چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیم - صفحه 19
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/08/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-08-16 06:55:292022-08-31 09:32:18چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام الله مهربان
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و مرد عمل در تمامی ابعاد
فایل امروز نشانه هدایت من بود و دوسدارم مسیر خودمو از موقعه ای که با شما به واسطه تضادهای زندگیم آشنا شدم اینجا بنویسم تا مروری بشه از مسیر زندگیم که تحولی عظیم داشت از قبل از آشنایی با شما و بعد از آشنای با شما استاد بزرگوار
من از روزی که توی خانوادم به دنیا اومدم به دلیل شرایط سختم و اوضاع مالی نسبتا ضعیفی که خانوادم داشت خیلی زود درگیر تضادهای شدم و باعث شد تمام تلاش خودمو کنم که مستقل بشم
از سن کم شروع کردم به کسب درامد تا اینکه بلاخره با مخالفتهای شدید خانوادم تصمیم به راندازی کار مورد علاقم یعنی آرایشگری شدم
با علاقه زیادی که داشتم کمتر از دو سال تونستم به جایگاهی برسم که باعث تعجب خیلی از اطرافیانم شد ،تمام این دو سال فقط توکل کردم با ایمان حرکت کردم و نتیجشم به صورت ورودی های مالی ،دوستان زیاد ،اعتبار شد برام
اما بعد از دو سال که یکم بهتر شدم درگیر دوستانی شدم که باعث شد از مسیر توحیدی بودنم فاصله بگیرم و غرق بازیهای بچگانه بشم
با این وجود هر روز اوضاع مالی من بیشتر و بیشتر میشد ولی آرامش من و درک زیبایی های دنیا کمتر و تمام زندگی من شده بود کار و رفیقای ناباب
همین موضوع باعث شد کم کم سرکش بشم و اعتبار تمام موفقیتهامو به خودم بدم و از مسیر الهی خارج بشم ،طولی نکشید درگیر قرصهای آرامش بخش شدم ،روابط ناسالم زیاد ،و اواخر افسرکی های زیادم حتی مسگفتم خدای وجود نداره و ما ساخت دست یک ابر انسانیم و از این مزخرفات
همین حال بدم باعث شد درگیر یک شرکت هرمی بشم و سخت تو منجلاب مالی بیافتم ،از خدا هدایت خواستم و به خودم گفتم یا مرگ بفرست یا هدایتم کن
وقتی متعهد شدم به هدایت الله درهای رحمت الله باز شد و مسیر جهاد اکبرم بهم نشون داده شد
روزای اول با استاد آشنا شدم و کلامش بر قلبم نشست و حس کردم باید با تمام وجودم به آموزشهای استاد متعهد بشم و همینم شد
شبانه روزی روی خودم کار کرد و منی که یه عمر دنبال سوال من کیستم میگشتم با استاد عزیزم با الفبای خدا آشنا شدم به شیوه ای متفاوت از جامعه الانم
تصمیم به حرکت گرفتم و اولین چیزی که توی آموزشهای استاد یاد گرعتم این بود که اگه الان نمیتونم کار درست انجام بدم حداقل اعراض کنم از کار نادرست ،
پس شروع کردم به کنترل ورودیهام ،پرداخت بدهی هام ،تسویه وامهام ،ساکت بودن کمتر حرف زدن بیشتر گوش دادن فایلها
طولی نکشید خوابم راحت تر شد ،آرامتر شدم ،امیدوار تر شدم ،اعتیادم به قرصهای آرامش بخش از بین رفت ،دنیا برام رنگی تر شد
طبیعت باهام حرف میزد ،سپاسگزارتر شدم و مهربون تر
اما هنوز بدهکار بودم و میدونستم باید قوانینشو یاد بگیرم ،پس خودمو بستم به آموزشها و هر روز با تضادهای که بهش بر میخوردم درسهای زندگی بیشتر یاد میگرفتم
محمدی که به ظاهر یه آدم قوی بود اما کلی ترس و ضعف شخصیتی داشت ،و باید همشو برطرف میکرد بهترش میکردم
آرام آرام بهتر شدم ،امیدوار تر میشدم و هنوز هم این مسیر ادامه داره و الانم با پارسالم حتی قابل مقایسه نیستم
اون روزا اعتماد بنفسم خیلی پایین اومده بود بخاطر بدهی هام ولی نامید نشدم هر روز از خدا هدایت میخواستم
یادم میاد وقتی که خیلی درب داغون بودم و حسابی کلافه بودم و درک درستی هم از قوانین نداشتم و از خدا هدایت خواستم ،یک روز یکی از شاگردای من که بسیار آدم مشتاقی بود برای پیشرفت و از لحاظ شرایطی بسیار پایین تر از موقعای اوج من بود رو توی یکی از فایلهای دنیای مجازی دیدم که بسیار پیشرفت کرده بود و بعد از اون تصمیم گرفتم منم مثل گذشته خودم توی کار خودم پیشرفت کنم و با دیدن این دوستمون انگیزم هزار برابر شد
یادمه خودمو بستم به قانون تجسم و شروع کردم به تجسم شرایطی که میخوام و مدام به خودم یاداور میشدم که اگه برای شاگرد من اتفاق افتاده و اگه قانون تجسم درسته پس منم ازش استفاده میکنم
طولی نکشید همزمانی های اتفاق افتاد ،درها باز شد آدمهای جدید سر راه من قرار گرفتن منو به سمت شرایطی که میخواستم هدایت میکردن
البته که من چون داشتم رو آموزشها کار میکردم خیلی آگاهانه نشانه ها رو دنبال میکردم و میفهمیدم که این نشانه ای از طرف خداست
عبارتهای تاکیدی زیاد میگفتم ،فایلهای قرانی در موردش تدبیر میکردم ،سپاسگزارتر بودم بابت کوچکترین نشانه ای که میدیدم ،اعتماد بنفسم بیشتر شده بود بخاطر اقداماتی که بعد از هر ایده ای به ذهنم خطور میکرد و براش اقدام میکردم ،دنبال بهبود و آسان تر کردن کارها بود ،کامنتهای دوستان خیلی بهم کمک میکرد ،محصولات استاد و نگرشهاش که توی فایلها میگفت خیلی روم تاثیر داشت
توی شرایط تضاد خیلی سعی کرد از آموزشها و آیهای قرآن کمک بگیرم آروم تر بشم و احساسمو خوب نگه دارم و این بنظر خودم کلید بود برام و 99٪مواقع همه چی بنفع من تمام میشد
الان به لطف خدا شرایطم خیلی بهتر از قبل شده البته که هنوز تضاد هست ولی خیلی خیلی کمتر از اویل آشنایی با استاد و تغییرات درونیم
استاد عزیزم میدونم که مسیر زندگیم خیلی فرق کرده با گذشتم و اینم مدیون آگاهی های شما و آموزشهای شمام ..نمیدونم واقعا چطور میشه ازتون تشکر کرد کع ذره ای جبران بشه اما درک میکنم که هر بار ما بچها با نتایجمون باهاتون حرف میزنیم به واسطه کامنتها بزرگترین سپاسگزاری از شماست چون از اولم که حرکت کردین در این راه فقط نیت شما همین بود ..و چه نیت زیبایی بود
سک دنیا از شما استاد سپاسگزارم
استاد عزیز سلام برشما و بانو شایسته گرامی
وقتی دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن را زدم به این فایل هدایت شدم
وقتی توضیحات شما را شیندم متوجه شدم که من هدف مشخصی را برای خودم انتخاب نکردم و همین باعث شده که نتایج که خواستارس هستم را بدست نیاوردم البته ناگفته نماند که یکسری خواسته هارا هم بهش رسیدم
من اول سال 1402 شیوه حل مسایل را تهیه کردم و احساس می کردم که مسله های من در این دوره است با اشتیاق فراوان این دوره را شروع کردم و یکی دو جلسه اول را کامنت هم نوشتم در حالیکه جلسات را چند بار و شیندم اما آن ذوق و شوق همیشگی را نداشتم و به نحوی کنار زدم و از سایر فایل های رایگان استفاده می کردم
من سه جلسه که در مورد در آمدت را در عرض یک سال بشتر از سه برابر بسازید را گوش دادم و خواستم در آمدم را افزایش دهم و آن موقع من ماه چهار ملیون حقوق در بافت می کردم و در حالیکه ساعت های کاری ام بشتر بود و زمان آزاد کمتر داشتم اما این را نوشتم و خودم را متعهد ساختم و یکسری باور هارا هم برای خودم نوشتم و گهگاهی مرور هم می کردم و در مرور زمان و تغییر محل کارم به جای بهتری هدایت شدم که کارش بهتر و عالی تر است و انسانهای شریف و همکاران خوبی دارم و حقوقم بعد از چند ماه افزایش پیدا کرده و رو به بالا شد که فعلا به چهارده ملیون تومان رسیده است و این دو سه ماه است که این حقوق من ثابت شده است و این را هم یاد آوری کنم که قبلاً ساعت کاری ام بشتر بود و حالا به لطف خداوند ساعت کاری ام کمی کمتر شده و راحت تر هستم و جالب اینکه من هدفی را برای خودم در نظر می گیرم در اول شور و شوق دارم و بعد از مدتی این شور و هیجان را ندارم و حتی بعضی موقع می شود که فراموش می کنم
و ناگفته نماند که من در قدم چهارم دوازده قدم هستم و این راهم می دانم که من دقیق دوره هارا دنبال نمی کنم فعلا احساس می کردم که فقط همین که جلسات را گوش کنم کافی است و از کامنت نوشتن احساس خجالت داشتم و می گفتم که دانایی من کافی نیست و دیگران بهتر از من درک دارند و کامنت های من تاثیر گذاری ندارد و بعداً متوجه شدم که این کار من درست نیست باید مشارکت داشته باشم و کامنت هارا مطالعه کنم و حالا چند روز است که این را بعنوان هدف برای خودم نوشتم و خودم را موظف کردم که حد اقل هر روز یک کامنت در سایت بینوسم حتی اگر کوچک باشد و شکر خدا این مسیر را ادامه دادم و بعضی روز است که حتی دو تا کامنت می نویسم و ابن برایم هر روز شور و شوق بشتر می دهد و احساس می کنم که درکم نسبت به قبل بهتر شده است و از این کار خلی لذت می برم و تلاش می کنم وقتی در ایام روز زمانی آزاد پیدا می کنم یک فایل نگاه کنم و برداشت و تجربیات زندگیم را در اینجا به اشتراک بگذارم و این کار برایم خلی تاثیر گذار شده است و متوجه می شوم که من هم در گذشته ها یکسری کارهای مفید و موثری انجام داده ام که قابل ثبت کردن است و
یکسری کارهای که این اواخر انجام می دهم برایم جذاب تمام شده است
من وقتی بیکارم خودم را به مکان های ثروتمندان می رسانم خونه های لوکس و قشنگ را نگاه می کنم و سپاسگذاری می کنم و برای صاحبانش آرزوی سلامتی و خوشبختی می کنم وقتی ماشین های لوکس و قشنگ و گرانقیمت می بینم خلی احساس ذوق دارم و برای شأن دعای خیر می کنم وقتی آدمهای خوشتیب و خوشکل می بینم در دلم برای شأن آرزوی موفقیت و کامیابی دارم
مکان های پاکیزه و تمیز می بینم خلی خوشحال می شوم و سپاسگذاری می کنم و در گذشته ها دوست داشتم با افراد باشم و صحبت های جالب و نا جالب داشتیم اما حالا اکثر موقع بیرون می روم فقط خودم هستم و تمرکزم روی نکته های مثبت است و از این کار خلی لذت می برم
وقتی کسب و کار های خوبی را می بینم خلی خوشحال می شوم و صبر می کنم و نگاه می کنم و تحسین شون می کنم و خداوند را شکر می کنم
قبلاً دوست داشتم آدمها را راهنمایی کنم که آقا این استاد من است و به این چنین جایگاه از ثروت و نعمت رسیده است و شما هم باید این را دنبال کنید تا زندگی های تان تغییر کند و بعداً دیدم که این کار من لازم نیست چون کسیکه خواسته باشد خودش دنبال کرده و خودش را می رساند و حالا چنین توصیه ها را ندارم بلکه فقط تمرکزم روی خودم و رشد خودم است و یکسری عادت های خوبی که برای خودم ایجاد کرده ام خلی برایم لذت بخش است و خلی شاکرو سپاسگذارم خداوند هستم
حالا حظور خداوند را بشتر در زندگی ام حس می کنم و خلی صبور و باحوصله شده ام نسبت به گذشته
سلام به استاد گرامی و مریم جانم …
خداروشکر شکر میکنم که تو این مسیر هستم و باید تشکر کنم از مریم جان که دسته توانایی تشخیص اصل از فرع رو ایجاد کردن و چقدرررررر کارامد و تاثیر گذار هست چون یکی از مسائل مهم در زندگی مخصوصا برای خودم هست….
اول از همه بگم من یه شخصیتی دارم که دقیقا همون طور که گفتید همش فکر میکنم که اره حالا تو این مسیر برو ولی باز به حالت اولیت برمیگردی و همیشه هم میگم نه ولی چون تو ذهنم رخنه کرده هر دفع به یک شکل از مسیر میام بیرون حالا چه مسیر کار کردن رو خودم چه تغذیه و….
اما زمانی که فایل دلیل نتایج پایدار رو همین چند وقت پیش که تو گرداب خودم فرو رفته بودم و تو مسیر نبودم گوش دادم یه تلنگری بهم وارد شد و به خودم گفتم یعنی واقعا به خودت اجازه میدی که از یه شرایط خوب به شرایط پست تر بری ؟ یعنی از یه رابطه ی خوب یه حال خوب و…..خودت بندازی تو ضد همه ی اینا ؟
و تصمیم گرفتم که این ذهنیت رو که بالا اشاره کردم از ذهنم بندازم بیرون و بگم چرا نشه من اگه بخوام همه چیز امکان داره .. میشه که کل عمرم و صرف کار کردن رو خودم کنم ..میشه که کل عمرم و برای داشتن یه بدن خوب و حال جسمانی خوب صرف کنم و….
مثلا من شروع کردم تو دورانی از زندگیم به رژیم گرفتن اونم جوری که بهم فشار نیومد و تو یکی دو ماه اونجوری که میخواستم پیش رفت و راضی بودم اما چون میگفتم خب تو که احتمال داره دوباره به اولت برگردی پس الان از این نگذر یا این شکلاته خاصه و چیزایی که تو ذهنم بود و باعث شد خیلی راحت دوباره به اولم برگردم …و من متوجه شدم که لذتی که تو سطح انرژی خوب تو بدن هست یک درصد ش هم تو خوردن شکلات و اینا نیست ..البته برای من …چون واقعا دیدم که چقدر حالم بد میشد سطح انرژیم پایین بود چقدر احساس میکردم بدنم اجزاش درست کار نمیکنه و..
درسته تو همون لحظه لذت داره اما ضررش زیاد تر از لذت بود ….
خلاصه این یکی از تجربیات من …
اما عادت های درست مثل تمیز نگه داشتن دور و برم یا اینکه آدم تنبلی نباشم یا اینکه هر شب مسواک بزنم وخیلی چیز های دیگه هم که وقتی تصمیم گرفتم ادامش بدم نتایجش بود تو زندگیم و بعد نه تنها سخت و آزار دهنده نبود بلکه اگه اون کار و انجام نمیدادم اذیت بودم ..البته اینها کار های کوچیکی هست و هنوز بنده هدف بزرگی برای زندگیم انتخاب نکردم و دارم بالا پایین میکنم ولی بازم اگه از همین کارای کوچیک برای کارای بزرگ استفاده کنیم هم انگیزس هم یادمون نمیره که کجا بودیم چی شدیم ….
استاد ممنونم بابت فایل زیباتون …هر روز تحسینتون میکنم که چه اندامی چه روابطی چه حال خوب و چه ثروتی برای خودتون ساختین و خدا قوت میگم …
فضای فیلم برداری هم که عالیه مخصوصا وقتی نور خورشید که رو درختا نمایانه….
خداروشکر بابت همه چیز
خدانگهدارتونننننن….
باسلام و عرض ادب خدمت شما استاد عزیز امروز1402/5/28من دقیقا پارسال همین تاریخ برای شما یک کامنت گذاشته بودم و امروز هم میخواهم یک رد پا در سایت شما از خودم به جا بگذارم امروز نسبت به یک سال قبل درآمد من 5 برابر شده است مدت ترک سیگار به یک سال و نیم رسیده است از همدان به قم مهاجرت کردیم تقریبا بیش از 70درصد بدهی هایم را پرداخت کردم به لطف الله یک ایده درسر دارم که امیدوارم که بعداز عید بتوانم این ایده را عملی کنم از خداوند سپاسگزارم که من را با شما آشنا کرد من در این مدتی که با شما آشنا شدم واقعا تغیرات چشم گیری داشته ام از لحاظ ذهنی و درک قوانین الهی و واقعا من به چشم خودم هدایت خداوند را در مورد خودم دیدم امروز دریک مجتمع به نام کهکشان کار میکنم امیدوارم درسال آینده در جایی که میخوام باشم و برای شما کامنت بگذارم شمارا به خدا میسپارم و بسیار دوستون دارم
سلام استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان
در ابتدا خدا را شکر میکنم بابت وجود بسیار ارزشمند شما و این سایت الهی و آگاهی دهنده
چند روز قبل این فکر مرتب به ذهن من میرسید که اگر ثروت خوب و معنوی هست چرا سرنوشت قارون که یک ثروتمند بوده است در قرآن این چنین ذکر شده است؟
البته مطمئن بودم که بالاخره خداوند از طریقی جواب این سوال را به من میرساند
امروز که به صورت کامل هدایتی با این فایل همراه شدم در یکی از صحبتهای استاد متوجه جواب این سوال شدم و خدا را شکر میکنم که جریان هدایت الهی همیشه در زندگی ما جاری است
اونجا که استاد از نتایج ماندگار در زندگی صحبت کردند و علت اون نتایج را اولاً سپاسگزاری و به یاد آوردن شرایط زندگی خودشان در ابتدای مسیر عنوان کردند و گفتند من هر روز به یاد خودم میآورم که چه کسی بودم و از اون اتاق سیمانی بندرعباس که به این جایگاه که یک زمین 20 هکتاری و ثروت بسیار عظیم هست رسیدم و به خودم میگویم که تو که بودی کجا بودی و خداوند با هدایت خودش تو را به کجا رساند؟ این باعث میشود که احساس نکنم گردنم کلفت شده و به قول معروف تبر نمیزند و احساس غرور و طغیان به من دست بدهد و فراموش کنم که چه کسی من را به اینجا رساند و این باعث میشود که هم سپاسگزاری کنم و هم مسیرم را به یاد بیاورم و هم ادامه دهم و ادامه دهم و ادامه دهم تا نتایج همیشه پایدار بماند در زندگی من
این مسئله یک نکته را به من یادآوری کرد و در ذهن من روشن کرد که همیشه یادم بماند که چه کسی در طول زندگیم از ابتدای خلقتم دست من راگرفته و همواره مرا به سمت اهدافم و خواستههایم و زندگی عالی هدایت میکند
او همواره در کنار من است و او همواره هدایتگر من است و او همواره خودش را در خدمت من قرار داده است
من واقعاً سپاسگزار وجود این تنها وجود بیکرانه هستی هستم و از خودش میخواهم که مرا همیشه سپاسگزار و سپاسگزار و سپاسگزارتر کند
اینجا بود که متوجه شدم تفاوت طرز فکر و نگاه قارونها و فرعونها و امثال این انسانها با سلیمانها و یوسفها و محمدها و عباس منشها در چیست
مسئله این است که همه اینها ثروتمند بودند اما دلایل پایداری نتایج دسته دوم در زندگی آنها پایبندی به این اصل و این اساس جهان هستی بوده که فراموش نکردند که کجا بودند و چه کسی آنها را به اینجا رساند و نکته مهم اصل سپاسگزاریست اصلی است که انسان را به وسعت قلب میرساند جوری که بر نیروی ضعیف خودش تکیه نمیکند و نیروی بینهایت کائنات را تکیه گاه همیشگی خودش قرار میدهد
خدای خوبم اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین
افرادی مثل قارون ها فراموش کردند که چه قدرتی آنها را هدایت کرد به مسیر ثروت و گفتند این ثروت را خودم ایجاد کردم به واسطه علم ثروت که می دانم
اما فراموش کرد که علم این ثروت را چه کسی در درون تو و در قلب تو قرار داد و تکیه گاه خودشان را عقل انسانی و ضعیف خود دیدند و نابود شدند
سلام و وقت بخیر به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
سلام به دوستان
من هم تجربه ای داشتم که به خاطر فراموش کردن مسیرری که طی کردم تا به خواسته ام رسیدم ،و مغرور شدم و سرکش شدم و دوباره برگشتم به حالت قبل ،بسیار صحبت های استاد برام ملموسه ،
والان دقیقا تو ی شرایط هستم که مدت هاست بخا طر دوره های عزت نفس و کشف قوانین زندگی،هر بار به خودم یادآوری میکنم که ،منی که قبلا تونستم اون موفقیت ها رو کسب کنم ،الانم به یاری خداون خواهم توانست ،،،
مسیر صعودی رو دارم طی میکنم و لذتش رو میبرم ،خدایا شکرت
دوستتون دارم
یا حق
سلام بر همه عزیزان
یه تعطیلات عالی و بینظیر داشتم و کلی تفریح و سفر کردم شیش روزی رو و هربار هم تجربه ها بینظیرتر حس و شادی انرژی مثبت و دیدن زیبایی ها بیشتر میشه خدایا شکرت
هنوز فایل تموم نشده اما همون اول استپ کردم بیام بگم که استاد اولا که تبریک هزاران باره مجدد بهتون میگم بابت این استایل عالی که ساختید و در ادامه صحبتهاتون که گفتین تغییر کردین من که قانون سلامتی خریداری نکردم اما کارکردن رو خودم کلی تغییرات در بمن وجود اورده حتی ظاهری یعنی شاید این فیس الانم با وجود گذشت زمان که میگن چهره فرسوده تر میشه هرچی پا به سن بزاری فکر کنم برای من برعکسه من الان که تو سن سی و دو سه سالم از سن 22.23 سالگی هم جوونترم هم شاداب تر و هم پر انرزی تر و از نظر خودم قشنگتر حتی چرا چون روز ب روز دوس داشتن خودم بیشتر میشه و همش احساس میکنم روی چهرمم تاثیر گذاشته عجیبا غریبا حتی الان که اصلا ارایشی نمیکنم تو این سفر که رفتیم واقعا به جرات میگم دو بارم شاید نشد که فقط و فقط یه رژ لب زدم یعنی حال میکردم تایمی که میخواستیم بریم بیرون و قبلا نیم ساعت وقت برای اماده شدن میزاشتم الان همون وقت و میزارم برای تفریح و استراحت بیشتر و انرژی ذخیره میشه همشم بلطف اموزه های شماست این تغییرات در من بوجود اورده قطعا تغییرات مشخص تر و واضح ترش با خرید دوره قانون سلامتی هویدا میشه
طلایی ترین نکته
« وقتی انسان هدفش مشخص میشه و از یه مسیری به هدفش میرسه باید اونو فراموش نکنه تا بفهمه از چه مسیری به خواسته ش رسیده تا بعدا تکراش کنه»
کل فایل به همین موضوع تاکید داره
مرسی استاد عزیزم برم چندبار گوش بدمش ️
سلام بانوی زیبا
سلام وصد سلام
سپاسگذارم هستین بودنت دلگرمی آورده تشکر وسپاسگذارم
ممنون بانوی قشنگ وزیبا
وقتی انسان هدفش مشخص میشه و از یه مسیری به هدفش میرسه باید اونو فراموش نکنه تا بفهمه از چه مسیری به خواسته ش رسیده تا بعدا تکراش کنه»
کل فایل به همین موضوع تاکید داره
سپاسگذارم
لام و درود فراوااان
ذهن همش میخواد منو گول بزنه که تو هیچی نیستی ، تو هنوز هیچ موفقیتی کسب نکردی ، خب که چی مثلا اندام ورزشکاری و زیبایی داری ، واسه اینکه تلاش خاصی نکردی ،
خوب که چی حالا کمی روابطتت با خانوادت خوب شده تو موفقیتی کسب کردی .
که چی مثلا تو تمرین کدنویسی خواستت این بوده که دوستت بهت زنگ بزنه و زنگ زده ، خواسته های بزرگترتو که هنوز خلق نکردی ، داری فقط وقت تلف میکنی ، این بچه بازیاا چیه …
کاره ذهن اینه که موفقیت هارو نمیبینه ، میخواد تورو نا امیدت کنه ، از اونجایی که ذهن عادت میکنه به نتایج جدید تو فکر میکنی که هیچ تغییری نکردی .
من از لحاظ عزت نفس فوق العاده عالی شدم .
نشون به اون نشون که دیگه برام مهم نیست اگه کسی طردم کنه یا به کلی با من قطع رابطه کنه ، بهم آسیب نمیزنه .
نشون به اون نشون که قبلا من حتی اعتماد به نفس اینو نداشتم که کامنت بزارم تو سایت استاد اما الان نتها کامنت میزارم بلکه از جزئیات زندگیم میگم که ممکنه هزاران هزار نفر بخونن .
نشون به اون نشون که فکر کردن به اینکه بخوام تمرین آگهی بازرگانیو انجام بدم از بالا تا پایین بدنم سررر میشد الان خیلی راحت به اولین جمعی که رسیدم ، فرقی نمیکنه خانم باشه یا آقا ، نشسته باشه یا در حال حرکت ، سوار ماشین باشه یا سوار موتور ، مغازه دار باشه یا مشتری ، پیر باشه یا جوون ، کوچیک باشه یا بزرگ من این تمرین رو انجام میدم
نشون به اون نشون که وقتی کسی منو مسخره میکرد و منو دست مینداخت سکوت میکردم و از درون خودمو میخوردم ولی الان چنان میزنم تو پرش با حرفم و جوابشو با آرامش میدم که برق از سه فازش میپره .
نشون به اون نشون که من چند ساله دستم تو جیب خودمه و حتی بابت یه بستی هم از بابام پول نگرفتم .
نشون به اون نشون که گاهی تا دیر وقت با رفیقام میرم بیرون و من نظر میدم و من تصمیم گیرنده هستم در صورتی که هرگز همچین چیزی رو حتی نمیتونستم بهش فکر کنم .
نشون به اون نشون که گاهی وقت ها تنهایی با خودم میرم کافه یا میرم تفریح وکلی بهم خوش میگذره در صورتی که من همیشه از تنهایی خودم فراری بودم .
نشون به اون نشون که دو کلام حرف ساده میخواستم با دختری بزنم قلبم از حلقمذمیخواست بزنه بیرون الان تازه شوخی هم باهاشون میکنم .
نشون به اون نشون که من فقط با چند نفر انگشت شمار دوست بودم ولی الان هر جا که میرم به راحتی دوست پیدا میکنم ، تو هر اکیپی که بخوام وارد میشم .
اینه تغییراتم
حقا که استادی برازندته استاد ، دستتو میبوسم .
خدایاشکرت
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به دوستای گلم و استاد و مریم جان عزیزم️
خدارو سپاس میگم بابت این فایل بینظیر ک هدایت شدم بهش و باعث شد نگاهی به خودم و زندگیم بندازم ک کجا بودم و الان کجام.
همونطور ک استاد گفتن ما خیلی زود یادمون میره کی بودیم و الان کی هستیم کجا بودیم و الان کجاییم اینم فقط به خاطر اینه ک وقتی به یک نتیجه خوب میرسیم فک میکنیم این دیگه تهشه و دیگه نیاز نیست تلاش خاصی بکنیم و این مورد برای من صدق میکنه.
من حدود بهمن سال 1401 با سایت آشنا شدم البته از قبل با استاد و چندتا فایل آشنایی داشتم توسط داییم ولی جدی نبود خلاصه…
وقتی اون موقع من سعی کردم خودمو پیدا کنم و واقعا تغییر کنم و دیگه خسته شده بودم از زندگیم فعلیم و به قول استاد زیاد از زندگی چکو لگد خورده بودم به خودم اومدم
از فایل های رایگان شرو کردم از قبل توی تلگرام یک سری فایل دانلود کردم گوش دادم توسط کانال های مختلف بعد نتایج کوچولو اومد و بعد من اومدم سایت و دیدم ولی اینجا بینهایت فایل رایگانه و چقدر جامع تر و کامل تر و استارت زدم از هر فایلی ک در دسته بندی بود
از یک آدمی ک 3سال پشت کنکور بود و حتی خانواده بهش یک هزاری برای خرج کردن نمیدادن
طی 6 ما من به نتایجی رسیدم ک توی خابم نمیدیدم
دانشگاه قبول شدم یک رشته عالی (مترجمی زبان انگلیسی) تو یک شهر عالی ک فرسنگ ها با شهر خودم فاصله داره در یکی از بهترین و آروم ترین محله ها زندگی میکنم ، درآمد خانوادم چند برابر شده
و خلاصه مسافرت های عالی رفتم جقدر برای من همه چی رویایی و بینظیر بود با آدمای عالی شرایط عالی آشنا شدم،
ولی بعد یه مدت دیدم مدارم اومده پایین دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه، دیگه این زندگیو شرایطو نمیخواستم دلم میخاست به جاهای بهتر برسم و دیگه تمرین ها و شکر گزاری ها انجام نمیشد و شرایط هر روز بدتر بدتر میشد
تا این ک من نشستم فکر کردم چرا اینجام چرا باید این شرایط تحمل کنم و دیدم بله خود کرده را تدبیر نیست خودم با دستای خودم این شرایط ایجاد کردم و (یکی از دلایلی ک باعث شد من دیگه تمرین هارو انجام ندم صبر نداشتن در برابر رسیدن ب خواسته ها بود، احساس طمع، حسادت نسبت به آدمای موفق دورم، و این شرایط برای من بدتر بدتر شد روابطم با دوستام خراب شد از لحاظ درسی و مالی صفر شدم) وقتی نشستم به نوشتن و شروع دوباره باورتون نمیشه ظرف چند رو زمن به پولی. رسیدم ک تونستم تا قدم 3 از دوره 12 قدم رو تهیه کنم، ولی بعد از تهیه دوره وقتی به جلسات قدم اول گوش دادم جلسه 3 رسیدم به این ک چ باور های باید راجب شغل خودمون داشته باشیم و اونجا بود ک من چون شغلی نداشتم دیگه قدمو ادامه ندادم و این خاطر احساس عدم لیاقت نسبت به درآمد خودم بود و ترسیدن از قدم برداشتن برای بهتر شدن و دوباره از مسیر خارج شدم، ️
حالا اینو بگم هر وقت ک من نشستم خواسته هامو تصویر سازی کردم ظرف مدت کوتاهی بهش رسیدم و انجام شد ولی مواردی مثل: عدم احساس لیاقت نسبت به ارزش و توانایی های خودم
متعهد نبودن به مسیر و تمرین ها
باور نداشتن به خودم ک میتونم این کارو انجام بدم
با آدمای نشستو برخاست کردن ک واقعا هدفی نداشتن و تو یمدار خواسته هام نبودن
تنبلی در انجام تمرین هاک اینم به خاطر ذوق شوق کافی نداشتن بود یا شایدم مهم نبودن خواسته هام بود
کنترل نکردن کانون توجه، ینی چیت دی بودن، همون حرفی ک مریم جان در یک فایل گفتن رفتار های نامناسب، رفتار شبیه خودش جذب میکنه و این عین رفتار های من بود
خلاصه این بود نتایج من از خارج شدن از مسیر و خیلی چیز های دیگه ک خیلی زیاد تر میشه اگر بنویسم
امیدوارم مفید بوده باشه
من این کامنت رو اول برای خودم گذاشتم ک یادم بیاد خارج شدن از مسیر چ مصیبتی برام اورد
مرسی ک تا آخرین نوشته با من همراه بودین ️
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش
بارها تجربه این دوتا سوال را داشته ام واز خدا میخواهم کلامم را هدایت کند وپیامی باشد برای خودم ودوستان
مثال واضحش میتواند همین تعهد به فعالیت در سایت از کامنت خواندن وفایل گوش دادن وکنترل ورودی باشد وهربار که من با تعهد پیش رفته ام حس وحال بهتری داشته ام وچرخ زندگیم روانتر شده وهر موقع تعهد م کمرنگ شده حس حال بد روابط بد وراوبطم با خداوند کمرنگ شده و ارامش رفته وبه جاش نگرانی وترس بر زندگی م حاکم شده وچون این موضوع را میشناسم دوباره برگشتم و مسیر قبلی که حالم رابهتر کرده بود رو تکرار کردم
یا در مورد مسائل مالی وضعیت الانم چقدر بهتر شده قرض هایم کمتر حالم بهتر وخرج کردنم با عشق تر شده وایمان به اینکه اگر من عملکرد ودیدگاه مالی بهتری بسازم پول بیشتری در زندگی م میماند ونیز پول وارد میشود وباور فراوانی م بهتر شده وفهمیده م وقتی ارام وشکرگزار هستم در مسیر رشد میمانم