چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 29
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-23 04:47:072024-11-23 04:49:23چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و عشق به استاد عزیز و مریم جان
و همه ی هم مسیر های عزیز و ارزشمند
میخوام راجب یک بعد از خودشناسی بگم
من همیشه دنبال یه فاکتور گیری کلی از مسیر بودم
یعنی یک کار خاص
یک جمع بندی
و در نهایت یک کار که فقط تمرکزم روی اون باشه
چون همیشه وقتی مثلا میگفتم خب کنترل ذهن همه چیزه، یا کنترل توجه همه چیزه ، با اینکه این ها مهم بودن ولی بعد از یه مدت از یادم میرفتن
یا بعد از یه مدت دوباره حسم بد میشد
و حتی با یاداوری این مسائل نمیتونستم حسمو خوب کنم
یعنی من میخواستم یک چیز خاص ، یک اصل
باشه تا من بتونم توی همه شرایط انجامش بدم و کل تمرکزم رو بذارم روی همین یک موضوع و جوری باشه که همه مسائل دیگه که باید رعایتشون کنم مثل ایمان مثل حس خوب مثل کنترل ورودی ها و… همه این ها خلاصه بشه توی اون یک چیز خاص
و بعد از گوش دادن به این فایل فهمیدم اون اصل ، که همیشه میتونم فقط و فقط به همون توجه کنم نیازی نیست همه چیو به یاد بسپرم…شکرگزاری هست.
آخر این فایل من گریه کردم و به سجده افتادم
و از خداوند معذرت خواهی کردم
چون هروقت حسم بد میشد موقعی بود که داشته هامو نمیدیدم
موقعی بود که لحظه حال رو نمیخواستم
موقعی بود که سپاسگزار چیز هایی که داشتم نبودم
و طوری بود که بقیه میومدن بهم میگفتن سینا توکه این همه نعمت داری ، توکه این همه موفقیت کسب کردی ، چرا خودتو گیر یه چیز کوچیک انداختی ؟
و بعد از این فایل من تنها موضوعی که توی ذهنم نگه میدارم و همیشه به یاد خودم میارمش شکرگزاری از خداوند هست
و همه جنبه های مسیر توی شکرگزاری خلاصه میشه
توجه
کنترل ذهن
حس خوب
آرامش
لذت
شادی
خوشحالی
رسیدن به خواسته ها
و و و…
همه اینها از سپاسگزاری میاد
و واقعا خدا میتونست هیچ کدوم از اینارو به ما نده
ولی داده
و این به این معنیه که ما لیاقتشو داریم
و خداروشکر که خدا مارو لایق دیده و این همه نعمت به ما بخشیده
خداروشکر
خداروشکر
خداروشکر
سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات یگانه خالق آفرین من ،،
تنها تنها تنها قدرت موجود در هستی ،،
سلام و درود خدمت تک تک دوستان عزیز خانواده بزرگ عباس منش ،،
دوستان باز براتون میخوام از هدایت و پاسخ بی نظیر الله کریم خودم رَبِ مهربان خودم تعریف کنم ،،
اول از هر چیز میخوام از استاد عزیزم درخواست کنم انیمیشن spellbound 2024 رو تماشا کنند و برای ما باز کنند نکات و درس های این فیلم بی نظیر رو که امروز سر شار از انرژی و آگاهی بود برام با تمام وجودم حس کردم مهربانم محبوبم داره باز باهام حرف میزنه و به وضوح داره ازم میخواد که با دقت این فیلمو ببینم با توجه ،، و بسیار شگفت انگیز بود برام این جمله استاد اومد تو ذهنم که دقیقاً خداوند ،ذات مقدس الهی ما خالق ما به بی نهایت طریق با ما حرف میزنه ،،
خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت برای این سایت مقدس این مکان بی نظیری که منو بهش هدایت کردی هر روز منو به آگاهی دعوت میکنی و لذت میبرم از خوندن این همه زیبایی دیدن و شنیدن این همه زیبایی ،،
خدایا شکرت برای حضور دلگرم کننده ات ،،
وقتی از صبح دوره بی نظیر احساس لیاقت و گوش بدی و بعدش این فایل رویایی و بشنوی و بعد هدایت بشی به این انیمیشن فوق العاده ،،
میدونی انگار آروم میگیری ،،
انگار بدنت عضلاتت ریلکس میشن آزاد میشن ،،
ذهنت ، ذهن بازیگوشت برای چند لحظه آزاد میزارتت رهات میکنه ،،
دلت آرام میگیره ،،
خدایا شکرت
سلام به استادان عزیزم عباسمنش خانم شایسته ،و همه دوستانم در این سایت طلایی ،بنظر من تنها راه روان شدن چرخ زندگی تمرکز روی داشته ها یا همان سپاسگزاری است کما اینکه استاد هم یک فایلی را در هم زمینه برای رسیدن خواسته ها ( تغییر ناخواسته ها )در همین قسمت منتشر کردند
یعنی برای اینکه اگر ناخواسته ای در زندگی ماست هر گونه ناکامی در زندگی مان هست تنها راهششش توجه به داشته ها یا همان سپاسگزاری بر آنچه داریم میباشد
و به این مهم توجه داشته باشیم که انسان خوشبخت کسی نیست مه مشکلی ندارد بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد
چون خداوند خودش گفته که خلق انسان فی کبد
یعنی ما شما را در رنج وسختی آفریدیم
حالا هرچقدر شما روی داشته هامان هر چقدر کم و کوچک تمرکز کنیم مثلا اگر یکدرصد یا دو درصد هس بمرور با استمرار و مداومت بر سپاسگزاری بر همین دو درصد رشد تصاعدی پیدا میکنند و همین دو درصد میشه سه درصد و چهار و و و و و و و بلخره چرخ زندگیمان روان میشود و خداوند نعمتهای بیشتری برای سپاسگزاری بنا میدهد و این نامتها اول بصورت کم شدن هزینه های اضافی زندگی مثل دارو و دکتر و سوخته شدن وسایل زندگی و و و و بلخره جایی میرسه مه به صفر میرسه و ما را لایق زندگی با کیفیت تر میکند و مهمات بصورت سلامتی و ثروت و و وارد زندگی ما میشوند البته بشرط تمرکز بر داشته های فعلی و استمرار و مداومت بر سپاسگزاری نها بصورت قلبی و هر روز از خداوند بخواهیم که ما را هدایت کند به راه راست و راه کسانی که به آنها نعمت داده و نه راه گمراهان
و به اصطلاح سیم خود را برای ارتباط با رب العلمین هرروز محکم تر کند و از شرک و قدرت دادن به هر عامل بیرونی بپرهیزد
به نام خدای مهربان
سلام به همه ی عزیزان
دوست دارم بارها و بارها نکات این فایل رو برای خودم مرور کنم پس الان که تا دقیقه 34 شنیدمش ، دربارش مینویسم با عشق.
استاد جان توضیح دادید درباره اینکه خداوند به شیطان گفت دلیلت چی بود و درمورد اهمیت صحبت کردن گفتین، من چقدر اینو همیشه باید به خودم یادآوری کنم این موضوعی بود که توی دوره لیاقت مطرح کردین من آدمی بودم که اصلا صحبت نمیکردم در رابطه با آدمها و این چقدر همه چیز رو سخت و پیچیده میکرد و از وقتی تصمیم گرفتم حرف بزنم، فقط حرف بزنم همه چیز شفاف راحت و روون پیش میره توی ارتباطاتم و چقدر مهمه این حرف زدن، به خودم میگم چیزی رو دوست داری بگو چیزی رو دوست نداری بگو چیزی رو خوشت میاد بگو خوشت نمیاد بگو ولی حرف بزن، با حفظ احترام به آدمها حرفتو بزن و چقدر این حرف زدن مهمه باعث در لحظه بودن میشه باعث میشه از ارتباطاتمون لذت ببریم.
خضوع و خشوع در برابر خداوند و اینکه هرگز به هیچ دلیلی فکر نکنیم از کسی برتریم چقدر قشنگه این احساس تواضع و خشوع و فروتن بودن اینکه همواره سپاسگزار نعمتهای بی پایان خداوند در زندگیمون باشیم و فکر نکنیم من باهوش بودم، من استعداد داشتم من زیبا بودم نه نه نه هر کس اینجوری فکر کرده اوضاع براش سخت و پیچیده شده، هر وقت فکر کردم من خیلی کار درستم و به خودم تکیه کردم نتیجه ی این غرور این بوده که شرایط به بدترین شکل شده، و هر وقت به خداوند گفتم خدایا من هیچی از خودم ندارم من کاملا ضعیف و ناتوانم در برابر تو و اگه تو کمکم نکنی حتی نمیتونم قدم از قدم بردارم خداوند دستمو گرفته و جوری موفقم کرده که باعث تعجب اطرافیان شده و مثل خودش شکست ناپذیرم کرده. خدایی که هر لحظه مراقبمه هر نگرانیِ حتی کوچیک منو به ایمنی تبدیل میکنه، هر بیماری منو به سلامتی تبدیل میکنه، بهم امید میده، خودش ایمانمو بیشتر میکنه، خدایی که مهربانانه حتی کوچکترین نیازهای من رو به عالیترین شکل داره برآورده میکنه.
همیشه حواست باشه با فروتنی با انسانها برخورد کنی نه با غرور که بخوای به آدما فخر بفروشی و بدون هر وقت فکر کردی از کسی بهتری این همون موقعیه که اتفاقا پایین میای. الان که اون بالایی فکر نکن خبریه ها دو روز دیگه میای پایین و این رفتاری که با بقیه داشتی چنان فشاری بهت میاره که حد و حساب نداره ها… و بعد بالاخره بعد از سقوط یاد گرفتن متواضع تر باشن.
یادم میاد خیلی موقع ها خداوند از فضلش بهم میبخشید و بعد چنان مغرور میشدم که دیگه خدارم بنده نبودم چرا؟ چوننمیدونستم بقول حضرت مریم هو من عندالله ، این از نزد خداست…الله یی که باید تسلیم و خاضع و خاشع باشی در مقابلش تا همیشه راحت و شاد زندگی کنی، غیر از این باشه در زندگی دچار عذاب میشی، تواضع در مقابل خدا بلد نبودم، هیچ بودن در مقابل خدا بلد نبودم، خدایا هرآنچه دارم از آن توست هرآنچه دارم از آن توست هر آنچه دارم از آن توست، من هیچی از خودم ندارم، من تسلیمم در برابر تو.
خدایا خودت مارو تسلیم تر کن خدایا خودت بیاموز به ما تسلیم بودن واقعی رو به درگاهت اینکه بدونیم هرآنچه داریم از آن توست و اینکه سپاسگزار نعمتهای تو در زندگیمون باشیم.
استاد عزیز سپاسگزارم برای این فایل ارزشمند، در پناه خدا شاد باشید.
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
ابلیس میاد غمگینم کنه میگه این همه خدا خدا کردی تو زندگیت چی شد نه تنها هیچ فایده ای نداشت تازه اگر ی ذره خطا کنی جوری ولت میکنه ک انگار اگر نابود هم بشی براش مهم نیس تویی ک خدا خدا میکردی دیدی چ جوری جلوی اونایی ک بهش فحش هم میدن خردت کرد چ جوری حیثیت برات نزاشت
اینجا 1دای خدا میاد ک یادت باشه ک حرفایی ک غمیکنت میکنه از طرف شیطانه و اصلا واقعیت نداره
تو،در زندگیت هدفت رو منانتخاب کردی و گفتی خدایا من دنیا رو با تو میخام من هم دارم تو رو تربیتت میکنم ک بنده خالص خودم باشی و خوب منو بندگی کنی مگه همینو نمیخاستی؟میگم اره
خدا میگه اگر بخای جوری دنیا رو بهت میدم ک همه حسرتت رو بخورن اما منو و آخرت رو نداشته باشی
ار اینجا میفهمم ک خدا اصلی من خدا بوده و هست ک الان در این سایت الهی هستم و این فایل ارزشمند و هدایتی رو گوش دادم
وگرنه خیلی راه ها و اساتید وجود دارن ک دنیا رو بدست آوردن بدون خدا و خدایی در زندگیشون در کار نیس و از بزرگترین نعمت دور شدن ک همون خداس و تکبر میکنن و خدا هم هیچ کاری باهاشون نداره تا روز مشخص
مثل قارون ک گفت ثروتم رو با علم خودمبدست آوردم ابلیس ی جوری براش نشون داده بود ک خودشه ک همه کارهارو انجام داده و همه بهش میگفتن خوش ب خالت
اما چون بندگی رو مثل ثروت ساختن یاد نگرفته بود زمین خودشو با اموالش بلعید
خدایا من پناه میارم ب تو از شر ابلیس
خدایا من بدون تو هیچی نیستم اگر ولم کنی ابلیس مثل خودش منم نابود میکنه
خدایا من هم دنیا رو میخام هم آخرت رو
منو خودت ب همه چیزهایی ک لایقش هستم و برای من افریدی برسون و جوری منو رشد بده ک هر لحظه بنده خالص تری برات باشم و هر لحظه در تمام جنبه ها رشد کنم
جوری ک وقتی ازم پرسیدی خب زندگی در زمین چطوری بود بی نهایت ازت تشکر کنم بابت این تجربه لذت بخش و منو دعوت کنی ب تجربه لذت بخش تر
این دنیا تموم میشه و فانیه و هیچ کدوم از آدمای اطرافم حتی پدر و مادر در آن دنیا نخواهند بود و یعنی هیچ رابطه ای وجود نخواهد داشت مهم اینه ک در بندگی کردن قوی بشم و اشکال نداره ک گاهی وقتا اشتباه کنم و پس گردنی بخورم مهم در رده درست بودنه ک زندگی بدون خدا ب هیچ دردی نمیخوره
اما منم باید بدونم ک خداوند اگر بخاد میتونه کل آدم هارو هدایت کنه ب جز من
این نیس ک من از کسی برتر یا پایین تر باشم هر کسی در این دنیا مثل من از خدا هدایت بخاد خداوند خیلی سریع هدایتش میکنه و حتی خیلی بیشتز از اونی ک ادعا داره رشد میکنه
خدایا اگر هدایت های تو نباشه من ناتوانم ضعیفم هیچی نیستم مستقیم میرم تا ته چاه
اگر پیشرفتی باشه همش لطف توست
در واقع همه چیز تویی و فقط تویی ک لایق تکبری
من هیچی نیستم
پس چرا سرکشی میکردم ؟پس چرا فکر میکردم از بقیه سرترم خودم واقعا نمی فهمم ی سری افکار از کجا میان
این ابلیس از ی جاهایی وارد میشه ک فک کنی اون افکار،افکار خدایی هستن
مثلا تو قرآن خدا میگه شیطان عمل زشتشان رو براشون زینت میبخشه
در راستای شیطان عمل میکردم و فکر می کردم کار خدایی دارم میکنم
خوبه هر لحظه خدا و ترفند های ابلیس رو دارم بیشتر میشناسم
اما خدایا منو ول نکن خودت میدونی اگر منو لحظه ای ول کنی ابلیس منو با خودش میبره
خودت ب ضعف من آگاهی لازم نیس یادآوری کنم برات
مثل دیروز ک رفتم تو مسجد نشستم بهم میگفتی پاشو برو نباید اینجا بمونی برو مغازه رفیقت نماز بخون بهت گفتم نشونه بده دیدم شلوارم از موکت های مسجد خاکی شده تا دیدم بلند شدم رفتم بیرون ی نگاهم ب سرویس ها افتاد دیدم کیفمو ک حاوی مدارک و کارت های بانکی و موبایل و ….بود در سرویس جا گذاشته بودم اگر کسی میبرد ماه ها اذیت میشدم
خدایاشکرت خیلی بهم لطف داشتی خیلی باید بیشترشکر میکردم تورو ب بزرگی خودت ببخش و همیشه کم منو ب بزرگی کرمت زیاد کن
من هیچی نیستم من فقیرم ب خیری ک از جانب تو بهم برسه اگر اون خیزهارو نرسونی و من تو رو شکر نکنم واویلا
تو همیشه همراه منی همیشه عاشقمی دوستم داری
دوستم دادی ک پس گردنی میزنی تا برگردم ب سمتت تا بفهمم مسیرم اشتباهه
خدایا بابت پس گردنی هات هم شکرت ولی ب قول استاد ازت درخواست میکنم همون اول راه پس گردنی رو بهم بزن تا بفهمم دارم اشتباه میرم و اشتباهم رو بهم بگو
ازت میخام نزاری خیلی مسیرو اشتباه برم چون خیلی سخت میشه خیلی
قلبمو بار کن تا خیرهایی ک در طول روز از طرف تو بهم میرسه رو بتونم ببینم و بشنوم و شکر کنم تا ظرفم بزرگتر بشه
همه آدم ها لایق بهترین هان برای همه بهترین ها آفریده شده یعنی زیبا ترین همسر بدون کوچکترین مقاومتی (زشتی البته برای طرف مقابل)آفریده شده
عاشقانه ترین رابطه ها بدون کوچکترین مقاومت و سختی،بهترین ماشین ها بهترین خونه ها
و زندگی ب قول استاد باید در تمام جنبه ها در بهترین حالت باشه چون ما در نهایت ارزشمندی هستیم و اگر اشکالی میبینیم نشان از باورهای اشتباه دارد
گاهی وقتا شیطون میگه ک تو خیلی عقبی و نمیتونی باورهاتو درست کنی و زندگی عالی رو تجربه کنی اما خدا استاد رو میاره جلو ب عنوان اسوه حسنه و میگه ببیین این ک در بدترین شرایط بوده تونسته تو حتی زودتر و بهتر از ایشون میتونی پس ادامه بده ک من برات بهترین هارو میخام و هر چقدر انفس.خودت رو درست کنی زندگی بهتری رو تجربه میکنی
خدایا اعتبار این کامنت هم ب خودت میرسه واقعا و من اصن بلد نیستم
من در پیشگاه تو خاکم
اصلا منی وجود نداره ک بخام مغرور بشم همش تویی
خدایا یادت باشه من دنیارو با تو میخام با تو قشنگه
میدونم تو برای من بهترین هارو میخای ب شرطی ک خودمو درست کنم
به نام خدای مهربون و هدایتگرم
الهی صدهزار مرتبه شکرت که هرروزم رو به بهترین و فوقالعاده ترین شکل ممکن برام رقم میزنی چطور سپاسگذار این همه نعمتی باشم ک تو زندگیم جریان دادیش چطوررررر برای لحظه لحظه زندگی بی نظیرم اشک شوق نریزم چطور سپاسگزار باشم پروردگارم بی نهایت عاشقتم یکتای بی همتام
یه فایل قشنگ و پر از آگاهی دیگه از عشق مااااا استاد عزیزم
سوره پر از درس اعراف
از داستان خلقت آدم شروع میشه و درسای بی نظیری برامون داره استاد ازتون ممنونم ک تا این حد ریز شدین تو مبحث ها و انقد فوقالعاده درسهای زیبایی ازشون بیرون کشیدین از خدا میخام کمکم کنه من هم بتونم بیشتر و بیشتر غرق خودش بشم و از کتاب پر از نکته و درسی ک برام فرستاده ب نحو احسنت استفاده کنم و عمل کنم بهش عمل عمل
درسهای فوقالعاده این فایل ارزشمند
غرور
مقایسه نکردن
سپاسگزار بودن
سرزنش کردن دیگران و خداوند
یه زمانی داشتم انقد اعتماد ب نفس پایینی داشتم و خودمو دوس نداشتم ب قدری دختر منزوی و گوشه گیر و ناله کن و غر زنی بودم ک خودم از خودم حالم بهم میخورد بعدها که ب لطف الله بی نظیرم هدایت شدم ب مسیر زیبایی و دریافت آگاهی ها و شناخت بیشتر خدام و خودم اوایلش شروع کردم ب خودم عشق ورزیدن و دوس داشتن اگ نتونی کنترل کنی از این ور بوم میفتی وقتی شروع کردم به نعمت هایی ک خدا بهم داده بود توجه کردن قد بلندم اندام بی نظیرم چهره استخونی کشیده و چشمای خمار و موهای فرم و صدای عالی و استعداد هایی ک از درون میومد مثل دست خط بی نظیر رقص فوقالعاده انعطاف بدنی بالا و ….غرور داشت میگرف هی اون نجواهه میومد ک چقد تو سری چقد همه چیزت عالی و بی نظیره خدایاااااا چقد ما انسان ها راه داریم تا رهاتر باشیم و فارغ از همه چیز بتونیم مخلصانه بندگیت رو بکنیم بازهم خود خدا ب موقع و سروقت اومد و با ی تلنگر کوچیک بهم فهموند که نه من از کسی بالاترم نه پایین تر این همه نعمت از فضل خداوندی هس که بی منت بهم ارزانی کرده و چقد سپاسگزار این فایل بی نظیرم که بهم یادآوری کرد این نکات مهم و اساسی رو الهی کمکم کن ک هرلحظه بتونم تقوا پیشه کنم و ذهن قدرتمندم رو کنترل کنم و وصل ب خودت باشم الهی شکرت
استاد ما هم اوایل شروع کارمون گفتیم یه پیج بزنیم برای کارمون انقد که آدم درگیر این موضوع میشه و هی میخاد بهتر و بهتر بشه میره و هی چک میکنه کارای دیگران و خودش و مقایسه میکنه با همکاراش و هی درگیر کمالگرایی ک من هیچی نیستم و اونو ببین ب کجا رسیده من هنوز هیچی نشدم یهو یه الهامی بهمون شد همین که عقد کردیم تصمیم گرفتیم کلا پاکش کنیم و اصن پیگیر هیچ کس نباشیم استاد باورتون نمیشه از وقتی که این کارو کردیم و همزمان شد با شروع زندگی مشترکمون انقدرررررر که همه چیز عااااالی و راحت پیش رفت برامون انقد که برای خودمون زندگی میکنیم و با هیچی کار نداریم و در ارامشیم و هدایت شدیم به مسیر های زیباتر که هرچی بگم کم گفتم برای دونه به دونه اتفاقات ریز و درشتمون عاشقانه سپاسگزاری میکنیم و اشک میریزیم و برای قدرت و شگفت انگیزی پروردگارمون که کل قدرت دستشه و از اون قدرتش به ماهم داده که خودمون زندگیم رو اونجور که میخایم خلق کنیم با طی کردن تکاملمون و سپاسگزاری نعمتهایی ک میخایم و ب راحتی در اختیارمون قرار میده با هدایت هایی که میکنه به قول استاد چی میشه که هدایت هارو واضح میشنویم زمانی که تسلیم خدا باشیم و ب نجواهایی ک از سمت شیطان میاد بی اعتنا باشیم وجود همین شیطان باعث شده که ما انتخاب کنیم که چی میخایم و با وجود همین بالا و پایین ها میتونیم بگیم درخاستمون چیه و براش قدم برداریم و اگ ب چالشی خوردیم دنبال مقصر نگردیم اولین قدم برای موفقیت و پیشرفت در زندگی اینه ک بپذیریم که من خودمم ک زندگیم رو خلق میکنم من مسئول صد زندگیم هستم و شرایط رو این منم ک رقم میزنم الهی برای این نظم بی نظیرت که تو جهان حاکم کردی برام این همه نعمت و ثروت ک برام قرار دادی این همه زیبایی ها و آسمان شگفت انگیز که هرلحظه یه نقش متفاوت داره پرنده ها و جنگل ها و ساحل ها و……صدهزار مرتبه شکرت الهی تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
جمله طلایی برای خودم:
هر شری به من برسه از خودمه و هر خیری بهم برسه از توعه عاشقانه عاشقتمممم پروردگارم
ممنونم استاد قشنگم عاشقتونم
مریم جونم عاشقتم
خانواده قشنگم عاشقتونم
خدای مهربون و هدایتگرم بی نهایت عاشقتممممم
الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین
فعلا.
سلام
مفهوم غرور مخرب و ارتباط آن با “گمراه شدن از راه راست
غرور مخرب یکی از ظریفترین موانعی است که میتواند
انسان را از مسیر تعالی و رشد دور کند. از موانع پنهان و خطرناکی است که میتواند انسان را از رشد و پیشرفت واقعی بازدارد
این نوع غرور همچون سمی آرام، انسان را به یک توهم میکشاند؛ توهم بینیازی. در این حالت، فرد دیگر جهان را با چشم جستوجوگر حقیقت نمیبیند و ارتباط او با منبع اصلی حکمت و هدایت قطع میشود.
غرور، همچون گردبادی آرام و بیصدا، انسان را از حقیقت دور میسازد. این صفت، پردهای میان دل و سرچشمههای هدایت میاندازد و فرد را در توهمی فرو میبرد که گمان میکند بینیاز از خداوند و دیگران است. اما آیا انسان واقعاً میتواند بینیاز باشد؟ آیا این زمین گسترده یا کوههای سترگ، تسلیم تکبر او میشوند؟
آیهای از قرآن کریم، این خیال خام را به چالش میکشد:
“وَلا تَمْشِ فِی الأرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الأرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا” (اسراء: 37).
این کلام الهی، نقاب از چهره غرور برمیدارد و یادآوری میکند که انسان، با تمام ادعاها و تکبرش، همچنان کوچکتر از آن است که حتی زمینی را بشکافد یا به بلندی کوهها برسد.
غرور، در ذات خود، بازدارنده است. فرد مغرور، در توهم دانایی، از شنیدن حقایق غافل میشود. او بهجای تلاش برای رشد، در جهل خود غرق میگردد. چنین فردی، نهتنها از دیگران، بلکه از خودِ حقیقیاش نیز فاصله میگیرد. زیرا غرور، او را از پذیرش نقصهایش بازمیدارد و به انکار خطاها و توجیه ضعفها سوق میدهد.
اما درمان این بیماری در همان جایی نهفته است که غرور آغاز میشود: در درک جایگاه حقیقی انسان در جهان. تواضع، این کلید طلایی، به فرد یادآور میشود که او تنها قطرهای در دریای بیکران خلقت است. پذیرش این واقعیت، نهتنها او را از بند تکبر میرهاند، بلکه مسیر بازگشت به حقیقت را نیز برایش روشن میکند.
پس، همانگونه که آیه میگوید، گامهای خود را آرام و با فروتنی برداریم؛ نه برای اینکه قدرت خویش را کوچک بشماریم، بلکه برای آنکه عظمت خداوند را دریابیم. تنها در این صورت است که انسان، از زندان تاریک غرور رهایی یافته و به روشنایی رشد و کمال دست مییابد.
یکی از افراد مشهور که تجربهی زیانآور غرور در زندگی او تأثیر منفی بر مسیر رشد و تعالیاش داشت، لرد بایرون (شاعر معروف انگلیسی) است. بایرون در طول زندگی خود به غرور و خودبینی شهرت داشت و این غرور مانع از ایجاد روابط عمیق و معنادار با دیگران و همچنین پذیرش دیدگاهها و انتقادات جدید میشد. این غرور در نهایت به سقوط او در تنهایی و افسردگی انجامید و مسیر خلاقیت و تعالیاش را تحتالشعاع قرار داد.
“إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَالَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ” (نحل: 128)
“بیشک خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کردهاند و نیکوکاران.”
این آیه یادآور میشود که تواضع و فروتنی کلید نزدیکی به خداوند و دریافت کمکهای اوست. افرادی که در مسیر تقوا و نیکی هستند، همواره تحت حمایت الهی قرار دارند. در واقع، تقوا و نیکی باعث میشود فرد به تواناییهای خداوند برای هدایت و حمایت بیشتر از خود پی ببرد و از غرور و خودبینی فاصله بگیرد.
“تواضع همچون رودی است که به دریا میپیوندد،
غرور همچون کوهی است که مانع رسیدن به اوج است.”
این شعر نشان میدهد که تواضع، مانند آب جاری به دریای بیکران کمال میپیوندد. در حالی که غرور، همچون کوهی سر به فلک کشیده، مانع رسیدن انسان به کمال و اوج میشود. تواضع، به معنای پذیرش محدودیتهای خود و پذیرش قدرت و هدایت خداوند است که به فرد اجازه میدهد رشد کند و به کمال برسد. در مقابل، غرور انسان را در جهل و ناآگاهی گرفتار میکند و مانع از پیشرفت میشود.
غرور یکی از موانع اساسی در مسیر تعالی و رشد انسان است، زیرا باعث میشود فرد خود را از دیگران و حتی از خودِ حقیقیاش جدا کند. غرور فرد را به توهم بینیازی میکشاند و او را از شنیدن حقایق و پذیرش اصلاحات بازمیدارد. این امر باعث میشود فرد در جهل و خودبینی فرو رود و به جای تلاش برای رشد، در دفاع از موقعیت و دانش خود غرق شود. در نهایت، این جدایی از دیگران و پذیرشناپذیری در برابر حقیقت، فرد را از مسیر تعالی و کمال دور میکند.
نپولئون بناپارت، یکی از بزرگترین فرماندهان تاریخ، نمونهای برجسته از این است که چگونه غرور میتواند مسیر رشد و تعالی را منحرف کند. در اوج قدرت خود، نپولئون به شدت درگیر خودبزرگبینی و غرور شد و گمان میکرد که هیچچیز نمیتواند او را شکست دهد. این احساس بینیازی از واقعیتها و از مشورت با دیگران، به او اجازه داد که اشتباهات فاحشی مرتکب شود. در نهایت، این غرور و تصمیمات ناشی از آن باعث شکستهای بزرگی برای او شد که به سقوط او منتهی گشت. نپولئون از این نظر شباهت زیادی به دیگر افرادی دارد که از غرور و تکبر در مسیر رشد معنوی خود منحرف شدهاند.
“إِنَّ اللَّـهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُتَکَبِّرٍ فَخُورٍ” (لقمان: 18)
“همانا خداوند، هر متکبر و فخرآفرین را دوست ندارد.”
این آیه تأکید میکند که خداوند هیچگاه غرور و فخر را نمیپسندد. همانطور که نپولئون در تاریخ از غرور خود آسیب دید، این آیه به ما یادآوری میکند که تکبر، انسان را از رشد معنوی و هدایت الهی دور میکند. غرور به فرد این تصور را میدهد که او به تنهایی میتواند به هدفهای خود برسد و نیازی به کمک و هدایت الهی ندارد. این تفکر نادرست باعث میشود انسان از پذیرش حقیقت و تلاش برای اصلاح اشتباهات خود دور بماند. در نتیجه، او به جای پیشرفت، در توهم خودبزرگبینی گرفتار میشود.
“مغرور به دست خود نه شو، که در کار خدا
هر که خود را بینیاز دید، به زودی خواهد افتاد.”
این شعر بهخوبی به وضعیت نپولئون اشاره دارد که خود را بینیاز از کمکهای الهی و مشورت دیگران میدید. غرور او باعث شد که در برابر اشتباهات خود مقاوم شود و از اصلاح مسیر خود دست بکشد. همانطور که در این بیت آمده است، غرور و خودبزرگبینی باعث سقوط انسان میشود. در نهایت، نپولئون به دلیل همین احساس بینیازی و تصمیمات اشتباهی که ناشی از غرور بود، دچار شکست شد.
غرور، به دلیل ایجاد توهم بینیازی، انسان را از حقیقت و رشد معنوی خود دور میکند. نپولئون نیز بهواسطه غرور خود، از درک محدودیتهای انسانیاش فاصله گرفت و توانایی ارزیابی صحیح شرایط را از دست داد. وقتی فردی درگیر غرور میشود، گمان میکند که نیازی به کمک دیگران یا هدایت الهی ندارد و این باعث میشود که از یادگیری و رشد معنوی باز بماند. غرور او را در جهل خود نگه میدارد و از پذیرش تواضع و رشد درونی باز میدارد، که در نهایت به سقوط او میانجامد.
نیکولو ماکیاولی، فیلسوف و نویسنده ایتالیایی، بهویژه بهواسطه آثارش مانند “شهریار” شناخته میشود. او به دلیل نگرشهای سیاسیاش که در آنها اعمال قدرت را به هر قیمت توجیه میکرد، به تدریج به فردی مغرور و بیرحم تبدیل شد. ماکیاولی بهطور فزایندهای به قدرت، تسلط و نفوذ به هر قیمت اعتقاد داشت و به همین دلیل ارتباط خود را با اصول اخلاقی و انسانی از دست داد. در حالی که او هوش و استعداد زیادی داشت، غرور و میل به تسلط بر دیگران او را از مسیر رشد و کمال دور کرد و درک صحیحی از اصول انسانی و حکمت را نیز از دست داد. این نمونه تاریخی نشان میدهد که غرور، حتی از افراد با استعداد و هوش بالا نیز، میتواند انسانی را از مسیر درست منحرف کند و او را به سمت سقوط اخلاقی و اجتماعی هدایت کند.
“إِنَّ اللَّـهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ مُختَالًا فَخُورًا” (النساء: 36)
“همانا خداوند، کسانی را که مغرور و فخرآفرین هستند، دوست ندارد.”
این آیه به وضوح بیان میکند که غرور و فخر به خود، ویژگیهایی هستند که در نظر خداوند ناپسند و مردود هستند. غرور باعث میشود انسان از حقیقت و راه رشد دور شود و در پی تأکید بر برتری خود به جای پذیرش محدودیتهای انسانی و تواضع در برابر خداوند، به گمراهی کشیده میشود. مانند ماکیاولی، که بهواسطه غرور و خودبرتربینیاش از اصول انسانی فاصله گرفت و تنها به دنبال کسب قدرت بود. این آیه به ما یادآوری میکند که برای رسیدن به رشد و کمال باید از غرور و فخر دوری کنیم و به درک این حقیقت برسیم که تنها به مدد خداوند میتوانیم رشد کنیم.
“تواضع کن که به حق، خاک است سرنوشت هر کن
که تکبر در دل و جان، سبب دوری از رشد است.”
این بیت شعر بهخوبی بیان میکند که تواضع کلید رشد و کمال است و غرور تنها فرد را از مسیر درست و حقیقت دور میکند. همانطور که در داستان ماکیاولی دیده میشود، او بهدلیل غرور و تکبر خود، نتواست از اشتباهات و ضعفهایش آگاه شود و در مسیر رشد و کمال پیش نرفت. این بیت به ما میآموزد که انسان باید در برابر خداوند و حقیقت تواضع داشته باشد تا از غرور و خودبزرگبینی دور شود و به سمت رشد معنوی و فکری حرکت کند.
نتیجهگیری:
غرور، همانطور که در داستان نیکولو ماکیاولی و در آیه قرآن و بیت شعر آمده است، فرد را از پذیرش حقیقت، از یادگیری از اشتباهات و از رشد بازمیدارد. ماکیاولی بهدلیل غرور و خودبرتربینیاش نتواست به رشد انسانی و اخلاقی دست یابد. برای رسیدن به کمال انسانی و هدایت الهی، باید از غرور دوری کرد و به تواضع و پذیرش حقیقت روی آورد.
مایکل جکسون، یکی از بزرگترین هنرمندان تاریخ موسیقی، نمونهای برجسته از تأثیرات غرور و خودبزرگبینی در مسیر زندگی است. او در اوج شهرت و موفقیت قرار داشت، اما غرور و اعتماد به نفس بیش از حد باعث شد که از دریافت مشورتهای مفید و همکاری با کسانی که میتوانستند به او کمک کنند، فاصله بگیرد. این خودبزرگبینی، علیرغم استعداد عظیمش، او را از رشد و پیشرفت بیشتر بازداشت و در نهایت به بحرانهای شخصی و حرفهای منجر شد. غرور او مانند سدی میان او و مسیر صحیح تعالی قرار گرفت و او را از درک حقیقت و استفاده کامل از استعدادهایش بازداشت.
“إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لَا یُفْلِحُونَ” (النحل: 116)
“کسانی که بر خدا دروغ میبندند، رستگار نمیشوند.”
این آیه به کسانی اشاره دارد که در دام غرور و خودبزرگبینی افتادهاند و گمان میکنند که بهتنهایی قادر به پیشبرد امور خود هستند. همانطور که مایکل جکسون به تدریج از ارتباط با دیگران و پذیرفتن نصیحتهای مفید فاصله گرفت، این آیه بهروشنی نشان میدهد که غرور انسان را به جایی میبرد که حقیقت را انکار میکند و به خود دروغ میگوید. چنین فردی نمیتواند به حقیقت دست یابد و از مسیر رشد و رستگاری دور میشود. غرور مایکل جکسون نیز او را از مسیر تعالی و بهرهبرداری صحیح از استعدادهایش دور ساخت.
“تو خود را خواهی یافت در حیرت و ظلمت،
که مغرور در این دنیا، از حقیقت دور است.”
پروین اعتصامی:
این بیت شعر از پروین اعتصامی بهخوبی بیانگر وضعیت مایکل جکسون در دوران اوج غرور و خودبزرگبینیاش است. هنگامی که انسان درگیر غرور میشود، از حقیقت و مسیر روشنایی دور میافتد و در حیرت و گمراهی قرار میگیرد. همانطور که مایکل جکسون در نهایت در مواجهه با بحرانهای شخصی و حرفهای گرفتار شد، این شعر یادآور آن است که غرور انسان را از رشد و پیشرفت واقعی باز میدارد و او را در دنیای توهمات و سرگشتگی نگه میدارد. تنها از طریق تواضع و خودشناسی است که میتوان به حقیقت دست یافت و در مسیر تعالی قرار گرفت.
غرور، بهعنوان یکی از مهمترین موانع رشد و تعالی، فرد را از پذیرش حقیقت و درک نیازهای درونیاش باز میدارد. مایکل جکسون نیز به دلیل غرور و خودبزرگبینیاش نتوانست از کمکها و مشورتهای دیگران بهرهبرداری کند و در نتیجه از مسیر پیشرفت و رشد واقعی دور شد. این خودبزرگبینی باعث شد که او از نواقص و خطاهای خود غافل شود و در نهایت به بحرانهای جدی عاطفی و جسمی دچار گردد. غرور، همانند مانعی بزرگ، فرد را از مسیر تعالی دور میکند و او را از دستیابی به حقیقت و رشد واقعی باز میدارد.
استیفن هاوکینگ، فیزیکدان برجسته و یکی از بزرگترین دانشمندان معاصر، نمونهای از این است که چگونه غرور میتواند انسان را از مسیر رشد و تعالی دور کند، و همچنین نشان میدهد که چگونه تواضع و پذیرش محدودیتها میتواند به انسان کمک کند تا به درک بهتری از حقیقت برسد. هاوکینگ در ابتدای زندگیاش به دلیل موفقیتهای علمی و تواناییهای فکری خود، به نوعی غرور و خودخواهی دچار شد. اما بعد از ابتلا به بیماری ALS (فلجدستگاهی) و مواجهه با محدودیتهای جسمی، او متوجه شد که علم و دانش، حتی در مقیاسهای بزرگ، نمیتوانند انسان را از نیاز به دیگران و نیروی الهی آزاد کنند. هاوکینگ در دوران آخر عمر خود به تواضع بیشتری دست یافت و به اهمیت ارزشهای انسانی و روحی پی برد. او حتی در آثارش از بینیازی انسان به نیروی الهی و معنوی سخن میگفت و به لزوم بازگشت به حقیقت اشاره میکرد.
“إِنَّ اللّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُتَکَبِّرٍ جَحُودٍ” (لقمان: 18)
“بیگمان خداوند هیچ متکبری که کفران نعمت کند را دوست ندارد.”
این آیه یکی از هشدارهای قرآن در خصوص غرور و تکبر است. خداوند در این آیه به انسانها میگوید که غرور و تکبر نه تنها باعث دوری از حقیقت میشود، بلکه باعث میشود که انسان از نعمتها و هدایتهای الهی غافل گردد. کسی که تکبر میکند، در واقع در برابر حقیقت و نعمتهای خداوند مقاومت میکند و در نهایت از رشد و تعالی باز میماند. در واقع، این آیه به ما یادآوری میکند که تکبر و غرور نه تنها موانعی برای درک حقیقت هستند، بلکه انسان را از محبت و هدایت الهی نیز دور میکنند. تنها در پذیرش تواضع و عبودیت است که انسان میتواند به حقیقت نزدیک شود.
“گر تو خود را بینیاز از خلق بینی،
مردن در عزت از هرگز بهتر است.”
ایرج میرزا
این بیت از ایرج میرزا به زیبایی به بیان این حقیقت میپردازد که انسان نباید خود را از همه چیز بینیاز ببیند. غرور و خودبینی انسان را به جایی میرساند که از دیگران و حتی از خداوند دور میشود. این نوع توهم، نه تنها انسان را از مسیر رشد و تعالی باز میدارد، بلکه به او میآموزد که بزرگترین افتخار در زندگی، فروتنی و پذیرش نیاز به دیگران و به خداوند است. در این شعر، شاعر هشدار میدهد که اگر انسان خود را بینیاز از همه چیز بداند، به نوعی در مرگ روحی به سر میبرد و هیچگاه رشد و تعالی واقعی را تجربه نخواهد کرد.
غرور و تکبر، همانطور که در آیات قرآن و اشعار بزرگان آمده است، از ظریفترین و خطرناکترین موانع رشد و تعالی انسانی هستند. این موانع، انسان را از حقیقت دور میکنند و در دام توهمات خودبینی میافکنند. نمونههایی مانند استیفن هاوکینگ نشان میدهند که حتی بزرگترین و موفقترین افراد هم نمیتوانند از نیاز به هدایت و حمایت الهی رهایی یابند. در این مسیر، تنها با تواضع و پذیرش حقیقت است که میتوان به رشد و کمال دست یافت. آیات قرآن نیز از ما میخواهند که در برابر خداوند و حقیقت، تواضع داشته باشیم تا از دستاوردهای معنوی و رشد شخصی بهرهمند شویم.
الویس پرسلی، یکی از بزرگترین و مشهورترین خوانندگان تاریخ موسیقی پاپ، نمونهای از هنرمندی است که با دستاوردهای عظیم و شهرت جهانی، در دامی از غرور مخرب گرفتار شد. او که در اوج محبوبیت و موفقیت قرار داشت، به تدریج از ارتباط با حقیقت دور شد و خود را بینیاز از هرگونه راهنمایی و اصلاح دانست. این غرور منجر به تصمیمات نادرست در زندگی شخصی و حرفهای او شد و در نهایت، به مشکلات روحی و جسمی او دامن زد.
پرسلی در اواخر زندگیاش به شدت به اعتیاد دچار شد و از مسیر حقیقی خود منحرف گردید. غرور او به حدی رسید که فکر میکرد هیچچیز نمیتواند او را متوقف کند، اما سرانجام به این حقیقت رسید که هیچچیز در این دنیا پایدار نیست و انسان نمیتواند خود را از همه چیز بینیاز بداند.
“وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ” (البقره: 11)
“و هنگامی که به آنها گفته میشود: در زمین فساد نکنید، میگویند: ما فقط اصلاحکنندهایم.”
این آیه به کسانی اشاره دارد که در غرور و تکبر خود غرق شدهاند و به اشتباه گمان میکنند که همهچیز تحت کنترل آنهاست و در واقع هیچ چیزی از فساد خودشان آگاه نمیشوند. این افراد گمان میکنند که اصلاحکننده هستند، در حالی که در حقیقت، خودشان در حال فساد و نابودی هستند. مانند فرد مغرور که در گمان دانایی و برتری، از واقعیت فاصله میگیرد. در این آیه، خداوند به ما یادآوری میکند که غرور و خودپسندی میتواند انسان را از حقیقت بازدارد و به فساد درونی و بیرونی دچار سازد.
“گر به خاک میفشانی به لحد، هزار بهشت
خواهی که در شگفتی نروی، راهی و روش کن”
حافظ
حافظ در این بیت به غرور و تکبر اشاره دارد و از فرد مغرور میخواهد که برای رهایی از این توهم، درک و شگفتیهای واقعی را درک کند. او در واقع به انسان یادآوری میکند که در نهایت، غرور و تکبر مانند خاکی بر سر انسان میریزد و تنها در پذیرش حقیقت است که انسان از سرنوشت تباهی رهایی مییابد. پذیرش تواضع و حقیقت، مسیر بازگشت به رشد و کمال است، در غیر این صورت انسان همچنان در توهم و در خطر سقوط باقی خواهد ماند.
غرور مخرب، همانطور که در زندگی الویس پرسلی مشاهده میشود، میتواند انسان را از مسیر تعالی و حقیقت دور کند. پرسلی که در اوج شهرت و محبوبیت بود، از غرور و بینیازی در برابر حقیقت و خودسازی غافل شد و در نتیجه به مشکلات زیادی دچار شد. این امر مشابه آیه قرآن است که غرور و خودخواهی را به فساد و دوری از حقیقت میانجامد. همچنین، شعر حافظ نیز به اهمیت پذیرش حقیقت و دوری از غرور تأکید دارد و به انسان یادآوری میکند که تنها در تواضع و پذیرش واقعیت است که میتواند به رشد و کمال دست یابد.
دکتر آنتونی فوچی، متخصص بیماریهای عفونی و یکی از برجستهترین چهرههای پزشکی آمریکا، با سالها فعالیت علمی و حرفهای، شهرت جهانی پیدا کرد. اما در دامی از غرور گرفتار شد. با توجه به شهرت و قدرت علمی خود، او به تدریج نسبت به نظرات و انتقادات دیگران بیتوجه شد و باور کرد که فقط اوست که حقیقت را میداند. این غرور باعث شد که در برخی از تصمیمات خود، نظر سایر پزشکان و متخصصان را نادیده بگیرد، به خصوص در دوران بحرانهای بهداشتی مانند پاندمی کرونا. این رفتارهای مغرورانه، موجب ضعف در هماهنگی و تصمیمگیریهای علمی و نهایتاً تضعیف اعتماد عمومی شد.
آیهای دیگر از قرآن که موضوع غرور و بینیازی را به چالش میکشد، این است:
“وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُونًا فَالْتَقَی الْمَاءُ عَلَىٰ أَمْرٍ قَدَرٍ” (قمر: 12).
“و زمین را از چشمهها منفجر ساختیم، تا آب به اندازهای که خداوند تعیین کرده بود با هم برخورد کند.”
این آیه به انسانها یادآوری میکند که حتی در بزرگترین وقایع طبیعی نیز، خداوند است که تعیینکننده است. در اینجا، حتی اگر انسانها خود را در کنترل طبیعت و زمین تصور کنند، در نهایت در برابر قدرت بیپایان خداوند، تنها یک قطره از اقیانوس هستند. غرور، هنگامی که انسان خود را جدا از این واقعیت ببیند، او را از حقیقت دور میکند و گمراه میسازد.
بابا طاهر در یکی از اشعارش میگوید:
“خود را از شر خود رهایی کن تا در جهان آرام باشی.”
این بیت، مانند بسیاری از آموزههای عرفانی بابا طاهر، دعوت به خودشناسی و تواضع دارد. وقتی انسان در دام غرور گرفتار میشود، نه تنها از خودِ حقیقیاش فاصله میگیرد، بلکه در برابر دنیای بیرونی نیز مقاوم و ناآرام میشود. بنابراین، برای رسیدن به آرامش در جهان و حقیقت، باید از شر خود و غرور کاذب رهایی یابد و به واقعیت وجودیاش رجوع کند.
یکی از دیپلماتهایی که با دستاوردهای عظیم و شهرت جهانی در دامی از غرور مخرب گرفتار شد، نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی سابق است. خروشچف با تصمیمات پرخاشگرانهاش در عرصه بینالمللی، به ویژه در بحران کوبا و جنگ سرد، ثابت کرد که غرور و تکبر میتواند تصمیمات فردی را از مسیر عقلانی و انسانی خارج کند. او بهقدری به قدرت خود و ایدههایش ایمان داشت که بسیاری از اشتباهات راهبردی خود را انکار کرد. غرور او سبب شد که حتی در شرایطی که جهان در آستانه جنگ هستهای بود، خود را از تبعات اشتباهاتش مبرا بداند و این در نهایت به سقوط سیاسی او انجامید.
آیه دیگری که به مسئله غرور و بینیازی اشاره دارد، این است:
“وَلا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ” (لقمان: 18).
“و صورت خود را از مردم برمگردان و در زمین به تکبر راه نرو؛ چرا که خداوند هیچ مغرور فخرفروشی را دوست ندارد.”
این آیه بهصراحت اشاره میکند که تکبر و فخرفروشی، حتی در رفتار و کردار روزمره، از نگاه خداوند نکوهیده است. کسانی که به خود میبالند و در تلاشند که برتری خود را به دیگران نشان دهند، در حقیقت از نظر اخلاقی در مسیر انحراف قرار دارند. خداوند در این آیه به انسانها یادآوری میکند که باید تواضع را در پیش گیرند و در مقابل خداوند و دیگران، با فروتنی رفتار کنند. غرور باعث قطع ارتباط انسان با حقیقت میشود و در نتیجه به انسان آسیب میزند.
شهریار در یکی از اشعارش میگوید:
“من آنم که در راه تو گام میزنم / به جز تو به هیچ چیز نمیاندیشم.”
در این بیت، شهریار به تواضع و خودشناسی اشاره میکند و میگوید که هیچچیز جز حقیقت و راه خداوند برای او اهمیت ندارد. او از غرور و فخرفروشی فاصله میگیرد و به راهی که خداوند برایش ترسیم کرده است، گام میزند. این شعر یادآوری میکند که انسان باید از غرور و تکبر فاصله بگیرد و در مسیر حقیقت و رشد قرار گیرد. تنها در چنین حالتی است که انسان به آرامش و کمال دست مییابد.
نتیجه کلی:
این است که غرور مخرب یکی از بزرگترین موانع رشد و پیشرفت واقعی انسان است، زیرا این ویژگی به فرد توهم خودکفایی و بینیازی میدهد و او را از درک وابستگی به خداوند و حکمت الهی دور میکند. در حقیقت، غرور باعث میشود که انسان جایگاه حقیقی خود را در خلقت و در جهان که تحت فرمان و ارادهی الهی است، نادیده بگیرد. در این حالت، انسان به جای آنکه با تواضع و فروتنی به سمت رشد معنوی و بهرهمندی از هدایت الهی گام بردارد، در خودمحوری و تکبر غرق میشود و از پذیرش راهنماییهای الهی و رشد در مسیر توحید باز میماند.
با ایمان به توحید، انسان باید درک کند که تمامی قدرتها و منابع در دست خداوند است و هیچچیز در این جهان مستقل از اراده او وجود ندارد. به همین دلیل، غرور در برابر خداوند نهتنها فریب است، بلکه نوعی انکار حقیقت است. در این حالت، فرد از دستاوردهای حقیقی و رشد معنوی که تنها در تواضع و ارتباط مستمر با خداوند ممکن است، محروم میشود.
غرور مخرب، با قطع کردن ارتباط انسان از منبع اصلی حکمت، باعث میشود که او نه تنها از رشد واقعی باز بماند بلکه از مسیر الهی و تکامل در راستای معرفت و ایمان نیز دور گردد. بنابراین، تواضع و آگاهی از وابستگی به خداوند نه تنها کلید رهایی از غرور است، بلکه مسیر درست برای پیشرفت و رشد در تمامی ابعاد زندگی است.
چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم
بنام خداوند وهابی که از فضل و. کرمش به من می بخشاید
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
اون بهترین حفاظت کننده است.
درود مجدد خدمت دوستان عزیزم
قسمت چهارم و ادامه ی کامنت قبلیم
از 40 دقیقه به بعد…
چون این فایل استاد خیلی خیلی ارزشمند هست سعی کردم آگاهی های این فایل را برای خودم تقسیم بندی کنم و هر دفعه یک بخششو بنویسم
خدایااا شکرت که من را به هر آنچه که برایم مناسبتر هست آگاهم میکنی و هر آنچه که دارم از آن توست
استاد در این قسمت در مورد طرز تفکر مقایسه کردن توضیح مفصلی را در جنبه های مثبت و منفی توضیح دادند
اگر از جنبه ی منفی نگاه کنیم باعث حسادت و حسرت و خود کم بینی و بی ارزشی و کمبود عزت نفس و خشم و کینه تهمت و قضاوت و بدبینی و اعمال و رفتار نامناسب و غیره میشه
اولین حسادت در تاریخ طول بشر در مورد هابیل و قابیل بوده که باعث قتل شده
احساس حسادت خیلی خیلی مخربه و خانمانسوز هستش باعث میشه انسان دست به کارهای وحشتناکی بزنه
بجای اینکه به زندگی دیگران سرک بکشیم و ذهن مون رو مسموم کنیم سعی کنیم کنترل ذهن داشته باشیم و در زندگی هیچکس تجسس و کنجکاوی نکنیم
بقول قرآن لا تجسس
و تمرکز به نکات منفی یعنی احساس نامناسب و نا آرامی و آرامش نداشتن….
در واقع تمرکز به نکات منفی یعنی احساس بد = اتفاقات و نتایج بد
مقایسه کردن باعث میشه بجای اینکه خودمون را بالا بکشیم سعی میکنیم دیگران را بکشیم پایین تا هم سطح خودمون کنیم
دقیقا من این موضوع را بارها از طرف بعضی اشخاص دیدم که با تخریب دیگران و کوچیک کردن و مسخره کردنشون خواستن دیگران را هم سطح خودشون کنند و بکشند پایین و بی ارزش کنند
این که ببینیم دیگران دارن چیکار میکنند و یا چطوری به آن بالا بالاها رسیدن سعی کنیم سرمون توی کار خودمون باشه تا بتونیم الهامات و ایده هایی را دریافت کنیم تا مسیر مون مشخص و شفاف بشه و در ادامه با توجه به قانون تکامل به رشد و پیشرفت خودمون تمرکز داشته باشیم
و یا با دیدن رشد و پیشرفت دیگران در تمام جنبه های زندگیمون سعی کنیم تحسین شون کنیم و این باور را در خودمون ایجاد کنیم که اگر آن شخص مثلا در روابط و یا در تحصیل و یا در شغل و بیزینس و یا مسایل مالی و غیره موفق شده بخودمون نهیب بزنیم و بگوییم . موفقیت آنان ثابت میکنن پس برای منم امکان پذیر هست اگر اون توانسته منم میتوانم داشته باشم و آن را الگو قرار بدیم و نشانه ای از طرف خداوند بدانیم
باور به اینکه به اندازه ای که من روی خودم کار میکنم در زمان درست و مناسب و در مکان درست و مناسب در مسیر رسیدن به خواسته ها و اهدافم جهان من رو حمایت و هدایت خواهد کرد و از مسیر زندگیمون لذت ببریم و به احساس خوب برسیم تا آرامش بیشتری را داشته باشیم ..
و همیشه قانون را بخودم یادآوری کنم که
احساس خوب =اتفاقات و نتایج خوب را با توجه به کنترل ذهن برای خودمون رقم بزنیم
وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا( آیه 32 سوره نسا)
و نعمت ها و مال و ثروتی که خدا به سبب آن برخی از شما را بر برخی برتری داده آرزو مکنید [که آرزویش مایه حسد و فساد است.
استاد در این قسمت توضیح دادن اینکه..
هر کسی از یک مسیری مشخص بر اساس باورها و تمرکزش طی کرده و آن چیزی که ارسال کرده به خواسته اش رسیده و نتایج حاصل شده . یعنی هر چیزی را که بدست آوردیم و داریم زندگیش میکنیم بواسطه ی افکارمون و باورها مون بدست آوردیم و خلق کردیم …. کسانی که به داشته های دیگران چشم میدوزند و حسرت دیگران را می خورند و آرزوی زندگی دیگران را میکنند فکر نکنند که همینطوری بدست آورده بلکه یک مسیری را طی کرده و قدم هایی برداشته و یا یک باورهایی داشته و ایمان هایی داشته تا توانسته به اون دستاوردها و نتایج برسه..
خداوند در ادامه میفرمایید . تو هم از خداوند بخواه و درخواست کن که از فضل و کرمش به تو هم بدهد
مِنْ فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا
این تفاوت ها و برتری ها لازمه زندگی دنیا و بر اساس محاسبات حکیمانه است، اما در عین حال] برای مردان از آنچه کسب کرده اند بهره ای است، و برای زنان هم از آنچه کسب کرده اند بهره ای است. و [با کمک تقوا و عمل صالح] از بخشش خدا بخواهید، یقیناً خدا همواره به همه چیز داناست
بقول استاد عزیزمون هرکسی در هر کجایی که هست در جای درستش هست
یعنی این باور بهمون کمک میکنه که نـــــــه حسرت دیگران را بخوریم و حسادت بورزیم و تهمت ناروا به کسی بزنیم و نــــــــــــه دلسوزی بیجا برای کسی بکنیم
تهمت زدن و مقایسه کردن باعث میشه جلوی رشد و پیشرفت مون گرفته بشه
تهمت زدن هم سبب انحرافات و خطا ها و اشتباهات زیادی میشه چون فکر میکنه که اگر کسی به جایی و یا پست و مقامی رسیده و یا به پول و ثروتی رسیده حتما دزد بوده و یا قاچاقچی بوده که به چنین ثروتی رسیده و بعدش نتیجه میگیره که پس منم برم دزدی کنم تا به ثروت و یا دارایی برسم و یا اینکه تنها راه رسیدن به ثروت گنج پیدا کردنه و یا از مسیرهای نادرست هست یعنی در ضمیر ناخودآگاهت قدرت را به عوامل بیرونی میدی و این شرکه … و فرکانس کمبود و فقر و فقارت را ارسال میکنی
جملات طلایی استاد را باید با طلا نوشت .. واقعا هر کسی در هر کجایی که هست دقیقا نقطه ی درستش ایستاده و این نشانه ی عدل و عدالت خداوند است چه آن کسی که در قصر طلایی زندگی میکند و چه آن کسی که در قعر جهنم زندگی میکنه و چه منی که الان در این نقطه هستم !!
البته من در بهترین نقطه هستم در این سایت بهشتی در این آگاهی های الهی و با دوستان گوهربار بهشتی و با استادان بینظیر موحد و توحیدی!!
خب دوستان عزیز فعلا تا همینجای فایل رو نوشتم چون خیلی طولانی میشه
میرم ادامه ی این فایل را ببینم و نکته برداری کنم و دوباره یک کامنت دیگری را در ادامه ی این مبحث بنویسم
این که چگونه میتوانیم زاویه ی دیدگاه مان را در برابر رشک و حسد دیگران تغییر دهیم تا به احساس خوب بهتری برسیم
ادامه بعدی در قسمت بعدی کامنتم می نویسم….
خدایاا شکرت سپاسگزارم ازین که منو هدایت کرده ای به گفتن آنچییزی که برای آگاهتر شدنم مناسبه و از اینکه لحظه به لحظه در مدار هدایت های الهی تو هستم ممنون و سپاسگذارم
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ*
و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 4 آذر رو با عشق مینویسم
طیبه دوباره تاکید میکنم
متمرکز شو
متمرکز شو و فقط طراحی کن
امروز دوباره خدا تاکید کرد بهم
اما اینبار از یه زاویه دیگه با صحبت های متفاوت تر
امروز صبح که بیدار شدم و حاضر شدم تا برم سر ورکشاپ رایگان که در تجریش تو پاساژ کلاس رنگ روغنم بود
قرار بود مادرم و خواهرم هم بیان تجریش تا گل سراشونو بفروشن
من اول نون گرفتم و با پنیر، مادرم لقمه گذاشت تا با بطری شیشه ای که توشو پر از دم نوش کرده بودم بردارم و برم
انقدر زیبا بود هوا و انقدر قشنگ داشتم حس میکردم بهشت خدارو ، وقتی تا بی آر تی رفتم کلی حس خوب داشتم
چقدر زیباست که من دیگه همه جا رو بهشتی میبینم که بی نهایت زیباست
یادمه قبلا از شهرکی که اولین بار سال 94 اومدیم تهران و قرار شد اینجا زندگی کنیم ،متنفر بودم و دوست داشتم برگردم شهرستان خونه خودمون
چقدر همه چیز تغییر کرد ، خدایا شکرت که من رو تبدیل به یک دختر سپاسگزار کردی تا همین مکانی که یه روز فکر میکردم جهنمه ، الان دیگه بهشته برام
درختاش خاص تر شدن ،آدماش مهربان تر ، آب و هواش عالی تر
خدایا شکرت
وقتی رسیدم تجریش ،کل مسیر رو داشتم به همین فایل گوش میدادم و البته فایل جلسه سوم قدم اول دوره 12 قدم
که استاد درمورد نقاشی میگفتن
یادمه بارها میگفتم کاش استاد درمورد نقاشی بگن که اولین دوره ای که خریدم ،دقیقا جلسه دوم و سومش درمورد نقاشی مفصلا مثال زده بودن
و خداروشکر میکنم که اولین دوره ای که بهم عطا کرد قشنگ میدونست که چی برای من خوبه
وگرنه من همه اش به این فکر بودم که دوره قانون سلامتی رو بخرم ،اما الان میفهمم که چرا گفت دوره 12 قدم رو بخر
هم جمعه دلیلش رو از سارای عزیز که عضو خانواده صمیمی عباس منش در سایت بود و همدیگه رو هدایتی در جمعه بازار دیدیم ، شنیدم و سپاسگزاری کردم از خدا که چقدر خدا آگاه و داناست به غیب که من ذره ای علمشو نداشتم که چی برای من مناسبه و میخواستم اولین دوره قانون سلامتی رو تهیه کنم
الان که فهمیدم چه خیری درش بوده یه درس داره برام که برای تک تک خواسته هام ، هم رها باشم بذارم خدا خودش کارهارو انجام بده
که خدا دوره 12 قدم رو بهم گفت بخر که درمورد نقاشی باورهام رو در جلسه سومش بسازم
چقدر زیباست چقدر آگاهی ناب داره
وقتی من داشتم به فایل چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم
گوش میدادم و دوباره فکر میکردم به تک تک جملات سارای عزیز و این چند روزم که از استاد طراحی پیام تمرکز کن روی نقاشی رو گرفتم
وقتی رسیدم ورکشاپ دیدم این هفته مجسمه و یه مجسمه آدمک هنرمند و کوزه و دست گذاشتن ،خوشحال شدم چون چالش سختی بود برای من و لذت بخش بود
من قبل اینکه شروع کنم رفتم گوشه سالن رو صندلی نشستم و رو به کوه ها و منظره زیبای تجریش نشستم و لقمه های نون و پنیرم رو با دم نوشم درآوردم و با لذت خوردم
خیلی حس خوبی داشتم
وقتی شروع به طراحی کردم به طرز عجیبی قبل ساعت 12 طراحیم تموم شد
جالبه در صورتی که من اولین روزهایی که میومدم ورکشاپ ساعت 3 بعد ار ظهر تازه طراحیم رو انجام میدادم
و از وقتی اصل طراحی رو که ایرادم برطرف شد و از استاد طراحی یاد گرفتم پیشرفت داشتم تو طراحی
و بی نهایت از خدا سپاسگزارم
وقتی کار میکردم دیدم دو نفر دختر و پسر اومدن و بعد متوجه شدم دارن از استادای ورکشاپ عکس میگیرن و عکساشونو میکشن خیلی دوست داشتم عکس منو هم بکشن و دیدم اومد سمتم و گفت میتونیم عکس شمارو بگیریم و طراحی کنیم
گفتم بله حتما
و مشتاق شدم
و جالب تر اینکه کو اون طیبه یک سال و دوسال پیش ؟؟؟
من دیگه اون طیبه ای نبودم که دوست نداشتم کسی ازم عکس بگیره و میگفتم بد عکسم
اما با عشق خوشحال شدم و نشستم تا عکسمو بگیره و طراحی کنه
خدایا شکرت که با خودم به صلح رسیدم
امروز برخلاف روزای دیگه نه چای دادن و نه شیرینی
دوستم بهم گفت دقت کردی این هفته استادای پاساژ نیومدن و به ما هنرجوها چای ندادن
منم تایید کردم
و هوا سرد بود و چون قبلش برای خودم تو بطری شیشه ایم که دم نوش بود و آب جوش گرفته بودم ،چای نگرفتم
بعد حدود نیم ساعت بعد دوستم گفت هوا سرده ،چای ندادن
منم هی میخواستم برم چای بگیرم ، اما نشد وقتی گفت ، بلند شدم و رفتم چای گرفتم و وقتی اومدم با همدیگه خواستیم بخوریم نبات آورده بودم به همکلاسیم گفتم چوب سه پایه تو بده این نبات رو بشکونم با همدیگه استفاده کنیم
انقدر خندیدیم خیلی حس خوبی داشتیم سر ورکشاپ
وقتی باهم کار کردیم کنار هم بودیم و هر هفته زاویه هردومون نسبت به طرح فرق داشت و جدا از هم میشستیم اما این هفته با هم کار کردیم و یکم صحبت کردیم بین کار
دختر بسیار بسیار زیبایی که خیلی آروم و زیبا حرف میزنه
و از خدا سپاسگزارم که همکلاسی مهربانی دارم
وقتی ورکشاپ تموم شد و عکس منو که کشیده بودن خیلی خوشحال بودم و منم برای تشکر ،به مادرم گفتم براشون گل سر بیاره و بهش هدیه دادم
امروز من پر بود از حس خوب و البته دوباره تاکید خدا برای من
وقتی ورکشاپ تموم شد و من رفتم که عکسمو نشون بدم به استاد طراحی ،دیدم داشت با هنرجوش صحبت میکرد و دقیقا صحبتش با هنرجو این بود که من میبینم عاشق نقاشی هستی و تلاش میکنی
ولی نگران پولش نباش که بگی از این راه درآمد داشته باشم
اگر مهارتت رو قوی کنی پول خودش میاد سمتت
و داشت مثلا میزد خودشو
میگفت من روزها نشستم طراحی کار کردم و قوی و قوی تر کردم و خود به خود پیش اومد همه چی
خود به خود با پیشرفت من در طراحی ،استادم پیشنهاد داد که بیام اینجا و به شاگرداش طراحی آموزش بدم
که خود استاد دیگه فرصت نمیکرد طراحی آموزش بده
به مرور زمان با کار کردن پیش استاد و نگاه کردن به کارهای استاد متوجه شدم که منم شدم مثل استاد و دارم کارهای استاد رو کار میکنم و به اندازه استاد تابلو دارم
در صورتی که اگر فکر پولش بودم نمیتونستم تمرکز کنم روی مهارتم ،من داشتم لذت میبردم از تک تک روزهایی که طراحی میکردم و هیچ پولی نداشتم
وقتی گفت هیچ پولی نداشتم متعجب شدم پرسیدم یعنی شما هم مثل من پول نداشتی شهریه کلاس رو بدی؟
گفت آره من اون سال ها که اومدم کارمند بودم ،کارم رو ول کردم و اومدم طراحی یاد بگیرم تا به عشقم برسم
و وقتی استاد دید پیشرفتم و کارم رو که چه اشتیاقی دارم به یادگیری پیشنهاد داد تا بیام و براش کار کنم وهمکاری کنیم در آموزش
گفت میومدم حضور غیاب هنر جوهارو انجام میدادم و پول نمیگرفتم اما از کار کردن استاد میشستم و نگاه میکردم تا یاد بگیرم اینجوری شد که من یاد گرفتم
وقتی داشت از اون روزاش صحبت میکرد یه بغضی کوتاه اومد و گریه شو نگه داشته بود و با شوق میگفت من انقدر اون روزا اشتیاق داشتم به یادگیری کا برام مهم نبود که برای استاد مجانی کار کنم و هیچ پولی نگیرم ولی یاد میگرفتم و فقط دست استاد رو میدیدم که داره کار میکنه و من به مرور زمان یاد گرفتم و پیشرفت کردم
وقتی اینا رو میگفت یاد افکار چند روز پیشم افتادم گفتم خدایا کاش میشد به استادم بگم اگر اجازه بده مثلا برم مغازه شو مرتب کنم و کفشو تمیز کنم ولی جدا از کلاس رنگ روغن بیام یه روز از صبح تا شب بشینم و کار کردنش رو ببینم و یاد بگیرم
وقتی حرفای استاد طراحی رو شنیدم گفتم یعنی میشه منم درخواستمو بگم به استادم
ولی پیش خودم گفتم اگر بگم ممکنه ناراحت بشه
،اما از خدا درخواست میکنم که قلبم رو باز کنه تا بتونم درخواستمو از خدا بکنم و ایمانم رو دو چندان بکنه
و ادامه داد گفت الان هم رنگ روغن تدریس میکنم و هم طراحی
اونجا بود که از حرفاش متوجه شدم
من نباید زیاد به فکر این باشم که پول ندارم و یا اینکه به فکر شهریه کلاس ها باشم
من باید به تک تک ایده هایی که خدا بهم میگه به مرحله قدم برداشتن و حرکت کردن و عمل کردن برسونم و مهارتمو پیشرفت بدم و هر روز عاشقانه کار کنم
وقتی مهارت کسب کردم خود به خود همه چی رخ میده
و دوباره صحبت هاشو گوش دادم میگفت که خود استاد رنگ روغن ما که طیبه خودت هم سال 96 میومدی ازش طراحی یاد میگرفتی
و ازم پرسید که یادته چجوری تدریس میکرد و من گفتم بله و گفت خب ببین چقدر تغییر کرده کاراش و شیوه تدریسش ؟
و گفت طیبه تو تمرکز صد در صدتو بذار پای نقاشی
ببین جوری کار کن که اگر هیچ پولی بهم بهت ندن بابتش ولی عاشقانه کار کنی و اینه که سبب پیشرفتت میشه
من بهش گفتم پس من متوجه حرفات شدم و وقتی بهش گفتم اون سال که من میومدم شما هم میومدی و الان استاد شدی و من تازه الان اومدم ،گفت هیچ وقت خودت رو مقایسه نکن طیبه
دقیقا استاد تو این فایل گفت که خودتونو با آدما مقایسه نکنید کار خودتونو انجام بدین
این روزا که فایل جدید رو گوش میدم هر بار یه چیز جدید یاد میگیرم
از خدا میخوام کمکم کنه تا قلبم رو باز کنه برای دریافت آگاهی ها و قدم برداشتن و عمل کردن
و گفت اینو بدون که الان بهترین زمان برای تو بود تا نقاشی رو ادامه بدی و پیشرفت کنی و مطمئن باش که اگر تمرکز صد در صد بذاری خیلی به سرعت پیشرفت میکنی و استاد میشی
و مدام تاکید داشت به روی اینکه تمرکز صد در صدت رو بذار به نقاشی
وانرژیتو بذار فقط برای نقاشی
و من اون لحظه قشنگ حرفای خدارو میشنیدم که تاکید میکرد
و این تاکید رو حدود یک ماه و یا فکر کنم یک ماه و نیمه که داره بهم میگه ، ولی این روزا یعنی از جمعه تا یکشنبه تاکیدش شبیه اینه که به توان بی نهایت باشه
از هر جمله استاد خودم که تو کلاس رنگ روغن بودیم روز شنبه چندین بار میگفت تمرکز بذارین رو کارتون صد خودتونو بذارین و جمعه با صحبت های سارای عزیز که از سایت هدایتی در جمعه بازار دیدمش باز هم فهمیدم که باید تمرکزمو فقط روی نقاشی بذارم
و دوباره شنبه و یکشنبه استاد طراحی تو هر جمله اش مدام تکرار میکرد باید تمرکز کنی روی نقاشی تا نتیجه بگیری
این یعنی چی ؟؟؟
من واضح داشتم دریافت میکردم که خدا داره تاکیدش رو به من میگه که طیبه به فکر فروش گل سر و درصد گرفتن از مادرت نباش ،به فکر فروش هر هفته در پل طبیعت نباش ، چون تو متعلق به بیشتر از اینهایی که دریافت کنی
به ایده هایی که برای نقاشی بهت دادم شروع کن به عمل کردن
طیبه دقت کن
دیروزم بهت گفتم
انتخاب باتو هست
هدایتت میکنم
ببین چقدر راحت دارم با تو از طریق استاد و انسان های دیگه صحبت میکنم ،پس قدم بردار
ترست رو به توحید در عمل تبدیل کن
کافیه که به ایده ها عمل کنی
قدم بعدی رو بهت میگم
وقتی طراحیمو به استاد طراحی نشون دادم مثل استاد رنگ روغنم گفت طیبه به تو افتخار میکنم تو اگر با این علاقه و شوق ادامه بدی پیشرفتت بسیار سریع رخ میده
وقتی رفتم از استادم خداحافظی کنم و صحبت کنم مشغول رن. روغن کار کردن روی تابلوی خودش بود ، درست توجه نکرد من کمی ناراحت شدم ولی سریع پرسیدم طیبه فکر کن ببین تو هم صد در صد اینجوری پیش اومده که تحویل نگیری کسی رو موقع نقاشی کار کردن
و وقتی خوب فکر کردم دیدم بله منم وقتی تو خونه کار میکنم و مادرم و یا خواهرم یا هر فرد دیگه بیاد اتاقم و من متمرکز باشم روی نقاشی وقتی میاد باهام صحبت کنه توجه نکردم و بهش نگاه نکردم
و یادآوری بود برای من که اگر خودت رو اصلاح کنی صد در صد در جهان اطرافت هم این موضوع حل خواهد شد
خدای من شکرت که یه آلارم گذاشتی که وقتی ناراحت میشم مثل یه آلارم میمونه که بهم میگه خودت هم این رفتارهارو داشتی و یا اینکه باوری دارم که باید قوی بشه و سبب بشه که پیشرفت کنم
خدایا شکرت
وقتی کلاسم تموم شد تو اسانسور یه استاد و معلم طراحی رو دیدم که یه خانم 46 ساله ولی انقدر جوان به نظر میرسید که اگر خودش سنش رو نمیگفت من فکر میکردم 35 ساله باشه
وقتی دیدمش چند هفته ای بود که تو ورکشاپ با هم صحبت میکردیم
بهم گفت که با مترو میری و میخواست باهم بریم که گفتم میرم پیش مادر و خواهرم که گل سر میفروشن
خندید گفت چقدر جالب من تو مترو دیدم مادر و خواهرت رو که داشتن میومدن تجریش
و یه حرفی بهم زد گفت هرکاری داشتی درمورد نقاشی میتونی ازم سوال کنی بالاخره من از 16 سالگی طراحی کار کردم و درس خوندم و استادم هرموقع خواستی بهم پیام بده
و واقعا کارش فوق العاده بود در عرض نیم ساعت و یک ساعت با مداد رنگی سریع مجسمه و دست و آدمک رو کشید و تحویل داد
ازش پرسیدم شما چقدر زمان میذارین
گفت صد در صد زمان و انرژیم رو گذاشتم
از 16 سالگی من هر روز دارم طراحی کار میکنم
انگار خدا داشت دوباره بازهم تاکید میکرد اینبار از طریق یک نفر و استاد دیگه
اینا یعنی چی ؟؟؟
یعنی اینکه طیبه این هفته که گذشت از هفته بعد باید انتخاب کنی
میمونی تو جمعه بازار پل طبیعت و بازم به فروش گل سر فکر میکنی و درصد میگیری از مادرت یا اینکه به ایده هایی که خدا داده عمل میکنی و میری به طلا فروشی ها تا کاراتو بفروشی
انتخاب با خودت هست
خدا انقدر بهت تاکید کرد
انقدر بهت راه نشون داد از طریق افراد مختلفت
دیگه چجوری باید بهت بگه دیگه گل سر نفروش تو جمعه بازار، و حتی درصد فروش هم ازش نگیر و دیگه نفروش ، بذار مادرت خودش کارش رو گشترش بده و بفروشه
و من تو این چند روز متوجه شدم که باید تمرکز صد در صدم رو روی مهارتم و پیشرفتم در نقاشی بذارم تا نتایج رو ببینم
من دلم میخواد در مدار های بالاتر قرار بگیرم پس باید به این تاکید جواب مثبت بدم و حرکت کنم و قدم بردارم
خدا باقی کارها رو مثل این یکسال قبل که کلی برام کار انجام داد ، از این به بعدشم برای من کارهارو انجام میده
کلی حرف دیگه بهم گفتن اما تاکید اصلی به روز تمرکز صد در صد بود به روی کاری که انجام میدم
و صد خودمو بذارم برای یادگیری
وقتی برگشتم و جلو مترو با همدیگه خداحافظی کردیم گفت هرکاری داشتی درمورد طراحی بهم بگو ،احساس خوبی نسبت به تو دارم و حس میکنم یه جورایی به هم وصلیم
خیلی خانم مودب و با آرامش و زیبا رویی هست و بسیار مشتاقه که دونسته هاشو به کسی که علاقه داره منتقل کنه تا اونم یاد بگیره
وقتی برگشتم پیش مادرم باهم رفتیم سنگک گرفتیم و برگشتیم پیش خواهرم ،من رفتم پنیر گرفتم و دوباره با کلی عشق کنار خیابون سنگک و پنیر خوردیم
وقتی میخواستم چای بگیرم گفتم من دلم میخواد بطری شیشه ایم که دمنوشم توش هست رو پر کنم و آقایی که آب جوش داد گفت نمیخواد برو پول نمیخواد خیلی خوشحال شدم
این روزا همه به طرق مختلف محبت میکنن به من
حتی من آرزو داشتم عکس منو طراحی کنن و در عرض یک ماه دو نفر عکسمو طراحی کردن خیلی خوبه
اینه همه نشونه هست که داره باورام قوی میشه که نتایج هارو به شکل های مختلف میبینم
و بی نهایت خدارو سپاسگزارم
وقتی برگشتیم خونه تو مترو یه خانم مسن حدود 60 ساله یا 70 ساله بود گفت خانما یه نفر کمکم میکنه من بارمو بذارم تو نایلون ، دست فروشی میکرد تو مترو
برگشتم و گفتم شما هم ایستگاه بعد پیاده میشین ؟
گفت آره و بهش کمک کردم و لیف و اسکاچ قلاب بافی میبافت و چیزای دیگه میفروخت
تا بیرون مترو وسایلاشو براش آوردیم و رفت
ما هم رفتیم خونه مون
خدایا شکرت که وقتی انسان هایی رو که میبینم کار میکنن و تلاش میکنن من هم سعی میکنم تا تلاش کنم و از اونها الگو میگیرم شکرت خدای من
وقتی برگشتیمخونه ساعت 10 :30 بود
من هنوز انرژی داشتم
و دیتبندی که سارای عزیز بهم هدیه داده بود رو ار دستم در نیاوردم و حتی تو خونه هم دستمه
و وقتی نوشته روشو میخونم
که نوشته خدا با من است
بوسش میکنم و میگم خدای من خیلی دوستت دارم ماچ ماچی جانم
و بی نهایت ازش سپاسگزارم
خیلی روز خوب و بهشتی بود برای من
پر از درس بود
و باید سعی خودمو بکنم که این جمعه که رفتم جمعه بازار آخرین جمعه بازاری باشه که من گل سر میفروشم و تمرکزمو بذارم روی نقاشی و حس میکنم که دیگه نباید برم جمعه بازار
و اگر رفتم برم و بشینم و مجسمه هایی که در جمعه بازار در مسیر موزه گذاشتن رو طراحی بکنم
تا پیشرفت کنم
و یا حس میکنم که اگر برم جمعه بازار به افرادی که میان پیشنهاد بدم و بشینن و طراحی کنم چهره هاشونو
از خدا میخوام هدایتم کنه
و کمکم کنه تا قلبم رو باز کنه برای قدم برداشتن که ایده باز کردن سایت رو که چالش هست برام باز کنم
و بعد ایده فروش نقاشی هام که روی برگ های درخت کار میکنم و میبرم به طلا فروشی هارو عملی کنم
تا قدم های بعدی بهمگفته بشه
خدای من ربّ من سپاسگزارم ازت
ممنونم بابت تک تک لحظه های بهشتی امروزم
برای تک تک دوستان عزیزم در این سایت پر از عشق
بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
و تشکر بی نهایت از استاد عزیزم و مریم جان شایسته که واقعا شایستگی بی نهایت بیشتر ار اینهارو دارن که خدا بی نهایت ثروت و شادی و سلامتی و عشق و آرامش رو در زندگیشون جاری کنه و در کنار استاد بهترین هارو داشته باشن در کنار هم
دنیا و آخرتتون پر از نور خدا باشه
خیلی دوستتون دارم استاد عباس منش
خیلی دوستتون دارم مریم جان شایسته
خیلی دوستتون دارم تک تک اعضای خانواده صمیمی عباس منش
ماچ به همه تون ماچ خدای ماچی ماچی من
ب نام خداوند مهربان و راهگشای زندگیم
خداروشاکرم بخاطر هدایتم ب گوش دادن ب این فایل
خیلی خوشحالم ک تکامل شناخت زندگیم و شناخت خودم شناخت خداوند مهربانم روز ب روز داره تکمیل تر میشه هر چند ک میدونم اگه شناخت هر کدوم از اینا هزاران پله باشه من هنوز پله ی اولم
چقد شاکر خداوند هستم بخاطر حرفایی ک شما استاد عزیزم زدین ک دید منو بازتر کرد
دید ب اینکه هیچ وقت خودتو با کسی مقایسه نکن
الان ک خوب فکر میکنم میبینم دقیقا پاشنه آشیل من در زندگی مقایسه کردن عه️
از امروز ب خودم قول میدم ک هر موقع خواستم مقایسه کنم یاد حرفای شما بیفتم و مسیر ذهنی مو عوض کنم
خدایا کمکم کن
خداروشاکرم بخاطر داشتن شما استاد عزیز
راهنمای خوب و راهگشای راههای تاریک زندگیم
خدا حفظتون کنه استاد️