چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 26

882 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مينا ماجدي گفته:
    مدت عضویت: 1008 روز

    سلام استاد عزیزم نمیدونم واقعا چجوری احساسم رو‌بنویسم کاش میتونم ویس بفرستم و بغض گلومو خالی کنم…. یکی از بزرگ‌ترین سپاسگذاری های من وجود شماست و همزمانی من با زمانی که شما در اون زندگی‌میکنید و از خدا ممنونم که میتونم صدای شما رو بشنوم و آگاهی هایی که درک کردید رو درک کنم!!

    چطور اگر شما نبودید من به این درک از قوانین میرسیدن چطور متوجه مسیر هدایت و مسیر شیطان میشدم

    جذاب ترین بخش این فایل برای من دو رفتاری بود که به شیطان نسبت داده میشه چون شیطان مرتکب این رفتار شده و چقدر غافل بودم که خودم هم بارها و بارها این طور رفتار کردم

    مقایسه خودم در کشی و کارم با بقیه و هر بار احساس بد رو تحربه میکردم و ندانسته مدارم رو پایین میاوردم

    اینکه شیطان خودش رو مقایسه کرد با انسان و به خودش برتری به خاطر جنس وجودیش داد که هیچ نقشی در خلقش نداشت خیلی منو به فکر وا میداره!

    این تله ای هست که منم سالها گرفتارش بودم الان هدا رو شکر خیلی کمتر شده ولی هنوز هم هست که به خاطر زیبایی که خدا بهم داده یا به خاطر تحصیلات دانشگاهییم احساس برتری داشتم !! وای بر من….

    اینو باید بارها و بارها به خودم بگم همه ما انسان ها برابریم چون همه بخشی از روح خداوندیم و من تا وقتی بتونم کنترل ذهن داشته باشم میتونم به خودم کردین بدم نه به خاطر ظاهر و یا هر چیز دیگه ای که دارم!!

    دومین خلق شیطانی که هنوز هم گاهی گرفتارش میشم مقصر دونستن خدا برای بعضی اتفاق های بد زندگیم هست

    من خالق زندگیم هستم و هرچیزی تجربه میکنم ریشه در درون من و باورهای من داره

    اینو باید بارها تکرار کنم تا یادم نره که خدا فقط برام فزونی میخواد و اگر دریافتش نمیکنم چون نتونستم هدایت هاش رو بشنوم

    به شدت دنبال یادگیری درک هدایت الهی از بین صداهای درونیم هستم

    از خدا میخوام خودش راهنماییم کنه که بهتر صداشو بشنوم تا از مسیر راست و راحتی که خودش برام در نظر گرفته به اهدافم برسم نه از مسیر سختی که خودم انتخابش میکنم

    استاد عزیز ازتون خواهشی دارم

    لطفا اجازه بدید در فایل های تصویری تون ما محیط واقعی اطراف تون رو‌ببینیم هر کجا که باشید حتی داخل ماشین حس محیط اطرافتون خیلی خوب هست و من همیشه جذبش میشم لطفا از ما دریغ نکنید و اجازه بدید شما رو در محیط واقعی تون ببینیم و لذت ببریم و سپاسگذاری کنیم

    الهی الهی سال‌های سال سلامت زندگی کنید و هربار با آگاهی های نابتون ما رو آگاه کنید

    خیلی دوستون دارم و خدا رو سپاس که فرصت گوش دادن و درک صحبت هاتون رو پیدا کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    به نام رب مهربانم به نام دلبرم به نام تنها یارم

    سلام

    سلام به استاد عباسمنش که حرفاش شده راهکار براتمام مسائل زندگیم

    خوشحال م وسپاس خداوند مهربانم رابه جامی آورم برای نوشتنی دوباره

    امروز واقعا زیباست خداوند فرصتی دوباره بهم داده برای زندگی کردن برای به اورسیدن برا تعمق کردن به نعمتهای بی پایانش

    خوشبختی رواز درون حس میکنم در حالی که بیرون از من هم درحال تعقیر وبهتر شدن است وخداوندی که اتفاقات رابه زیباترین شکل ممکن برایم رقم می‌زند

    استاد مهربانم دلم میخواد دوره ی عشق ومودت روداشته باشم ولی درحال حاضر نمتونم بخرم ولی مطمئنم در زمانی درست خداوند هدایت میکند واین دوره رومیخرم وباعمل کردن به آموزه هاش نتایج بینظیر راوارد زندگیم میکنم

    ولی درحال حاضر هرکاری میتونم برای رسیدن به اهدافم انجام بدم.من میتونم کامنت بنویسم میتونم کامنت بخونم من روابط عالی میخوام ومیتونم تجسمش کنم میتونم تحسین کنم روابط عاشقانه بقیه رومیتونم بنویسم راجبش پس همینکارو میکنم وخداوند به آسانی بقیه کارارو انجام میده وبهترین فردرو در زمان درست وارد زندگیم میکنه چون من لایق بهترینام

    استاد عزیزم از طرف بقیه بهم گفته میشه یه کاری که دوسندارم روانجام بدم شوهری که سه سال ازش جداشدم والان پاپیش گذاشته دوباره برای رجوع به خاطر پسرمون که پدر مادر بالا سرش باشن .وخدا برای همه کافیست از نظر من.ومنی که ذره علاقه به برگشت نداره وبااااور دارم که خداوند نگهدار وحافظ پسرم هست ونیازی به مراقبت ما نیست خودم روارزشمند میدونم وحاضر نیستم فقط به خاطر پسرم وارد زندگی بشم که دوسندارم وهمه روبه خداسپردم وبااااااور دارم که به راحتی مسائل روحل میکنه

    استاد عزیزم چقققدر از وقتی باشما آشنا شدم همه چی برایم عالی پیش رفت چقد مسائلی که خودبه خود حل شد چقد گره ها که بدون دخال من باز شد چه قلبها که برایم نرم شد وچه آرامشی که سرازیر شد به قلبم به فلبی که جایگاه خداست خدایی که همین الان اینجاست خدایا شکرت دوست دارم

    زندگی واقعا زیباست

    خداوند قدرت مطلق درجهان است

    من لایق بهترینا هستم

    خداوند کارهابه آسانی وزیبایی برایم انجام می‌دهد

    دوسدار شما زینب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    رهایی گفته:
    مدت عضویت: 1254 روز

    سلام

    سپاسگزارم از شما

    ویس این ویدیو خیلی ضعیف است.

    لطفا اگر ممکن هست فایلها را با کیفیت صدای بالاتر با میکروفن بگذارید.

    ممنونم

    دوستان کم شنوا را دریابید

    اگاهی های فایلهای شما بی نهایت عالی هستند .

    لطفا برنامه زندگی در بهشت را هم مجدد شروع‌کنید خانم شایسته بزرگوار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سعيده رضايى گفته:
    مدت عضویت: 2005 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بهترین و والاترین درودها رو از اعماق قلبم و با تمام احساس سپاسگزاری که یک آدم میتونه داشته باشه تقدیم می کنم به شما استاد عباسمنش ناااازنینم.

    با این حد از خشوع و دلسپردگی که نسبت به رب رحمان و رحیم دارید، با این احساس عمیق بندگیتون دیگه جایی برای سرکشی و غرور برای هیچکدوم از ما باقی نمی مونه.

    که اگر هرکدوم از ما شاگردهاتون با دیدن این حجم از خشیت شما در برابر فرمانروای عالم هنوز هم اصل رو درک نکرده باشیم دیگه خیییییلی از مرحله پرتیم و کلاهمون پس معرکه است.

    چطور میشه بغض بندگی شما رو دید و اشک نریخت؟

    مگه میشه شما مثل یه پرنده خوش آواز چهچهه عاشقی الله رو بنوازید و ما قلبمون به لرزه نیفته؟ که اگه نیفته خدا به دادمون برسه.

    اگر هر کدوممون به گذشته خودمون حتی یک نگاه سطحی بندازیم ردپای برکت و نعمتهای عطاشده بعد از شکرگزاری کردنمون رو‌ می بینیم.

    این که شکی توش نیست.

    من موندم توی اون قسمت که شما هم به زیبایی درباره اش مثال زدید.

    مثال حمام کردن. آبی که با چه سیستم دقیق و پیچیده ای توسط جهان به این پاکی و زلالی در اختیار ما قرار می گیره. و ما هیچوقت سپاسگزار این گردش ابرها و بارش بارون و باد و حتی شرجی ها نمی شیم.

    چرا ما فکر نمی کنیم به چیزهایی که اینقدر وجودشون بدیهیه ولی اگر نبود خودمون رو بدبخت ترین آدم حساب می کردیم؟

    خدای عزیز خودش میگه آیا ندیدید که ما برای شما زبان و دو لب آفریدیم؟

    أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾ آیا گمان می‏کند هیچ کس او را ندیده (و نمی‏بیند)؟ (7) أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ ﴿8﴾ آیا برای او (انسان) دو چشم قرار ندادیم ؟ (8) وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿9﴾ و یک زبان و دو لب ؟ (9) وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿10﴾ و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم. (10)(البلد)

    اگر لب نداشتیم؟ زبان نداشتیم؟ پوست روی لبمون مثل بقیه پوست بدنمون بود؟ اگر زبانمون کمی سنگینتر یا نازکتر یا خشکتر بود چی میشد؟

    اگر کف دستمون خط نداشت؟

    اگر پلکهامون به راحتی باز و بسته نمیشد؟

    اگر صدای قلبمون رو بلند می شنیدیم یا مجبور بودیم خودمون مثل یک دستگاه برقی روشن و خاموشش کنیم؟

    اگر قدرت تفکر و تمرکز و تجسم‌ نداشتیم چی میشد؟

    اگر نعمت فراموش کردن نداشتیم چی؟

    اگر نعمت حافظه نداشتیم؟

    اگر نعمت قدرت تشخیص خوب از بد رو‌ نداشتیم؟

    اگر اگر اگر….

    اینهمه نعمتی که به قول خود خدا اگر تمام دریاها مرکب و تمام درختان قلم بشن نمی تونیم بنویسیمشون هست و ما چقدر سپاسگزار هستیم؟

    چقدر بهشون فکر می کنیم؟

    وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِن شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾ 27 لقمان

    اون وقت نشستیم با خدا حساب کتاب می کنیم که خدایا فلان نذری رو میدم که تو برام فلان کار رو انجام بدی.

    یعنی با فرمانروای آسمانها و زمین با دو ریال پولی که خودش بهمون بخشیده معامله می کنیم.

    اون که هیچی،

    از دستش عصبانی میشیم، باهاش قهر می کنیم، بهش ناسزا میگیم،از همه بدتر ازش ناامید میشیم.

    فکر می کنیم نمی تونه. نمی خواد. یا برای ما نمی خواد.

    به راحتی آب خوردن شرک می ورزیم و بعد با پررویی تقصیرهای خود ناچیزمون رو میندازیم گردنش.

    گاهی اصلا تلاشی نمی کنیم، زحمت تغییر شخصیت و تغییر باور به خودمون نمیدیم، بهای رسیدن به نعمتها رو پرداخت نمی کنیم و انتظار داریم برامون فرش قرمز پهن کنه و بهشت برین رو بریزه زیر پامون

    ﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾

    چند هفته اخیر سوالاتی توی ذهنم داشتم که خیلی برام مهم بود جوابش رو بدونم. از خودش درخواست کردم جوابها رو در زمان مناسب بهم بگه.

    به خیالم هنوز خیلی مونده و باید صبور باشم.

    فراموش کرده بودم خدای سریع الإجابه از رگ بهم نزدیکتره و به محض درخواست جهان رو مامور پاسخ دادن میکنه. فکر می کردم خیلی از جواب دورم. ولی بر سرم منت گذاشت و زودتر منو هدایت کرد به مدار پاسخها.

    دو روز پیش معجزه رخ داد. پاسخ از جایی که فکرش رو نمی کردم رسید.

    چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

    آن شب قدر که این تازه براتم دادند…

    خدا خودش میدونه و اون دست موحدش که یک بار دیگه معجزه رو رقم زد.

    باز هم یک خواب، یک رویای صادقه و خبر از فضا و مکان و حسی که خواب بیننده هیچ اطلاعی در دنیای واقعی ازشون نداشت و فقط مامور اجرای حکم شد. الله اکبر…

    چه آیاتی در خوابش اومد و چه طوفانی از آرامش به ارمغان آورد. آیات 34 و 35 سوره ق…

    چند نشانه بزرگ در این سوره فوق العاده برای من بود.

    سپاسگزاری، نزدیک تر بودن خدا به من از رگ گردنم، تسبیح مقام پروردگار قبل از طلوع و غروب خورشید و نیمه شب، و البته جایگاه رفیع پرهیزکاران(متقین) در بهشت.

    خدا قشنگ دست منو گرفت، بغلم کرد و نشوند سر سفره رزق بهشتیش تا از آگاهی هاش سیر بشم.

    آیا من نباید تا آخر عمرم شکرگزار این معجزه باشم؟

    آیا دلیل و منطق می خواد این ذهن که خاکسار درگاه این رب بشه؟

    وقتی حرف از شکرگزاری میشه معمولا می گردیم دنبال مادیاتی که اطرافمونه یا جسممون یا هر چیزی که نمود فیزیکی داره تا سپاسگزارش بشیم.

    اما خود من هیچوقت فکر نمی کردم که باید سپاسگزار الهامات قلبیم هم باشم.

    هیچوقت بابت اتصال قلبم به روح الهی شکرگزاری نکرده بودم.

    به سیستم همیشه بیدار و همواره پاسخگوی الله پیام تشکر نفرستاده بودم.

    به خاطر راستگویی و سرعت عمل این سامانه از خالقش تشکر نکرده بودم.

    انقدر توی این دو روز شیدا و حیران این عشق مطلق شدم که دلم نمی خواد کلمه ای با کسی حرف بزنم نکنه یک لحظه این احساس شوقم به رب العالمین خدشه دار بشه.

    چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی

    چون غبار از شکر سر بر آسمانی داشتم

    ﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾

    چند روز بود ندانسته و کاملا غریزی هدایت شده بودم به سوره مزمل. انقدر آیات ابتدایی این سوره در ذهنم تکرار شد که چاره ای جز تأمل باقی نموند.

    یَٰٓأَیُّهَا ٱلْمُزَّمِّلُ

    قُمِ ٱلَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا

    نِّصْفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا

    أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ ٱلْقُرْءَانَ تَرْتِیلًا

    إِنَّا سَنُلْقِى عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا

    إِنَّ نَاشِئَهَ ٱلَّیْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطْـًٔا وَأَقْوَمُ قِیلًا

    … الی آخر

    دیدم داره قشنگ با من حرف میزنه. میگه از خودم بپرس. شبها که بیداری با من گفتگو کن. اگر سوالی داری توی همین عبادت شبانه از من بخواه تا کلام سنگین و مهم رو بهت القا کنم.

    سکوت شب وقت این گفتگوهای قدرتمنده.

    بخدا قسم وقتی در سکوت و تاریکی شب درخواستمو گفتم و خوابیدم صبح روز بعد خود خدا دست نوازش به سرم کشید و شد اونچه شد…

    امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء

    ﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴿﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾﴾

    وقتی همه این نعمتها رو بررسی می کنم می بینم از زمانی معجزات زندگیم بزرگتر و بیشتر شد که من سپاسگزارتر شدم. من عمیقتر شدم.

    سپاسگزاری های آگاهانه ام از وقتی شروع شد که دوره مقدس 12 قدم رو کار کردم.

    استاد می گفت بگید، بنویسید، فکر کنید، تجسم کنید، حس کنید… هرکاری می کنید فقط توجه کنید به زیبایی ها و نعمتهای اطرافتون. بخدا این همه چیزه.

    و من کم کم شروع کردم. و معجزات دونه دونه، بعدش گروه گروه رقم خورد. این جوی باریک به رودخونه تبدیل شد.

    یادمه دو سال پیش که همسرم از شغلی که درآمد دلاری و یورویی داشت نتونست دیگه پول بسازه و یه مدت داشت اسنپ کار می کرد، هروقت پول می آورد خونه من دونه دونه پولها رو می بوسیدم و می گذاشتم روی پیشونیم مثل قرآن.

    از خدا و دستانش که روزی رسون اون روز ما شدن تشکر می کردم. و عجیب همیشه پول می رسید و ما هیچوقت لنگ نموندیم.

    آروم آروم اوضاع تغییر کرد و دوباره کارش رونق گرفت و درآمد شکل گرفت. زیاد و زیادتر شد.

    مشتریها از در و دیوار از راه رسیدن. انقدر کار زیاد شد که دیگه ما مشتریها رو انتخاب می کنیم.

    اعتبار و نام نیک در کنار درآمد اومد. حس خوب توانگری و خالق شرایط بودن به دنبالش اومد.

    چقدر دلخوشیهای جدید رقم خورد.

    و همه اینها از وقتی تثبیت شد که حس سپاسگزاری واقعی و قلبی در من و همسرم شکل گرفت.

    این ایمان به غیب و دل سپردن به پلنهای بی نقص خدا بود که نتایج رو رقم زد.

    باز هم الهی شکر.

    این لفظ عزتمند و قدرتمند «الهی شکر» بود که از دست دادن ناگهانی عزیزم رو برام پله ای برای صعود به مدار بالاتری از عشق به الله کرد. درسهایی به من داد که تا قبل از این اتفاق اصلا نمی دونستم وجود دارن.

    استاد جان، شما بگید،

    از دست و زبان که برآید، کز عهده شکرش به درآید

    استاد انصافا خودتون جای ماها، جای من بودید چطوری با چه زبونی از کسی مثل خودتون قدردانی می کردید؟

    کاش میشد قلبمو دربیارم و نشون بدم که چطور برای اینهمه نوری که باعث شدید به من بتابه شکرگزار خدا و سپاسگزار شما هستم.

    از صمیم قلبم برای خودم و شما و همه عزیزانم در این فضای معنوی و مقدس دعا می کنم که همیشه خاشع مقام ربوبیت خداوند خالق باشیم.

    و هر روز در این بندگی کردن سربلندتر بشیم.

    خدا شما رو برای جهانیان حفظ کنه.

    من عاااااااشقتونم تا بی نهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
    • -
      فهیمه رمضان نیا گفته:
      مدت عضویت: 915 روز

      سلام و درووود به همه ی اعضای خانواده ام در سایت استاد جان و دل و سلام به پدر معنوی خودم سید حسین مهربان

      یعنی اینجا تنهایی جایی هست که میتونم روزه ی سکوتم را بشکنم و حرف بزنم وآزادانه در مورد قانون و خدا و قرآن و لطف و مهربانی بنویسم بدون ترس از مسخره شدن و …

      سعیده ی عزیز خواهر توحیدی و جان و دلم

      من اعلان های گوشیمو تنظیم کردم که هروقت کامنتی از سمت شما ،سعیده جان شهریاری،آقا ابراهیم،مهشید جان و شیرین جان و آقا حمید امیری روی سایت میاد بتونم بخونم و لذت ببرم

      و امروز که از صبح نجواها دارن آزارم میدن اومدم سراغ گوشیم و کامنت های خوانده نشده و رندوم کامنت شمارو باز کردم

      و مثل همیشه دهانم از حیرت باز ماند چون نشانه های امروزم در کامنت شما برام آشکارشد

      من که همیشه به رابطه ی بینظیر شما و دوستانی که نام بردم با خدای یکتا غبطه میخورم و هرروز از خدا می‌خوام که بتونم اینقدر عاشقانه باهاش انس بگیرم

      ولی احساس میکنم خیلی تو این رابطه ضعیفم و هنوز نتونستم درک درستی از مفهوم توحید داشته باشم و چه بسیار باید کار کنم تا برسم به اون حس درونی ارزشمند که شما تجربه میکنید

      من حدود دوسه سال هست که صبح زود یعنی حوالی ساعت 5بیدار میشدم ولی اکثرا خواب آلود بودم و خیلی کم پیش میومد که بتونم با لذت و احساس عالی رو سجاده م بشینم و با خدا عشق بازی کنم

      و در بین روز راحت تر می‌تونستم با خدا حرف بزنم و الان که به واسطه ی ورزش سنگین در بین روز خیلی احساس خستگی و خواب‌آلودگی دارم مربی م گفتن که باید خواب کافی داشته باشی و حداقل تا 7صبح بخوابی که ریکاوری بشی و ذهن تنبلم سریع خوشش اومد و الان دو سه روزه که تا 7میخوابم ولی انصافا

      مدام احساس میکنم این خواب غفلت هست و احساس خوبی نداشتم

      دیشب ساعت 4:30بیدارشدم و کمی آب خوردم و یه صدایی بهم می‌گفت فهیمه سجاده تو پهن کن و از این تایم استفاده کن وقت نیایش هست همه جا ساکت و آرومه الان وقتشه و اون یکی نجوا منو به سمت تختم هل میداد که برو بخواب باز میخوای بدنت خالی کنه باز میخوای بی حال بشی باز میخوای همسرت دلخور بشه

      (چون ایشون همیشه از بیدار شدن صبح زود من و نماز خواندن ناراضیه و غر میزنه)

      و من به صدای نحس اون یکی گوش دادم و رفتم خوابیدم که هم بدنم خالی نکنه هم همسرم ناراحت نشه،

      جهان هم جوابمو داد (نشانه ها)

      و طبق همون قانون پرداخت بها برای بدست آوردن بهترین ها من بهاشو نپرداختم بهای رابطه ی عاشقانه با خود خدا نه حساب کردن روی بنده ی خدا و جلب رضایت اون(همسر)

      و صبح که بیدار شدم آقای همسر شروع کرد به غر زدن و گیر دادن و حرف و حدیث بدون اینکه بین ما چیزی بوده باشه

      ومن فقط مات و مبهوت موندم

      و الان که کامنت شما بعنوان اولین کامنت برام بازشد اشکم در اومد

      شما نوشتین سکوت شب وقت این گفتگوهای قدرتمنده و من بغضم ترکید

      چطور من رضایت بنده ی خدا رو به عشق بازی باخدا در دل شب ترجیح دادم

      چطور بخوابم وقتی خدا یه زمانی رو بهم داده که فقط خودم و خودش باشیم و باهاش حرف بزنم و اون جوابمو بده بدون اینکه قضاوتم کنه بدون اینکه مسخره م کنه یا دلمو بشکنه

      آخه دیروز یه چیزی از خدا خواستم و نشد که بشه حالا نشدنش صددرصد

      حکمت داره و من تسلیم هستم در برابر این قانون

      من به هر خیری که از خدا برسه محتاجم

      اینکه رسیدم به کامنت شما و حال الآنم جای سپاسگزاری داره

      این یعنی خدا بین من فهیمه و سعیده و …. تفاوتی قائل نمیشه همه رو به یک اندازه هدایت می‌کنه ولی اگر من هدایت بخوام و تسلیم نجوای شیطان نشم

      منی که دانشجوی قوانین کیهانی هستم باید خودموجمع وجور کنم

      باید توقعم از خودم بیشتر بشه خداروشکر که بجای نشستن و به نجواهای مزخرف ذهنی م گوش دادن که نتیجه ش فقط حال بد وبدتر هست اومدم تو سایت و رسیدم به این کامنت زیبا و پر از نشانه

      ببخشید که من بلد نیستم به زیبایی شما و سعیده جونو وآقا ابراهیم و آقا حمید بنویسم که بنظرم این تکامل میخواد لااقل برای من

      ولی همیشه خواندن کامنت های زیبای شما منو چندین روز به فکر فرو می‌بره خدا حفظتون کنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        سعيده رضايى گفته:
        مدت عضویت: 2005 روز

        بسم الله الرحمن الرحیم

        به نام خدایی که به همه موجودات به یک اندازه رحم داره و به بندگانش مهربان و رحیمه.

        سلام به شما فهیمه جان عزیزم. درود بر قلب سلیم و ذهن قدرتمند شما. درود بر ایمان و کنترل ذهنتون.

        متشکرم از شما بابت توصیفات زیبایی که در مورد من کردید.

        لطف خدا شامل حالم شده که گاهی به میزان درکم از قوانین سیم ارتباطیم با منبع تغذیه الهی وصل میشه و ازش معجزه ها می بینم.

        خدا هیچوقت دیر نمیکنه. خدای ما خدای آیه الکرسیه.

        الله لا اله الا هو الحی القیوم، لا تأخذه سنه و لا نوم…

        الله من شاهده که توی این چهار روز گذشته که مشغول درس پس دادن در یک تضاد در مورد نوای کوچولوم بودم، به جز خدای رحمان و رحیم اسم هیچکس رو به زبون نیاوردم.

        حتی زمانیکه دلم می خواست مادرم کنارم باشه و از دلتنگیش اشک می ریختم و بالا سر بچه ام به دعا مشغول بودم، باز هم حواسم بود از روح مادرم کمک نخوام و فقط بگم خدا خدا خدا.

        به لطف خاص همون خدای حی و قیوم که نه خوابش می گیره و نه فراموش میکنه، برونشیولیت بسیار حاد ریه و دیسترس شدید دخترم بسیار بسیار سریعتر از اونچه که من و دکترها و پرستارها فکر میکردیم بهبود پیدا کرده و مثل یک معجزه دختر کوچولوم به آغوشم برگشته.

        من از استاد یاد گرفتم قدرت اول و آخر خداست.

        الان که دارم واست می نویسم هنوز مرخص نشدیم و خستگی جسمیم در اوج خودشه اما اینکه باز هم کنترل ذهن و توکل برام معجزه رقم زده برام یک دنیا آرامشه.

        من جوجه کوچولوی 40 روزه ام رو به خدایی سپردم که از رگ گردن به من و خودش نزدیکتر و از مادر براش مهربانتره. خدایی که به من با تضادهای زندگی قدرت بیشتر و توکل و سپاسگزاری هدیه میده و از من نسخه آگاهتر و قدردان تری میسازه.

        ذکر این روزهای من این بود:

        الهی و ربی من لی غیرک؟ خدایا من بجز تو کیو دارم؟

        یا من اسمه دوا و ذکره شفاء

        یا ارحم الراحمین

        خدایا من به هر خیری که از جانب تو به من برسه فقیرم.

        اون سرفه میکرد و من می گفتم: نور، نور، نور، شفا شفا شفا، الله الله الله…

        این منم. همون کسی که تا قبل از استاد عباسمنش وقتی نماز می خوند مهر رکعت شمار میگذاشت رو سجاده اش که وسط نماز یادش نره رکعت چندمه. از بس که فکرش همه جا بود بجز ارتباط با خدا.

        فهیمه جان خیلی مهمه که ارتباط بین فرکانسها و نتایجمون رو ببینیم. حواسمون جمع باشه با چه فکری و چه باوری داریم چه اتفاقاتی رو خلق می کنیم.

        همون کاری که شما به درستی داری انجامش میدی. دمت هم گرم. احسنت به شما.

        خیلی خیلی خوشحال شدم که واسم نوشتی و باعث شدی بعد از چندین روز بتونم چند کلمه با رفقا حرف دل بزنم.

        در پناه نور الله رحمان و رحیم باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1761 روز

      سلااام سلااام سعیده جانم

      ازت ممنونم بینهایت بنده خوب خدا که با این کامنت توحیدی و پر از احساس ناب سپاسگزاریت اشکام رو جاری کردی و علاوه بر اون پیام هدایت الله رو برام آوردی

      دوبار کامنتت رو خوندم و هر دوبار اشکام روون شد اشک شوق و سرگشتگی از عشق خدای نازنینم

      اشکایی از سر احساس ناب و زیبای شکرگزاری، هم از خدای مهربون، و هم از استاد عزیزمون

      خدایا شکرت بر این اشکهای پر از شور و شوق که این همه احساسمو خوبتر و خالصتر می کنه

      تحسینت می کنم خیلی زیبا نوشتی و اون فضای روحانی سپاسگزاری رو بخوبی توضیح دادی انرژی و فرکانس مثبتش رو عالی دریافت کردم

      خیلی زیبا و لطیف حس سپاسگزاری از استاد رو بیان کردی

      و از همینجا میخوام به استاد عزیز بگم

      استاد توحیدی ارجمندم این تشکر و سپاسگزاری خالصانه سعیده جان رو به نمایندگی از همه ما دانشجوهاتون پذیرا باشید

      چقدر جالب و خوشایند بود این تیکه از کامنتت

      هروقت پول می آورد خونه من دونه دونه پولها رو می بوسیدم و می گذاشتم روی پیشونیم مثل قرآن.

      همونی که استاد میگه پول و ثروت رو چیزی ارزشمند و قابل احترام بدونیم، و اون باور مخرب رو که از جامعه یا خانواده یا از گذشتگان به خورد ما داده شده که پول رو باید تحقیر کرد و پول چرک کف دسته رو بکلی اذ ذهنمون بیرون کنیم

      چه همزمانی زیبایی که من امروز صبح از خدا تشکر کردم و گفتم خدایا ممنونم که هر روز بیشتر تو رو در قلبم احساس می کنم خدایا شکرت بخاطر هدایتها و الهاماتت که روز بروز با وضوح بیشتری داری برام میفرستی

      و شما هم به موضوع سپاسگزاری بابت الهامات قلبی و اتصال به خداوند اشاره کردی

      خدا رو شکر این روزا خیلی زیاد با خدا گفتگو می کنم و از همصحبتی باهاش لذت میبرم، خیلی بیشتر سپاسگزاری می کنم شکرگزاریهام برای هر موضوعی عمیقتر و پرتعدادتر شده، و برای چیزهایی سپاسگزاری می کنم که تابحال نکردم

      مثال قشنگی نیست ولی میگم، امروز من اولین بار برای ادرار کردنم و تخلیه مزاجم از خدا سپاسگزاری کردم

      اینها نعمتهاییه که بدیهیه برامون و قدرش رو نمی دونیم ولی اگر خدای ناکرده از دستشون بدیم دچار بدبختی میشیم

      سعیده جان باز هم از شما سپاسگزارم واقعاً لذت بردم از دوبار مطالعه کامنتت

      خدا رو شکر که دنیای منو سرشار از وجود انسانهای شایسته ای مثل شما کرد

      خیلی دوسِت دارم و روی ماهتو می بوسم

      نوش جانت شنا کردن در دریای بیکران نور و عشق خداوند

      شادکام و سلامت و متنعم از نعمتهای بیشمار رب العالمین باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    moein khalili گفته:
    مدت عضویت: 2134 روز

    و بازهم یک پیام شگفت انگیز دیگر از پیامبر بزرگ ما به راستی که استاد عزیزما هم در کلامش و در زندگیش و حیاتی که بواسطه قوانین ارائه میدهد اعجاز موج میزند اگر پیامبربودن غیر از این است پس ما راه را اشتباه رفته ایم اینکه یاد گرفتیم خدا را سیستم ببینیم و فرکانس را درک کنیم و به خاطر ثبات این قوانین به خیال راحت عمیق و سرمستی برسیم که شادی اصیل است و طبق آیه 57-58 سوره یونس از هر ثروتی بالاتر است. خدایا شکر خدایا شکر خدایا شکر یه خاطر ثبات قوانینت و اینکه استادی فرستادی تا آن را به ما مداوماً یادآوری کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1496 روز

    به نام خدای مهربانم .

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همه دوستانم در جستجوی توحید .

    خدایا تنها فقط تو را میپرستم و فقط هم از تو یاری میخام منو به راه راست هدایت کن نه راه کسانی که به انها

    نعمت دادی و نه راه کسانی که بر آنها غضب کردی و نه راه گمراهان عالم .

    خدایا هر آنچه که دارم از آن توست به هر خیری که از تو به من برسه من محتاجم .

    خدارو شکر برای این فایل توحیدی با ارزش که باعث شد استاد عزیز ما را به خداشناسی توحید نزدیکتر کنید

    و این اتفاق افتاده برای من تو این مدت که این فایلها گنجینه های الهی از زبان شما استاد عزیزم جاری شده

    اصلا نرفتم سراغ محصولاتی که دارم زوم زدم رو این دسته فایلها احساسم که هیچ وقت اشتباه نمیکنه بهم

    میگه همینه هر چی میخای میتونی همین جا پیداش کنی حال خوب میخای ثروت میخای سلامتی روابط عالی

    معاملات کلان پر سود میخای و …………. همش اینجاست به نظرم این سری فایلهای که استاد عزیزم بعد

    خانه تکانی ذهن که خانم شایسته عزیز قرار دادن و بعدش این الهامات استاد فایل گذاشتید همه چی را

    به نظر خودم در بر میگیره در تمام جنبه ها درس نکات بسیار زیادی داره که هر کسی میاد طبق مدارش دریافت

    میکنه و این فایلها مدارش خیلی بالاست استاد عزیزم باید بهش برسیم تا بیشتر درک و عمل بشه برامون به همین

    دلیل که من لنگر انداختم رو این فایلها تا بتونم هضمش کنم برای هر کسی فرق داره شاید دوستان دیگه

    تو مدار بالاتری باشن و براشون عادی تر باشه و رد شن ولی من هنوز کار دارم به اینو میدونم بعد مدتی دیگه بیام

    همین فایلها که به خیالم دیگه هضمش کرده بودم بازم میبینم که وااا.. این حرفها چی بود الگویی که در تمام فایلها

    تجربش کردیم و این نشان دهنده تغییر مدارمون هست خدا را شکر میکنم که به شما استاد عزیزم که در این زمینه ها

    نامبروان هستید برخورد کردم و هستم و از شما یاد میگیرم استاد عزیزم عاشقتم.

    دوست دارم در مورد حسادت و مقایسه بگم من در شغل خودم که دوسش دارم یک جورایی میشه گفت همون

    عشقه که من آزادی زمانی داشته باشم را دارد و در شغل ما املاک مستغلات خیلی باب هست که همکاران میان

    صحبت میکنن از معاملات رقباشون میگن حرص میخورن میگن شانس داره خوش به حالش و حسادت و غیبت

    دیگه برای بعضی ها در این شغل ته ندارد و من خدارو شکر خیلی کم ارتباط دارم با همکاران اکثرن با تلفن هست

    من چون کارم را انلاین انجام میدم کلا زیاد برام این روبرویی با همکاران را ندارم ولی خوب بعضی اوقات

    انگار جهان میاد تو را آزمایشت کنه که ببینه چند مرد حلاجی و فقط حرف بوده ویا نه عملی شده

    بیشتر اوقات سعی میکنم حرف کمتر بزنم ولی بعضی اوقات چون هنوز کامل روش کار نکردم در میره بعدش

    میگم ببین چقدر راحت حرف زدی و عمل نکردی خیلی سخته واقعا در جمع قرار بگیری و ببندی زیپشو بکشی

    اعراش کنی یه موقعهایی که بیشتر تمرکزی دوره دوازده قدم شروع کرده بودم خیلی خوب بودم و باید بیشتر از

    بدنه جامعه فاصله گرفت و خلوتتر بود تا مسموم نشم ولی گرچه در جامعه داریم کار میکنیم با مردم در ارتباط هستیم

    همه انگار مرض دارن اونی هم که وضعش خوبه چه مرگش میشه میاد حرفهایی میزنن که انگار چیزی ندارن بخورن

    واقعا تعحب میکنم میگم خدا اینا این همه ثروت دارن ولی دارن پشت اون و این و زمان و زمین حرف میزنن اون دزد

    اون فلان و بهمانه خیلی جالبه که من دنبال ثروتمند شدن هستم یهویی میبینم ادمهای ثروتمندی هستند که نواقص

    خودشون را دارن واقعا کسی کامل نیست منم بعضی اوقات وقتی یکی از همکارم میشنوم گه فلانی قراداد بسته این

    عدد یهویی فکرم احساسم میرفت رو مقایسه و افکار بد و صحبتم که میشد بیشتر میرفت تو رینگ مقایسه ای

    و نتایجش هم که دیگه معلومه که چه فرکانسی ارسال میشه و باید جلوی احساسات و عواطفخودم را بیشتر

    کنترل کنم همه چی کنترل ذهنه که استاد عزیزم همیشه دارن اینو میگن اگر من کنترل ذهن خوبی داشته باشم دیگه

    فکرم نمیره برای مقایسه حسادت و غیبت و این حرفها خیلی راحت کنترل میشه باید حواسمون باشه که چه

    فکری چه احساسی را برایمون به وجود میاره که دنبالش نکنم و حواسم به احساسم باشه در کل روزهام که بیشتر

    توانایی کنترل ذهنم بهتر بشه که خوب ادامه بدم تکاملی خیلی عالی میشه نسبت به چند سال قبلم که

    اصلا قابل مقایسه نیستم به خودم من باید خودم را با قبل خودم مقایسه کنم نه کسی دیگه ببینم چقدر رشد کردم

    اصلا نسبت به دیروزم هفته ماه سال قبل چقدر رشد کردم تو زمینه های مختلف نه اینکه بیام با ادمهای دیگه خودمو

    مقایسه کنم که یک دنیای سیاهی هست در آن

    خدایا شکرت برای این سایت و استاد توحیدی دانایم و خانم شایسته مهربان و همه دوستانم

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    امین حافظ گفته:
    مدت عضویت: 522 روز

    درود بر استاد امیدوارم روز به روز اتصال شما به الهامات خداوند بیشتر بشه و ما هم مثل همیشه بهره مند شویم

    اتفاقا من شغل مشاور کسب وکار هست خیلی جالبه در ایران من با برندهای مختلف کار کردم به هرکسی میگم مثلا کاله یا …. میگه دزدن میگه فلان هستن انگار خدا بمن میگفت نه اشتباه میگن و من کیگفتم خوب شما هم برو دزدی کن بیینم 1000 کارگر در کارخانه ات داری؟

    امروز خیلی خوشحالم چون من وقتی اونهارو میبینم باهاشون حرف میزنم از ذوق اشک میاد داخل چشمم والان میفهمم چرا خدا اینو بهم داده

    ومن واقعا ذوق میکنم از موفقیت اونها

    حالا قوی تر از قبل این کار آفرینان رو در فلبم میستتایم

    و میگم این آدمها دستان خداروی زمین هستند

    واقعا ممنون از آگاهی این فایل و اینکه خدا را شمر در پرتپی آکاهی که شما دادین خیلی دارم زیباتر به انسانها نگاه میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2716 روز

    به نام رب یگانه فرمانروای هستی کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست

    درود و سلام استاد نازنین خوش سیمای من. درورد و سلام استاد خوش قلب من . الهی که در پناه خداوند همیشه غرق لذت و شادی و سلامتی و اشک شوق باشید.

    دروود و سلاام یاران جااان.

    وااای استاااد جانممم خیلی ازین فایل لذت بردم.ممنوونتونم برای ریکورد و آپلودش. دقیقاااا گفتگوهای عاشقانم با پروردگار عالم و خودم چندین روزه به همین سمت و سو رفته بود. چه قشنگه که هم مسیر صحبت ها و ترجمه های شما از آیه هایی به همین مضمون بوودن. نهایتا به خوودم گفتم واااای نگین خداااا چقددددر عاااشق مااااست چه آب و جااارویی کرده زمیییین رو تا مارو به مهمونی درش دعوت کنهههه.

    بابااااا بیایین دقت کنیم به عزت و جلالی که این قدرت عظییییم این پروردگاااار لایتناهییییی برای ما قااایل شدههه.

    حالا چی شد این گفتگوها شروع شد. دقیقاااا در همین پاییز شگفت انگیز که نشسته بودم پشت هاال و پنجره، به شدتییییی باد میوزید که گفتم شیشه ها میشکنن و همینطور شگفت زده بودم از قدرت پروردگار و همینطور کم کم باد و بارون قاطی شده بوودن و یک هارمونی شگفت انگیز رو از طبیعت و خلقت پروردگار نشون میدادن. رنگ سرخ و سیاه آسمون ابرهای به شدت بزررررگ کبووده پر شتاب در آسمون درختان مقتدر اما رقصااان و … . یهو چشم افتاد به درخت پشت پنجره هال و دیدم چه پیچ و تابی میخوره و با اینکه انقدر باد شدیده با صلابت ایستاده. حتی یادم اوومد که تقریبا سه سال پیش که اومدیم این درخته خیلی کوچولوو بود و باید اگه میخواستم ببینمش میومدم لب پنجره ی بزرگ هالمون تا از تو باغچه که یه طبقه با ما فاصله داره و پایینه میدیمش اما الان طی این مدت چه قدی کشیده و حتی تو فصل بهار من شکوفه هاشو وقتی که پشت میز نشسته بودم میدیدم.

    بعد یهو ذهنم رفت به ریشه ی محکم این درخت که من قد کشیدنشو به چشم دیدم و یاد گرفتم که به پیرامونم دقیق تر بشم. گفتم خدایا تو چه بند و بساط و عشقیییی داشتی چه زمینیییییی برای ورود ما آماده کردیییی. اووول یه کره ی مذااااب با سرعت گردش بالااااا بعد شهاب سنگ زدی بهش لت و پاارش کردیییی بعد مدااارش جابجا شده دچار یخبندان شد بعد کم کم سرعت چرخشش کم شده یخااا آب شدن تو عمق زمین یدونه تک سلولی به وجود اومده که فسقل نخودی یه دونه اکسیژن از خودش داده بیرون و کم کم و کم کم فسقل نخودیای تک سلولیه بیشتر و اکسیژن های بیشتر و این اکسیژنا رسیدن به سطح آبوووووووووو اکسیژن تو جو زمین اووومده وووو کم کم شرایط محیطی و سرعت چرخش زمین و فاصله ی زمین تا خورشید و فاصله ی ماه تا زمین و خورشید و چرخششون به دور همدیگه رو تنظیم کردی و شرایط روو مساااعد کردییییی تا گونه های حیوانی و گیاهی شروووع کنن بههه بوجود اووومدن. حالاااا این که صفحه چندم اییین داستان درختا شکل گرفتن و چه تغییراتیییی به وجوود اومده که دیگه بماااند. حالا من با این ذهن شگفت انگیزم وقتی اینارو باهم مرووور میکردیم و حیرت زده بوودیم از این زمین شگفت انگیزی که فرصت زندگی درش بهمون داده شده واااقعاااااا با تماااام وجووودم حس کردم مهمون وی آی پی این پروردگاااار عظیم و توانا و خردمندم که باااا عشق با چه آب و تااابی با چه دقتیییییی این زمین شگفت انگیز رو برای حضوورم آب و جااارو کردهههه تا میزبانم بشه در این محیط و فضا و شگفتی هااااا و زیباایی هااااا .

    وااای بر من اگر که غااافل بشم که توسط چههه قدرتی به چههه میهمانی دعوت شدددم.

    یعنی من خیلیی وقت ها از جز به کل و از کل به جز میرسم.

    دقیقا وقتی دلایل جالب انگیز انسان ها رو برای تلاششون و اهدافشون برای فراهم کردن شرایط زیستی در سیاره ای دیگر رو میشنوم شاید برام غیرمنطقی باشه ولی میگم ایرادی نداره حتماااا حضورشون و خواسته های درونیشون حکمتی دارههه باااشد که رستگااار شوند :)))

    حکایت ارزشمندیم رو وقتی میفهمم که توسط این خااالق که قدرت کیهان و زمین و زماااان و کهکشااانها در ید اوووست خللللق شدم و انقدرم روووم غیریتیهههههه.

    واااویلااااا مخم میترکههههه.

    اصلاااا من با این نوووع نگاه عاااشق تماااام مخلوقات و بنده هاااشم.

    الله اکبر

    میبینی یکی خوش قد و بالاس یکی چشم و ابرو مشکیه یکی صدای قشنگی داره یکی رقص و توازن بدنیه قشنگی داره یکی از چوووب اثر هنری خلق میکنههه یکی تو آب شناااهای خفن میکنه یکییییی میاد تکنولوژی خلق میکنه یکی برنامه مینویسه یکی مثل شمااا زیبا و گیرا سخن میگه یکی آشپزی میکنه یکی ساز میساازه یکی با ساز موسیقی میسازه یکی قشششنگ میدووواه یکی عشقش کوهنوردیه یکی عشقش ریاضیاته یکی عاشق شعر گفتن و ادبیات و و و و …

    و وااای استاد یه چیز باحاااال دیگه بهتون بگم. من شگفت زده تریییینم در این مووورد. استااااد من نمیدونم چیزی به عنوان ای اس ام آر شنیدید یا نهههه :))))

    استاد مثلا بعضی ها هستن میشینن جلو لپ تابشون یا موبایلشون بعد با صداای دهان یا یه سری ابزار صداهای ملایمی ایجااد میکنن اصلا منووو که میبره در خلصههه بعد مثلا دارن آرایشت میکنن یا نازت میکنن یا موهاتو نوازش میکنن و شماااا حساااب کن حتییییی انسان هایی خدا خلق کرده که لذت نوازش و تاچ کردن دیگران و ایجاد آرامش در اونها انقققدر درونشون زیاد هست که میان پیج میسازن یوتیوب میسازن و این کلیپا رو پر میکنن و چقققققدر حتی از ویدیو های یوتیوبشون درآمد درست میکنن. یعنی من اینارو که میبینم دیگه هیییچ توجیحی برام نمیمونه که بگم فلان چیز کم ارزشه یا در دسترس نیست یا من قدرت خلقش رو ندارم یا تواناییم کم ارزشه و قدرت خلق ثروت ازش رو ندااارم. والا من که شبا با همینا میخوااابم و چقدر بعد از ستاره ی قطبی انگاری خدا برات یه نفر رو مامور کرده تا خوشگل موشگل کنه بشینه ناز و نوازشت کنه تا خواب برییییی :))))) استااااد شما میگیییین دووووش آب من مییییگم لالایییییی اختصاااصی براااای خوااااب. یعنی در مقایسه با پادشاهااااان قدیم ماهاااا تو یه لیگ دیگه داریم زندگی میکنییییم. وااای خدایااااااا شکرتتتتتتتت دوووووور قدرت و عظمتت بگردمممممم

    حتی به خودم میگم بابا نگییییییین ببیییین خدا انقدر دقیقهه کار درستهه مدیر و مدبره که در یک صباااحی دایناسور ها رو خلق کرد و بعد حالا شهاب سنگ زد وسط زمین یا داستان چی بوود یادم رفته در هر صورت برای اهداف بالاتر و آماده شدن زمین برای اون سیر تکاملیش بدون عجله و با لذت تمااام و با حوصله داستان دوستان دایناسور رو به سمت و سوی دیگه ای برد. بعد میییگم عااامو حتییییی خدا انقدر کار درسته پودرشون نکرد کهههه. این دایناسورا که جان به جان آفرین تسلیم گفتن هنووووز که هنووووز ما انسان ها داریم از تجزیه بدن این هااا نفت و گاز و فلان و فلین پیدا میکنیم. حالاااا اصلااااا چرا بااااااید شک کنم که منننن منههههه انسااااان که خدا از روحش در درون من دمیده جزززز برای گسترش جهان و هدفی خلققق نشدم. چرااا اصلا باااید شک کنم که خواسته هام ارزشمندن و برای گسترش جهان در من ایجاد میشن. اصلا چرا باید شک کنم که خواسته هام خواسته های خدا نیستن؟؟؟؟ اصلا چرا باید شک کنم که رهاااا شده ام یا تنهام یااا اووومدم مسااابقه و یاااا بدوووام الان وضعیت بحرانیه یا تایم کمهههه. نهههه من در قدرت و سیطره و سرپرستیه قدرت کیهان و زمین و زمان و عشق مطلق و عاااشق مطلق هستم.

    همه چیزم از اووونه و افتخااارم همینه که درکششش میکنم و به اندازه درکم باور میکنم و قدم برمیدارم.

    معلومه که کارارو خودش میکنه از قبل آب و جارو هارو کرده و اومدم اینجا تا ببینم بوو بکشم تااچ کنم لذت ببرم عشق کنم و خواسته های ارزشمندم رو با ایمان به شدنشون بخوام و به سمتشون برااحتی هدایت میشم قدم بردارم و تجربشون کنم و خواسته ی بعد خواسته ی بعد قدم بعد قدم بعد و هیییی عشق و لذت و کیفووووری. بابااااا واااضحه که خدا داره به واسطه ی من که خودشم و اوون منه جهان رو تجربه میکنهههه…

    به هر میزان باور کنم لذتم و آرامشم بیشتره

    هر چی بیشتر قاطی کنم به غذای تو بشقاب بقیه نگاه کنم لذت غذای خودمو نمیبرم

    استااااد عاااشقتووونم که

    استااااد راااستی من قدم یک و دو رو هم تهییه کردم. اصلا من موضضضع شدید به جلسات قرآنی داشتم و دوس نداشتم حتی از زبون شما هم بشنومشون. خلاصه گفتم درآمد دلاریه که استارت خورد خدااایا بهم این نعمت هارو بچشان . استااد جااانم به رااحتی اصلا اینجووری بگم نیاااز نشد با درآمدم اقدامی برای داشتنشون بکنم خدااا خودش همشو جوور کرد.

    یعنی برای قدم دوم که شگفت انگیز بود. بذارین داستانشو بگم. قدم اول که اصلا انگاری از قبل پوله منتظر بود که بیاد برسه به مقصدش و کلاااا خودش اکی شده بود و برای قدم دوم من یه معامله داشتم و وقتی هفته بسته شد این معامله مووند تا هفته بعدش که بازار باز میشه تکلیفش مشخص بشه. صبح پا شدم اومدم دیدم بازاار به طرز شگفت انگیزی معاملمو که گفته بودم دیگه سودتو نمیخوام ریسک فری بیا بیرون با یه گپ تپل باز شده بود و معاملم مجبوری با سود بسته شده بود. قشنگ اندازه قدم دوم. حالاااا بماااند که هم زمانی خرید این دوره ها و توولد پوریایه عشششقم من رو مجاب کرد که این بهترین کادو تولد میتونه باشه. اصلااا استاد ما آواااره ترینیییییم با این قدم هااااا. آخ که قربووونه عظمت خدااایی برم که اینجور با عشق با حوصله شما رو خلق کرد پرورش داد در بهترین زمان در بهترین مکان در بهترین خانواده قرار داد تا شما اینجوووور شکوفا بشییین اینجور ابراهیمی زندگی کنین و اینجووور عاااشقانه در و گهر از دهانتون بباره و بشین چراغ رااه میلیون هااا انسان نااااب دیگه.

    شکرت خااالقم برای درک و هم مسیر شدن برای شنیدن این رزق های ناب آگاهی هات از ناب ترین بندت.

    استاااااد میگمااااا من کلنی در کامنت نوشتن ضعیفم فقط بدوونین که نگین درحال تلاش برای توحیدی زندگی کردنه در حال طی تکااملشه. استااد جانم نمیییدونممم. زمزمه هایی با قوت قلبی میشنوم و انگار که وقتشه یه پله برم بالاتر و موحد بودن و ایمانم رو نشون بدم. البته که تلاشمه تو گروه مومنانی باشم که نه ترسی بر آنهاست و نه نگرانیییی.

    به امید ایزد منااان میااام بهتووون میگم. فقط بدونید جهادی دیگر در پیش دارم. اما کلنی حاالم خووبه دلم آروومه و به شدت در آرامش روی شونه ی خالقم ازین مهمونی دارم لذت میبرم و هر بار تلاشمه که ثابت کنم لیاقت مهمون وی آی پی شدنش رو داشتم.

    میگماااا چه قشنگههه که خدا اهل دلسوزی و ازین چیا نیست. حسابی مقتدر و توانمند و خالق سرایی بر پایه ی عدالت و قوانین ثابت. چهههه قشنگههه چه آرامشییی داره.

    استااااد راااستی میگمااااا من یکم میدونید که دیگه ته دوره ی سلامتی رو درآوردم. هنوز در حال مطالعه ی مباحث مشابهم و به لطف الله مهربان اطلاعات بسیار نابی توسط انسان های ناب تری باز به دستم میرسه. استاااد خیر دنیا و آخرت نصیبتون بشه واااقعا با این انقلاب عظیمی که برای وجود و سلامتی ارزشمند خودتون براه انداختین و جمعیت کثیری هم ازش بهره بردن.

    یعنی وااااقعااااا اگه من قرار باشه به عزیزی پیشنهادی بدم برای تهییه دوره ها میگم اول قاانون سلاامتی.

    اصلاااااا باری که روی بدن با تغذیه ی مرسووم حال حاضر ایجااد شده چقدددر فشارهای روانی رو ایجاااد کردههه. اصلا این کربوهیدرات لعنتی به غشای خونی مغز آسیب میزنه و دلیل بسیاری از افسردگی و عکس العمل های هیجانی شدید و غیرمنطقی خیلییییی از انسان ها که با شرایط همخونی مناسبی نداره و به شدتتت احساس قربانی بودن میکنن به علت سیگنال های اشتباه مغزیههه. وااای از تیروویید که وقتی درست کاار نکنه. یاااا مثلاااا اینو اخیرا خووندم که مادران اگه قبل از بارداری سیستم تغذیشون رو اصلاح نکنن و حتی اگه باردار هم بشن تمام التهاباتشون رو به جنین انتقال میدن و اینجور میشه که مییییگن ژنتیییک ما موورد داره.

    چققققدر مقوله ی میک زدن سینه ی مادر برای تکامل سیستم تنفسی و دهان بچه اهمیت داااره. چقدر تغذیییه پدر قبل از لقاح چون که 80 درصد کیفیت تخم از اسپرم پدره و 20 درصد بخاطر تخمکه و بعد که وارد بدن مادر میشه بدن سالم و تغذیه ی مادر مهم میشه و اهمیت ویژه ای داره.

    وااای استاد یا اینوووو اخیرا مطالعه کردم که دلیل این حجم عجیب زایمان های سزارین که یک حمله تهاجمی به بدن زن هست بخاطر این مدل تغذیه ی ناسالم هست که لگن زن ها دچار مشکل شده و نمیتونن رااحت زایمان طبیعی داشته بااشن. یا حتی مادرانی که شییر ندارن بخاطر التهاب های درونیشونه. من بخاطر اینکه شاااید یه روزی بخوام مادر شم پیگیر این مطالبم که اطلاعاتم کامل تر شه استااد جانم. واااویلاااااا استااااد وقتی اینارو میدووونم خیلیییی سخته مثلا یکی به آدم میگههه هنوووز تووو رژیمیییی بیخیااال دیگه بعد میباااله به خودش که میگه ما ژنتیکی چااق نمیشییییم و میگه من چند ماهه جوانه گندم میخورم که صورتم چااق شهههه بعد من میدووونم باباااا تو کلااا یک بیمار متحرکییی و چون تغذیت اشتباهه و پروتویین بدنت کمه اصلا بدنت نمیتونه عضله سازی کنه یا بخاطر تیرویید مشکل داره که پاهات لاغره و بدنت فرم زنانه نداره و واااقعاااا دوووشواااری داره هیچی نگییی و استاد اینجاااا من واااقعااااا در تلاشم که قضاوت نکنم تو ذهنم درگیر صحبت نشم و بیش از اندازه اصلا زمانمو نذارم که حتی بخوام توووضیح بدم. یعنی یکی از جهادهای اکبر من این روزها اینه. یا طرررف هورموناش درب و داغونه و پسوریازیس داره یه مدتم تو این سبک غذایی بوده و از فوایدش و تغییراتش بهره برده ولی الان میگه نهه باید برم هندوستان دوره پاکسازی بدن و روزه آب بگیرم. عملاااا هنگ تریییینم.

    استاااد میدوونم که میدونید که اگه بخوان و پرسشگر باشن با تمام وجوودم در حد توانم و شرایطم براشون توضیح خواهم داد اما به قول کلیپه که از آقای خمینی بود که میگفت نمیدااانم اطلاااعی نداااارم منم به خودم الان همینووو میگممم :))))) نمیداااانم اطلااااعی نداااارم که چرا سوال براشون پیش نمیااد؟ :)))))) کلاااااا در تلاشم فقط حواااسم به کاار خودم باااشه. باااشد که هممون رستگااار شویم.

    در هر صووورت وقتی در بدن مادیمون داریم زندگی میکنیم از واجباته که طبق اصوولش پیش بریم و ای کااش دوستان عزیزی که هنوز این گنجینه رو ندارن تهییش کنن و ازش بهره ببرن. این گنجینه بی نظیییره. یعنی مثل مسواک واجبه تو هر خونه این آگاهی ها هر روز تکرار بشه.

    استاد جااانم پیام پراکنده ی من رو به بزرگواریه خودتون ببخشید و درود و سلام من رو هم به استاد مریم جان جانان برسونید. چند وقتیه کامنت نذاشتم و خواستم عرض ادبی بعد از مدت ها حضورتون کرده باشم.

    در پنااه حق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  9. -
    رسول بنادری گفته:
    مدت عضویت: 1423 روز

    به نام خدای عزیز

    سلام خدمت استاد عزیزم ، قبل از گوش دادن این فایل سوال داشتم که آیا دوره ی احساس لیاقت و عزت نفس رو الان شروع کنم یا اول کامنت های دوستان عزیزم که روی ایمیلم اومده بخونم بعد از چهار روز، استارت دوره احساس لیاقت و عزت نفس رو بزنم که خدا هدایتم کرد که آروم باش

    اینکه استاد تمرکزش روی خودشه در شبکه های اجتماعی و تجسس نمیکنه تو زندگی دیگران از این باور ها نشات میگیره که : وقتی روی خودت کار میکنی مدارت میره بالا و ایده های بهتر بهت گفته میشه ، کی این کار رو میکنه و چطور ؟ خدا به بینهایت طریق بهم الهام میکنه، به بی نهایت طریق ،من خودم وقتی میشنیدم استاد میگه خدا تو خواب بهم الهام میکرد منم فک میکردم خدا میتوخه فقط از همین طریق باهام صحبت کنه و از اونجایی که من هیچ موقع خوابم یادم نمیموند ، همیشه درگیر بودم و به فشار میاوردم که فکر کنم چه خوابی دیدم ولی استاد گفتن لازمه دریافت الهامات اینه که : باید بپذیری یه نیرویی هست که همه چیز رو میدونه ،همه چیز رو و میتونه خیر و شرت رو بهت الهام کنه اونم به بینهایت طریق به بینهایت طریق نه فقط از طریق خواب ، باشه خوابت یادت نمیمونه از طریق دیگه ای بهت میگه باید باور کنی که به آسونی باهات حرف میزنه و به بینهایت طریق میتونه از طریق دیدن یه یاداشتی باشه از طریق شنیدن صحبت دو نفر یا بینهایت طریق دیگه ….

    در مورد سپاسگزاری واقعا جنسش فرق میکنه و بعد از گوش دادن به این فایل چقدر احساسم خوب شد ، یه عجله ای داشتم ، انگار خدا در جواب سوالم گفت آروم باشه یا هرکدوم رو که با آرامش جلو میبری – یکی از راه های اینکه سپاسگزاری کنی و به احساس خوب برسی اینه که تفکر بکنی ، فکر کنی به اینکه این تنهائی رو برات فراهم میکنه که راحت روی خودت کار کنی فایل ببینی ، اینکه خدا به این مسیر هدایتت کرده و همزمانی هائی (معجزه هائی) که داره براتفاق میوفته و بینهایت چیز دیگه که بخاطرش سپاسگزار بود

    استاد ازن ممنونم که چقدر واضح تفاوت مسیر مستقیم و مسیر کج رو مطرح کردی ، هرجا داری ناسپاسی میکنی غر میزنی ، هرجایی مسئولیت زندگیت و رفتار هات رو قبول نمیکنی و میندازی گردن دیگران تو در مسیر مستقیم نیستی و فرقی با شیطان نداری ،شیطان به واسطه ی رفتارش شیطان شد ،اگه تو هم اون رفتار رو داشته باشی تو هم میشی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 82 رای:
    • -
      زهرا علیپور گفته:
      مدت عضویت: 957 روز

      سلام دوست عزیزم

      خیلی ممنونم ازتوضیحات بسیار مفید وخلاصه شده

      خیلی نکته ی خوبی رو یادآوری کردید

      آرامش و عجله نداشتن

      من امروز ازخدا خواستم مسیرم رو دوباره واضح تر بهم نشون بده و خواستم که خیلی واضح باشه آخه چند وقت بود که درآمدم پایین اومده بود و به خدا گفتم اگر مسیرم رو قراره عوض کنم بهم نشون بده و گفتم که نشونه این باشه اگر درسته مسیرم، چراغ راهنمایی سبز باشه به محض رسیدنم و باورت نمیشه که تمام چراغ راهنمایی که در مسیرم بود سبز شد و من دوباره به مسیرم اطمینان کردم و خواستم از شما هم تشکر کنم دوباره یاداوری کردید که آرام باشم وخودش همه ی مسیر رو روشن میکنه

      بزودی میام واز اتفاقاتی که بعد این نشانه ها آمد مینویسم

      درپناه نور وعشق الهی باشی دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    محمد رضا دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2187 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیز

    همین چند روز پیش وقتی داشتم روی دوره احساس لیاقت کار میکردم به این آیات هدایت شدم و از درکی که داشتم اونجا نوشتم و بعدش هدایت شدم به کامنت یکی از دوستان که در باره همین آیات نوشته بود و منو دو سه روز به فکر فرو برد که شما این فایل رو گذاشتید و جواب خیلی از سوالات ذهنم رو دادید.

    شیطان به خدا میگه که من سر راه مستقیم می نشینم و از همه طرف بر انها می تازم و اکثر انسانها را شکر گذار نمی بینی.

    خدا همون موقع آدم رو مورد امتحان قرار میده که ببینه آیا آدم و همسرش شکر گذار نعمت ها میشن یا ناسپاسی میکنن و به آدم میگه در این بهشت با همسرت ساکن شو و از هر میوه و هر درختی که خواستی بخور و استفاده کن ولی به این یکی درخت نزدیک نشو. یعنی مثلا اگه 1000 تا درخت هست از همه نوع میوه ای از 999 تاش میتونی استفاده کنی به جز یکیش و شیطان هم از همین راه وارد میشه و آدم رو وسوسه میکنه که اگر از این درخت بخوری یا فرشته میشی یا عمرت جاودان میشه.

    نکته این آیه همون ناشکری و ناسپاسی هست که شیطان قول داده بود در انسانها ایجاد کنه. یعنی آدم اون همه درخت و میوه های گوناگون و رزق و روزی رو که خدا بهش داده بود و در اختیارش بود رو نمیبینه و تنها یک درخت که از اون نهی شده بود رو از میوه اش میخوره. یعنی نعمت هایی که خدا بهش داده بود رو استفاده نمیکنه و شکر اونها رو به جا نمیاره و فقط چشمش به چیزی میره که نداره و این همون نتیجه ای میشه که شیطان میخاد، کفران نعمت ها و نا سپاسی

    حکایت اکثر انسانها هم همین شده ما اکثرمون نعمت هایی که خدا بهمون داده رو سپاسگزار نیستیم و همش دنبال چیزهایی هستیم که شاید الان در مدارش نیستیم و ظرفمون براش آماده نیست و با احساس کمبود و احساس بد شرایط بدتری رو برای خودمون رقم میزنیم.

    میشه گفت حضرت آدم هم با احساس کمبود مدارش اومد پایین و از مداری که همه نعمت ها در اونجا به آسانی در اختیارش بود اومد به مداری که باید برای بدست آوردن نعمت ها تلاش کنه.

    انشاالله که استاد برای آیات بعدی هم فایل تهیه کنن چون واقعا این سوره برای ما خیلی درس داره

    تو این سوره خدا ما رو چندین بار بنی آدم خطاب میکنه (بر خلاف جاهای دیگه که یا ایها الذین آمنو و یا ایها الناس میگه) و میگه از اشتباهی که آدم انجام داد درس بگیریم و بدونیم شیطان دشمن ما هست و شیطان و قبیله او ما رو میبینن و ما رو به بدی دعوت میکنن.

    من خودم همه جوره احساس کردم که هرجور کانون توجهم میره از همون طرف نجواها و افکار بد درونم شکل میگیره افکاری که احساس بد درونم ایجاد میکنه میاد توی ذهنم.

    خودم تجربه تضاد در سلامتی داشتم و میدونم که چقدر این نعمت بزرگه ولی تا وقتی که دچار تضاد نشده بودم اینقدر ها برام مهم نبود و قدرش رو نمیدونستم مثل حضرت آدم که قدر نعمت هایی که خدا توی بهشت بهش داده بود رو ندونست.

    من قدرشناس و شکرگزار خیلی از نعمت هایی که خدا بهم داده بود نبودم و مثل حضرت آدم احساس کمبود نعمت هایی رو میکردم که الان تو مدارشون نیستم.

    من هم همونطور که شیطان خودش را مقایسه کرد بارها و بارها خودم رو مقایسه کردم.

    من هم همونطور که شیطان مسئولیت کارش رو انداخت گردن خدا هزاران بار به خاطر هزاران تضاد فکر میکردم که این خداست که میخاد من با این تضاد دست و پنجه نرم کنم. حتی اگه گوشیم میفتاد زمین و میشکست میگفتم لا بد خدا میخاد که من گوشی نداشته باشم . و این باور خیلی ریشه ای هست درون من چون هزاران بار بهم گفتن اگه بلایی سرت اومد خدا میخاد که بار گناهانت رو کم کنه و خدا دوست داره که برات مشکل بوجود میاره.

    سپاسگزارم از شما استاد که این فایل رو تدوین کردید انشاالله که برا ی چند تا آیه بعدی هم فایل بزارید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 480 روز

      سلام محمد رضا جان،

      چقدر قشنگ توضیح دادی که چرا حضرت آدم آمده به زمین،

      یادمه که یوگا میرفتم و میگفتن که بچها چون از اینکه بیان زمین ناراضی بودن بخاطر همین تا چهله گریه میکنن، به قول استاد چون حرف رو از کسی که برام مهم بود شنیده بودم بی چون و چرا قبول کردم، و عواقب کانون توجه ام رو روی فرزند اولم دیدم که با تغییر باور که اینکه خودمون خواستیم بیامم تا لذت ببریم از استاد یاد گرفتم ، فرزند دوم به روال گذشت،

      نمیدونم چرا اینا رو نوشتم اما خدا گفت من شنیدم و دوباره اجرا کردم و نوشتم

      اینجا که گفتی بخاطر ناسپاس بوده، ای وای دقت کردم به گذشته ام و نگاه کردم چقدر نعمت داشتم که با ناسپاسی از خودم دریغ کردم،

      اما خوشحالم از این ناسپاسی چون من کامل و کمال ناسپاس بودم ، و الان از این ناسپاسی به سپاسگزاری رسیدم ،

      والان با گوشت و خون سپاسگزاری رو میفهمم و ازش لذت میبرم

      باور کن اگر ناسپاس نبودم آنقدر از سپاسگزاری لذت نمی‌برم

      الان هم با سپاس گزاری همه اون نعمت ها رو که با ناسپاسی از خودم. دور کردم ، دوباره دارم به سمت خودم. میارم ،

      اما اینبار مرحله به مرحله ، آهسته به آهسته، قدم به قدم ، روند تکاملی رو طی میکنم،

      چون من اون نعمت رو یکهو میخواستم و با زور میخواستم باشه و این شد که به قول استاد نابود شدم،

      الان هم یک سوال ذهنم رو درگیر کرده ، البته قبلش بگم که از خدا خواسته بودم که معنی تسلیم رو بهم بگه که تو این فایل از زبون استاد عزیزم بهم گفت ،

      الان هم می‌خوام معنی رها سازی رو خیلی ساده بهم بگه چون تو دورانی هستم که نیاز مندشم.

      محمد رضا موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      حامد احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1676 روز

      سلام محمدرضا جان

      چقدر مثال خوبی زدین در مورد حضرت آدم و ما آدم ها که نعمت‌هایی که داریم رو نمی بینیم و فقط چشم دوختیم به نعمتهای بقیه و ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودمون مقایسه میکنیم و باعث میشه که احساسمون بد بشه و طبق قانون احساس بد اتفاقات بد برامون بیافته ( البته من خودم رو میگم )در حالی که اگه تمرکزمون رو بزاریم روی نعمتهامون و شکرگزار باشیم به خاطر اونا خدا بیشتر و بیشتر بهمون میده و ظرف ما رو بزرگ و بزرگتر میکنه.

      سپاسگزارم ازتون به خاطر کامنتی که نوشتید از طرز نگاهت خیلی خوشم اومد یه جورایی قانون رو برام گوش زد کردی که حواسم به نعمتهای خودم باشه و بابتشون سپاسگزارم باشم و نزارم شیطان با نجواهاش گولم بزنه و منو ببره تو فاز مقایسه و افکار منفی.

      مرسی از همه عزیزان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: