عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند - صفحه 31
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-03 03:57:242024-10-03 04:02:26عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب استادان عزیز و دوستان.
چقدر ک این فایل ها و دوره خانه تکانی ذهن داره ب من کمک میکنه.
یکی اینکه متوجه شدم نباید فرکانس خوب یا هر چیز دیگه ای رو موکول کنم ب بعد،از همین الان روی ذهن،تمرکز،خواسته هام و … کار کنم،همین لحظه،چون نتایج کم کم پیش میاد با استمرار من در مسیر درست.
یکی اینکه اگر رفتارم همون رفتار قبل هست پس من تغییر نکردم و دارم خودمو گول میزنم.
مادرم همش ب من میگن تو ک عباس منش گوش میدی این چ رفتاریه میکنی،اون بهت گفته اینجوری کنی؟ متاسفم واسه دوتاتون.(من و استاد) و من در جواب میگفتم من از استاد رله ثروتمند شدن رو یاد میگیرم.
و همش پیش خودم میگفتم چرا من نتیجه خاصی نگرفتم؟؟
و الان متوجه شدم ک باید روی اخلاقمم کار کنم،رفتارم درست کنم،پرخاشگر نباشم،با بی حوصلگی صحبت نکنم.وقتی رفتار و شخصیتم درست شه فرکانس خوب ارسال کنم،شکر گذار باشم،احساسمو خوب نگه دارم،ایمان داشته باشم، ب الهامات حتی کوچک ترینش عمل کنم نتایج خودش میاد،مطمئنم.
همینطور ک دیگر دوستان،لیلای عزیز نتیجه گرفتن.
برداشت من از این فایل زیبا.
شرایط سخت نتیجه نا آگاهی از قوانین هست،ب محض آگاهی از قوانین عمل ب آنها زندگی از همه جهت متحول میشود.
مسیر رسیدن ب خواسته ها خیلی راحت هست.
قوانین خداوند ب ما آزادی کامل برای خلق زندگی دلخواهمون رو بهمون میده.
تا زمانی ک در مسیر هماهنگ با قوانین حرکت میکنی،ورودی هاتو کنترل میکنی،داشته هاتو شکر میکنی،کانون توجهت رو کنترل میکنی،هر اتفاقی با هر ظاهری و هر فردی با هر نیتی،ب نفع شما کار میکند،پس نگران حرف مردم و کسانی ک بد شما رو میخوان نباشید،اونا باعث پیشرفت شما میشن مطمئنا.
نگاه ما ب اتفاقات ب اونها معنا میده،ما نمیتونیم عملکرد،کار و حرف دیگران رو کنترل کنیم ولی میتونیم کانون توجه خودمون رو کنترل کنیم.
از رفتارهات آگاه هستی؟اگر کسی دست بذاره رو نقطه ضعفت آیا رفتار همیشگی رو نشون میدی؟ اگر اره ک هنوز تغییر نکردی و باید رو خودت کار کنی.
نباید دلیل رفتارهاتون تایید از طرف دیگران باشه.
اگر بتونی از ناخواسته ها و تضادها ب خوبی عبور کنی و یه میوه شیرین ازش دربیاری،یعنی با قوانین خداوند ب هماهنگی رسیدی.
ب هر چی توجه کنی از جنس همون توی زندگیت میاد.
کنترل کانون توجه = توجه ب خواسته ها + اعراض از نا خواسته ها.
وقتی باورهامون تغییر میکند ک عملکرد و رفتارما نسبت ب قبل تغییر کرده باشد.
رفتار درست در مسیر درست میتونه هر شرایط نا دلخواهی رو تغییر بده.
وقتی ذهنت رو کنترل میکنی،آرامش قلبی داری و هر قدمی ک برمیداری توی این مسیر بسیار سازنده و موفق هست.
اگر فکر میکنی تغییر کردی اما همون رفتار همیشگی رو داری پس در اشتباهی و منتظر نتایج خوبم نباش، نتایج با تغییر در رفتار ب وجود میاد.
وقتی یه آگاهی دریافت میکنید ک ب شما حس خوب،حال خوب میده یعنی این آگاهی از طرف خداست و وقتی ی فکری میاد توی ذهنت ک نگرانت میکنه،بدون از سمت شیطان هست.
اگر میخوای بدونی قلب ک جایگاه خداست باهات صحبت میکنه یا ذهنت ک جایگاه شیطانه،باید ببینی حست بهت چی میگه، حال و احساست چطوریه.
خودت رو لایق دریافت الهامات بدون.
اگر تضادو مشکلی پیش میاد پشتش یه اتفاق خیلی خوب خست.
با هر مسئله ای راه حل اون مسئله هم درونش هست.
خدایا منو آسان کن برای آسانی ها.
به نام الله وهابی که از بخشیدن خسته نمیشود و او تنها پروردگار قدرتمند تمام جهان است
جهان به افکار ما پاسخ میدهد و ما با افکارمون زندگیمون رو خلق میکنیم
این فایل بی نظیرو همون روزی که گذاشته شد رو سایت دانلود کردم ولی تا امروز گوش نداده بودم
امروز نیت کردم وارد سایت شدم و دکمه ی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو زدم و دیدم همین فایل و گفتم به به چه جالب
من الان در شرایطی هستم که درآمدی ندارم هیچ درآمدی ندارم
دوازده عدد فایل خانه تکان ذهن رو گوش دادم و خواستم با ایمان با یقین به ایده ای که چندساله اومده تو قلبم قدم بردارم
تو جعبه آرزوهام پنجاه هزارتومان پول داشتم همونو برداشتم و به همسرم گفتم میخوام با همین پنجاه هزارتومان شغل راه بندازم براخودم و یقین دارم که میشه هرچی گفت همسرم گفتم نه من میخوام تکاملی برم جلو و باید اینکارو بکنم
وقتی داشتم این فایل رو گوش میدادم تودلم گفتم فکر کن یهو یه پولی بیاد دستت و بهتر شروع کنی کاری که میخوای رو
دقیقا قسمتی که درباره ی پرداخت بدهی صحبت کردین
من دومیلیون تومان دست کسی داشتم
و در همون لحظه اون دومیلیون من به من داده شد و من شوکه شدم از این حجم از هدایتی که از روزی که پروژه خانه تکانی ذهن رو شروع کردم خدا داره الهامات و نشانه ها رو به من میده
من دارم میبینم که خدا داره با من حرف میزنه و هدایتم میکنه و چیزی رو که میخوام همون لحظه جوابشو بهم میده
و گفتم ببین فرحناز ببین تو با پنجاه تومان فقط تصمیم گرفتی با یقین قلبی ولی هنوز نرفتی انجام بدی فقط گفتی من صد در صد اینکارو میکنم
پنجاه تومان و میکنم صدتومان و کم کم زیادش میکنم
خدا فقط به تصمیمت نگاه کرد به نیتت نگاه کرد نیتی که از ته قلبم بود و از درون داشتم میجوشیدم که برم انجام بدم و خدا گفت بیا با دومیلیون شروعش کن
و نمیدونید چقدر دارم لذت میبرم از اینکه پروردگاری دارم که تنها قدرت جهان است و میشنود و درلحظه پاسخ میدهد
من اینجا با یقین قلبی میگم دوستان عزیزم استاد مهربانم مریم زیبای من
در همین سایت به زودی خواهم نوشت که به درآمدی عالی رسیدم درآمدی بی نظیر فقط از عمل کردن به یک الهام و ایده و کار کردن روی باورهام
و تغییر خودم
من دارم آسون میشم برای آسونی ها
من میخوام عالی باشم نه عادی
خدایا سپاسگزارم ازت
و از لیلای بی نظیر سپاسگزارم که چنان با حرفاش قلبم رو مصمم کرد که باید قدم بردارم لیلای بی نظیر از خدا برات عمر بیشتر سلامتی بیشتر ثروت بیشتر و شادی و خوشبختی بیشتری میخوام
الا به ذکر الله تطمئن القلوب
تنها و تنها با یاد خدا قلبها آراممیگیرد
فانی قریب
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 14 مهر رو با عشق مینویسم
+برو خدمات ایرانسل ، سریع
×خدا ، نمیشه بعدا برم؟ واقعا الان بارم سنگینه فردا حتما میرم
+نه، باید سریع تر بری
× و من چشم گفتم و اتفاقات ناب بعدش
که پیام خدا این بود برای من ، وقتی رها بودی و گفتی هرچی تو بگی
منم هرچی تو خواستی رو بهت دادم
وای این جمله رو که میخونم حالمو ناب تر میکنه
امروز این پر رنگ ترین گفته خدا به من بود
انقدر مسرور و شاد بودم که وسط خیابون همه اش میخندیدم و هیچ توجهی به اطرافم نداشتم
هر کس نگام میکرد ،عجیب نگام میکردن ولی اصلا برام مهم نبود و حرف میزدم با خدا و میخندیدم
حالا در ادامه با جزئیات بیشتر مینویسمش تا همیشه یادم باشه که این باور رو در من قوی میکنه
.که من همه کارهامو به خدا بسپرم
امروز صبح که بیدار شدم ،چون دیشب نیاز به استراحت داشتم خوابم برد و از جمعه بازار اومده بودم ، خوابیدم
و صبح سریع بیدار شدم و تمرین رنگ روغنم رو انجام دادم
وقتی حاضر شدم تا برم تجریش، کلاس رنگ روغن
تو دلم گفتم، خدا من امروز میرم خدمات ایرانسل و برای بار آخر جریان سیم کارتی که دوستم 14 سال پیش بهم داده بود و و سال 98 باباش فوت کرده و با توجه به فرکانس های خودم که تو رد پاهای قبلیم نوشتم فرستاده بودم ، سیم کارت مسدود شد ، من هرچی به دوستم گفتم ، نرفت کارمو انجام بده و چون ازدواج کرده بود همسرش نمیذاشت جایی بره و با دوستاش صحبت کنه به کل دوستی چند ساله مون قطع شد تو این دوماه
و من مدام به مادرش زنگ میزدم و هر بار مادرش میگفت دوستت کار داره و نگو که کار نداشت و همسرش اجازه نمیداد
و من با یه سیم کارت مسدود نمیدونستم چیکار کنم و از مرداد ماه مسدود شده بود و این شماره رو به مشتریام داده بودم و البته شماره شو دوست داشتم
و هفته پیش که تو رد پام نوشتم که میخواستم به نام من زده بشه ولی خدمات ایرانسل گفتن نمیشه و اگر قبل مسدودی میومدی میتونستیم کاری انجام بدیم و سیم کارت رو به نامت بزنیم
و الان واگذار میشه به یه نفر دیگه
و من همه اینارو به خدا گفتم و گفتم خدا هرچی تو بگی ، من از تو میخوام اینبار من امروز میرم اگر شد و قبول کردن که به نامم بزنن که هیچ ، اگر نشد یه سیم کارت دیگه میخرم
انگار سری های قبل من به غیر خدا چشمم بود که کارمو انجام بدن و مدام به دوستم زنگ میزدم و دوستم جوابمو نمیداد ،میگفتم خدایا چی شده دوستی که حاضر بود برای من همه کار انجام بده، الان داره جوابمو نمیده
و همه اش به فرکانس هام و درخواست هام مربوط میشد که گفته میشد خودت درخواستشو دادی تا از دوستت فاصله بگیری
و این پاسخ جهان هستی به درخواستت بود
و من پذیرفته بودم و آروم بودم ولی از طرفی دوست داشتم سیم کارت به نامم زده بشه
من تو این دو سه ماه ، شروع کردم به تکرار اینکه من لیاقت داشتن این سیم کارت رو دارم و سیم کارت به نام من زده میشه و به راحتی انجام میشه همه کاراش و خدا کاراشو انجام میده
بعد دو ماه که هفته پیش ،خدمات ایرانسل گفت نمیشه از خودم سوال کردم
گفتم چرا با تکرار باورایی که برای به نام من شدن سیم کارت تو دوماه تکرار میکردم اتفاقی نیفتاد ؟؟؟
و با فکر کردن که هفته پیش متوجه شدم، من رهاش نکردم
و هفته پیش که عاجز بودنمو دیدم ،وقتی از ایرانسل اومدم بیرون گفتم اصلا نمیخوامش
من دیگه این سیم کارتو نمیخوام هرچی شد شد
خدا ،اصلا میرم یه سیم کارت جدید میخرم
و این حرفو در کل هفته پیش به خودم میگفتم و قشنگ رها شده بودم و میگفتم اگر تو بخوای بهم میدی پس من اسراری به داشتن این شماره ایرانسل ندارم
خلاصه من اینو گفتم و درخواستمو برای بار آخر به خدا اعلام کردم
و گفتم امروز میرم هرچی شد خیره و من به خیر تو محتاجم
بعد که میخواستم حاضر بشم داشتم سیم گل سرارو درست میکردم تا برای برگ بافتن حاضر بشن و با خودم ببرم و تو مترو ببافم ، یهویی یاد 10 درصد از درآمدم افتادم که استاد عباس منش میگفت ده درصدشو برای خدا کنار بذارین
یهویی به خودم گفتم اصلا چی شد من باورم تغییر کرد که گفتم حاضرم که مالیات درآمدم رو هرچقدر که بشه با کمال میل به دولت پرداخت کنم و خدا انقدر زیاد بهم میده که مالیاتش رو هم به دولت میدم و هم 10 درصدشو به خدا
که البته یادآوری کنم به خودم که هیچی از این ثروتا برای من نیست و برای خداست که بهم عطا کرده .
بعد داشتم همینجور فکر میکردم که بهم گفته شد
تو لحظه ای که شروع کردی 10 درصد درآمدت رو برای خدا کنار بذاری این محدودیت تو که نمیخواستی مالیات بدی و مدام ترس داشتی و میگفتی چرا باید پول بدم به دولت و خیلی باورای محدود دیگه
همه اینا برداشته شد و تو سعی کردی اول به منبع اصل همه اینا پرداخت کنی ده درصد درآمدت رو و خدا کاری کرد که تو تمام باورهای اشتباهت رو به یکباره بدون اینکه بخوای باوری براش بسازی و هر روز تکرار کنی ،تغییر کنه
بعد برام سوال پیش اومد
گفتم مگه میشه باوری رو که قوی هست تکرار نکنم و به یکباره اون باور محدود قوی بشه؟
که باز هم خدا جوابمو داد و گفت آره ، وقتی تو منو تو همه کارهات قرار بدی ، منم کاری میکنم که به یکباره محو بشه هر
آنچه که محدود بود و مانع بزرگ شدن ظرف وجودی رشدت میشد
آره تو تصمیم گرفتی به منبع تمام ثروت جهان هستی ده درصد درآمدت رو بدی و مشتاق بودی تا پرداخت
یه چیزیم هست
من همیشه وقتی برای خدا و به خاطر خدا کمکی میکردم و یا میخواستم درآمدی که داشتم در راه خدا خرجش کنم ، بازم یه حسی داشتم که نگران بودم پولم تموم بشه
ولی اینبار اصلا اون حس رو هم نداشتم و کاملا راضی و آگاه به اینکه من هیچی ندارم و هرآنچه دارم از آن خداست و من کیم که بخوام بگم من درآمدم رو برای خدا نمیدم
بعد حاضر شدم وبوم هامو برداشتم و رفتم ، از نونوایی دو تا نون گرفتم و رفتم سوار بی آر تی شدم و برم مترو
وقتی رسیدم تجریش تو دلم با خدا حرف میزدم یهویی گفتم خدایا دوستت دارم ممنونم ازت ،سرمو بلند کردم رو به آسمون و تا گفتم دوستت دارم دیدم دو ابر شکل قلب شدن
وای بهترین لحظه زندگیم بود سریع عکس گرفتم و گفتم ممنونم ،منم عشقتو دریافت کردم
و وقتی راه افتادم یکم جلو تر سه نفر داشتن گیتاز میزدن و میخوندن و یه برگه گذاشته بودن که برای من جمله ای بنویس
من میخواستم برم بنویسم و سایت عباس منش رو بگم و بنویسم به این سایت سر بزن و هیچ صدایی نشنیدم که نه نرو و میشنیدم که آره میتونی
ولی تو دلم گفتم استاد عباس منش گفته این آگاهی هارو به کسی نگید ،همینجور داشتم فکر میکردم که برگردم بنویسم یا نه دیدم یه نفر از سمت چپم داره کنار من میاد و نگاهم میکنه برگشتم سمتش دیدم همکلاسی رنگ روغنمه و یهویی خندید منم خندیدم
گفت طیبه کجایی؟
من داشتم چند دقیقه نگاه میکردم تو خودت بودیا اصلا حواست به اطراف نبود
گفتم آره داشتم فکر میکردم
بعد باهم رفتیم سر کلاس و وقتی کلاسمون شروع شد استادم کارای همه مونو دید و همه مون رنگ شناسی رو که جدول باید میکشیدیم رو اشتباه رنگ کرده بودیم ولی استادم به من گفت دوتا جدولت درسته و یکیش رو درست رنگاتو نچیدی
و به یه دختر که کارش از من کمی اشتباهش بیشتر بود به اون گفت بچه ها بهش دست بزنید ولی اصلا به من نگفت دست بزنن
من اونجا تو دلم گفتم چرا استادم میگه طیبه عالی کار کردی و درسته ولی نمیگه دست بزنن برای من
خب منم مثل همکلاسیم درست کار کردم
و درک میکردم که طیبه نیاز به تشویق دیگران نداشته باش و حواست باشه هر روز نسبت به دیروزت پیشرفت بکنی
و اواسط کلاس استادم گفت وای بچه ها هیچ کس مثل طیبه درست کار نکرده بود
و یه کار جدید و اولین کارمونو با رنگ شروع کردیم
وقتی کلاسمون تموم شد من رفتم تا بوم بخرم و وقتی گرفتم میخواستم قلمو بگیرم یه لحظه یادم اومد که من باید بوم بزرگ بگیرم فلمو رو گذاشتم سرجاش و گفتم ممنونم من فردا میام میخرمش
یهویی دیدم صاحب مغازه گفت بردار قلمو رو بعدا پولشو میاری ،گفتم نه فردا میام میخرم و گفت نه اصلا من دلم میخواد بهت هدیه بدم
من اینو شنیدم گفتم نه نه نمیخوام فردا پولشو میارم بعد بازم گفت نه هدیه هست
به دوستم رفتم با خنده گفتم وای ببین بهم قلمو داد
یهویی دیدیم یه قلمو دیگه آورد و داد به دوستم گفت اینم برای شما ،هدیه هست دوستم گفت نه آخه چرا گفت دوست داشتم به هردوتون هدیه بدم
ما خیلی خوشحال شدیم و تشکر کردیم و میدونم که همه اینا کار خداست و بی نهایت ازش سپاسگزارم
همکلاسیم داشت هی قلمو رو بوس میکرد و میگفت میرم خونه کار میکنم مرسی خدا مرسی
وقتی رفتم و به جلو در ورودی بازار تجریش که رسیدم و خواستم برم سمت مترو
یه صدای خاص و قشنگ به سرعت گفت برو ایرانسل و کارتو انجام بده
گفتم خدا میشه من امروز نزم دو تا بوم دستمه و سنح
گینه وسایلام
که شنیدم نه باید بری و سریع انجامش بدی همین الان برو
گفتم باشه حتما خیری هست که میگی همین الان برم و چشم گفتم و رفتم
وای یعنی بمباران میشدم با عدد 74
چرا بمباران؟؟؟
چون که این عدد بین من و خداست و هر کاری که انجام میشه و به نفع من هست یا بهم میگه انجامش بده این عدد رو نشونه میده تا من پیامشو دریافت کنم
بعد من با هر قدمی که تا خدمات ایرانسل رفتم میدیدم ماشینا از جلوم رد میشن تو پلاکتشون عدد 74 هست وای یعنی دیوونه اش شدم
فقط میخندیدم یهویی بلند گفتم خدا چه خبره ؟؟؟؟
با اینکه میدونستم چه خبره ولی باز میپرسیدم چه خبره؟؟
چیکار داری میکنی و ازت سپاسگزارم و من که هنوز تو راه بودم و نرفته بودم حرف بزنم درمورد سیم کارت ،میدونستم که کارم انجام میشه و سیم کارت به نامم زده میشه
وای الان میگم یه عالمه ذوقشو دارم
تو راه انقدر حس اطمینان داشتم که فقط سپاسگزاری میکردم
و میگفتم تو چقدر باحالی آخه
وقتی نزدیک خدمات ایرانسل شدم گفتم خب خدا
من که بهت گفتم من دیگه اون سیم کارتو نمیخوام
هرچی خیره و تو بگی همون بشه و من محتاج خیر توام
و انگار کامل رها شده بودم و خودمو حاضر کرده بودم برای گرفتن سیم کارت جدید
با اینکه حس اطمینان داشتم که اون سیم کارت که به نام بابای دوستم بود که فوت کرده و مسدود شده بود ، به نامم زده میشه
ولی باز گفتم خدا هرچی تو بگی
وای خدای من از اینجا به بعدش ذوق بیشتر داره یه جیغ عمیق از ته دل که تو آسمونا باشی
من رفتم داخل و سلام دادم و گفتم یادتونه هفته پیش اومدم درمورد مسدود شدن سیم کارتم بهتون گفتم؟؟؟
دیدم کارمنداش با لحن بسیار مودبانه و عالی بهم گفتن که بله بله
اتفاقا رئیسمون هفته پیش گفت چرا گفتین نمیشه ، بهش میگفتین بیا سیم کارتو به نامت بزنیم
الان که دارممینویسم این حس رو کردم
که انگار خدا اون هفته این کارو کرد که من رها بشم و به خودم بیام تا بعدش کارهامو که به خدا سپردم و گفتم من اصلا سیم کارتو نمیخوام ،خدا این هفته سیم کارتو بهم داد
بعد مشخصاتمو گرفتن و گفتن که فردا از ایرانسل بهتون زنگ میزنن و وقتی زنگ زدن بیاین اینجا تا به نامتون بزنیم
و بعد گفتم من میتونم یه سیم کارت ازتون بخرم ؟ گفت آره ولی صفرش 950 هست و اگر بخوای از شماره هایی که واگذار شده بهت بفروشیم 66 تمنه و میتونی بخری
بعد من بهش گفتم میتونم شماره شو خودم بگم ؟؟
گفت بگو
گفتم 27 داشته باشه و 70 و 74
بهم گفت داریم ولی یه عددش کمه
و بعد یه عدد گفت و گفتم خوبه و سیم کارت گرفتم
جدا از سیم کارت بابای دوستم که قرار بود تا فردا از مسدودی دربیاد و به نامم زده بشه
سیم کارت دیگه خریدم که برای کارتخوان استفاده کنم
وقتی کاراشو انجام داد بهم گفت چه خبره همه چیزت 74 داره
خندیدم و گفتم آخه تو روز تولدم تو شناسنامه ام تو گواهی رانندیگیم همه شون 74 دارن
خندید و گفت
اصلا نمیدونم چرا بهت اجازه دادم شماره سیم کارت رو خودت انتخاب کنی
من به هیچ یک از مشتریا اجازه نمیدم خودشون انتخاب کنن ولی نمیدونم چی شد به تو گفتم باشه
و اونجا بود که گفتم تو دلم خدا میدونم که کار تو بود ازت ممنونم و سپاسگزارم
خس
حس خوبی داشتم ،تو دلم داد میزدم و میگفتم خدایا شکرت همه چی به نفع من رخ میده
و وقتی کارامو انجام دادن و اومدم بیرون بلند گفتم ربّ من سپاسگزارم
و گفتم چی شد یهو ورق برگشت
تا هفته پیش همه چیز به ضرر من بود !!!!!
ولی الان تو یه روز همه چی عوض شد
و تنها و تنها یک جواب شنیدم
که تو رها شدی ازش ،دیگه نخواستیش
و وقتی میگی نمیخوام و هرچی خدا بگه ،خدا خواسته تو بهت میده به راحتی
یاد اون حدیثی افتادمکه خدا چند وقت پیش تو اتوبوس بهم گفت و بعدش نشونه 74 رو بهم داد تا درمورد خواسته ام تایید کنه
و گفت وقتی کامل رها بشی از خواسته ات بهت عطا میشه
و اون حدیث این بود
قالَ اَمیرُالمُؤمِنین علیه السلام: اَوْحَى اللّه ُ اِلى داوُودَ: یا داوُودُ! تُریدُ وَ اُریدُ وَ لایَکُونُ اِلاّ ما اُریدُ ، فَاِنَ اَسْلَمْتَ لِما اُریدُ اَعْطَیْتُکَ ما تُریدُ وَ اِنْ لَمْ تُسْلِمْ لِما اُریدُ اَتْعَبْتُکَ فیما تُریدُ وَ لا یَکُونُ اِلاّ ما اُریدُ.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خداوند متعال به حضرت داود علیه السلام وحی فرمود: اى داود! تو مى خواهى، من هم مى خواهم ، ولى جز آنچه من مى خواهم نمى شود. پس اگر تسلیم آنچه من مى خواهم بشوى، آنچه را هم، تو مى خواهى عطایت مى کنم. امّا اگر تسلیم آنچه من مى خواهم نشوى، در آنچه خودت مى خواهى تو را به رنج مى افکنم و جز آنچه هم که من بخواهم نخواهد شد
من باز هم رفتم پیداش کردم تا اینجا بنویسمش دوباره وقتی خوندمش گریه کردم
من دقیقا امروز گفتم هیچی نمیخوام من سیم کارتو نمیخوام و تسلیمش بودم تماما
و این تسلیم بودنو از نتیجه دریافت کردم که بهم گفته شد اگر تسلیم نمیشدی بهت داده نمیشد این سیم کارتی که از مسدودی درآوردن
و قراره فردا به نامت زده بشه
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
وقتی به مفهوم این حدیث فکر میکنم اینو درک میکنم که من تا هفته پیش تسلیم خدا نبودم و مدام به دوستمزنگ میزدم یا به مادرش که کارمو انجام بدن و با اینکه زبانی میگفتم خدایا به تو سپردم خودت حلش کن ولی درونی تسلیم نبودم
و طبق این حدیث
امّا اگر تسلیم آنچه من مى خواهم نشوى، در آنچه خودت مى خواهى تو را به رنج مى افکنم و جز آنچه هم که من بخواهم نخواهد شد
قشنگ من دارم این کلمات رو میفهمم
چون این چند روزو داشتم حسش میکردم
و من این یک هفته رو از عاجز بودنم تصمیم به تسلیم بودن کردم و گفتم من هیچی نمیدونم اصلا نمیخوامش
و وقتی نخواستمش بهم داده شد
اما اگر همچنان تسلیم نمیشدم خدا دوباره منو به خدمات ایرانسل نمیبرد و کاری میکرد که فراموشم بشه و نرم و دیگه سیم کارت واگذار میشد به یه نفر دیگه
ولی وقتی تسلیم شدم ورق برگشت تو یه روز
تو یه لحظه
حتی من به کل فراموش کرده بودمبرم خدمات ایرانسل
که خدا سریع یادم آورد و گفت باید همین الان بری اونجا و کارت درست میشه
و با این الهامش یه اطمینان شدید قلبی بهم داد که من با اطمینان برم اونجا و همه چیز اون چیزی شد که من میخواستم
امروز خدا داشت به من درس خیلی خیلی بزرگی رو یادممیداد
که تسلیم بودن بود
یاد حرفای استاد عباس منش تو فایل
«تعهد به خواسته» یا «رها بودن» نسبت به آن؟!
یادمه چند ماه پیش بارها این متن رو خوندم و تلاش میکردم بفهممش
امروز عملی من درکش کردم و فهمیدم
و امید دارم که برای همه خواسته هام امروز رو به یاد بیارم و سعی کنم رها بشم و تسلیمش باشم
یاد حرف استاد عباس منش میفتم که میگفت میخواست یه خونه بگیره و رها بود ،با اینکه دوست داشت اون خونه رو داشته باشه ولی رها بود
و وقتی تسلیم بود خدا بهش عطا کرد اون خونه رو
و من دقیقا امروز اینو یاد گرفتم
و از خدا کمک میخوام که در باقی خواسته هام هم کمکم کنه تا عمل کنم و تسلیم باشم
من کل راه رو تا خونه کیف میکردم حس فوق العاده عالی داشتم
وقتی برگشتم خونه دوباره سپاسگزاری کردم ، یکم قلاب بافی کردم و کمی زودتر خوابیدم
خدایا شکرت
برای تک تک خانواده صمیمی عباس منش بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت بی نهایت از خدا میخوام
به نام خداوند رهنما و مهربان
سلام به استاد عزیزم و همراهان گرامی
خدایا هزاران هزار بار سپاس برای وجود انسان های نازنینی که روشنگر راه هستند.
استاد عزیز متشکرم بابت این فایل بینظیر و تبریک میگم به لیلا جان که آنقدر شرایط زیبایی در زندگی شون خلق کردند. خداوند را هزاران هزار بار سپاس.
استاد عزیز من هم در شرایط مشابهی با لیلا جان شروع کردم روی کار کردن روی خودم، انشالله در یک فرصت مناسب براتون شرایط زندگی مو شرح میدم اما الان فقط میخوام از جملات کلیدی این فایل تشکر کنم که امروز و روزهای آینده منو ساخت.
راستش نمیدونم چرا هر فایلی از شما میبینم احساس میکنم جهانی جدید به روی من باز شده و هر فایلی منو مشتاق تر به حرکت بیشتر میکنه و این قدر این اشتیاق زیاده که انگار اولین باره که این حرفها رو میشنوم و دلم میخواد فریاد بزنم که الان دیگه فهمیدم باید چیکار کنم. خدایا شکرت برای آگاهی های هر روز و هر لحظه.
استاد عزیزم شما توی این فایل نکات عالی زیادی رو مطرح کردید اما اولین جمله ای که از شما توی این فایل توی ذهنم پررنگ شد این جمله است: « هیچ کس هیچ کس در زندگی من قدرتی نداره». و با شنیدن این جمله احساس میکنم قدرت درونی من چندین برابر شده. ( جالبه با اینکه اینها رو بارها و بارها از قبل شنیدیم و میدونیم اما انگار هنوز باید بارها بشنویم تا به جان ما بشینه) و اشتیاقم رو برای ساختن آینده ام بیشتر کرده.
با اینکه خیلی تعریف و تمجید دیگران برام مهم نیست اما با شنیدن صحبتهای شما احساس کردم نه، یه جاهایی هست که اهمیت میدم و دلم میخواد تعریف کردن از خودمو بشنوم. و خدا رو شکر بابت کشف این گره فرکانسی .
بله دقیقا این همون جایی هست که به دیگران قدرت میدم. قدرت میدم که فرکانس شون روی من تاثیر بذاره. اما اگه میگم ایمان آوردم به اینکه هیچ کس قدرتی در خلق زندگی من نداره نباید محتاج این باشم که از دیگران تعریف و تحسین درباره ی خودم بشنوم. به عبارتی تازه متوجه شدم کجا دارم بهشون بها میدم بدون اینکه حواسم به این نکته باشه.
و تصمیمی که امروز بعد دیدن این فایل گرفتم اینه که حتما و حتما هر روز برای خودم بنویسم. در واقع نوشتن جز کارهای روتین زندگیم بشه چون من خیلی در این زمینه کوتاهی میکنم و تمرین به این مهمی رو جدی نمیگیرم.
اما نکته دیگه ای که توی این فایل برام خیلی پررنگ بود : اینکه گفتید سه ماهه دارید توی RV زندگی میکنید و در عین حال ارتباط عاطفی عاشقانه خودتون رو حفظ کردید .
من ذاتا دوست دارم یه زمانهایی برای خودم تنها باشم ، جز خصوصیات درونی منه و نزدیکانم کاملا از این موضوع آگاهند اما از اونجایی که مادر دو فرزند هستم و همسرم بیزینس پرمشغله ای داره حتی فکر کردن به اینکه یه تایمی برای خودم باشم مساوی بود با اینکه این حجم از کار و زندگی و خانواده رو پس چیکار کنم؟ و اینکه تنها گذاشتن اونها یه جور ظلم کردن در حق شون هست اما شنیدن این موضوع که شما دارید مدتی تنها زندگی میکنید و ارتباط تون با مریم جان و دوستان تون سرجایش هست برای من الگو ساز این نوع زندگی هست که میشه من هم یه روزهایی برای خودم باشم بدون اینکه بخوام خدشه ای به ارتباطم با فرزندانم و همسرم داشته باشم. در واقع میخوام بگم صحبت شما این امکان رو در ذهن من «شدنی» رقم زد و از این بابت خداوند رو هزاران هزار بار سپاسگزارم.
و در پایان اینکه استاد شما واقعا الگو هستید، الگو برای ذهنهایی که میخوان زندگی شون تغییر کنه و به خواسته هایی که قلبا دنبالش میگردن، برسن.
با سپاس از خداوند بزرگ، لطف شما استاد عزیز
ثروت، برکت، شادی، سلامتی و عشق رو برای همه عزیزان آرزو میکنم. ️
به نام خداوندی که هدایتم کرد تادرمسیری باشم که بتونم خدمو بشناسم ودلیل اتفاقات اطرافم روهم بدونم. سلام به استاد عزیزم ممنونم ازت بابت آگاهی های که به ما میدین ودستی از دستان خدا شدین برای امید دادن به ما که این خودماهستیم که باعث شدیم این زندگی رو خوب یابد کم یا زیاد تجربه کنیم وخوبیش اینه که ما میتونی شرایط زندگیمون رو تعقیر بدیم خدای مهربون این قدرت رو به ما داده و قوانینی گذاشته که بااستفاده از اون قوانین بتونیم زندگی مون رو اون طور که دوست داریم تعقیر بدیم. استاد در مورد تعقیر کردن من وقتی فکر کردم دیدم که من توی اتفاقات مشابه قبلی که برام میفته من به هم میریزم ولی خوبیش اینه که من بااستفاده از دوره ها وفایل های دانلود ی یاد گرفتم احساس خدم رو سریع خوب کنم قبلا اگه چندروز طول میکشید الان توی یکی دو ساعت خدمو جمع جور میکنم ودوباره احساسمو تقریبا خوب میکنم. این برای من موفقیت بزرگی مثل قبل دیگه درمورد تضادها صحبت نمیکنم سعی میکنم فراموش کنم وبسپارمش بخدا واینو میدونم که خدا برای من بهترین رو میخوادسعی میکنم رها باشم وروی خدم کار کنم خدایا سپاسگزارتم که هدایتم کردی تاتوی این مسیر باشم. واینو میدونم که باادامه دادن توی این مسیر زیبا واعتماد داشتن به خدا به هرچی میخوام میرسم.استاددیروز داشتم با خدا حرف میزدم گفتم خدایا چرا با مت صحبت نمی کنی الهام ی بهم نمیدی ویک لحظه الهامی بهم شد گفت قدر شناسی گفتم قدر شناسی گفت بله .باخدم فکر کردم خیلی دیم بله من واقعا قدر شناس نعمت های که خدا بهم داده نیستم واقعا ازیک سال پیش تا الان به خیلی از خواسته های که از خدا خواستم رسیدم خواسته های که شاید برای خیلی ها باور کردنی نباشه حتی برای خدم هم در اون لحظه ای که از خدا میخواستمشون باورش سخت بود ولی دیدم من الان همه ی اون ها رو دارم ولی فراموش کرده بودم ناسپاس شده بودم چون خواسته های بیشتری میخواستم وفراموش کرده بودم که به خواسته های که روزی آرزوش رو داشتم رسیدم وبرا عادی شده من نباید میزاشتم که عادی بشه برام خدایا منو ببخش که ناسپاس بودم ازت میخوام کمکم کنی سپاسگزارتر باشم وهرروز برای داشته هام شکر گذاری کنم تا دیگه فراموش نکنم که حالو احساسم بد بشه استادممنونم ازتون که بافایل های که برامون میزارید مارو بی یاد خدمون میندازید که حواسمون به خدمون باشه مواظب باشیم شیطان بافریب هاش مارو گول نزنه که ناسپاس بشیم خدا رو شکر برای الهامی که بهم شد تامن حواسمو بیشتر به خدم وداشته هام بدم .سپاسگزار خداوندیم که حواسش به من هست
آرزو میکنم
شادی و برکت مثل باران از
آسمان براتون بباره….
سلام به عزیزان دلم استاد جان ومریم نازنینم
وهمه دوستانم در این مکان بهشتی
خدایاشکرت بابت دوشنبه ای بی نظیر دیگر که هدیه دیدن دریا را دوباره به من وعزیزدلم ارزانی داشتی واین دفعه به بوشهرهدایت مان کردی تا تنوعی باشد ودیدن زیبایی های اعجاب انگیزت وتغییراتی که دیدم وکلی لذت بردیم وبعد هم نشستیم در پارک زیبایی از درختان سرسبز وصبحانه میل کردیم وبسلامتی رفتیم وبرگشتیم وبعد هم قهوه نوش جان کرده ومصطفی کاراداری داشت با عشق رفتیم انجام دادیم وبرگشتیم وگفتم بیایم دوباره عشق وانرژی مثبت وعالی ام را در این فضای ملکوتی پخش کنم وشما هم لبریز از انرژی شوید ولبریز از عطر وجود خداوند در لحظه لحظه های ناب وطلایی زندگیمان ،خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.
خدایاشکرت بابت وجود استادم ….وااای که هر لحظه خداروشکر می کنم بابت بودنم کنار استاد ودرس پس دادن هایم هرروز با عشق،شور،اشتیاق وبا تمام لذت که واقعا خداوند به واسطه ایشان تمام وجود وزندگیمان را کن فیکون کرده است فقط کافیست به قوانینش که خیلی ساده اما تامل برانگیز است آگاهانه عمل کنیم تا تمام دنیای مان متحول شود همانطور که تا به الان شده است .
نباید لحظه ای از این مسیر زیبا،جادویی ولبریز از معجزات خداوند که از نهادینه شدن احساس وآرامش عالی در وجودمان به چه تغییرات شگرفی منجر شده است وهرروز با داشتن ذهن باز وپاک وآگاهی های دریافت شده،بعضا نتایج صعودی در برداشته است ،خارج شد با همین فرمان ودستورالعمل های شگفت انگیز استاد جان مان باید با عشق و وابستگی ادامه داد واین وابستگی زیباست ولبریز از معجزات الهی ….
خدایاشکرت
واسه اون وقت هایی که معلم می خواست درس بپرسه ولی زنگ می خورد
واسه خنکی رختخواب تازه پهن شده تو تابستون
واسه بوی غذای مادر
واسه خوراکی خریدن های بابا
واسه لذت خاروندن جای کش جوراب
واسه حس خوب کندن چسب خشک شده روی دست
واسه خوردن ته دیگ سیب زمینی
واسه مزه نارنگی
واسه بوی خیار
واسه طلوع خورشید
واسه آرامش شب
واسه بوی لاک
بوی چوب سوخته
بوی بنزین
بوی نم بارون روی خاک
بوی کتاب نو
بوی قهوه توی خیابون
خدایاشکرت
واسه صدای دریا
صدای آتیش توی جنگل
صدای بارون روی شیروونی
واسه راه رفتن روی برگ های خشک شده توی پاییییز
واسه صدای راه رفتن روی برف
واسه وقت هایی که با اولین نگاه سرنوارچسب رو پیدا می کنی
واسه بوی نوزاد
واسه چایی توی هوای سرد
واسه لیسیدن انگشت ها بعد از خوردن پفک نمکی مینو
واسه همه چیزهایی که بهمون دادی ولی نمی بینیم
خدایا بابت این حس های قشنگ شکرت……
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
چقدر سپاسگزاریهات زیبا بود مریم عزیزم،
ممنونم که تک تکشون رو نوشتی،
واقعا همشون رو حس کردم و از لذتش سرمست شدم و پر از حس سپاسگزاری همراه با بغض شادی شدم، من عاشق بوی آتیشم، عاشق هر چیزی که منشاء ش طبیعت باشه، بهم آرامش میده، عاشق صدای بارون و بوی بدن نوزادم، باز هم ممنونم که نوشتی،
انشاءالله در کنار همسر عزیزت به تمام خواسته های قبلیتون برسید
مریم خانم عزیزم
سلام و عرض ادب
چقدر زیبا مینویسید. با خوندن دلنوشته هاتون و راز و نیاز تون با خداوند بلند مرتبه، منهم خودم رو به پروردگار نزدیکتر احساس می کنم.
ممنونم بخاطر اینکه این حس های عالی تون رو با ما به اشتراک میگذارید.
سپاسگزار خداوندی هستم که در کنار استاد و عزیزدلشون مریم خانم، من رو با مریم خانم دیگری آشنا کرد که هر روز با کامنتهاش باعث میشه حالم بهتر بشه.
براتون آرزوی بهترینها رو دارم . لایقش هستید.
در پناه خداوند
شاد و تندرست باشید
درود و عشق بر استاد عزیزم
واقعا دمتون گرم
ممنون برای فایل های بروز برای آگاهیی های جدیدی که روی سایت قرار میدین…
و مثل دوپینگ میمونه و در همون لحظه پاسخ به سوال های خیلی از ماست….
خداروشکر برای تغییر همه دوستان از مدار های پایین و سخته به سمت مدار های بالا و بهشت و آسانی…
چقدر بنده این تغییر مدار رو حس میکنم….
بنده هم یک ماه نیم هست که دارم به آگاهیی های استاد به صورت فوکوس و ذره بینی کار میکنم و فقط دارم ورودی مناسب به ذهنم میدم…
و اصلا کاری به دیگران هم ندارم…
شرایط کاریمم جوری شده که یک اتاق پراویت بهم داده شده که فقط روی خودم کار کنم و خودسازی کنم ایراد های باوریمو پیدا کنم و باورامو تغییر بدم
و با تغییر باور هام حس میکنم که جهان داره روی دیگه ایی از خودشو بهم نشون میده…
هنوز نتایج به صورت بزرگ اتفاق نیوفتاده ولی بعد از کلی نتاج بمبی میام براتون مینویسم استاد جان…
الان که هر روز توی سریال سفر به دور آمریکا از روزمرگی هام مینویسم و حتی نشانه های کوچک زندگیم و به خاطرش سپاس گزارم…
با این فایل هم فهمیدم که بیشتر بیام توی مدار سپاس گزاری چون آخه گاهی اوقات نگرانی های شرک آمیز میان سراغم ولی باور های خوب و توحیدی جواب میدن به نجواهای ذهن که سهند عزیز خداست سهند هدایت میشه سهند براش همچیز بی نهایت است و خدارو شکر میکنم و به مسیر تکاملیم ادامه میدم تا توی. کارم رشد کنم و بهترین خودم بشم…
استاد ورزشمم دارم به صورت منظم انجام میدم بنده هم دوره قانون سلامتی رو هم تهیه کردم و رفتم عکس های روز اولمو نگاه کردم با عکسی که دیشب گرفتم قشنگ سیکس پک ساختم و خیلی بدنم سالم تر قوی تر و پر انرژی تر شده…
و هنوز جا داره برای رشد…
و اینکه فقط میتونم بگم خدارصد هزار مرتبه شکر…
یه نکته دیگه ایی که یاد گرفتم این بود که من فقط برای زندگی خودم سپاس گزاری میکردم و اگر زندگی دیگران هم سپاس گزار باشم اوههه چقدر سپاس گزاری هست که میتونم انجام بدم…
چقدر انرژی خوب میفرستم برای آدم های دیگه…
خداروشکر برای این همه فراوانی موارد شکر گزاری که هست ما نمیدیدمشون…
و بحث آسان میشیم برای آسانی ها رو هم حس میکنم که قشنگ چرخ زندگیم روان شده…
اول که اومده بودم سر این کار باید هشت ساعت یا بیشتر کار میکردیم و کلی اذیت میشدیم چون آسان بودین برای سختی ها…
ولی الان شرایط جوری شده دو سه ساعت میریم برای کار و بقیش در اختیار خودمونیم و من به باور سازیم میرسم و فایل گوش میدم…
خداروشکر برای همه لطف و کرم خدا که جاریه…
من دوستون دارم خانواده عباس منشی
خداروشکر که همه رستگار هستیم…
دوستارتون سهند:)
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند رو سپاسگزارم که تو این جمع صمیمی هستم و از بی نهایت آگاهی که دوستانم به اشتراک میذارن استفاده میکنم خدایاصد هزار مرتبه شکرت
خدایاشکرت که الان روی یک صندلی راحت پشت میزم نشستم و با کمال احترام و عزت دارم کارم رو انجام میدم
منی که یه موقعی صبح تا شب میرفتم تو یک مغازه صافکاری که کف مغازه خاک بود هیچ وسیله سرمایشی و گرمایشی نداشت لباسهای چرب و خاکی میپوشیدم و در بدترین شرایط کار میکردم برای ماهی 150 هزار تومن و ظهر ها منتظر میموندم که اوستام بره خونه استراحت کنه بعد برام ناهار بیاره بخورم الان رسیدم به جایی که به غیر از مربی گری فوتبال الان معاون یک مدرسه غیر انتفاعی هستم با همکاران بسیار محترم و دانش آموزان با ادب و عالی که همشون منو دوست دارن صبح ها لباس های اتو کشیده و خوشگل میپوشم میرم مدرسه
خدایاشکرت که تو این سه چهار سال اخیر هر سال درامدم رو به افزایش بوده و برای اولین بار تو زندگیم درامدم دو رقمی شده و این رو مدیون آموزشهای استاد عزیزم و تمرکز و عشقی که به کارم دارم میدونم و امید دارم به فضل خداوند که درامدم بسیار بسیار افزایش پیدا میکنه و به استقلال مالی میرسم انشالا
سپاسگزار خداوندم هستم که تا همین جای سال که 1403/7/16 هست به 22 تا از خواسته های ریز و درشتم رسیدم بعضی هاش ارزوی چندین سالم بود مثل سفرهایی که دوتایی با عزیز دلم رفتیم در بهترین نقاط ایران و چقدررررررر لذت بردیم همین رابطه ای که الان داخلش هستم ارزوی چند ساله ی من بود بعد از برخورد به تضاد توی رابطه ی قبلیم و خداوند بهترین شخصی رو که میتونست وارد زندگیم بشه رو فرستاد اگر بخام از نکات مثبت رابطم بگم میتونم 10 صفحه نکات مثبت خودمو عزیز دلم رو بنویسم
من هنوز فایل رو ندیدم فقط کامنت بچه هارو خوندم اینقدر انرژیش بالا بود و فوق العاده بود که بهم الهام شد بیام کامنت بنویسم
من یه درخواستی داشتم از خداوند و خیلی وقت بود اتفاق نمیفتاد هی میگفتم خدایا من تو حوضه مالی هر روز دارم پیشرفت میکنم ایده های پول ساز بهم میرسه و خداراشکر در مسیر رشد هستم پس چرا این مسئله ی مالی من حل نمیشه و ادامه داره که خداوند هدایتم کرد که تا وقتی که کار قبلی رو در مورد اون مسئله داری انجام میدی هیچ تغیری در نتیجه رخ نمیده و باید تغیر رفتار بدی و وارد ترسهات بشی خیلی جالبه که من به محض این که تصمیم گرفتم که تغیر رفتار بدم و تغیر رفتار دادم دیدم که چقدر زودتر میشده که اون مسئله حل بشه فقط من میترسیدم که در موردش اقدام کنم و هی برا خودم بهونه میاوردم واین تغیر رفتار هم مدیون آموزشهای استاد عزیزم هستم که ایمان من رو قوی تر کرد که جرعت انجام این کار رو داشته باشم
در پناه الله شاد و ثروتمند باشیم
خدایا هر آنچه دارممم از آن توست
بنام خدای مهربانم
من باز هم از افغانستان مینویسم !
دقیقا امروز بیشتر از چهار صد روز میشه یعنی امروز 1403/7/7 است
خدا را بی نهایت سپاس گذارمم برای همه اتفاقات عالی که در این مدت برایم رخ داد
پلان های که در همین سال داشتم تکِ خوردن
اول: ازدواج من بود که تک خورد
دوم: مسافرت من بود خارج از کشور که تک خورد
سوم: خرید مبایل مورد علاقه خودم بود که تک خورد
چهار: کسب وکار آنلاین بود که تک خورد
و پنچم: احساس آرامش که از همه کرده مهم بود تک خورد
وادامه داره …
این بار از تمام اتفاقات خوب که برایم رخ داد مینویسم
من توسط یکی از دوست های خوب که همیشه وقت با انرژی کامل است و دیدگاهی مثبت داره همیشه وقت خوبی انجام میده الگوی مناسب است به همه جوانان و با مه گفت این قسم فایل های استاد است اگر میبینی چون منم در همان زمان البته در مدار همین ذهنیت بودم و فایل ها را گرفتم وقتی حرف استاد آغاز میشد مه تا آخر گوش میکردم بالاخره بیشتر از سه سال میشود که با درس های استاد و فایل های رایگان استاد پیش میرفتم و یکسال پیش بود که تصادفا باز هم با یکی از دوستان سر خوردم که دوره استاد را میفروخت و منم از روی غفلت واز روی عدم آگاهی دوره را خریداری کردم چون واقعین آگاه نبودم و همچنان مدار هایم هم ضعیف بود بلاخره روی خود کارکردم یکجای رسیدم که حسم گفت دیگر باید هزینه دوره روانشناشی دوره را پرداخت کنی وهمان جا بود که استاپ کردم دوره را حالا به فضل الله دوره را دو هفته میشه خریداری کردیم از سایت بسیار به معجزه و آسان چون خودم خواسته بودم با عراده قوی خریداری توانستم در این دو هفته از وقتی روی خود کار میکنم با وجودیکه مصروفیت من بیشتر است چون منم مدت هفت سال میشود تدریس میکنم بخش های آنلاین کمپیوتر و یک بخش که زیاد علاقه داشتم تجارت آمازون بود حالا خوشبختانه اکونت فروشنده دارم و همین دنیای تجارت آمازون را به زبان فارسی درس میدهم و روز به روز به انگیزه بالا حرکت میکنم و نتایج بیشتر از دانش آموزان میگرم حالا هم اول راه است بسیار پلان ها دارم برای اینکه بیشتر خودم روی خودم کار کنم و یک سایت بزنم و از روی سایت پیش برم و انگیزه سایت هم از همین سایت استاد برم پیش شده و کوشش میکنم که تمام علم سایت را یاد بگیرم اگر یاد نتوانستم بگیرم دست های الله میایه مثل همیشه مره کمک و یاری میکنه
دقیقا چهار روز بعد از خرید دوره روانشناسی گذشته بود که یک کاری را کردم که ارزش درامد ان بیشتر از پنچ صد دالر بود چون من هیچ وقت در مدت هفت سال سابقه تدریس خودم این مقدار هزینه را در یک روز بدست ناورده بودم خدا را شکررررر در یک روز ای هم مفاد خالص من بود و آهسته آهسته تمام روز ها همین گونه پر از عشق و صممیت میگذره و حس آرامش برایم پیش میایه خصوصا ذهنم را شرطی کردیم وقتی یک کار خوبی را میبنم به خودم میگم باید توجه کنم اگر توجه نکنم باید منتظر اتفاق منفی باشم
حالا همه روزه تصمیم گرفتیم که یک ویدیو بگیرم بخاطر یوتوب چون من در یوتوب هم فعالیت میکنم خدا را شکر و داستان یوتوب را هم در وقتش میگم
در دل کار میرم و هرگز ترس ندارم سابق زیاد کنج کاوی میکردم حالی میخایم از همه چیز خودم را با خبر کنم و سوال های مناسب از همان مسله گپ بپرسم
خداوندا تو برایم بیشتر توفیق بده تا باشد ازین آگاهی ها به دوستان هم بگذارم چون یک رد پای میشه و بخاطر حرکت کردن بسیار کمکمیکند
در هر کجای دنیا باشید خوش و آرام و سر شار از نرژی باشید !
خدا نگهدار تان عزیزان !
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و تمامی دوستان ارزشمندم
خدا رو صدهزار مرتبه شکر بابت این فایل، 75 دقیقه آگاهیهای ناب. وقتی که توی این پروژه خانهتکانی ذهن گوش میدادم آگاهیها رو، شیطان نجوا میکرد که این حرفهای توی لایوها برای چند سال پیشه. استاد عباسمنش الآن مدارش رفته بالاتر و آگاهیهای نابتری داره و این حرفها رو خودش قبول نداره اصلا. ولی با دیدن این فایل متوجه شدم که هیچی عوض نشده و آگاهیها همون آگاهیهاست. تنها چیزی که عوض شده اندام استاده که فوقالعاده شده و لحنشون که گیراتر شده.
استادجان شما گفتین که اگر در مسیر درست باشیم تمامی اتفاقات به نفع ما پیش میره و الخیر فی ما وقع رخ میده و حتی کسایی که میخوان بهمون بدی کنن هم به نفعمون کار میکنن. من یک آیهای رو بعد این فایل بهش برخوردم که همهمون بارها و بارها شنیدیمش. اما اینبار من به ترجمهی انگلیسیش برخوردم که خیلی انگار دقیقتر توضیح داده بود.
وَإِذْ یَمْکُرُ بکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ
و آن هنگام را به یادآور که کافران درباره تو مکر میکردند تا در بندت افکنند یا بکشندت یا از شهر بیرون سازند. آنان مکر کردند و خدا نیز مکر کرد و خدا بهترین مکرکنندگان است. (سورهی انفال آیهی 30)
خب ما در ترجمهی فارسی اصولا مکر رو در این آیه، مکر و حیله و نیرنگ ترجمه میکنیم که در وهلهی اول در ذهن معنی منفی میده و میگیم یعنی چی خدا بهترین حیله گر و مکار و نیرنگبازه؟ اما در ترجمهی انگلیسی، ماکرین رو planner ترجمه کردند، یعنی نقشهکشان، تدبیرکنندگان، که معنی مثبتش رو پوشش میده.
یعنی اگر بقیه نقشه میکشند که ما رو زمین بزنن، ما اگر در مسیر درستی باشیم خدا هم نقشه میکشه که یا نقشهی اونا کارساز نشه یا نقشهی اونا به نفع ما تموم بشه.
چقدر کامنت لیلا جان و توضیحات استاد جامع بود. باعث شد کل قوانین یکجا مرور بشه. تحسینتون میکنم لیلا خانم که انقدر زیبا به قانون عمل کردید و نتایج فوقالعاده گرفتین و باعث افتخار خداتون شدید و واقعا بابتش خوشحالم و سپاسگزار خداوندم. و اینکه باعث شدین خدا از طریق کامنت شما این فایل رو به استاد الهام کنه و این گسترشها رخ بده.
انشاءالله همیشه همهمون به فضل خدا شاد و موفق و خوشبخت باشیم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت