پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4 - صفحه 21

574 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1290 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلامی از جنس عشق خدمت اساتید بزرگ و عزیزم استاد عباسمنش بزرگ و مریم جون خوشگل و نازنین

    سوال:

    وقتی با شرایط استرس زا یا چالش برانگیز مواجه می شوی، معمولا چه واکنشی نشان می دهی؟

    جواب سوال من:

    وقتی با یه مسئله استرس زا مواجه میشم گریه م میگیره اولش اما بعد قانون یادم میاد میگم ارمغان خودت خلق کردی الان این فرصت رو خداروشکر داری که دوباره اونجوری که میخوای و دوس داری بشه رو خلق کنی با تغییر فرکانست از این لحظه میگم به خودم که حرف شما استاد سریع یادم میاد که ارمغان مهم نیست با چه دلیل و منطق و برهانی حالت الان بده و در فرکانس منفی هستی مهم اینه که تو این حال منفی به هیچ عنوان نباید بمونی تو دوره عزت نفس بهمون گفتین وشرایط بیرونی رو نبین شرایط بیرونی چیزی جز افکار و فرکانسای تو نیست فقط رو خودت کار کن و میام دوباره و دوباره استاد فایلای شما رو 24ری گوش میدم شبانه روز و شرایط همونجوری میشه که من میخوام البته اینو بگم واقعا از وقتی خودمو بستم به تموم فایلاتون از تموم دوره هایی که ازتون دارم واقعا انصافا شرایط نادلخواه کم شده اگرم بوده از انرژیش برای بالا رفتن به مرحله ی بعد استفاده کردم چون اینو میدونم که (جلسه هفتم دوره ی بینظیر کشف قوانین زندگی گفتین بهمون)که تضادها برای همه ی آدم‌ها هست در تمام مراحل زندگی همیشه هستن برای هر پیغمبری هر انسانی هر امامی این تضادها هستن و عامل اصلی پیشرفت ما هستن و ما دو تا انتخاب داریم در مواجه با تضاد یکی از این تضاد انرژی این تضاد استفاده کنیم تا به مرحله ی بالاتر بریم یا نه تصمیم بگیریم سقوط کنیم و به مرحله ی پایین تر بریم این انتخاب با ماست و من آگاهانه تصمیم میگیرم که انتخاب کنم از انرژی تضادها تا به مرحله ی بالا برم یعنی جوری به مسئله نگاه کنم که به حال بهتر و احساس بهتری برسم بهمون گفتین استاد بازم دوره ی کشف قوانین زندگی جلسه آخرش که هر نجوای ذهنی هر الهامی هر حرفی هر کتابی که به شما احساس آرامش میده اون حرف خدا و الهام هست و واقعیته و هر حرفی که بهتون احساس بدی و منفی ای میده حرف شیطانه و دروغه و کذبه محضه ،تضادها گفتین بهمون که یه میجر اپدیت هستن یه پرش میتونن باشن به مرحله ی بعدی یا سقوط به مرحله ی پایینی

    و موقع مواجه شدن با چالش یا تضاد من میگم اولش گریه اما بعد آروم میکنم خودمو و میگم خودت خلق کردی ارمغان و هر لحظه نتایج داره ریلود میشه هر لحظه هاااا نه هر ثانیه تو میتونی فرکانستو عوض کنی تا نتایج رو عوض کنی و شرایط بیرونی رو نبین چون شرایط بیرونی چیزی جز فرکانس افکار ‌و باورای تو نیست فرکانس رو از همین لحظه آگاهانه تصمیم بگیر عوض کن تا نتایج عوض بشه خداروشکر برای این حد از خالق بودن بی حد و مرزمون

    عاشقتونم استاد عزیزم روی ماه شما و مریم جون خوشگل رو میبوسم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید و خداوند یار و یاور و نگهدار همه ی ما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    سلام خدمت استا‌د عزیز و دوستای گلم

    این اولین کامنت من در سایت هست و خدا رو شاکرم بابت آشنایی من با شما استاد عزیز

    خداروشکر از زمانی که فایلهای شما رو گوش میدم خیلی کنترل ذهنم بهتر شده و کمتر بهم میریزم.

    قبلا تو همچین شرایطی واکنشهای خیلی بدی نشون میدادم طوری ک اوضاع رو خیلی بدتر میکردم….

    اما الان ک دارم این کامنتو مینویسم خدمتتون از آخرین زمانی که این حالت واسم پیش اومده خیلی زمان میگذره

    ولی

    اولین اتفاقی که بعد از عصبانیت برای من میوفته اینه که ذهنم بهم آلارم میده که داری میری جاده خاکی و تلاشمو میکنم ک کنترلش کنم و هرچه سریعتر خودمو ب جایی برسونم که صدای شما رو گوش بدم.

    سپاس از خدا بابت وجود شما️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    علی محققی گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    سلام و خداقوت بر استاد باعشق و خانم شایسته عزیزو دوست داشتن

    و سلام و خداقوت به تیم و اعضای سایت استاد عباس منش

    واقعا استاد دست مریزاد خدا نگهدارتون باشه بل این فایلهایی که در اختیار ما گذاشته و باعث شدیدن تا ما به درون خودمون سفر کنیم و بگیریم افکار و باورها و گفته گوهای ذهنمون چی هست

    قسمت دوم فایل که شروع به پلی کردم اولش احساس ورم صحبت‌های استاد ر انگار قبلا شنیدم و احساس کردم شاید اشتباهی شده و فایل تکراری دانلود شده یا اشتباهی شمارش 2 خورده

    ذهنم داشت نجوا می‌کرد که این حرفها رو شنیدی بزن بره جلوتر ببین اگه آخرشم شنیده باشی دیگه نیازی نیست که باز، گوش کنی مطلبش تکراریه حتما و …..

    له خودم گفتم که تکراریست قشنگه چون اونقدر به‌اش حس خوبی دارم و ارتباط گرفتم که ه بار یه چیزی به یادم میره و یه مطلب جدید رو از فایل ها بیرون میکشه این ذهنی که اینقدر نجوا گره

    و ادامه دادم دیدم آخرهای فایل استاد سئوال میپرسه و ذهن مارو به چالش میکشه و چقدر عالی فایل رو تدوین کردن و ذهن مارو برای این سئوالات آماده کردن تا بتونم راحت به اعماق خودمون سفر کنیم و ناشناخته هامون رو بیشتر بشناسیم و ب سیم به اینکه چقدر با خودمون غریبه هستیم و ناآشنا به خودمون هستیم

    اصلا حالا که اینجور شد یه مطلبی به ذهنم رسید همین الان یه هویی

    من میگم منی که خودمو نمیشناسم و از خصوصیات خودم خبر ندارم منی که به لطف خدا 45رسال هست کل باخودم زندگی میکنم و شبانه روز با خودمم چرا از خودم بی‌خبرم

    راستی چرا بخدا الان این تو فکرم اومد چرااااااااا

    من که نمیتونم در مودر سئوالهای اسناد فکر کنم و ج آب بدم که اصلا اولشم حتی فکرشم نمیکردم

    چرا چرا چرا جرا چرا آخه چرااااااا

    من چه آدمی هستم که قبل از اینکه بدونم وحتی بتونم در مورد خودم حرف بزنم حالابیام در مورد دیگران نظر بدم قضاوت کنم و یا حرفو حدیث‌هایی که در طول روز از دیگرون تو هم میان و میرن مثل اتوبان تهران قم که یک سره در رفت و آمد هستن

    وای خدا اومدم جواب سئوال استاد رو بدم ببین به کجا هدایت شدم مخم داره سوت میکشه

    خدایا من باخودم قهرم و نا آشنا تا برسه دیگرون……

    من کی هستم من چی هستم من کجا قرار دارم من یعنی چی

    اصلا من وجود دارم یا این جسم رو به تعلق دادم میگم من

    استاد ترجیح میدم به جای جواب دادن به این چالشتون در مورد استرس و نگرانی برم یکم بیشتر در مورد خودم فکر کنم

    و تو شرایطی شما پرسیدین من چه جوری هستم و چه واکنشهایی دارم و چراااااا

    خداروشکر میکنم استاد بابت این فایلتون که اولش با چه نیای اومدم وحالا با چه تصمیمی میرم

    استاد قول دادن و عمل کرن هم تکامل میخواد ولی میخوام بگم د حد قول ه وقت که یاد، باشه و سعی میکنم قضاوت نکنم دیگران را تا وقتی خودمو نشناخته باشم

    تاوقتی باخودم آشنا نشدم انتظار بیجا از دیگرون نداشته باشم

    من که تو هر شرایط یه جور و یه رنگی دارم منی که با احساسات تصمیم میگیریم منی که باشرایط جلو میرم و از دیگرون میخوام که در تمام زمان‌ها و مکان‌ها متعهد و یک جور و یک رنگ باشن

    خدایا منو کمک کن تا بیشتر بجای دیگرون روی خودم تمرکز کنم و انرژی بزاریم خودمو کشف کنم

    تا حداقل باراک بگم مگ این ادم(خودمو میگم) رو حدودا میشناسم و میتونم در موردش یه حدسهایی بزنم و بگم حدود چه جور آدمیه

    خدایا هرچی جلوتر میرم بیشتر نیبین، با خودم قهرم

    ممنونم استاد بزرگ دوست داشتنی

    ازت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    فروزان ثروتمند گفته:
    مدت عضویت: 1274 روز

    سلام به استاد عزیزم.سید حسین عباسمنش عزیز.پیامبر زمان عاشقتم استاد مثل همیشه فایلی میزاری ک مناسب حال وهوای منه.آخه از کجا انقد دقیق میخونی حال شاگردتو ؟!؟!!

    مگه داریم ؟مگه میشه همیشه به موقع…

    استاد جانم راجبه پرسش این جلسه.

    در مواجهه با چالشها و شرایط استرسزا چ‌ واکنشی داری؟

    در پاسخ به این سوال خدمت استاد عزیزم و دوستان باید بگم ک به لطف آموزشهای استاد عزیزم و عمل آگاهانه خودم به قوانینی ک استاد آموزش میدهندخداروشکر من نزدیک یک سال و نیمه در برخورد به چنین شرایطی خیلی راحتتر از قبل میتونم ذهنمو و واکنشهام‌کنترل کنم.

    قبلا سریع گریه میکردم زمین و زمان رو مقصر میدونستم.به هرکی میرسیدم دوست داشتم سفره دلمو براش باز کنم اصن یه وضی.(ولی زیادم توی در و دیوار نبودم)

    ولی الان ک روی خودم کار میکنم سریع از هر راهی که شده خودم رو آروم میکنم و قانون رو به یاد خودم میارم.فایلای استاد رو مخصوصا فایلای قرانی دوازده قدم رو گوش میدم.قران میخونم.آهنگ انگیزشی و انرژی مثبت گوش میدم .و خداروشکر تو این مدتی که با استاد کارمیکنم نتایج تقریبا قابل قبولی از نظر خودم گرفتم و جذبای خوبی هم داشتم .

    اما ولی نزدیک دوماهه که وارد یه چالش کاملا ناخواسته ایی شدم .ولی میدونم ک یه جای کار خودم ایراد داره که این چالش بوجود اومده و صددرصد این اتفاق رو نتیجه باورای خودم میدونم و تمام سعیم بر اینه که این چالش رو که یه امتحان از طرف خدا میدونمش بسلامتی طی کنم و خودمو جزٔ صابرین قراربدم.

    نزدیک دوماهه یه رابطه کاملا ناخوسته ایی برام پیش اومده که تقریبا تمام کل روز درگیر این موضوع هستم (من متاهل هستم)

    رابطه ایی‌پیش اومده ک‌همسرمم از همون اول در جریان چگونگیش بودن.

    منی ک توی این یکسال و چن ماه فوکوس لیزر رو قوانین کار میکردم تنها فکر و ذکرم دستیابی به اهدافم بود خیلی ناخواسته دیدم یکی اومده توی زندگیم .که جریانش مفصله ک چرا و چگونه.ولی من به تنها چیزی ک حتی تو خابم فکرشو نمیکردم رابطه با یه نفر دیگه باشه ولی پیش اومد.

    ولی فقط رابطه با تماس تلفنی بوده و هیچ دیداری نزاشتم که اتفاق بیفته .

    وخیلی زود دیدم دارم درگیر میشم و وابسته.سریع تمومش کردم.منی که عاشقانه همسرمو دوست داشتم و وقتی استاد میگفتن هیچ رابطه ایی مثل خودم عزیز دلم ندیدم من میگفتم پس استاد مارو ببینه چی میگه.

    ولی الان بعد از گذشت چن هفته فکرم بدجوری درگیر این شیطان ذهنه. شب و روزم دارم به این اتفاق فکر میکنم.

    ولی خیلی دارم سعی میکنم با استفاده از آموزشهای استاد از راهی که میتونم از فکرش بیرون بیام و به اهدافم و آرزوهام توجه کنم.ولی یهو به خودم میام میبینم توی افکار پوچ غرق شدم.و کمتر میتونم تمرکز کنم روی اهدافم.

    ولی من میتونم. من شاگرد بزرگترین استاد موفقیت دنیام .من شاگرد استاد عباسمنشم .من باید بتونم ذهنمو کنترل کنم تا پاداشهارو دریافت کنم…من میتونم…من باید بتونم.و همسرمم خداروشکر کنارم یوده و هر جور که میتونسته بهم کمک کرده و نزاشته زیاد توی مود منفی بمونم.خدایا شکرت به خاطر وجود با ارزش همسر عزیزم.

    استاد عزیزم ممنونم که چراغ راهمون شدی تا صراط مستقیم رو در پیش بگیریم .و با جون دل دست شاگرداتو گرفتیو راهنماشون شدی.

    سپاسگزار خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرد.

    سپاسگزار استاد و استاد مریم عزیزم هستم.

    سپاس از دوستان که کامنتمو میخونن و راهنماییم میکنن.

    دوستون دارم.

    ای که مرا خوانده ایی راه نشانم بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فردین زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1413 روز

    سلام دوستان

    من دوره کشف قوانین رو دارم کار میکنم و هیچ چیز اندازه پیدا کردن ترمزها در مورد خواسته و منطقی کردن شون لذت بخش نیست.من در مورد خواسته خودم که ازدواج ،خیلی از ترمزهام رو پیدا کردم و زمانی که منطق براشون میاری،انگار اصلا دیگه نیستن و محو میشن و خواسته آت به طرز عجیبی رسیدن بهش رو خیلی راحت و در دسترس میبینی و این چقدر قشنگ و زیباست و آرامش آدم رو میگیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    Ati گفته:
    مدت عضویت: 1506 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم ،مریم جان شایسته و همه دوستان خوب خودم…

    بعد از دیدن این فایل و این پرسش استاد یه حسی درونم گفت که تو هم یه الگوی تکراری توی روابط داری بیا باورهاتو بریز بیرون با خودت روراست باش ببین این اتفاقات مشابه به چه علتی برات رخ میده حالا الگوی تکراری من چیه ؟

    اینکه من مدام با همسرم دچار بحث های مشابه هم میشم که تهش به اینجا میرسه که به شدت به همسرم انتقاد میکنم که ببین تو اینطوری هستی یا دوست دارم مستقیم بهش اشتباهش رو گوشزد کنم یابه صورت غیر مستقیم توی صحبت با خانواده م حس کم ارزشی یا کمتر بودن یا عذاب وجدان نسبت به من بگیره که برای من کم گذاشته یا حواسش بهم نیست یا اینطور حس های مشابه اصلا خوشحال میشم وقتی به همسرم مستقیم یا غیر مستقیم حس بی لیاقتی میدم و دوست دارم یا خودم سرزنشش کنم یا خودش خودشو نسبت به رفتاری که با من داشته سرزنش کنه !!!

    بخدا یه لحظه اصلا هنگ کردم از افکاری که روی کاغذ میومد و دیدم بله من اصلا کیف میکنم وقتی همسرم حس پایین بودن و کم ارزش بودن میگیره !!!

    این خودافشایی که در درونم اتفاق افتاد هم از اینجا شروع شد که من داشتم به جواب این سوال فایل استاد توی ذهنم فکر میکردم و دیدم بله واکنش من توی شرایط استرس زا سریعا انتقاد از همسرم و حس سرزنش دادن به همسرم در لحظه است که ببین من قربانی توام و تو داری با من چه کارها می‌کنی!!!

    بعد که دیدم واکنشم توی بحث ها با همسرم اینه که سریعا بکوبمش گفتم خوب چرا من این کارو میکنم؟؟؟ دلیلم چیه که سریع گارد میگیرم جلوی همسرم؟؟؟

    میدونید دوستان ته ته افکارم رو که گرفتم به چه نتیجه ای رسیدم ؟

    به اینکه من خودم در مقایسه با خانواده م حس خود کمتر بینی و عدم لیاقت دارم و وقتی یه جورایی مستقیم یا غیرمستقیم به همسرم حس بی ارزشی و عدم لیاقت و پایین بودن و عذاب وجدان میدم انگاری خلا درون خودم پر میشه و میگم آخیش دیدی عزیزم اگه من پایین ترم و خودمو از همه اونا پایین تر میبینم تو هم همینی فکر نکنی خبریه ها و تو خیلی از من سرتری !!!

    فهمیدم یه جورایی خودم رو لایق همسرم نمی‌دونم و از پایین کشیدن اون هم لذت میبرم!!!

    از اینکه همیشه به همسرم حس عذاب وجدان بدم لذت میبرم و این باعث شده بارها و بارها توی مشاجره هام با همسرم دوست داشته باشم نقش قربانی رفتار همسرم رو بگیرم تا حرفی برای گفتن داشته باشم و بتونم این حس رو یه جورایی به خورد همسرم بدم!!!

    نمی‌دونم خوشحال باشم که این باگ رو توی شخصیتم پیدا کردم یا ناراحت که یه همچین آدمی بودم ولی همینه بخدا وقتی ته افکارم رو در میارم وقتی به الگوی مشاجره های تکراری مون دقت میکنم میبینم تمام این دعواها اتفاق می افتاده تا تهش این خلا من با عذاب وجدان دادن به همسرم پربشه…

    اصلا من دوست داشتم توی رابطه م با همسرم ناخودآگاه شرایطی رو تجربه کنم که رفتار بدی رو از همسرم ببینم و این حس قربانی رفتار همسرم بودن رو داشته باشم تا بتونم سریع بهش انتقاد کنم و سرزنشش کنم تا دلم خنک بشه !!!

    استاد عزیزم یه دنیا سپاس گذارم که با این سوالات هوشمندانه خود واقعی من رو بهم نشون دادید تا متوجه بشم چطوری خودم مسئول به وجود آمدن شرایط زندگیم توی شرایط نادلخواه و مشاجره هام با همسرم هستم .

    ممنون میشم از دوستان عزیزم اگر راهنمایی برای حل این مشکل شخصیتی من دارن در پاسخ به کامنتم برام بزارن تا بتونم واقعا با این مشکلم روبرو بشم و حلش کنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سحر جهانی گفته:
    مدت عضویت: 1189 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و عشق خودم و همچنین خانم شایسته توانمند که نمونه کامل و بارز یه خانم موفق هستند

    من واکنشم در مقابل چالش هایی که برام اتفاق می افته

    1سریع گریه میکنم و اصلا توانایی کنترل خودم و اشک هامو ندارم

    2به شدت عصبی و پرخاشگر میشم و کنترل صحبت هام و حرفایی که میزنم اصلادست خودم نیست

    3همیشه دیگران مقصر میدونم و میگم اونا هستن که باعث این چالش و مشکلات شدند مخوصا همسرم مسول همه چالش ها و اتفاق ها هستند

    4ذهنم کاملا قفل میشه و اصلا هیچ راه حل و ایده ای به ذهنم نمیرسه که بتونم حلش کنم و از اون مشکل بیرون بیام

    5قهر میکنم و تا مدتی تو خودم فرو میرم و باکسی صحبت نمیکنم و خودم خودم رو زجر و شکنجه میدم و خودم باعث حال بدی خودم میشم و مدام خودم رو سرزنش میکنم و از درون نابود میکنم خودمو

    خیلی موارد دیگه ای هست ولی بیشترین تکرارش روی همین موارده که گفتم

    استاد عزیزم از این که خدا شمارو سر راهم قرار داد و من به این نقطه از زندگیم رسیدم واقعا خدارو شکرررر میکنم و هرلحظه که فایلاتون رو گوش میدم حس میکنم خدا داره بامن صحبت میکنه یک دنیا ازتون ممنونم و عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    عظیمه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2371 روز

    به نام خدای عشق

    خدمت استاد عزیز، مریم نازنین و همه اعضای خانواده صمیمی عباس منش سلام و عرض ادب دارم.

    خیلی وقت بود کامنت نذاشته بودم.

    اول بگم خدا معجزه وار دوره کشف قوانین زندگی رو مثل قدم دوم ، سوم ، چهارم و پنجم دوازده قدم خودش دو دستی اورد تقدیمم کرد ، یه روز خواهرم اومد خونمون و گفت کشف قوانین رو خریدم وای منو میگی دیوانه شدم گفتم معجزه از این واضحتر ، همونطور که خواهرم قدم دوم و سوم و چهارم و پنجم دوازده قدم رو خرید و منم استفاده کردم اینم خرید و الان دارم استفادش میکنم واقعا مثل یه بیمارم که رفتم پیش دکتر ، دارم عیبامو پیدا میکنم. خدایا شکرت خدایا شکرت ، خدایا شکرت . جالب اینجاست که من اول هدایت شدم به سایت شما و خواهرم اول مسخره میکرد منو ولی من توجه نمیکردم و کار خودمو میکردم و گه گداری میگفتم گوش کن ولی خیلی خیلی کم، اصلا اصراری نداشتم که بیاد تو مسیر.ولی خودش در زمان مناسب هدایت شد و الان از منم بیشتر داره پول ، خرج میکنه. اینه واقعا هدایت الهی که هر کسی در زمان خودش هدایت میشه.

    و حالا جواب سوال این قسمت:

    من اغلب وقتی به چالشی برخورد میکنم توی خودم میرم، فکر میکنم، فایلای استاد رو بررسی میکنم، قران میخونم و از خداوند هدایت میخام ، کامنتای سایت رو بررسی میکنم ، رفتارامو بررسی میکنم و اصلا سعی در پیدا کردن مقصر در بیرون خودم نمیگردم.فقط بعضی وقتا پسرام که خیلی کوچیکن مثلا تو خونه جیش میکنن و خبر نمیدن یا مثلا نصف شب بلند میشن بدون هیچ دلیلی گریه میکنن، بهانه میگیرن ، یا بیمار میشن یا نصفه شب مثلا میگن بریم پارک یا نصف شب که من خوابم میاد میگن با ما بازی کن کمی عصبانی و درمانده میشم ولی سریع به خودم میام و سرگرمشون میکنم و از خداوند هدایت میخام و اروم میشم. یا مثلا بعضی اوقات که پسر کوچیکم سرما میخوره ، چون دارو هم نمیخوره میگم اگه خدای نکرده از دستش بدم و بمیره چی؟ بعد میگم خدا خودش این بچه رو بهم داده و خودشم مواظبشه و هر وقتم بخاد میبرتش.گاهی اوقات هم موقع عصبانیت فریاد میزنم و میرم توی یه اتاق دیگه تنها میشم و اروم میشم ولی کلا خیلی بهتر شدم از قبل.بیشتر عصبانیت من به خاطر ایده الیستی ام نسبت به خودم و فرزندانم و اطرافیانم مثل مادرم و برادرم است و توقع دارم همیشه همه چیز ، پرفکت باشه و خودمم همیشه پرفکت باشم، خونه همیشه تمیز باشه بچه ها همیشه مرتب باشن و با توجه که بچه هام هنوز کوچیکن و بیشتر هم توی خونه ایم و همسرمم بیشتر اوقات سر کاره و باردار هم هسام ،کمی همیشه پرفکت بودن سخته و خیلی دارم روی خودم کار میکنم و خیلی بهتر از قبل شدم.

    توی روابط هم از مادر و برادرم خیلی توقع دارم کامل باشن و اگه اشتباه کنن سرشون داد میزنم ولی میدونم اشتباهه رفتارم.

    ممنونم استاد جان

    فعلا خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2226 روز

    سلام به استاد نازنینم و مریم عزیز و دوستان دوست داشتنی. امیدوارم حال دل همگی عالی و شاد باشه. خیلی مهمه که یادمون باشه هرآنچه تکرار می شه در زندگیمون نشأت گرفته از یه باوری هست که داره تکرار میشه. اینکه خودمون رو مسؤول هرآنچه در زندگیمون پیش میاد بدونیم. هیچ عامل بیرونی تاثیر نداره مگر اینکه خودمون به غیر از این باور داشته باشیم. خدا رو شکر می کنم که با آموزشهای استاد خیلی تو زمینه ی برخورد با چالشها پیشرفت کردم و خیلی بهتر از قبل ذهنم رو کنترل می کنم. البته کلا قبل از دوره هم گاهی خوب ذهنم رو کنترل می کردم بخصوص اگر شخص دیگه ای قویتر از من اونجا نبود می گفتم خب خودم باید هندل کنم قضیه رو. مثلا یه بار که دخترم کوچیک بود و چایی ریخت روش من اصلا به ذهنم وقت ندادم که پنکیک کنه یا حالم بد شه، در کسری از ثانیه برش داشتم بردم تو حموم و لباساشو دراوردم، بعدم همسرم رو صدا کردم که آرد از یخچال بیاره و ریختم رو تنش. شاید یه دلیلش این بود که درسم رو قبلا یاد گرفته بودم، از مامانم، که با ایمان قویش دیده بودم چقدر ذهنش رو سر از دست دادن برادرم کنترل کرد و من یهو به خودم اومدم و خجالت کشیدم که مامان که قطعا براشون سختتره چقدر با صبر و بدون شلوغ پلوغی قضیه رو پذیرفتن. اما الان قطعا آگاهانه ذهنم رو کنترل می کنم در برخورد با مسائل استرس زا و چالشی. فکر می کنم تا حد نسبتا خوبی می تونم ذهنم رو کنترل کنم. همین چند ماه پیش که ناخواسته ای برام پیش اومد که برای خیلی ها هفته ها و ماهها طول میکشه تا ریکاور بشن از اون شرایط، خدا رو شکر در عرض یه نصفه روز تونستم ذهنم رو جمع کنم و کنترلش کنم. یه چیزی که واقعا سخته در برخورد با چالشها اینه که دنبال دلیل نباشیم، که چرا اینطوری شد. من همون روز هی این فکر می یومد تو سرم که چه فکر و باور بدی داشتم که این اتفاق رو ساخت ولی هرچی فکر می کردم به نتیجه ای نمی رسیدم و سعی کردم خودم رو دیسترکت کنم. روز بعدش پاشدیم رفتیم کانادا و دیگه دور و برم شلوغ بود و این خیلی کمک کرد. خیلی خوشحالم که تو این فضا و این شرایط هستم و آگاهانه به خودم می گم الان باید حواست باشه نذاری ذهنت بره سراغ چیزای منفی. تو باید عکس العملت با آدمای عادی فرق بکنه.

    مرسی استاد عزیزم از اینکه هستین و با عشق آموزش می دین.

    امیدوارم در پناه خدای مهربون شاد و سلامت باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    سلام خدای من خوبی منم خوبم

    استاد این روزا خیلی دوست دارم تو سوالات و جواب هایی که ازم میشه پاشنه آشیل هام رو پیدا کنم نمی دونم تا چه حد موفق م ،خیلی دارم رو خودم کار می کنم، که بتونم خوب جواب بدم، چون اگه جواب های خوبی داشته باشم، یقیناً به راهکار هاش می پردازم و پیشرفت م هی بهتر و بهتر میشه

    امروز و الان که دارم این کامنت رو می نویسم دقیقا تو یه چالشی هستم و هی حواسم هست که نجواها شروع نکنن اگرم می خواد شروع کنه جلوش رو می گیرم با همین آگاهی های که دارم، تو این مدار ، با درک همین روزها ، استاد الگوی خراب شدن وضعیت مالی م، و الگوی روابط مخصوصا بین من و همسرم این روزها خیلی خیلی خیلی تکرار میشه، حتی همین الان که دارم می نویسم ، چند دقیقه پیش یه بحث و دعوایی با همسرم داشتم، و هی از خدا سوال میکنم که من باید چکار کنم….

    آیا باید این زندگی رو رها کنم ؟؟؟؟

    آیا اینها همون تضاد هایی هستند که من باید جسورانه قدم بعدی رو بردارم ؟؟؟؟

    الان دارم با خدای خودم که همیشه ، هر لحظه ازش راهکار خواستم بهم داده ، سوال می کنم و میگم خدا جونم خیییییلی دوست دارم همه چیز تو بهترین حال خوب اتفاق بیافته،و دوست دارم وقتی یه تصمیمی در مورد حل مسئله ام، میگیرم حالم عالی باشه به تو وصل باشم، واون لحظه بهترین تصمیم رو بگیرم، گفتم خدا جونم از امشب دوباره یه پیمان سه روزه باهات می بندم، که هر سحر ساعت 3 منو بیدار کن ، چون می خوام برای چندمین بار تکرار کنم گوش دادن به دوره ی دوازده قدم ، از قدم اول شروع کنم و گوش کنم و هی نکته برداری و تمرین ، و فقط این روزا می خوام حالم رو خوب در حد عالی نگه دارم و جواب سوال م ، رو تا سه روز دگه ازت بگیرم، و این بها رو حاضرم بپردازم، چون یقین دارم که اگه حتی شب ها تا صبح بیدار بمونم ارزش شو داره ،باید به جواب سوالم برسم، که….

    خدایا من با این شرایط که هروقت بحث مالی تو زندگیم پیش میاد احترام ، عزت، ارزشمندی کنار میره، خدایا منتظر جوابم هستم که تا سه روز ، کار کردن درست و حسابی رو خودم، نگه داشتن حال خوب، نشنیدن نجواهایی که گمراه م، می کنن،و روزه سکوت در برابر نازیبای ها ، ناخواسته ها….

    استاد من بیشتر اوقات وقتی با یه چالشی مواجه میشم از این راهکار استفاده می کنم، همیشه جواب گرفتم ، و به خاطر همین ه،که روش حل چالش های زندگی م، و رفتن در دلشون، همین راهکار منه،

    استاد جان متشکرم از خدایی که این هماهنگی رو بین شما و من قرار میده من دقیقاً می تونم بگم 99درصد موارد وقتی فایلی رو سایت میاد، که روح من به اون نیاز داره، از شما متشکرم که اینققققققققدر مخلصانه ، اینققققققققدر ، دست ودلبازانه میای و فایل هایی رو رو سایت می‌گذارید که ارزش شون خیییییلی زیاده، مریم جون متشکرم که رفیق و همراه دوست داشتنی عباس منش هستید و خیلی رها به ما هدیه میدهید . خدایا متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: