خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 2 - صفحه 47

727 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    هرگز نباید از عقاید و باورهای پیشینیان خود تقلید کرده و حرفهای انان را بدون تفکر و بررسی بپذیریم و همواره باید به هر چیزی که به ما گفته شده شک کنیم. زیرا شک مقدمه یقین است . حضرت ابراهیم نیز از شک کردن به ایمان واقعی دست یافت. خداوند انسان نیست و احساسات انسان گونه ندارد هر گونه که خداوند را باور کنیم به همان شکل واکنش نشان می دهد. خداوند قوانین را تنظیم کرده تا ما بتوانیم با درک و عمل کردن به ان به خواسته های خود برسیم. پس قوانین خداوند را بشناسیم و او را انرژی در نظر بگیریم. همه چیز از انرژی تشکیل شده است. هر انچه که ما می بینیم و نمی بینیم انرژی است. انرژی هیچگاه از بین نرفته بلکه از شکلی به شکلی دیگر تبدیل می شود. پس همواره عملکرد خداوند را سیستمی در نظر گرفته و بدانیم که با باورها و فرکانسهای خود اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم. اگر احساس خود را خوب نگه داریم اتفاقات مثبت و اگر احساس بدی داشته باشیم اتفاقات بد را تجربه خواهیم کرد. به میزانی که بتوانیم قوانین خداوند را درک کنیم به همان میزان اتفاقات بهتری را برای خود رقم خواهیم زد.

    برخی از نکات که از ایات متوجه شدیم:

    فرمانروایی اسمانها و زمین از ان خداوند است و تمام زلزله طوفان و هر چیزی که به عنوان بلایای طبیعی می شناسیم توسط سیستم رقم خواهد خورد و هیچ گونه عذاب الهی در کار نیست.

    پدید امدن روز و شب نیز طبق قوانین صورت می گیرد.

    تکامل جهان هستی نیز به تدریج صورت گرفته و این جهان یک شبه خلق نشده است. خلق ان سیستمی بوده و طبق قوانین صورت گرفته است.

    در ایات قران هر جا از کلمه ما استفاده شده قوانین را توضیح می دهد و هر جا از من استفاده کرده بیانگر رابطه توحیدی است.

    زمانی که عذاب به قومی نازل شده است افرادی که با این عذاب هم مدار نبودند به راحتی جداشده و هیچ اسیبی به انها نرسیده است. خداوند طبق قانون عادلانه کبوتر با کبوتر باز با باز را رعایت کرده است.

    معجزات نیز دقیقا طبق قوانین بدون تغییر خداوند و همزمانی ها رخ داده است.

    همواره از خداوند تصویری را بسازیم که زمانی که به ان فکر می کنیم احساس خوبی داشته باشیم و زمانی که احساس خوب داشته باشیم اتفاقات خوب را تجربه خواهیم کرد.

    نگاه ما به خداوند باید توحیدی و فارغ از هر نوع شرک باشد.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    آمیتیس گفته:
    مدت عضویت: 4001 روز

    part 2

    مثلا زمان قدیم اگه یه طوفانی میومد ما فکر میکردیم که خداوند عذاب نازل کرده این طوفان اومده در صورتی که یک سیستم آب و هواییه. همین الان شما میبیند که طوفان ها رو پیش بینی میکنن از یه هفته قبل مثلا میگن آقا تا یک هفته ی بعد، 5 روز بعد، 2 روز بعد، 3 روز بعد در فلان منطقه یک طوفان وحشتناکی میخواد بیاد که درصد خرابیش هم مثلا احتمالا تا اینقدره، زلزله رو میتونن پیش بینی کنن، یعنی اون چیزایی که قبلا پیشینیان ما فکر میکردن که این عذاب الهیه، این چیزایی که الان ما میدونیم آقا نه این جریان طبیعی سیستم آب و هوایی اگر در این دما قرار بگیره، اگر باد به این جهت بوزه، اگر در گسل های زمین این اتفاق بیفته، این فشارها وارد بشه یک زمین لرزه داریم یا هر چیزی شبیه این.

    خداوند داره توضیح میده حالا غیر از اون یه تیکه ش که همه فکر میکنن اونجایی که گفته به هرکه بخواهد زیان میرساند یعنی اون بارونه ممکنه یه بارونی یا تگرگی باشه که بزنه همه ی میوه ها رو خراب کنه، ممکنه یه بارونی باشه که چشمه ها رو جوشان کنه، این “با هر کسی بخواهد” منظورش خواستن خدا نیست من بارها و بارها در مورد “یشا” و “یرید” صحبت کردم. اینجا از “یشا” استفاده میکنه یعنی با هر کسی که با قوانین الهی هماهنگه، هر قانونی که در قانون الهی هست همون اتفاق میفته نه اینکه خواست خداست. تفاوت فراوانی هست بین کلمه ی “یشا” و “یرید”، “من اراد الله” یا ” انشاالله” یا “ان تشاالله” یا “ان اراد الله” یا ” ان یریدالله”.

    ادامه ی آیه ها رو باهم ببینیم:

    خداوند شب و روز را بر یکدیگر میگرداند و در این عبرتی است برای دیده وران

    یعنی ما الان میگیم که آقا این منظومه ی شمسی، حرکت زمین به دور خورشید، حرکت زمین به دور خودش باعث مثلا شب و روز میشه اما داره قرآن به خدا نسبت میده. این نگاه سیستمی رو ببینید:

    خداوند همه ی جنبندگان را از آب آفرید، گروهی بر شکم میخزند و گروهی بر 2 پا راه میروند، گروهی بر 4 پا راه میروند. خداوند هرچه را بخواهد می آفریند زیرا بر همه چیز قادر است.

    ما الان دیگه میدونیم که بر اساس قانون تکامل جهان به وجود اومده و موجودات به وجود اومدن. یعنی اینجوری نبوده که خدا یهویی مثلا یه آدم رو به وجود بیاره برخلاف اون چیزی که ما تصور میکردیم قبلا و اون هم به خاطر تورات بود. اینجوری نیست که مثلا بگیم خدا یهویی آدم رو به وجود آورد بعد از دنده ی چپ مرد حوا رو به وجود آورد و …، این اتفاق نیفتاده. اون چیزی که خیلی خیلی بحث شد سر تئوری داروین این بود که داروین فهمید که نه آقا همه چیز بر اساس قانون تکامل به وجود اومده و تمام موجودات به این شکل نسلشون گسترش پیدا کرده. جهان گسترش داد خودشو یه سری از حیوانات نتونستن با تغییرات رشد کنن، نتونستن زنده بمونن، اون ها مردن و نسلی که قوی تر بود نسل پیروز شد. این تنازع بقا بوده درواقع، به این شکل جهان پیشرفت کرده. یعنی همین جنبندگانی که از آب آفریده شده که الانم ثابت شده که همه ی جهان از آب به وجود اومده و اولین تک سلولی ها به قول قرآن که اینو تایید کرده در فاصله ی بین خشکی و آب (یعنی در ساحل) به وجود اومدن و رشد کردن اینا به شاخه های مختلف تبدیل شدن. این حیوانی که اول ماهی بوده بعدا اومده تو خشکی اول پا نداشته بعدا یواش یواش با توجه به هزاران هزار سال، صدها هزار سال و میلیون ها سال تکامل پا به وجود اومده، بال به وجود اومده، تقسیم شده، پستانداران به وجود اومدن، تخم گذاران به وجود اومدن، پرندگان به وجود اومدن. اینا رو دیگه الان ما میدونیم یعنی دیگه الان اصلا چیزی نیست که بخواد قابل بحث باشه بگی نه آقا تکامل وجود نداشته مثلا، یه حیوونی هست این حیوونه یهویی همینجوری خودش به وجود اومد هیچ تکاملی هم نبوده. همه ی جهان از همون تک سلولی هایی که در فواصل بین آب و خاک بودن به وجود اومدن و رشد کردن و همینجوری هم ادامه پیدا میکنه. این اتفاق رو که دیگه همه میدونن و خداوند میگه ما این کار رو کردیم در صورتی که سیستم این کار رو کرده ولی چون اون سیستم خود خداست خداوند میگه ما این کار رو کردیم.

    شما به این فکر کنید یه جاهایی هست که همیشه بحثه سر اینکه چرا خدا میگه “انا انزلناه”؟ چرا میگه “ما” این کار رو کردیم؟ چرا نمیگه “من”؟ شما نگاه کنید میگه “انا اوحینا”، “ما وحی کردیم”، ما نازل کردیم”، “ما عذاب میکنیم”، این “ما” کی هستن؟ چرا نمیگه “من”؟ ما که تو باورمون اینه که خدا یکیه، میگیم “لا اله الا هو” فقط همونه، همون یه دونه هست، چرا خودش وقتی میخواد در مورد خودش صحبت کنه همیشه میگه “ما”؟ ما این کارو میکنیم، ما اون کارو میکنیم، ما فلانیم، ما بهمانیم و … به خاطر اینکه سیستمه، به خاطر اینکه یک مجموعه هست. شما دقت کنید در تمام جاهایی که یک سیستم داره کار میکنه خداوند میگه “ما”، اما جاهایی که نگاه، نگاه توحیدی باید باشه خدا میگه “من”. شما هیچوقت در قرآن نمی بینید که خدا بگه ما رو بپرستید یا ما رو شکرگزار باشید، گفته من رو بپرستید، من رو سپاسگزار باشید، نگفته “ما”. ولی در نگاه سیستمی متوجه میشیم اون جاهایی که سیستم داره کار میکنه، اونجایی که جهان داره عمل میکنه همیشه داره از “ما” استفاده میکنه نه از “من”. از فعل جمع استفاده میکنه. بعضیام حالا به اشتباه فکر میکنن نه به خاطر اینکه مثلا احترام بذاره (!) مثل پادشاها تو این فیلما نشون میدن که پادشاهه مثلا میگه ما برنامه ریختیم که این کار رو انجام بدیم، چون پادشاهه خودشو بزرگ می بینه میگه ما، نمیگه من. نه خداوند نه نیازی داره که بقیه یه همچین نگاهی بهش داشته باشن نه اصلا نیاز داره ما عبادتش کنیم و اصلا نیاز به اینکه ما یه کاری براش انجام بدیم نداره به خاطر همینم نیاز نداره که بگه “ما”. شما دقت کنید هر کجا از کلمه ی “ما” استفاده کرده نگاه نگاه سیستمی بوده، یک مجموعه اتفاق باید میفتاده تا اون شرایط به وجود بیاد، اگر وحی بوده، اگر باران بوده، اگر عذاب بوده یا هر چیزی شبیه این.

    در ادامه خداوند میفرماید: ما آیات روشنگری نازل کردیم و خدا هرکس را بخواهد به راه راست هدایت میکند “لقد انزلنا آیات مبینات” “ما” این کار رو کردیم، چون اینا همش سیستم داره این کار رو انجام میده و بازم اگر دقت کنید خدا هرکس را بخواهد به راه راست هدایت میکند باز هم داره از “یشا” استفاده میکنه. “والله یهدی من یشا الی صراط المستقیم” نه “یرید”. “یشا” به معنی خواستن نیست، به معنای اینه که هرکسی در این قوانین باشه هدایت میشود هرکس به قوانین عمل نکنه هدایت نمی شود. اینکه خدا دوست داشته باشه بگه نه من حال میکنم که اینو مثلا هدایت کنم، اصلا با قیافه ی این بابا حال نمیکنم بذار پدرشو دربیارم، نه سیستم اینجوری نیست سیستم طبق قوانین عمل میکنه خداوند طبق قوانین عمل میکنه. ما همینو میخوایم بدونیم، ما میخوایم بدونیم که قوانین چیه؟ من دوست دارم که به این موضوع فکر کنید.

    از وقتی که من نگاهم به خداوند یک نگاهی بوده که قوانین داره عمل میکنه خیلی خیلی موفقیت های بزرگی کسب کردم، به نتایج خیلی خوبی رسیدم، به آرامش رسیدم آرامش نکته ی مهمش اینه، به آرامش رسیدم خیالم راحته که آقا من در جهانی زندگی میکنم که خداوند قوانینی رو وضع کرده که اگر از قوانین آگاه باشم و طبق اونها عمل کنم همیشه در همه ی زمینه ها اتفاقات خوب رو تجربه میکنم. یعنی من الان وقتی اتفاقات بد برام به وجود میاد به راحتی میتونم بفهمم که آقا اینو خودم به وجود آورم خدا برای من به وجود نیاورده، خودم فرکانسش رو ارسال کردم. نگرانی بوده، ناراحتی بوده، عصبانیت بوده، خشم بوده در یک موضوعی، باور نادرست بوده، باور کمبود بوده، نتیجه ش این بود. کاملا دیگه فهمیدم این موضوع رو اصلا یک درصد شک ندارم، یعنی اگه همه ی دوستان بیان بگن نه آقا تو داری غلط فکر میکنی ذره ای در اطمینان من به این موضوع کم نمیشه چون بارها و بارها هر چند حالتشو تجربه کردم. نگران بودم بلا سرم اومده، امیدوار بودم اتفاقات خوب برام رخ داده، حالم خوب بوده اتفاقات خوب رخ داده، حالم بد بوده عصبی بودم خشمگین بودم داد و بیداد کردم اتفاقات بد رو تجربه کردم برام به وجود اومده، این دیگه اصلا یقین یقین. میخوام این اتفاق رو تو هم برای خودت تجربه کنی، برای خودت به وجود بیاری. میخوام به این موضوع فکر کنی نمیخوام حرف های منو قبول کنید شما حق دارید فکر کنید، حق دارید که مطالعه کنید حق دارید که بررسی کنید و دوست دارم که این روند رو بهتر و بهتر بتونیم با همدیگه ادامه بدیم و نتایج خیلی خوبی بگیریم.

    بعضی از دوستان در مورد عذاب گفته بودن که نه مثلا خداوند اومده برای فلانی فلان عذاب رو به وجود آورده مثلا ابابیل بودن، طوفان اومده، سیل اومده، داستان حضرت لوط بوده، داستان حضرت نوح بوده و … اینا هم جزو همون سیستم بوده، اونا هم طبق سیستم عمل کرده یعنی در واقع اون سیستم داشته کار میکرده، روندش اینجوری بوده که آقا اونایی که فرکانس منفی داشتن، اونایی که شرک داشتن، اونایی که بی ایمان بودن و احساس بدی هم داشتن در شرایط عذاب قرار بگیرن. نتیجه ی بی ایمانی احساس ترسه، نگرانیه، احساس ناامیدیه. کسی که امید داره حتما ایمان داره به یه خدایی که امید داره، کسی که آرامش داره ایمان داره، “الا بذکر الله تطمئن القلوب” فقط با یاد خداوند دلها آرام میگیرد. کسی که بی ایمانه کسی که شرک داره کسی که کفر داره اون که همیشه مضطربه، همیشه نگرانه، همیشه میترسه، همیشه نا امیده، نتیجه ی اون احساس این اتفاقاته که به وجود میاد نه اینکه خدا بگه “نه خوب بذار من حال اینو بگیرم! خیلی دیگه عصبی شدم از دست اینا حالشونو بگیرم!” تو قرآن پره از این مثال ها. این فرکانسی که ارسال کردن نتیجه ش این بوده و اگر دقت کنید زمان عذاب اگر که سیستم داره عمل میکنه سیستم جوری برنامه ریزی شده که خشک و تر رو با هم نمیسوزونه برخلاف بقیه ای که باور دارن نه دیگه عذاب که بیاد خشک و تر با هم میسوزه.

    یکی از نگاه هایی که متوجه میکنه سیستم داره عمل میکنه و سیستم بدون نقص داره عمل میکنه، فارغ از احساسات داره عمل میکنه، اینه که هرکجا که عذاب خواسته بیاد نازل بشه اون کسی که فرکانس مثبت فرستاده در اون موقعیت و در اون لوکینشینی که عذاب میخواسته نازل بشه نبوده. یعنی اگر نوح بوده، نوح و اون اصحاب و یارانی که ایمان آورده بودن سوار کشتی بودن رفته بودن بعد عذاب نازل شده، یا لوط یا هر کس دیگه ای که این اتفاق براش افتاده. شما می بینید توی قرآن پیامبر و یارانی که فرکانس مثبت داشتن تو اون موقعیت نبودن. این سیستم داره اینجوری عمل میکنه، کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز، هر اتفاق نتیجه ی فرکانسیه که خودشون میفرستن اینجوری هم نیست که سیستم خطا کنه، اشتباه کنه، سیستم قانونشو عوض کنه، سیستم داره عمل میکنه.

    در مورد معجزات: ببینید دوستان معجزه اون چیزی نیست که ما فکر میکنیم که خداوند بیاد قوانین طبیعت رو عوض کنه برای مثلا موسی معجزه رو ایجاد کنه. اصلا این اتفاق نیفتاده. یعنی همین الان ثابت کردن که آقا اگر باد از یک زاویه ی خاصی با یک سرعت خاصی از رود نیل حرکت کنه و رود نیل هم در حالت جزر باشه آب باز میکنه رود رو و میتونن از کف رود حرکت کنن! یعنی اینجوری نبوده که مثلا خدا بیاد بگه که نه موسی من الان تمام قوانین چسبندگی مولکولی رو، تمام قوانین جاذبه رو، تمام قوانین رو تغییر میدم برای اینکه تو رو نجات بدم! نه. اون لحظه ای که این باد داشته میومده مقارن شده با اون زمانی که موسی رسیده به رود نیل یعنی اون همزمانی اتفاق افتاده اونم به خاطر اینکه سیستم خیلی هوشمنده، سیستم خیلی خیلی هوشمند داره عمل میکنه.

    نمیخوام حالا در مورد این مسائل خیلی صحبت کنم دوست دارم خودتون فکر کنید. اصلا به همه ی حرف های من منکر بشید هیچ اشکالی نداره فقط فکر کن، برس به یه راه بهتر، برس به یه جایی که نگاهی که به خداوند داری بهت احساس آرامش بده، برس به یه جایی که وقتی به خدا فکر میکنی حالت خوب بشه، برس به یه جایی که وقتی در طول مسیر زندگیت در طول سالهای زندگی نگاه میکنی به گذشته ت می بینی که آقا من خوب زندگی کردم از زندگیم لذت بردم. ببین چه نگاهی میتونه برای تو این شرایط رو به وجود بیاره؟ چه ایمانی؟ چه درکی از خداوند؟

    اعتقادی که به من کمک کنه طبق قوانین عمل کنم خیلی اعتقاد خوبیه که بگم آقا یه سری قوانین هست بدون تغییره. فرض کنید شما تو یه کشوری هستید که قوانین داره، قوانینش محکمه، مشخصه، میگه آقا اگه شما انقدر اینجا سرمایه گذاری کنید تا اینقدر سال دولت حمایت میکنه، تا اینقدر سال مالیات نمیخواد بدید، این جنس هایی که میخواید شما همیشه میتونید وارد کنید، هیچ ممنوعیت گمرکی نداره و… همه ی قوانین رو شفاف بهت میگه، میگه آقا تغییری هم نمیکنه این قوانین مثلا تا 40 سال همینه. شما مواد اولیه ت رو میتونی وارد کنی با اینقدر درصد گمرکی، مثلا اینجا میتونی محصولاتت رو بفروشی با اینقدر مالیات، همه چی از قبل مشخصه چقدر احساس آرامش داری؟ چقدر خیالت راحته؟ چقدر خوب میتونی برنامه ریزی کنی؟ چقدر خوب میتونی فکر کنی؟ چقدر حالت خوبه؟ تا یه کشوری که بگن نه آقا ممکنه ما امروز بذاریم تو اینجا سرمایه گذاری کنی فردا بگیم نه آقا اصلا تو غلط کردی اومدی اینجا سرمایه گذاری کنی، کلا جمع کن بساطتو برو! امروز میگیم که آقا این جنس رو میتونی وارد کنی فردا میگیم نه آقا نظرمون عوض شد جنس رو دیگه نمیتونی وارد کنی! امروز میگیم مالیات اینقدره فردا میگیم نه چه مالیاتی؟ مالیات مثلا 10برابر اینه! اگر تو یک همچین کشوری بخوای سرمایه گذاری کنی، بخوای کار کنی چقدر نگرانی؟ چقدر میترسی؟ چقدر پات میلرزه؟ چقدر همه چی تغییر میکنه؟ این همونه دیگه، این نگاهی که من به خداوند دارم نگاهیه که به من کمک کرده که خیالم راحت باشه تو این دنیا بگم آقا اگر این قوانین داره عمل میکنه من اگر این کار و این کار رو به این شکل انجام بدم، این باور رو داشته باشم، این احساس رو داشته باشم، این نگاه و ایمان رو داشته باشم، این نتایج رو میگیرم چه بقیه خوششون بیاد چه بقیه خوششون نیاد، چه بقیه بخوان چه بقیه نخوان.

    دقیقا همین اتفاق برای من افتاد یعنی وقتی که من ایمانم رو به خداوند تغییر دادم تونستم اینجوری خداوند رو ببینم که خداوند احساساتی نمیشه که من بیام جلوش مثلا گریه و زاری کنم مثلا بگم خدایا بهم کمک کن، بگه عهههه من میخواستم تو گریه و زاری کنی بعد بهت کمک کنم! خداوند طبق یه سری قوانین عمل میکنه، این قوانینی که به وجود اومده نه مال امروزه نه مال فرداس نه مال دیروزه، این از اول بوده تا آخر هم هست، “هوالظاهر و هوالباطن، هوالاول و هوالاخر” همه چی همین بوده. حالا که اینجوریه پس من میتونم خیالم راحت باشه، میتونم طبق این قواینن عمل کنم طبق این قوانین نتیجه بگیرم، هر کجام اشتباه میکنم تقصیر خودمه، خودم اشتباه کردم خداوند عذابی نازل نکرده اشتباهات خودم بوده “بما کانوا یعملون”، برید قرآن رو بخونید ببینید چند بار این آیه اومده که خداوند به بندگان خود ظلم نمیکنه؟ ببینید چند بار این آیه اومده که هر اتفاقی میفته برای خودتونه به واسطه ی خودتونه؟ “بما کسبت ایدیهم” هست؟ “بما قدمت ایدیهم” هست؟ ببینید چند بار این آیه ها تو قرآن اومده؟ خداوند به بندگان خودش ظلم نمیکنه. اینجوری نیست که بگیم نه آقا مثلا خدا با حضرت محمد حال میکرد گفتش که شما چون دیگه ایمان دارید دیگه، من خدای شما هستم و اونا هم که بی ایمانن (ابوسفیان و بقیه) و من که طرفدار شما هستم که به من ایمان دارید پس شما تو هر جنگی برید پیروز میشید، برید بگید “یا الله” و پیروز میشید! خوب اینا تو جنگ احد شکست خوردن، حمزه سیدالشهدا شهید شد، پیامبر به شدت مجروح شد که حتی گفتن پیامبر کشته شده و کشتیمش، چقدر اتفاق افتاد؟ چقدر کشته داد سپاه اسلام؟ حالا مثلا خدا اومد گفتش که نه من واقعیتش نتونستم دیگه زورم نرسید؟! اونا اون قلعه رو از پشت حمله کردن و بالاخره ما زورمون نرسید؟! نه، خدا در همون قرآن میفرماید که آقا این به خاطر خودتون بود، پیامبر گفته بود که آقا اون کوه رو ازش محافظت کنید، این قوانین جنگیه، شما از قوانین تبعیت نکردید، شما پشت جبهه رو خالی گذاشتید از پشت برگشتن به شما حمله کردن و کلی از نفراتتون رو کشتن خدا این وسط تقصیری نداشت، خدا این وسط کار خاصی برای پیامبر نمی خواست بکنه.

    بارها و بارها به شکل های مختلف تو قرآن میگه، شما برید بخونید قرآن رو متوجه میشید که اصلا اینجوری نیست که مثلا خداوند بیاد بگه نه مثلا ما یک نگاه ویژه ای داریم به فلانی یا فلان پیامبر، این نگاه ویژه ی ما مثلا باعث میشه که اون هرکاری کنه پیروز بشه! نه، اشتباه کنه شکست میخوره طبق قوانین عمل نکنه شکست میخوره میخوای پیامبر باش میخوای هرکس دیگه ای باش، این قانونشه، اصلا این یعنی عدل این عدالت واقعیه که پارتی بازی جایی نداره این قانون. همه چی طبق قانون عمل میکنه و این نگاه برای من نگاه خوبی بود. امیدوارم که بتونیم خدای واقعی رو بشناسیم خدایی که وقتی بهش فکر میکنیم به ما احساس آرامش میده به ما قدرت میده به ما یقین میده.

    پایان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    آمیتیس گفته:
    مدت عضویت: 4001 روز

    part 1

    متن کامل فایل ارزشمند “خدا را بهتر بشناسیم 2” تقدیم به دوستان عزیز هم فرکانسی:

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت شما دوست عزیز

    میخوام امروز در مورد موضوعات مهمی صحبت کنم. اولا من تشکر میکنم از دوستانی که دارن فکر میکنن. اینکه ما داریم فکر میکنیم، اینکه ما به چالش میکشیم آنچه را که قبلا میدونستیم، آنچه را که قبلا بهمون گفتن، این خودش خبر خیلی خوبیه. یعنی به قول معروف برای اینکه به خدا یقین پیدا کرد اول باید به خدا شک کرد، یعنی نگران این موضوع نباشید انسان از طریق شک به یقین میرسه. داستان حضرت ابراهیم رو به یاد بیارید که در مورد خداوند اول فکر کرد ستاره خداست، بعد فکر کرد ماه ربش هست، بعد گفت خورشید ربمه و بعد از خدا خواست که هدایتش کنه. میخوام بگم که نگران این موضوع نباشید که ما شاید مثلا درست نفهمیم قضیه رو، نکنه مثلا شک کنیم، نکنه به یه سری مسائل و باورهای قبلی و اعتقادات قبلیمون ضربه بخوره و بشکنه، اصلا نگران نباشید، اعتقادی که بر پایه ی تقلید از گذشتگان باشه اصلا اعتقاد نیست. یعنی خدایی که بپرستیم و قبولش داشته باشیم و این پرستش و قبول داشتن بدون فکر باشه، بدون دلیل باشه، بدون منطق باشه طبق گفته ی قرآن اصلا اون ایمان واقعی نیست. ایمان واقعی ایمانیه که خودمون بهش برسیم نه اینکه از بچگی در گوشمون اذان گفته باشن و گفته باشن تو بچه مسلمونی، باید یه همچین خدایی رو بپرستی، یه همچین دیدگاهی داشته باشی و ما هم همون راه رو ادامه بدیم. پس خیلی خوبه، تا اینجای کار خیلی خوبه فقط ازتون میخوام که اجازه ندید که باورهای گذشته شما رو متعصب بار بیاره، نه در این مورد، در همه ی موارد تو زندگیتون. یعنی اجازه ندید که آنچه که از قبل پذیرفتید بدون دلیل، بدون مدرک، فقط به واسطه ی اینکه پدر و مادر و پیشینیانتون بهتون اینو گفتن نذارید که چشم شما رو ببنده بر روی حقایق، بر روی آنچه که دونستنش میتونه به شما خیلی کمک کنه.

    من اومدم گفتم که نگاه سیستمی به خداوند نگاه خیلی خیلی بهتریه و به نظر بنده خداوند یک انسان نیست، یک موجود نیست که یه جایی باشه، یه سری کارهایی رو مثل ما انجام بده. من در مورد احساساتی عمل کردن خداوند خیلی صحبت کردم، گفتم خداوند احساسات بشری نداره. بعضیا اینو به رحمان بودن خداوند یا رحیم بودن خداوند ربط دادن، بعضیا در مورد مسائل مختلف صحبت کردن، بعضیا از بحث های فلسفی استفاده کردن. دوستان به هیچ عنوان من نه به فلسفه علاقه دارم نه خوشم میاد وارد بحث های فلسفی بشم چون باز به اعتقاد بنده این بحث های فلسفی نه سر داره نه ته داره! یعنی نتیجه ای نمی گیریم. ما میخوایم اینجا نتیجه بگیریم، یعنی ما میخوایم به یه نتیجه ای برسیم که آقا ما اگر خداوند رو چطور ببینیم زندگی بهتری داریم؟ اول یه قانون کلی رو با همدیگه مرور کنیم: هرجور که خداوند رو ببینی همون جور اتفاق میفته. خداوند رو رحمان ببینی رحمان دیده میشه، خداوند رو غفور ببینی غفور برات دیده میشه و تجربه ش میکنی، خداوند رو جبار ببینی، خداوند رو ستمگر ببینی ستمگر دیده میشه، خداوند رو خدایی ببینی که خدای عشقه خدای عشق برای تو دیده میشه. ممکنه بغل دستیت یا برادرت خدا رو یه جور دیگه ببینه، به همون نسبتی که خدا رو می بینه به همون نسبت نتایج متفاوتی رو دریافت میکنه از تو. آنچه را که ما در مورد خداوند باور میکنیم همون رو تجربه میکنیم.

    باور ما نسبت به خداوند باعث میشه ما شرایط و اتفاقات رو تجربه کنیم اما یه سری چیزا قانونه یعنی اینجوری نیست که مثلا من فکر کنم بگم که خوب آقا من باورم اینه که نمیفتم زمین برم از یه ساختمون 100 طبقه خودمو بندازم پایین بگم نه من باورم اینه که جاذبه وجود نداره. یه سری چیزا هست قانونمندیه اصلا کاری به باور نداره یعنی بعضیا من تعجب میکنم اشتباه فرض میکنن میگن آقا نه من باورمو عوض میکنم مثلا میرم توی خلا بدون آب و بدون غذا و بدون اکسیژن مثلا یه سال زنده می مونم. من چون باورمو عوض کردم که بدن من نیاز به اکسیژن نداره! یه سری چیزا قانونمندیه، یه سری چیزا رو نمیشه تغییرش داد، یه سری قوانین حاکم بر جهان هستند که خداوند در قرآن از مشیت نام میبره.

    بیاید یه چندتا موضوع رو با همدیگه مرور کنیم. به اینجا رسیدیم که هرجور خدا رو ببینیم همونجوری درکش میکنیم، همونجوری دریافت میکنیم، اگر با محبت ببینیم با محبت تجربه ش میکنیم، اگر ستمگر ببینیم ستمگر تجربه ش میکنیم. اما موضوعی که من خیلی علاقمندم بهش و دوست دارم که شما هم بهش فکر کنید اینه که بیایم ببینیم که قوانین جهان چطوره؟ یه بحثی بود آلبرت انیشتین دنبال یه موضوعی بود به نام Theory of everything یا تئوری همه چیز. میگفتش که به نظر من خدا تاس نمیندازه که مثلا اگر 6 اومد اینجوری جهان رو رهبری کنه، اگر 2 اومد مثلا یه جور دیگه جهان رو رهبری کنه. برای هر کارش بیاد یه تاسی بندازه بالا و طبق اون عددی که تاس نشون میده اتفاقات رو رهبری کنه. خداوند خداوند قانون هاست و طبق یک قانون کلی داره جهان رو رهبری میکنه و جهان داره طبق این قانون عمل میکنه. خیلی فکر کرد که بتونه این قانون کلی رو ببینه که هم فیزیک کوانتوم رو بتونه جواب بده و هم فیزیک سیارات رو بتونه جواب بده. یعنی در کوچکترین ذرات، در اتم، در الکترون همون قانونی باشه که در کهکشان راه شیری داره اتفاق میفته. خوب اون تا آخر عمرش نتونست به جواب درست برسه. یه فرد دیگه ای به نام پروفسور استیون هاوکینگ هم خیلی سعی کرد که به این موضوع برسه، یه سری اعتقادات متفاوتی هم داشت، یه فیلمی هم جدیدا ساختن به نام Theory of everything که نامزد جایزه ی اسکار هم بود توی اون فیلم یه نقل قولی میکنه و میگه که نه انیشتین اشتباه کرد، به نظر من خدا تاس رو میندازه ولی تاس رو انقدر دور میندازه که کسی پیداش نکنه اصلا یعنی کسی نفهمه به چه شکله و یه سری تغییرات تو عقاید داشت یه بار میگفت من خدا رو قبول دارم و یه بارم این اواخر میگفت نه من اصلا بعید میدونم که خدایی وجود داشته باشه و جهان برای خلقش نیاز به خدایی داشته باشه.

    کاری ندارم به این صحبت ها اینا تئوریه، اینا فلسفه س، اینا نظریه س، اینا بحث های بی فایده س، ما میخوایم برسیم به یه موضوع خیلی مهم که بتونیم قوانین خداوند رو درک کنیم. خداوند بر طبق سیستم عمل میکنه. این که حالا خداوند چیه؟ بعضی از دوستان این موضوع رو گفتن که نه خداوند بالاتر از سیستمه، من گفته بودم خداوند انرژیه بعضیا گفته بودن نه بالاتر از انرژیه، مافوق انرژیه و… دوستان انرژی همه چیزه! من نمیدونم چرا بعضیا دوست دارن مقاومت کنن در مورد موضوع انرژی، اصلا چیزی غیر از انرژی در جهان وجود نداره. یعنی هرآنچه که شما می بینید، هرآنچه که شما نمی بینید، هرآنچه که سیاهچاله هست یا هرآنچه که درواقع دنیای شناخته شده یا به قول ستاره شناس ها دنیای قابل مشاهده یا دنیای غیرقابل مشاهده هست، هرآنچه که هست از Dark Matter (ماده ی سیاه) Dark Energy (انرژی سیاه) و هرچی که هست در جهان انرژیه، بیسش انرژیه، پایه ش انرژیه، پایه ش کوارکه، چیزیه که ما بهش میتونیم بگیم انرژی. اگر در فیزیک قانون پایستگی انرژی رو یادتون بیاد ما میگیم که انرژی نه به وجود میاد نه از بین میره فقط از شکلی به شکل دیگه تغییر حالت میده، بعد نگاهمون هم به خدا میگیم “لم یلد و لم یولد” ما میگیم خدا نه زاییده شده و نه میزاید. ما نگاهمون در مورد قرآن همون نگاهیه که در مورد انرژی داریم، در مورد خدا همون نگاهیه که در مورد انرژی داریم فقط یه ذره تفاوت داره یکی بهش میگه خدا یکی بهش میگه انرژی یکی بهش میگه نیروی حاکم بر جهان یکی میگه نیروی برتر، نیروی خیر هرچی که اسمشو میذاریم. من فکر میکنم بهترین کلمه ای که میتونیم براش بذاریم یک انرژیه، یعنی انرژی پایه، انرژی ای که همه ی جهان رو خلق کرده و داره گسترش میده. ما میخوایم قوانین حاکم بر این انرژی رو درک کنیم. نمیدونم به عمر ما جواب میده یا جواب نمیده، نمیدونم اصلا ما در نهایت میتونیم تمام قوانین رو درک کنیم و ازش استفاده کنیم یا نه ولی حداقل داریم شروع میکنیم به فکر کردن، شروع میکنیم به حرکت کردن و ما میخوایم قوانینی رو استفاده کنیم که به دردمون میخوره.

    چرا من میگم وارد فلسفه نشینم، وارد بحث های فلسفی نشیم؟ چون بحث های فلسفی نتیجه ندارن آخر. یعنی من انقدر از فیلسوف های عزیز و دوستان خودم رو که دکترای فلسفه دارن میخونن سراغ دارم که اصلا سرشون درد میکنه برای بحث کردن ولی زندگیشو نگاه میکنی هیچی نداره تو زندگیش نون نداره برای خوردن. زندگیش همیشه پر از تشنجه، پر از نگرانیه، پر از ناراحتیه ولی ماشاالله فقط برای بحث این آدم رو ساختن بشینه فقط بحث کنه در مورد موضوعات مختلف. سوال من اینه که خوب تو انقدر بحث کردی چه زندگی داری الان؟ چقدر حالت خوبه؟ چقدر سلامتی؟ چقدر ارتباط های خوبی داری؟ چقدر وضع مالی خوبی داری؟ ما میخوایم به این برسیم که در این دنیا سعادتمند زندگی کنیم و در آخرت هم سعادتمند زندگی کنیم و برای این ما باید برسیم به قوانینی که حاکمه بر جهان.

    اینکه من میگم نگاه سیستمی داشته باشیم برای اینکه نگاه سیستمی به ما آرامش میده من همیشه گفتم که بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند اینه که خدایا ازت ممنونم که قوانینی رو وضع کردی که تغییر نمیکنه، ازت ممنونم که پامو محکم میذارم زمین، ازت ممنونم که نگرانی ها رو از وجود من کشیدی بیرون به من گفتی آقا قانون من اینه اگر این فرکانسو ارسال کنی مطلقا این جواب رو میگیری نه جواب دیگه. این قانون منه طبق این قانون دارم جهان رو رهبری میکنم. بزرگترین سپاسگزاری من به عنوان کسی که دارم تو این حوزه کار میکنم اینه که خدایا ازت ممنونم که جهان رو با قوانین بدون تغییر آفریدی، اینجوری نیست که شانسی باشه، اتفاقی باشه، من نتونم چیزی رو کنترل کنم، من تمام قسمت های زندگیمو میتونم کنترل کنم چون من میتونم افکارم رو کنترل کنم، چون من میتونم فرکانس هامو کنترل کنم، چون من میتونم احساساتمو کنترل کنم و مهم تر از همه چون من میتونم نگاهم رو به جهان کنترل کنم، دیدگاهمو کنترل کنم. به این دلیل که من میتونم نگاهمو کنترل کنم من میتونم اتفاقاتم رو هم کنترل کنم، شرایطمم کنترل کنم.

    من میخوام به اینجا برسیم نمیخوام وارد بحث های حاشیه ای بشیم. من میخوام این نگاه رو داشته باشیم که چطور میتونیم اتفاقات رو برای خودمون اونجور که خودمون میخوایم رقم بزنیم؟ ما موقعی میتونیم این نتیجه رو برای خودمون به وجود بیاریم که باور کنیم که جهان یا خداوند داره با یک سیستم بدون تغییر حرکت میکنه. خداوند یک انرژی هست که تمام جهان از اون انرژی به وجود اومده، به قول فیزیکدان ها از شکلی به شکل دیگر تغییر حالت میده ولی نه به وجود اومده نه از بین میره، همیشه هست همیشه بوده و همیشه خواهد بود (همون تعریفی که ما از خداوند داریم) فقط در تمام اشکال خودشو تبدیل میکنه. حالا قوانین حاکم بر این انرژی رو ما میخوایم بدونیم چیه؟ ما میخوایم قوانین حاکم بر این انرژی ای که کهکشان ها رو خلق کرده و اتم رو هم خلق کرده بدونیم چجوریه؟

    برای اینکه اینو درک کنیم یه نگاهی به حرف های من داشته باشید. ما میتونیم فرکانس هایی رو به جهان هستی ارسال کنیم و این انرژی هوشمند با توجه به فرکانس های دریافتی ما انرژی اطراف ما رو که اتفاقات، شرایط، روحیه ی آدمها، وضع مالی، سلامتی و…. همه ی اینام قسمتی از همون انرژیه رو رقم میزنه. مثل یه آب مایعی می مونه که توی ظرف مثلا شبیه یه لیوان بریزی، اون آب مایع بی شکله ولی شبیه اون ظرفی میشه که تو براش آماده کردی، شبیه لیوان میشه. اون انرژی به هر شکلی درمیاد اما اون شکل رو تو براش تعیین میکنی. البته 95% آدما ناآگاهانه ظرفشون رو شکل میدن، ناآگاهانه فرکانس هاشون رو به جهان هستی ارسال میکنن به خاطر همین اتفاقاتی که نمیخوان وارد زندگیشون میشه.

    ما میخوایم یه کاری کنیم از این قوانین حاکم بر انرژی استفاده کنیم و اون چیزی که دوست داریم رو خلق کنیم. هدف من اینه به قول انیشتین بتونیم فکر خدا رو بخونیم. یه جمله ی خیلی معروفی داره آلبرت انیشتین میگه همه چیز جزئیاته من میخوام بتونم فکر خدا رو بخونم ما بقی چیزا همش جزئیاته. میخوایم ببینیم که این قوانین چطور عمل میکنه؟ باز هم من تاکید میکنم یه نگاهی به قرآن بندازید هرکجا دیدید که این نگاه من (نگاه سیستمی ب خداوند) نگاه اشتباهیه به من بگید که آقا نه ما تو قرآن آیه هایی رو آوردیم که نگاه سیستمی نداره. بعضیا گفتن که رحمانیت خداوند برای همه ی موجوداته، رحیم بودنش مثلا فقط برای مومنینه. اینم یک سیستمه، یعنی شما هرجوری که نگاه کنی سیستمه. سیستم اینجوری عمل میکنه طبق یه قانونی. اگر سیستم میگه که آقا رحمانیت، محبت، عشق برای همه ی موجوداته ولی یک عشق خاص برای مومنینه این سیستمه. مثل یه معلمی می مونه که به همه ی بچه های کلاس داره درس میده، عشقیه که داره به همه درس میده اما به افرادی که خیلی خیلی خوب گوش میکنند بیشتر توجه میکنه، بیشتر بهشون تمرین میده، بیشتر بهشون کلید میده، بیشتر بهشون کمک میکنه. اونایی که توجه نمیکنن دارن مسخره بازی میکنن ته کلاس معلم درسشو میده ولی به این بچه ای که داره خیلی خوب گوش میکنه توجه بیشتری میکنه، ازش تمرین بیشتری میخواد، بهش کتاب های بیشتری رو معرفی میکنه ولی درسشو داره به همه میده، اینم یه سیستمه. سیستم داره این کار رو انجام میده یعنی سیستم تعریف شده که آقا به این شکل عمل کن. ما میخوایم همینا رو بدونیم دیگه که این سیستم چطور کار میکنه؟

    حالا من گفتم این سیستم به این شکل عمل میکنه که شما هر فرکانسی رو ارسال کنی همون رو برات برمیگردونه فارغ از اینکه ظاهرت چیه؟ ملیتت چیه؟ جنسیتت چیه؟ سنت چقدره؟ تحصیلاتت چیه؟ دینت چیه؟ فارغ از اینکه حجابت چیه؟ هرچی که فکر میکنید دیگه، این به این شکل عمل میکنه. در تمام طول دوران هم این اتفاق افتاده. هرکسی با هر دینی که داشته فرکانس مثبت اتفاقات مثبت رو به وجود میاورده و فرکانس منفی اتفاقات منفی. اصلا دین باید به شما آرامش بده اگر دین اگر یاد خداوند برای شما آرامش ایجاد نمیکنه که اصلا دینه کلا اشتباهه دیگه. دینی که برای شما آرامش ایجاد نکنه، دینی که در دل شما ترس بندازه احتمالا نگاهتون به اون دین اشتباهه. نمیگم اون دین اشتباهه ها، اون مذهب اشتباهه، نگاه شما به اون مذهب یا درک شما از اون دین یا از اون مذهب اشتباهه که به شما داره این احساس بد رو میده.

    هر فرکانسی رو که ارسال میکنی میخوای بدونی فرکانس خوبی داری ارسال میکنی یا فرکانس بد؟ (بهتره که بگم فرکانس در زمینه ی خواسته هات یا در زمینه ی ناخواسته هات) نگاه کن به احساست، اگر احساس بدی داری داری اتفاقات بد رو برای خودت رقم میزنی، داری یه ظرف به درد نخور رو درست میکنی که اون انرژی به اون شکل درمیاد، اگر احساس خوبی داری، داری فرکانس های خوب به جهان هستی ارسال میکنی که همه ی این احساس بد یا خوب رو ما میتونیم با نگاهمون درست کنیم. یعنی میتونه یک اتفاق یکسان برای 2 نفر آدم بیفته این 2 نفر با توجه به اعتقادشون به خداوند یکیشون به آرامش برسه بگه “الخیر فی ما وقع” من مطمئنم یه خیریتی تو اینه و به آرامش برسه، یکی بگه نه خداوند منو دوست نداره اگه منو دوست داشت مثلا به من کمک میکرد، اگه خداوند بود که خدا منو می دید، خدایی وجود نداره که اینقدر بلا سر من اومده وگرنه اینقدر بلا سر من نمیومد! این نگاه نگاه اشتباهه دیگه، نگاهی که مثلا فکر میکنه که خدا وایساده اونجا که یه کاری برای تو بکنه نگاه اشتباهیه. خیلی از آدما دوست دارن که اینجوری فکر کنن، نگاه بکنن به خدا، آخرشم به همین کفره میرسن. هرچند که این کفر هم چیز بدی نیست بعدا یواش یواش این نقطه ی عطفی میشه برای اینکه خدا رو بهتر درک کنه البته شاید، نمیدونم شاید هم نشه. ولی در هر صورت اینکه ما فکر کنیم که آقا خدا یه گوشه ای وایساده یه کاری انجام بده این وسط این نگاه اشتباهیه.

    این سیستم یه واکنشی نسبت به فرکانس های ما میده. این انرژی واکنشی نسبت به فرکانس های ما میده نه نسبت به ظاهر ما، نه نسبت به قیافه ی ما، به دین ما یا به هر چیز دیگه ای که فکر میکنیم. حالا هرچقدر که بتونی فرکانس هاتو بهتر ارسال کنی اتفاقات بهتری رو تجربه میکنی، هر چقدر که نتونی این کار رو بکنی، نه. حالا برای اینکه نگاه سیستمی رو به خداوند بهتر درک کنیم من یه چندتا آیه رو از سوره ی “نور” براتون بخونم، از آیه ی 42 با هم یه مرور کنیم:

    فرمانروایی آسمان ها و زمین از آن خداست و بازگشت به سوی خداست. مگر ندیدی که خداوند ابرها را میپراکند و به هم میآورد و متراکم میکند و آنگاه می بینی قطرات باران را که از میان ابر فرو میریزد و از کوه های آسمان دانه های تگرگ نازل میکند

    خدا رو داره میگه ها. خوب همه ی ما میدونیم که سیستم داره این کار رو انجام میده ولی تو قرآن هرکجا سیستم رو داره میگه درواقع داره میگه خدا این کار رو داره انجام میده.

    و با آن هر که را بخواهد زیان میرساند و از هرکه بخواهد این زیان را برطرف میکند. نزدیک است درخشندگی برق آن حس بینایی را ببرد. (منظورش رعد و برقه)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1316 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 45

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم بانو

    سلام همراهان این مسیر

    من عاشق فایل های توحیدی ام

    اصلا هرجا که حرف از خدا و قدرتش باشه من غش

    استاد شما دین خودتونو ادا کردین

    شما همین که خدای واقعی رو به ما شناسایی کردین تمام حجت رو تمام کردین

    مث اون زمان که پیامبر جانشین انتخاب کرد

    شما هم جانشین خدا بودین رو زمین که ما با دیدن و شناخت شما خدای واقعی رو بشناسیم

    من که میگم خدا هر چیزی رو سر راه ما قرار میده خیر مطلقه

    انصافا خیر مطلق

    لااقل برای من تا الان اینجوری بوده

    و همیشه بابت تک تک تضادهایی که برام پیش اومده با تمام وجودم از خدا سپاس گذارم که اگه این تضادها نبود من هنوز غرق اون منجلابی بودم که حداقل 8 ماه زندگی منو به تباهی کشید

    استاد من الان فهمیدم هرچی سرم اومده از بی ایمانی بوده

    از توکل و توحیدی که نداشتم

    از ی خدایی که برای خودم ساخته بودم که نشسته من برم سمت چیزی و موفقیتی راست پوز منو بخوابونه زمین

    استاد بعضی وقتا واقعا دلم میگیره چرا اینقدر دیر مسیرمو پیدا کردم

    بعضی مواقع واقعا اشکم درمیاد چرا این همه نعمت و موهبت هایی که خدا بهم داده بود قدر ندونستم و تباه کردم همه چی رو

    الان هر لحظه میگم خدایا هزاران بار شکرت که بهم فرصت دادی زنده بمونم و جبران کنم این نعمت الهی رو

    خدایا هزاران بار شکرت که فرصت دارم سپاس گذار بودنت کنارم باشم که تنها خواسته ی من از این جهانه

    خدایا هزاران بار شکرت که پیدات کردم

    یادمه زمانی که اومدم سایت هر روز چنان سریع فایل گوش میدادم یا دوره می خریدم که زودی پولدار شم ماشین چند میلیاردی بخرم خونه چند هزار متری بخرم

    رابطه عاشقانه بسازم و سفرهای خارجی توپی برم

    اما الان میگم خدا وقتی من تورو نداشتم چقدر سقف آرزوهام کوچیک بوده

    تمام اون آرزوها پشیزی برام ارزش ندارن

    وقتی الان خدایی دارم که زیباترین لحظه هارو برام میسازه

    الان میگم خدایا فقط همین با توبودن رو میخوام و بس

    من فقط کنار توبودن رو میخوام و لاغیر

    خدایا من فقط خود خودتو میخوام و بس

    خدای مهربانم خدای معجزه ها خدای وهاب استاد میگه خدارو هرچی ببینی همونه برات

    منکه از وقتی رفتم سمت خدا هر لحظه معجزه دیدم و بس و حتی فکر میکنم داری تمام اجزای پیدا و پنهان کائنات رو کنار هم میچینی تا منو به تک تک خواسته هام برسونی اونوقت چجور من عاشق و شیدای تو نشم؟

    چجور تورو خدای معجزه ها صدا نزنم؟

    خدا اون آفتاب فوق العادست که صبح به اتاق پنجره من میتابه

    خدا اون تاریکی شبه که من باآرامش میخوابم بدون ی ذره ناآرامی

    خدا اون مشتری محترمه که بدون اینکه منو ببینه سفارش جنس میده و پول واریز میکنه

    خدا اون همکاره که برای فروش راحت تر من همه جوره کمک میکنه

    خدا اون حس امید و ایمان فوق العادست که تو قلبمه و این زندگی رو برای من لذت بخش کرده

    خدا همینجاست همین نزدیکی ها حتی از رگ گردن نزدیکتر

    خدا همین سایته همین مسیر همین گوهرهایی که استاد میگه

    خدا همین استاده که دست منو گذاشته تو دست خدا

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    حمیدرضا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 4000 روز

    سلاااام ، بعد از یک ماه دوری از نوشتن کامنت در روز شمار تحول زندگی من

    یک ماه سراسر تجربه جدید و لذت و آرامش

    که یکی از نتایج و خواسته هام به شکل هدایتی و لذت بخش تیک خورد

    هر چند که همراه سایت و همراه سفر دور آمریکا بودم ولی چی بهتر از این که حالا که در ادامه راه روز شمار تحول زندگی هستم در جلسه روز 45 ام و این آگاهی که فکر کنم بیش از 4 بار گوش دادم ، از نتایجم بنویسم که چگونه این انرژی برتر من را هدایت کرد و به شکل خواسته ی من تبدیل شد

    داستان از این قراره که :

    از سال 95 که من برای 4 ماه در شمال کشور شهر رامسر زندگی کردم بخاطر یه پروژه کاری ، به شدت علاقه پیدا کردم که در شمال کشور باشم و زندگی کنم ، از بچگی که برای دیدن خانواده مادرم که به بندرعباس مهاجرت کرده بودند و ما هر سال عید میرفتیم خونشون ، عاشق شهری بودم که دریا داشته باشه

    ولی من متولد و بزرگ شده اصفهان هستم !

    گذشت تا سال 99 ازدواجم ، آخر سال 99 رفتن خدمت سربازی تا سال 1401 ، عروسی ، و بعد از یک سال خونه خودم زندگی کردن ، برای سفر و تفریح که به شمال اومدیم ، این خواسته دوباره و بیشتر و بیشتر درونم روشن شد که ” من میخوام در این طبیعت زیبا ، نزدیک دریا و جنگل زندگی کنم ”

    شهریور سال 1400 زمانی که سرباز بودم و در چند روز مرخصی با همسرم یه سفر بندر انزلی رفتیم ، ویدویی از خودم گرفتم دم موج شکن شهر انزلی و از خداوند درخواست کردم که من میخوام مهاجرت کنم و شبیه به این مکان زندگی کنم و گفتم توی ویدیو که این تاریخ من درخواستم را به جهان صادر کردم تا ببینم نتیجه کی حاصل میشه !

    ……….( البته که دنبال کردن هر روز سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا هم این اشتیاق درون منو هر روز و هروز بیشتر و بیشتر میکرد )………….

    امسال که سفر کردیم به شمال ( مرداد ماه ) دوباره در بلوار کازینو رامسر از خودم ویدیو گرفتم که حالا که یه سری موارد مثل سربازی و عروسی و … رد شده و آزادی ام بیشتر و بیشتر هست این خواسته مهاجرتم هم خیلی خیلی درونم پر رنگ شده و این فرکانس را خیلی قوی تر به جهان صادر میکنم ، در صورتی که من چند روز بود که خونه ای که اصفهان ساکن بودم را اجاره اش را برای سال بعد تمدید کرده بودم

    ( توی پرانتز بگم که من از خودم و زمان های مختلفم ویدیو گرفتم که مستند باشه ، به عشق اینکه بعد از رسیدن به قله ها این ویدیو ها را تدوین کنم و برای استاد عزیزم ارسال کنم )

    وقتی که از سفر برگشتیم به اصفهان ، این خواسته درونم بیشتر و بیشتر شده بود ، به خودم گفتم باید استارتش را بزنم تا مثلا سال دیگه جور بشه و نخوام تمدید کنم و بریم شمال زندگی کنیم ، چون کارم هم به صورت فریلنسر هست و به لطف خدا میتونم به صورت آزاد و بدون وابستگی به زمان و مکان انجام بدم این خواسته را با شدت بیشتری داشتم

    ولی یه مسئله ای که چند ساله هنوز برای من رفع نشده و به مرحله خوبی نرسیده ، وضعیت مالیه منه !

    به لطف خدا سال قبل صاحب خونه با مبلغ شاید کمی کمتر نصف مبلغ عرف املاکی به ما اجاره داد که به قولی کمکی در اول زندگی ما باشه و دستی از دستان خداوند بود ، امسال که باهاش تمدید کردیم ، اجاره را روی عرف گفت ولی بازم رهن خونه را پایین تر از عرف از ما دریافت کرد ( با اینکه حتی برای این رهن هم من سرویس طلای همسرم را فروختم )

    خلاصه خواستم از همون موقع استارتش را بزنم ، از سمت پدرم که داخل یک کارخانه کار میکنه یه سری آپارتمان برای کارکنان کارخانه در کمربندی شهر چالوس به عنوان ویلایی که در اختیارشون بزارند مثل خیلی از ارگان ها و کارخانه ها گذاشتند که ما هم سه روز به واسطه پدرم اونجا بودیم ، از اونجا شروع کردم که یه پدرم گفتم : از رئیس کارخانه بپرس ، یکی از واحد ها را به من اجاره نمیده ؟! پدرمم هم برخلاف موقع های دیگه که با من ساز مخالف میزد ، در یک فرصت که پیش اومده بود پرسیده بود و درخواست من رد شده بود ، ازش تشکر کردم و گفتم خوب اینکه نشد ، با همسرم با ذوقی که داشتیم شروع کردیم در گشتن داخل اینترنت و خونه هایی که برای اجاره گذاشتند ، جای خاصی مد نظرمون نبود ، همسرم گفت کدوم شهر را بزنم ، گفتم کلا شهر های خط ساحل شمال را انتخاب کن !

    ولی ما یه محدودیت داشتیم ، اونم نقدینگی و سرمایه من بود که نداشتم ! ، من خواستم این بود که همین مبلغ رهن و اجاره که بابت خونه اصفهان دادم ، با همین مبلغ یه خونه ی دیگه را بگیرم در شمال ، چون پولی نداشتم که روش بزارم و این مبلغ هم در حالت عرف جامعه مبلغ نسبتا پایینی بود و هست

    میگشتیم ، بعضی موارد خوب بود که تا میخواستیم تماس بگیریم اجاره رفته بود ( چون مبلغ های کم و مناسب سریع اجاره میرفت ) یا مواری هم بود که خوب بود ولی ما یه شرایط دیگه هم داشتیم ، اونم این بود که ما اصفهان بودیم اگر قرار داد را میبستیم فقط باید با یک بیعانه کم میبستیم و حدود یک ماه طول میکشید بیایم جمع کنیم و بریم ، پس هر کسی حاضر نبود که یک ماه صبر کنه !

    یه کم که جستجومون جدی تر شد و دیدیم انگار با این قیمت هم خونه هست و میتونیم چندتا را نشون کنیم و بریم ببینیم ، اول تماس گرفتم با صاحب خونه که واقعا انسان های شریفی بودند و هستند ، بهشون گفتم که من شرایطی برام پیش اومده که بخوام مهاجرت کنم ولی اول بستگی به نظر شما داره اگر موافق باشید من میرم دنبالش چون تازه تمدید کردیم ، اگر موافق نباشید که هیچی همینجا هنوز اتفاق نیافتاده کنسلش کنیم ، بازم دستان خدا ، صاحب خونه به فال نیک گرفت و قبول کرد و گفت : امید به خدا اگر برات بهتره که بری برو ببین چی میشه !

    آقا ما دیگه عزم را جزم کردیم که سه روز بیایم شمال یه سری موارد را که در نظر گرفتیم و تماس گرفتیم و شرایط خودمون را گفتیم بیایم ببینیم و مهمتر از همه که خیلی با همسرم تاکید میکردم اینکه :

    ” ما میخواهیم رها باشیم و لذت ببریم تا خداوند هدایتمون کنه ”

    یه پروژه دستم بود تا انجام دادنش سه چهار روز طول کشید و پروژه بعدی را یه کم انداختم عقب و با یه دوستی که سفر قبل را باهم بودیم و همیشه پایه هست و اونم بسیاری از مواقع دستی از خداوند بوده برای من ، قرار شد سه روز بریم خط دریای شمال را بگیریم ببینم چی میشه ( چون من خودم ماشین ندارم )

    خیلی سعی میکنم خلاصه اش کنم ولی یه سری موارد کلید کاره و باید گفته بشه مثل اینکه من این موارد را اول سفر در نوت گوشیم نوشتم :

    این دقیقا از نوت گوشیم کپی شده :

    ……………………………………………………………………………………………

    “سفر هدایتی ما به شمال برای هجرت ” :

    خدایا شمال را انتخاب کردم چون میخوام شکرگزار زیبایی های طبیعتت باشم

    و همینطور شجاعتم و ایمانم را در مهاجرت نشون بدم

    خودت ظرفم را بیافزا

    و هدایتم کن به ظرف و رزق و شکرگزاری بیشتر

    و ایمان دارم که من در بهترین زمان در بهترین مکان حضور دارم

    ” خدایا همواره ما را در مکان مناسب و در زمان مناسب با زیبایی های فراوان قرار بده ”

    ” هر اتفاقی که بیفته به نفع ماست و در مسیر هدایت ما به خواسته هامونه ”

    ( این دوتا دعا را مدام به همراه همسرم و دوستم در طول سفر به زبون میاوردیم ، و هم به خودم و هم به همسرم هم مدام یاد آوری میکردم که اگر بشه که خوشحال میشیم ولی اگر نشد سعی میکنیم ناراحت نشیم و نعمت هایی که همین الان داریم در اصفهان را بهش بیشتر و بیشتر توجه کنیم )

    .

    در ادامه نوت گوشیم این موارد را به شکل درخواست نوشتم ، به شکل باکس که تیک بخوره :

    .

    الهی

    ما را هدایت کن به فضا ، خونه و محلی که :

    + امن و دوست داشتنی باشه

    + خونه تمیز و نوساز و خوش نقشه

    + دسترسی آسان برای مایحتاج

    + نزدیک به باشگاه خوب

    + فضای دلچسب برای تمرین ورشی ام در محیط باز

    + زیبایی های شمال را داشته باشه (دریا یا جنگل و سرسبزی و رود)که با هر بار دیدنش و هر روز احساسم بهتر بشه و انرژیش را بگیرم و شکر گزار باشم

    + با قیمت مناسب

    + اینترنتش عالی باشه مثل خونه اصفهان

    + و صاحب خانه خوش انرژی و صالح و هم فرکانس

    …………………………………………………………………………………..

    این موارد نوت گوشیم بود ، که این درخواست های آخر را یادم نبود که نوشته بودم فقط با خودم دوتا دعایی که نوشتم را تکرار میکردم

    ما در از محمود آباد تا اطراف بابلسر را دیدیم ، یه سری موارد خود به خود خط میخورد و تا ما میخواستیم بریم ببینیم یا تماس میگیرفتیم اجاره رفته بود و یا مناسب نبودند ، یه سری خونه ها دیدم که واقعا هیچ چیزش مناسب نبود که من داشتم به نسبت نقدینگی ام نا امید میشدم ولی به خودم یاد آوری کردم که : من که الان خونه و شرایطم داخل اصفهان خوبه و مشکلی ندارم پس قرار نیست حسم بد بشه و هر اتفاقی به سود منه

    تا اینکه توی بابلسر یه خونه دیدیم که همه چیش خوب بود ، یه کم اجاره اش به نسبت خونه اصفهان بیشتر بود ، همه چی خوب ، همسرم هم راضی ، ولییییی ، من ته دلم یه دل نبود !!!

    همسرم اوکی بود ولی من با خودم در صلح نبودم ، از اون املاکی تشکر کردم و ازش یه روز وقت خواستم که آقا به کسی قول نده و من بهت خبر میدم ، از خداوند خواستم که خونه ای باشه که بیشتر حس شمال بهم دست بده ، طبیعتش بیشتر و نزدیک تر باشه که حسم گفت بریم سمت چالوس ، رفتیم چالوس شب موندیم و صبحش دوتا مورد بود که زنگ زدیم و اجاره رفته بود ، موردی توی چالوس نبود که بریم ببینیم و همسرم یه مورد دیگه سیو کرده بود چسبیده به منطقه زیبای نمک آبرود ، آگهی مال یه هفته پیش بود ، ما مواردی بود که زنگ میزدیم و به 24 ساعت نرسیده اجاره رفته بود ، همسرم گفت اینم حتما اجاره رفته و یادش رفته که آگهی را برداره ، من گفتم زنگ میزنیم دیگه ضرر که نداره ، تماس گرفتیم و در عین ناباوری گفتند نه اجاره نرفته تشریف بیارید گفتند کی میرسید گفتیم نهایتا تا یک ساعت دیگه گفت باشه

    رفتیم به آدرس و از اول ورودی محله محو زیبایی های خداوند بودیم ، رسیدیم ، خونه را دیدیم و از همون اول انرژی مثب خیلی خوبی دریافت کردیم ، اینجا دیگه دلم میگفت خودشه و درونم آروم بود و نکته جالبش اینکه صاحب خونه گفت :

    راستش قبل از شما تا حالا 5 یا 6 نفر دیگه هم اومدند و خونه را پسندیدند ولی حقیتش را بهت بگم که حس و انرژی خوبی ازشون دریافت نکردم و ردشون کردم ، گفتم خوب حستون نسبت به ما چطوره ؟ گفتند خوب !

    گفتم ما شرایطمون اینه : که 10 میلیون به شما بدم و قرارداد را بنویسیم و بریم تا یک ماه دیگه با اسباب و وسایل بیاسم و پول کامل و قرارداد کامل بشه ، گفتند قبول ، ما داخل خونه بدون واسطه و مشاور املاکی قرار داد را نوشتیم و اومدیم !!

    در یک فضا و طبیعت واقعا عالی و رویایی ، شاید بهتره بگم رویایی برای ما با شرایط مالی که ای که داشتیم ️️

    ما همون روز با ذوق و احساس عالی سریع اومدیم به سمت اصفهان چون خانواده همسرم هم مسافر کربلا بودند و میخواستیم برای خداحافظی و دادن این خبر خوب بهشون برسیم

    یادتونه گفتم از خودم ویدیو گرفتم توی سفر که درخواست مهاجرت و زندگی ام در شمال را به خداوند داخل ویدیو گفتم ؟!

    من 21 مرداد درخواستم را به خداوند دادم ، و در 7 شهریور ، یعنی کمتر از 20 روز بعد ، قرار داد خونه جدید در شهر جدید را نوشتم

    و یه نکته دیگه اینکه من در هدف گذاری امسالم ، هدف چهارمم را نوشتم : ” مهاجرت در نیمه دوم سال ” ولی واضح ننوشته بودم به کجا ، ایده هایی داشتم برای مهاجرت از کشور ولی نه شرایطش را داشتم و نه پولش رو ، فقط دلم میخواست این ایمان را در عمل بیارم و مهاجرت کنم

    و یه نکته جالبتر اینکه ، قسمت آخر نوت گوشیم که درخواست هامو قبل از پیدا کردن خونه به خداوند نوشته بودم را یادم نبود ، که نوشته بودم خونه و محلی که میخوام چطوری باشه !!

    فردا شب قرار داد یعنی 8 شهریور داشتم نوت گوشیم را چک میکردم و رسیدم به قسمت پایین اون صفحه که درخواستم های خودم را نوشته بودم و وقتی که خوندم اشکم در اومد ، چرا که همه اون خواسته ها و ویژگی ها را تیکش را زدم !!! چقدرررررر لذت بخش بود ، و همین الان که دارم تایپ میکنم بغض کردم ️

    حتی همسرم هم در جریان نوشتن این خواسته ها نبود و بعد براش خوندم که ببین ، همه اش تیک خورد !

    .

    خلاصه بعد از 29 سال زندگی در شهر زادگاهم ، اولین مهاجرت خودم را انجام دادم اونم دقیقا در دومین روز نیمه دوم سال ، با خانواده هامون اومدیم و یک اسباب کشی لذت بخش را تجربه کردم و در حال حاضر بیشتر از یک ماه هست که در یکی از زیباترین و خوش مکان ترین قسمت های شمال کشور در استان مازندران با همسرم ساکن هستیم که هر روز که از خواب بیدار میشم این زیبایی را میبینم لذت میبرم و خدا را شکر میکنم ️

    به خداوندی خدا که اگر بخوام زیبایی های اینجا را هر کدومو خیلی مختصر بنویسم ، بیشتر از همین کامنتی میشه که تا الان نوشتم !!!

    خیلی از موارد و زیبایی ها و هدایت ها را ننوشتم ، چرا که دیگه خیلی خیلی طولانی میشد و الان با اشک چشم و ساعت 4:30 صبح به این قسمت از کامنت رسیدم

    .

    با عشق این راه تغییر زندگی ام را دوست دارم و امیدوارم هر روز بهتر و بهتر بتونم ادامه بدم ، کلی اتفاق های خوب دیگه هم داره برام میفته که دوست دارم جمع بشه ، نهایی بشه و در آخر روزشمار این فصل یا فصل های آینده اش بنویسم

    دوستتون دارم و در پناه حق ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      Kazemi NEDA گفته:
      مدت عضویت: 2849 روز

      سلام جناب صادقی کامنتتون اشکمووو دراورد .خدایا شکرت من زادگاهممم شماله کشوره و ارزوی خیلی ازدوستانه ارزشون معاجرت ب شماله واقعا شمال بهشته من خودم هرروز بابت طبیعت شمال خداوندووو هزاربارشکر میکنم اینکه وقتی چشم باز میکنم اسمون ابی پاک میبینم از یه مسیر رویایی میرسم ب دریا ازیه مسیر رویاییتر میرسم ب لب رودخونه شهررر .دوست عزیزممم چ انتخاب خوبی چ مهاجرت دلنشینی بهتون تبریک میگممم امیدوراممم از طبیعت شمال نهایت لذت وببرید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نجمه امانی گفته:
    مدت عضویت: 801 روز

    سلام عزیزم. یک دنیا ممنونم ازت نمیدونی چ لطف بزرگی انجام میدی . من در طول روز جاهایی که نمیشه هندزفیری بزارم یا صدای فایلها بهم نمیرسه و نمیتونم گوش بدم یا شارژ برقی گوشیم کمه از روی متنهای دست نوشته م توی دفتر، میخونم و استفاده میکنم . واقعا ازت سپاسگزارم .بهترینها رو از خداوند برات میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1838 روز

    بنامخداونده بخشنده ومهربانم…

    سلام به استاد و مریم بانو عزیز

    ایمان واقعی ایمانی که خودمون بهش برسیم….

    اینو تو این چند روز احساس میکنممممممم

    و مبینم که تویه عملم بینهایت نشتی دارممممممممممم

    الان حدود چند روزی تو در دیوارممممممم و هی میام پایین ولی نمیزارم من قویتر از نجواهاااا هستم من قویترممممممممممم

    به لطف الله من قویترممممممممممم نابودشون میکنم

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا

    اى کسانى که ایمان آورده‌اید، خدا را فراوان یاد کنید.

    خدایا ازت میخوام خودت کمک کنی نمیزارم این چندروز ادمه پیدا کنه نمیزارمممممممممم همین الان قطعش میکنمممم

    قانون میگه اگر این فرکانس رو ارسال کنی مطلقا این جواب رو می گیری نه جواب دیگه…..

    در پناه جان جانان ری العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    محمد مهدی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 973 روز

    به نام خدای مهربان

    روزشمار تحول زندگی من روز 45

    به علت باور هی گذشته ام درمورد خداوند ما انسان ها به چیزی که بزرگ تر/قدرتمند تر/عظیم تر از خودمان بشاد جور دیگری نگاه میکنیم حالا برسد به آن چیزی که نمیبینیم/لمسش نمیکنیم/فقط آن را احساس میکنیم و باورش میکنیم.

    اگر کودکی فقط در خانه زندگی کند و پدرش را ببیند که از او قدرتمند/باهوش/با استعداد و … است آن کودک باور میکند و میبیند نیرویی برتر از او خودش وجود دارد.

    باورهایی از خداوند در ذهن ما شکل داده اند که فکر میکنیم و در ذهنمان تشبیه میکنیم خداوند مانند ما انسان شکل است و خیلی بزرگ و عظیم و جثه و خصوصیاتی مانند ما انسان ها دارد .عصبانی میشود/ناراحت میشود/عدالت ندارد/به نفع خودش کار میکند و …

    در حالی زندگی ما توسط فرکانس /افکارمان خلق میشود و هر کسی در هر جای دنیا یک نامی بر آن گذاشته است.خداوند/پروردگار/الله/کائنات/جهان هستی/کره/طبیعت و …

    و در قرآن به گونه های مختلف تعریف شده است و این یعنی همه چیز خداوند است و انرژی ای که تمام جهان را شکل داده است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1032 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به شما عزیزان دلم

    و با آرزوی آرامش در لحظه لحظه هاتون

    و اما روز 45ام سفر شگفت انگیزم

    و این فایل بسیار زیبا از استاد عزیزم

    من کتاب چگونه فکر خدارا بخوانیم و چند بار خوندم و دوسش دارم و این فایل هم از همون کتابه و بسیار زیبا .

    یه جا آخر فایل استاد گفتن که خداوند نیازی به ما نداره و انگار بیشتر درکش کردم با اینکه میدونستم اما بجا بود و بیشتر درکش کردم و فهمیدمش ،و واقعا اینطوره همه آفریده خداوندیم و بارها در قرآن می‌فرماید خداوند تواناست تا همه شمارابمیراند و خلق دیگری جایگزین کند و واقعا قابل درک نیست قدرت و عظمت الله و لطف و مهربانی و بزرگیش به بنده هاش ،شما فکر کن حتی با تمام وجودت با تمامه وجودت عاشق یه نفری ولی اون بدی می‌کنه بهت تو می‌بخشی اون فش میده تو می‌بخشی و….. اما حتی اگر باتمام وجودمون هم عاشق یکی باشیم چقدر میتونیم ندید بگیریم اشتباهاتشو؟؟؟ چقد میتونیم ببخشیم ؟؟؟چقد میتونیم خودمونو بزنیم به اون راه؟؟؟بالاخره جونمون به لبمون میرسه و به عزت نفسمونو برمیخوره و قید همون آدم و می‌زنیم ؟؟چرا چون ما انسانیم و دیدیم که هر انسان باحوصله و صبوری بالاخره جوش میاره از دستش درمیره وما با این دیدگاه اگر به خداوند نگاه کنیم آیا اصلا درکی از خداوند خواهیم داشت؟؟؟ایا اصلا این خدا با این نوع نگاه و باور حتی کوچکترین کمکی به ما خواهد کرد؟؟؟نه این ماییم که خدارو شکل یک انسان میبینیم و دیدگاه انسانی داریم به خداوند،درحالی که فراتر از اینهاست خدا که ما شکلی بهش بدیم و بگیم خدا همینه دیگه ،نه اصلا اینطور نیست ،اون تمام چیزیه که هست و نیست اون همه چیزه ،اون جوش نمیاره ،اون عصبانی نمیشه ،اون حرص نمیخوره ،اون غمگین نمیشه ، اون فارغ از تمام احساسات بشریه ،یعنی احساساتی که ما تجربه میکنیم اون به هیچ وجه تجربه نمیکنه ،اون در جایگاه خالق مارو طوری آفریده که این احساسات نشانگر دوری و نزدیکی ما از مبدا هستی یا خودمون باشه .پس این عواطف ما و این احساسات حتی برای ما هم در این دنیای مادی وجود داره تا راهنمامون باشه و جی پی اسیه که خدا بهمون وصل کرده از درون و مارو وارد جهانی کرده که قانونش پاسخ به فرکانس های ماست در هر لحظه و تماما و تماما همه چی و برامون مهیا کرده و مسخر کرده و اون برای ما هیچی نمی‌خواد ،اون چیزیو میخواد که ما برا خودمون می‌خوایم و تمام و تمام و اون خیره مطلقه و وقتی که جهانش تمام مسخر فرکانس و باورهای ماس پس حتی مویی رای درز عدالت خداوند نمیتوان گذاشت ،اون طبق قانون عمل می‌کنه قانون بدون تغییر و تمام انسانها به یک اندازه بهش دسترسی دارن و این هم یک قانونه و به قول انیشتین اگر روزی رسید که نسبیت هم جوابگوی فیزیک و کشفیات جدید نبود ،به این فک نکنید که دنیا بی قانونه نه دنیا دنیای قانون هاست شما قوانین را نمی‌دانید ،و اینه که مشهورترین فرد کره زمینه حتی بالاتر از پیامبر اسلام ،و یک خداپرست واقعی می‌تونه این جمله رو بگه و ایمانی که در این جملش نهفتس قابل لمس است حتی ، پس خداوند تاس نمی اندازد ،خداوند سیستمه ، خداوند نظمه ،خداوند تعادله ،خداوند همه چیزه همه چیز و فارغ از احساسات بشری و طبق قانون عمل می‌کنه تو مهوته جریمه فوتبال رونالدو و مسیم توپو با دستشون بگیرن داور نمیگه اینا دیگه خوبای اینکارن و اشکال نداره ،نه پنالتی میگیره صددرصد و حتی دواتیشه ترین طرفدار تیم این دو بازیکن هم ناراحت نمیشه و نمیگه داور نباید میگرف پنالتی ، چرا؟؟؟؟چون اون طرفدار قانونو بلده و می‌دونه که داخل مهوته جریمه فوتبال با دست لمس کنی توپو جریمش پنالتیه ،و بازخورد با دست گرفتن توپ مساوی پنالتیست و و خداوند هم برای هر اعمال و هر رفتار و هر گفتار و همه و همه و همه چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد از اول تا آخر خلقت برای تمام اینها بدون قضاوت و هیچ گونه احساسی بازخورد مشخص گذاشته و با هزاران پیامبری که فرستاده و به هزاران طریق قوانینشو به همه گفته و داره میگه ،خب حالا وقتی گفته پس اگه ما پنالتی بدیم ؟؟؟چرا باید ترحم داشته باشه نسبت به ما؟؟؟پس خداوند و یک انرژی ببینیم با قوانین ثابت و بدون تغییر تفکرو باوری که به استاد عزیز همه چیز را در تمام ابعاد نامحدود داد .و این درک از خداوند درسته .و یک جا هم تو فایل استاد گفتن که تو مثال موسی سیستم هوشمنده گفتن نمی‌خوام همش خط فکری اون شبیه من باشه فکر کنید خودتون و من یه لحظه رفتم تو فکر و گفتم آره قوانین خدا دکمه روشن و خاموش نداره و موسی همزمانی تجربه کرده و یا اگه سیستم خوده خداونده و اون به وجود آورنده ی باده می‌تونه همزمان با رسیدن موسی بادبفرسته و بشکافه رود و ما بهش بگیم همزمانی و اون همه چیزو مسخر ایمان ،اراده و باور من کرده ،پس میتواند باد به کمک من بیاید اگر نیاز به کمکش داشته باشم به شرط بودن در مسیر صحیح و در زمان و مکان مناسب که لازمش تسلیم بودن و آرامش داشتن و پیروی از الهاماتی که بهمون می‌کنه در هر لحظه و خداروشاکرم بابت لحظه به لحظه ی زندگیم و این آگاهی ها

    در پناه الله یکتا سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    بنام او ک اول وآخر است و ظاهر وباطن است

    سلام ب استاد عزیزم ، مریم مهربان و دوستان هم فرکانسم

    45ومین برگ سفرنامه

    خداروشکر میکنم بابت تک تک آگاهی هایی ک امروز دریافت کردم

    چقد برام تازگی داشت و منو بفکر فرو برد

    الهی صدهزار بارشکرت خدای من

    خدارا بهتر بشناسیم

    خدایی ک تو ذهن من بود

    خییلی بداخلاق عصبی

    و مچ آدمو میگرفت

    قضاوتم میکرد

    از دستم ناراحت میشد

    همیشه باید راضی نگهش میداشتم با کندن از وجودم و وقف کردن خودم برای بقیه

    تا بلکم از من راضی میشد

    کوچکترین خطایی میکردم سرزنشم میکرد

    از بالا بهم نگاه میکرد

    هیچ وقت صدامو نشنید

    خدای امروز من

    خیییلی مهربانه

    خیییلی غفوره

    خییلی بخشنده س

    سریع جوابسوالم ومیده

    هرچی بخوام بهم میده

    ولی باید ازش بخوام درخواست کنم

    یادش کنم

    شکرگزارش باشم تا بیشتر بهم بده

    خدای من رحمانه

    بینهایت نعمت داده ب همه ما

    ک برای عموم هست

    و میگه اگه بیشتر میخوایی باید بیشتر منو باور کنی

    قدرتو فقد بدی دست خودم

    ازم درخواست کن تا اجابتت کنم

    امروز فهمیدم خدا انرژیی هست ک کل جهان و خلق کرده

    همه چی انرژیه

    اساس همه چی انرژیه

    این انرژی برای هدایت ومدیریت جهان ی سری قوانین ثابت وضع کرده ک برای همه ب یک شکل عمل میکنه

    این انرژی ک جهان و از اون ایجاد شده ب هرشکلی ک تو بهش بدی در میاد

    با افکار وباورهای تو واکنش نشون میده و تغییر شکل میده و انرژی دور وبر تو رو همون شکلی در میاره ک تو بهش میدی

    الهی صدهزار بارشکرت

    چقد خوبه ک منو خالق هر لحظه ی زندگیم قرار دادی

    چقد خوبه ک با احساسم میتونم درهر لحظه بد وخوب و متوجه بشم

    الهی شکرت بخاطر قوانین ثابتت

    سیستم احساس نداره

    پس من هرفرکانسی ارسال کنم پاسخ همون فرکانس و دریافت میکنم

    فارغ ازاینکه من دینم چیه

    جنسیتم چیه

    حجابم چیه

    چن سالمه

    هرچه قدر من فرکانسم وبهتر ارسال کنم بهتر پاسخ میگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: