نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 34
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-27 08:39:062024-02-14 06:19:47نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و همراهان گرامی
فایل هدایتی امروز از تجربه اعتماد به نشانه ها
جالب اینجاست که با عنوان دیگه ایی هدایت خواستم ولی توجه به موضوعی که دیشب اتفاق افتاده بود و بیشتر بهش فکر میکردم ، رسیدم با این فایل که داشت تکرار یک موضوعی رو بهم یاد میداد.
خدلروشاکرم که باتوجه به آموزه های استاد عزیزم ، برخورد و واکنش متفاوتی انجام دادم …
دقیقا استاد گفتن که زمانی چیزی عصبانیت میکنه پاشنه آشیلته ( وقتی راجع به موضوعی صحبت شد که واکنش من رو درپی داشت تو همون لحظه ها از خدا کمک خواستم که تو اون دوسه دقیقه مدیریت بشه تا آخرش به احساس خوب و رضایت از خودم برسم )
اره موضوع سر دوسه دقیقه که موضوعی شوخی برانگیز بود و یه جورایی میخواست منو به چالش بکشه شروع شد و شکل و شمایل خوبی نداشت و یسری باور لیاقت و کاردان بودن رو مورد سوال قرار میداد مثل دفعات قبل اما باعث شد خودم رو بهتر بشناسم و باور مناسب تری رو بسازم و با توجه به موضوع احساس لیاقت که جدیدا استاد عزیز در موردش لیزری صحبت میکنن من هم درسم بردارم و بدونم که درست عمل کنم و اون چیزی که مهمه اینه که بزرگ و بزرگ تر بشم و از برخورد با مسائل پلی بسازم برای رسیدن به احساس بهتر و اتفاقات عالی
جالب اینجاست دیشب خواستم حرکتی رو برای رضایت خاطر خودم بزنم که تا یه ساعت نشده بخاطر احساس خوبم ، خدا دو حرکت عالی برام زد و بهتر از گذشته با تجربه یکسان نتیجه متفاوت رو تجربه کردم.
الله اکبر به اینهمه نظم که در جهان هست، که منو با آموزه های این فایل، به بهترین نقطه عمل رسوند چون جوری تو این یه ساعت گوش کردن فایل به من یاداوری که همه سوالاتم از دیشب که چه درسی برام داره رو بانهایت سخاوت از جنبه های مختلف بررسی کرد و تونستم شاکرتر ، راضی تر ، شادتر و پربارتر از گذشته بیرون بیام. الله اکبر
خداروشاکرم که اینجا هستم به سمت خوبی ها هدایت میشم تا زندگی بهتری رو تجربه کنم.
از انسان توحیدی ارزشمند و گرانقدر و یار همقدم و بی نظیرش هم سپاسگزاری میکنم بابت تلاشهای ارزشمندشون
در پناه خدا باشید.
به نام خالق صلح و مهربانی
سلام به استاد و خانم شایسته و تمام دوستهای عزیزم
چند تا مثال مشهود دارم از همین چند وقت پیش خودم
که با اتکا به آگاهی های این فایل و فایل دلیل نتایج پایدار و فایل حاضری چه چیزی برای رسیدن به هدفت قربانی کنی چندین دوستی که باهاشون ارتباط نزدیک کاری داشتم رو گذاشتم کنار
(صرفاً اسم هاشون رو مینویسم که اگه بعداً برگشتم و رسیدم به این دیدگاه بدونم با چه اشخاصی به چه دلایلی کات کردم)
1- مهدی، در مواقعی که با هم قرارداد مشترک داشتیم در هنگام بازدید و عقد قرارداد و مخصوصاً بعد از عقد قرارداد به شدت استرس می گرفت و توی ذهنش این بود که هرچییییی که مشتری میگه حق با اونه چون کمیسیون داده چون ما وظیفمون هست و ….
و به این شکل مشکلات زیادی هم برای خودش هم برای من درست می کرد و باعث میشد، مشتری کاملاً سو استفاده بکنه و درخواست های غیر منطقی ای داشته باشه که اصلاً و ابداً در شرح وظایف من مشاور یا دفتر املاک نیومده!!
من چند باری تحملش کردم
با توجه به اینکه ایشون سنش هم از من بیشتر بود بهش گفتم آقای فلانی این اشتباه ها… و… ولی گوشش به این حرف ها بدهکار نبود
اونجایی که استاد در فایل دلیل نتایج پایدار گفت اگر من برای خودم ارزش قائل باشم! با کسی که میدونم برام مشهوده که داره بهم لطمه میزنه هرچقدر هم خوبی داشته باشه دیگه کات می کنم، تمام، پروندش رو در ذهنم می بندم
من هم به غرورم برخورد و با اینکه خیلی برایم سخت بود چون طی چند ماه اخیرش رابطهی دوستانه و همکاری قشنگی رو با هم شکل داده بودیم باهاش کات کردم و خیلی شیک و محترمانه بدون اینکه به ایشون چیزی بگم دیگه کاری باهاش نداشتم سراغی ازش نگرفتم و خیلی جالبه جهان ایشون رو جا به جا کرد برد یه منطقهی دیگهی شهر و دیگه اصلاً نمی بینمش
شمارش هم که همون روزها پاک کردم
بعداً هم در موقعیت های مختلف چند باری زنگ زد و سعی می کرد رابطهرو اصلاح کنه چون فهمیده بود من سرد و غیر دوستانه جواب میدهم ولی وقتی من استمرار به خرج دادم دیگه خدا رو شکر زنگ هم نزده و اصلا از ایشون خبر ندارم
مورد بعدی
2- یکی از دوستانم که آقا هست و همکار هم بودیم، چند سال با هم رفیق بودیم و خاطرات بسیار قشنگی رو در کنار هم تجربه کردیم
این اواخر به صورت واضح به یه سری الگوهای رفتاری پی برده بودم ولی ترس!! ترس از تنها شدن و شرک باعث میشد که ایشون رو در زندگیم نگه دارم
ولی وقتی فهمیدم در یه سری موارد کاری به طرز مشهودی ایشون داره از من سو استفاده می کنه و اسمش هم میزاره لطف!!
و یا یه جاهایی به خاطر غرور بی جا رسماً من و دیگر دوستانی که باهاش بودن رو تخریب می کنه!! البته به صورت غیر مستقیم و با کنایه زدن
به خودم گفتم محمد هرررر چقدر خوب باشه!! دیگه نمی خواهم با این آدم دوست باشم عطاشو به لقایش می بخشم
به خودم می گفتم محمد یادت باشه این آدم رو یه روزی تو درخواست کردی خدا آورد تو زندگیت
حالا خدا که اصل کاری هست رو فراموش کردی چسبیدی به این آدم!!
باور کنید به خاطر رابطهی عمیق رفاقتی خیلییی سخت بود این تصمیم ولی به خودم گفتم محمد اگه نیای بیرون از این دوستی یعنی مشرکی
و
یادت باشه در یک قلب دوتا فرمانروا نمی گنجه یا خدا قدرت مطلق هستش و می پرستیش یا این بندهی خدا رو!! اینجوری با این حرف ها خودم رو قوی می کردم…
به لطف خدا الان یکی دو ماهی هست که ازش خبر ندارم
شمارش هم پاک کردم
شماره ی تمام اطرافیانش هم پاک کردم
یعنی ایشون از من جدا شد و رفت یه دفتر املاک دیگه که من از اون دفتر و آدم هایش اصلا حس خوب نمی گرفتم
تمام شمارههاشون رو … خانم منشی که اون هم از دوستان قدیمی و خوبم بود ، خانم حسابدار که ایشون هم از دوستان خوبم بود در گذشته ، مدیر اون دفتر که… به همین شکل و هرچیزی که از اون دفتر و آدم هاش بود رو از موبایلم و از ذهنم آگاهانه حذف کردم تاکیید می کنم آگاهانه و دیگه آگاهانه اون دفتر نمیرم و آگاهانه حتی وقتی پیاده یا با ماشین از اونجا رد میشم (چون در یکی از شاه راه های این محله است و اتوبوس و تاکسی هایی که از داخل شهر به سمت محل کارم یا خونم میان از اونجا رد میشن) صورتم رو می چرخونم به سمت اون طرف مخالف یا با موبایلم کار می کنم یعنی به قول قرآن آگاهانه اعراض می کنم
خداوند کمکم کنه ان شا الله اینقدر ادامه بدهم تا از نطر فیزیکی هم لوکیشنم عوض بشه و از این شهر مهاجرت کنم به نیت بزرگتر شدن رشد کردن و توکل کردن در عمل
و باورم هم اینه که درهایی از نعمت و ثروت با مهاجرت به روی زندگیم باز میشه
مورد شماره 3- زهرا خانم، ایشون هم یکی از همکار هایی بود که در یک بازهی زمانی مشخص خیلی ارتباط همکارانهی زیادی داشتیم و ساعات زیادی از روز رو با هم سپری می کردیم
ایشون هم یه سری رفتار ها ازش دیدم که متوجه شدم انگار داره از من سو استفاده می کنه!! بههمین شکل ایشون هم شماره هایش رو پاک کردم و سعی کردم به هر شکل ازش دور بشم
در این سه مورد یادم رفت بگم که من با این آدم ها یه سری عکس و فیلم هم داشتم
همشون رو … همه و همه و همه رو پاک کردم … نقطه سر خط
نمی خواستم حتی سر سوزنی اثری از این آدم ها در زندگیم بمونه
نتیجهای که تا الان متوجه اش شدم طی این چند ماه آرامش و آرامش و آرامش بوده و البته که یه احساس غرور خوبی دارم یه حسی از اعتماد به نفس که من برای بهبود شخصیتم و رفتن به مدارهای بالاتر رفتم تو دل ترس های بزرگم ، بها پرداخت کردم
آرامش و حس خوب تازه نتایج اولیه است و قطعا پاداش های بزرگتر هم وارد زندگیم میشه به شرطی که من این مسیر رو ادامه بدهم و بر نگردم به مسیر قبلی…
برای خودم و برای شما از خداوند ایمان راستین، ایمانی که عمل بیاورد، طلب می کنم
پایدار باشید
سلام وقت بخیر در مورد الگوهای تکرار شونده ای که در دیگران دیدم میتونم به الگوی نا سپاسی اشاره کنم . کسانی که من سعی کردم حتی بیش از حد توانم براشون وقت و انرژی بزارم و دیدم اون ادم چقدر بد وناشایست رفتار کرده و حتی در جواب خوبی وقیح شده و انتظارش رو به سقف چسبونده و خب خداروشکر که در اون زمان نه به این شیوای که استاد گفتند اما حدودی متوجه داستان شدم و دیگه ادامه ندادم خداروشکر به خاطر اگاهی و سپاس.
درود بر شما
من هر هفته با خانومم به ظاهر ناخواسته یه بحث داشتم، بحثی که حداقل 2 روز درگیرش بودم ، ناراحت بودم من خانومم مقصر میدونستم اون منو مقصر میدونست، میرفتم سر کار هم روز اول بعد از بحث تازه روز بعدش با پیام دادن بحث ادامه میدادیم و تا حدی که خسته میشدیم میگفتیم باشه من مقصر فقط تموم کن بره.
این الگو همیشه تکرار میشد.
بعد از شنیدن این فایل خیلی تو فکر رفتم یه فایل دیگه هم گوش داده بودم که این مشکلات از فرکانس خود من بوجود میاد نه همسرم.
اینجا بود که به خودم یه تلنگر زدم گفتم خوب اینجور که استاد میگه و کاملا به حق پس فرکانس من درست نیست، منم که دارم با خودم اینجور میکنم.
همش گفتم فرکانس من درست نبوده حالا باید اینجور رفتار کنم ، حداقل تغییر و بزرگترین تغییر این که رفتار گذشته تکرار نشه و فرکانس مثبت افزایش بدم.
خدارو شکر ، صد هزار مرتبه شکر که ما بعد از 6 ماه اصلا بحثی نداریم و همسرم که اصلا داخل این مسیر نیست و من خودم با خانواده عباس منش هستم، زندگیم کاملا از بحث کردن دور شده و حتی به قدری تاثیرگذار بوده که چند وقت پیش خانمم بهم گفت ، مامانم میگه بیژن خیلی فرق کرده نمیدونم بگم چجوری یا چقدر ! من آدم بدی نیستم ولی مادر خانومم به همسرم گفته خیلی متفاوت شده بد نبوده و خیلی خوب تر شده و متفاوت تر.
تغییر فرکانس من علاوه بر از بین بردن بحث من و همسرم باعث مثبت شدن فرکانس اطرافیانم هم شده.
من قبلاً وقتی حرف از اسلام، دین و تمام موارد مربوط به این مسایل بود و حتی شخصیت های این مسایل به شدت عصبانی میشدم و بد و بیراه میگفتم، درحدی که مادرم که سنش بالا بود و اعتقاد متفاوتی داشت ناراحت میشد و حتی دیگر بزرگان و قدیمیها که نگو سنگ میشی و از این حرفها..
با فهمیدن قوانین تالین حد کم فهمیدم بابا همین فرکانس بده که دار همه چیز من تغییر میده، الان نه بد وبی راه میگم، نه میشنوم ، نه تکرار میکنم ، خیلی حالم خوبه خیلی خیلی واقعا، تازه یاد گرفتم از خوبی هاشون بدونم و نکات مثبت بفهم ، اون چیزی که بوده و این جایگاه درستش هست نه ساخته ذهن و حرف دیگران و خودم.
دیگه این مسایل خیلی وقت تکرارش از بین رفته .
و باز هم میگم مثل همیشه خدایا شکرت که مسیر درست با وجود استاد عباس منش عزیز بهم نشون دادی و وقتش شد که من هم در این مسیر باشم، پس خودت مسیر نشونم دادی باید تو این مسیر هم من نگه داری منو، ممنونم ازت که تازه فهمیدم میگن خدا از مادر آدم مهربون تره یعنی چی، دوست دارم.
سلام خدمت استاد عزیزم من وقتی متوجه پترنها شدم و فهمیدم هرکسی ممکنه پترن داشته باشه هیچ کسی دراین جهان نیست که پترن تکرار شونده نداشته باشه اما به نسبتی که مااز اون شخص احساس خوبی دریافت میکنیم یا خیر باید واکنش انجام بدیم مثلاً من خواهرم همیشه خدامیومد یا تلفنی زنگ میزد واز تمام افرادی که باهاش رفتار درستی نداشتن حرف میزد وانتظار توقع داشت (
واقعا هم طوری استدلال های منطقی بود که اگر استاد این درسها و نمیدادن من شاید تااخرعمر متوجه نمیشدم /)اما متوجه شدم که این پترن خواهرمه که همیشه کنترل گر هست توقع وانتظار داره میخواد همه طوری باشن که اون میخواد وجالبه که همیشه هم فقط روی یک نفر فکوس داره ومن از یه جایی به بعد ارتباطمو کمترکردم ودیگه برای حرفاش تایید وتصدیق نیاوردم و گفتم این نظرتوست ممکنه نظر اون آدم طور دیگری باشه ادماقرار نیست طبق میل تو رفتار کنن والان خیلی کمتر داره پیش من گیله وشکایت میکنه یا پدرم الگویی تمام عمرش که من اینو به پای این میگذاشتم که این آدم بداخلاقه یا ویاحقشه بالاخره پدره ومتعصبه بزرگتر ایراد ندارن که چیزی بگه الان متوجه شدم پترن پدرمن کنترل کردن آدمها به طرز بسیار بسیار زوری باتحفیر تهدید توبیخ ودعوا وزور که متاسفانه ماهم چون بزرگتر بود مجبور میشدیم طوری باشیم طوری رفتار کنیم که اون میخواد ولی ازروزی که این فایلای الگوهای تکرار شونده رو نگاه میکنم دیدم این کنترل محض پدرم بهم خیلی از لحاظ روانی ضربه زده این ایرادگیریهای که از سرتحقیر ومقایسه منو میکرد بسیار ضربه بسیار بدی روی احساس لیاقت وارزشمندی من گذاشت بماند که او معتقد بود که پس جایگاه بیشتری از دختردارد وچقددددر منو بی توجهی میکرد ومن همیشه دربین بچه ها در اولویت اخربودم ولی تصمیم گرفتم بشدت رابطمو کم کنم وله هیییو کس اجازه تحقیر کردن رو ندم چون ما از تغییر دادن دیگران ناتوانیم وهمیشه بخاطر دلسوزی بخاطر احتررررررام ووحس گناه دوباره خودمو درمعرض ارتباط قوی باپدر قرار میدادم که پترنش عیب جویی بود واین تصمیم باعث شده الان سه ماهه که آرامش وجودمو بگیره وحاضرنیستم به هیچ قیمتی این آرامش رو ازدست بدم فقط یک احوالپرسی کوتاه یک ساعتها وتمااااام خدانگهدار..
ومتوجه پترن تکراری درزندگی خودم شدم اون عدم لیاقت وارزشمندی هست که در طول زندگی به هزاران هزارشکل برام تکرار شدازسمت دیگران ومن متوجه نشدم والان دارم خیلی روی خودم کارمیکنم بطوریکه اولویت خودم شدم وحتی قضاوتهای نزدیک آدمای زندگیم برام مهم نیست وفقط حال خودم مهمه من متوجه اشتباه خودم شدم استاد میگفتن که وقتی توعوض بشی آدمهای اطرافت عوض میشن ومن به اشتباه فکر میکردم فلان آدمی که چندساله ارتباطم باهاش قطع کردم الان که دوباره حالا دوباره سرراهم قرار گرفته شاید دیگه اینم عوض شده وباوراش عوض شدن اما بااین پرس استاد که در مورد پترن های تکرار شونده دیگران گفتن متوجه شدم که آدماممکنه تااخرررررررعمرشون هم تغیییری نکنم فقط مسایلشون فرق کنه ولی همون اخلاق وسبک رو دارند واگربه من آسیب میرسونه باید اعتراض کنم وشرک نورزم وابسته نباشم نگم تگراعراص کنم پس تنها میمونم گوشه گیر میشم نه خداوند قانون خالآرو قرار داده وقتی تو افرادی رو حذف کنی مطمعنا جابرای بقیه افراد بامدارهای بهتر خواهدبودالبته به شرط تغییر مدارخودم وباورهای خودم
مااعراض نمیکنیم چون می ترسیم چراچون ترس کمبود داریم اگر این موقعیت اکراین آدم اکراین پول اگر این مسافرت رو ازدست بدم دیگه معلوم نیست دوباره کی بتونم بدست بیارم گاهی یادمون میره که ما تماااااام این روابط وشرایط رو برای رسیدن به لذت میخوایم پس به چه قیمت میخوایم که این آدم این موضوع این شرایط رو نگه داریم وبهش بچسبیم ….
خداروشکر که مارو به راه راست هدایت کرده راه کسانی که به آنها غضب کرده ونه گمراهان
باسلام خدمت استاد عزیزم نمدونم استاد چطوووووووور چه شکلی ازتون تشکر کنم شمابااین فایلهای تکرار شونده ذهن وباور هرانچه به عنوان اعتقاد می دانست همه رو کن فیکون کردید واقعا من دارم سه ماهه فقط دارم روهمین فایلها ی الگوها کارمیکنم واگر تااخرسال هم ادامه داشته باشه بازم من فقط رو همینا تمرکزی کارمیکنم استاد مردفوق العاده که تونستید چطور بازی ذهن وسیستمش رو بفهمید خدابهتون خیر کثیر بده امیدوارم منم بتونم جوابگوی این عشق شما لطف شما این خدمات ارزنده شما باشم و بتونم اینقدر ثروتمند بشم که تماااام محصولات شمارو به عنوان تشکر خریداری کنم استاد من قانون سلامتی رو خریدم اما میدونی چیه قسمت سخت و تاسف بار داستان اینه که من باید روزی 500هزار تومن گوشت بخورم واین پولو ندارم که هرروز هزینه کنم اول رژیم گرفتم کللللی پیشرفت کردم ولی دیدم نمیتونم ادامه بدم
فقط بخاطر نبووووووووووود پوووووول ای ذهن بفهم بخاطر نبود ثروت نتونستم این هزینه رژیم رو پرداخت کنم واز یه مدتی به بعد به عادت غذایی برگشتم واین قسمت حقارت وتاسف بار داستان رو هزاران بار دارم بودم میگم وبه خودم قول دادم واز خداوند کمک خواستم تمااااااااااام انرژیمو بذاررم تو مسیر نعمت صراط مستقیم قرار بگیرم ننگ بر توای ذهن اگر بخواهی این حقارت رو تحمل کنی ننگ برهرچه فقر ننگ برهرچه باور کثیف وسیاهی که از حس قربانی حس بی لیاقتی وترس میاد استاد تو واقعا عالی هستی که تونستی ازفقربه ثروت برسی .آفرین دست مریزاد من فقط با درسهای دانشگاه تو حااال میکنم اصلن بااستادهای موفقیت دیگه نمییییتونم ارتباط بگیرم البته آقای عرشیانفرهم بدنیست ولی استاد به پای شما نمیرسه شما یه جور دیگه درس میدی یه جور دیگه حرفات میره تومغز واستخون یه جور دیگه ادمو تکون میدی استاد واقعا ازت ممنونم مرسی ازت بخاطر این فایلها خواهش میکنم که بیشتر ازاین فایلهای سراسر ذهن کش بذار فایلهای سراسر راهنمایی نور ورهایی به امید رو بسیار نزدیکی که بیام واز نتایجم فریاااد بزنم که مردم بیدارشید همه چیز باااوره وعمل به هدایت
سلام خدمت استاد عزیز
واعضاسایت
چقدر این فایل عالی وبینظیر بود خداشکرت بابت هدایت شدنم به این فایل
یکی از پترن هایی که تو دیگران می دیدم
بی احترامی بود که مرتب تکرار می شد از طرف خانواده همسرم وهربار همسرم می گفت تو بی احترامی نکن اونا قدیمی هستن وتا اینقدر درک می کنند منم به خاطر شرکی که داشتم که نکنه بگن آدم بدیم هر بار چشم پوشی می کردم ومی رفتم خونشون دوباره بی احترامی برخورد سرد با اخم بامن رفتار می کردند یه جا دیگه گفتم چرا فقط با من این رفتار رو دارند جالب اینکه هربار مشکل براشون پیدا میشد سریع می اومدن پیش ما از ما کمک می خواستن رفتار خودشون رو یه جورایی توجیح می کردند که فلان کس باعث شد ما با تو این رفتار رو کنیم ما می دونیم تو آدم خوبی هستی همین که مشکلشون رو حل می کردیم دوباره روز از نو شروع می کردند یه مدت از شون فاصله گرفتم تو مراسم هاشون کمتر رفتم
با دوری کردنم چون نمی دیدمشون فکر می کردم درست شدن تا اینکه یه بار با یکیشون رفتیم بیرون خلاصه دوباره زهرشو به جونم ریخت دیگه این بار گفتم اگه اینا می خواستن تغییر کنند کرده بودن چرا باید جایی با کسانی باشم که بهم حس بد میده به همسرم گفتم دیگه من با اون جور آدمها نه رفت وآمد می کنم ونه تحمل بی احترامی را دارم من نمی تونم به کسانیکه احترام برام نمی زارند وقتی به درد سر می افتن یاد ما می افتن کاری ندارم یکی از دلایلی که باعث میشد رفتار اون آدمها رو تحمل کنم حرف مردم بود که نگن آدم بدیه ویکی کمبود عزت نفسه هربار که مشکلی داشتن دلم می سوخت می گفتم این بار دیگه متوجه می شن اما همین که خرشون از پل رد میشد من وهمسرم رو آدم حساب نمی کرد الان بی احترامی می کنند من تو مجالس مهمشون نمی رم چون نیازی به تایید گرفتن از کسی رو ندارم رفت وآمد م در حد سالی یه بار پنج دقیقه عید دیدنی هست فهمیدم آدمهای پرتوقع رو نمی تونی راضی کنی پس دلیلی نداره وقت برای راضی کردنشون بزارم
ویه پترن دیگه وقتی نیرویی استخدام می کردم دیر می اومدن یا از اعتمادم سواستفاده می کردند من دیگه کاری به این آدمها ندارم واخراجشون می کنم چون دارم این باور رو می سازم جهان پر از آدمهای کاری منظم وقابل اعتماد هست
واگه الگو هایی ببینم دیگه سرمو زیر برف نمی کنم که بلاخره درست میشه آدمی که رو خودش کار نمی کنه چطور تغییر می کنه ؟
یکی از پترن های خودم این بود که فکر می کردم باید به همه کمک کنم آدمهایی که به ظاهر بهشون ظلم شده ومی شدم ناجی شون کلی وقت وانرژی می زاشتم از زمانی که با این منطق که هر کس مسؤل افکار وانتخاب های خودشه دست از تغییر دادن آدمها برداشتم ویگه انرژی نمی زارم خودم مهمتر ین کس خودم هستم کسی هستم که باید تغییر کنم اوایل سخت بود نمی تونستم جلوی خودمو بگیرم قولمو می شکستم زنگ می زدم ساعتها با اون آدم حرف می زدم تا تغییر کنه اما کم کم کمش کردم الان خیلی خیلی کم شده تا بخوام دوباره اشتباه کنم یه ندایی تو دلم میگه تو مسؤل افکار این آدم نیستی خودش باید به فکر خودش باشه چقدر راحت شدم وتمام وقت وانرژیمو برای تغییر خودم می زارم ودیگه دلسوزی بیجا ندارم همه انرژیهامو برای تغییر خودم خرج می کنم نه دیگران ونیازه درتمام زمینه های رشد شخصیم بهتر وبهتر بشم
وهرچقدر بهتر میشم حالم بهتر وحسم بهتر میشه
دوست دارم تمام الگوهای مخرب ذهنیم وپاشنه آشیل هام رو وترمز هامو پیدا کنم روشون کار کنم وبا اون آدم سابق 360 در جه فرق کنم انشاالله
به نام خدا
سلام
دوست دارم اموخته های خود از این فایل که تجربه کوتاه و ادراکاتی نیز از ان دارم به اشتراک بزارم.
فاصله ی زمانی بین دو اتفاق به نوعی بیانگر فاصله ی دو تواتر در فرکانس است که وقتی فرکانس ضعیف میشود(طول موج ها بلند تر می شوند)فاصله تواطر هام هم بیشتر می شود
تکرار پیوسته ی 2 -3 مورد می تواند بیانگر الگوی سازنده ای باشد که فرکانسی را تولید می کند
شناخت این الگو در دیگران بسیار به تصمیمات ما کمک می کند و صدالبته شناخت انها در وجود خودمان که بیشتر از ان برای ما مفید خواهد بود
همچنین افرادی که روان شخصیتی درستی دارد با یک وانکش یا عمل از دیگران، انهارا ارزیابی نکرده وخیلی راحت ویژیگی ای را به انها نسبت نمی دهند واین افراد که ساختار شخضیتی خوبی دارند با اعمال پیوسته درمورد دیگران تصمیم می گیرند مثل داماد دوممان
و مهمترین نکنته تغییر الگو های تکراری نامطلوب و نامناست در وجودمان و در اعمالمان هست که مطلقا ملزم به تکامل و گذر زمان هست،البته می تواند میانبری به صورت فرایند تجسمی ویا تکنیک دوری وبازگشت مجدد هم استفاده گردد که هرتکنیک با توجه به شرایط موجود قابل استفاده و مثمر ثمر خواهد بود.
در کل باید الگو هارا با تغییر واکنش وریشه ی فکری به صورت مطلوب تنظیم و مدیریت کرد.
بنام پروردگار جهان
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی عزیزم
اول از همه باید بگم عجب فایلی بود خدایی دمتون گرم خدا قوت چقدر آگاهی برام داشت خدا اجرتون بده استاد عزیزم چقدر این فایل ها راه گشا هستن مرسی مرسی
در مورد فایل قبلی که نوشته بودم یکم بیشتر که دقت کردم فهمیدم که تنها یک مورد است که وقتی رخ میده کاملا عصبی میشم اونم اینه که وقتی کسی از فامیل های نزدیکمون(دو تا فامیل هست فقط که البته با همه مشکل دارن) یه حرفی میزنه یا گله وشکایتی رو مطرح میکنه در مورد خانواده م
حالا اگر که بتونم جواب بدم که عالی مشکلی نیست قضیه تموم میشه ولی در صورتی که پشت سر میگن ویا مادرم نمیزاره جواب بدم دیگه حرصم میگیره
امروز کلی با خودم حرف زدم ونوشتم اول از همه این که چرا فقط درمورد همین دوتا خانواده اینقدر واکنش نشون میدم نه همه ؟؟؟وبعدش نوشتم که راهکارش چیه وچطوری میتونم تموم کنم قضیه رو ؟
قضیه از اون جایی شروع میشه که پدرم و مادرم کلا با این فامیل عموم اختلاف شدید دارن و12 سال یا بیشتر رفت وآمدی هم نبود وبعدا که روابط دوباره شروع شد اونا کلی حرف پشت سرمون زدن که مادر پدرم جواب ندادن ومن از اون موقع عقده گرفتم واصلا ازشون خوشم نمیاد
حالا راهکاری که چندسالی هست که اجرا کردم (کم شده ولی تموم نشده) اینه که رفت وآمد رو تا جایی که بتونم کم کنم و این عجیب جواب داد قبلا حداقل دو روز یکبار دعوا بود تو خونه الان سه ماه 6 ماه یکباره
راهکار بعدیم اینه که اعتمادبه نفسم رو ببرم بالا وناراحتیم رو ابراز کنم ویا در جواب اونا سکوت نکنم وتو دلم نزارم چیزی رو که بعدا بخواد دوباره اذیتم کنه و راه حل سوم اینه که ببخشم وفراموش کنم همه ی ما آدمیم و هیچکس کامل نیست
حالا در مورد پترن ها که گفتین چقدر زیبا فرمودین جملات گوهرباری بود واقعا الهی شکرت بابت این آگاهی های نابی که دادی
یکی از افراد نزدیک بهم با کسی تو رابطه بود (اولین رابطه ش بود) بعد از لو رفتن(یارو چیزی رو گردن نگرفت) کات کردن وقسم و اینا که دیگه ولش کردم و تموم شده چند مدت بعدش من فهمیدم که باز هم گول خورده وبا هم هستن کلی گریه و اینا که دیگه داره خداحافظی میکنه داره میره و از این حرفا گذشت تا اینکه یارو رفت اروپا واسه زندگی یه روزی که ماباهم تو خونه بودم خیلی خیلی اتفاقی من گوشیش رو برداشتم اونم قفل نداشت و داشتم دنبال چیزی میگشتم که فیلم وعکس از اون یارو رو دیدم کلی ناراحت شدم ولی دیگه کلا خطش زدم ودیگه بعد از اون قضیه گفتم به من هیچ ربطی نداره تو هرکاری میکنی با خودته
در مورد خودم خیلی از نظر خودم پترن های مثبتی دارم مثل سرتایم بودن خوب کار کردن (در هر کاری تمام تلاشم رو میکنم)منظم بودن و بقیه چیزهایی که تو ذهنم نیست
بازم خیلی خیلی ممنون از محبتتون در پناه حق
سلام
استاد عزیزم
یکی از الگوهای تکرار شونده ام به موقع پرداخت نکردن قرضهام بود چون پولم با تاخیر دستم میرسید .
این مسئله باعث بی اعتباری ام میشد و در نتیجه عزت نفس و اعتماد به نفسم پایین می اورد با تعهدی که به خودم دادم که تحت هر شرایطی پول قرض نگیرم وهمچنین با کار کردن روی باورهای مالی این الگوی تکرار شونده رو حل کردم
اما یکی از الگوهای تکرار شونده با افراد دیگر
من اغلب با افرادی مواجه میشدم که مستولیت پذیر نبودن واین مسئله در جاهایی که کار گروهی باید انجام میشد خیلی برایم مشکل ساز بود،همیشه دوست داشتم کارم خوب انجام شود ،در کار گروهی و با افراد بی مسئولیت این کار قابل اجرا نبود، اگه از کار ایراد ی گرفته میشد که چرا این کار گروهی به خوبی انجام نشده با اینکه من مسئولیت خودمو انجام داده بودم اما بیشتر از همه ناراخت میشدم و نتیجه این میشد که خودم همه کارها خصوصا کارهایی که مسئولیت دیگران بود انجام میدادم این کار باعث میشد که ان افراد انجام ان کارها را وظیفه من میدونستن ،و دقیقا این مورد اغلب ودر جاهای مختلف تکرار میشد،گاهی اوقات این کار رو از سر دلسوزی انجام میدادم جالب اینکه ان شخصی که از همه بی مسئولیت تر و در واقع تنبل تر بود بیشتر ادعای حق و حقوق میکرد و گاهی حتی ان چیزی که متعلق به من بود میگرفت
چندین چند بار تصمیم گرفتم این کار رو انجام ندهم اما ازم میخواستند ببخشم و به اصطلاح بزرگواری کنم ،منم میپذیرفتم و گاهی اوقات شاید احساس میکردم چاره ای جز این ندارم و منتظر بودم خداوند معجزه ای بکند
یکبار برای همیشه تصمیم گرفتم اگاهانه از این افراد و این کار نادرست خودم دوری کنم گرچه برام سخت بود حرف شنیدم بهم احساس گناه دادن،فیلمم کردن اما استقامت کردم و خدا را شکر الان مدتهاست این ادمها در مدارم نیستند از یک عده ای که خودم اگاهانه فاصله گرفتم یک عده ای هم خودشون فاصله گرفتن
ممنونم استاد