اصول اساسی خلق رویاها | قسمت اول - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

416 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعـید کاکایی گفته:
    مدت عضویت: 1795 روز

    سلام و درود خدا بر دوست هم فرکانسی ام غزل خانم عزیز بسیار بسیار لذت بردم از کامنتتون چقد خوب قانون تکامل رو درک کردین و چقد خوب توضیحش دادین منم چند وقته فهمیدم که یکی از پاشنه های اشیلم همین قانون تکامله با وصف اینکه من چند ساله دارم رو خودم کار میکنم و همش دنبال اهداف بزرگتر از شرایط حالم بودم هیچ اتفاقی نمیفتاد و من گاهی در طول روز احساسم بد میشد و سعی میکردم که دوباره برگردم ب احساس خوب نگو که من با این احساس بدم هی میزنم به جاده خاکی و همیشه نوسان فرکانس خوب و بد داشتم همین باعث میشد که من دورتر دورتر بشم از خواسته هام والبته هنوزم نوسان دارم منتها کمتر شده.

    چقد از جملات قشنگی استفاده کردین واقعا انگاری مستقیم داشتین اینا رو به من میگفتین خدا رو صد هزار مرتبه شکر که هر روز خدا مستقیم داره هداستمون میکنه و میگه مه اینجای کارت اشتباهه و باید اصلاحش کنی که به خواسته ات برسی هر چقد من رو خودم کار میکنم بیشتر به این میرسم که حال خوبه که ما رو به خواسته هامون میرسونه چقد زیبا گفتید که این قوانین الکی نیست، فقط گــــوش دادنی نیـــست

    فقـــط دیـــدنی نیست

    حرکـــت کــردنه، حــرکت کـــردنه، و حــــــــرکت کــــردنــــه اخ اخ چی بگم که همه چی بر میگرده به این حرکت کردنه وگرنه این قوانین بدرد نمیخورن تمام جملاتی که بکار بردین حرف شما نبود حرف خدا بود اینو ببین چقد زیباست برای رسیدن به خواستمون مسیر و روش خاصی رو انتخاب نکنیم و چه مثال زیبایی راجع به مهاجرت استاد گفتین هر چقد دیدگاهتون نگاهتون و درکتون رو نسبت به قوانین تحسین کنم بازم کمه واقعا من تک تک این جملات رو تجربه کردم هر کجا قانون رو نادیده گرفتم با سر رفتم دیوار واقعا این جملتون با عرض پوزش وصف حال خیلی از بچه های سایته من جمله خودم مهم نییت من چقد به قوانین اگاه باشم و در موردشون زیبا صحبت کنم مهم اینه که این قوانین رو در عمل اجرا کنم وگرنه اب در هاون کوبیدنه و این جکله اخر کامنتتون تیر خلاصی بود به کسایی که دنبال حواشی هستن و زندگیشونو سپردن دست سرنوشت واقعا راه رسیدن به همه خواسته هامون درک اینه که همه چی دست منه (بچه ها اینجا خیلیامون بصورت ناخوداگاه داریم ضربه میخوریم هنوز کامل قدرت رو از دست عوامل بیرونی نگرفتیم و این چیزیه که مسیر حرکتمون رو کند تر میکنه)+اجرای قوانین و ایده ها(با گوش دادن وخوب حرف زدن به جایی نمیرسیم فقط تنها موجودی که با نشستن به هدفش میرسه مرغه پس باید یک درصد اگاهی 99 درصد عمل کردن مهمترین مرحله رسیدن به خواسته)+تسلط بر اجرای قوانین (اینکه اول قوانین رو کامل درک کنیم و دوم اینکه تو همه شرایط حتی شرایط به ظاهر بد قانون رو زیر پا نذاریم چرا کت هر جا وا بدیم به خودمون ظلم کردیم)=رسیدن به خواسته ها (با انجام دادن این کارها بصورت مداوم و همیشگی مثل نفس کشیدن و غذا خوردن نتیجه خوب خلق میشه) دویت خوبم غزل عزیزم بی نهایت سپاسگزارم بابت این دیدگاه بی نظیرتون با تمام وجودم استفاده کردم و امیدوارم باز هم هدایت بشم به دیدگاه زیبا و درک عالیتون تز قوانین از صمیم قلبم براتون بهترینها رو ارزو میکنم جناب استاد ازیزم بازم مثل همیشه با تمام وجودم سپاسگزارت هستم که پیامبر زمان ما شدی و شرایطی رو فراهم کردی که ما بتونیم خیلی اسون به خواسته هامون برسیم به شرط حال خوب، به شرط ایمان، به شرط عمل، به شرط تکرار، به شرط اعراض خیلی دوست دارم استاد عزیزم و ی تشکر ویژه هم داشته باشم از عزیز دلتون مریم خانم عزیز که اینقد دارن واسه این سایت زمان میزارن و با جون ودل تمام تلاششون رو میکنن که ما به مطالب و قوانین راحتر دست رسی داشته باشیم و تحسینشون میکنم برای درک بالاشون از قوانین دنیا موفق و موید و پیروز تر از دیروزتون دوستون دارم 🙏🙏🙏🙏♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1877 روز

    به خدای هدایتگر…

    سلام استاد عزیزم و مریم زیبا که همراه استاد مارو در یادگیری قانون کمک میکنید

    بعد تشکر کنم برای اینکه فایلهای تصویری رو صوتی کردید چقدر خوبه،من اینو از عصری ۳بار گوش دادم،دوبار در حین کارم و بار سوم نشستم نوشتم و اون سه اصل رو یادداشت کردم و جلوش نوشتم برای هر کدوم رو،چقدر خوبه فایلها رو و اصل رو برامون مرور میکنید من شروع آمدنم به سایت روز شمار تحول زندگی رو گوش داده بودم،ولی الان با دوباره گوش دادنش برام خیلی چیزها واضحتر شدن،انگار تازه درکش میکنم و حرفها و آگاهی ها براموجدید هستن انگار تازه دارم میشنوم چیزی که استاد همیشه میگن و این رسیدن به این درک حرفهای استاد رو برام باور پذیر تر میکنه و میپذیرم استاد هر چی که‌میگه بهش میرسم

    تازه من دارم اینو درک میکنم که‌همه‌چیز باوره،این باورها هستند که کارهارو انجام میده و بیشتر به جای تمرکز بر کار فیزیکی بیشتر روی باورهام کار میکنم که اینم تکاملی هست واقعا

    آمدم شروع کسب و کارم رو که حدودا ۲ماهی هست استارت زدم دیدم چقدر قانون تکامل رو رعایت کردم

    از دانشگاه شروع شد،چقدر دوست داشتم برم دانشگاه حرفه‌ای که دوست دارم رفتم به راحتی ۲سال درسم رو خوندم همسرم که اصلن راضی نبود وقتی علاقه و تلاش منو دید واقعا همکاری کرد با داشتن دوتا بچه یکیش کوچیک بود،در هفته دو روز مرخصی میگرفت و بچه کوچیکم رو نگه میداشت و کلی کمکم کرد اینه که وقتی شوق داشته باشی برای کاری خدواند هم حمایتت میکنه و دستانش رو برات میفرسته یک ترم هم که شد پندمی و کلن خونه بودم ینی سه ترم رفتم و این حفره درس خوندن پر شد والان دیگه اولویت بعدی برام مهمه حرفه‌ای شدن در کارم سرعت عمل ذهنی باز و خلاقیت،بعد دانشگاه رفتم شاگردی تقریبا ۲ ماه بعد هدایت شدم به آموزشگاهی که مربی فوقالعاده داشتن و برای شهریه هم خیلی راحت گیر بودن،جالبیش این بود بازم اینجا خدا کمکم کرد و در پندمی رفتم و دختر بزرگم خواهر کوچیکش رو برام نگه داشت بازم لطف خدا و دستان پر برکتش به یاریم آمد و الان دیگه پندمی داره تمام میشه آموزشگاه‌ شلوغ شده شهریه ها بالا رفته و مدرسه ها باز شدن و شرایطم دیگه سخت میشد اگر الان میرفتم و در بهترین زمان و مکان رفتم اموزشگاه و چند هفته دیگه آزمون دارم و ایمان دارم آزمون هم طرحی ساده مربی راحت گیر و نمره‌ای بالا خواهم گرفت خدایا شکرت نوشتم تا باورش رو بسازم

    بین کلاس آموزشی الهامی شد برم برای نزدیکانم انجام بدم قدم بعدی کار برای بیرون باز هم لطف خداوند وسایلم راحت جور شد سرمایه گذار به راحتی ساپورت کرد به راحتی پول به حسابم ریخته شد اونم توی خونه و کنار بچه هام بدونه هیچ هزینه‌ای

    استاد گفتند سود کارتون رو حساب کنید وقتی حساب کردم دیدم همه سود بوده و سود و سود چون نه اجاره‌ای نه هزینه ایاب و ذهابی نه هزینه های جانبی دیگه‌ای

    خوب اینا تکامل بوده و وقتی از اول مرور کردم و توی دفترم نوشتم دیدم چقدر خوب پیشرفت کردم،از خودم راضی بودم،به خودم افتخار کردم،به خودم احسنت گفتم،چون اعتماد بنفس بالا رفته سرعت عمل زیاد شده تجربه ام زیاد شده و روی خودم سرمایه گذاری کردم و اینا فقط از لطف خداوند و آموزهای استاد و عمل به آنها بوده خودم با خودم مقایسه کردم راضی بودم پیشرفتم عالی بوده و هر روز بهتر و بهتر میشم

    ممنون که فایلها رو مرور میکنید ممنون که به الهاماتتون عمل میکنید و فایلها رو تکرار میکنید برای ما که داریم درس یاد میگیرم چقدر خوراک و تمرکز ورودی عالی است از شما سپاسگزارم

    چقدر دستان زیبا و پر تلاش و خلاقم رو بوسیدم خودم توی آیینه پذیرفتم و به خودم تبریک گفتم برای این تعهد و جسارت و عمل کردنم و اگر همینو ادامه بدم حتما به نقطه تصاعد میرسم و الان آب داره گرم میشه و وقتی به نقطه جوش برسه چی میشه خدای من…

    مثل استادم،خدایا کجا میتونم این الگویی تمام عیار و کامل رو پیدا کنم

    کجا میتونم سایتی به این کاملی و پرداختن به اصل رو پیدا کنم

    من تازه در نوشتن کامنت و غلط ننوشتن هم پیشرفت کردم😄😄

    من کیف میکنم که اینجام و با هر بار آمدنم تمرکزم بیشتر میشه درکم بالاتر میره

    یک شبه نمیشه زبان یاد گرفت

    یک شبه نمیشه آرنولد شد

    یک شبه نمیشه لاغر و یا چاق شد

    یک شبه نمیشه حرفه‌ای شد…

    اینارو برای خودم نوشتم تا یاد آوری بشه راهم درسته و خوب پیش رفتم این تعهد و تلاش و ایمان ادامه دار باشه بالاخره باگ هارو پیدا میکنم بلاخره منبع آلودگی هارو پیدا میکنم چون وعده خداوند حقه و شدنی هست اگر مقاومت‌ها رو کم‌ کنم و اجازه بدم خداوند هدایتم کنه،استاد شما گفتید هدایت اجازه دادنی هست…

    میخوام اجازه بدم خداوند هدایتم کنه با نشانه ها و هزاران دستانش…

    میخواهم بر دوش خداوند بنشینم و کارهای سخت رو برام انجام بده

    میخواهم خداوند منو لبریز لطف و رحمت و ثروتش بکنه ثروتی بی پایان…

    خدایا شکرت برای هر آنچه دارم و مطالب مفید و خوبی که نوشتم و لذت بردم

    سپاسگزارم استاعزیزم و مریم عزیزم دوستتون دارم

    عشقید عشق❤🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 852 روز

      به نام خدایی که رحمتش همه چیز و همگان رو دربرگرفته و به اندازه ای که باورش کنیم بهمون نعمت میده و بی اندازه مهربان است نسبت به همه

      سلام سمیه ی عزیزم

      چقدر لذت بردم و تحسینتون کردم با وجودیکه دو تا بچه داشتین، رفتین دانشگاه و کار مورد علاقتون رو انجام دادین، منم مادرم و دو تا دختر دارم

      بنابراین بسیار تحسینتون کردم با وجود بچه کوچیک قدرت و جسارت دنبال کردن علایقتون رو داشتین و تا الان کلی پیشرفت کردین در تمان جنبه های زندگیتون حتما

      تحسینتون کردم همسر همدل و همیارتون رو که مرخصی میگرفتن تا شما برین سر کلاساتون

      و چقدر خداوند حمایت میکنه وقتی ادم با دل و جان خواسته ای رو داره، تا بهش بده از بینهایت طریق و برای شما از طریق دوران پندمی

      خیلی لذت بردم از خوندن کامنتتون و تحسین کردم عملگراییتون رو و مشتاقم از موفقیتها و پیشرفتهای این روزاتون در تمام جنبه های زندگیتون برامون کامنت کنید

      در پناه خالق دانا و توانا باشید دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سمیه اسفندیاری گفته:
        مدت عضویت: 1877 روز

        به نام خدای هدایتگررر

        سلام سارای عزیزم…ممنونم از وقتی که گذاشتی و کامنتم رو خوندی و جواب دادی،سپاسگزارم بانو جان

        سارا عزیزم،همین چند دیقه پیش داشتم به آینده کارم فکر میکردم و از اونجایی که نجواها همیشه هستن،داشت شروع میکرد و صداش قوی میشد که ندای قلبم گفت برو تو سایت.‌‌..آمدم و نقطه آبی رو دیدم و کامنت شما رو خوندم،همون تیتر اولش گفتم این هدایت امروزم و پاسخ نجواها بود و خداروشکر کردم،کامنتت رو خوندم و آمدم کامنت خودمم خوندم،جالب بود داره میشه 3 سال از شروع کسب و کارم گذشته،وقتی کامنتم رو خوندم و خودم رو با الانم مقایسه کردم،خوشحال شدم،مسیرم درسته و این کافیه

        از نظر مهارتی خیلی خیلی خوب شدم که آگهی تدریس گذاشتم،محل کارم با تمام امکانت هست،یه ساختمان بزرگ و دنج با تمام اختیارات دست منه،با اینکه دوستم ساپورت مالی منه و همه کارها با اختیار خودمه،الان مشتری خودم رو دارم…همه دوره های آموزشی برام خریده شد،آب، برق،گاز،محل کارم رایگانه،باورت میشه،همه در اختیار منه،در حال راه اندازی آنلاین شاپم برای بار دوم هستم،قبل از خوندن کامنت شما نجواها آمد که گفت خوب نشستی چندتا مدل زدی این برای یک ماهت باشه،بقیه رو چه میکنی،گفتم نمیدونم من قدم اول رو برداشتم،به خودم گفتم ببین داری با عقل خودت میسنجی،خودت میخوای کارهارو انجام بدی،خدا هم‌میگه باشه خودت انجام بده که هدایت شدم به سایت و کامنت شماااا…میبینی هدایت رو چقدر نرم و لطیف و راحته…اگر من سختش نکنم

        گفتی از رشدم بگم…این مدت روزی نبوده که روی خودم کار نکنم،واقعا کارها برام راحت انجام شده،درسته درآمدم کمه،ولی همین‌کمش هم قبلا نداشتم،نمیدونستم چه کنم…ولی هدفم رو ساختن و تقویت هر روز شخصیتم گذاشتم…پاشنه آشیلم وابسته بودنم به در آمد و پول و ثروته…ولی خداروشکر با کار کردن هر روزم تغییر در خودم افکارم و شخصیتم رو میبینم و هدایتها و نشانه های خداوند که همیشه با منه…

        در جنبه روابط و عدم وابستگی خیلی خوب شدم،وابستگی به خواهرم برادرم واقعا لطف خدا بود که تونستم از این سد بگذرم،روابط داغون با همسرم فرزندم و البته خودم،الان اصلن قابل مقایسه با قبلم نیست،با دخترم مثل یه دوست هستیم برام جای همه چی رو پر کرده،استاد تو فایلی دعایی خونده فک کنم خواجه عبدالله انصاری باشه که میگه خدا برات همه‌چیز میشود،خدا برام با دستانش خواهرم برادرم مادر و پدرم شده…روابط با همسرم خوب شده،از اون گیرهای الکی و اعصاب خورد کن دیگه خبری نیست،اصلن کار بیرون رو دوست نداشت الان‌من دو شیفت سر کارم،نارحت که نیست هیچی همراهی هم میکنه، حامی و مشوق منه،اینا همه هدایته و لطف خداست…من فکر میکنم همه چی پوله…الان که نعمتهام رو مرور میکنم میبینم چقدر نعمت که باید شاکر باشم و ببینم و لذت ببرم…در صلح بودنم با خودم،توانایی کنترل ذهنم که در بزنگاه های زندگی میتونم جمش کنم،در ذهنم حلش کنم و منطقی بشه و در پایان به احساس خوب میرسم…اینا نعمته‌‌‌اینا رشده پیشرفته…هر روز دارم مینویسم…گوش میکنم…و به اندازه توانم عمل…و چقدر خوشحالم که آمدم سایت کامنت شما رو دیدم، پاسخ دادم و فکر کردم که چه رشدی از 1400 تا ًالان داشتم…دیدم در همه جنبه ها رشد داشتم،خودم رو با خودم مقایسه کردم راضی بودم و سپاسگزار خداوند شنوا دانا وهاب و توانا…

        یه نعمت دیگه دوره های ارزشمند استاد رو دارم که یه روزی آرزوم بود و الان دارمشون،خداروشکر

        اینه استاد میگه بنویسید که سندی بشه براتون

        دوست عزیزم خوشحالم که در این مسیر زیبا شما رو ملاقت کردم،و این فرکانس عشق و مهربانی ساطع شد

        در پناه خدای مهربان و بزرگ باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1702 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    استاد جانم سلام و سلام به مریم بانوی دوست داشتنی

    چقدر دوستتت دارم مریم عزیز و مدام این رشد و پیشرفتت رو تحسین میکنم

    این صلح درونی رو تحسین میکنم تو وجودت

    اینقدر در حال رشدی و اینقدر درست قوانین رو از اول درک کردی که در مدار استاد عباس منش دوست داشتنی قرار گرفتی

    چقدر همتت در درک قوانین رو تحسین میکنم و اینکه با همتت به همه ما کمک میکنی تا از نزدیک کنارتون باشیم

    چرا که هم نشینی با بزرگان باعث میشه ما هم بزرگ بشیم

    منش و عادت های شما رو ببینیم و یاد بگیریم

    دیروز با دیدن این فایل یه دفعه یاد سفرنامه افتادم

    اون جاهایی که تضادی مثل پله های اروی پیش میاد و چقدر قشنگ استاد بعد از تلاش،رها میکنن و میرن دنبال لذت بردن از زندگی و دستی از دستان خدا از راه میرسه و چقدر قشنگ این مساله حل میشه

    چقدر راحت

    گاهی به خودم میگم داره یه باور محدودکننده تو وجودم درست میشه و اون اینه:

    همیشه فکر میکردم برای انجام کارها باید زجر کشید

    الان داره این باور شکل میگیره که کارها براحتی براحتی انجام میشه

    گاهی طبق عادت های گذشته که نجواها شروع میکنن،میگم ساکت شو

    خودمو وصل میکنم به خداوند یعنی سعی میکنم که وصل شم و رها کنم ،احساس میکنم راهها باز میشن و راهکارها از راه میرسن

    این دوره رو هنوز تهیه نکردم ولی واقعا میخوام که شروع کنم،میخوام حالا که دارم یاد میگیرم خواسته های واضح و روشنی داشته باشم

    حالا که باید رها کنم

    میخوام یاد بگیرم که پا رو از روی ترمزها بردارم

    این راز موفقیته به نظرم

    پا رو از روی ترمز برداشتن

    و اتفاق های عالی از راه میرسن

    ایمان دارم

    خدایا شکرت برای آگاهی های هر جلسه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1412 روز

    بنام خداوند هدایت گر

    سلام خدمت استاد نازنین،مریم عزیز و تمام دوستانی که فوق العاده هستند و دارن روی خودشون و باوراشون کار میکنند تا یک زندگی ایده آل از هر جهتی رو بسازند و زیبا زندگی کنند و جهان را جای زیباتری برای زندگی کنند!

    استاد جان امروز هدایت شدم به این فایل و دوست داشتم درک و برداشت خودم رو از این فایل اینجا بزارم

    _ما با هر بار رسیدن به یه خواسته ایی اعتماد به نفسمون افزایش پیدا میکنه!و برای رسیدن به اهداف بزرگتر،قانون رو بهتر درک میکنیم و بازی جهان رو می فهمیم و سرعت رشدمون بالاتر میره و قانون تکامل رو درک میکنیم!!!

    منم اوایل شروع کارم وقتی میدیدم که کسانی که قبلا تو این کار بودند و مهارت ها و تجارب بسیاری رو که داشتند تو دلم میگفتم پس چرا من این رو بلد نیستم،چرا این تکنیک رو نمیتونم اجرا کنم؟چرا مثل اینا نمیتونم کارهای بی نقص و زیبایی رو ارائه بدم و خیلی چراهای دیگه!چون فکر میکردم با شرکت تو یه دوره ی آموزشی همه ی این تکنیک ها رو بلد میشم و خودم میشم یه پا استاد و می خواستم تمام پله ها رو یک شبه طی کنم ولی وقتی وارد این کار شدم (کیک کارم)نابلدترین بودم و چون علاقه ی زیادی داشتم از پایین تر از صفر شروع کردم با همه ی امکانات کمی که داشتم و با علاقه ی بسیار زیاد انجام میدادم و تحسین میکردم هر روزی رو که میتونستم یه کار جدید رو ارائه بدم و شوق و اشتیاقم هر روز زیادتر میشد و با عشق اینکار رو انجام میدادم و به قول استاد لذت فراوان میبردم!همین امروز که خواستم با دیدن این فایل پیشرفت دو ساله ام رو بابت کارم بنویسم بخدا یه صفحه ی کامل نوشتم و دیدم چقدر من پیشرفت کرده ام!!!منی که روزی آرزوم بود یه شارپ کامل در بیارم،رنگ ها رو شناختم و دیزاین و تزیینات رو بلد شدم و وقتی که در حال دیدن کارام بودم و رسیدم به کارهای اولین بخدا خیلی شکر کردم که من کجا بودم و الان در عرض دو سال به کجا رسیده ام که به جرات یکی از بهترین های شهرم در حرفه ی خودم هستم!خدا میگه انسان فراموشکاره !واقعا هم همینطوره و من قانون تکامل رو توی این دو سال با تلاش و استمرار و کم نیاوردن و ناامید شدن دیدم!سپاسگذار خدای مهربانم که منو از اونجا به اینجا رسونده و میدونم پیشرفت های زیادی در انتظارم هست چون باید تکاملم طی بشه و به هدف بزرگترم که داشتن بزرگترین مارکت کیک و شیرینی هست به لطف الله مهربون برسم و میدونم وقتی خواسته ای توی دل آدم شکل بگیره!خدا و جهان دست بدست هم میدن تا به بهترین شکل اون خواسته و هدف دست یافتنی بشه!

    _انتخاب هدفی که فاصله ی فرکانسی نزدیکی با ما داشته باشه

    من امروز به خودم قول میدم دوباره روی مهارتهام کارکنم و یه مهارت جدیدی رو که به لطف الله استارتش رو هم زدم به مهارت هام اضافه کنم و تجربه کسب کنم و از این راه هم ورودی مالی خوبی رو داشته باشم!و هدف بزرگترم رو به هدف های کوچکتر تقسیم میکنم تا روزی بتونم خواسته ی بزرگترم رو با باورهای جایگزین و عالی اجرایی کنم به لطف الله

    خدایا شکرت و هزاران هزار بار سپاسگذارت برای این سایت ارزشمند و الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فهیمه رمضان نیا گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام به اعظم جون عزیز

      بانوی هنرمند وتوانمند

      سپاسگزار خداوندم که امروز منو هدایت کردبه سمت این فایل که نشانه ی امروزم بود وهزاران سوال در ذهن داشتم وهزاران تردید

      وسپاسگزارم از شما بابت این کامنت زیبا من همکار شما هستم ودر زمینه ی قنادی یکسال هست که فعالیت خونگی دارم ولی همیشه خودمو با دیگران مقایسه کردم من تا به امروز هیچ کلاسی نرفتم وهیچ دوره ی آموزش قنادی شرکت نکردم ولی به لطف خدا با همین اینترنت و آموزش های رایگان خیلی راحت محصول تولید کردم وفروش داشتم ولی همیشه از خودم ناراضی بودم وفکرمیکردم که داره دیر میشه همه پیشرفت کردن من جا موندم من چرا سفارشای فلان وفلان ندارم چرا مشتری های ثروتمند ندارم وهزاران باور غلط…اما حدود دوماه پیش با کارکردن روی خودم وآموزه های عالی که از استاد وسایت دریافت کردم باورهای جدیدی ساختم وبا تکرار روزانه ی باورهای جدید وتوجه وتمرکز فقط روی نعمت ها وزیبایی ها شاهد وفور مشتری وسفارش های عالی بودم و واقعا از جایی که فکرشو نمیکردم خدا برام مشتری میفرستاد و من خیلی راضی وخوشحال بودم ودقیقا همینجای ماجرا طبق گفته ی استاد من رسیدم به هدف یک ماهه ام و چون تمرین ها و تکرارها رو یکی در میون انجام دادم دوباره افت کردم واین همون چیزی هست که استاد فرمودن استمرار در هدف وسریع تعیین کردن هدف بعدی که من انجام ندادم وفکرهای منفی به سراغم اومد ولی باز به لطف الله امروز هدایت شدم به این فایل و صحبتهای زیبای استاد عزیزم وسوالات عالی مریم جان ومن به آگاهی رسیدم وبا خوندن این کامنت زیبا که شما نوشتین متوجه خیلی از چیزها شدم که باید توجه کنم به تمام پیشرفت های عالی وتمام اتفاقات مثبت وعالی که تو این تایم داشتم وخودمو با دیگران مقایسه نکنم و فقط روی خودم وباورهام کارکنم وهدف هایی که خیلی دور از ذهن نیستن تعیین کنم ..

      خدایاشکرت بابت تمام آگاهی ها ونشانه هایی که برای هدایتم میفرستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    سلام به همه دوستانی که این پیام رو میخونن .

    آرزو میکنم زیباترین اتفاقاتو برای خودتون خلق کنید.

    امروز وقتی داشتم با بهترین احساسم تحسین میکردم نشانه هارو و تمریناتم رو میخوندم و سرشار از ذوق بودم برای رسیدن به یک خواسته جدیدی که در ذهن دارم، دقیقا بعد از این که اقدامات امروزم رو برای رسیدن به اون خواسته انجام داده بودم با خودم گفتم بذار برم ببینم نشانه ی امروزم چیه و هدایت شدم به این صفحه و دیدم دقیقا یک سال و چهارماه پیش یک کامنت برای این بخش گذاشته بودم .

    کامنتی که در اون به لطف خدا هدایت شده بودم به تحلیل همه صحبتهای استاد عباسمنش و کشف قانون از اون صحبت ها .

    یادمه هدفم در سال ۹۹ خلق یک رابطه زیبا بود . هر اقدامی‌که به ذهنم میرسید و مطابق با قانون بود انجام میدادم و هرروز روی باورهام کار میکردم .و مداوم در حال تحسین روابط زیبا بودم . ویژگیهای فرد مورد نظرم رو نوشته بودم و هرکسیو با این ویژگی میدیدم با تمام وجودم تحسینش میکردم و واقعا ذوق میکردم از دیدنش.

    چهار ماه بعد یک فردی وارد زندگی من شد که هزار برابر بیش از اون چیزی که من تصور میکردم ویژگیهای مدنظر منو داشت . الان که سه ماهه باهم زندگی میکنیم من هرروز شگفت زده میشم از این که این ادم چقدر شبیه درخواستهای منه . چقدر شبیه خودمه. چقدر با من هماهنگه .

    یادمه وقتی تمرین میکردم دورو اطرافیانم بهم میگفتن تو هم دلت خوشه .هرکی میاد رد میکنی حالا حتما که نباید تمام اون ویژگیهایی که تو میخوای رو داشته باشه .و من میگفتم من همه ش رو با هم میخوام . یا هیچ کسیو نمیخوام که همراه زندگیم باشه یا باید دقیقا همونی باشه که من میخوام .

    و شد . اتفاق افتاد . وقتی من دقیقا طبق قانون پیش رفتم و همه موارد رو اجرا کردم به قول اون افرادی که به شانس اعتقاد دارن من شانس خیلی بزرگ آوردم و دقیقا همون چیزیو که میخواستم خلق میکردم .

    خلق کردن به این روش نه فقط برای روابط شگفت انگیز و بینظیرم ، بلکه برای شهرِ جدیدی که در اون زندگی میکنیم .مدل خونه ای که در اون هستیم. محوطه ای که خونمون در اون هست . همسایه هایی که داریم و خیلی موارد دیگه اتفاق افتاده .

    خیلی جالبه که چند روز پیش یه هدف کوتاه مدتی برای خودم تعیین کرده بودم و داشتم تولید محتوا میکردم که انگار یک آگاهی به دست اوردم .

    و برای خودم یاد داشت کردم که راه رسیدن به خواسته ها اینطوریه :

    _هدفت رو مشخص کن .

    _باورهای مناسب باهاش رو بساز .

    _نمونه هارو تحسین کن .

    _احساس لیاقت رو در خودت پرورش بده .

    _باور کن که خداوند و کل جهان از تو و خواسته ت حمایت میکنن .

    _هر کاری که به فکرت میرسه و در جهت رسیدن به خواسته ت هست رو انجام بده .

    و بعد با یه حساب سرانگشتی دیدم مسیرم درسته و دارم دقیقا همین کارهارو انجام میدم .

    حالا بعد چند روز که با قدرت داشتم اون روش رو پیش میبردم هدایت شدم به نوشته ی خودم در یک سال و چهار ماه پیش…

    این‌یک نشونه ی خیلی بزرگه برای من که بگه دوباره قراره شگفت انگیز ترین اتفاق سال جدیدم رخ بده . طوری که باز هم هرروز خودم انگشت به دهن بمونم که خدایاااا این خیلی بزرگتر و فوق العاده تر از چیزیه که من خواستم …

    چطوری این اتفاق افتاد ؟؟

    اما الان که تو حالِ عادی خودم هستم میدونم که چطوری اتفاق میفته .

    اگر اون اتفاق شگفت انگیز رو خلق کردم شاید دوباره هدایت بشم و بیام بنویسم و بهتون بگم دوباره اتفاق افتاد و باز هم قانون به بهترین حالت خودش جواب داد .

    فعلا همتون رو به آغوش پرمهر خدای بزرگ میسپارم ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    رضا زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز دل و دوستان گل

    شاید از دیدن اولین بار این فایل شیش ماه یا بیشتر میگذره

    میتونم با ۹۹ درصد اطمینان بگم که اصلا نشنیدم اینو تاحالا چه برسه به درک و فهم برسه

    یک نکته کلیدی که تو زندگی من خیلی خیلی خیلی تاثیر گذار بوده و هست و میبینم که هنوز مشکل دارم

    اونم قانون تکامله ، مخصوصا توی این هنرم

    اون اوایل که هیچی ، به دلیل عدم درک از قوانین میگفتم میخوام یک ساله ۴۰۰ میلیون بدست بیارم😁😁

    بعدش درکم بهتر شد

    و وارد این هنرم شدم و وقتی به جایی رسید که یک تولید قابل قبولی کردم یک فیگور پنج سانتی تقریبا و بامزه بود و الان هم میبینمش نمیگم :واقعا اینو من درست کردم؟

    که مثلا بعد مسخره کنم یا خجالت بکشم ، واقعا افتخار میکنم بیشتر به این دلیل که یک مسیر تکاملی و خوبی رفتم و مهارتم خیلی خیلی خیلی بیشتر شده بعد اون کاری که تولید کردم از نظر خودم خوب بود بد نبود ولی یکی از دوستام کلا خیلی هیجانیه تقریبا ، گفت وایییییی خدایا چقدر نازه و اینا و اینقدر خوشش اومد و تعریف کرد گفتم تمومه دیگه پولدار میشم😂

    چسبیدم به این محصول کوچولو به مدت زیادی شاید ۳ ماه و هیچی تولید نمیکردم یا فایل آموزشی میدیدم یا کپی اینو تولید میکردم و متوقف شدم و الان میفهمم که دلیلش چی بوده و مخصوصا الان که دارم میبینم که یک سری کارها رو اصولا دارم درست انجام میدم بدون اینکه متوجهش باشم که با تمام وجودم اینو میگم همه اش رو مدیون هدایت خدام ، دارم تمام تلاشمو میکنم به تمام هدایت ها الهامات عمل کنم و توی این اسکیل که ماکت سازیه و واقعا کیفیت کار عالیه واقعا عالیه و اولین محصولی که تولید کردم واقعا عالی بود و ۹۰ درصد نقصی نداشت و اون ۱۰ درصد هم به دلیل تجربه نداشتن بود که اگه اون ۱۰ هم اوکی بود حتما میزاشتم برای فروش(که بازم نمیزاشتم چون خودم خیلی دوسش دارم😅) و اگه فروش نمیرفت مطمئنا بازخورد خوبی میگرفتم ازش که گرفتم البته ، بعدِ این تولید ، تو فکر فروش بودم که چی باشه و اینا یا چیکار کنم قدم بعدی چیه الگو هارو پیدا کنم و اینا که یک الهامی شد بارها تو ذهنم به شکل های مختلف مرور شد که هدیه بده به نزدیکانت و اینو قشنگ متوجه شدم و گفتم آره دوست دارم اینکارو کنم حس خوبی بهم میده ولی هنوز جدی نشد بعد هدایت شدم به یک الگوی بینظیر ایرانی توی این هنر فوق‌العاده که پرسیدم ازش چیکار کردی و اولین فروش چند بوده و عکسشو داری و اینا و به طرز شگفت انگیزی گفت اول که از هدیه دادن شروع کردم ، الان هم مور مور شد بدنم واقعا این خدا بینظیره و بعد دیگه اونجا دوهزاریم افتاد که آها پس قدم بعدی هدیه دادنه و بعد گفت از ۱۰۰ تومن شروع شد فروشم البته احتمالا مال یک سال یا دو سال شاید قبلتر بود ولی ۱۰۰ تومن برای این هنر به شدت کمه ولی اگه مدارم در همین حد باشه باید از ۱۰۰ شروع کنم که اون لحظه گفتم پس من ۵۰۰ راحت میفروشم به همین سادگی باز یادم رفت ولی خداروشکر به شکل های مختلف هدایت شدم که الان دارم یک کار خیلی خوشگل و بزرگتر از محصول قبلی تولید میکنم برای هدیه و کلی هم ایده گفته شد بهم و بدون اینکه آگاه باشم ، هدایتی داشتم روند تکاملی رو طی میکردم و واقعا همه اش توحید و تسلیم بودنه همه اش همینه

    کلی مثال دارم از عدم رعایت تکامل توی بدنسازی و سلامتی و ترک یک سری عادات و …

    به ظاهر کامنت برای بقیه است ولی همه اش برای خودم بود انگار

    خدارو شاکرم برای این مسیر فوق‌العاده

    همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1882 روز

    به نام فرمانروای هستی

    روزی دهنده ی بی حساب

    اصول اساسی خلق رویاها

    داریم میریم سمت دریا،مسیر زیبای جنگلی که به دریا ختم میشه،مسیر موفقیت و لذت

    فرمول ساده برای واقعیت دادن به خواسته ها :

    1-داشتن خواسته واقعی که قانون تکامل در آن رعایت شده باشد

    2- ساختن باور های هماهنگ با آن خواسته

    3- قدم برداشتن در راستای آن باور ها

    نشانه های خواسته های واقعی :

    آن خواسته الویت بالایی در ذهنات دارد

    فاصله فرکانسی معقولی با آن خواسته دارید

    دوره راهنمای عملی برای رسیدن به خواسته هاست

    مهم نیست در چه شرایطی داری زندگی میکنی،،اگر به قانون عمل کنی به آنچه که می خواهی میرسی

    وقتی قانون را درک کنی و درکت از قانون بیشتر شود و تسلط و عمل به قانون بیشتر و بیشتر شد سرعت رسیدن به خواسته ها هم بیشتر می شود .

    تمرکزت را روی یکی از خواسته هایت بگذار و وقتی به آن رسیدی سراغ خواسته دیگرت برو

    وقتی به یکی از خواسته هایت میرسی اعتماد به نفست برای رسیدن به خواسته های دیگر بالاتر می رود و قانون را بیشتر میفهمی و سرعت رشدت بیشتر می شود .

    چرا مهم است که با خواسته مان فاصله فرکانسی معقولی داشته باشیم ؟

    نباید سنگ بزرگ را در قدم اول برداریم یعنی چیزی را انتخاب میکنیم که فاصله ی فرکانسی زیادی با خواسته مان وجود دارد و وقتی این خواسته نامعقول را انتخاب میکنیم به سراغ روش ها و وعده هایی می رویم که زندگی نابود می شود!

    اگر قانون را بدانیم در قدم اول سراغ خواسته های نامعقول نمی رویم،مثلا میانگین سود سال گذشته را حساب میکنیم و هدفمان را روی سه برابر آن می گذاریم . اگر منفی است سعی میکنم به صفر برسانم .

    یک شبه نمی شود به اهدافمان برسیم و این برخلاف قانون است،قانون طبق تکامل عمل می کند.

    وقتی به هدفمان رسیدیم و آن نتیجه پایدار شد بعد باید هدفگذاری کنیم برای یک پله بالاتر

    وقتی ما هدفمان را جوری انتخاب میکنیم که با جایگاه فعلی مان خیلی فاصله ندارد و بعد قدم به قدم میرسیم و جلوتر می رویم شاید ظاهرش این باشد که نسبت به بقیه ظاهر خاصی نکردیم ولی خودمان میدانیم که نسبت به خودمان در حال تغییر کردن هستیم .

    اگر روند درست را ادامه بدهیم و آن تثبیت شود،نتایج بزرگتر و بزرگتر می شود .

    وقتی یک خواسته را انتخاب میکنی که یک ذره از تو جلوتر است و به آن میرسی از مسیر لذت میبری و احساس سرخوردگی و نرسیدن به خواسته ها نمی کنی و احساس رشد می کنی .

    وقتی قانون تکامل را رعایت کنی بعد می رسی به قانون تصاعد که با سرعت بالاتری به خواسته هایت می رسی

    من دیشب تصمیم گرفتم که دوره رو تهیه کنم اما نمیتونستم حتی یک قسمت ازش رو تهیه کنم چه برسه به کل دوره…موقع خواب کمی فکرم مشغول بود که چیکار کنم بتونم دوره رو تهیه کنم الان با قیمت اصلی که روی سایت هست و خب هر فکری میکردم راهکاری به ذهنم نمیومد و همین باعث میشد فکرم مشغول تر بشه . یه جایی به خودم گفتم علیرضا الان با این فرکانسی که داری ارسال می کنی هی داری از خواسته ت دور تر و دور تر میشی.پس این راه حلش نیست .

    موقع خواب فقط خداوند رو سپاسگزاری کردم که تونستم دوره رو تهیه کنم و خوابیدم!

    وقتی به آخرای این فایل رسیدم و داشتم یادداشت میکردم،اون خط که “وقتی یک خواسته را انتخاب میکنی که یک ذره از تو جلوتر است…” پیامک واریز برام اومد و هزینه دوره برام جور شد و میتونم تهیه کنم دوره رو . نه با پول بقیه یا قرض و هر چیز دیگه ای،بلکه تماما پول خودم

    خدا رو شکر میکنم که همواره جواب میده به خواسته ها و قانونش بدون تغییره

    به این دوره از اول ورودم به سایت علاقه زیادی داشتم و تصمیم داشتم تهیه ش کنم ولی تو فرکانسش نبودم،خدا رو شکر میکنم که تو فرکانس مناسب قرار گرفتم و میتونم بزودی دوره رو تهیه کنم .

    خدایا شکرت

    از خداوند سپاسگزارم که این آگاهی های بی نظیر رو از زبان استاد عباسمنش عزیز برای این خانواده ی بی نظیر جاری کرد

    از خداوند بابت حضور خانم شایسته عزیز سپاسگزارم 💕

    از خداوند بابت وجود همه عزیزانم،این خانواده بی نظیر سپاسگزارم 💕

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2200 روز

      با درود به شما آقای علیرضا دوست و هم خانواده ی عباسمنشی

      خیلی ممنون و سپاس برای کامنت پر محتوا و مختصری که نوشتید . و من با خواندن دوباره ی این فایل به درک و آگاهی بیشتری هدایت میشوم

      و از اینکه فرکانس محصول رو به این خوبی فرستادید و نتیجه گرفتید بهتون تبریک میگم

      نور و عشق و صلح و دوستی و سلامتی و موفقیت و پول و ثروت رو از هدایت الهی برای همه مون آرزومندم

      شاد و پیروز باشید

      👏👏👏👌👌👌🙏🙏🙏🙏🥀🥀

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        علیرضا گفته:
        مدت عضویت: 1882 روز

        سلام رویا جان،هم خانواده ای عزیزم 🌹

        خیلی خوشحالم که دیدگاه زیباتون رو برای من نوشتید و متنی که نوشتم رو دوست داشتید .

        من سال ها تو این سایت بودم اما از وقتی بطور جدی شروع کردم به کار کردن روی خودم نتایج عای دارن برام اتفاق میفتن از جمله اینکه میتونم دوره رو تهیه کنم و این ها حاصل کنترل افکار،ارسال فرکانس مناسب و ساخت باور های مناسب و همجهت با خواسته هام بوده .

        برای من این سایت،کامنت های فوق العاده شما دوستانم،فایل هایی که قرار داده میشه و همه و همه برای من مثل اینه که وارد یه اتاقی شدم که توش بینهایت رابطه ی معنوی با خداوند،ثروت،سلامتی،روابط عاشقانه و احساس خوب وجود داره و با برداشتن هر یک از این ها به آخر اتاق میرسم و میبینم یه در دیگه وجود داره که یه گنج بزرگتر تو اون اتاق هست و این اتاق ها تا بینهایت ادامه داره .

        خیلی خوشحالم که عضو این خانواده ی فوق العاده شدم

        براتون از خداوند هدایت،ثروت،سلامتی،روابط خوب رو میخوام

        در پناه الله مهربان 💕

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2027 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان

    من قبلا اصلا نمی تونستم باور کنم که میشه همه چیز رو با هم داشت

    شادی / آرامش/ خوشبختی/ سلامتی/ ثروت/اعتبار/عشق و …

    اما با این فایل ها و این سایت به «باور» رسیدم که میشه

    اگه «خواسته» رو داشته باشم و «باور» داشته باشم که میشه و «احساس لیاقت» داشته باشم صد درصد میشه

    که در تمام این موارد هم خیلی بهتر شدم و دارم تکامل رو طی میکنم

    واقعا بعد هر بار رسیدن به خواسته ها بهتر «قانون» رو درک میکنم و سرعت من بیشتر شده

    اوایل متوجه نمیشدم یعنی چی سرعت رسیدن به خواسته ها کم کم بیشتر میشه، الان با این فایل که گوش دادم دیدم آره چقدر سرعت من بهتر شده

    اهمیت «کنترل ذهن» رو بهتر متوجه میشم که همه داستان همینه

    *نکته خیلی مهم اینه که در مسیری که طی میکنیم خودمون رو «تثبیت» کنیم وقتی به ثبات رسیدیم ، هدفگذاری بعدی رو انجام بدیم

    وگرنه چون خلاف قانون تکامل هست و به نتیجه نمی رسیم،دلسرد میشیم و از مسیر خارج میشیم

    قانون تکامل رو من ازدوره راهنمای عملی یاد گرفتم

    و بعد از اون از مسیرم لذت بردم.. گاهی شده که خسته بشم که مثلا روی فلان نمره گیر کردم ولی به خودم سطح قبلیم رو یادآور میشم که یادم بیاد چقدر بهتر شدم و بابت رشدی که داشتم سپاسگزار باشم

    در هر موردی البته این نجواها میاد ولی سریعتر میتونم ذهنم رو مهار کنم و احساس میکنم خیلی در «کنترل ذهن» قوی تر شدم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    عاطفه خواجه گفته:
    مدت عضویت: 1778 روز

    سلام به استاد عزیزم که صداش یادآور خدا و توحید و عشقه و چی بهتر از اینکه حضور تو و صدای تو خدا رو به یاد انسان ها بیاره

    سلام به مریم نازنینم که الگوی من در صلح با خود و داشتن رابطه عالی هست

    و سلام به دوستان عزیزم

    خب برای اینکه کامنتمو شروع کنم باید از گذشته براتون بگم، از وقتی که فروشندگی‌ می کردم و با گوش دادن به فایلای رایگان و گاهی هم عمل کردن به اون ها به امروز و اینجا هدایت شدم

    با کمک خدا و دوست عزیزم که دست خدا برام شد از فروشندگی هدایت شدم به تدوین فیلم های عروسی و کار کردن توی آتلیه دوستم

    کلاس اموزشی که رفتم با هزینه دوستم بود و من به مدت یک سال ونیم برای ایشون کار میکردم، درامدم بد نبود اما چندان راضی نبودم، محیط از قبل بهتر بود ولی من دنبال جایی بودم که رشد کنم، هر روز و هر روز.

    یک روز که حدودا یک ماه بود بیکار بودم و فیلمی نبود که ادیت کنم دوستم بهم گفت که دیگه فیلم هاشو به من نمیده ادیت کنم، یهویی و بی مقدمه و منی که فکر میکردم فقط از اون راهه که خدا به من روزی میده. پر از ترس و شُک و شرک شدم و شب که رسیدم خونه گریه کردم که حالا چکار کنم… بعد فهمیدم که این هرچی هست خیره. بعد از اون خدا از در و دیوار روزی منو دقیقا به همون مقداری که در مدارش بودم میرسوند ولی هرجا که می رفتم برای کار، جور نمیشد، با اینکه نمونه کارهای من خوب بودن و دلیلی برای اینکه با من کار نمی کردن پیدا نمی کردم. توی چند ماه اخیر چندجا مراجعه کردم ولی نمیشد. نجواها رهام نمی کردن

    نمیدونستم باید چکار کنم، گاها می خواستم برم جایی برای کار و مصاحبه ولی اون روز یه مسئله ای پیش میومد که نمی تونستم برم. یا حتی قلبم میگفت نه نرو و من گوش میکردم

    هی با خودم صحبت میکردم و می گفتم خدا خودش میدونه باید چکار کنه. هرچی خیر باشه پیش میاد

    تا اینکه دو سه هفته پیش که با خدا رفته بودم پیاده روی بهش گفتم خدایا من چرا کارم جور نمیشه، چرا پیش نمیرم، گفت تا حالا لنگ پول موندی؟گفتم نه، گفت همون مقداری که قبلا با کار به دست میاوردی بهت نرسوندم؟ گفتم اره، گفت از اینور و اونور پروژه های کاری بهت نرسید؟گفتم اره، ( فقط توی این مدت یکجا برای کار رفتم که مدیر تبلیغات بودم و کارهای طراحی و گرافیک و گاها تدوین انجام میدادم، که یک هفته هم کار کردم ولی اون چیزی نبود که میخواستم و از کار اومدم بیرون چون معتقدم شغل من باید با عشق باشه نه به زور، محیط اونجا و شرایط خاص کاریشو دوست نداشتم) خلاصه با ذهنی که باورهای بدی پیدا کرده بود چون چند جا برای کار در اتلیه رفته بودم و نشده بود با خدا صحبت میکردم، بهش گفتم چکار کنم؟ گفت بازم اموزش ببین؟ گفتم اموزش چی؟گفت دوباره پریمیر و فتوشاپ رو ببین، گفتم باشه، با اینکه پریمیر رو مسلطم شروع کردم اموزش های یک کانال یوتیوبی رو دنبال کردن، هنوز اموزش ها تموم نشده بود که چند فیلم از یک اتلیه بهم داده شد برای تدوین و یکی از دوستانم که به واسطه کارم باهاش اشنا شده بودم به یکی از اتلیه های مطرح شهر رفته بود برای کار مدیریت و عکاسی و اونجا که نیاز به تدوینگر داشتن منو معرفی کرده بود. و من هفته قبل برای مصاحبه رفتم و دیروز هم برای بستن قرارداد. این دوستم دست خدا شد برای من و منی که آرزوم بود با آتلیه های سطح بالا کار کنم که پیشرفت لازمه اونه به خواسته م رسیدم و هزاران بار خدا رو شاکرم،‌ بچه ها من واقعا از بیکاری نمی دونستم باید چکار کنم. شیطان ذهنم مدام اذیتم میکرد و من در تلاش بودم که ساکتش کنم، و الان میفهمم چرا کارهای قبلی برای من جور نمیشد، چون من باید با یک تیم حرفه ای وارد همکاری میشدم که ازشون یاد بگیرم که رشد کنم که پله پله بالا برم. حتی وقتی هفته قبل برای مصاحبه رفتم خدا قلب اون خانم رو برای من نرم کرد و این اتفاق به بهترین شکل ممکن افتاد و من می گفتم اگر این کار برای من خیر و خوبی باشه که به من زنگ میزنند برای ادامه همکاری و اگر اتفاق نیفته حتما اونجا جای من نبوده که خب خدا رو شکر این اتفاق افتاد و من خدارو شاکرم برای این کار و امیدوارم فراموش نکنم‌ که همه چی در دست قدرت اونه

    خدایا شکرت

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1148 روز

    اصول اساسی خلق رویاها قسمت اول.

    سلام به دوبزرگوار عزیز ودوست داشتنی.

    منم اولیلی که شروع به تغییرات فرکانسی خودم کرده بودم ،همه چیو باهم میخاستم وبه هیچ وجه صبور نبودم .فکر میکردم تکاملی که استاددرموردش صحبت میکنن ،چندماهه!

    ولی به مرور زمان که پیش رفتم متوجه شدم که برای رسیدن به هر خواسته ای باید گام به گام قدم برداری.نمیشه جهشی رفت بالا.

    برای هر قدم باید به درکهایی برسی تا بتونی خودتو ،تو اون‌مرحله بشناسی و قدر شناس اون لحظه ها باشی تا قدر لحظات دیگه روبدونی.

    هرچیزی آروم آروم بهت مزه بده بهتر میتونی بفهمی چی بدست اووردی.

    هدف‌گذاری های بزرگمونو کردیم ،میدونیم که کجا قراره برسیم منتهی فکر نکنیم در آغاز حرکتمون باید همه ی اونا رو داشته باشیم .

    از لحاظ مالی دقیقن من اینطور فکر میکردم .میگفتم خب منو و همسرم کلی افکار وباورهامونو نسبت به پول وثروت تغییر دادیم پس چرا به اون چیزایی که میخایم نمی‌رسیم.

    ولی بعد ازیه مدتی البته اونم با درس‌هایی که از جهان گرفتم ،پی بردم که در گذشته چه وضعیتی داشتیم الان در چ شرایطی هستیم؟

    دیدم گذشته بااسترس واضطراب ونگرانی پول خرج میکردیم همش باید ملاحظه ی هرچیو میکردیم.

    اما الان چقدر راحت وبی دنگ و فنگ پول خرج میکنیم.

    راحتی وآسایشمون اصلا قابل مقایسه با دوسال پیشمون نیس‌.

    پس همین خوبه درحال حاضر خوبه .واگرنه که من قانع نیستم .چون خواسته ی مالی من در این حد نیس.

    پس باید صبور باشم ،تسلیم باشم .

    دیگه همه چیو سپردم به خدا.

    من که طبق قوانین جهان پیش میرم.

    حرص نمی‌خورم.

    تقلا نمی‌زنم.

    خونسردشدم.

    به خدا اعتماد کردم.

    فقط برای امروزم زندگی میکنم .

    وقتی باتضادی برمی‌خوریم واقعن خوب کنار میام بدون کوچکترین وحشتی.

    به خودم قول دادم باخت ندم هرچی استادمیگن روانجام بدم تاببینم چه نتایجی عایدم میشه.

    نمیخام بگم خودمو مثل موش آزمایشگاهی مورد آزمایش قراردادم .ولی رهایی ، کمکم می‌کنه حداقل ازالان خودم لذت ببرم.

    گذشته که هیچ ،هرچی بوده ،تر زدیم .

    آینده که هیچ .چون نمی‌دونم تا کی هستم.

    پس الان باید خوب زندگی کنم.

    حالا که من هستم ونفس میکشم دیگه مثل خنگها ،زور چیزایی که وجود ندارن ونمیشه سریع بوجود اووردشون رو نزنم.

    چند سال دیگه نگم این روزا رو هم بد زندگی کردمو بد گذروندم.

    همین باورها و همین افکار بهم انگیزه میده برای درست حرکت کردن.

    میخام طوری باشم که بعد از چند سال فقط به خدا وخودم ثابت کنم که تونستم .

    میخام قدرت خودمو به خودم ،شایدم دیگران نشون بدم ولی الویت خودمم.

    ازخودم راضی هستم نمیگم درجه ی یکم ولی اگه ناهید قبلو میشناختید،شماهم می‌گفتید الان عالی هستی.

    تو زمینه ی سلامتی ازاولم قوی بودم واجازه ورودبیماری رو به بدنم نمیدادم والانم سعی میکنم ندم.

    خداروشکر همیشه هم سلامت بودم .

    واما تو زمینه روابط عاطفی که نگم براتون افتزاح بودم .حتی تو این مسیر ،دنبال تغییر همسرم بودم .

    ومدام عیب ونقصهاشو هم تو ذهنم تداعی میکردم هم به رخ خودش می‌کشیدم وهم به اطرافیانم ودیگران بازگومیکردم.

    طوری بود که میگفتم عیب‌های همسرم خیلی واضح وآشکاره.

    وچ لزومی داره من بااین فرد زیر یه سقف زندگی کنم.

    بااین افکار،تشنجهای زندگیم روز به روز بیشتروبیشتر میشد.

    طوری که همسرم که انقد منو میخاست دیگه اونم کم اوورده بود وراحت بهم پرخاشگری میکرد.

    اونم ازخودش دفاع می‌کرد ومنو مقصر میدید.

    هردو هاپار شده بودیم.

    مدام بهم میپریدیم وباصدا ولحن بد صحبت میکردیم.

    بگردم بچه هامون چقدر اذیت کردم.

    بنده خدا ها ،باسکوتشون منو داغون میکردن ولی حالت غم وناراحتی رو تو چهرشون می‌دیدم.

    میدونید چی تو ذهن من می‌گذشت.

    اینکه این مرد هیچ جوره به درد من نمیخوره وادامه ی زندگی ما فقط وقت تلف کردنه.

    اصلا تمرکزمو برای تغییراتی ازسمت خودم نمیبردم.

    نمی‌دونم چرا دوربینم فقط روی منفی های همسرم روشن بود.

    تا اینکه مدتی گذشت وتصمیم جدیمو گرفتم جدا بشیم.

    همسرم گفت پس ازامروز اتاقمونو جدا کنیم واینکار برای اولین بار کردیم.

    شب اول گذشت .

    شب دوم نه اون تونست ونه من .

    وقتی اومد بقلم کرد من ،منی که دلم پر ازکینه ونفرت بود ،چنان به آغوش کشیدمش وقربون صدقه هایی میرفتم که تا حالا نرفته بودم ، انگار که سالها همدیگرو ندیده بودیم .

    خیلی برام جالب بود دوشب جدا خوابیدن منو انقد متحول کرد.

    من بیشتر ازخودش میگفتم دلم برات تنگ شده بود حتی بهش گفتم خداروشکر که اومدی سمتم .

    این اتفاق یه معجزه و یه تلنگر بزرگی برای من شد.

    ازفردای اون شب ،من شدم یه ناهید دیگه .

    خودمم باورنمیکردم انقد تغییر کنم .

    یه چیزی تو وجودم رفته بود خودم ازرفتارهای خودم واحساسات خودم بی نهایت متعجب بودم.

    همسرم اوایلش فکر میکرد حالا جو گرفتتش ،دوباره چند روز دیگه شروع می‌کنه .

    ولی طبق رفتارهاواحساسات من ،ایشونم خوب وبااحساس عمل میکرد.

    تا اینکه گذشت وگذشت والان 4ماهه که ازاون شب میگذره.

    ومن هرروز بهتروبهتر میشم.

    خداروشکر هزاران هزار بار شکر که هیچکدوم ازاون احساسات قبل رو ندارم.

    برای داشتن همچین مردی، هرروز سپاسگزاری میکنم .هرروز به خاطر وجودش ازخدا تشکر میکنم.

    ب نظرم جواهری دارم که هیچ کس نداشته و نخواهد داشت.

    همسر من یه مرد فوق العاده زن دوست بود اما من خیلی اذیتش کردم ودر آخر اونم کم اوورده بود.

    اون به شخصیت قبلی خودش برگشت .ولی من شخصیت تازه ای پیدا کردم.

    من هیچ وقت باهاش خوب رفتار نکردم .هرجا که خوب بودم فقط فیلم بازی کردم ونقاب زدم.

    شایدم به خاطر نیازهام بوده .

    اما حالا خودم هستم .یه خانمی که باعشق کنار همسرشه.

    برای اینکه به اینجا برسم خیلی ضربه ها زدم وخیلی ضربه ها خوردم.

    یه فکر جدید یه باور خوب چطور منو ازمسیر نادرستی به مسیر درست هدایت کرد.

    راسش اگه صادقانه بهتون بگم اینجا هم به خدا اعتماد کردم.

    گفتم خدایا من تا حالا اشتباه کردم اما ازاین به بعد میخام در لحظه زندگی کنم .وباهمون داشته ی خودم زندگی کنم وازوجود چیزی که دارم لذت ببرم.

    من برای این مسیر بودم.فقط زر میزدم که میتونم جای دیگه برم.

    جای من همین جا بود.من سر جای خودمم .

    جای خوب ودنج.

    جایی که خداوند ازطریق این بندش ازمحبت وعشق سیراب سیرابم می‌کنه.

    همسر من هم باکلام هم در عمل درجه یکه.

    بله صد البته صبوری میکنم تا با هماهنگی هم دنیای قشنگتری بسازیم.

    خودم آرامش گرفتم .همسرم آرامش گرفته.

    بچه هام شاد وبشاش تر شدن.

    کاملا مشخصه که با تغییر من ،چند نفر دیگه هم کنار من از اون لحظات دردناک نجات پیدا کردن.

    امروز حالم خوبه .می‌دونم بهتر هم خواهد شد.

    اینجا هم میگم دیگه به عقب برنمی‌گردم.

    چون خودمو شناختم .من زنی نیستم که برای هوی و هوس بخام زندگی کنم.

    من یه خانوم متشخصی هستم که لیاقتم داشتن مردی بوده که در هر لحظه چنان به من ابراز علاقه می‌کنه ، که هر کی ندونه فکر می‌کنه اول آشناییمونه.

    خداوند نعمتهای زیادی در اختیار من داده بود .حالا به چ علتی وچ عاملی چشمای من بسته بودن که اونا رو نمیدیدم ،نمیدونم .

    فقط الان شاکرش هستم .

    از اینکه منم مثل خانومای دیگه میتونم ابراز احساسات کنم وبه همسرم نشون بدم قدردانش هستم .خیلی خوشحالم.

    همیشه فکر میکردم برای این مرد نمیتونم .ولی تونستم.

    فهمیدم دنیا ارزش بد شدن وبد بودن نداره.

    ازکجا معلوم چقدر وچند سال ما کنار هم هستیم.

    پس حالا که هستیم بهتره خاطرات خوبی برای هم بسازیم.

    این حرف استاد هم خیلی کمک کردکه میگن :اگه خودتو تغییر ندی ورابطه رو کات کنی ولی تو رابطه ی دیگه ،تو باز با همون شکل رابطه فقط باکمی تفاوت مواجه خواهی شد.

    چون تو ازدرون خودتو اصلاح نکردی وباجدایی سرپوش روی نواقص خودت گذاشتی.

    مشکل هرچی که هست باید از ریشه حل بشه .

    سطحی حل کردن باز باعث نشون دادن همون مشکل میشه.

    خدا رو شکر به این درک ها رسیدم.

    به این درک رسیدم که جدایی راه حل من نیس.

    اینکه من خودخواهانه واز یه زاویه به زندگیم نگاه میکردم.

    اینکه به داشته هام دقتی نداشتم.

    اینکه بزرگترین و مهمترین نعمتها رو داشتم ولی قدر دان پروردگارم نبودم.

    خدا رو نمیدیدم وسماجت روی افکارهایی داشتم که ازروی بیماری پرورششون داده بودم.

    فقط خودمو میدیدم اما از راه نادرسش.

    هدایت خدا وسپردن به خدا رو تو این موضوع اصلا بلد نبودم.

    به قول استاد برای رسیدن به خواسته هاتون ازخداوند هدایت بخواهید اما نگید ازکدوم راه .اجازه بدید خودش مسیرو نشونتون بده.

    ومن دقیقن الان در همین نقطه هستم .

    خدا رو وارد زندگیم کردم واجازه دادم خودش هدایتم کنه.

    تسلیم هستم در برابرافکار وباورهای غلطم.

    دستامو بالا گرفتم گفتم من هیچی بلد نیستم خودت همه راه رو نشونم بده.

    من رفتم سمت تغییراتم و همسرم که خوب بود عالی وعالی تر شده.

    من بش میگم دیونه شدی .یه کم خودتو کنترل کن .

    میگه خیلی وقته حس دوست داشته شدن رو ازم گرفته بودی.

    خوشحالم که اونم در کنارم به لذتهایی که میخاسته رسیده.

    استاد جونم ازشما هم ممنونم.

    بله با تکامل تونستم به اینجا برسم.

    فعلن به‌چیز دیگه ای فکر نمیکنم .باید جای پامو مستحکم تر بکنم تا خیال خودمم راحت بشه.

    روابط عاطفیمو تثبیت تثبیت میکنم وبعد به مراحل بعد فکر میکنم.

    استاد عاشقتم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 852 روز

      سلام ناهید عزیز

      سپاسگزارم به خاطر کامنت ارزشمندت

      بسیار لذت بردم و تحسینت کردم که زندگی عالی رو داری تجربه میکنی در کنار خانواده ارزشمندت

      زندگی همه بالا و پایین داره

      من الان توی پایینشم، ولی لطف بزرگی که خداوند نسبت بهم داشته، منم همسری دارم که صبوره و ارام و منطقی و با شخصیت

      من دارم روی دوره ی عشق و مودت کار میکنم، به خاطر تضادهایی که توی زندگی زناشویی ام با همسرم داشتم خداوند هدایتم کرد تا به اسانی تهیه ش کنم، بهم داده شد، خداوند بهم داد در زمانی که واقعا بهش نیاز داشتم

      من با همسرم زیاد پیش میاد هفته ها با هم قهر باشیم، قبلا این مدت قهر بودن برام واقعا سخت و سنگین بود الان با اگاهی از دوره راحتتر تحمل میکنم این مدت قهر بودن رو، حالم کلا خوبه، چه قهر باشم چه اشتی، اگاهانه سعی میکنم حالمو خوب کنم با تمرکز روی زیبایی ها

      یاد گرفتم وقتی قهر و دلخوری پیش میاد باید تمرکز کنم روی خوبیهای همسرم تا بیشتر و بیشتر خوبیاشو ببینم و تجربه کنم

      حالا میخوام ده تا از خوبیهای همسرم رو ایجا بنویسم تا هم خودم لذت ببرم و هم بقیه دوستان ی که هدایت میشن به خوندنش

      1_خدایا شکرت که همسرم پدر خیلی خوبی برای بچه هامونو و عاشقانه بچه هامونو دوست داره

      2_خدایا شکرت که همسرم استاندارد های بالایی داره توی خرید هر چیز، مواد غذایی یا وسیله برقی یا خوراک و پوشاک و همیشه سعی میکنه با کیفیت ترینش رو برای خودش و ما انتخاب کنه

      3_ خدایا شکرت که همسرم دلی مهربان داره و بارها شده من یا بچه هامون رو با کادوهای خاص غافلگیرمون کنه

      4_ خدایا شکرت که همسرم مردی زیبا جوان و جذابه و از بودن و راه رفتن در کنارش احساس لذت و خوبی دارم

      5_ خدایا شکرت به خاطر وقتایی که با همسرم و بچه هامون رفتیم گردش و تفریح و چیزای خوشمزه خریدیم و نوشجان کردیم

      6_ خدایا شکرت که همسرم ادم مسئولیت پذیری هستش

      7_ خدایا شکرت که همسرم به راحتی کارتش رو در اختیارمون قرار میده وقتی منو بچه هام میخواییم بریم خرید

      8_ خدایا شکرت که همسرم رابطه محترمانه و خوبی رو با دوستان و اشنایان و فامیلای من داره

      9_خدایا شکرت که همسرم ادم چشم و دل پاکیه و چشمش و ذهنش دنبال چیزای مخالف قوانین خدا نیست

      1٠_خدایا شکرت که همسرم ذهن ثروتمندی داره و هر روز بیشتر و بیشتر در کسب و کارش رشد و پیشرفت میکنه

      خدایا شکرت که در کنار انسانی قرار گرفتم که میدونه هیچکدوممون کامل و بی عیب و نقص نیستیم و سعی میکنیم هر دو مون در کنار همدیگه، یا تنهایی به رشد خودمون ادامه بدیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        ناهید رحیمی تبار گفته:
        مدت عضویت: 1148 روز

        سلام سارا جان.

        زمانی که ما آگاهانه روی نقاط همسرمون تمرکز می‌کنیم باید به احساس بهتری برسیم.

        حتی استاد تاکید دارن اگه تو لحظاتی که خشمگین هستید نمی‌تونید به نقاط مثبت همسرتون توجه داشته باشید تا جایی که می‌تونید سعی کنید به زیبایی‌های اطراف و نقاط مثبت هر چیز و هر کس دیگه‌ای توجه کنید تا از حالت خشم و عصبانیت یا استرس و نگرانی پایین بیایید.

        شما خیلی خوب نقاط مثبت همسرتونو بازگو کردید واقعاً اگه به این نکات توجه داشته باشید نباید بینتون فاصله یا قهری بوجود بیاد.

        اینکه فکر می‌کنید آستانه ی صبرتون بابت این جریان بیشتر شده از نظر من، نشون دهنده ی نکته ی مثبتی نیست. نکته ی مثبت اینه که اصلاً قهری بینتون بوجود نیاد.

        البته که طبیعیه، بین زن و مرد عقیده‌ها و نظرات و سلیقه‌ها و علایق متفاوت باشه و زن و مرد تفاهم خاصی تو بعضی از موارد نداشته باشن . اما این به این معنا نیس که باید با قهر از هم دور باشن.

        میشه بیان احساس کرد.

        میشه درخواست کرد.

        میشه توقعات رو پایین تر اوورد.

        میشه تغییر نگرش داد.

        میشه با قضایا کنار اومد.

        باید در وقت و زمان ودر شرایط مناسب با همسرتون صحبت کنید.

        هر وقت از دست هم ناراحت هستید قهر بودن رو ملاک رفع اون موضوع ندونید چون بازم تکرار خواهد شد باید مسئله حل بشه تا تکرار نشه.

        شما با قهر کردن صورت مسئله رو پاک می‌کنید و مسئله همچنان باقی میمونه .

        میشه با احترام و درخواست و بیان احساس، مشکل رو به راحتی حل کرد. اگه تو موضوعی اختلاف دارید، یه جاهایی شما باید کوتاه بیاید و یه جاهایی همسرتون .

        باید با هم صحبت کنید تا به حد تعادل هر چیزی برسید نه خودخواهانه ایشون غلبه به شما داشته باشه و نه شما به ایشون .

        ما از تغییر دیگران عاجزیم ما حق نداریم چیزی رو به کسی تحمیل کنیم هر کسی می‌تونه مسیر خودشو بره.

        ولی در مورد روابط مشترک بین زن و مرد، هر جایی که به مشکلی، از هم برمی‌خورن باید با هم صحبت کنن تا حلش کنن.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: