نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 41

نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران

در مبحث پترن‌ها و الگوهای تکرار شونده لازمه که دقت کنیم و ببینیم که چه الگویی هستند که مرتب تکرار میشوند چه رفتارها و نتایجی هستند که مرتب تکرار میشوند این نشون دهنده اینه که افکار و فرکانس‌هایی را ارسال میکنیم که این اتفاقات تکرار میشوند. یعنی باورهای بنیادین ما اینقدر قوی هستند که هربار داره این فرکانس‌ها را ارسال میکند و یکسری الگوهای تکرار شونده به وجود می‌آیند. ما کم کم نا آگاهانه پذیرفتیم که این جزوی از زندگیمون هست

یک مثالی استاد گفتن در مورد الگوی تکرار شونده در فایل مصاحبه با استاد .. که در سن نوجوانی هر وقت دعوا میکردن دوستاشون میگفتن ما کنارت هستیم .. ولی موقع دعوا هر کدومشون فرار میکردن و این الگو مدام براشون تکرار میشد بعدا فهمیدن که اگر روی آدمها حساب کنند حتما یک بلایی سرشون میاد پس متوجه شدن که روی آدمها نباید حساب کنند چون سر موعد مقرر پشت آدم رو خالی میکنند .. یعنی با تغییر افکارشون نحوه ی برخورد با الگوهای تکرار شوند را هم تغییر دادند … اینکه بجای اعتماد به افراد فقط باید روی خدا حساب کنند .. چون دستان خداوند برای کمک به ما بی نهایت هستند

باید دقت کنیم که گاهی وقتها شکل اتفاق تغییر میکند ولی الگوی آن همان الگوی تکرار شونده ست مثلا در بحث دلسوزی و رابطه با آدمهایی که نیاز به ترحم و دلسوزی دارند میتونه رابطه با همکار، همسر، رفیق باشه جنس اتفاق از همونه ولی شکلش فرق میکنه یا وقتی اتفاق غیرمترقبه میوفته هر بار به شکلی اتفاق می‌افتد.

یک نکته ی طلایی دیگه ای که استاد در این قسمت توضیح دادند در مورد افرادی است که مدام الگوهای نامناسبی رو دارند تکرار میکنند که نمونه اش را در زندگیم داشتم

اینکه..

به فردی که سابقه بدی در پرداخت بدهی اش دارد، دوباره اعتماد کردید و پول قرض دادید. سپس بعد از کلی دوندگی و پیگیری، نتوانستید طلب خود را پس بگیرید؛به فردی که حرف ها و قول هایش غیر قابل اعتماد است، دوباره اعتماد کردید، وظیفه مهمی را به او سپردید و روی انجام آن کار توسط آن فرد حساب کردید. سپس صدمه هایی خوردید که به ارزش، اعتبار، مال و کسب و کار شما صدمه زد

دقیقا پسرم چنین بوده .. هر دفعه بهش اعتماد کردم و براش کارخانه ی قارچ اجاره کردم و کارها رو بهش سپردم که کار کنه و قرض هاشو پس بده (تازه هم به من مقروض بود و هم به خواهرش و بقیه بماند) ولی هر دفعه رکب خوردم . و ارزش و اعتبارم و مال و اموال و پول و ثروتم را. هم از دست دادم .. و بعدش اختلافات بیشتر و بیشتر شد و بعدش کلا رفت و از ما دور شد .. ولی باز هم بهش زنگ میزدم و نگران حال و احوالش بودم ولی باز هم اختلافات بالا می‌گرفت تا اینکه بطور کلی قطع رابطه شد و کلا چند سالی هست که اصلا خبری ازش ندارم و ندیدمش …

اگر اتفاقی تکرار میشود باید ریشه‌ای آن را حل کنیم. ولی اگر یک اتفاقی یکبار بیوفتد سعی کنیم نادیده ش بگیریم و توجه کنیم به زیبایی ها و کانون توجه‌مون رو به سمت خواسته ها و زیباییها ببریم

الگوهای تکرار شونده را بفهمیم و تشخیص دهیم و بدونیم که این طبیعی نیست و ما داریم این اتفاقات را خلق میکنیم.

جهان، شرایط، اتفاقات و موقعیتی مناسب با باورهامون رو برامون رقم میزند و اگر تغییر نکنیم و باورهامون رو درست نکنیم هر بار اتفاقات ناخواسته به شکلهای مختلف و منطبق بر باورهای ما ایجاد میشود. پس اگر میخواهیم تغییر ایجاد کنیم باید اول بفهمیم و توجه کنیم و اون الگوها را شناسایی کنیم و بعد برای ریشه کن کردنشون با ایجاد باورهای درست اقدام کنیم..

یکی از الگوهای تکرار شونده که جدیدا برام پیش آمده این هست که صبحها دیر از خواب بیدار میشم . .. دیر بیدار شدنم یعنی ساعت 6 صبح شده .. قبلنا شبها زود می‌خوابیدم یعنی از ساعت هشت شب میومدم سمت رختخوابم دفترهای شکرگذاری و تقویم روزانه ام رو می نوشتم و بعدش میرفتم زیر لحاف و با خواندن چند تا از کامنت های دوستانم در سایت خوابم میبرد یعنی تا ساعت ده شب من خوابم میبرد و از آن طرف ساعت 4 صبح به عشق شکرگذاری صبحگاهی و نوشتن دفترهام تا قبل از طلوع خورشید بیدار میشدم .. ولی الان دیر می‌خوابم و مشغول کارهای دیگه میشم و هم صبح دیر از خواب بیدار میشم و کلا کارهام از نظم و روتین همیشگیش خارج شده و این موضوع بشدت منو ناراحت می‌کنه و باید در تغییر این موضوع کار کنم .. انگار یک چیزی توی ذهنم هست و بهم میگه حالا یک روز هم نظم همیشگی‌ ایت نباشه مگه چی میشه؟؟؟

و این موضوع در چند روز اول زیاد مهم نبود و یا چند روز حالم زیاد مساعد نبود و سرما خورده بودم .. ولی انگار کم کم تبدیل به عادتم شده و داره شبیه الگوی بازدارنده ی تکراری روتین قبلیم میشه .. و یا شاید تحت تأثیر اطرافیانم قرار گرفتم که مدام مسخره ام میکردند .

و یا شاید فکر میکنم که خب آن دسته از افرادی هستند که اصلا صبح زود بیدار شدن براشون مهم نیست و هیچ شکرگذاری هم نمی‌کنند و مقید به نوشتن و این حرفها نیستند ولی همه ی کارهاشون به آسونی انجام میشه و همه چی هم براشون فراهمه و هیچ دغه دغه ای هم ندارند و از زندگیشون هم لذت میبرند و اصلا هم دوست ندارند خودشون رو تغییر بدهند..

بعدش گفتم خب من چرا باید به روش زندگی آنها نگاه کنم و خودمو با شرایط آنها مقایسه کنم ؟؟؟

من کلا عاشق آن سکوت صبحگاهیم هستم

من عاشق این شکرگذاری هام هستم

من عاشق آن خلوت گزینی صبحگاهیم هستم

من عاشق موسیقی های مدیتیشن های سپاسگذاری هام هستم

من عاشق لحظات سپیده دم صبحگاهی هستم من عاشق این هستم که لحظه به لحظه ی روشن شدن آسمان و لحظات جادویی دیدن طلوع خورشید را ببینم و لذت ببرم و تحسین کنم

صدای پرندگان را بشنوم

برم روی بالکن از هوای صبحگاهی تنفس کنم و بابت این هوای پاک شهرم از خداوند تشکر کنم

دوست دارم بفهمم روزمو چطوری باید شروع کنم

دوست دارم خواسته هامو صبح اول وقت با خدای خودم مطرح کنم

دوست دارم برنامه ریزی های روزانه ام را داشته باشم

احساس ارزشمندی میکنم

احساس میکنم بر خلاف روش جامعه هستم و مسیرم هم درسته ..

پس چرا خودمو باید با دیگران مقایسه میکنم

و با مطرح کردن این سوالات و پاسخ دادن به پرسش ها می‌خوام الگوهای تکراری مثبت سحرخیزی را در خودم تقویت کنم

بقول استاد ما باید همیشه و همیشه روی خودمون کار کنیم . چون باورهای قبلی ما هیچوقت از بین نمیرن بلکه در لایه های زیرین ذهن مون باقی میمانند .. فقط کمرنگ میشن . همینکه روی تغییر باورها مون کار نکنیم به الگوها و باورهای قبلی مون بر میگردیم ..

خب باید به خودم یک تعهد دیگه ای بدم اینکه سعی کنم همینکه غروب شد برم سمت دفتر م و نوشتنی هام و برم توی رختخواب و شروع کنم به خواندن کامنت ها و از خداوند بخوام که منو بسمت این خواسته ام هدایت کنه !!!!

البته یک لیست بلند بالا از الگوهای تکرار شونده ی نامناسب دارم که باید آنها را تغییر بدم و همچنین یک سری الگوهای تکرار شونده ی مثبت دارم که باید تقویت شون کنم ..

بقول استاد در قسمت مصاحبه با استاد . گفتند که من همیشه توی قرآن بدنبال الگوهای خوب بودم

خدایااا خودت لحظه به لحظه این تعهدنامه را به من یادآوری کن و هدایتم کن تا بطور مداوم روی این فایل های ارزشمند بنوبت کار کنم و روی خودم و افکارم کار کنم و نکته های مهم و اصلی رو درک کنم تا بتونم محکم و استوار قدم به قدم به جلو حرکت کنم و رشد و پیشرفت هامو ببینم و از مسیرم لذت ببرم و شاد باشم

خدایا خودت هر چیزی که به خیر و صلاحم هست را بر من آشکار و پدیدار کن

خدایاااا ای مهربان خدای من با رهنمودهای واضح و آشکار و مشخص هدایتی کن تا بفهمم چه باید بکنم و از اینکه این توانایی و قدرت را به من دادی تا در برابر خیر و صلاحم همیشه هشیار و بیدار باشم و هرگز هیچ فرصتی را از دست ندهم ممنون و سپاسگذارم

یک چیزهایی در زندگی من تکرار شده که باید علت آنها را پیدا کنم چون در پس زمینه ی ذهنم جا خوش کرده و باید پیداشون کنم و درسش را بگیرم و حرکت کنم و توانایی خودشناسی برای بهبود باورهایم را داشته باشم

خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و پول و ثروت. و نعمت و برکت می خواهم

IN GOD WE TRUST

ما به خداوند اعتماد داریم

IN GOD WE TRUST