پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-01 06:29:012024-08-04 11:28:57پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
سلام به استادعزیزم وخانم شایسته مهربان
اگربخوام درموردرسیدن به هدف ها صحبت کنم
ازوقتی که باشما استادعزیزم آشناشدم به خیلی
از هدف هام رسیدن مثلا توی روابط قبلا خیلی
رابطه درب وداغونی باهمسرم داشتم ولی بعد کار کردن روی دوره عشق ومودت خیلی بهتر شده روابطم خداراشکر وخیلی راضیم البته که
سعی میکنم هرروز روی خودم کار کنم …….. یه
چیزی به دوستانی که می خوان توی حوضه روابط کار کنن ورابطه عالی داشته باشن بگم،،،،،،
برای رسیدن به نتیجه پایدار توی روابط و البته توی تمام زمینه باید ادامه بدی من 7 ماه پیش
که دوره عشق ومودت در روابط وخریدم همش
میگفتم خدایا چرا نتایج تغییر نمیکنه چرا پس من تغییر نمیکنم ولی بعد هفت ماه الان که به
خودم نگاه میکنم میبینم زهرای الان با زهرای 7
ماه پیش زمین تا آسمون فرق داره ناخوداگاه به
همسرم عشق میورزم ودوستش دارم حرف های
قشنگ انگار از درونم میجوشه اگر همسرم اشتباه
کنه نادیده میگیرم والبته که اون فورا معذرت خواهی میکنه که قبلا کاملا برعکسش بود .
رفتار فرزندم بی نهایت عالی شده وخیلی آروم تر
شده اما این نتیجه به دلیل اینه که هر روز روی
خودم توی زمینه روابط کار کردم و حتی تعداد
از اطرافیانم هم ازم مشاوره گرفتن و تغییرات توی روابطشون ایجاد کردن ،،،
اما توی حوضه مالی نتیجه نمیگیرم واین موضوع بی نهایت خستم میکنه انشالله که امروز
که این کامنت ومی نویسم خدای مهربانم کمک
کنه تا اشکالم وپیدا کنم ورفع کنم .
من هدفی که دارم وبهش نمیرسم دلیلش اینه که اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم
واینکه هیچ کس وندارم حمایتم کنه
واینکه بی انگیزه میشم بعد یه مدت
واینکه مداوم کار نمیکنم توی حوضه ثروت روش
بعضی وقت ها به شدت احساس خستگی
وناامیدی وتنهایی میکنم
مورد دیگه ای که هست بخاطر تغذیه اشتباه
خب توی سلامتیم مشکل هست قدرت درک و
تمرکزم پایین هست فایلها را که گوش میدم درک نمیکنم
مورد دیگه احساس بی حوصلگی وخستگی میکنم وهمیشه خواب آلودم به همین دلیل بی
انگیزه شدم واز هدف هام دور افتادم .
به نام خدا
سلام زهرای عزیز
اول اینکه خداروهزاران بار شکر میکنم که به چنین نتایج خوبی رسیدیم از دوره عشق و مودت
و تحسین میکنم که به چنین رابطه زیبایی رسیدی خدارو شکر
دوم اینکه در مورد مسائل مالی همه ما مشکل داریم این نیست که فقط شما باشی و باید هرروز و هر ساعت روی خودمون روی باور فراوانی و روی احساس لیاقت خودمون کار کینم و این باید اینقدر تکرار بشه و تکامل طی بشه تا نتیجه رقم بخوره هرچند که توی اول مسیر نتایج میاد فقط باید ببینیم و بیاد خودمون بیاریم و تایید کنیم قانون رو
مورد بعد این هست که شما نیازی به هیچ کسی نداری که حمایتت کنه اپل خدا دوم هم خودت
مورد بعدی خواهر عزیزم خودت باید به خودت انگیزه بدی و خودت رو پوش کنی هیچکسی نیست که بخواد به شما کمک کنه جز خودت
مورد بعد نذار نجواها و شیطان بیاد و شما رو ما امید کنه و سعی کن ذهنت رو کنترل کنی که پاداش بسیار بزرگی داره
مورد بعدی همین چند خط آخری رو که نوشتی خودت دوباره بخون ببین چقدر منفی راجب خودت حرف زدی و کلامت قشنگ احساس ما امیدی داره
خواهر عزیزم این چیزهایی رو که الان به شما گفتم اول به خودم میگم چون مخاطب اول خودم هستم چون من هر روز به خودم این حرف ها رو میگم تا ایمانم بیشتر بشه منم به خیلی از خواسته هام هنوز نرسیدم اما این پایان کار من نیست و من همچنان زنده هستم و دارم زندگی میکنم و خدا همیشه بهم لطف داشته پس شما هم از خدای بزرگ مدد بگیر تا کمکت کنه و دستت رو بگیره
فقط انجامش بده just do it
شما که این همه توی دوره عشق و مودت نتیجه های خوب گرفتی پس حتما هم میتونی توی بقیه ی مراحل هم نتایج خوبی بگیری به امید خدا
فقط سعی کن سمت خودت رو خوب انجام بدی بقیش کار اوس کریمه
خدا پشت و پناهت باشه
سلام به شما برادر بزرگوار
سپاسگزارم که وقت گذاشتین و
کامنت من وخوندین و پاسخ
نوشتین .
خداوند همیشه از طریق بندگانش با ما صحبت میکنه و
جواب ما را میده ،،،راستش یه مدت هی می خوام دوره عزت
نفس و روانشناسی ثروت واز اول شروع کنم ولی میام که از فایل اول گوش بدم انگار انگیزه
ندارم اما شما به نکته خوبی اشاره کردین این که تمرکزم و
بزارم روی فراوانی ها من باید
فایلهای فراوانی را زیاد گوش بدم تا تبدیل بشه به باور برام به
نظرم ماها یا حداقل خود من اونقدر در مورد ثروت محدودیت ذهنی داریم وباورهای نادرست که ما خیلی
نیاز داریم روش کار بشه تا تبدیل بشه به باور ونتایج بیاد
و اونجایی که گفتین هیچکس
حمایتت نمیکنه خودت باید پاشی و با تکیه به الله مهربان حرکت کنی واینکه خودت به
خودت انگیزه بده کاملا با حرفاتون موافقم چون همیشه
این کار را انجام میدم .
بازم سپاسگزارم که بهم یادآوری
کردین که یسری چیزها را برای
خودم مرور کنم توی ذهنم وبرام
انگیزه بشه .
درپناه الله مهربان شاد وتندرست وثروتمند وسعادتمند
در دنیا وآخرت باشید .
به نام او که می ماند
سلامت به استاد عزیزم و مریم بانوی عزیزم و هم دوستان عزیزی که که مسیر تغییر به سوی بهتر شدن رو انتخاب کردند
استاد جان من این سوال رو اتفاقا دیروز به ذهنم رسید از خودم پرسیدم اینکه چرا با اینکه مدتها و سالها بود به دنبال تغییر خودم بودم از وقتی رفتار بقیه رو می دیدم و رفتار خانواده ها یا حتی وقتی از رفتاری یا نتیجه ای راضی نبودم برای خودم خواسته هامو می نوشتم و همیشه دفتر داشتم مانه دفتر هدفگذاری بلکه دفتر ارزو بود بیشتر اما بزرگترین دلیل شکستم اینکه
1)در مورد راههای رسیدن به خواسته ام تحقیق زیادی نمی کردم و چون راهشو بلد نبودم خیلی زود بی انگیزه میشدم
2) هدفهام به نسبت توانایی ها و قدرت و شرایط فعلی اتخاب نمی کردم و چون خیلی کمال گرا بودم هدفهام بزرگ بودن
3) با کوچکترین مانع و یا سختی و زحمت که توی ذهنم سختر میشد و اصلا تحمل کمی فشار یا سختی رو نداشتم و فک میکردم من ادمش نیستم و این راحت طلبی باعث میشد بی انکیزه میشدم و خودمو می باختم و خیلی دهن بین بودم تا نظر دیگران رو بدونم
4) به دنبال تایید یا تشویق دیگران هدف تعیین می کردم تا خودمو و توانایی هامو ثابت کنم و وقتی دیگران هم منو باور نمی کردن من هم جا میزدم
5)فراموشی هدف یا خواسته هام بعد از مدت کوتاه
6) به دلیل پاداش های و تشویق های که فقط به دنبال جایزه درس می خوندیم یا کار مثبتی می کردیم وقتی از شرایط مدرسه و یا خانواده پدری دور شدم چون کسی نبود تا تشویقم کنه به خاطر رفتار درستم بعد از مدتی ناامید میشدم در حالی خودم باید مشوق خودم میشدم و اون نتیجه ای که توی درونم تاثیر می گذاشت رو مدنظر قرار نمی دادم
اینها دلایلی بود به ذهنم می رسید و نرسیدن به هدفها و خواسته ها بزرگترین دلیل عدم خود باوریه و همون طور که خود باوری شما رو به خواسته می رسونه و مثل یک چرخه می مونه پس بهترین هدفها رو با قدم های کوچکتر به نسبت توانایی هام بردارم و از مقایسه خودم و مسیرم با افراد موفق دست بردارم و تمرکز روی خودم بذارم استاد عزیزم من خیلی به گذاشتن پیام توی سایت مقاومت داشتم اما تصیم گرفتم کم کم روی خودم کار کنم و مقاومتهام بشکنم چون فکر می کردم من هنوز به خیلی نتایج بزرگی نرسیدم بخوام در مورد چی صحبت کنم اما با خوندن چکاب فرکانسی ام تو زمان اشنایی با شما فهمیدم من خیلی بهتر شدم و چند بار بهم الهام شد مگه همیشه دنبال معلمی نبودم که مسیر بهم یاد بده و با شاگرد شایسته بودن مزد زحماتشو بدم و ازتون بسیار ممنون و سپاس گزارم امیدوارم با کار کردن روی خودم نتایجم بزرگتر بشن و جواب اموزش معلم عزیزم که شما باشید رو بدم خدا حافظ شما و سایر دوستان هم مسیرمون باشه
سلام و درود
چقدر خوب نوشتی
تک تک موردهای که گفتی میتونه به تنهایی برای خیلی ها باشه
گزینه دوم موردی هست که خود من بهش رسیدم و دیدم یکی از دلایل موفق نشدنم است
ممنون بابت نوشته هات
و اینکه ما فراموش میکنیم از کجا به کجا رسیدیم
و جواب فرکانسی غوغا میکند
بهترینها رو در مسیر پیشرفت و آسان ترین ها رو برایت میخواهم
شاد و موفق و ثروتمند باشید
به نام خدایی که به تنهایی کافیست.
سلام به استاد عزیز.
کلید: توانایی به نام خودشناسی.
فایل:الگوهای تکرار شونده قسمت 9.
سوال دلیل هدفهایی که تعیین کردید وبه انها نرسیدید.
یکی از هدفهام که برام مهمه وخوابش رو هم می بینم وچند سال می خوام بهش دست پیدا کنم به دلیل ترس از حرف مردم ترس از اتفاقات بد ترس از سرزنش شدن بهش نرسیدم.وطرد شدن به وسیله فامیل.
یکی دیگه به دلیل باور کمبود وایمان ضعیف به خداوند هست.
یک هدف برا عید داشتم بهش نرسیدم باز به دلیل باور کمبود وراه مشخص کردن برای خدا برای اینکه ثروت رو بهم برسونه.
یه دلیل دیگه عدم لیاقت هست چون بعضی مواقع وبعضی اهداف خودم رو لایق نمی دونم.
و فکر می کنم اگر روی حس لیاقتم کار کنم که به عزت نفس وخودباوری برسم وهمزمان روی توحید کار کنم می تونم به همه اهدافم برسم ریشه نرسیدن به اهداف کمبود حس لیاقت هست چون خودم رو شایسته ولایق ندونستم در حالی که خداوند این لیاقت رو به من داده ومن لایق برخورداری از همه نعمات دنیا هستم.
هدف امسالم رو همین طور که استاد گفتند کار کردن روی حس لیاقت گذاشتم به امید خداوند امسال سال عالی برام خواهد بود وهمه ارزوهام به حقیقت می رسند.
خدایا شکرت .
استاد متشکرم.
در پناه خدا.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و دوستان گلم
خداروشکر میکنم که یک بار دیگر در این سایت الهی هستم و دارم از نعمتهای پروردگار استفاده میکنم برای بهبود خودم و ساختن شخصیت و زندگی بهتر
درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
یک ایراد من این هست که وقتی هدفی رو مینویسم اول کار خیلی ذوق و شوق دارم و پیگیر هستم و دنبالش میکنم اما بعد از مدتی سرد میشم و دیگه اون هدف رو ادامه نمیدهم
یا اینکه وسط راه میفهمم که این اون چیزی نبوده که من دلم میخواسته
و بعضی وقت ها هم برای خریدن چیزی هدف میذارم اما وقتی که به زمانش میرسم میبینم که خرج های مهمتری از اون هدفم دارم و با اینکه میتونم بخرم اما نمیخرم و اون هدفم نیست و نابود میشه و جالبه که پولش هم جاهای دیگه الکی خرج میشه که اصلا متوجه نمیشم (از باور کمبود و احساس عدم لیاقت برای داشتن اون چیز میآید و اینکه فکر نمیکنم که خدا هست و کمکم میکنه )
چون من هدف هایم را خیلی بزرگ و غیر واقع بینانه انتخاب می کنم (آره خیلی وقت ها هم شده توهم زدم برای رسیدن به اهدافم و فکر میکنم که باید خیلی زود نتیجه بزرگ رقم بخوره حالا من خودم کلی ترمز دارم و کلی بالا و پایین میشم توی این مسیر و وقتی هم که نمیرسم سرخورده و ناراحت میشم )
یک دلیل دیگ هم این هست که قانون تکامل رو رعایت نمیکنم و میخوام خیلی زود و سریع به اون هدفم برسم و وسط راه کم میارم و تا امید میشم و بعد از مدتی ولش میکنم و پیگیر نمیشم
چون من از شکست خوردن می ترسم به همین دلیل خیلی پیگیر هدف هایی که انتخاب می کنم نیستم (این مسئله رو هم من دارم و خیلی وقت ها پیگیر نمیشم چون میترسم که نتونم به هدفم برسم . باز بعداً سرخورده و نا امید میشم که ببین باز هم به این هدفی که انتخاب کردی نرسیدی.باید بگم که خوب حداقل تلاشی که لازم هست رو برای این هدفم انجام بدم و قدمهای اول رو بردارم و کار رو پیش ببرم و اگر در آخر هم نشد بشینم ببینم چه ایرادی دارم که به هدفم نرسیدم )
البته در رسیدن به اهدافم به لطف خداوند خیلی بهتر شدم اما باز هم هستند اهدافی که پیگیری نکردم و بهشون نرسیدم
یک ایراد دیگه ای هم که دارم این هست که هدف انتخاب میکنم ، روی کاغذ هم میارم ، تجسم هم میکنم اما فکر میکنم باید خدا از آسمون بهم بده و قدمی بر نمیدارم در رابطه اش اما وقتی که فکر میکنم به اهدافی که رسیدم همه این کار ها رو انجام دادم و بعد قدم های اول رو برداشتم و بعد نتایج اومده و تونستم به اون خواسته یا هدفم برسم
هم در مورد رابطه و هم در مورد ثروت هدفهایی رو گذاشتم و اما ننشستم و ترمزها رو شناسایی کنم و باورهای خوبی بسازم
(دلیل این کار هم تنبلی نیست یک ترمز هست که پیداکردن ترمز ها سخت هست و باور ساختن راحت نیست برام یا ذهن کمال گرام میگه حالا پیدا هم کردی تا کی باز میخوای باور بسازی که آیا باز اون باور درست هست یا نیست اون ترمز اصلی هست یا نه نمیگه که حالا تو حرکت بکن تا بعد خدا بزرگه )
یکی دیگه از ایرادهام این هست که وقتی هدفی از لحاظ مالی (چیزی که میخوام بخرم ) میذارم. باور کمبود خیلی خودش رو نمایان میکنه خیلی وقت ها موفق شدم و خریدم اون جنس رو و خیلی جاها هم این باور کمبود نداشته که به هدفم برسم
خداروشکر میکنم که در یک منطقه فوقالعاده زیبا و قشنگ هستم و دارم این کامنت رو مینویسم
ای کاش میشد عکس یا فیلم فرستاد هرچند که عکس و فیلم هم این همه زیبایی رو نمیتونه نشون بده جز چشم دل و بعد چشم سر
کوههایی پر از درخت که بالای همه این درخت ها ابرهایی نرم و نم دار هستند که لذت میبری از دیدنشون
و لطافت هوایی که اصلا مدهوش کننده هست
دیدن این همه ثروت و ویلاهای زیبا و قشنگ و فراوانی های خداوند که بی نهایت هستند
جای همه دوستانم پر
خدایا شکرت
خدایا شکرت
ممنونتم استاد عزیز
ممنونتم مریم بانو
ممنونتونم دوستان خوبم .برای همه آرزوی شادی درونی و حس آرامش به پروردگار رو دارم
به نام هدایت الله
سلام به برادرم جواد جان
چقدر مفید خوب واخرش آرزوی خوبی رو کردی دوست داشتم برادر ارزوتو
همین که ترمزها رو شناختی تا حدودی قسمتی از راه رو رفتی وزمانی کل راه رو رفتی واز خودت راضی هستی که به عملکرد تبدیل بشه که در کامنت شما اشاره کردی ونتایج هم گرفتی بهت تبریک میگم
اما به عنوان عضو کوچک این خانواده
پیداکردن ترمزها وباورها سخت نیست
باتعهد وایمان قله های خوبی رو از شما در آینده میتونم ببینم
چون تا همین الان هم خوب پیش رفتی
جواد جان اینکه الان اونجایی که هستی اب وهوا کوه ویلا کجا هست رو ای کاش برای ما مینوشتی وخودم رو اونجا تصور میکردم برای شما بهترینها را از خدای مهربان خواستارم
به نام الله مهربان
سلام جناب روحی عزیز
خداقوت میگم بهتون بابت کامنت های خوبی که میذاری و خیلی از کامنت های شما رو خوندم و لذت بردم تبریک میگم بهتون
در مورد این جایی که من هستم
من کلاردشتم استان مازندران
یک منطقه ویلا خیز و ویلا ساز تا چشم کار میکنه اینجا فراوانی کوه و درخت و البته ویلا هست
دمای هوای 16 17 درجه هست و بسیار هم خنک
شاید باورتون نشه من کلا آفتاب رو توی این چند روزی که هستم 1 ساعت دیدم و همیشه ابر هست و بارانی و چه باران زیبایی
هوا بشدت معتدل
حتی دیشب که رفتم پیادهروی هم تیشرت و هم پیراهن تنم کردم چون یکمی خنک تر شده بود
و امیدوارم که شما هم بزودی بتونین این کای زیبا رو ببینی از نزدیک و لذت ببری
در مورد نکته ای هم در مورد باورها گفتید ممنونم
در پناه الله مهربان شاد و سلامت باشید
سلام استاد عزیزدل من و مریم جان قشنگم
یکی از اهدافی ک همیشه هرهفته هرروز برای خودم تعیین میکنم اما بعد از 7.8ساعت نمیتونم از پسش برمیام بحث رژیم گرفتن و وزن کم کردنه
مثلا اولش خیلیییی خوب پیش میرم جلوی وسوسع های ذهنیمو بیشتر از هرکسی میگیرم
اما بعد چندین ساعت بطوری ک اصلا دست خودم نیست میدوم میرم سمت یخچال تااون غذایی ک چند ساعته ذهنمو درگیر کرده و دهنم رو اب انداخته رو بخورم
و انچنان در عرض چند لحظه این کارو سریع انجام میدم ک ذهنم مقاومتی نداشته باشه و عذاب وجدان بهم نده
یعنی قششششنگ مشکلم اینه ک استمرار ندارم تو ی کاری
چون ب خودم خیلیییی سخت میگیرم و میگم ک حتی اگر یک کالری بیشتر بخورم اونوقت دیگه ب قولی ک بخودم دادم عمل نکردم و وقتی ک این شرطو برا ذهنم میذارم
اونم ک چموش تر ازین حرفاس
سریع میخواد از حدی ک براش تعیین کردم تجاوز کنه
انگار ذهنم نمیخواد اجبار رو بپذیره
و جالبه ک من 3هفتس ک سعی کردم رژیم سفت و سخت کالری شماری بگیرم
و توی این سه هفته حتی چاق تر از قبل شدم
چون یهو تموم وسوسع های ذهنیم و میل ب غذاهای خوشمزع و چرب و چیلی رو سرکوب کردم
فوران میکنه و بهم حمله میکنه و نمیتونم از پسش بربیام حتی باوجود اینک اهرم رنج و لذت برای خودم درست کردم حتی ذهنم اجازه نمیده برم سمت اون برگه ک بعد غذا خوردن بخوام عذاب وجدان بگیرم
اما استاد
وقتی یک ماه پیش خونه ی خواهرم بودم اونجا چون فضا جوری بود ک همه کم غذا میخوردن و رژیم بودن و عملن خوراکی های خوشمزع ای گیرنمیومد بااینک من رژیم نبودم و هیچ محدودیتی براخودم نذاشته بودم
هروقت دلم میخواست میرفتم سراغ غذا
اصن رغبت زیادی ب خوردنش نداشتم و خیلی راحت زود دست از غذا میکشیدم یجورایی عقده نداشتم خخ
و اتفاقا توی اون اون یک ماه دوکیلو وزن کم کردم بدووووون اینک ذره ای حالیم بشه یا بخوام گرسنگی بکشم یا اذیت شم
فکر میکنم تنهادلیلش اینه ک بخودم سخت میگیرم و توی ذهنم سختش میکنم
سلام
استاد در اول این فایل ها جواب همه این الگوهای تکرار شونده رو میگه
میگه اتفاقات زندگی به وسیله باورهای تکرار شوندم داره رقم میخوره واکنش ما به اون اتفاق ها داره تکرارشون میکنه
من در مورد هدف فکر میکنم تعهد ندارم
مثلا بارها شده ازقانون سلامتی لاغر بشم
اما تعهد ندارم بمونم اونم بخاطر اینکه فکر میکنم،اگر ادم از یه چیزهای سیر نشده باشه نمیتونه گذر کنه ازش،
راستش من هنوز از خیلی چیزهای خوردنی سیر نشدم و نمیتونم گذر کنم،البته تو دوره استاد اشاره میکنه چه سم های رو داریم میخوریم منطقی میکنه اما باز من تعهد کافی رو ندارم که ثابت قدم باشم،
درمورد هدف شغلی،من فکر میکنم علت نرسیدم به هدف شغلیم اینکه راحتی رو ترجیح دادم،از اونجای که استاد میگه تا همه اوضاع خوب هست تغیر کن،بخاطر همین دارم هدفم رو میزارم تمام بدهیمو صاف کنم و پس انداز کنم برای کاری رو خوذم راه اندازی کنم و واقعا نمیدونم به چی علاقه دارم،آن ما مطمانم هدایت میشم
فکر میکنم کاری که خودم راه اندازی کنم برام بهتره،فکر میکنم دلیلش اینکه وقتی برای کسی کار میکنم زود انگیزه هامو از دست میدم
اما از اونجای که استاد مرتبا میگه پول همه جا هست تو هر شغلی تو هر شهری تو هر موقعیتی،باز دچار بلاتکلیفی میشم
واقعا نمیدونم
دوستان اگر کسی میتونه راهنمایم کنه
سلام به استاد عزیزم
ممنون بابت این فایل های آگاهی دهنده و خدا را بسیار شاکرم که با استفاده از این فایلها به یک خودشناسی عمیق می رسیم
سوال:
درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
من وقتی به این سوال فکر کردم سعی کردم به رفتارهای روزانه خودم دقت کنم و از میان این رفتارها دلیل این اینکه به خیلی از هدفهام نمی رسم را پیدا کنم
یکی از این دلایل را با مثال بیان می کنم
1-ما یک الگوی رفتاری در خرید کردن داریم مثلا می خواهیم بریم ماست بخریم از سوپر مارکت وقتی بر می گردیم کلی خرید کردیم که اصلا بابت آنها به سوپرمارکت نرفته بودیم یعنی وقتی چشممون به مواد غذایی و … در سوپر مارکت می افته احساس نیاز می کنیم و می خریم و بعد با خودمان می گیم ای بابا من رفتم یک ماست بخرم چقدر الکی خرید کردم چون ما هیچ وقت لیست نیازهای بابت خرید نداریم و اگر داریم همیشه وقتی چشممان به چیزی می افتد بی دلیل حس خرید کردن پیدا می کنیم و می خریم یا می گیم اینو هم می خواستم حواسم نبود حالا اینو هم بردارم نیاز می شه و …
در مورد هدف برای من این الگو تکرار می شه
مثلا هدفم در اول سال یاد گرفتن وردپرس بود و تا یک جایی خوب پیش رفتم ولی وقتی داشتم طراحی سایت یاد می گرفتم هی با خودم می گفتم خوب باید خودم را در زبان هم قوی تر کنم حالا باید پریمیر را هم یاد بگیرم و هی از این شاخه به اون شاخه پریدن باعث می شد که تمرکزم از همون یک هدف برداشته بشه و ناخواسته با یک دست چند تا هندوانه بردارم و برای اینکه نتونستم تا آخر برم خسته شدم و کنار گذاشتم در حالیکه خیلی خوب پیش رفته بودم
مثلا دارم درسهای دانشگاه را می خوانم یک نکته ای هست می رم سرچ می کنم و شروع می کنم به دیدن ویدیو در مورد اون موضوع بعد می بینم زمانی که باید می زاشتم برای اون درس بیشتر شده و هنوز تمام نشده و دلزده می شوم
من طبق الگوهای تکرار شونده در خودم دیدم که مشکل من عدم تمرکز است مثلا امروز فقط نمی توانم روی یک فایل کار کنم حتما باید متنوع باشد اصلا نمی تونم یک روز تمام بر روی یک موضوع تمرکز کنم و هر موضوعی می شنوم و علاقمند می شوم دوست دارم یاد بگیرم مثل اینکه می ری سوپر مارکت هی کالاهای مختلف می بینی و برمی داری و می گی لازم می شه و آخر با خودت درگیری که اینهمه خرید چرا انجام دادی بی دلیل
2-یکی از موارد دیگه من هدفهام را به سرانجام نمی رسونم اینه که بسیار عجول هستم اول که شروع می کنم به سرعت دوست دارم برم جلو و اصلا قانون تکامل را رعایت نمی کنم و بعد از یک مدت خسته می شوم چون نمی تونم انرژی ام را تقسیم کنم
و الان من کلی اطلاعات دارم ولی همشون با عمق کم و دوست دارم فقط در یک زمینه تخصص داشته باشم ولی انگار اینو دلم نمی خواد می خوام همش بیشتر بدونم بیشتر یاد بگیرم
3-مورد سوم اینه که هدفهایی که انتخاب می کنم یک دفعه تصمیم می گیرم و همون لحظه اجرا می کنم یک دفعه می رم کلاس شنا و تا آخر ادامه می دم یک دفعه می رم کلاس زبان و پیگیر می شم تا زبانم را عالی کنم و چون بدون برنامه و یک دفعه می رم سراغ این کار انگار یک جورایی برنامه های دیگرم را مختل می کند و به خودم می گم چرا اگر واقعا این هدف را داری برای خودت نمی نویسی زمان نمی دی دوست داری یک دفعه به نتیجه برسی
4-مورد چهارم اینه که من برای رسیدن به هدف تلاش می کنم ولی لذت نمی برم فقط به پایان هدف و نتیجه فکر می کنم و می گم همین که به این هدف برسم اکی است انگار فقط می خوام یک نتیجه دستم بیاد و از گرفتن نتیجه حالم خوب می شه
مثلا من خیلی از شنا کردن می ترسیدم خوب یک دفعه یک روز تفریحی رفتم شنا در همون لحظه تصمیم گرفتم برم کلاس شنا
هر چند خیلی با هدایت خداوند مربی بسیار عالی انتخاب کردم و همه چیز برام عالی شد ولی جوری شد که دیگه همه پنج شنبه جمعه هام درگیر شنام چون مربی من فقط اون روزها هست
حالا تو همون زمان امتحان دانشگاه داشتم پسرم هم امتحان داشت و من به خودم تعهد داده بودم که باید برم خلاصه به خاطر بعضی از امتحانها مجبور شدم کلاسهام را کنسل کنم
خوب نتیجه این است که چون یک دفعه تصمیم گیری کردم زمان مناسب را انتخاب نکردم و زمانبندی ام بهم می ریزد و نتیجه مقبول به دست نمی آید
قبلا خیلی برام مهم بود که اهدافی که انتخاب می کنم مورد تایید بقیه هم باشد و دیگران بابت آن تحسینم کنند ولی الان کمتر شده ولی هنوز هست و همیشه قبل از انتخاب هدف از خودم می پرسم برای چی این هدف را می خوای انتخاب کنی و اگر یکی از دلایلش اینه که نیاز جامعه است و یا تایید دیگران سریع هدفم را تغییر می دهم
5-یک مورد دیگر در مورد هدف این است که من وقتی هدفی را انتخاب می کنم مصرانه انجامش می دهم ولی بعد از یک مدت پیگیری نمی کنم و مثل اول ادامه نمی دهم برای همین نتایج کمرنگ می شود و بعد کلا از بین می رود انگار که تو اصلا این مسیر را نرفتی چون برگشتی به اول مسیر مثالش همین قانون سلامتی است که تا به تضاد خوردم دوباره به مسیر قبلی برگشتم در حالی که نتیجه خوبی گرفته بودم.
حالا که این الگوها را در خودم پیدا کردم انگار راحت تر می تونم در هدفهای بعدی مواظبت کنم که این الگوها تکرار نشوند البته مطمئنا هر چه عمیق تر بشوم نکات دیگری هم پیدا می کنم
ولی اصلی ترین الگوها
1- عدم تمرکز کامل بر یک هدف
2- عجله برای رسیدن به نتیجه
3- عدم زمانبندی درست و به موقع
4- شروع هدف در زمان نامناسب
5- دلزده شدن از انجام هدف بعد از رسیدن به نتیجه و عدم پیگیری مداوم هدف
البته الان یادم اومد که همین عجول بودن باعث شدن عضله تصمیم گیری ام قوی بشه چون وقتی تصمیم می گیرم که خانه بخریم یا ماشین بخریم سریع اول نیازهام را می نویسم اطلاعات جمع می کنم و سریع دنبال خانه یا ماشین و … می روم و در موقع خرید هم همیشه هدایت می شم به بهترینها شاید این نکته مثبت انتخاب هدف و تصمیم سریع باشه که شاید من طی دو هفته خانه مورد نظرم را انتخاب می کنم و کلا تا رسیدن به نتیجه خیلی پیگیر هستم
من کلا هدف گذاری را خیلی دوست دارم و زندگی با هدف همیشه برای من اصل بوده حتی زمانهایی که می تونستم در راحتی زندگی کنم و هدفی نداشته باشم و کاملا تامین بودم بی هدفی را دوست نداشتم و اینقدر برای خودم چالش درست می کردم که همیشه در حرکت باشم شاید این خصوصیت من باعث تعجب دیگران بشود ولی من خودم دوست دارم تا آخرین لحظه زندگی با هدف و شور و شوق زندگی کنم و الان که به زندگی ام نگاه می کنم می بینم که خیلی از اهدافی که در زندگی ام به آن رسیدم برای همین نیاز بوده که من با وجود داشتن هدف در زندگی لذت می برم و برای همین هم هست که همیشه شما را تحسین می کنم چون می بینم هر لحظه برای خودتون برنامه دارید که خودتون را بهتر کنید و همین به ما هم انگیزه می دهد که در عین موفق بودن باید راکد نباشیم و هر لحظه خودمون را بهبود بدهیم.
با تشکر از شما استاد عزیز
امیدوارم بتوانیم با راهکارهای درست برای رسیدن به اهداف درست انتخاب کنیم و نتایج جدید و صحیح خلق کنیم
همیشه سلامت و شاد باشید
سلام استاد عزیز
تا قبل از آشنایی با شما من تلاش میکردم برای خواسته هام اما همشون تقلا بود و همراه با کلی افکار منفی
اما بعد آشنایی با شما دارم با لذت زندگی میکنم و با حس خوب تلاش میکنم به لطف خداوند .
مساله ای که تو وجودم هست و مانع رسیدن من به هدف هام میشه اینه که : همش فکر میکنم اگه یه چیزی اولش خوب پیش بره بعد یه مدت یه مشکلی باید بوجود بیاد و اتفاق بدی بیوفته . همش ته فکر ها و تجسم هام میرسه به تلخی و جدایی . انگار ذهنم نمیتونه بپذیره که اتفاقات خوب میتونه پشت سر هم باشه ، انگار همه چیز رو کوتاه و گذرا میبینم .
تو قسمت قبل راجع به ترس ها صحبت کردین ولی مساله ی ترس اینجا هم خودش رو نشون میده ، چون همونطور که خودتون هم اشاره کردین : من یا میترسم به هدف هام برسم و بعدش همه چیز بد بشه ، یا اینکه میترسم به هدف هام نرسم و باز اتفاق بدتری برام بیوفته . یعنی از هر دو طرف هر دوتاش رو دارم . با اینکه انصافا تغییرات خیلی خوبی رو توی خیلی جاها درونم ایجاد کردم و نتیجه هم وارد زندگیم شده ، آرامشم فوق العاده شده ، ولی این مسائل هنوز درونم هست و این دوگانگی و سردرگمی انرژی من رو گرفته ، تمرکز من بخش بزرگیش صرف حل این تضاد هست ،و خب به تبع اگر این درگیری ذهنی نباشه من تمرکزم برای اهدافم آزاد میشه و راحت تر و با احساس لیاقت بیشتری به سمت اهدافم حرکت میکنم .
سلام به استاد و مریم شایسته ی عزیز و تمام دوستانی که با کامنت هاشون خیلی از مسائلی که دارم و ازشون اطلاع ندارم رو متوجه میشم
و از شما استاد و خانم شایسته و تمام دوستان بسیار سپاس گزارم
وقتی به سوالتون فکر کردم جواب های بسیار زیادی به ذهنم رسید و نوشتم و یک سری ها هم از کامنت دوستان متوجه شدم و تک تک براتون مینویسم تا رد پایی بشه برام تا بعد ها که برمیگردم میخونم ذهن منطقیم رو ساکت کنم
همه کار هارو میخوام با هم انجام بدم
چندین کتاب و دوره از شما استاد عزیز دارم و به جای این که تمرکز بزارم و یکی رو تمام کنم و بعد برم سراغ بعدی میخوام همه رو گوش بدم و انجام بدم و متاسفانه هیچ کدوم هم انجام نمیدم چون تمرکزم پراکنده است
میترسم روی خودم کار کنم و مدارم عوض بشه و کسایی که دوستشون دارم ازم دور بشن
از موفق شدن میترسم
از تغییر کردن و رفتن تو دل چالش ها میترسم
خیلی زود انگیزه ام رو از دست میدم و نا امید میشم که من نمیتونم
حس میکنم دارم با تکامل خودم رو گول میزنم مثلا اگر الان باید از کارم نتیجه ی بهتری گرفته باشم و نگرفتم میندازم گردن تکامل که نه احتمالا تکاملم طی نشده
عزت نفس ندارم و میگم من که توانایی ندارم مهارتی ندارم رزومه ای ندارم مدرک تحصیلی ندارم
نمیدونم به چه چیزی علاقه دارم
همش به دنبال اینم که کاری انجام بدم نه این که باور و ذهنیتم رو تغییر بدم
همش تبلی میکنم و میگم فردا یه ساعت دیگه حالا این فیلم رو ببینم حالا این کلیپ ها رو نگا کنم یکم فضای مجازی رو چک کنم
از چالش ها فراری ام و میترسم شکست بخورم
فکر میکنم هنوز ایمان و باور ندارم که میتونم با تغییر باور هام زندگیم رو عوض کنم
به خدا ایمان کافی ندارم و پر از شرک هستم
وابسته ام به دست های خدا و همش میگم خدا چجوری میخواد به من کمک کنه من که دایره ارتباطی خیلی کوچیکی دارم اصلا کسی منو نمیشناسه و یا این که خوب من اگر پول داشته باشم با فلانی فلان کارو میکنم و موفق و ثروت مند میشم
کارهایی که میدونم باید انجام بدم رو پشت گوش میندازم
از این که شکست بخورم و بگن دیدی نتونستی و قضاوت کنن میترسم
همین ها رو فعلا نوشته بودم و توی همین موارد کلی پاشنه ی اشیل و چیزهایی که توی لایه های عمیق ذهنم بود رو فعلا فقط متوجه شدم
از خدا میخوام هدایتم کنه به توحید به راه درست به راه کسایی که نعمت داد از خدا میخوام توحید رو توی دلم جاری کنه از خدا میخوام بهم یاد بده وابسته ی اون باشم از خدا میخوام توکل رو یادم بده
ممنونم از شما استاد عزیزم
خداروشکر میکنم که توی سایت هستم و هر چند خیلی اروم حرکت میکنم اما همین که ساکن نیستم خداروشکر اما تغییر میدم این حرکت و میزان تمرکز رو
در پناه الله باشید
بنام الله مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته وخانواده
سپاس گزارخداوند مهربانم وممنون ازاستادعزیز بابت این سلسله فایلها که واقعا من رو وادارکرده بفکرکردن وتاحدودی عمل کردن.
چ هدف های روهرسال تعیین میکنم ولی بهش نمیرم ودلیل نرسیدند.؟؟
من هدفم اصلیم رسیدن به آزادی مالیه.
من هرکاری که شروع میکنم اول خیلی جدی وباتمرکز بالا روش کارمیکنم وهمیشه هم ازهمون اول شروع کارخداروشکرنتایج میاد وجالبه که قشنگ وواضح هستن نتایج ادامه راهم چراغ سبزومیبینم ولی کم کم وکم کم سست میشم بادم خالی میشه وپنجرمیشم.
دلیلشم خودم فکرمیکنم تعهدنداشتنه خودمم میدونم که بایدشخصیتم تغییرکنه ولی خیلی جاهاهست حتابراخودمم فیلم بازی میکنم. باینکه بگذشته که نگاه میکنم ودستاوردهامولیست میکنم واقعا موفقیت های چشم گیری داشتم ازعید تاالان به یاری الله وبلطف آموزش های استاد بخصوص دوره حل مسئله. ولی یه مدت کارمی کنم نتیجه هم میگیرم ولی زهنم میگه خب که چی توکه هنوزبدهکاری درصورتی که 80درصدبدهی روپرداخت کردم کارکسببم هروز رونق بیشتری پیدامیکنه و ورودی مالیم خوبه ودیروزهم یه الهام خیلی قشنگ بهم شده وچراغ سبزمسیرو بهم نشون داد الهام خانم خخخخ
ولی بازهم تنبلی میکنم وبه انجواها اجازه جولان میدم درصورتی که میتونم بانتایجم بزنم تودهنشون وساکتشون کنم
درپناه الله یکتا شادوثروتمند.