چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیم - صفحه 21
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/08/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-08-16 06:55:292022-08-31 09:32:18چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم سید حسین عباس منش و سرکار خانم شایسته مهربان
انسان فراموشکار است و این فراموشکاری کار شیطانِ
یکی از ابزارهای قوی شیطان اینکه اینقدر با هیاهو و مشغله های بیخودی ذهنمون رو درگیر می کنه که بیراه رو بجای راه اصلی پیش میبریم
چقدر راحت فراموش می کنیم در چه جایگاه بدی بودیم و با کار کردن روی خودمون به چه شرایط خیلی بهتری رسیدیم
و باز شیطان ولمون نمی کنه میگه نه تو مستاجر طبقه چهارم بدون آسانسور بودی آلان همون ساختمونی فقط اومدی طبقه دوم چرا اینقدر دلت خوشِ تو حتی یه خونه 50 متری هم نداری
ولی موضوع اینِ من از کجا به کجا رسیدم و با ایمان و تعهد ادامه بدم
درست مثل یه بازیِ
وَمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿عنکبوت64﴾
و این زندگانى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست، و اگر میدانستند بی گمان سراى آخرت کانون زندگى است (64)
هدفی که قبلا من انتخاب کرده بودم ” سلامتی با قانون سلامتی بود ” که طبق گفته های استاد توضیح میدم
1. هدف و خواسته مشخصِ چی بود؟ رسیدن به سلامتی و اندام منتاسب و بالا رفتن انرژی در طول روز
2. به چه نتیجه ای رسیدی ؟ در طی مدت 3 ماه به این هدف دست پیدا کردم . اندام مناسب و سلامتی در همه ابعاد و انرژی فوق العاده در تمام طول روز
3. آیا نتیجه همچنان به قوت خودش باقیست ؟ خیر
چرا ؟ فراموش کردم مسیر درست رو ، مغرور شدم گفتم همین طور باقی میمونم
4 . چی شد که گمراه شدی؟ بی توجهی ، فراموشی تعهد ، سبک دونستن ارزش اهرم رنج و لذت
5. تعهد و ایمان برای رسیدن به هدف با انرژی دوره قانون سلامت بالا بود در درونم ولی وقتی دوره تموم شد روز به روز اُفت کرد تو درونم و نتیجه هم برگشت به قبل
چرا؟ چون قائم به غیر هستم بجای قائم به ذات بودن
6. تمرکز بجای راه درست رفت به هرچیزی بجز اصل
من هدفم رو داشتن ماشین بنز انتخاب کردم ولی آلان پراید دست دوم خریدم
شیطان : دلت خوش بابا بدبخت هی خودت رو با این اراجیف بزار سرکار یک میلیون سال نوری هم بگذره با این شرایط فقط هنر کنی بتونی همین پراید رو حفظ کنی ، بنز پیش کشت
و این یعنی ناسپاسی مخفی
خدا : همین پراید هم تا چند روز پیش نداشتی غیر از اینِ ما ابر و باد مه و خورشید رو دست به دست هم دادیم تا پراید دار بشی شیطان چی بت داد ؟ یه دوچرخه هم بت داده؟
ای داد بیداد! ای داد بیداد!
چرا من به حرف خدا گوش نمیدم چرا؟
یادم یکبار خدا از زبان و آگاهی های استاد عباس منش برام جا انداخت که همه کارها رو ذهن ما انجام میده و تنها راه رام کردن ذهن کار کردن روی آگاهی های درستِ و ادامه دادن و تکرار آگاهی های درست
یادت باشه هیچ وقت به خودت نگو این یه ذره چیه من که به اون اصل کاری نرسیدم
یادت باشه هرروز و همیشه بخودت یادآوری کن کجا بودم الان به کجا رسیدم
روی تعهدت بمون برای رسیدن به هدفت
همه چیز فرکانس و ارتعاش ِ و برای اینکه فرکانس انرژایز بمونه باید تکرار منبع انرژی ش باشه
پس قانون تکرار رو درک کن
یادت بمونه : نتایج پایدار = تکرار مسیردرست
و مسیر درست با یادآوری روال قبلی ایجاد میشه
و قانون جذب و کائنات هم میاد کمکمت و در مسیر حمایتت می کنه
یادت باشِ ناسپاسی نکن اگه هدفت رو دنبال نمی کنی لااقل ناسپاسی هم نکن بگو خدایا شکرت من دوچرخه ام نداشتم الان پراید دارم خدایا شکرت
چون مهمه تکرار می کنم قانون پایداری = ادامه روند درستِ
با خودت عهد کن نخور زمین و بلند شو باهوش باش و مسیر درست رو تکرار کن
زندگی خیلی ها مثل یویو میمونه تو از احاد جامعه پیروی نکن مسیر درست رو برو مسیر درست همین سایتِ
یادت باش ِ استقلال مکانی و استقلال زمانی پایه و اساس ش استقلال مالیست
اوضاع یکم بهتر شد بگو خدایا شکرت
رابطه ات با همسرت یکم بهتر شد بگو خدایا شکرت
اگه درآمدت یه خورده تغییر کرده بگو خدایا شکرت اگه 10 میلیون ماهانه ام شده 11 میلیون بازم بگو خدایا شکرت همون خدا که 10 رو کرد 11 بازم میتونه 11 رو کنه 15 قانون تکامل و تصاعد رو فراموش نکن
یادت باشه ما هیچ وقت در تاریج بشیریت چیز یهویی نداریم زندگی واقعی فیلم هندی نیست ولی قانون داره قانون تکامل و قانون تصاعد
و ایمان عزیزم ! این تهعد هم بخودت بده کامنت خوندن و کامنت نوشتن هم مثل گوش دادن فایل های استاد تو برنامه هرروزه ات باشه
خدایا بخاطر هدایتت ، این سایت ، وجود نازنین استاد و بودن بانو شایسته و خانواده گرم وصمیمی عباس بی نهایت ازت سپاسگزارم.
بنمای رهی که رهنماینده تویی
بگشای دری که در گشاینده تویی
من دست به هیچ دستگیری ندهم کیشان همه فانی اند و پاینده تویی
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای نه کسانیکه بر انها غضب کرده ای و نه گمراهان
سلام استاد. خداقوت
واقعا تا سال95 و قبل از آشنا شدن با قوانین واقعا و واقعا زندگی سخت و یویو وار داشتم. زندگی که از هرلحاظ تو سختی و تنهایی و بیپولی میگذشت. و از وقتی که شروع به خواندن کتابها کردم. از وقتی تو دورههای آموزشی استاد پاکذات شرکت کردم و زمانی که ایشان شمارو معرفی کردن بهم و اومدم ازتون یاد گرفتم که سپاسگزاری واقعی چه نعمت بزرگی هست و حضور خدارو دیدم تو همه جای زندگی و قوانین که در طی این چندسال کمکم باهاشون آشنا شدم و همونطور که همیشه خودتون اعلام کردین از قوانین استفاده کردم و نتیجه بدست آوردم و باز به این قوانین عمل کردم و نتایج بزرگتر و بزرگتر شد واقعا روی دیگهای از زندگی دیدم، آدمها عوض شدن، صحبتهای آدمها بهترشد. خودم به لطف خدا اگاهتر شدم
و همونطور که تو فایل فرمودین تا آخر عمر از این قوانین استفاده میکنم و از نتایجی که بهم میده و اینکه باعث میشه خودم خوب زندگی کنم و باعث بشم دنیا هم جای زیباتری برای زندگی باشه.
خداخیرتون بده که راهنمای ما هستین تو این مسیر زیبای الهی
سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان من یک ماهقبل تصمیم ګرفتم که هفت کتاب انګلیسی را حفظ کنم و یک کتاب که مکمل لغات این هفت دیش بود ره خریدم و شروع کردم حفظ کردن و پلانم ای بو که هر هفته یک کتاب را حفظ کنم و همیقسم کتاب اول ام ره در سه یا چهار روز ختم کردم و هفته بعدی کتاب دیګه ره هم شروع که در او حالا هم هشت صفحه مانده و ختم اش نکردم و مه ای مدت حفظ کردن کتابها تایمی برې شنیدن فایلهای شما نداشتم و ای مدت ارامش درونی مه بیسیار خراب شد و افکار منفی ام هم زیات شد مه حالا نمیفامم که ایا به فایلهای شما ګوش بتم یا به هدف یا ګول که به خودم انتخاب کردیم برسم چون مه بخاطر ایکه بتانم ارامش درونی مه داشته باشم روزانه هشت یا نه یا هم ده ساعت فایلهای رایګان شما ره ګوش میتم و بقیه اش کمی کار خانه و تفریح و خاب میکنم پس مه چی کار باید بکنم
حالا هم روزانه لغات او کتاب ره حفظ میکنم ولی روزی پنج یا ده لفت بیشتر نمیشه و ای اعتماد به نفس مه کمتر و همچنان احساس پشیمانی که مدت زما نی که به هدفم تعین کرده بودم ګذشت ره برم میته
سلام استاد عزیز
سلام خانم شایسته؛ شایسته ترین
.
من هم رد پای خودم و ثبت میکنم تا بلکه کمتر فراموش کنم مسیری که به واسطه هدایت خداوند پیموده ام…..
مهاجرت کردم و معجزات خداوند و دیدم
مهاجرت کردم و هدایت های خداوند و دیدم
همین دیشب و که نگاه میکنم میبینم چقدر
زندگی من ساده تر و آسان تر شده
دیشب برای هشت نفر از عزیزانم عیدی خریدم
بدون کوچکترین نگرانی بابت هزینه اش
چقدر هم احساس لیاقت کردم
دو تا از کامپیوتر ها مو ارتقا دادم و این تصمیم
بخاطر پیروی از قانون بهبود گرایی بود و زور کمالگرایی و کم کردم و به خودم آفرین گفتم
هزینه ش هم به راحتی پرداخت کردم
لباس جدید غواصی خریدم چون باید برای خودم
ارزش قاائل باشم لباس قبلی فرسوده شده بود و
گرم نگه ام نمیداشت که اگه قدیم بود هرگز این کار و نمیکردم!!! ورودی جدیدی وارد حسابم شد که
بسیار برای من طبیعی و عادی بود و باور دارم
که در این مسیر فقط فراوانی و نعمت وجود داره
اینهایی که گفتم فقط فقط از تجربه دیشب ام هست
و این در حالی است که من در سال های اول مهاجرت
یادم میاد که مجبور شدم برای اینکه پولی برای خانه داشته باشم طلاهای همسرمو بفروشم!!! چون پنج ماه بود که حقوق دریافت نکرده بودم!!!
الان من شرایطی دارم
که اصلا توجه ای به حقوق دریافتی ام ندارم
پرداختی های من بسیار بیشتر از دریافتی های من
به محل کارم است!!!
چون یاد گرفتم خودم ثروت ایجاد کنم
چون خداوند به مسیر درست هدایتم کرد
و با این فایل بینظیر
استاد یادآوری کرد به من
که اگه در این مسیر بهبودی باقی بمانم
اوضاع بهتر از این هم خواهد شد
جهان چاره ای نداره که مدار من رو بالاتر ببره
چون این قانون بدون تغییر خداوند هست
چون این باعث رشد جهان هستی میشه
چون هدف جهان همین هست ومن خودم رو
به این جریان سپرده ام
ما غواص ها گاهی در مکان هایی غواصی میکنیم
که آنجا جریانهای زیر آبی فصلی برقرار هست
و تو بهترین کاری که میتونی بکنی این هست
که خودت و بسپاری به جریان اون بدون اینکه
لازم باشه تو انرژی زیادی برای حرکت بزاری
تو رو میبره به سمت زیبایی ها
تو فقط ببین و لذت ببر
سلام دوست عزیزم منم دقیقا مثه شمام و مسیر انجمن هم همین میگه. من خودم 9 ساله به لطف خداوند پاکم و کلن توی ایران برنامه 12 قدم بد جا افتاده و همه دنبال حاشیه هستن و اصل را رها کردند حالا دلیلش عدم آگاهی هست یا هر چیزی دیگه که به صورت طوطی وار همه الگو برداری غلط دارند که نمیدونم هر روز احساست بگو یا ایکه من بیمارم و اصلا با کلمه بیمارم ضمیر نا خودآگاه همه داغونه در صورتی که اصل 12 قدم بیداری روحانی هست که شما تو NA متوجه نمیشی از اصل برنامه دوازده قدمی منم مثه شما بودم و درد میکشیدم.
پیشنهادم اینه که بری کتاب بزرگ الکلی های گمنام بخونی بعد میبینی که هیچ کجاش با صحبتهای استاد در تضاد نیس.
و تجربه من اینه که جلسه نمیرم احساس بگم یا مشارکت کنم آروم بشم من میرم فقط خدمت کنم به همدردام
و مدیونم به انجمن و از این سایت استفاده میکنم به عنوان منبع و به بقیه کمک میکنم
پس دلیل رفتن به انجمن خدمت کردنه که انرزی فوقالعاده ساتع میکنه
در پناه خداوند باشی
سلام استاد
خداقوت
من الان که برای دفعه چندم این فایل. رو گوش دادم
نگاه میکنم میبینم
مسیری که منو تا اینجا رسونده انجمن معتادان گمنام بوده
من به لطف خدا و به واسطه پاک شدن و راهنما گرفتن و کار کرد قدم اومدم تو مسیر تغییر باورهام
و کلی بگم اینجور اومدم توی مسیر مثبت و بعد از 6سال با سایت شما آشنا شدم
الان من دوگانگی برام پیش اومد
شما میگی مسیری که بهت کمک کرده موفق بشی رو ادامه بده
من با گوش دادن به صحبت های شما و خرید محصولات به این نتیجه رسیدم که
باید ورودی هام رو باید کنترل کنم
از قدرت کلام مثبت استفاده کنم
و…..در کل توی شرایطی باشم که حال و احساس بهتری به من مده
تا 6سال پاکی با انجمن و کار کرد قدم
و از همه مهم تر
بیان احساس روزانه یا بیان احساسات بد (مشارکت کردن احساسبد برای رهایی از احساس بد)که یکی از راهکارهای انجمن هست در جمع جلسه
یا درد دل به قول شما که میگید برای کسی درد دل هم نکن
یاخدا به پیامبرش گفته از غم هات هم برای من چیزی نگو که شما در فایلهاتون تکرار کردید
حالا به نظر شما من 6سال از اون مسیر کمک گرفتم هم از لحاظ مادی و معنوی پیشرفت و موفقیت و شرایطم با قبلم قابل مقایسه نیست خداروشکر شرایطم با قبل خیلی عالی شده
ولی میبینم در انجمن شرایط و کارهایی که باید انجام بدم برای ادامه توی اون مسیر
با قانون هم خانی نداره
نمونش همون بیان احساسات بد در طول روز یا باتلفن به راهنما یا مشارکت در جلسه
ولی 6سال زندگی من فوقالعاده شده
من با خرید محصولات و گوش دادن به صحبت های شما به نتیجه رسیدم فرکانس اومده بالاتر و دیگه انجمن نرفتم و حدود یکساله دارم با شما کار میکنم
شبی با گوش کردن و شنیدن دوباره تکرار مسیرهای قبلی به خودم گفتم نکنه باید انجمن هم تو برنامم باشه ولی میبینم که باهم مغایرت داره
بیان احساسات بد
با
توجه به نکات مثبت و بی توجهی به نکات منفی
اگر امکانش هست این سوال منو جواب بدید لطفا
سپاسگزارم
سلام و وقت به بخیربه دوست عزیز و گرانقدر حسین آقای زارع عزیز؛من هم چند سالی و با جلسات انجمن پیش میرفتم ومیرم مسیر کاملا درستیه دلیل اینکه تو شروع جلسات و مشارکت کردن ها دوستان از گدشته شون و تجربیات شون میگن وگذشته شون و مرور میکنن و اتفاقات و سخت یهای دوران مصرف رومیگن و بعد میان ازحال حاضرشون واتفاقات زیبا و خوشایندشون میگن و رشد و پیشرفت هاشون و میگن
اتفاقا کاملا کارشناسی شده و برحسب آموزه های استاده یعنی اهرم رنج ولذت((اهرم رنج و لذت هم میگه که بیا سختی ها و مشقت هایی که از مصرف مواد متوجه ات میشه رو بنویس و هرروز مرورشون کن تا اون رنجه دورت کنه از مصرف دوباره مواد واز طرف دیگه هم لذت ها و رشد وپیشرفت هایی که از انجام ندادن اون مسیر که مصرف مواد باشه رو بنویس ومرورکن تا لذت ها هم بکشنت سمت خودشون که اون مسیر سلامتی وعدم مصرف رو ادامه بدی))..
یه نکته دیگه هم بگم تو جلسات یه شعار معروفی هست به نام فقط برای امروز((به نظر من این جمله کلی حرف داره داخلش؛فقط برای امروز نشون دهنده زندگی کردن در زمان حال؛نشون دهنده بهبود گرایی نه کمال گرایی))
درهرحال من تو آموزه های استادو 12 قدم دوستان انجمنی مشکلی نمیبینم…
سلام به دوست عزیزم
من خیلی اتفاقی به این فایل هدایت شدم و کامنت شمارو هم که اولین کامنت بود یهو خوندم و حس کردم باید اینجا پیام بذارم
خیلی خیلی خوشحالم که تو این مسیرم،خیلی سپاسگزار خداهستم،احساس میکنم تازه معنای زندگی رو دارم درک میکنم،من دوره 12 قدم رو شرکت کردم هنوز قدم اول هستم و اونقدری که باید از نظر خودم متعهد نبودم اما نتایجم از همون فایلهای رایگان و همین قدم اول واقعا فوق العادست.
دوست عزیزم
من هم شرایط مشابهتون رو داشتم،من سالها روانکاوی رفتم
بنظرم انجمنها و روانکاوی و خیلی روشهای دیگه شیوه هاشون شاید فرق کنه اما اهدافشون تاحدودی بهم شبیه،منم روانکاوی که میرفتم همش احساسات منفی رو بیان میکردم تا بقول شما رها بشم،اما همون بمن فوق العاده کمک کرد نمونه بارزش اون رهایی بود که در ادامه ش هدایت شدم به مسیر زیبای استاد عباسمنش.
منم به این تناقض رسیدم یکی دوسال پیش و این مسیری که اینجا داریم رو انتخاب کردم و به روانکاوم هم گفتم و خداحافظی کردم. پیش خودم میگفتم شاید من به سطحی از عمق وجودم رسیدم که تو روانکاوی دارم استاپ میزنم و نمیخوام ادامه ش بدم و اینا بهونه ست،اما یه حسی هم داشتم که چرا من از 50 دقیقه روانکاویم نهایتش 5 دقیقه ش بیان احساس خوبه و 45 دقیقه ش غر زدن و بازگویی احساسات منفی! و به قول روانکاوم دیگه خودم تقریبا طوری شده بودم که میتونستم خودم خودمو تحلیل کنم. نتیجه ش این شد که فهمیدم این منم که به احساسات منفیم اجازه بروز میدم و تا یجاهایی جواب میده که بتونی بشناسی خودتو اما دیگه بعدش نتیجه همین روانکاویم این مسیر جدیدی هست که برام باز شده و حالا میتونم به جنبه های مثبتم برسم و اونها رو رشد بدم.شاید با همون روانکاوی تونستم بزرگترین گره هامو باز کنم تا اجازه رشد افکار مثبت رو بدم به ذهنم،اون علف هرزهای بزرگ رو یکم هرس کردم و جا باز شد تا خدا و مسیر درست بیاد تو زندگیم.اگر چه هنوز هم کلی از اون باورها و فکرها و احساسات منفی هست،خیلی زیاد هست اما اونقدری جا باز شد تا از اون تو درتوی این علفهای هرز نور خدا بتابه و راهم رو پیدا کنم.
نتونستم اونچیزی که تو قلبم بود رو بنویسم و نوشته هام پراکنده شد.اما نوشتم چون حستونو درک کردم و خودمم در این وضع بودم.
خدارو شکر اونقدری حالمون خوب شده که اومدیم تو این مسیر،من یهو کندم از روانکاوی شما هم از انجمن اومدی بیرون، اگر دیدید حستون در کل خوب و مثبت بوده تو این ایام بنظرم خدا هدیه اون تعهدتون در انجمن رو بهتون داده و هدیه های بیشتری در انتظارتون هست اگر دیدید نه یکم دچار سردرگمی شدید همون مسیرم برید تا بتونید ثابت قدم تر بشید و خودتونو کنترل کنید. قطعا نتیجه های این مسیر هم دیدید و میبینید.شاید مثل من این مسیر ادامه همون مسیرتونه و سرسبزتر و قشنگترو پر نورتر و پر برکتتر شده
قانون و مسیر زندگی اینجاست اما هرکدوم از ما به روش خودمون میتونیم تو این مسیر باشیم و خدا هدایتگرمونه فقط کافیه نگرانش نشیم و به دودلیهامون و باید نبایدهایی که ذهنمون میگه گوش ندیم (که نکنه این درسته این درست نیست.نکنه باید فلان کارو بکنم یا نکنم. ) قرار نیست هممون از یک مسیر مشابه بریم، فقط اصولمون یکیه و نور هدایت الهی با هر قدممون روشنترش میکنه
انشالله در پناه خدا به هر اونچیزی که آرزوتونه برسید و مسیر الهی هر روز براتون روشنتر و روشنتر بشه
سلام حسین جان منم 12 سال عضو انجمن معتادان گمنام بودم والان 3 سال هست که به جلسات نمیرم ولی خواستم تجربه ام رو با هات در میون بزارم قدردانی از جلسات وانجمن معتادان گمنام وقدمها صرفا به شرکت در جلسات منتهی نمیشه ما باید در عمل ودر طول روز بتوانیم اموزه های انجمن واموزه های استاد را در زندگیمان استفاده کنیم وبه تجریه من ننایج را که مقایسه کنیم خودمان بهتر میتوانیم تشخیص دهیم اولیتبرای ما چیست در پناه حق باشید
حسین جان سلام.
از اینکه کسی هست که میگه من تونستم از طریق انجمن پاک بشم خوشحالم. این به من هم قدرت میده که از هر شرایطی می شده شروع کرد و زندگی رو تغییر داد.
و اما در مورد سوال شما.
ببین عزیزم انسان در مسیر تکاملش با هدایت های مختلفی مواجه می شه. و ممکنه هدایتی که امروز راه گشای منه با هدایت فردا فرق داشته باشه. ولی باید بدونیم که مسیر یکیه و قانون یکیه ولی احتمال داره هر کسی بر اساس مدار خودش برداشت های متفاوتی داشته باشه. پس هر وقت دیدین با مسیری حالتون خوب می شه همون رو ادامه بدین. چون مهم اینه که شما رو به رشد باشین. از چه طریق و چه حرفی زیاد اهمیت ندارد.
استاد من وقتی قانون سلامتی رو شروع کردم
با این باور که سلامتی مهم ترین چیزه در این دنیا
و اگر من صدرررررصد سلامت باشم
میتوانم فرمانس های بسیاررررر قدرمندی ارسال کنم
میتوانم قوی باشم
میتوانم به همه چیز از جمله ارامش ذهن برسم
کسی که سلامتی رو برای خودش اصل قرار میده
معنوی ترین آدم دنیاس
چون سلامتی و آرامش بدن و روحش براش مهم ترین و اصلی ترین راه رسیدن به خداست
من میخوام بگم آدم با سلامتی به خدا میرسه
به خدا وصل میشه
و غوطه ور میشه در دریای آگاهی
در آرامش و آسایش غرق میشه
عاااشششششقتم هانیه قشنگم
میتوانمکنترل ذهن داشته باشمبا این باور شروع کردم و این باور منو بسیار قوی هدایت کرد
بعد که نتایج دلخواهم رسیدم
به دلیل اینکه
خودم رو دست کم میگرفتم از قدرت سلامتیم استفاده نمیکردم
و میگفتم حالا چه فایده من سلامتم وقتی پول ندارم
درحالی مه یادم رفته بود من با سلامتی صدرصد میتونم تجمسم کنم
میتونم مسیر رو با فراغ بال طی کنم
و اصلا میتونم مسیرو به راحتی تشخیص بدم
در نتیجه گفتم حالا بی خیال
یکم کمتر سلامت باشم مگه چی میشه
در نتیجه به سمت مریضی پیش رفتم
چون هرچیزی چیز مشابهش رو جذب میکنه
ما نمیتونیم کمتر سلامت باشیم و درآن سطح بمانیم
سلام خدمت استاد عزیز وبانو مریم شایسته
سلام خدمت دوستان عزیز
یکی ازبهترین فایلی هایی که به نظرم تاحالا دیدم همینه که ماها فراموش میکنیم که ازچه مسیری به خواسته هامون رسیدیم و رهاش میکنیم .
من چندوقتی هست که فایل های استادرو ازطریق آیدی خواهرم دانلود میکنم وگوش میدم وسعی میکنم که عمل کنم و اتفاقا توی مدت کم نتایج خوبی گرفتم وبه یکی از آرزوهام که درواقع 20سال این خواسته من بود ولی هیچوقت عملی نشده بود رسیدم و آمدم مغازه اجاره کردم و دکور زدم وسیله چیدم وشروع کردم به فروختن توی یک محله پَرت وهرکسی میومد ومیدید میگفت اینجا کارت نمیشه وبرو جای دیگه ومنم میگفتم چشم بهش فکر میکنم وتوی دلم میگفتم خداروزی رسونه وروزی منو همینجاهم میده و ازهمون روز اول فروش داشتم وروز به روز بهتر وبهتر میشد ولی این بیشترشدن به چشمم نمیومد . حدودا یک ماه گذشت ومن برای خرید یه سری جنس جدید زنگ زدم به کسی که 20 ساله میشناسمش و از اون بار میگیرم وبهم گفت کجایی؟ مگه فروشت خوب نیست ومن بهش گفتم مغازه باز کردم فلانجا ی شهر اونم تایید کرد وگفت خیلی خوبه میتونی پیشرفت کنی اتفاقا پولی که دستت برسه برکتش بیشتره وبهم گفت تاحالا چقدر فروش داشتی توی این چندوقته ومنم گفتمN تومن حدودا اونم گفت خیلییی عالیه واقعا همونجا بچسب جای پیشرفت خیلی داره به نظرم اگه توی این چندوقته اینقدر فروش داشتی . ولی دوهفته بعد ازاین حرف ها من به قول استاد گردنکش شدم وگفتم ای بابا این چیه دیگه کوچولو کوچولو اصلا این فایده نداره وحسابی ریختم به هم وباخودم گفتم اینا رو میگه فقط برای این که پول بگیره وگرنه این فروش عادی روکه خودمم میتونم انجام بدم الکی میام وقت میزارم روی این چرت وپرت ها وشروع کردم به پاک کردن تمام فایل های روی گوشیم وگفتم بهترشو درمیارم این همه حرف هم توگوشم نمیخونه. ودرامدم رسید به صفر ومن بازم متوجه نبودم وگفتم مغازه فایده نداره وبیخیالش وجمعش میکنم ومیرم همون دستفروشی انجام میدم بهتره چیه این مغازه . وبعداز چندروز مغازه روجمع کردم ورفتم دستفروشی ولی بازم هیچ فروش وهیچ درآمدی توی فکرکنم10یا14 روز نداشتم یه روز توی پارک سره کوچمون داشتم قدم میزدم وباخدای خودم حرف میزدم وگفتم خدایا چه کار کنم ؟ خدایا براچی درآمدم صفر شده ؟ خدا بهم گفت پول میخوای؟ منم گفتم خب آره معلومه ، خداگفت برو فایل هارو گوش بده ، اولش یکم ذهنم چموش بازی در آورد وبعد گفتم بزار برم گوش بدم من که20 سال آرزوم بود مغازه بزنم وبااین که موقعیت های بهتر داشتم ولی نزدم ولی این جرعت رو پیدا کردم که مغازه بزنم این خودش یک پیشرفته ورفتم فایل های رایگان ومرا به سوی نشانه ام هدایت کن و اولین فایلی که دیدم این بود که آشغال هارو میزارن زیره مبل وحل مسائل وچندتا فایل رایگان دیدم وجلسه یک عذت نفس دانلود کردم وگوش دادم وفردا صبح که رفتم برای فروش اولین مشتری که ازمن خرید کرد درواقع یک میلیون سود به من رسوند . واز اون به بعد دیگه دارم گوش میدم وهربار که این نجوا آمده چیه اینا گوش میدی وخودت خسته میکنی وبرو اینستا مینستا بگرد من به خودم میگم آیت جریان مغازه یادت رفته؟ پس راه درست همینه. انشالا ادامه خواهم داد ودراینده موفقیت های زیادم را زیر تمام فایل های استاد فریاد خواهم زد.
خداروشکر که الان که دارم این هارومینویسم وبهمن 1402 هست یک هزارتومنی هم قرض ندارم و تمام بدهی هایی که ازسال 1398 تا حالا جمع شده همه رو توی فاصله 40 روز یا دوماه صاف کردم وآرامشی دارم که سال هاست دفن شده بود.
سپاسگذارم ازتون استادعزیز وبانو شایسته با آماده کردن فایل های بینظیرتون.
درپناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند.
به نام خدا
سلام بر دست خدا
خدایا شکرت
خیلی نوشته هاتون عالی بود
دقیقا هدایت قادر بود که من به نوشته های شما دست خداوند هدایت شدم الهی شکر
من خیلی استاد و آموزه هایش را دنبال می کنم و خیلی خدا را صد هزار مرتبه شکر دارم عمل می کنم
ولی درآمدم کم شده بود و به قول شما به صفر رسیده بود و می گفتم من که دارم به آموزه ها عمل می کنم چرا درآمدم به صفر رسیده
الان می فهمم که من تمام اعتبار موفقیت هام را به خودم داده بودم
در صورتیکه من هیچی نیستم
دلیل دیگه اینکه وقتی درآمد خوبه و عالیه می تونه بهترم باشه
می تواند درآمد همیشه تصاعدی باشه
همیشه روند رو به بالا باشه
من همسرم بعد از سالها مغازه داری . مغازه اش را جمع کرده و الان میگه راحت شدم و من خیلی پول از مشتریان می خواهم
الان خداوند بهم میگه به زودی همه ی پولها را دریافت می کنید اما وقتی پول را دریافت کردم بعدش چی
یعنی باید همیشه به صعود فکر کنیم
خدا را صد هزار مرتبه شکر الان یه پیشنهاد کاری عالی بهشون شده ولی می گفت نمی دونم بروم نروم ..
من بهش گفتم : این موقعیت بهترین است . برو .. وقتی با این خاطر خواهی تو را می خواهند . به تپ پیشنهاد می دهند این نعمت و ثروت از طرف خداوند است
این جواب شکرگزاری هاست
و پیشنهاد شون را قبول کرد
چون می دونم وقتی روی خودت کار می کنی برای هرکسی یه جور جواب میده
خدا را شکر دست خداوند
ممنون دست خداوند
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
سلام به همه دوستان عزیز و گلم و استاد بینظیر و خانوم شایسته . این فایل همیشه برای من تازگی داره ! من ید طولایی دارم در فراموش کردن مسیرم . به تازگی که فکر میکنم میبینم ریشه کلمه انسان هست نسیان یعنی فراموشی و این یعنی ما همش باید یاداوری کنیم . همونطور که باور های مخرب رو وقتی غذا ندیم و ورودی خوب بدیم کم کم فراموش میشن و باورای خوب قوی میشن ، برعکسشم هست . من واقعا ایستاده واسه خودم کف میزنم چون واقعا به اموزه های دوره عزت نفس و حل مسائل عالی عمل کردم و نتایج عالی ای خلق کردم اما چند وقته ذهنم میگه این که چیزی نیس تو بیخودی میخوای کامنت بزاری درصورتی که ارزوم بود این شرایط ! خب من مسئله درسم بودش که هیچ تصمیمی نگرفته بودم و میگفتم خب میریم پاس میشیم میره مهم نیس زیاد ولی خودم میدونستم باید تصمیم بگیرم ولی نمیگرفتم و کار به جایی رسید که من توی تیزهوشان تمام نمرات تخصصیم شدن زیر 10 ! ولی فرصت و زمان کافی داشتم تا رشد کنم حدود دوماه ولی کمالگرایی پدرمو داورد و من هی میرفتم تلاش فیزیکی بیشتری میکردم و نتایج به همون بی اعتباری انگیزه کمالگراییم بود مثلا از هشت و نیم میشد نه و نیم . من اومدم روی باور هام جانانه کار کردم و اهرم ساختم و همزمان عزت نفسم هم کار کردم و اصن خیلی عالی عمل کردم توی ترم اول تمام درس هام رشد عالی ای داشتن ! نمره دلخواهم نبودن مثلا از پنج رسیدم به پونزده و نیم تو سه هفته ولی همین فوقالعاده بود ! الان میفهمم ایده میاد یعنی چی چون هی ایده میومد مثلا تاریخ که 60 تا سواله رو بیا توی این بیست روز روزی سه تا بخون تا یادبگیری و سنگین نشه و نتیجش هم شد امتحانمو توی ده دقیقه دادم و رفتم . انصافا الان که میبینم خیلی خوب پیش رفتم ولی ذهنم چی میگه ؟ خب راحت شدی دیگه ولش کن پاشو برو بیرون یا منو با عادت های مخرب سرگرم میکنه . این فایل یه نیشگونی بود یادم بیفته اقا تمام اون نتایج بخاطر بهبودگرایی اتفاق افتادا ! من چه واسه درس چه عزت نفس ، قدم برداشتم قدمای کوچیک ولی ادامه دار هیچ کار عجیبی نکردم . ولی الان که رسیدم دم تمرین اگهی بازرگانی ، ذهنم هی موش میدوونه و یه جلسه رو الان سه روز چهار روزه دارم میبینم یه دورشو . نه اینکه سخت بگیرم ولی یادمه چقدر تعهد داشتم اولاش . رفتم کامنتم که الان توی بنر دوره عزت نفس هس رو خوندم اصن پریدم از جام چقدر ذوق کردم و گفتم همینه من باید ادامه بدم . اون موقع که اون کامنتو گزاشتم ، نه معلم بودم نه درسم این بود نه پی اس فایو داشتم نه رفیقای عالی الانم رو داشتم نه کلی نعمت دیگه رو ولی پر از حس امید و اشتیاق بودم و ادامه دادم مسیرو !!! الان اجازه نمیدم اون اشتیاق و امید و معجزات الهی همه نیست بشن برن و این اهداف باعث سقوط من شن بجای سکو پرتابم . همین الان میرم سراغ اهداف درسیم و نوشتن اگهی بازرگانیم حتی اگه نرسم برم بیرون مهم نیس مهم همین نوشتنشه که بیفتم تو مسیرش . من به کمک حل مسئله یکی از عادت ها و اعتیاد مخربم ، دارم ترمز هامو راجب روابط برمیدارم و رو خودم کار میکنم و خواستم و هدفم اینه که یک رابطه عاطفی برای خودم خلق کنم . شیطان همیشه کارش اینه که شک و تردید بندازه تو من که نمیشه ولی ماهان ! تو تا همون دوماه پیش تموم عزت نفست تو درس از بین رفته بود و میگفتی نمیشه و باید از تیزهوشان برم خیلی اوضاع بده و افکار مذخرفی مثل خودکشی هم به سرم زده بود ! ولی الان چی ؟ توی تمام درسا رشد بسیار عالی ای داشتم چون یه صدایی میگفت میشه برو ادامه بده میتونی و تونستم . پس الان هم روی اون صدا حساب میکنم و زیاد توجهمو خرج اون نجوا ها نمیکنم و پیش میرم نمیزارم نجواها زمین گیرم کنن . الهی به امید تو !
ماهان جااان سلااام
خیلی جالبه الان که توی پیک تمرکزی تحسین کردن بودم یاد تو افتادم با یکی از کامنت هات توی همون بنر عزت نفس که خودت گفتی اشنا شدم و یک چندتایی هم از کامنت هات رو خوندم الان میخوام پسر تحسینت کنم و واقعا بگم ایول
ببین خیلی جالبه تو اومدی برای خودت ارزش قائل شدی و خودتو تحسین کردی و بعد این هدایت برای من اومد که بیام برات بنویسم و دقیقا توی همون کامنتی که تصمیم گرفتی خودش رو تحسین کنی
ماهان جان من لذت میبرم از شخصیتت چون وقتی یک چیزی میشنوی سریع دست به عمل میزنی چقدر بهبود گرایی رو در عمل خوب اجرا میکنی چیزی که خود منم حسابی روش کار کردم و اینقدر از نتایج راضیم که حد نداره یعنی ماهان فکر کن من میام از هر فرصتی که گیر میارم برای هر رشدی استفاده میکنم
میخواد اون ورزش باشه میخواد کار کردن روی باور ها باشه میخواد تحسین کردن باشه مثل الان
یعنی من سینا کمال گرای قبل اگر میخواست تحسین کنه احتمالا هعی به تعویقش مینداخت و منتظر یک فرصت خوب بود اما من سریع تا کامنتت رو خوندم شروع کردم و دارم بدون وقفه تحسینت میکنم نمیدونی با همین اصل بهبود گرایی چقدر امروز همه رو تحسین کردم چقدر امروز هرلحظه رو گفتگو های ذهنیم رو جهت دهی میدادم
حتی من وقتی بهبود گرایی رو بیشتر درک کردم تقریبا هرروز هم شدت یک کوچولو توی خونه ورزش میکنم و به عضلاتم شده حتی یک کوچولو فشار میارم و نتیجش با ترکیب کانون توجه و توجه کردن به رشد هایی که عضلاتم داره میکنه بینظیر شده! و این بهبود گرایی باز دوباره خودش کمکم کرده که مثلا وقتی دارم کامنت مینویسم اون کامنت رو فرصتی بدونم برای مرور قانون یا فرصتی برای کار کردن روی فلان باورم
حتی الان که دارم این کامنت رو مینویسم این رو فرصتی دیدم که دوباره اصل بهبود گرایی رو با استفاده از خودش مرور کنم
میبینی چقدر بهبود گرا شدم؟ حتی اون زمان که شدید تر روی این موضوع کار میکردم برای درس خوندن حتی اگر یک دقیقه زمان خالی داشتم یک سوال میخوندم درصورتی که سینای قبلی تا یک ساعت وقت خالی درست حسابی نداشت اصلا کاری نمیکرد
خداروشکر میکنم
ماهان جان خیلی خوشم اومد اون موقع که کامنتت روی عزت نفس که روی سایت گذاشته شده رو خوندم که گفته بودی کارهای عقب مونده ات رو رفتی انجام دادی و چقدر همون کار ها بهت احساس خوبی داده میدونی بهت احساس رشد داده
یکی از بهترین احساس هایی که ادم میتونه تجربه کنه
یعنی من بارها به خودم میگم توی کامنت هام هم مینویسم اغلب که مهم نیست چیکار کردی مهم اینه که چقدر بتونی از جنبه ایی نگاه کنی که بهت احساس رشد بده و اون تورو اماده ترت میکنه برای رشد بیشتر
و تو هم درمورد اون موقع گفتی که شاید به ظاهر چیزای کمتری داشتی اما احساست عالی بوده احساس رشد و پیشرفت تمام وجودت رو فرا گرفته و حتی اشک شوق تورو هم در آورده
افرین پسر باهوش و فوق العاده که اینقدر خوب عمل میکنی
ماهان جان خیلی خوشحال شدم که دیدم داری خودت رو تحسین میکنی و یاداوری میکنی رشد و پیشرفت گذشته ات رو واقعا منم که الان به خودم نگاه میکنم میبینم یک زمانی ارزوم بود یک همچین شرایطی یک همچین فضای تمرکز ایی که برام. فراهم شده یک همچین هدفمندی که روزام داره و واقعا منم یادم شده بود با کامنتت به خودم اومدم و یاداوریشون کردم و واقعا احساس سپاسگزاری عمیقی بهم دست داد و رفتم توی شکر گزاری واحساس میکنم الان اماده تر شدم تا رشد بیشتری رو تجربه کنم.
ماهان من شاید چندوقت پیشا کامنت هات رو اگر میخوندم احساس بدی بهم دست میداد ولی الان اینقدر شخصیت ام تغییر کرده که عاشق تحسین کردن شدم و هربار درموردشون مینویسم یا مثل الان میام برا خودشون کامنت میزارم اینقدر میبینم خودم چقدر تغییر میکنم که لذت میبرم. و میبینم چقدر احساس لیاقتم رو برده بالاتر
این رو هم از سلسله فایل های جدیدی که استاد داره میزاره از قسمت اولش فقط درخودم ایجاد کردم و نتایج بینظیره
یک درس دیگه ایی که این کامنتت برام داشت این بود که همواره توی مسیر باش صرف اینکه توی مسیری بهت احساس خوبی میده صرف اینکه انتظار مثبت داری بهت احساس خوبی میده نه اینکه به یک چیزی برسی
همینکه ذوق و شوق داری که خدایا چقدر دارم پیشرفت میکنم چقدر قراره بیشتر پیشرفت کنم و بیفتی توی مسیر اون لحظه داری بهترین حالت خودت رو تجربه میکنی
ماهان باورت نمیشه چقدر تغییر کردم وقتی که امروز تمرکزم رو گذاشتم روی تحسین کردن و چه تغییرات خوب و مثبتی در من داره به وجود میاد و من قطعا ادامه میدم
دوست عزیزم خلاصه که دمت گرم تو واقعا پسر فوق العاده و بینظیر و جذاب و دوستداشتنی و قدرتمندی هستی که عاشق رشد خودشه
برات از ته قلبم آرزوی موفقیت بیشتر میکنم…
خداوند یار و نگهدارت
داداش سینای عزیزم واقعا درک منو از کامنت خوب و تعهد رو ده پله بالا بردی من قشنگ اون احساس رشد و تحسین و خداگونه وجودتو احساس کردم ! خیلی سپاسگزارم واسه دیدگاه قشنگت و کامنت هاتو که دیدم روی همون قسمت اول ذهنیت قدرتمند کننده چقدر تمرکزی کار کردی دمت گرم حلالت باشه امیدوارم همینطور نتایجش بیاد واست رزق بی حساب بیاد به قول قران . خداروشکر میکنم که همچین فضایی داریم کنار هم اینطوری از اگاهی هامون بگیم انقدر رشد کنیم واقعا قیمت نداره ! ایستاده واسه خودت کف بزن که بهبودگرایانه داری عمل میکنی مخصوصا تو ورزش که همیشه از چالش های من بوده خب من تپل نیستم ولی عاشق ورزشم چون حس خوب میده ایشالا همین مسیرو ادامه بدی و همین الان یه الگو شدی واسم که ورزشمم با قدمای کوچولو بزارم تو برنامه بالاخره یجا خودش جا باز میکنه قدم کوچولوم بزرگ میشه مثل یه نهالی که خاکو میشکافه . قدر خودتو بدون و فقط ادامه بده خدا الاه گاد هرکی که قبول داری کمک میکنه هممنونو ! برات بهترینارو ارزو میکنم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم وسلام به تک تک دوستانم
روزهشتادو یکم روزشمارتوانایی تشخیص اصل از فرع…
چطور مسیر رسیدن به اهداف رو فراموش نکنیم!!!
اگه تمام عمری که در نادانی از کف دادم و در جهالت گذروندم فقط همین مطلب رو اگر همیشه و همیشه به خودم یاد آوری میکردم، الان بی شک خیلی خیلی خیلی شرایطم از هر نظر بهتر وعالی تر بود و خیلی از اون اشتباهات تکراری رو یا حداقل تکرار نمیکردم ویا اصلا انجامشون نمیدادم و بسیاری از اون مسیرهای درست رو بارها وبارها وبارها سعی میکردم که تجربشون کنم جای اینکه راحت ازشون بگذرم…!!!!
چه بسیار توی زندگیم موقعییت ها وشرایط عالی رو حالا اگاهانه یا نااگاهانه برای خودم رقم میزدم، که همه اش البته لطف خدا بود، اما اصلا انگار نه گوشی برای شنیدن ونه چشمی برای دیدن ونه قلبی برای درک کردنش داشتم، گاهی وقت ذوق میکردم یه تشکر وقدردانی خشک وخالی هم از خدا میکردمااااا، گاهی هم از خودم ممنون میشم ومیگفتم میناااا ببین چه کردی چه شانسی آوردی!!!
آره میذاشتم پای زرنگی خودم، پای شانس و….تقدیر و….
اما هیچوقت اونجوری که الان هوشیار هستم وهمه چیزو، هم خیر وهم شر رو، اگاهانه می پذیرم و بهش توجه میکنم و از صد جهت بالا وپایینش میکنم تا بفهمم چطور و چگونه انجام شده یا باید انجام بشه ، نسبت به شرایط دقیق نبودم و اصلا توجه وتمرکز خاصی هم به اصل نداشتم…
اما به لطف الله مهربان از یه جایی به بعد خیلی سعی کردم که همیشه موقعییت ها وشرایطم رو حلاجی کنم، ببینم چطور شروع شده واز چه مسیری گذشتم که حالا در این نقطه قرار گرفتم چه خوب وچه بد هم اگه باشه….
خیلی وقتها سعی میکنم آگاه وهوشیار باشم به افکاری که توسرم میچرخه، به چیزهایی که توجه میکنم، به حرفهایی که باخودم یا با دیگران میزنم و به رفتارهایی که ازم سرمیزنه،وصد البته که همیشه این اعتبار رو به خداوند میدم و لطف ورحمت خدا میدونم، اینکه کمکم میکنه تا با اراده وخواست خودم و هدایت ولطف خودش وارد مسیری بشم وقدم به قدم حمایتم میکنه تا آگاهانه قدم بعدی رو بردارم، حتی بهم میگه که چطور دعا ودرخواست کنم ازش….
همیشه عاجزانه ازش خواستم که کمکم کنه تا به یاد داشته باشم که کجا بودم واز کجا عبور کردم وچطور به اینجا رسیدم که همه اش لطف خودش بوده….
اینکه من یادش کنم وخدا هم به یادم باشه ولحظه به لحظه دستمو بگیره ومسیر رو بهم بگه….
هرجا ترس میاد سراغم هرجا نگرانی میاد سراغم و حس تنهایی، فورا میفهمم که از یه جایی دست خدارو رها کردم وازش فاصله گرفتم که اینطوری شدم و همون موقعه بازم به لطف خودش سریع میاد ودستمو میگیره ومنو میبره تو مسیر….
اخه اصلا کارش همینه، خودش بارها تو کتابش گفته که هدایت وراهنمایی کسیکه ازم هدایت بخواد وظیفه ی منه، و من متعهد هستم که هرگز رهاش نکنم وبه مسیر درست زندگی ببرمش!!!
وچه زیبا هم پاسخ میده، به سوال هر درخواست کننده ای….
وچه زیبا واز روی عشق هم میگیره دست هر نیازمندی که به درگاهش بلند بشه….
این وسط، دوتا سهم هست، یعنی توی کل زندگی ما، همیشه دوتا سهم وجود داره، سهم خداوند وسهم خودمون، که حتی اون سهم خودمون رو هم باز خدا انجام میده به نظرم فقط در ظاهر اینجوری نشون داده میشه که مثلا منه مینا انجامش دادم، ولی به اسم مقدس خودش قسم، که اون هم خودش انجام داده وگرنه من عاجزتر وناتوانتر از اونی هستم که بتونم پلکم رو بدون اراده اش باز وبسته کنم وقدم از قدم بردارم….
وقتی تا این حد اگاه بشم به اموراتم، می تونم همین روتین وهمین لوکیشن رو بگیرم برم جلو وهربار توی این مسیر با تجربه هایی که کسب کردم بهتر عمل کنم….
اصلا به یاد آوری مسیری که ازش عبور کردیم تا رسیدیم به الان و این شرایط خوب، خودش باعث میشه هی شور واشتیاقت بیشتر میشه برای ادامه مسیر…
به قول شما استاد قشنگم باخودت میگی یه بار انجامش دادم، پس بازم می تونم ، جوابش مثبت بوده اوکی نتایج عالی بوده، پس باز هم می تونم بهتر وبیشتر از این توی این مسیر پیشرفت کنم…
من الان در هر شرایطی که هستم، که البته از نظر خودم واطرافیانم از هرجهت عالی هست شکر الله، فقط وفقط به این خاطر هست که برخلاف گذشته که باری به هرجهت زندگی میکردم و به یه روز خوب بودن ویه روز بد بودن، به اینکه ده تا هدف داشته باشم و براش مثلا برنامه بچینمو هیچکدومش رو به انتها نرسونم به اینکه عادت داشته باشم به اتفاقات غیر منتظره و عادی بدونمشون هربار غم وغصه وبدبیاریو به اسم اینکه خب زندگی برا همه همینه وبالا وپایین وسختی و خستگی داره….
حالا مدتهاست که دیگه نمی تونم بپذیرم که زندگی غیر این هست که همش برکت باشه ونعمت و شادی و ارامش وسلامتی و راحتی ودلخوشی و بی نیازی مالی وراحت رسیدن به همه چیز….!!!!
مدتهاست که شکر الله حرفم وباورم وعقیده ام به قول شما شده این، که هرچی غیر خیر وخوبی برام پیش بیاد جای تعجب داره و غیر عادی هست وغلط، واینکه حتما باید بررسی کنم اموراتم رو که کجا اشتباه رفتم که مثلا الان شرایط دلخواهی که میخواستم و همیشه راحت به انجام میرسید حالا ناجالب ونادلخواه و سخت شده انجامش!!!
من عادت کردم به اینکه همه چیز طبق خواست من وطبق درخواستی که من توی ستاره قطبی ، به خداوند ارائه میدم هرشب وهر روز، وگاهی هرساعت وهر دقیقه اتفاق بیفته ورقم بخوره برام اونم به بهترین شکل….
در صورتیکه در گذشته با نادیده گرفتن لطف خداوند در حقم وبا ناسپاسی در مورد داشته هام باعث میشدم مسیر شیرین ودلچسب موفقییت هام تبدیل بشه به مسیری سخت و طاقت فرسا…..
کار سختی نبود، کارسختی نیست، وقتی با تمام وجودت بگی خدایا من نه میدونم نه می تونم، نه بلدم، تویی که میدونی ومی تونی وبلدی، خودت مسیر رو نشونم بده و توی این مسیر هدایتم کن، ای مهربانی که هیچوقت در زندگی منو از لطف ورحمت خودت بی نسیب نگذاشتی، حتی وقتی ناشکر و نادان و جاهل وگمراه بودم….