیرسندولی برای من و در اموری ک باهم ارتباط پیدا میکنیم این وسطه صداقت ندارند و دروغ شالوده ی کارشون میشه و این بخاطر شاید این حساسیت من بوده ک همیشه میگفتم هیچ چی برام مهم تر از صداقت نیست و ب خودم میگم ببین روهر چی حساس باشی حتی اگه ادمی خوب باشه بمن میرسه دروغگومیشه و منبابش نمیدونم بایدچ رفتاری داشته باشم ک دیگه از این الگوهای تکرار شونده برام پیش نیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    مرضیه قربانیان گفته:
    مدت عضویت: 598 روز

    سلام استاد من تازه با سایت شما آشنا شدم و فعلا فایل های مصاحبه رو گوش کردم و دومیت قدم فایل های الگوهای تکرار شوند هنوز چیز زیادی نمیدونم که چطور باید روی خودم کار کنم تا نتایج دلخواهم رو به دست بیارم

    یک سوالی ذهن منو درگیر کرده از این سوالاتی که شما میپرسید

    مثلا اگه من یا فردی وارد رابطه ای شدیم که طرف مقابل میخواد مارو کنترل کنه یعنی ما چه باور هایی داشتیم که گیر همچین فردی افتادیم

    و یا یکی از مثال هاتون این بود تو فایل 1 که وقتی شاهد برخورد نامناسب فردی با یک فرد دیگر هستم، به شدت احساساتم درگیر می شود؛

    خب اینجا ادم میتونه چه باور هایی داشته باشه که بعد ازین موضوع ناراحت بشه؟

    مگه نباید ناراحت شد ؟وقتی یکی داره به یکی دسگه زور میگه؟یعنی باید بی تفاوت از کنارشون رد شد واهمیتی نداشته باشه برامون که چه بلایی داره سر هم نوع هامون میاد ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      هدایت شده گفته:
      مدت عضویت: 2013 روز

      سلام این رو من درک کردم چون خودم بچه که بودم به من زور میگفتن و اذیتم میکردند حالا وقتی میبینم کسی به بچه ای زور میگه بسیار به هم میریختم این به خاطر یادآوری خاطرات خودم بود.شاید این نشون میده من هنوز قوی نشدم چون اصلا لازم نیست با چنین صحنه هایی مواجه بشم وقتی با صحنه های ناراحت کننده مواجه میشی نشون میده هنوز در آن زمینه ها مشکل داری.

      مثلا در برنامه های تلوزیونی میدیدم که مجری مهمان برتامه را معرفی میکنه و مهمان مغرورانه سرتکان میدهد من به شدت به هم میریزم و به خودم میگم این آدم چرا یک لبخند نمیزنه.این نشان نقطه ضعف من در این زمینه هاست.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: