پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-07 06:28:452024-02-14 06:17:49پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوندی که من را انسان آفرید و هدایتم کرد
سلامممم به خوشتیپ ترین و آگاه ترین استاد دنیااااااا امیدوارم که حالتون عالیییییییییییییییییی باشه
سوال
وقتی با شرایط استرس زا یا چالش برانگیز مواجه می شوی، معمولا چه واکنشی نشان می دهی؟
خب استاد جانم من هم یادم نمیاد که از اون وقتی که هدایت شدم توی شرایط استرس زای شدید قرار بگیرم
فقط یادمه توی دوران امتحان ها یبار سر یه امتحان یه استرس کوچولو گرفتم
((من اصولا سر هیچ امتحانی استرس نمیگیرم و در نهایت آرامش امتحان میدم حتی اگر هیچیم بلد نباشم بازم استرس نمیگیرم:))
خلاصه دیدم یه کوچولو استرس دارم شروع کردم حرف زدن با خداوندم و استاد جانم آرامش تمام وجودم رو فرا گرفت
به نظر من توی همچین شرایطی اولین کاری که باید بکنیم اینکه آروم بشیم
چون وقتی ارومیم الهامات خداوند رو دریافت می کنیم
خداجونم عاشقتممممممممممممممممممممممممممم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههههههههههههههههههههههه
استاد جانم خدارو شکر که دارمتون
عاشقتونممممممممممممممممممممممممممم
سلام استاد جان مریم جان وهمه دوستان عزیزم. بله استاد وقتی مشکلی پیش میاد من همیشه اول از همه دنبال مقصر هستم. اما از وقتی با شما هستم همه رو ربط میدم به افکار خودم چون دیگه بهم ثابت شده که تمام اتفاقات اطرافم برمیگرده به خودم. استاد جان الان که فکر میکنم میبینم خیلی وقته شرایط استرس زا برام بوجود نمیاد وهر روزم زیباتر وقشنگتر از دیروزه خدای مهربانم را شکر گذارم ودست شما رو میبوسم. شاگردتون سمیه 38 ساله از مشهد
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام بر استاد عزیزم ، مریم نازنین و اهالی عزیز این خانه
سوال پرسیده شده : ( الگوهای تکرار شونده )
1 ) من معمولا چیزهایی رو جا میزاشتم و دست به جا گذاشتنم عالی بود !!!!
به طوریکه یه وقتایی اونقدر مسئله مهم بود که مجبور می شدن دوربین رو چک کنن تا مطمعن بشن من فلان چیز رو جا گذاشتم و مالک اصلی منم و یا لباسها و وسایل مهمی که زیاد ازشون استفاده می کردم وقتی همرام جایی میبردم ( نه همیشه ) ولی اکثر اوقات جا میزاشتم و قبلا حساااابی خودمو سرزنش میکردم ولی خدارو شکر از وقتی فایل (( عزت نفس )) رو خریدم و استفاده میکنم
خییییلی بهتر شدم . یعنی هم چیز کمتر جا میزارم اگرم بزارم وسیله چندان مهمی نیست و مهمتر این که اصلا خودمو سرزنش نمیکنم و
همش با خودم میگم شیرینم هییییچ اشکال نداره دفعه دیگه بیشتر حواستو جمع کن . حالا که چیزی نشده . گوشیت که نبوده ، کیف پولت که نبوده ، کارت بانکیت که نبوده و مدارک مهمت که نبوده …….
اینها باعث شده که شکر خدا این الگوی تکرار شونده خییییلی کمتر بشه .
2 ) قبلا در اکثر مواقع وقتی به چالش بزرگی میخوردم مثلا به هر شکلی آقایون بهم زور میگفتن ( بی دلیل ) یا کس یا کسانی کار زشت و ناحقی رو بهم نسبت میدادن
یا وقتی برگه خلافی ماشینمو میدیدم و متوجه میشدم
جاهایی برام خلافی خورده که من اصلا روحمم اونجا نبوده چه برسه به ماشینم و …..
خون جلوی چشامو می گرفت و دلم میخواست با اسلحه بزنم مغز طرفو یا اون ارگان رو بترکونم و بعد کلللی خود خوری و اعصاب خوردی چنان خوابم میگرفت که انگار سالهااااست نخوابیدم ، بدنم چنان سست میشد
که اگه بیرون بودم دلم میخواست در کسری از ثانیه برسم خونه و بیوفتم رو تخت و اگرم خونه بودم که به حالت کرختی عجیبی
ممکن بود حتی تا سه ساااعت بخوابم و البته وقتی بیدار میشدم حالم بهتر بود و بهتر فکر میکردم و بهتر تصمیم می گرفتم .
که بازم خدارو شکر خییییلی وقته که اینجوری نشدم و اتفاق به شدت ناجالب که بدجور منو به هم بریزه نیوفتاده . ( یا شاید به قول استاد جانم من بزرگتر شدم )
3) در روابط قبلا من در 99% مواقع وقتی وارد رابطه ایی میشدم خیلی زود متوجه میشدم طرف یا سیگاری یا الکلی تییییره ، یا اعتیاد به یه نوع ماده مخدری داره ( که البته برای من خیییلی مهم بود ولی ممکن بود این نوع مواد برای جامعه مهم نباشه و رواج زیادی داشته باشه بین خانمها و آقایان ) که برق آسااااا پرونده طرفو می بستم و می گفتم ول کن بابا…. تنها باشم بهتره تا کلکل کردن با اینجور پسرا و مردا !!!!!!
اینم بگم که من ازدواجم هم فقط دو سال طول کشید و متوجه شدم شوهر سابقم اعتیاد شدید دارن و متاسفانه این الگوی تکرار شونده هنوز در زندگی من هست و البته باز هم خدارو شکر کمتر شده و
امیدوارم با قرار گرفتن در مدار خرید محصول عشق و مودت بتونم این الگوی تکرار شونده رو اول از ذهنم و باورهام و بعد دنیای فیزیکیم حذف کنم به امید الله .
4) در مورد مسایل کاری من همیشه به پست کارگردانهایی میخوردم که پول بازیگران رو یا نمیدادن یا به هر دلییییل کمتر از قرارداد میدادن و من هر دفعه میگفتم
دیگه بمیرمم با این آدما کار نمیکنم ولی باز و باز و باز هممممم کار میکردم و بعدش حرص میخوردم و اعصابم خراب میشد و شیرینی شبهای اجرا به کامم تلخ می شد .
5) در گذشته نه چندان دور که از قانون جذب هم به واسطه فیلم راز نا امید شده بودم هرررررر اتفاق ناجالبی رو به خدا نسبت میدادم و بهش شکنجه گر و بیرحم و سفاک میگفتم و کللللی گریه میکردم و بعدشم که خوابم میگرفت . خوابی تلخ و طولانی …..
الله اکبر الان که خودم دارم فکر میکنم میبینم خدایاااا
من حتی مدار ناراحتیها و اعمال بعد از ناراحتی ها مم عوض شده
در واقع از خییییلی خشونت و غم ، تا حد زیادی به مسلط شدن به خودم و افکارم و گرفتن افسار ذهن طغیانگر و طوفانی ام شدم الهههههی شکر الهههی شکر ….
و اینها نتیجه تازه اندکی کار کردن روی خودم و ذهنم بوده که هم از خودم ممنونم هم از خدای خودم هم از شما شایسته ترین استاد دنیاااا
5) الگوی تکرار شونده دیگه تو زندگیم خراب شدن چند وقت یکبار ماشینم بود که به فضل خدا اینهم خیییلی کمتر شده و جای بسی خوشحالی و تحسین خودم که نشان از تغییر باورها و مدارم بوده .
6) و برسم به مهمترین الگوی تکرار شونده زندگیم یعنی مسائل مالیم که متاسفانه هنوزهم ادامه داره اینه که :
من در محدوده ای از زمان پول خوبی میسازم و خوشحال و خندانم که داره درآمدم بیشتر و بالاتر میره که یک دفعه به هزار و یک دلیل ( که خوب میدونم به خاطر باورها و ترمزهای مخرب خودمه )
چنان با سر میرم تو دیوار که خدا شاهده قشنگ میرم زیییییر صفر کلوین !!!!!!!!
و بعد دوباره روز از نو روزی از نو و من با جسم و روح و روانی خسته و لگد مال شده و زخمی دوباره باید از جا بلند شم و این سیکل معیوب سالهااااست که تو مسائل مادیم داره تکرار میشه که از خداوند وهاب میخوام که منو در مدار درست و صراط المستقیم قرار بده و سوراخهای سطل روزیم گرفته بشه تا بتونم ثروت و درآمد پایدار داشته باشم .
چقدر این سری فایلها داره درست و بجا بهم هدیه داده میشه تا بتونم بهتر و واضحتر مسیرم رو به سمت ستاره قطبی عزیز بکشونم و آسان شوم برای آسانیها.
استادم سپاسگزارم .
بماند به یادگار
شیرین
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان عزیزم
داشتم به این موضوع فکر میکردم که من زمانی که به یک مسئله استرس زا یا ناراحت کننده برمیخورم چطور رفتار میکنم!
من خودم کلا شخصیت آرومی دارم و به ندرت به مسائل استرس زا برمیخورم مخصوصا از 3یا4سال گذشته که دارم روی خودم و آگاهی به قوانین کار میکنم خیلی کم برام پیش میاد اما معمولا برخورد من اینه که سعی میکنم اون ناخودآگاهم رو که از گذشته من شکل گرفته آگاهانه خشمم رو کنترل کنم آرام تر با مسئله برخورد کنم و یا خودم رو ازون فضای متشنج دور کنم اینو میدونم که اگر به احساس بد ادامه بدم قانون میگه که تو شرایط بد و بدتری رو تجربه میکنی پس سعی میکنم خودآگاه توی همون لحظه این موضوع رو به خودم یادآوری کنم و از احساس بدم کم کنم تا به خنثی برسم حداقل
میتونم بگم از زمانی که دارم روی خودم کار میکنم چون نسبت به قانون آگاه تر شدم خودم رو از فضاهایی که ممکنه احساسم رو بد کنه فاصله میگیرم نمیتونم بگم خوبه خوب شدم اما شکر خدا خیلی خیلی بهتر شدم و بهتر میتونم ذهنم رو خودآگاه تر کنترل کنم و خودآگاه تصمیم بگیرم و مخصوصا یه نکته ای که بهم خیلی کمک میکنه اینه که من فضای ذهنی ام رو مثل آسمون در نظر میگیرم و مسائل و مشکلات رو مثل ابر در حال گذر در نظر میگیرم که این ابرها میان و میروند و ماندگار نیستند و این نگرش بهم کمک میکنه تا بیشتر این مسائل ناراحت کننده رو غیر اصل بدونم و کمتر بهشون بها بدم و باهاشون همذات پنداری کنم و خودم رو درگیرشون نکنم و سعی میکنم اون ورودی های حسی رو فقط مشاهده کنم بدون اینکه باهاشون همذات پنداری کنم و بخام بهشون واکنش بدم این حالت ایده آلی هستش که هی سعی میکنم خودآگاه خودم رو توی ای وضعیت قرار بدم و هرچی بیشتر خودم رو توی حالت خودآگاه قرار میدم و تصمیماتم رو بر اساس خودآگاه میگیرم در لحظه حال من بهتره شکر خدا
تقوی! من عاشق اینم توی این موضوع تقوی هی بهتر و بهتر بشم چون تقوی منو هم در دنیا و هم در آخرت در بهشت قرار میده و این انتخابمه
همیشه به یاد الله مهربان باشید
سلام استاد عزیزم .
استاد من وقتی توی این شرایط قرار میگیرم.انگار اینهمه تلاش ذهنی گ انجام میدم.میره رو هوا دقیقا مثه برگی تو باد میشم ک با هر وزش پلایمی ب این طرف و اونطرف میره.ب شدت ب هم میریزم.وسریع واکنش نشون میدم.دلم میخواد هرچی اون لحظه ب ذهنم میرسه چ بد چ خوب انجام بدم.بشدت تعادلم رو از دست میدم..پرخاشگری میکنم.هی میخوام از خودم دفاع کنم.و کلا وضع اسف ناکی دارم.
با سلام ودرود خدمت استاد و خانم شایسته عزیز
من در زمانی که توی یک بحث شدید قرار میگیرم به طوری که دیگه واقعا نمیتونم خودمو کنترل کنم ویا بحث واقعا شدیدواسترس زا میشه من اون محل رو ترک میکنم یک مسیر زیادی رو پیاده میرم آنقدر پیاده میرم که یکم فکرم آروم تر بشه وتا چند روزیا چند هفته بااون افراد ارتباطی نمی گیرم چون با دیدن اون افراد یا اون مکان همه اون حس بحث،
جنجال دوباره برمیگرده وتا زمانی که آروم نشم واون اتفاق یک جوری از یاد نبرم دوباره اون افراد ارتباط نمیگیرم که اکثر مواقع خیلی زود توی یکی دو روز بعد دوباره برمیگردم واون بحث یا مشکل تموم میشه.
استاد با تمام وجود ازتون بابت تمام فایل ها سپاس گزارم.
برای شما وتمام اعضای سایت آرزوی خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت رو دارم.
سلام و درود خداوند یکتا و هدایتگر به استاد عزیز و دوست داشتنی من و مریم جان اول از همه یکی از شکر گذاری من بابت وجود شما دو فرشته ی زندگی ام است .
ودر پاسخ به این سوال بگم که زمانی که من با مسئله ای استرس زا قرار می گیرم تپش قلبم زیاد میشود،عرق سرد میکنم و گاهی دستم هم می لرزد.
وزمانی که من خدمت سربازی بودم وقتی مسئله ای پیش می اومد که در حل آن ناچار بودم یا به هر دلیلی خسته بودم و حالشو نداشتم تنها چیزی که تمام وجود من را سبک و راحت و آرام میکرد گریه کردن بود و فکر کنم که کمترین زمانی که مثل باران اشک می ریختم نیم ساعت بود. وگاها بیشتر.
دوستتان دارم،در پناه خداوند شاد،سالم،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خداوند مهربان.
سلام استاد عزیز.
حتما و صد در صد این تیکه ی اول فایل خیلی خیلی خیلی مهم هست که داره تو این چندتا فایل تکرار میشه.
و رمز باور سازی و منطق ساختن همین تکرار و تکرار هست، که خود همین تکرار کردن هم نیاز به تکامل داره و کنترل ذهن که دست ذهنت رو بگیری و عادتش بدی به تکرار اصولی که ذهن نمیدونه چه برکتی پشتش هست.
استاد من قبلنا،تو شرایط احساسی بد و استرس عصبانی میشدم و به خودم خسارت میزدم،مثلا
میزدم یه چیزی رو میشکوندم.
ولی تو این چندسالی که با شما هستم اولا سعیم اینه که تو مسائل کوچیک خنثی باشم و اهمیتی ندم.
نمیدونم، شاید اینم یه فرار کردن به حساب بیاد یا آشغالا رو زیر مبل کردن.
که امیدوارم تو این چندتا جلسه و باز امیدوارم با فایل تکمیلی شما استاد عزیز متوجه این موضوع هم بشم انشاالله.
ولی دربارهی مسائلی که برمیگرده به باورهایم و تجربیاتی که بر اساس بارهام تو زندگیم رخ میده و دوستشون ندارم، کارم اینه که سکوت میکنم و با کسی حرف نمیزنم و خیلی پیاده روی میکنم.
یعنی این الگو رو زیاد تکرار میکنم.
و در مواقعی که به ندرت پیش میاد که دیگه کنترل کردن ذهنم خیلی سخت میشه میگیرم میخوابم.
استاد نمیدونم که با طرح این سوالات میخواهید ما رو به چه درکی در مورد خودمون برسونید،
ولی مطمئنن نتیجه ورای تصور ماست،
یادم نیست تو کدوم دوره هاتون گفتید که از رفتارهامون میتونیم متوجه بشیم که چه باورهایی داریم،
ولی اون لحظهی حساس که باید خود آگاه باشیم و مچ خودمون رو بگیریم، برای من هنوز 5درصد هم اتفاق نیافتاده،
امیدوارم که به این نقطه برسیم هممون که هر لحظه خودآگاه باشیم نسبت به اعمال و رفتارمون.
در مورد جلسه قبل هم یه موضوعی یادم اومد که این الگو زیاد برام تکرار میشه که هر وقت خواب بد یا ترسناک میبینم و بیدار میشم میبینم که به پشت خوابیدم. یعنی غیر ممکنه که من تو این حالت باشم و خواب ترسناک نبینم،
و نمیدونم آیا ریشه در باورهای من داره یا نه.
استاد ممنون از این همه لطف و سخاوت شما.
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و عزیز دلشون با این
فایل های بی نظیر که واقعا هیچ جای دیگه نظیرش و نمیشه پیدا کرد
و سلام خدمت دوستان عزیزم که با کامنت هاشون باعث رشد و پیشرفت من در این مسیر میشن
خیلی خیلی خوشحالم که در این مسیر هستم و هر روز دارم یه آگاهی جدید و کشف میکنم
و در درون خودم نقطه ضعف هایی و پیدا میکنم که تا قبل پیدا کردنشون فکر میکردم باید همینجوری باشه چون از گذشتگان به من به ارث رسیده و فقط ذهن من اینجوری باور کرده
ولی وقتی همون جوری که استاد تو دوره 12قدم اشاره کردن که میشه جور دیگه ای هم فکر کرد و هر چیزی و تا خودتون بهش نرسیدین قبول نکنین و خداروشکر هر روز دارم تو این مسیر بهتر و بهتر میشم…
در مورد سوال این فایل من وقتی به شرایط استرس زا مواجه میشم
کاری که میکنم بیشتر مواقع همون لحظه عصبانی میشم ولی خیلی زود ارام میشم و
میریزم تو خودم و در درون خودم باهاش میجنگم.
البته به لطف خدا و آموزه های استاد خیلی بهتر از قبل شدم
ولی هنوز هم این واکنش ها را در مورد پاشنه های آشیلم دارم
و به خودم تعهد دادم که هر بار بهتر و بهتر شدم و همیشه به خودم میگم اگه استاد تونسته منم میتونم یا اگه خیلی از بچه های سایت تونستن منم میتونم و انگیزه میگیرم و هر روز سعی میکنم بهتر از قبل بشم…
ممنونم از استاد و بچه های سایت که وقت گذاشتین و کامنت منو خوندین…
سلام ودرودخدمت استاد بزرگوار و عزیزم جناب آقای عباس منش ممنونم از اینکه ماروبه راه درست زندگی هدایت میکنیدالگوی تکرار شونده من زمانی هست ک باپارتنرم دعوام میشه اصلاانگاردنیابه سرم خراب شده واصلا هیچی برام مهم نیس تاجایی ک حتی میلی به غذاخوردن ندارم اصلاباتمام دنیاقهرمیکنم ولی اززمانی فایلهای شماروگوش میدم خیلی شرایطم بهتر شده و دیگه مثل قبلنا اون حالتابهم دست نمیده واین رفتارالانمومدیون گوش دادن به فایلهای شمامیدونم
باتشکر فراوان از زحمات بی وقفه شما،️️️️