پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 28
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-22 06:31:002024-08-04 11:31:14پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
من یک سوالی داشتم
اینکه برای این موضوع باید بیایم روزانه لایف استایلمون رو بنویسیم
که در طول روز چه کارهایی اشتباه هستند که مارو از اون باید زندگی خودمون دور میکنه
مثلا من باید حداقل روزانه 12 ساعت روی یک کاری تمرکز بکنم
کارهای اشتباهی که من انجام میدم
باعث میشه نتونم اون کارو انجام بدم در نتیجه از هدفم دور دور دورتر میشم
پس نوشتن اینها میتونه منو آگاه بکنه
خب نظر دوستان در این مورد چیست ؟
آیا این نوشتن لایف استایل کار درستیه؟
چون یه جا خوندم لایف استایل تو تعیین میکنه موفقیت های آیندتو
بنظرتون تا چه تایمی ادامه بدیم
نمیدونم این سوال توی ذهنمه و نمیدونم چی درسته
و چیکار باید بکنم
تا اون کارهارو انجام ندم
من فقط میخوام بتونم اون باید اون وظیفه اون کاری که باید انجام بشه رو انجام بدم
ولی اینکه نمیشه
اشکال از هرچی که هست میخوام که درستش بکنم
سلام بر شما دوست عزیز
خیلی خوش آمدید به این سایت پربار
چقدر خوب است که از همین ماههای اول کار ، هدایت شدید به این فایل عالی، که برای خودشناسی است.
و خودشناسی اولین قدم برای ساختن یک شخصیت بهتر و عالیتر در خودمان است و شما مستقیم به اصل مطلب هدایت شدید.
معلوم است که خودتان هم در مدار بالایی از آگاهی و شناخت قوانین قرار دارید و البته از این نوشته شما هم میشود فهمید ، که درک بالایی دارید و مشتاق به تغییر و تحول مثبت در خودتان هستید.
نباید روزانه اشتباهاتتان را بنویسید. چون با این کار بر روی اشتباه تمرکز میکنید.
و توجه کردن و مرور کردن اشتباهات در طول روز باعث تکرار آنها و جذب بیشتر اشتباهات میشود. پس به اشتباهاتتان توجه نکنید و آنها را ننویسید.
کافیست در این چند هفته اخیر یا چند ماه گذشته یا یک سال اخیر ،مسئلهای را که چندین بار برای شما تکرار شده و نتیجهای که دلخواه شما باشد، نگرفتهاید، را به یاد بیاورید.
(کاری که فهمیدید اشتباه انجام دادید, اما دفعه بعد هم باز همان روش و همان کار را انجام دادید و نتیجه نگرفتید. این کار اشتباه لزوماً هر روز تکرار نمیشود. ممکن است هر چند هفته یا هر ماه یا هر چند ماه یکبار تکرار کنید.)
بعد از اینکه این اشتباه تکراری را پیدا کردید, شروع کنید بفهمید چه باور یا فکری در ذهن شما هست که این نتیجه را میگیرید.
بعد از پیدا کردن آن باور اشتباه یا فکر منفی ، باور مخالف آن را در ذهنتان بسازید.
پیدا کردن الگوهایی که همان کار شما را انجام میدهند اما نتایج کاملاً متفاوت با شما میگیرند ، کمک میکند تا فکر منفی یا باور منفیتان را درست کنید.
وظیفه من و شما این است که ذهنمان را کنترل کنیم. مواظب ورودیهای ذهنمان (شنیدن، دیدن ،گفتگوهای روزانه، اخبار منفی، حرفهایی که در طول روز با خانواده و همکاران و دوستان و…. میزنیم ، باشیم.)
وظیفه من و شما دیدن نکات مثبت در هر چیزی و هر اتفاقی و شکرگزاری برای آنهاست.
تا این اتفاقات مثبت، این نکات مثبت و زیباییها مرتب در زندگی ما اتفاق بیفتد.
امیدوارم این نوشته من ، به شما کمک کرده باشد.
پیروز و سربلند باشید در پناه خداوند هدایتگر.
پنجشنبه 10 خرداد ماه 1403
سلام مهربون
خیلی ممنونم ازت و پاسخت خیلی بدلم نشست راستش این اولین پیامی بود که دیدم تو این سایت کسی جواب سوالمو داده و خب نمیدونم چرا ولی حس خوبی برام داشت که با دوستای هم فرکانسیم هم صحبت شدیم و کل پیامت و پاسخ خوبت خیلی بدلم نشست
چقدر حس خوب گرفتم
خیلییی ازت ممنونم
خیلی لطف داری و پیامت خیلی منو خوشحال کرد
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام سرگل جانم
تو عالی هستی … اینکه به دونبال جوابی و سوال میپرسی خیلی بهت کمک میکنه تا رشد کنی ..
و اینو بدون که هر چیزی نیاز به تکامل داره ….
سر گل عزیزم در پاسخ به یکی از کامنت هایم در عقل کل که درباره ی سناریو نویسی و براورده شدن ارزو هام درباره ی کنکور و دانشگاهی که قبول شده بودم گفتم نوشته بودی …
.
.
چقدر اتفاق های قشنگی برات افتاده و لذت بردم که انقدر با جزئیات نوشتی و از نوشته ت ایده گرفتم
واقعا خداروشکر که ما توانایی خلق خواسته هامونو داریم
فقط من یه سوالی داشتم بنظرت اینکه رتبه مورد نظرت نشدی دلیلش تلاش هایی بوده که فکر میکردی ناکافیه ؟
ممکنه خواست خدا بر این بوده باشه ….
یا ممکنه باور های اشتباهی داشتی …..
ممکن هم هست فرکانس حضور در اون مکان رو نداشتی یا هدفت دقیقا واضح نبوده …..
البته که اینهایی که گفتم فرضیه بود
و دوست دارم جواب بدین و راهنمایی بشم
چون من هم قبلا البته که به قوانین آگاه نبودم
چیزی رو تصور میکردم مدام
و درنهایت اون اتفاق افتاد ولی نه در آن مکان و شرایطی که مد نظر من بود
حتما نظرتونو به اشتراک بذارید ممنون میشم
.
.
خواستم همونجا بهت جواب بدم ولی خداوند منو هدایت کرد تا اینجا برات پاسخش رو بنویسم ….
سرگل عزیزم
نگران نباش …
خواسته ی خدا خواسته های توعه …
اینجور نیست که خدا یه چیز دیگه برات بخواد و تو یه چیز دیگه …
اون هم همین چیزی رو می خواد که تو می خوای …
اصلا اون خود توعه …
خود خودته …کسی که از همه بهت نزدیک تره ….
سرگل عزیزم … دلیل رتبه ی کم خودم به خاطر خودم بود ….چون این خواسته ی من بود که درس زیاد نخونم …. دختر درس نخونی نبودم ولی از اتفاقات و تجربه های قبلی باور های نادرستی براشون پیدا کردم که همش حتی الانم که دانشجو هستم ازش فراری ام که باید روی خودم کار کنم ….
و دقیقا خواسته ی من بود که اون دانشگاهو ببینم … میدونی دوست دارم خودت بیشتر به این نتیجه برسی که همه چیز باوره …. من باور خوبی نسبت به درس نداشتم و ندارم و با اینکه سال کنکورم بهترین مشاوررو داشتم که رتبه ی تک رقمی کشوری رو داشت نمی تونستم زیاد عمل و اقدام داشته باشم …. ولی افتخار افرین بودن رو دوست داشتم و فکر میکردم با رتبه های عالی فقط میتونم افتخار افرین باشم …درباره ی رشته هم دقیقا همینطور بود من به خاطر باورای اشتباهی که درباره ی رشته ی پزشکی داشتم قطعا نمیتونستم این رشته رو بیارم چون مادر من پرستار بود و همه ی اتفاقات بدو از دکترو اینا میاورد خونه و من هزاران چیز بدو بیرا از دکتر ها شنیده بودم …. یه جوایی متنفر بودم از دکتر ها و اینا ….حتی چند ماه مونده به کنکور متوجه شدم دلیل جدا شدن یا دور بودن مامانم با من رو این دکترا میدونستم …. خب تو ببین من چقدر باید تلاش جسمی میکردم و اخرش هیچی به هیچی ….
تو اگر دربارهی یک چیزی باور های درست داشته باشی و البته انگیزه ی درست داشته باشی خود به خود به اقدامات و چیز های درست هدایت میشی …. خود به خود روند تکاملی ات رو طی میکنی….
خیلی خوشحالم که عضو این خانواده ی پر قدر شدی ..
و خیلی بهت تبریک میگم که اینجایی چون تو لایق بهترین هایی ….
ازت ممنونم برای همه چیز
در پناه الله سلامت و پیروز باشید …
فکر کنم پاسخ قبلی ام برات ارسال شدی … دوست داشتم اون کامنت رو بامتن زیر تکمیل کنم
پس سرگل عزیزم
خب تو ببین من چقدر باید تلاش جسمی میکردم و اخرش هیچی به هیچی ….
تو اگر دربارهی یک چیزی باور های درست داشته باشی و البته انگیزه ی درست داشته باشی خود به خود به اقدامات و چیز های درست هدایت میشی …. خود به خود روند تکاملی ات رو طی میکنی….
خیلی خوشحالم که عضو این خانواده ی پر قدر شدی ..
و خیلی بهت تبریک میگم که اینجایی چون تو لایق بهترین هایی ….
ازت ممنونم برای همه چیز
در پناه الله سلامت و پیروز باشید …
سلامممم ملیکای عزیزم
اولا خیلی ازت ممنونم که به سوالم جواب دادی و اینکه دیر پاسختو دیدم چون هنوز یکم از سایت سر در نمیارم
خیلی ممنونم که به واضحی یکسری چیز هارو برام روشن کردی
راستش ملیکا جان
من خیلی برام پیش آمده که تمرین ستاره قطبی رو روزانه که مینوشتم برام اتفاق نمی افتاد
سناریو نویسی رو انتخاب کردم چون میتونستم بهتر بنویسم به زمان حال بنویسم و شکر گزاری انجام بدم و اتفاقا در لحظه نوشتن حس میکردم دارم ارتعاش میفرستم
قاعدتا وقتی اتفاق نمی افتاد به خود ستاره قطبی شک نمیکردم
میگفتم حتما چیزی در من هست که اجازه نمیده م به اون چیزی که میخوام برسم
در مورد دانشگاه و کنکور هم به خیلی چیزا پی بردم
اینکه ب اون خواسته م چسبیده بودم
و حتی باورهای خیلی غلط نمیذاشت حتی درسهایی که من واقعا دوستشون داشتم مشکلی باهاشون نداشتن نتونم بخونم
میتونستم بخونم ولی نه اون چیزی که باعث بشه تو مسلط بشی
اومدم سناریو نویسی رو انجام دادم
دیدم حتی جاهایی که بشدت ایمانمو حفظ میکردم نسبت به قبل و اتفاقا خیلی خوب هم میخوندم نتیجه ی مورد نظر اونچیزی که میخوام نمیشه
حداقل وقتی 20 میخوام 19 و 18و حتی خیلی پایینتر
در حال حاضر یه چیزی در خودم پیدا کردم و اینکه وقتی به چیزی بچسبی مهم نیست کم تلاش میکنی یا زیاد مهم نیست چقدر تصور میکنی ولی دقیقا اونچیزی که میخوای نمیشه
و این هدف اینقدر برام مهم شده بود که داره دور و دورتر میشد
خب من اومدم همین موضوع رو تو اطرافیان نزدیکمم مشاهده کردم دیدم واقعا وقتی میچسبی به خواسته ای خیلی از قوانین برای تو کار نمیکنه
ملیکای عزیزم چیزی که اونموقع ازت پرسیدم برای همین بود که ببینم چرا برای تو اتفاق افتاده و برای من نشده
من حتی برام پیش اومد چیزی که خونده بودم رو نمیتونستم پاسخ بدم
خیلی چیزا رو پیدا کردم مثل اینکه باید خلا عزت نفس رو پر بکنم
و در حال حاضر تسلیم هر آنچه هستم که خدا میخواد
خب من هم مثل تو افتخار آفرینی رو دوست دارم و اتفاقا این هم مثل تو در نظر گرفته بودم
ولی من بارها مطمئن که پزشکی رو دوست دارم خیلی زیاد هم بها بابتش دادم ولی مطمئنم در بهترین زمانش برام اتفاق میوفته
خداروشکر که توی این مسیر قرار گرفتم و دوستانی مثل شما دارم
خیلی ممنونم ازت ملیکای عزیزم
بنام خدا
سلام استاد عزیزم، راحب الگوهای تکرار شونده باید بگم من مدام وسیله گم میکنم، هرازگاهی دعوام میشه با خانواده همسرم نمیدونم چرا مدام این الگو تکرار میشه بااینکه تمام حواسم جمع میکنم چیزی گم نکنم ولی مدام تکرار میشه، امیدوارم بتونم پیدا کنم باید دوره کشف قوانین زندگی رو بخرم امروز کامنتها رو بخونم تا پیدا کنم دلیلشو، ولی خوب میدونم شانس نیست من تو مدار منفی قرار میگیرم که این اتفاق ها برام میفته، ممنون استاد عزیز
الگو های تکرار شونده قسمت7 : تکرار اشتباه
سوال : چه اشتباهی هست که شما زیاد تکرار میکنید ؟؟؟
1. قضاوت کردن
میدونم واقعا کار غلطیه اما گاهی شروع میکنم به حرص خوردن الکی و قضاوت و خیلی سختمه نگم اون حرف هارو !!!
2. تو سوشال مدیا گشتن
واییییی یعنی اینو بتونم درست کنما !!!!
با اینکه اینستاگرام رو پاک کردم اما گاهی میبینی همینطوری بی هدف تو یوتوب و پینترست ام !!!!!
3. انتقاد :
میدونم خیییییلی کار بی فایده ای هستش اما باز حیا نمیکنم و شروع میکنم انتقاد کردن از دیگران و به روشون میارمایرادشون رو و یکاری میکنم که متوجه رفتار بدشون بشن اما همیشه نتیجه عکس داده و طبق قانون تمرکز اون رفتار تو اون ادم بیشتر و بیشتر شده !
4. عصبانی شدن و داد زدن :
گاهی خیلییی مودی میشم و همه چیز عصبیم میکنه و دوست دارم داد بزنم و اینطور وقتا میرم تو تنهایی ایم بیشتر
5. سکوت :
گاهی جایی که باید حرفم رو بزنم ساکت میشم و چیزی نمیگمو این باعث میشه که بعدش خییییلی حرص بخورم و عصبی بشم
باور های مخرب:
1. اینکه فکر میکنم مسئول زندگی دیگران هستم
سلام استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان و همسفرانم
امروز فایل رو هدایتی گوش کردم. منم از 12قدم نتایج خوبی گرفتم. الانم میخوام از قدم1 دوباره شروع کنم. چون حس میکنم عین مسیری که دفعه اول درست یادش نگرفتی، منم اگاهی های لازم رو دریافت نکردم. والبته می دونم این اگاهی ها رو باید مادام العمر به گوش جان رسوند.
زهرای عزیزم که چقدر هوشمندانه عمل کردی. بهترین ها تصیبت باشه. چقدرم قشنگ حرف زدی. بازم درسهای جدید از عملگرایی. خدا رو شکر که دوستانم اینقدر موفق هستن.
منم تو حوزه روابط رشد خوبی کردم. کسب و کارم رو البته با شراکت راه انداختم. وبه این اگاهی رسیدم که استااد درست میگن که شراکت نه. ودرک این اگاهی واگاهی های دیگه از نتایج این دوره بوده.
در ادامه نتایح همیشه از یادگیری فراری بودم، ولی حالا الزامش، ونتایجش رو درک میکنم.
به ترید ورود کردم ودر حال اموزشم. درحالیکه چند سال پیش مختصر سرمایه ام در بورس به 1/3رسید.
یاد گرفتم که نه بگم وفارغ از ترسهای قبیلم که وای ناراحت بشه و بره و کاری برام نکنه، با توجه به قانون اینکه هیچکس تقشی در زندگی من نداره جز خودم و خدا.
اما
در حوزه جدب درامد حس صعف دارم.
ماه اول کاسبیم 500هزار تومن سود برداشت کردم. الان بعد یکسال بین3میلیون تا 5میلیون متغیر هست.
و نگرانم از این نوسان.
والان در راستای سوالات استاد
من به سلامتیم کوتاهی میکنم، رژیم مناسی ندارم، با زعم ذهنم بخاطر درامدپایین، ولی میدونم بخاطر باگ ذهنیم ثروت هست.
در رانندگی هم کم حوصله هستم و زود از کوره در میرم.
از شما عزیزانم سپاسگزارم میشم که راهنمایی کنید
عاشق همه خانواده عباس منشی ام هستم.
عاشق بزرگ خاندان عباس منشی ام هستم
و مریم جان عزیز دل. الگوی بی نظیر برای زنان
ازخدا سلامتی، سعادت، شادی، ثروت و ارامش دارم.
منتظر جوابهای گرمتونم.
سلام استاد عزیزم
خیلی من شما رو دوست دارم و واقعا تحسینتون میکنم…
امروز بعد از مدت ها فقط دانلود کردن فایل های شما (به نظرم به خاطر کمالگرایی که دوست داشتم همه فایل ها رو داشته باشم و …) بالاخره قضیه رو گرفتم
امروز نشستم و برای خودم یه پیش گرفتم و گفتم آمریکا تو باید فقط همینا رو گوش بدی حداقل تا آخر امسال و تا عمل نکردی به آنچه که میدانی تا همین لحظه لازم نیست چیز دیگری دانلود کنی
باید مانند استاد خودت به اصل توجه کنی
همیشه با خودم چند روزی یادآوری میکنم که آیت الله بهجت یه چیز را همان موقع ها گت و اینقدر در حدود 2 سال پیش روی من تاثیر گذاشت که تازه متوجه شدم…
من نتایج فوق العاده ای در همین 3 4 ماهی که هر شب فایل تخصصی خودم (مخصوص خودم که ارشیای عزیز بود) رو گرفتم
فهمیدم که باید شخصیت خودم و این خود را تغییر دهم تا دنیای من تغییر کند
باید تمرکزم را روی زیبایی ها بگذارم
باید فراوانیها را تحسین کنم چون میدانم مشکل دارم
باید اخلاقم را کنترل کنم
باید جاهایی که لازم است با نیت خوب در راه خدا انفاق کنم اما هیچ جوره زیر پای قرص و لوله نروم و وام و قسط نگیرم
باید برای خودم ارزش قائل شم و مداوم خود را تحسین کنم
بایدافراد ثروتمند را تحسین کنم و بدانم که بی نهایت ثروتمند در این جهان وجود دارند و من هم دست کمی از آنان ندارم
همیشه یه حسی میگفت برو و تا راهنمای عملی جلسات 7 8 9 10 11 را مثل ارشیا نخریدی و تا وقتی فلان فایل را دانلود نکردی عمل نکن…
امروز یاد گرفتم باید به دل ناشناخته ها بروم و برای همین آمدم تا کاری را که زیاد دوست ندارم (کامنت گذاشتن) را انجام دهم تا یاد بگیرم باید با مسائل به خاطر عزت نفسم هم که شده دست و پنجه نرم کنم و وارد دل اهدافم شوم
یاد گرفتم از خودم ردپا بگذارم و مانند هادی ترابی عزیز با جسارت صحبت کنم…
یاد گرفتم خودم با پول خودم آنچه را که میخواهم بخرم و برای همین امروز از هرچه برایم وابستگی ایجاد کرده بود گذشتم و گفتم باید با پول خودم باشد و بایدپسر الگوی کم کم را رعایت کنی
یاد گرفتم که دنبال جلب توجه و تأیید دیگران نباشم و به نظر خودم بزرگترین پاشنه آشیل من فعلا همین است و از نظر لیاقت و احساس ارزشمندی مشکل زیادی ندارم هر چند که اذعان دارم باید هرروز رو خودم کار کنم
استاد من با خرید همان قدم اول
به نظر خودم و با تکرار ورودی مناسب بالاخره امروز قضیه را گرفتم
و حالا میخواهم تمام تمرکزم را بگذارم روی پروژه ای که میخواهم بردارم…
من این کامنت را برای از همه مهمتر خودم و برای هرکه که پریشان بوده مثل چند وقت پیش من میگذارم…
که یادمان باشد اصل چیست…
ردپای من
امیرحسین 17 ساله
خدایا خودت کمکم کن…
به نام خدایی که مارا به آسان ترین شکل ممکن به مسیر خواسته هایمان هدایت میکند
به نام عشق
چقدر درک این جمله نیاز به تکامل داره:
تمام اتفاقات زندگی ما بوسیله کانون توجه و تمرکز ما شکل میگیره
تا قبل از این فایل خیلی دقت زیادی نداشتم که چه اشتباهاتی رو مدام دارم تکرار میکنم
اما وقتی آدم در شخصیت خودش دقیق میشه میبینه اتفاقا چون کم توجهی هست باید بیشتر نگاه کنه و اشتباهاتش رو تشخیص بده
درمورد اشتباهاتم متوجه شدم:
درمورد بحث مالی مدام اشتباهاتی رو تکرار کردم که منجرشده به عدم پس انداز داشتن و اینکه درآمدم با هزینه هام نخونه
درمورد صحبت کردن جاهایی که نیاز به صحبت کردن بوده سکوت کردم و برعکس یکسری جاها نباید حرف میزدم و صحبت کردم
آدم هایی رو باید با برخوردهای اول کنار میزاشتم اما این کار رو نکردم و هربار ضربه های بیشتری از این قضیه خوردم
درمورد بیان کردن نظراتم همیشه مشکل داشتم و نمیتونستم نظراتمو مستقلانه بیان کنم
برای سلامتیم ارزش خاصی قائل نبودم و مواد غذایی مضر مصرف میکردم
مدام درشبکه های اجتماعی بودم و با اینکه میدونستم مطالب نامناسب هستن ولی مطالب نامناسب رو دنبال میکردم
اما خداروشکر با تغییراتی که در مورد باورهام ایجاد کردم روند باورهای نامناسبم رو بهبود بخشیدم
اول به خودم تعهد دادم تا هرروز بهبود داشته باشم هرچند کوچک
درمورد صحبت کردن که احساس میکردم نمیتونم با تمرین آگهی تبلیغاتی دوره عزت نفس خیلی بهتر شدم و الان راحت تر میتونم عقاید و نظراتم رو بیان کنم و کمتر دچار اضطراب میشم
با تعهد بالا آدم های نامناسب رو کاملا از زندگیم حذف کردم
تعهد دادم تا به بدن خودم احترام بزارم و الان خداروشکر البته به جز تعداد محدودی تونستم مواد غذایی مضر رو کلا کنار بزارم مثلا
من قبلا خیلی کافئین و کلا چای و قهوه زیاد میخوردم حدود5الی8لیوان در روز اما الان اصلا دیگه نمیخورم
ترشی خیلی زیاد استفاده میکردم اما الان دیگه نمیخورم
مواد قندی و شیرینی هارو خیلی استفاده میکردم به جای وعده اصلی ولی الان خداروشکر هروقت حتی شیرینی تو دستم باشه یا ببینم سریع به خودم میگم به خودت تعهد دادی پس به خودت احترام بزار و با این باور دیگه نخوردم و اتفاقا برای بقیه شیرینی برمیدارم و به اونها میدم
اصلا درمورد پس انداز باورهای خوبی نداشتم اما الان خداروشکر چندین مدته وقتی قرض دادن و قرض گرفتن رو از زندگیم حذف کردم باعث شد در قدم اول درامدم تا حدودی با هزینه هام بخونه و دیگه نیازی به قرض گرفتن پیدا نکنم و خداروشکر قانون احساس خوب=اتفاقات خوب باعث شد هزینه های غیرمترقبه کلا حذف شدن و الان چندین مدته دیگه اصلا به پزشک مراجعه نکردم در صورتی که قبلا حداقل ماهی یک بار دکتر بودم
یک دنیا سپاسگزارم از استاد عزیزم و همچنین مریم جان عزیزم
درپناه معبود یکتا باشید
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
استاد بی نهایت ازت سپاسگزارم ک با آموزش های ک با عشق برامون تولید کردی کلی تغییر کردم کلی با اراده تر شدم عزتم بالاتر رفته خودکنترلیم بالاتر رفته و ب خاطر همین ها دیگه خیلی کمتر اشتباهاتی رو میکنم ک باعث احساس گناهم بشه و حتی اگر اشتباه کنم حرفهای شمارو ب یاد میارم و سعی میکنم ب الهام های خداوند ک همواره حس خوب بهم میده گوش کنم و همین چرخه ک کمتر تمرکز میکنم رو اشتباهاتم و زودتر فراموش میکنم باعث شده ک کمتر اشتباه انجام بدم
همچین عزت نفسی رو ن تا حالا خودم داشتم و ن در هیچ یک از اطرافیانم دیدم همیشه فک میگردم هر چقدر احساس گناه داشته باشم و چیش دیگران احساس عجز و قربانی شدن و ضعف داشته باشم انسان بهتری هستم
الان هم اون انسان ها از اطراف رفتن و هم من یک آدم دیگری هستم آدمی ک میتونه تنهایی حرکت کنه آدمی ک از تنها بودنش و رو خودش کار کردنش ب شدت داره لذت میبره و اگر همچین زوجی هم خدا بهم عطا کنه بیشتر لذت خواهم برد میدانم ک خداوندمیخاهد بیشتر لذت بردن مرا و این را همیشه در عمل ثابت کرده و دائم میخاهد
از خوردن شیرینی احساس گناه شدید داشتم و تقریبا نمیتونستم خودمو کنترل کنم در کارهای اداری بسیار اشتباه میکردم(آلان شکرگزارم حتی ب خاطر اشتباهاتم چون اگر اون اشتباه ها نبودن الان من در اینجا کامنت نمی نوشتم و در حال رشد نبودم اون اشتباه ها باعث ب وجود اومدن تضاد و خواسته من شد و نتیجه خواسته من این سایت و کامتهاشه)
الان فقط گاهی ک موسیقی گوش میدم احساس گناه میکنم و بارها دارم تکرارش میکنم در حالی ک باید رهاش کنم روزی درست خواهد شد خواسته من رشد در هر لحظه هس خواسته من اینه ک ب جای موسیقی گوش دادن ویس های استاد رو بیشتر کنم تا زودتر شرایطم تغییر کند با این حال مبارزه نمیکنم با این ناخواسته بالاخره یک روزی درست میشود این خواسته منه و خواسته خداونده و حتما یک روزی درست میشه
و اشتباه دیگری ک دارم انجام میدم و بالا پایین داشته در این مدت این ک نتونستم نگاهم رو در خیابان پایین نگه دارم و احساس گناه میکنم این ب خاطر باورهای اشتباه گذشتمه اما نمیدونم باید چ باوری جایگزین کنم ک از این مرحله هم عبور کنم چون مثلا خود استاد در سواحل آمریکا خیلی راحت میچرخه اما اصن اتفاقات بدی براش نمیفته این یعنی این ک باور من ک احساس گناه بهم میده اشتباهه بابد تغییر کنم
خواسته من رو خدا میدونه و خواسته خودش هم هش و اصن جای نگرانی نداره و برای خدا خیلی راحته ک این خواسته رو برام انجام بده و بالاخره بک روز درست میشه مثل دفعه های قبل من در جهت رشد هستم و خداوند خیلی طبیعی این خواسته رو بهم میده
اشتباه تکراری من صحبت کردن با آدم های بیخوده ب خاطر این ک فک میکنم برای رشد ب اونها نیاز دارم در حالی ک خدا برای من کافیه و روزی میشه ک اونا میخان رمز موفقیت منو بدونن و من اصن اون موقع هم باهاشون ارتباط بر قرار نمی کنم خدا اگر بخاد هدایتشان میکنه نباید پای حرف هاشون بشینم و خودش درست میشه
به نام الله یکتا
یک_مسائل مالی و فراز و نشیب هاش،انگار که یه دورهایی خیلی خوب پول میسازم و یه وقتهایی هم نه…باوری که همه و من دارم که شب عید بازار خیلی خوبه اما برج 1 و 2 و3 بازار کساده،درصورتی که هستند آدمهایی که همیشه بازارشون پر رونق هست و این یک باور اشتباهه که فکر کنم یه تایمی از سال فروش خوبه یا بده،بلکه همیشه میتونه فروش به سمت بهتر شدن پیش بره
دو_بعضی وقتها کارها رو به عقب میاندازم و دیدم که چقدر بد پیش رفته کارها اما روی این مورد دارم کار میکنم و سعی میکنم همون موقع انجامش بدم
سه_در روابط هر از چندگاهی دچار سردی میشم و احساس میکنم که این رابطه خیلی دوامی نداره و این باز برمیگرده به گذشته و توجه به کمبودها و حتی گوش نکردن به حرف طرف مقابلم و هی به نظرم اثبات خودم و هی مثال خودم رو زدن که در نهایت باعث میشه اون بگه همه نمیتونن مثل تو باشند و من همینی که هستم،یعنی به نظر من سکوت و گوش کردن و اثبات نکردن خودم به دیگران میتونه کلی از مسائل من رو درست کنه برای من…
چهار_یه جاهایی از دستم در میره و تنقلات و فست فود میخورم اما انصافا خیلی کم شده و این بخاطر عدم تعهده که انشالله سعی میکنم بهتر عمل کنم
پنج_عجله و ضربه هاش یا طمع و حرص زدن در من همیشه به وفور بوده و هست اما به لطف الله کمتر شده و سعی میکنم آگاهانه صبر کنم و طمع نکنم چون بارها بخاطر درک نکردن قانون تکامل ازش ضربه خوردم
شش_یه جاهایی فقط یک فکری از سرم میگذره و یه چیزی میخوام که به راحتی به همون سمت هدایت میشم و بهش میرسم و چقدر لذت بخشه و به خودم همون لحظه میگم ببین چقدر راحت جهان واکنش نشون داد و اگر الان کمبودی هست فقط بخاطر ترمزها و باورهای محدود کننده ی من هست چرا که فقط با یک لحظه فکر به یک موضوع ،جهان راحت اون رو بدون هیچ زحمتی داد
هفت_وجودمون پر از شرک و باج دادن و ترسه و در برخورد با تضادها و یا ناخواستها میفهمم و از الله میخوام که من رو به سمت توحید هدایت کند و به یقینی برسونه که عمل کنم به اصل
هشت_داسوزی های الکی و همدار شدن با احساس بد مخصوصا از طرف خانواده که فکر میکنیم ما میتونیم تغییرشون بدیم و هر چقدر چوبش رو میخوریم درسش رو نمیگیریم و هی میخوایم نقش خدا رو براشون بازی کنیم
نه_ترس و وابستگی که باور کردیم که واقعا ما وابسته هستیم و نیاز داریم به توجه و جلب توجه و یا اینکه مراقب باشیم و یا مراقبت کنیم و باز هم میخوایم نقش خدا رو بازی کنیم برای آدمها
ده_ساکت بودن در جاهایی که باید حرف بزنیم و حرف زدن در جاهایی که باید ساکت باشیم که جزعی از صفات بارزمون شده که باید خیلی روش کار کنم
یازده_عصبانی شدن که همیشه پشیمانی داره و هی تکرار و تکرارش میکنیم و ….
خداوند هدایتمون کنه به راه درست و عمل به اصل و پاکمون کنه از شرک و از شکر گذاران قرارمون بده،آمین
خدایا شکرت
به نام خدواند هدایتگرم که نشانه امروزم را به این فایل هدایتم کرد
سلام خدمت استاد عزیزم ومریم جون مهربان و دوستان هممدارم
من خداراسپاسگذارم که منو به این فایل زیبا هدایت کرد ومن از طریق این فایل عالی فهمیدم که کدام الگو ها در زندگی من تکرار شده میره
1 من خیلی زود با آدما صمیمی میشم بخصوص مخالف جنس و بعد از طرف آنها یا تحقیر میشم یا ترک میشم
2 من خیلی دوست دارم معلوماتم را راجع به شغلم یا هرچی که مفید هست بالا بیبرم ولی تنبلی میکنم انجامش نمیدم
3 من خیلی دوست دارم کتاب مطالعه کنم هر کتاب را میگیرم برای مطالعه چند صفحه خواندم دیگه ادامه نمیدم
تا الان که این کارای است که خودم میدونم باید انجامش بیدم یا اتفاق است که در زندگی ام پیش میاد ولی برای اصلاحش اقدام نکردم
به امیدی الله که هدایت بیشم وخداکمکم کنه اینو را اصلاح کنم
سپاسگذاری خدایم هستم به من توفیق نوشتن این کمنت را داد
سپاسگذاری استادم هستم که دستان خدا در زندگی ما شده که آگاهی مون به شناخت خودی مون وخدای مون بالا بیره
و سپاسگذاری دوستان هممدارم هستم که اینقد فضایی صمیمانه را ایجاد کرده کمنت میذاره و کمنت همدیگره میخواند
درپناه الله شاد سالم وسعادتمند در دنیا وآخرت باشیم خدایارو مددگاری همه ما وشما
به نام خدایی که به تنهایی کافیست.
سلام به استاد دوست داشتنیم.
کلید:توانایی به نام خودشناسی.
فایل:الگوهای تکرار شونده قسمت 7.
سوال :اشتباهاتی که تکرار می کنید.
در مورد رفتار با پسرم خیلی اشتباهاتی دارم که خودم هم می دونم ولی باز تکرار می کنم.
مثلا کارهاش رو انجام می دم کارهایی که خودش از پسش بر می یاد وهر وقت با پدرش هست راحت انجام می ده اما من به خاطر افکار نادرستم اون کارها رو انجام می دم وباعث تنبلیش می شم.
یا جاهایی عصبانی می شم وباهاش بد برخورد می کنم که بعدا پشیمون می شم.
یه رفتارهایی رو جلو دیگران دوست نداره باهاش داشته باشم واینو چند بار گفته باز من مرتکب اشتباه می شم واون رفتار رو انجام می دم.
حرف زدن زیاد کلا ادم پرحرفی هستم وهمیشه به خودم قول می دم جایی می رم مهمونی یا توی جمعی سنجیده و به اندازه حرف بزنم اما باز فراموش می کنم وبه قول معروف چونم داغ می شه وگاهی می بینم خلاف قانون عمل کردم البته از وقتی روی خودم کار می کنم بهتر شدم.
غذا پختن گاهی خیلی عجله ای می پزم ودقت نمی کنم وبد مزه می شه وشوهرم اعتراض می کنه وباز من مرتکب این اشتباه می شم .
به تاخیر انداختن کارهای خونه به جای اینکه اول صبح کارام رو کنم می بینم ساعت 10 یا 11 شده تازه دارم جارو می کنم البته با دیدن زندگی در بهشت ومریم جان خیلی بهتر شدم .
ارزش قائل نبودن برای خودم وهر چیز رو بهترینش برای شوهرم وبچم بزارم وخودم رو محروم کنم که تو این زمینه خیلی کار می کنم.
توانایی نه گفتن که قبلا اصلا نداشتم وبرام خیلی مشکل پیش می یورد با اینکه خودم کار داشتم همراه خواهر ومادر و….می رفتم برای انجام کارهاشون هنوز هم گاهی این اشتباه رو تکرار می کنم.
خوردن شیرینی زیااد با اینکه هر بار تصمیم می گیرم ترک کنم اما باز شروع می شه.
خدایا شکرت کمکم کن توی این مسیر محکم قدم بردارم وتغییر کنم وخوشبختی وشادی رو برای خودم بسازم.
استاد متشکرم.
در پناه خدا.