مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-19 00:48:502025-01-19 00:57:15مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت – قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خدایا هر آنچه دارم از آن توست
خدایا سپاسگزارم که دانشجوی این دانشگاه بزرگ هستم
خدایا شکرت بخاطر حضور خودت
خدایا شکرت بخاطر حضور استادی عزیز برای این دانشگاه
خدا داره به یاد میدهد که بر روی خواسته ها تمرکز کنیم
ادو سبب خیر شود اگر خدا خواهد
چند سالی در جایی مشغول کار بودم که فضا همه اش تهمت و غیبت و مسقره کردن دیگران بود
من هم به دلیل اینکه تو اون فرکانس بودم و به قول استاد دوس داشتم که زیاد دوست صمیمی داشته باشم
با گوش کردن به فایلهای رایگان استاد از اون مدار جدا شدم
یه زمانی خیلی دوست و رفیق داشتم ولی کم کم از تعدادشون کم شدن و هر کدام به یک دلیلی از زنذگیم رفتن بیرون
خدایا شکرت که آدم های فوقالعاده میاری تو زندگی من
با دهان هایتان چیزی می گفتید که هیچ شناختی به آن نداشتید
چقدر قشنگ بود این مثالی که زدین استاد یادم داستان حضرت عیسی افتاد که میخواستن یه نفر سنگسار کنن رفتن دنبالش که بیاد اولین سنگ بزنه حضرت گفتن اولین سنگ کسی بزنه که هیچ گناهی نکرده
چقدر قرآن قشنگ درباره قانون جذب میگه
درباره هر چی قضاوت کنی وارد اون مدار میشی
وقتی که شما توجه میکنی به مشکلات همون وارد زندگیت میکنی
خدایا شکرت که چند سالی هست که اینستاگرام ندارم
ای اهل ایمان
از بسیاری از گمان ها بپرهیزید
تفحض و پی جویی نکنید
و از یکدیگر غیبت ننمایید
آیا کسی از شما دوست دارد گوشت برادر مرده اش را بخورد
حسبی الله
اگر ما ذهنیت منفی از کسی نداشته باشیم رابطه خوبی داریم با طرف
ای اهل ایمان بر خدا و پیامبرش پیشی مگیرید
اگر صبر میکردن تا به سویشان آیی برای آنان بهتر بود
سلام خدمت شما استاد عزیز.
استاد چقدررر لذت بردم ازین فایل و این همه آگاهی.
داشتم باخودم فکر میکردم که: من چجوری عمل کردم توی زندگیم؟!!! دیدم هم دروغ گفتم، هم قضاوت کردم، هم تهمت زدم، هم غیبت کردم و….
تو همین فکرا بودم که رسیدم به اینجایی که : مدتهاست خیلی خیلی این موارد درونم کمرنگ شده ولی هست هنوز.
و چرا کمرنگ شده؟!!
کمرنگ شدنش بخاطر این نبوده که درک از گناه داشته باشم و بخاطر پرهیز از گناه مراقبت کرده باشم از خودم. دلیلش بخاطر تحقق هدفم بوده.
چون وقتی غیبت میکردم، یا ناامید میشدم یا بحثم میشد با کسی یا به هر شکل دیگه، بعدش چقدر باید انرژی و زمان صرف میکردم تا بتونم خودمو برگردونم به حالت عادی و تازه بعدش خودمو ببرم تو مسیر درست و تمرکز روی هدفم.
این اولین باره که خودم، متوجه این قضیه شدم.
یکی دو روز بود، یکم احساس خستگی و درماندگی از تلاش برای تحقق هدفم اومده بود سراغم. البته نمیزاشتم عمیق بشه ولی بود.
الان که داشتم این فایلو گوش میدادم و درباره همین مسائل گناهو تحقق هدف، توی فکر بودم، بخودم گفتم : خداراشکر که اهداف و آرزوهای خوب دارم، خدا راشکر که دستیابی بهشون برام مهمه، خداراشکر که انگیزه دارم برای ادامه مسیرم، چون تمام اینا باعث شده از گناه دور بشم بدون اینکه متوجه باشم.
و اون حس خستگی که اومده بود توی وجودم تا حد زیادی برام برطرف شد.
بخودم گفتم اگر مثلا به هدفت هم نرسیدی، خوبیش اینه که از گناه دور شدی. هیچوقت ازین زاویه بهش نگاه نکرده بودم.
این فایل جون دوباره بمن بخشید.
حتی حذف تعداد زیادی از دوستان، فامیل، رفتو آمدها و….
همه بدلیل مهم بودن تحقق هدفم بوده.
چون وقتی باهاشون در ارتباط بودم، بعدش بازم باید کلی انرژی صرف میکردم تا برگردم به مسیر درست. ترجیح دادم حذفشون کنم.
یکسری را که دنیا برام حذف کرد، یکسری را هم خودم.
و اینقدر راحتم، یعنی یه نفس راحتی میکشم که حدنداره. الهی شکر.
خدارا واقعا شکر میکنم که منو در مدار دریافت این آگاهی ها و درک نعمت های بیشماری که بهم عطا کرده، قرار داد.
استاد بینهایت سپاسگزار شما و خانم شایسته عزیز هستم.
آخه چقدررر شما دونفر مفید هستین برای این جهان چقدرررر
خیلی دوستتون دارم. در پناه خداوند باشین
با توکل بـہ ربّ جهانیان
یک کامنت مـ؋ـیـב را مینویسیم……
إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِی تَوَلَّىٰ کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ
به یقین کسانی که آن تهمت را آوردند، گروهی از خود شما بودند، آن را برای خود شرّی مپندارید، بلکه آن برای شما خیر است، برای هر مردی از آنان کیفری به میزان گناهی است که مرتکب شده، و آن کس که بخش عمده آن را بر عهده گرفته است، برایش عذابی بزرگ است.
(آیه 11 سوره نور )
اگه کسی پشت سر شما تهمتی میزنه و شما میدونی که اون یه دروغه که دارن پشت سر شما براتون میبافن به جای اینکه ناراحت بشیم و به خودمون شک کنیم بلکه باید اون رو یک خیر ببینیم که قراره اتفاقات خوبی از این طریق برامون رقم بخوره و نه تنها حرف اون مردم باعث از بین رفتن اعتبار ما نمیشه بلکه باعث رشدمون میشه و ما رو بالا میکشه
اون افرادی هم که سَرِ این سلسله خبر ها رو شروع کردن و کسانی هم که اون رو انتشار میدن گناه بزرگی رو بر گردن خود میکنند
و به قول پروردگار برای آنان عذابی عظیم مهیا است
لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْکٌ مُبِینٌ
چرا هنگامی که آن را شنیدید، مردان و زنان مؤمن به خودشان گمان نیک نبردند و نگفتند: این تهمتی آشکار است؟!
آیه 12 سوره نور
چرا وقتی اون تهمت ها رو درباره ما میگن به خودمون شک میکنیم ؟ ذهن انسان خیلی زود میتونه آدم رو فریب بده و باعث بشه اینطور فکر کنه که نکنه من کار خطایی انجام دادم و نکنه یه زمانی مرتکب همچین اشتباهی شدم و بی توجه از کنارش گذشتم و یه عالمه از این افکار نامناسب میتونه سراغ آدم بیاد که حس بدی میده به آدم و فراموش کنه که در این مورد انسان صالحی بوده و هرگز چنین خطایی رو که بهش تهمت میزنن مرتکب نشده است….
وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا یَکُونُ لَنَا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهَٰذَا سُبْحَانَکَ هَٰذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ
و چرا وقتی که آن را شنیدید نگفتید: ما را نسزد که به این تهمت بزرگ زبان بگشاییم، شگفتا! این بهتانی بزرگ است.
آیه 16 سوره نور
بله اینچنین مثال واضحی در قران آمده است !
شگفتا ! که ما خیلی زود فراموش میکنیم و در مقابل تهمت های دیگران از خودمون دفاع میکنیم و جوری جواب شون رو میدیم و اونا رو سرکوفت میکنیم که انگار اون صحبت ها واقعی بوده و ما میخواهیم طوری دیگه جلوه بدیم!!
بهترین راهکار در برابر توهمت چیست؟
خیلی بی توجه از کنارش رد شیم چون اگه بخوایم جواب اون طرف رو بدیم متوجه میشه که با صحبت هاش تونسته روی ما تاثیر بزاره که ما به دفاع از خودمون میپردازیم ولی اگه بی توجه باشیم نسبت بی این موضوع محکم ترین ضربه ای است که میشود به آن طرف زد و متوجه اَش کرد که حرف های دروغینش بر ما تاثیری نداشته که هیچ بلکه بهتر از قبل به توانایی هامون ایمان پیدا کردیم
یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
خدا شما را اندرز می دهد که اگر ایمان دارید، هرگز مانند آن را تکرار نکنید
آیه 17سوره نور
پس باید تفکر کنیم حتی اگه سخن دروغینی رو در غیاب فردی جلوی ما بیان کردند در صورتی که شاهدی هم بر آن ندارند ما آن را بازگو نکنیم و این سلسله حرف های بیهوده را ختم دهیم و نگذاریم زاویه دیدما نسبت به آن فرد تغییری کند
که اگه شاهد هم داشته باشند در صورتی که ما آن خبر ها رو انتشار دهیم هیچ سودی به ما نمیرسد جز اینکه از جنس آن اتفاقات بیشتر در زندگی برامون رخ میده
هر وقت جایی دیدیم داره در مورد دوستی غیبت میشه که ممکن نظر ما نسبت به اون عوض بشه حتما اون محل رو ترک کنیم و در صورت لزوم اگه حضورمون ضروری بود تذکر بدیم که با شنیدن غیبت و توهمت زدن به دیگران حال نمیکنیم اگه ممکن است این صحبت ها را در جایی دیگر بیان کنند….
امان از این تجسس که افراد بیکار و بی هدف در این زمینه مهارت منحصر به فردی دارن
آخه زندگی مردم چه ربطی به من و شما داره ؟
وقتی توی زندگی دیگران تجسس میکنیم و میخواییم از جیک و پیک زندگی مردم با خبر شیم منجر به غیبت میشه و اصولا افراد بیکار برای این موضوع زمان زیادی میزارن که جزئیات زندگی مردم را برای گروهی دیگر بازگو کنند و البته هر دفعه که بازگو میکنن
مثل یک کلاغ چهل کلاغه میمونه !!
هر کسی دو تا کلمه بشنوه پنج تا میزاره رُش و میره برای بقیه میگه و هر دفعه این چرخه تکرار میشه…..
مراقب فضای مجازی باشیم که انتشار این خبر های نامناسب اونجا خیلی راحت تر صورت میگیره و اگه خبر نا سالمی به دستمون رسید اون رو منتشر نکنیم….
یکی از قسمت های جذاب این فایل قسمت:
ܥࡐܢܚࡅ߳ߺߺܙ ࡎܩࡅ࡙ܩܨ بود…..
دوست صمیمی چه واژه ی قشنگی ولی در عین حالی که میتونه خوبه باشه تاثیراتی زیادی هم روی ما میزاره و خیلی از رفتارها و عاداتش در ما اثر میکنه
قاعدتاً بخاطر اینه که تایم زیادی رو باهاش میگذرونیم و صحبت های زیادی بین مون ردوبدل میشه پس باید دوستانی رو انتخاب کنیم که ویژگی های خوبشون زیاد باشه و تاثیرات خوبی روی ما بزارن…
به شخصه بهترین دوستای صمیم خانوادَم هستن چون بهترین گفتوگو ها رو داریم و اوقات خیلی خوشی رو کنار هم سپری میکنیم و از همه مهمتر اینکه اعضای خانوادت دوستای صمیمیت باشن دیگه هیچ نقابی رو به صورت ندارن و راحت میتونیم باهم حال کنیم و از کنار هم بودن لذت ببریم….
از استاد عباسمنش عزیزم تشکر میکنم بابت انتشار این مطالب عالی که باید کتاب ها در موردش نوشت
با تمام وجود از خداوند مهربون براتون حال خوب و شادی را خواستارم
عاشقتونمممم
سلام به استادان عزیزم استاد عباسمنش عزیز و استاد مریم شایسته عزیز
خیلی سپاس گذارم از شما عزیزان
سلام دوستان همراهم
به کل
به این باور. رسیدم
که قانون جهان یکسان است
وقتی من دارم غیبت تهمت را انجام میدهم
یعنی دارم از قانونی که خداوند. وصف کرده دور میشوم
من با غیبت کردن دارم خودم را بیچاره نشان میدهم چرا که من اندازه درک کردن یک حرف نیستم که با غیبت خودم را در قانونی که خداوند وصف کرده نالایق دانستم و پیش درگاه ایزد منان کوچک و خار شده ام
این منو در مدار بدی قرار میدهد چون توجه به نا خواسته داشته ام
خدایا تو هادی و هدایت گر من باش
من با تهمت زدن دارم بیشتر خودم را در منجلابی قرار میدهم
که از چرخه رشد پیشرفت جهان خودم را دور میکنم
این صحبت های استاد منو
یاد دوره دوازده قدم انداخت که از خوابی صحبت میکردند. که در مسابقه دویی
شرکت کردن که هر چه نفر اول بشه ثروتمند ترین میشود
و وقتی استاد مقداری دوید دید هیچ صدایی از پا نمیاد
و کمی بیشتر دقت کرد
برگشت و دید داره با یک سری افراد معلول مسابقه میدهد
درسته
همه اون افراد معلول همان بندگان خدایی بودند که در منجلاب جهان گیر کردند
یا دست ندارند برای بیرون کشیدن خودشان از منجالاب یا پا ندارند برای حرکت که از منجلاب بیرون آمده اند
همه معلولانی بی دست و پا که با چنگ و دندان دارند حرکت میکنند
این که خداوند اشاره کرده در سوره قرآن که
افرادی که غیبت میکنند. دارند از گوشت مرده برادر خود میخورند
یعنی
اینقدر حقارت آمیز است غیبت کردن
خداوند قانونش را دقیق در قرآن.
توضیح داده که استاد در این فایل بسیار زحمت کشیدن و توضیح دادند
وکلی منو متحول کردند
از بعد از ظهر دارم فایل و گوش میکنم
تا به درک خوبی برسم
به درگی رسیدم که
باید تسلیم بود در برابر قوانین الهی
در برابر خداوند
در برابر مسیری که خدا بهمان الهام میکند
خدایا من تسلیم تو هستم
تو هدایتگر من باش
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ
ای اهل ایمان! از بسیاری از گمان ها بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمان ها گناه است، و تفحص و پی جویی نکنید، و از یکدیگر غیبت ننمایید، آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ بی تردید نفرت دارید، و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.
و این هست پیام الله که غیبت نکنیم
و اینو به خودم گفتم بیا برای خودت ازش قائل باش
و خودت را در مسیر درست قرار بده
و انرژی ام را الکی خرج دیگران نکنم
استاد ممنونم از این فایل که در اختیارمان گذاشتین .خدایا شکر از این همه نعمت آگاهی
به نام خدای بخشنده و مهربان
با سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز و دوستان گرامی
گام 15 از پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
من اولا از استاد عباسمنش سپاسگزارم که باعث شده من از خواندن و شنیدن قرآن لذت ببرم در صورتی که قبلا اینجوری نبودم و یا سرسری میخوندم و نگاه گذرا داشتم،مثلآ آیه ای که غیبت رو مثل خوردن گوشت برادر مرده خود میداند رو بارها شنیده بودم اما مثل این سری من به فکر فرو نبرد،پس باید مغزمون رو طوری پرورش بدیم که به کسی تهمت نزنیم،غیبت و قضاوت نکنیم.
ما اگر آدمها رو به خاطر کار اشتباه شون قضاوت کنیم،داریم به اون کار اشتباه توجه میکنیم و وارد مادرشون میشیم،و وقتی قضاوت نمیکنیم عملا بی توجه میکنیم و ادامه نمیدیم و ز مدارشون خارج میشیم و زندگی ما متفاوت با زندگی اونا میشه.
وقتی ما از چیزی شاکی باشیم و در موردش شکایت میکنیم همون رو داریم به زندگیمون دعوت میکنیم،چون قانون اینکه به هرآنچه توجه کنی از جنس و اساس و اصل همون بیشتر و بیشتر وارد زندگیتون میکنید.
و این جمله که ذهنیت ما درباره دیگران (منفی یا مثبت)رابطه ما با آن فرد را در جهت همان ذهنیت مدیریت میکنه، یک جمله کلیدی هستش که درک اون میتونه باعث چگونگی روابط ما با دیگران بشه.
در آخر این رو به خودم یادآوری میکنم که سعی کنم در مجالس غیبت حضور نداشته باشم که خداروشکر تو این چندسال اخیر نسبت به گذشته خیلی خیلی کمتر شده صد البته خداروشکر که تا این سن(48) یادم نمیاد به کسی تهمت زدم و اگر این کار رو کردم به یاد ندارم و امیدوارم خداوند گذشته مارو به ما ببخشه و ما را به راه راست هدایت کنه، الهی آمین.
به نام هدایت الله
سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم در این سایت الهی
خداروشکر میکنم امروز هم با آگاهیهای خوب استاد چقدرایمان و اصل توحید را بهتر درک میکنم ودر زندگی اجرا میکنم من با افکار و باورهای خودم را به خدای بزرگ و مهربان میسپارم خدایا شکرت چقدر روند زندگی من بهتر و بهتر پیش میرود
یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ ۚ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ ۖ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ(73 حج)
ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا میخوانید، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید، نمیتوانند آن را باز پس گیرند! هم این طلبکنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان
پیام های این آیات، به زیبایی رفتار هماهنگ با قانون را به ما یاد می دهد. چون خداوند می داند که طبق قانون بدون تغییر او، اگر با هر استدلال و احساس حقانیت، به ناخواسته توجه کنی، قطعا ناخواسته های بیشتر وارد زندگی ات می شود. خداوند می داند که اگر هر مومنی-به هر دلیلی- حلقه ای از این زنجیره بشود، قطعاً وارد مدار تجربیاتی می شود که آنها را دوست ندارد. شما کنترلی بر اینکه دیگران درباره شما چه حرفی بزنند نداری، اما کنترل کاملی بر واکنش خودت درباره آن گفته ها داری و آن واکنش ها، نتیجه نهایی را مشخص می کند نه حرفهای دیگران؛
کانون توجه شما، مهم ترین سرمایه شما برای خلق تجربه هایت است. شما این سرمایه را در کدام مسیر خرج می کنید؟ خلق خواسته ها؟ یا خلق ناخواسته ها؟!چون به هر آنچه توجه کنی، اساس آن جنس از توجه را در زندگی ات گسترش می دهی بنظرم این مطالب تمام آن چیزی هست که من راجب تهمت و حرف مردم باید بدونم ، اولا اینکه بدونم هیچ کنترلی روی حرفای دیگران ندارم هرچقدر که من آزادم راجب دیگران حرف بزنم همینقدر هم دیگران آزادن که راجب من نظر بدن و این آزادی رو جهان دراختیار ما قرار داده و هیچ جوره نمیشه جلوشو گرفت
دوماً من توانایی کنترل کانون توجهمو دارم و خبر خوب اینکه فارغ از اینکه دیگران چی میگن نتیجه نهایی رو کانون توجه من رقم میزنه ،پس چه چیزی مهم تراز اینکه مراقب کانون توجهی باشم که کنترلش در دستان منه و نتیجه ی نهایی رو رقم میزنه، حالا همه ی این آگاهی ها پشتوانه میخواد که انجامش بدم به صورت عملی و پشتوانه ش همون باوری هست که نسبت به این آگاهی ها دارم و خدارو شکر میکنم که من منبع تأثیر گذاری به نام این سایت دارم تا بتونم این جواهر هارو برداشت کنم و تو زندگیم عملیش کنم
به نام خدای هدایتگرم
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم جان مهربانم
و همه ی دوستان عزیز
نکات مهم و آموزنده ی این فایل اینه که
با افرادی که تهمت زدن
غیبت کردن
و تمسخر کردن دیگران برای آنها مثل آب خوردن میمونه نشست و برخاست نکنم
غیبت شنیدن باعث ایجاد ذهنیتی منفی نسبت به افراد میشه و همین نگرش منفی باعث میشه من روی بد افراد و برانگیخته کنم،اما اگر من در مورد کسی هیچ پیش فرض ذهنی نداشته باشم یا حداقل نگرش منفی درباره اش نداشته باشم مسلما من فقط میتونم روی خوب و مثبت این فرد و دریافت کنم
هیچوقت قضاوت نکنم چون همه ی ما آدمها انسانیم و خطاکار پس هر وقت خواستم کسی رو قضاوت کنم اول باید به خودم نگاه کنم آیا تا حالا خطا واشتباهی از من سر نزده(بارها و بارها)
پس خیلی محترمانه باید این زیپ دهن و بست
درباره ی چیزی که بهش اطمینان ندارم و در حد ظن و گمان هست حرفی نزنم و ادامش ندم
سرمو از زندگی دیگران بیارم بیرون و تمرکز مو روی اهداف و برنامه های خودم بزارم
انجام همین کار منو از کارهای زشتی مثل غیبت و تهمت و تجسس کردن دور میکنه
البته که نکات آموزنده ی این فایل خیلی بیشتر از اینها بود و باید بارها و بارها گوش بدم
خداروشکر در حال حاضر توی شرایطی هستم که مدتهاست که آگاهانه خودمو از همه ی افرادی که فکر کردم بودن و ادامه دادن با آنها نه تنها کمکی به من نمیکنه بلکه تأثیر منفی هم از اونامیگیرم خودمو جدا کردم
و خیلی از این تصمیمی که گرفتم خوشحالم و لذت میبرم.
یاحق.
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
وهمه دوستان
باران:
استاد چقدر قشنگ بود یه انرژی فوق العاده گرفتم باعشق گوش میدادم و لذت میبردم از این سخنان گرانبهاتون .
درمورد خودم و تجربیاتم براتون میگم من از بچگی با همه دوستام و هم کلاسیام فرق میکردم من 33سالمه واز موقعی که یاد گرفتم نماز بخونم وقران بخونم این غیبت و قضاوت و دوست نداشتم ازش دوری میکردم و قران زیاد میخوندم و از خوندنش لذت میبردم سالی چند بار قرآنو ختم میکردم ،همیشه به آیه های غیبت و تهمت برمیخوردم موهام بدنم سیخ میشد یه حسی داشتم و از این قضاوت و تهمت دوری میکردم همه اعضای خانوادم میدونستن من از تهمت و قضاوت بدم میاد هیچوقت پیش من از این بحثا نمیکردن. ولی درمورد غیبت کردن، چون من عاشق خواهرم بودم و هستم میگفتم این داره پیش من درد دل میکنه من چجور دلشو بشکنم گوش میدادم نه تنها اون حالش خوب نمیشد بدترم میشد و منم حالم بد میشد یعنی میدونستم حال بدم بخاطر غیبته ولی تلاشی نمیکردم ،تا اینکه با این قوانین آشنا شدم و به خواهرم گفتم من عاشقتم ولی دوست ندارم غیبت کنی هم من هم تو حالمون بد میشه اولاش ناراحت میشد ،اینقد تکرارش کردم خودش الان رعایت میکنه ،تازه یه مدت طولانی ازش فاصله گرفتم خودش فهمید بخاطر غیبته خداروشکر ترکش کرد ،امروز تماس گرفت گفت من غیبت نکردنمو اول مدیون توم بعد دخترم (دخترش اومده تو این مسیر از منم سوال میپرسه ولی من کامل براش نگفتم گذاشتم خودش به این آگاهی برسه) منم گفتم اینا همش لطف خدا بوده خودت خواستی تغییر کنی خدام کمکت کرده ،الان اینقد دوست دارم با خواهرم ارتباط داشته باشم چون از غیبت و قضاوت اینا دوره و استاد خواهرم دوست صمیمی منه وقتی از این خصلتا دور شده منم از ارتباط باهاش لذت میبرم .
من کسی غیبت ،قضاوت ،تهمت بزنه مستقیم بهش میگم من دوست ندارم از این حرفا یا بیشتر مواقع از اون جا رفتم بیرون و چنان آرامشی گرفتم .
خداروشکر با این قوانین آشنا شدم خداروشکر با شما استاد عزیزدلم آشنا شدم
ممنونم ازت استاد عزیزم و مریم جون
خیییلی لذت بردم دمتون گرم
خدا نگهدارتون باشه
بسم الله الرحمن الرحیم.
خداوندا از تو میخواهم مرا هدایت کنی و یاری ام کنی در زمره افراد صالح که فقط نیکی میگویند فقط از نیکی میشنوند و فقط نیکی را میبینند قرار دهی.
استاد عزیز سلام چه فایل عالی باید بارها گوشش بدم تا دقیق متوجه بشم و عمل کنم البته الآنم فقط نصفشو گوش دادم همشو گوش ندادم چون سنگین بود مطلب. من خودم قبلا یک تهمت ناروایی به کسی زدم و هزاران بار بابتش از خودم و خدا عذر خواهی کردم از اون شخص هم عذر خواهی کردم ولی بازم نمیتونم خودم را ببخشم البته الآن احساس گناه و عذاب وجدان و خودسرزنشی ام نسبت به گذشته خیلی کم شده ولی بازهم نمیتونم خودم را کامل ببخشم کار میکنم تا خودم را ببخشم الآن دیگه همیشه حواسم را جمع میکنم اگر ذهنم به کسی بخواهد چنین حرفی را بزند سریع جلویش را میگیرم. خدا یار یاورم باشه.
خب درمورد تاثیر دوست گفتید که واقعا هم درست گفتید میگن اگه با چهارتا ادم موفق نشست و برخاست کنی پنجمیش تو خواهی شد اگر با چهارتا ادم ناموفق معتاد دزد نشست و برخاست کنی پنجمیش تو خواهی بود. من از وقتی با سایت شما نشست و برخاست میکنم زمین تا اسمون فرق کردم. یکی از آشنایان ما خیلی غیبت میکند من قبلا زیاد خونه این شخص میرفتم چون فامیل نزدیک هست اما دیگه خیلی کم شده و کم کم میخوام رفت و آمدمو به سالی یکبار و قطع رابطه بیانجامم البته با خوبی و خوشی.خونه یکسری ها هم کلا نمیریم خدا را شکر کلا ارتباطم خیلی با آدمها کم شده است بیشتر سرم تو کار خودم و تو زندگی خودم و دنبال اهداف خودم هست. خب از این موضوع هم بگذریم.
درمورد این گفتید که چرا مومنان به خودشون گمان نیک نبردن و مثال زیبایی زدید، شما به یک فرد چاق بگی چاق ناراحت میشه ولی به یک فرد لاغر این حرفو بزنی تهش میخواد بگه شوخی بامزه ای بود. گمان نیک زدن خیلی مهم هست. استاد عزیز من الآن هفت سال ازدواج کردم اما فرزندی نیوردم و فعلا برنامه ای برای آوردن فرزند ندارم و میشنوم که مردم میگن بچه دار نمیشن مادرم میگه یه بچه بیارید مردم اینجور میگن،منم همیشه میگم بگن مگه مهمه مردم چی میگن مردم کجای زندگی من هستند که بخوان حرف بزن.خخخخ آره قاضی فقط خداست حرف مردم زیرپاست. اما استاد عزیز واقعا زمان و تکامل باید طی بشه تا به این شخصیتی که شما درفایل گفتید دوری از غیبت بستن دهن غیبت کننده تبدیل بشیم حالا تو اولی بهتر عمل میکنم ولی تو دومی زیاد نه که باید حسابی تمرین کنم. امیدوارم موفق بشوم،قطعا میشوم اگر بخوام.
یک پیشرفتی از خودم در کامنتهایم بگویم اوایل که با سایت شما آشنا شده بودم نمیتونستم شما را استاد خطاب کنم ولی حالا شدید استاد عزیز و این جمله ناخودآگاه تایپ میشود.خدا را شکر صدای دلنشین اذان هم الان داره پخش میشه. خداوندا مرا در زمره صالحین و پرهیزگاران قرار ده الهی آمین.
یادم باشه من هم تو زندگیم اشتباه کردم یادم باشه من هم خطا کردم تنها زمانی میتونم دیگران را قضاوت کنم که خودم هیچ خطایی انجام نداده باشم پس حالا که خودم سرتاپا خطام به فکر خودم و اصلاح خودم باشم و دست از سر بقیه و حرف و حدیثهای دیگران بردارم.فقط فقط من باشم و خدای خودم و هدفهای زیبایم.
یادم باشه همیشه اول یه سوزن به خودم بزنم بعد یه جوالدوز به بقیه. تمام
خدایا شکرت.
استاد بوس بوس
به نام رب مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیزم
سلام به استاد شایسته ارزشمندم
سلام به اعضای خوشبخت سایت
خدایا ازت ممنونم که هدایتم کردی به این سایت و افتخار شاگردی استاد عباسمنش رو نصیب من کردی. خدایا سپاسگزارتم. نعمتت رو در حق من تمام کردی
“اگر ما ذهنیت منفی در مورد کسی نداشته باشیم روی خوب او را برانگیخته می کنیم”
“اگر شنونده غیبت باشید، آن وجه را (در وجود کسی که از او غیبت شده) نسبت به خودتان برانگیخته می کنید”
استاد جان این جمله تون رو بارها و بارها برای خودم تکرار کردم و نوشتم توی دفترم تا مرتب مرور کنم. من این قانون رو خیلی تجربه کردم.
من حدود 9 سال قبل برای مصاحبه وارد سازمانی شدم که در حال حاضر در اون فعالیت می کنم. مدیرعامل مستقیما با من مصاحبه کرد. در تمام مدت مصاحبه من هر چه در این مرد دیدم چیزی نبود جز خوش فکری، احترام، ادب، درک، سواد، پاکی، باور ثروتمند، حمایت و ارزشمندی. خوب همون لحظه بلافاصله بعد از مصاحبه هم به منشی گفتند که کارهای من رو انجام بدن و استخدام شدم با پرداختی بسیار بیشتر از عرف اون زمان. اونقدر این استخدام آسون و سریع بود که همه تا مدت ها فکر میکردن از آشنایان مدیرعامل بودم یا اینکه پارتی بازی چیزی شده. من خودم هم با شما آشنا نشده بودم اون موقع و نمیتونستم درک کنم این خداست که داره من رو آسون می کنه برای آسانی ها.
چند روزی که به رفتارها و گفتار پرسنل دقیق شدم دیدم که تقریبا همگی مشغول غیبت از مدیرعامل هستن. اوایل که داخل رستوران سازمان برای ناهار رفته بودم همزمان شد با حضور سایر خانمهای شرکت و ناخواسته شنوای غیبتشون شدم. از نظر همه اونها مدیرعامل یک مرد بیسواد، اهل تبعیض، بی ادب و چشم ناپاک بود که هیچ احترامی برای خانمها قائل نیست و فقط نگاه جنسی داره. و جالبتر اینکه به من توصیه کردن که :”ببین تو تازه واردی حواست به این آقا باشه و …”.
اما من تمام مدت صحبتهای اونها در ذهنم خلاف اون حرفها بود. و بهشون گفتم من کاملا برعکس شما فکر می کنم. تا بحال غیر احترام ندیدم اصلا از این آقا. جوابشون این بود که تو خیلی ساده ای! حالا به حرف ما میرسی….
الان بعد از 9 سال من هنوز از مدیرعامل جز احترام، ادب، حمایت، پاکی و محبت هییییچ ندیدم. من در واقع ناآگاهانه وجه خوب مدیرعاملمون رو برانگیختم چون نپذیرفتم اون حرفها و غیبت ها رو و توجهم به بزرگواریهای این مرد بود.
اما سایر همکاران دقیقا وجه مخالف این مرد رو برانگیختن با غیبت و تهمت و بدگویی.
چقدر برام جذابه این قانون. چقدر قشنگه این دنیا. و چقدر خوبین شما استاد.
استاد جان من خیلی دوستتون دارم