پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 17
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-22 06:31:002024-08-04 11:31:14پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام یگانه خالق هستی …
سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ..
وسلام خدمت بچههای خوب سایت …
وسوال بسیار خوب استاد عزیزم…..
چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار میکنید؟یعنی بااینکه فهمیده اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام میدهید؟……
یکی از اشتباهات من اینه زود عصبانی میشم .
البته العان خیلی خیلی بهتر شدم ،وخیلی مراقب هستم که سریع واکنش نشون ندم ..
ولی واقعا یه وقتهایی کلا ازدستم درمیره ….
مورد بعدی اینه که توی بحث پس انداز کردن خیلی ضعیفم وبارها شده رفتم باپولهام طلای باارزشی خریدم .
ووقتی که حالا به هر دلیلی پول لازم داشتم میرم طلاهام رو میفروشم..
وجالبه همینکه میفروشم دقیقا همون مقدار پولی که نیازداشتم میاد دستم وبه خودم میگم دیگه تکرار نمیکنم…..
مورد بعدی یه وقتهایی باصدایی بلند جلو بقیه غریبه با دخترم پسرم یاهمسرم صحبت میکنم واصلا تواون لحظه هیچ کسی رو نمیبینم ..
وخیلی باعث ناراحتی بچهام میشم …
البته فقط با بچهام و همسرم اینطور هستم …
ومورد بعدی ،درمورد رژیم غذاییم هست که نباید شیرینی جات وکربو استفاده کنم .ولی گاها استفاده میکنم وخیلی زود پشیمون میشم….
واین که خیلی وقته استارت یادگیری زبان رو زدم شروعش کردم ولی باز به دلایلی ولش کردم ….
مورد بعدی هم برمیگرده به باورسازی من درموردکارهایی که میخوام .میرم انجام میدم واصلا فراموشش میکنم
ادامه بدم چرا چون درگیر تمرینات وباشگاه واین چیزام….
مورد بعدی هم اینه البته العان خیلی کمتر شده ولی گاها انجامش میدم که پیش آمده یکی رو قضاوت کردم ..
وچون دخترم بامن تواین مسیره ..وماباهم خیلی صحبت میکنیم ..اون سریع بهم یادآوری میکنه وکلا همونجا تموم میشه ..
ولی همینکه ذهنم یهو میره سراغش خیلی واقعا آزارم میده میدونم کاراشتباهیه ولی تکرار میکنم ……
ویه اشتباهی که من زیاد تکرار میکنم .واقعا خیلی ازدست خودمم عصبانی میشم ..
اینه زود یه حرفیو باورمیکنم ..
اگرکه اون شخص شناس باشه وبهش اعتماد هم داشته باشم بدتر ..
وسرهمین موضوع همون آدمی که اینقدر بهش اعتماد دارم منو مسخره میکنه ودستم میندازه …
وهرباربه خودم میگم تکرار نکنم باز انجامش میدم ..
.
العان که داشتم اینارو مینوشتم .باخودم گفتم ،ببین دونه به دونه ی اینها وحتی شاید چیزهای دیگه هم باشه اشتباهات دیگه هم باشه که یادم نیست العان ..
اگر روشن کارکنم چقدر میتونم بهتر باشم وچقدرازلحاظ بهبود شخصیتی پیشرفت میکنم …
درکل خیلی بهترازقبلم شدم خیلی زیاد ..
ولی اینو میدونم خیلی هم بهتر از اینها خواهم شد ….
اگر متعهد باشم به کارکردن روی خودم .
که اینکه ،سقف خواسته ام کوتاه نباشه..
که اینکه خودمو لایق بهترازاینها بدونم …
استاد جان سپاسگذارم ازشما به خاطر این فایل بسیار عالی وسوالات بسیار خوب وقابل تامل …..
در پناه خداوند یکتا همگی شاد وخوشبخت وسلامت باشید
استاد دوستت دارم،
سلام به مریم عزیز
چقدر به نکات خوبی توجه کرده بودین و جالبه منن تمام این اشتباهات رو دارم
و در نوشتن کامنت توی ذهنم بود بنویسم ولی اون لحظه یادم رفت
ممنونم که خیلی خوب نوشتید منم مثل شما کارهارو دقیقه 90 انجام میدم و کلی غر میشنوم و یادگیری زبان که ی مدت پیش میرم بعد بیخیال میشم و موارد دیگه که خیلی خوب یادآوری کردین ممنونم
سلام و عرض ادب
خدمت استاد عزیز و دوستان گرانقدر
استاد عزیز،من وقتی از مسیر و فایل های شما استفاده می کنم،نتایج و احساس خیلی خوبی را تجربه می کنم
اما نتایج پایداری تجربه نکردم
و نتایج به صورت سو سو پیش می رود
می دانم که مسیر درست همین است اما پس از نتیجه ای خوشایند به مسیر قبلی و پاشنه های آشیل ام باز می گردم و واقعا بسیار نا امید و ناراحت و افسرده می شوم که نتوانم به آرزوهایم برسم، گاهی غرق در شبکه اجتماعی می شوم،معمولا صبح ها حال بهتر و انگیزه بیشتری دارم اما به مرور نا امیدو بی انگیزه می شوم.
صداهای سرم خیلی زیاد می شود و چون به نتایج پایدار نمی رسم انگیزه ام را از دست می دهم و دیگران برایم پررنگ می شوند…
و ترس جای ایمان را در وجودم را می گیرد…
متاسفانه استاد عزیز متوجه شده ام که پاشنه های آشیل زیادی به ویژه در احساس و باور ارزشمندی و لیاقت و روابط دارم که خیلی این مدت مرا می آزارد …
لطفاً مرا در تهیه مورد نیاز هم اکنونم و راهکارهایی جهت افزایش امید و انگیزه و ادامه دادن پرقدرت و دریافت نتایج پایدار راهنمایی بفرمایید…
دوره هایی را از سایت تهیه نمودم
اما نیاز به ایجاد انگیزه و اصلاح و تغییر نظام باورهایم به صورت اساسی دارم
اما واقعا احساس می کنم چگونه این همه پاشنه های آشیل را چگونه و در چه مدت زمانی می توانم از بین ببرم و این خیلی مرا ناامید و بی انگیزه می کند…
از استاد عزیز و دوستان هم فرکانسیم ممنون میشم اگر راهکار مناسب یا تجربه مشابهی دارند مرا راهنمایی کنند.
در پناه خداوند باشید.
سلام استاد وقتتون بخیر
و اما سوال تامل برانگیز این قسمت برای من :
چه الگوهای تکرار شونده اشتباهی من دارم که بااینکه میدونم اشتباهه اما بازم انجامش میدم ؟!!!
_من زیاد توجهم به نکات منفی زندگیم و مشکلاتم هست و متاسفانه عادت دارم در مورد مشکلاتم با خانواده و همسر ، با دیگران صحبت میکنم ریشه ش نمیدونم چیه ممکنه احساس قربانی بودن باشه ممکنه بخوام ترحم کسی رو داشته باشم که من چقدر خوبم و اما دیگران ، چه بدی هایی که با من نکردن! کلا خوب صحبت میکنم اما اصلا عملگرا نیستم و تیتروار و روزنامه وار فایلها رو گوش میدم اینهمه دوره از سایت خریدم یکیش رو هم تموم نکردم نهایتا تا قسمت 5 و 6 و دوباره برمیگردم عقب !!
فایلهای رایگان و تمام !!
_من به طرز عجیبی به کبوترها دونه میدم و دلسوزی خیلی خیلی بیجا در حق همه دارم طوریکه همیشه از این دلسوزیم ضربه میخورم همیشه مالم رو از دست میدم و دوباره از صفر و در واقع قدر نعمتهایی که خدا بهم داده رو نمیدونم !!
_به دیگران زیاد خوبی میکنم و از خودم میکنم برا بقیه و خودمو وقت بقیه میکنم و این مشکلات توی رفتار من باعث میشه تو رابطه با دیگران و با همسرم به مشکل بخورم !!
_تو اعتمادم به دیگران فکر میکنم همه مثل خودم هستن و به همه اعتماد بیجا میکنم و خوشبینی مسخره ای دارم که این باعث میشه همیشه ضربه بخورم !!
_مدیریت مالی اصلا ندارم و بااینکه در رفاه بودم و خدا نعمتهاش رو بهم میرسوند اما من هیچی پس انداز نمیکردم !
_تو روابط همیشه روابط اشتباهی دارم و تقریبا اولش همش بااینکه من چه دختر خوب و خاصی هستم شروع میشه ، بعد من وابسته میشم که در نهایت به شکل زشت و مسخره ای اون رابطه از هم میپاشه!!
_خودم قدر خودم رو نمیدونم و برا خودم ارزش قائل نیستم پس جهان هم برام ارزش قائل نیست و آدمهای خوبی رو سرراهم نمیذاره مثلا همیشه من میگفتم من کسی ام که باید خرج کنم من کسی ام که باید زندگیم رو بسازم و این فکر بیخود باعث شد با کسی ازدواج کنم که از نظر مالی صفر بود و شروع مسیر ، و بعد هی خودم خرج کردم و خرج کردم و…. آخرم بدهکار ایشون شدم یه چیزی و لطف مکرر شد حق مسلم و باز هم با همسرم به مشکل خوردم و به جدایی رسید !!
_ انگار تو گفتگوهای خودم بدم نمیومد بگم جدا شدم و تمام توجهم رفت سمت طلاق و هرجا نگاه میکردم تو تمام همکارام ، تقریبا رابطه قشنگی نمیدیدم و همه از ازدواج ناراضی بودن و آخر هم جدا شدم و واقعا میخواستم جدا بشم !!
_ خیلی خوب حرف میزنم ولی عمل نمیکنم و کسب و کارم رو ، که علاقه به قنادی دارم 4 ساله دارم ریزریز برا خودمون درست میکنم اما بعنوان شغل ادامش نمیدم با وجود اینکه کلی علاقه دارم بهش !
_در مورد حق و حقوقم با وجود اینکه خوب میتونم صحبت کنم اما هیچوقت صحبت نمیکنم و همش یچیزی درون وجودم میگه هییییس!! ولش کن این دیگه گذشت هیچی نگو بیخیالش شو !! ریشه این رو میدونم چیه !
از بچگی مادرم مظلوم واقع شده بود و زن دوم خانواده بود و بهش ظلم میشد و خودش برا خودش ارزش قائل نبود و همه خانواده اذیتش میکردن و خودش به این باور رسیده بود که ارزشی نداره و زندگی در بهترین حالت همین سروکله زدن های دائمی با پدرم و بقیه افراد خانواده هست و یادمه همیشه به ما میگفت هییییس هیچی نگین تو گذشت کن تو چیزی نگو !! و من الان بعد 32 سال همیشه یچیزی درون وجودم میگه هیییس!! نه سرکار اعتراض و نظری دارم نه از خودم خوب دفاع میکنم !!
این در حالی هست که درک خیلی بالایی دارم و کسی رو قضاوت نمیکنم و خوب صحبت میکنم !! اما در مورد خودم !!!! هییییس!!
_فایلها رو گوش نمیدم و تعهد لازم رو ندارم !!
_توی روابطم اصلا سیاست ندارم و خیلی زود خودمو رو میکنم و این باعث میشه خودم دوست امنی برای بقیه باشم اما جا برا سواستفاده هم فراوان !! باز میذارم !!
من خودشناسی رو خیلی دوست دارم اینکه مغزم رو بریزم تو کاسه !! و ببینم توش چه خبره !!
استاد ممنونم ازتون
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم،و تمام دوستان
سوال:چه اشتباهاتی رو زیاد تکرار میکنی
_یه جاهایی که باید دفاع کنم از خودم،اما انگار لال میشم و بعدش خودخوری میکنم
_بارها شده مربی باشگام بهم گفته اگه تغذیه تو درست کنی هم اندام زیباتری میسازی هم انرژیت میره بالا(چون میبینه که آخرای کلاس بدنم کم میاره )
_با خودم بارها عهد کردم از رفتارهای همسرم که باب میلم نیس اعراض کنم و با کسی درموردش حرف نزنم،اما گاهی از دستم درمیره و سفره دلمو باز میکنم
_بارها شده با خودم عهد کردم تا فلان مبلغ رو باید پس انداز کنم،اما نمیتونم و خرجش میکنم
_شستن ظرفها بلافاصله بعد از خوردن غذا،اما گاهی تنبلی میکنم
_صبح زود بیدار شدن،دو سه روز راس ساعت بیدار میشم
اما بعدش تنبلی میکنم
_با خودم بارها گفتم وقتی از مسافرت با شهرستان برمیگردم خونه وسایل رو جم و جور کنم و هر چیزیو سرجاش بذارم،اما به تعویق میندازم و امروز فردا میکنم
_با خودم بارها عهد کردم که از کسی توقع نداشته باشم و اگر کاری میکنم برای دل خودم باشه و اگرم حال نمیکم نه بگم،که
گاهی احساساتی عمل میکنم
در پناه خدای مهربان باشید
با سلام خدمت خانواده عباس منش
دو تا موردی که من رو الگوه های تکرار شونده نزدیک کرد این بود که من یک از کار هایی که میدونم اگه زودتر اقدام کنم بهتره عقب میندازم و میزارم به آخرش برسه تا حالمو خراب کنه و میدونممم اشتباهه ولی انجام میدم و دومین اشتباه من مدیریت مالی و سیو پوله که به شدت افتادم داخل چالش بزرگ که دارم روز به روز نابود میشم
دیشب دوباره شروع به فعالیت کردم و دارم دوره ها رو گوش میدم .بچه ها تو رو خدا اگه تو این مسیر پا میزارید دیگه عقب نکشید و جا نزنید که زیباترین مسیر رو استاد معرفی میکنه و گوش بدید از جون و دل به حرفای استاد و انجام بدی چقدر استاد گفت که وام نگیر چقدر گفت قرض نکن چقدر گفت جنس نقدی بخر و چقدر گفت بزرگتر از مدارت قدم بر ندار ولی افسوس که من چیزهایی که به نفعم بود انجام میدادم
خداروشکر میکنم که دوباره وقت دارم و میتونیم این مسیر زیبای توحیدی رو ادامه بدم
تولدت مبارک همایون
به نام رب هدایتگرم
سلام
اون چه کاریه که میدونم اشتباهه ولی همچنان انجامش میدم؟
کامنت سه
اعتراف میکنم تو این سلسله فایلها هربار که شما گفتید تو دوره کشف قوانین ما بهتر داریم روی این موضوعات کار میکنیم،وسوسه میشم که دوره رو تهیه کنم و مثل خوره این صدای ذهن که میگه بخر بخر منو آزار میده، اما یاد قول و قرارم میوفتم و اینکارو نمیکنم.
یکی از اشتباهات تکراری و بزرگم اینه که یک دوره ای از سایت میخرم تا نصفه جلو میرم تمرین میکنم و بعد رهاش میکنم.
تنها دوره ای که به انتها رسوندمش قانون سلامتیه چون از ابتدای شروع خریدمش و جلسه به جلسه با استاد جلو رفتم ذوق و شوق زیادی تو اون دوره داشتم و نتیجه ها چون از روزهای اول ملموس بود خیلی بیشتر تمایل داشتم ادامه بدم.
اما برای دوره های دیگه ای که دارم و جز بهترین سرمایه های زندگیم هستن مثل عزت نفس،مثل آفرینش مثل شیوه حل مسائل چون نتایج اولش خیلی کمرنگه و دیده نمیشه انگیزمو دست میدم و نصفه نیمه رهاش میکنم.
از این اشتباهم خیلی ضربه خوردم چون در بیشتر وقایع و اتفاقات زندگی ،نقش عزت نفس و درک قوانین الهی رو به وضوح میبینم اما نمیتونم درستش کنم.
امسال که حل مسئله رو خریدم خوشحال بودم که میتونم این ضعفم رو بهبود بدم اما جلوتر که رفتم مانع بزرگی به اسم کمالگرایی رو پیدا کردم که اجازه تمرین انجام دادن بهم نمیداد اجازه شنیدن جلسات پایانی حل مسئله رو نمیداد و نمیده،
حتی اجازه نمیده از اول این دوره رو شروع کنم.
بارها و بارها تصمیم گرفتم برای اخراج کمالگرایی اهرم رنج و لذت بنویسم ولی نشد !مانع نوشتن میشه!
(به خودم قول دادم تا وقتی دوره هایی که دارمو تموم نکردم، تا وقتی آگاهیاشو درک نکردم، تا وقتی نتیجه نگرفتم، تا وقتی راضی نشدم ،سراغ خریدن دوره دیگه ای نرم چون میدونم خریدن همانا و احساس بد من همانا ،نمیخوام مثل قبل عمل کنم .)
خداروشکر تا امروز سر این قولم موندم .برای خرید ثروت1 وکشف قوانین زندگی خیلی وسوسه میشدم و میشم،ولی دیگه مثل قبل عمل نکردم ،به خودمگفتم اصل و اساس تمام دوره ها یکیه وقتی بتونی از یکی از دوره هایی که داری نتیجه مطلوبت رو بگیری اونوقت بهت اجازه میدم برای بیشتر دونستن ، برای نتایج بزرگتر سراغ دوره دیگه بری ،اگه از دوره ای نتیجه نگیری از بقیه دوره ها هم نتیجه ای نمیگیری چون کار خودت مشکل داره نه دوره ها و قوانین خداوند، وقتی کتابهای استادو به قول دانشجو ها، جویدی و مطالبشو خوردی اونوقت بیا حرف از خرید جدید بزن ،تلنبار دوره ها هیچ فایده ای برات نداره، حداقل باید به اندازه چند برابر پولی که خرج تهیه دوره ها کردی درآمد کسب کنی ،تو زمینه های غیر مالی پیشرفت ملموسی داشته باشی تا اجازه خریدن برات صادر بشه با همین قطعیت در برابر کمالگرایی ایستادم.
اما الان من تسلیمم از خداوند هدایت میخوام چون فقط خداست که میتونه با کمکهای بینظیرش راهی رو بهم الهام کنه که چطوری باید از پس این ذهن کمالگرا بر بیام و چطوری خودمو در برابرش تجهیز کنم.
فکر میکنم کسی مثل من نیست یعنی تا اینحد درگیر کمالگرایی ! مگه میشه ؟
کمالگرایی ذهنم بینهایته تو هر جنبه ای از زندگیم وجود داره و همه جا بوی گندش میاد و من میبینم که کم کم دارم متفاوت عمل میکنم ولی بازم زورش بهم میچربه.
خدایا بهم قدرتی بده تا کمالگرایی رو ناچیز بدونم.
الان خیلی بزرگه برام و میدونم که بهش خیلی قدرت دادم.
خدایاشکرت که نوشتم و سبک شدم.
به نام خدایی که قطعا هدایتم میکنه
سلام استاد عزیز
سپاسگزارم برا ادامه الگوهای تکرار شونده
امروز به خودم گفتم اینکه استاد اینقدر قسمتهای زیادی رو به این موضوع اختصاص دادن حتما باید بیشتر روش تمرکز کنم و همینم شد دیدم اولا من خیلی کم پیش میاد از خودم سوال بپرسم وحالا باید به یه سری سوال پاسخ بدم که نیاز به تفکر و تعمق داره تصمیم گرفتم بیشتر وقت بذارم برای این مجموعه و اصلا یه حسی تو وجودم میگه قراره اون چیزی که تو رو بسته و نمیذاره حرکت کنی رو پیداش کنی
رفتم چن بار قسمت اول گوش دادم و الگوی خودمو این دیدم که هر وقت میخوام با مسئولیت خودم یه تصمیم بگیرم احساسات شدیدی مث ترس اضطراب و نگرانی رو تجربه میکنم مثلا قرار بود خونه ای رو که به لطف خدا و همین آموزشا برام بطرزی عالی خلق شد کابینت کنم حالا برای انتخاب کابینت ساز و انتخاب طرح مناسب انتخاب سینک و گاز و هود چقد نگران میشدم و برای هر قسمت کار علیرغم انجام هر چیزی که یاد گرفتم بازم مدام احساساتم در نوسان بودن ، بماند که هر روز کلی مینوشتم و با خدا صحبت داشتم فقط نگرانیم یه مقداری کمتر میشد
تازه زمانی که کارو واگذار کردم حالا این حس به این صورت تغییر کرد که دچار تردید شدم تماس میگرفتم و نظر قبلی مو تغییر میدادم و خلاصه همش نگران نتیجه نهایی بودم و اینکه کار به شکل خوبی پیش بره
خدایا
اینجام الگوی تکرار شونده م داره کارمیکنه
توی سفرنامه ، دوره دوازده قدم و الانم دوره کشف قوانین که هر کدومو با کلی شوق و ذوق و با هدایت خدا شروع کردم اولش چقد انگیزه دارم ولی بعد چند روز همون حس نگرانی و ناتوانی سراغم میاد و فکر میکنم باید چیزای بیشتری بدونم تا موفق عمل کنم کامنتارو میخونم فایلا رو چن بار گوش میدم پر از امید شروع به نوشتن میکنم
ولی دوباره الگو دست بکار میشه و میگه تو نمیتونی هنوز خوب متوجه نشدی حالا عجله هم سراغم میاد میرم فایلا رو پشت سر هم گوش میدم و دیگه امروز به خودم گفتم بهتره کامنت بذارم
اینجا در حضور خدایی که نزدیکه و از بینهایت دستان قدرتمندش کمکم میکنه میخوام غرور سازنده م فعال بشه میخوام نیرویی که به یک اندازه تو وجود همه مون هست رو ، ازش استفاده کنم من باید بتونم جواب بگیرم از این دوره ارزشمند وقتی امروز به محض بیدارشدن این آیه رو شنیدم
” والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا ”
سوره عنکبوت /69
“”و کسانی که در راه ما مجاهدت کنند به یقین آنها را به راههای خود هدایت میکنیم .””
و ساعات بعد دوستی پیام داد
“”فانک باعیننا تو در حفاظت مایی””
دوباره خدا دستمو گرفت و باید تلاشم مستمر باشه
(خدایا به هر خیری از جانب تو محتاج و فقیرم )میدونم دستمو گرفتی و حالا که تو مسیر توحیدی اوردیم عمل صالح رو یادم میدی .
میخوام متعهد حقیقی باشم و تمرینارو به راحتی و آسانی انجام بدم .
میخوام هرروز با کلی احساس خوب با خلاقیت تمرینامو انجام بدم .باورهای قدرتمند کننده مو ایجاد کنم .من باید ذهنمو با تمرکز به همین مطالب بمباران کنم قطعا خدا معجزه شو جاری میکنه و من خلق آگاهانه رو یاد میگیرم
سپاسگزارم برای درک قوانین ثابت و بی نقصت خدای من.
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم
فکر میکنم هر کدوم از کامنت های سری فایلها ی الگوهای تکرار شونده رو کنار هم بزارم احتمال زیاد به پکیچ کامل از پاشنه آشیل هام و نقاط ضعفم رو جلو روم قرار بدن و چه خوب که واسه هر کدومشون باور درستش رو بسازم و البته تا به العان انجام دادم و بدون تاثیر نبوده،
الگوی اشتباه تکرار
یه الگوی خیلی بد که دارم فروختن طلا و صفر شدن از نظر مالی هست ،اون هم نه برا خودم بله به درخواست همسر و بدون کوچکترین مخالفت ،تازه خودم رو مثلاً کلی خانم و زن زندگی و با درک و شعور فراوون میدونستم که چقدر خوبه واسه خرید خونه یا …میتونم کمک کنم
نه که مثلاً 50 میلیون دارم 40 بدم برا خودم 10 بمونه ،نه 49/500 رو میدم ته حسابم 500 کافیه ،از این اخلاقم متنفرم ،واقعا از یاداوریش حالم خیلی بده میشه ،عامدانه دستم رو خالی میکنم
یه باوری هم داشتم اینکه دوست ندارم سه کیلو طلا به خودم آویز کنم ،در حالی که قلبا از داشتنش و گاهی استفاده از اونها لذت میبردم ،این اشتباه رو چندین و چند بار انجام دادم ،تازه متوجه شدم از باور عدم لیاقت و تایید طلبی و کمبود میاد نه زن بساز و همراه ،همش شد عدم اعتماد به نفس و عزت نفس
یه اشتباه دیگه این که تو یه سری موارد« روابط » خیلی زیاد کمال گرا هستم ،بهترین رو میخوام ،کاملترین رو ،انگار خودم صد ام و بینقص ،انگار هنوز باور ندارم خودم با فرکانس هام زندگی م رو رقم میزنم و باید باز هم خودم رو بهبود بدم و کلی تلاش کاملا بیهوده در تغییر افراد داشتم ،همیشه هم همون نتیجه همیشگی =از دست دادن انرژی و احساس خوبم
یه اشتباه دیگه این که بنابر شغل قبلی م با یه سری از مراجع های قبلی خیلی صحبت میکنم ومشاوره میدم ، و خودم هم میدونم نباید جواب تماسشون رو بدم اما ..گاهی یه سوال ساده از سمت اونها بالای نیم ساعت وقتم رو میگیره ،هر چند که هزینش پرداخت میشه ،اما الان تمرکز من باید روی حیطه کار جدیدم باشه و این باید حتما برطرف بشه
به نام خدا
سلام عزیزم
چقدر از کامنت زیبات لذت بردم
چقدر درسها داشت برام
و چقدر به فکر فرو رفتم
خدایا شکرت برای وجودت عزیزم
من در کامنتم و در ادامهی نوشته های درست شما جواب فرکانس های ارسالی خودمو نوشتم عزیزدلم
امید وارم که مفید باشه .
.
همیشه تلاش می کردم که افراد را تغییر بدهم ولی از وقتی با قانون آشنا شدم بهتر شده ام ولی جاهای دیگه
را باید درست کنم .
موردی که من در روابط بهش بر می خورم این است که
بیشتر افراد می خواهند حرف همون حرفی باشد که اون فرد دارد میگه .
یعنی فرد نظری را می دهد و می خواهد بقیه هم همون کار رو بکنند .
حالا چه اشتباه و چه مورد پسند.
من خودم در روابط خیلی نقطه ضعف داشتم و دارم این را قبول دارم
اما این هم نباید که برای استحکام
و قوی شدن اون رابطه و روابط
فردی بخواهد نظر همون نظری باید که اون فرد میگه حالا فارغ از اینکه
درسته یا اشتباهه.
من کسی را تغییر نمی دهم و این باعث نشود که دیگران بخواهند
نظرشون رو به من تحمیل کنند .
هر چی بیشتر حرکت می کنم بیشتر خودمو میشناسم خدایا شکرت
سلام به استاد عباس منش عزیز ودوست داشتنی
وسلام به خانواده بزرگ عباس منش
یک اشتباهی که داره تکرار میشه و میدونم تو روند رشد شخصیم خیلی موثر هست اینکه یک شخصیت یک باور بهش رسیدم باید تغییر بدم ولی پشت گوش میندازم خودم گول میزنم میگم فعلا دارم رو فلان موضوع کار میکنم و یک مورد دیگه میدونم خیلی هم آسیب میزنه تمرکز روی ساختن باور یاشخصیت جدید ندارم لیزری روی باور کار کنم بهبود بدم
به نام هدایتگر مهربان
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته دوست داشتنی
الگو های تکرار شونده
خداییش از همان ماه های اول آشنایی با استاد عباسمنش کلا دور تلوزیون و رسانه و افراد نامناسب رو خط کشیدم
و لی ایرادی که هنوز دارم و البته خیلی بهترش کردم موضوع نسیه دادنه
که البته من از همون فایل های رایگان و بعد هم از دوره ثروت 1 دیگه تمام بدهی ها و قسط و قرض ها رو کاملا بی خیال شدم و حتی دسته چک خودم را تحویل دادم و اصلا دیگه فکرشو نکردم ولی از این بابت که هنوز نسیه میدم مسئله دارم و البته که چند با ر اقدام کردم و مصمم شدم
تا چند ماه فروش کاملا نقد رو داشتم ولی باز دوباره چشم باز کردم دیدم ای داد دوباره کلی نسیه دادم .
و این روندی هست که باید تغییر کنه و درست بشه و حلش کنم چون هر چند و قت یکبار به شدت منو درگیر میکنه .
و یک نکته دیگه که همش ازش ضربه خوردم بحث صحبت نکردن و سکوت بی دلیل است که البته نمیدونم مشکل کارم از کجاست و اصلا صحبت زیاد رو دوست ندارم و همیشه در سکوت و تنهایی لذت میبرم و اون هم به خاطر شخصیت درونگرایی منه .
ولی خوب باید این موضوع به یک تعادل برسه البته به لطف دوره عزت نفس خیلی جاها راحت ارتباط بر قرار میکنم و درخواست میکنم و حرف ام رو میزنم. ولی هنوز خیلی مونده تا بگم یکم بهتر شدم.
به نام خدا
سلام دوست و برادر عزیز .
چقدر پاشته آشیل و چقدر ترمز به ذهنم اومد با نوشته ها و بازخوردهای شما خدا را شکر که تا اپن جایی که یادم بیاد می نویسم .
إلهی به امید تو.
.
من صحبت می کردم در جمع ولی بازخوردهای بدی می گرفتم و به این علت در بیشتر مواقع سکوت کردم
الان به لطف خدای مهربان خیلی بهتر
شده ام و به این نتیجه رسیده ام
که سنجیده تر و آگاه تر حرف بزنم
چون حذف زدن و صحبت کردن که بد نیست خیلی هم خوبه ولی در زمان مناسبش خوبه که من با این تیکه مشکل داشتم و اومدم اول برای خودم و بعد در جمع کوچیک مثلا من و دخترم . من و دخترم و همسرم
هر حرفی را نزدم بلکه آگاهانه تر از قبل حرف زدم اولش دوتاشون جا می خوردند چون من خودم ایراد داشتم ولی کم کم چون خودمو درست کردم و برای خودم عادی تر از قبل شد بهتر شده اند .
الان بهتر در جمع حرف می زنم . نظرم را میگم و اگر اون موقع نظری به ذهنم نیومد یه کم مکث می کنم
یا اینکه اگر نظرم را حتما خواستند و یا باید نظرم را در جاهایی بگم من میگم من نظرم را بعداً میگم و همه هم قبول می کنند.
اینکه همه هم قبول می کنند هم روش کار کرده ام وگرنه همه با هم
ساز مخالف می زنند که خدا را شکر الان بهتر شده .
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت