مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-23 06:31:202025-01-23 06:32:25مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شومشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد بزرگوار
بانو شایسته گرامی
و تمام دوستان عزیزم
گام 17 مهاجرت به مدار بالاتر
صد در صد وقتی شرایط تغییر میکنه که خودمون از درون تغییر میکنیم.
رسیدن به خواسته ها معنوی ترین کار دنیاست .درسته که الان به اون خواسته هام نرسیدم ولی از این همه تضادی که از لحاظ مالی دارم میبینم که وقتی به خواستم برسم میتونم به یکی کمک کنم یا
به خدا نزدیک بشم .وقتی ثروتمند بشوم با تقوا تر میشوم .میشه از شخصیت و مهارتهامو تغییر بدم .میتونم باورامو تغییر بدم .و این هم با تکرار و تمرین امکان پذیره .برای اینکه تغییر کنی باید خودمون رو درگیر این آگاهی ها کنیم .وقتی خودمون رو درگیر این آگاهی ها کنیم میتونیم تسلیم مشکلات نشیم نا امید نمیشیم و در تنهایی خودمون با خودمون فکر میکنیم این آگاهی ها رو با خودمون تکرار میکنیم و درون همون تکرار به آگاهی هایی میرسیم و طرز فکرمون رو به ما نشون میده .
مثلا :
من سعی میکنم که تقوا داشته باشم و سعی میکنم این ویژگی رو در خودم بیشتر کنم
با اینکه خیلی وقته به این آگاهی ها گوش میدم
و این جمله رو هزاران بار شنیدم که من با افکارو و باورهام زندگی خودم رو خلق میکنم و جلسه اول روانشناسی ثروت 1و تمام فایلهای استاد شنیدیم که شغل خاص،نه کشور ،نه جنسیت و …هیچ عوامل بیرونی دلیل بر ثروتمند شدن نیست و من فکر میکردم که خیلی این آگاهی ها رو درک کردم و دارم با همین باورا زندگی میکنم
اما امروز دو جا دو تا ماشین خوب دیدم و داشتم به خودم میگفتم که اینا چه کاری دارن میکنن که این ماشینارو خریدن و دارن اینطوری خرید میکنن
ولی الان میفهمم که وقتی استاد میگن این افکار و باورامون هستند که نتایج رو رقم میزنن من حتی آنقدر هم به این جمله (آگاهی)باور 100 درصدی نداشتم .حالا که درونم رو کنکاش میکنم و باورهامو میبینم درمورد نوع شغل و باورهایی که در مورد فراوانی دارم و حتما باورهای داغون و محدود کننده ای که هنوز از وجودشون در درونم دارم و خبر ندارم بایدم نتایجم همین چیزا باشه .
امیدوارم دیگه ذهن منطقی ام باور 100 درصد داشته باشه که تمام اتفاقات و شرایط و آدمهایی که داخل زندگیه من میای نتیجه باورها و فرکانس های خودمه و باید از درون تغییر کنم تا دنیای بیرونم تغییر کنه .خداروشکر روانشناسی ثروت 1 رو دارم و با خودم تعهد میبندم که اگر میخوام نتایج مالی ام تغییر کنه باید تمرکزی روی این دوره فوق العاده کار کنم انشالله از نتایج مالی ام چند وقته دیگه مینویسم
.این کامت رو برای میزارم تا یادم نره که درونم رو باید تغییر بدم
در پناه الله یکتا
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز سپاسگذارم که فایلها را به طرز زیبا دسته بندی میکنند .
استاد چقدر اون منظره پشت سر شما زیبا بود.
جانم به حاج خانم عزیز دلم میخواهد ایشون بغل کنم.
استاد چقدر چقدر این صحبتهاتون همون الهاماتی بود که دیشب دریافت کردم برای تحصیلم و کار جدیدم دقیقا” این کلمات به من الهام شد .
اگر بخوام از مواردی که لیست کردم نام ببرم :
1- ( کامنتی که اخیرا” روی چطور عمل به قوانین زندگی مرا متحول کرد. گذاشتم) .به شدت به شدت الگو گرقته ام از رزا در به روی خودم بستم و تمرکزم بر روی سایت و شکرگذاری گذاشتم فقط برای غذا درست کردن بیرون میرم. ( البته من با فایل استاد و رزا به طرز معجزه آسایی با یک شخص خیلی خیلی خیلی بالاتر و برجسته آشنا شدم که شنیدم شما تو یکی از فایلهاتون ایشون تحسین کردید.و این شد که در مورد ایشون و کارهاشون تحقیق کنم. و اونجا بود که فهمیدم اینها را خدا در دلم انداخته و چطور بگم که مسیر چقدر برای من هموار کرده .
2- ورودیهای ذهنم کنترل میکنم.
3- قرار عاشقانه من و خدا با قرآن خیلی خیلی خیلی تاثیر چی بگم به اوج رسونده.
4- پیدا کردن الگو از قرآن که از خدا میخواهم همانطور که به طالوت دانش و فرزانگی به داود و سلیمان علم داده و یا به یوسف علم تأویل قرآن داده به ذوالقرنین که اون سد ساخت و تکرار اینها با خودم و نوشتن این باورها که خدایی که این کارها را کرده از من هم همانند الگویی که جلوی چشم من گذاشته خلق میکنه قادرمطلق خالق مطلق عالم مطلق
5- پیدا کردن الگو در دنیای امروز همون شخصی که خدا الگوی من قرار داد و 2 نفر از بهترینها و برند در کشور که اصلا” این هدایت هم معجزه خداوند بود در کار جدیدم.
6 – و باز هم از هر دری که وارد میشم فایلهای توحید عملی مخصوصا” مخصوصا” 5 و 10 و فایل گفتگو استاد با رزا عزیز و آزاده جان .
7- دستاوردهای ایلان ماسک که دیگه دوپینگ برای من که چقدر این انسان امضاء خودش پای تمام کارهاش و چقدر چقدر چقدر شجاع توی یکی از مصاحبه هاش گفته بود :
به من پول پیشنهاد بده . به من قدرت پیشنهاد بده .برام مهم نیست.و خبرنگار میپرسه شما اهمیت نمیدی؟شما چیزی که باید بگید به اشتراک میگذارید؟ و ایلان ماسک جواب میده من چیزی که باید بگم و میگم. حتی به قیمت از دست دادن پول باشه.این آدم چقدر تونسته بزرگ فکر کنه فکری که زمان برد باورش و به این نتایج برسه و با قاطعیت این صحبتها را بکنه. و من به خودم میگم تو هم باید برای هدفت اینطور عمل کنی .
8- از پارسال تو یوتیوب به دنیال دانشگاههای بودم که بدون کنکور برم چون عجله داشتم. ولی وقتی خدا هدایتم کرد به سمت الگوی که جلوی چشم من گذاشت و البته 2 نفری که عرض کردم برند هستند و شاخص در ایران که یکی در آمریکا تحصیل کرده و یکی در ایران آن هم در دانشگاهی که اصولی در این رشته تحصیل میشه و بعدها متوجه شدم. که مدرکش خارج از ایران هم معتبر هست. هدفم گذاشتم رفتن به اون دانشگاه و نشستن روی اون صندلی؛ تا ذهنم میخواد سرناسازگاری بذاره اجازه بهش نمیدم و از خدا خواسته بودم خدایا اینقدر من محکم بغل کن و نذار شیطون سمت من بیاد باورتون نمیشه ناخودآگاه میبینم جملات شما را میگم و یا شکرگذاری میکنم.
9- من حتی کارآموزی خودم تجسم کردم پیش این 2 نفر باشم تا از هر کدام کسب علم کنم.
10 – و اصلا” کاری به سن و هیچ چیز دیگه ندارم .
به قول جیران یا انجامش میدم یا میمیرم.وزن نظم چند انس وزن بی نظمی چند تن.
استاد عزیز از شما سپاسگذارم برای این فایل بسیار بسیار عالی که مثل همیشه هدایتگر من بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد بزرگوار
بانو شایسته گرامی
و تمام دوستان عزیزم
گام 17 مهاجرت به مدار بالاتر
صد در صد وقتی شرایط تغییر میکنه که خودمون از درون تغییر میکنیم.
رسیدن به خواسته ها معنوی ترین کار دنیاست .درسته که الان به اون خواسته هام نرسیدم ولی از این همه تضادی که از لحاظ مالی دارم میبینم که وقتی به خواستم برسم میتونم به یکی کمک کنم یا
به خدا نزدیک بشم .وقتی ثروتمند بشوم با تقوا تر میشوم .میشه از شخصیت و مهارتهامو تغییر بدم .میتونم باورامو تغییر بدم .و این هم با تکرار و تمرین امکان پذیره .برای اینکه تغییر کنی باید خودمون رو درگیر این آگاهی ها کنیم .وقتی خودمون رو درگیر این آگاهی ها کنیم میتونیم تسلیم مشکلات نشیم نا امید نمیشیم و در تنهایی خودمون با خودمون فکر میکنیم این آگاهی ها رو با خودمون تکرار میکنیم و درون همون تکرار به آگاهی هایی میرسیم و طرز فکرمون رو به ما نشون میده .
مثلا :
من سعی میکنم که تقوا داشته باشم و سعی میکنم این ویژگی رو در خودم بیشتر کنم
با اینکه خیلی وقته به این آگاهی ها گوش میدم
و این جمله رو هزاران بار شنیدم که من با افکارو و باورهام زندگی خودم رو خلق میکنم و جلسه اول روانشناسی ثروت 1و تمام فایلهای استاد شنیدیم که شغل خاص،نه کشور ،نه جنسیت و …هیچ عوامل بیرونی دلیل بر ثروتمند شدن نیست و من فکر میکردم که خیلی این آگاهی ها رو درک کردم و دارم با همین باورا زندگی میکنم
اما امروز دو جا دو تا ماشین خوب دیدم و داشتم به خودم میگفتم که اینا چه کاری دارن میکنن که این ماشینارو خریدن و دارن اینطوری خرید میکنن
ولی الان میفهمم که وقتی استاد میگن این افکار و باورامون هستند که نتایج رو رقم میزنن من حتی آنقدر هم به این جمله (آگاهی)باور 100 درصدی نداشتم .حالا که درونم رو کنکاش میکنم و باورهامو میبینم درمورد نوع شغل و باورهایی که در مورد فراوانی دارم و حتما باورهای داغون و محدود کننده ای که هنوز از وجودشون در درونم دارم و خبر ندارم بایدم نتایجم همین چیزا باشه .
امیدوارم دیگه ذهن منطقی ام باور 100 درصد داشته باشه که تمام اتفاقات و شرایط و آدمهایی که داخل زندگیه من میای نتیجه باورها و فرکانس های خودمه و باید از درون تغییر کنم تا دنیای بیرونم تغییر کنه .خداروشکر روانشناسی ثروت 1 رو دارم و با خودم تعهد میبندم که اگر میخوام نتایج مالی ام تغییر کنه باید تمرکزی روی این دوره فوق العاده کار کنم انشالله از نتایج مالی ام چند وقته دیگه مینویسم
.این کامت رو برای میزارم تا یادم نره که درونم رو باید تغییر بدم
در پناه الله یکتا
بنام خالق زیبایی ها
قدم 17
خدای مهربان سپاس که اجازه دادی باشم و بیام اینجا ردپا بزارم.
استاد عزیزم اولین بارم بود این فایلو می دیدم و می تونستم از صدا و نگاهتون حس کنم چقدر ذوق میکنید وقتی از اجابت خواستتون حرف میزدید.
شاید ما خواسته هارو یادمون بره اما خداوند آرزو های مارو بیادش هست و فراموش نمیکنه
من خالق زندگیمم به شرط اینکه به این باور داشته باشم که با تغییر باور هام میتونم مدارمو تغییر بدم و در مدار خواسته هام قرار بگیریم.
جهان همواره در حال پیشرفته
خواسته های ما باعث گسترش جهان میشه
تضاد ها باعث میشن خواسته ها واضح بشن
جهان حاوی مدار هایی هست و هرکسی توی یک مدارهو شرایط و اتفاقاتی که در اون مداره تجربه میکنه.
اگه از شرایطتت راضئ نیستی مدارتو عوض کن و اولین قدم اینکه ورودی هاتو کنترل کنی ،،،بعدش افکارا تغییر میکنه و در نهایت باورهاتم تغییر میکنه.
رسیدن به خواسته ها اینکه ما کل تمرکزو بزاریم روی یک هدف
و تمرکز پراکنده ای نداشته باشیم
اونجوری میشه که وقتی خداوند تعهد مارو می بینه،،،قدم ها و راه هارو برامون باز میکنه……
خدایاشکرت
وای خدای من
شکرت
استااااد جانم چقدر فوق العاده ای شما آخه چقدر قلبت پاکه چقدر خالصه
خدارو صد هزار مرتبه شکر که شما مربی زندگی من شدی واقعا خدارو شکر
من حس میکنم این گوهر هایی که شما قبلا تهیه کرده بودین و به هر دلیلی نگذاشته بودین روی سایت خداوند از طریق فرشته مهربانش خانم شایسته داره اینکارو انجام میده
و وااااقعا ازتون ممنونم
فایل ها شاید کوتاه باشه اما وااااقعا یه دنیا حرف توشه به خدا
و ممنونم از خداوند بی انتها و هدایتگرم
که دقیقا وقتی در شک و تردید گیر میکنم به محض اینکه رها میکنم با همین فایل ها منو هدایت میکنه
فایل قبل یعنی اجرای مفهوم «همفرکانس شدن با خواسته ها» خیلی عالی منو به قطعیت در مورد تصمیمی که باید میگرفتم رسوند و خدارو شکر به خاطر بهبود عزت نفسم تصمیم سریع و به نحوی عالی اجرا شد،
چه جالب
همه چیز از تمرکز بر فایل «اصل انتظار» دوره ی روانشناسی ثروت 1 آغاز شد،
یعنی چی؟!
یعنی اینکه قانون اینه که من باید خودمو آماده کنم برای دریافت خواستم
من باید خودمو در مدار دریافت خواستم قرار بدم
و چقدر خوب در فایل قبل راهکار اجرایی کردن رسیدن به اهداف رو از زاویه دیگه به ما گفتین
اینکه وقتی یک خواسته ای داریم یک هدفی داریم میخوایم یک مسیر جدیدی رو شروع کنیم و به سمتش حرکت کنیم
دو تا لیست باید تهیه کنیم
1-کارهایی که دیگه نباید انجام بدم
2- کارهایی که باید انجام بدم
و چقدر خود این دوتا خط توش حرف داره
و من همیشه تو همین موضوع گیر کرده بودم چرا؟!
به خاطر باور های اشتباه به خاطر بی ایمانی
من سال ها میگفتم نمیتونم تمرکز کنم فقط روی تمریناتم چون همین الگو ها رو دیده بودم و شنیده بود و خب نتیجه ی منم همین بود،
ترسها اجازه نمیدادن که من فقط در مسیری که بیشتر میخوامش حرکت کنم،
ولی با ورود من به این کلاس درس،
با کمرنگ تر شدن ترسها و بیشتر شدن ایمان و توکلم،
انجامش دادم نتایج در عرض دو سال فوق العاده بود،
الان وقت مسیر جدید رسیده
الان خداوند طور واضح به من گفت که دیگه نباید یه سری کارها و انجام بدی و باید شروع کنی یه سری کارهارو انجام دادن،
و شجاعت میخواد،
اما الان برام کار خیلی راحت تری شده
چون باور کردم که ورود ثروت هییییچ ربطی به عوامل بیرونی نداره
و فقط و فقط یک نوع باور های درسته
و به محض اینکه روی باورهای کار میکنم
مهم نیست کجا باشم تو چه شغلی باشم یا چه کاری رو انجام میدم
از همون راههایی که در دسترسم خداوند رزق رو وارد سفرم میکنه
و این خیال منو خیلی راحت کرده که با ایمان بیشتر در مسیر خواستم در مسیر الهاماتم حرکت کنم و نگران چطور و چگونگیش نباشم،
وقتی میخوای مسیر جدید رو شروع کنی به محض اینکه میخوای کارهای قبل رو دیگه انجام ندی خب ذهن میاد میگه پولو چیکار میکنی؟!
که این بزرگترین نگرانی من بوده و هنوز هم هست ولی خیلی کمرنگ تر شده،
و با کار کردن روی باورهام خیلیییی ترسهام کمتر شده، چون بارها و بارها نتیجه گرفتم از کار کردن روی باورهام،
و اوجش هم دقیقا همین چند روزه اخیره،
چون خیلییییی خوب دارم رابطه ی بین کار کردن روی باور ها و ورود نعمت ها به زندگیم رو میفهمم
و به خدا که هیچ چیزی جز باور ها نیست،
و دارم سعی میکنم که با قدرت بیشتری ادامش بدم،
با قدرت بیشتر از قانون استفاده کنم و خودمو درگیر کنم با قانون،
چون به محض اینکه زندگیت رو آگاهانه به دست نمیگیری افکارت رو آکاهانه به دست نمیگیری
فکر میکنی که اتفاقات دارن شانسی رخ میدن یا الابختکی دارن رخ میدن،
اما این باید تمرین همیشگیمون باشه باید هر روز به یاد خودمون بیاریم که خودمونیم که داریم با افکارمون اتفاقات رو رقم میزنیم ونه هیچ عامل دیگه ای،
چقدرررررررر تو این فایل کارهایی رو گفتین انجام بدیم که دقیقا تمومشو خداوند بهم الهام کرد و من انجامشون دادم از شناخت بهتر خودم از خارج شدن هیایوی پیرامونم و رجوع کردن به عمق وجودم و پیدا کردن چیزی که براش خلق شدم و عاشقانه انجامش میدم،
استاد جان دقیقا من تبدیل شدم به همچین آدمی که وقتی میخوام یه کاری رو انجام بدم اصلا بدون اینکه قبلش در موردش با خودم فکر کنم و باورهامو بررسی کنم و دلیل انجام اون کار رو با خودم بررسی کنم حرکت نمیکنم برای انجام اونکار،
چون از شما یاد گرفتم که قبل از انجام هر کاری اول باورهامو هم جهت کنم با نتیجه ای که میخوام از انجام اون کار بگیرم،
و از خودم سوال میپرسم که آیا عشق پشت این اقدام من هست یا نه؟
آیا فقط چون بقیه گفتن یا من از بقیه دیدم میخوام انجامش بدم یا قلبم بهم گفته که انجامش بدم؟!
آیا دارم تقلید میکنم یا دارم به الهاماتی عمل میکنم؟!
اونوقت قشنگ تو ذهنم تصور میکنم که اون کار اون ایده اون اقدام رو به نحو احسنت انجام دادم و نتیجه ی مورد داخواهم رو گرفتم
و در 99 درصد مواقعا طبق قانون بدون تغییر خداوند دقیقا همون جوری که من دوست دارم پیش میره،
استاد جانم وااااقعا مرسی
خدارو شکر میکنم که پاک از رو ترمز انگار برداشته شده و باور های مناسب از همه جهت دارن به سمت ذهن من شلیک میشن تا منو سر بدن به سمت خواسته هام،
چه باور پاک و خالصی
رسیدن به خواسته ها معنوی ترین کار دنیاست!!!!
ای جان
این باور هام مثل ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه
داره شورو شوق و انگیزه ی منو برای رسیدن به خواسته هام بیشتر میکنه
داره جایگاه فقر و ثروت رو تو ذهنم عوض میکنه و جای اهرم رنج و لذت توی ذهنم تغییر میکنه
میفهمم که به اندازه ای که دارم روی این ب آور ها کار میکنم شورو شوقم برای رسیدن به ثروت برای رسیدن به خواسته هام بیشتر میشه
و همین شورو شوق و انگیزه داره دربهای نعمت و ثروت رو به روم باز میکنه
وقتی به هر خواسته ای میرسی داری جهان اطرافت رو در تمام ابعاد رشد میدی
،
چطور میتونیم به خواسته هامون برسیم؟
با تغییر مدارمون،
چطور مدارمون رو تغییر بدیم؟
با تغییر باور هامون
چطور باورهامونو عوض کنم؟!
با کنترل ورودی های ذهنمون،و از همون قانون
دیگه نباید ورودی های قبلی رو بدیم و باید قطع کنیم و باید ورودی های جدید هم جهت با خواسته هامون بدیم که به ما احساس امید احساس توکل احساس ایمان میده
رابطه ی مستقیم هست میان «تحقق یک خواسته» و « معنویت»
استاد جان چشم رؤیامونو تو وحودمون زنده نگه میداریم و تمیزکاری محدودیت های الان مانع فکر کردن به خواسته هامون بشن،
من که دارم سعی میکنم از لحظه به لحظه ی زندگیم لذتی ببرم با کارهایی که قلبم به سمتش کشش داره،
و هرگز کاری رو مخالف با قلبم و احساسم انجام نمیدم،
و با تمام وجودم دارم سعی میکنم تسلییییم باشم تسلیم باشم
انشاالله خداوند کمکم کنه
این فایلهای پروژه ی گام به گام بی نظیره و کلی درست داره برام
و باید بارها و بارها گوش کنم تا قشنگ بشه جزئی از وجودم حزئی از شخصیتم انشاالله
وااااقعا مرسی استاد جانم و مریم خانوم مهربون
واقعا مرسی
مرسی از همهی بچه های سایت
مرسی از خالق این همه شگفتی و زیبایی و اگاهیی
سلام خدمت استاد عزیزم
انشاالله که همیشه شاد باشید و لبخند رو لباتون باشه و از ته دل احساس خوشبختی داشته باشید.
چه قدر خوشحالم که رسیدن به خواسته مادرتون انقدر ذوقزده شدید و این حستون رو راحت میشه فهمید و به من هم انتقال دادید.
من تازه فهمیدم که چقدر حس خوبی تو خیابون هستیم و کلی ماشین میبینم که به سلامت و بدون مشکل و در زمان درست به مقصدشون میرسند. کلی آدم هر روز برای کار و هدفشون از خونه میزنند بیرون و به سلامت و شاد برمیگردند خونه شون. چه رویدادهای قشنگی غافل هستیم ازشون در زندگی. واقعا همه اینها نعمت هست و در کل من احساس خوشبختیمضاعفی دارم و خدا رو شکر میکنم.
مرسی که شما چنین محیط و بستری به وجود آوردید که بتونیم تبادل انرژی کنیم . ممنون از خدا بابت وجود شما و کلی انسان عالی در این سایت که سعادت دارم در کنارشون باشم.
امضا خدا پای تک تک آرزوهای شما.
در پناه خدا
به نام یگانه فرمانروای هستی
سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر و همه عزیزانم
استاد این خاطره شما منو یاد بچگی های خودم انداخت. اونوقتها تصمیم گیرنده خانواده ما برادر بزرگترمون بود.
و ما هر خواسته ای رو که داشتیم باید اون هم اوکی می داد. این برادر من از آنجا که از ما بزرگتر بود و بیشتر بها بهش
داده میشد، از موقعیت خودش همواره سوء استفاده می کرد و خواسته های خودش رو تمام و کمال از درآمد خانواده
اوکی می کرد. و وقتی با اعتراض ما مواجه میشد (چون بقیه هم معترضش بودن) یه جواب به ما میگفت اونم این بود
که اگه مثلا ابتدائی بودیم میگفت هر وقت اومدی راهنمایی برات میخرم. یا اگه راهنمایی بود میگفت هر وقت اومدی
دبیرستان برات میخرم خخخ خلاصه درخواست حواله می کرد به چند سال دیگه. و چند سال دیگه هم به چند سال
بعدش و ما هی آرزو میکردیم زودتر بزرگ شیم. این تعارض سبب شده بود که ما از کودکی خودمون کار کنیم و درآمد
داشته باشیم.
یادم میاد تو دوران راهنمایی من خیلی دوست داشتم که دوچرخه داشته باشم. بعد از اتمام امتحانات شروع کردم به
فلافل فروختن و تا آخر تابستون تونستم 7 هزار تومن پس انداز کنم. و دیگه خوشحال بودم که میتونم دوچرخه ای رو که
همسایمون داشت رو ازش بخرم (دوچرخه دست دوم).
یه شب به اتفاق مادرم و برادر بزرگترم رفتیم خونه همسایه. اونوقت ها خونه ها ویلایی بود و تابستونها همه شب تو
حیاط می خوابیدن. ما رفتیم اونجا یه چایی خوردیم و بحث خرید دوچرخه رو پیش کشیدیم و منم پولهامو شمرده بودم
و همراه خودم داخل یه کیسه که خواهرم برام دوخته بود (شبیه همیان بود) گذاشته بودم.
انگار رفته بودیم خواستگاری خخخ خلاصه رو قیمت چونه زدیم و پسرش گفت که کمتر از 7 و پونصد نمی فروشم. مدارس
تازه داشتند باز میشدن و منم امکان اینو نداشتم که پونصد دیگه کسب درآمد کنم. برادرم گفت بریم و خبر میدیم.
من هم که این خواسته ام رو مثل بقیه خواسته هام نقش برآب میدیدم شروع به گریه و زاری کردم که بقیه اش رو
خودتون بزارید روش تا من دوچرخه رو بخرم. اما این گریه ها کارساز نشد و گفتند که مدارس شروع شده و دوچرخه
باعث میشه که از درسهات عقب بمونی و ممکنه ماشین بزنتت و …
اون خواسته در من بود و من هرگز موفق به داشتن دوچرخه نشدم. اما وقتی که بزرگ شدم باز از درآمد خودم به محض
اینکه شاغل شدم رفتم یه 206 خریدم که اون وقتها همه پیکان و آردی و پراید داشتن و 206 لاکچری حساب میشد.
و الان هم خدا رو شکر دوتا ماشین دارم و همیشه ماشینی که سوار شدم به خاطر اون تضادها نسبت به بقیه بهترین
بوده .
==================================================
1- وقتی که ما به خواسته هایمان، دیگران هم به خواسته هایشان میرسند. و این باعث رشد و گسترش جهان میشه. وقتی که یکنفر به موفقیتی میرسه، نه تنها الگو میشه برای دیگران، بلکه اطرافیان و خانواده اش هم از آن موفقیت بهره مند میشن و نیازهایشان را براورده می کنند. مثالش خود استاد هستند که با رسیدن به خواسته هاشون هزاران نفر به خواسته هاشون رسیدن یا مثل خانم زهرا رحیمی، قهرمان پارالمپیک که پاداش نقدی خودش رو صرف خرید تریلی برای پدرش کرد و پدرش رو به آرزویی که داشت رسوند.
2- رسیدن به خواسته ها یه امر مقدسه. فکر نکنیم یه کار خودخواهانه است. ما با رسیدن به خواسته هامون یه عالمه آدم رو تحت تاثیر خودمون قرار میدیم.
3- موفقیت تنها مرهون انجام کار درست نیست. بلکه مرهون انجام ندادن کارهای نادرست نیز هست! لذا به همان اندازه که باید به ذهنمون خوراک خوب بدیم؛ به همان اندازه هم باید یکسری چیزها رو از ذهنمان بریزیم بیرون و یکسری کارهای خطا رو در زندگیمون انجام ندیم.
4- تمام اتفاقات زندگی ما رو «توجه ما» بوجود میاره. داریم در طول شبانه روز به چه چیزهایی توجه می کنیم؛ به چه چیزهایی «فکر» می کنیم؛ از همان جنس رو داریم وارد زندگیمون می کنیم.
5- «تئوری مدارها» خیلی به ما کمک میکنه تا جهان رو بهتر درک کنیم. جهان را مدارهای متحد المرکزی ببینیم که بی انتها هستند و از تاریکی و جهنم تا روشنایی و بهشت درجه به درجه تغییر می کنند. و در هر مداری اتفاقات مشابه و یکسانی وجود دارد. که هر چقدر به مدارهای بالاتر میرویم اتفاقات و شرایط و نعمت های بهتر و بیشتری رو دریافت می کنیم و همه چیز بهتر از مدارهای پائینتر است.
6- با شکرگذاری کردن؛ با نگاه کردن و برشمردن نعمت هامون و با نگاه کردون و توجه به هر چیزی که بهمون احساس بهتری میده و کنترل ورودی ها، ما به مدارهای بالاتری ارتقا پیدا می کنیم. و اینکار یک شبه اتفاق نمی افتد و نیاز به استمرار و تکامل دارد. هر بار ما یه مدار بالاتر میریم مثل یک برج عظیم که هر بار که ما چند پله ازش رو طی کنیم بعد از گذشت مدتی به پشت بام اون برج میرسیم به شرطی که رها نکنیم و ناامید نشیم و مسیر رو اشتباه نریم.
7- آدمها با دویدن و جان کندن به آرزوها و خواسته هاشون نمی رسند؛ بلکه با تغییر باورها و فرکانسها و کنترل ذهن و ورودی ها و حرکت در مسیر درست و در مسیر علایقشون است که در مدار خواسته ها و آرزوها قرار می گیرند. هیچ آرزویی آنقدر بزرگ نیست که نتونیم بهش برسیم. وقتی که خداوند خواسته داشتنش را در ما بوجود آورده و قدرت تجسم کردنش را داده؛ قدرت خلق کردنش هم داده. ممنون و سپاسگزارم بابت آگاهی های این فایل زیبا و مهم. راستی استاد جالبه که خواهر بزرگ من همراه فامیل کاروانی رفتن حج و هفته آینده بر میگردن. یا حق
سلام و درود به اسدالله زرگوشی عزیز..
اقای زرگوشی یچیز خیلی جالب..انشالله عمر شما همراه با لذت و خوشی و خوشبختی باشه.
شما خیلی شبیه یکی از اقواممون هستین.ایشون بنده خدا شهید شدن…
انشالله باقی عمر شما باشه……..
منم ،”وقتی بچه بودم .راهنمایی بودم ولی ریزه میزه پر از افکار بچه..یه چادر کُلفتیم به زور سرمون میکردن.همیشه دست و پا شکسته میگرفتمش….
ناگفتنه نمونه…من تونستم به لطف خداوند با کار کردن روی باورم و متاهد بودن مردم شهرم نسبت به خانماشون نسبت به چادر!…تونستم کاملا ..بزارمش،” بیرون وبا چند تا تمرین موفق شدم…
خودمو نجات دادم….چه روزهایی بود..واقعا این ذهن چکارهایی رو که نمیتونه انجام نده….
اره میگفتم…یه روز با مامانم رفتم بازار اینقدر گریه کردم برای یه عروسکی ..ولی برام نخرید…هنوز صحنش تو ذهنمه..
مامانم گفت دختر خجالت بکش .کوچیکی..عروسک میخای..با اجازت من تا سن 30 خورده اییم .هنوز دوران کودکیمو داشتم هنوزم دارم…
اخلاق من با هم دوره یام کاملا متفاوت…چون هیچی مثل حال هوای کودکی نیست…همون در صلح بودن با خودته…خودت خودتو خوشحال و راضی میکنی….
بهمین دلیل با بچه ها خیلی حالم خوب میشه…
اره میگفتم.همه ما یسری خاسته ها داشتیم..اون زمان بخاطر یسری باورها اونچیزایی که میخاستیم بهش نرسیدییم ولی در اینده خیلی از چیزهایی که آرزوشو کردم تونستم خودم کار کنم و برای خودم فراهم کنم..
ناگفته نمونه تو این مسیر اینقدر از راه های ساده و روان خداوند خاستمو ،”بهم میده که فقط دهنم وامیمونه..دیگه اون گریه ها و قربانیهای گذشته نیست.تا میگم..کن فیکون میشه…
و میخام بگم .من طی 10 سال کار کردن در رشته مورد علاقه ام…
تونستم هدایت بشم به شغلی راحت و اسان.که طبق تحقیقتم این نمونه کار تو ایران به این شکلی که من ..که بازم لطف خدا بوده….تولید کنم.توی حیطه خانم ها هست…
و ناگفته نمونه این مدت زمان دقیقا شب قبل از تحویل سال استارتش خورد..الان 10 ماه میگذره..دو روز پیش…بیزنس من روانه شهر گرگان شد..
و دقیقا ورود آموزشمم از گرگان بود..
چقدر خداوند هم زمانیش عالیه…هنوز فعلا طبق الهامات پیش رفتم هنوز جواب قطعی نیومده…
فقط من سمت خودمو پیش رفتم.ناگفته نمونه..بازم 10 نمونه کار اماده کردم…
خیلی جالب شده.10 سال.کار کردن..
10 ماه توی بیزنس الهی پیش رفتن
10 نمونه کار تحویل دادن..اونم طبق پروسه ایی 69 روزه….
تونستم یکار تمییز و مرتب و بسیار کارا،” رو به لطف خداوند ،”جان…بدم…
و اینروزا چه هدایتهایی چه خوابهایی چه درهایی چه رشدهایی…چی بگم از قدرت خداوند که هر چقدر بگم کمه….
انشالله همیشه در پناه خداوند باشیم..
امروز ایه مبارکه سوره بقره…و ساخت خانه کعبه بدست ابراهیم و اسماعیل رو میخوندم…
که فقط نام تسلیم رو خداوند بهم یاداوری نمود…
اینروزا من فقط باید تسلیم خدا بشم…و بزارم هدایتم کنه…
ممنونم اسدالله عزیز انشالله همیشه بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم..
یادمه یه هدایتی اومد که اینستامو شروع کنم راسی بهت پیام دادم که توی خوابم دختر شما هم بود…
اون کار میدونی حکمتش از طرف خدا چی بود..پروجکت کردن کارم…
که بتونم کارمو با عکسبرداری جدید با فیلمبرداری و تدوین ساده بزارم توی سایت..
میدونی!چجور بودم ترس از قضاوت کردن داشتم…
ولی خداوند بهم گفت باید انجامش بدی چقدر راحت کارم انجام شد.چه همزمانی رو خداوند بهم نشون داد..
ولی دیگه از اینستاگرام اومدم بیرون چون داشتم در دام اسفل السافلین میفتادم بازم حرفهای دروری و پوچ افراد..واقعا ازمایش الهی بود.گفتم خدایا نمیتونم تو این فضا باشم..
به محض اینکه رهاش کردم کاملا گذاشتمش کنار قدم های بعدی اومد و قدمهای بعدی و کلی تجربیات دیگه الله اکبر..تمامشو عکسبرداری کردم یه فولدر گذاشتم هدایت الهی
و امروز وقتی به عقب برمیگردم..میگم خدایا چقدر تو بزرگی..
واقعا اون 10 سال بدو بدو. و.تقلا کجا.
.این 10 ماه کجا؟
.بعد این 10 نمونه کار کجا!؟
زمین تا اسمون متفاوت..بخاطر ایمان و توکل و در مسیر درسته.یجاهایی کم میوردم.اونجا پاشنه عجول بودنم خداوند بهم نشون میداد.بازم میفتادم روی مسیر درست زود بهم الهام میشد…
.
ببخشید کامنتم طولانی شد…
.
اونشب خواب دیدم توی اتاق کارم پر از سبزیهای خوش رنگ و سبز رنگه..و حیاطمون پر از میوه های سبز رنگ ..هر چقدر که بگی..
و مدام خداوند الهاماتشو برام میفرسته..که من تو رو براحتی به ثروت و ازادی روان شدن قرار میدم…
به امید بهترینها برای شما اقای زرگوشی عزیز!……بنده عزیز خداوند.
.به امید موفقعیت در مسیر کنترل ذهن ..و رسیدن به آرامش..و رفتن به پله های ترقی خداوند.و هم مدار شدن با خاسته هامون….
سلام و درود خداوند بر دوست عزیزم فاطمه جان
خوشحالم که در مسیر اهداف و علایقتون دارید حرکت می کنید و کسب و کار خودتون رو دارید و در این مسیر دارید رشد و پیشرفت می کنید و این خیلی ستودنی و تحسین برانگیزه.
خدا رو شاکر هستم که این روزها در فرکانس افرادی هستم که کسب و کار خودشون رو دارند و افراد خیلی موفقین خدا رو شکر و این نشونه ها خیلی برای من ارزشمنده. یه نمونه اش کامنت خانم خدابخشی بود که قبل عز من کامنت نوشتن و در این سن کم تونستند موفقیت های خیلی خوبی برسند.و شما هم خدا رو شکر در مسیر درست هستید و با ادامه این مسیر روز بروز موفقیت های بیشتری نصیبتان خواهد شد.
برام جالب بود خوابی که تعریف کردی و اینکه شینا رو تو خواب دیدی… (ایموجی چشم قلبی)
شینا هم به عروسک خیلی علاقه داره و جالبه بدونید بیشتر هم به یه نوع عروسک علاقه داره و در سازیهای مختلف از اون براش خریدیم و میگه این بچه های منند.
اینکه در این سن به عروسک علاقه داری،برام جالب بود و بر خلاف خیلی ها که اینو نمی پسندن من اینو نشونه روح لطیف و در صلح بودن با خودتون میدونم و این به نظرم یه حسن بزرگه که من بابتش تحسینتون میکنم.
فاطمه جان قطعا الهامات خداوند حقه و شما پاداش عمل به الهاماتتون رو دریافت خواهی کرد و در آینده میای و برایمان از نتایج و موفقیت های بزرگترت برامون میگی.
مراقب خودت و خوبی هات باش عزیزم. در پناه خدا باشی. یا حق
سلام و درود بر استاد دلها استاد عزیزم عباسمنش عزیز
و دوستای هم فرکانسم که الان این کامنت منو میخونن!
استاد!
من کلا خیلی به ندرت کامنت میذارم و چیزی مینویسم
چند ماه یکبار میام از نتایجم میگم و میرم…
سری قبلی تا اونجایی گفتم که یک ماه بعد از اشناییم با شما در سن 17 سالگی از صفر به درامد 65 میلیونی در ماه رسیدم و ماه بعدش به درامد حدودا 300 میلیون در ماه!
استاد!!!!
چه روزهایی داشتم
من از صفر خودم کسب و کار خودمو راه انداخته بودم و الان که به اون روزها فکر میکنم عمیقا به پرنیان افتخار میکنم!
4 ماه بعد از شروع کارم توی همون شهرستان کوچیک دفتر کار خودم و راه انداختم و
7 ماه بعد از شروع کارم من ماشین خریدم!
من 1/5 سال در اون شهرستان کسب و کارم و گسترش دادم و منی که رنگ شهرهای دیگه رو ندیده بودم چون خانواده به شدت سختگیری داشتم به جایی رسیده بودم که اراده میکردم و سفر میکردم…
همه چی داشت طبق روال طبیعی پیش میرفت کنار خانوادم…
تا اینکه!!!
من تصمیم گرفتم تغییر کنم!
پلهای پشت سرم و خراب کنم و از منطقه امنم بیام بیرون و پرواز کنم به سمت خواسته هام️
اینو بارها توی فایل های مختلف از خودتون یاد گرفتم که همیشه موافق مهاجرت و تغییر هستید…
استاد من تصمیم گرفتم اون شهرستان و ترک کنم!
و از تصمیم من همانا تا یهو چشم باز کردم و دیدم الان توی خونه ی خودم در شهر مورد علاقم دارم این کامنت و مینویسم
استاددد عزیزم…
من در سن 18 سالگی طعم زندگی مستقلی و به دور از خانوادم رو چشیدم…
یکی از قشنگ ترین خونه ها که همیشه تو رویاهام بود با قشنگ ترین ویو و دنج ترین منطقه مال من شد️
استاد از وقتی پلهای پشت سرم و خراب کردم
گفتم پرنیان تو میری که دیگه هیچوقت برنگردی به اون شهرستان!
تو لیاقتت ثروته!
ارتباطات جدیده!
انسانهای موفق و هم فرکانس با خودته!
استاد من از وقتی خواستم و تغییر کردم….
درهای جدیدی به روم باز شد
چه توی کسبوکار چه توی ارتباطات ….
خیلی بزرگ شدم :)
خیلی پخته تر شدم…
شدم همون بیزینس وومن عاقل و خفنی که همیشه دوسش داشتم!
شخصیتم حتی لباس پوشیدنم ظاهرم همه چیز عوض شده
باشگاه خصوصی ثبت نام کردم با هزینه ای که شاید هرکسی نتونه…
مربیم اختصاصی با من کار میکنه برای ساختن اندام قشنگم
من همه اینارو قبلا توی رویاهام میدیدمممم استاد!
الان دارم زندگیشون میکنمممممم!
من تصمیم گرفتم تحولی در درونم رخ بدم تا انقلابی در بیرون ببینم!
و این اتفاق افتاد️
من توی این لحظه به شدت از خودم راضیم
خدا دستاشو برام میفرسته!
انگار همه عاشق اینن به من کمک کنن از جاهایی که فکرشو نمیکنم افراد مختلف وارد زندگیم میشن و یه چالشی از من رفع میکنن️
کسب و کارم رو به رشده!
درهای ثروت به روم بازه!
و تعداد هنرجوهام به 2-3 هزار نفر رسیده ومن الان الگوی هزاران دختر و پسرم و کلی دعای خیرشون پشت سر منه️
اسم منو توی هوش مصنوعی سرچ میکنم و با توضیحاتی که راجبم داده میشه قلبم و روحم به وجد میاد️
من باورم نمیشه اون دختر کوچولوی فروردین سال 1402 که با کلی ترس شروع کرد
الان توی این نقطه از زندگیشه!
قوی، با عزت نفس ، شجاع، مقتدر، با اصالت، خانوم، به شدت اگاه!
من هیچوقت فکر نمیکنم 18،19 سالمه!
من توی این مسیر خیلییییی بزرگ شدم️
و خدای بزرگ رو هزاران بار شاکرم…
من تمام اینهارو مدیون کار کردن روی باورهام وتغییر مدارم میدونم
انقد ساده در مدار خواسته هام قرار میگیرم که از رشد کسب و کارم تا ماشین گرفتنم و حتی خونه ی قشنگم
به سادددددده ترین و قشنگ ترین شکل ممکن همشون اتفاق افتادن
همشون مثل یک معجزه:)
خونه رو توی یکروز انتخاب کردم دقیقا اولین خونه ای که رفتیم بازدید همون خونه!!!!!!
همه میگفتن خونه پیدا کردن حداقل یک ماه طول میکشه
من توی یک روززززززززززززززز زیررررر 2 ساعتتتتتتت
تمام شده کردم کارو!!!! خدای من️
همش مثل معجزه میمونه….میدونم میدونم
خدای بزرگ من برای من معجزه میکنه!
چون من دختر خدام️
سلام دختر قشنگ وباهوش وفعالم.پرنیان عزیز آخه چرانمینویسی از این همه حرکت شجاعت نتیجه های شیرین که باخوندنش کلی آدم ذوق زده میشه وایمان مان فعالترمیشه والگویی برای ذهنمون میشه که ببین برای پرنیان بااون سن کمش شده.
رفتم تو گوگل اسم قشنگتو زدم وسرچ کردم به به چه فعالیتهای خفنی ،تبریک میگم بهتون چه شجاعتی چه ایمانی پشت کارهات هست تو این سن باوجودی که دخترهستین مستقل شدین.دوست دارم کامنت شما رو به دخترم نشون بدم سه سالی ازشما کوچکتره تو این سایت عضو هست.خداقوت با این همه تلاش درست درمسیر درست که نتایج عالی برات داشته.
سلام به پرنیان عزیز
شگفت زده شدم از اینکه با این سن تونستی کسب وکار خودتو بزنی،
و تا این حد مستقل بشی مخصوصا ازادی زمانی که الان داری،چقدر تحسینت کردم
و چندبار کامنت تو خوندم و چقدر خوش حال شدم تو الان جایی هستی که همه ارزوشونه،
چقدر ازت قدرت و اراده گرفتم عزیز دلم.
خوش حال میشم پرنیان عزیزم از روند باورسازیت واسم بنویسی؟؟
واقعا از صمیم قلب به خاطر اینکه یک شخصیت مستقل و عالی واسه خودت ساختی خوش حالم.
ممنونم ازت واقعا بهترین روزها در انتظارت هستند.
به نام خدای بی نهایت بزرگ…
سلام به استادن عزیزم…چقدر حسش خوب بود،به مادرتون تبریک میگم برای رسیدن به آرزوش و داشتن پسری توانا،خلاق و توحیدی…می بینی چه طوری از چه راههایی میشه به خواسته ات برسی؟!!جالبه…فقط کافیه اون آرزو فراموش نشه…تایید حرفهای شما،زنده نگه داشتن،باور داشتن اون خواسته…واقعا در مورد هر کسی به خواستههاش رسیده،دقیقا همین الگو و قانونه…چقدر جالب بود برام
نمیدونم من اینجوریم یا بقیه هم اینجورن...هر فایلی که میاد روی سایت دقیقا پاسخ دغدغه ها،جوابها و نیازهای اون فکرته؟؟این الگو برام یه بار و دوبار رخ نداده،تقریبا از 10 بارش 9 بارش پاسخ همون خواسته،فکر منه،خدایا شکرت
من همین یک هفته پیش بود که تعهدم رو آپدیت کردم،با احساس بهتر از قبلم،درک بهترم،باورهای بهترم دوباره نوشتم برای یه شروع دوباره…دادن همین تعهد اتفاقاتی افتاد که درست بودن مسیر و تعهدم رو داد…دوتا بدیهی یک سال و نیمم داده شد،به راحتی،هیچ زنگی نزدم،هیچ حرفی نزدم،واریز شد،شاگرد خصوصیم با شرایط من قبول کرد بیاد آموزش،به راحتی،مشتری ثبت سفارش زد،احساسم بهتر شد،و این احساس بهتر هی تقویت میشه و منم هر بار متعهد ترمیشم،باافکا،تکرارشونده،ترس،نگرانی،چه طوری،باورهای کمبود،عدم خود باوریم بهتر و بهتر کنار میام،قبولشون میکنم،باهاشون نمی جنگم،مقاومتم کمتر شده و راحت تر نجواهارو تشخیص میدم و این دستاورده،نتیجه است…
اهرم رنج و لذت رو روشنتر شفافتر مینویسم
باورهای محدودم رو که مینویسم،باورهای قدرتمند کننده شو وقتی مینویسم صفحه هامیشه،برای خودم جالبه چرا تا حالا نتونستم این باور قدرتمند رو اینقدر عمیق و شفاف درک کنم و میفهمم چون ادامه دادم،متعهد بودم،در مدارم موندم،عجله ها کمتر شده و هر بار بهتر میفهمم باید انجام کارهام با احساس بهتر باشه،فقط پول که نیست،پول یه نتیجه است،خود پول ملاک نیست،پول یه وسیله است،اصل همون احساس خوبه که در لحظه دارم،در انجام کارها دارم
در تغییر باورهای محدود تنهام،چه طوری،چگونه،من بلد نیستم،هرکه بامش بیش برفش بیشتر،باید خاک بخورم،پول ساختن سخته و… باورهای قدرتمندی پیدا کردم،منطقیش کردم که میگم چرا تا حالا اینو درک نکردم
تنهام؟؟؟؟!!!چرا این فکرو داشتم اصلا،من 43 ساله تنها،خودم بودم که کارهام رو انجام دادم،بدون هیچ پشتوانهی ازدواج کردم،در شهر غریب دوتا بچه بزرگ کردم،در سن کم مهاجرت کردم که نقطه عطف زندگی و تغییرات من بود،رشد کردم،کلی مطلب و زندگی یهد گرفتم همه رو تنها بودم،ولی اشتباه فکر میکنم تنها نبودم که،من پشتوانه ای قدرت خداوند رو همیشه همواره کنارم داشتم،خودش با توجه به شرایطم دستانشو برام فرستاده،چرا فکر کردم تنهام؟؟؟!!من تا اینجا آمدم همیشه خداوند حامی و هدایتگرم بوده،وقتی آماده شدم استاد رو فرستاد،آماده شدم،آماده تغییر شدم،خودم خواستم
برام همسر متعهد،مهربان،درستکار شد،برام دوتا گل زیبا و خوشبو در زندگیم شد،برام دوستی همراه مهربان دلسوزشد،برام مشتری شد،برام انگیزه ایمان ادامه راه شد،برام درستکاری،صداقت،خوش قلبی برای خودم شد که همیشه همراهم باشه،برام ایمان و باور شد تا در مسیر بمانم،روزی رسان من شد…بعد با چه رویی میگم بازم تنهام؟؟!!این غرور تکبر منم منم نیست؟خداروشکر تونستم به این درک برسم..اصلا تنها نبودم…و نخواهم بود،خداوند همه چیز میشود همه کس را…
نجوا میگه چه طوری؟؟!!میگم نمیدونم واقعا.مگه تا حالا،تا اینجا آمدم چه طوری بوده؟همه گام به گام، قدم به قدم بوده،یه هویی گفته نشده،یه گونی پول نیفتاده پایین،یه شبه مهارت کسب نکردم،که الان میتونم شاگرد خصوصی داشته باشم،یه شبه بوده؟نه،اصلا،روند کاملا تکاملی و گام به گام بوده
هر رشدی داشتم،هر کاری کردم استمرار و تعهد بوده،بچه وقتی بچه است میگه چه طوری میخوام بزرگ بشم؟کی میخوام بزرگ بشم؟اینو میگه…نه دیگه،دیدی بچه ها چقدر با خودشون در صلح هستن،شادن،در لحظه زندگی میکنن،بزرگم میشن،دقیقا تایید حرف استاد،لذت بردن در مسیر خواسته،احساس خوب،لیاقت بی قید و شرط داشتن،که بچه ها همه رو دارن…چه طوریش دست خداست،من محدودم،ناتوانم،متصل به قدرت بیانتهای خداوند میشم،همونطوری که تا حالا گفته،شده،اتفاق افتاده دوباره هم میشه…اصلا ببینم این عجله،بدوبدو،پس کی؟ برای چیه؟چرا نتیجه یه هویی میخوام؟؟فقط برای اینکه که پز بدم نیست؟(اره هست)برای حرف مردم نیست؟(اره هست)برای چشم بقیه رو کور کردن نیست؟برای اینکه ثابت کنم بلدم،من دارم،احساس لیاقت بی قید و شرطم رو گره بزنم به عواملی،دستاوردی تا ارزشمند و احساسم خوب بشه؟(اره هست)اینا درسهای احساس لیاقته که گوشش دادم،نوشتم،ولی الان درکش کردم
چرا میخوام خاک بخورم تا موفق بشم؟اینم بازم همون نتیجه یه هویی،یه شبه،باور کمبود،ترسه،مگه نباید از مسیر لذت ببرم؟چرا خاک بخورم؟چرا احساخوبم رو موکول کنم به بعد،بعدی که هیچ تضمینی برای آمدنش نیست،مگه مرگ هر لحظه در کمین نیست؟چرا احساس خوبم رو گره بزنم بازم به عواملی؟چرا باید خاک بخورم؟چون دوباره نتیجه یه هویی برام مهمه…میفهمی مهم،ینی مهمش کردم،اینم باید از کوله بارم خارج بشه،مال من نیست،واقعیت من نیست
چرا پول ساختن سخته،چون دیده ها شنیده ها و تجربههای گذشتهام باور پذیرش کرده،ولی قانون خداوند،جهان، سختش نکرده،ثروت راحته،فراوانه،در دسترسه،مثل پروسه آب باران و بارش برف،مثل پروسه رشد گیاه،میوه،مگه طبیعت زجر میکشه تا رشد کنه؟خوب منم جزئی از طبیعتم…نه نمیپذیرم همینی که هست رو
چه طوری تا حالا 4 تا دوره آفرینش رو گرفتم؟واقعا پولشو خدا رسانده،من کاری نکردم،بقیه هم مث قبلی ها میرسانه
این فایل که تا حالا رو سایت نبوده،مریم جون زیر خاکی در آورده، گنج در آورده،سپاسگزارم بانو مریم عزیز…یادآوری ارزشمندی که فکر همین چند روز منه،رفتن به مدار جدید،ممنون از این هدیه،گفتن قدم به قدمهای مسیر،چقدر لازمش داشتم،خدایا شکرت،همون هدایته،همون چه طوریه،همون تکامله،همون لذت بردن از مسیره،که این فایل احساسم خوب کرد،بر ایمانم افزود که راهم درسته،خدایا شکرت
استاد خیلی دوست دارم، شکر که هستی و در مدار آگاهی الهامات نابتون هستم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
نمیدونید چقدر دلم براتون تنگ شده که یکبار دیگه زندگی در بهشتی بسازید و من روی ماه هردوتون رو باهم ببینم…
نکته ای که توی این فایل بود و هربار که من اینو ازتون میشنوم که شما تاکید میکنید که من یه آدم کااااملا معمولی بودم و فقط و فقط با متعهد شدن برای تغییر باورها و فرکانسم و استقامت ورزیدن توی این مسیر به این چیزی که الان هستم رسیدم همیشه منو بفکر فرو میبره.
چون ذهن من خیلی وقتا میگه حتما استاد نبوغ خاصی داشته،حتما نظر کرده بوده،حتما فلان و فلان و فلان….
ولی هربار که میاین و میگین که من یه آدم کاااملا معمولی بودم و توی مدرسه هیچ موفقیت خاصی نداشتم و غیره…
و الان این نتایج رو دارم ،من با خودم میگم باباااا. زهره جان ببین استاد هم تو شرایطی مثل خودت بوده ،ازجنس خودت.
فقط استاد زود پُر نشده ، زود سیر نشده، زود دست از خواسته هاش نکشیده ، ناامید نشده،
فاذا فرغت فانصب میکرده آگاهانه…
منم یکی هستم مثل استاد …
پس منم اگر همون مسیری که استاد رفته رو برم منم میتونم همونجوری تغییر کنم.
همونجووووری که همین الان کلللللی تغییرات قشنگی داشتم که قبلا اینا نبودن.و الان به لطف خدا و وجود استادم هستن.
خداروصدهزار مرتبه شکر بخاطر وجود تون استاد عزیزم.
بابت همزمانی زندگیم با زندگیتون الهی شکر.
هربار چالشی پیش میاد و من با فایلها نتایج رو عوض میکنم فقط میگم خداروصدهزار مرتبه شکر بخاطر وجود استاد عباسمنش عزیزم.
الهی شکر
الهی شکر
الهی شکر