چگونه مولد ثروت باشیم - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوند تجربه ساز

سلام به استاد عزیز و مهربانم و خانم شایسته دوست داشتنی

حرف دلم ، حرف این فایل بود استاد….

چیزی که بعد از این همه مدت درک کردم بهش رسیدم همین نکته مخفی داستان زندگی انسانه

که هدف تجربه گر و تجربه ساز بودنه

و هرچیزی که به دست میاریم از همسر تا ثروت

از ماشین تا خونه

از فرزند تا دوست

و ….

همه و همه مسیر و وسیله هستن برای رسیدن به تجربه

آیه ای زیبایی در قرآن کریم هست که میگه:

وابتغو الیه الوسیله

برای رسیدن به او از وسیله استفاده کنین و اینجا منظور از وسیله همین مباحث دنیاست…

همزمان با این کامنت ته دلیم یه برف بسیار زیبا هم داره میاد ( چه قدر حالم خوبه خدایا شکرت…)

هرچه قدر انسان بیشتر فکر میکنه به این سوال

که از کجا آمدم و آمدنم بهر چه بود؟

میفهمه که از آگاهی بالا اومده و به سمت آگاهی بالاتر حرکت میکنه!!

وای به اون روزی که یادمون بره پول و ثروت جایگاه واقعیش چیه واصلا برای چی هست

وای به اون روزی یادمون بره که فقط ما نگهدارنده پول نیستیم!!!

بلکه ما باید خرج کننده پول باشیم برای رسیدن به تجربه!!!

اون احساس خاصی که بعداز رسیدن به خواسته ها به دست میارین

همون آخییییش خاصی که مثل مزه چایی هل دار میمونه :))

۱۰۰۰ بار هم بمیرم و دوباره زنده بشم همین مسیر زندگی رو انتخاب میکنم

مسیری که توش ۵ سال رایگان کار کردم (به قول بقیه حمالی :))) ) و فقط هزینه کردم از داشته و نداشتم که دانش کدنویسیم رو ارتقا بدم و بفهمم پشت این دنیای رمز و راز چیه؟؟؟

یادم میاد روزی برای اولین بار تو سن ۱۲ سالگی کتاب برنامه نویسی زبان c++ رو یه نفر بهم هدیه داد و حسابی پاره پوره شده بود.

از خوشحالی گریم گرفته بود، دوییدم رفتم تو اتاقی که قفل نداشت و تکیه دادم به پشت در و اول کتاب رو حسابی بو کردم

بعد لای کتاب رو باز کردم ، ناخداگاه همینجوری از ذوق آب دهنم ریخت رو کتاب :||||

انگار جلوم کباب کوبیده و گوجه آتیشی گداشنه بودن :))))

بعد یه جمله جذاب خوندم تو مقدمه اون نویسنده بی نظیر که گفته بود :

“وقتی شما برنامه نویس شوید یادگیری هرزبان برنامه نویسی برای شما حداکثر دو هفته زمان خواهد داشت”

انقدر خندم گرفت وقتی اینو خوندم دوتا فحش آبدار هم دادم به نویسنده کتابش…

خلاصه ۳ سال طول کشید تا c++ یاد بگیرم

خوشمم نمیومد از ‌کسی سوال کنم انقدر کرم ریختم که تا بلاخره تونستم بعد ۳ سال نرم افزاری بنویسم که میتونست مساحت دایره با ورودی ها حساب کنه :)))))

وقتی که ۱۲ سالم بود انقدر من بی سواد بودم تو زمینه کامپیوتر که وقتی کامپیوترم روشن میشد از شنیدن صدای لود ویندوز xp مثل اسب دور خونه میدوییدم

اینم بگم همه اینکارو دزدکی باید روی کامپیوتر داییم انجام میدادم وقتی خواب بود یا سر کار بود !!!!

آخه تا ۱۵ سالگی من کامپیوتر نداشتم!!

خلاصه اینو می خوام بگم که الان بعد از این همه سال در سن ۲۴ سالگی یادگیری یه زبان جدید تقریبا طی ۵ روز طول می کشه

آمارم بر اساس یه چند وقت پیش هستش

جایگاهی تو برنانه نویسی به دست آوردم که مشتریام کسایی بودن که ۱۰۰۰ تا برنامه نویس دیگه بهشون گفته بودن نمیشه و من میگفتم میشه!!!

الان که توی سن بی نظیر کنار یه همسر بی نظیر هستم یه تجربه جذاب دارم که به نظرم عامل موفقیت خودم هست و این تجربه شالوده ی عملی زندگیم رو ساخته.

“دلیل اینکه آدم ها میتونن ثروت ساز بشن یا بهتره بگم تاریخ ساز بشن جرئت حل مسئله رو پیدا می کنن ، نه حل مسائل بقیه بلکه مسئله خودشون و این باعث میشه نسبت به میلیون ها نفر خاص بشن”

بزارین این جمله رو بست بدم به استاد خودمون سیدحسین عباس منش!!!

اکر یه نگاه بندازین به تمام دوره های استاد، استاد نیومده یه دوره بسازه که مسکل بقیه رو حل کنه!!!

نه نه اصلا!!!!!!

استاد یه دوره ساخته از تجربه حل مسئله خودش توی زندگی خودش نه چیز دیگهههههه.

و چون این جرئت رو داشته که مسئله خودش رو حل کنه خیلی راحت بعد از رسیدن به اون حل مسئله استادی میشه برای حل کردن اون جنس از مسئله.

من برنامه نویسی کردم که بتونم تنبلی خودم رو ارضا کنم.

اینکه حوصله مداشتم ضرب کنم و یکی دیگه به جام ضرب کنه.

حوصله نداشتم خیلی کار ها بکنم، سیستم و رایانه برام انجام بده و این تنها دلیلی هست که من رشد کردم.

و گرنه من خیلیییییی تنبلم اصلا حوصله هیچکار فیزیکی که همه عادت دارن رو ندارم.

حاضرم ۵۰ برابر پول بدم تو صف وا نستم و ….

بزارین یه مثال عملی بزنم:

من چند وقت پیش همینطوری تو خونه نشسته بودم داشتم آهنگ گوش میدادم، بعد صدای محیط زیاد بود و با صدای آهنگ تداخل داشت و رو مخم بود همونجا قطع کردم گفتم یعنی خدایی یه راه حلی نباید باشه که این صدای محیط کم بشه؟

سریع تو اینترنت سرچ کردم و شروع کردم به بررسی تا اینکه فهمیدم ما چیزی داریم به اسم Noise-cancelling که اصلا برای همین موضوع ساختارش ایجاد شده که صدا های اضافی رو حذف کنه…

خلاصه ۳ روز تحقیق من در نهایت باعث شد هدست سونی WHM-XM۴ رو بخرم که همه میگفتن اون مدلی که می خوای تو ایران نیست و … معجزه آسا با قیمت خیلی عالی و سه سوته خریدمش و کلا ۱ روز بیشتر ازش استفاده نکردم!!!!

یعنی می خوام بگم به قول اطرافیانم چند میلیون هزینه کردم که فقط این مسئله ساده رو حل کنم!!!

بعد از استفاده از این هدست دیدم سنگینه گفتم باید یه راه حلی باشه که سبک باشه هم نویز کنسلینگش خوب باشه! باز رفتم یه هندزفری دیگه خریدم، buds pro سامسونگ تا هم نویز کنسلینگ باشه و سبک باشه..

بعد با خودم گفتم همیشه که آدم حال نداره آهنگ رو از تو گوشی پلی کنه، کاش یه راه حلی باشه فایل های استاد رو تو یه چیزی بریزم که هم به این ماس ماسک وصل شه و هم مثل گوشی نباشه که بخوای از تو جیب دربیاری و فولدر رو باز کنی و …. ( انقدر من تبنلم :)) ) بعد رفتم باز تحقیق کردم دیدم ساعت های هوشمند میشه توش آهنگ هم ریخت، رفتم بهترین مدل سازگار با گوشی و هندزفری خریدم و از آخرم آهنگ توش نریختم!!

حالا که این هارو خریدم به مشکل شارژر برخورد کردم از صبح در به در دنبال یه راه حلی هستم که بشه این ۳ تا ماس ماسک رو یه جوری شارژ کرد که لازم نباشه هی شارژر واسه هرکدوم وصل کنی … که همین دو ساعت پیش به محصول شارژر Trio سامسونگ رسیدم که فردا می خوام برم بگیرمش ( فک کنم ۲۰ جا زنگ زدم تا بلاخره یه جا پیدا کردم دارنش)

تازه درکنارش ایده ای هم به ذهنم رسیده شارژر خورشیدی خودم درست کنم، نمیدونم چه جوری ولی قرار انجامش بدم دیگه :|

اما نکته مهم و درس داستان من :

می خوام اینو بگم من نزدیک ۳۰ میلیون هزینه کردم که همش چند تا احساس نیاز ساده رو که حتی اذیتم نمی کنه حل کنم در حالی که این احساس نیاز ها شاید در ماه ۱ مرتبه هم نباشه….

فقط و فقط به یک دلیل که شب می خوابم چیزی تو ذهنم نباشه که بگم ای بابا بیا نشد!

با خودم بگم : علی تحملش کن تو میتونی، بهش توجه نکن این چیز خاصی نیست ….

من به خودم تعهد دادم به جای اینکه بخوام پول جمع کنم به خواسته هام برسم یه کاری ایجاد می کنم که انقدر درآمدم بالا باشه که رسیدن به هر خواستم حداکثر درآمد یک روزم باشه!

باورتون میشه این جمله ای که به خودم قول دادم بعد از ۲ سال واقعا الان تجربه زندگی شخصیمه؟!؟!

اجازه ندادم کوچیک ترین خواستم رو زمین بمونه و هر روز بیشتر خرج کردم و بیشتر خرج کردم که کوچیک ترین مسائلم رو حل کنم.

خبر نداشتم که همین رفتار من هر روز باعث می شد انگیزه من رو برای پول درآوردن بیشتر کنه و وقتی که خرجام تموم شد ، دیدم اعع من چه قدر درآمد دارممم!!

این الگو رو از هیچ کس نگرفتم جز قلب خودم و حل کردن مسائل خودم.

قرار نیست آدم ها شبیه هم باشن، قرار بهتر از هم باشن !!!!

کسب وکار های موفق کسب و کارهایی هستن که بتونن تضاد هارو حل کنن بلکه کوچک مثل کسب و کار خود من که یک نیاز خیلی ساده از زندگی روزمره آدم هارو حل میکنه و خداروشکر هر روز بیش از ۱۰۰۰ آدم خوشحال جدید از سیستم من دارن استفاده می کنن بدون اینکه نیاز باشه من کاری بکنم و با عشق حاضرن هزینشو پرداخت کنن!!!!

باورتون میشه من برای دوره های استاد هم همین شرط رو گذاشتم که وقتی دوره های استاد رو می خرم که هر دورش درآمد یک روزم باشه؟!

انشالله تا یه چند روز دیگه که بتونم روانشناسی ۳ رو بخرم، با اینکه پولش واقعا چیزی نیست برام ولی قول دادم تا به اون نرسه انجامش ندم….

مطمئنم این باورم حتی برای خونه و ماشین و … هم کارسازه چون من برای این متولد شدم که به خودم ثابت کنم که من توانایی هرکار رو دارم.

ولی یادتون باشه تا دنبال حل کردن مسائل زندگیتون نباشین مردابین!! و هیچ وقت توی مرداب کسی اسکله و بندر نمیزنه!!!

باید دریا باشین چون دریاست که تجربه گره و عاشق این باشین که هر روزتون یه چیز جدید و ترجبه خفن جدید داشته باشین….

خیلی خیلی عاشقتونم

در پناه خالق تجربه های ثروت ساز باشین