نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 40
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-27 08:39:062024-02-14 06:19:47نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خدایا شکرت
سلام استادان عزیزم و بچهای نازنین سایت
این فایل نشانه امروز بنده بود که تا العان نزدیک 3 بار گوشش دادم و یاد خاطرات در گذشته زندگی خودم افتادم ادمایی این پترن هایی که شما گفتین رو داشتن و من با اون ادما تجربه کردم مسعالی رو در همین مظمون که شما فرمودید
از قرض دادن پول و دیر پس دادن و پترن بودن این داستان در اون فرد و یک فرد دیگه که کلا پترنش ثابت شده بود قرض میگرفت و پس نمیداد انگار اصلا قرض نگرفته
اولین فرد دوست نزدیک و خوب خودم بوده که قرض گرفتن کلا پترنش هست اولین بار که ار من پول قرض خاست بهش دادم بدون حرف پیش و پس و گفتش که یک ماه یا 20 روز دیگه بهت پس میدم منمگفتم باشه حرف زده دیگه
گذشت یک ماه دیدم نه خبری نشد و هر بار ی بهانه هایی که اره فلان چیز رو بفروشم ولی فروش نمیره تا پول شمارو هم بدم اوایل من احساسم نزاشتم بد بشه ولی درونم داشت میگفت مصطفی این الگوی دوستته پترنشه نباید ازش دلخور بشی و حسمم بد نمیکردم دربارش و دوستم هم واقعا ادم خوبیه
چون خودم ادم وقت شناس و درستکاری هستم و از این جور بازیا رو نمیپسندم و دوست دارم همه هم مثل خودم باشن چون من اصلا تو این داستان قرض و وام و اینا وارد نشدم
و تو این داستان برعکس شد و منم قلبم میگفت ببین این رو دیدی این رفتار رو ایشون دوستم بود دیده بودم ایشون کلا قرض و قصد و وام رو تو زندگیش داره ولی نمیدونستم که پترن چیه میگفتم رفاقته دیگه رفیق ادم که دیگه زیر قولش نمیزنه
گذشت من پوله رو نیازم نداشتم فقط میخاستم وعده که داده وفا کنه فقط بخاطر اینکه دوستم بد قولی کرده بود و بهانه میتراشید نمیخاستم دیگه بیشتر از اون بمونه دستش و بعد چند بار ب زبون اوردن و گذشت چند روز دیگه داد پول رو
و منگفتم بیین مصطفی تو پول نازنینتو با دستای خودت بدون حرف پس و پیش دادی ولی موقع تحویلش باید خجالت میکشیدی که از دوست بخای پولتو و از موعد تحویل که گفته بود هم گذشته بود بگیری ولی بضاهر تو با درخاست پول میشدی ی ادمی که صبر نداره و پولشو میخاد و کلی استرس و خجالت بکشی که بگی پولم رو اگه میشه میخام و بده
و من درسشو گرفتم دیگه عهد کردم ب هیج کس نه قرض میدم نه قرض میگیرم و من اصلا گفتم تو این بازیای غرض و اینا نبودم نه الان که فکر میکنم ی کوچولو بودم در گذشته ی چندین باری شده که ب این اتفاقات رسیده هیچ اتفاقی اتفاقی و خارج از باور ما و خیریت برای ما نیست
اون زمان اصلا با قوانین و استاد عزیز اشنا نبودم ولی استاد جهان خداوند خوب یادم داد باور کنید استاد ایناگاهی که شما دادید تو این فایل رو من زندگیش کردم تو این مثالم و یادش گرفتم داستان پترن و الگو رو اونم بی درد سر
وبعد از اون قضیه یک مدت بعد دوست عزیزم ازم درخاست پول کرد دوباره قرض گفتم نه اگاهانه
و یبارم اون یکی نفر که گفتم اول کامنتم که پترنش کلا این بود که پول قرض بگیره و نده
ازم پول گرفت منم خوش خیال یعنی ابلهانه دیگه میدونستم ایشون داستانش چیه اینبار این فرد از اون دوستی کهوازومن قرض گرفته بود ازش پول گرفته بود و من اگاه بودم که گرفته و پس نداده کلا بیخیالش شد و نداد من اینو دیده بودم و من باز با این حال بهش قرض دادم
و چی شد ی بار بعد چند وقت گفت فلانی من بهت بدهکارم و از این حرفا که اره و اینا مثلا اره ی پولی بده کارم بهت یادم نرفته ها
منم سکوت کردم و بعدشم خبری نشد و منم کلا غید پول رو زدم و عطاشو ب لقاش بخشیدم
و یادمه شما فایلای اقا رضا عطار روشن عزیز رو گزاشتین روی سایت و خیلی عالی هست این فایلها خدا حفظ کنه اقا رضای عزیز رو هر کجا که هست
و توی یکی از فایلا در مورد وام و غرض گفتین که اصلا ابدا نه وام بگیرین ب قرض بدین نه هیچی و اقا رضا هم کلی توضیح داد از اینکه چطور بدون وام و قصد و غرض و اینا کسب و کارش رو رونق داد و چطور درهارو بست ب روی ادمایی که میان و قصدی و چکی میخرن چون خودت راهش باز گزاشتی و ایشون بستن این راه رو که دیگه قستی و غرضی کار نکن
و من وقتی شنیدم از زبان شما اینارو گفتم همینه اصل داستان اینه اصلا چرا باید غرض بدی و بعدش بشینی خود خوری کنی که چرا پس نمیده چرا دیر میده چرا بد قولی میکنه خب داستانش اینه کار اشتباه نتیجشم اشتباهه
و شما گفتین وقتی میتونید ببخشین غرض نها ببخشین که خودتون داشته باشین بیش از نیازتون نه اینکه پولتو بدی خودت لازمت بشه و بعدش دلخوری بینتون پیش بیاد
و منمگفتم همینه داستان همینه اصلا ربطی ب آدمه نداره غرض و وام داستانش اینه که گرفتارت میکنه انرژیت هدر میره و رشد نمیکنی
یادمه یبار بعد شنیدن این فایل از شما ی حسی گفت پسر خداوند امتحانت میکنه چون من میگفتم خدایا چطور مثلا خوانوادم ازم پول بخان بگم نه و دروغم نگم که ندارم و دارم و نمیدم بلاخره باید یچیزی بگی به طرف
و داداشم ازم پول درخاست کرد و گفتم نه و اصلا دلخوری هم پیش نیومد و بهترم شد روابطمون خدارو شکر
اینا تجربهای من بود که یادم بود از گذشته و نزدیک ترینش توی روابط بود که یک فردی نزدیک به خودم از خوانواده
از حد و مرز خودش قرا تر رفت یعنی ادب و احترام رو زیر پا گزاشت و چون رابطه فامیلی نزدیک بود من دیدم نه بابا این ادم اصلا پترنش اینه و بعد اون رفتارش گفتم
این آف ایز آیناف
یعنی این بنده خدا اومد با هم بریم ی مراسمی چرا چون خودش نمیخاست تنهایی بره دنبال ی پایه بود که روش بشه بره یا هر چی
و اومد من گفتم نمیام و یا زنگ میزد که بیام بریم میای بریم من میگفتم نمیام پا میشد میومد باز میگفت بریم و اومد نشست خونه پیشم گفتم من نمیام تو برو و خلاصه ایشون دیگه پسر خاله شد وحرفایی زد که نباید میزد
همونجا باهاش صحبت کردم یا نکردم یادم نیست در مورد رفتارش رفت و احتمالا سکوت کردم اره رفت و بعدش همو دیدیم گفت من نباید اون حرفارو میزدم اصلا به من ربط نداشت و نباید دخالت میکردم که بزور بخام بگم بیا بریم یا چرا نمیای
منم درونم داشتم پلن بی رو مرور میکردم وقتی داشت حرف میزد که چطور این ادم رو از دایره زندگیم و فرکانسم حذفش کنم چون دیگه دیده بودم ایشون رفتارش اینه
و اصلا چیزی بهش نگفتم و میخاستم از قانون استفاده کنم بدون خون و خون ریزی کار تمیز از آب در بیاد و من تغییرکنم تا دنیای بیرونم تغییر کنه چون پزیرفته بودم این رفتار رو خودم جذبش کردم با شل گرفتن اون حد و مرز های خودم در روابط
و گذشت و این موضوع واقعا رو مخم بود و کلا این ادم و رفتاراش چون ذهنم داشت قدرت میداد ب عوامل بیرونی و اینکه تو نمیتونی حلش کنی اینا همش بخاطر باورای خودته درسته ولی تو نمیتونی باوراتو و رفتارت رو درستش کنی
همون مثال شما استاد من میدیدم دارم اشتباه میکنم میخاستمم درستش کنم زورم نمیرسید باز اشتباه میکردم یا شلمیگرفتم رفتارای که باید انجام میدادم رو
و گذشت ب مرور زمان این مسعله به راحتی حل شد با احساس ارزشمندی و رفتار هایی و باروهای درست از سمت من و من برای این رابطه حد و مرز تعین کردم و اعلام کردم به طرف موضع ام رو دیگه یکارایی که میکردم مثلا میگفتم حالا بچس حالا خوب میشه اونم اون مرز ها و چیزایی که گفته بودم رو زبانی و ادا در اوردنی میومد پیش من میگفت اره دیگه این رفتارارو میکنم دیگه فلان چیزو شنیدم دیگه میخام عوض بشم ی بار گوشیشو اورد گفت ببین روی گوشیم چه کلمه مثبتی ثبت کردم
ولی بقول شما ی شبه که ادما عوض نمیشن ایشونم انقدر وابستگی داشت و نمیخاست از من جدا بشه و اون خود قبلیش باشه ولی با منم باشه که هر جور بود میخاست این ارتباط حفظ بشه ولی من داشت تمرکزم و انرژیم از بین میرفت هربار که این فرد میدیدم
و با مرور زمان و تغییرات رفتاری و فکری من و انجام دادن و ندادن یکارایی درست شد و این ادم کم کم از دایره فرکانسی من دور و دور و دورتر شد
هنوزم هست توی زندگیم ولی دیگه از لحاض فرکانسی تو دوتا دنیای متفاوت هستیم شاید نزدیک باشیم ی چند ساعت باهم ولی از لحاض فرکانسی دیگه نه
و کلا رفتار و کلامش با من تغییر و بهتر شد
و یادمه یبار سر همین داستان دید من دیگه اون ادم ثابق نیستم باهاش
یک روزی خوردیم بهم داشتیم حرف میزدیم من میگفتم دیگه اگر این رفتار رو کردار رو داشته باشی منم این رفتار رو دارم باهات و دیگه نیمتونیم باهم ارتباط داشته باشیم و ایشون گفت که خب من باید چیکار کنم بگو هر کاری بگی میکنم گفتم فلان کار و نکن گفت باشه انجامش نمیدم بهانه بود دیگه منم داشتم تستش میکردم
و میومد میگفت اره الان چند روزه دیگه اون کارو انجام نمیدم بعد ی مدت دیدم و شنیدم نه بابا اصلا نمیشه و نمیتونه دست خودش که نیست
اینم ی مورد بود و این دوست من دقیقا دیروز دیدمش و انگار منتظره من راه باز کنم باز اون بشه همون ادم و همون رفتارارو کنه
ولی شکر خدا زود بخودم اومدم و رفتارم رو درستش کردم وقتی دیدم داستان تغییر رو ادما عوض نمیشن ما یا هر کسی که عوض میشه باید رفتار خوب و تغییر یافته خودش رو همیشه اجرا کنه و اون باور و منطق درست رو همیشه داشته باشه اونقدر که بقول شما کلا جهانش تغییر کنه
ب امید رشد و بهبود در تمام جنبها
سپاس گزارم استاد عزیزم
سلام به استاد خوبم
مریم جان
و دوستانم عزیز
خدارو شکر میکنم بابت این فایل عالی
سرشار از آگاهی
واقعا این فایل سالها فکر کردن داره
نیاز به تکرار داره
خیلی درس ها داره که باید با فکر تعمق
صبر ،تکرار وحوصله انجام بشه
تا بهترین برداشت ها ودرس هارو ازش گرفت چقدر خوشحالم که هدایت شدم به این فایل بی نظیر
خدارو شکر
واقعا هرچی بگم از این همه آگاهی و نکته کمه این روز ها
یه رفتار تکرار شونده در کامنت هام خیلی پر رنگه
اونم شکر گذاری بابت این درس ها که از فایل های عالی شما میگریم
دوستتون دارم
از تون ممنونم
خداجون ممنونم
دوستان ممنونم از این همه کامنت ارزش مند و عالی که کلی به هدایت من کمک میکنه
الهی شکر الهی شکر
موفق باشین همگی
سلام به همه دوستان
وقتی یک سری اتفاقات در زندگی ما مرتب تکرار میشود جهان هم اتفاقات مشابه برای ما رقم میزند تا به ما ثابت کند یک سری الگوهای ذهنی در ذهن شما مرتبا دارد تکرار میشود.
در زندگی من بیماری و دعوا با دوستم بخاطر جواب ندادن به تلفن های من مرتبا تکرار میشود.
برای اینکه نسبت به عملکرد خودم درک بهتری داشته باشم باید بررسی کنم در چه موقعیت های احساسی وقتی من قرار میگیرم
واکنش های خیلی شدیدی از خودم نشان می دهم. من هستم که دارم این اتفاقات خلق میکنم. یک سری باورها در ذهنم هست که داره این اتفاقات خلق میکنه. اونحاهایی که ما احساس شدید نشون میدیم و به شدت از کوره در میریم، پاشنه اشیل ماست.
باید لیزر فوکس روش بگذاریم تا باورهامونو اصلاح میکنیم. خیلی از اون مسایل برمیگرده به احساس ارزشمندی و لیاقت یا اینکه حرف مردم برای ما مهم بوده است. خانواده ما رضایت و حرف مردم براش مهم ترین مسئله بود. باید ذهنمون بریزیم بیرون و روشون کار کنیم نشونه خوب شدن ما اینه که فاصله بین اتفاقات زیاد میشود. وقتی که فاصله اون اتفاقات داره کمتر و کمتر میشه یعنی یه کدی در ذهن ما داره تغییر میکنه، که این باعث میشه اتفاقات متفاوت دیگری بیفته. اینطوری نیست که همه چیز بخواد یکدفعه خوب بشه بلکه همه چیز آروم آروم تغییر میکنه.
وقتی احساس شدید منفی ما یک سری اتفاقات بوجود میاره باید بدونیم یک چیز ریشه ای تری هست که داره این اتفاقات رقم میزند و ما باید اون ریشه پیدا کنیم و روش حسابی کار کنیم.
چه اتفاقاتی تکرار میشود که شما رو به لحاظ احساسی درگیر میکند؟
موضوع دوم این فایل که بسیار مهمه. بشنویم و درک کنیم و عمل کنیم.
من وقتی دوستم هشت نه ساعت تلفن جواب نمیده یا پیاممو جواب نمیده میخوام اروم باشم هر دفعه عذرخواهی میکنم یا به خودم قول میدهم که باربعد ارومتر باشم یا ناراحت نشم اما نمیتونم. چون اون برنامه داره کار میکنه و اون باور هست.
این تیکه اصلیه ما در مسایلی که پاشنه اشیل ماست میخواهیم که بهتر بشیم اما در اغلب موارد نمیتوانیم بهتر بشیم.
در مورد دیگران هم همینطور است اگر دوست من هم هر از چند روزی تلفن و پیامای منو جواب نمیده من باید بدونم که این الگو اونه و هر بارم برای این رفتارش یه دلیل متفاوتی دارد. این ادم نمیتونه همیشه جواب تلفن و پیامای منو بده. این الگوش اینه اکر من دوباره ازش انتظار داشته باشم بازم ناامید میشم. قول میدم که این اتفاق دیگه تکرار نمیشه.
داستان اعتیاد، قول برای ترکش و باز تکرار شدنشون. پاشنه اشیل مرد اعتیاد و پاشنه اشیل زن احساسی بودنش هست.
وقتی ما یک الگو در دیگران میبینیم حتی اگر اون فرد بیاد بگه من غلط کردم اما باز هم اون کار تکرار میکنه پس ما هم کلمون زیر برف نمیکنیم. این فرد میخواد ولی نمیتونه تکرارش نکنه. پس این باعث میشه که روی حرف اون ادم حساب باز نمیکنید. دفعا بعدی که بهتون اون قول داد دیگه بهش اعتماد نمیکنیم مثلا پول قرض نمیدیم. با فرض اینکه اون داستان ادامه پیدا میکنه تصمیم بگیر.
اگر ما بتونیم الگو خودمون درک کنیم الگو بقیه درک کنیم. اگر الگو بقیه درک کردیم اون ادم با اون الگو میپذیریم.
به خودت بگو من دیگه روی حرف این آدم حساب نمیکنم.
اون به این راحتی و به این زودی نمیتونه خودشون اصلاح کنند تو از اون آسیب نبین.
اون میخواهد تغییر کند اما نمیتواند.
در مورد روابط پیدا کردن الگوها بسیار مهم هستند هیج کس کامل نیست همه ادمها یه نقص هایی دارند
اگر طرف بیاد از ما پول قرض بگیره و ما بگیم بهش قرض بدیم که بعدا هم ما خواستیم به ما قرض بدهد این از شرک است
من زمانی که فردی به من بی توجهی میکنه و منو نمیبینه پاشنه اشیل منه. همینطور مقایسه میزان توجهی که خودم در روابطم میگیرم با میزان توحهی که خواهرم میگیرد یا کادوهایی که اون دریافت میکنه با کادوهایی که من دریافت میکنم. یا هماهنگی که اون با دوستش دارد و میزان هماهنگی که من دارم پاشنه اشیل منه. اینکه یک نفر دیگه با من مقایسه کنند و به من در مقابل اون بی توجهی کنند پاشنه اشیل دیگر منه. یعنی مقایسه و نیاز به توجه دیگران پاشنه اشیل منه. مشکل دیگر من بیماریه که هر از چند گاهی داره مرتب تکرار میشه.
چه اتفاقاتی تکرار میشود که شما رو به لحاظ احساسی درگیر میکند؟
اون هفته خواهرم دوستش اورد خانه.
من از اینکه روتین روزانه ام بهم خورده بود ناراحت بودم. اینکه دوستش مرتب به خواهرم زنگ میزد و خواهرم عکس همه چیز براش فرستاد و اون میرفت میدید اما دوست من حتی عکسی که براش میفرستادم با اینکه میگفتم عکس فرستادم نمیرفت ببینه نشون این میدم که اون من و قضیه من براش جدی نیست. میگم اون با سن کمش رابطشو ساخته اما من هنوز بخاطر ضعف هام رابطمو نساختم. خب مقایسه بخاطر ضعف در احساس ارزشمندی هست. «مقایسه»، جزو یکی از ویژگیهای طبیعی انسان است و به خودی خود بد نیست در صورتی که انگیزه برای بهبود ما شود و ما بگیم وقتی اون تونسته پس ماهم میتونیم. ولی اگر مقایسه تبدیل به عادتی همیشگی شود و بدتر از آن تبدیل به معیاری شود برای سنجش میزان خود ارزشمندی، آن وقت این ویژگی میتواند ویرانگر و فاجعهآور باشد. من وقتی هفته قبل خودم رو با خواهرم مقایسه کردم باعث شد
احساس کنم من در پیدا کردن و نگه داشتن فرد مورد علاقه ام ضعف دارم اون همیشه توجه میگیره اما من توجه که میخوام به سختی میگیرم یعنی کل نعمت ها، توجهات و برنامه هایی با دوست نازنینم برای یک رابطه پایدار در ذهنم بسته بودم ندیدم و وارد مدار ناسپاسی، احساس بی ارزشی و مقایسه شدم.
مقایسه» نه تنها من را به احساس نارضایتی میرساند بلکه باعث میشود نگاهی تخریبگر نسبت به خودم داشته باشم. این نگاه، من را به احساس حقارت و بیارزشی میرساند. من را ناسپاس میکند و این احساس ناسپاسی و نارضایتی نه تنها درهای نعمت را به زندگی من میبندد بلکه آرام آرام تغییر شکل میدهد به مسائل و مشکلات غیر قابل انکاری مثل:
درگیر بیماری شدن؛(معده، کیست تخمدان، ریزش مو) درگیر هزینه غیر مترقبه شدن(خرید وسایل اضافی یا پولی که از من گرفتند)؛ درگیر مسائل عجیب و غریب شدن و …
و به این شکل، این احساس ویرانگر شروع میکند به خارج کردن نعمتهایی که اکنون در زندگیات داری اما به خاطر این مقایسه، نمیتوانی ببینی و سپاسگزار آنها باشی
مقایسه تاثیر بد دیگری که در من دارد به من احساس عجله، و عقب ماندن از بقیه و خارج شدن از صلح درونی و تلاش برای کنترل شرایط و خارح شدن از مدار توکل میدهد.
عادت مقایسه من را وارد جنگی تمام عیار با خودم میکند؛ به من احساس کمبود، احساس عجله و احساس عقب افتادن از قافلهی دیگران میدهد؛ خواستههای واقعی ام را در نظرت بیارزش جلوه میدهد و من را مجبور به دنبال کردن خواستههایی میکند که از نظر دیگران با ارزش است، نه اینکه خواستههای واقعی خودم باشد. این آگاهی و شناخت، کلید اقدام برای تغییر این عادت است.
زیرا شما فقط وقتی در صدد تغییر یک عادت مخرب بر میآیی که از صدمات آن عادت آگاه شوی و ببینی این صدمات به چه شکل به تمام جنبههای زندگیات نفوذ میکند.
وقتی دست از مقایسه بر می داری، انرژی عظیم را که صرف تخریب احساس لیاقت شما شده بود، آزاد می شود برای سازندگی و تمرکز بر خودت؛
برای شناسایی خواسته های واقعی ات؛
برای امتحان کردن ایده هایت؛
برای دیدن ارزشهایت؛
برای رسیدن به باور فراوانی درباره نعمت ها و فرصت ها؛
این تمرکز، شما را به احساس رضایت می رساند و این تمرکز شما را هدایت می کند به سبک شخصی خودت. سبکی که بر پایه علائق خودت است. آنوقت است که ایده های خودت را امتحان و تجربه می کنی. به توانایی های یکتای وجودت، فرصت بروز می دهی. همان توانایی هایی که برای تجربه شان به این جهان آمدی تا دنیای خوت را خلق و تجربه کنی. آنوقت است که با خودت به صلح می رسی و این صلح درونی، جهان اطراف شما را با شما به صلح می رساند و شما را با تجربه خواسته هایت هم مدار می کند
مهمتر از همه، وقتی دست از مقایسه خودت با دیگران بر می داری، صدای الهامات خداوند را می شنوی و به این الهامات و ایده ها اعتماد می کنی. همان ایده هایی که بارها به خاطر مقایسه خودت با دیگران، نادیده گرفتی و فرصتی که خداوند از طریق این ایده ها برای تجربه خواسته هایت به شما داده بود را رد می کردی.
زیرا ماهیت الهامات خداوند این است که: الهامات با توجه به شرایط و امکانات هر فرد، به او الهام می شود تا فرد بتواند از همان جایی که هست و با همان شرایطی که دارد، آنها را اجرا و به سمت شرایط دلخواه خود حرکت کند.
اما وقتی مرتبا در حال مقایسه توانایی ها یا امکانات خودت با دیگران هستی، قطعا حتی اگر صدای این الهامات را بشنوی، در مقایسه با ایده های دیگران، آنها را رزشمند نمی دانی و به قول قرآن، در برابر تشخیص قدرت سازندگی این الهامات، کر و کور می شوی و با نادیده گرفتن های پی در پی، راه این اتصال را می بندی.
هدف ها و خواسته های خودت را بی ارزش می دانی و فارغ از اینکه خودت چه می خواهی و چه مسیری را دوست داری، می خواهی هدف های دیگران را دنبال کنی چون می خواهی مثل آنها مورد توجه قرار بگیری. به دنبال کپی کردن ایده ها و شیوه های دیگران، مرتب از این شاخه به آن شاخه می پری و در این هیاهو گم می شوی.
وقتی شما در حال مقایسه خودت با دیگران هستی یعنی در حال تمرکز بر دیگران هستی و وقتی در حال تمرکز بر دیگران هستی یعنی تمرکزی بر خودت نداری. وقتی هم بر خودت تمرکزی نداری، مسیر یکتای خوشبختی را که خداوند برایت الهام می کند، نمی بینی و اتصال با منبع را می بندی.
دست از مقایسه خود با دیگران برداری و مسیر یکتای خودت را میروی که قلبت میخواهد؛
استانداردها و اصول خودت را داشته باشی و فارغ از نظر دیگران، از اصول خود پیروی کنی؛
سعی کنی به جای مقایسه خود با دیگران، نکات مثبت و تواناییهایی که داری را ببینی؛
ارزشهای درونی خود را بشناسی و قدردان آنها باشی؛
عملکرد خود را با دیروز خودت بسنجی؛
ویژِگیهای یکتا و منحصر به فرد خود را ببینی و با معطوف کردن تمام تمرکز روی خودت، از آنها در جهت پیشرفت، بهره برداری کنی؛
جذابیتهای هر برههای از زندگیات را بشناسی و قدر بدانی؛
و مهمتر از همه خود ارزشمندیات را به عوامل ناپایدار بیرونی که برای هیچ انسانی مانا نیست، گره نزنی.
و همواره به یاد داشته باشی: به اندازهای که خود را ارزشمندی میدانی، جهان شما را ارزشمند میداند و نعمتهایش را روانه زندگیات میکند.
مسیله دیگر من جلب توجه و تایید بقیه است که این مسئله از عزت نفس میاد.
که این مسئله انرژی و تمرکز ما در جایی خلاف خواسته هامون میبرد و باعث نشستی انرژی ما میشود که اینم با یاداوری نکات مثبت و نکات مثبت شخصیتمان حل میشود.
با سلام و دورد فراوان بر استاد عزیز و تمامی دوستان
الگویی که چندین بار تکرار شده ولی من ازش درس نگرفتم و با گوش دادن به این فایل به خودم تعهد دادم که هرگز تکرارش نکنم یه همکاری دارم که از من برای مغازه اش زعفران در بسته بندی های مختلف می گیره و سریعم میگه پولش را تا دو یا سه روز دیگه میدم و دو روز اون میشه یک ماه و خورد خورد میریزه به حسابم بعد چند هفته باز میاد و میگه این دفعه حتما زود میریزم به حساب و باز تکرار میشه و بیش از یک ماه طول میکشه و هر دفعه بهانه های مختلف میاره و این تا الان چندین مرتبه تکرار شده و من هنوز ازش طلبکارم ولی ایندفعه دیگه دفعه آخر هست و من اینجا تعهد می دهم که هر اتفاقی هم بیوفته راحت بهش میگم نه مدتی نمیدهم اول پول واریز کن بعد بهت اجناس را میدهم
مرسی استاد عزیزم به خاطر این فایلهای عالی
سلام استاد و دوستانم
من فهمیدم یکی از چیزایی که خیلی حس منو بد میکنه اینه مه برم خرید کنم و بعدش بفهمم طرف گرون حساب کرده و انگار حس میکنم سرم کلاه رفته خودمو سرزنش میکنم و حالم خیلی بد میشه
نمیدونم ریشه اش چیه؟ و برامم اتفاق می افته چند وقت یبار
از قدیم و قبل اشنایی با استاد عادت داشتم که وقتی میخوام خریدی کنم بگردم پایینترین قیمت رو بخرم و الان هم مونده روم گاهی که میرم مغازه و از جنسی خوشم میاد و بدون نگاه کردن با قیمتش و فکر کردن حساب میکنم وقتی میلم خونه و چند ساعت میگذره و بهش فکر میکنم حس میکنم یه کار احمقانه کردم و برای پولم ارزش قائل نشدم
مورد دیگه انتقاد هست من اگر کسی ازم انتقاد کنه و یا بخواد نظرش یا روشش بهم تحمیل کنه خیلی ناراحت میشم از نظر دادن و دخالت کردن دیگران تو کارم ناراحت میشم و خیلی سخته کنترل ذهن برام البته الان یکم بهتر شدم تو این موضوع
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند هدایتگر من
بازهم سپاسگذار خدایم هستم ک دراین سایت هستم امروز فرصت جدیدی برای رشد بیشتر بهم عطاکرد
چندروز پیش مادرشوهرم بهم حرفی زد ک قصد بدی نداشت اما من خیلی خودخوری کردم
وبرای اینکه براحساس بد خودم غلبه کنم اومدم توی دفترم نوشتم چرا ناراحت شدم؟
میخواستم بفهمم ریشه این موضوع از چ باوری هست و چرا دردم گرفت
گفتم آره دقیقا این بشر هربار انگشتش رو روی نکته ضعف من فشار میده
ونمیدونم چی بگم این فرد چقد موهبت بزرگیه برای شناخت خودم
هربار با حرفی باعث شد بفهمم لوله ی خراب کجاست وتعمیرش کنم
همیشه ازش ناراحت میشن اما بعدش میگم خدایا شکرت اگر این فرد نبود احتمال داشت من چالشهام کمتر بود اما رشدم هم کمتر بود
چون معمولا بقیه همش ازمن تعریف میکنن مثلا تو باایمانی
تو خوش خنده ای
تو مهربونی
تو رک هستی
تو بااستعدادی وباهوشی
همش ازین حرفا ب من زده میشه
حتی بهم میگن میترسیم ترکمون کنی یکروز
بخدا این حرفا رو میشنوم الان یکساله
اما این فرد ب هیچ عنوان ازمن تعریف نمیکنه
داعم یا ازم انتقاد میکنه یا نصیحتم میکنه
بشدت بهم میریزم اما جلوش نشون نمیدم وفقط میخندم اما وقتی میره عصبی میشم ودوست دارم برای همیشه از زندگیم بره وهرگز نبینمش چون شما گفتید واقعیت رو نوشتم هیچوقت نخاستم بپذیرم واقعیت من اینه ک خوشم نمیات از طرف هربار گفتم نه بدم هم نمیات ازش وبه نکات مثبتش توجه کردم و دور میشه وقتی بیخیالش میشم انصافا
دیشب الهامم گف برو سراغ دفترهای 2سال پیش رفتم ودیدم خدای من سوالهای الگوهای تکرار شونده رو نوشته بودم وجوابهایی ک داده بودم والان اون مسائل کمرنگ شده گفتم وای خدایا دوست دارم گریه کنم چقد من تغییر کردم چقد من ترسو بودم عه
و بهم گف حالا پس برو سراغ فایل الگوهای تکرار شونده
چندروز پیش از فایلهای توحیدی وروزشمار بهم گف شروع کردم والان هدایت شدم ب این صفحه ک مسیر و ادامه بدم ولوله های خراب رو تعمیر کنم ب کمک الله مهربانم
درمورد الگوهای تکرار شونده دیگران
حقیقت من اینقد درد کشیدم وچک ولگد خوردم ازسن 17 سالگی من نامزد کردم و خیلی خیلی درس برام داشت ومن رو قوی تر کرد اون موضوع والان ک 30 سالم هست شاید 3ساله اجازه ندادم کسی بخات ازم سواستفاده کنه چ عاطفی چ مالی باشه
حالا ن ب سرعت عملکرد شما نیستم اما بعد شناخت طرف کات میکنم وخیلی هارو کات کردم علنا الان رابطه ای با فامیل ندارم
درسن 17 سالگی نامزد کردم و اون شخص هم خیلی بهم دروغ گف هم هیچ کاری نکرد هیچ تلاشی برای زندگی مشترک نمیکرد هربار دروغ یکماه دیگه دوماه دیگه تا رسید ب 8 ماه وهیچ کاری نکرد نزدیک ب 1سال پدرم پادرمیانی کرد ورابطه رو ب زور واجبار بهم زد
اما من خیلی خیلی احساساتم خدشه دارشد چون پسره ادعا داشت عاشق من بود و کلی اصرار برای خاستگاری بعد ک دیدم هیچ تلاشی نمیکنه وفقط بلده قول بده و فلان خیلی بهم میریختم وخیلی گریه میکردم
از اون روزها الان 12 سال گذشته من الان 30 سالمه ازدواج کردم با یک مرد خوب ودوتا بچه دارم ک عاشق هرسه تاشون هستم وازخداوند سپاسگذارم بابت داشتن همسر گلم وبچه های نازم
هنوز جزو خوابهای تکرار شونده من هست من باز دیشب خواب اون شخص رو دیدم هربار خواب میبینم اون عاشق منه وداره اصرار والتماس میکنه باهم ازدواج کنیم واون اعتیاد داره وبه من نگفته ومن توی خواب بین دوست داشتن وترس گیرافتادم وهمینجوری از خواب بیدار میشم یا میپرم 12 ساله هر چندوقت یکبار این خواب رو میبینم ونمیدونم دلیلش چیه
یا دوران مجردیم رابطه خوبی با پدرمادرم نداشتم
وبازهم خواب میبینم بین منو پدرمادرم دعوای ترسناکی هست ومن دارم مادرمو خفه میکنم یا پدرم میگه برای همیشه برو و نیا ومن گریه میکنم توی خواب
تمام این خوابها مربوط ب دوران مجردی 17 سالگی تا 21سالگیمه
همش میگم خدایا توی اون برهه من چ بلاهایی سر ناخودآگاهم آوردم چقد ضربات روحی به ذهنم وارد کردم ک الان چندین ساله گذشته زندگیم خوبه وراضی هستم از زندگیم هرسال زندگیم بهتر میشه وب خاسته هام میرسم اما چرا هنوز ک هنوزه اون خوابها رو میبینم
خدایا چقد ب من لطف کردی ک هدایتم کردی ب این مسیر وگرنه من کجا بودم چقد اون پایین بودم و این خوابها قبلا واقعیت زندگی من بود
الان میخام دوباره بکشم بیرون هرروز کار میکنم ببینم چ باورهایی ته ذهنم هست ک باعث میشه مادر همسرم اینقد دلش میخات نصیحتم کنه توی سلامتی توی. روابط توی بحث کسب وکارم بااینکه این فرد از هرلحاظی زیرصفر هست واسه همین داغ میکنم تودلم میگم خودت ب کجا رسیدی بااین باورهات خب؟
از لحاظ سلامتی کلی قرص اعصاب میخوره روابط هزچندوقت یکبار شوهرش رو ول میکنه میره با برادرش هیچ رابطه خوبی نداره از پسراش کلی توقع داره وداعم گریه وزاری من براتون کلی زحمت کشیدم واز خودم گذشتم
از عزت نفس همه ازش کلی کار میکشن و بعد هیچ غلطی براش نمیکنن
از پول ک همش منتظره بچه هاش بهش ترحم کنن
نمیدونم بخدا بعضی روزها میگم شاید طرف میبینه من درحال رشد هستم دوست داره من بیشتر رشد کنم
بعضی روزها میگم حتما حسادت میکنه بهم چون من از هرنظر سال ب سال ب اهدافم میرسم وبهش حق میدم پراز اقده هستش
یا میگم دستی از دستان خداست و میخات پیام خدارو بهم برسونه کجاها ایراد دارم اصلاحش کنم
اما همش میگم خیلی تواین چندسال باعث شد اعتماد بنفس من تعدیل بشه ازبس بهم تیکه انداخت یا انتقاد کرد پوست کلفت شدم نسبت ب حرف مردم
یا قدمهای زیادی برداشتم
واسه اینکه آرومتر باشم
یعنی درکل شخصیتی متضاد شخصیت خودش بسازم وهربار داره این شخصیت بهتر میشه
حالا اومدم هرروز یک قدمی بردارم و دوباره از اول این فایلهارو کار کنم وانشالله بهتر وبهتر میشه
ب امیدروزهای بهتر وبهتر شخصیت بهتر ومدارهای بالاتر
درمورد کسب وکار هم شخصی هست ک هربار میات وکاری براش انجام میدم بااینکه میدونه قرض نمیدم اما بازهم چندروز بعد پولمو میده ک بازهم میگم عیب نداره چندروز چیزی نیس اما خیلی خیلی بوده ک خوش قول نبوده وقراربوده کارشو تحویل بگیره هفته ها طول کشیده جوری ک عصبی شدم هربار گفته ببخشید بچم مریض بود دخترم کلاس داشت مهمان داشتم هوا سرد بود نتونستم بیام یا منتظرحقوق هستم پولتو واریز میکنم ومیام دنبال اون کار وهربار برای هرکاری اینجوری کرده اما بازهم درآخر انجامش میده و پولمو واریز میکنه
بااینکه هربار میگم خدایا دوست دارم براحتی و ب موقع بیات کارشو تحویل بگیره وپولو بزنه
قبلا اینقد ازین مسائل داشتم ک دوره عزت نفس رو خریدم وخیلی مسائل رو بهبود داد وگفتم که کمترشدن این موضوعات
اما حالا دوباره نشانه امروزم این بود یا باید بهتربشم یا جهان چک ولگدم میکنه ومن تصمیم گرفتم خودم ب خاست خودم تغییر کنم وبهتر بشم
سپاسگذارم استاد همه این فایلهارو گوش میکنم و همه ی قسمت های الگوهای تکرار شونده کامنت میذارم ومیخونم
به نام خدایی که رب العالمین است.
سلام خدمت استاد و بانو شایسته و همه دوستانم.
وای خدای من چقدرررر خدا دقیق هدایت میکنه مارو به آگاهی هایی که لازم داریم، اگه واقعا بخایم تغییر بدیم خودمون رو.
من درگیر یک الگوی تکرار شونده شدم چند وقته که به شدت پاشنه آشیل منه و بدترین فشار عصبی رو بهم میاره ، تو همه چیز خیلی راحت تر میتونم ذهنم رو کنترل کنم ولی درمورد این موضوع نه خیلی سخته که حالم بد نشه عصبی نشم.
و این الگو تکرار شونده اینه که هرجایی میرم سرکار
همه خوبن ولی یک شخصی پیدا میشه که با ادای رفاقت و دوستی سؤ استفاده میکنه ازم و حسابی پررو هست و وقتی من کاری براش انجام میدم میگه همین الان میام حساب میکنم یا شب .
میره تا دو ماه بعد و باز وقتی کار داره میاد میگه آره تصادف کردم و اینا و باز ازم یه جنسی گرفت و پولشو قرار شد دوساعت بعد بیاره و رفت و الآن 10 روزه هنوز نیاورده .تازه اون اون کار قبلی رو هم حساب نکرد. گفت فلانقدر از دوماه پیش ازم طلب داری، خب این جنسم بده و دوساعت دیگه همه رو میام حساب میکنم و دیگه نیومد.
و هر بار هم میاد با این حرف ها که من دوست دارم و رفیق هستیم و ببخشید دیر شد و دیگه قول میدم اینبار سر موقع بیارم.
و من به شدت ضعف دارم که بهش بگم نه و به شدت عصبی و بهم میریزم.
و یک ماه پیش هدایت شدم به قدم سوم که دقیقا درمورد حذف الگو های تکرار شونده پاشنه های آشیل هست .
و دقیقا خیلی دقیق باز خدا هدایتم کرد به این فایل که دیگه دقیقا همین پاشنه آشیل منو استاد توضیح دادند.
من متوجه شدم که وقتی من عزت نفس پایینی دارم و نمیتونم به کسی بگم نه .
این پاشنه آشیل من باعث میشه که اتفاقا دقیقا هدایت بشم بهسمت کسانی که الگوشون همون چیزیه که من بهشدت بهم میریزم بخاطرش.
این خیلی مهمه هاااا این خیلی مهمه هاااا.
مثلا پاشنه آشیل من نداشتن عزت نفسه و نمیتونم بگمنه و وقتی کسی چیزی ازم بخاد و حتی سؤ استفاده میکنه به روش رفاقتی من نمیتونم بگم نه باعث میشه من هدایت بشم به همچین آدم هایی که احساس عصبانیت منو به شدت زیاد میکنن و اون احساس بد باعث میشه این الگو تکرار شونده زندگی من بشه حتی وقتی مکانم رو تغییر میدم بازم من هدایت میشم به سمت کسی که پاشنه آشیلش همون چیزیه که منو به شدت بهم میریزه و من ضعف دارم توش.
اول راجب الگو تکرار شونده خودم بگم و بعد طرف مقابل.
من فهمیدم که اگه میخام به صورت بنیادی تغییر کنم و نتیجه بگیرم باید ریشه ای این مسئله رو حل کنم.
من باید انقد عزت نفسم احساس ارزشمندی خودمو ببرم بالا که هر کسی درخواستی داشت اگه به هر دلیلی دوس نداشتم انجام بدم راحت بهش بگم نه.
و وقتی کسی ازم میخاد سؤ استفاده کنه یا یه رفتار نا مناسبی رو تکرار میکنه خیلی راحت با قدرت بگم خدافظ شما ، من برای خودم ارزش قائل هستم و اون رابطه رو قطع کنم.
وقتی من عزت نفسم ساخته بشه و احساس ارزشمندی داشته باشم ،راحتی خودم اولویت باشه.
من فرکانسم خیلی مثبت تر میشه و طبق قانون در مداری قرار میگیرم که اونا هم عزت نفس بالایی دارن و خیلی آدم های بهتری هستند.
چون من متوجه شدم دلیل این که من هدایت میشم به آدم هایی که رو مخ من راه میرن اینه که
من توی ذهنم و باور هام ترس دارم که نکنه یک شخصی از درخواستی بکنه و من نتونم بهش بگم نه .
یا نکنه کسی باز بیاد پررو بازی در بیاره با ادای رفاقت و رو مخ من راه بره و من نتونم حذفش کنم
.خب این افکار نشون میده که من احساس نگرانی و ترس دارم و طبق قانون اتفاقا هدایت میشم به افرادی که بدتر کنن احساسم رو .
راه حل این پاشنه آشیل من اینه که به صورت ریشه ای رو عزت نفسم کار کنم، با تکامل کم کم تغییر کنم، احساس ارزشمندی رو بیشتر کنم .و وقتی من باور این باشه که من ارزشمندم و خیلی راحت میتونم آدم نا مناسب رو حذف کنم .دیگه اون ترس ازبین میره و من مدت زمان بیشتری در احساس خوب قرار میگیرم و طبق قانون چون ترس و نگرانی ندارم دیمه هدایت نمیشم به اون افراد نامناسب. البته با تکامل آرام آرام.
و خیلی مهمه که این پاشنه های آشیل رو حل کنیم و همیشه روشون کار کنیم .
چون قانون جهان اینه احساس خوب مساوی اتفاقات خوب.
احساس بد مساوی اتفاقات بد.
خب تاوقتی این پاشنه ها آشیل باشن اصلا ما نمیتوانیم به قانون عمل کنیم و روی کل زندگی ما تاثیر میزارن.
مثلا در مورد این موضوع من هرروز صبح تمرین ستاره قطبی رو انجام میدادم و احساسم خوب بود ،وقتی این طرف که پاشنه آشیل من بود الگو تکرار شونده زندگی من بود میومد و یک جنس یا درخواست انجام کار میکرد و میرفت و پولشو دیگه نمیداد با این که قول داده بود .و من ضعف داشتم بهش بگمنه.
من هرچقدر حالم خوب بود ،قشنگ گند میزد به همه چیز ،چنان عصبانی میشدم ،و از مدار احساس خوب دور میشدم اصلا مهم نبود چقدر حالم خوب بود هااا اگه این اتفاق میافتاد کلا من بهم میریختم و این دقیقا بخاطر ضعف عزت نفس خودمه .
و این احساس بد باعث میشه من اصلا تمرکز نداشته باشم که رو قانون کار کنم یا بخام به قانون عمل کنم اصلا از مسیر خارج میشم.
پس خیلی مهمه این پاشنه های آشیل حل بشن هااا
تا وقتی حل نشن مث دم به ما چسبیده اند هر بار بدتر میشن هر بار زجر آور تر میشن و از مسیر درست ماردو بیشتر دور میکنن .
پس باید به صورت ریشه ای حل بشن
سعی کمم با تکامل حل کنم. این که از یکی از پاشنه های آشیل من که مهم ترینش همینه.
حالا الگو های دیگران .
دقیقا همینطور که استاد گفتن
برای من همینجوری بود یعنی این فایل انگار دقیقا داشت برای من استاد توضیح میداد.
این شخصی که راجبش حرف زدم
قبل ازین که اصلا باهاش کار کنم
یکی از دوستانم گفت که من این فلانی رو میشناسم ،اصلا باهاش کار نکن خیلی آدم الکی هست درواقع ، و ما یک پولی ازین طلب داشتیم و پدر مارو درآورد تا بهمون داد.
و منگفتم باشه ولی میدونستم من ضعف دارم توی نه گفتن و گفتم شاید این با من اینجوری نباشه.
من تازه مکان مغازه رو تغییر داده بودم و این شخص همسایه مغازه منه خب اتفاقی که افتاد این طرف اومد تو مغازه من و گفت داداش کاری داشتی من هواتو دارم و چیزی خواستی بگو و کلی شیرین زبونی که اره من رفیق و دوست تو هستم و دوست دارم و بعد چند روز اومد یک جنسی از من گرفت و گفت داداش جان همین الان شماره کارت بفرست برات واریز کنم با گوشی ، منم گفتم باشه و فرستادم رفت گفت همین الان میزنم برات.
آقا یک ساعت گذشت واریز نکرد
شب شد واریز نکرد
فردا شد واریز نکرد رفتم گفتم واریز کن لطفا .چون من تعهد داده بودم نسیه کار نکنم فقط نقد.
گفت چشم میزنم داداش و و یک هفته گذشت واریز نکرد پیام دادم گفتم یک هفته شد واریز نکردی ها ،
و تازه ناراحت شد که آره خودتو نکشی بخاطر انقد پول میزنم دیگه، در نرفتم که .
و آقا من که این پاشنه آشیلم هست که وقتی من بخام به قانون عمل کنم نقد کار کنم و بخاطر این ضعفم نتونم به قانون عمل کنم بهشدت بهم ریختم .
چون من خودم تعهد دادم که از یک جوراب تا ماشین و خونه باید نقد بخرم نه نسیه و وام و قرضی.
بعد بخاطر عزت نفس پایینم کسی بیاد دست بازه رو پاشنه اشیلم و من بر خلاف قانون عمل کنم دیگه قشنگ عصبانی عصبانی شدم.
من اومدم اشغال هارو بزارم زیر مبل و گفتم ولش کن توجه نکن همین باعث شد که این طرق حذف بشه دیگه نمیاد پیش تو خدارو شکر کن.
و این موضوع رو داشته باشین که این طرف رفت تاااااا دو ماه بعد .با این که همسایه مغازه بود هرروز میدیدمش هاا ولی اصلا نگاهم نمیکردم و اونم اصلا نگاه نمیکرد و توجه نمیکرد.
بعد دوماه اومد گفت سلام مهدی جان داداش چقدر از من طلب بودی گفتم انقد ،
گفت ببخشید دیر شد من تصادف کردم ماشینم خیلی خرج داشت و کلی بهونه آورد و گفت حالا
این جنس رو بهم بده من یک ساعت دیگه میام هم اون قبلی رو و هم اینو باهم حساب میکنم .
گفتم همون قبلی رو هنوز ندادی دو ماه گذشته .من فقط نقد کار میکنم از هزار تومن تا چند میلیارد فرقی نداره برام ،فقط نقد.
گفت شرمنده داداش این بار فرق داره و قول میدم میارم چشم چشم چشن تکرار نمیشه. همبن الان میارم پولشو
و من برخلاف میلم باز بهش جنس دادم .گفتم این بار دیگه طرف هرچقدر رو داشته باشه دیگهمیاره.
و الآن ازون یک ساعتی که قول داد فکر کنم 10 روز گذشته
نه 15 روز گذشته و هنوز که هنوزه اون طرف پولش رو نیاورده و اصلا دیگه نگاهم نمیکنه اصلا.
من دیگه الان قشنگ شیر فهم شدم که الگوی تکرار شونده چی هست .
و خدا چقدر دقیق منو هدایت کرد به قدم سوم و بعد به این فایل هدیه که این پاشنه آشیلم رو حل کنم.
دیدم ارهههه بابا این الگوی این آدمه که نسیه بگیره و بد قوله و پولشو نیومده این الگوی این طرفه و منی که میدونم نقطه ضعفم چیه و دارم سعی میکنم با قدرت حلش کنم ، اصلا کار راحتی نیست که یک شبه و یک ماهه کلا تغییر کنه .
و حالاااااااا این طرف که اصلا قبول نداره که مشکل داره ، از نظر اون درست ترین کار دنیا رو انجام داده .
به فرض این که بخواهد تغییر کند .
امکان نداره بتواند به این زودی و راحتی تغییر کند.
واصلا با این قول میدم تکرار نشه و ببخشید و جون مادرت و اینا اصلا حل نمیشه این موضوع.
البته که این فرد اصلا قبول نداره مشکل داره .
ببینید دیگه چقدر فاجعه میشه.
من دیگه پلنb رو چیدم دیگه تموم شدددد.
من بهراحتی با قدرت دفه بعد بهاین طرف میگم من تهت هیچ شرایطی دیگه کار نمیکنم با شما.
و بعد میام عزت نفس خودم رو انقد میبرم بالا هرروز و هرروز با تکامل تا این پاشنه آشیلم حل بشه و بعد با اون اعتمادبه نفس و اسحاس خوب و تمرکزی که به دست میارم برم سراغ تغییرات بعدی و برداشتن مقاومت های ذهنی
تا نعمت ها به صورت طبیعی وارد زندگیم بشن.
چون نعمت ها بهصورت بینهایت وجود دارن و همیشه دارن وارد زندگی ما میشن.
ولی ما با همین پاشنه های آشیل و احساس بدی که داریم مقاومت ایجاد کردیم و اجازه نمیدیم تا این نعمت ها وارد زندگی ما بشن.
بهاندازه ای که مقاومت ها برداشته بشن، نعمت ها وارد زندگی ما میشوند به صورت طبیعی و راحت چون خداوند همیشه داره نعمت میده .
انشالله از فردا وارد قدم چهارم ، دوره 12 قدم میشم و ادامه مسیر
،خدایا هدایتم کن تا بتونم قانون رو درک کنم و بهش عمل کنم .
سپاسگذارم از خداوند بابت این هدایت های عالی و دقیق .
و سپاسگذارم از استاد عزیز که انقد سخاوتمندانه این هدیه های گران بها رو در اختیار ما قرار میدن.
عاشقتونم. در پناه رب العالمین شاد و ثروتمند و سلامت باشید.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
باورها و الگوهای تکرار شونده در ذهن ما وجود دارد که جهان:
از همان جنس اتفاقات و شرایط را وارد زندگی ما می کند
اگر اتفاقاتی برای ما رخ می دهد و در ما:
احساسات شدید برانگیخته کرده و تکرار می شود باید به خود بگوییم:
ما هستیم که این اتفاقات را در زندگی خود تکرار می کنیم
باورها و فرکانس های مخرب ماست که چنین اتفاقاتی را برای ما رقم می زند
هر باوری که احساسات شدید را در درون ما برانگیخته می کند:
پاشنه ی آشیل ماست
در مورد هر مسئله ای:
به شدت از کوره در می رویم به این معناست که:
باورها و پاشنه ی آشیل در آن حوزه داشته و باید بر روی خود کار کنیم
تا زمانی که واکنش شدید به موضوعات نشان می دهیم:
باورهای ما در مورد آن موضوعات به صورت ریشه ای و اساسی مشکل دارد
پاشنه های آشیل در اغلب موارد:
مربوط به احساس لیاقت و ارزشمندی و مهم بودن حرف مردم برای ماست
نشانه ی کار کردن بر روی باورها:
بیشتر شدن فاصله ی رخ دادن الگوهای تکرار شونده ی نامناسب و کم شدن تکرار آنهاست
اتفاقات زندگی ما: تنها به واسطه ی باورها و فرکانس های ما رخ می دهد
افراد با شرایط یکسان و باورهای متفاوت: نتایج متفاوتی می گیرند
زمانی که اتفاقات نامناسب در زندگی ما تکرار می شود:
کد و باورهای نامناسب و مخربی در ذهن ماست
وقتی موضوعی به صورت احساسی ما را درگیر می کند:
ریشه و اساس آن را در ذهن خود بیابیم
اگر ریشه ی آن را پیدا کرده کدهای مخرب را تغییر دهیم:
مشکل ناپدید نمی شود بلکه تنها تعداد تکرار کمتر شده ولی فاصله ی تکرار آن بیشتر می شود
زمانی که الگوهای تکرار شونده را میابیم دوست داریم آن را تغییر دهیم:
اما نمی توانیم چون پاشنه ی آشیل ماست
همین اصل را: در مورد دیگران نیز در نظر داشته باشیم
اگر شخصی به ما گفت: قول می دهم که این رفتار و اتفاق هرگز تکرار نمی شود :
بدانیم که طرف مقابل در مورد الگوها صحبت می کند
هر زمان الگوهای تکرار شونده افراد را یافتیم:
درک کنیم که با قول دادن دلیل و بهانه آوردن قسم خوردن و … هرگز این الگوها رفع نخواهد شد
اگر الگوهای تکرار شونده را در افراد مشاهده کردیم:
به حرف های آنها بی توجه باشیم
اگر الگوهای تکرار شونده را در خود و دیگران شناسایی کردیم که باعث آسیب رساندن به ما می شود:
بدانیم این الگو ادامه میابد و هرگز این اتفاق رخ نخواهد داد که بتوانیم آنها را برطرف کنیم
زمانی که اتفاقی 2 تا 3 مرتبه تکرار شود:
نشانگر الگوهای تکرار شونده در طرف مقابل است
لازم نیست با طرف مقابل در مورد الگوهای تکرار شونده ی او صحبت اعتراض یا بحث کنیم:
تنها کافی است درک کنیم که فرد توانایی کنار گذاشتن الگوهای تکرار شونده را ندارد و به حرف طرف مقابل اعتنا نکرده و پیش فرض مان را:
اجرا کردن همان رفتار توسط فرد مقابل قرار دهیم و برنامه ی مورد نظر خود را اجرا کنیم
مراقب باشیم از این دسته افراد: ضربه نخوریم و اگر می توانیم الگوهای تکرار شونده با این افراد را درک کنیم و با آنها در رابطه باقی بمانیم
الگوهای تکرار شونده: یک شبه شکل نگرفته که یک شبه تغییر کند
قبل از اینکه با هر کسی ارتباط بلند مدت و دائمی برقرار کنیم:
الگوهای تکرار شونده را در شخص بیابیم
در نظر داشته باشیم: هیچ کسی کامل نیست و همه ی ما نقص هایی داریم
تنها وجود بی نقص : خداوند است
برخی مسائل برای ما حائز اهمیت است که: طرف مقابل همان الگوها را دارد
با توجه به الگوهای تکرار شونده: تصمیمات نهایی خود را اتخاذ کنیم
بدانیم: الگوهای تکرار شونده به راحتی تغییر نمیابد
اگر قصد استخدام افراد را داریم:
قرار داد کوتاه مدت با او ببیندیم تا بتوانیم الگوهای تکرار شونده را شناسایی کنیم
الگوهای تکرار شونده منفی خود را شناسایی کرده: سعی کنیم آنها را از ریشه و اساس برطرف کنیم
اگر شخصی به صورت مثبت الگوهای متعدد تکرار شونده دارد و
باز هم برخلاف الگوهای تکرار شونده ی مثبت خود عمل کرد آن را نادیده بگیریم چون:
با توجه به نکات منفی افراد باعث می شویم این رفتارها در زندگی ما نیز تکرار شوند باید
تعادلی : بین این دو حوزه ایجاد کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات یگانه خالق آفرین من ،،
آره درسته ،،
منم تجربش کردم ،،
خیلی جاها بوده تو خیلی از ارتباط هام این الگو برام تکرار شده که طرف چندین بار بهم با بهونه های مختلف کار خودش و توجیه کرده و گفته که دیگه تکرار نمیشه ولی دقیقاً تکرار کرده ،،
خیلی این فایل برای من درس داشت ،،
خیلی مهمه که مثل استاد عزیزم برای خودمون قانون هایی بزاریم که از ی شخص چند بار ضربه نخوریم واقعاً خیلی میتونه به آرامشمون به راحتی و اعصاب خودمون کمک کنیم اگه خودمون و تو معرض خدشه خوردن قرار ندیم ،،
اصلا به جرأت میتونم بگم دوستان من خیلی از بخش های اساسی زندگیم و قسمت بیشتر زندگیمو حتی تو رنج و خودآزاری این مسئله گذروندم چرااااا واقعاً
چرا آدم چندی و چند بار باید از ی مسئله صدمه ببینه ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این دست آگاهی بخشت این استاد عزیز و ارزشمند که به من عطا فرمودی ،، از صمیم قلبم براتون آرزوی سلامتی و تندرستی و بهترینها رو دارم از الله کریم ،،
واقعاً خیلی میتونه کمک کنه بچه ها خواندن کامنت های شما شرکت کردن توی نوشتن احساس میکنم مهم ترین کار حال حاضر زندگیم همینه چرا که هر روز دارم بیشتر و بیشتر درک میکنم یا حداقل به درک این آگاهی ها نزدیک و نزدیک تر میشم و ملتمسانه از درگاه خداوند متعال درخواست دارم کمکم کنه هر روز با انرژی و تمام توانم بیام و کامنتای خوشگل شمارو بخونم و بیدار تر بشم و آگاه باشم ،،
خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت که ظرف دریافت آگاهی منرا هزاران برابر کردی و منرا در مسیر مستقیم خودت قرار دادی تا نور مطلق خودت ،،
خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت برای این همه دوست نازنین این سایت مقدس که بهم عطا کردی ، واقعاً خیلی جاها انرژی میگیرم از وجود و لمس حضور الله انرژی ازلی ابدی که جاریست تو این مکان مقدس ،، شکرت خداااا
استاد اصلا نمیدانم این الگوهای تکرار شونده در مورد دیگران به نظر من یک محصول بینظیر وفوق الاده وراه گشاده است
برای من انگار خداوند در این شرایط من با تجربه الان من داشت به من راه را نشان میداد
ان قدر واضع وروشن وشفاف به من میگفت از زبان استاد که دیگرذهن نجوا گر پاسخی برای این تجربه واین شرایط من نداشت
من 4 ماه است که این تجربه را زنده روشن دارم با گوشت و استخوانم وو پوستم تجربه میکنم
اول یک اقرار کنم که اشتباهی کردم با یک پیمان کار وارد کاری شدیم خیلی بد حساب بود نه که پول نمیداد پول میداد خیلی کم کم پول میداد وبه موقع هم نمیداد ایده ای که اومد بهم گفت این که پول بده نیست برو ازش درخواست چک کن برای این یک یخچال رو برات چک بده ومن این کار را کردم و نتیجه داد من به خواستم رسیدم اما هنوز که هنوز حساب کتاب با هم نداشتیم وهمیشه قول میدهد اما قولش قول نیست
من هم خسارت دیدم هم انرژی من را گرفته الان که به حرف های استاد گوش میدهم همش از شرک منه همش باورهای کمبودمنه همش ترس های منه همش از عدم خود باوری منه وغیره
تا من ازاین درگیری رهایی نیابم هرگز به درامدهای بالا سعود نمیکنم
اره الان که این کامنت را تایپ میکنم باز دوباره میخواهم براش کار کنم امانه با تجربه قبلی
چیزهایی که استاد در این فایل گفتن من تعهد میدهم که عمل کنم این فایل راه گشاه ونشانه من بود
استاد عزیز از شما وخانم شایسته عزیز بینهایت بابت این اگاهی ها سپاس گذارم
از خداوند منان برای شما عزیزان در بهشت بهترین جایگاه را میخواهم