شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 69
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیزم و خانواده محترم عباس منش
به نظرم سه تا باور غلط میشه داشت کسی که همچنین چیزهایی بگوید
1. این که پول و ثروت در باورهای اون فرد معنوی نباشه و بخواد با این درخواست ها بگه که خدایا به من پول بده تا من با این کار ها معنویش کنم. اینو در باورهای یکی از آشناهامون دیدم که میگفت فلانی این همه پول داره ولی کار خیری نمی کنه بعدشم گفت همه ی ثروتمندها این طورین
2. این که بخواد برای تایید دیگران و برای جلب توجه دیگران همچنین کاری کنه که بگه من انسان درستکاری هستم
3. این باور که خدایا تو ثروت به من بده تا من جبران کنم همه ی زحمت هایی که برام می کشی رو
سلام خدمت استاد و خانواده عزیزم
خوب برای من این سوال خیلی اسون بود چون قبلا هم همین جور چیزی رو تجربه کرده بودم
بزارید جواب رو اینجوری بگم
من قدیم توی دوران 10 12 سالگیم مثلا اگه به یک خواسته ایی میخواستم برسم فکر میکردم خداوند دارای یک نگاه خاص بمن هست مثلا من اگه بنده ی خوبی باشم من اگه جزو اون خاصی ها باشم خداوند دست منو میگیره و منو هدایت میکنه و منو به خواسته های خوبم میرسونه
فکر میکردم خداوند منو قضاوت میکنه و فکر میکردم خداوند یک انسانه برای همین اگه به یک خواسته ایی مخیواستم برسم به خدا میگفتم خدایا من قول میدم دیگه مثلا از امروز دروغ نگم دیگه اون فلان رفتار نادرست رو نکنم و مثلا نمازام رو هم حتما بخونم روزه هم بگیرم و مثلا خیلی ادم معنوی بشم و …
چون فکر میکردم این کارا باعث میشه خداوند من رو بپذیره و برام اتفاقات خوب رو رقم بزنم چون اخه مثلا من دیگه یه بنده خوب شده بودم و الان دیگه قرار بود همه چیز اوکی بشه
ولی وقتی با قوانین اشنا شدم فهمیدم که اصلا خداوند منو قضاوت نمیکنه اصلا خداوند دارای چیزی بنام قضاوت نیست و منو نیافریده که قضاوت کنه
بلکه خداوند دارای قوانینی هست که به وسیله اونا قدرت خلق زندگیمو به خودم داده به هر مسیری که برم اونو بهم کمک میکنه خلق کنم. چه دنبال فساد و کار های نادرست برم چه دنبال کار های خوب چه ادم بدی باشم چه خوب
خداوند با توجه به قوانینش قدرتی رو بمن داده که من بتونم زندگیم رو به هر سمتی که میخوام ببرم و خلقش کنم
بعد از درک این قضیه و شناخت بهتر خودم و خدای خودم دیگه برای رسیدن به خواسته هام با خدا قرار نمیزاشتم که مثلا من خودمو اینجوری میکنم یا اونجوری تا مثلا تورو تحث تاثیر قرار بدم و تو هم منو به خواسته هام برسونی نه
بلکه قوانین و قدرت توحیدی خدای خودم رو باور میکردم و میکنم و با عشق خلقش میکنم .
مشکل اینجاست که ما ادما درک نمیکنیم که همه ی اتفاقات به واسطه خودمون خلق میشه و خداوند اصلا قضاوتی در کار ما نمیکنه و اصلا قدرت خلق زندگی مارو داده دست خودمون
مثلا من ادمی رو میشناختم که میگفت خدایا تو منو پولدار کن من قول میدم هر گدایی رو که میبینم یه تراول پنجاه تومنی بهش بدم
و از ناتوانی خودش مینالید فکر میکرد با این حرف ها خدارو تحت تاثیر قرار میده
ادم هایی رو میشناسم که در عزاداری های محرم بزور گلوی خودشون رو پاره میکنن به زور که شده خودشون رو مجبورا احساساتی میکنن و به گریه میرسونن تا مثلا مورد توجه لطف و عنایت خداوند قرار بگیرند
فکر میکنند که مثلا خداوند یک انسانه که دارای احساسه و میتونن با اینکارا اونو تحت تاثیر قرار بدن یا مثلا امام حسین رو تحت تاثیر قرار بدن و براشون نزد خدا پا در میونی که تا اونارو ببخشه یا مشکل شون حل بشه یا نعمات وارد زندگی شون بشن یا احساس ارزش بهشون دست بده
. نه این خصوصیت ما انسان هاست نه خداوند
و خداوند اصلا این شکلی عمل نمیکنه خداوند فرکانس های مارو میشناسه و مطابق باهمون باهامون رفتار میکنه .
در زمینه ثروت هم همینطوره . ما باید قوانین رو درک کنیم. مثلا من افرادی رو میشناسم باورشون اینه که باید به گداها مهربونی کرد خوبی کرد تا مثلا کسب و کارشون رونق بگیره
یا ادم هایی رو میشناسم حتی برای این که در زندگی شون اتفاقات خوب بیوفته و مثلا موفق بشن یا خدا بهشون یه نگاه خاصی داشته باشه و از اون بنده ها باشن که تحت حمایت خدان میرن دست به کارای خیر میزنن مثلا در ساخت کار های خیر دست میبرن یا مثلا در مسیر جاده که حرکت میکنن اگه ببینن یک نفر میخواد بره مثلا سمت شرق ولی مسیر خودشون غرب باشه بر میگردن و مثلا اونو میبرن شرق
و خودمم قدیم یکی از همین ادم ها بودم . ولی من این کارا رو برای تحت تاثیر قرار دادن خدا انجام میدادم فکر میکردم خداوند با این کار بمن میگه افرین دیگه الان تو همونی شدی که باید باشی تو دیگه الان واسه من ارزشمندی و الان در های نعمت من به سمتت باز شده
نمیخوام بگم کمک به مردم بده اصلا نه تازه خیلی هم خوبه و زیباست ولی ببینید که این کار ها با چه باور هایی انجام میشه با باور این که مثلا عشق رو در درون خودتون داشته باشید و از روی عشق به دیگران کمک کنید یا روی باور هایی مثل این که شما لیاقتش رو ندارید و مثلا خداوند هم با این کار تحت تاثیر شما قرار میگیره و مثلا شما هم اینجوری ارزشمند میشید و از طرفی خداوند هم شمارو میبینه و..
امیدوارم این پاسخ به درک بهتر دوستان در این قضیه کمک کرده باشه. و بنظر من دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها به دوستانی که در این زمینه مشکل دارند بسیار کمک میکنه
با ارزوی موفقیت برای همه شما دوستان
توضیحات بیشتر درمورد نظر قبلی : حتما برای درک بهتر قضیه نظر قبلی رو هم مطالعه کنید و در ادامه نظر قبلی در همینجا بگم دوستانی که توانایی تهیه دوره راهنمای عملی رو فعلا ندارند میتونند با خرید کتاب چگونه فکر خداوند رو بخونیم بهتر این قضیه رو درک کنند
یک موردی رو که دوس دارم درموردش بیشتر صحبت کنم
مبحث عزت نفس در این قضیه این که چقدر برای خودمون احساس ارزشمندی قائل میشیم
در واقع من وقتی که بابت خواسته هام از خداوند کمک میخواستم و در قبال شون باهاش یه سری قول و قرار ها میبستم تا خودم رو خوب نشون بدم
بخاطر این بود که من خودم رو عملا یک موجود پست و بی ارزش میدونستم و فکر میکردم که در گذشته بخاطر اشتباهاتی که داشتم الان دیگه پشزی هم ارزش ندارم و یک ادم اشغال به تمام معنا مثلا هستم و اصلا هیچ گونه احساس عشقی رو بخودم نداشتم و همش خودم رو مقصر میدیدم و فکر میکردم که دیگه لیاقت هیچ چیزی رو ندارم فکر میکردم که یه چیز زیادی و اضافی هستم
فکر میکردم که احساس لیاقت رسیدن به هیچ چیزی رو ندارم و تازه باید بخاطر گزشتم به هیچی که نرسم تازه خیلی بلا ها هم سرم در بیاد که از قضا هم همینطور میشد یعنی اتفاقات بدی واسم میوفتاد که من با تمرکز به روش و ارسال فرکانس هام جذبش کرده بودم بعد فکر میکردم
چون ادم بدیم چون احساسم بخودم خوب نبود و احساس لیاقت و ارزشمندی نداشتم فکر میکردم ادم بدیم و خدا الان داره منو بابت اشتباهاتم مجازات میکنه و جزای اشتباهاتمه اشتباهاتی که در بچگی و از روی نافهمی و ندانستگی انجام شده بود
اما این قدر شیطان قوی عمل کرده بود که من هیچ احساس خوب یا عشقی بخودم نداشتم
و خوب فکر میکردم هم که این اتفاقات بدی هم که داره سرم در میاد بخاطر اینه که خداوند داره منو مجازات میکنه
و من وقتی که احساس لیاقت و ارزشم رو بخودم بیشتر کردم وقتی که عاشق خودم شدم و قتی که فهمیدم اصلا خداوند منو قضاوت نمیکنه اون این همه عشق و زیبایی و نعمت برای من افریده اون من رو خلق کرده تا خودم رو با عشق بشناسم و نه این که خودم رو سرزنش کنم
این که اون اگه میخواست منو قضاوت کنه از روز اول خودش اگاه به همه چیز بوده و نیازی به این کار نداشته
و مهم تر از همه این که اصلا خداوند انسان نیست خداوند اصلا فکر ندارد که بخواهد در یک موضوغ ذهنی مثل قضاوت گیر کند .
بلکه خداوند بسیار فرارتر از این حرف ها هست و اون طبق قانون و سیستم خودش عمل میکنه جمله ایی از استاد عباس منش که همیشه بمن احساس ارامش میده : . این که خداوند سیستمی عمل میکنه و من اینو باور کردم و به تجربه دریافتش هزاران بار
بعد این که من احساس عشق رو بخودم داشتم دیگه اون اتفاقات بد از زندگیم رفت اصلا پیدا شونم نشد دیگه اتفاقات خوب واسم میوفتاد
عشق وجودیم نسبت به خودم و خدای خودم و نعمت ها و زیبایی های اون بی نهایت بیشتر شد و خداوند رو با هزاران برابر عشق بیشتر سپاس میگفتم
و اصلا دیگه با خدا معامله ایی نداشتم دیگه قرار و مداری نداشتم و به هر چیزی که میخواستم میدونستم اون قدرت خلق زندگیمو به خودم دادم و میتونم بهش برسم
و البته که بعضی هاش رسیدم و به بعضی هاش هم نه و اونایی که نشد بخاطر کم کاری و باور های اشتباه از سمت خودم بود که در حال بهتر شدن هستند
و دیگه بابت اشتباهاتم احساس گناه و یا بی ارزشی نمیکردم
و فکر نمیکردم که دیگه باید این رفتار هارو داشته باشم
اگر شما قوانین این جهان هستی رو درک کنید دیگه دست از این رفتار ها بر میدارید و درک میکنید که خداوند چیزی فراتر از این هاست اون شمارو نیافریده که باهاش معمامله کنید یا گولش بزنید یا بخواید خودتون رو واسش خوب و جذاب جلوه کنید
اون نیازی به این چیزا نداره
اگه اینجوری بود که تا الان هزاران نفر که هیچ میلیون ها میلیون ها انسان باید به خواسته هاشون میرسیدن .
اعضای خانواده عزیزم . خداوند فقط و فقط فرکانس های شمارو میشناسه چرا ؟ چون تمام هستی از فرکانس و انرژی شکل گرفته شده و شما با فرکانس هاتون به این انرژی شکل میدید و به شکل های متفاوتی وارد زندگی تون میکنیدش شکل هایی که مطابق با فرکانس های شما هستند
اگر شما خودتون رو تیکه تیکه هم کنید واسه خدا در نظر اون حتی یه ذره هم جذاب نیستید چون اصلا اون خداوند یکتا سیستمش چیز دیگس چون اصلا براش اهمیتی نداره
اصلا بحث این نیست که واسش اهمیتی داره نداره یعنی اصلا جهان اینجوری کار نمیکنه
مثلا شما تصور کنید کامپیوتر تون ویروس گرفته خوب بعد بگید خوب برای این که الان حالش بهتر بشه بیام جلوش بندری برقصم تا شاد بشه ویروساش از بین بره و مثلا خوب کار کنه
قضیه رفتار های ما و قرار داد هامون با خداوند هم به این شکل هست فکر میکنیم با این کارا داریم خداوند رو تحت تاثیر قرار میدییم و مثلا خداوند هم الان جذب رفتار ما شده و …
در صورتی که خداوند مثلا مثل همون کامپیوتره و جنسش و سیستمش چیز دیگست و با این چیزا بهم نمیخوره
براتون ارزوی موفقیت عشق و شادی و سلامتی دارم
ممنونم دوست عزیز نکاتی که در مورد قضاوت خدا بیان کردید و اینکه من هم قبلا ایمانمو میبردم بالا عبادت زیاد میکردم تا خدا بیشتر بهم بده که اینا رو فراموش کرده بودم و با حرفهای شما یادم اومد و دیدمو نسبت به این مورد اصلاح کردم و باز هم میکنم
سلام دوست عزیزم خیلی خوشحالم که نظرم به شما دوست عزیز کمک کرد
حتما روی این باور کار کنید حتما .
این باور میتونه مانع تمام موفقیت ها شادی ها و اتفاقات و دست اورد های خوب شما بشه
و این که اصلا باعث میشه شما زیبایی خداوند رو نبینید و فکر کنید که اون یک موجود بده یا … و ایمان تون رو ضعیف کنه و شیطان و نجواهاش توی قلبتون خونه کنه
در صورتی که قضیه خیلی متفاوت هست . حتما روی این باور کار کنید
امیدوارم که با عشق همیشه موفق و شاداب باشید
جناب خرم دل عزیز افرین به شما که موضوع اینقدر عالی درک کردید و با ب اشتراک گداشتن آگاهی تون به ما هم کمک کردید. سپاس
سعید جان ازت هزار بار متشکرم و خدا رو سپاس سپاس سپاس به خاطز اینهمه آگاهی که تو به ما دادی من 10 باری متن رو خوندم وسیو کردم که بارها بخونم. اگه دوست داشتی نظر من رو هم بخون که من هم از یه زاویه دیگه موضوع رو حلاجی کردم. با امید توفیق روز افزون
سلام دوست عزیزم چشم حتما نظرتون رو مطالعه میکنم
و از خداوند سپاس گزارم که این نظرم تونست به شما دوست عزیزم کمک کنه
سلام
از متنی که گذاشتید واقعا سپاسگزارم خیلی عالی بود
حتی بعضی از قسمتهاش رو به عنوان باورهای صحیح برای خودم نوشتم تا تبدیل به فایل صوتی کنم .
ممنونم
سعادتمند و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
سلام دوست عزیزم
خواهش میکنم . امیدوارم که با عشق روز به روز این خدای زیبا رو بشناسید و باور هاتون و ایمان تون درموردش قوی تر بشه
یکی از بهترین دیدگاهایی بود خودندم دمت گرم?
سلام دوست عزیزم
خواهش میکنم . خیلی خوشحالم که نظرم تونست به شما دوست عزیز کمک کنه
براتون ارزوی موفقیت عشق شادی وسلامتی رو دارم از این خدای مهربان
داشتم نظرات دوستان رو می خواندم. نکته ای دیدم که خودم متوجهش نشده بودم ولی دوستان خوب اشاره کرده اند و اون هم شک به خودم و به خداست
من شک دارم شایسته ثروت باشم
من شک دارم که خدا قدرت دادن ثروت رو به من داشته باشد
من شک دارم که اصلا بشود
من شک دارم که کسب ثروت به سادگی تغییر یک باور باشد
من شک دارم خداوندی که انسان نیست آیا واقعا بدون چشمداشت می بخشد
ولی در معامله دو طرف توافق می کنند هر کدام کاری انجام دهند تا معامله سربگیره و دیگه عامل شک مطرح نیست. خدا رو در جایگاه انسانی قرار می دهیم تا شک در مورد توانایی خداوند رو کم رنگ کنیم و چون اصلا نمی توانیم تصور کنیم خدایی که انسان نیست چه شکلیه
سلام به همه ی دوستان و اعضای صمیمی خانواده من
چقدر خوبه مطرح شدن این سوالات، چون الان من و مامانم رفتیم توی فکر و هرکدوممون یهو مواردی به ذهنمون میرسه و به هم میگیم و جالب تر اینجاست که الانم رسیدیم به تمرینات تکرار عبارات تاکیدی و قدرت کلام همزمان با طرح این سوال استاد
به نظر من وقتی چنین چیزی با خدا معامله میکنیم ریشه در چنتا چیز داره:
1. باور نبود پول ، که الان وضعیت مالیم خوب نیست، باید اول پولدار بشم تا بتونم ببخشم وگرنه که الان نمیتونم
2. ایمان نداشتن : که خدایا تو که به من اینطوری پول نمیدی، ببین اگه به من پول بدی، من چند نفر دیگه هم کنار خودم به ثروت میرسونم
3. شرک: که من بیشتر میتونم کمک کنم تا خود خدا
4. کمبود ثروت: خدایا از اونجا که ثروت کمه، به من اگه بدی من چند نفر به ثروت میرسونم کنار خودم، درواقع با یک تیر به چند هدف زدی
5. عدم لیاقت: من لیاقت ندارم تنهایی به ثروت برسم. تو پول بده به من، من به ثروت برسم ، لذتشو ببرم، ولی چون نمیدونم با این همه پول چیکار کنم و اصلا لیاقتشو ندارم، منم به یکی که بیشتر از من لیاقت داره کمک میکنم
6. نشناختن معنی بخشش: بخشش لزوما به کس دیگه ای نیست، بخشش میتونه به خودمون باشه، اول باید خودمون انقدر سیراب بشیم ، ناخواسته اون ثروت از ما سرازیر میشه و خیرش اول به خودمون، بعد نزدیکانمون و هرچی بیشتر بشه وسعت بیشتری میگیره.
7. نشناختن قانون تکامل: این یکی از مواردی که مانع خودم هست، و اون اینه که هرچند وقت یکبار یادم میره که قانون تکامل چیه و دوست دارم یه شبه به همه جا برسم و البته که واسه اینکه متوجه بشم این باور عوض شده، به قول استاد راه تشخیصش اینکه که دیگه گریبان منو نگیره
6. ترس : ترس از اینکه نکنه این پول یک امتحان الهی باشه و اگر نبخشم بدترشو از دست بدم و حتی گناه کنم از اینکه نبخشیدم
چیزی که با فکر کردن بهش رسیدم اینه که از بخشش به خودم شروع کنم، از این ماه یه مقداری به خودم ببخشم و واسه خودم هدیه بخرم، هم بخشش انجام دادم، هم واسه خودم ارزش قائل شدم، هم به روحم توجه کردم ، هم دوست داشتن به خودم ثابت کردم، هم از پولم لذت میبرم ، هم باور فراوانی تقویت کردم و هزاران مورد دیگه که میتونه تاثیر عالی تری روی ثروت مند شدن من داشته باشه و وقتی ثروت الهی به سوی من سرازیر شد، خود به خود این ثروت از من هم سرازیر میشه به سمت بقیه بندگان دوست داشتنی و پر عشق خدا .
امیدوارم که این توضیحات بتونه به شما خانواده عزیزم هم کمک کنه که از من جاری شد
در پناه خدا ، شاد و ثروتمند باشید.
احسنت..مورد 6 که گفتید در ذهنم بود اما نتونستم بیانش کنم..موفق باشید
درسته دوست عزیز، این باور اشتباه رو اکثر ما داریم که فکر میکنیم پولی که خدا به ما میده برای اینه که ما رو امتحان کنه، اما حقیقت اینه که نه پولدار شدن ما امتحان الهی هست و نه فقر ما امتحان الهی هست بلکه هر دو حالت، نتیجه ی فرکانسهای ماست که به ما برگردانده شده توسط جهان، و این دید که خداوند میخواد ما رو امتحان کنه با موارد مختلف از جمله دادن ثروت یه دید انسانی نسبت به خداست و البته یه دید انسانی از نوع منفیش، چون ما خودمون گاهی با رفتاری میخواییم مچ یکی رو بگیریم همین گمان رو در مورد خدا داریم
اگر خداوند بخواهد به فردی ثروت بدهد نیازی نیست که از دست بنده دیگری بدهد بلکه خودش از نعمت بی کرانش به هر فردی میدهد ..گاهی وقتها هم خداوند دوست دارد بداند بنده ها چقدر جنبه دارن وانها را در موقعیت خوب امتحان میکند بداند واقعا لیاقت این همه نعمت بی کرانی که خدا داده هست یا نه ..دوما زمانیکه خداوند به ما نعمت میدهد ما فقط باید انسانیت را در این مورد رعایت کرده و به بندگان دیگر کمک کنیم نه اینکه از خدا ثروت بخواهیم تا به دیگران بدهیم …شما وقتی ثروتی از خدا میخواهید باید کسی را این وسط ضمانت نگذاریدیعنی اینکه تو به من بده تا من به دیگران بدم چرا خودش به دیگران ندهد مگر خودش نمی تواند بدهد او که تونایی همه کار را دارد پس اشتباه اول این هست که ما تقاضا برای خودمان نداریم بلکه به خدا می گوییم دیگران را ثروت بده چون ما میخواهیم به دیگران بدهیم در اصل میشود گفت در دعای ما اشتباهی بزرگی وجود دارد ما برای خودمان دعا نمیکنیم بلکه برای دیگران .. سومین مورد ما به دعا خودمان داریم به ضمیر نا خود اگاه خودمان می فهمانیم که ادم فقیر زیاد هست وما باید ثروتمند شویم تا دیگران را کمک کنیم در این واقع ضمیر نا خوداگاه به شما خواهد فهماند فقیر زیاد هست و شما هم باید فقیر بمانیدتا بالاخره یکی ثروتمند شود به شما هم کمک کند ….فرض کنید شما دعا میکنید دگتر بشوید ولی همیشه انسان دعا میکنه دگتر بشه نه اینکه خدای منو دگتر کن تا مریض ها را خوب کنم خدا خودش می تواند مریض ها را خوب کند شما با این دعا یک جوری به خودتان می فهمانید ادمهای زیادی مریض هست بلکه شما فقط دعا کردین مریض های زیادی خوب بشوند نه اینکه خودتان دگتر بشوید ….چهارما وقتی دعایی میکنیم مثلا من اگه فلان بشم فلان نذر میکنم یه جورایی دارین اون عظمت خدا را زیر سوال می برین یعنی اینکه خدا تو برای من فلان کار را انجام بده تا منم فلان کار را انجام بدم این میشه دقیقا همون دومینو یکی تو بده یکی من..وقتی دعای کنیم که یک چیز ضمانت باشد این دعا نیست بلکه التماس هست التماس یعنی شما در حالت عادی این دعا را نکردین مشکلات فراوان را دیدین حالا امدین التماس میکنین تا از این موقعیت به موقعیت ها بهتری انتقال پیدا کنید ..دعا باید برای خودمان باشد نه اینکه با خدا خرید فروش کنیم فقط به خدا بگیم به من بده جون دوستش دارم چون عاشقشم چون من لیاقت دارم چون تو بخشنده ایی ساده تر بگم مانند کودکان دعا کنیم خدایا من یک عالمه بستنی می خوام به من بده نه اینکه خدایا اگر تو به من یک عالمه بستنی دادی منم بچه با تربیتی میشم فقط باید از خدا خواست نه اینکه در قبالش چیزی به خدا داد چون ما ضعیف تر از انیم که با خدا معامله کنیم تو اگر حرف منو گوش کردی منم حرف تو را گوش میکنم کاملا اشتباست …گاهی وقتها اندکی اندیشه کنیم می توان با خدا بهتر حرف زد نه اینکه سخاوت کنیم در دعا شاید خدا کمکمان کرد …..
سلام به استاد عباسمنش و دوستان گرامی؛راستش من دقیقا دیروز داشتم به همین موضوع فکر میکردم که وقتی نتیجه گرفتم فلان کار رو برای فلانی بکنم و ….!
ولی خب بعد از دیدن فایل استاد نشستم و به این موضوع فکر کردم؛درسته کلی باور اشتباه تو این موضوع هست.
یکی از بزرگترین دیکتاتور های تاریخ هیتلر بوده و هست؛کسی که معتقد بود جهان دچار مشکله و یه چیزایی باید توش درست بشه….
دقیقا تو این مورد هم همینه؛ما معتقدیم که خیلی از اشخاص سر جای درست خودشون نیستن و یه جایی از جهان مشکل داره و باید بهشون کمک کنیم که این اولین باور اشتباهه؛قطعن هر کسی بر اساس باور ها و مداری که داره دقیقا سر جای درست خودشه؛هیچ اشتباهی رخ نداده؛و اگر شخصی بخواد بخواد تغییر کنه اون خداوندی که من و شما رو با این سایت و این استاد اشنا کرده با هزار راه و روش که به ذهن هیچکدوم از اشخاص جهان نمیرسه میتونه بهش کمک کنه؛پس من و شما کاره ای نیستیم؛خود شخص باید بخواد و همه چی به خودش بستگی داره؛وقتی فک میکنیم ما میتونیم به پول دادن بهش کمک کنیم یعنی هنوز دقیق و صد در صد باور نکردیم که خودمون و خود هر شخص خالق زندگی خودشه؛و این اولین شرط استفاده از این قوانین به نفع خودمونه که باید با ایمان صد در صد باورش کنیم.
اما مورد دوم وقتی یه چنین باوری داریم هرچند از روی دلسوزیه؛ولی کاملا مخربه؛هیچ کس نمیتونه با پول دادن به بقیه کمک کنه؛همونجوری که در تمام طول تاریخ خیریه هایی وجود داشته ولی فقر ریشه کن نشده و نمیشه؛لذا این باور و احساسمون که هر دو یکیه حتا در صورتی که به نتیجه برسیم نه تنها به اون شخص کمک نمی کنه بلکه به خودمونم ضرر میزنه پس خود این موضوع رو باید به یاد داشته باشیم که اگر 1000 تومان یا 100میلیون به یکی کمک میکنیم چه باور و در نتیجه چه احساسی داریم؛حسی که ما داریم خیلی مهمه؛چون باورمون رو نشون میده؛همیشه برای بخشیدن باید این احساس رو داشت که اقا من میبخشم که ثروتمند شم وگرنه من کی ام بخوام بدم بهش؛خود من همه ی داراییم رو مدیون خدایی هستم که اگر بهم کمک نکنه نفس کشیدن هم برام غیرممکنه….
لذا وقتی میبخشیم باید صرفن برای ثروتمند شدن خودمون باشه؛من میبخشم تا تو بهم ببخشی….چون اینجوری نشون میدم ثروت تو بی نهایته و من میتونم 10؛100 یا 1000 برابر این مقدار رو بدست بیارم
همچنین اینکه میگم اقا بده تا من ببخشم خودش نشون میده به خدا و بی نهایت بودن ثروتش اعتمادی نداریم؛زمانی ما میتونیم به خدا ایمان داشته باشیم که اگر 100 هزار تومان داریم اون مقداری رو که باید از این پول ببخشیم؛اگر 1 میلیون داریم 10 درصدش رو ببخشیم(بر اساس قانون عشریه میگم؛ممکنه خیلیا بگن خمسش رو یا هر باوری که در این باره دارند…) و همینجوری….
ولی وقتی میگیم تو اول به من پول بده یه جای کار بد میلنگه؛ اونم اینکه قضیه رو شرطی کردیم؛ اگر.فلان کار رو برای من بکنی؛منم فلان کار رو میکنم؛؛ این نشون میده باور نداریم که میتونیم ثروتمند بشیم و این نشون دهنده ی اینه که ما توی بی نهایت بودن ثروت جهان دچار مشکلیم؛ این مشکل داشتن خیلی ریشه ایه؛چون داریم سعی میکنیم سر خدا شیره بمالیم تا به ما ثروت بده؛یه جورایی بهش وعده بدیم تا رام بشه….!!
علاوه بر این ما با این وعده دادن ها صرفن نشون میدیم که درک درستی که خداوند و قوانینش نداریم؛و هنوز هم که هنوزه خداوند رو یک انسان میدونیم که با دلسوزی کردن و وعده دادن کار ما رو راه میندازه…
نکته ای که هست اینه که دنیا قوانینی داره و خداوند همونجوری که گفته هرگز این قوانین رو برای هیشکی نقض نمیکنه…. برای ثروتمند شدن وعده دادن به خدا کاری واسه ی ما نمیکنه؛فقط میتونیم با تغییر باورها و مدارمون ثروتمند بشیم و اینکه سعی کنیم دل خدا رو(که همونجوری که گفتم انسان فرضش کردیم؛یکی مث خودمون )به رحم بیاریم کاری واسه ی ما نمیکنه….
به جز این باور اشتباه؛بحث نداشتن عزت نفس و احساس لیاقت هم تو این موضوع دیده میشه؛اینکه باور نداریم به صورت عادی میتونیم ثروتمند بشم و خواسته هامون رو بدست بیاریم و سعی میکنیم با وعده دادن به خدا کاری کنیم که یه ثروتی رو بهمون بده؛چون ما که لیاقت نداریم به خودی خود و به راحتی ثروتمند شیم،باید باج بدیم به خدا(شاید از این اصطلاح خوشتون نیاد،ولی اگر کمی ریزشیم تو لایه های زیرین باورمون اینو میبینیم)این موضوع خیلی ریشه ایه و خیلی جای کار داره…
و دیگه اینکه باید اینو همیشه به یاد داشته باشیم وقتی من ؛ شما و هرکدوممون به ثروت برسیم؛یا بهتر و جامع تر بگم به خواسته مون برسیم قطعن و بدون شک جهان رشد میکنه و پیشرفت میکنه و این پیشرفت به خود خود از طرف خداوند کاری بسیار پسندیده و نیکو و خوبه و خداوند از بندگانش همین رو میخواد پس اگر شما خواسته ت اینه که یه ماشین فوق العاده سوار بشی این بی نهایت ارزشمند و خوبه حتا شاید بیشتر از بخشیدن به شخص دیگه ؛چون ایمان تو رو به خدا میرسونه؛ پس یه جورایی با این جور خواسته ها میشه فهمید که هنوز این باور تو وجود ما ریشه داره که اقا من اگر ثروتمند بشم این ثروتمند پسندیده نیست و این برمیگرده به باوری که به ما القا شده که فقر چیز خوبیه؛ در حالیکه علی ابن ابی طالب میفرماید از دری که فقر وارد بشه ایمان خارج میشه….
و در نهایت و شاید یک باور خیلی مهم میتونم بگم با این باور ما خودمون رو شیک و مجلسی در ردیف خدا قرار میدیم؛اگر فک کنین و برین اون زیر میرای باوراتون تو اون گوشه های پستوی ذهنتون میبینین این پچ پچ ها هست که من که به فلان ثروت برسم به فلانی هم کمک میکنم؛وگرنه خودش که نمیتونه….رب العالمین که نمیتونه بهش کمک کنه….
این یعنی شرک….
این باور بی نهایت مخربه؛فک نکنین چون واسه بقیه س مخربه؛نه وقتی شما باور داری تو میتونی برای کسی کاری بکنی و خدا تنها منبع هدایت اون نیست و این باور رو درمورد خودتم داری و قطعن برای خداوند شریک و یا بهتر بگیم شریک هایی قائلی و این شرک بزرگترین منبع بدبختی ماست…
اینها باورهای اشتباهی بود که به ذهن من میرسید؛ لحظه لحظه تون پر از آرامش?????????
خیلی هم عالی
باسلام خدمت استاد عزیز وشما دوستان گرامی
من دقیقا همین شرطهایی رو که استاد درفایلشون فرمودندبارها وبارها با خداوند مهربان گذاشته وخیلی هم ازاین شرط کردن با خدا راضی بودم چون دقیقا از ذهن منطقی من نشات میگرفت
البته این قضایابرمیگرده به قبل از اشنایی من با سایت بی نظیر استاد
من تا حالا محصول خاصی رو از سایت خریداری نکردم فقط دوتا کتاب فکر خداورویاهایی که رویانیستند رو خریدم ولی از فایلهای رایگان استاد وکامنتهای شما دوستان چه در عقل کل وچه دردوره هابینهایت خوندم
حاصلش ارامش وسلامتی هست که به لطف خداوند منان و هدایت شدن به راه مستقیمی هست که هرروز بیشتر وبیشتر به درستی مسیر به یقین رسیده ام خدایا شکرت
ثمره دیگر اینکه من به وضوح میدونم که باید چه کاری رو انجام بدهم که فکر میکنم رسالتم همینه بگذریم ….
میدونم همه دوستان تک تک حرفهای منو باتمام وجود درک میکنند چون این راه کارش همینه که مسیر درست یا همان راه مستقیم رو به ما نشون بده
اما جواب سوال استاد
نشناختن قانون بی تغییر خداوند یعنی قانون فرکانس
نشناختن قانون باورها
نشناختن قانون توجه
نشناختن قانون تکامل
نشناختن قانون مدارها
نشناختن خودم بعنوان انسان (که چه نیروهایی در وجودم خداوند قرار داده ولی من…)
عدم اعتماد به نفس و عزت نفس
عدم درک با خدا یکی شدن
عدم داشتن لیاقت ثروت ودر نهایت عدم درک خالق بودن
محتاج توجه دیگران بودن
نشناختن خداوند به عنوان رب (فرمانده سرپرست حامی)
که دارای احساسات نیست .هیچ شریکی ندارد .بی نیاز بی نیاز هست. نیرومند ودر دوحالت چه خوب چه بد که ما انتخاب میکنیم کمک دهنده .
خداوندی که سیستمی عمل میکنه نه با شرط وشروط وهمیشه نعماتش در حال باریدن هست ولی ما ….
ترمز بزرگ ثروت بد است اگر به من ثروت بدهی این کارهارو انجام میدم
ترمز باور عدم فراوانی اگر من ثروتمند شوم فقیر زیاذتر میشوند
ترمز باور احساس گناه که با ثروت جبران کنم (عدم عزت نفس)
ترمز باور نسبت به خداوند (عبادت معامله ای ویا از روی ترس)
ترمز اگر ثروتمند شوم ممکنه به گناه کشیده بشم(باور مذهبی اشتباه)
ترمز من لیاقت این هم ثروت رو ندارم(عدم اعتماد به نفس)
خدارو صد هزار بار شکر که در جمع شما دوستان ودر خدمت استاد عزیز هستم
فکر میکنم درسهامو خوب جواب دادم
درپناه الله یکتا شاد ثروتمند وسلامت باشید
به نام خدا
سلام استاد عزیزم ، سلام دوستان گلم
چقدر ، مطرح کردن سوالات از استاد و پاسخ دادن به آن را عاشقانه دوست دارم تا خودم را کنکاش کنم و به باورهایم پی ببرم. ممنونم استاد
در این سوال نکات و باورهای مخفی زیادی نهفته هست و تا جایی که آگاهی های من در اون قد بده مینویسم.
خیلی از ماها در زندگی به ثروتمندان و مقوله ثروت اینجوری فکر میکنیم که ثروت باید در راه های درست هزینه شود و ثروتمندانی که با پولشون فقط برای خوشگذرونی خودشون استفاده میکنن ، انسانهای خودخواهی هستند که اصلا دردی از جامعه دوا نمیکنن.
در اینجا ما یکی از شروط ثروتمند شدنمون را با خدا در میان میزاریم (در صورتی که برای ثروتمند شدن نیاز به شرط گذاشتن نیست ما قرار بوده بیاییم در این دنیا خیلی طبیعی ثروتمند باشیم و ثروتمندانه زندگی کنیم) :
خدایا اگر به من ثروت بدی و منو ثروتمند کنی بهت قول میدم از ثروتم در راه های خداپسندانه (ولی در اصل سبک مورد قبول جامعه) استفاده کنم. بیمارستان بسازم ، مدرسه بسازم ، فلانی را کمکش کنم ، دست اون یکی هم بگیرم و …
در این دعا باورهای زیادی نهفته هست که سعی میکنم به تفصیل در موردشون صحبت کنم
-خیلی از ما در مورد درخواست از خداوند اینجوری فکر میکنیم که خدا دارای احساسات هست و ما میتونیم اونو هیجان زده کنیم. وقتی با بیان اینکه ، تو به من این ثروتو بده من بهت قول میدم این کارها را بکنم ، یعنی داریم از موضع شرط بستن با خدا صحبت میکنیم و در قوانین خداوند تغییری وجود ندارد. کائنات به فرکانسهای ما پاسخ میدهد.
در اصل پشت موضع شرط بندی با خدا یک باور و فرکانسی در حال ساطع شدن هست که میگوید : من که میدانم از راه های طبیعی نمیتونم ثروتمند شوم مگه اینکه باهات شروطی بزارم که تو به خاطر خیر خواهی نیتم به من کمک کنی و منو به هدفم برسونی.
خداوند و در اصل کائنات به فرکانس ما اینگونه پاسخ میدهد : اگر از راههای طبیعی نمیشه پس ما برات راه های سخت تر را باز میکنیم چون تو اینو میخوای و اونوقت شخص تعجب میکنه که با وجود نیتم اما خداوند به من کمکی نکرده و باز داره به انسانهای ثروتمندی که هر روز ثروتشون بیشتر میشه ،کمک بیشتری میکنه .
خداوند از جنس ما نیست که بخواهیم سورپرایزش کنیم. کاری هم به نیت ما نداره بلکه تنها به فرکانسهای ما که نشئت گرفته از باورهای ماست پاسخ میدهد. در جهان قوانین ثابتی وضع شده و خداوند هرگز دخالتی در این چرخه نخواهد کرد.
-باور دیگری که بسیار عمیق در ما انسانها شکل گرفته اینه که فکر میکنیم ثروت باید در راه های خداپسندانه هزینه شود و اگر غیر این باشد یعنی دنیاپرستانی هستیم که فقط به فکر منافع خودمونیم. در صورتی که این نوع باور بسیار عمیق و ریشه ای در ما شکل گرفته ، تغییر آن نیز مقاومتهای زیادی ایجاد میکند. وقتی میاییم و این باورو حلاجی میکنیم متوجه میشویم در پشت پرده این تفکر ، قانون جور دیگری نوشته شده است.
قانون میگوید کمک کردن تو به دیگران و صدقه دادن تو به آنها ، فقر و بیماری و بی خانمانی را کم که نمیکند ، بلکه زیادتر هم میکند و انسانهای فقیر بیشتری ایجاد میکند. آن کسانی که فکر میکنن یک انسان ثروتمند خیر مقام بالاتری از یک انسان ثروتمند بیزنس من داره سخت در اشتباهند. آن شخصی که با ثروت خود بیزینسی با خلق ایده های خودش ساخته ، داره به کل مردم جهان کمک میکنه اما معنویتش از دید ما خیلی کمتر به چشم میاد. اون داره به هزاران انسان ثروت میرسونه و براشون کسب و کارهای جدید ایجاد میکنه که همگی نشئت گرفته از ایده اولیه اون شخص ثروتمند هست . خوب اتفاقات زیادی این وسط رخ میده ، جوانهای زیادی شاغل میشن و نه صدقه بگیر ، انسانهای زیادی باورهاشون قوی میشه که پس ما هم میتونیم ، تشکیلات زیادی در جهان ساخته میشه که میلیونها انسان را نون میده و به این ترتیب زنجیره ای از اتفاقاتی رخ میده که تنها یک پیامدی از هدف الهی برای خلق جهان و انسان فریاد میزنه و اون گسترش جهان هستی است.
حتی یک فرد ثروتمندی که تنها به فکر خوشگذرونی و تفریح خودش هست ، او هم داره ثروتش را در جهان پخش میکنه و با خریدهای مختلف ثروتهای زیادی را به دیگران میرساند.
وقتی با ساز و کار جهان آشنا میشویم ، درخواستهای ما نیز تغییر میکند.
-و اما باور مخرب دیگری در پشت پرده این درخواست از خداوند در ما وجود داره و اون اینه که ما فکر میکنیم در جهان مشکلاتی است و اشکالاتی وجود داره که باید حلش کنیم ، چون این ناخواسته هایی که برای مردم وجود داره ، نباید باشه و انگار یه جای کار میلنگه. همین باور باعث احساس گناه در خیلی از ماها میشه و سد بزرگی در پیشرفت و ثروتمند شدن ما هست. چون ما با این دعا توجهات زیادی روی فقر و کمبود ثروت داشته ایم و جهان به توجهات ما کار داره و هم طیف همین وارد زندگیمون میکنه.
در این جهان همه چیز سر جای درست خودش قرار داره و اصلا به کسی ظلمی نشده که ما بخواهیم رفعش کنیم. هر کس داره نتیجه باورها و افکار خودشو مگیره و دلسوزی ما و دعا کردن ما برای رفع مشکلات اونها ، تنها مشکلات ما را بیشتر میکنه . چون اون موقع ما با دعا کردن داریم این فرکانسها را به جهان میفرستیم که خدایا من به عنوان نماینده تو ازت میخوام به من ثروتی بدی تا اون کسانی که نتونستن به مدرسه خوب برن ، خونه داشته باشن ، هزینه های زندگیشونو تامین کنن و … و ناحق دارن سختی میبینن، کمک کنم و مشکلاتشون را رفع کنم.
این وسط یک اتفاقاتی داره میفته. شخص دعا کننده بشدت حالش بد هست و در اعماق قلبش احساس درد دارد و از آنجا که جهان به کلام ما کاری ندارد بلکه تنها فرکانسهای ما را میشناسد ، پس پاسخش را اینگونه میدهد : دیدن شرایط دردآور بیشتر ، چون تو اینو بیشتر دوستش داری و برای ما میفرستی.
چقدر همه چیز گویاست وقتی ما قانون احساسات را درست درک میکنیم. اون احساساتی که به ما میگوید همه انسانها هم نمیتونن قدرت خلق زندگی عالی داشته باشن ، نتیجه اش با فقر و درماندگی بیشتر در زندگی ما هویدا میشود.
و ما در مورد انسانهای ثروتمندی که از ثروتشون برای تفریحات زیبای زندگی استفاده میکنن ، احساس نفرت پیدا میکنیم و یادمان میرود که هدف از زندگی لذت بردن از لحظات هست و خود را مسئول فقر دیگران میدانیم و به این فکر میفتیم که براشون کاری کنیم و از خدا ثروتی میخواهیم تا بتونیم مثل یک رابین هود براشون زندگی بهتری ایجاد کنیم در صورتی که هرگز این اتفاق نخواهد افتاد و با این کار فقیرهای بیشتری پدیدار میشود.
-موضوع خیلی مهم دیگری در این دعا هست ، تا زمانی که ما خودمون از ثروت غنی و بی نیاز نشویم نمیتوانیم از اضافات لبریز شده آن به دیگران بدهیم و تازه اینگونه دعا میکنیم که خدایا به ما ثروت بده تا به دیگران کمک کنیم.
ما تا زمانی که ثروتمند نشویم و طعم ثروتمندانه زندگی کردن را نچشیم ، نخواهیم توانست ازش بگذریم و اگر هم کسی که این دعا را میکند و به این ثروت برسد اما بترسد که حقش را کی ادا خواهد کرد ، باید بگیم هیچوقت تا زمانی که خودت از این مرحله نگذری.
پس به جای اینکه دعا کنیم خداوندا ثروتمندم کن تا به دیگران کمک کنم ، بهتره بگوییم خداوندا آنقدر ثروتمندم کن که طعم لذت از ثروت را آنقدر زیاد بچشم تا ازش بگذرم و به هر آنچه رویایم بود رنگ حقیقت پوشانده باشم.
ما ابتدا باید نیازهای خودمونو برطرف کنیم و هدف از ثروتمند شدن ما باید ابتدا برای خودمان باشد نه برای دیگران. برای دیگران خواستن اون هم در زمانی که خودمون تشنه اون هستیم چه چیزی میگوید غیر از اینکه یا دنبال شهرتش هستیم یا رفع اشکالات در نظام جهان که هر دو ما را از هدفمون دورتر میکنه و یا راه را بسیار کندتر و سخت تر.
-موضوعی دیگری که میخواهم بهش اشاره کنم در مورد توجهات ماست و اینکه فرکانسهای ارسالی به کائنات و دریافت نتیجه آن در زندگی از توجهات میگذرد نه افکار و یا کلام. ممکن هست ما به پول فکر میکنیم و یا صحبت میکنیم، اما توجه ما به بی پولی است به نداشتن مشتری است و این از احساس ما کاملا معلوم میشود. پس نتیجه کاملا مشخص هست ، بی پولی بیشتر .
اما این چه ربطی به موضوع دعای ما دارد ؟ با کمی دقت متوجه میشویم که بار اصلی این دعا روی بی پولی و فقر و بی خانمانی و کمبود ثروت قرار گرفته و شخص دعا کننده احساسات این باورها را دریافت میکند که فلان جا و فلان شخص پول ندارد و من از خدا میخوام بهم ثروت بده تا کمکشون کنم ولی توجهش کاملا روی بی پولی است.
اتفاقی که می افتد اینه که جهان شرایط ، ایده ها و اتفاقاتی وارد زندگیش میکند تا افراد فقیر بیشتری ببیند و بی پولی کمتری هم تجربه کند و این به خاطر ارسالها و درخواستهای خودش هست و چیزی که خودش بی خبر هست ولی جهان قانونمند تنها توجهات و فرکانسهای ما را میشناسد.
-موضوع بعدی بحث لیاقت هست . اینکه ما لیاقت ثروت زیاد را نداریم پس میایم به خدا میگیم که خدایا من این همه ثروتو برای خودم نمیخوام تو به من بده من میخوام همشو در راه کمک به دیگران خرج کنم و چقدر این با اصل آفرینش ما متضاد هست که هدف از آفرینش ما لذت بردن در تمام جنبه های زندگی است و یکی از اون لذتها داشتن ثروت زیادی است که همه ما لیاقت داشتنش را داریم ولی هر چه بزرگتر شدیم به ما آموختند که پول زیر پای فیل هست و ما را از اصل خودمون دور کردند.
اصل ما یا همان روح فریاد میزند راه درست اینه که تو بسیار زیاد ثروتمند باشی و اصلا اومدنت به دنیا برای همینه ولی ذهن دچار یادگیری از باورهای نادرست میشود و کم کم می آموزد که من لایق ثروت زیاد نیستم و یا حتی دنیاپرستی است.
فریاد و فریاد که ما با خودمان چه کردیم . خدایی که جهان را مسخر ما کرده و به همه فرشتگان دستور سجده بر ما داده ، آنوقت از یک چیز کوچک در این دنیا مثل داشتن ثروت زیاد بر خود سنگین میبینیم و در دعاهای خود آن را برای دیگران میخواهیم.
اگر روی باور لیاقت به خوبی کار کنیم ، آنگاه یاد میگیریم که ابتدا برای خود پس انداز کنیم ، برای خود زندگی کنیم و از عشق و ثروت سرریز شده به دیگران ببخشیم اون هم بخششی که به دور از هر منت هست ، بخششی که در اصل برای کمک بیشتر به خودمون هست ، برای رها شدن از ثروت و دریافت بیشترش هست.
این تقریبا تمام موضوعاتی بود که من تونستم در این دعا کردن ، پیدا کنم و ابتدا از خدا تشکر میکنم که استاد عزیزم را در مسیر زندگی ام قرار داد و با آگاهی هایی که از استاد سید حسین عباسمنش در طول این سالیان آموختم ، آن را در این صفحه وب بنویسم و چقدر خودم کیف کردم و حالم عالی تر شد و با قوانین بیشتر بازی کردم. خدایا از تو یاری میخواهم که در مسیر درست بمانم و ایمانم به تو و قوانینت محکم تر شود تا سعادتمند در دو دنیا باشم.
به امید باورهای درست همه ما و آرزوی سعادت و خوشبختی برای همگی
خوب بود موفق باشین
ممنونم مسعود عزیز
برات آرزوی سعادتمندی در دو دنیا دارم
besyar uali bian kardid ..sepasgozarm
حمید عزیز خوشحالم از زمانتون برای خوندن کامنت بچه ها وقت میزارید
برایت آرزوی بهترینها را دارم
سلام دوست عزیز ، متشکرم ازتون که وقت گذاشتین و توضیحات خوبتون را شفاف نوشتین ، واقعا عالی بود ، و استفاده کردم ، از بین صحبت هاتون بهترین باوری که میتونم برای خودمون بسازیم این هست که خداوند نیاز مند کمک من نیست ، در جهان بی نهایت ثروت هست ، و اینکه من از خدا بخوام به من ثروت بده تا به بقیه بنده هاش بدم ، شرک هست و باعث تقویت ناعادلانه بودن قوانین الهی هست ، برخورد عدم سیستمی با جهان هستی
آفرین اسماعیل عزیز از درک زیبای قوانین جهان
آرزو دارم همیشه در زندگیتون بدرخشید و هر روز دنیای زیباتری برای خودتون درست کنید
عالی بود ممنونم ممنونم
خیلی استفاده کردم
ممنونم توحید عزیز
اسم زیبای شما یگانگی و یکتایی قدرت خدا را یادم میاره
برایت از خداوند قدرتمند بهترینها را خواستارم
خدا قوت واقعا عالی بود دوست عزیز دمت گرم
دوست عزیز جواب شما باعث شد که من وقت بزارم و کامنت های دوستان دیگر رو هم ببینم.ازتون ممنونم
علی جان من هم از شما تشکر میکنم برای وقت گذاشتن و خواندن کامنت بچه ها
شما با این کار نه تنها به خودتون بلکه به همه ما دارید کمک میکنید
برایت آرزوی موفقیت هر چه بیشتر دارم
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان خانواده عباس منشی
من هم قبل از آشنایی با استاد و تهیه دورها و گوش دادن مکرر به انها، از خدا می خواستم به من ثروت بدهد تا من خیر مدرسه ساز بشوم. هر وقت که به ثروت فکر می کردم همیشه تصویر اون مدرسه رو می دیدم یا افرادی رو که بهشون کمک کرده ام. خب البته این هرگز انگیزه کافی رو برای ثروتمند شدن برام ایجاد نکرد و ته دلم همیشه احساس می کردم برای ثروتمند شدن باید به خدا باج داد. (یک هدیه ای که دهان ببخشید خدا رو ببندد و حتما نیت منو عملی کند و به من ثروت بدهد.) خب تمامی الگوهایی که از طریق تلوزیون و فیلمها دیده ایم ( چه ساختگی و چه واقعی) همه همین را گفته اند که چنین معامله ای با خدا باعث ثروتمندی انها شده است و عامل دیگری در کار نبوده.
اما امروز که یک سال و نیمه با استاد عزیزم همراه هستم و ایشان این سوال رو مطرح کردند، باورهای اشتباه و ترمز های خودم رو به این شکل می بینم:
1- من شایسته ثروت نیستم که برای خودم از خدا درخواست ثروت کنم
2- ثروتمندان انسانهای بدی هستند مگر انهایی که قسمتی از ثروتشان رو برای مردم خرج می کنند.
( در واقع به این شکل من درون ذهن ناخودآگاهم به خودم موجوز می دهم که می توانم ثروتمند باشم . چون می ترسیدم که وقتی ثروتمند بشوم آدم بد و خودخواهی بشوم مانند تمامی الگوهایی که در تلوزیون دیده بودم فکر می کردم اینطوری می توانم درخواست ثروت کنم و براش تلاش کنم و آن رو آرزو کنم بدون اینکه نگران باشم ادم بدی بشوم.
3- کسی که پولش رو برای خودش خرج می کند خودخواه است. مغرور است و خداوند انسانهای مغرور رو دوست ندارد. من می خواهم خدا منو دوست داشته یاشد پس باید قسمت بزرگی از ثروتم رو برای کمک کردن به دیگران خرج کنم تا خدا از من راضی باشد.
4- من انقدر خوب نیستم که وقتی برای خودم از خدا چیزی بخواهم خداوند مستقیما اجابت کند ولی وقتی برای دیگران می خواهم بواسطه آنها خدا اجابت می کند ( من مهم نیستم دیگران از من مهمتر هستند)
5- برای اینکه چیزی رو از خدا بگیری اول باید چیزی رو بهش بدهی. اگر نداشتی نیت کن که بعدا بدهی. البته سر خدا که نمی شه شیره مالید. تو باید یاد بگیری که چطوری بیماران سرطانی رو پیدا کنی و بهشون کمک کنی، افراد نیارمند رو و حتی روستاهای که نیاز به مدرسه و بیمارستان دارند. بعد خدا اگر از کارهای تو راضی بود راه ثروت رو برات باز می کنه.
شاید باورتان نشود دوستان من همه اینها رو یاد گرفتم و همیشه تصویرم از ثروت اینکه که این کارها رو دارم انجام می دهم و چیزی از نحو زندگی خودم نمی بینم اینکه چه خانه ای دارم؛ خانواده ام، ماشینم، سفرها… هیچی. چون فکر می کردم خدا به آنها اهمیتی نمی دهد. من که آدم نیستم که آنها رو از خدا بخواهم و برای خدا مهم باشم که بدهد. دیگران مهم هستند و تازه اگر هم اصرار کنم و خدا به من بدهد برام شر می شود و هر روز اتفاقات بد برایم می افتد چون با اصرار خواسته ام را گرفته ام. خدا به من خواهد گفت ببین خودت اصرار کرده ای وگرنه من برای تو ثروتمندی رو صلاح نمی دانستم و حالا اتفاقات بد دیگه اجتناب ناپذیره و باید جبران کنی تصمیم اشتباهت رو با یک کار خوب و اونم اینه که تمام ثروتت رو نه برای لذت خودت که برای مردم نیازمند خرج کنی تا پاک بشوی. منم که از اول همه این داستانی که براتون گفتم رو از خودم شنیده بودم از اول یک راست رفتم سر اصل مطلب که خدایا تو به من ثروت بده من می دونم که برای خودم نباید خرجش کنم . تو فقط اونو برای مردم به من می دهی پس منم خرج مردم می کنمش و به خودم فکر نمی کنم.
امروز که این مطالب رو می نویسم آجر به آجر این داستان رو می بینم که چه ورودی هایی در چه زمانهایی و چه سن و سالی آنها رو ساخته اند و ترمزهای زیادی رو در برابر ثروت.
در پناه الله یکتا شاد باشید و سعادتمند و ثروتمند
استاد عزیز سلام
من فکر می کنم این باور. غلط میرسونه که من لایق دریافت نیستم و حتما باید باهاش کار خوبی انجام بدم تا دریافت کنم و. بدون کمک به دیگران خودم احساس لیاقت نمی کنم.
باور غلط دوم این هست که هنوز این باور را دارم که خدا با قید و شرط به من نعمت میده چون همونطور که تو دوره عزت نفس گفتین ما عادت کردیم با قید. و شرط خودمون دوست داشته باشیم پس فکر می کنیم خدا. هم همین دید داره.