چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-23 04:47:072024-11-23 04:49:23چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد بزرگوار خانم شایسته عزیز
من خیلی سال هست که عضو این سایت آسمانی هستم اما خیلی کم می نویسم اما هر روز تو سایت هستم مثل غذا خوردن که هر روز می خوری برای من سر زدن به سایت مثل غذاس البته ممکن است یکی دو روزغذا نخورم اما به سایت هر روز سرمیزنم وتمام فایل ها را گوش میدهم وکامنتها را می خونم اما امروز واقعا دلم نیومد که ننویسم چون دوست داشتم از صمیم قلبم ازتون تشکر کنم به خاطر این فایلهای ارزشمند که با گوش دادنشان فقط اشک ریختم وتنم لرزید از شوق این همه آگاهی ،اگر به همین فایلهای رایگان هم عمل کنیم کلی نتیجه می گیریم تو زندگیمون همینطور که من گرفتم از همه مهمتر نزدیک تر شدن بخدا بود برام واینکه نگاه توحیدی داشته باشم انشالله یک روز از نتایجم خواهم نوشت بزودی استاد ازتون سپاسگزارم وبه خدای بزرگ می سپارمتون.
استاد فقط آمدم بگم ک
با سلام و درود فراوان به استاد عزیزم .خدای چطورازت سپاسگزاری کنم
بابت هدایت امروز به این فایل نباب و الهی ..الهی شکر ک توی مدار گوش کردن به این اگاهی هاب الهی قرار کرفتم
چقدر این حرف حقیقت بودن و به طور عجیبی تو وجود و گوشت و پوست من رسوخ کرد
و رد پای اینک کجاها از مسیر خداوند خارج شدم وخودم به معنای واقعی از جریان نعمت های خداوند …و برکت های خداوند دور کردم
و گذاشتم به حساب اینک خدا برای اونا خواسته ولی برای من نه
ولی حالا درک کردم ک خدا نبود ک نخواسته این خودم بودم ک اینجوری به خودم ظلم کردم .
با حسادت کردن با خود کم بینی …با عدم درک اررشمند بود خودم …
استاد چطور ازتون تشکرکنمبخاطر این درس های درست از قران…
واینک چقدر تموم این قانون تواین کتاب به طور منطقی گفته شده .
وقتی این فایل گوش میکردم ی احساس عجیب ارزشمند بود واقعی توی دورنم ایجاد شد ک من نتها از هیچ کس پایین تر نیستم و هیچ کس ای هم از من بالاتر نیست ..و این باور چقدر من به اون اصل خودم نزدیک کرد….
ومنتوی درخواست کردن از خداوند مشکل داشتم ولی حالا با این باور ها و شنیدن این حقیقت ها چقدر باعث میشد ک خدا را اونجوری کهست باور کنیم …
واون عدالت خداوند..و اینک هرکسی هرجای هست دقیقا جای خودشه …
ومنم اگر دوست دارم نعمت های خداوند دریافت کنم باید دیدگاه را تغییر بدم و بربرم دور اون چرت پرتای ک شنیدم ..
و همه اینا من ار خداوند و دریافت نعمت های خداوند دور کرده
…و حالا هرچی بیشتر این فایل گوش میکنم اون احساس تایید شدن توی وجود و قلبم
دار د اتفاق می افته .ک سعی کنم با ایجاد ابن باور ها دیگ ار مسیر خارج نشم ..استاد من خیلی خوب کامنت نمی نویسم ولی میخواهم حداقل اینطوری ازتون تشکر کنم بابت زحمت های ک هم شما و خانم شایسته عزیزم میکشید ..و خدارا هزار هزار بار شکر میکنم ک منا توی مدار ددیافت این اگاهی ها الهی قرار داد .
و از همه دوستانی ک کامنت منا میخوند تشکر میکنم…
درپناه الله یکتا شاد سعاوتمند و ثروتمند و سلامت باشید .
به نام رب جهانیان
سلام به استادان گرانقدر
سلام دوستان عزیز
خدایا هر آنچه که دارم از آن توست
این جمله همیشه منو احساساتی میکنه
انگار خیلی بیشتر از این چیزی که معنای تحت لفضی کلماتش متوجه میشوم.
بار معنایی و درهای آگاهی رو به روی من باز میکنه.
توحید. یکتا پرستی.خواستن از خدا .عدم توجه و خواستن از غیر خدا، یادآوری اینکه اینهایی که داری نتیجه کار کردن روی خودته و هر وقت اون کار کردن روی خودت از بین بره این داشته هم کم کم میره.
دوری از غرور و تکبر.
این تکبر همون چیزی که باعث رانده شدن شیطان شد
همیشه به این فکر میکردم وقتی دو نفر با هم بگو مگو دارن و تو به عنوان نفر سوم شنونده اینها می شوی.
هر کدام تک تک میگه عه حق با اینه
دوباره نفر بعد صحبت میکنه میگی عه اون دروغ میگفت و این راست میگه
این بنایی است که خالق گذاشته که بزاز طرف بیاد دلایل کارشو بگه بعد تصمیم بگیر.
تازه تو جایگاهی مثل جایگاه خداوند این کار دیگه نهایت عدل،انصاف، راستی و درستی است.
یکی از نجواهایی که خود من بارها و بارها ازش ضربه خودم این بود که تو مثلا در مقابل فلانی چیزی برای سپاسگذاری نداری.
ببین در توجه به این نجوا شیطان از من دو تا پوئن میگیره
یکی دوری از شاکر بودن و ناسپاس شدن
دومی مقایسه کردن خودم با دیگران
که هر دو مثل زهر عمل میکنن برای من در این مسیر.
خدایا پناه میبرم به تو از شر شیطان رانده شده.
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند
چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند
به مثَل گفتهام این را و اگر نه کرَم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟
هله خاموش که بیگفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
سلام استاد عزیزم
دوست داشتم از حال خوبه الانم بنویسم
با شنیدن این شعر از مولانا یادم افتاد وقتی همه راه ها بسته شد خدا دستمو گرفت تو اوج ناامیدی خدا هدایتم و همیشه و هرلحظه خدارو شاکرم که هدایتم کرد
داشتم سپاسگزاری میکردم و سجده کردم به خدا گفتم واسه تک تک نفس هایی که تا این 31 سال کشیدم سپاسگزارم
واسه حال خوبه الانم سپاسگزارم
واسه اینکه الان شیطان داره گولم میزنه که باهات حرف نزنم ولی تو به من اجازه میدی بیشتر از حال الانم لذت ببرم سپاسگزارم
سپاسگزارم از این که الان قران باز کردم و تو ایه 7 سوره ابراهیم نشونم دادی “لئن شکرتم لازیدنکم”
خدایا من مثل استاد نگفتم هرچی دارم از ان توست ولی هزاران بار گفتم و همیشه میگم خدایا من لنگ 30 هزارتومن پول بودم و تو هزاران برابرش بهم دادی،خدایا انگار چند ساله از این ماجرا میگذره ولی تقریبا 2 سال شده
همین الان سرمو تو اتاق میچرخونم و میبینم همه چیو تو بهم دادم من تو خوابمم نمیتونستم اینارو ببینم،خدایا سپاسگزارم
کی بهم دادی،وقتی فقط ازتو خواستم
هرچقد سپاسگزار باشم بازم کمه چون فقط خودم میدونم از کجا به کجا رسیدم
خدایا بی نهایت سپاسگزارم
استاد عزیزم یه دنیا دوستت دارم و دست تو میبوسم که هر روز کمکم میکنی که بیشتر تواین مسیر بمونم و قدم بردارم
بمونی برامون :)
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان سپاسگزارم خداوندم به خاطر وجودتون
چقدر این فایل برای من عالی و پر معنی بود و نمیدونم دقیقا چجور باید احساستم رو در مورد این فایل بیان کنم فقط میدونم که اومدم کامنتای بچه هارو درموردفایل بخونم که دیدم هنوز پیامی نیامده انگارخدا بهم گفت اولین کامنت و تو بزار و هرچیزی که اون بهم بگه مینویسم
اول از خداوند سپاسگزارم بینهایت بابت این فایلی که روی سایت اومد همینطور از استاد عزیزم و مریم جان و بعداینکه من مدتهاست روی خودم کار میکنم از خیلی لحاظ ها تغییرات زیادی توی زندگیم احساس کردم مخصوصا روابطم که یکباره نگاه به اطرافم کردم و دیدم خیلی دورو برم خلوته وجاهای که دوست ندارم دیگه شرایط جور نمیشه که حتی من برم
البته که خودم اون شرایط و و اون جمع هارو ایجاد کرده بودم چراکه دوست داشتم و برام مهم نبود که من چه کارهایی باید انجام ندم و با چه سبک ادم هایی باید رفت و امد کنم و مهمتراز همه امان از درد بیکاری یعنی وقت برای من هیچ ارزشی نداشت فقط از این جمع به اون جمع که همش هم پراز سرگرمی های و خوشی ها ی نامناسب و زود گذر بود و من خودم با علاقه نشون دادن جمع های بیشتری رو به سمت خودم میفرستادم
و جالب که هرچی میگذشت ادم های نامناسب و جمع های نامناسب که هر مدل ادمی توش بود برمیخوردم و بازم برام عادی بود
تا زمانی که با استاد و قوانین اشنا شدم به یکبار به خودم اومدم دیدم دور وبرم شده پاز ادما و جمع های جور واجور و کارهایی که اصلا الان دوست ندارم و اصلا میدونستم خدای منم دوست نداره و همش داره بهم ضرر میرسونهمخصوصا ازلحاظ سلامتی و خلاصه اینکه انگار یه پرده جلوی چشمام کنار رفت و دیدم چه اوضاعی واسه خودم درست کردم و طرفم هم به این شرایط که من اوکی هستم با این کارا و جمع ها عادت کرده و من نمیتونستم یه باره بهش توضیح بدم خوب من تغییر کردم من فهمیدم مسیر درست چیه و دیگه نمیخوام تو این جمع ها و کارها باشم
میدونستم که اون قانع نمیشه پس یواش یواش از خداوند کمک خواستم و هدایت شدم واسه یه سری از دورهمی ها که واضح بود ادم های نامناسبی هستن به کمک خداوند واموزش ها یه مقدار شجاعت به خرج دادم و دیدم که خداوند طرف مقابلم یا همسرم رو متقاعد کرد ولی برای یک سری دیگه صبر کردم و سعی کردم روی خودم کار کنم که بعد مدتها که دارم بهش فکر میکنم دارم میبینم که بدون زحمتی و فقط با تعهد درونی که به خداوند تعهد دادم که من مطئن هستم که این روابط و نمیخوام و کار کردن روی خودم دیدم که هیچ کس دورو برم نیست و هیچ هیچ هیچ رفت و امدی ندارم
این خیلی برای من زیاده این و کسایی متوجهش میشن مثل خواهرم که از رفت و امد من و روابطم اطلاع داشتن بینهایت بود روابط و بازم میگمامان از بی هدفی و بیکاری و خداوند رو بخاطر وقتی که برام فراهم کرده و دارم روی خودمکار میکنم و ارامشی که به زندگیم داده شپاسگزارم
یه مدت که گذشت به تضاد دیگری برخوردم تضاد ثروت و درامد زایی خیلی سعی کردم روی باورهای ثروتم کار کنم و شرایط اینکه دوره ی روانشناسی ثروت رو بخرم ندارم اما با دورهای رایگان در مورد باورهای ثروت ساز کار میکردم که یکبار به خودم اومدم و احساس کردم که قبل ازاینکه بخوام ثروت داشته باشم یا درامد مالیم اوکی بشه خیلی به خداوند علاقه دارم دوست دارم واقعی درکش کنم خودش رو جهانش رو چون فکر کردم که همه چیز ازاو سرچشمه میگیره چه ثروت و چه هرچیز دیگه بخاطر همین بیشتر فایل های توحیدی رو نگاه کردم و سیستمی بودن خداوند و هر روز بیشتر شگفت زده میشم که چی فکر میکردم در مورد خدا اصلا گاهی حاجتم و نمیداد باهاش قهر میکردم و جالبه اصلا هیچعکس العملی نمیدیدم و میدیدم حالم بدتر شد دوباره با گریه و زاری بهش برمیگشتم و بازم اتفاق و تغییر خاصی تو زندگیم رخ نمیداد و فقط حالم یکم بهتر میشد تغییر خاصی رخ نمیداد چرا که غیراز پشیمونی باور خاصی در مورد خاصم در وجودم و ذهنم ایجاد نمیشد و باز مشتاق تر میشم که خدای خودم وسیستمشو بیشتر بشناسم احساس میکنم این کلیده هست و استاد از طریق این کلید این شناخت به هرچه خواسته رسیده و چندروز پیش به کتاب استاد چگونه فکر خدارو بخوانیم هدایت شدم خدایا فوق العاده بود خیلی لذت بردم شب شروع کردم به خوندن اینقدر کنجکاو بودم خواب چشمم نمیومد خیلی برام جالب بود که خدا همچین خدایی بوده خیلی برام جذابه اصلا نمیدونم چجور بگم قلبم به تپش میفته وقتی این چیزارو میشنومیا میخونم دیگه دیشب که کتاب رو دوباره تمام خواندم تصمیم گرفتم یا بهتر بگم علاقه پیداکردم که قران و بخونم
و همش از خدای خودم کمک میخواستم که اونجور که باید قوانین رو در قرانش متوجه بشم به کمک کتاب استاد که درموردریشه های یشاء و غیره صحبت کرده بود یه مقدار متوجه شدم و درحال خوندن بودم که خواهرم تماس گرفت و درمورد فایل جدید بهم اطلاع داد و گفت درمورد قرانه و من بسیار خوشحال توجه و هدایت خدارو دیدم که بهم در مورد این خواسته پاسخ داد و سریع رفت و فایل و دیدم
واقعا با دیدن این فایل خیلی احساساتی شدم خیلی گریه کردم مخصوصا اون قسمت که استاد گفتن خدایی که گفته فقط به خودش سجده کنن این دستور و میده که به ما سجده کنن خدایی که اینقدر به ما ارزش داده و گریه کردم و سپاسگزاری کردم که ای خدای من ماهیچچیزی از خودمان نداریم هیچ اراده ای از خودمان نداریم و هرچه داریم از هر لحاظ نفس کشیدن راه رفتن و غیره با اینکه همه از تو هست اما تو به ما اینقدر ارزش دادی که میگی میتونی تو خودت مجزا واسه خودت قدرت اختیار و تصمیم گیری داشته باشی این خیلی برام ارزشمنده
و این فایل باعث شد که من خودم رو ارزشمندتر ببینم و احساس لیاقتم بالاتر برود نه بخاطر خودم بلکه بخاطر اون روحی که خدا از خودش در من دمیده به خاطر اون سجده ای که خدا گفته به ما انجام بشه احساس میکنم یه تیکه از خودش و در من قرار داده و یه احساس ارزشمندی خاصی نسبت به خودم پیدا کردم و چندتا تصمیم گرفتم
1)اینکه برای خودم ارزش قائل باشم از تمام جهات و قدرخودم و بدونم و سعی کنم ترسهام و ازبین ببرم و اجازه ندم کسی بخواد با من برخورد بدی داشته باشه یا بخواد سواستفاده ای بکنه چرا که قبلا چون فقط خودم و میدیم کنار میومدم اما الان احساس میکنم یه خدای درونم داره رفتار نامناسب میشه (بخاطر باورهمونتیکه ای از خدا که باور کردم درونمه )
2)تصمیم گرفتم که از نعمتهایی که خداوند بهم دادم از هوشمدستم پاهام سلامتیم و غیره برای پیشرفت خودم وجهان استفاده کنم و هدف مهمی رو دنبال کنم به کمک و دلگرمی اینکه خدا درون من هست و اجازه ندم این نعمت درونم بی فایده باشه برام اگر استفاده نکنم برام به معنی ناسپاسی از این نعمت هست
3)تصمیم گرفتم مواظب رفتارم با انسانها باشم از اینکه از بالا بهشون نگاه نکنم
بهشون تهمت نزنم و قضاوتشون نکنم
اگر چیزی بلدم اونها رو تواون قضیه بی استعداد نبینم
زشت و نامناسب نبینم
از اینکه اونها تو این مسیر نیستن و من هستم اونا رو بی ارزش نبینم و غیره نه به خاطر افراد بلکه به خاطر این باور که از وجودیا تیکه ای از خدا درونشون هست و این برام خیلی بارارزشه
4)تصمیم گرفتم خودم رو از بقیه و دستاوردها و شرایط بقیه پایین نبینم چرا که انگار با باور خدایی که درونم هست توهین میکنم به خدای درونم
5)تصمیم گرفتم که ترس های درونیم رو از انجام کارها مثل رانندگی از چیزها مثل ترس از تاریکی از افراد مثل کسایی که بهشون قدرت دادم با این باور از بین ببرم چرا که خداوند درون منه و اون هیچ ترسی ندارد و دستاوردهای زیادی رو به کمک خداوند کسب کنم همینطور که الان به هدایت خداوند دارم شنا رو به صورت کامل اموزش میبینم و تا حد خیلی زیادی ترسم از اب و عمق از بین رفته و بجای شنا با ترس و دلهره با لذت و شوق شنا میکنم و خداروسپاس میکنم برای این دستاورد
6)تصمیم گرفتم بهترینها رو به خورد بدنم بدم بدنی که خدا تیکه از خودش رو درونش نهاده ارزش قائل بشم برای این بدن به خاطر وجود خداوند هرچند که چندین ماه هست که اینکار به لطف خدا انجام دادم و تقریبا 12کیلو کم کردم اما الان خیلی انگیزه بیشتری برای ادامه و بهتر شدن پیدا کردم و دوست دارم قدر بدنم بدنی که خداوندساخته و از خودش دراو دمیده بیشتر بدونم یه جورایی سپاسگزار باشم و ازش بخوبی مراقب کنم
7) تصمیم گرفتم ثروتمند بشم چرا که با این باور که خداوند اینقدر به من ارزش داده میتونمدرککنم که بهترینها رو برام رقم میزنه و با ثروتمند شدنم برای خودم بهترینها رو از جمله اسایش راحتی لباس خوب شرایط خوب غذای مفید و عالی و ارامشرورقم بزنم
نمیدونم شاید خیلی احساسی شدم اما امروز واقعا یه احساس عجیب یه احساس ارزشمندی خاصی نسبت به خودم پیدا کردم و الان با این فایل احساس میکنم دوره ی احساس لیاقته خیلی بهتر میتونم درکش کنم و بفهممش و از همه مهمتر نشونه ای که امروز برام واضح شد این بود که من مدتها تصمیم گرفته بودم که در زمینه ی شغلیم که شنیون هست پیشرفت عالی داشته باشم و خودم رو تو این زمینه به یه جای اوکی برسونم وبه خاطر اینکه ترس داشتم و میگفتم یعنی من به اینجا برسم
انگار اون خواسته رو خیلی برای خودم بزرگ میدیم و به قول استاد مال از مابهترون میدیمش اما باور کنین بعدازمدتها که باهدایت خداوند و شناخت سیستمیبودن خداوند تصمیم قطعی تونستم بگیرم و این خواسته رو بخوام و همین امروز اولین روز بود که من توی دفترچه ای به هدایت خداوند که ازمخواسته بود تهیش کنم و بهش تعهد بدم که من این خواسته رومیخوام نوشتم و قدم اول و برداشتم و با این فایل اشنا شدم و اینقدر احساس خود ارزشیم بالا رفت که قاطع تر بشم برای خواستم بخاطر باور خداییی که درونمه خداییی که فرشتهاشو دستور به تعظیم به من داده و بخاطر روح ارزشمندی که از خودش در من دمیده
خدایاسپاسگزارم که کمکم کردی و این کامنت وگذاشتم خودت هدایتم کن
امیدوارم خداوند هرروز حس ارزشمندی رو درونمون قوی تر و قوی تر کنه
سپاس فراوان از استاد عزیزم منتظر قسمتهای بعدی این فایل با شوق زیاد هستم
با سلام خدمت دوستان عزیز مهربان و استاد عزیز مهربان و خانوم شایسته مهربان امید وارم تنتون سالم باشه
استاد عزیز و بچها هر چیزی گه میگم 1 یگ نشانه باشه 2 واسه تقویت روح خودم و دوستان باشه
استاد عزیز چقدر من مقایسه کردم تا امید شدم چقدر همیشه توی وجودم سر در گم بودم چقدر به خودم بر چسب اینو زدم من ارزوه هیچ گاریو ندارم همه از من بلا تره وای چقدر و هنوزم دارم خود زنی میگنم از درون
ولی خبیش به اینه گه دارم بهتر میشم هر موقع این حس ها میاد سراغم میگم هی سعید خدا هواتو داره اون از روح خودش در تو دمیده ت اشراف مخلوقات هستی ت داری جهان گسترش میدهی ت قرار هست خیلی کارها کنی به خودم میگم سعید ت 3 بار مردی زنده شدی پس قراره خیلی کارها کنی اما استاد و دوستان این نجوهای ذهن وقتی به یک الگو میرسی گه از یگ راه و اون حس خب اتفاق خب میفته اون حس شگر گزاری رو درون خودم هی زنده میگنم هی اتفاق خب برام رقم میزنه و با این الگو هست میشود این سرو صدای ذهنت رو گمش کنی
استاد در مورد تهمت زدی وای چقدر به خاطر این گه دروس کوش ندادم تهمت زدم چقدر من حق به جانب شدم چقدر من با جامعه جنگیدم چقدر و همیشه حال بدی بود میخام اینو بگم گه چقدر این افکار شیطانی ضربهای بهم زده گه که تا نسل در نسل هست اگه دروستش نکنم یا بهتر فرزندم و یا نوم هم همین افگارو داره پس اینجا هست گه داریم جهانو گسترش میدهیم مگه خودمون تنها هستیم مگه توی قار زندگی میکنیم نه بابا من بچم جامعه داریم زندگی میکنم باید این افکار دروس کنیم گه اونها از ما الگو بگیرن خدایا شگرت راه دروس رو بهمون کفتی استاد از بینهایت سپاس کزارم زندگی یعنی عشق یعنی لذت بردن بابا همین لحظه هست استاد ت فلوریدا هستی داری مغز منو میخونی چی توش داره میگذره با زبون خودمونی میگی چون خودت بودی و الان منو داری میبینی
چرا من بخام ناشگری کنم بابا یه انسان چی میخاد
یه سلامتی به خوردن یه پوشیدن و نیاز جنسی خدا خب همه ای اینها رو داده پس چرا حرص میزنیم چرا طمع داریم به مال دیگران چرا آخه
استادو بچها بخدا قسم من میتوستم با راه نادروس برسم به حلا مالی این چیزا ولی من کفتم به خدای خودم اگه من جاهلم اگه مغرروم اگه حرص میزنم اگه هر جوری هستم من میخام از راه دروس برسم اگه از مسیر بیرون میرم ت منو هدایت کن من بلد نیستم چی به چی هست تنها چیزی گه من درگ از تو گردم یه حس امیدی هست گه درون من فریاد میزنه میگه این گارو کن و من میگم چشم تا حد توانم من اینجوری خودمو ریکاوری میکنم به گذشتم نگاه میکنم میبینم سعید اگه ت هر چیزی میخواستی به دستش آوردی حلا چیزهای قابل باور بوده میبینم زمان بچگی دوچرخه یا موتور یا بازی های بچگانه بزرگ تر شدی رفتی توی فاز مواد دوختر بازیو این چیزا بزرگ تر شدی رفتی توی فاز شغلو این چیزا میخام اینو بگم این روند طی شد تا به اینجا رسیدم و به خودم میگم و افتخار میکنم هر چیزی خاستم به دستش آوردم و انجام دادم و خودم هستم
استاد عزیز یه داستانی رو بگم خیلی جالبه
حلا زمان مناسب خدا رو امشب تاریخ میزنم حواسم باشه گه چی هستم و چی شدم
3 / 8 / 1403
واقعان خدایا شگرت من خیلی شور شوق ماشین داشتم خب واقعان حصرت میخوردم گه چرا آدمهای هستن از من گوچگ ترن و قیافه ای ندارن و از لحاظ فرهنگ هم پاین تر از کنه چرا این ماشین پارس داره من پیاده هستم من باید این سرما این گرما باید دستم رو جلوی همه دراز کنم تا منو یه جای ببره خیلی اذیت میشدم و به خدا هم فهش میدادم صادقانه امشب گه این تاریخ زدم
داشتیم از شهر میومیدم و یه تصادف شده بود و ماشینشون چهار صدو پنج بود ولی خدارو شگر هیچ اتفاقی براشون نیفتاده بود بعد توی ماشین نشستم کفتم خدایا من خیلی از این آدمها خیلی پر مغرور تر بودم و اگه اون موقع ماشین رو بهم میدادی حتمن من مرده بودم خب ولی الان این ماشینو دارم خب دارم دوخترم میبرم دوکتر بعد میرم سر گارم هم زمان 5 تا گارو باهم انجام میدم و لذت هم میبرم از همه چی استاد واقعان خدا زمان بندیش اگه درکش کنیم انگار کنج پیدا کردیم یه روزی از چنتا دوستام کفتم من بزرگترین کنجو پیدا کردم مسخرم کردن کفتم بخدا قسم کفتن خب گو نشون بده ببینم کفتم کنج من توی سینه منه خیلی مسخره شدم اوایل های بود با استاد آشنا شده بودم کنج من درون منه
کس نخارت پشت من جز ناخون انگشت من بعضی ها حرفشو میزنن ولی استاد من شما یا هر کسی دیگه هم درکش کردیم هم عمل کردیم با پوستو کوشت خون
استاد یه داستان دیگه بگم
خیلی جالب اینم من بعد خدمت سربازیم دیگه رفتیم توی فاز ازدواج خب اما خداوند بزرگ اگه ت یک قدم رو میبینی خدا صد قدم جلو ترو میبینه خلاصه این نامزدی و عقد من با جرو بهسو این چیزا پیش.رفت بهد عروسی همش بهس فهشو این چیزا بود بهد 3تا بچه بار زنم رفت تا این دوختر به دونیا آمد
حلا خداوند میدونست گه این ازدواج به جدایی ختم میشه میدونست گه این مادر بچه داری نمیتونه کنه میدونست گه تهش سرابه همه چی رو میدونست اما من لج گردم گفتم خودم میتونم خودم دروستش میگنم خودم میسازم زندگی رو خودم اینجوری من زمانی باید بگم خودم گه امید داشتم به خدا به یک نیروی گه با من هست گه درخواست میکنم گه میگوید چشم قربان
این خودم از کجا میومد از غرور از منیت از خودخواهی از خود محوری از عدم درگ قانون اما
استاد به خدا قسم هر کسی رو میبینم گه اینطوری بوده آخرش جدا شده من توی ایران هستم و توی اسنپ با هزار تا آدم سرو کله میزنم میبینم اینم مصل قبلن من بوده حلا خدا چی میگه الان با من
میگه سعید تخم دوازده زده گذاشتی خود گردی اینجوری شد حلا بکش کنار ببین من واست چیگار میگنم بچها الان هر اتفاقی هر اتفاقی بیفته میگم این خیر بوده خدایا سپاس کزارتم تهش نتونم ذهنمو کنترول کنم خشم میاد سراغم دیگه یقه کسیو نمیگرم میگم خودم هستم دارم با این افکار زندگی رو رقم میزنم سعید باید حال خودت رو خب کنی یعنی راهی نداری جز حال خب حلا دیگه خود دانی
ببخشی دوستان این چیزا درگ من بود و اینشلا استاد خدا عمری بزاره بیای ایران سمینار بزاری بیام از تجربیات از باورهای خبی که ساختیم بگیم
خب در پناه حق باشید سر بلند پیروز
یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ
ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را فریب دهد چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، در حالی که جامه از تن آنان بر میکند تا قبایح آنان را در نظرشان پدیدار کند، همانا آن شیطان و بستگانش شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید. ما نوع شیطان را دوستدار و سرپرست کسانی قرار دادهایم که ایمان نمیآورند
—————————————————————————————————————————————–
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان توحیدی
چندتا نکته خیلی مهم در این آیات هست که بیانشون خالی از لطف نیست. اولا اینکه بدونیم سجده ای که خداوند به فرشتگان امر کرد جنبه پرستش نداشته، کما اینکه حضرت یعقوب و فرزندانش هم بر حضرت یوسف سجده کردند:
وَ رَفَعَ ابَوَیْهِ عَلَی الْعَرْشِ وَ خَرَّوا لَهُ سُجَّداً و این سجده جنبه تکریم و تعظیم داره.
نکته بعدی اینه که شیطان تمام داستان رو از اول میدونسته!! چون در مورد مهلت یافتنش تا روز قیامت از خدا درخواست میکنه در حالی که هنوز حضرت آدم به زمین هبوط نکرده و بحث قیامت مطرح نشده و بعد میگه همه اونها رو گمراه میکنم (از ضمیر جمع استفاده میکنه) در حالی که حضرت آدم و هوا دو نفرن..و در نهایت با وجود علم به تمام این داستان اما به خاطر عقده ای که داشته نتونسته از این امتحان سربلند بیرون بیاد.
نکته بعدی اینه که خدا میگه او از کافران بود. یعنی عقده های اخلاقی و باورهای نادرست در حوزه احساس لیاقت هم باورهای کفرآلوده. چون سجده که برای عبادت نبود فقط تمرد شیطان بود که نشانه کفرش بود و این تمرد از یه باور شخصیتی نشات گرفته بود. یعنی یه رفتار آدم رو کافر نمیکنه بلکه کفر به باور پشت رفتار اشاره داره.
نکته بعدی: اینجا خیلی مهمه لطفا با تامل بخونید. آیه میگه ای فرزندان آدم شیطان و قبیلش از جایی که نمیبینید شما رو میبینند و هشدار میده در مورد اینکه شیطان وسوسه میکنه که لباس و ستر رو از انسان بگیره و زشتیهاش رو به خودش نشون بده! بله به خودش. این خیلی نکته مهمیه. اولا زشتیها رو به مورد خاصی وصل نکرده یعنی تمام خلا ها و زشتی ها و دوما گفته به خود انسان نشون بده نه به دیگران. داستان اینه که شیطان که دیده انسان از اون برتره بخاطر عقده هاش تمام تلاشش رو میکنه که انسان رو تحقیر کنه.. و این همون نشون دادن زشتیهای انسان به اونه.. این خطرناکترین ترفند شیطانه که ما خیلیامون توش استادیم و نیاز نیست شیطان کاری کنه!! بلکه من که خودم ید طولایی دارم در تحقیر خودم و نگاه به عیب هام و زشتیهام!! و خدا هشدار میده که مبادا شیطان ذهنتون رو ببره روی نقاط ضعفتون متمرکز کنه که این میشه که شما داشته هاتون رو و ارزش هاتون رو نمیبینید.. همون که شیطان گفت وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ
یعنی راه راست راهیه که ما تمرکزمون روی زیبایی ها و ارزش هامون باشه و در سایه این تمرکز نقاط ضعف به خودی خود برطرف میشن.. و این که ما خودمون رو تحقیر کنیم و نگاهمون به ضعف ها و زشتی هامون باشه ما رو از راه راست و از ثروت و نعمت بیشتر محروم میکنه…
و نکته آخر که اگر توفیق داشته باشم میخوام یه کامنت طولانی در موردش بنویسم این قسمت هست که خدا میفرماید شیطان و قبیلش شما رو میبینند ولی شما آنها رو نمیبینید.. انسان ها و موجودات روی هم تاثیر دارن به لحاظ متافیزیکی. اما این که ذهن جامعه روی ما اثر بزاره یا نه به میزان آگاهی و در لحظه بودن برمیگرده. شیطان از طریق ارتباط ذهنی (یه چیزی شبیه هیپنوتیزم) انسان رو وسوسه میکنه که در قرآن هم آیات زیادی بهش پرداخته و ازش با عنوان وسوسه یاد میشه. همون که میگن طرف دچار وسواس فکریه و راه نجاتش تقواست که منجر به ذکر میشه.
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ
مسلماً کسانی که تقوا ورزیده اند، هرگاه وسوسه هایی از سوی شیطان به آنان رسد خدا را یاد کنند، پس بی درنگ بینا شوند [و در لحظه حال حضور یابند]
مثل حالت کسی که خوابش برده و یهو بیدارش میکنن. خیلی از ماها که تو فکر میریم این پروسه رو خوب درک میکنیم. منظور از فکر تعقل نیست.. منظورم فکر های بی اختیاره که نشانه ناآگاهیه.. شبیه خواب که انسان آگاه نیست..این جور مواقع ما خیلی آسیب پذیر هستیم.
این بحث خیلی طولانی و شیرینه و ان شاالله در فرصت مناسب مطالبی رو خواهم گفت اما همینو بدونیم که ذهن یک شیطان، ذهن یک هیپنوتیزمگر، ذهن جامعه و ناخودآگاه جمعی وقتی روی ما تاثیر داره که ما در حالت ناخودآگاه باشیم و در لحظه نباشیم.. و بهترین ابزار برای رسیدن به آگاهی و درلحظه بودن تمرینیه به نام نماز. نماز ابزاریه برای ذکر. وقتی قلبی به ذکر عادت میکنه که از وسواس خالی بشه. و نماز یادگار پیامبر اسلامه .. نماز همون غار حرای پیامبره که برای ما به یادگار گذاشته که در اوج شلوغی و تکثرات مادی وقتهایی رو بزاریم به مراقبه و کنترل ذهن در پکیج نماز و نماز پیش نیاز ذکره نه خود ذکر و نیاز به تکرار و تمرین داره برای افزایش آگاهی.. و لذکر الله اکبر. ذکر از نماز بالاتره.
رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ
پروردگارا بر دلم بیفکن تا نعمتى را که به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس گویم و کار شایسته اى انجام دهم که آن را خوش دارى و فرزندانم را برایم شایسته گردان در حقیقت من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمانپذیرانم
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر که میتونم با افکارم زندگیم رو خلق کنم
بسیار سپاسگزار و قدردان استاد عزیزم هستم بخاطر آماده کردن این فایل ارزشمند
قرآن ، سوره اعراف
هیچ زجری در کار نیست :
همین جا در این آیه خداوند قبل از اینکه من بخوام به دنیا بیام خداوند گفته که من برای شما مکان دادم ، درسته ، وقتی که من بدنیا اومدم در محیطی کاملا امن با امکانات بدنیا اومدم و دارم زندگی میکنم ، کلمه معیشت هم میگه ، پس این نشون میده هیچ زجری در کار نیست ، نگفته که برای معیشت باید بری زجر بکشی ، بدبختی بکشی ،
پس نتیجه میگیرم که قبل از اینکه من بدنیا بیام امکانات فراهم بوده و هست طبق قانون
هیچ زجری در کار نبوده و نیست برای رسیدن به خواسته ها طبق قانون
و سپاسگزاری
حالا من چی فک میکردم : من فک میکردم که خب اینها که خب بوده و هست دیگه ،ولی خداوند در اینجا نگفته که برای مومنین، برای کافرین ، برای مشرکین که ، برای همه ، نگفته برای کسانی که خدارو قبول دارن یا ندارن ، نگفته برای ثروتمندان یا فقیران ، هیچی نگفته و گفته همه شما، معیشت برای همه شما فراهم بوده و هست و خواهد بود
و خب چیزی که فراهم هست از قبل و اعلام میشه و دقیقا میگه که هم مکان دادیم هم معایش ، این دیگه زجری نداره ، اگر زجری هست از طرف افکارو ذهن من هست، خب من بیام بجای اینکه این هم زجر بکشم و بدبختی بکشم بیام خدارو باور کنم
منطق:
منطقش اینه که ما هر چیزی بخواهیم فراهم هست و هر کاری بخوایم میتونیم انجام بدیم ، اگر محدودیتی هست در ذهن من هست که جلوی کار رو گرفته ، وگرنه من بیام بجای اینکه ناسپاس باشم و بجای اینکه زور بزنم و بجای اینکه تقلا کنم ،خدارو باور کنم روی این ایمان کار کنم
من نمیدونم این تقلا چیه که من دوست دارم برم سمتش
سوال :
چرا استاد میگه ما ؟ چرا میگه ما هنوز نتونستیم کف اقیانوس رو کشف کنیم ؟ و نمیگه من ؟
اینجا برام یه درس داره از نوع فک کردن من ، و محدودیت هایی که در ذهن من هست که باید تغییر کنه
اینکه من فک میکنم که هر اتفاقی می افته باید مخاطب من باشم تا باور کنم ، چی گفتی ؟ گفتی باور کنم ؟ باز اینجا متوجه میشم و برام منطقی میشه که باورها دارن کار میکنن و من باید بجای زور زدن و تقلا کردن روی باورهام کار کنم
تا باور کنم که درسته ،مثلا خدا داره میگه که ما برای شما مکان دادیم و کلیه معایش رو قرار دادیم و ذهن من بخاطر شنیده ها ، بخاطر ورودی های نامناسب میگه که کو امکانات ،کو پول ، به حسابت نگاه کن، به امکاناتت نگاه کن
در صورتی که وقتی که به الگو ها نگاه میکنی می بینی که اون ها هم همین شرایط رو داشتن و بعضا و بیشتر نداشتن همین امکانات و شرایط رو ولی به خیلی چیزها رسیدن ، یعنی در این دنیا هیچ چیزی مال شخص خاصی نیست که کسی دیگر نتونه داشته باشه
پس این نشون نشون میده که فراوانی هست و هر کسی هر چقد و هر چیزی رو که بخواد براش فراهم هست و فراهم میشه
و اینجا دو مورد قابل تامل هست ،دو مسیر هست
تقلا
راحتی
چرا از این دو مسیر من مسیر اول رو میرم و یه سری الگوها مسیر دوم رو میرن ، در انتهای هر دو مسیر ثروت و نعمت و آزادی و زمانی و مکانی و همه چیز هست ، چرا من از مسیر اول دارم میرم که به اون خواسته ها برسم ؟
چرا از مسیر دوم نمیرم؟ چی باعث میشه که من از مسیر اول برم ؟ اصلا چی باعث میشه که من تقلا رو اول بنویسم و بشه مسیر اول و راحتی رو مسیر دوم بنویسم ؟ تمام اینها نشات از فکر من میگیره که تنظیم شده و برنامه ریزی شده برای تقلا کردن
حالا وظیفه من اینه که با الگو ها و منطق ها و تعهد کامل و صد درصد به دوره اونها رو تغییر بدم
نفت جدید
خب همین نفت جدید تقریبا بی نهایت داره نشون میده که جهان پر است از فراوانی نشون میده که من باید باور کنم فراوانی رو
و خب این فراوانی پاشنه بشدت آشیل من هست
میگم ولی باور ندارمش که
میگم فراوانی ولی دست و دلم میلرزه که خرج کنم و پولم کم نشه
میگم فراوانی ولی میخوام یه جا میرم یه چیزی بخرم که دست خالی نرم از ترس تموم شدن دنبال چیز ارزون میگردم یا کلا نمیرم اون مهمانی رو
میگم فراوانی ولی به زندگیم نگاه میکنم فقط کمبود می بینم
میگم فراوانی ولی میخوام به همسرم پول بدم دست و دلم میلرزه که کم بدم که یه وقت پولم تموم نشه بمونم
میگم فراوانی ولی میترسم خلوت کنم که یه وقت وقتم نره
میگم فروانی ولی پنج شنبه جمعه که میشه همش نگرانم که تموم نشه که دوباره برم سر کار و این آزادیم و این خلوتم تموم بشه
میگم فراوانی ولی به هر چیزی نگاه میکنم انقد که ورودی نامناسب داشتم اول کمبود رو میبینم و بعدش ناامیدی
پس یادم باشه که فقط با یه خط نوشتن که نفت فراوانه گول نخورم که فراوانی رو باور کردم
و این نشون میده که نوع شغل و شغل خاص و موقعیت مکانی و زمانی و کارمند و کارگر و شغل آزاد عامل اصلی ثروتمند شدن نیست و فقط باورها عامل اصلی ثروتمند شدن هست
دقیقا استاد درست میگه ،من که اصلا نمی بینم تازه یه چند روزه که با تعهدداشتن روی دوره ثروت 1 و بودن در این سایت و دائم ورودی های مناسب دادن یه چن خط سپاسگزاری میکنم اونم از چیزهای کاملا شفاف و ملموس ، اونم با دیدن یه مشکل در بیرون که من ندارم ، یعنی اونم با این دیدگاه نه این دیدگاه که من همه نعمت ها رو در اختیار دارم
و دقیقا اینم بخاطر باور کمبود هست که بد پاشنه ای هست
همین ایالتی که استاد میگه رو ببینم چی در ذهن من هست
من تا همین الان نسبت به این نعمت ها برچست داشتم تو ذهنم
یعنی میگفتم که اونجا آمریکاست و مال آمریکایی هاست دیگه ، و من که لیاقتش رو ندارم و من که نمیتونم برم اونجا
فقط همین سوال رو از خودم بپرسم
چرا؟
چرا فک میکنم که من نمیتونم اون نعمت ها رو داشته باشم و تجربه کنم ؟
چرا؟
آیا کسی یقه ام رو گرفته ؟
چون باور دارم که نمیتونم و اونجا برای یه سری افراد خاص هست
در صورتی که خداوند هیچ جا نگفته که اینجا مال فلانی ها هست و اونجا مال بهمانی ها
گفته زمین خدا پهناوره چرا مهاجرت نکردید؟ چرا فقیر موندید؟
همین سوال رو اگر دقت کنم متوجه میشم که خداوند چقد از من بیتشر میخواد که من ثروتمند باشم من پول دار باشم من آزاد و رها باشم
هیچ جا خداوند از سختی و عذاب حرف نزده و به قول استاد چرا آیا های عذاب و سختی رو نمی خونید که بفهمید مفهومش چیه؟
هیچ جایی خداوند نگفته که باید عذاب بکشید که به چیزی برسید هرجا کلمه عذاب رو آورده تهش به خودمون ظلم کردن اومده
یعنی وقتی که من مشرک باشم تهش عذابه یعنی خودم با دست خودم این بلا رو سر خودم آوردم ولی خداوند برای من راحتی آسایش و نعمت و ثروت و پول بی کران خواسته و کامل هم در اختیارم گذاشته ولی من خودم با افکارم با شنیده هام خودم رو از نعمت ها دور کردم
پس متوجه میشم که کار اصلی من کار کردن روی خودم و ایمان خودم هست نه طراح و فلان و بهمان که به خودم برچسب بزنم من فلان کاره ام
من به خودم برچسب زدم و باورش کردم ، در صورتی که کار اصلی من ایمان آوردن به خداوند و پیروی از هدایت های خداوند هست
و نه هیچ کار دیگه ای
میشه راحت تر به خواسته ها رسید میشه لذت برد مثل مادر سه قلو ها که هر سال در سفر هستن و به قول خودش من یه خونه ویلایی 500 متری تو تبریز برای خودم خریدم و یه ماشین خوب من و یه ماشین همسرم داریم و این برای ما کافیه و هرچی که پول میسازن در کسب و کارشون هست و سفر ، و دائم در سفر ها هستن و میگه که میخوام کل دنیا رو بگردم
بابا پس میشه راحت بود ،و راحت زندگی کرد، وقتی که خداوند گفته که من میدم به شما و شما فقط به من ایمان بیارید و پیروی شیطان رو نکنید که او به فقر دعوت میکند و من در تمام این سالها از شیطان پیروی کردم و این نعمت هایی رو هم که در زندگیم دارم اگر لطف بی کران خداوند نبود همین هم نبود
ولی چرا برای خودم با ذهنم حصار کشیدم و دنبال چیزهای فرعی هستم برای بهتر کردن زندگیم ، مثل شغل خاص و نوع شغل و موقعیت مکانی و زمانی و سن و سال
در صورتی که عامل اصلی موفقیت همین باورهای من هستن
و من تمام تلاش و توانم رو باید برای ساخت باورهای قدرتمند کننده بزارم و اهرم رنج و لذت رو در اون راستا تنظیم کنم
و از هر قدرتی که خدا به من داده برای ساخت ایمانم استفاده کنم
بنام یگانه خالق هستی من
سلام دوست عزیز و گرامی من
سلام مجتبی جان که انقدر عالی روی خودتون کار میکنید و من شاهد کامنت هاتون تو دوره ها و فایل ها هستم.
تحسین میکنم شما رو که متعهدانه برای وجود خودتون ارزش قائل میشید واقعا برام تحسین بر انگیز ،میدونید چرا چون ذهنم همش میگفت مرد برای کار کردن این جور مسائل که آدم روی باور خودش کار کنه برای خانماهست و باید کل اعضای خانواده اش اماهنگ نگه داره بخدا قسم همین پاشنه آشیل در حال حاضر اومد و نوشتم برای همین که میبینم امسرم با حرف های من موافق،حتی دیدم چند روز پیش به پسرای گلم میگه گوشی و فیلم دیدن به درد نمیخوره من که باباتون هستم دائم تو فضای مجازی هستم فقط دارم وقتم تلف میکنم شما اینکار نکنید .در واقع کار منو قبول داره و منم همش دوست داشتم همسرم تو این مسیر همراه من باش تا در طول روز با هم در مورد زیبایی و سپاسگزاری صحبت کنیم و الان این پاشنه آشیل پیدا کردم خدایا شکرت.
مجتبی جان ،منم مثل شما روی خودم 4 سال کار میکنم و بیرون خونه دنبال فراوانی بودم ولی با اینکه دو سال به لطف خدا درآمد دارم اما دنبال جدا کردن پول خودم و امسرم بودم که نکنه تموم بشه،یا پس انداز کنم،یا برای یک کار بزرگ نگه دارم ولی طبق کار کردن روی دوره ها و فایل ها،و به اصطلاح طی کردن مسیر تکاملی ام یک ماهی میشه به این نتیجه رسیدم اگه باور فراوانی دارم باید از در آمدم برای چیزی که میخوام استفاده کنم پول خودم و همسرم جدا ندونم در واقع ما یکی هستیم مکمل هم هستیم پازل هم هستیم و واقعا خداروشکر میکنم که این چند وقت تا پولی دستم بیاد برای خودم خونه بچه ها همسرم هزینه میکنم واقعا لذت میبرم .قبلا انگار استرس داشتم یا اینکه تمام انرژیم برای کمبود پول میرفت الان یه حس سبکی دارم که هر چقدر خرج میکنم خدا تو لحظه برام میرسونه ،اتفاقا روابط بین منو همسرم هم بهتر شده ،بیشتر همو درک میکنیم .این ماه با حقوقم اومدم کلی لوازم منزل تعویض کردم میبینم چقدر هم خودم هم همسرم راضی هستیم.
میدونید در واقع کار ما باید فقط تو مسیر بودن باش همین که کامنت بخونیم بنویسیم فایل نگاه کنیم گوش بدیم عجله نداشته باشیم که مثلا امروز کدوم فایل حتما گوش بدم یا دوره زود تموم کنم .واقعا همه این عجله ها انرژی از ما میگیره .
وقتی تو مسیر بدون عجله باشیم خدا روابط پول حس و حال خوب حتی حس شکرگزاری واقعی بهمون میده.
به قول شما دنیا پر نعمت و فراوانی تنها کار من باید تسلیم باشم و هدایت خدا دریافت کنم به مسیرم ادامه بدم .درست میشه مطمئنم این باورها جایگزین میشه .
از خدا براتون بهترینها رو میخوام دوست عزیزم
سلام استاد جان امیدوارم حالت عالی باشه
استاد ازتون ممنونم که این فایل رو ضبط کردید ازتون ممنونم که این مطالب رو که قطعا خداوند بهتون الهام کرده رو گفتید،ازتون ممنونم که دارید دوره ایی رو آماده میکنید که مدت ها من منتظرش بودم که امیدوارم همونی که حدسشو میزنم باشه
استاد ازتون سپاسگزارم، چقدرررر مطالب ساده وشفاف و بی نظیر بود،همون مطالبی که ما مدتها دیدیم و شنیدیم و بعذن خودمون خوندیم ولی بهش توجه نکردیم یا به این وضوحی که شما توضیح دادید ما متوجهش نشدیم و شما چقدر بی نظیر توضیح دادید
ساده شفاف قابل درک وفهم اصلا فوق العاده
یه جاهایش اشک تو چشام جمع شد احساساتی شدم یه جاهایی خندم میگرفت از نوع افکاری که واقعا دارم و کلی درس گرفتم خیلی خیلی زیاد و بارها میخوام اینو گوش کنم،بی نهایت سپاسگزار خداوند مهربانم هستم که منو همیشه در زمان درست و مکان درست قرارمیده و الانم همین اتفاق افتاد تا من این فایل رو شنیدم و بعدهم از شما استاد عزیزم سپاسگزارم که به الهامات قلبتون گوش کردید و این فایل رو ضبط کردید،دوستون دارم
استاد یه نکته جالب راجب این 2تا ویدیویی که گذاشتین بگم
شما اومدید پشت سرتون رو بگراند رو ساده گذاشتید و این باعث شد تمام تمرکزمون روی صحبتای شما باشه و به دورورتون و پشت سرتون نگاه نکنیم و دقیقانم این 2تا ویدیو اینقدر مطالب مهم و عالی بودن که انگار شما تمام عواملی که ممکن بود حواس ما پرت بشه رو برداشتید تا فقط مطالبی که میگید رو توجه و تمرکز کنیم و چقدرم عالی شده ، گفتم به این نکتم اشاره کنم و سپاسگزار شما باشم.
سلام خدمت دوست عزیزم
بنظرم دوره ای ک اینبار استاد داره آماده میکنه دوره شکرگزاری هست.
واقعا خیلیییی مشتاقانه منتظرم ک این دوره بیاد چون سپاسگزاری نزدیک ترین فرکانس به خداست.چون ما توجه میکنیم به اون چیزی ک داریم و این سخت ترین کاره.ما اگ بتونیم همیشه تمرکز کنیم رو داشته هامون همیشه حالمون خوبه ولی از اونجایی ک نمیتونیم و همیشه دنبال اینیم بگیم فلان چیز رو نداریم احساسمون بد میشه.از یه طرف دیگه حدود یکسال شده استاد داره تمرکزی رو این دوره وقت میزاره حتی به نحوی تمرکز ک تنها میره یه جا تا بتونه با نهایت تمرکز کار رو انجام بده.نمیدونم چقد خواستید تا حالا تمرکز کنید ولی واقعا کار بی نهایت سختیه بتونی یکسااااال متمرکز بمونی و اونم با اون حد.
کاش ما هم بتونیم ذره ای مث استاد عمل کنیم نه فقط حرف بزنیم.
امیدوارم زودتر این دوره آماده بشه و بتونیم به این حس زیبا برسیم.
میدونی وقتی تو شکرگزاری واقعی میکنی یعنی از ته دل راضی ای
و هیچ حسی تو زندگی مث راضی بودن حال ادمو خوب نمیکنه.دقت کن هر وقت حتی از بقیه راضی باشیم حالمون خوبه
به قول استاد ؛شیطان هم همه تلاشش رو میکنه ک ما کمتر شکرگزار باشیم.چون میدونه راه حس بد داشتن دور شدن از راضی بودنه..
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همهی هم فرکانسی های عزیز
غرور مخرب زمانی به وجود میآید که فرد به جای دیدن نقش خداوند در زندگیاش، دستاوردهایش را به خودش نسبت دهد. این حالت مانند ابری است که نور هدایت الهی را میپوشاند و باعث میشود فرد از مسیر اصلی رشد و سعادت دور شود. مقایسه کردن، یکی از دروازههای اصلی ورود به این گمراهی است.
وقتی شما خود را با دیگران مقایسه میکنید، یا دچار حسادت میشوید و آرامشتان را از دست میدهید، یا به غرور و خودبینی گرفتار میشوید. در هر دو حالت، صلح درونی شما از بین میرود، چون ذهنتان از مسیر یگانگی با خداوند و تمرکز بر مسیر منحصر به فرد خودتان خارج شده است.
مولانا میگوید:
“آنکه او خود را به چیزی کی کند؟
هر که خود چیزی پندارد، هی کند.”
یعنی هر کسی که فکر کند خود به تنهایی چیزی است و بر دیگران برتری دارد، در حقیقت خود را گمراه کرده است.
آلبرت اینشتین میگوید: “زندگی مثل دوچرخهسواری است؛ برای حفظ تعادل، باید همیشه در حرکت باشید.” اگر به جای حرکت در مسیر رشد خود، به مقایسه با دیگران بپردازید، تعادل زندگیتان از بین میرود.
برای خروج از این دام، باید:
1. باور داشته باشید که خداوند برای شما مسیر یگانهای طراحی کرده است.
2. مقایسه را رها کنید و به جای آن بر رشد خود و شکرگزاری از آنچه دارید تمرکز کنید.
3. بدانید که غرور و حسادت، شما را از حقیقت دور کرده و به گمراهی میبرد.
وقتی به جای مقایسه، فروتنانه به خداوند تکیه کنید، صلح درونیتان بازمیگردد و به قول مولانا:
“پیش حق باشی تواضع چون عصا،
تا چو موسی برکشی در بحر، پا.”
مثال
جان فردریکسن:
او با تأکید بر اهمیت تواضع و دوری از مقایسههای مخرب، الگویی الهامبخش از موفقیت در صنعت جهانی کشتیرانی است. او که به عنوان “سلطان نفتکشها” شناخته میشود، در مصاحبههای خود به این نکته اشاره کرده که مسیر رشد و پیشرفت هر فرد منحصر به فرد است و تمرکز بر آن، کلید دستیابی به نتایج بزرگ است.
چرا که غرور مخرب از مقایسه با دیگران نشأت میگیرد و انسان را از مسیر اصلی رشد دور میکند. فردریکسن، با تأکید بر اینکه مقایسه منجر به اضطراب و غرور میشود، نشان میدهد که چگونه تمرکز بر تواناییها و اهداف خاص خود، به جای رقابت ناسالم، میتواند نتایجی بزرگ و پایدار به ارمغان آورد.
سخن او”اگر خود را با دیگران مقایسه کنید، فقط اضطراب و غرور به دست میآورید. اما اگر روی مسیر خودتان تمرکز کنید، به گنجی عظیم دست خواهید یافت
یادآور این اصل است که انسان تنها زمانی به صلح درونی و موفقیت واقعی دست مییابد که از مسیر ویژهای که خداوند برای او طراحی کرده پیروی کند.
این موضوع با این آیه قرآن نیز در ارتباط است:
“وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ” (نجم: 39)
“و اینکه برای انسان بهرهای جز حاصل تلاش او نیست.”
خداوند تأکید میکند که تلاشهای هر فرد است که مسیر او را مشخص میسازد. مقایسه با دیگران، از تلاش فرد کاسته و تمرکز او را از دستاوردهای واقعی منحرف میکند.
این آموزه در شعر حافظ نیز بازتاب یافته است:
“دولت آن است که بیخویشتنی حاصل آید،
که همه هیچاند و او هست به تنهایی.”
این بیت نشاندهنده اهمیت فروتنی و خالی کردن نفس از غرور است. وقتی انسان از خودبینی رها شود، به آرامش و هدایت واقعی دست مییابد.
جان فردریکسن با فروتنی و تمرکز بر مسیر خود، به موفقیتهایی بزرگ در صنعت کشتیرانی دست یافت و این مسیر را نه با رقابت مخرب، بلکه با تمرکز بر تواناییهای الهامبخش خود پیمود.
در نهایت، این تفکر کنچی اوهتسو نشان میدهد که موفقیت واقعی در زندگی از طریق تمرکز بر رشد فردی و ایمان به خداوند به دست میآید، نه از طریق مقایسه با دیگران یا غرور به دستاوردهای خود.
در اینجا تواضع به عنوان کلید اصلی پیشرفت و هدایت به سمت مقصد صحیح و واقعی معرفی شده است، که همانطور که اوهتسو نیز بیان کرده، تنها با اعتقاد به راهی که خداوند برای فرد طراحی کرده، میتوان به آن دست یافت
مثال
جنرال آن ای. دانوودی (آمریکا)
او با موفقیتهای بزرگ خود در یک محیط مردسالارانه، نمونهای برجسته از فردی است که به جای رقابت و مقایسه با دیگران، بر روی مسیر خاص خود و انجام وظایف خود تمرکز کرده است. او با فروتنی و اراده قوی در دنیای پر چالش ارتش ایالات متحده به مقام چهار ستاره رسید.
وقتی فرد به جای غرور و مقایسه با دیگران، به تلاش برای بهبود خود و انجام وظایف خود تمرکز میکند، در مسیر رشد و پیشرفت قرار میگیرد. جنرال دانوودی با تأکید بر اینکه “هرگز به دنبال رقابت ناسالم با دیگران نبودم”، دقیقاً به این نکته اشاره میکند که رقابتهای بیپایان و مقایسه با دیگران تنها حواس فرد را از مسیر اصلی منحرف میکند و مانع از رشد شخصی و دستیابی به موفقیت واقعی میشود.
او در سخنانش همچنین به اهمیت تمرکز بر وظیفه و مسئولیت شخصی اشاره میکند. این تفکر، که به جای نگاه به دیگران و رقابت با آنها، بر روی مسئولیتها و هدفهای خود تمرکز کنیم، از دیدگاه مولانا نیز تأکید شده است.
مولانا میگوید:
“هر که خود چیزی پندارد، هی کند”
این شعر به وضوح نشان میدهد که وقتی فرد خود را در مقایسه با دیگران میبیند و برتریها یا ضعفهای دیگران را معیار موفقیت خود قرار میدهد، در حقیقت از مسیر رشد خود منحرف شده و در جهل و غرور گرفتار میشود.
“وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ ٱلَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى ٱلْأَرْضِ هَوْنًا”
(سوره فرقان، آیه 63)
“و بندگان خداوند رحمان کسانی هستند که با فروتنی بر زمین راه میروند.”
این آیه یادآوری میکند که فروتنی یکی از نشانههای بندگی خداوند و کلید موفقیت در هر مسیری است، حتی در محیطهایی که رقابت و چالشهای بزرگ وجود دارد.
جمعبندی
جنرال دانوودی همچنین با تکیه بر اراده قوی و فروتنی خود در برابر چالشها، به ما یادآوری میکند که در زندگی، مهمترین چیز تمرکز بر رشد خود و انجام وظایف به بهترین نحو است، نه رقابت و مقایسه با دیگران. هنگامی که فرد به جای مقایسه خود با دیگران، بر رشد شخصی خود تمرکز کند و به خداوند توکل کند، به آرامش و موفقیت واقعی دست مییابد.
مثال
یکی از زنان موفق در این زمینه کتی سالیوان (Kathy Sullivan) است. او که یک زمینشناس، فضانورد، و اقیانوسشناس آمریکایی است، در سال 2020 به اولین زنی تبدیل شد که به عمیقترین نقطه اقیانوسها، معروف به “چالۀ چلنجر” در دره ماریانا، رسید.
این نقطه عمیقترین مکان شناختهشده بر سطح زمین است. کتی پیش از این نیز به عنوان اولین زنی که در سال 1984 در فضا قدم زد، تاریخساز شده بود.
سالیوان، به عنوان کسی که در دو عرصه متفاوت—فضا و عمیقترین نقطه اقیانوس—تاریخساز شده، نشان میدهد که وقتی انسان به قدرتها و استعدادهای ویژه خود باور داشته باشد و بر رشد شخصی تمرکز کند، میتواند به ارتفاعات و اعماق شگفتآوری برسد. این دیدگاه با بخش اصلی موضوع حسادت و مقایسه همخوانی دارد، جایی که تأکید شده غرور مخرب و مقایسه خود با دیگران میتواند فرد را از مسیر اصلی رشد و سعادت دور کند.
سالیوان با فروتنی از قدرت طبیعت یاد میکند و این احترام عمیق به خالق، به او این توانایی را داده که به جای خودبینی یا حسادت به دیگران، با همکاری و همبستگی با تیم خود به دستاوردهای بیسابقه دست یابد.
سخن او که”وقتی انسان به جای مقایسه با دیگران، بر تواناییها و اهداف خاص خودش تمرکز میکند، میتواند به موفقیتهایی بینظیر دست یابد” پیامی مستقیم از مفهوم موضوع مقایسه کردن،که فرد را از آرامش و پیشرفت بازمیدارد و تنها تمرکز بر مسیر یگانهای که خداوند طراحی کرده، میتواند او را به سعادت واقعی برساند.
“سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ” (سوره فصلت، آیه 53)
“به زودی آیات خود را در افقها و در وجود خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برایشان آشکار شود که او حق است.”
این آیه نشان میدهد که سفر به اعماق دریاها یا فضا، تنها راهی برای کشف جهان نیست، بلکه سفری برای درک قدرت و عظمت خداوند است. کتی سالیوان نیز در مأموریتهایش همواره این حس شگفتی و تأمل را درباره عظمت خلقت الهی ابراز کرده است.
مولانا:
“جهان پر از کرم و لطف یار است
ولی چشم تنگ مردم خار است”
مولانا در این بیت میگوید که جهان پر از نشانهها و نعمتهای الهی است، اما تنها کسانی که چشم دلشان باز است میتوانند این زیباییها را ببینند. کتی سالیوان نیز از این دیدگاه برخوردار بود و سفر به عمق دره ماریانا را نه فقط یک تجربه علمی، بلکه سفری معنوی برای درک بهتر خلقت خداوند میدانست.
جمعبندی
تجربه سالیوان به ما یادآوری میکند که
فروتنی و ایمان، انسان را قادر میسازد تا بر چالشهای به ظاهر ناممکن غلبه کند، همانطور که سالیوان در مسیر خود به عمیقترین نقطه زمین نشان داد. این فروتنی نهتنها او را به موفقیتهای علمی رساند، بلکه او را به نمادی از رشد، الهامبخشی و اتصال به قدرت الهی تبدیل کرد
مثال
یکی از زنان موفق در دنیای مسابقات فرمول یک لیا فورتو (Lea Forto) است. او که در دنیای ورزش موتور و به ویژه مسابقات فرمول یک به عنوان یک پیشگام شناخته میشود، به عنوان یکی از رانندگان برتر در مسابقات رالی شناخته شده است، اما در مسابقات فرمول یک نیز تأثیرگذار بوده است.
لیا فورتو، راننده موفق مسابقات موتور، در مصاحبههای خود بارها بیان کرده است که مهمترین عامل موفقیت او، توکل به خداوند و تمرکز بر هدفهای شخصیاش بوده است. این مسأله دقیقاً همان نقطهای است که وقتی فرد به جای اینکه دستاوردهای خود را به خود نسبت دهد و در دام غرور و مقایسه بیفتد، از خداوندمیداند و مسیر خود را به شکلی متمرکز و معنادار طی میکند، موفقیتهای بزرگی را به دست خواهد آورد.
لیا فورتو، بهجای اینکه خود را با سایر رقبا مقایسه کند و در پی رقابتهای بیرونی باشد، تمام تمرکز خود را بر روی رشد شخصی و غلبه بر چالشها گذاشته است. این نوع از تمرکز، به فرد کمک میکند که از خودآگاهی و آرامش درونی برخوردار شود، چرا که به جای نگرانی از موفقیتهای دیگران، در مسیر خودش پیشرفت میکند و با تلاش مستمر به اهداف خود دست مییابد. در حقیقت، این تمرکز بر خود و دوری از مقایسه، دقیقاً همان چیزی است که به افراد کمک میکند تا از گمراهی و حسادت دور بمانند و به حقیقت درونی خود برسند.
در مفهوم این نکته که “تلاش مستمر و تمرکز بر رشد شخصی” فرد را به یک نماد الهامبخش تبدیل میکند، به وضوح نشاندهنده این است که وقتی انسان به جای اینکه از دیگران الهام بگیرد، بر خود و مسیر منحصر به فرد خود تمرکز کند، میتواند به پیشرفتهای بزرگی دست یابد. به همین دلیل، صلح درونی زمانی به دست میآید که فرد از مقایسه و قضاوت خودداری کرده و در مسیر رشد خود گام بردارد. در مورد فورتو، او با اجتناب از مقایسه و تلاش مستمر، به جایی رسیده که خود به یک منبع الهام برای دیگران تبدیل شده است.
حافظ:
“زاهد خوشپوش مصلحتاندیش، اگر حقیقتش را میداند،
به خدا قسم، در دنیا هیچکس را بیشتر از او نمیتوان گفت که در مسیر حقیقت است.”
حافظ در این بیت اشاره میکند که کسانی که به حقیقت و ارزشهای الهی آگاه هستند و در مسیر آن حرکت میکنند، در دنیا به معنای واقعی کلمه به کمال میرسند. لیا فورتو نیز در مسیر خود با توکل به خداوند و اعتماد به توانمندیهای خودش توانسته است در عرصهای پر از چالشها و رقابتهای شدید به موفقیت برسد.
در نهایت، این مسئله با اصل توحید همخوانی دارد، و تأکید دارند که انسانها باید خود را در مسیر هدایت الهی قرار دهند و از غرور و مقایسههای بیپایان خودداری کنند. همانطور که در آیه قرآن آمده است: “وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ” (یوسف: 76)
“و بالاتر از هر صاحب علمی، عالم است.” این آیه به این معناست که هیچچیز در عالم بالاتر از علم و حکمت خداوند نیست و همه چیز در دست اوست.
اگر انسانها از دستاوردهای خود به جای غرور و خودبینی، به خداوند توکل کنند و از او راهنمایی بگیرند، رشد و پیشرفت واقعی حاصل میشود.
مثال
یکی دیگر از رهبران ارکستر سوپر استار بینالمللی گوستاوو دوودامل (Gustavo Dudamel) است. او یکی از برجستهترین رهبران ارکستر در جهان معاصر است که به خاطر شجاعت و انرژی بیپایانش در رهبری ارکسترهای بزرگ شناخته شده است. گوستاوو دوودامل به ویژه به خاطر رهبری ارکستر فیلارمونیک لس آنجلس شهرت دارد و در عرصه موسیقی کلاسیک موفقیتهای بسیاری کسب کرده است.
گوستاوو در سن بسیار کم به عنوان یکی از برجستهترین رهبران ارکستر در جهان شناخته شد و توانست به یکی از ارکسترهای بزرگ دنیا (ارکستر فیلارمونیک لس آنجلس) هدایت کند. او به طور ویژه به خاطر سبک رهبری شجاعانه و پرانرژیش در اجراهای زنده شهرت دارد. با انرژی زیاد و شور و هیجانی که در رهبری خود به نمایش میگذارد، موفق شده است که ارکسترهای بزرگ جهان را به سطوح جدیدی از هماهنگی و قدرت برساند.
گوستاوو در مصاحبههای خود به وضوح بیان کرده است که باور به هدایت الهی یکی از عوامل اصلی موفقیت او در زندگی و حرفهاش بوده است. او به این باور رسیده است که خداوند در مسیر حرفهایاش او را هدایت کرده است، و این ایمان به او کمک کرده که در مواقع دشوار و چالشها، از مسیر خود منحرف نشود. در واقع، این ایمان به او انگیزه و قدرت داده تا بر مشکلات غلبه کرده و از هر مرحله، درسهای مهمی بیاموزد. این دیدگاه زمانی که فرد به جای اینکه دستاوردهای خود را به خودش نسبت دهد، به خداوند به عنوان منبع اصلی هدایت و موفقیت خود تکیه کند، در مسیر رشد و پیشرفت قرار میگیرد.
از سوی دیگر، دوودامل به شدت به اهمیت “کار گروهی” و “ارتباط عمیق” با اعضای ارکستر خود اعتقاد دارد. این اشاره به نقطهای است که در آن، فرد میتواند از غرور و خودبینی اجتناب کرده و به جای آن، تمرکز خود را بر همکاری و همفکری با دیگران بگذارد. اگر یک رهبر ارکستر همچون دوودامل، هر کدام از اعضای ارکستر را به عنوان فردی مهم در مسیر موفقیت کلی گروه ببیند و با آنها در ارتباط نزدیک باشد، تنها به این ترتیب است که میتواند هماهنگی و همافزایی لازم برای رسیدن به بهترین نتیجه را به وجود آورد. در واقع، این یکی از اصول مهم رشد فردی است که در آن به جای مقایسه خود با دیگران، باید از آنها یاد گرفت، همافزایی کرد و در مسیر خود رشد کرد.
این مسئله با مفهوم اصلی ، وقتی فرد از مقایسه خود با دیگران دست بردارد و به جای آن، بر رشد و شکوفایی خود تکیه کند و همچنین در مسیر روحانی و الهی گام بردارد، صلح درونی و رضایت حاصل میشود. گوستاوو دوودامل با ایمان به هدایت الهی و تأکید بر اهمیت کار گروهی، در واقع به این درک رسیده که برای رسیدن به کمال و موفقیت، باید در کنار دیگران حرکت کرد و به جای غرور، به همکاری و رشد مشترک توجه کرد.
“وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ” (سوره البقره، آیه 83)
“و با مردم به نیکی سخن بگویید و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید.”
این آیه بر اهمیت ارتباط مثبت با دیگران تأکید میکند. گوستاوو دوودامل با ارتباط خوب و هماهنگی عالی با اعضای ارکستر خود نشان میدهد که چگونه میتوان با تلاش مشترک و مثبتاندیشی، به موفقیتهای بزرگی دست یافت. او همچنین با رهبری شجاعانه و نیکو، در مسیر رشد حرفهای خود همواره سعی در پیادهسازی اصول انسانی و اخلاقی دارد.
حافظ:
“در دل شب، گمگشتهام، دل به کسی نمیدهم
که به نور صبح، از دل شب گذرم بازتابی است.”
حافظ در این بیت به مسیر روشنی اشاره میکند که پس از گذر از شبهای تاریک به وجود میآید. در زندگی گوستاوو دوودامل، این شبها میتواند به معنی چالشها و سختیهای زیادی باشد که او در مسیر حرفهای خود تجربه کرده است. با این حال، او همیشه از نور ایمان و تلاش بیوقفه استفاده کرده و به موفقیتهای بزرگی دست یافته است. این بیت به نوعی نشاندهنده تلاش و پایداری برای رسیدن به روشنایی و کمال است که دوودامل در عرصه موسیقی نشان داده است.
سلام دوست عزیز (◍•ᴗ•◍)
بشدت از کامنت پر معنایی که گذاشتی لذت بردم . واقعا ممنونم بابت این زمان و تعهدی که برای این کامنت گذاشتی . ممنونم ازت بابت این همه مثال زیبا و مهم تر از همه واضح . قشنگ میفهمیدم که منظورت چیه . تمام حرفات با مثال های عملی بود .
من خودمم تجربیاتی در این رمینه دارم . که هر چی دارم از خداونده . همش بخاطر هدایت اونه .
مثلا چند تا مثال بخوام بزنم
من برای کارم یه روپوش گرفته بودم .
یکم کوتاه بود . یه جیب هم نداشت یه لک هم روش بود که پاک نمیشد .
یه بار یکی از دوستام روپوش خواست دادم بهش و برد استفاده کرد . بعد که روپوشمو اورد دیدم یه روپوش اورده با دوتا جیب ( حداقل ایم مساله تو ذهن من مهم بود (。•̀ᴗ-)) )
تمیز اتو کرده برا من . من که اولش نفهمیدم بعد هم که فهمیدم بهش گفتم اخرشم هم روپوش قبلیم پیدا نشد این روپوش فوقالعاده موند برا من .
چند وقت پیش هم کاری پیش اومده بود باید لپ تاپ میبردم به محل کار ولی کیف نداشتم .
داداشم یه کیف داشت که براش بزرگ بود . خودش بدون اینکه بدونه من کیف میخوام اومد و گفت من کیفم بزرگه بیا کیف هامونو عوض کنیم . به همین راحتی یه کیف قوق العاده گیرم اومد .
برا دانشگاه رفتن من همیشه کلی پول کرایه میدادم . الان یکی از همکلاسی های قدیمیم هم همونجا قبول شده با ماشین میاد دنبالم کلی کارم راحت شده .
که در ادامه همین قضیه هم تونستم پول هامو جمع کنم و به یه تخفیف عالی بخورم و بتونم چند تا از مهم ترین وسایل مورد نیازم رو بگیرم .
به همین راحتی کلی اتفاق افتاد .
داداشم موس پد جدید خرید . موس پد قبلیش عالی بود ولی فقط چراغ رنگی ار جی بی نداشت . به همین راحتی من الان ازش استفاده میکنم .
خدایا شکرت که رابطم با همه دوستام عالیه . همه بهم میگن چقد پیش بقیه طرفدار داری . خرت همه جا میره . و من میدونم همه این ها از سمته خداونده .
حتی امروز هم راننده سرویس دانشگاه منو دید و با لبخند سلام کرد .
با اینکه خیلی وقته با سرویس نمیرم و هر وقت هم میرفتم تمام مدت خواب بودم ، این خداوند بود که مهر منو به دلش انداخت . خدایا شکرت .
هر انچه دارم از ان توست . و هرانچه خواهم تو به من خواهی داد .
خدایا شکرت
ممنون از شما دوست عزیز بابت این کامنت تا این حد اموزندتون .
(◕ᴗ◕)
سلام ب دوست عزیز
خیلی کامنت زیبایی بود و بسیار لذت بردم.
توی ذهنم کلی سوال بود، سطح انرژیم ب شدت افت کرده بود، ک گفتم برم توی سایت و کامنتا رو بخونم شاید حالم عوض شه.
کانت شما رو دیدم ک خیلی قشنگ با مثالای خیلی جالب توضیح دادین ک دست از مقایسه بردارید، غرور نداشته باشید ، فروتن باشید ، روی خودتون و کار شخصیتون تمرکز کنید و مطمئن باشید ک هدایت میشید وقتی با این روشا پیش برید.
انگار ک واقعا جواب حال من بود، شاید من ناخواسته دارم خودمو با بقیه ک خیلی جلو تر از من هستن مقایسه میکنم واسه همین خیلی افت کردم.
باید روی کار خودم تمرکز کنم و برم جلو و بدونم ایمان داشته باشم ک خدا بهم میگه راهو نشونم میده.
خدایا ما رو ب راه راست راه کسانی ک نعمت دادی بهشون هدایت کن.
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم.