پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 993 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود به استاد عزیز و مریم جون

    چه قدر خوب الگو های تکرار شونده هر روز برامون روشن تر میشه

    چرا به هدفم نرسیدم؟

    هدف من شروع کار و رسیدن به درآمده

    چند ساله دنبال هدفم هستم اما جدی نیستم دوساله بیشتر بهش فکر میکنم

    میدونم ترمز های زیادی دارم…

    میگم همسرم نمیزاره برم دنبال هدفم ازش بت ساختم… این بزرگترین ترمز منه

    هر وقت به هدفم فکر می کنم این نجوا ها میاد مردم چی میگن، خودم سنی ازم گذشته، شهرم شهر کوچیکیه … ریشه ی همه ی اینا برمیگرده به عزت نفس

    چه قدر خودمو عقب انداختم

    دست رو دست گذاشتن که نشد کار ،

    هدفا رو باید ساخت، باید سد ها رو شکست،

    هدف مهمترین مسله ای است که هر شخصی باید توی زندگی داشته باشه، وقتی هدفی نداری فقط روزمرگی رو تجربه میکنی…

    به نظر من نباید هدفهامون رو به هر کسی بگیم چون ما رو نا امید و دلسرد میکنن

    باید هدفمند زندگی کنیم

    هدفمند قدم برداریم

    هدفمند سرمایه گذاری کنیم

    ما اگر عشق به هدفمون داشته باشیم بهش میرسیم البته که باید باور های هماهنگ با هدفمونو بسازیم ، باید وقت بگذاریم، باید بهاشو بپردازیم

    نوشتن اهداف شاید یک روز از تو زمان بگیره اما سرعت رسیدن تو رو به اون اهداف چندین برابر میکنه

    باید پای اهدافمون بمونیم

    دنیای ما دنیای لیاقت هاست پس باید همیشه روی احساس لیاقتمون کار کنیم اگر خودمونو در ذهنمون لایق رسیدن به هدفمون بدونیم در بیرون هم کائنات اونو به ما تقدیم میکنه

    یه کار خیلی خیلی مهم برای رسیدن به اهداف اینه که :

    کار هایی که منو به هدفم نزدیک می کنه لیست کنم و اونها رو بیشتر انجام بدم

    کار هایی که منو از هدفم دور می کنه رو لیست کنم و اونها رو کمتر انجام بدم

    سپاسگزارم از تمام بچه های عزیز بخاطر کامنت هاتون و سپاسگزارم که کامنت منو میخونید و امتیاز میدین

    در پناه الله یکتا شاد، سالم، تندرست و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    ژاله احمدی گفته:
    مدت عضویت: 975 روز

    به نام خداوند هدایت کننده و یاری رسان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و دوستان عزیزم

    امیدوارم هر جای دنیا هستین شادو سلامت وثروتمند باشین

    من از قبل سال جدید تصمیم داشتم تمرکزی زبان انگلیسی بخونم و آگاهیمو بالا ببرم

    برای مکالمه زبان دنبال کلاس آنلاین بودم مجانی ولی بعد از 2جلسه نتونستم ادامه بدم و متوجه شدم که من برای یادگیری باید بها بدم تا بیشتر قدر بدونم و تمرین و تکرار کنم

    تا اینکه خداوند سرکارم شخصی به من هدایت کرد که دخترش معلم زبان خصوصی بود و خیییییلی معجزه وار این شخص به من گفت دخترم مترجم زبان هست و خصوصی شاگرد داره

    من همیشه این معجزه خداوندو به خودم یادآوری میکنم که دقیقا در بهترین زمان و مکان من هدایت شدم پس خداوند خیییلی منو دوست داره و حواسش به خواسته های من هست

    خدایا سپاسگزارم

    وبعد از اون تو سایت دیدم استاد فایل انگلیسی گذاشته و مصمم تر شدم که این نشانه واضحی هست که من باید زبان با علاقه و تمرکزی یاد بگیرم

    تا اینکه 5نفر جور شد و سال جدید کلاس برگزار شد

    این کلاس با استاد مهربون وشادو آگاه و مسلط خیلی خوش میگذره و من واقعا راضیم

    خدایا سپاسگزارم

    و سال 1402 هدف گذاری ام یادگیری زبان انگلیسی شد والبته یه هدف دیگه ام گذاشتم که هنوز حرکتی نکردم چون دودل هستم و همین امروز تصمیم گرفتم که برم حضوری صحبت کنم و از این دودلی دربیام که اینکارو انجام بدم یا نه…

    من همیشه دوست دارم برای خودم هدف تعیین کنم قبل از استاد اسم هدف برای من یه کلمه خیلی بزرگی بود یه حرکت خیلی بزرگ و تصمیم خیلی بزرگ

    ولی الان روزانه هدف میزارم که امروز کار تمیزی خونه انجام بدم یا مثلا فردا خرید وسایل ضروری یا روز بعد انجام تمرین زبان و…

    این موضوع باعث شده که من همیشه خودمو مشغول کنم و بیکار نباشم واز لحظاتم به نحو احسن استفاده کنم

    البته هدف های بزرگی هم دارم مثل سفرترکیه و دبی که عاشقشم،هدف استقلال مالی با کار مورد علاقه،

    آزادی زمانی ومکانی در کارم،کاری که کار فرما خودم باشم وایده های خودمو اجرا کنم

    من فروشگاه سموم و کودهای شیمیایی پدرم کار میکنم و خداروشکر تا حدودی این آزادی هارو دارم و کم کم خیلی از کارها با سلیقه من انجام میشه و در بیشتر موارد پدرم با من مشورت میکنه و حقوقی که آرزوشو داشتم 2ماهی هست که میگیرم

    (من سال 1401دوره دوازده قدم خریدم و فروردین ماه میزان حقوقمو نوشته بودم و امروز که فکر میکنم میبینم به حقوق موردعلاقم

    10/000/000+تومانی رسیدم و چققققدر زود گذشت

    پس میتونم به خواسته های بیشتری برسم با قلبی آرام و تکاملی )

    من هدف های کوچیکو راحتتر انجام میدم ولی یکم هدف بزرگ میشه خیلی کند پیش میرم و امروز وفردا میکنم چون تنبلی و سهل انگاری میکنم

    و بیشتر ترس از حرکت کردن و صحبت کردن دارم ودر نتیجه کمبود اعتماد به نفس(که این اعتماد به نفس همه چیزه و همه چیزه)

    استاد عزیزم خیلی این فایل ها برای خود

    شناسی عالی هستن و منو بیشتر با خودم درگیر کرده تا ترمز هامو پیدا کنم وبرای پیشرفتش قدم بردارم و خودمو آرام آرام رشد شخصیتی بدم.

    شما بهترین الگو و صادقانه ترین الگو وشفاف ترین الگو برای من هستین.

    همیشه درپناه خداوند مهربون سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1390 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    چرا به اهدافم نمیرسم؟

    چه الگویی دارم که بارها انجامش میدم ولی یا در میانه راه یا اول راه یا اخر راه هدف محقق نمیشود

    در مورد من نداشتن تمرکز هستش من کلا توانایی وتکامل رسیدن به هدف را خوب بلدم استارت خوبی هم میزنم نتایج خوبی هم به دست میارم اما چون صد رو هدف نمیمانم مقداری از هدف محقق میشه

    باید وقتی تصمیم میگیری یه کاری را به انجام برسانی تمام وجودت روبذاری وبارها با خودت مرور کنی چرا من باید به این هدف برسم وایمان داشته باشی که میرسی بعد فقط کار کنی کار کنی منظور از کار انجام کارهای کوچیک کوچیک متوالی هستش وتمرکز ذهنی تا رسیدن به هدف وبدانی خداوند هدایت میکند

    ونیز من متاسفانه خیلی پول برام مهمه وهر کاری رو به پول ربط میدم واگر نباشه یا کم باشه تا حدودی اهداف بعدی م را تحت تاثیر قرار میده

    به این خاطر هدف اولم رسیدن به ارامش مالی ورفاه مالی تا حدی که بیش از نیازهایم پول بسازم قرار دادم

    وقتی دارم کار میکنم میخوابم بیدارم هی به خودم میگم اگر پول بیشتری میداشتم این کار را میکنم و…

    وکلا این کمبود پول جلو رسیدن به لذت بیشتر رو از من گرفته

    خوب پول میسازم اما سطل سوراخ حالا یه کم بهتر شدم وباورهام هم بهتر شده ودارم رو خودم کار میکنم

    شاید بگم درک درستی از پول ندارم

    از خدا میخوام که حال دلم خوب باشه وپول خودش میاید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    سام احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1142 روز

    به نام الله .سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز.

    چه چیزی ما رو از هدف دور میکند؟؟

    من وقتی اوایل با سایت آشنا شدم بدهکار بودم و تو ته دره .شکر الله با سایت اشنا شدم و سلول ب سلول بدنم دیگه تغییرو میخاست ینی میگفتم یا تغییر میکنم یا میمیرم ب قول استاد.تعهدی عالی دادم و نتایج شروع شدو من تویه مغازه ی که داشتم 90درصدجنسهاش بدهی بود بهمن 1401من اون تعهدو دادم 100 تومن بدهکار بودم و الان شکر خدا یه ذره ش مونده اونم میدم توکل ب الله با تعهد و ایمان وحس خوب کارهام عالی پیش میرفت چرخ دنده ی زندگیم روان شده بود از شغل مغازه هدایت شدم ب شغل گچ کاری که استاد کار بودم و بخاطر باورهای غلط و کمبودی ازش زده شده بودم ولی این بار انگیزه ی زیادی داشتم توکل داشتم و باور داشتم هدایت میشم من در هر لحظه .شروع کردم ب کار و میگفتم باید تکاملو طی کنم لذت میبردم خداشاهده ساختمون های زنگ میزدن واسم به قول قران از جایی که فکرشو نمیکنی بهت میرسه .من 80 درصد مردم بیکار بودن من کار داشتم با افراد خوب و نقد .و بدهی هامو صاف میکردم محصولات رو میخریدم وسایل کار رو خریدم وسایل برای منزلمون گرفتم بخدا پولم اینقدر برکت داشت ب قول استاد ظرفمم بزرگتر شده بود .تا یه کار گرفتم مثلا اون دوماه چقدر کار کرده بودم این کار خودش دست مزدم از اون دوماه بیشتر بود اون کار ابزار وگچ بری میخاست من طبق فرمایش استاد توانایی هامو بیشتر کردم با اموزش و عمل کردن و کار رو شروع کردم هدف من تموم کردن اون کار بوود تو دلم خیلی رو پولش حساب میکردم ینی روزی یه بار میگفتم این پول میدم به فلان وسیله یا اونو میخرم ولی نشونه ی میگفت از این کار دل بکن ما بهترشو میدیم ولی من بخاطر شرک کی که داشتم و عدم باور فراوانی اون کار اواسط تعطیل شد و صاحب خونه دیگه نمیتونست پول بده منم به قول استاد جهان گوشمو پیچوونود و ضربات ویرانگر شرک و احساس عدم لیاقت منو از اون هدف دور کرد و مسئولیت همش تقصیر خودم بود چون همه چیز خودمونیم با افکار ماست بخدا وقتی طرف پول نمیداد من نجواا ها بیشتر شد تو افکارم طرف دعوام میشه دقیقا هم اتفاق افتاد .و این تضاد و درس منو بیشتر به این اگاهیی ها سوق داد که بیشتر مواظب باشم به نظرم فقط این باورهاس که مارو از هدف دور میکنه .استاد جانم خیلی دوست دارم و از همه دوستان عزیز که کامنتهاشون درسه واسه من تشکر میکنم .الله یار و یاور همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    به نام الله

    درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟

    ………………

    سلااام عشقولیا خب خیلی هیجان دارم خیلی حس خفنی دارم چون میدونم خدا افسار زندگیمونو داده به خودمون و جاهای خیلی قشنگ تمیز زیبا داره و ازش میخام هدایتم کنه و کمکم کنه من اماده دریافت نتیجه های بزرگتر بشم

    خب

    من اهداف که نوشتمو بیشترشونو رسیدم ولی بعضیاشون نمیشه یا انگار تو زهن من خیلی سختن مثلا حقوق بیشتر من مدتیه با پکل کلی چیزای خفن گرفتم لذت بردم و اینکه الان میخاممم بیشتر بیشتربشه نمیدونم درستو علطشو ولی میخام کلی پول پس داشته باشم پوله قلبمه که اروم اروم روشم بیاد ارووم اروم خرجم بکنم و کلی لذت ببرم هر چی دلم خاس راحت تر جور میشه چون میبینم پولشو دارم میتونم داشته باشم قدرتشو دارم وقتی چقد پول تو حسابمه وقتی حسابم کیوته کلی پول توشه سرم بالاس احساس قدرتیه که تو بهم میدی عزتیه که تو بهم میدی احساس میکنم راحت چی میخای الان چی میخای راحت بهت بدم میدونم اینم از نعمتای خداس از گنجای خفنه خداس که کلی برکت داره کلی مقدسه و کلی احساس خوب میسازه کلی برکت برای خودمو بقیه میاد اووف خداجون عاشقتم پله پله بهم دادی و من بازم میخام و میدونم بازم میبخشی بازم عشق میدی بیشترو بیشتر

    ……………………..

    وقتی میگی خودش به وقتش میاد و دیگه کاری نمیکنی باید واقعا بخای واقعا تر مزاتو پیدا کنی

    باید بدونی خیلی راحته اینکار چون خدا پشته چون دستتو میگیره به نیروی بیهایت وصلی و انقد رفتی بالاتر بازم میری بالاتر چون تو باورهات درسته و اونی که خدا میخاد هستی و میبرتت بالا چوننن اونایی که قانونایی که خدا گزاشته داره اروم اروم یاد میگیری برا همین این کارا ارزشمندن و کلی برکت ثروت شادی برات میاره این کاره مهم و راحت و لذت بخشی که خالقت گزاشته جلوت میگه حل کن چون میدونه میتونی حل چون خودش هس و دستم تو دستشه عاشقتممممم

    ……………………

    حالا این از امروز ولی بقیه چی دیگه یادت میره و فایده نداره خیلی سخته خیلی یادت میره صب تا شب تو گوشی هستی دیگه وقتشو از کجا میاری همش همش بنویسی

    ،،،

    میشه حرکت کرد میشه راحت پول ساخت باورای خفن ساخت و بقیش خدا برات راحت و کلی میاره

    پول تو جیبی بیشتر من میخام بت هامو بشکنم فقط از توووووو بخام

    میدونم با این حرکتاجریانی از ثروت شادی سلاتی احساس خوب وارد زندگیم میشه شکرت خداجون بابت این زندگی خفن و خفنتررر شکرت بابت این حرکت

    ،،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    الماس گفته:
    مدت عضویت: 1678 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز ومریم خانم مهربان

    خدایا هزاران مرتبه شکرت

    وقتی به گذشته بر میگردم تا ببینم به چه هدفی بوده که خواستم ونرسیدم میبینم اتفاقا من به هر چی که از خدا خواستم رسیدم و به هر چی هم که الان می‌خوام وبهش نرسیدم دلیلش اینه که هنوز واضح و مشخص از خدا نخواستم

    چیزی که شاید یک سال بیشتره که خیلی دوست دارم بهش برسم افزایش درآمده

    ولی با اینکه همیشه بهش فکر کردم چطور میتونم درآمدم رو بیشتر کنم تا قدم‌های عملی بیشتری بردارم جواب معکوس گرفتم یا درآمدم کم شده یا بیکار شدم

    همیشه دلیل اینکه بعد پنج سال عضو سایت بودن نتایجم بزرگتر نشده نخریدن محصولات استاد میدونستم چون فکر میکنم اونها بیشتر کمکم میکنن تا باورهای اشتباهم رو پیدا کنم

    این روزها که یه سری چالشها برام به وجود اومده در واقع من وادار شدم بیشتر رویه خودم کار کنم مثل کنترل ذهن ،تمرکز بر نکات مثبت وتوکل و اعتماد به خداوند که به خاطر همه اینها از خداوند سپاسگزارم

    خدایا شکرت

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 2002 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبایم

    درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟

    اولین چیزی که به ذهنم می رسه اینکه من اهدافم می نوشتم و اقداماتی هم میکردم ولی خیلی زود از اونها خسته شدم و شور و شوقی برای ادامه شون نداشتم و این سیکل تکراری باعث شد کلا اهداف بلند مدت نداشته باشم و هدفهام کوتاه مدت باشه …

    ولی امسال قبل از تحویل سال تصمیم گرفتم سال 1402 سال مهاجرتم باشه نه مهاجرت مکانی مهاجرت درونی ،هجرت از زندگی و سیکل تکراری اتفاقات ناخوشایند و پر از احساسات بد ،ناامیدی یأس، چون من به بزرگترین چالش زندگیم بر خوردم و به خودم گفتم تا کی میخوای تحقیر بشی تا کی میخوای در این وضعیت بمونی تو حتی با اعضای خانواده هم رابطه خوبی نداری چ برسه به بقیه وضعیت مالیتو ببین تا کی میخوای چشم به حقوقت بدوزی تو آرامش نداری متوجه شدی دیگه اون عزت نفس قبلی نداری و….

    همه این عوامل باعث شد من تصمیم خودم بگیرم و امسال سال مهاجرتم باشه از باورهای معیوب قبلی به باورهای مثبت و درست زندگیم از پی مجدد بسازم و خداروشکر در این مدت نتایج فوق‌العاده ای هم گرفتم مهمترین آن رابطه ام با خدا هست که خیلی عالی شده و آرامشی که دارم… در این مدت تونستم کنترل خوبی بر افکارم و رفتارم داشته باشم در طول روز هر کاری یا رفتاری یا صحبتی که انجام بدم بر اساس قانون می سنجم ببینم …خداروشکر رابطه ام با اعضای خانواده خیلی خوب شده اینو خودم متوجه شدم که چقدر آرام‌تر شدم و وقت بیشتری باهاشون میگذرونم قبل از صحبت باهاشون فکر میکنم که ناراحتی پیش نیاد…. استفاده از وقتم خیلی با ارزش شده … پول‌های خوبی برام واریز شده.. الان دیگه طبق تمرین جلسه اول دوره کشف قوانین زندگی هر چیزی که درخواست میدم همون روز یا فرداش برام برآورده میشه … قبلا خیلی از روزها احساسم بد بود ولی خداروشکر الان اکثر اوقات احساسم خیلی خوبه و اگر یکم ببینم حسم برگشته سریع آگاهانه کنترلش میکنم در صورتی که قبلا تا قعر نا امیدی میرفتم ..

    استاد خداروشکر تغییرات خیلی خوب احساس میکنم

    خوابهام خیلی آرام‌تر شده و مثل قبل که اکثرا کابوس بود الان بیشتر تو خوابم دارم رو باورهام کار میکنم و میگم خب الان باید چیکار کنم یا چی بگم :)

    با امید و توکل به خدا امسالم میخوام فقط رو این هدفم مهاجرت درونیم کار کنم و انشاءالله میام و از نتایج و معجزات زندگیم در این سال باعشق می نویسم .

    من با افکار و تمرکزم خالق تمام اتفاقات زندگیم هستم.

    و امشب برای بقیه اهدافم برنامه ریزی میکنم چون در مسیری که قرار گرفتم و باورهای جدیدم بزودی دست به عمل خواهم زد. با تمام وجودم حسش میکنم

    ممنونم استاد به خاطر سوالهای بی نظیرتون از صبح ذهنم از جواب این سوال طفره می رفت میگفتم چی بنویسم ولی خدا گفت تو شروع کن خودش نوشته می‌شه و من شروع کردم

    خدایا ممنونتم

    …..

    بیا و مرا به روشنایی یک شب شیشه ای پیدا کن .

    در آن هنگام که دستانم امید زیستن را

    با تمام وجودش می فشارد. و چشمانت که از آغازِ این خواستن با من تلاقی می کند .

    من از رنج های بی واهمه می ترسم از اُمیدهای واهی از نگرشِ بین این دو

    که کدام یک را باید انتخاب کنم؟

    بیا و مرا دعوت کن به روشنایی چشم هایت .

    جایی میان بودن و ماندن جایی که تو را پیدا کنم

    و به لحظه ای که دوباره از تو آغاز شوم.

    قلبتون پر از نور الهی

    دوستون دارم(:*

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1317 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم مریم

      کامنت بی‌نظیر وعالی بود

      مخصوصا این جمله شما

      (مهاجرت درونی ،هجرت از زندگی ) امیدوارم در زندگی به چالش های بدی نخوری واینقدر روی خودت وباورهات کارکتی که دیوانه وار همه مجنونت باشند

      تبریک میگم بهت انقلاب درونی من رو بیدار کردی برای بهتر شدن

      دوستان خوب مثل شما برای این خانواده نعمتی است که خداوند عطا کرده

      خداوند همیشه در همه حال نگهدار وهدایت گر شما هر لحظه باشد

      به امید دیدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مریم شمسا گفته:
        مدت عضویت: 2002 روز

        سلام آقا محمدرضا برادر عزیزم

        متشکرم از نگاه پر مهرتون

        و دعای پر از آگاهی وخیر و برکتتون سپاسگزار خداوندم بابت دوستان توحیدی مثل شما

        خداروشکر میکنم با کامنتم تونستم آگاهی و نوری در قلبتون روشن کنم

        امید به اینکه در این مسیر الهی پایدار و مستمر بمانیم وبا عشق و لذت تمام ،هر لحظه بیدار و آگاه تر بشیم تا به مقصد نهایی قرب الهی برسیم.

        برای قلب بخشنده و پر مهرتون از خدا نور و هدایت خواستارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    به نام خداوندی که هرروز دارم بیشتر تو زندگیم احساسش میکنم. خداوندی که هر چه دارم از اوست

    سلام به استاد دوستداشتنی وبقیه دوستان. استاد چقد سوالاتون درست ودقیقا همون چیزیه که باید باشه چقد خوب وراحت انگار منتظر بودم یه نفراین سولاتو ازم بپرسه!!

    من به لطف شما استاد جانم فهمیدم اصلا هدف چیه و چرا اصلا باید هدف داشته باشم .چیزی که قبلا نمیدونستم

    برای امسال چنتا هدف انتخاب کردم که خداروشکر به دو ستاش رسیدم اما فک میکنم دلیل اینکه خیلی طول میکشه مسیر رسیدن به اهدافم اینکه اصلا زیاد کاری بهش ندارم اون تمرکزی که باید بذارم نمیذارم وفک میکنم حالا تاپایان سال خیلی موندهونیازی نیست عجله کنم. یکی از هدفایی که دارم واحساس میکنم تو ذهنم بزرگش کردم اینه..من همونجور که قبلا گفتم یه پسر بچه 5 ساله دارم که وقتی ِطلاق گرفتم حضانتش تا هفت سالگی به من سپرده شده وبعد قراره بره پیش پدرش اما تا اسم پدرشو میشنوه گریه می کنه ودوسنداره بره از اولی که میخواستم طلاق بگیرم خداشاهده انگار یکی بهم میگفت قصه نخور این بچه پیش خودت میمونه دوسدارم حضانتشو خودم بگیرم وتوکل به خدا میخوام برم دنبالش جزواهداف امسالمه با کمک الله.عاشقتونم در پناه الله.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    رضا بهزادی گفته:
    مدت عضویت: 3280 روز

    نا امیدی نا امیدی نا امیدی!

    درد من نا امیدیه! -_-

    همیشه خدا تا یاد دارم این حس مسخره و مزخرف باهام بوده و هست!!! ول کنمم نیست!

    یعنی تا یاد دارم از حتی سنین کم، نه از بچگی، چون به شدت پر انرژی و پر شور و شوق بودم تا نوجوانی و قبل از خدمت سربازیم، حتی خود الانم به وقتش کاملا شور و حرارت و عشق و انرژی ازم میباره با اینکه فکر میکنم واژه ای غریب شده واسم این چیزا، ولی اکثر اوقات میتونم بگم درگیر حس ناامیدی هستم، و شروعش تقریبا از دوران خدمتم شروع شد و پشت بندش بخاطر بلاهای مختلفی که سرم اومد و شکست ها و اشتباهات و بلاهای مختلف، مخصوصا یکیش کار نکردن و کار پیدا نکردن و سرزنش های هم خودم هم دیگران!

    کلا هم انگار کرم دارتم که باید همیشه به گذشته فکر بکنم! نمیدونمم باید باهاش چیکار بکنم، چجوری درستش کنم و بیخیال بشم این عارضه رو! کلا هم هر کاری میخوام بکنم که بلند شم و تکونی به خودم بدم و مسیری رو شروع کنم یا ادامه بدم، یه چیزی میشه که خراب میشه یا نتیجه نمیگیرم و با کوچکترین مانع یا نتیجه نگرفتن خیلی زود دلسرد و ناامید میشم! دلیلش رو خودم به نظرم شکست های مختلف و نتیجه نگرفتن های گاه و بی گاهی هست که توی مسیر زندگیم از سنین کم باهاشون مواجه شدم و دست و پنجه نرم کردم و دیگه اینو پذیرفتم انگار یه جورایی، کلا یه جور اعتیاد مزخرف دارم به احساس ناامیدی انگار یا به هرچیزی که هی کمک کنه به قوت گرفتن این تو وجودم! مثلا با اینکه همیشه به شدت به آهنگ های داریوش و ابی و فرهاد و این دست خواننده های محبوب قدیمی و یا یه سری آهنگ های خاص مخصوص خودم (متال گوش میدم چون دیوانه گیتار الکتریک هستم و شده حتی گاهی به خودم گفتم نکنه نباید گوش بدم! ولی باز به خودم گفتم بابا حرفای دیگرانو ول کن خزعبلاتی بیش نیستن! چه ربطی داره آخه! من با خود ساز گیتار الکتریک حال میکنم و سبک هارد راک و متال و راک کلا، همشم بیشتر آهنگای بی کلام گوش میدم چون واقعا عاشق گیتار الکتریک هستم و یه متال هِدِ واقعی! بارها به خودم گفتم به چرت و پرتای دیگران و جامعه مزخرف گوش نده آخه چه ربطی داره! کسی موزیکو درک نکرده و نفهمیده اونوقت میان راجبش نسخه میپیچن! اینهمه آدم موفق و هنرمند واقعی و عاشق هست توی موسیقی و سبکای مختلف مخصوصا متال و هارد راک، اونوقت جامعه ما درگیر چه خزعبلاتیه!) که دوست دارم و همیشه گوش دادم، اعتیاد دارم یه جورایی و به شدت دوسشون دارم و انگار توی وجودم حک شدند این آهنگ ها ازبس که باهاشون همزاد پنداری میکنم! و شاید جامعه امروزی مخصوصا نسلای جوان کلا با این چیزا و آهنگ ها میونه ای ندارن، من با اینکه بارها و بارها سعی کردم گوش ندم یا پاکشون کردم کلا از همه زندگیم، ولی باز بعد مدتی مثلا که کلی تغییر کرده بودم و یا مسیری رو خواستم پیش برم و ضربه خوردم یا ناامیدی اومده سراغم، دوباره برگشتم به اون آهنگا و همه رو دوباره گرفتم یا دانلود کردم! :) این یه مثالش بود، که به ذهنم پررنگ اومد و گفتم بگمش، ولی خیلی چیزای دیگه هم هست. بارها تغییر کردم و مسیرمو عوض کردم و کلی شور و شوق داشتم و خواستم کمک خودم بکنم اما با نتیجه نگرفتن و موانع، زود ناامید شدم، این در حالیه که من تو سنین کم مخصوصا کودکی و نوجوانی اصلا دیوانه وار عاشق چالش و حل مساله و روی مشکل و موانع رو کم کردن بودم و اصلا نشدی توی کارم نبود و نشدی وجود نداشت واسم! باید به چیزی که میخواستم میرسیدم! اما رفته رفته خیلی چیزا عوض شد.. دیگه اون آدم سابق نشدم.. :) :) لامصب انگاری هم میدان موانع هست واسه من کلا زندگی و قوانین این جهان!

    مثلا یه نمونش با کار کردن روی دوره حل مسائل خیلی شوق ورم داشته بود و امید درونم زنده شده بود و فکر میکردم دیگه این نقطه عطف زندگیم خواهد بود و کلی موفقیت و رسیدن به اهداف و شروع تحولات بزرگ توی زندگیم خواهد بود، و حتی کامل هم تمومش نکردم و تو قدم چهارم بخاطر مسائلی موندم و نشد قدم چهارم رو برم اصلا! بخاطر یه چیزای مزخرفی که پیش اومد واسم، اصلا حتی نمیخواستم بیام نظر بذارم دیگه چون مدتیه دیگه نظر هم نمیذارم مخصوصا روی این چند فایل مربوط به الگو، این در صورتیه که تو این یکی دو ماه اخیر مخصوصا با دوره حل مساله به شدت فعال و با روحیه شده بودم! و مدام پیگیر بودم و نظرم میذاشتم ولی با پیدا شدن موانعی و یه چیزای خیلی مزخرفی بدجور خورد تو برجکم و ناامیدی اومد سراغم باز و بیخیال شدم بازم همه چیزو!

    مدتهاست فکر میکنم ازبس دیگه من از تنهایی لذت بردم و تنها بودم و فسیل شدم تو این مبحث و خودم از عمد نخواستم هیچ رابطه ای رو داشته باشم حتی با قوم و خویش و نزدیکای خودم حتی خانواده خودم! واقعا به عشق نیاز دارم به عشق به عشق به عشق، این در صورتیه که توی این حس و این مقوله به خودم واقعا عالیم و واقعا عاشق خودم هستم و خودمو دوست دارم، همه رو دوست دارم، اما چی بگم..

    من ازبس با هیچکس حرف حتی نزدم و تو خودم بودم و به هیچکس اجازه ندادم وارد حریم خصوصیم بشه، خودم پزشک و روانشناس و روانکاو خودم بودم، به این نتیجه رسیدم که از بین میرم و دارم خودمو از بین میبرم، خیلی حرفه به این نتیجه برسیا! :) بعد از همه اینا احساس میکنم واقعا باید ارتباط برقرار کنم و یه آدم یه فرد کاملا هماهنگ و دوست داشتنی و آرامش بخش میتونه به شدت کمک کننده باشه و بخاطر اونم که شده من مجاب بشم حرکت کنم و احساس متفاوتی رو تجربه کنم و بلند شم خودمو زندگی رو اهدافمو خواسته هامو احساساتمو به چالش بکشم با کمک اون، حتی خود الان غروری دارم که به زور دارم این حرفو میزنم! چون میگم به شدت سرسختی میکنم و میکردم با این احساس و این حس که باید حتما کسی باشه و آدم باید رابطه داشته باشه و خودش تنها نباشه و فلان..! نه! من کاملا اوکی بودم با تنهاییه خودم تو زندگیم و همیشه هم رو این حرفم موندم حتی تمام هم سن و سالهای خودم و حتی کوچیک تر از من، نسلای جدید همه رابطه دارن و ازدواج کردن و بچه دارن حتی، ولی من از خود کوچیکی میگفتم اصلا و ابدا همچین چیزی نیست! و من هیچوقت ازدواج نمیکنم و اصلا …….. (سانسور میکنم :) ) فلان فلان رابطه و ازدواج و دختر.. :) الان که دیگه 38 سالمه.

    فقط من نمیدونم قراره جواب داده بشه به این سوالایی که پرسیده میشه تو این سلسله فایل ها؟ یا اصلا خود همینکه ما مثال هامون رو میزنیم و به توضیحات فکر میکنیم و کامنت میذاریم، خودش به جواب میرسوندمون؟ این شده واسم سوال که توی همه این قسمت ها که میایم به توضیحات گوش میدیم و مثال میزنیم طبق سوالاتی که ازمون پرسیده شده و کامنت میذاریم، آخرش جواب قراره بده استاد یا خودمون به جواب میرسیم ؟؟ یعنی قراره برسیم؟؟؟

    خلاصه.. بگذریم.. حرفای دل بود.. شما جدی نگیرید :)

    این زندگی پوشتش به ماست.. (به من یعنی که هست والا!)

    راستی سلام! :)

    در پناه رب و فلان و بیسار..

    … Dead man walkin

    -_-

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1398 روز

      سلام رضای عزیز

      پسر خوب و زبر و زرنگ،پسری که اهل حل مسئله ای و جسوری و شجاع

      تمام وقت نشستی نوشتی اما از نشدن ها و ……میدونی چرا؟بخاطر اینکه اینو تو ننوشتی بلکه اون قسمت ذهنی نوشته که دوست داره تو رو از بهشت بیرون کنه.بله رضا جان هر لحظه به موفقیت‌های گذشته ات نگاه کنی پر از محصوله و پر از نعمت و حرکت وشجاعت و تحسین.اما وقتی به گذشته با حال مقایسه و ….نگاه کنی چیزی بهت نمیده جز کوچیکت میکنه

      با توجه به اینکه منم این مشکل برگشت به گذشته و مقایسه رو داشتم و الان هم کمتر دارم اما اینم میدونم که این تیر شیطانه برای اینکه منو وارد وادی جهنم که همون افسردگی و حال بد کنه.رضای عزیز اینو محکم بهت میگم صلات کن و صدق بالحسنی کن یعنی یکسره از نعمتهای خدا که بهت داده صحبت کن و شکرگزاری کن ،ورودیهات رو کنترل کن و یکسره فایلهای استاد مخصوصا فایلهای توحیدی تو گوشت باشه و گوش کن و هر وقت نجوای شیطان که همون منفی های گذشته است به ذهنت رسید بگو که شیطان داره میاد و من شکرگزار خدا هستم که صداش رو از صدای تو میشناسم وشناختم و الان وقت شکرگزاریه،شروع کن به یاد آوری نعمتهای گذشته و حال وآینده ات.برادر بزرگوارم فعلا تا حالت برگرده به حال بهتر و بهتر و عالی فقط وفقط تمرکز کن به فایلهای امید بخش و توحیدی و فعلا فایلها و دوره های خودشناسی رو بزار کنار .انشالله وقتی احساستون بهتر شد و تثبیت شد بدنبال خودشناسی هم برو.آقا رضا تو بنده خوب خدایی و خدا دوستت داره و دائم در حال نگاه به تو هست تا بهش برگردی.توحید و باور توحیدیت را زیاد کار کن

      مراقب خودت باش و به امید خدا منتظر نوشته های مثبت قشنگت هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    ابراهیم ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1535 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم عزیز

    خیلی خوشحالم که دوباره خداوند متعال فرصتی داد تا دوباره بیام و کامنت بزارم و خودم رو بهتر بشناسم.

    تو این بحث هدفی که واقعا خواستم بهش برسم و هنوز درگیری هستم بحث خود ارضایی هست که سالها درگیری بودم ولی به امید از خداوند خیلی تو این مسئله بهتر شدم ولی هنوز پاشنه آشیل دارم توش،وبهانه هایی آوردم که نگو از خداکمکم نمیکنه گرفته تا توانایی کنترلش رو ندارم.

    بخاطر شرایط بزرگ شدنم

    برای اینکه نیازم هست

    استاد گفته خود ارضایی مشکل نداره

    این کار اصلا گناه نیست

    خواب رو آروم میکنه

    جلوگیری از سرطان پروستات

    و کلی باور های دیگه که برای این کار داشتم الان که دارم می‌نویسم میفهمم که چقدر باور هایی داشتم که نمیزاشت کنترلش کنم.

    تو بحث اینکه دروغ نگویم که کمتر از یکسال دوباره به عنوان هدف انتخابش میکنم.

    انصافاً خیلی بهتر شدم ولی اونجوری که میخواهم هنوز نشده و باورهایش مثل

    دروغ مصلحتی مشکلی نداره

    دروغ جزء گناهان با عذاب نیست

    نمیتونی همه چیز زندگیت رو فاحش کنی بخاطر همین مجبوری دروغ بگی.

    تو خانواده ما هر کاری که انجام می‌دادیم حتی کار های ساده مثل مسافرت رفتن رو نباید به فامیل می‌گفتیم چون اونها بفهمن ما مسافرت خوبی نخواهیم داشت و بد میگذره و با ناراحتی برمیگردیم(باور مخرب دیگران رو زندگی تاثیر دارند)و این باعث می‌شد هر کی بپرسه کجا میری چیکار داری یک دروغی سرهم کنیم که مردم نفهمن ما داریم چیکار میکنیم.

    سپاسگزار خداوند یکتا و آمرزنده مهربان هستم که مرا هر روز به سمت خوشبختی ابدی هدایت میکند و دمش گرم که نعماتش را همین طور ریزان میکند و واقعا ممنونم از استاد که به هدایت های خداوند گوش داد و عمل کرد و تجربیات عمل به هدایت های خداوند رو به ما داره میگه و واقعا ممنونم خدانگهدار تون باشه ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: