هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی - صفحه 22

602 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیرا عبدالهی حسن گفته:
    مدت عضویت: 953 روز

    سلام استادعباسمنش گرامی وخانم شایسته عزیزوتک تک دوستان هم فرکانسی ام

    من سمیراهستم وامروزمی خوام درموردهدفی که این ماه برای خودم تعیین کرده بودم صحبت کنم،اوایل اردیبهشت ماه بودکه من تصمیم گرفتم تادرآمدم روسه برابرکنم ولی هیچ ایده ای برای اجرانداشتم،یک فایلی ازشمادارم که نمیدونم مال کدوم دوره است درحد5دقیقه است،استادتواین فایل شمافرمودین،ازخودت بپرس باهمین شرایطی که دارم،باهمین شغلی که دارم،باهمین وقتی که میگذارم ،باهمین علمی که دارم،چطورمیتونم درآمدم روسه برابرکنم،من هرروزموقع پیاده روی این فایل روگوش میدادم،ولی هیچ ایده ای برای اجرا نداشتم،فقط گفتم خدایانمیدونم چکارکنم ولی میخوام که به این درآمدبرسم،درواقع دست خداروبازگذاشتم وگفتم ازهرمسیری که خودت دوست داری جورش کن من تسلیمم,من هیچی نمیدونم فقط میدونم که این درآمدرومی خوام،امروزکه دوم خرداد ومن این کامنت رومیگذارم ،ناخوداگاه داشتم به درآمداین ماهم فکرمیکردم که بعدازچک کردن حساب بانکیم وورودیهام اصلاباورم نمیشدکه من درآمداین ماهم 3/5برابرشده،خدای من،من همیشه دستت رومیبستم ومیگفتم ازاین مسیرپول میخوام ولی این ماه سپردمش به خودت وتوبرام اجابتش کردی،سپاسگزارتم خالقم که اینقدرراحت وساده ودرآرامش تونستم سه برابرشدن درآمدم روتجربه کنم،باورم نمیشه استادازسه تامسیرمختلف برام پول اومد،بیزینسی که یکسال بود(دقیقااردیبهشت ماه سال گذشته)برام پول نساخته بود،واسم پول ساخت،مبلغ پولی که یکسال پیش به شخصی داده بودم به راحتی یک هفته ای واریزشدبه حسابم،اصلانمیدونی من چقدرخوشحالم وحسم عالیه،ازاینکه وقتی میسپری به خداودستت روفقط به سمت خودش میگیری،چون دستش روبازگذاشتی ازبی نهایت مسیری که تومخیلت نمیگنجه وباورت نمیشه دستت روپرمیکنه وغرق درشادی میشی من تواین ماهی که داشتم روخودم کارمیکردم،یه وقتایی نجواهاتوذهنم دادمیزدن آخه ازکجاقراره بیاد،چجوری قراره سه برابرشه منم میگفتم من نمیدونم ولی اون میدونه، من طلب کردم ومیدونم که بایدبرام اجابت بشه،یادرموردبیزینسی که یکسال خوابیده بودهمش ذهنم میگفت دوراونوخط بکش اون پول بسازنیست،اون پول درآرنیست،بی خیال،بازمن میگفتم من نمیدونم چطوری،من سپردم به خودش درستش میکنه،به زیبایی وراحتی وسادگی درست میکنه،یادرموردپولی که یکسال پیش داده بودم همش ذهنم میگفت اون پول رفت،دیگه امکان نداره برگرده،وقتی برای پیگیری پول میخواستم زنگ بزنم همش ذهنم میگفت بیکاری دیگه همش زنگ بزن فقط شارژت روتموم کن،نتیجه نداره این زنگ زدن های الکی و…

    خلاصه جونم براتون بگه که من امروزخیلی خیلی خوشحال شدم وقتی متوجه شدم که هدفم تحقق پیداکرده ووقتی برمیگردم ومسیری که طی کردم رونگاه میکنم میبینم که من ناامیدنشدم،دست خداروبازگذاشتم،تاکیدنکردم که فقط ازاین مسیرپول میخوام،حتی تاآخرماه هم حسم خوب بودیه جورایی روزهای آخرپاک فراموش کرده بودم وبی خیال بودم ،درآرامش بودم،اطمینان قلبی داشتم وهروقت پیاده روی میرفتم حتمااون فایل روگوش میدادم وبرنامه ذهنم روروی اون تنظیم میکردم

    سپاسگزارتم استادبابت آموزشهای رایگان بی نظیرتون نمیدونیدچه لامپهاوجرقه هایی روتوی ذهنم روشن وفعال کردید،ازخانم شایسته عزیزهم سپاسگزارم بابت حضورش توزندگی شما که هرلحظه شرایط روبرامون محیامیکنه برای دیدن شما ویادگرفتن ازشما ودریافت هدایت الله ازسمت شما

    درپناه خدای بی بدیلم پرازعشق وشادی وثروت وسلامتی باشیدوبمانید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2165 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و گرانقدرم، سلام به مریم شایسته عزیزم

    سلام به دوستان خوب و ارزشمندم

    هدفگذاری و تاثیر ان بر زندگی

    من یادمه الین بارها که کلمه هدف رو شنیدم و خواستم تا هدف رو بهتر درک کنم و بفهمم که اصلا هدفم چیه. خیلی فکر کردم، خیلی تحقیق کردم. خیلی کتاب خوندم. حتی کتاب هدفگذاری آقای برایان تریسی. به خیلی ها شاید کمک کردم تا هدف هاشون زنده بشه یا اصلا بدونن که هدف شون چیه. اما باید اینو اعترااف کنم که در تا به انتها رسوندن هدف هام همیشه موفق نبودم. خیلی پیش اومده تا یک هدف رو تا انتها ادامه ندادم و احساس ناموفق بودن کردم یا بهتره بگم گاهی هنوز این احساس شکست رو میکنم و یکجورایی ازش گاهی برای اینکه احساسش نکنم ازش فرار کردم.

    اما اگر برم سراغ سوال این فایل ارزشمند باید بیشتر و منصفانه تر فکر کنم.

    سوال: چند هدف که در زندگی خود به آن‌ها رسیده‌ای را به یاد بیاور. چه الگوها یا رفتارهایی را می توانی شناسایی کنی که باعث دستیابی شما به آن اهداف شد؟ مواردی مثل:

    چطور انگیزه‌هایت را حفظ می‌کردی؟

    چطور ذهنت را برای ایده‌های بهتر باز می‌گذاشتی؟

    چه نگاهی کمک می‌کرد تا بتوانی هدایت‌ها و نشانه‌ها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟

    چطور نجواهای ذهن را کنترل می‌کردی و در مسیر می‌ماندی؟

    دیدن چه الگوهایی ایمان شما را درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت می‌کرد؟

    مثلا کنکور قبول شدن در رشته مورد علاقه ام

    این مثالی هست که میشه در موردش بنویسم و فکر کنم.

    من موقعی که شروع کردم برای درس خوندن، خیلی عقب بودم و خیلی بلد نبودم اما شروع کردم و با برنامه ریزی و اینکه بتونم دانشگاه برم و علمم زیاد بشه تلاش کردم.من خیلی اهل یادگرفتن بودم و این خودش برام انگیزه بود. اینکه تو خانواده ما کمتر کسی دانشگاه رفته بود داداشم نرفته بود برام انگیزه بود که من اینکار رو بکنم. اینکه مجله های موفقیتی میخوندم. اینکه هر وقت برنامه ام رو درست انجام میدادم یا خوب تست میزدم برای خودم جایزه تعیین کرده بودم.

    به اون نقطه پایانی و قبول شدن فکر میکردم انگیزه میگرفتم.

    یا اینکه بچه هایی رو میدیدم که شرایط مشابه منو داشتن و بازم قبول شدن انگیزه میگرفتم.

    اینکه مادرو پدرم خوشحال میشدن انگیزه میگرفتم اینکه باعث افتخار باشم انگیزه میگرفتم.

    چطور ذهنت را برای ایده‌های بهتر باز می‌گذاشتی؟

    واقعا اون زمان یادم نیست. ولی فکر کنم همین که مشورت میگرفتم و دنبال راه هایی برای درک مطالب بودم و نمیخواستم به روشی که تو مدرسه درس ها رو حفظ میکردم باشم خودش یک ایده ایی بود تا مثل قبل عمل کنم. یا اینکه هدایت شدم تا با کارکرد حافظه آشنا بشم و جعبه جی5 خریدم.

    چه نگاهی کمک می‌کرد تا بتوانی هدایت‌ها و نشانه‌ها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟

    اون موقع که داستان هدایت و نشانه رو نمیدونستم. اما همین که یک قدم بهتر بشم یا تو کتابخونه میرفتم و با دوست دوستم آشنا شدم و باعث شد یک مدتی با اون برم درس بخونم و اینجوری به من کمک کرد تا از کتاب های تستی که من نداشتم و اون داشت استفاده کنم. فکر کنم اون زمان اینم یکجور هدایت خدا بود(الان که خوب فکر میکنم) چون من نمیتونستم کتاب تست و نکته بخرم با یکی اشنا شدم که درس های مشترک رو تونستم موقعی که باهاش درس میخوندم از کتاب هاش استفاده کنم یا اصلا ببینم اون چطور میخونه. ایشون خیلی از من نمره هاش بالاتر بود…

    چطور نجواهای ذهن را کنترل می‌کردی و در مسیر می‌ماندی؟

    شاید با نوشتن روند پیشرفتم و ساعت های مطالعه ام.

    با بهتر تست زدن هام خوشحال میشدم و ادامه میدادم و سعی میکردم کم نیارم.

    دیدن چه الگوهایی ایمان شما را درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت می‌کرد؟

    دیدن برنامه هایی مربوط به کنکور و دیدن بچه هایی که اهل روستا بودن و امکانات شون از من کمتر بود و قبول میشدن.

    واقعا درس های این فایل رو باید بارها مرور کنم و برم مثل اون دوست عزیز تمرین اعلام کردن هدف امسالم رو هم انجام بدم.

    واقعا این فایل ها واسه خودش یک دوره آگاهی داره.

    فقط از اونجایی که تمرکزم رو گذاشتم روی دوره جدیدی که شروع کردم فکر کنم نتونستم هنز هماهنگی ایجاد کنم بین این اگاهی ها و اون آگاهی ها…خدا خودش منو آسان میکنه برای آسانی ها. خدا خودش منو هدایت میکنه تا بتونم بهتر مدیریت کنم و بهتر عمل کنم و بهتر هدفگذاری کنم.

    واقعا اون هدف قبول شدن در کنکور تاثیر بالایی در زمان خودش برای من بود. که هنوز باید بهش فکر کنم و ازش درس هاشو بگیرم و به خودم بگم ببین فهیمه تو تونستی ببین اون موقع یک دختر 18 ساله بود و اصلا به اندازه الان تجربه و آگاهی نداشتی ببین تونستی و شد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    جواد جمشیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1648 روز

    به نام خداوند مهربانم

    سلام خدمت استاد گلم و همه دوستان عزیز

    استاد جان خیلی خوشحالم که در این مسیر زیبا و لذتبخش همراه شما هستم و از این بابت خدارو بینهایت سپاسگزارم…

    استاد گلم الان که دارم این کامنت رو تایپ میکنم من تو قدم ششم دوره دوازده قدم هستم و وقتی درمورد هدف در جلسه اول گفتید من یه لحظه شوکه شدم چون اصلا فراموش کردم هدفی که برای این دوره انتخاب کردم چی بود…

    و یاد یه جمله ای از شما افتادم که میگفتید سعی کن در راستای هدفت هر روز یک قدم برداری و من در هیاهوی مسائل پیش روی خودم هدفم رو گم کرده بودم..

    استاد جان من تو نکته اولی که گفتید خیلی خوب عمل کردم و تقریبا هدف هام رو بازگو میکنم و بنظرم همین تلاش الانم واقعا بخاطر اثبات توانایی های خودم هست و هر روز بیشتر مشتاق میشم چون واقعا هر روز مسیر بهم نشون داده میشه و هدایت میشم و باز هم خدارو شاکرم بخاطر این قوانین بدون تغییر…

    استاد دیروز که داشتم با خودم فکر میکردم یکی از ترمز های مهمی که جلوی پیشرفتم رو میگرفت پیدا کردم و اون مسافرکشی بود،یعنی من تو مسیر یک ساعته محل کارم که از خونه حرکت میکردم فقط به فکر این بودم که دوتا مسافر بزنم یا کجاها مسافر میمونه که سوار کنم یا هوا خوبه امروز مسافر هست یا نیست و حتی مسافر رو سوار هم میکردم فقط به فکر این بودم که صدای موزیک اذیتش نکنه یا سرعتم چقدره که ناراحت نشن و… که مثلا روزی دو قرون و دو هزار به درآمد روزانم اضافه بشه و بجای اینکه تو این یک ساعت رو خودم کار بکنم و ذهنم رو بسازم برای دریافت ثروت های بزرگ و جایگاه های شغلی بهتر،داشتم اینطور خودم رو نابود میکردم…

    دقیقا هم از وقتی که مسافرکشی به ذهنم اومد درآمد کسب و کارم با افت مواجه شد..

    استاد واقعا راست میگید همچیز ذهنیه و واقعا اگه نتیجه ای حاصل نمیشه ما تمرکزمون رو چیز دیگست و اصلا حواسمون نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1385 روز

    سلام

    میخوام این فرمول طلایی رو بنویسم تا برام حک بشه

    1- هدفت رو مشخص کن و به افراد مناسب بگو

    برای اینکه به مسیر متعهد بمونی

    2- مسیر های رسیدن به خواسته ات رو باز بزار فقط به یک مسیر نچسب نگو باید فقط از همین مسیر به خواسته ام برسم

    3- نتایج کوچیک رو تحسین کن و ادامه بده

    4- مسیر را فراموش نکن ،فراموش نکن که با چه کاری ،چه تصمیماتی و با چه اقداماتی به این نتایج رسیدی

    5- اون مسیری که باعث شد به هدفت برسی رو تبدیل به روتین زندگیت کن تا نتایج پایدار و رو به بهبود باشه

    6- وقتی به هدفت میرسی تنها به خودت کمک نمیکنی بلکه به کلی انسان دیگه هم کمک میکنی ،انگیزه میدی بهشون ، الگو میشی براشون

    خوب منم میخوام از این روند استفاده کنم

    قدم اول ،هدفم رو باید مشخص و اعلام کنم

    هدف اول امسال من ساختن عزت نفس و بالا رفتن اعتماد به نفسم هست

    قدم دوم

    من مسیر رو باز میزارم و همینجا از خدا میخوام که منو هدایت کنه

    من دوره عزت نفس رو شروع کردم و از خدا میخوام که هدایتم کنم به مسیر هایی که به هدفم برسم

    قدم سوم ،تحسین نتایج کوچک

    رابطه ام با دوستانم و اطرافیان بهتر شده

    بیشتر برای خودم ارزش قائلم

    با خودم تا حدی راحت تر شدم

    دارم بهتر خودم میشناسنم

    افراد خوش برخورد رو می بینم

    قدم چهارم

    من با کار کردن روی دوره و انجام تمرینات و خواندن کامنت ها دارم این نتایج رو تجربه میکنم پس باید همین روند رو ادامه بدم

    قدم پنجم هنوز روی این موضوع جای کار دارم یاید اینقدر تکرار و تکرار کنم تا جزئی از رفتارم بشه تا عادت بشه برام

    قدم ششم

    من با رسیدن به اعتماد به نفس ، به کلی از اهداف دیگه ام میرسم، روابط بهتر،درآمد بهتر،حال بهتر،خواسته هام

    انگیزه میشم برای بقیه ،الگو میشم براشون

    خدایا شکرت بابت دیدن این فایل عالی خدایا هدایتم کن

    من الان متعهد تر شدم روی کار کردن درباره اعتماد به نفسم چون این موضوع رو اینجا اعلام کردم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      سمیرا عبدالهی حسن گفته:
      مدت عضویت: 953 روز

      سلام آقامحمدرسول گرامی

      تحسین میکنم شمابابت مکتوب کردن اهدافتون که باعث میشه متعهدانه تردرمسیرش هدایت بشین وقدم بردارین

      ازاینکه بالابردن وساختن عزت نفست روهم جزواهدافت گذاشتی تابه صورت پایه ای وتکاملی رشدکنیدتاانگیزه بشیدبرای خیلیهاازجمله من،چون من هم درمسیرتکامل عزت نفسم هستم ودوره عزت نفس رودارم انجام میدم والان توتمرین آگهی بازرگانی ام،بااشتیاقذمنتظرخبرهای عالی ازجانب شماوهدایت شدنتون هستم

      همواره درمسیررشدوهدایت وپیشرفت وشادی باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    امیر نصیری گفته:
    مدت عضویت: 893 روز

    به نام رب تنها قدرت جهان هستی

    من یک سالی بود دست پا شکسته تو سایت بودم و یه سری فایل ها رو میدیم و درست عمل نمیکردم و طبعن نتیجه درستی هم نمیگرفتم و یه کم سرد شده بودم

    تا اینکه دوره قانون سلامتی اومد

    و خدارو صد هزار مرتبه شکر در محیط کارم دوستان عبامنشی زیادی دارم به نسیت

    و چندتا از دوستان که مشکل اضافه وزن داشتن با استفاده از دوره قانون سلامتی به نتایج فوق العاده ای رسیدن و وزن ایده ال خودشون رسیدن و انرژی بیشتری به نسبت قبل استفاده از تین دوره داشتن و

    با دیدن نتایجشون به انگیزه خیلی زیادی دادن

    که همون طوری که این استاد دوستان به هدف سلامتی رسونده به ثروت هم رسونده

    و این باعث شد من خیلی جدی تر از قبل پیگیر سایت و مطالب باشم و ایمان بیشتری بیارم به استاد عزیز

    همون طوری استاد میگن سلامتی خیلی ملموس تره تا بقیه موارد و باورش راحت تره…..

    از وقتی این اتفاق افتاده و من جدی تر پیگیری میکنم

    خداروشکر نتایج وارد زندگی شدن آرام آرام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1809 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته گرامی… وقتی مطالب دوستان رو مطالعه میکردم و سوالات رو در ذهنم مرور میکردم یاد موضوعی افتادم که در کودکی بسیار تجربش کرده بودم… یادمه اون موقع ها تازه آتاری و ترمیناتور باب شده بود و من هم بعضی وقتها میرفتم خونه همسایه و با دختر همسایه بازی میکردیم… اما شرایط مالی خانواده من طوری نبود که بتونن این خواسته منو محقق کنن … یادمه یکی از همسایه هامون وقتی بازی میکرد از طریق آنتن تصویرش منتقل میشد به تلویزیون ما!!!! و اون موقع یادمه بازی قارچ خور خیلی رو بورس بود و ما با ولع تمام مینشستیم و بازیشو تماشا میکردیم و بدون اینکه قانون رو بدونم داشتم با تصویر سازی رسیدن به این خواسته رو شدنی میکردم تا اینکه یه روز پدرم از ماموریت برگشت و یکی از بهترین روزهامو رقم زد و اینقدر از داشتن یه دستگاه ترمیناتور خوشحال شدم که اگه امروز کل دنیارو هم بهم بدن به اون حد از خوشحالی نمیرسم… نکته جالب بعدی که میخوام خدمتتون عارض شم رو باز از همین بازی مثال میزنم… یادمه بازی هایی بود که توشون گیر میکردم و معمایی بودن و راه به جایی پیدا نمیکردم. اما اینقدر رو بازی متمرکز بودم که شب که میخوابیدم توی خواب همون بازی رو انجام میدادم و راهشو پیدا میکردم و جالب این بود که وقتی بیدار میشدم میرفتم اون روش رو تست میکردم و همیشه جواب میداد!!! این مثال خیلی بهم کمک میکنه که سازوکار الهام خداوند رو درک کنم که وقتی تمرکزی روی یه موضوع کار میکنم یواش یواش به قول استاد الهامات میاد… حالا میخوام اینجا یه سوزن به شما بزنم یه جوالدوز به خودم… واس خدا نمک تو سفره با ثروت آسمانها و زمین به یه نسبته و اگه بخواد به کسی عنایت کنه فرقی نمیکنه … یکی میخواد بدن قوی داشته باشه یکی میخواد ثروتمند بشه و یکی میخواد تو یه بازی برنده بشه!!! خداوند راهو نشون میده اما مشکل من و خیلی از افرادی که مثلا تو بحث ثروت مشکل دارن اینه که مثل مثال بازی ترمیناتور تمرکز نمیکنن روی اون موضوع خاص بخاطر اینکه ذهنشون نمیپذیره و اون موضوع رو شدنی نمیبینه و حتی به طور ناخودآگاه خدا رو از ایجاد اون تغییر ناتوان میبینه (شرک خفی) یا برچسب مصلحت الهی بهش میزنه (شمارو به خدا این ذهنیت غلط که خدا مصلحت اندیشی میکنه رو پاکش کنید… حتی اگه این طور باشه شما با امکانپذیر بودن این موضوع ذهنتونو به نشدنی بودنش هدایت میکنید… مصلحتو به خدا بسپارید چون فقط به خدا مربوطه نه من و شما… نزاریم ذهن با بازی مصلحت فریبمون بده و نشدنی بودنو بهمون القا کنه، فکر کنید میشه حتی اگه مصلحت نباشه!!!)… تا ذهنمون موضوعی رو شدنی نبینه نمیتونیم کاملا روش متمرکز باشیم تا الهامات شروع بشه.. اینجاست که بحث باور سازی و گوش دادن فایلهای استاد خیلی بهمون کمک میکنه… من مدتها بود که تو لاک خودم فرو رفته بودم و مدام به خودم میگفتم حسین تو به این سن رسیدی هنوز نمیدونی استعدادت چیه و هنوز تو زندگیت یه جوراب نفروختی که به خودت ثابت کنی میتونی ارزش افزوده ایجاد کنی و چیزی رو به کسی بفروشی… یادمه سر این موضوع مدتها احساس بدی داشتم و مدام به خودم برچسب میزدم که تو اینقدر باورهات داغونه که نمیتونی بری تو جامعه و از طریق فروش یه چیزی یا ایجاد یه خدمت درآمد کسب کنی و اگه این کار دولتی نبود تو نمیتونستی هیچ درآمدی کسب کنی… یه مدت فایلهای رایگان استاد رو در بخش باورهای ثروت ساز گوش دادم شاید دو هفته نشد که اتفاقات عجیبی افتاد… یادمه حتی یه پیشنهاد عالی از یه نفر برای کار آزاد داشتم در کنار شغل دولتیم … حتی موضوع اونجایی جالب تر شد که به خانومم میگفتم از وقتی دارم این فایلهای استاد رو گوش میدم ذهنم انگار اون مقاومت های گذشته رو نداره و پول درآوردن داره برام بدیهی میشه و به موازات اون تغییرات اون پیشنهادات گذری هم اتفاق می افتاد اما من مدارمو تثبیت نکردم و متعهد نموندم و باز به مدار پایین تر سقوط کردم و بعدش از درو دیوار اتفاقات بد عجیب و غریب واسم پیش اومد… سرتونو درد نمیارم… واقعا ایمان آوردم که اگه متعهدانه روی خودم کار کنم و پیش زمینه هامو اصلاح کنم و ادامه بدم یواش یواش الهامات و امداد ها هم میرسن و من میتونم زندگیمو اون جوری که میخوام بسازم. الان هم دوباره شروع کردم و دارم فایلهای رایگان استاد رو ویرایش میکنم و میخوام متعهدانه باورهامو در حوزه مسائل مالی تغییر بدم. امید آنکه ان شاالله اتفاقاتی که خواهد افتاد رو اینجا با شما به اشتراک بزارم تا دوستان هم از این نتایج بهره مند بشن .. با آرزوی توفیق روز افزون برای استاد گرامی و همه عباسمنشی های عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    عبداله نوروزی خرقانی گفته:
    مدت عضویت: 1105 روز

    بانام خدای وهابم.عرض سلام خدمت استادعزیزم وخانم شایسته عزیز و دوستان بزرگوارم .آرزو میکنم همواره سربلند و شادمان و سرشارازحس خوب باشید.

    چقدر بموقع این فایلو دیدم والبته به خودم قول دادم که فایلهارو بارها وبارها وبارها باید ببینم ونکته برداری کنم.

    من تا امروز که از فایلهای باارزش ورایگان استفاده کردم ، به خیلی از خواسته هام (که ازنظر خودم بزرگ وباارزش هستن ) رسیدم.ولی نکته اینجاست که اصلا دقت نکردم به مسیر رسیدن به اون خواسته هام.و این نکته مهم رو امروز یادگرفتم که چقدر مهمه ،مسیری که طی میکنم رو بخاطر بسپارم ازین به بعد سعیمو میکنم تا بانوشتن جزییات مسیر ،درک کنم وبفهمم که باانجام چه کارهایی وچگونه به خواستم میرسم که با طی همون مسیر به خواسته های دیگم برسم.

    ویک دنیا از استاد عزیزم(که الگوی کامل ونمونه کسی هستند که ایمانشان عمل می آورد)سپاسگزارم که با آموزشهای ناب و واقعا بینظیر ،مسیر رسیدن به خواسته هامونو بهمون آموزش میدن و مهمتر اینکه بهم یاد دادن که خودمو وخدای خودم و جهان هستی رو به اندازه ظرف وجودی که فعلا ساختم ،بشناسم و نگرشم نسبت به زندگیم کلا تغییر کنه و از لحظه ای که وارد سایت شدم،تغییراتی تو وجودم شکل گرفته که قابل مقایسه با زمان قبل از ورود به سایت نیستم.خدارو شکر میکنم بابت وجود استادعزیزم وخانم شایسته عزیز که بالطف و محبت خودشون،روش زندگی درست ولذتبخشو بهم آموزش دادند طوریکه آرامش و آسایش رو در زندگیم احساس میکنم و روزبروز خدارو شکر این آرامش بیشتر میشه.و با اطمینان و باوری که به استاد بزرگوارم دارم، مطمعن هستم که اگه به آگاهیهای نابی که دریافت میکنم،جامه عمل بپوشونم ،دوره هارو میخرم وبه تمام خواسته هام میرسم.(با طی کردن قانون تکامل و بدون عجله و مداومت در گوش دادن فایلها و عمل کردن).

    استاد بینظیرم دوستون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    محمد جواد سماواتی گفته:
    مدت عضویت: 2045 روز

    به نام خالق مهربان و بخشنده و هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم به خانم شایسته عزیزم و هم خانواده ای های عزیزم

    قبل اینکه بخوام راجع به موضوع این فایل بگم اول میخوام تحسین کنم این تغییرات مثبت و درست رو این فرم بدنی زیبا و عضلانی رو که از کجا به کجا تونستید با ایمانتون انجامش بدید و بسازیدش با هدایت خالق مهربانمون واقعا جای تحسین کردن و تصدیق کردن دارید خیلی بدن زیبا و قشنگی ساختی استاد عزیزم تبریک میگم

    و نکته بعدی چه باشگاه باحال و کولی ورزش میکردید خیلی تم شاد و پرانرژی داشت باشگاه باحالی بود خیلی بزرگ و پر از وسایل فراوان داشت خیلی خوشم اومد واقعا ورزش توی این محیط لذت بیشتری داره!

    در مورد موضوع این جلسه من ترجیح دادم راجع به هدفم با کسی صحبت نکنم و اعلامش نکنم به طور عمومی چون میخام نتایجم به جام صحبت کنن البته پدر و مادرم و یکی دوتا از دوستانم در جریان هدفم هستند اما من بنظرم بیشتر از همه من به خودم تعهد دارم اگر بخوام لحظه ای رو شل بزنم من از خودم خجالت خواهم کشید از لحظه مرگم خجالت خواهم کشید که متوجه میشم من اگر الان تمام تلاشم رو نکنم اون لحظه شرمنده خودم خواهم شد و رنج خواهم کشید و من به خودم تعهد دادم که هرگز این لحظه برام رخ نده که لحظه مرگ حسرتی به دلم مونده باشه و باید باید تمام آنچه را که میخواهم خلق کنم با هدایت خالقم و میدونم و ایمان دارم که میشود به آسانی فقط باید ایمانم رو حفظ کنم و ادامه بدم همین بقیه کارهارو خالقم برام انجام میده و خالقم هم تایید کننده و حمایتگر و هدایتگر من است وقتی این باور هست دیگه کار تمام شدست

    و در مورد باز گذاشتن دست خداوند مهربان برای هدایت من خودم این دوماهی که تمرکزی دارم روی خودم کار میکنم به عینه دیدم که من توی دوماه پیش که تصمیم گرفتم تمرکزی روی خودم کار کنم اصلا اول بار یه ایده دیگه داشتم فکر میکردم از مسیر 1 قراره به هدفم برسم و خلقش کنم در صورتی به مسیر دیگه ای هدایت شدم و بهم الهام شد و الان کلا دارم با یه روش دیگه کار میکنم با یه آدم های دیگه دارم کار میکنم و میبینم که خالق منو به چه مسیر متفاوتی از اول کار هدایت کرده الان که فکر میکنم من اصلا امکان نداشت از اون ایده اولی به نتیجه برسم اما الان به لطف الله مهربانم به مسیری هدایت شدم که 101% و نه 100% ایمان دارم که نتیجه ای که میخوام خلق میشود لاجرم و حتی بهتر چون خالق من وهاب است و دارم با انسان هایی کار میکنم که توی اون مسیری که میخام برم به نتیجه های بزرگ رسیدن و منم دارم ازشون یاد میگیرم چقدر لذت بخشه این الله مهربان این هدایت و این ایمان و باور رو هم دارم که بازهم میتونه شرایط از این هم برام آسان تر و لذت بخش تر و پول ساز تر بشود با هدایت خالق بخشنده مهربانم

    و در مورد الگو شدن و کمک به جهان اصلا من هم مثل شما هدفم همین هست که اول خودم نتیجه دائمی بگیرم و بعد با نتیجه گرفتنم به جهان به خداوند خدمت کنم و جهان رو گسترش بدم برای اطرافیانم الگو بشوم و افراد بیشتر

    باز هم سپاسگزارم استاد عزیزم به خاطر این فایل زیبا و این آگاهی ها ناب و ارزشمند که به دیگران انتقال میدید و دستان خالق میشوید و این بزرگترین لذت هاست دستان خالق بودن و از علی آقا هم تشکر میکنم که لطف کردن و فیلم برداری کردند از شما!

    به امید دیدار

    همیشه به یاد خالق مهربانمون باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2474 روز

    سلام به استاد عزیزم و اعضای خونواده صمیمی عباس منش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه، خدارو سپاس گذارم تا یک بار دیگه این فرصت داد تا بیام و این کامنت روی این فایل زیبا بنویسم،

    استاد چه بدن رویایی دارین واقعا تحسین برانگیزین شما خیلی رویایی شده چه حجم عضله ای رو پرورش دادین تو همین مدت کم، چقدر نتایج دروه قانون سلامتی باور نکردنی هست که میشه با یک وعده غذا در روز به همچین سطح انرژی و سلامتی و حجم عضلاتی دست یپدا کرد چقدر فیلم برداری و میکس آهنگ این فایل زیباتر کرده بود و انگیزه بخش ترش کرده بود، از خانوم شایسته و علی آقا هم همین جا جا داره تشکر کنم، امیدوارم خداوند هرچه زودتر منو آسون کنه برای آسونی ها و به هدف امسالم دست پیدا کنم که موفقیت توی زمینه مالی هست که هم اعتماد به نفس منو خیلی می‌بره بالا و در پی اون می‌تونه نتایج بزرگتری رو رغم بزنه و هم برای بهبود زندگیم میتونم یکی یکی دوره هاتون رو بخرم و استفادشون کنم…

    استاد این تعهدی شما در خودتون ایجاد کردین واقعا تحسین برانگیزه، من یکی از پاشنه های آشیلم همین موضوع که متعهد نیستم یعنی یادم می‌ره و بعد وقتی میفهمم که میبینم کلی فاصله گرفتم از مسیر، اینکه بیام به دیگرانی که هم مدار منن بگم خیلی ایده خوبیه که این اعلام کردنه باعث بشه که پیگیرش باشم و متعهد تر می‌کنه منو و وقتی یک روند زیاد تکرار بشه تبدیل میشه به عادت و باور و جزئی از شخصیتم میشه،

    یادمه سال قبل آرزوی این رو داشتم که یه باربیکیو داشته باشم و بتونم غذاهای کباب باهاش درست کنم، از اونجایی که من خیلی فنی هستم و از دستم بر میاد تصمیم به درست کردن یکی شو گرفتم و شروع به جور کردن لوازم مورد نیازش کردم، از اونجایی که عجله نداشتم و دیده بودم که کارهایی که با صبر انجام دادم خیلی رویایی به نتیجه رسیده بود تصمیم گرفتم هدایتی برم جلو و بزارم خداوند برام کارهارو انجام بده و گفتم خدایا من می‌خوام یه باربیکیو درست کنم خودت زمان وسایل اولیه جور کن، یادمه قدم به قدم اینقدر خوشگل وسایلش جور میشد و ایده هایی که چطور درستش کنم که نتیجه کار اینقدر رویایی بود که خودم کف کرده بودم و وقتی تست کردمش نتیجه حتی از تصوراتم هم بهتر شده بود، ایده هایی در بین کار یه ذهنم می‌رسید که هم خیلی کار رو ساده تر و کاراتر میکرد هم ایمان منو به خداوند بیشتر و قوی تر، در طول درست کردن این باربیکیو همش یادمه به گوشت هایی کبابی و خوشمزه ای که میشه باهاش درست کنم فکر میکردم و این انگیزه منو بیشتر میکرد برای ادامه و درست کردنش، تو مسیر برای هر قشمتیش یه ایده به ذهنم می‌رسید و بهش فکر میکردم و میگفتم خوب این ایده آیا کارایی این باربیکیو رو بهتر می‌کنه یا نه، آیا برای من کار رو آسون تر می‌کنه یا نه، بعد با نگاه کردن از این زاویه به اون ایده و باز گذاشتن دست خداوند به راهکارهایی هدایت شدم که الان که به باربیکیوم نگاه میکنم میگم خدایا شکرت چقدر خوب شده…

    یادمه من از بچه گی تو این موضع که دست خدارو باز بزارم به طور ناخودآگاه خوب بودن و هیچ موقع عجله نمی‌کردم توی اجرا کردن ایده های الهامیم، بهش فکر میکردم و اگه کاراییش جوری بود که راحتی بیشتر برای من هم در حین انجام دادنش و هم بعد از اجرایی شدن برای من به ارمغان میآورد اجراییش میکردم و در اغلب مواقع بهترین تجربه هارو داشتم از این نوع نگاه،

    یادمه وقتی اینجوری به موضوع نگاه میکردم و میخواستم هدایتی پیش برم ذهنم می‌گفت بابا اینجوری که خیلی طول می‌کشه یا خیلی سخته این ایده یا بابا بزن بره حوصله داری این باید برای تو راحتی بیاره نه اینکه بخواد ازت ایقدر انرژی بگیره ولی من همیشه میگفتم نه الان یه تایم و انرژی میزارم که به این موضوع فکر کنم و برسیش کنم و ایده های بهتری هم هست که کار رو از این هم راحتتر کنه و وقتی درست شده تا مدتها میشه از داشتن لذت برد و در نهایت راحتی ازش استفاده کرد،

    از اون جایی که من پروژه این شکلی برای خودم زیاد انجام داده بودم و نتیجه نهاییش فراتر از رویاهام بود ادامه میدادم و میدونستم شدنی و فقط باید صبر داشته باشم و بزارم خداوند تو این مسیر جاری بشه و مقاومت ایجاد نکنم، یادم برای میز نهار خوری هم همین کارو کردم همیشه رویایی پشت میز غذا خوردن رو داشتم و خداوند گفت خوب توکه ایقدر مهارت داری چرا خودت درست نمیکنی چرا از مهارت هات استفاده نمیکنی برای رسوندن خودت به خواسته هات، الله اکبر الان که داره یادم میاد میبینم چقدر جادویی همه وسایلش جور شده و با کمترین هزینه و تایم میزی درست کردم که خودم و هرکسی دیده گفته علیرضا دمت گرم تو دیگه کی هستی، الان هر روز رویایم رو میبینم که محقق شده و از دیدنش لذت میبرم، ولی بعد یه مدت برام طبیعی شد همچی و اون شور شوق در من کم شد و باعث شد به روز مرگی برسم، ندیدن نعمت هام چه توانایی هام و مهارت هام و چه نتایجشون توی زندگیم منو به جایی رسوند که هیچ انگیزه ای برای زندگی نداشتم، فکر میکردم باید یک عامل بیرونی تغییر کنه تا بتونم احساس بهتری داشته باشم…

    این فایل خیلی چیزهارو به یادم آرود و فهمیدم که به توانایی هام به چشم یک نعمت نگاه کنم و اون هارو ثروت هایی بدونم که خداوند در من قرار داده تا بدون نیاز به عوامل بیرونی زندگی راحتر و بهتری رو تجربه کنم،

    تو این فایل فهمیدم احساس خوب و شور اشتیاق همون نتایج اولیه هستن و به چشم نتیجه بهشون نگاه کنم،

    فهمیدم باید بیشتر روی افکار کار کنم تا کار فیزیکی برای به دست آوردن نتایج رویایی تر،

    فهمیدم باید قدرت تجسمم رو قوی تر کنم و به قدرت های متافیزیکیم بیشتر ایمان بیارم، چون اونها هستن که کار اصلی رو انجام میدم نه…

    فهمیدم وقتی به خداوند اعتماد میکنی و اون میشه راهنمای مسیرت به نتایج رویایی میرسی که حتی قابل مقایسه با هیچ چیزی نیست در اطرافت نیست چون مثل تو اصلا نیست و اصلا مقایسه ای در کار نیست، فقط باید بهترین خودت رو در برابر خودت ارائه بدی و لذت ببری از همون چیزی که هستی و عاشق خودت باشی و نخوای سریع همچی عوض بشه، نخوای راه صد ساله یک شب طی کنی،

    فهمیدم برای دست یابی به هدف امسالم که پیشرفت تو حوزه مالی هست بیشتر تلاش کنم، به مهارت هام اضافه کنم توی حوضه کاری خودم خودمو ارتقاع بدم، هم مهارت های درونیم رو بهبود ببخشم و هم شجاع باشم وارد حوزه فروش لوازم مربوط به شغلمم بشم که این شجاعت و ایده باعث شد یک مغازه که مدت هاست منتظر من هست راه اندازی کنم و بهش جون ببخشم، و الان هر روز دارم میبینم که چقدر درآمدم بیشتر شده نسبت به قبل، دارم میبینم که توانایی تو خرید کردن برای خونه و همسر و فرزندانم و خودم بیشتر شده، دارم میبینم بهتر شدن اوضاع رو، دارم میبینم اون روزهای قشنگ رو، دارم میبینم چقدر این سیکل هی داره زندگیم رو بهبود می‌بخشه و اگر می‌خوام نتایج پایدار باشند باید ادامه بدم و اینو هم بدونم که نجوا های ذهن جزئی از این مسیر و برای همه بوده و خواهد بود، و با وجود اونها باید به این مسیر با قدرت ادامه بدم و نزارم اونا منو متوقف کنند…

    به امید روزهای بهتر…

    امیدوارم مفید بوده باشه برای همه دوستان برای خودم که خیلی مفید بود و کلی انرژی گرفتم و کلی بهم یادآوری شد که علیرضا تو فوق العاده ای پسر ادامه بده و در لحظه زندگی کن نه ترسی از آینده داشته باش و غمی از گذشته حرکت کن و برو جلو و به پشت سرت نگاه نکن…

    خدایا شکرت بابت همه این نعمت هایی که در اختیارم قرار دادی، خدایا من بدون تو هیچی نیستم دستم بگیر که بدون تو غرق در گمراهی هستم، به هر خیری از تو به من برسه فقیرم…

    برای هممون بهترین هارو آروز میکنم و امیدوارم همیشه لبمون خندون و تنمون سالم و جیبنون پر پول باشه الهی آمین الهی آمین الهی آمین…️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    ولی الله علوی گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    درود براستاد عباسمنش….اول صبح اخرین روز اردیبهشت ماه هدایت شدم به این فایل …وباتمام وجودم تک تک کلمات راشنیدم واحساس کردم .چیزی که دریافت کردم این بود که برای هدف جدید باید شخصیت جدید ساخت که نتواند به گذشته برگردد اگر هم بخواهد برگردد لایف استایل جدید اجازه بازگشت به آن راندهد .من از ثانیه های این فایل وفایلهای گوناگون فقط درس زندگی وتجربه اندوزی می آموزم جوری که درهیچ کتاب موفقیتی تابحال نخواندم ودرهیچ آموزشگاهی یاد نگرفتم ….وقتی که تمرکزم رابر موفقیت وهدف جدید به صورت لیزری می‌گذارم شرایط جدید ‌.امکانات جدید وادمهای جدید را خداوند سر راه من قرار می‌دهد تا به نتیجه برسم …واین ازقوانین بدون تغییر خداوند هست که تو بخواه تا به تو داده شود ….زیباترین وگرانقیمت ترین جمله انیشتن هم همین است که اگر خواستن باشد راهی وجود دارد….خوش به حال ما که در لحظه حال زندگی می‌کنیم واستاد بزرگ ما عباسمنش هست کسی که بادست خالی وتنهایی وباتوکل به خدا جهان خود وماراتغیر داد .خدایا ازبابت وجود استاد عباسمنش سپاسگذارم. خدایا سپاس خدایا سپاس خدایا سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: