پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4 - صفحه 38 (به ترتیب امتیاز)

574 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب خان محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    استاد من به لطف دوره 12 قدم(1 ساله خریدیم تا قدم 4 رفتیم دوباره برگشتیم الان مرور قدم 2 هستیم)

    خداروشکر میکنم خییییلی عالی تر شدم تو شرایط استرس زا

    قبلا یادمه گریه زاری میکردم و حرص میخوردم جوری که دستامو دندون میگرفتم و همه رو مقصر میکردم

    خودمو قربانی میدونستم و خیلی مستاصل بودم و فکر میکردم دیگه راهی نیس

    به خدا کفر میگفتم که چرا واسه من مگه من چه گناهی کردم

    چون قانون رو نمیدونستم که خودم خالق زندگیمم

    البته بیشتر تو تنهایی خودم این حسای بد و ناراحتی و گریه بود و ی گاهی با امین درمیون میزاشتم

    الان به لطف خداوند و اموزه های شما خییییلی کم پیش میاد که تو شرایط استرس زا قرار بگیرم و اگر قبلا این موارد 20 روز درگیرش بودم تا رفع بشه از سرم و الان به جرات میتونم بگم در عرض نصف روز نهایتا 1 روز طول میکشه تا حالمو خوب کنم و اصولا هم درموردش با کسی حرف نمیزنم و خودم تنهایی حلش میکنم و از امین چون اونم با شما آشناس مشاوره میگیرم و اصلا خودمو سرزنش نمیکنم بابت اون ی روزی که حس بد داشتم و عصبی بودم

    یکی از باورهای خیلی عالی که کمکم کرده تو شرایط استرس زا زیاد بهم نریزم اینه

    که من مسوول زندگی خودمم و میتونم هرجوری بخوام زندگیمو خلق کنم پس اگه این مشکلی که پیش اومده رو دوسش ندارم میشینم رو خودم و باورهام کار میکنم حلش میکنم و اقداماتی که بهم الهام میشه رو انجام میدم قدم به قدم و انتظار اینم ندارم که یک شبه همه چی واسم تغییر کنه تو این مورد خاص

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    صلاح الدین گفته:
    مدت عضویت: 2340 روز

    سلام دوستان عزیز

    من در این شرایط معمولاً مسخ میشوم دست و پایم را گم می کنم واقعاً انگار هیچ کاری از دستم برنمیاد و کلا به هم می ریزم و درنهایت من شکست میخورم و نظاره گر باخت و شکست هایم می شوم .این تقریباً هر روز در زندگی من تکرار میشه.حالا دوستان عزیز بهم بگید که چه باور معیوبی دارم و راه حل ها رو هم بگید لطفاً

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      فرزاد بازیار گفته:
      مدت عضویت: 781 روز

      سلام خدمت شما من خودمم همینم یعنی یه فراموشی کوچیکی هست تو تصمیم که جالبه همین برام اتفاق افتاد اینه که کامنت شما رو که خواندم دیدم که نظاره گر نباشم یه کاری هر چند کوچک انجام بدم حداقلش رو به بهبود باشه اگه هم نه یه کاری کردم که دفعه بعد یادم نره که چرا انجامش ندادم یا چرا یادم رفت،کلا ما دوست داریم به دیگران کمک کنیم و ترحم میکنیم که بالاخره یقه خودمون گرفته میشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 653 روز

    سلام ،

    من وقتی به شرایط به سدت استرس زایی میرسیدم در گذشته اعتماد به نفس خودمو خیلی سریع از دست میدادم و انگار قفل میکرد ذهنم سعی میکردم اگر میتونم محل و شرایط ترک کنم ، خیلی وقتا درگیر میشدم و خودمو با تنش و پرخاشگری سعی میکردم خالی کنم ،، یا زمانهایی که تنها بودم بیشتر اوقات سروع میکرد ذهنم به منفی بافی و خود خوری ،، ولی خدارو صد هزار مرتبه شکر الان با آموزه های استاد عزیزم و یاری الله الرحمن الرحیم خیلی آروم شدم خودم و زندگیم رو متعلق به پروردگار میدونم تمام مال و زندگیم رو برای پروردگارم میدونم و لحظه به لحظه هدایت میطلبم و خدارو صد هزار مرتبه شکر که تک تک لحظات هدایت شدم و بهترین ری اکشن رو از خودم نشون دادم ،، خدارو صد هزار مرتبه شکر که لمسش میکنم تو تک تک لحظاتم ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت که آرام و شاد و تندرست و ثروتمند هستم ،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    هدایت شده گفته:
    مدت عضویت: 2014 روز

    سلام.

    من یک الگوی تکراری شدید که دارم اینه که مثلا در باشگاه بدنسازی احساس میکنم بعضی افراد مغرور و مثلا اخمو به من نگاه و توجه دارند ودر رابطه من دو به دو با هم منفی صحبت میکنند. بعضی روز ها این تفکر را ندارم.

    احساس صمیمیت با کسی ندارم چون با کسی اصلا گرم نمیگیرم و نمیدانم چرا این الگو رفتاری را دارم.شاید سخت میگیرم و فکر میکنم برای ایجاد رابطه کار خاص یا صحبت خاصی باید انجام دهم که از عهده آن بر نمیایم. اعتماد به نفس برقراری رابطه را ندارم احساس میکنم سرزبان ندارم و خجالتی هستم البته این موضوع جدیدا با آموزه های استاد بهتر شده ولی هنوز در باشگاه هنگام ورود استرس جمع سراغم میاید.راحت نیستم و آرامش ندارم.

    در هنگام استرس منفی بافی میکنم و سناریو از قبل تنظیم شده میبافم. و موضوع را تا سرحد قهقرا میبرم.ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    حسام فرهادی گفته:
    مدت عضویت: 2896 روز

    درود بر استاد عزیز و همه عزیزان عضو این سایت بینظیر

    خدارا شاکرم و سپاس از استاد عزیز، که انگار تو زندگی تمام ما هست و تک تک زندگی ما تفصیر میکنه،و مثل یک معلم کمک میکنه تا زندگیمون رفع اشکال بشه.

    داشتم فکر میکردم که چقد ما میتونیم به درون خودمون مراجعه کنیم و با شناختن بعضی از روحیات و اخلاقیاتی که مورد پسند خودمون هم نیست و با بهبود آنها باعث میشن زندگی بسیار بسیار بهتری داشته باشیم،

    و اما جواب الگوی تکرار شونده چهارم‌،

    من قبلا در چنین موارد به شدت دنبال مقصر میگشتم و بسیار بهش فکر میکردم و بدبین آن شخص یا اشخاص میشدم، الان هم هستم اما خیلی خیلی کمتر(چون زورم به ذهنم نمیرسه که کامل بر طرفش کنم) ، و خودم را اینجوری قانع میکنم این اتفاق ظاهرش ناخوشایندو آمده که منو رشد بده(هر اتفاقی بیفته به نفع منه)

    ودر بعضی موارد هم فرار میکنم،و یواشکی شونه خالی میکنم که روبروش بایستم، که اینجا هم خودمون نمیتونم قانع کنم که چرا فرار، از یک طرف هم میگم کار باید با لذت باشه و عشق، آخه چه کاریه من زجر بکشم، و جلوش بایستم شاید هم قانون رنجو لذت نمیتونم اجرا کنم،و ذهنم را قانع کنم،نمیدونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    زینب سلمانی گفته:
    مدت عضویت: 585 روز

    سلام و احترام خدمت استاد عزیز

    من در شرایط سخت و استرس زا

    دچار استرس‌ و راه رفتن میشم و نگرانی

    اگه بار احساسی داره گریه میکنم

    و همزمان با شروع موضوع استرس زا مستقیم به فکر این هستم که چی شد موضوع به وجود اومد؟ چرا من و اینقدر به هم ریخته ؟چه گیری دارم به این موضوع؟ و چه کاری باید انجام بدم تا برام حل بشه

    و اگه استرسش زیاد باشه و حل کردنش طولانی بشه ،دلم میخواد بخوابم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مهناز گفته:
    مدت عضویت: 1471 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم عزیز و دوستان عزیز این خانواده صمیمی ،

    استاد عزیزم با تشکر از این فایل های بسیار اموزنده و موثر و عمیق من میخواستم سوالی را مطرح کنم و امیدوارم بتوام جوابم را دریافت کنم .

    شما در مقدمه همه این این فایلها در خصوص پترن گفتید که همه اتفاقا ت زندگی خودمان را خودمان داریم خلق میکنیم با کانون توجه مان و فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال میکنیم ،

    اگر اتفاقی در زندگی ما هر چند وقت یکبار تکرار میشود نشانه این این است که باورهایی در ذهنمان داریم که اونقدر قوی هستند و دارن اون اتفاقات را رقم میزنند اگر مثبت هست که فبها ولی اگر منفی هست باید اون باورهایی که باعث خلق و تکرار این اتفاقات میشود را پیدا کنیم ، روی اونها کار کنیم و دلایل منطقی براشون بیارم تا اصلاح بشوند و هر روز بهتر و بهتر شوند تا اینجای درست و قابل قبول سوال این أست مثلا من بیزنسی دارم یک اتفاق در مورد یک قرارداد به شکل یکسان مرتب داره تکرار میشه من که یکی از اعضای شرکت هستم روی خودم دارم کار میکنم و اون باور مخرب رو دارم از بین میبرم ،چطور جلوی تاثیر ذهنیت و باور مخرب بقیه اعضای شرکت را روی این قرارداد بگیرم که این انقاق تکرا.ر نشه ؟

    جواب شما در بغضی سوالهای مشابه مثل تاثیر روی افراد خانواده و بقیه را شنیدم که گفتید شما فقط روی خودتان کارکنید جهان بقیه کار را انجام میده .

    ایا در مورد این سوال هم همینطوره ایا من با اصلاح باور مخربم میتونم جلوی تاثیر افکار منفی شرکام روی کار مشترکی که داریم بگیرم؟

    چون واقعا بیشتر از یک سال و خورده ای هست که درگیر این موضوع هستیم که قرارداد تا دقیقه نود پیش میره و بعد همه چی از هم میپاشه و به مرحله نهایی و نتیجه نمیرسه.

    منتظر جواب شما استاد عزیز و دوستان و همراهان عزیز سایت هستم .

    خدای مهربان هدایتگر راه همگی ما باشد

    سپاسگزارم از لطف همه

    دوستتان دارم

    مهناز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    دانیال گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی

    هنگام بوجود آمدن شرایط استرس زا اول میگردم ببینم من چه اشتباهی کردم که این شرایط بوجود اومده و شروع میکنم به سرزنش کردن خودم و به خودم میگم باید فلان کارو میکردی یا فلان کارو نمیکردی

    یا میخوابم ، مثلا 8 شب 9 شب میرم تو تخت و میخوابم ، انگاری ی جوری با خوابیدن از اون شرایط فرار میکنم

    یا میرم تو خودم و مودم میاد پایین

    یا شیرینی و غذای نامناسب میخورم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    بنام خدا

    سلام استاد عزیزم این سری فایلها خیلی عالیه ازت ممنونم وتشکر از دوستان گلم برای نوشتن دیدگاهشون

    برای من هم دقیقا همینه وهرازگاهی همه چیزهایی که استاد گفت اتفاق میفته

    من هرازگاهی چیزی رو گم میکنم ،یا دعوام میشه با خانواده همسرم

    ولی خب برام عادی شده که طبیعیه

    اینکه اگه یه اتفاقی داره هی تکرار میشه طبیعی نیست وباید بتونم دلیلشو پیدا کنم

    چه باوری تو مغز منه ؟؟

    من نتونستم این باگ پیدا کنم

    من وسایل زیادی جا میزارم گم میکنم

    امیدوارم بتونم پیدا کنم

    خیلی دوست دارم این دوره رو بخرم

    ممنونم استاد عزیزم که این مساله وچالش رو عنوان کردی

    ازکامنت های دوستان به یه نکته رسیدم تمرکزوتوجهم خیلی کمه ودقت نمیکنم روی چیزی وقتی استرس میگیرم ذهنم کار نمیکنه

    راجب نکته دوم که گفتم هراز گاهی بحث ودعوام میشه خوبی کردن زیاد

    صحبت راجب مسائلم

    چارچوب نداشتن برای روابط صمیمی

    درددل کردن منجر میشه به سواستفاده

    خدایا شکرت که علت این دوتا کارمو پیدا کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    حسین و عباس گفته:
    مدت عضویت: 1378 روز

    سلام

    خیلی خوشحالم که در کنار شما دارم رشد میکنم و من چالش هایی که باهاشون روبه‌رو هستم رو میخواستم بیان کنم

    لطفا اگر راهکاری دارین یا شما هم این مسائل رو داشتین که قبلا حلش کردین کمک کنید ممنونم

    مسائل اینطور تکرار میشن که هر یک ماه یا دوماه یک بار من با مشکلات جسمی شدید روبه‌رو میشوم مانند یبوست شدید ریزش موشدید و شوره سر بسیار خسته بی حال میشوم اصلا یه ناامیدیه سنگینی مثل بختک میوفته روم که تمام حال روحم دانسته هام ایمانم باورام رو نابود میکنه انقدر قدرتش زیاده که منو کلا از مسیر میکنه بیرون

    مواردی دیگه هم الان داره یادم میاد مثل گوش دادن اهنگ های چرت پرت غمگین و ناراحت کننده

    بحث جدل و ناراحتی با خانواده

    نرفتن به باشگاه

    نارضایتی از خواب

    کسل بودن

    چنین مواردی در من باعث شده انسانی دمدمی مزاج باشم و تمرکزم پراکنده شود روی موضوعات بسیار بیهود و ناکارامد

    این موضوع باعث شده که بنده سرعت حرکتم به سمت خواسته هایم بسیار کند شود و نتایج دلخوا و رضایت بخشم رو دریافت نکنم

    خب بریم برای حل این چالش و ببینیم چ نتایج برامون داره

    در پناه رب

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: