مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2 - صفحه 6

378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى‌ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسى‌ وَ عِیسى‌ وَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ‌ 84 سوره آل عمران

    بگو: به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (پیامبران از نسل یعقوب) نازل گردیده وآنچه به موسى و عیسى و پیامبران دیگر، از طرف پروردگارشان داده شده (به همه‌ى آنها) ایمان آورده‌ایم و میان هیچ‌یک از آنها فرقى نمى‌گذاریم وما تنها تسلیم (فرمان) او هستیم.

    ================================

    سلام به استاد فرزانه و عزیزم

    سلام به استاد بانو مریم جانم

    سلام به دوستان عزیزم در این بهشت

    خدا رو شکر برای فرصت روز دیگری زندگی و بندگی و بهبود مستمر

    خدا رو شکر برای بارش رحمت و نعمتش

    اینقدر داره بمن خوش میگذره با این پروژه مقدس مهاجرت به مدار بالاتر که خدا میدونه، قشششنگ دارم احساس می کنم مدارم یه لول بالاتر رفته

    کلی نشانه دارم می بینم کلی اتفاقات کوچولو کوچولوی خوشمزه داره برام رخ میده

    خدای مهربونم سپاسگزارم

    استاد بی نظیرم سپاسگزارم

    استاد شایسته بی نظیرم سپاسگزارم

    دوستان بینظیرم سپاسگزارم

    وقتی که صحبتهای استاد رو شنیدم دیدم چقدر هماهنگه با چیزی که تو کامنت قسمت یک همین فایل نوشتم:

    واقعاً وقتی که آدم سعی می کنه درستکار باشه خیلی از چالشها و نگرانیها از زندگیش بیرون میره

    وقتی که ما درستکاری برامون مهم باشه سعی می کنیم از رفتارهای ناپسندی مانند دزدی دروغ غیبت بی احترامی بدگمانی و تهمت دوری کنیم

    من  هرچی فکر کردم موردی بیادم نیومد که خودم به کسی تهمت زده باشم تا به حال، خدا رو صد هزار مرتبه شکر

    ولی یه مورد رو یادم که شیطان ذهنم فریبم داد لغزیدم و با موج جاری در جامعه همراه شدم

    درست یادم نیست فکر کنم ده دوازده سال پیش بود که دختر خانمی متهم به قتل آقای متأهلی شده بود که ظاهراً باهاش ارتباط نامشروع داشت، همه جا صحبت این موضوع بود از جمله فیسبوک و من هم اظهار نظر کردم

    کلاً فکر کنم دو بار تو فیسبوک نظر گذاشتم یکی همین مورد بود، و مورد دوم اتفاقاً خوب بود، مطلبی بود در مورد دروغ نگفتن و غیبت نکردن  و چند نفر گفته بودن که خیلی سخته، من نوشتم یه ذره همت کنید و اراده بخرج بدین خیلی سخت نیست، و خودم رو براشون مثال زدم گفتم من الان چندین ساله که تصمیم گرفتم دروغ نگم و غیبت نکنم و حد اقل 90-95 موفق بودم در این زمینه؛هم انگیزه دادم و هم بازخورد خوبی گرفتم چند نفر تشکر کردن

    ——–

    من همونطور که گفتم خیلی وقته متعهد هستم که دروغ نگم و غیبت نکنم، و خدا رو شکر جزو عادتهام شده، حد و مرز هم گذاشتم که دور و بریهام در حضور من نسبت به دیگران غیبت نکنند

    دو سه بار شده که زنداداشم بشوخی گفته ای بابا پیش شما هم که نمیشه دو کلوم غیبت کنیم!! خخخ

    چند بار شده که مثلاً خواهرم میگفت یکی بهش گفته  فلانی پشت سرت فلان حرف رو گفته، و من به خواهرم گفتم اعتماد نکن بهش محل نزار جای دیگه بره به اونا میگه شما پشت سر اونا حرف زدی

    یاد حرف مرحوم مادرم افتادم که تعریف میکرد مادر بزرگش هروقت میدید چند نفر نشستن غیبت میکنن می گفت باز هم بستوی عسل رو گذاشتن وسط هر کسی یه انگشت میزنه بهش خخخ یعنی شیطون اینقدر غیبت کردن رو شیرین می کنه در نظر فرد

    من الان هیچ دوست صمیمی به اون شکل که استاد میگه ندارم و حقیقتش احساس نیازی هم نمی کنم؛ چون بقول استاد اینقدر برای خودم برنامه دارم که وقت کم میارم

    حد و مرزهای مشخص دارم

    اصول درستی برای خودم انتخاب کردم

    و به اونها پایبندم

    خدا رو شکر برای یه گام دیگه و یه کامنت دیگه بقول سعیده جانم یک صلات دیگه

    در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و موفق و شناور در دریای نور و الطاف الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای:
  2. -
    آقای نیکو گفته:
    مدت عضویت: 3076 روز

    بنام پرودگار یکتا و بی همتا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز

    سلام به بانو شایسته

    و سلام به دوستان همراه

    ممنونم از استاد که چقدر عالی مفاهیم قرآنی رو برامون باز میکنن و اصل رو برامون توضیح میدن

    اینکه اصلا به تهمت و غیبت توجه نکینیم، چه این تهمت یا غیبت در رابطه با ما باشه و چه در مورد شخص دیگری

    و چه آیه عالی که خداوند میفرماید آن چه شما فکر میکنید برای شما شر است در حالیکه شر نیست بلکه برای شما خیر است، (در صورتیکه به آن توجه نکنیم و با کانون توجه مون به اون قدرت ندیم)

    بهترین کار برای ما اینه که از تهمت و غیبت دوری کنیم و در جائیکه غیبت و تهمت هست نباشیم و نشنویم، چون ذهنمون رو بیمار میکنه و تحت تاثیر اون غیبتها و تهمتها قرار میگیریم.

    در انتخاب دوست صمیمی دقت کنیم از آدمهای نامناسب دوری کنیم تا آدمهای درست وارد زندگی ما بشوند.

    اگه کار ناشایست کسی رو دیدیم، نادیده بگیریم و بهش توجه نکنیم و به کسی بازگو نکنیم .

    به زنجیره غیبت و تهمت کمک نکنیم و بلکه قطع کننده این گناه بزرگ باشیم.

    کسی رو قضاوت نکنیم، بحث نکنیم، محکوم نکنیم، تجسس در زندگی دیگران نکنیم، هواسمون باشه به چی توجه می کنیم.

    اگه راجع به چیزی علم نداریم دربارش صحبت نکنیم.

    اگه دنبال اهداف خودمون باشیم فرصت نمیکنیم در زندگی دیگران سرک بکشیم،

    پس بهتره سرمون تو کار خودمون باشه و به برنامه ها و اهداف خودمون توجه کنیم و تمرکز کنیم.

    خداوند رو شکر میکنم که در این مسیر الهی قرار گرفتم

    خدایا تنها و تنها از تو یاری میجویم

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم جان مهربانم

    و همه ی دوستان عزیز

    نکات مهم و آموزنده ی این فایل اینه که

    با افرادی که تهمت زدن

    غیبت کردن

    و تمسخر کردن دیگران برای آنها مثل آب خوردن میمونه نشست و برخاست نکنم

    غیبت شنیدن باعث ایجاد ذهنیتی منفی نسبت به افراد میشه و همین نگرش منفی باعث میشه من روی بد افراد و برانگیخته کنم،اما اگر من در مورد کسی هیچ پیش فرض ذهنی نداشته باشم یا حداقل نگرش منفی درباره اش نداشته باشم مسلما من فقط میتونم روی خوب و مثبت این فرد و دریافت کنم

    هیچوقت قضاوت نکنم چون همه ی ما آدمها انسانیم و خطاکار پس هر وقت خواستم کسی رو قضاوت کنم اول باید به خودم نگاه کنم آیا تا حالا خطا واشتباهی از من سر نزده(بارها و بارها)

    پس خیلی محترمانه باید این زیپ دهن و بست

    درباره ی چیزی که بهش اطمینان ندارم و در حد ظن و گمان هست حرفی نزنم و ادامش ندم

    سرمو از زندگی دیگران بیارم بیرون و تمرکز مو روی اهداف و برنامه های خودم بزارم

    انجام همین کار منو از کارهای زشتی مثل غیبت و تهمت و تجسس کردن دور میکنه

    البته که نکات آموزنده ی این فایل خیلی بیشتر از اینها بود و باید بارها و بارها گوش بدم

    خداروشکر در حال حاضر توی شرایطی هستم که مدتهاست که آگاهانه خودمو از همه ی افرادی که فکر کردم بودن و ادامه دادن با آنها نه تنها کمکی به من نمیکنه بلکه تأثیر منفی هم از اونامیگیرم خودمو جدا کردم

    و خیلی از این تصمیمی که گرفتم خوشحالم و لذت میبرم.

    یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    به نام خدای هستی بخش

    سلام و درود بی کران به استادعزیز وتمومی دوستان لیاقتمندم دراین مسیر رشدوپیشرفت الهی

    خداروهزاران بار شکر میکنم که ازوقتی متعهد شدم به تغییر شخصیت خودم،جهان هم جوری شرایط و‌موقعیت زندگیم رو فراهم میکنه که در مدار شنیدن ناب ترین آگاهی های ناب الهی باشم

    استاد بی نهایت بار شکر میکنم بابت وجود شما در زندگیم که انقدر زیبا و دلسوزانه مهمترین نکات کلیدی هرموضوع رو باعشق برامون به رایگان به اشتراک میذارید

    چیزی که تو این موضوع خیلی برام جالبه اینه که،تابحاااال از عمرم کسی مثل شما نصیحت کننده ی واقعی برام نبوده…

    تابوده این بوده که وقتی کسی بهمون از اون بچگی می گفت بالای چشمت ابرووه،پدرمادرمون جوری تربیتمون کرده بودن که اگه کسی بهت حرف زور زد بیا به من بگو تا پدرشو در بیارم،فلان فلان شده رو…

    و به همین شکل بزرگ شدیم و وقتی هم که ازدواج کردیم،تاکسی کوچکترین حرفی بهمون زد،کلی برداشتهای نابجا ازاون حرف می کردیم و سریع میخواستیم اون حرف رو به خانوادمون هم بگیم و خانوادمون به جای اینکه آروممون کنه،هزاران تا فحش به طرف مقابل میزد و چهارتا صفت نابجا هم به اون آدم می چسبوند،و به جای خوب شدن احساسمون می دیدیم که بدترو بدتر هم شدیم که بهتر نشدیم…

    من یاد ندارم که در دوران جاهلیتم پشت سرکسی غیبت کرده باشم و اون طرف منو از غیبت کردن منع کنه،تازه جوری دنباله رو حرفام می شد که با ولع خاصی علاقه داشته تامن بیشترو بیشتر درباره ی اون شخص غیبت شونده صحبت کنم…

    خداروصدهزارمرتبه شکر که ازون دوران جهل و نادانیم بیرون اومدم و بسسسسیاری از دورهمی ها به طرز شگفت انگیزی ازهم پاشیده شد

    چقدر موضوعات رو در رو کردن،و ثابت کردن من به بقیه و بقیه به من نابود شد

    چقدر نصف بیشتر عمرم در اضطراب و دلهره بود که حالا پشت سر فلانی حرف زدم،نکنه به گوشش بخوره و یک شروجنجال به پا بشه…

    یعنی حتی تواون دوران جاهلیت هم،به جای اینکه اضطراب این رو داشته باشیم که نکنه با مرتکب شدن این گناه بزرگ،عذاب خدا دامن گیرمون بشه،نگران این بودیم که اون فرد غیبت شونده به گوشش نخوره که ما پشت سرش بد گفتیم و برداشت بدی روی ما داشته باشه!!

    دقیقا میفهمم که وقتی هیچ رشدی تو زندگیم نمی کنم،یکی از دلایل مهمش همین هست که وقتی کسی شخص غائب رو مورد قضاوت و تهمت قرارمیده منم میشم یکی ازون شنونده ها توی جمع،و قشنگ احساسم به هم میریزه،تپش قلبم بالامیره،و تادوسه روزی دلم راه نمیده به گوش دادن این آگاهیا،یعنی خیلی خوب میفهمم که ازمدار شنیدن و درک کردن این نوع آگاهیا خارج میشم،و اگه بخوام پیگیر اون مسائل بشم،میوفتم رو یک ریلی که غیبت پشت غیبت میاره،ودرنهایت یک زندگی پرازجنجال باهمسرو فرزندو اطرافیان تجربه خواهم کرد…

    خدارو شکر این موضوعی که بیان کردم دیگه خیلی کم پیش میاد،و میشه گفت در ماه یکی دوبار این اتفاق میوفته،که میدونم همون یک بارش هم بی نهایت ضربه به رشدوپیشرفت من میزنه…

    باتوجه به این درسهایی که گرفتم متوجه شدم که حتی خواهرم ومادرم هم توخیلی از موضوعات زندگیم دوست خوبی برای من نیستند،و خیلی راحت اطرافیان رو مورد قضاوت قرار میدن،و جوری صحبت میکنند که مهر تأیید رو از من هم بگیرند،و اگه بهشون تذکر بدم که این قضاوتتون ممکنه اشتباه باشه،یا این غیبتی که پشت سر فلانی میکنید،شاید حقش این حرفا نباشه و شما تو موقعیتش نبودید که قضاوت میکنید،سریع در جوابم میگن که این غیبتش نیست،صفتش هست،و بااین توجیهات مسخره خودشون رو از همه ی گناه ها تبرئه می کنند….

    خیلی دارم تو این مورد ازخواهرومادرم فاصله بگیرم و نخوام دل به دل حرفاشون بدم،و اگر شده چندین روز اونهارو نبینم،برام مهم نیست چون واقعا میفهمم که وقتی یک مدت طولانی رابطم رو با نزدیکانم مخصوصاخواهرومادرم بیشتر میکنم،اخلاقو رفتارم دوباره مثل قبل خشن و واکنش گرا میشه،و ذهنم سریع مثل حالت قبل میشه و راحت میخواد دیگرانو مورد قضاوت قراربده…

    من خوب میتونم از نزدیکان درجه دو و سه به راحتی دل بکنم و اگه چندین بار رفتاری ازاونها دیدم که مورد پسندم نباشه رابطم رو بسیار کم میکنم،ولی درمورد خانوادم،پاشنه ی آشیلمه که بخوام رابطم رو بااونها قطع کنم یا جوری رفتارکنم که اونها متوجه اشتباهشون بشن،چون میدونم بی تأثیره…

    و قشنگ میفهمم که بدترین ضربه رو از همونها میخورم،چون رفتارهاشون مثل بقیه ی افراد جامعه هست و رابطه برقرار‌کردن بااونها برام مشکل ساز میشه…

    استاد دقیقا کل افراد جامعه درحال قضاوت کردن دیگران هستیم،و از هیچ گناه و عاقبت این قضاوتها نمیترسیم…

    تازه دارم بیشتر میفهمم که میگید چقدر مارو تو‌حاشیه بردند و از اصل دورمون کردند…

    بجای اینکه غیبت کردن رو اصل بدونند و بگن که این موضوع مهمتر از حجابه،تازه جوری مردم ایران رو تحریک میکنند که از بدی آدمهای امریکا اسرائیل بیان کنند،و باهرمشکل اقتصادیی بر بخورند دلیلش رو سیاست این کشورها میدونند،و هربار بایک حس مظلوم نما جلوه دادن خودشون تو جهان میخوان ثابت کنند که آمریکا با تحریم کردن ایران داره همه ی ما رو مثل یک ماهی روی خاک میکنند!

    چقدر این موضوع تو تموم قسمتهای زندگیمون ریشه کرده و یک چیزه خیلی عادیی برای هممون به نظرمیاد…

    بااینکه خیلی دارم سعی میکنم که غیبت نکنم،تهمت نزنم،و خداروشکر خیلی از دورهمی هارو آگاهانه نمیرم،ولی خیلی جای کاردارم که بیشتر رواین موضوع کارکنم

    چون مثلا سر یک‌موضوع ساده میفهمم که دوباره من راحت ذهنم به سمت قضاوت میره

    مثلا اگه همسرم تلفن همراهش خاموش باشه،یادیر جواب بده،یااینکه اشغال باشه،هزارتا موضوع ناجالب توی ذهنم میچرخه،که اگه بخوام به اونا باج بدم،تاحالا رابطم باهمسرم صد در صد تموم شده بود…

    میخوام بگم ماانقدر ذهنمون قضاوتگرِ بد تربیت شده،که هیچوقت نخواسته یکبار تو یک مسئله ی به ظاهر ساده قضاوت درست بکنه

    استاد عزیز اونقدر مباحث شما عالی و کامل و جامع بود که واقعا هیچ حرفی دیگه جز تأیید صحبتهای گرانبهای شما رو ندارم

    خیلی عالی برام جاافتاد که چقدر غیبت کردن یک امری مهمیه که نباید با بهادادن به اینجور بحثها خودمون رو تو مدار این فلاکت بندازیم….

    شایدتاحالا انقدر برام قابل اهمیت نبود،ولی وقتی که گفتید غیبت کردن مثل خوردن گوشت برادر مرده هست،و این مثال رو خداوند انقدر وحشتناک به خوردن گوشت مرده تشبیه کرده،انگار یک لرزه ای در وجودم ایجاد شد که همون یکی دوبارم به هیییچ احدی دل ندم که پشت سر کسی جلوی من حرف بزنه،وازهمه مهمتر خودم یک‌ فردی باشم که نخوام سرصحبت رو باکسی باز کنم که منجر به غیبت و توهین و تهمت بشه

    خداروصدهزارمرتبه شکر،وقتی در مدار شنیدن این آگاهیای ناب هستم یعنی که خدابهم لطف داشته و یاری و حمایتم میکنه که در مدار عملکردشون هم قراربگیرم و به امید خدای هدایتگرم بهترین زندگی رو هم در دنیا و هم درآخرت نصیب خودم بکنم…

    هرکجاهستید شادوپیروزباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    محسن و مه سا گفته:
    مدت عضویت: 783 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    ممنون از استاد عزیزم برای تطابق بسیار عالی آموزه هاشون با آیات قرآن کریم

    واقعا این تجسس کردن و سرمون توی زندگی دیگران کردن و بعدش قضاوت و غیبت کردنشون در زندگی اکثر ما دست کم ایرانیان وجود داره

    در اکثر دورهمی های کوچیک و بزرگمون برای گرم شدن بحث و یه چیز باشه که بگیم از دیگران و زندگیشون مایه میزاریم تا به حساب اون مهمونیمون مفرح بشه

    ای کاش یاد بگیریم در مهمونی ها و دورهمی ها وصحبت های عادی روزمرمون به جای بدگویی از دولت و مسیولین و دوستان و آشنایان از پیشرفت ها و فراوانی ها و نکات مثبت بیشتر و بیشتر صحبت کنیم.به اعتقاد من این یه مورد یکی از اصلی ترین ترمزهای ذهن هست که به گفته ی استاد اگر همین یک مورد رو از زندگیمون حذف کنیم شاهد پیشرفت در زندگیمون در تمام جنبه ها خواهیم بود.

    ای کاش ما ویژگی ستار بودن خداوند رو در خودمون تقویت کنیم و اگر هم خبط و خطایی از دیگری رو ببینیم اونو نادیده بگیریم و به چشم رحمت و مغفرت به اون بنگریم و طلب خیر برای شخص اون بکنیم و ویژگی های مثبت اون فرد رو به خودمون یادآور بشیم

    نه اینکه اونو دست بگیریم و همه جا جار بزنیم و این زشتی رو ادامه بدیم

    در دعای افتتاح می خوانیم که:

    ممنون خدایی هستیم که حجابش دریده نمیشه و در خانه اش بسته نمیشه….

    مرسی استاد ممنونم این فایل تلنگر خوبی بود برای همه ی ما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 877 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز فوق العاده و پر از رزق و روزی الهی شکرت

    وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهٌ وَ لَدارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ

    به کسانی که خود را (از خشم خدا) در امان نگه داشتند، گفته می‌شود: «پروردگار شما چه چیزی نازل کرد؟» می‌گویند: «خیر و خوبی را.» (و پیامش این است که) کسانی که نیکی کنند، در همین دنیا، (پاداش) نیکویی دارند، و البته سرای آخرت بهتر است، و به‌راستی خانه‌ی پرهیزکاران چه نیکوست!؛

    سلام به استاد نازنینم مریم جان عزیز و دوستان نهایت عزیزم

    پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    گام 15

    نحوه برخورد با تهمت

    خداوند را هزاران مرتبه شکر بابت این همه رزق و نعمت که هر روز وارد زندگی ام می شود الهی شکرت

    این فایل از همان فایل های است که برای من خیییلی درس داشت

    من در کل غیبیت نکردم ولی خیییلی زیاد در جا های قرار می گرفتم که غیبت می شد تهمت زده می شد

    با وجود که من تهمت نمی زدم غیبت نمی کردم ولی یک بدبینی نسبت به فرد که پشت سرش غیبت می شود پیدا می کردم و با همان پیش فرض در ذهنم قضاوت اش می کردم و این باعث شده بود که همان فرد همان کار های که با بقیه انجام می دهد را با من هم انجام بدهد

    و برعکس هم بوده جای که از کسی غیبت نشیندم و با ذهن پاک و خالی و بدون قضاوت رفتم هر درخواست داشتم را پذیرفته و آن هم خییلی عالی انجام داده و بعد از زبان افرادی دیگری شنیدم که آن شخص با بقیه گارد دارد و اصلا درست حرف نمی زند.

    من یک عموییی دارم که خیییلی زیاد دوستش دارم هم خلاق است و هم دنبال یادگیری است سن اش بالای 65 است این عموی من خیییلی کم حرف است و خیییلی کم حرف می زند بقیه فقط میگویند فلان فقط چند جمله با من بگویند که نمی گویند ولی با من کاملا فرق می کند وختی پیشش می روم چندین ساعت با من صحبت می کند با من حرف میزند که حتی با پسر هایش شریک نمی کند خیییلی انسان دوست داشتنی شریف است خدایا شکرت بابت وجودش

    وختی به نکات مثبت افراد توجه میکنیم ناخودآگاه آن فرد بهترین ورژن خودش را نشان ما می دهد

    خداوند را هزاران مرتبه شکر و در کل من یک سپاسگزاری ویژه میکنم از استاد عزیزم که با عشق این همه آگاهی را با ما شریک می کند و یکی از دستان خوب خدا در زندگی من شده الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1082 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

    بِه نامِ خُداوَندِ بَخشَنده مِهرَبان

    سلام و درود و احترام به استاد گرامی و گرانقدرم و خانم شایسته عزیزم و دوستان خوب سایت عباسمنش

    یه مثال از تهمت در زندگیم میخام اینجا بزارم از دیروز تو ذهنم رژه میره هی گفتم نه نیاز نیست اما امروز با این فایل مقاومت ها شکست .

    قضیه برمیگرده به زندگی با همسر سابقم ، تو خونه ای که زندگی میکردیم خواهرهای شوهرم با ما زندگی میکردن نه یکی نه دوتا بلکه سه تا حتی بیشتر … مِزاح نکردم واقعا عین واقعیت زندگی من بود …یکروز یکی از خواهر شوهرم که همشون ازم بزرگتر بودن با یک صحنه سازی حرفه ای برام پاپوش (تهمت) درست کرد.

    دقیقا با واقعیت زندگیم مو نمیزد .

    من اونموقع 16 سالم بود خیلی بچه بودم ، و به اندازه ی یک بچه ی ده دوازده ساله هم من آگاهی نداشتم و زرنگ نبودم ، من تو یکی از روستاهای قائمشهر زندگی میکردم حتی نمیدونستم قائمشهر کجاست چجوریه ؟ داخل شهر کجاست ؟ تا این حد …

    16 سالم بود بچه اولمو باردار بودم ، و اون روز از همه جا بی خبر از حمام اومدم بیرون ، نیم ساعت بعدش همسرسابقم از اداره اومد خونه ، خیلی زودتر از تایم همیشگیش، و خیلی ناراحت و عصبانی ، من متعجب چرا و چیشده ؟؟؟

    ناهار خوردیم بعد ناهار رفتیم تو اتاقمون ، ایشون شروع کرد به گفتن اون تهمتی که خواهرش بمن زده بود و من شوک شدم و دهنم واااااا موند …. و اونقدرررررر از تههه دلممممم آرومممم بودم چون دروغ محض بود چون بخودم اطمینان داشتم …

    حالا تهمت چیبود ؟؟؟ من که حمام بودم خواهرشوهرم اینجوری ساخت که یه پسری زنگ زده به خونه ، اونموقع موبایل به اینصورت نبود ، زنگ زده طرف مثلا به اسم محمد ، که گفت من میدونم زهره الان تو حمومه من دوست پسر زهره هستم ، من و زهره باهم قرار داشتیم تو چرا جواب تلفنو دادی قرار بود زهره جواب بده ؟؟

    و حتی گفت محمد اومد جلوی در خونه زنگ خونه را زد و من از ترس در را باز نکردم ، حالا اینارا همسر سابقم بمن گفت و من تو اون سن و سال بچگیم تنها چیزی که به ذهنم رسید که لطف خداوند بود بمن ، دراز کشیده بودم کنار همسر سابقم ، بلند شدم کنارش نشستم ، پیراهنمو دادم بالا ، و دستمو گذاشتم روی شکمم که فکر میکنم دوماه باردار بودم گفتم ، بخدا قسمممم همه ی این حرفا دروغه اگر من دروغ میگم این بچه ای که تو شکم منه زنده از شکمم بدنیا نیاد ، و مُرده به دنیا بیاد ….

    این قسم و این وعده ی من مثل یک آبِ روی آتیش بود و همسر سابقم اشک ریخت واقعا گریه کرد و همونجا گفت من حرفتو باور کردم و بغلم کرد و بوسم کرد گفت پس همینجا تموم …

    اصلا دوست نداشتم این خاطره ی به طاهر تلخ را یادآوری کنم و از دیروز مقاومتم به همین علت بود ، و الان گفتم شاید با نوشتن رها بشم و از ذهنم بیرون بره …

    و آدم باید اونقدر آگاه باشه و ایمانش قوی باشه که بتونه تو همچین مواقعی با دلی پر از ایمان بگه الخیر فی ما وقع

    من که اصلا اون زمان صفر بودم در رابطه با آگاهی فقط و فقط خداوند بود که منو هدایت کرد و آروم نگهم داشت.من اونقدر بچه بودم حتی جرأت نکردم یکبار به خواهرش بگم چرا چنین تهمتی زدی !!!

    و الان میخام بگم واقعا الخیر فی ما وقع شد

    نه تنها برای شما شر نیست بلکه برای شما خیره

    واقعا برام خیر بود بشدت هم خیر بود

    چون دقیقا همون لحظه بعد از اینکه همسر سابقم باور کرد این یک تهمت و بهتانِ بخاطر حسادت خواهرش نسبت به من

    بشدت بشدت عشقش محبتش علاقه ش بمن بیشتر و بیشتر شد ،روابطمون عاشقانه تر شد، اتفاقا همون لحظه دستمو گرفت گفت لباس بپوش بریم بیرون دور بزنیم و خوش بگذرونیم ، و خواهرش شوکه شده بود از این حد تغییر برادرش در عرض چند دقیقه …

    من اون زمان هیچ شناختی از خداوند نداشتم هیچ آگاهی نداشتم ، اما خداوند بود که من با شرک در وجودم همراهم بود کنارم بود ، نوری در دل تاریکی شد …

    شرک من ، همسر سابقم خدایی بود برام ، قدرت زندگیم در دست ایشون بود ، و خداوندی که آمرزنده و مهربان است از گمراهی محض نجاتم داد …

    در مورد گوش دادن به غیبت ، سه تا زنداداش و یه خواهر دارم ، وقتی باهمن شروع میکنن به غیبت ، میدونن که نباید جلوی من غیبت کنن ، میدونن مدام ایرپاد تو گوشمه که نشنوم هروقت میخان غیبت کنن

    با دست اشاره میکنن بمن که صدای ایرپادو بیشتر کن که ما میخایم شروع کنیم یعنی تا این حد حاضرن کارشونو انجام بدن.

    خداروشکر لایف استایل زندگیم طوری شده با هیچکس رفت و آمد ندارم هیچ دوست و رفیقی هم ندارم داشتم تو همین مدت کوتاه قطع شد ، با هیچکس ارتباط تلفنی فقط مادرمه که خیلی رعایت میکنه حرفای منفی نزنه حتی درمورد بیماری خودش جلوی من حرفی نمیزنه، بهم میگن حوصله ت سر نمیره انقد تنهایی ؟؟؟

    میگم اتفاقاااا این زندگی که من آرزشو داشتم و بشدت لذت میبرم من هیچ نیازی به حضور دائم بقیه تو زندگیم ندارم من با خودم و فرزندانم لذت میبرم …

    خدایااااا شکرت …

    استاد بنظرم جای چنین موضوع مهمی در سایت واقعا خالی بود ، در مورد غیبت در قانون آفرینش صحبت شده بود اما این دو فایل فراتر بود . و چقدررررر این آگاهی به جانم نشست و چقدرررر بجا و ارزشمند بود …خیلی درس گرفتم …

    استاد عزیزم سپاسگزارم

    برقرار و پایدار باشید …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    زری شیخی گفته:
    مدت عضویت: 283 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین

    اینقدر توضیحات استاد درباره مفاهیم قرآنی زیبا و دلنشینیه که آدم با شنیدنش بیشتر و بیشتر عاشق پروردگارش میشه که چقدر همه چیز رو با نظم آفرید و چقدر همه چیزارو واضح برای بنده هاش توضیح داد

    از وقتی ازدواج کردم اینقدر پشت سرم حرف زده شد اینقدر تهمت و قضاوت شدم هم من و هم همسرم که فقط صبر کردم و صبر البته که خیلی خسارت روحی به ما دو تا وارد شده ولی فقط صبر کردم چون توان جنگیدن برای اینکه بخوام خودمو ثابت کنم و بگم گناهی ندارم و همه حرفها تهمته رو نداشتم

    از نظر خودم امروز من فقط و فقط پاداش اونهمه صبریه که داشتم اینقدر در آرامشم که حتی حاضر نیستم دقیقه ای ازین آرامش رو با بیشترین ثروت دنیا عوض کنم خدارو هزاران بار شکر میکنم که تو این مسیر زیبا قرار گرفتم سپاسگزارم از شما استاد نازنینم بخاطر این فایلهای بی‌نظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1894 روز

    سلام بر عزیزانم

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام بر خانم شایسته عزیزم

    استاد جان این فایلو با جان و دل گوش دادم

    خیلی خیلی ارزشمند بود اصلا من تا حالا اینطوری به آیات قرآن نگاه نکردم و شما واقعا قرآنو درست درک کردید واقعا آفرین به شما استاد عزیز و آفرین به خودم که شاگرد شما هستم

    با گوش دادن به این فایل به یه نتیجه ای رسیدم و اون اینه که دلیل اینکه همیشه خودمو دوست نداشتم این بوده که خیلی اهل غیبت کردن بودم خیلی اهل قضاوت بودم و الان هم هستم ولی خیلی خیلی کمتر از گذشته و این غیبت کردنها باعث میشد کلی انرژی منفی رو به خودم جذب کنم خیلی وقتا با غیبیت کردن افراد حتی به شدت عصبانی میشدم و بدترین حسم وقتی بود که با فردی که درموردش بدگویی کرده بودم روبه رو میشدم و یه طوری رفتار میکردم که انگار نه انگار من از این آدم بدم میاد و کلی پشت سرش حرف زدم و در همون لحظه احساس شرمندگی و خجالت میکردم و مجموعا غیبت کردن برام نتیجه ای نداشت جز احساس بد و به دنبالش اتفاقات بد و هر روز پسرفت و پسرفت

    من در خانواده ای بزرگ شدم که اصلا غیبت کردن

    و دروغ گفتن یه چیز کاملا و کاملا عادی بوده و هست ، الان داشتم به آدمای اطرافم فکر میکردم که کدومشون بیشتر اهل غیبت کردن هستن و دیدم فقیرترین ها و مریض ترینها بیشتر غیبت کننده هستن و گشتم ببینم کدوم آدم هست توو دور و برم که اهل غیبت کردن نیست و دیدم متاسفانه هیچ کس نیست

    استاد جان من از زمان کودکیم تا الان محاصره شدم با افرادی که به شدت غیبت میکنن به شدت و واقعا کار برام سخته که بخوام درستش کنم اما این فایل انقدر رووم تاثیر گذاشت که تصمیم جدی گرفتم که تحت هیچ شرایطی نه غیبت کنم نه غیبت بشنوم البته که من الان ببشتر شنونده هستم اما دیگه باید تمومش کنم هر چقدر که سخت باشه تمام تلاشمو میکنم که در فضای غیبت قرار نگیرم و هربار به خودم یادآوری کنم که وقتی غیبت میکنم یعنی دارم گوشت مرده عزیزانم رو میخورم

    درمورد قضاوت هم که باز هم من خیلی تووش ضعیفم باید هر بار به خودم یادآوری کنم که اگر منم جای اون فرد بودم حتما همون کارو میکردم

    من میخوام فکر تمیزی داشته باشم چون من لایقش هستم لایقش هستم که جزء بندگان خوب خدا باشم ، اصلا برای اینکه خودم حال خوبی داشته باشم میخوام کارهای خوب بکنم

    من اگر بشنوم یکی پشت سرم غیبت کرده ناراحت میشم پس کاری رو نمیکنم که دوست ندارم بقیه بامن بکنن

    استاد درمورد مثالی که درمورد ذهنیت مثبت و منفی زدین راجع به منطقه زندگیتون من خودم یه مثال دارم ، وقتی که من میخواشتم انتخاب رشته کنم برای دانشگاه خیلی خیلی دوست داشتم شیراز قبول شم چون شنیده بودم شیرازیا خیلی آدمای فوق العاده ای هستن و شیراز خیلی جای قشنگیه و من خودم تا اون موقع نرفته بودم شیراز ، وقتی نتایج کنکور اومد من دریکی از شهرهای نزدیک شیراز قبول شده بودم و چون فکر میکردم کل استان فارس یعنی شیراز ، باذهنیت که کل استان فارس آدمای خوبی هستن رفتم به اون شهر و بعد کم کم که با بچه هایی که از شهرهای اطراف اومده بودن آشنا شدم متوجه شدم که اون شهری که من قبول شده بودم یکی از بدترین شهرهای استان فارسه و آدماش خیلی بدجنس هستن البته من اینو از دوستام شنیده بودم ولی همچنان این ذهنیتو داشتم که چون اون شهر به شیراز نزدیک بود آدماش هم مثل شیرازی ها آدمای خوبی هستن و استاد جان خدا شاهده که من توو اون دوسالی که در اون شهر دانشجو بودم از مردم که همه میگفتن آدمای بدی هستن جز خوبی و مهر و محبت و احترام چیزی ندیدم . از رئیس دانشگاه گرفته تا استاد ها و مسئول و خوابگاهو حتی آشپزمون و نگهبان خوابگاه همه و همه با من خوب بودن و حتی وقتی میرفتیم خرید میکردیم فروشنده ها با من خیلی خوب برخورد میکردن و جالبه که با دوستام خوب نبودن درصورتی که ما کنار هم بودیم ، من که اون موقع از این قوانین چیزی نمیدونستم اما بعد که با شما آشنا شدم متوجه شدم که دلیل تفاوت رفتارهای آدمای اون شهر با من و دوستام چی بوده

    خانم شایسته عزیزم این پروژه برای من واقعا پروژه خودشناسیه و این فایل استاد بی نهایت و بینهایت بهم کمک کرد تا خودمو بهتر بشناسم و اینکه تصمیمات جدیتری برای تغییر خودم بگیرم

    خانم شایسته عزیزم واقعا ازتون سپاسگزارم

    استاد عزیزم واقعا ازتون سپاسگزارم

    شما معرکه اید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    مریم ری را گفته:
    مدت عضویت: 1077 روز

    إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ

    عُصْبَهٌ مِنْکُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ

    شَرًّا لَکُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ

    لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ

    مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِی تَوَلَّىٰ کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ

    عَذَابٌ عَظِیمٌ

    همانا کسانی که آن تهمت را آوردند گروهی از خودتان بودند

    گمان نکنید که برای شماخیر نیست

    بلکه برای شما خیر است

    برای هر کسی از آنان کیفری است به میزان گناهی که کردند

    و آن کس که بخش عمده آن برآن است عذابی بزرگ است

    نکته،.

    اینه که طبق آیه اسمی از تهمت نیاورده شاید دلیلش این باشه که توجه رو از تهمته برداره

    شاید اون حرف و تهمت براتون خیر باشه

    و بستگی داره شما به چه دیدی یه اون نگاه کنید و چه واکنشی نشون بدین

    برای هر کسی که در تهمت دروغ یا هر حرفی که پشت سر دیگری میزنم نسبت به میزان گناهش کیفری هست

    چون انسان نباید به این تهمت ها و غیبت ها دامن بزنه

    و باید از محیطی که مناسب نیست و ذهن رو نسبت به دیگری منفی می‌کنه دوری کنه

    چون که وقتی ذهن نسبت به دیگری فکر منفی کرد

    از همون جنس افکار براش هی پیش میاد. طبق قانون توجه

    برای کسی که خبر می‌بره اونی که گوش میده

    اونی که بهش دامن میزنه…

    ولی برای کسی که بانی و منبت اون تهمته عذاب بزرگ هست

    بهترین روش برای مقابله با تهمت و حرفه‌ای که پست سر انسان زده میشه. اعتراض و رو گردانیده

    و توجه نکردن به اون

    چون توجه کردن بهش و اینکه در موردش حرف بزنیم

    و هی به بقیه به حالت اعتراض بگیم خودش باعث گسترش اون مسئله میشه

    ولی وقتی اعتراض میکنی اون حرف در نطفه خفه میشه

    نکته جالب اینکه وقتی کسی درباره دیگری تهمت میزنه ذهن ما درباره تهمت شونده منفی میشه در حالی که باید درباره تهمت زننده عوض بشه و نخایم که بهاش باشیم .؟

    خدا رو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: