مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

420 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Payam61o گفته:
    مدت عضویت: 4037 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    با عرض سلام و خدا قوت به استاد عزیز و خانم شایسته

    این ضعف که در برابر تهمت و غیبت ضعیفم و همیشه پاشنه اشیل خودم بوده است را استاد با این باور که من اگر در مسیر درستی باشم و بدانم چه ویژگیهای شخصیتی موجهی دارم اصلا هیچ توجهی و اهمیتی به این تهمت ها و تهدید ها نمیدهم جایگزین کردم و اینکه نخواهیم دفاع کنیم و جواب دهیم و همیشه تحسین ها و تعریف ها را در ذهنمان پررنگ کنیم و نه تخریب و تهمت ها و غیبت ها و گریه و نفرین و به خدا گفتن که فرد تهمت زننده را به زمین گرم زدن باعث توجه و تاثیر و تمرکز بر ناخواسته ها و قدرت دادن به انها میشود را از دایره توجه حذف کنیم

    از خداوند میخواهم که ما را هدایت کند به راه کسانی که به انها نعمت داده و نه گمراهان امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 554 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    فایل بینظییییر از طرف خدا وند هدیه ای به جمع خانواده فوق‌العاده عالی استاد عباس منش عزیز

    خدایا شکرت که چشممون رو در این صبح سرد زمستانی باز کردی و همین اول صبح هدایت ای ناب بهمون داده شد برای تقوا و پرهیزکاری

    برای استمرار داشتن در مسیر توحید

    در جاده آسفالته سرسبز پراز نعمت و ثروت و فراوانی

    خدایا شکرت

    سوره فصلت

    وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ ﴿34﴾

    نیکی و بدی یکسان نیست. [بدی را] با بهترین شیوه دفع کن؛ [با این برخورد متین و نیک] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است [چنان شود] که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است. (34)

    وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ ﴿35﴾

    این بهترین شیوه را جز کسانی که [در زمینه خودسازی و تزکیه] پایداری کردند، نمی یابند، و جز کسانی که بهره بزرگی [از ایمان و تقوا] دارند به آن نمی رسند؛ (35)

    وَإِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿36﴾

    و اگر وسوسه ای از سوی شیطان تو را تحریک کند [که از این بهترین شیوه دست برداری] به خدا پناه ببر؛ بی تردید او شنوا و داناست. (36)

    خدای مهربانم شکرررررررررت

    الله و اکبر

    همزمانی با فایلهای دوره 12قدم و قدم نهم با جملات تاکیدی مثبت

    الله و اکبر همه چیز توحید ه

    کسی قدرتی نداره در زندگی من

    خداوند میخواهد من صاحب همه چیزهای خوب باشم

    خدایا به تو وعدالت تو ایمان دارم می‌دونم که آنچه که به من تعلق دارد ازان من است و نمیتواند از من گرفته شود پس من آرام و آسوده خاطر هستم.

    خداوند قدرت بالای همه است .هیچ عامل بیرونی وجود ندارد.

    خدایا شکرت من آسوده خاطر هستم.

    شما منتظر باشید منم منتظرم.

    از این همه زیبایی و نعمت و ثروت و فراوانی و رحمت و برکت الهی که همه یکجا در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط بهم رسیده و با استمرار و ثابت قدم بودنم بیشتر هم میشود

    این فضل خداوند است

    خدا یا شکرررررررررت تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و ثروت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان

    خدایا شکرت من به هر خیری از جانب تو بهم برسد فقیر ترینم .

    استاد با این فایل بینظییییر تون و این آیاتی که خداوند به چشمان زیبا بینم هدیه داد

    سخت در مقابل خداوند تسلیمم

    هیچی نمیدووووونم هیچی حالیم نیست و فقط متواضع و فروتن و خاشع تر هستم در مقابل خداوند

    که هر چقدر خود را بیشتر بهش وصل کنم

    هر لحظه حضور دارد و مرا به راه راست هدایت میکند.

    قانون کلی جهان: به هر چیزی توجه کنم از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود.

    استاد وقتی به فایل بینظییییر گوش میدادم

    یاد دوتا از اتفاقاتی که قشنگ اومدن جلو چشمم

    افتادم

    و همون لحظه گفتم ببین عزیزم از این زاویه نگاه که می‌کنی تماماً اتفاقات را خودت خلق کرده بودی

    چون تو به اون اتفاقات بها دادی بهشون توجه کردی و داشتی با دست خودت ،خودتو به دردسر می انداختی

    و استاد اتفاقات زیادی بیادم اومد و که فقط میتونم بگم برام بیشتر از این زاویه واضح تر شد که خودم هستم که تمام اتفاقات را خلق میکنم با چی ؟با کانون توجهم با فکرهای مکرری که راجع به اتفاقات دارم و بهشون بها میدهم قدرت میدهم و به جهان هم دستور میدهم که از همین جنس اتفاقات بیشتر میخواهم

    خب درسته باید از گذشته ام درس بگیرم

    چون اون زمان در دوران جاهلیت بودم و با قانون آشنایی نداشتم و دیگران همیشه مقصر بودند

    و من قربانی شرایط

    و قانون نمیگه بخوای احساست رابه هر دلیل منطقی بد کنی چه آگاهانه چه ناآگاهانه

    تو داری اتفاقات بدتر را به زندگی ات دعوت می‌کنی قانون مثله یک مادر مهربان رفتار نمیکند

    بگه عزیزم آخیییی طفلی ندونست دستش کرد تو آتیش

    تو دست بزنی به آتیش دستت میسوزه تموم شد و رفت.

    استاد بلطف خداوند که هدایتم کرد به مسیر درست و مستقیم منت گذاشت و مرا از گمراهی وشرک به نور توحید هدایتم کرد

    و هر روز دارم یه ذره بهتر عمل میکنم

    و آخر شب هنگام نوشتن تمرینم راضی ترم از خودم

    چون هر کجا که در طول روز به تضادی برخوردم به نسبت قبل نزاشتم طولی بکشه و از جاده خاکی آوردمش بلطف خداوند به جاده آسفالت

    و امروز هم خواسته ای در من شکل گرفت

    که مدتها بود داشتم روی این موضوع کار میکردم

    که چرا من به خواسته ها م

    واضح نیستم

    چرا دارم روی خودم کار میکنم ولی خواسته هامو نمی‌دونم

    با اینکه خواسته های زیادی دارم

    ولی نمی‌دونستم باید چطور شروع کنم و چطور درخواستم را شفاف تر کنم

    بخدا که تا در مدار درکش نباشی عمرا اگه دریافت کنی

    من هدایت شدم به کامنت دوستان در گام قبلی بعد از دیدن فایل

    و با چندتا کامنت که خوندم یک خواسته جدید در من شکل گرفت

    استاد می‌دونم باور میکنین چنان شوق و اشتیاقی در من بوحود اومده که می‌خوام برم بالا و فقط با صدای بلند بگم خدایا شکرت

    بالاخره من تونستم

    با واضح کردن یک خواسته بخودم افتخار کنم

    و این زمانی داره برام محقق می‌شود که اولا استمرارم در مسیر الهی محکم‌تر باشد و دوم لذت بیشتری ببرم از لحظاتم و رها تر باشم

    چون مدتها این خواسته وجودی من بود که بفهمم من چی رو میخوام

    و امروز با افتخار بدور از کمالگرایی من متوجه شدم که باید این خواسته من به حقیقت بپیوندد

    چون در من بوده یعنی هست و وجود دارد

    پس گام اولم واضح کردن خواسته ام بود

    و با وضوح بیشتری شروع کردم به نوشتن و البته قلبی سرشار از احساس خوب و آرامش وذوق داشتن

    و شکر گذاری کردن و باورهای مناسب هم جهت باهاش ساختن و در نهایت رها کردن آن و گفتم من تسلیمم و نمی‌دونم هیچی نمیدووووونم چطور و کجا و کی من نمی‌دونم من نمی‌فهمم

    خودت مرا هدایت کردی به داشتن خواسته چون با برآورده شدن خواسته های من جهان بینهایت زیباتر و شکوفاتر و ثروتمند تر میشود

    چقدر من اعتماد به نفسم بیشتر میشود

    چقدر بیشتر لذت میبرم از روابط و نعمتها و ثروت‌هاو فراوانی های که در زندگی ام به جریان می‌افتد و تو بیشتر از من دوست داری که من به خواسته هایم برسم

    چون زیباترین کار دنیا همینه

    معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدن است

    و استاد این خواسته در من شکل گرفت که با محقق شدن این همین خواسته ها باعث بوجود آمدن خواسته ها ی بیشتر در تو میشود

    و من بلطف خداوند سرشار از حس ناب الهی شده ام و نشانه اش را هم در همینجا تو سایت با دیدن نشانه روزم دیدم که من در مسیر رسیدن به خواسته ام هستم

    پس بیشتر لذت میبرم و رهاترم

    که خداوند مرا روی دوش خودش گذاشته و بهم گفت دردانه من تو فقط لذت ببر و بندگی خدا را بجا بیاور

    بقیه کارها ت با من

    تو آرام باش و لذت ببر من هستم من هواتو دارم

    خدایا شکرت که همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم

    خدایا شکرت که با تمام وجودم خودم را بتو سپرده ام و تمام امورات زندگی ام را بتو سپرده ام و آرامم

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم تو کامنت های قبلی قبلا گفته بودم

    که وقتی متوجه شخصیت درونگرای خودم با مار کردن روی دوره احساس لیاقت متوجه شدم

    و واقعا با تمام وجودم تا آخر عمرم به گوش دادن و عمل کردن به فایلهای اون دوره بینظییییر نیاز دارم

    خیلی مورد قضاوت و تحقیر و تهمت های بقیه اطرافیانم قرار می‌گرفتم و

    اون موقع به کنترل ذهن واقعا نیاز داشتم

    و اصلا الان که نگاه میکنم به پارسالم

    میبینم که اععع دختر چقدر رشد کردی

    استاد یعنی از نزدیکترین افراد فامیل به رحمت خدا می‌رفت

    من حضور م کمرنگ شده بود تا

    حتی مهمانی های طبقه پایین که خانواده همسرم هستند

    و من فقط تمرکزم روی بهبود شخصیتم بود چون هدف سال جدید م هم بود

    و هر وقت می‌دیدم افراد در حال قضاوت و توهین به من هستند

    در 9(درصد مواقع عالی عمل میکردم

    فقط نه که بگم کامل وای تا جایی که می‌تونستم با کسی راجع بهش حرف نمی‌زدم

    حتی خانواده خودم هم وقتی دیگران راجع به من می‌گفتند دیگه میدونستند که صدا از دیوار میشنون از من نمیشنون

    و استاد اتفاقا همون آدمها الان شدن فرشته های زندگی من

    بخدا تبلیغ برا کارهام میکنن

    تو جمع های بزرگ از خوبی های من صحبت میکنن

    مشتری برای کارم شدند

    دستانی از طرف خداوند متعال هستند که نعمت بزندگی ام جاری میشود

    اصلا هر چی بگم کم گفتم و

    البته من همون موقع که باید ذهنم را کنترل میکردم می‌آمدم از نکات مثبت اون عزیزان هم می‌نوشتم

    و فقط سعی میکردم

    به حرفهای بیهوده دیگران گوش ندهم

    بخدا قشنگ الان میفهمم همون کم محلی هایی که بلطف خداوند میکردم

    نه که خدایی نکرده بی احترامی کنم

    فقط در سکوت مطلق میموندم

    تو خونه خودم بودم و فقط می‌گفتم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است.

    همین بخدا

    و الان اون تضاد ها شده موهبت الهی در زندگی ام

    بخدا که دوست دارن با من باشند

    بدون اینکه من براشون کاری انجام بدم

    بخدا همون افراد منو با عشق به خونه هامون دعوت میکنندو دوست دارند با من باشند

    بدون اینکه کاری انجام بدهم فقط با توجه نکردن به نازیبای ها و توجه کردن به نکات مثبت و اعراض کردن از ناخواسته ها

    و بلطف خداوند همین مسیر را با استقامت بیشتر و تمرکز لیزری گذاشتن روی شخص خودم و بهبود دادن شخصیت توحیدی تر

    با خودم بیشتر به صلح برسم

    بخودشناسی و خدا شناسی برسم .

    خدایا شکرت

    تو قادر مطلق هستی

    من تسلیمم تو همواره در حال هدایت من هستی میخواهم هر لحظه مرا به راه راست هدایت کنی

    خدایا شکرت کمکم کن که همواره در مسیر درست و پاکی و صداقت و درستکاری باشم

    تکاملم را بدرستی طی کنم

    خدا یا شکرررررررررت که زندگی ام وجودم را پر از نور هدایت و رحمت خودت کرده ای

    بخدا که همه کنترل ذهنه

    اگر بتوانیم در هر شرایطی با تغییر زاویه دید به اتفاقات نگاه کنیم

    بخدا همه چی به نفع ما میشود

    من بارها و بارها لطف خداوند را قشنگ چشیده ام لمس کرده و بوییده ام و دیده ام

    و باید بیشتر سعی کنم در مدار سپاسگزاری این خوان و وفور نعمت در زندگی ام باشم

    هزاران بار موهبت های الهی را با خودم تکرار کنم

    همانطور که قبلاً در دیدن نازیبایی ها دستی بر آتش داشتیم

    پس الان هم باید به همان اندازه و حتی بیشتر از دیدن زیبایی ها قدرتمند شویم

    خدایا شکرت

    که من دارم رشد میکنم زیر سایه خودت

    با اراده تر با اعتماد به نفس تر با توکل بیشتر با شجاعت بیشتر با ایمان قوی تر با اعتماد داشتن بیشتر بخداوند

    خدایا شکرت که امروز هم از جایی که فکرشو نمی‌کردم بهم رزق بی‌حساب دادی

    همسرم میخواست یک ظرف برای در مغازه داشته باشن تا باهاش شلغم بپزن

    با من تماس گرفت گفتم یه ظرف داریم ازش استفاده نمی‌کنیم بیا ببر گفت اون کوچیک شاید باشه گفتم بیا ببین اگه خواستی ببرش

    رفته بود یک قابلمه نو گرفته بود اوردش در حیاط

    منم اونی تو خونه بود بردم

    گفت این نو برای تو

    اونم من میبرم در مغازه کارمون باهاش راه میوفته

    من مدتها بود از اون طرف استفاده نمی‌کردم و بفکر تعویضش بودم تو ذهنم فقط

    هیچ ایده ای براش نداشتم

    ولی امروز خداجونم این خواسته منو به حقیقت پیوست اون کارکرده رفت و یه نو جاشو گرفت به همین راحتی بدون اینکه من کار خاصی انجام داده باشم

    و همین نعمت باعث خیرو برکت بیشتر در زندگی ام شد که خواسته ی واضح تر ی در من بوجود بیاید و اینقدر منو خوشحال کنه و پر از حس خوب الهی و لذت بشوم

    خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن

    خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1230 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    ممنون استاد عزیز هستم که همیشه در بهترین موقع چراغ راهنمای ما هستند

    می دانم که من خودم خالق زندگی خودم هستم

    می دانم که من با افکار و باورهای خودم می توانم شرایط اکنون خودم را بسازم

    در مورد این فایل و صحبت های استاد می توانم این را بگویم که وقتی که من می گویم ایمان و امید من به خدای مهربان است

    وقتی که به او توکل می کنم

    وقتی که می گویم او قدرت برتر است

    دیگر چه لزوم دارد که بخواهم بترسم

    نگران حرف دیگران باشم

    در مورد قضاوت های دیگران بخواهم ترس داشته باشم

    وقتی که می گویم خدای من برترین قدرت است و او همیشه در کنار من است چه دیگر لزوم دارد که بخواهم درگیر حاشیه ها و صحبت های دیگران باشم

    وقتی که می دانم قدرت در دستهای خودم است و من با افکار و باورهای خودم می توانم شرایط زندگی خودم را بسازم

    وقتی که می دانم همیشه الهامات و ایده های خداوند برای من در کار هستند تا من به راحتی و آسانی بتوانم به موفقیت برسم

    واقعا دیگر لزوم ندارد که نگران حرف های دیگران باشم

    واقعا دیگر لزوم ندارد که ذهن خودم را درگیر دیگران کنم چرا که دیگران نه از قوانین این جهان باخبر هستند و نه به این موضوع ایمان و اعتقاد دارند

    نکته زیبا و جالب این است که دیگران اختیار دارند که در مورد من و کارهای من و زندگی من هرجور که دوست دارند قضاوت کنند

    اما

    اما

    این من هستم که یا به این حرف ها قدرت می دهم و یا اینکه نه از آنها می گذرم و تنها خنده می کنم

    من وقتی نتوانم یک دستاورد و یک حال خوب دیگران را ببینم پس آن را انکار می کنم وشروع می کنم در مورد آن حرف بزنم و در نتیجه از آن دور و دورتر می شوم

    اما وقتی برعکس آن من راه خودم را بروم و از آنها بگذرم بی شک نتایج عالی و خوب و فوق العاده برای من رخ خواهد داد

    این را باید همیشه یادم باشد که به هر چیزی که توجه کنم از همان جنس افکار و احساس برای من در زندگی و کسب و کار و روابط من رخ می دهد

    پس باید و باید من که از قوانین آگاهی دارم توجه خودم را به نکات مثبت کنم و از حال خوب خودم پیروی کنم

    بی شک هر چه بهتر و ببشتر ببینم به همان اندازه بهتر و خوبتر برای من در زندگی خودم رخ می دهد

    چقدر زیبا است زمانی که من راه درست خودم را می روم و روی باورهای خوب خودم کار کنم جهان هم به من پاسخ می دهد و من را در این راه کمک و حمایت می کند

    چقدر قشنگ است زمانی که می بینی تمام کسانی که زمانی بر علیه تو بودند و بر ضد تو حرف می زدند الان بخاطر اینکه تغییر کرده ام آنها هم تغییر خواهند کرد و در مدار من قرار می گیرند

    این نکته را چنانچه همیشه رعایت کنم من بزرگترین برنده خواهم بود

    این باور را من برای خودم ساخته ام که زمانی که دیگران در مورد من حرف می زنند به خودم می گویم ببین چقدر من قدرتمند و بزرگ شده ام که توانایی من در چشم دیگران ظاهر شده اند و آنها تاب و توان دیدن این را ندارند و به همین خاطر آنها در مورد من و رشد و پیشرفت من حرف می زنند و بدگویی می کنند

    این نشان از بزرگی من است

    این نشان از راه درست من است

    من هم باید ایمان خودم را به جهان نشان بدهم و سکوت کنم و در نهایت به حرف ها و گفته های دیگران کاری نداشته باشم

    این نشان از قدرت من است

    نشان از توانایی من در کنترل ذهن من است

    این نشان از قدرت من در بزرگ شدن من است

    این نشان از رشد و پیشرفت من است

    آنوقت من باید در دل شاد باشم و در نهایت به هیچ کدام از این حرف ها کاری نداشته باشم

    هرچه قوی تر باشم کم محلی من هم باید بیشتر و بهتر باشد

    هیچ چیز نمی تواند مانع از رشد و پیشرفت من باشد مگر ذهن و باور و عقاید خود من

    این یک باور و یک قانون کلی است

    من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم

    من خودم سازنده زندگی و حال و آینده خودم هستم

    من خودم فردای خودم را با افکار و عقاید خودم می سازم

    آرام باشم و آرامش خودم را حفظ کنم جهان هم همین طور برای من آرامش و حال خوب را به ارمغان می آورد

    این فایل واقعا ارزشمند است

    این فایل واقعا سراسر نکته و درس دارد

    باید بارهای بار آنرا گوش داد

    می دانم که من لایق بهترین ها هستم

    عمل کنم و قدم بردارم

    به امید روزهای بهتر و عالی تر

    سپاس از استاد عزیز

    سپاس از خدای هدایتگر خوب خودم

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 788 روز

    گام چهاردهم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – نحوه برخورد با تهمت

    به نام خداوندی که حامی و هدایتگر همه ی ماست.

    سلام استاد عزیز و مریم جان و دوستان هم پروژه ای :)

    خداروشکر میکنم که در گام چهاردهم از این پروژه با یه فایلی که داغ داغه و تازه به دستمون رسیده داریم این پروژه رو باهم پیش میریم.

    به رسم و تعهدی که با خودم دارم درکم رو از آگاهی های این فایل مینویسم تا این آگاهی های ناب رو در ذهن خودم تثبیت کنم.

    الهی به امید تو

    سوال اول-نحوه ی برخورد با تهمت ها و تهدیدها و باورهای قدرتمند کننده در این راستا

    ————–

    این باور که ما همیشه باید طوری رفتار کنیم که مورد پسند و تایید مردم باشه ریشه در گذشته و کودکی همه ی ما داره و به خاطر فرهنگی که در اون بزرگ شدیم این مورد احتمالا در خیلی از ما پررنگه و پاشنه ی آشیل ماست.

    اما با آشنا شدن با این مباحث و قدم گذاشتن در مسیر رشد و تغییر شخصیتمون باید این رو بپذیریم که هرچقدر حرف مردم برامون کم اهمیت تر باشه آزاد تر و رهاتر هستیم و در مسیری که داریم طی میکنیم مقاومت کمتری ایجاد میکنیم.(گاری به خودمون نمی بندیم.)

    اما اینطور هم نباید باشه که اصطلاحا از اون ور خر بیفتیم و بیایم عمدا برای اینکه نشون بدیم حرف هیچ کس برای ما اهمیتی نداره رفتارهای خارج از عرف جامعه نشون بدیم و تابو شکنی کنیم.

    در این مسیر هر دو سر این طیف میتونه مسیری خارج از اعتدال باشه و در نهایت به ضرر خود ما باشه .

    با آگاهی به این موضوع که نه میخوایم عامدانه جلب توجه کنیم و نه میخوایم حرف مردم رو ارزشمند بدونیم باید در زندگی خودمون رفتار متعادل رو داشته باشیم.

    در مسیری که داریم روی خودمون کار میکنیم تا اثر حرف مردم رو برای خودمون کم رنگ تر کنیم ، حواسمون باید به کارکرد ذهنمون هم باشه که ذهنمون میاد یه صحبت نامناسب رو از جنس تهمت یا تهدید در ذهن ما خیلی پررنگ جلوه میده و به کل تعمیمش میده .

    دیگه دست ذهن باید برامون رو شده باشه و وارد بازی ش نشیم و مدام آگاهانه هزاران هزار صحبت دیگه ای که از این جنس نبوده و حتی بار مثبتی در زندگی ما از جنس تحسین و تعریف داشته رو به یاد بیاریم و اینطوری ذهنمون رو خلع سلاح کنیم.

    باور قدرتمند کننده ای که باعث میشه نظرات افراد دیگه برامون کم اهمیت تر باشه اینه که من بارها اصل قانون رو با خودم مرور کنم که این من هستم که خالق اتفاقات زندگی خودم هستم ، با افکار و فرکانس هایی که دارم به جهان میفرستم و اگر بتونم صد در صد این جمله رو بپذیرم و باورش رو در خودم تقویت کنم اونوقت به هیچ حرفی از مردم اهمیتی قائل نمی شم و اجازه نمیدم که اون حرفها تاثیر خودشون رو در زندگی من بگذارن.

    اگر باورهام هنوز به اندازه کافی قوی نشده باشه این حرف ها در زندگی من تاثیر گذار خواهد بود نه به این خاطر که واقعا این قدرت رو داره ، به این خاطر که من باور کردم که میتونه در زندگیم تاثیر داشته باشه.

    افرادی که به هر شکلی حرف های نامرتبط میزنن و در مورد بقیه غیبت میکنن یا بهشون تهمت میزنن افراد ضعیفی هستن که با این کار تلاش دارن ضعف و ناتوانی خودشون رو روش سرپوش بگذارن.و صحبتهایی از این جنس نشانه ی خلا در ذهن و روح اون فرد هست.

    من در اوایل مسیرم اگر با تقویت باورهای درست که من هستم که دارم شرایط زندگیم رو خلق میکنم اجازه ندم این صحبت ها روم تاثیری بگذاره و مسیرم رو با تمرکز ادامه بدم ، کم کم میبینم که آدم قوی تری شدم و راحت تر میتونم به این جنس صحبت ها اعتنایی نداشته باشم و حتی در نهایت میبینم که صحبت هایی که بر علیه من بوده به نفع من ختم میشه که شرط این اتفاق حفظ احساس خوبمون در این مسیره.

    و خواهیم دید که حتی رفتار اون افراد هم کم کم در مورد ما تغیر پیدا میکنه.

    مثال خیلی بارز در این زمینه مثال انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکاست ، با وجود همه ی تهمت هایی که در موردش وجود داشت.

    باید این باور رو مدام با خودم تکرار کنم که اگر من توجهی به صحبت های بیهوده در مورد خودم نداشته باشم و در مسیر درستم پیش برم ، در نهایت حقیقت هم آشکار میشه و ماه پشت ابر نمیمونه و همه چیز در نهایت به نفع من خاتمه پیدا میکنه.

    یه نکته ی خیلی مهم اینه که باید حواس جمع باشیم که هرگونه عکس العمل من به صحبت های ناروا در مورد خودم ، از جنس دفاع کردن ، توضیح دادن و رفع اتهام کردن ، در واقع رسمیت بخشیدن به اون صحبت هاست و از جنس توجه کردن محسوب میشه و مطابق با اصل قانون هم چون کانون تمرکز ما متوجه دفاع کردن از خودمون شده بیشتر از اون جنس صحبت ها و اتفاقات رو به زندگی خودمون دعوت میکنیم و این پیغام رو به اون فرد مقابل میدیم که تو تونستی رو من تاثیر بگذاری و صدات به گوش من رسیده و من این صحبت ها رو شنیدم.

    اما برعکس ، اگر انقدر شخصیت قوی داشته باشیم که به صحبتهای نامربوط بی توجهی کنیم و هیچ واکنشی نشون ندیم اون فرد مقابل هم به هدفی که میخواد نرسیده و کم کم متوجه میشه که تلاش هاش برای اینکه بتونه آرامش ما رو به هم بزنه تلاش بیهوده ای بوده بالاخره تسلیم اون قدرت و اراده ی ما میشه و از زندگی ما خارج میشه.

    چطور این اتفاق می افته ؟ مطابق با اصل قانون اگر ما در موردش فرکانسی ارسال نکنیم در واقع داریم از دایره ی تجربیات زندگیمون اون فرد و صحبت هاش رو خارج میکنیم و این قدرت ما در خلق اتفاقات زندگیمونه.

    باید بپذیریم که صحبت های دیگران تحت کنترل من نیست و من فقط میتونم واکنش خودم رو نسبت به اون اتفاق مدیریت و کنترل کنم.

    هرچقدر بیشتر در این مسیر ثابت قدم باشیم و این طرز فکر و باور رو تمرین کنیم کار هم برامون راحت تر میشه و با تلاش کمتری میتونیم رهاتر از اون شنیده ها باشیم.

    لازمه در مسیر زندگی مون اصولی رو برای خودمون تعریف کنیم و دیگه طبق اون اصول حرکت کنیم فارغ از اینکه مردم خوششون میاد یا خوششون نمیاد.

    این باور که در مسیری که هستم خداوند هم از من محافظت میکنه و همواره حامی منه و در نهایت اتفاقات رو به نفع من تغییر میده هم خیلی میتونه به ما کمک کنه.

    حواسمون باشه در مورد صحبت های نادلخواهی که میشنویم حتی با خدا هم در موردش نباید صحبت کنیم چون باز طبق قانون این هم توجه کردن و مقاومت داشتن در مورد اون صحبت ها محسوب میشه.

    تمرکزمون روی ویژگی های مثبت خودمون باشه و این رو از اعماق قلبمون باور داشته باشیم که در نهایت این تقوا و کنترل ذهن نتیجه ی خودش رو نشون میده و شرایط به نفع من تغییر پیدا میکنه.

    ممنونم از توجهتون به کامنتم دوستان

    در پناه الله یکتا باشیم همگی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 928 روز

    به نام خدای مهربانم

    استاد جان من بارها تو کامنتهام نوشتم که حداقل 70 درصد برای دیگران زندگی کردم حالا این دیگران از نزدیکترین فرد زندگیم گرفته تا دورترین آنها و مرتب تجربه های بد و حال بدیهای فراوون

    استاد من همیشه قربانی بودم همیشه تحمل میکردم تا دیگران راضی باشن از من دلخور نشن پشت سرم داستان درست نکنند و به قول معروف بی حاشیه باشم و جالبه همیشه نتیجه برعکس میشد چرا که طبق قانون به هر چه توجه کنی اون رو وارد زندگیت میکنی

    و قسمت بد داستان این بود که همه فکر میکردند من خیلی اعتماد به نفسم بالاست و هر کار دوست دارم انجام میدم و برای من خیلی دردآور بود و هنوزم که هنوز علت این رو نمیدونم

    خیلی اوقات وقتی در مورد قربانی شدن و توجه به حرف دیگران صحبت میکردیم به من میگفتند تو که خوبی پس ما چی بگیم

    خلاصه خیلی هم حرف شنیدم مثلا فکر کردی کی هستی و من که همیشه سوای اطرافیانم فکر میکردم ولی تا این حرفهارو میشنیدم اصلا فکرهام از یادم میرفت و میومدم پله اول چون همیشه نظر دیگران برام مهم بود که البته با درونم این تفکر ناسازگار بود

    باور اشتباهی که به ما یاد داده بودند که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو خوب من اون موقع ها نمیدونستم باور چیه ولی واقعا با این مخالف بودم ولی متاسفانه جسارت مخالفت و حرکت نداشتم چون اگه مخالفتی میکردم اون آدم پرروعه بودم منم از این کلمه خیلی بدم میومد بهم بگن

    استاد جان پیام آور عزیزم با تمام وجود دوست دارم دستت رو ببوسم واقعا من دیگه خیلی تغییر کردم و الان تقریبا حرف و نظر کسی برام مهم نیست ولی ریشه هاش تو وجودم هست که به لطف خدا کمرنگ و کمرنگ تر خواهند شد

    استاد گلم سالیان سال باشی و باشی عزیزم

    ماچ به صورتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  6. -
    الهام رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1646 روز

    به نام خدای مهربون و هدایتگرم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    وااااای از این پروژه مهاجرت ب مدار بالاتر بی نظیر ینی دقیقاااااااا مرحله ب مرحله پله ب پله میرم جلو مریم جونم عاشقتم ک انقد برای تدوین و دسته بندی این فایلهای ارزشمند وقت گذاشتی خیلی دوست دارم زیباترینم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت ک قدرت و توانایی بیخیالی رو بهم دادی ک بتونم خودمو کنترل کنم از حواشی و حرف های پوچ همون موقع هم کمکم میکردی اعراض کنم از ناخاسته ها ولی اون موقع اسمشو نمیدونسم اگاهیشو تا این حد نداشتم تجربه شخصی من در مورد این بخش برمیگرده ب چند سال پیشم ک خاهر کوچیک تر از خودم ازدواج کرد و طبق معمول یه سریا از روی بیکاری و نداشتن هدفی خاصی تو زندگی میشینن تحلیل و بررسی زندگی دیگران و چون من دختر بزرگتر بودم و ازدواج نکرده بودم و چون از دیدگاهشون سن ازدواجم داشت رد میشد چند تا حرف خیلییییییی واضح و شفاف از خودم شنیدم از چند تا ادم مختلف لحظه ای آدم شاید از کوره در بره و شاید ب بحث و جدل بکشه ولی خدای من شاهده ک همون لحظه من فقط تعجب میکردم مامانم می‌شست گریه میکرد ک پشت سر بچه من فلان حرف گفته شده خاهرم میخاست دعوا کنه با طرف اما من خنثی بودم چووووون نیرویی رو باور داشتم ک فراتر از همه اینااااا بود و ب بهترین شکل خودش رقم میزد هم برای منی ک کنترل میکردم خودمو هم برای اونی ک در مورد من بحث کرده بود کاری ک من کردم بیشتر رفتم تو لاک تنهایی شیرین و دلچسبی ک با پروردگارم داشتم و تمرکز بیشتر روی کنترل ورودی هام چون هیچ عجله ای برای ازدواج و این داستانا نداشتم بر این معتقد بودم ک من یک بار بدنیا اومدم و دوس ندارم راهی ک همه ادما میرن و برم دنیا دنیاییه ک قرار نیست همه ازدواج کنن قرار نیست همه بچه دار شن قرار نیست همه یه مدل زندگی کنن من از،اینی ک الان هستم راضیم عشق دادن ب خودم تعیین هدف برای خودم و عاشق خودم شدن سپاسگزار تک تک نعمت هام شدن شد بزرگترین لذت من از زندگی تو همین مسیر هم دایان ب من اضافه شد ک بتونیم بیشتر از این لذت ها استفاده کنیم اونم هدیه خدای من بود ک جواب همه صبر ها و جواب ندادن ها و اعراض هامو داد الان هم ک نامزدم بازهم حرف زیاد هس ولی شدت بیخیالی من بیشتر از قبل شده و اتفاقا رهاتر میتونم عمل کنم و ب هیچ چیزی توجه نکنم تا کارام راحت تر پیش بره من یاد گرفتم ک فقط مسیر خودم و برم و ب دیدگاه‌های دیگران در مورد خودم توجه نکنم اگر هم بحثی بشه نیازی ب دفاع از خودم نمیبینم چون هیچ وقت ماه پشت ابر نمیمونه

    جمله طلایی این فایل برای خودم:

    /منم ک اتفاقات رو رقم میزنم و همه اون تهمت ها و حرفها به نفع من میشه در نهایت/

    استاد اونجا ک گفتین اگ کسی ب شما تهمت زد جوابی ک من این موقع ها میدم یه لبخند رضایت از ته دل هست اتفاقا خوشحال میشم ک ببین خدا منو ب چ جایگاهی رسونده ک وقتی دیگران دارن و میتونن ازش ب بهترین شکل استفاده میکنن ازش برای کنکاش کردن من استفاده میکنن اصلا وقتی با خدایی دیگرانی دگ نباید باشه اگر من قانون رو درست درک کرده باشم دیگرانی وجود نداره ک بخام عکس العملی نشون بدم الان ب لطف خدای بزرگم ب جایی از زندگیم رسیدم ک با وجود اینک همه هستن ولی هیچ کس نیست فقط اون جایی رو میبینم ک میخام اون مسیری رو میرم ک خدا برام هموار کرده و البته هدایت ب این بهشت زیبا ک وااااااقعا خیلی کمکم کرده تو این راه ک بهترین خودم باشم و هرروز بهتر از دیروزم عمل کنم انقدر سرمو با کارام شلوغ کنم ک وقت برای وقت گذاشتن ب این چیزا نداشته باشم الهی صدهزار مرتبه شکرت برای اینک کمکم میکنی بزرگ شم عاشقتم

    استاد قشنگم عاشقتونم

    مریم جونم عاشقتم

    خانواده قشنگم عاشقتونم

    خدای بی همتای من بی نهایت عاشقتممممم

    الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین

    فعلا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  7. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1340 روز

    به نام خدای بخشاینده

    سلام ب استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیزم

    خب نکات فایل رو مرور کنیم:

    ذهن ما اینجوریه ک اگر 99 مورد ازمون تعریف بشه انگار ن انگار ولی اگر 1 دونه تحقیر، توهین و یا مسخره بشیم، اونو هزاران بار تکرار میکنه ک مارو اذیت کنه، مغز ما داره مارو فریب میده، شیطان میخواد احساس شمارو بد کنه، پس ماچیکار کنیم؟

    افسار ذهن مونو بگیریم دست مون، نه با خودمون تکرارش کنیم، نه با دیگران انتشار بدیم، نه حتی ب خدا بگیم خدایا دیدی چه تهمتی ب من زد، دیدی حق من نبود، اصن تو ذهنت قدرت نده بهش، یه دیقه دیگه هم بهش فکر نکن، برو سراغ ویژگی های مثبت خودت، سراغ صداقت و پاکی خودت، سراغ قلب پاک خودت، بگو من ک میدونم تو چه فرشته ی نازنینی هستی چه قلب پاکی داری، همین بس ک خدا حافظ تو باشد، همین بس ک خدا شاهد و گواه باشد.

    اون کسی ک تهمت میزنه، مسخره میکنه، غیبت میکنه آدم ضعیفی عه.

    اگر کسی ب شما تهمت بزنه و شما پاسخ بدی و از خودت دفاع کنی، داری میگی من تحت تاثیر قرار گرفتم، تو تونستی منو اذیت کنی، تونستی دستت و تو مخم کنی، تونستی اعصابم رو خورد کنی.

    ولی وقتی بی محلی کنی، داری این پیغام رو میدی ک برای من هیچ ارزشی نداری ک من حتی بخوام پاسخ بدم به حرفات، اصلا برام مهم نیستیددددد.

    بی توجهی بدترین کاره برای حرفای آدمای بی ادب

    یه موقعی ک کسی تهمتی میزنه ب ما، ما نگرانیم ک تصویرمون خراب بشه برای دیگران

    دقیقا بنظرم یکی از اولین فکرایی ک ب سر آدم میاد اینه ک وای نکنه فلانی بشنوه این تهمتُ و نظرش راجع ما عوض بشه، وِجه مون پیش فلانی ها، اون خانواده معروف و پولدار فامیل مون خراب نشه یه وقت، اگه ب گوش اون آدم بخوره دیگه تمامه کارمون. اصن بشنوه ک بشنوه، اون فلاااانی کی باشه اصن؟؟ نه خود اون حرف مهمه، نه اون شخص تهمت زننده، نه اون کسی ک ما برا خودمون شاخش کردیم، هیچ کدوم شون نباید برامون گنده باشن.

    فقط ب خودمون بگیم، من ک خودمو میشناسم چرا باید نگران باشم؟؟؟ چرا باید بترسم؟؟ اصن مگه غیر از منو خدای خودم تو این دنیا کسی هست؟ وقتی خودت میدونی چه شخصیتی داری، چه ویژگی هایی داری دیگه اصن مهمن دیگران؟؟

    حالا میفهمم تفاوت زندگی مادرم با خواهرش رو، مادر من بسیار فرد بی خیالی بود راجع ب هر حرفی ک درموردش میزدن، همیشه خواهرش بهش میگفت چرا جواب نمیدی بی عرضه و مادر من سکوت میکرد میگفت ولش کن بابا، حالا نتیجه زندگی خاله ام یه زندگی پر از تنش، پر از قرص و روابط ناجالب خانوادگی با تک تک فامیل، اینکه همیشه سرجنگ داره، میخواد ب همه ثابت کنه ک شما ب من تهمت زدید، و ادعاش اینه ک من زرنگم من حق خودمو می گیرم، من دهن هرکی پشت سر من و خانواده ام حرف بزنه رو گل میگیرمو…

    ولی مادر من با اخلاق خونسردی اش،آرامشش نه تنها ب تن سالم خودش، بلکه ب خانه و خانواده اش آرامش داده، صلح و دوستی در خانواده مون برقرار کرده، اصلا تلفن بازی و از این پیغام ببر ب اون برسون نداریم ما تو خونه مون، احترام و ارزشی ک برا همه داره و همیشه ازش تعریف میکنن و عروس گل خانواده است. چون اون براش ذره ای حرفای زن داداش و جاری هاش مهم نبود، از همه هم تهمت شنید تهمتای بد ک الان ک فکرشو میکنم میگم چه روح بزرگی داری مادر من، مثل همون مکث استاد میخواستم بگم ولی نه نمیگم، فقط بهش افتخار میکنم و میخوام بهش بگم ک بهت افتخار میکنم، بهش بگم نکات مثبتش رو هم ب مادرم هم پدرم

    پدر عزیزم، راجع ب دختراش چقدررر حرف زدن، حتی برادر خودش ب دختراش بدترین حرف ها و تمسخر و سرزنش هارو کرد، چقد بهش انگ بی غیرتی زدن،چرا چون دختراش مانتویی بودن و مثل 99 درصد دخترای فامیل چادر نپوشیدن، حتی یک بار پدر من ب ما نگفت چادر بپوشید، حتی یک بار نیومد تو جمع خانوادگی مون ب گوش مون بزنه پشت سرتون این حرفا رو میزنن.

    یه بار پدر من گفت دوماد مون گفته از کل دخترای فامیل پاک تر از دخترای شما من ندیدم، حالا ماهایی ک لباس های راحت و آزاد می پوشیم، و پدر من به مادرم گفت من خودم میشناسم دخترای خودمو بزار هرکی هرچی دلش میخواد بگه برا من ذره ای اهمیت نداره، خیلی سخته برای مردی ک بزرگ فامیل در مورد دختراش حرف ناجور بزنه و سکوت کنه و بگه خدا خودش میدونه من چه خانواده ای دارم همین کافیه، قربونش برم من.

    حالا چی شد؟ یکی دوسال بعد ما همه دخترا کم کم مانتویی شدن، برو بیرون و بگرد شدن، دانشگاه و سرکار برو شدن، خوبه ما سنت شکن شدیم ک راه برا بقیه باز بشه، و همونایی ک پشت سر ما حرف میزدن الان نمیتونن دخترای خودشونو جمع کنن، همون حدیث امام صادق ک میگن مواظب باش اگر تهمتی ب کسی میزنی دنیا میچرخه و اون بلا سر خودت میاد ک بفهمی چی ب چیه.

    اتفاقا چند روز پیش یه تهمت دیگه بما زدن از حرص شون، ک ما خواهرا هم تو درینک زدن قاطی شدیم تو مهمونی خانوادگی هههه، وای خدا خندم می گیره، و مادر مذهبی من به شددددت بهش برخورده بود، چون خودش هم تو اون مهمونی با ما بود و میگفت انگار یه جورایی ب من هم توهین شده، بچه ها برادرش این حرفو زده بود، ک از زبون یکی دیگه پشت تلفن این حرف زده شد و خداروشکر من اولین نفر بودم از خواهرا ک شنیدم، منو بابام و مامان، و من سریع مامانم رو آروم کردم گفتم مامان مگه تو اونجا نبودی؟ مگه تو دختراتو نمی شناسی؟ پس چرا برات اهمیت داره؟ برا من ذره ای مهم نیست چون من خودم ک خودم رو میشناسم، خودم میدونم هیچ خطایی نکردم. پدرمم ب شدت عصبانی شده بود و ب غیرتش برخورده بود، ولی خدا رحم کرد و من این حرفا رو زدم و جو آروم شد و یه جریاناتی پیش اومد ک نشد مادرم حتی گله کنم از برادرش، و بعدشم یه مهمونی بزرگ گرفتیم و داداشش بود و کلییی گفتیم و خندیدیم، ک اگر مادر من تماس میگرفت خدا میدونه چی میشددد.

    آره استاد ب قول شما این چرندیات میره و میاد و حق آشکار میشه بالاخره، بنظرم بزرگ ترین بنفیت مهم نبودن تهمت ها اینه ک آرامش ب اون خانه برمیگرده، آرامش ب قلب اون فرد برمیگرده، کم کم اون تهمت ها از بین میره چون اگه توجه کنی و بجنگی بیشتر و بیشتر میاد، نتیجه اش قرص و مریضی و اعصاب داغون برا اون طرفه، نتیجه اش تن سالمه، خانه ای در صلح و صفا و صمیمیت عه، نتیجه اش ارزش و احترام بالاست، نتیجه اش خنده و شادی و آرامش درون عه. فقط با یه بی توجهی، یه اعراض.

    خدایا شکرت برای خانواده ای ک دارم، برای آرامش و صلح و دوستی بین مون ک ارزوی خیلیا هست و من دارمش این عشق و احترام و صمیمیت رو، اینکه شبها در آرامش سرمون رو میزاریم میخوابیم، اینکه ب زندگی هیچ کس هیچ فکری نمی کنیم، خودمون با خودمون خوشیم، نه مقایسه ای درکاره و نه ناسپاسی ای، و همینه رمز خوشبختی. الهی شکر

    استادجان سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    فاطمه عظیمی گفته:
    مدت عضویت: 3563 روز

    الله اکبر خدایا هزاران بار شکر

    سلام و درود خدمت شما و تمام هم فرکانسی‌های عزیز

    استاد دقیقاً دیشب یک تضاد بزرگ برای من به وجود اومد که من ابتدا خیلی عصبانی شدم که خوشبختانه فقط فقط همسرم بود اما زود متوجه شدم که با یک تضاد روبرو شدم خدا را شکر کردم و از خدا طلب آمرزش و استغفار کردم به خاطر اینکه متوجه شدم اولاً در درون من ناخالصی‌هایی هست که من دچار این تضاد شدم سپس خدا را شکر کردم که زود متوجه شدم و باز هم خدا را شکر کردم به خاطر درس‌هایی که این تضاد به من داد به صورتی که بعداز دو ساعت دوباره در ادامه آن تضاد دیگری به وجود آمد و من متوجه شدم باید خیلی روی خودم کار کنم دوباره به فاصله خیلی کم توانستم آرامش خودم را حفظ کنم و دوباره شکرگزاری وقتی که می‌خواستم بخوابم هزاران بار خدا را شکر کردم به خاطر آرامشم و اینکه این تضاد و چالش خیلی زود برطرف شد صبح که از خواب بیدار شدم بعد از نوشتن شکرگزاری و ستاره قطبی به یاد تضاد دیشب افتادم و حسم گفت حتماً یک سر به سایت بزنم دیدم فایل جدید گذاشته‌اید با همین موضوع و چقدر خدا را شکر کردم و قبل از دیدن فایل تصمیم گرفتم این تجربه جدیدم را با شما در میان بزارم بعد از دیدن فایل نظر خودم را می‌نویسم از شما سپاسگزارم که بدون رفتن به نشانه‌های سایت حتی با دیدن فایل‌های روزانه ا نشانه خود را دریافت می‌کنیم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  9. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 2015 روز

    به نام خدای بی نهااااااایت قدرتمند بینهااااایت بخشنده بی نهااااااایت مهربان که به من نزدیکه و هرلحظه هدایت و اجابتم میکنه

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    گام 14: نحوه برخورد با تهمت

    اولین قدم : بپذیرم این پاشنه آشیل مهم بودن حرف و نظر و فکر و قضاوت و تهمت دیگران در مورد من 100٪در وجودم هست

    منطق اینکه این پاشنه آشیل در وجود من حتما و یقینا هست : چون من در فرهنگی بزرگ شدم که در تمام دوره زندگی من همیشه گفته شده که کاری نکن که مردم پشت سر ما حرف بزنند تو انتخاب رشته تحصیلی،نوع شغل ،ازدواج ،محل کار و زندگی و اسباب زندگی ،نوع پوشش و ظاهر و…… همیشه گفته شده جوری باشه که مردم بد نکند ،قضاوت نکنند،مسخره نکنند ، غیبت نکنند،تهمت نزنند،سوءبرداشت نکنند

    چطوری میتونم این پاشنه آشیل رو کم رنگ تر کنم چون پاشنه آشیل ها از بین نمیرند فقط میتونم با کار کردن روی خودم با باورهای درست و قدرتمند کننده کم رنگش کنم ؟

    اولین کاری که باید بکنم هدفم چقدر برام بزرگه ؟انقدر بزرگ و مهم برای من هست که حرف مردم برام کم رنگ تر بشه اگر هست این کار رو حتما بکنم

    اعتماد به نفس خودم رو بالا ببرم : البته که باید در مسیر درست ارزشمندی اعتماد به نفسم رو بالا ببرم نه در مسیر نادرست تابو شکنی، هنجار شکنی کنم و برای جلب توجه برم تو بحث جنسی،ظاهری،سیاسی کارهای نادرست انجام بدم برای نیاز به توجه هست و کاملا از عدم احساس لیاقت درونی و عدم اعتماد به نفس این نوع هنجار شکنی ها صورت میگیره

    کارکرد ذهن رو بشناسم : تو مسیر درست خودم ممکنه تهمت بزنند و یا بد وبیراه بشنوم اما حتما محبت و احترام هم دریافت کردم اما کارکرد ذهن اینه که اگر یک میلیون بار تحسین و تشویق و ترغیب بشنوم و فقط یک بار تهمت و قضاوت بشنوم ذهن همون یک مورد بد رو بااارها تو ذهن میچرخونه شیطان میخواد احساس ما رو بد کنه و بارها نجوا میکنه ولی اون همه بازخورد خوب رو اصلا به یاد نمیاریم حتی اگر بازخورد خوب یک بار باشه یا اصلا نباشه وظیفه من اینه خودم خودمو تحسین کنم نکات مثبت و تواناییهام رو ببینم تا در احساس خوب به مسیرم ادامه بدم

    کار بعدی که میتونم بکنم : بپذیرم که تهمت و قضاوت دیگران منو تحت تاثیر قرار میده نگران و ناراحت میشم ولللللی هرچقدر قوی‌تر و بزرگتر و رشد یافته تر میشم کم تر تحت تاثیر این برخوردها قرار میگیرم

    ساختن باور مناسب : باور قدرتمند کننده من خالق 100٪زندگی خودم هستم من دارم اتفاقات زندگی خودم رو در هرررررلحظه رقم میزنم

    با این باور دیگه اصلا مهم نیست دیگران جه فکری می کنند اگر توجه نکنم قدرت نمیدم و اگر توجه کنم من قدرت میدم توجه من قدرت میده به حرف دیگران نه اینکه اون حرف به خودی خود قدرتی داشته باشه و تاثیر گذار باشه

    دو دیدگاه در مورد آدمهایی که تهمت و غیبت و قضاوت و تهدید و تمسخر می کنند وجود داره

    اولا : اون افراد آدمهایی بسیار ضعیف و بی عرضه و ناتوان هست که میخواد با این حرفها ضعف و ناتوانی خودش رو بپوشونه مکانیزم دفاعی مغزشونه

    دوما : این ضعفها خلع درونی ایجاد میکنه که باعث میشه اون آدم‌ها راحت تهمت و غیبت و تمسخر و قضاوت و تهدید می کنند

    باور دیگه ای که باید در این مواقع داشته باشم : اگر میخوام رشد و پیشرفت دائمی داشته باشم باید بگم من دارم با باورهای خودم اتفاقات زندگیم رو خلق میکنم فارغ از اینکه دیگران چی می گند هیچ تاثیری در زندگی من ندارند حتی به قول قرآن(اون حرفها به نفع من میشه اگر من در مسیر درستم به کار خودم با قدرت ادامه بدم و بی توجه به اون حرفها باشم )

    مثال های استاد جان در مورد ترامپ کاملا نتیجه این نوع تفکر و باور رو مشخص و واضح کرد

    نکته مهم : من نباید کار احمقانه ای انجام بدم که مردم رو ترغیب کنم که به من تهمت بزنند تا به این شکل دیده بشم و معروف و مشهور بشم این کار خیلی غیر منطقی هست و با این دیدگاه و نگرش هرگز موفق نمیشم

    همه چیز تغییر میکنه وقتی برام مهم نیست حرف مردم اگر آدم قوی باشم همه چی در مسیر درست برای من عالی میشه

    کار دیگه ای که باید بکنم : اگر متن و تصویر و دیدگاهی در سوشال مدیا میزارم به هیچ وجه کامنتها و نظرات رو نخونم چه مثبت باشه چه منفی چون اگر مثبت باشه ناخودآگاه ذهنت میخواد اون کار و برنامه ای رو که مردم دوست دارند رو انجام بده در واقع طرفدار تو به تو خط مشی میده و اگر منفی هم باشه با توجه کردن و خوندن و پاسخ دادن من به اون ها قدرت میدم و بیشتر و بیشتر تکرار میشه این کامنتهای منفی

    چیزی که باید یاد بگیرم اینه مسیر خودم رو برم این باور رو تقویت کنم هیییییچ کسی تاثیری در زندگی من نداره مگر اینکه من با (توجهم )بهش قدرت بدم

    باور دیگه ای که باید داشته باشم : ماه هیچ وقت پشت ماه نمیمونه شاید با این تهمت ها آب گل آلود بشه اما آب صاف میشه وقتی تو مسیر درستم (نیاز به دفاع نیست حقیقت خودش مشخص میشه )

    عملکرد من : حتی اگر میخوان پیشت بگن که این حرفها رو پشت سرت زدند نخواه اصلاااا بشنوی ،سعی کن دفاع نکنی ،اگر بخوای دفاع کنی جواب بدی این پیغام رو میدی (که تو نستند با این حرفها دست تو مخ تو کنند تاثیر گذاشتن رو تو روی احساس تو مسیر تو ) ولی اگر بی محلی کنی این پیغام رو میدی (شما برای من مهم نیستید بی ارزشند و می فهمند نتو ستاد دست تو مخ تو کنند ناراحتت کنند و روی تو تاثیر بدی بزارند)

    عاقلانه ترین کار: توجه نکردن به این حرفهاست بی محلی کردنه

    احمقانه ترین کار : توجه کردن واکنش نشون دادن به این حرفهاست

    الگو برداری از افراد موفق که اینگونه عمل کردند: استاد عباس منش ،ترامپ ،ایلان ماسک که خیلی قوی عمل کردند پس اگر منم سعی کنم میتونم اینطوری عمل کنم و موفق تر میشم

    تو مواردی که تهدید میشم : باید این باور رو که منم که دارم زندگیم رو. خلق میکنم یک میلیون بار تکرار کنم چون اگر یک بار بگم یادم میره باید خیلی تکرارش کنم

    در پاسخ تهدیدات بگم : هرکاری که میتونید انجام بدید نترسم نگران نباشم با ایمان به این باور که کسی قدرتی تاثیری در زندگی من نداره همه چی در نهایت به نفع منه که در مسیر درست خودمم به قول پیامبر من منتظرم شما هم منتظر باشید

    نهایتا من باااید انقدر قوی باشم که اصلا برام مهم نباشه فکر و نظر و قضاوت اصلاااا برام مهم نباشه که دیگران از ما خوشششون میاد یا نه اگر قانون رو درست درک کنم(اصلا دیگرانی وجود ندارند )من خودم دارم زندگی خودم رو رقم میزنم

    چرا نباید حرف مردم برام مهم نباشه ؟

    چون من کنترلی ندارم روی دیگران که به ما تهمت می‌زنند اما میتونم واکنش نشون ندم و افکار خودمو فقط میتونم کنترل کنم سخته اماااا شدنیه اگر باور رو تکرار کنم که خودم اتفاقات زندگی خودم رو رقم میزنم فارغ از اینکه دیگران خوشششون بیاد یا نیاد

    تو زندگی و مسیری که من میرم نیاز ندارم که مردم منو انتخاب کنند نمیخوام نماینده مجلس یا رئس جمهور بشم بنابراین خیلی برام راحتره که تحت تاثیر حرف مردم قرار نگیرم و نیازه یه سری اصول برای خودم داشته باشم و طبق اون اصول حرکت کنم و این باور رو داشته باشم که تو مسیر درست بلاخره درستی کارم مشخص میشه ( دنبال این نباشم که دیده بشم دیگران منو ببینند کاری نکنم در این مورد خداااا ببیند کااافیه )

    نکته بسیار مهم : فکر نکن روزی انقدر قوی میشی که میتونی در مقابل دری وری و حرف مردم واکنش نشون ندی مهمههههه که کانون توجه تو سراغ نکات منفی نره تمرکز روی کار و مسیر خودت که قدرت تمرکز خیلی زیاده و خیلی باارزشه

    در مورد تهدیدات اونهایی که تهدید می کنند چی میشند؟

    آیا من به مشکل بر میخورم ؟

    آیا من خراب میشم ؟

    من با بی توجهی کردن و مهم نبودن اون تهدیدات که کار سختیه اما با تکرار کار برام آسون تر میشه این پیغام رو دادم که شما نمیتونید دست تو مخ من کنید و تاثیری روی من ندارید خدااااا محافظت میکنه خداوند کمک میکنه حقیقت برملا بشه

    آدم عاقلی که قانون میدونه ازش استفاده میکنه اینو خوب فهمیده و درک و عمل میکنه اولآ خودش خودش رو خوب می‌شناسه نگران توهین و تحقیر دیگران نیست دوما گریه و نفرین و گلایه حتی پیش خدا نمیکنه سوما اصلا توجه نمیکنه تا از فرکانسش خارج بشه از دنیای تو خارج میشه چهارما تمرکز میکنه تو مسیر درست خودش تو مسیر درست مسائل حل میشه و درستی مسیر خودش رو نشون میده

    در مورد تهدیدات : اصلا نترسید این روحیه رو بساااازم که در مقابل تهدید نترسم بلکه هزار بار شجاع تر بشم (هیچ کسی قدرتی نداره تاثیری تو زندگی من بزاره من دارم خودم اتفاقات و شرایط زندگی خودم رو با افکارم رقم میزنم به تهدیدات دیگران اهمیت ندم به مسیرم ادامه بدم )

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت تو این مسیر الهی لذت میبرم از درک و عمل به اگاهبها واقعا با ابن احساس خوب و آرامش دارم بهشتم خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  10. -
    علی قاضی گفته:
    مدت عضویت: 515 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خداوندا مرا نصیبی از رحمت واسعه ی خود عطا فرما

    و به عدله روشن خود هدایت فرما و عنانم را بگیر و به سمت تمام خشنودی هایت سوقم بده.

    به حق دوستی و محبتت ای آرزوی مشتاقان️

    سلام بر استاد عشق

    سلام بر استاد جان

    سلام بر استاد روح

    سلام بر استاد نفس

    سلام بر استاد قلب

    سلام بر بانو شایسته محترم و عزیز دل استاد

    و سلام بر هم فرکانسی های عزیزم

    قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ۖ بِیَدِکَ الْخَیْرُ ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

    بگو: خدایا! ای مالک همه موجودات! به هر که خواهی حکومت می دهی و از هر که خواهی حکومت را می ستانی، و هر که را خواهی عزت می بخشی و هر که را خواهی خوار و بی مقدار می کنی، هر خیری به دست توست، یقیناً تو بر هر کاری توانایی

    استاد عزیزم مگر میشود الله یکتا بخواهد کسی را بالا ببرد و کسی بتواند ذره ای او را پایین کشد

    من به شخصه نظر هیچ کس در زندگی برایم مهم نبوده و نیست و به هیچ عنوان نخواهد بود

    این را من مدیون شما استاد عزیز تر از جان هستم

    کاملا واضح است که وقتی یک انسان بی نظیر و فوق العاده مثل شما میتواند بزرگترین استاد در زمینه موفقیت شخصی و قانون جذب باشد و دارای اولین سایت و بهترین سایت تاریخ دنیا و کیهان باشد که کامنت های ان نظیرش در دنیا وجود ندارد و همه دانشجوها با دل و جان هر چه در دل دارند بیان میکنند و این کامنت ها از هزاران هزار کتاب مفید تر و سودمند تر است دشمنان و حسودان بیشماری هم داشته باشد و مانند دونالد ترامپ که همه جا و همیشه نام الله بر زبانش است شما هم همیشه و همه جا رسالتتان توحید و یکتا پرستی بوده است معلوم است که این دشمنان و حسود ها هیچ غلطی نمیتوانند بکنند چون شما را الله یکتای من قادر مطلق بالا برده است و اگر تمام کیهان دست به دست هم بدهند نمیتوانند ذره ای از محبوبیت و عشقی که ما دانشجوها از شما در دل داریم را پایین بیاورند

    کسانی مثل امین فردین که استاد نامش را فراموش کرده بودند فقط برای معروف شدن و فالور جمع کردن نام استاد نازنین ما را بر زبان میاورند تا فقط کمی معروف شوند ولی با گذر زمان متوجه میشویم که فقط انها اب در هاون کوبیدن و هر روز بر محبوبیت و اعتبار استاد و سایت بهشتی عباسمنش دات کام اضافه شد.

    عزت نفس و اعتماد به نفس شما استاد همیشه ورد زبان من بوده است و خواهد بود و الله یکتا را همیشه شاکرم که من رو با شما و سایت بهشتی عباسمنش دات کام اشنا کرد

    شما توانستین با این عزت نفس و اعتماد به نفس بی نظیر همیشه جلوی این تهمت ها و تهدیدها ایستاده باشین و خم به ابروی خود نیاورین و خداوند را همیشه سرلوحه کارها قرار دادین و الله نیز تمام انها را نا امید و بی ابرو و رسوا کرد و هیچ کدام از انها حتی نتوانستند اپسیلونی خدشه بر نام و اوازه شما ایجاد کنند

    من هم از وقتی که با شما استاد ارجمند اشنا شدم همیشه این اخلاق را سر لوحه کارهایم قرار دادم و به هیچ عنوان حرف مردم و دیگران پشیزی برایم ارزش نداشته است چون شما الگوی محشر و استثنایی من بودین و توحید و یکتا پرستی را در من زنده کردین و توانستم با عزت نفس و توحیدی بودن جلوی حرفهای دیگران و تهمت ها و تهدید ها مقاومت نشان دهم و تنها با سکوت باعث شوم که این تهمت ها و تهدید ها در نطفه خفه شوند

    چه در مسائل کاری و چه در مسائل زندگی شخصی همیشه از بچگی تهمت ها و تهدید ها در زندگی من وجود داشته است ولی سعی کردم فقط و فقط سرم تو کار خودم باشه و به هیچ عنوان توجهی به انها نکنم و به این دلیل همیشه ارامش در زندگی من وجود داشته است.

    من که قانون را بخوبی میدانم و میدانم که من با افکارم و با کانون توجه ام و فرکانس هایم میتوانم زندگی و اینده و سرنوشتم را رقم بزنم چرا کانون توجه ام را به این سخنان بیهوده و تهمت ها و تهدید ها سوق بدهم

    من همچنین خودم و خدای خودم را میشناسم و اگر من ذره ای به خودم شک داشته باشم قطعا جلوی این حرفها و تهمت ها نمیتوانم صبر پیشه کنم و با جواب دادن و دفاع از خود هم خودم را اذیت و ناراحت میکنم و هم باعث خوشحالی ان رقبا و دشمنان میشوم

    از ان دوست محترم هم که این سوال عالی را سالهای قبل از شما پرسیدن تشکر فراوان دارم که هم ما را به یاد ان فایلهای دیدنی و پر از اگاهی و فوق العاده مصاحبه با استاد انداختن و هم دری از اگاهی های زیبا و بی نظیر به رویمان باز شد و اینها همه لطف و عنایت پروردگار کیهان و قادر مطلق است.

    استاد عزیزم من با تمام وجود عاشق شما هستم و از زمانی که با شما و سایت بهشتی شما اشنا شدم و خدای خودم قادر مطلق را بهتر شناختم و به سمت توحیدی و یکتا پرست بودن سوق داده شدم نمیتوانم لحظه ای از این سایت بهشتی و اگاهی های ناب ان دور بمانم و اینها شده خواب و خوراک و شب و روزم و به همین دلیل بدون ترس و مهم بودن حرف دیگران میخواهم کمی قربان صدقه شما بروم.

    استاد من فدای روی ماهت بشوم

    استاد من پیشمرگ اون اوا و صدای بی نظیرت بشوم که مرا به ارامش ابدی و ازلی میرساند

    استاد من قربون اون تیپ زیبا و تیشرت بی نظیر برند پومای شما بشوم

    استاد من دورت بگردم با این اندام درجه یک که حاصل دوره فوق العاده قانون سلامتی است و شما را 30 سال جوانتر کرده است

    استاد من عاشششششقتم که با روی باز و مهربانی فراوان ما را با این اگاهی های محشر و درجه یک به حد اعلای توانایی و قدرت میرسانی

    استاد عزیز تر از جانم تا اخر عمر و تا نفس دارم دست از این سایت بهشتی و اگاهی های نابش نمیکشم

    با سپاس فراوان از شما استاد عزیزم

    با تشکر از بانو مریم شایسته

    و با تشکر از تمام دانشجوهای سایت بهشتی عباسمنش دات کام

    إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

    پروردگارا تنها تو را می پرستیم وتنها از تو کمک می خواهیم.

    اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ

    ما را به راهِ راست هدایت بفرما

    صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ

    راه کسانی که به آنان نعمتِ عطا کردی، هم آنان که نه مورد خشم تواند و نه گمراه اند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: