پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 50
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-04 23:13:032024-02-14 06:18:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد
الگوی تکراری خوابهای من در حال حاضر اینه که دارم فرار میکنم از دست یه عده اتفاقا خواب دیشبم همین بود که دارم با ماشین فرار میکنم و یه عده تعقیبم میکنن و منم رانندگیم بده و با سرعت زیاد میرم همش میخورم به درو دیوار و استرس دارم
یا الگوی دیگم اینه میرم جاهای متروک که کسی نیست جاهایی که قبلا بودم و الان شبیه خرابه شده
یا خواب میبینم مجبورم تو یه دسشویی عمومی که دروپیکری نداره و هر ان ممکنه یکی برسه و خیلیم کثیفه دسشویی برم
یا خواب میبینم از یه ارتفاع شدید و با شیب تند میخوام بیام پایین با ترس و استرس
سلام.
من قبلا خیلی این خواب رو میدیدن که دستشویی دارم و میرم در یک زیرزمین پر از دستشوییهای کثیف و بدون درب و مکان کثیف و ترسناک استرس دارم و وارد یکی از آنها میشوم و بعضی اوقات یک یا چند نفر رو به روی من وایسادن و دارن من رو نگاه میکنن و منم در حال دستشویی بزرگ هستم و خیلی خجالت میکشم و در فشار روانیم ولی دارم ادامه میدم و دیگرانم هنوز دارن نگاه میکنن.خیلی وقته این مدل خوابها را نمیبینم.
یا مثلا خواب استخر میبینم و در حال شیرجه زدن در آب و لذت بردن از زیر آب بودن دارم و از این طرف استخر به آنطرف میروم و بعضی اوقات کف استخر لجن داره و کمی چندشم میشه و گاهی هم در کناره های دریا و عمیق در حال شنا هستم حس و حالش رو یادم نمیاد ولی به نظر کمی غریب میاد.یا خواب دیر رسیدن به محل امتحان را میدیدم که همه نشستند و من دنبال جای صندلیم میگردم و خیلی دیر کردم.و خواب رفت به روستامون و گذشت زنی در کوچه باغها و رفتن به خانه های افراد غریبه و عبور از آنها و وارد شدن به کوچه باغهای دیگر و پرسه زدن هستم.و بازم حس غریبی دارم ولی لذت میبرم.این خوابها را قبلا خیلی میدیدم ولی الان چند باری خواب جنگ خارجی و اصابت موشک ولی در خانه های اطراف را میبینم و اینکه دشمن از طریق بالا پشت بام در حال تلاش برای وارد شدن به خانه ما را دارد.
با تشکر
به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
خیلی دارم تمرکزی روی این فایل ها کار میکنم و احساس میکنم توی همین دو سه جلسه به یه کلیدهایی رسیدم اما باز هم میخوام ادامه بدم دیشب از ساعت 7 شب شروع کردم و تا ساعت 2 و نیم بامداد ادامه دادم و فقط تونستم دو جلسه رو کار کنم خیلی برام مهمه که ایراد کارم رو در بیارم به خودم تعهد دادم یک بار برای همیشه این کد مخرب لعنتی رو پیدا کنم و از یو یو بودن خلاص بشم.
چقدر جالب و چقدر عجیب من تا حالا به این سوال فکر نکرده بودم و الان که استاد من رو دعوت کرد تا جواب این سوال رو بدم میبینم خدای من حتی خواب های من هم یک الگوی یکسان با واقعیت زندگی من داره و جوابی که میخوام بنویسم در مورد این سوال در هماهنگی کامل با جواب دو سوال قبلی ام هست .
خواب های من همیشه یک الگوی یکسان با تصاویر خیلی مختلفی داره و اون الگو هم اینه:
من در خواب هام همیشه از عرش به فرش میرسم
همیشه یه چیز خوبی ناگهان تموم میشه
همیشه از ثروت به فقر میرسم
همیشه از دل خوشی به ناخوشی میرسم
چندتا از خواب هام رو مثال میزنم که برای خودم هم واضح تر بشه:
مثلاً یکی از خواب های پر تکرارم اینه که من خواب میبینم وسط یک استخر خیلی بزرگ و زیبا در حال شنا هستم بعد ناگهان آب استخر تموم میشه و استخر خالی خالی میشه و من همش میگم ای بابا چرا آب استخر تموم شد اینقدر این خواب رو میبینم که گاهی که در زندگی واقعی میرم استخر همش فکر میکنم الآنه که آب استخر تموم بشه…
گاهی اوقات خواب میبینم یک خونه خوب و زیبا و یه ماشین قشنگ دارم بعد در حین رانندگی هستم که یه دفعه ماشین غیب میشه و میبینم دارم پیاده مسیرم رو میرم.
گاهی اوقات خواب میبینم سوار هواپیما هستم ناگهان هواپیما غیب میشه و من توی قطارم بعد قطار غیب میشه و من سوار دوچرخه ام بعد دوچرخه غیب میشه من دوباره دارم پیاده راه میرم.
گاهی اوقات خواب میبینم دارم توی استخر شنا میکنم اولش خوب و راحت اما کم کم آب استخر حالت ژلاتینی میشه و من به سختی شنا میکنم و کم کم اونقدر سفت میشه که من وسط استخر سرپا میشم و روی ژلاتین هایی که حالا بتن شده راه میرم.
گاهی اوقات خواب میبینم رفتم یه معامله بزرگ انجام دادم مثلاً خونه یا ماشین خریدم بعد که برمیگردم خونه و ازم میپرسن پس ماشین کجاست میگم اونجا میگن اونجا که چیزی نیست بعد خودم هم توی خواب تعجب میکنم که عهه ماشین کجاست ؟!؟!
کل خواب هام یک الگوی یکسان دارند و اون هم اینه که همه چیز یهو از هستی به نیستی تبدیل میشه و این الگو دقیقا در زندگی واقعی ام هم وجود داره یعنی پول میسازم زندگی خوب میسازم مشتری زیاد دارم و بعد از مدتی همه چی آرام آرام از بین میره و سالهاست که این روند داره تکرار میشه و من دوباره از صفر شروع میکنم و دوباره همه چی میاد بالا و بعد دوباره همه چی از بین میره یعنی دیگه خسته شدم از این روند و دیگه کم آوردم دیگه توان از نو شروع کردن رو ندارم و همین دو هفته پیش که دوباره دوتا مشتری رفت خواستم دوباره از نو شروع کنم دیدم اصلا توان و انگیزه اش رو ندارم و خیلی دنبال دلیلش گشتم گفتم شاید سپاسگزاری نمیکنم بنابراین شروع کردم به سپاسگزاری دیدم اصلا حالم بهتر نمیشه هیچ بدتر هم میشه شروع کردم به تجسم خواسته هام اونقدر حالم بد شد که ادامه ندادم شروع کردم به شنیدن فایل های کلیدی دوره ارزشمند دوازده قدم مثل فایل شش قدم هفتم دیدم حرفهای استاد خیلی کمک میکنه اما مطمئن بودم با عمل به اون فایل دوباره اتفاقات مثبتی در زندگیم میفته اما میدونستم دوباره یه جایی همه چی نابود میشه بنابراین نتونستم عمل کنم و درمانده بودم تا اینکه به این سلسله فایل ها هدایت شدم و انگار یه چیزایی داره دستگیرم میشه نمیدونم فقط میخوام تا آخر این فایل ها ادامه بدم امیدوارم خداوند من رو هدایت کنه به راه راست.
ممنونم از استاد عزیزم بابت این فایل زیبا
ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی.
بنام خدا. سلام خدمت استاد عزیز ومریم جون وهم فرکانسهای عزیز.من از زمانی که یادم میاد نسبت به سنم خوابهای تکراری فرق کرده .یه زمان خوابم اینجوری بود که میدیدم که یکی منو با گلوله میزنه بدنم سوراخ میشه ولی نمیمیرم ولی روحم رو میدیدم که از بدنم جدا میشه واز من جلوتر یا عقب تر حرکت میکنه وهی داره منو با حسرت یا تعجب نگاه میکنه این خواب خیلی مدتها تکرار شد بعد از مدتی هر کس میمرد من خوابش رو میدیدم مثل اینکه با مرده ها قرارداد نوشته بودم بع اون خوابها نوبت رسید به پرواز کردن البته بعد فوت همسرم هر شب میومد توخوابم دوستمو میگرفت وزمانی که دستمو میگرفت دیگه هیچ کس مارو نمیدید من دست میزدم به اشیا خونه واونا می افتادن وبقیه مینرسیدن که چی شد واز بالای پشت بوم پرواز میکردیم وچقدر مناظر زیبایی می دیدم. ما بین این خوابها میدیدم که امتحان دارم لباسامو پیدا نمیکنم برم مدرسه وزمانی که سر امتحان میرسم اصلا چیزی بلد نیستم وهمیشه امتحان ریاضی داشتیم .سانس بعری خوابم همیشه جاهای زیبا ورویایی رفتم وچقدر لدت بردم وتوی راه همیشه طلا پیدا میکردم وبه صورت کوچیک کوچیک جمع میکردم که گمشدن نکنم واکثر جاهای قشنگی که رفتم تو بیداری هم جاهای شبیه اونو رفتم .بعد دیدن خوابهای تکراری خیلی وقتا واسم تو بیداری هم اتفاق میفته .سپاسگذارم استاد به خاطر فایلاهای ارزشمندتون .من باید روی این چند تا فایل بیشتر کار کنم چون هر چند وقت یکبار اتفاقاتی میفته که خیلی ادیت میشم یا انسانهایی رو جذب میکنم که اصلا رفتارشون برام قابل تحمل نیس مخصوصا رفتارهایی که نزدیکترین اشخاص زندگیم دارن برام آزار دهنده هست .مشکل اصلی من وابستگی به فرزندانم هست هر اتفاقی هم میفته از طرف بچه هامه .خیلی رو خودم کار میکنم خیلی خیلی هم بهتر شدم ولی خیلی جای کار دارم .خدایا کمکم کن منو از دست افکار وزنجیرهایی که به خودم بستم رهام کن .آزادم کن .میخوام بدون توجه به کارها ورفتارهای بد دیگران مخصوصا نزدیکانم آزاد ورها باشم وفقط به زیباییها وخوبیها توجه کنم .میدونم همه چیز رو توسط توجه وافکار خودم بوجود میارم ولی وقتی میبینم بچه هام اذیت میشن دیگه افسار افکارم از دستم در میره .خدایا من فقیرم به هر خیری که از تو به من برسد کمکم کن تا الگوهای تکراری رو پیدا کنم وخودمو آزاد کنم .به امید رهایی از دست افکار منفی .در پناه رب
سلام
من کم خواب می بینم ولی هرچی فکر کردم خواب های من اینطوریه که مثلا رفتم یه جای قشنگ , لب دریام , کوهم , یه بار که یه جایی رفته بودم با قایق تو رودخونه بودم و اطرافم پر از درخت بود بعد رسیدم به یه حنگل انبوه و اصلا یه چیز رویایی , یا خواب دیدم رفته بودم یه جا پشت یه صخره ای یه جای سرسبز و فوق العاده زیبا رو دیدم , یه بار دیگم خواب دیدم رفتم کوه صفه ی خودمون ولی انقدررر قشنگ شده بود عین شمال شده بود و همه جاش پر از برگهای پاییزی و زیبایی بود, چند وقت پیش که خواب دیدم رفته بودم دم غروب کوه و بعد اومدیم پایین و تو سکوت کوه بودم
ولی اکثرا تو همه ی خوابهام با افرادی بودم که ازشون فاصله گرفتم, نمیدونم چرا شاید دلیلش عذاب وجدان خیلییی ریز و مخفی ایه که از فاصله گرفتن از برخی اطرافیان و بعضی دوستام گرفته ام که خیلی منو دوست داشتند و براشون مهم بودم ولی من ازشون جدا شدم بهر دلیلی!
من راستش متوجه نمیشم خواب دیدنامون دلیلش چیه!
خوابهای من انقدر شیرینند اکثرا که دلم نمیخواد بیدار بشم, جاهای زیبای زیادی میرم شاید به این دلیله که خیللیییی از بچگی عاشق مسافرت و گشتن و طبیعت گردی بودم و اصلا خانوادم اهلش نبودند و اینا ور دلم مونده و ارزوهای من کلا همین چیزان که برم فلان جا, برم فلان سفر ,اصلا حساسیتی به خانه و ماشین مجلل ندارم ولی در مورد مسافرت و دیدن زیبایی ها خیلیییییی این خواسته را دارم, کاملا قلبی و قلبی
شاید دلیل خواب دیدنم اینه که روحم میخواد تجربش کنه خواسته هاشو ولی من براش انجام نمیدم, شاید دلیلش اینه که چقدر در طبیعت بودن برام حسرت و مهمه, چقدر نیاز دارم این خواسته رو تا حد سیر شدن تجربه کنم و واقعا هم نیاز دارم, من ازین دنیا چیزی جز طبیعت و زیبایی نمیخوام, ساعتها راه رفتن لب ساحل که اب پاهامو قلقلک بده,ساعتها نگاه کردن به موجها که همیییشه مسافرتهام عجله ای بوده, من خیلی زیاد عاشق ابم از بچگی تا یه قناتی, رودی ,ساحلی بود من پاهامو میزاشتم تو اب, حتی لب رودخونه زاینده رود هم هنوز اینکارو میکنم, وجود من روزها تو باغ پدربزرگم تنها باشه براش مشکلی نیست,هرچقدر درختارو کوهها رو نگاه کنم سیر نمیشم,
الان که نوشتم بازم یادم اومد چقدر زیاد خواب دریارو دیدم و می بینم به طرق مختلف تو خواب میرم سفر
خوبه حداقل خوابشو میبینم
چقدر برای وجودم ناراحت شدم که اینجوری میخواد بهم بگه باید نیازشو برطرف کنم…..
ولی بچه که بودم همش خواب میدیدم مردم و روح شدم و هیچ کس منو نمی بینه و خانوادم درحال خندیدن و خوش گذرونی اند و من هی میخواستم بگم بهم توجه کنید, چندییین بار این خوابو دیدم, شاید دلیلش طرد شدگیم تو خونواده بوده که هنوزم اثراتش باهام هست.
وقتی استاد در مورد خواب بچگیشون گفتند یادم اومد از خودمم
نوشتن چیز عجیبیه واقعا وقتی سوالو خوندم چیزی یادم نیمد ولی موقع نوشتن وصل شدم به ناخودگاهم و نوشته ها و جوابها امد
ممنونم ,دوستتون دارم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان خیلی خوب
از خوابهایی که من می بینم اینه که خودم نیستم و این مربوط به مساله ی روحی هست که از بچگی باهامه و بخاطر عزت نفس پایین و احساس عدم ارزشمندی و دوست نداشتن خودم بوجود اومد و هنوز نتونستم بطور ریشه ای حلش کنم و یا خوابهای ماوررایی و تسخیر شدن و اینجور داستانا که به باورها و داستانهای ترسناکی که دنبال میکردم و یا می شنیدم برمیگرده
مورد دیگه خشم هست. اینکه تو خواب با دیگران دعوا میکنم. درواقعیت هم مساله کنترل خشم رو دارم و یا مدیریت احساساتم برام سخته و خیلی دلم میخواد شخصیتم رو شاد و مثبت کنم و بیخیال و خونسرد باشم و اینکه کینه ای نباشم
اینا دو تا از مواردی بود که خیلی برام تکرار میشدن و از بعضی چیزایی که می ترسم و نسبت بهشون فوبیا دارم هم بشکل تکرار شونده خواب می بینم
تشکر از این فایل زیبا ..موضوع الگوهای تکرار شونده رو خیلی دوست دارم و از خدا خواستم راهنمایی کنه تا رو چه موضوعی کار کنم و از قسمت نشانه سایت به این فایل هدایت شدم
خدایا شکرت
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم.
استاد من خوابی که گاهی وقتا میبینم ولی ماجراها و استرس هاش تکراریه جوریکه با صدای خودم ویا ازشدت ترس ازخواب میپرم و کلی خوشحال میشم که اینا همش خواب بوده.
خب محتوای خواب من به این صورت بود که عده ای ویا چند نفر دنبال منن،که من ازشون قایم شدم و گاهی هم با اجیام وافراد نزدیکم باهمیم و بازم قایم شدیم که اونا پیدامون نکنن گاهی خوابام ادامه دار میشد و اوناهم پیدامون میکردن و همه رو میگرفتن و… ولی به من هیچ وقت هیچ آسیبی نرسوندن ولی بازم اون ترس های وحشتناک رو توی خواب تجربه میکردم و اون اشخاصم وضع و قیافشون شبی داعشیا بود ازاون جور فیسایی که وحشتناکن استاد دقیق یادم نیست که دورانی که اینجور خوابارو میدیدم قبل خواب چه درگیری های ذهنی داشتم که همچین خوابایی میدیدم ولی خداروشکر یمدت پشت سرهم بودن و الان خییلی وقته خواب بدی ندیدم و اروم میخوابم.
میدونید استاد توی خوابم اون ریشه ترس و اضطرابه کلابودش که اینم برمیگرده به زندگی واقعی خودم و بخاطر شرایطی که توش بزرگ شدم ترس ازخانواده ترس ازپدر و برادر ترس ازاینکه بفهمن پیچوندیشون کلا انگار اون ترسه کلا بام بودخیلی شرایط محدودی داشتم و بشدت خانواده سختگیر که تنها نمیذاشتن جایی برم و میشد من ماها خونه میموندم وهیچ جا نمیرفتم و تنها راه فرار ازاین محدودیت ها پیچوندن بود که باکلی استرس و اضطراب اینکارو انجام میدادم الان که بهش فکر میکنم الان میفهمم چه معجزه بزرگی توی زندگی من رخ داده ممکنه بعدها اینارو یادم نمونه از کجا به کجا رسیدم و چطور ازادی رو به لطف خداوند بدست اوردم پس این کامنت بمونه ردپابرام…خدایاشکرت
الان اوضاع برام خییلی راحت ترشده من کار میکنم بیرون میرم شجاعت ترشدم وقتی ترس ها میاد سراغم باورهارو تکرار میکنم نه عاطی توحق نداری ازبابات بترسی توحق نداری از بردارت بترسی توخداروداری خداهمراهته نیرویی قوی ترازاین وجود نداره توحق نداری ازبنده خدا بترسی توفقط میتونی از قدرتمندترین نیرو که خداونده بترسی که برای اینم ترسی وجود نداره این شخصیت قوی رو خداساخته برام من هیچ کارم این شخصیت قوی که داره بجای مقصر کردن شرایطی که توش بزرگ شده داره اون تضادهارو میپذیره و سعی میکنه باورهاشو درست کنه.
نمیدونم استادگاهی فکر میکنم میبینم اونا فکر میکنن دارن از من محافظت میکنن از پوششی که دلخواهم نیست تا کسی نزدیکم نشه(که این پوشش فقط برای زدن بیرون از درخونس و بعد اون همه چی تغییر میکنه و چیزی که خودم دوسدارم میشه و موقع برگشتم دوباره اون پوشش)محافظت اینطور که حق نداشتم تنها بیرون برم من و ازجامعه دور میکردن چون فکر میکردن جامعه خطرناکه و من نباید اون جامعه رو تجربه کنم استاد اونا فکر میکنن تمام این مدت داشتن از من محافظت میکردن و فکر میکردن این بهترین راهه قبلا ازشون متنفر بودم ولی الان تنفری درکار نیست درواقعیت اونا چون من و دوست داشتن اینکارارو میکردن من با همه اون استرس و ترس ها و نگرانی ها تا حدودی کنار اومدم ولی از خدا میخوام شجاعت تر باشم امیدوارم تر باشم اروم ترباشم ایمانم به خدا قوی ترباشه خداجونم من یه زندگی خییلی اروم ترو میخوام.
گاهی وقتی باتضادهابم فشارمیاد با تمام وجودم دلم میخواد ازهمه این خونه و ادماش فرارکنم ولی فرارکردنی درکارنیست من نمیتونم ازهمه اینافرارکنم من باید باهاشون به صلح برسم من باید مکان زندگیمون با تغییر فرکانسم عوض کنم و نه با فرار کردن چون هرجا برم چون اینا برام حل نشده بازشرایط مشابه رو تجربه میکنم.
با ادامه همین مسیر با تمرکز کردن روی خودم معجزه رخ میده.
استاد من دیدگاهمو نسبت به تضادهایی که دارم تجربه میکنم عوض کردم من میگم با این تضادهای آزادی و آزادی مالی و مکانی که دارم،یه ورژن دیگه از خودم رو میسازم که این تضادها پله پرتابش باشن که خواستش براش واضح تر و بخاطر کم کم تجربه کردن اون خواسته ها سپاسگذارتره خدایاشکرت که به این مسیر هدایتم کردی.
به نجواهای ذهنم میگم من تسلیم خدام ولی باز گاهی میببنم درگیرشونم و اذیتم میکنن تسلیم بودن واقعی اینطوره که حضرت ابراهم توی آتش رفت ولی به دلیل تسلیم و اعتمادش آتش براش گلستان شد پس فقط حرفشو نزن اینارو بروی خودم مینویسم عاطی بهشون عمل کن فقط حرفش رو نزن لطفا وقتی نجوا اومد وقتی حرف اومد که عه امروز مشتری نداشتی ورودی مالی نداشتی چیشد پس نکنه باز مثل قبل بشه؟نهه قرار نیست مثل قبل بشه من دارم کارمیکنم من دارم الگوهای تکراری رو پیدا میکنم من دارم باورهای بهتری درمورد ثروت میسازم پس لطفا هیچی نگو و حسم رو بد نکن ذهن عزیزم همه چیز درست میشه خداوند هدایت میکنه خدایاشکرت.
اخیش چقد حس بهتری دارم چقدرآروم ترم خدایاشکرت بابت ارامشی که دارم.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
سلام استادجان .خوابی که چندوقتی تکرارمیشه اینه که باترس فراوان( به حدی که ازخواب بیدارشم )ازدست یک حیوون فرارمیکنم(خرس شیرسگ ….)
دربیداری هم الگویی که برام تکرارمیشه مشکل درروابط هست …فعلا هم که به فکرفرارازسومین رابطه نامناسب هستم چکارکنممممم …..
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
قانون:
*تمام اتفاقات زندگی ما به واسطه ی افکار باورها و کانون توجه ما رخ می دهد
*هر آن چیزی که در زندگی ما وجود دارد توسط خودمان و نه هیچ عامل بیرونی دیگری صورت می پذیرد
*تمام شرایط را با باورها و فرکانس های خود خلق می کنیم
*به هر چیزی توجه کنیم از همان جنس وارد زندگی ما می شود
زمانی که به نکات منفی توجه کرده بحث و شکایت داریم:
اتفاقات و نارضایتی بیشتری را در زندگی خود تجربه خواهیم کرد
زمانی که ذهن خود را کنترل کرده به زیبایی ها توجه و سپاسگزاریم:
کانون توجه ما اتفاقات مثبت و شادتر را برایمان رقم می زند
اگر الگوهای تکرار شونده در زندگی ماست:
باورها و افکار بنیادین و اساسی ما فرکانسی را به جهان ارسال کرده که:
الگوهای تکرار شونده را در زندگی ما ایجاد می کند
بسیاری از افراد:
الگوهای تکرار شونده را به عنوان جزئی از زندگی خود پذیرفته اند
همواره :
الگوهای تکرار شونده را بررسی کرده تا درک کنیم:
چه برنامه ریزی در ذهن ماست که مانع تحقق اهدافمان می شود
اگر اتفاقی به صورت مکرر در زندگی ما هر چند وقت یکبار تکرار می شود و یا افراد با ظاهر متفاوت ویژگی های یکسان دارند:
الگوهای تکرار شونده ی را بررسی و ببنیم چه باوری در ذهن ماست که چنین شرایطی را برای ما ایجاد کرده است آنها را برطرف کنیم
باور:
فکری است که توسط والدین جامعه و برنامه هایی که دیده ایم در ذهن خود مرتبا تکرار کرده که این تکرار:
باعث شده اتفاقاتی را وارد زندگی خود کنیم که با باورهای ما هماهنگ است
برای پی بردن به باورهای خود:
بررسی کنیم چه اتفاقات مشابهی در زندگی ما تکرار می شود؟
زمانی که باورهای نامناسب داریم:
اتفاقاتی هر چند وقت یکبار به صورت متناوب برای ما رخ خواهد داد
قدم اول برای تغییر اتفاقات زندگی :
شناسایی الگوهای تکرار شونده و درک اینکه رخ دادن آنها طبیعی نیست و ما با باورها و فرکانس های خود آنها را خلق کرده ایم
اگر الگوهای تکرار شونده مثبت باشند:
باورها و فرکانس های مناسبی در مورد موضوع مورد نظر داریم
افرادی که قوانین را نمی دانند:
اتفاقات تکرار شونده ی مثبت را به: شانس و تصادف ربط می دهند
اگر الگوهای تکرار شونده منفی باشند:
باورها و فرکانس های نامناسبی در مورد موضوع مورد نظر داریم
افرادی که درک درستی از قانون ندارند:
اتفاقات تکرار شونده ی نامناسب را به: بد شانسی ربط می دهند
باورها و فرکانس های:
ماست که اتفاقات زندگی ما را رقم می زند
برای پی بردن به الگوهای تکرار شونده به سوال زیر پاسخ دهیم:
چه خواب های تکراری را می بینیم؟ چه خواب هایی در اغلب شب ها تکرار می شود؟
خواب های تکراری ما:
به دلیل افکار و باورهای تکرار شونده ی ماست
خدایا شکرت
عاشقتونیم
باسلام استاد موضوع الگوی تکرار شونده در خواب
استاد من خیلی فکر کردم چه خوابی را میبینم که در من تکرار میشود
اول هرچی فکر کردم خوابی نمیبینم
ولی یادم امد که هر چند وقت یک بار خواب استاد عباس منش را میبینم وهمیشه ازَش سوال میپرسم
سوال هایی میپرسم ددر مورد قانون واستاد خیلی خوب جواب من را میدهد
ومن خیلی بادیدن استاد خوشحال می شوم
بعضی وقتهاخواب میبینم در جلسه معتادان گمنام شرکت کردم ودر قالب احساسم مشارکت میکنم واحساسم فوق العاده خوب میشود وبه من احساس سپاس گذاری میدهد این رو میبینم