نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

614 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2837 روز

    به نام تنها خدای عشق

    سلام به همگی

    وقتی استاد میگی این کار قانونه که داره باعث هر نتایجی میشه چه مثبت چه منفی

    چونکه فکرم رفت روی این موضوع که اگر هر اتفاق و نتیجه ای که دلخواه من نیست پس بر اساس قانونمندی ست نه بی قانونی

    و اتفاقا چندروزه که به یکی از اتفاق های تکراری هرسال یکبار رو تجربه کردم و واقعا همیشه دنبال پیدا کردن ایرادهام در رابطه با این موضوع هستم و خیلی بهتر از یکسال پیش خودم هستم اما بازم هست که باید بتونم خیلی بیشتر خودمو درش بهبود بدم چونکه این مساله تکراری که میگم چندروزه که باهاش برخورد کردم،،اما احساسم مثل قبلا زیاد بد نمیشه و زودتر دارم براش راهکار و از زوایای خوب احساس خوب پیدا میکنم و خداروشکر دیگه مثلا قبلا بخاطرش بهم نمیریزم

    اما قبلا تا مدتها بهم میریختم پس معلومه که من تغییر کردم و قویتر شده ام

    و من هرروز که بیشتر میگذره بیشتر به این فکر میکنم و احساسم بهتر میشه میگم خدایا شکرت از اینکه برا هرچیزی قانون وجود داره وگرنه هرچی به هرچی بود و هیچ اساس و ثباتی هم وجود نداشت

    پس همین بودن قانونمندی در هر چیز نعمت خیلی بزرگی ست که خداوند خلق کرده اما خیلی اوقات ما بدلیل عدم درک مون ناراحت و میشیم، بهم میریزیم یا ناامید میشیم

    اما وقتی که من امروز این فایل نگاه میکردم این فکر اومد به ذهنم، وقتی من به یه مساله بخصوص به مساله تکراری برمیخورم باعث میشه که من با تعهد و تمرکز بیشتری براش حرکت کنم تا باورهامو در رابطه با اون موضوع تغییر بدم و همچین الگویی در باورهام بسازم که در بقیه موارد آگاه تر و ذهن باورپذیرتری داشته باشم،

    چونکه وقتی ما به مساله ای که خیلی جدی تر و تکراری هست برمیخوریم باعث میشه با انگیزه و تسلیم تر در پیشگاه خداوند باشیم و بسمتش حرکت کنیم،

    سجاد گذشته با خیلی از مسائل تکراری برمیخورد اغلب فقط بفکر راهکارهاش بود اما زیاد عملکننده نبود

    اما سجاد الان هرزمان به مساله تکراری برمیخوره هم بفکر راه و حل ها هست هم اینکه تا جایی بتونه بسمتش قدم برمیداره و تمرین میکنه تا بتونه حلش کنه اونقدر از خودش راضی نیست اما بهتر از قبلا هست

    و یه نکته دیگه بگم در مورد دوره های مختلف اینجا ما هرکدوم از دوره ها رو داریم و داریم روشون کار میکنیم به این فکر نباشیم که حتما باید اول کار تمام دوره ها رو داشته باشیم تا تمام باورهامون خوب بشه و ساخته بشه نععع*

    بلکه هر دوره ای که اولویت مون هست و داریمش روش با تمام تعهد و تمرکز کار کنیم و اونوقت یه عالمه نتایج کسب میکنیم که بعد خودمون میفهمیم که در دوره های بعدی چقدر درکمون و آمادگیمون بیشتر و بهتره حتی یه عالمه از نکات و آگاهی های اون دوره هایی که حتی هنوز نداریم رو با همین درک همین داشتن همون دوره حال حاضر میفهمیم چونکه ما یه عالمه جرقه ها و حرکت ها و تغییرها در وجودمون رقم خورده

    خدایا شکرت من امروز یه روز خیلی عالی و زیبا رو برا خونم ساختم چونکه دیشبم با یه احساس زیبا به رخت و خواب رفتم یکی از اقوام رو در مکالمه تلفنی تحسین کردم که خودش لذت برد و باعث شد حال خودم بیشتر خوب بشه*

    دوستتون دارم مثل همیشه و به همتون افتخار میکنم

    خداقوت به همگی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1493 روز

    هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد

    خداش در همه حال از بلا نگه دارد

    بانام تنهایگانه هستی الله یکتا

    سلام وصدسلام براساتیدگرانقدراستادعباسمنش بزرگوار وخانم شایسته نازنین ودیگرعوامل سایت وهمه دوستان عزیزم درسایت الهی  عباسمنش

    بازم خداوند راشاکرم که  به من فرصت دادباردیگر لحظاتی شگفت انگیزی روباشماسروران گرامی تجربه کنم

    وبسیارتابسیارتشکرمیکنم ازاستاد

    نازنین بابت دومین فایل از سری  فایلهای فوق العاده ارزشمند الگوهای تکرارشونده

    استاد نازنین درپاسخ به مباحث مطرح شده درفایل  بایدعرض کنم که زندگی من به دوبخش تقسیم میشه بخش اول قبل ازاشنایی باقوانین که واقعا درهمه حوزها ازجمله رابطه عاطفی ،سلامتی ،ارامش فاجعه بود که اصلا دوست ندارم که به اون دوران بپردازم وحتی فکرکنم

    وامادرسال 98 خدای مهربانم دوستم داشت ومنو به مسیرزیباوپرخیربرکت تقیرهدایتم کردوباشما استادارزشمند وتوحیدی وسایت فوق العاده تون اشنا شدم وازاین بابت بی نهایت شاکرخدای خوبم هستم

    دراین مدت نزدیک به 4سالی که دارم روی خودم کارمیکنم دراکثرحوزه ها شامل رابطه عاطفی ،ارامش ،سلامتی ،خودشناسی وتوحیدی ترشدن پبشرفتهایی داشتم و اماباید تلاش کنم که روز به روز تکاملم روطی کنم وبه درک بهتری ازقوانین برسم تا به لطف الله مهربان درتمامی حوزه ها نمره قابل قبولی دریافت کنم

    وزندگی ام راهمانطور که دوست دارم خلق کنم

    دراین مدت 4سالی که دراین مسیرهستم وباقوانین اشناشدم تلاش میکنم با انجام تمرینات اموزه های شمااستادنازنین درقالب فایلهای دانلودی ومحصولات به اهداف مورد نظرم دست یابم

    پس از گوش دادن چندباره به محتوای این فایل  گرانبهااگه بخوام

    درباره تجربیاتم از عواقب اعتماد به افرادی که الگوهای تکرار شونده مخرب دارندو این اعتماد سبب شده تا از لحاظ احساسی، مالی، زمانی، انرژی و … صدمه هایی ببینم بایدبگویم

    این چندروز خیلی باخودم فکرکردم که ان فردیاافراد چه کسی یاکسانی هستند؟

    وبه این نتیجه رسیدم که ان فردکسی نیست جزخودم بله دوستان درست شنیدین ان فرد خودم هستم

    زیرا دراین مدت 4سالی که دراین مسیرزیباهستم و دارم روی خودم کارمیکنم علیرغم نتایجی که دربعضی ازحوزه ها داشتم وبارها به خودم قول دادم وتعهد دادم که ازالگوهای تکرارشونده ای که به من احساس بدمیده وبه من اسیب میزنه جلوگیری کنم ولی صادقانه بگم درخیلی ازموارد  موفق نبودم وتکرارتعدای ازالگوهااین موضوع راثابت میکنه ومن

    درچند موردایراداساسی  وریشه ای وباورهای فوق العاده مخربی دارم که تبدیل به پاشنه اشیلم شده  و اسیب هایی جدی دیدم

    وامیدوارم همانطوری که ازابتدای روزهای اولینم دراین مسیرزیبا وپرخیربرکت تقیردربعضی ازحوزها ازجمله ارامش سلامتی روابط  نتایج شگفت انگیزی گرفته ام امیدوارم باتلاش بیشتر وکارکردن اصولی تر دراین زمینه هم به یاری خداوند رحمان وبااموزه های استادبی بدیل عباسمنش عزیز  موفق شوم امین یارب العالمین

    واین الگوها بدین شرح است

    الف:الگوهای  تکرارشونده که به شدت به انهاواکنش نشون میدم واحساساتم رودرگیرمیکنه

    _اولین الگوی بسیار تکرارشونده برای من این است که من بسیار ذهنی وسواسی دارم وخیلی به نظم انظبات وتمیزی درخونه ومحل کار  اهمیت میدم واولویت اول منه ودوست دارم همیشه هم چیزمرتب وراست ریس باشه وانتظار دارم که این موضوع ازطرف اعضای خانواده  هم رعایت بشه وازانجایکه من قادر به تقیر رفتار هیچ کس نیستم دربعضی ازمواقع این مسله منو به شدت اذیت وعصبانی میکنه والبته این عصبانیت رادربعضی ازمواقع بروز

    نمیدهم

    _الگوی تکرارشونده دیگر که  احساسم روبدمیکنه  این است که نگران تمام شدن پولم هستم علیرغم اینکه من ازنظرسرمایه ودارایی وضعیت مناسبی دارم وخیلی راحت هم پول خرج میکنم وهمیشه هم خریدمن اقلام وموادغذایی درجه یک وباکیفیت میباشه ولی هنگام هزینه کردن ته ذهنم یه نگرانی بابت نقدینگی و تمام شدن پولم دارم

    وفکرمیکنم که دروحله اول هنوز ایمان وتوکلم به خداخیلی ضعیفه وبعضی ازباورهای شرک الود دروجودم پرسه میزنن ونمیتونم فقط روی خداحساب کنم وهمه چیزو به خدابسپارم

    ودروحله دوم فکرمیکنم به گفته استادهنوز نتونستم باپول رفیق بشم

    _ الگوی تکرارشونده دیگر دراین چندسال که برام اتفاق افتاده وتکرارشده این است که هرچندوقت یکباربه بهانه های مختلف وواهی ساعاتی کنترل ذهنم روازدست میدم وبه شدت عصبانی وبرافروخته میشم تاجایی که بعضی مواقع باگریه کردن به ارامش میرسم واحساس سبکی میکنم

    اما خوشبختانه ازاخرین مورد ازاین دست اتفاقات مدت زیادی گذشته وفاصله تکرار ابن اتفاقات ناخوشایند زیادشده وامیدوارم که دیگه برام تکرارنشه

    _ الگوی تکرارشونده دیگربرای من وقتی مجبور می شوم که تصمیم بزرگی برای زندگی ام بگیرم بسیار مضطرب و نگران می شوم واحساس ترس میکنم وبه شدت ذهنم درگیر میشه وحتی چندشب بی خواب میشم واین هم ازکمبود عزت نفسم است وازاعتماد به نفس بالایی برخوردارنیستم

    _الگوی تکرارشونده دیگردرمواقعی که برای یکی از اعضای خانواده ام ویا نزدیکانم اتفاق ناگواری رخ دهد ذهنم به شدت اشفته وناارام میشه وچندین روز ذهنم درگیرموضوع میشه

    ب: الگوهای تکرارشونده که ازحساسیت کمتری برخوردارند

    _درمواقعی که ازمن انتقادمیشودواکنش نشون میدم اماخیلی زودگذره

    _ زمانی که بامن برخورد نامناسبی صورت میگیره وبی توجهی میشه  عصبانی میشم  وواکنش نشون میدم وزمانی این عصبانیت بیشتر  میشه که این بی توجهی ازطرف اعضای خانواده ونزدیکانم باشه

    _درمواقعی که به مشکلی برمیخورم ویایک اتفاق به ظاهربدی برام پیش میاد  ذهنم درگیرمیشه وچندساعتی دراحساس بد قرارمیگیرم ولی تلاش میکنم خیلی سریع خودم جمع جورکنم

    _زمانی که برای کسی کاری انجام میدم انتظار جبران وتشکر دارم اما    درهمین حداست وباعث عصبانیت وناراحتی ام نمیشه

    _ زمانی فردی به کمک من نیاز داره ومن به اون بی توجه باشم احساساتم درگیرمیشه وخودمو سرزنش میکنم اماخیلی زود ذهنم روکنترل میکنم

    ومن خیلی تلاش میکنم ودوست دارم تا

    این الگوهابرام تکرارنشن  وبه جرات میگم که  واقعا نمیتونم وهرچه تلاش میکنم خصوصا درمواردالگوهای تکرارشونده بخش الف کاری ازدستم برنمیاد علیرغم اینکه این روزها تمام فکر وذکر من وکارمن شده گوش کردن ودیدن فایلهای استاد چه دانلودی وچه محصولات  وخوندن کامنتهای دوستانم در سایت عباسمنش و واقعا نمیدونم که ایرادکارم کجاست

    وامیددارم که باتکرارالگوهای مثبت که این روزها  انجام میدم ازجمله

    _ سپاسگزاربودن ازخداوند بابت نعمتهای بی شماری که به من داده وسپاسگزاری ازخداوردزبانم شده ودرهرلحظه بخاطر هرچیزسپاسگزارخداوندهستم

    _این روزها تلاش میکنم تمرکز وکانون توجه فقط برروری نکات مثبت وزیبایی هاوداشته هام باشه

    _ تلاش میکنم که هرروزه تمرینات فوق العاده وشگفت انگیز ستاره قطبی وفانوس دریایی رو باکیفیت بهتری انجام دهم وشاهد خلق زندگی ام به دلخواه خودم باشم

    امیدوارم درپایان این سلسله فایلها  نیز مثل همیشه ازاموزه های استاد نازنین استفاده کنبم و شاهد برطرف کردن الگوهای تکرارشونده زندگی  مون باشیم

    عاشقتونم ودوستتون دارم خیلی

    همواره درپناه خداوند رحمان شاد سلامت وپیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    فاطمه پارسا گفته:
    مدت عضویت: 2257 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلامممم استاد عزیزم خیلیییی عالی بود این فایل و فایل قبل اصلا همه فایلها بی نظیرن به نوبه خودشون خداروشکررر میکنم واقعا برای این مسیر و آگاهی های نابش

    الگوهای تکرار شونده استاد وافعا فکر میکنم ریشه اش برمیگرده به همون احساس ارزشمندی و لیاقت گفتید دارید دوره ای تهیه میکنید نیومده خواستمش چون هر چقدر دارم مدتهاست خودم رو کنکاش میکنم ریشه اش برمیگرده به همین دپ احساس فوق مهم ( ارزشمندی و لیاقت) من دوره عزت نفس رو تهیه کردم و خیلی خیلی تغییر کردم و زندگیم به دو دوره قبل ‌ بعد تغییر کرد ولی بازم جا داره روی باورهای مهم ارزشمندی و لیاقت کار کرد …

    استاد قدرت نه گفتن برای الگوهای تکرار شونده خیلی مهم اینکه سریع نپذیریم درسته باید پذیرش داشته باشیم ولی یه مرز باریکی وجود داره همونطور که اشاره کردید بین یه موردی که گه گاهی اتفاق میوفته و چیزی که همیشه تکرار میشه و خودمونو با اینکه انسان باید پذیرش داشته باشه یا اینکه باید سخت نگیره گول نزنیم و گرفتار نکنیم

    احساس ارزشمندی اینجاست که میاد بالا و باید خودمونو در وحله اول ارزشمند و لایق آرامش بدونیم

    من مدتیه که خداروشکر میکنم خیلی شخصیتم تغییر کرده در برابر حال و حس خوب خودم و انجام خواسته طرف مقابل قبلا بدون یذره در نظر گرفتن خودم که آیا میتونم درخواست کمک طرف رو انجام بدم یا نه سریع قبول میکردم و اونقدر خودم رو اذیت میکردم و هر زمانی که خودم احتیاج به کمک داشتم میشه تصور کرد که چی میشد…و چقدر ضربه های روحی و احساسی زیادی خوردم تا فهمیدم که نهههه این روش که نتیجه درستی برای من نداره حتماااا اشتباه و نیام خودمو به مصداق مهربان بودن ‌و کار خیر کردن گول بزنم و از وقتی که به ارزشمندی خودم پی بردم خیلییی راحت اول شرایط خودمو در نظر میگیرم و اگر امکانش رو داشتم قبول میکنم و ‌در غیر اینصورت خیلییی راحت میگم نمیتونم مخصوصاااا در مقابل افرادی که بارها الگوهای تکرار شونده داشتن … و واقعا به آرامشی رسیدم که خودم میدونم و خدای خودم و میشه گفت یک دستاورد مهمی تو زندگیم بوده و هست..

    استاد در مورد الگوهای تکرار شونده در مورد خودمون من بارها قبلا به خودم قول دادم که در برابر تضاد احساسی عمل نکنم و آگاهانه برخورد کنم ولی هر بار بعد از یه بحث یا تضاد به خودم که اومدم دیدم ای بابا کار از کار گذشته و اون برخوردی رو انجام دادم که نمیخواستم و باز به خودم قول میدادم این بار بیشتر سعی میکنم و باززز … حتی چند بار اومدم برای خودم خط قرمز گذاشتم و قسم خوردم بین خودم و خدای خودم که اینبار از کوره در نمیرم و کنترل میکنم خودمو ولی بازمممم…. خیلی درگیر این مسئله بودم که چرا نمیتونم ‌و واقعا از خداوندکمک خواستم و خدای همیشه حاضر و حمایتگر بهم الهام کرد که باید باورهامو تغییر بدم باید ریشه رو پیدا کنم وقتی بیشتر فکر کردم فهمیدم آره درسته تو ناخوداگاه من این رفتار سیو شده و در همون لحظه که من بارها به خودم قول دادم درست با آرامش رفتار کنم هیچی یادم نمیاد ازون قسم ها و قول ها و مثل یک داده از قبل برنامه پیش میره و وقتی به خودم میام میبینم کار از کار گذشته مثل همون مثال رانندگی در یک مسیر همیشگی که وقتی ذهنت درگیره ناخودآگاه میبینی به مقصد رسیدی هوشیارانه رانندگی نکردی ولی ذهن ناخودآگاه تو رو به همون راه و مقصد و باور همیشگی رسونده و فهمیدم باید اینقدرر روی باورهام کار کنم تا اون لحظه که همه چی از ذهنم پاک میشه و ناخودآگاهم کنترل رو در دست میگیره بتونه همون کار و مقصدی رو بره که من میخوام و مشخص کردم که خداروشکر میکنم تا حدودی موفق شدم و همچنان دارم کار میکنم روی این باورم که میتونم با آرامش جوری که میدونم درسته رفتار کنم در همه لحظه ها ..

    خداروشکر میکنم از شما استاد عزیزکه با این فایل مصمم تر شدم و مهر تاییدی شد به مسیری که دارم پیش میرم خداروشکر برای درک و عمل و پیشرفت رشد شخصیت در این مسیر زیبا که نتیجه اش آرامش ‌و لذت بردن از لحظه لحظه های نعمت زندگیست

    دز پناه الله یکتا شادوسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    معصومه پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 1142 روز

    به نام پروردگار زیبایی ها

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان

    استاد فایل هایتان همه بینظیره وباتمام وجودم درک میکنم .

    منهم مسئله ی که دارم پسرم هست که عاشق کلوپ وبازیهای کامپیوتریه

    هروز من وپدرش را ناراحت میکنه نه درس میخونه ونه به ما کمک میکنه مسولیت پذیر نیست

    او هر روز قول میده که نره کلوپ اما به بهانه های جو واجور از خونه میره بیرون وخودش را به کلوپ میرسونه او معتاد بازی های کامپیوتری شده ومن همیشه اذیت میشم هروز کارش تکرار میشه وهر کاری کردم نتونستم او را از کلوپ ها دور کنم چندین ساله که هر تنبیهی را برایش انجام دادیم اما باز کار خودش را میکنه

    با شنیدن این فایل ارزشمند فهمیدم که دیگه کاری بهش نداشته باشم هر چقدر من به او گیر بدم باز بیشتر به سمت کلوپ میره سعی میکنم رهاش کنم تا خودش بفهمه وراهش را پیدا کنه

    ومسئله دیگر که همیشه من اقدام به لاغر شدن میکنم دوهفته خوب پیش میروم وباز رها میکنم من چندین سال هست که این کار را تکرار میکنم ونتونستم لاغر بشوم وانواع رژیم هارا گرفتم اما در برابر غذا کم میآورم وبیشتر وحریص تر از قبل میخورم وبعد از خوردن هم عذاب

    وجدان میگیرم اما سال هاس که به خودم قول میدم اما به خاطر اعتماد به نفس پایینی که دارم نمیتوانم به سر انجام برسانم باید خیلی کار کنم تا بتوانم این الگوی تکراری را درست کنم

    ممنونم از شما عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1606 روز

    به نام خدایی که مرا انسان آفرید سلام بر استاد عباسمنش وخانم شایسته چه فایل پرمعنا پرمفهوم وجامعی بود نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران ومثل فایل قبل استاد چقدر پرمعنا توضیح دادند این مبحث را توصیه میکنم دوستان چندین بار ببینید وخوب به سخنان استاد توجهه کنند که واقعا برخورد ما باید چه شکلی باشه با الگو های تکرار شونده دیگران من که واقعا برایم ره گشا بود ،واقعا باید تلاش کنیم احساسمون را در هر شرایطی خوب نگه داریم تا اتفاقات خوب برایمون رخ بده وبتونیم به خواسته هایمان برسیم ،احساس خوب احساس خوب احساس خوب تاکید کردم 3بار چون خیلی مهمه حس بد ادمو به یه طرف دیگه سوق میده وحال ادمو بد میکنه ولی وقتی حسمون خوب باشه فرکانسمون مثبت باشه توجه به زیبایی ها ونکات مثبت بکنیم جهان مارا به خواسته هایمان هدایت میکنه ومیرسیم بهش پس میشود وباید خیلی روی خودمون کار کنیم این حس را سعی کنیم هر طور شده خوب نگهش داریم چون من بهش رسیدم که احساس خوب وشادی چه ها میکنه واقعا یکم فکر کنیم که خودمون داریم خلق میکنیم انچه را که میخواییم پس بیاییم جهان را با خودمون همراه کنیم تا به خواسته هامون برسیم که میشه بازم ممنون هرکجا هستین در پناه خداوند شاد وپیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    مسعود حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1476 روز

    به نام خدا

    سلام به همه دوستان و استاد عزیز

    این فایل برای منی ک تو بازار کار میکنم

    و کارم خرید و فروش تولید

    خیلی الگو تو ذهنم آورد

    من هنوزم باید ریشه یابی کنم این الگو ها رو و حل اش کنم

    صرفا با پیدا کردن و یاد آوری چیزی حل نمیشه

    باید اون کد مخرب اون ریشه رو حل کنم

    برای من کد های مخرب مثل عدم توانایی در فروش،دلسوزی،بازار همینه،باور نداشتن به رزاق بودن خدا،فکر کردن به راه و…

    امید بتونم حل کنم امروز هم ی بار فروختم و خیلی راحت نقدی گرفتم با اعتماد به نفس خودم حال کردم خیلی روان پیش رفت

    پیش به سوی موفقیت بیشتر

    اینم بگم من درآمد توی این مدت چیزی حدودی 25 برابر رشد کرده و از این بابت شکر گزار خدا و هستم

    با تشکر از استاد و تمام بچه ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    ساناز رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1465 روز

    سلام به همگی دوستان

    در مورد الگوهای تکرار شونده در دیگران، باید بگم من یک سال و نیم پیش یه شرکتی مشغول به کار شدم و خیلی هم خوشحال بودم

    منتهی رفتارهایی که از کارفرما میدیدم خیلی اذیت کننده بود

    خیلی یه قرون دوزار میکرد مثلا حتی سر مبالغ ناچیز بابت اضافه کار بحث میکرد نمیداد یا اشتباهات خودش رو گردن من مینداخت یا بحثهای پوچ اصلا نمیفهمیدم چرا اینقدر بحث میکنه با من و بقیه همکارا

    خلاصه هفته اول دیدم به حدی رفتارهاش توهین آمیزه که نمیتونم بمونم خلاصه پیام دادم و گفتم تمایلی به همکاری ندارم

    گذشت بعد از یک هفته مجدد پیام داد که بهتر از شما کسی رو پیدا نکردم و شما حرفه ای هستی بیا… منم به کار احتیاج داشتم با خودم گفتم خب حتما من خیلی حساسیت به خرج دادم اشکال نداره و مجدد رفتم

    و چیز عجیب اینکه چهار مرتبه دیگه این اتفاق افتاد قطع همکاری و مجدد اصرار ایشون

    مدام من خارج میشدم و ایشون بیست بار سی بار تماس میگرفت و اصرار حتی با توهین…

    و جالبه هر بار شرایط و رفتارهاش بدتر میشد طوری که یکی از همکارهای دیگه هم گذاشت رفت ولی بر نگشت اما من مدام میگفتم اینبار دیگه حله اینبار من خودم جو رو بهتر میکنم ولی هر بار بدتر

    و چقدر فشار استرس بهم وارد شد و چقدر اذیت شدم بیمه ام قطع شد دو ماه…

    و حتی جای دیگه کار پیدا کردم اما تماسهای این شرکت تمرکزم رو بهم ریخت و روی این کار جدیدم اثر گذاشت و قطع همکاری شد ..

    اگر حداقل بار دوم میتونستم قطع کنم خوب بود اصلا نمیدونم چی بود که خیلی اثر بدی داشت و یکسال طول کشید قطع بشه این ارتباط و کلا رو مغزم اثر گذاشته بود و فکر میکردم هیجا من رو دیگه استخدام نمیکنن فقط اینجاس حس میکردم دیگه نمیتونم کاری با شرایطی که میخوام پیدا کنم و هی تسلیم میشدم و با اصرار کارفرما برمیگشتم…

    البته توی شرایط سختی بودم به کار احتیاج داشتم نمیتونستم نه بگم مدام میگفتم برم اوضاع بهتر میشه ولی واقعا عذاب کشیدم..

    بحث عزت نفس، ایمان و توکل هم هست ولی کاش این قدرت رو اون زمان داشتم که همون اول قطع همکاری کنم

    حتی حقوقم رو 6 ماه نگه داشته بود نمیداد

    گذشت

    امیدوارم این تجربه مفید باشه برای دوستان

    یا

    مثلا توی بحث روابط طرف زنگ نمیزد یا پیامم رو جواب نمیداد بعد از یه مدتی پیداش میشد و وقتی میگفتم، میگفت نه سرم شلوغ بوده تکرار نمیشه و بعد مجدد این اتفاق میافتاد

    و من به جای اینکه سریع قطع کنم این رابطه رو، نمیتونستم و ادامه میدادم

    که همون به احساس لیاقت به قول استاد بر میگرده و من بی نهایت اذیت میشدم

    یا من یه دوستی داشتم از دوران مدرسه باهم بودیم اما هر زمان قرار میذاشتیم دیر میومد و میگفت دفعه دیگه زودتر میام و هیچ وقت نشد به موقع برسه

    یا مدام آبمیوه ای چیزی اگه میخوردیم من پولش رو میدادم هیچ وقت دونگش رو نمیداد صبر میکرد من حساب کنم نه اینکه من اعتماد به نفس نداشته باشم که بگم دنگت رو خودت بده

    میگفتم، میگفت الان پول تو کیفم نیست تو بده باهات حساب میکنم بعد به روی خودش

    نمیاورد

    حتی یادمه برام تعریف کرد که یکی از دوستااش باهش سر این جریان برخورد کرده و گفته کلی به جای تو حساب کردم باید پولم رو بدی و کلی پول ازش گرفته

    من کلا سعی کردم وقتی قرار میزاره چیزی نخرنم دیگه، خسته شده بودم

    ولی یکبار خیلی رک گفتم ، گفتم من مسئول آب میوه و بستی و کرایه ماشینت نیستم که صبر میکنی من برات حساب کنم و ارتباطم رو قطع کردم

    یه ارتباط کم رنگی داریم ولی من کلا نزدیکش نشدم

    ممنون استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1862 روز

      سلام دوست عزیزم

      کامنت شما برای من خیلی آشنا بود، انگار خودم رو می‌دیدم!

      من با چنان مدیران و کارفرمایی، به بازنشستگی رسیدم و…

      کاملاً شما را درک میکنم. بریدن از کار، بعضی وقتها به آسانی گفتنش نیست. نه اینکه بترسی، با خودت میگی بذار از این چالشی که پیش آمده، یک تذهیب نفس بسازم و بزرگتر بشوم!!

      حالا که همه چیز گذشته و خدمتم تمام شده، مطمئن نیستم که حتی به شرط بیکار شدن، آنجا می‌ماندم…ارزش من، میلیاردها بار بیشتر بود. ارزش شما هم مشخصاً خیلی بیشتر بوده.

      امیدوارم از این به بعدد، خداوند برایتان طلا و گوهر در کارتان بباراند و همیشه موفق باشید. قدر خودتان را بیشتر بدانید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مریم رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2914 روز

    باز هم سلام خدمت استاد و دانشجویان عزیز

    در مورد الگوی تکرار شونده باز من یاد این موضوع افتادم که ما محال بود مسافرت بریم یا اینکه حتی در همون محل زندگی باشیم و ماشین ما جریمه نشه یعنی ما مثلا توی سال 95 جریمه های ماشین با بخشودگی میشد 4 ملیون تومن و من همیشه از این وضعیت ناراحت بودم اما نمی دونستم چکار کنم و همش موقع مسافرت استرس داشتم و دایم به همسرم تذکر میدادم که یواش برو الان پلیس واستا ده و با همه این مواظبت ها ما جریمه می‌شدیم گاهی وقتها توی یک مسیر 200 کیلومتری دو بار جریمه می‌شدیم و انگار پلیسها فقط دوربین میزدن که مارو جریمه کنند تا اینکه استاد یک فایلی گذاشتن توی سایت در مورد اینکه این مشکل رو داشتن و چطوری خودشون رو از این مدار خارج کردن و اول اومده بودن احساس خودشون رو نسبت به جریمه بهتر کرده بودن به این شکل که من اینقدر پولدار هستم که میخام به پلیس ها کمک مال کنم و دیگه در مورد جریمه شدن صحبت نکردن و بهش فکر هم نکردن و دیگه اینکه اون لحظه که می ایستادن برای گرفت جریمه اون رو و حرکت اون پلیس رو خیر میدونستن تا کم کم از مدار جریمه خارج شدن و من هم دقیقا اومدم همین کار رو کردم و الان خیلی کمتر جریمه میشم اتفاق می‌افته ولی به نسبت اون سالها شاید یک صدم باشه و من به عینه دیدم که این دستورالعمل چقدر عالی جواب داد یا مثلا من در مدار تعمیر ماشین بودم همیشه ماشینم خراب میشد از همین دستورالعمل دوباره برا ی خراب شدن ماشینم استفاده کردم و این هم خیلی خیلی کمتر شد و من خدا رو بینهایت سپاسگزارم که این راه حل ها رو در مسیر من قرار داده شد توسط دستی از دستانش و از استاد خیلی خیلی تشکر میکنم که این راه حل های خیلی عالی بدون هیچ چشم داشتی در اختیار ما قرار دادن خدایا 100هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1947 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی

    در این دانشگاه توحیدی

    خدایا شکرت بابت این که باز هم در این مدار هستم تا این آگاهی ها رو بشنوم و به لطف خدا که بتونم در زندگیم عمل کنم و استفاده کنم

    خدایا کمکمون کن تا بهتر و خوبتر و راحتتر خودمون رو بشناسیم تا هم از قوانین الهی تو استفاده کنیم و هم به تو نزدیک و نزدیکتر بشیم از این نزدیکی احساس آرامشی وصف نشدنی پیدا کنیم

    در مورد الگوهای تکراری در دیگران یک مثال دارم در مورد شخصی که از وقتی که اومدم اصفهان با ایشان آشنا شدم و کلی در این مسیر کمکم کرده و دستی از دستان بی همتای خداوند شده برای من

    این شخص محترم یک الگوی تکراری داره این هست که همیشه درگیر پول و وام و قرض گرفتن هست و به هزار نفر رو میزنه برای اینکه بتونه مثلا مبلغی رو قرض کنه تا بتونه جای چک خودش رو پر کنه و جالبه که به عالم و آدم هم رو میزنه و همیشه این الگو تکرار میشه

    روزهای اول بهم گفت که فلان تومن پول لازم داری میتونی بدی ؟ من هم چون حسم خوب بود نسبت به این ماجرا بهش قرض دادم

    بعد از چند روز پول رو بهم پس داد ولی بعد از چند روز دوباره اومد بهم گفت که داری مبلغی بهم قرض بدی ؟

    و اینجا دوباره درس داشت برام که اگر دوباره این کار رو بکنم باز هم بعداً از من طلب پول می‌کنه در صورتی که خودم بیشتر به پول خودم نیاز دارم (البته که یک مرد محترم هست )اما این دلیل نمیشد که پول بدم بهش و یاد دوره عزت نفس افتادم که باید توانایی نه گفتن رو در خودم ببرم بالا و شرایط خودم و خودم خیلی مهمتر هستم

    خلاصه پول رو ندادم با اینکه داشتم

    این شخص مدتی به لطف خدا از من دور شد ولی بعضی وقت ها زنک میزد و طلب پول قرضی میکردو می‌کنه هنوز هم

    و به خیلی ها هم میگه و جالبه که همیشه این کار رو می‌کنه و البته بگم که خیلی شخص منفی ای هست و توی این مدت اتفاق های خیلی بدی هم براش افتاده

    وای به خودم گفتم اگر الان بهش بگم نه خیلی بهتره برام چون دفه های بعد نه گفتنم به بقیه قوی تر میشه حرف بقیه برام هم نیست حال خودم از همه مهمتر بهتر هست از خودم

    این الگو در این شخص هست

    و یک الگویی هم برای خودم پیش اومده که نمی‌دونم چرا و چگونه امیدوارم که بفهمم و درستش کنم

    اینکه چند وقتی هست که افراد سیگاری خیلی به دستم میخوره چه دوست چه همکار و چه بیگانه با اینکه من اصلا سیگاری نیستم و دوسش ندارم و اصلا بهش حتی فکر هم نمیکنم (البته فکر میکنم) و توجهی نمیکنم اما باز هم این افراد

    وارد زندگیم میشن

    یک مورد دیگه هم برای خودم پیش میاد این هست که زمانی که می‌خوام با جنس مخالف صحبت کنم و حرف بزنم باهاش شدیداً درگیر ذهنی پیدا میکنم و کلی نجواها میاد سراغم که این هم برمیگرده به عزت نفس پایین که ترس از حرف و نظر مردم دارم و باید درستش کنم

    استاد عزیزم

    یک جاهایی میرسه که واقعا نمی‌دونم دلیل بعضی کارهام و یا ترمز هام چیه و یا راه حلی ندارم براشون

    حس میکنم اینطور که شما خودتون رو اینقدر خوب میشناسید من نمی‌شناسم البته که شما کار کردین و تکامل طی کردین

    اما توی این مدت 1 سالی که واقعا دارم روی خودم کار میکنم و پا رو خیلی از ترس هام گذاشتم و عمل کردم به حرف هاتون از خودم رازی هستم اما توقع از خودم دارم که باید بهتر از این و عالی تر از این ها باشم

    توی خودشناسی باید بهتر کار کنم تا بیشتر خودم رو بفهمم

    خواسته هام چیه

    دلیل کارهام چیه

    چی از این دنیا میخوام

    چرا بعضی کارها رو نباید انجام بدم و خیلی سوالهای دیگه

    خدایا شکرت بابت همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    سیدرحیم میرموسوی گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    در خصوص موضوع این فایل و جاهایی که ازش ضربه خوردم باید بگم که یکی از مواردی که میتونم بهش اشاره کنم در خصوص یکی از نزدیک ترین بستگانم هست که هربار که از من پولی قرض گرفته هیچوقت نشده که به موقع پس داده باشه و یا ذره ذره و اون هم بعد از چند سال داده یا کلا اینقدر نداده که من از یادم رفته و مهم هم نبوده که این مبلغ چقدره یعنی مشکل میزان بدهی نبوده از 90 هزار تومان بوده تا …. و این موضوع هربار تکرار شده و اومده جلو و من هر بار به این دلیل که جز نزدیک ترین کسانم بوده باز حرفش رو باور کردم و بهش پول دادم و این موضوع اینقدر ادامه پیدا کرده که الان بدهیش به من شده 50 میلیون تومان و از پرداخت بدهی هیچ خبری نیست و نکته جالب اینجاست که این دفعه آخر براش مشکلی پیش اومد که نیاز به پول داشت و چون من در شرایطی نبودم که بتونم کمک مالی کنم بهش کمکی نکردم و خیلی جالبه که بهش بدهکار هم شدم و اون شد طلبکار و یه جورایی این که هربار که به مشکل مالی میخوره من کمکش کنم شده وظیفه من

    امیدوارم که کامنتم تونسته باشه هم به خودم و هم به دوستان دیگه کمکی کرده باشه

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: