هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی - صفحه 23

602 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    جمشید انوری گفته:
    مدت عضویت: 2302 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و همه دوستان عزیزم

    این پاره متن ها را از متن خانم شایسته عزیز در قسمت راهکار برای مسائل شما دوره جهان بینی توحیدی پیش خودم اسکرین شات گرفتم و نوشتمشون دوباره.

    ️بین شما و خواسته تان همیشه یک فاصله است اما این فاصله زمانی و مکانی نیست بلکه یک فاصله فرکانسی است و این فاصله با کنترل ذهن و رسیدن به احساس خوب پر می شود.

    ️این تنها بهایی است که باید برای خواست بپردازیم و اگر میخوای بدانی به خواسته ات میرسی یا نه به این سوال جواب بده که آیا این بها یعنی لذت بردن از مسیر را میتوانی بپردازی.

    ️و تکامل با زمان سنجیده نمی‌شود بلکه با فرکانس سنجیده می شود.

    ️زمان هایی که گول دانسته های مان را میخوریم در ظاهر فکر میکنیم در حال اجرای قوانین هستیم در حالی که اگر خوب نگاه کنیم متوجه می شویم که شیوه قبلی یعنی باورهای قبلی و عادات قبلی در این معادله ثابت مانده است.

    توانایی شما در رسیدن به احساس خوب رابطه مستقیمی با توانایی شما برای کنترل ذهن به منظور توجه به زیبایی و نکات مثبت هر موضوعی دارد توانایی شما در رسیدن به احساس خوب رابطه مستقیم دارد با زندگی در لحظه حال و رها کردن گذشته و نگران نبودن درباره آینده .

    اگر تلاش برای جهت دادن به ذهن برای توجه به نکات مثبت هر مسئله ای نمی تواند شما را به احساس خوب برساند یعنی در حال توجه به نکات منفی هستی و نه مثبت.

    اگر وقتی به خواسته هات فکر می کنی به جای امید آرامش و شور و شوق،احساس ناامیدی داری یعنی به جای توجه به خواسته در حال توجه به موانعی هستی که بر سر راه خواسته هایت هست و فکر می کنی نمی توانی از عهده اش برایی. و هیچ راه حلی برایش نداری.

    شما هنوز نتوانسته ای به احساس خوب برسی چون به شدت به خواسه هایت چسبیده ای و فراموش کرده ایم احساس خوب داشتن کلید کنار رفتن موانع و جاری شدن نعمات زندگیت است.

    شما احساس خوبی نداری،زیرا به جای شاکر بودن به خاطر امکاناتی که همین حالا می توانید برای آنها سپاسگزار باشی،نگران بدست نیاوردن خواسته هایی هستی که الان آنها را نداری حال آنکه فاصله بین تو و آن خواسته فقط با احساس خوب پر میشود.

    مدام در حال تمرکز بر ناتوانی از ساختن باورهای قدرتمند کننده هستی که لازمه رسیدن به خواسته است و متمرکز بر ناتوانی در باره حل مسائل پیش رویت شده ای و مدام در حال حساب و کتاب کردن و چرتکه انداختن درباره مسائلی هست که به نظر غیرقابل حل است و موانعی که عبور ناپذیر است و اقداماتی که غیرممکن به نظر می رسد و مسیری طولانی و دراز که بیش از حد توان است.

    شما با فکر کردن به خواسته به ناامیدی میرسی زیرا مهمترین موضوع برای شما داشتن خواسته ات است و نه لذت بردن از مسیر ساختن باورهای قدرتمند کننده و طی کردن مرحله به مرحله این مسیر با لذت.

    به همین دلیل لذت بردن از زندگی و احساس خوب داشتن را به زمانی موکول نموده ای که خواسته را داشته باشی. یعنی نمیخوای در لحظه اکنون زندگی کنی و داشته هایی که همین حالا داری را ببینی و به خاطر شان سپاسگزار باشی.

    فراموش کرده ای که خداوند در لحظه اکنون است خداوند نه در گذشته است و نه در آینده خداوند در همین لحظه است الهامات او و راهکارهایش برای مسائل همین لحظه و برای برداشتن همین قدم است قدمهای بعدی فقط پس از برداشتن این قدم از راه می رسد.

    اگر لذت همین لحظه را از خودت دریغ نکنی و به جای نگرانی از آینده و امکانات و موهبت های این لحظه متمرکز شوید و باور کنی خداوند و برکاتش فقط در لحظه اکنون وجود دارد آن وقت دیگر برکت هیچ لحظه‌ای را از دست نمیدهید. آن وقت درک می کنی که اگر هدف از داشتن هر خواسته‌ای تجربی لذت بیشتر است پس همین حالا لذت بردن را از مسیر این خواسته شروع می کنم. دوست عزیز یادت باشد باور ساختن هماهنگ شدن با خواسته یک مسیر لذت بخش است که باید با ایمان و توکل قدم به قدم طی شود. هیچ مسابقه ای در کار نیست وقتی از مسیر لذت میبری عجله داشتن برای رسیدن به مقصد مفهومی ندارد.

    بقول انیشتین که می‌گوید من هرگز به فکر آینده نیستم چون خودش به زودی خواهد آمد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2336 روز

      به نام الله مهربانم

      سلام به شما دوست عزیز

      چه متن خوبی رو انتخاب کردید که برامون بذارید

      چقدر این بخشش حال من رو عالی کرد

      « بین شما و خواسته تان همیشه یک فاصله است اما این فاصله زمانی و مکانی نیست بلکه یک فاصله فرکانسی است و این فاصله با کنترل ذهن و رسیدن به احساس خوب پر می شود»

      دقیقا همین اصل قانونه

      اینکه فاصله من تا خواستم، با حال خوبم، با آرامشم، با ایمانم و با کنترل ذهنم پر میشه

      و رییدن به خواسته باعث بذت بیشتر میشه، پس همین حالا لذت ببرم از داسته هام

      سپاسگذاری کنم بابتشون تا لایق دریافت خواسته ها و رسیدن به اهداف بزرگتر و بیشتر بشم

      تا قدر حالم رو ندونم، ارزش و لیاقت رسیدن به خوشبختی بیشتر رو پیدا نمیکنم

      این باید سراوحه هر اقدام و عمل و بتوری برای ما باشه

      متاسفانه گاهی فقط این موارد رو میخونبم اما عمل نکرده، فراموش میکنیم و دچار ناامیدی و دوری از مسیر درست میشیم

      میتونم یکساعت در این مورد بنویسم

      اما همین رو بگم که از کامنت شما خیلی لذت بردم و نکات ایاسی توی ذهنم جرقه زد

      سپاس بابت نوشتتون

      برای هممون سلامتی عشق آرامش و بودن و لذت بردن از حال رو آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نوشین گفته:
      مدت عضویت: 1185 روز

      سلام سپاسگزارم از کامنت بسیارتاثیرگذارتان.من اتفاقی دستم خوردوکامنت شما اومد روی صفحه گوشیم اما جمله به جمله حرفایی که زدین برای این لحظه من صدق میکرد و چقدر احتیاج داشتم این حرفهارو بشنوم منم برای خواسته ام همونطوری که گفتین چرتکه انداختم دیروز و میگفتم چرا 30 روزه عبارت تاکیدی میگم ولی هنوزباورهام شکل نگرفته.طبق فرمایشات شما متوجه شدم تواین یه ماه هرروز به یه بهانه ای احساسم خراب شده و …

      کامنتتون رو دوبار ازاول تاآخر خوندم و آخراش اشکم دراومد چون احساس میکردم خدا داره اززبان شما این حرفارو بهم میزنه و هدایتم میکنه که ناامید نشم بلکه احساسمو خوب نگه دارم تا نتیجه نهایی رو ببینم.

      من اسکرین شات گرفتم از کامنتتون تا توی دفتر یادداشتم که نکات مهم کامنت دوستان رو مینویسم یادداشت کنم.سپاس ازشما ⭐⭐

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2336 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم، مریم شایسته نازنین و دوستان همراهم

    باید بارها و بارها خداوند رو شکرگذار باشم که امروز هم فرصت و لیاقت این رو داشتم که بیام در این سایت الهی و فایلی ببینم و حس فوق العاده مثبتی ازش بگبرم و براش بنویسم با هدایت خداوندم که همراه همیشگی همه ماست در هر لحظه و در هر حال

    الهی شکرت بابت وجود استاد عباسمنش که همواره وجودش مملو از خیر و برکت هست و واقعا اشاعه میده راه و روش خوب بودن، خوب فکر کردن و خوب زندگی کردن و با کلامی ساده و آسان با نتایج عالی و واقعی به ما یاد میده که مسیر درست کدومه، مسیر نتایج عالی و اتفاقات عالی کدومه و دیگه این ما هستیم که بخوایم گوش بدیم و اون راه رو بریم یا نه

    اول باید یه تحسین جانانه کنم این باشگاه فوق العاده حرفه ای که واقعا سفر چند مدت پیش شما باعث شد که شما بهش هدایت بشید و چقدر که من ذوق میکنم از دیدن این باشگاه

    اون پیام JUDGEMENT FREE ZONE چقدر به من حال خوبی میده که: آقا، تو هر وزن و شیپ و اندامی که هستی بیا اینجا و استرس و ناراحتی و عذاب وجدان و از این حرفا نداشته باش، اینجا هیچ کسی، دیگری رو قضاوت نمیکنه و اینجا همون جایی هست که همیشه دنبالش بودی

    چقدر لذت میبرم از اون رنگ بنفش خوشکلی که همه دستگاهها دارن

    چقدر حس مثبتی رو ایجاد میکنه

    اصلا به آدم انگیزه میده که هی ورزش کنه

    یعنی اگه برای توی این باشگاه و این همه دستگاه حرفه ای با این رنگ و هارمونی زیبا رو ببینی و حوصله نداشته باشی و تنبلیت بیاد، کلا اونقدر انگیزه میگیری که دیگه کسی نیست جلو شما رو بگیره برای ورزش نکردن…. ههههههههه

    الهی شکر که این همه نعمت و فراوانی میبینم

    از هر دستگاهی شاید تا 30 تا اونجا هست که کسی نخواد توی صف بمونه و همه میتونن از هر دستگاهی هر تایمی که بخوان استفاده کنند و البته بقیه امکاناتش روهم که شما و مریم جون توی مستند سفر به دور آمریکا بهمون نشون دادید و من کلی تحسین کردم و اون همه ثروت و امکانات عالی رو با حال خوب دیدم و واقعا دلم میخواد به چنین باشگاهی هدایت بشم و آهنگ های دلخواهم رو بذارم توی گوشم و تمرکزی فقط روی خودم کار کنم…. به به چه حس خوبی داره حتی تجسم کردنش……

    ای جانم به این اندام زیبای شما

    استاد من شما رو همیشه بابت تک تک نتایج فوق العادتون تحسین کردم و میکنم و حتی توی دوره 12 قدم هم دقیقا اون تعهدی کهدادید و لباستون رو بیرون آوردید رو هم دقیقا یادمه که با چه تمرکزی نگاه کردم و چقدر توجه میکردم که شما در هر قدمی چه نتیجه ای میگیرید و از لحاظ اندامی چطور تغییر میکنید

    حقیقتا این اندامی که حالا دارید رو هیچ زمان تصور نمیکردم چون میدیدم شما خیلی اهل خوردن غذاهای خوشمزه و کربوهیدراتی هستید و این هدف رو حقیقتا کمی دور از تصور میدیدم اما شما باز هم، باز هم مثل همیشه گل کاشتید و کاری کردیدو نتیجه ای رو گرفتید که شاید هر نشدنی ای رو در ذهن همه ما ، ممکن کرد

    یعنی واقعا وقنی فایلای قبلی شما رو میبینم و با حالا مقایسه میکنم واقعا بارها تحسینتون میکنم و لذت میبرم از اینکه اینقدر متعهد هستید

    اینقدر عاشق مسیرتون هستید

    اینقدر انگیزه دارید و تا بهش نرسید کوتاه نمیاد

    و مهمتر اینکه برای اون هدفتون، اقدامات لازم رو انجام میدید اما واقعا زجری نمیکشید

    آخه من خودمم الان در همین مسیر هستم

    امروز 1 سال و 2 ماه و 7 روزه که من در مسیر قانون سلامتی هستم

    استاد حالا که من هم در این دوره هستم میبینم و درک میکنم که این لاغر شدن و این وزن کم کردنه اصلا عجیب نیست چون من خودمم خیلی نتایج عالی گرفتم

    من از وزن 66 کیلو به حدود 51 رسیدم اما در حال حاضر 55 هستم و بسیار خوش اندام و سبک و سرحال هستم

    اصلا فکر نمیکنم زمانی وجود داشته که من مدل دیگه ای زندگی میکردم

    استاد من روز اول دوره، به خودم تعهد دادم، در دفترم نوشتم و به خدای خودم تعهد دادم که میخوام این دوره رو 1 سال ادامه بدم

    شما گفتید یه تعهد 6 ماهه اما من تعهد 1 ساله دادم و چقدر شادم از این تعهد

    من در مورد این مسیر با جاریم صحبت کردم و برادرم چون این دو نفر هم کاملا با شما اشنا هستن و هم خودشون دنبال یه مسیر این مدلی بودن و هستن

    یعنی تعهد من هم نوشتنی بود و هم گفتنی، هم به خودم، هم به خدا و هم به افرادی که در این مسیر بودن و من رو قضاوتی نمیکردن که من رو سرخورده کنن و البته این رو بگم که وقتی یه نفر شروع به تغییر میکنه ، خیلیا حتی نزدیکترین افراد زندگی انسان، امکان داره قضاوتش کنه اما مهم اینه که تو، چقدر اون هدف و رسیدن بهش برات اهمیت داشته باشه

    خیلی جالبه، من پارسال چند روز قبل از این دوره، اسم سالم رو گذاشتم سال ” ثروت و سلامتی” و جالب ترش اینکه چند روز بعدش دوره قانون سلامتی اومد و من تهیش کردم و چقدر برام نتایج عالی در هر جنبه سلامتی درونی و بیرونی داشت و پارسال از لحاظ مالی هم من بسیار موفق بودم و خیلی تجربه های مثبت و جدیدی توی کارم بدست آوردم و میتونم بگم من نام درستی رو برای سالم انتخاب کردم و باید بگم که امسال رو هم ادامه همون سال قبلم، دارم کار میکنم و پیش میرم، چون تکامل در هر زمینه ای میتونه ما رو به نتایج قطعی تر و دائمی تری برسونه و من برای هر لحظه این مسیر ثروت و سلامتی، انگیزه و شوق بسیار زیادی دارم

    الهی هزاران بار شکرت

    و چه زیبا گفتید که موفقیت انسان، بهمون یاد میده و می فهمونه که از کدام مسیر رفتی که به این موفقیت رسیدیم و اون رو عادت زندگیمون کنیم

    مثلا همه به من میگن تا کی میخوای این مدلی غذا بخوری و من میگه تا همیشه…

    یعنی تصورشون بر اینه خب تو که خیلی سالمی، لاغر و خوش اندام که هستی پس دیگه چرا داری این مدلی غذا میخوری؟؟

    و البته باید بگم که من جواب خاصی بهشون نمیدم چون خودم میدونم چرا توی این مسیرم

    جون میدونم که نتایج واقعی، با تکرار و ادامه دادن بدست میاد و اگر بخوای به مسیر قبلت برنگردی با ید این مسیر درست رو ادامه بدی

    مگه میشه بگی خب من ماه پیش برای فلان درسممطالعه ردم و نمده خوب گرفتم و دیگه الان نیاز ندارم….

    نتایج، به اقدامات ما ربط دارن

    هر چی بخوایم خوب تر باشیم باید خوب تر عمل هم کنیم … حالا در هر زمینه ای…. در هر هدفی و برای هر موفقیتی…. من اینو از شما یاد گرفتم و سعی میکنم واقعا سعی میکنم همیشه انجامش بدم

    و وقتی ما نتیجه میگیریم، واقعا برای بقیه الگو میشیم

    خود من برای سبک غذا خوردنم چقدر الگو شدم

    اصلا یه عده ای سبک غذا خوردنشون تغییر کرد که من باور نمیکردم، حالا نه 100% ولی تا حد زیادی و خیلی هم سعی میکنن از من مشاوره بگیرن و انگار من رو باور دارن که من با مسیر درست هدایتشون میکنم اما قطعا تا کسی هدفش واقعی و قلبی نباشه، نتایجش هم خیلی قوی و پایدار نخواهد بود

    و خداوند و نقش همیشه پررنگش رو نباید فراموش کنیم

    وقتی من پارسال نوشتم ثروت و سلامتی اهداف اصلی سال 1401 من هستند، واقعا برای سلامتی هیچ ایده خاصی نداشتم اما برای ثروت تا حتی ایده و برنامه داشتم و خداوند برای سلامتی، من در دوره قانون سلامتی قرار داد و برای ثروت هم راهها و مسیرهای متفاوتی ایجاد شد و امسال که دیگه خیلی بیشتر دارم هدایت میشم و داره نتایج خیلی خوبی برام اتفاق میفته که ان شاالله قطعا بعدا بیشتر ازشون مینویسم

    و استاد خود شما هم مسیرتون خیلی تکاملی بود و خیلی هم پرانگیزه بودید و الان در وضعیتی هستید که اینقدر بدن سالمی دارید

    اینقدر پرانرژی هستید

    اینقدر با حال عالی وزنه میزنید و میشه درک کرد که چقدر قلبا این کار رو دوست دارید و حالا که اندام خودتون و سلامتی درونیتون رو هم میبینید، شوق و ذوقتون خیلی هم بیشتر میشه

    یعنی واقعا نتایج، ما رو هدایت میکنن به سمت ادامه دادن و تکرار و تمرین و بعد نتایج بیشتر و بعد ایمان و تعهد قوی تر و بعد اعتماد به نفس بیشتر و سپاسگذاری بیشتر و دوباره ادامه دادن و نتایج بیشتر و این سیکل، هی ادامه پیدا میکنه و این میشه دقیقا همون لایف استایل ما، که سبک درست زندگیمون هست ، همون پکیج عالی خوشبختی که شما همیشه و در هر فایلی در موردش صحبت میکنید و بهش اشاره میکنید

    سپاس بی نهایت از شما

    سپاس فراوان از علی آقا استاد عزیز فیتنس ما در دوره قانون سلامتی که من ایشون رو هم خیلی تحسین میکنم و چقدر زیبا خداوند افرادی که هم مدار هستن رو در کنار هم قرار میده و باعث میشه که اونا رشد کنند و باعث رشد همدیگه و پیشرفت و بهبود اطرافشون بشن

    با عشق فایلاتون رو میبینم

    با حال عالی و ایمان و تعهد، مسیر درست رو در زندگیم ادامه میدم دنیا دنیا عشق و سلامتی و آرامش و حال خوبو ثروت های بی انتها رو برای هممون آرزو دارم

    تا بعد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2400 روز

    به نام خدا سلام

    سلام استاد بی هایت ارزشمندم

    استاد خیلی خیلی دوستتون دارم

    شما عشقید عشق

    قدم اول

    انتخاب هدفی واضح ومشخص

    مهمترین چیزی که این روزها نیاز دارم و به نظرم اولویت اصلی زندگیم هست و اگه به این هدف برسم می تونم به بی نهایت هدف دیگه هم برسم

    درمان کج خلقی، درمان اضطراب، درمان استرس. تنظیم هورمونهام تا دیگه هورمون هام بهم نریزه

    چرا این هدف مهمه چون؟ من هر وقت هدفی میذارم مثلا هدفم کار کردن روی قانون سلامتی و خیلی خوب پیش میرم ولی وقتی نزدیک پریودم میشه کلا روحیه ام بهم میریزه و خیلی زود عصبی می شم و دعوا می کنم و تخریب میشم و دیگه نمی تونم بلند بشم و خودم رو هم خیلی سرزنش می کنم این باعث شده که خیلی از اهدافم دور بشم. و بی هدف زندگی کنم و این بی هدفی منو دیوانه می کنه هیچ چیز توی دنیا بدتر از بی هدفی برای من نیست وقتی هورمونهام بهم میریزه نمی تونم ذهنم رو کنترل کنم و کنترل ذهن خیلی واسم سخت میشه و چون نمی تونم ذهنم رو کنترل کنم و دست به کارهایی میزنم که نباید بزنم و یا تعهدم رو زیر پا میذارم و این تعهد شکنی منو تخریب می کنه و باعث میشه که بترسم از هدف گذاری چون وسط کار روزی پیش میاد که من نمی تونم به تعهدم عمل کنم و خیلی اذیت میشم.

    در قدم اول استاد گفتن که باید به یک سری افراد مناسب بگیم که من همچین هدفی دارم و می خوام بهش برسم. ولی تو اطرافیانم کیا هستن که مناسبن؟ همسرم؟ نمی دونم

    به نظرم مناسب ترین افراد اعضای خانواده صمیمی عباس منش هست ولی به نظرم این تعهد دادن به این افراد چون نمی بینمشون زیاد تاثیرگذار نباشه.

    خدایا خودت بگو که باید به کیا تعهد بدم؟

    قدم بعدی رو هم برمیدارم و ایده ای که الان به ذهنم می رسه عمل کردن به دوره قانون سلامتی هست خدایا همین جا ازت می خوام منو برای رسیدن به هدفم کمک کنی و هدایتم کنی.

    اولین نتیجه ای که این هدفمندی برای من داشته اینه که امروز که روز اوله بی نهایت حالم خوبه و اینکه هدفمند روزم رو شروع کردم بی نهایت حالم خوبه و باید به نتایج خیلی کوچیک رو هم ببینم و تایید کنم و خودمو تحسین کنم

    خیلی مهمه که چک آپ فرکانسی ام رو حتما بنویسم و گاهی اونو بخونم و به خودم یادآور بشم که این مسیر باعث شده من به این نتیجه برسم و برای این که نتایجم پایدار و روز به روز بزرگتر بشه باید ادامه بدم تا تبدیل بشه به عادت این خیلی مهمه.

    سعیده اگه الان تونستی ی خونه فوق العاده رهن کنی که هرکس می بینه شگفت زده میشه اگه درآمد همسرت روز به روز بیشتر میشه و تو هم درآمد داری هرچند کمه ولی داریش

    این همش نتیجه کارکردن های قبلیته و اگه می خوای ادامه پیدا کنه باید به راهی که استاد گفتن ادامه بدی باید بشه جزئی از شخصیتت

    اگه ادامه ندی نتایج خوب هم از بین میره. فکر کن از اون بالا بیفتی زمین و چقدر زجر آور و من قبلا این تجربه رو داشتم که از بالا با مخ خوردم زمین و چقدر دردناک بود.

    من باید اهرم رنج و لذت رو توی ذهنم خوب بذارم عمل به قانون سلامتی مساوی با خوشبختی و ثروت و سلامتی و آرامش و شادی و زیبایی

    و عمل نکردن مساوی با جهنم هم توی این دنیا و هم جهان آخرت

    و چقدر لذت بخشه که بشی الگوی دیگران و این همون باقیات و صالحات هست و چه معامله خوبی دو سر برده این که تو به هدفت می رسی و کمک می کنی به دیگران با یک تیر دوتا نشون میزنی و مهم ترین احساس اینه که بدونی توی زندگی دیگران تاثیر مثبت داری. الگو بشی برای خواهرات و پدرت بهت افتخار کنه و خودت به خودت افتخار کنی

    خدایا منو به این مرحله برسون

    از بچگی آرزوهای بزرگی داشتم و دوست نداشتم آدم عادی باشم بخاطر همین همیشه شاگرد اول کلاس بودم و برای کنکور هم خیلی تلاش کردم، من روزی 18 ساعت هم درس می خوندم و هر کاری که لازم بود انجام بدم تا تو کنکور بتونم دانشگاه صنعتی شریف رو بیارم رو انجام میدادم. الان که فکر می کنم علت اون همه تلاش این بود که تونسته بودم اهرم رنج و لذت رو توی ذهنم خیلی خوب جا بذارم. برای من اون روزها درس نخوندن و قبول نشدن توی کنکور مساوی بود با مرگ و این باعث شده بود حتی توی حمام هم درس بخونم. و اگه می خوام الان هم توی این هدفم موفق بشم باید خیلی روی اهرم رنج و لذت کار کنم. من اون موقع به سختی کار نگاه نمی کردم فقط به نتیجه توجه می کردم این که اگه قبول بشم چی میشه. الان هم باید فقط نتیجه رو ببینم و خودمو ببینم که بهش رسیدم و چقدر خوشحالم

    اون موقع ها خیلی ارتباطم با خدا قوی بود و همش ازش کمک می خواستم

    اون موقع ها خیلی خودم رو تشویق میکردم و خودمو سرزنش نمی کردم

    اون موقع از اطرافیانم هیچ الگویی نداشتم ولی ایمان داشتم که میشه. ولی الان کلی الگو دارم از افرادی که تونستن بیماری های لاعلاج رو درمان کنند پس من هم می تونم بیماریم رو درمان کنم.

    فقط باید استمرار داشتت

    خدایا خودت کمکم کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1808 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد گرامی، خانم شایسته شایسته و دوستان عزیزم، بنده اعلام میکنم که از امشب سیگار رو ترک کردم، به همین سادگی، مثل وقتی که تصمیم میگیری بپری جای عمیق استخر اونم واس اولین بار و کلی نجوا سراغت میاد که نزاره ولی همش یه وهمه که مثل سطح آب با پریدن در دل ترست اونو از هم میشکافی و به عمقش نفوذ میکنی، برنامه ای هم که ان شاالله درنظر دارم برای اینکه پای این تصمیم بمونم نوشتن مضرات سیگار و منافع ترکش و خلاصه اهرم رنح و لذته… سوای تمام تاثیرات این تصمیم بزرگترین تاثیر اون در زندگیم اینه که نه گفتن به ذهنو یاد میگیرم، مزیت دیگش یادگیری استمرار در پیمودن مسیره که هیچ وقت عقب گرد نکنم و دوباره سیگار نکشم و اینکه یاد خواهم گرفت وقتی برای موضوعی مثل سیگار نجواهامو کنترل کنم و اسیرشون نشم و ذهنمو مدیریت کنم قطعا برای اهداف بزرگتر هم به فضل الهی خواهم تونست…بزرگترین خواستم اینه که یاد بگیرم مثل لاکپشت که با اون سطح از توانایی بخاطر استمرار موفق شد خرگوشو شکست بده بدون اینکه وابسته به ویژگی ها و توانایی هام باشم با استمرار در مسیری که به درست بودنش ایمان دارم به هدفم برسم و این توانایی رسیدن و دستیابی به اهداف و زدن تیکشونو و اینکه کاری رو نصفه نیمه رها نکنم در ناخودآگاهم تثبیت کنم ان شاالله. به امید موفقیت و توفیقات روز افزون برای همه شما عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1174 روز

    سلام بر استاد مهربان

    درود بر دوستان خوب خودم

    خوشحالم که در حال شنیدن و گوش دادن به این فایل ارزشمند هستم

    چقدر نکته های عالی را استاد در این فایل برای ما در حال باز گو کردن هستند

    هدف داشتن یکی از مهمترین رکن های اساسی موفقیت در هر موردی است و باید برای خودم هدف انتخاب کنم تا بتوانم براحتی و به خوبی قدم بردارم

    در ضمن یادم باشد که قدم به جلو بردارم این قدم یک قدم دیگر را برایم مشخص می کند و این مهمترین اولویت در زندگی باید باشد

    دوره دوازده قدم یکی از بهترین دوره های است که من در حال حاضر در حال شرکت کردن در آن هستم و واقعا برای من کلی الگو و کلی حس و حال خوب در بر دارد

    مشخص بودن هدف و مسیر و دانستن آین نکته که می دانی که چه می خواهی و قراره که چه کارهایی را انجام بدهی این یک رمز پیروزی و موفقیت است

    درس های عالی من از دوره دوازده قدم یاد گرفتم و این هدف گذاری واقعا برای من مفید و عالی بوده است

    مطمین بودن از هدف خودم و داشتن این جرات و جسارت که آنرا برای همه بازگو کنم این یکی از بهترین راهکارهایی است که انگیزه می شود برای من در زمانی که سست می شوم این خود یک انگیزه و عاملی می شود برای حرکت کردن

    دوم از خدای مهربان همیشه کمک بخواهم و همیشه از او کمک بگیرم و او را یار و یاور خودم بدانم

    سوم اینکه وقتی که من از یک هدف نتیجه می گیرم این نتایج که برایم به وجود می آید کمک می کند به من که مسیر را ادامه بدهم

    مثل همان گلوله برف که کم کم بزرگ می شود و من را بزرگ و بزرگ تر می کند

    این یکی از بهترین و مهمترین نکته هایی است که من در این فایل یاد گرفتم

    همیشه باید نتایج قبلی خودم را برای هدف های بعدی یک الگو کنم و از آن برای هدف های بعدی خودم کمک بگیرم و در قدم بعد باید در مسیر خودم استقامت داشته باشم و از همه عالی تر اینکه هر روز باید بهتر باشم و همان مسیر که در آن موفق شده ام را فراموش نکنم و قدم به قدم جلو بروم و مسیر خودم را ادامه بدهم

    این همان رمز موفقیت برای من است و در نهایت من باید پایدار باشم تا بتوانم بخوبی و راحتی به موفقیت های خودم برسم

    مسیر موفقیت خودم را فراموش نکنم

    ممنون از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محمد حسین اقاوردی گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    به نام مطلقا خوبی آفرین هستی

    اول از همه از اعماق وجودم تشکر میکنم از استاد عباسمنش عزیز که فرصتی رو برامون فراهم کرد تا در مورد دستاورد های خودمون اندکی فکر بکنیم ،

    همه ی ما واقعا در طول زندگیمون شاهد دستاور ها و موفقیت های بزرگی بودیم اما چرا به آسانی فراموش میکنیم عجیبه ، در اینکه لحضه ای به پیشینه ی موفقیت ها نه چیز دیگه فقط به مدت چند دقیقه فکر بکنیم ، یک نوع عبادته خالصانه است .

    بنده به مدت یک سال و 4 ماه به طور پیاپی سیگار (2 روز یک پاکت) و به طور پراکنده حشیش و گل مصرف میکردم ، و این مسأله من رو روز به روز افسرده بی حال پوچ نگر و عصبانی میکرد .

    منی که دیگران رو با حکمت های فلسفی هدایت میکردم ( چون هم فلسفه رشتم بود و هم حکمت زندگیم )و برای خودم رسالتی تعیین کرده بودم که من از طرف خدا وظیفه دارم تا دنیارو از حکمت پر کنم ،تا مردم رو به سوی سعادت هدایت بکنم .

    اما وقتی یک نفر سیگار و مواد مصرف میکنه ذهنش ناخودآگاه به فنا و بدبینی و باخت تمایل داره .

    همیشه خاطره ها و احساسات قدیمی رو دوست داشتم ، بعضی بو ها و عطرهایی که منو یاد بچگیم مینداخت ، قهقهه ها ریسه رفتن ها ، همه ی اون احساسات خوب داشتن محو میشدن و من تنها خودم رو مقصر میدونستم ، از این که مثل یه آب راکد دارم میگندم ، دریغ از هیچ حرکتی به سوی خواسته هام یا موفقیت .

    فهمیدن تنها راه رسیدن به موفقیت و خواسته هام ترک سیگاره و مواد ، با وجود موجی از باور های مریضی که خودم برای خودم درست کرده بودم ، مثل ، من خیلی استایلم به سیگار میاد ، منم مثل احمدشاملو باید فاز سیگار بگیرم تا بهم الهامات بشه ، اصلا بعضی ها از قیافشون معلومه باید سیگاری باشن اون منم و هزاران باور مریض دیگه که باید اول از شر اونا خلاص میشدم .

    بارها اراده کردم همت کردم تا سیگار و حشیش رو ترک کنم اما هر بار با یک ضعف باوری میباختم .

    یک بار از شدت عصبانیت دستم رو بریدم تا عهد ببندم دیگه اینکار رو نکنم ،

    یک بار به مدت یک ماه پیاده از قم تا بندرعباس سفر کردم ، روزه گرفتم ووو اما هیچکدوم در مقابله با باور ها و لذات سیگار و گل دوام نیاورد.

    اما من اهدافی داشتم که باید بهشون میرسیدم ،

    خوشبختانه سال ها بود استاد رو میشناختم و بین تمام کوچ های ایرانی و خارجی صدای ایشون من رو هیپنوتیزم میکرد ،

    برای بار چندم دوباره همتم رو قوی کردم اما این بار جور متفاوتی ،

    سه روز تمام روی باور هام حتی الگو های شخصیتی خودم کار کردم همچنان که کلیپ های استاد رو گوش میدادم ، و تمام درز های فکری و نقص های باوری خودم رو درست کردم تا اینکه تبدیل به یک نظام فکری شد ،

    یک تقویم 70 روزه طراحی کردم (طبق گفته ی بعضی کوچ ها 70 روز تمرین زندگی یک انسان رو متحول میکنه ) که توش 10 تا هدف داشتم ،

    رسیدن به روزهای 3 ،5، 10، 20 ، 30 ، 40 ، 50 ، 60 ، 70

    هدف اول رسیدن به روز 3 بود که اگر من میتونستم تا روز سوم سیگاری مصرف نکنم ، ورزش بکنم ، غذای گیاهی و به اندازه بخورم و هر روز سعی کنم جوک تعریف بکنم موفق خواهم بود و با این موفقیت باید به خودم یک پاداش بزرگ میدادم تا ارزش همتم رو درک بکنم چون 3 روز ترک کردن یعنی 50 درصد مسیر موفقیت .

    امروز روز 30 ام هستم و دلیل اینکه این بار واقعا تونستم دوام بیارم ،

    _تغییر عمیق باور هام نسبت به مشکل ،

    _تغییر بنیادی لایف استایلم ( برای تغییر یک چیز باید همه چیز رو تغییر میدادم)

    _ایجاد انگیزه ی درونی نه بیرونی ( انگیزه ی درونی مثل اینکه دوباره بتونم از اعماق مغزم بوی گل ها و میوه هارو حس کنم بتونم مثبت و سریع فکر کنم بتونم انگیزه ی خوبی برای دیگران باشم (بنده معلم هم هستم))

    _برام مهم نبود که نکنه موفق نشم چون اگر 100 بار هم تلاش بکنم و نشه 101 بار تلاشم میکنم تا بشه ،

    _هر روز از بابت دستاورد هایی که دارم یا به اصطلاح موفقیت های جزیی ام لذت میبرم و شکرگذاری میکنم .

    از امروز احساس میکنم هیچ کار نشد نداره کافیه بخوای و بقول استاد تمام چشم انداز و تمرکزت روی اون هدف باشه

    همین حالا هم دوبار این متن رو پاک کردم و از اول نوشتم چون احساس میکردم لایق گفتن نیست و اینکه نکنه دوباره به عادت های قبلیم برگردم

    اما امروز بیشتر از هر روز دیگه محکم و جدی هستم روی اهدافم .

    به قول استاد شاد و خوش و خرم باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    محمدرضا بهبودی گفته:
    مدت عضویت: 2308 روز

    بنام خدای مهربونم ک هر لحظه در حال هدایت کردن من ب سمت خواسته هام هست اونم ب سادگی براحتی کاملا طبیعی و با عزت

    سلام ب بهترین ها

    بهترین استاد دنیا استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته و مهربون و تک تک اعضای خونواده صمیمی و موفق عباس منش

    الهی صدهزار مرتبه شکرت برای اینکه بازهم فرصت تجربه احساس خوب رو دارم فرصت دیدن زیبایی ها و خواسته هام فرصت قوی تر کردن باورهام با دیدن الگوی مناسب

    اول اینکه واقعا و از صمیم قلبم تحسینتون میکنم استاد عزیز بخاطر این همه تغییری ک با قانون تکامل ایجاد کردید و در واقع خلقش کردید

    این بدن و اندام فوق العاده ، عضلانی قوی سلامت و پر انرژی

    این همه تغییری ک ن تنها سودش ب خودتون رسیده بلکه میلیون ها نفر از نتیجه شما دارن استفاده میکنند و دارن ثروت میسازن اونم ثروت های خیلی خوب توی زمونه ای ک خیلی ب این مسئله سلامتی و تناسب اندام نیاز هست و داره توجه میشه

    واقعا از شما سپاسگزارم

    از علی آقای عزیز و خوش اندام هم واقعا سپاسگزارم

    ک با شما همراهی میکنن

    استاد من خواستم ک عمل کنم ب آموزش هاتون توی این فایل فوق العاده

    اول ذهنم شروع کرد ب مقاومت ، ک ن ، نمی‌خواد

    اصلا برای چی باید ب دیگران بگی هدفت چیه ؟!

    دلیلی ندارد ک بخوای بگی!

    اصلا خود استاد توی دوره راهنمای عملی گفتن ک ؛ شاید بهتر باشه ک ب دیگران نگید چ هدفی دارید و شاید اگه سورپرایز کنید بهتر باشه

    ذهنم شروع کرد ب گفتن این نجواها

    اما من دیگه یاد گرفتم ب لطف خدا ک باید برخلاف مقاومت ذهنم گوش کنم و عمل کنم

    و یاد این صحبت ارزشمند شما افتادم ک فرمودید ؛ من افتخار میکنم ب این موضوع ک ، مثلاً قبلاً فلان حرف رو زدم در مورد یک موضوعی و الان نظرم تغییر کرده

    نکته اش اینجاست ک ؛ منظور از تغییر این نیست ک کلا نظرتون و ایده تون در مورد اون موضوع و اون شیوه عوض شده باشه 180 درجه ، ن ، بلکه تغییر ب معنای بهتر شدن و کامل تر شدن و کارا تر شدن هست

    یعنی تغییری ک این روند خلق نتایج رو داره بهبود می‌بخشه ، و سریع تر و راحت تر و قوی تر می‌کنه

    همون تغییری ک قانون جهان هست

    تغییری ک هر روز داره اتفاق میوفته و این موضوع کاملا طبیعی و نیاز هست و خیلی هم زیباست

    همون قانون تغییری ک ما باید خودمون رو باهاش هماهنگ کنیم تا بتونیم پیشرفت کنیم

    مثل مغازه داری ک ب شیوه قدیمی و سنتی داشته ی عمر کار می‌کرده و الان هم ب هر دلیلی داره ب همون شیوه عمل می‌کنه و پیش میره

    در واقع اون داره پسرفت می‌کنه ،پیش نمیره

    چون خودش رو نخواسته با قانون جهان هماهنگ کنه و نتیجه این میشه ک صددرصد کسب و کارش از بین می‌ره

    بدون هیچ احساس دلسوزی یا ترحم

    و این اتفاق حتما میوفته چون کاملا طبیعیه

    چون قانون جهان اینه

    چون اگه میخواییم ک کمترین مقاومت و اصطحکاک رو با جهان و قوانینش داشته باشیم ، باید قوانینش رو یاد بگیریم و خودمون رو باهاش هماهنگ کنیم

    خواستم این نکته رو بگم ک هم برای خودم و هم برای بچه ها بهتر جا بیوفته و نگاهمون و درکمون ب قانون تغییر بهتر بشه

    چون اگه همین قانون تغییر رو اگه بهتر و کامل تر درکش کنیم ، ی سری مقاومت ها و افکار و فرکانس های نامناسب و مخالف با خواسته هامون ب مرور کمتر و کمتر میشن

    و ی سری از درگیری های ذهنی مون ب مرور حل میشن و نتیجه اش طبیعتاً آرامش بیشتر و تجربه زندگی راحت تر و لذت بخش تر هست

    بعد این فکر اومد توی ذهنم ک ب خواهر عزیزم ک خیلی از لحاظ فکری ب هم نزدیک هستیم بگم

    و اتفاقا خداوند هم طبق قانون شروع کرد ب هدایت کردن و خواهرم خودش اومد پیشم و شرایط برای عمل کردن مهیا شد و جاتون خالی دوتا چای تازه دم با بیسکوییت آورد و نوش جان کردیم و منم از فرصت استفاده کردم و هدف اصلی امسالم رو ب خواهرم اعلام کردم با قدرت و وضوح

    میخوام این نکته رو بگم ک ؛ این فرصت ها هر وقت ک واقعا بخواییم ب ما داده میشن ، اما مهم اینه ک پا روی ترس مون بزاریم و از این فرصت هایی ک هر روز و هر لحظه ب ما داده میشن از سخاوت و فضل خداوند استفاده کنیم

    و واقعا احساس خوبی دارم ک عمل کردم ب آموزش های استاد عزیزم

    دومین عملی ک انجام دادم این بود ک ؛ من در مورد همین هدف مهم و با اولویت امسالم ، ی ایده ای داشتم ک مدتها بود بهش فکر میکردم ک انجامش بدم یا ن

    و فکرم این بود ک از این راه و این ایده میتونم ب هدفم نزدیک تر بشم

    کاری ک کردم اینه ک اون ایده رو کلا از ذهنم پاک کردم و حتی دسترسی ب اون ایده رو هم از توی گوشیم حذف کردم ، با این طرز فکر ک ؛ من دست خداوند رو باز می‌زارم برای اینکه منو از بی نهایت مسیر ب هدفم برسونه و سعی کردم ذهنم رو باز بزارم

    و اهرم رنج در مورد این فایل اینه ک ؛ اگه من هرروز روی خودم کار نکنم و ب این هدفم نرسم باعث میشه ک زندگی من همش سینوسی باشه و هی برم بالا و بیام پایین و واقعا هم این موضوع بشدت برای من رنج آوره ک روی خودم کار کنم و ی مدت برم بالا مثلاً از لحاظ روابط یا موضوع وضعیت مالی و بعد رها کنم ب این معنی ک دیگه روی خودم کار نکنم و برگردم ب شیوه قبلیم و مثل یویو بشه زندگیم و این یعنی رنج و عذاب برای من

    و اهرم لذت در مورد این فایل همون‌طور ک خودتون گفتید اینه ک ؛ اگه من ب این هدفم برسم ، ن تنها من از این هدفم سود میبرم و لذت میبرم

    بلکه الگو میشم برای اطرافیانم ، حتی برای همون ی نفری ک من هدفم رو براش اعلام کردم

    و اون فرد با دیدن نتیجه ی من ، خدا می‌دونه ک چقدر عزمش جزم و باورش قوی و اراده و ایمانش تقویت میشه ک ؛ اگه برادرم تونسته ، پس منم میتونم و منم بیام از همین مسیر استفاده کنم برای رسیدن ب هدفم

    و این یعنی رشد و گسترش جهان

    و بازهم از شما استاد عزیزم و مریم جان شایسته سپاسگزارم ک بانی این همه نتیجه ، رشد و گسترش جهان هستید

    خدای مهربونم رو واقعا سپاسگزارم ک این فرصت عالی رو ب من عطا کرد از فضل بینهایت و رحمت همیشگی خودش

    برای هممون آرزوی سلامتی شادی ثروتمندی و سعادت در دنیا و آخرت رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سپیده آقایاری گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    سلام استاد عزیزم

    خدا رو شکر میکنم بابت استاد درجه یکی مثل شما که انقدر خوب نکات رو طبقه بندی میکنه، با مثالهای واضح توضیح میده که راحت تر درک کنیم و در آخر هم به زیبایی جمع بندی میکنه تا تو ذهنمون بمونه. واقعا تحسینتون میکنم و به درستی که لایق استادی هستین.

    من از فروردین سال 1401 با شروع دوره دوازده قدم برای اولین بار در زندگیم به طور جدی هدفی رو از اول سال برای خودم انتخاب کردم و اون هم موفقیت و پیشرفت کاری بود. پارسال از نظر کاری بسیار پیشرفت داشتم و نتایج زیادی گرفتم، از مالی گرفته تا شخصیتی و بالا رفتن اعتماد به نفسم.

    اولین چیزی که باعث موفقیتم شد این بود که متمرکز شدم رو هدفم و هر چیز حاشیه ای رو حذف کردم.

    کاری که من انجام میدادم در واقع مطرح کردن مشخص هدفم بود و هر روز از خداوند یه اتفاق در اون زمینه میخواستم.

    خب در واقع کار من بازرگانی و فروش هست و من هر روز از خداوند مشتری میخواستم و خداوند هر روز مشتری ها رو به سمت من روانه میکرد بدون اینکه من کار خاصی انجام بدم و تبلیغ یا هزینه ای بکنم.

    تو اون مدت خیلی خودم رو تشویق میکردم. یعنی اگه یه نتیجه میگرفتم به خودم جایزه میدادم و خیلی لذت میبردم از اون نتیجه و همینطور اتفاقات بعدی و بعدی رخ میدادن.

    این روند ادامه داشت تا زمانی که در قدم 6 و 7 شما در خصوص اهمیت مهاجرت صحبت کردید و این همزمان شد با اتفاقاتی که تو ایران در حال رخ دادن بود و من با تضادهای زیادی مواجه شدم و این خواسته رو در من شکل داد که مهاجرت کنم. و از اون به بعد هدفم تغییر کرد.

    از زمانی که تصمیم به مهاجرت گرفتم شروع کردم به برداشتن قدمهای عملی براش و قدم به قدم هر کاری که براش لازم بود رو انجام دادم. وقتی شروع کردم اصلا نمیدونستم کجا یا به چه طریقی. فقط یاد حرف استاد افتادم که میگفتن تو سمت خودت رو انجام بده جهان هم سمت خودش رو انجام میده. من از آزاد کردن مدارک دانشگاهیم شروع کردم و به راحتییییی انجام شد. کشوری مناسب هم به طور معجزه آسایی مشخص شد. وکیل عالی پیدا شد، امتحان زبان و باقی کارها همه خیلی خیلی راحت انجام شدن. آدمهای عالی برای کمک بهم سر راهم قرار گرفتن و خداوند قدم به قدم داره همه کارهام رو پیش میبره.

    انگار وقتی ما یه هدفی رو انتخاب میکنیم و جهان جدیت ما رو میبینه، خودش سوارمون میکنه و میره و ما فقط لذت میبریم.

    این قسمت خیلی خیلی عالی بود و کلی درس برام داشت.

    ممنونم از شما استاد خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    مینا جوزی گفته:
    مدت عضویت: 2853 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی.

    من وقتی سال آخر دبیرستان بودم آرزوم این بود که رانندگی یاد بگیرم، چون یکی از دوستانم با ماشین خودش میومد مدرسه و پدر من اصلا اجاز نمیداد بدون گواهینامه ماشین دستم باشه. همیشه به دوستم نگاه میکردم که چطور مستقل و بااعتماد به نفس برمیگرده خونه. آرزوم این شده بود که روزی برسه که رانندگی کنم و به خودم افتخار کنم. خیلی ترس داشتم ولی چون دوستم رو دیده بودم که چقدر راحت ماشین میرونه کم کم برام قابل باور شده بود که کاری نداره و اگر منم تمرین کنم میتونم. انقدر انگیزم بالا بود که فردای روز تولد 18 سالگیم رفتم آموزشگاه رانندگی ثبتنام کردم و با یه استاد خیلی ماهر و سخت گیر شروع به یادگیری رانندگی کردم. اوایل اصلا کارم خوب نبود. دست و پاهام باهم هماهنگ نبودن. ماشینو خاموش میکردم. سرخورده میشدم. وقتی اشتباه میکردم معلمم با یه خط کش محکم میزد رو دستم. حتی یبار تو ماشین گریه کردم و این حس بهم دست داده بود که من از پسش برنمیام. ولی همش چهره دوستم جلو چشمم بود و اینجور مواقع با خودم میگفتم مینا اگر اون تونسته تو هم میتونی فقط صبر کن و عجله نکن و قدم ها رو یکی یکی بردار. پدرمو مجبور کردم وقت های بیکاریش منو ببره تمرین با ماشین خودمون. پدرم یکم کج خلقی میکرد ولی انصافا وقتی شور و شوق منو میدید اونم انگیزه میگرفت تا با جدیت بیشتری ساپورتم کنه. خیلی تمرین کردم، هر جلسه بهتر از دفعه قبل رانندگی میکردم. حدودا جلسه ششم بود که مربیم منو برد جاده. هیچ وقت این کارو نمیکرد ولی چون دیده بود من خیلی پیشرفت کردم منو تا پلیس راه برد و من کل مسیر ذوق زده بودم که با سرعت بالای 70 میرونم. تو این مسیر مداومت کردم، هر وقت و هر لحظه که نا امید شدم تصویر دوستم اومد جلو چشمم و به خودم انگیزه دادم، به اندازه کافی تمرین کردم و برای هدفم وقت گذاشتم. و در نهایت تو اولین تست شهری قبول شدم و گواهیناممو گرفتم. ولی بازم خیلی می ترسیدم که تنهایی بشینم پشت فرمون! یعنی بابام خیلی منو می ترسوند. اوایل خودمم با بابام همراهی میکردم که آره ممکنه تصادف کنم و خطرناکه تنهایی ماشین برونم. ولی یه جایی به خودم گفتم چرا؟ چرا باید بترسم از اتفاقی که معلوم نیست بیفته یا نه؟ بنابراین سمج شدم و سعی کردم هرکسی از اعضای خانواده هرجا کار داره من ببرمش و برسونمش و تنهایی هم برگردم. تا الان که دوازده ساله گواهینامه دارم حتی یک بار هم تصادف نکردم! برخورد بوده در حد آینه به آینه شدن. ولی هرچی خط و خش رو ماشینه کار بابامه :)) دست فرمونمم که دیگه نگم براتون عالیه، و تو پارک دوبل هم محشرم و الان تو رانندگی ادعا دارم. کسیو تو اطرافیانم ندیدم بهتر از من رانندگی کنه.

    یکی دیگه از خواسته هام که خیلی خوب بهش رسیدم یادگیری یه رقص خیلی سخت سنتی آذری بود. من به رقص های محلی خیلی علاقه دارم. یه روز یه کلیپ رقص پانزده دقیقه ای از یه رقص آذری دیدم که خیلییییی خوشم اومد. با خودم گفتم ببین چقدر قشنگ داره می رقصه، ای کاش منم میتونستم این رقصو انجام بدم. حدود یه ماه تقریبا هر روز اون کلیپو پلی میکردم و با خودم میگفتم ای کاش منم بلد بودم، چقدر قشنگ میرقصه. بعد از یه مدت به خودم گفتم مینا! چرا تو نتونی؟ بیا امتحان کنیم فوقش اینه که نمیتونی دیگه! ولی اگر تونستی چی؟ با ترس و لرز کلیپو تو کامپیوتر پلی کردم و سعی کردم حرکاتشو تقلید کنم ولی اصلااااا نتیجه خوب نبود! اصلا نتونستم. گفتم خب چیکار کنم که بتونم انجامش بدم؟ یه ایده ای بهم الهام شد اونم اینکه به جای اینکه بخوام کل رقص رو یکدفعه یاد بگیرم، رقص رو به تیکه های کوچیکتر تقسیم کنم و هر تیکه رو جدا یاد بگیرم. شروع کردم ده ثانیه ده ثانیه حرکات رو تکرار کردن و هر حرکتی که یاد میگرفتم میرفتم ده ثانیه بعدی . فقط تمرکزم رو میذاشتم رو همون ده ثانیه ای که داشتم یاد میگرفتم. گاهی اوایل خسته میشدم و میگفتم بیخیال به سختیش نمی ارزه، ولی بازم اون حسی که موقع دیدن کلیپ تو قلبم ایجاد میشد که ای کاش منم می تونستم برقصم، بهم انگیزه میداد که ادامه بدم. و اینطوری شد که در عرض دو هفته مداومت، من کل اون رقص رو به خوبی یاد گرفتم و سر یک ماه تمرین تو اون رقص عالی شده بودم. انقدر فوق العاده می رقصیدم که مامانم و اطرافیانم میگفتن اخه چطور ممکنه تو بتونی پونزده دقیقه یه رقص کامل رو انجام بدی اونم انقدر قشنگ و موزون که هیچکدوم از حرکات یادت نره. من این رقصو به چند تا عروس یاد دادم به همون شیوه ای که خودم یاد گرفتم و روز عروسیشون محشر می رقصیدن و کلی ازم تشکر کردن.

    من به خیلی از هدف هام رسیدم ولی این دو تا هدفم خیلی برام شیرین و جذابن و امیدوارم شما و دوستان ازش لذت برده باشید. دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    آرمین استیری گفته:
    مدت عضویت: 775 روز

    سلام و وقت بخیر به همگی

    سلام من ارمینم و شونزده سالمه

    استاد راستش به تازگی من هدف خودم رو به طور جدی دارم دنبال میکنم و دارم براش همه بها هایی که لازم هست رو می‌پردازم

    ولی متاسفانه هدف من هیچ ربطی به درس خواندن و اینا نداره و پدر و مادرم از این موضوع خیلی ناراضین.

    و خب واقعا نمیتونم صد درصد تمرکزم رو بزارم روی کارم،برم تمرین و بعد بیام بشینم درس بخونم،واقعا ذهنیت من رو از روی هدفم کاملا بر میداره.

    من حتی نتیجه هم گرفتم از کار هام، و فوق‌العاده خودم خوشحالم که دارم روی هدفم کار میکنم و هر روز دارم تمرین میکنم و بهش نزدیک تر میشم،

    ولی به تازگی مامانم گفتش که دیگه حق نداری بری تمرین و باید بشینی خونه و درس بخونی،

    من خودم حتی ذره ایی علاقه به درسم ندارم و حتی میدونم نمی‌خوام ادامش بدم ولی برای اینکه پیش پدر و مادرم باشم باید درس بخونم،

    و الان واقعا نمی‌دونم باید چیکار کنم تا بتونم به هدفم برسم و هم خودم راضی باشم و هم پدر و مادرم،

    واقعا دوست دارم پیشرفت کنم هم از لحاظ شخصیتی و هم نتیجه ایی،و دوست دارم که به این هدفم تو زندگی برسم

    ولی این هدف اونقدر هدف بزرگی نیست(از نگاه بقیه)ولی برای من خیلی ارزشمنده و دارم براش همه تلاش و تمرکزم رو میزارم،و با توجه به نگاه خودم تا دو تا سه سال آینده میتونم بهش برسم.

    من خودم حدود یک تا دوسال هست که با استاد عباس منش و قانون آشنا شدم،ولی نزدیک به شیش ماهه که دارم به صورت عملی ازش استفاده میکنم

    ولی واقعا راه حلی برای حل این مسئله سراغ ندارم،

    ازتون میخوام واقعا اگر راه حلی میدونید و استفاده کردید و جواب گرفتید رو بهم بگید

    با سپاس از خودتون و سایت خوبتون استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      علی اقتداری گفته:
      مدت عضویت: 1447 روز

      آفرین آفرین آفرین من هم مثل شمابودم ولی حتی اگه روزی پنج دقیقه به اون میپردازی خوشحال باش اگرهرروزهم نبوداشکالی نداره

      فقط به نارضایتی والدین توجه نداشته باش ودرموردش صحبت نکن وبحث نکن بعدمیبینی بهترین مشوق هات والدینت میشن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: