چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 15

882 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجید پامناری گفته:
    مدت عضویت: 4000 روز

    استاد عباسمنش عزیزم ازت سپاسگزارم که این فایل ها و آگاهی ها را با ما به اشتراک میگذاری

    الهی صدهزارمرتبه شکر که هستی و برای ما الگوی تحسین کننده در آغوش خدا بودن می‌باشید

    استاد سالهاست با اندیشه های شما همراه شدم و میوهای این همراهی هم به وسع ظرفیت خودم بهره مند گشته ام

    روزی نیست که خدا را شاکر نباشم و اون را از رگ گردن به خودم نزدیکتر حس نکنم

    بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست

    از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ

    ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را فریب دهد چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، در حالی که جامه از تن آنان بر می‌کند تا قبایح آنان را در نظرشان پدیدار کند، همانا آن شیطان و بستگانش شما را می‌بینند از جایی که شما آنها را نمی‌بینید. ما نوع شیطان را دوستدار و سرپرست کسانی قرار داده‌ایم که ایمان نمی‌آورند

    —————————————————————————————————————————————–

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان توحیدی

    چندتا نکته خیلی مهم در این آیات هست که بیانشون خالی از لطف نیست. اولا اینکه بدونیم سجده ای که خداوند به فرشتگان امر کرد جنبه پرستش نداشته، کما اینکه حضرت یعقوب و فرزندانش هم بر حضرت یوسف سجده کردند:

    وَ رَفَعَ ابَوَیْهِ عَلَی الْعَرْشِ وَ خَرَّوا لَهُ سُجَّداً و این سجده جنبه تکریم و تعظیم داره.

    نکته بعدی اینه که شیطان تمام داستان رو از اول میدونسته!! چون در مورد مهلت یافتنش تا روز قیامت از خدا درخواست میکنه در حالی که هنوز حضرت آدم به زمین هبوط نکرده و بحث قیامت مطرح نشده و بعد میگه همه اونها رو گمراه میکنم (از ضمیر جمع استفاده میکنه) در حالی که حضرت آدم و هوا دو نفرن..و در نهایت با وجود علم به تمام این داستان اما به خاطر عقده ای که داشته نتونسته از این امتحان سربلند بیرون بیاد.

    نکته بعدی اینه که خدا میگه او از کافران بود. یعنی عقده های اخلاقی و باورهای نادرست در حوزه احساس لیاقت هم باورهای کفرآلوده. چون سجده که برای عبادت نبود فقط تمرد شیطان بود که نشانه کفرش بود و این تمرد از یه باور شخصیتی نشات گرفته بود. یعنی یه رفتار آدم رو کافر نمیکنه بلکه کفر به باور پشت رفتار اشاره داره.

    نکته بعدی: اینجا خیلی مهمه لطفا با تامل بخونید. آیه میگه ای فرزندان آدم شیطان و قبیلش از جایی که نمیبینید شما رو میبینند و هشدار میده در مورد اینکه شیطان وسوسه میکنه که لباس و ستر رو از انسان بگیره و زشتیهاش رو به خودش نشون بده! بله به خودش. این خیلی نکته مهمیه. اولا زشتیها رو به مورد خاصی وصل نکرده یعنی تمام خلا ها و زشتی ها و دوما گفته به خود انسان نشون بده نه به دیگران. داستان اینه که شیطان که دیده انسان از اون برتره بخاطر عقده هاش تمام تلاشش رو میکنه که انسان رو تحقیر کنه.. و این همون نشون دادن زشتیهای انسان به اونه.. این خطرناکترین ترفند شیطانه که ما خیلیامون توش استادیم و نیاز نیست شیطان کاری کنه!! بلکه من که خودم ید طولایی دارم در تحقیر خودم و نگاه به عیب هام و زشتیهام!! و خدا هشدار میده که مبادا شیطان ذهنتون رو ببره روی نقاط ضعفتون متمرکز کنه که این میشه که شما داشته هاتون رو و ارزش هاتون رو نمیبینید.. همون که شیطان گفت وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ

    یعنی راه راست راهیه که ما تمرکزمون روی زیبایی ها و ارزش هامون باشه و در سایه این تمرکز نقاط ضعف به خودی خود برطرف میشن.. و این که ما خودمون رو تحقیر کنیم و نگاهمون به ضعف ها و زشتی هامون باشه ما رو از راه راست و از ثروت و نعمت بیشتر محروم میکنه…

    و نکته آخر که اگر توفیق داشته باشم میخوام یه کامنت طولانی در موردش بنویسم این قسمت هست که خدا میفرماید شیطان و قبیلش شما رو میبینند ولی شما آنها رو نمیبینید.. انسان ها و موجودات روی هم تاثیر دارن به لحاظ متافیزیکی. اما این که ذهن جامعه روی ما اثر بزاره یا نه به میزان آگاهی و در لحظه بودن برمیگرده. شیطان از طریق ارتباط ذهنی (یه چیزی شبیه هیپنوتیزم) انسان رو وسوسه میکنه که در قرآن هم آیات زیادی بهش پرداخته و ازش با عنوان وسوسه یاد میشه. همون که میگن طرف دچار وسواس فکریه و راه نجاتش تقواست که منجر به ذکر میشه.

    إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ

    مسلماً کسانی که تقوا ورزیده اند، هرگاه وسوسه هایی از سوی شیطان به آنان رسد خدا را یاد کنند، پس بی درنگ بینا شوند [و در لحظه حال حضور یابند]

    مثل حالت کسی که خوابش برده و یهو بیدارش میکنن. خیلی از ماها که تو فکر میریم این پروسه رو خوب درک میکنیم. منظور از فکر تعقل نیست.. منظورم فکر های بی اختیاره که نشانه ناآگاهیه.. شبیه خواب که انسان آگاه نیست..این جور مواقع ما خیلی آسیب پذیر هستیم.

    این بحث خیلی طولانی و شیرینه و ان شاالله در فرصت مناسب مطالبی رو خواهم گفت اما همینو بدونیم که ذهن یک شیطان، ذهن یک هیپنوتیزمگر، ذهن جامعه و ناخودآگاه جمعی وقتی روی ما تاثیر داره که ما در حالت ناخودآگاه باشیم و در لحظه نباشیم.. و بهترین ابزار برای رسیدن به آگاهی و درلحظه بودن تمرینیه به نام نماز. نماز ابزاریه برای ذکر. وقتی قلبی به ذکر عادت میکنه که از وسواس خالی بشه. و نماز یادگار پیامبر اسلامه .. نماز همون غار حرای پیامبره که برای ما به یادگار گذاشته که در اوج شلوغی و تکثرات مادی وقتهایی رو بزاریم به مراقبه و کنترل ذهن در پکیج نماز و نماز پیش نیاز ذکره نه خود ذکر و نیاز به تکرار و تمرین داره برای افزایش آگاهی.. و لذکر الله اکبر. ذکر از نماز بالاتره.

    رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ

    پروردگارا بر دلم بیفکن تا نعمتى را که به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس گویم و کار شایسته‏ اى انجام دهم که آن را خوش دارى و فرزندانم را برایم شایسته گردان در حقیقت من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان‏پذیرانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    مبين گفته:
    مدت عضویت: 2412 روز

    به نام رب العالمین

    سلام

    استاد عزیز چند بار این فایل باید را شنید یکبار، صدبار هزار بار ؟

    من اما می گویم که هر روز در تمام عمر.

    این بینش و این نگرش راه نجات است

    من فکر می کردم آدم متواضعی هستم بخصوص که دیگران هم برای توصیف من از صفت متواضع استفاده می کنند

    با شنیدن فایل دیدم نه اتفاقاً این پوسته ظاهری است ، فرکانس من چیز دیگری است

    من از درون قلبم دیدم که هر چند من به آدم های که موقعیت اجتماعی و شغلی در حد من ندارند، آنها که مدرک تحصیلی پایینی دارند، آنها که از نظر مالی ضعیفند آنها که سر ووضع ضعیفی دارند و کلاً علی الظاهر کمتر از خودم هستند خیلی محترمانه برخورد می کنم.

    اما این تواضع من ساختگی و تصنعی است این تواضع در واقع به خاطر این است که مخاطب ضعیف تر من متوجه نشود که من بالاتر و برترم.

    استاد زدی به هدف ، تواضع و فروتنی باید منجر به فرکانس فروتنی شود، تواضع و فروتنی باید از قلب باشد

    اما من ظاهراً فروتن هستم.

    من فروتن واقعی نیستم چرا که در مقابل بالادستی ها گاهی کرنش می کنم

    من فروتن نیستم چرا که رفتارم وزبان بدنم در مقابل بالادست و پایین دست یکسان نیست.

    من تمام این مدت خودم را فریب می دادم.

    من در مقابل بندگان خداوند فروتن نبودم پس نباید ادعا کنم در مفابل خداوند خاشع هستم

    خداوند خیلی به من ثروت و نعمت داده است اما من گاهی حساب کتاب دو دوتا می کنم و ادعا دارم که خودم سبب آن بوده ام

    قول می دهم متعهدانه و با تمام وجود، که از امروز به بعد خودم را نه ظاهری و نه باطنی از هیچ کس برتر و بالاتر نبینم.

    چقدر این جمله هرکسی هرجایی هست جای درستش است معجزه می کند

    این جمله ریشه هر نوع و درجه از حسادت را می خشکاند

    همین چند روز قبل دوست صمیم خانوادگی من به بالاترین مقام استانی رسید و از نظر مقام و موقعیت اداری اکنون او خیلی بالاتر از من است.

    فقط کمتر از یک ثانیه ذهن من رفت به وادی حسادت اما در همان کسری از ثانیه به یاد آوردم که هرکسی در هرجایی هست جای درستش است

    بعد هم دلایل متعددی از رفتار و افکار دوستم را مرور کردم و به این نتیجه رسیدم که واقعاً حقش بود

    این طرز نگاه استاد به قرآن عجیب است ، برای من عجیب است، چون یادگرفته ام که حتما قرآن راپیچیده و لازم به تفسیر ببینم.

    من فکر نمی کردم همانطور که انسانهای گمراه و ضرردیده سعی می کنند خطای خودشان را به گردن دیگران بیندازند شیطان هم انحراف و خطای خودش را می خواست به گردن خدا بیندازد

    من تا بحال اینطور برایم جا نیفتاده بود که اصلا و ابدا نباید آنچه را خدا به تو داده است را به خودت نسبت دهی مگر جنس آتش بودن شیطان، دستاورد خود شیطان بود.

    من تا بحال اینطور برایم جا نیفتاد بود که دلیل دستور خدا بر سجده بر آدم، بواسطه آنست که خدا از طریق دمیدن روح خودش در آدم در اصل خودش را گسترش داده بود.

    چقدر منطقی چقدر روشن ،تا قیامت برایم معلوم شد دلیل دستور خدا بر سجده بر آدم

    خدای عزیزم از این همه فهم، درک، آگاهی و آرامش که به خاطر این فایل نصیبم شد هزاران هزار بار سپاسگزارم.

    قسم می دهم تو را که هر روز بیشتر و بیشتر مرا بسوی نور و آگاهی هدایت کنی و مرا غرق نور وجودت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1582 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    استادقشنگم،بی نهایت سپاسگزار خداوند وشما هستم، به خاطر اینکه لطف خدا شامل حالم شد تا از طریق شما هدایت بشم به مسیر درست وصراط مستقیم زندگی که هم خیر دنیا رو به همراه داره وهم خیر آخرت رو، الهی هزاران بار شکرالله مهربانم رو…

    بزرگترین آگاهی که من از شما کسب کردم وبه ارث بردم والان جزء بزرگترین دارایی های معنوی من هست، اینه که سیستمی بودن جهان هستی رو درک کردم البته هنوز نه صد درصد ولی تا حدی که منو هدایت کرده برای آسان زندگی کردن…

    اینکه درک کردم در جهانی زندگی می کنم با افریدگاری و قوانینی که خودم خالق اتفاقات زندگیم هستم…

    در گذشته های نه چندان دور زندگی رو جبری میدیم تغییر نیافتنی…

    احساس میکردم توی قفسی تنگ وتاریک گیر افتادم و خداوند داره بدجور عذابم میده، چون قدرتمنده، چون جباره، چون نیرویی داره که میگه من مالک تو وهمه چیز هستم و هرچی من بگم همونه!!!!

    ولی از وقتی با قوانین جهان هستی به لطف خودش و به لطف شما آشنایی پیدا کردم و خیلی چیزها دست به دست هم داد تا منو که تشنه ی یافتن حقیقت این جهان هستم ،هدایت کنه از طریقهای مختلف که با دیدن وتجربشون ودرکشون مهر تایید بیشتری بخوره بر اونچه که شما از اصل جهان هستی به من اموختید..

    یکی از بزرگترین مشکلات من توی زندگی این بود که یکسره در حال دلسوزی به حال خودم وعزیزانم بودم واین دلسوزی منو وادار میکرد که پاشم یه کاری برای خودم وعزیزانم انجام بدم، حالا این پاشدن وکاری کردن در حالی بود که فکر میکردم می تونم با اون همه حس بد و عجز وناتوانی در مقابل قدرت خداوند، باز منجی ونجات دهنده باشم!!!!

    هم از خدا می ترسیدم هم ازش دلخور بودم، هم باور داشتم ظالم وجبار وقدرتمنده، وهم میخواستم دورش بزنم، هم میخواستم ازش جلو بزنم، هم میخواستم بشینم جاش و برای خودم وعزیزانم خدایی کنم چون، فکر میکردم خودم میدونم چی برای من وعزیزانم خوبه، واین بهم قدرت وانگیزه میداد تا حماقت کنم ودست به رفتار وگفتار و اعمالی بزنم که نه تنها کاری از پیش نمی برد بلکه هربار منو سرخورده تر میکرد…

    انقدر من سالها با این نقص با این عیب بزرگ زندگی کردم که از یه جایی به بعد احساس کردم واقعا نابود شدم ودیگه حتی نمی تونم برای خودم هم کاری بکنم…

    خیلی فرقه بین اینکه من احساس کنم یا فکر کنم که خالق هستم وقدرتمند هستم ومی تونم وبلدم و میدونم، در صورتیکه اصلا شناختی نسبت به خودم وخداوند و قوانین جهان هستی ندارم تاااااااا. اینکه باور کنم خداوند از روح خودش در من دمیده، منو دوست داره، عاشق منه، خودش هر انچه که من نیاز داشته باشم بهم عطاء میکنه و قدرت خلق زندگی خودم رو بهم داده، البته با مشارکت و همکاری وهمراهی خودش!!!!!!!!

    خیلی فرقه بین اینکه من بگم ویا باور داشته باشم من باید دیگران رو ارشاد کنم هدایت کنم راه درست رو نشونشون بدم، برم کمکشون کنم ناجیشون باشم چون وظیفه ی انسانی منه، و بنی آدم اعضای یکدیگرند، در حالیکه خودم نیازمند اینم بهم کمک بشه وهدایت بشم، بااااااا زمانیکه من باور کنم ودرک کنم که من، فقط مسئول زندگی خودم هستم من فقط می تونم اتفاقات زندگی خودم رو رقم بزنم، من فقط می تونم خودم رو نجات بدم، من فقط می تونم خودم رو خوشبخت یا بدبخت کنم ودر مورد دیگران حتی فرزندم کاری ازم ساخته نیست!!!!

    من کی اینهارو بلد بودم اخه؟؟؟

    کی بود که بهم یادش بده؟؟

    جز شما استاد قشنگم که از سمت خداوند انتخاب شدید وخداوند این جرات وجسارت و عشق وعلاقه وتعهد وایمان رو در شما دید و شمارو برگزید تا بیاین واز طرفش هدایت کننده باشید به سمت مسیر درست زندگی ،برای هرکسی که خواهان هدایت باشه….الهی هزاران بار شکر الله مهربان رو به خاطر تک تک نعمت هاش، خصوصا نعمت حضور و وجود و کلام شما در زندگی تک تک ما…

    شما توی دوره ی 12 قدم، به راستی که قدم به قدم دستمون رو گرفتید و اوردید توی مسیر درست زندگی، در مسیری که فقط خیر وخوشی درش هست، به شرط تسلیم بودن، به شرط پاکی دل، به شرط صداقت داشتن، به شرط خواستن قلبی، به شرط عملکرد داشتن و ادامه دادن …

    دوره 12 قدم و اگاهیهاش از من آدمی ساخت که می تونم به جرات قسم بخورم از نو متولد شدم، ولطف خداوند شامل حالم شد تا به نرمی به ارامی تواین دوسه سال اخیر،جوری باورها وشخصیت من تغییر کنه، که نه غم گذشته رو بخورم و نه ترسی از آینده داشته باشم وبتونم در اکنون وزمان حال زندگی کنم و خودم با کمک خداوند تک تک شرایط واتفاقات زندگیم رو خلق کنم…

    این در صورتی اتفاق افتاد که من توی این 4 سالی که باشما هستم سعی کردم هر چی باور از قبل داشتم بریزم دور، و ذهن و قلب و چشمها وگوشهام رو باز کنم به روی اگاهیهایی که قلبم گواهی میداد درست هستند…

    وقتی درک نسبی از خودم وخداوند وقوانین جهان هستی بدست اوردم دیدم ای دل غافل، من حتی نمی تونم بدون لطف وهدایت والهامات خداوند برای خودم کاری بکنم چه برسه به اینکه بخوام برای دیگری کاری کنم که زندگیش تغییر کنه…

    یادمه اون اوایل یکی دو بار اومدم در مورد ستمی که پدرم نسبت به مادرم روا داشته همه عمر نوشتم و احساس دلسوزی کردم بعد یکی از دوستان گلم که اسمشون یادم نیست اومدن نوشتن برام که مینا جان اگر مادرتون الان در چنین شرایطی هست جای درستش هست و هیچ ظلمی بهشون نشده!!!!!!!

    (((( والبته که زندگی در نزدیکی مادرم بعد از 20 سالی که ازشون دور بودم بهم ثابت کرد که دقیقا مادرم خودش به خوش تمام عمر ظلم کرده نه پدرم ))))

    اونموقعه ها تقریبا تازه وارد بودم و نمی تونستم به خوبی این اگاهی رو که هرکسی جای درست زندگیش هست رو درک کنم، از نظر من هیچکس وهیچ چیز توی این دنیا سر جاش نبود!!!!

    چون من سرجای خودم نبودم، چون من سهم خودم رو بلد نبودم و نمی تونستم که انجام بدم، چون من حواسم به همه کس و همه چیز بود جز به خودم وزندگیم، چون من درگیر دیگران بودم جای اینکه درگیر خودم باشم وتمرکزم روی خودم باشه…

    من برای اینکه به خودم ثابت کنم خدا ظالمه میگشتم وهزاران دلیل پیدا میکردم از نوزادی که بدنیا اومده بود و یکروزه میمرد، یا برعکس از زنی که سر زایمان از دنیا میرفت و طفلش زنده وبی مادر می موند، از آدمهایی که تو تصادفات، یا سیل یا زلزله یا بیماری به بدترین شکل می مردند، از کسایی که بهشون خیانت شده بود، یا توکارشون ورشکست شده بودند، از نگرانی و اقتصاد داغون و خلاصه هزاران چیز منفی برای خودم دلیل میاوردم که ثابت کنم دنیا دنیای بدی هست پراز ظلم و داد پراز گناه وکثیفی و زشتی!!!!

    واز اون طرف هرکیو میدیدم زیباست، پولداره، خوش میگذرونه، حالش خوبه ومیخنده و زندگیش خوبه، میگفتم خب معلوم نیست با کدوم بالا نشین ها دستشون تو یه کاسه اس، پارتی دارند تو دولت، بابای پولدار داشته، حالا شانس اورده، حتما کلاه برداره، حتما اهل دزدی وخیانته، حتما اهل جادو و جمبل و طلسم و ….این چیزهاست شایدم گنجی چیزی پیدا کرده یا با اجنه و ارواح در ارتباطه !!!!!

    یعنی یک عمر با همین باورهای غلط با همین منطق من دراوردی اکثرمون زندگیمون رو سپری کرده بودیم….

    یعنی هر جایی بودیم جز سر جای خودمون!!!!

    کسیکه یکسره کله اش، چشمهاش گوشهاش فکر وحواسش به زندگی این و اونه اصلا وقتی داره صدای خودش رو بشنوه؟؟

    خودش رو ببینه؟؟

    خودش رو بفهمه؟؟

    اصلا وقت داره به این فکر کنه که بابا شاید منم که مشکل دارم نه دیگری ودیگران وخداوند وجهان؟!!!

    من خودم از وقتی شما استادقشنگم گفتید 6 ماه بیاین وبا اگاهیهای من زندگی کنید اینکارو کردم نه فقط 6 ماه بلکه الان حدودا 3 سال واندی هست ،که کم کم با تمرین کردن سعی کردم دوربین رو برگردونم سمت خودم در مورد خودم بشنونم خودم رو ببینم ، نه اون منی که دلم به حالش میسوخت، نه اون منی که فکر میکردم توی جبر وظلم خداوند وسرنوشتی از پیش تعیین شده گیر کرده، نه اون منی که اومده بود تو این دنیا زجر بکشه وبازجر به همه چیز برسه…

    من منی رو دیدم که به حرفهای مردی ایمان اورده که حرفهاش بو وعطر امنیت میده، بوی ارامش میده ، بوی عشق میده، بوی ثروت میده، بوی شادی میده …من از کلام شما به امنیت وارامش رسیده بودم، ارامشی که قلبم وتمام وجودم اونو میخواست وطلب میکرد….

    شما خیلی زیبا وقشنگ و ساده و روان و دوستداشتنی، توی دوره 12 قدم والبته که توی تک تک فایلهای دانلودی این سایت، توی تک تک قسمت های سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت و در تک تک فایلهای تمرکز بر نکات مثبت وبدون شک در تک تک دوره هاتون، اومدید کانون توجه ما رو بردید به سمت شناخت ودرک خداوند و شناخت قوانین جهان هستی، که باورش منجرب به شناخت ودرک خودمون شده…

    وقتی آگاهی نسبی به قوانین جهان هستی وسیستمی بودنش پیدا کردم، دیگه تا حدود زیادی کلیدتمام درهای بسته مغزم رو پیدا کردم و جواب تک تک سوالهایی که یک عمر از خداوند داشتم رو گرفتم…

    با هر درک واگاهی که کسب میکردم جهان منو در شرایطی قرار داد تا بتونم تجربه اش کنم ، وحالا با درک جدیدی که از جهان وقوانین داشتم بدون شک افکار وگفتار ورفتار جدید و تازه والبته درستر وبهتری از خودم توی شرایط نشون میدادم وبه طبع نتایج هم هربار بهتر و بهتر میشد ومیشه…

    من بادرک اینکه خودم مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم با فلش بکی که هربار میزدم تو گذشته وهربار بیشتر میدیدم که خداوند سهمش رو درست انجام داده بوده واین من بودم که سرجای خودم نبودم ومسئولییت پذیر نبودم بیشتر باور کردم که زندگی خودم رو خودم دارم شکل میدم، اونم در لحظه، وهیچ جبری برای من وجود نداره….

    درسته نمی تونی برگردی و گذشته رو جبران کنی واین شاید جبر این دنیا به نظر بیاد ولی زیباییش به اینه که می تونی از همین جایی که هستی شروع کنی وامروزت رو زیبا بسازی تا وقتی بعدها به این گذشته ی جدیدت نگاه میکنی حال دلت خوب باشه واز خودت راضی باشی و در نهایت اینده تو همین امروزها واین ساعتها ولحظه هایی هست که داری آگاهانه خلقشون میکنی….

    اگر کسی بخواد جهان وخداوند رو درک کنه بدون شک خداوند از هر طریقی هدایتش میکنه تا به این درک برسه و من از هزاران راه ومسیر هدایت شدم تا این اگاهیهایی که شما استاد قشنگم بهم دادید رو درک کنم وبه یقین تبدیلش کنم…

    حتی در مورد مرگ عزیزان، در مورد از دست دادنها، توی تضادها وناخواسته ها،در مورد هر چیزی هر سوالی که برام پیش بیاد جواب دقیقا همون موقعه در ذهن وقلب و چشمها وگوشها ودر تمام جان من جاری میشه…

    اونجا که میگید سالهاست کتابی نمی خونید جز قرآن، چون سوالی توی ذهنتون نیست که دنبال جوابش بگردید و بلدش نباشید، منم مدتهاست که سوالی توی ذهنم در مورد چیزی ندارم، همه چیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند شفاف و واضح هست….

    در جهان هر چیز چیزی جذب کرد….

    گرم گرمی را کشید و سرد سرد…

    به زیبایی همین دو بیت شعر!!!!

    تمام جهان برای من به مانند آینه است، من وهرکسی در این جهان دقیقا همینی هستیم که در درون هستیم !!!

    هرکسی دقیقا جای درست زندگیش هست وحتی خود من ودرک این موضوع درک این اگاهی بار سنگینی از روی دوش من برداشت…

    اینکه دیگه خشم وحسادت و غبطه وقضاوت و عجله و تردید وترس و کینه و غم و غصه و ناامیدی و…..در من وبرای من معنایی نداره واقعا…

    اگر جایی حسرتی یا غبطه ای بیاد سراغم بازم نسبت خودم به خودم هست، که چرا خداوند رو دیر شناختم، وچرا گاهی ازش دور میشم، ودرگیر روزمرگی میشم و از مسیر خارج میشم..

    دقیقا اونجاهایی که حواسم از خودم پرت میشه ومیفته جایی که من اونجا نیستم واصلا اونجا جایی نیست که باید باشم…

    وچقدر تفسیر وتعریف ودرک قشنگی داشتید از اونجایی که گفتید خداوند وقتی دید شیطان سجده نکرد و نافرمانی کرد، نگفت همون لحظه نابود شو!!!

    بلکه پرسید دلیلش چی بود؟؟

    واینکه بهش فرصت داد….

    واین یعنی خداوند همیشه باعشق ومهربانی وصبر، منتظره که بنده هاش پشیمون بشند از ظلم به خودشون وبرگردند…وجبران کنند برای خودشون…

    وچقدر خوبه که ما هم با درک همین بزرگی وبخشندگی خداوند با خودمون و دیگران در ارتکاب اشتباهات وخطاها صبور باشیم وفرصت توضیح و تفکر و جبران به خودمون ودیگران بدیم!!!

    خدارو هزاران بارشکر به خاطر اینکه به همه ی ما که اینجا هستیم فرصت جبران داده وفرصتی برای خودسازی وخوشبختی و رسیدن به خیر دنیا واخرت ان شالله…

    انقدر هر دقیقه از این فایلها پر معنا هست واگاهی داره که اگر بخوایم براش تفسیر وتوضیح ودرکی داشته باشیم که بنویسیم میشه یه کتاب …

    استاد جانم ان شالله هر جا که هستید کنار مریم جان در پناه امن خداوند باشید هر لحظه وهمیشه…

    دوستتون دارم وبه شدت دلتنگ دیدن پرادایس و شما دو عزیز توی اون سرزمین بهشتی کنار هم هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    سارا صارمی گفته:
    مدت عضویت: 2075 روز

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیم و همه دوستان ارزشمندم

    اول خدا رو هزاران بار سپاسگزارم که توی این مسیر بی نظیر هستم و می تونم زمانم رو برای گوش کردن به این آگاهی ها صرف کنم … خدایا سپاسگزارم

    درکم رو از این فایل با شما عزیزانم به اشتراک میذارم ، امیدوارم که درک درستی داشته باشم .

    – صحبت های ابتدایی استاد که در مورد بی نقص بودن جهان هستی و کره زمین هست و اینکه ما هنوز درک نکردیم که نعمت هایی که خداوند به صورت طبیعی خلق کرده و در اختیار بندگانش گذاشته برای تمام نسل بشر کافی هست ، یعنی پایه و اساس این جهان طوری هست که اصلا ما به چیزی خارج از این چارچوب نیاز نداریم ، اما مشکل اونجاست که ما اصلا نمی بینیم این امکانات رو، این پتانسیل ها ، این کافی بودن رو …

    یعنی اون زیبایی رو ، یعنی فراوانی رو … حتی ما برای لذت بردن هم لازم نیست دنبال چیز خاصی بگردیم یعنی می تونیم با تماشای یک درخت زیبا ، منظره طلوع یا غروب خورشید به حس خوب برسیم … حتما لازم نیست فلان مهمونی یا فلان سفر رو بریم … کافیه باور کنیم برای معیشت ما همه چیز فراهمه ، اونوقت خداوند درها رو باز می کنه و نعمت و برکت وارد زندگی ما میشه

    – توی ارتباطامون سعی کنیم با دیگران صحبت کنیم و مسائل رو مطرح کنیم ، خیلی اوقات یه سری مسائل داره تو ذهن خودمون اتفاق میفته و اصلا اون مدلی که ذهن برای ما تعریف می کنه نیست .

    اما وقتی با بقیه صحبت می کنیم ، یه سری دغدغه ها رو متوجه میشیم و می تونیم از زاویه طرف مقابل هم به موضوع نگاه کنیم اونوقت قضاوت های ذهنیمون کمتر میشه و می تونیم راحت تر به حس خوب برسیم.

    ضمن اینکه روابطمون هم صمیمی تر و پایدار تر میشه.

    – مورد بعدی که استاد در نتیجه سجده نکردن شیطان مطرح کردن ، خیلی برای من درس داره ، من به صورت ناخودآگاه همیشه یه سری افراد رو از خودم برتر می دونستم ، یعنی پیششون احساس حقارت می کردم و به همین علت فک می کردم خب پس تمام تصمیم گیریها و مسیری که دارن میرن درست هست و ازشون برای خودم بت می ساختم . یه جورایی میرفتم دنبال تایید گرفتن ازشون و خب نتیجش هم کاملا مشخص هست .

    عکسش هم بود ، یه جاهایی خودم رو برتر می دونستم البته اصلا توی رفتارم نشون نمی دادم اما توی ذهنم این برداشت رو داشتم و یه جورایی ترحم می کردم .

    در حالیکه به قول استاد هر کسی سر جای خودشه ، داره مسیر خودش رو میره ، سهم من اینه که بیام مسیرمو پیدا کنم و برم تومسیر خودم ، یعنی خودم رو بشناسم و تلاشم این باشه خواسته های درست خودم رو محقق کنم ، حالا توی این مسیر افراد موفق هم الگو باشن نه اینکه ازشون بت بسازم و یا خودم رو برای کسی بت کنم .

    نمی دونم انگار مبنای عملکرد ذهن مقایسه هست ، توی هر شرایطی می خواد ما رو به یه نتیجه احساسی برسونه و برچسب خوب و بد بودن به هر چیزی بزنه . اما راهکار متوقف کردنش همینه که ما این جنس آگاهی ها رو به خورد ذهنمون بدیم و بهش بفهمونیم حقیقت جهان هستی این نیست و گرفتار این تله ها نشیم .

    هدف از خلق ما این بوده که به این کره زمین بیایم و از آنچه هست لذت ببریم و به قول استاد در دوره قانون آفرینش اصلا دیگه لازم نیست کاری کنیم ، خوشبختی خودش ما رو فالو می کنه ….

    استاد ازتون ممنونم که هستید ، که متعهد شدید که تمام دانسته هاتون رو با ما به اشتراک بذارید …ان شالله ماهم شاگردان لایقی باشیم و با درک و عمل به این آگاهی ها جهان رو زیباتر کنیم ، هم برای خودمون و هم برای دیگران .

    در پناه خدا باشیم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    فاطمه فضائلی گفته:
    مدت عضویت: 1237 روز

    سلام به روی ماهت استاد

    استاد میخوام از خود شخص شما بنویسم

    اگه توجه من باعث میشه منم یه روزی به اینجا جایگاه برسم فقط میخوام این فایل مختص خود شما باشه

    استاد عزیزم

    شما تنها کسی هستید که انقدرررر دلش بزرگ و مهربونه که مطالبی که تو دوره هاش هست رو براحتی تو فایلهای هدیه هم به اشتراک میزاره, استاد شما میگید این فایلها برا خودتونه ولی بیییخیال !!!استاد این مطالب تو دوره لیاقت هم بود

    ولی شما هم انقدررر……..هستید , اصلا نمیدونم چه واژه ای باید براتون بگم , بگم عمیق؟ بگیم متصل؟ بگم روحانی؟بگم ادم حسابی؟ بخدا نمیدونم چی باید بگم در موردتون ولی اصلا حتی فکر نمی کنید اصلا فکر کنم به ذهنتون هم نرسیده که حواسم باشه اینی که اونجا گفتم رو تو هدیه ها نگم .

    استادجان واقعا درسته!! ما عمده نتایجمون از فایلهای هدیه ست ولی محصولات رو به عشق دیدن روی شما میخریم

    استاد چجوووری رو خودتون انقدر کار کردید که انقدر عمیق شدید؟

    من عاشق اون همه وقارتون شدم

    استاد بخدا ما میریم یه کفش بخریم نسبت به هفته قبلش گرونتر شده میگیم چرا میگن دلار, مرد حسابی اخه تو که اینو خریده بودی قبلا! بعد استاد استاد استاد درسته اصلا و اصلا نباید شمارو مقایسه کرد ولی چه کنم دلم نمیاد نگم ده درصد قیمت محصولات رو خواستید افزایش بدید با مهربونی اعلام کردید و مهلت اضافم دادید, اونم چه محصولاتتتیییییی!!!! مثل گنجه بخدا, من دور اول لیاقت فکر کنم هرجلسه رو حداقل چهل بار گوش دادم و نوشتم و خلاصه کردم و فقط یکی از نتیجه هاش یه واحد خونه با وسایل برام شد بعد دیشب اومدم جلسه سه و تکمیلی سه رو گوش دادم یه باگی رو پیدا کردم که دیشب افتادم به جون خدا که بهم بگو چجوری تشکر کنم! یه زخمایی رو با این دوره درمان کردید که اصلا نمیدونستیم هستتتت, بعد دوباره دارم کار میکنم بازم دوره جدیده انگار, تا صدسال دیگم جدیده

    استاد نمیدونید چه کار کردید با زندگی من!

    این همه نتیجه! این همه شگفتی! بعد شما میگید حواسم هست مغروررر نشم! الله اکبر. بابا بخدا حق داشتی مغرور بشی

    اگه میدونستی چقدررر دارن از روی سایت شماکپی میکنند والا همینم مایه غروره

    بعد به معنای واقعی شما ارزشمندیتون رو وصل کردید به درون !

    دلم میخواد تو بی زمانی و بی مکانی و تو هاله ی دیگه ای برم و من باشم محصولات و فایلها و روی ماه استاد

    استاد معنی ادم حسابی رو قششششنگ نشونم دادید, ادم انقدر فروتن ؟؟؟

    استاد لطفا برید اخر فایل جلسه تکمیلی دو رو گوش بدید, اصلا دیوانه میشید. من که رسما دیوانه شدم میگید من یه ذره به خودم نگرفتم نتایج بچه های قانون سلامتی رو

    استاد اینجا دکتره یه قرص بهت میده خوب بشی تا اخر عمر دیدیش باید چاپلوسی کنی و خودتو مدیون بدونی و اونم نگاه از بالا داشته باشه که من خوبت کردم , بعد یه تنه اومدید کل سیستم غذایی رو ترکوندید برای ما و بدنمون قششششنگ تر و تمیز شده از الودگی و بیماری بعد میگید من نتایج بچه ها رو به خودم نمیگیرم!

    استاد فقط بهم بگید چجووی بگم عاشقتم که حق مطلب ادا بشه؟

    استاد من دربست عاشقتم !!!!

    استاد گریم گرفته, یعنی توحید این چنین عمقی میده به ادم

    یادتونه تو فایلهاتون میگفتید من فقط پول خالی نخواستم عمق خواستم, این عمیق بودن شما دارم دیوونم میکنه

    استاد تو رو خدا کامنت های این فایلو میبینید, اصلا تا اسم سپاسگزاری و فروتنی میاد جنس کامنت ها هم ادمو میبره به اون بالا میرسونه ,من که بیصرانه منتظر دوره جدیدتونم ,واقعا از خدا میخوام توفیق شرکت تو دوره رو بهم بده.

    استاد خیلیییی دوستت دارم, اصلا کلمات کم میارن باید کلمات جدید اختراع بشن برا دوست داشتن واقعی و عمیق شاگرد به استادش

    استادجونم میدونستی شما جواب دقیق درخواست من از خدا هستید, من همیییشه به خدا می گفتم این همه چیز دونهای کتابهای موفقیتت رو میخوام, یکی که عمیقه, استاد استادهاست, بعد اصلا فکر نمیکردم وجود داشته باشه همچین شخصی, میگفتم حالاااا من میگم ولی امان از وقتی اون خواسته به قول شما تو قلبمون متولد بشه به همون شکل پاسخ میده, بعد قشنگترش میدونید کجاست من چون خیلی دارم یا ورزش میکنم یا نقاشی و همش چشم و دستم بنده دوست نداشتم بشینم کتاب بخونم میگفتم خدایا لطفا پادکستی باشه !!!!!!

    خداجونم مرسی که انقدر منو دوست داشتی و زود اجابتم کردی, ماچ

    عاشقم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    آتوسا رضائی‌پور گفته:
    مدت عضویت: 1426 روز

    آتنا :

    سلام به استاد عزیزم شایسته خانم دوست داشتنی و تمام بچه های این خانواده ی صمیمی

    استاااااد داری با من چیکار میکنیییی

    من از دیشب که این فایل رو گوش کردم دارم دیوونه میشم امروز صبح مثل برق گرفته ها از خواب پریدم و دارم تو اتاقم رژه میرم با خودم حرف میزنم سجده میکنم قیام میکنم گریه میکنم توبه میکنم وجودم پر از انرژی خداییه که درون من جاریه و سپاسگزارم از خدایی که من رو هدایت کرد و به من علم و حکمت اموخت و به من اجازه ی درک داد

    امروز وقتی با خدا حرف میزدم به اسمون و به دور دست ها نگاه نمیکردم خودمو بغل میکردم چون من فاصله ای با خدا ندارم خداوند درون منه و به واسطه ی من داره جهان رو تجربه میکنه

    خواسته ی من خواسته ی خداست برای همین با عشق دوست داره که من رو اجابت و هدایت کنه

    وقتی من شادم و خوشحالم اون شاد و خوشحاله

    وقتی من خواستمو تجربه میکنم اون داره خواستشو تجربه میکنه

    هر موقع به من خیر میرسه وقتیه که من به اون اجازه ی اجابت دادم من باورش کردم و هر م‌قع به من شری میرسه وقتیه که من خدای درونم رو سرکوب کردم

    چطور میشه من خدارو ارزشمند بدونم وقتی خودم رو لایق و ارزشمند نمیدونم

    چطور من خودمو مقایسه میکنم با انسان های دیگه درصورتی که هممون بخشی از یک وجود واحد هستیم مثل اینه که من یک تار موهامو با تار دیگه ای از موهام مقایسه کنم در صورتی که همه از یک جنس و از یک وجود هستن

    استاد جانم تمام کینه های من پاک شده از وجودم چجور میشه از کسایی متنفر باشم که بخشی از من هستن و همه بخشی از یک انرژی واحد

    چجور میشه خودمو دوست نداشته باشم ولی عاشق خداوند باشم وقتی خداوند درون من جاریه و من بخشی از اون هستم

    چجور میشه بخوام خودمو کم ارزش بدونم و روی خودم اتیکت بزنم خودمو ارزش گزاری کنم وقتی خداوندی که ارزشمند و لایق مطلقه درون منه

    چجور میشه خودمو لایق خواسته های من که خواسته های خداونده ندونم؟؟؟؟

    چجور میشه فکر کنم خداوند برای بخشیدن به من تعلل میکنه وقتی خداوند درون منه و با عشق داره من رو اجابت میکنه چون من بخشی از خداوندم

    برای همین قدرت خلق دارم

    برای همین وقتی خوشحالم وقتی راضیم وقتی سپاسگزارم به اون وصلم برای همین اون این جهان زیبا و تمام نعمت هاش رو واسه من که بخشی از وجود اونم خلق کرده برای همین این جهان در تسخیر منه و من همانند اون قدرت خلق دارم

    برای همین هرکاری کنم بازم منو میبخشهو من رو در آغوش میکشه و همیشه پذیرای منه

    برای همین صدای منو میشنوه و از همه ی خواسته های من اگاهه

    از چی میترسیدم این همه سال از انسان هایی که همه بخشی از خداوندیم؟؟؟

    مگه من با دست خودم به خودم اسیب میزنم که بقیه ی انسان ها بخوان یا بتونن به بخشی از خودشون اسیب برسونن؟؟

    چرا فکر میکردم خداوند برای من سختی میخواد خداوند به سختی خواسته های منو اجابت میکنه در صورتی که من با اون یکی هستم مگه میشه همچین چیزی

    خدایا شکرت که هدایتم کردی شکرت که به من قدرت فهم این اگاهی های نابت رو دادی شکرت که به من علم و حکمت اموختی و شکرت که من از گمراهان نیستم و هدایتم کن تا از سپاسگزاران باشم

    تو به من نزدیکی ، تو درون من هستی ، تو در من جاری هستی ، صدای من رو میشنوی ، عاشقانه من رو همواره اجابت میکنی شادی من شادی توست لذت بردن من لذت بردن توست خواسته ی من خواسته ی توست و تو با عشق هر کاری که بخوام واسم میکنی

    استاد دیشب که این فایل رو گوش کردم وقتی خوابیدم نمیدونم چی شد که هوشیار شدم اما بدنم رو نمیتونستم تکون بدم انگار یکی از پشت سر یچیزی پاشید روم و یکی اومد درگوشم زمزمه کرد انقدر ترسیدم که با تلاش زیاد و سعی کردم بدنمو تکون بدم اون صدا قطع شد یکی دو دقیقه ی بعد تونستم به خودم بیام و از خدا خواستم که حفظم کنه و در امان نگهم داره

    من دیشب ترسیدم چون این اتفاق جدید بود ولی فکر کنم شهود بود و مطمئنم که خواب نبودم مطمئنم که کاملا هوشیار بودم حتی هوشیار تر از همیشه و این اولین بار نیست که این اتفاق واسم میوفته ولی همیشه میترسم و بزور سعی میکنم از اون حالت دربیام ولی امروز بهم گفته شد که وقتی این حالت بهم دست میده نترسم

    احساس میکنم اتفاقات جدیدی قراره واسم بیوفته

    استاد عزیزم نمیدونی چقدر سپاسگزار تو هستم

    نمیدونی داری با زندگی من چیکار میکنی

    نمیدونی این کلام زیبا و قدرتمند شما چه تاثیری داره توی زندگیم میزاره

    انقدر حرف برای گفتن دارم که توانایی نوشتن همشو ندارم

    فقط با تک تک سلول های بدنم میدونم توی مسیر درستی هستم و میدونم قراره فصل جدیدی از زندگیمو شروع کنم

    اینا رو نوشتم که یادم بمونه هیچ جا امن تر ازاینجا برای ثبت این نوشته ها نبود که بتونم همیشه بهش رجوع کنم بخونم و یادم بمونه

    مینویسم تا رد پای من باشه توی این مسیر

    مسیری که این بار فقط دارم از روی عشق خالص توش قدم برمیدارم و تشنه ی شناخت بیشتر خداوند و قوانینش و نزدیک تر شدن بهش هستم

    استاد حال عجیبی دارم وجودم پر از عشق و سپاسگزاریه انگار هیچوقت انقدر به خدا نزدیک نبودم

    وجودم پاک شده از هر احساس بدی خشم کینه نفرت عجله تقلا و …

    بی نهایت احساس ارزشمندی و لیاقت میکنم

    استاد من از بچگی دنبال خدا میگشتم

    وجودم تشنه ی خداوند بود و همیشه اون رو طلب میکردم و فکر میکردم از من دوره

    توی عالم بچگی با گریه هرشب باهاش حرف میزدم و فکر میکردم منو دوست نداره

    ذهنم پر از سوال بود و ازش میخواستم بهم پاسخ بده و باهام حرف بزنه تا اینکه منو به شما هدایت کرد و سوالات بی پاسخم رو جواب داد و قدم به قدم منو به این نقطه رسوند

    و هرچی بیشتر جلو میرم تازه میفهمم اول راهم و هنوز کلی مسیر دارم

    استاد من به واسطه ی شما هدایت شدم شما منو به خدایی وصل کردی که تمام عمرم تشنه ی شناخت و نزدیک شدن بهش بودم از سال های ابتدایی زندگیم

    شما بخشی از وجود خدا هستی که دست منو گرفت و به من یاد داد و به سوالات من پاسخ داد

    عاشقانه سپاسگزار شما هستم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    محمدطاها نظری گفته:
    مدت عضویت: 1097 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز ودوستان هم فرکانسی عزیز

    این فایل را گوش دادم وکامنت بسیار از دوستان راهم خواندم.درسی وپیامی این فایل برای من داشت این بود که در طول این همه مدت هایی که با این سایت هستم بعضی از نتایج خیلی برام کم رنگ بود تا دوروز پیش گفتم خدایا من از تو هدایت خواستم وتو مرا با این سایت الهی واستاد عباس منش آشنا کردی وهرچه الهام بهم میکنی انجام میدم فقط از تو کمک خواستن وایمان داشتن وهمه اینها را باور کرده ام وهمیشه در این سایت هستم وادامه میدم و در این صحبت ها با خداوند بودم که آیه ای از قرآن که استاد میگفت وقتی بخواهیم نعمتی به شما بدهیم اول شمارا پاک می کنیم(غفورا رحیم) افتادم همون لحظه گفتم خدایا اگر هر ناپاکی در درون است بهم بگو والهام کن که وقتی صبح زدم روی سایت استاد واین فایل ارزشمند را گوش دادم متوجه شدم که من هنوز ایراد دارم از غرور های بیجا تاخیلی چیزهایی که استاد به آنها اشاره کرد.منی که تا الان میگفتم خیلی چیزهام درسته ولی وقتی این فایل را گوش کردم متوجه خیلی موارد درزندگیم شدم .امیدوارم خداوند همیشه مارا به مسیر درست هدایت کند.تشکر استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    زهراهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 462 روز

    به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند .

    سلام به استاد فرزانه ی توحیدی خودم سلام به مریم جان ،بانوی توحیدی وعزیزدلم ،عاشقتونم .

    یه چیزی ودرک کردم اینه که من قبلاهاکه قرآن وچندبارحالا الکی الکی از روش میخوندم وآیه هاومعنیرهاشم میخوندم ،میگفتم خداچرابعضی هارو هدایت میکنه چرا بعضیاروهدایت نمیکنه ،چون اینجاهم استادقشنگ توضیح میدن توتفسیر نوشتن خدااگربخواهد کسانی راهدایت وگمراه میکند ،بعدباخودم میگفتم خدا خب چرابعضیارومیخاد بعضیارونه ،چی میشه اگه همه رومیخاست و هیچ کس هم گمراه نمیشد ،بعد که این به فکرم میرسید باخودم میگفتم ،خب شایدخداآدمارومیشناسه چه کسی لایقن چه کسی نیستن ،اصلا نمیدونستم ودرک نمیکردم و ته دلم ازخداناراحت بودم فرق میزاره مثلا بین بنده هاش ،بعضی وقتام میگفتم من شاید درک نمیکنم اما خیلی دلم میخاس ومیخاد قرآن وخوب بفهمم .

    من مسئله ی هدایت وفقط وفقط توزندگبم ازاستاد شنیدم که اینقدر قشنگ توضیح داده درحالی که چندین سال تومدرسه هایادمون ندادن ،استاد خیلی واضح و روشن توضیح داد خداوندهدایتش همیشه هست مثل فرکانس رادیو ،مثل نورخورشید حالا مونده به خودما که اگر درمدارو فرکانسش قراربگیریم هدایتش ودریافت میکنیم .

    استاد گفتن این موضوع هدایت تکاملیه ،اوایل که خواستم امتحانش کنم ببینم جواب میده یانه ،ازش میپرسیدم خدایا نشانه بفرس ،قشنگ نشانه فرستادبهم ازطریق فایلی یا سخن دوستی یا یکی ازخاهرام اومد درموردهمون موضوع به من چیزی گفت یایه پرنده ای هست که خداوند اون وهربارمیفرسته حیاط من تانیام ومن ونبینه نمیره وصدا درمیاره ازخودش ،بچه که بودیم ،مادرم میگفت این پرنده ی خوش خبره ،حتی اگه مهمونی اون روزبخادبیاد هخونت خداوند این ومیفرسته تابهت خبربده ،خلاصه که من باخبرخوش میشناسمش وترک زبان هابهش میگن (ساق ساقان )چه قدر که خداوند ازطریق این پرنده من وهدایت کرده وبهم گفته مسیرت درسته حتی بعضی وقتابهش گفتم اگه این مسیردرسته یاتصمیم درسته ،بفرست پرنده روبهم ،شده ساعت 12 شب اومده حیاط ما وخودش وبه من نشون داده وپیغامش وبه من رسونده ،خداوند بصیر وخبیر است اون هرلحظه به حال ماآگاه هست ومارو میبینه به فکرماست ،عاشق ماست .

    قبلاهاخودم ازش میخاستم بهم جواب بده هدایتم کنه اماالان یه چن وقته میبینم هرچی که فکرم ومشغول میکنه یایه خرده ناراحتی برام پیش میاره فورا خداوند یه متنی فایلی یه چیزی میفرسته ومن ودوباره به مسیردرست هدایت میکنه ،خدایاشکرررررررررررت من عاشق هدایتتم وباهدایت باورکردم که گفتی ازرگ گردن بهتون نزدیک ترم و آیه ی معروف من نزدیکم هروقت بنده هام ازتوپرسیدن بهشون بگو من نزدیکم میشنوم صدای دعاکننده را ..خدایاعااااااشقتم.

    دیروز یه چندتا مسئله واسم پیش اومد وکمی فکرمن ودرگیرکرد ،ولی خداوندامروزصبح قشنگ همه ی جواب هاش وبه من داد،الهی شکرررررررت .

    1-همسرم یه قولی به من دادو بعد یکم براش مشکل شد ونخاست که انجامش بده منم اولش کمی اصرارکردم بعد گفتم ول کن شایدمن بیشترازش توقع دارم ونباید ازش مبخاستم ولی ازش یکمی هم ناراحت شدم که پس چرا خودش گفت وانجام نداد‌،خودمم میدونستم که خواسته بزرگیه ونباید گیربدم بهش .

    جواب “استاد قشنگ تواین فایل توضیح دادن که باهم حرف بزنید مخصوصا بین زوجین ،تا پاتون ونکردید توی کفش کسی وباهاش راه نرفتید قضاوتش نکنید ،شایو اگرشماهم بودید این چنین عمل میکردید ،مثلا قراربوده دوست تون بیاداسباب کشی ونیومده ،اصلا فکرش ونمیکنید شاید اتفاقی افتاده براش یامریض شده یه زنگم نمیزنید بهش وازش دلخورمیشید وفاتحه ی دوسای ومیخونید ،بااین هدایت من همسرم ودرک کردم ودیگه ازش اون درخواست ونکردم ،گفتم شاید فعلا سختشه ‌.

    مورد دوم 2-اخرشب همسرم ازم کمک خواست که یکم باهاش حرف بزنم و گفت وگو کنم تاذهنش آروم شه چون ماهم باهم خیبی حرف میزنیم وبه هم کمک میکنیم وآرامش میدیم ،ولی من چون ازش کمی ناراحت بودم ،بی اعتنایی کردم و گفت که یکی ازدوستاش ماشین وزده به اسم زنش ،اینجا مقایسه اومد سراغ من بااین که خیلی وقته مقایسه نکردم باکسی خودمون و،ولی این موضوع پاشنه آشیل منه که همسرم ازسرعشق چیزی وبه نام من کنه وهمه بفهمن که چقدر دوسم داره و..‌بعد بهش گفتم توهیچی به نام من نکردی وهمسرم توضیح دادکه خودت میدونی که اون دوستم موادمیکشه وزنش رفته بوده قهرو نمیومده وگفته طلاهام وفروختی وماشین خریدی و برام طلانخریدی ،بدهکاری ومعتادی و تازه به خاطربدهکاری،این جوری کرده یه وقت ماشین وازچنگ شوهرش درنیارن ، چن روزم افتاده بودزندان وکلی آبرو ریزی شد ،الانم دوباره به خاطر یکی ازدوستاش خودش وانداخته به دردسر ویه چک مبلغ بالاداده ،من که ازاین کارانمیکنم سرزندگیمم

    اما من دوباره رفتم به گذشته که گفتم تواگه ازاون بدترهم بودی بازچیزی نمیزدی به نامم ،یاد اون روزا که منم دراوایل سالهای زندگیمون سراینکه نیام ونزدیک مادرش خونه نخرم رفتم قهر وپدرم که اصلا یک درصد من وحمایت نکرد وازوقتی ذهنم وکنترل میکنم فراموش کردم قضیه ی بابام و ،اون موقع هاازهمسرم خواستم خونه روبزنه به نامم ونزد .خلاصه این که بعضیا چراشوهراشون چیزی میزنن به نام شون شاید براشون احترام قائلن واحترام میزارن ،کاش منم همسرم چیزی بزنه به نامم و….همونجایه دفعه گفتم دیوونه ازخدابخاه که همون آپارتمانه که آرزوته رو بزنه به نام خودت اصلا ازهمسرت نخاه .

    جواب :استاد کلی ازمقایسه تعریف کردن که طرف 500 تاعکس میگیره یکیشو میزاره صفحه اینستاش و…یااینکه مقایسه نکنیم و هرکس هرچی داره حسودی نکنیم وازخدابخایم که ازفضلش به ماهم بده ،(من بایدسپاسگذارهمسرم وپاک بودنش ودرست زندگی کردن مون باشم )،این جابودکه خداوندگفت هرچی میخای ازمن بخاه نه ازکس دیگه ومن پذیرفتم خدایاشکرت .

    خداروشکرمن اینستانمیرم اصلا ویه دفترچه خوشگل دارم که هدایت هام ومینویسم تاایمانم قوی ترشه ویه دفترسپاسگذاری وساخت باورهاکه چندتاشون به صورت نوشتن کارمیکنم ،تازگیا یه دفتر واسه ی تمرین معجزه ی ستاره قطبی برداشتم والبته من شب هاموقع خواب خواسته های فردارومینویسم توش ،وبراامروزم هرکدوم که اتفاق افتادن تیک میزنم قبل خواب ذهنم آروم میشه وبرای هیچ چیزی استرس ندارم چون مریم جان گفتن که خواسته ای نیست که برآورده نشه بااین تمرین ،ازاین فایل یادگرفتم بالای دفترم بعد ازنام باشکوه معبودم بنویسم هرآنچه که دارم ازآن توست وبه خودم یادآوری کنم این جمله روهمیشه ومینویسم کارهایی که معبودم برای زهرایش انجام میدهد کل کارهارو از0تا صدش میسپرم به خودش ازغذاپختن وکارهای خونه ساخت باورها وحتی خواسته هایی که دوست دارم به زودی برآورده شن ،یکی ازخواسته هااین بود که ماازصاب کارمون چک دریافت کردیم تقریبا برای چندماه دیگه وایشون گفتن فعلا پول ندارم که به تاریخ نزدیک بدم بهت ،وبرای کسای دیگه رم حتی دیرترازتودادم ،ومن وهمسرم پول برای تکمیل خونمون احتیاج داشتیم ومن هرروز این ونوشتم خدایا خودت پولش وجورکن توازهزاران طریق میتوانی وخودت خونمون وبه آسانی تکمیل کن و انگارکه صاب کارش به طرزعجیبی راضی شد وبرامون به تاریخ نزدیک چک فرستاده البته چندروزدیگه به دست مون میرسه وخیلی خوشحال شدم ،به خداوند میگفتم که خدایاانقدر بهش بده که حساب مابراش ناچیزباشه وخدای مهربانم میدونم که توبی حساب برامون روزی میدی وازهزاران طریق این خواسته ی من تواین اوضاع جورشد ،فقط به خاطردرخواست ازخداوند وتکراروتمرکزو حس خوب من ونوشتن آن قبل ازخواب چون فقط ازخداخواستم ،چه قدر خوووووووب خدایاشکرت ،میدونم که تمامی شون یکی یکی به وقوع می پیونده وحتی درانجام کارهای آسون هم چون به خدامی سپارم هیچ گونه اذیتی نمیشم وکارهاسروقت وآسون پیش میره .

    الان ذهنم جوری شده که بعضی وقتافکرمیکنم مثلا حالاچندماه دیگه من رفتم فلان کاروانجام دادم تواین مسئله که گیردارم بلدنیستم چه جوری حلش کنم ،بعد ذهنم میگه آهان بسپرش به خدا وازخودش هدایت بخواه توکه باورداری اون خدای قادره ،هدایتگره ،به فکرتوعه ،عاشق توعه ،دستات همیشه تودست اونه وقدرتمندترینی ،بعد دیگه مطمنم ازپسش برمیام وحل میشه ،الهی شکرت .

    دربحث پیشرفت اگه ببینم کسی پیشرفت کرده یاثروتمندترشده اصلا حسودیم نمیشه وخوشحال میشم که این یه باوره که منم میتونم .

    اما درمورد اینکه شیطان گفته که من ازآتشم وتوازخاکی ،من بهترم ،بااین که هردو روخداوند خلق کرده وخودشون نقشی نداشتن ولی دچارغرور وکبر شد،شاید برای همه مون پیش بیاد که من زیباترم وثروتمندترم قبلاها هم این ومیدونستم درمسائلی که خودت نقش نداشتی نباید هیچ گونه دچارغرورشی چون خودت به دست نیاوردی که مثل قیافه ،خانواده و…اما اینجافهمیدم هرچی که داریم ازخداداریم باید این وخوب تمرین کنم تکاملم طی شه ،البته من دچارغرورنمیشم وکمی تواضع دارم ولی عالی نیستم ،دوست دارم کسایی که برام قیافه میگیرند ودچارغرورمیشن منم همونجورباشم دربرابرشون ،مثلا یکی ازآشناهابود تاتوجمع مینشست ازطلاهاو ازپول خودش وهرچی خریده فخرفروشی میکرد اگرکسی طلایی چیزی میخرید به روی خودش نمیاورد اما اگراون ونداشت سریع می پرسید طلات وفروختی ؟وکلاخیلی به رخ میکشید منم درمقابلش جوری بودم که همه چیم ونشون بدم البته که خودش الان هیچ طلایی نداره وفروخته ……. .

    البته من توی خونم خداروشکر اصلا غیبتی انجام نمیدم وتونستم ذهنم وکنترل کنم وکسایی نیستن که پیشم غیبت کنن چون اکثراخونه تنهام وروخودم کارمیکنم ،هفته ای یکبارکه به خونه ی خانواده ی همسرم که میرم میبینم که حالاموضوعی پیش میاد وحرفی که چقدر مدارم وپاییین میاره و ورودی ذهن مناسبی نیست ،واگرکسی خونشون باشه میبینم اکثرآدما چقدر راحت پذیرفتن که مثلا آرتروز طبیعیه وباخودشون مرورمیکنن بازما40یا50 سالمونه الان دیگه ازماکم سن وسالها هم دارن وطبیعیه امامن دوست ندارم بپذیرم طبیعیه ونمیخام مثل اوناباشم دوست دارم انسانی سالم تاآخرعمرم باشم بدون استفاده هیچ دارو و دردی ،واین توی این مسیر امکان پذیره والگوم استاد عزیزمه .

    به همسرمم به صورت قاطع وجدی گفتم که لطفا پیش من دیگه هیچ گونه غیبت یا حرف ازدیگران نزن خداروشکر ایشونم خودش وکنترل میکنه چون جزو انجمن NAهست واوناهم همیشه میگن باید ترازخودمون وبگیریم نه دیگران وخیلی کم پیش میاد که بعضی وقتا حرفی بزنه .

    استادجان شماقرآن وخیلی خوب توضیح میدهید وبه اصل میپردازید واقعا نمیدونستم بحث سپاسگذاری انقدرمهمه وچه قدرماکم کاری میکنیم درمقابل خداوند چه قدرکم سپاسگذاریم ،مثال زمین ومقایسش بامریخ عالی ،عالی وبی نظیربود واقعا این هوایی که میکشیم این بزرگ بودن کره ی زمین چقدر معجزه س همه چیزش وهمه چیزش وهمه چیزش .

    خدایاازت سپاسگذارم .

    استادجانم شما خیلی خوب مسائل وتوضیح میدید وآرامش عجیبی میگیرم چون سخنان خداوند درزبان شماجاری شده ،هرچه قدر که گوش بدم یا کامنت بنویسم والله کم کاری کردم این فایل اتفاقی گوش دادم ونصیب امروزم شد چون خداخواست ودقیقا مطابق افکارمن بود ،خدای راسپاسگذارم بابت هدایت هاش ،الهی شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3344 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    بزرگترین سپاسگزاری که میشه از خداوند داشت، قبل از تمام سپاسگزاری‌ها، اینه که سپاسگزار خداوند باشیم که به ما اجازه زندگی کردن داده، اجازه بودن در زمین را داده، این فرصت را در اختیار ما قرار داده تا به این دنیا بیایم و از تمام نعمت‌هایی که بخاطر ما خلق فرموده استفاده کنیم؛

    که اگر این فرصت و این اجازه را نادیده گرفته و بابت آن سپاسگزار نباشیم، بقیه نعمت‌های خداوند در عمل اهمیت خودشان را از دست خواهند داد، یعنی اینکه اگر من نباشم یا نبودم در این دنیا چگونه قرار بود من از نعمت‌های خداوند استفاده کنم

    پس خداوند را شاکرو سپاسگزارم که به من نعمت سکنی گزیدن در زمین و استفاده از امکاناتی که از قبل از آمدن من به این کره‌خاکی برایم فراهم کرده را عطا فرمود

    یعنی بقیه نعمت‌های خداوند بر پایه همین نعمت حیات و زندگی بخشیده شدن به انسانها و اجازه و فرصت بودن قرار گرفته،

    مثل این هست که من اول باید پاسپورت و ویزای یک کشور را دریافت کنم و سپس به اون کشور وارد شده و از زیبایی‌های اون کشور لذت ببرم.

    و نکته بعدی اینکه من باید همیشه یادم باشد که نعمت حضورم در این دنیای زیبا و بهره‌مند شدنم از سایر نعمت‌ها، از فضل و عنایت خداوند بوده است

    فراموشم نشود که خداوند بوده که من را لایق دریافت این نعمت‌ها کرده

    خداوند بوده که به من اجازه استفاده از این نعمت‌ها را داده است

    فراموشم نشود که هرآنچه که هست از آن خداوند است و از او به من رسیده است

    فراموش نکنم که من بدون عنایت پروردگار هیچم و موجودیتی ندارم، خداوند قائم به ذات خویش و من قائم به ذات خداوندم

    بقول حضرت مولانا:

    اول و آخر تویی ما در میان، هیچ هیچی که نیاید در بیان

    چند آیه در قرآن هست که بنظرم خیلی مکمل همدیگه هستند و میتونه سرنخ‌های جالبی بده که من با درک کمی که دارم آنها را اینجا به اشتراک میگذارم و امیدوارم و از خداوند میخواهم که درک و فهمم را از آیات قرآن هرروز بیشتر و بیشتر کند

    سوره بقره آیه 29 :

    هُوَ الَّذِی‌ خَلَقَ‌ لَکُمْ‌ مَا فِی‌ الْأَرْضِ‌ جَمِیعاً ثُمَ‌ اسْتَوَى‌ إِلَى‌ السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَ‌ سَبْعَ‌ سَمَاوَاتٍ‌ وَ هُوَ بِکُلِ‌ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌

    او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.

    سوره اعراف آیه 10:

    وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ‌ فِی‌ الْأَرْضِ‌ وَ جَعَلْنَا لَکُمْ‌ فِیهَا مَعَایِشَ‌ قَلِیلاً مَا تَشْکُرُونَ‌

    .و شما را در زمین جای دادیم، و در آن برای شما وسایل و ابزارزندگی قرار دادیم، ولی بسیار اندک و کم، سپاس می گزارید

    سوره ابراهیم آیه 7:

    وَ إِذْ تَأَذَّنَ‌ رَبُّکُمْ‌ لَئِنْ‌ شَکَرْتُمْ‌ لَأَزِیدَنَّکُمْ‌ وَ لَئِنْ‌ کَفَرْتُمْ‌ إِنَ‌ عَذَابِی‌ لَشَدِیدٌ

    و هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً شما رامی افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی تردید عذابم سخت است

    خداوند در آیه 29 سوره بقره میفرماید هرآنچه که در زمین وجود دارد را خلق کردم و سپس به بقیه جهان پرداختم،

    و بعد در آیه 10 سوره اعراف میفرماید که شما را در زمین قرار سکنی دادیم،

    یعنی اینکه قبل از اینکه انسان خلق بشود هرآنچه که نیاز داشته است توسط خداوند خلق شده است و بعد که همه‌چیز فراهم و پرفکت شده و مناسب برای زندگی کردن انسان بوده، اراده به خلق انسان نموده است

    بقول استاد که میفرمایند ما نیازی نیست که ثروت و نعمت را خلق کنیم چون ثروت و نعمت هست و ما فقط کافیه که در مدار ثروت و نعمت قرار بگیریم،

    خداوند ثروت را بیش از نیاز تمامی نسل‌های انسان و بسیار قبل‌تر از خلق انسان، خلق نموده است و میبینم که هرروز منابع جدیدی از ثروت و نعمت کشف میشود، نه اینکه خلق بشود چون از قبل خلق شده است، بلکه کشف میشود یعنی انسانها در مدار دریافت آن قرار گرفته و چشمانشان به دیدن آنها روشن میشود

    حالا در آیه 7 سوره ابراهیم میفرماید که این ثروت و نعمت را من قبل‌تر از خلق شما و برای شما خلق کرده‌ام و اگر میخواهی از این نعمت‌ها بهره‌مند بشوی باید ظرف خودت را بزرگتر کنی و بزرگتر کردن ظرفت مستلزم سپاسگزار بودنت است

    اینجوری میتونم این مساله را برای خودم منطقی کنم که:

    من چند نفر که برای من خیلی باارزش و احترام بوده و نزد من عزیز و با کرامت هستند را به خانه‌ام دعوت میکنم؛

    قبل از اینکه مهمانان عزیزم به منزل بیایند من تمام امکانات برای برگذاری یک مهمانی در خور شأن مهمانانم را تدارک میبینم، میوه‌های عالی میخرم، گوشت و مرغ تهیه میکنم، و هرآنچه که لازم است را از قبل از اینکه مهمانان وارد شوند تهیه کرده‌ام، این نیست که وقتی مهمان وارد میشود بفکر بیفتم که ای‌داد بیداد فراموش کردم میوه بخرم و سریع بِدوم و سرکوچه رفته و از بقالی محل میوه‌های مانده و پیر شده بخرم و بیام و کمی نشسته و یادم بیاید که من که غذا درست نکردم و سریع بخوام از یک رستوران بی‌کیفیت غذا سفارش بدهم

    نه این اصلا طریقه مهمان دعوت کردن نیست و همانگونه که من از قبل از حضور مهمانان تمامی تدارکات لازم را تهیه دیده‌ام، خداوند که بهترین برنامه‌ریز و مدیرومدبر است قبل از حضور انسانها تمامی آنچه که نیاز وی بوده تدارک دیده است؛

    حالا من تدارک دیده‌ام و مهمانان وارد شده و نشسته و من شروع میکنم به پذیرایی،

    تصور کنید مهمان شروع کند به غُر زدن که این چه میوه‌ای هست؟

    چرا این شیرینی‌ها خشک شده؟

    چرا غذا حجمش کم بود؟

    و هزار عیب و ایرادی که خستگی را به تن من میماند

    این بهتر است یا وقتی مهمان شروع میکند از خانه من و صمیمی و گرم بودن و شیک و تمیز بودنش تعریف میکند و از کیفیت میوه‌ها، غذا، شیرینی، دسر و کیفیت عالی پذیرایی لذت میبرد و از من سپاسگزاری و تشکر میکند

    مسلماً روش دوم خیلی پسندیده‌تر و نیکوتر است و میزبان را سرشوق آورده و سعی میکند هرآنچه در خانه دارد را برای لذت بردن بیشتر مهمان در طبق نهاده و جلوی مهمانش بگذارد

    این حکایت ما و خداوند و ضیافت باشکوهی‌است که خداوند برای بنده‌هایش تدارک دیده و ما با سپاسگزاری میتوانیم خداوند را ترغیب کرده که ظرف ما را برای دریافت نعمت‌های بیشتر بزرگتر کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رویا میانکاله گفته:
      مدت عضویت: 988 روز

      سلام دوست عزیزم

      سلام پازل من روی جهان هستی

      مجتبی جان من چقدر باید سپاسگزاری کنم بابت اینکه دستی از دستان خدا شدید که این کامنت بنویسید و من بخونم به جونم بشینه درک درست بگیرم.

      اصلا من که خیلی درک عالی پیدا کردم

      واقعا چه مثالی،خدا قبل از اومدن ما همه چیز برای نیاز ما فراهم کرده غذا لباس خونه ماشین سلامتی ثروت آرامش عشق،بعد ما رو دعوت کرد بیایم اینجا فقط لذت ببریم حتی از خواسته تو قلبمون آگاه، هدایت میکنه چی ببینم و بشنوم چی رو بخوام و درخواست بدم ،بعد مثل یک میزبان برامون درخواست بیاره .

      وای چقدر عالی

      خدایا شکرت مبهوت شدم اینجاست که باید متوجه باشیم ما ارزشمندیم قرار نیست کاری بکنیم اگه هم کاری میکنیم برای لذت خودمون ،مثل خدا که به درخواست ما جواب میده بزرگی خودش نشون میده

      من با مادری کردن ،بخشش،عشق دادن ،همسر بودن،کاری که انجام میدم چیزی میخرم ،در واقع دارم همون لحطه بزرگی و بخشش خودم مثل خدا نشون میدم دیگ هم رها کنم دنبال جبران نباشم.

      اگه به این درک برسیم و باور ایجاد بشه دیگه ناخودآگاه دنبال جبران نیستیم.

      خدایا واقعا عاشقتم دوست دارم که از خودت به من دادی قدرت بخشندگی و بزرگی و خلق.

      واقعا عشق و آرامش و شادی براتون خواستارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: