https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh1.gif8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-21 10:01:022020-08-22 09:51:05«قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم
606نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من تازه عضو خانواده شما شدم به عنوان عضو کوچک میخواستم حسم را ازین فایل براتون بنویسم.به نظرم اکثر ما ادمها پیرو بودیم خیلی افراد کمی هستند که از ویژگی کنجکاوی برخوردارن که خودشون فکر و تامل کنند و با کشف قوانین به یقین برسن.و استاد ازین دسته افراد هست که به معنای واقعی در درون کیمیاگری کرده و هرآنچه اموخته زندگی کرده و حالا هرچه که میگوید به دل مینشیند چون این نهایت خواسته هر ادمی هست.چون ازاون روزهای سخت گذشته فقط و فقط تحت حمایت خدا تونسته بگذره و این تفاوت ایشون با سایر استادهای زندگی موفقی هست..و این خیلی فرق داره با اینکه یسری مهارت یاد بگیری بعد به عنوان معلم فقط همونهارو اموزش بدی بدون اینکه حقیقا به باور قوانین رسیده باشی..
چقدر خوبه اخرین کتاب راهنمای دین که کاملتر هم هست (قران) در مسیر زندگیم قرار گرفته که فقط خدارو بشکل عشق مطلق نبینم چون وقتی میبینم که خدا درمقابل ستم و ستمگر سختگیر هست متوجه میشم اقتدار خیلی مهمه و همه اون روشهای عزت نفس و اقتدار بیاد میارم و درک میکنم که انسان کامل باید همه ویژگیهارو در حد تعادل داشته باشه.. چقدر خدارو شکر میکنم که اینقدر دوستم داشته که منو به این سایت هدایت کرده.بازم ممنون بابت این فایل
سلام استاد عزیز و سلام مریم بانوی گل و سلام به مدیر فنی سایت جناب ابراهیم عزیز
چقدر لذت بردم ازین مکالمه تلفنی خدای من استاد عزیزم واقعا تو محیط کاری که همه اینطور قشنگ حرف هم رو بفهمن و درک کنن چقدر کارها عالی پیش میره و اینکه وقتی هم که عاشق کار باشی که دیگه اینگار روز ریل افتادی و دیگه با دل کار انجام میشه نه با فیزیک خدایا شکرت چه آگاهی های نابی بود تو این مکالمه چه صحبتهای دلنشینی چه صداهای دلنوازی اینگار میومد و مینشست به اعماق وجودم چقدر آرامش بود تو این صحبتها چقدر ایمان و توحید رو میشد به وضوح حس کرد چقدر لذت بردم از داستان لپتاپ و اون قلم چسبیده کنارش چقدر عالی همه چی ردیف میشه وقتی میسپری به خدا چقدر دومینو وار میچینه و رو هم سوار میشه کاری که به خدا بسپاری خدایا تو چقدر همراه بی نظیری میشی وقتی به تو تکیه کنیم خدایا من فقط بندگی کنمو تو خداییییی بندگی من کجا و خدایی تو کجااااا .…خدایا کمکمون کن بندگی کنیم
سلام به عزیز دل ابراهیم جان و سلام به خانم فرهادی عزیز
خدا رو شکر میکنم که بعد از مدتها هدایت شدم برای کامنت گذاشتن تو این سایت پرانرژی
استاد چقدر این فایل خوب بود چقدر آگاهی داشت تو این صحبتهای دلنشین شما و ابراهیم عزیز
واقعا خوشحالم واسه این نوع ارتباط کاری و داشتن این نوع رابطه که تا نبینی و نشنوی در موردش باور نمیکنی که میتونه وجود داشته باشه . اما از اونجایی که من شاگرد همین سایت هستم هم باورم میشه و هم لذت میبرم از این صحبتها و از این حجم از شور و شوقی که در صحبتهای هر دوی شما عزیزان بود .
خیلی جالبه استاد من حسابدار و مدرس حسابداری هستم و امروز داشتم موضوع حقوق و دستمزد رو تدریس میکردم و در خصوص سیستم ثبت ورود و خروج پرسنل داشتم تدریس میکردم که قبلا تو دفاتر نگهبانی نوشته میشد و بعد شد کارت ورود خروج دستی و بعد کارت هوشمند و بعد اثر انگشت (فینگرپرینت) و بعد تشخیص چهره ……
ولی همون لحظه که داشتم درس میدادم تو دلم داشتم میگفتم خدایا من دوس دارم اگه بیزینسی داشته باشم هیچ ورود و خروجی ثبت نشه و ملاک پرداخت حقوق فقط و فقط و فقط گفته خود کارمند باشه و اگرهم خودم برای کسی کاری یا پروژه ای انجام بدم ملاک فقط و فقط و فقط حرف خودم باشه و صداقت محض و خالص تو روابط کاری رو تجربه کنم .
چیزی که البته تا جاییکه ممکنه به لطف خدا و آموزشهای این سایت دارم کم کم تجربه میکنم ..
اما وقتی مکالمه استاد و ابراهیم رو شنیدم به خودم گفتم قاسم ببین میشه میشه با صداقت کار کرد و بهترین نتیجه ها رو گرفت و بهترین احساس رو داشت و باز به خودم گفتم قاسم حتما تو هم در کار خودت میتونی این لذت رو تجربه کنی .
اطرافیان من من رو با شفافیت و آنست بودن تو کارهای حسابداری میشناسن اما هربار ذهنم میرفت به این سمت که نمیشه با شفافیت کامل کامل کار کرد ولی الان باورم قوی و قویتر شد که قاسم شفافیت که سهله میشه با عشق و با تمام وجود کار کرد و نتیجه عالی گرفت . نتیجه ای ورای همه نتیجه ها .
از خدا سپاسگزارم بابت همه آگاهیهایی که به من داده میشه از استاد عزیز و از ابراهیم جان عزیز خیلی خیلی سپاسگزارم بابت این فایل صوتی ارزشمند که مطمئنم بارها انشاالله گوش خواهم کرد و یاد خواهم گرفت از این فایل .
از خدای مهربون میخوام که کمک کنه آگاهیهای این فایل رو در زندگیم به کار ببندم و هم مسیرهای تازه تر متفاوت تر و بهتری رو شروع کنم و هم در مسیر فعلی بتونم قدمهای محکم تر استوارتری رو بردارم و با داشتن احساس خوب در هر مسیر و مقطعی از زندگی لذت بیشتری ببرم که نتیجه داشتن احساس خوب و لذت فراوان در زندگی لذت بیشتر احساس خوب بیشتر و هدایت شدن به مسیرها و افراد بهتر و بهتر و بهتره .
رفته رفته دارم با شما خانم شایسته و حتی مایک احساس نزدیکی رو حس میکنم
یعنی حس نمیکنم دارم فایل ها یا تصاویر زندگی یک غریبه رو نگاه میکنم
حس نزدیکی میکنم ، مثل رفیق و دوست و خانواده
این فایل رو که خیلی خیلی خیلی هدایتی دیدم.
دو روز قبلش یک فایلی ازتون دیدم نمیدونم دقیق کدوم بود ولی توش در مورد تماس تصویری با ابراهیم عزیز با skype و ضبط اون گفته بودین.
دنبالش گشتم اون موقع ولی پیدا نکردم گفتم اشکال نداره حتما وقتش نیست
تا اینکه امروز اصلا قصدم سفر به دور آمریکا بود بعد ماوسم یکم اومد پایین روی قوانین بدون تغییر خداوند ، نظرم جلب شد اسکرول زدم اومد ته صفحه اول بعد روی این فایل کلیک کردم بعد دیدم صوتیه گفتم کاش تصویری بود ولی خبر نداشتم این همون فایلی عه که دو روز پیش دنبالش بودم و درخواستشو کرده بودم براش و خدای من اصلا امروز روز خیلی خوبی برامه هنوز تموم نشده ولی یکی از بهترین روزامه.
بارون نم نم میبارید فایل تموم شد اسنپ گرفتم رفتم پارک جنگلی شهرمون و نرسیده به پارک مقصدو زدم که تو راه یک فایل استادو گوش بدم بعد وقتی اسنپ رسید یک آدم شوخ و خوش مشرب با هم صحبت کردیم و رسیدیم به مقصد گفتم دستتون درد نکنه همینجا پیاده میشم دیگه جلوتر نرید زحمتتون میشه میخوام بالایی برم گفت : اصلا میبرمت!
گفتم نه بابا نمیخواد پیاده میرم
نزاشت ، منو تا دم ورودی برد و گفت اشکال نداره بابا شما اولین مسافر بودین که باهاش امروز دارم صحبت میکنم و بگو بخند راه میندازم یا گفت حس کردم که آدم باحالی هستی خواستم صحبت کنیم تا مقصد ، دقیق یادم نیست چی گفت ولی قشنگ حس کردم این حس خوب و قوانین خدا که داره به درستی کار میکنه.
حس کردم از طرف خداست به خاطر قوانین ثابتش چون فک کنم یک ماه میشه که اینستا رو حذف کردم و تلاشمو میکنم که تمرکزم فقط روی خودم باشه و دیدم یکی از نتایجشو و یک جمله باحالی هم گفته بود: که جای دوری نمیره میبرمت جلوتر خدا خودش روزی رسونه همون جا یک مسافر دیگه بهش خورد همون اطراف گفت دیدی خدا خودش میرسونه.
کلی حال کردم رفتم دور زدم و رفتم تو جنگل و قارچ بزرگ شبیه همون قارچی که تو پارادایس خانم شایسته فیلمشو گرفته بود دیدم و عکس گرفتم ازش و تو ذهنم میومد صحنه هایی که مشابه زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکاست.
چند روزیه که بارون میزنه میرم جنگل دور میزنم و همش هم به خاطر دیدن سفر به دور آمریکاست که واقعا هر قسمت میبینم تحسین میکنم و میگم خدایا اینو میخوام من از اینا میخوام.
و خب هدایت شدم به نزدیک ترین شرایط نسبت به فرکانسم.
یک چیز دیگه هم بگم و تموم و این اتفاق هم تو همین دو سه روزی افتاد.
من گواهینامه رو یه جورایی بیخیال شده بودم و داشت دو سالش تموم میشد و آیین نامه رو قبول نشده بودم و گفتم خدا یا مثل استاد مثل سربازیش که هدایتش کردی به دلش انداختی تو هم به دلم بندازو در زمان مناسب برم کارتدکسمو بگیرمو برم آزمون یک دفعه ساعت دو شب فک کنم به دلم افتاد که باید برم! صبح بلند نشدم و ظهر خودشون زنگ زدن و اس ام اس دادن که بیا و من 100% مطمن شدم که الان باید برم رفتمو و بعدش رفتم سلمونی و کارم که تموم شد یک فردی اومد تو با واکر !!
بعد توضیح داد که آره من اینجور شدم و بدنم اینجور شد و من کارم تموم شده بود نرفتم بیرون وایستادم گوش کردم و دیدم عه اینا علائم بیماری که داشتمه ولی نتیجه رو نگاه خدا ، من با استفاده قانون خوب شدم و ایشون هم داره روند سلامتی رو طی میکنه ولی با سرعت کمتر .
ازتون ممنونم استاد که این مسیر رو انتخاب کردین.
خدا را هزاران بار شکر میکنم که هر روز هر لحظه داره منو هدایت میکنه و واقعا معجزه ها هر روز برام رخ میده و برام عادی شده.
شاید اونقدرا بزرگ نباشه ولی واقعا دلیل محکمیه بر این که این مسیر درست ترین مسیره.
خدارا هزاران بار شکر و برای شما و خانم شایسته عزیز و پسر عزیزتون (از ایشون هم دارم درس هایی یاد میگیرم ) آرزوی تن سالم و سلامت و پر از معجزات و زیبایی میکنم.
عرض سلام و ادب خدمت استاد و همه دوستان،در رابطه با اینکه در فرکانس درست باشی به خواستههات میرسی مثل ماجرای لپتاپ دوستمون،باید بگم من حدود ۱۵ سال پیش تو یه مغازه با حقوق ۳۰ هزار تومن کار میکردم، برحسب اتفاق یه کتاب به دستم رسید(که البته الان معتقدم اتفاق نبوده و هدایت الهی بوده)که اسم و نویسنده ش یادم نیست،اما توش نوشته بود عکس خواسته هاتونو نقاشی کنید و نگه دارید،به فضل خدا من این حرف و باور کرده بودم و بهش عمل کردم،تو اون زمان که کم سن بودم و آرزوهامم کوچیک بود😄عکس خودمو کشیدم که دماغم و عمل جراحی کردم و دندونم و ارتودنسی کردم و موهامم بلند شده،درحالی که این عمل ها اون زمان ۳ میلیون رو هم پول میخواست و حقوق من ۳۰ هزار تومن بود!شاید یکی دو سال بعدش بود که کارم و عوض کرده بودم و تو یه رستوران کار میکردم،اونجا کارم این بود که جلوی کانتر به مشتری غذاش رو تحویل میدادم،از همین طریق با افراد مختلفی آشنا شده بودم که یکیش دکتر دندانپزشک بود😍به اسم دکتر محمدرضا پیروی،یبار در مورد ارتودنسی صحبت کردم که گفت بیا برات درست کنم پولشو قسطی بده!تو رستوران حقوقم ۲۰۰ هزار تومن شده بود ولی بازم خیلی باید کار میکردم تا قسط کار دندونمو بدم،خلاصه رفتم و کارم انجام شد،وسطهای قسط دادن بودم یعنی شاید نصف پول رو داده بودم و دم عید بود که منشی دکتر زنگ زد گفت دکتر گفته بدهی بعضی از افراد رو صاف کنیم که یکیش شما هستید🥰ببخشید خلاصه تعریف میکنم که وقتتون و نگیرم،برای دماغمم به یکی از دوستای خواهرم که خودش دماغش و پیش یه دکتر خوب عمل کرده بود،به اسم دکتر جنابی،گفتم که چقدر هزینه داره و چطوره و اینا،که گفت اتفاقا با دکتر آشنام بیا بریم پیشش بگم بهت تخفیف بده،اون زمان عمل دماغ ۸۰۰ هزار بود که دکتر قبول کرد ۴۰۰ از من بگیره🤩این بماند که اگر میخواستم این عمل ها رو الان انجام بدم چقدر باید هزینه میکردم،مطلب جالبی هم که خالی از لطف نیست این وسطا بگم اینه که عمل دماغم یه تجربه عالی بود و اصلا تحت جو اون زمان معتقد نبودم که کارم درست نیست و دارم تو خلقت خدا دستکاری میکنم😄حتی یادمه قبل رفتن به اتاق عمل سوره حضرت یوسف و خوندم که دماغم قشنگ بشه که شد☺️حتی الان بعد از اینهمه سال ازم میپرسن دماغت و کجا عمل کردی و واسه اون دکتر هنوزم سرو دست میشکنن و وقت یکساله میگیرن و پول زیاد میدن،موهامم که بلند شده🙃
میخوام از چیزی بنویسم که خیلی فکر کردن بهش بهم کمک کرد،که یکی از ریشه های عمیق وجودم رو درک کنم که چرا همیشه یک ترس خفیف اون عمیق های وجودم احساس میکردم،وقتی استاد گفت که من همه چیز رو با قانون میسنجم،من اومدم هر چی که از قبل شنیده بودم رو ریختم دور و اومدم از اول با قانونی که درکش کرده بودم،همه چی رو میسنجیدم،من با خودم میگم چه طوری؟؟؟
چه کسی جرات این کار رو داره،یکم داخل ذهنم برام ترسناک میاومد،اگه همه چی اشتباه باشه چی؟؟اگه قانون رو حتی از قرآن اشتباه درک کرده باشم چی؟؟اون وقت چی میشه؟نکنه داخل یک خواب عمیق فرو برم و هیچ وقت بیدار نشم؟؟؟
حالا این طوری باید چی کار کنم؟؟
با خودم فکر میکردم که چه طور استاد واقعا به این جنبه ها از قانون رسید که این قدر با قدرت در موردش حرف میزنه و یقین داره،بعد یادم میافته به اون آزمون خطاهایی که میکردین،میگم ببین الناز،این آدم که هنوز به درک این قدر مشخص نرسیده بود،اجازه میداد به خودش و به هر حرف کتابی عمل میکرد و میزاشت نتیجه رو ببینه،نترس،این زندگی دو روزه هست،همه چی که برپایه این نیست،تنها چیزی که برپایه این دنیا هست که تو داخل این فرصت چند روزه چه قدر خواستی که حقیقت رو درک کنی و بهتر بفهمیش،من چه قدر دوست دارم این عملکردن استاد رو،چه خوب یا بد،خیلی از باور هایی که استاد داخل کتاب ها می خوند خیلی فرعی و حتی غلط هم بودن،اما استاد حتی به اون ها هم عمل میکرد و میفهمید که غلطن،به خودش اجازه تجربه میداد،به چیزی نمیچسبید،فقط به اصلی که درک کرده بود چسبید و با اون همه چی رو مقایسه میکرد،درسته شاید اولش درست نمیتونست بین خیلی چیز ها تشخیصی قائل بشه،الان واقعا چی شده که الآن میتونه تشخیص قائل بشه؟نه اشتباهاتش نبود،عملش بود،به خاطر عملش بود که این قدر به وضوح از قانون رسید
الناز،نترس،هیچ اتفاقی نمیوفته،بهتر از اینه که تمام عمر با اون باوری باشی که حتی بهش عمل نکردی که حالا ببینی اصلا درست هست یا نه،فقط نشستی،نه نترس،حتی اگر هم اشتباه بود عمل کن،حتی اگر هم اشتباه بود عمل کن،جزئی از روند رشده،عمل کن،تو مگه به همین باور های اشتباه عمل نکردی که بعدش فهمیدی که اشتباهن،تو عمل کردی که فهمیدی اشتباهن دیگه،پس عمل کن،
نترس،بزار بهت بگم،اگر عمل نکنی،همیشه داخل برزخش میمونی،اما اگر عمل کنی،با نتیجه میفهمی که درست بوده یا غلط،مگه خدا مرده دختر جون!!!نگرانی چیه؟!!!مگه قرار بر این نبوده که من تجربه کنم،خب تجربه میکنم،هیچ اشکالی نداره،هیچ اشکالی نداره،هر روز به خودم میگم،هر روز به خودم یا آور میشم
ببین عباس منش رو،اون زمانی که باور های اشتباه مالی رو داشت،عمل کرد که فهمید که باور های اشتباه مالی رو داره،بعدش که باور هاش رو درست کرد،عمل کرد که داخل یک سال و بعد سال دوم این قدر موفقیت کسب کرد،الناز،توروخدا ببین،مگه همین آدم که قانون رو درک میکرد،اول نیومد و تبلیغ نکرد؟!!!!چرا کرد.بعد فهمید غلطه و روشش رو عوض کرد و زمانی که روش درست رو فهمید،مثل همون روش غلط که خیلی خوب و محکم اجراش کرد و رفت داخل بدهکاری،همین جوری هم این باور های درست رو محکم اجرا کرد و رفت داخل آزادی مالی،به این میگن عمل کردن و نتیجه گرفتن،پس عمل کن،توروخدا عمل کن و به چیز دیگه ای گوش نکن ،الناز نترس،فقط عمل کن،زندگی این جور نیست که بگی فقط یک فرصتهای اگر ازش درست استفاده نکم یا تموم میشه،نه به خدا هر روز فرصت ها داره بیشتر میشه،این نتیجه ای که ازش میگیری هزار برابر با ارزش تر از اینه که بخواد جواب نده یا بدتر از اون همیشه به عنوان برزخ بمونه.
نترس،نترس،خدا با منه،هر بار یاد عباس منش میافتم،اون که فقط تازه اول راه بود،خودش که الآن میگه این قدر کتاب ها میتونن گمراه کننده باشن،مگه خودش با همین کتاب ها شروع نکرد؟!!!عمل کرد که اصلا فهمید جواب نمیده و به راهی که جواب میداد هدایت شد،عمل کن،نترس.خدا که هست،تازه،با قدرت قدم بر دار و خوش حال باش که داری وجودت رو تجربه میکنی،اگر هم اشتباه بود فدای سرم،یعنی این که خودم رو این قدر ارزشمند میدونستم که قدم بردارم و عمل کنم،پس عمل کن،النازم،عمل کن،چه قدر الآن احساس خوبی دارم،هر روز به خودم میگم،خیلی خوش حالم که به این ترمز مخفی که خیلی وقت بود که بود.خدایا شکرت هدایتم کردی💞🌹 هر روز تکرارش میکنم،هر روز ایده هام رو اجرا میکنم و اجازه میدم نتایجش رو ببینم و بفهمم درسته یا نه و رشد کنم،خدایا شکرت💟🌹
وای خدایا شکرت برای این همه آگاهی و هماهنگی و همزمانی چقد من شوکه شدم استاد عباسمنش عزیزم واقعا خدارو صد هزار هزار مرتبه سپاسگزارم به خاطر همچین آدم درست و منظمی که هیچ جای دنیا واقعا هیچ جای دنیا پیدا نمیشه خدایا شکرت خدایا شکرت چقد من دگرگون شدم .
استاد عزیزم باشنیدن این فایل من یک آدمه دیگه شدم بخدا دستم یاری نمیکنه چی بنویسم اینقد آگاهی تو این فایل ارزشمند بود من باید بارها و بارها این آگاهی های با ارزشو گوش بدم و عمل کنم که بتونم باز بیام و از شما تشکر کنم واقعا خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم به خاطر همچین سایت وادم های ارزشمندی که دراین سایت زیبا وجود دارن و به این طریق معجزه آسایی با شما استاد گرانقدرم آشنا شدن .
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
استاد جان انشالله هرچی که توی اون دل پاکته خدا واستون فراهم کنه امیدوارم بمونی واسمون عاشقتونم هرکجا هستید در پناه الله یکتا شاد وسلامت باشید
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و همچنین آقا ابراهیم عزیز ، واقعا لذت بردم ، خدا منو هدایت کرد نشونه امروز باز کنم حقیقتش من فکر کنم 70 روز عضو شدم من دارم روز شمار تحول زندگیم سفرنامه رو ادامه میدم ، این هم او هدایتم کرد و کلا نشانه ها رو دقت نمیکردم تمام تمرکزم روی فایل های سفرنامه ست امروز یه حسی بهم گفت نشونه رو باز کنم دقیقا همون چیزی بود که من نیاز داشتم بشنوم ، امروز نیاز داشتم به این فایل ، که بفهمم آتنا نگران نشو تو روی خودت کار کن روی باورهام قرار نیست تو کاری کنی وقتی من طبق قانون قرار بگیرم لازم نیست بیرون تغییر بدم همه کار انجام میشه و خودمو از هر اعتقادی از گذشته و باورهای جامعه ست دور کنم و بدونم جهان بر اساس قانون عمل میکنه و خودش هدایت میکنه و شرایط مطابق خواستمون قرار میده ، و بدونم خود به خود اتفاق میافته وقتی من خودمو در فرکانس خواسته ام قرار دادم به قول آقا ابراهیم که در این فایل گفتن از این ساده تر هم میشه ، و خدایا من به معجزات تو عادت کردم این جمله خیلی به من حس خوبی داد، واقعا معجزه زندگی آقا ابراهیم خوندم از سلامتی و تا هدایت شد با استاد کار کنه ، خوشا به سعادتت اقا ابراهیم به نظرم این معجزه بزرگی بوده تو این فضا کار کنی با استاد حتما که روی خودتون کار کردید که در فرکانس استاد قرار گرفتید ، من خودم خیلی دوست دارم در همچنین فضاهایی مشغول شم که پر از حس خوب و طبق قوانین عمل میشه و از خدا صحبت میشه و کارهایی که بهم پیشنهاد میشه تحقیق میکنم فضای درستی نیست ترجیح میدم نرم و روی خودم کار کنم هر چند بیکار باشم و در شرایط فعلی م باشم فقط فرکانسمو بالا ببرم طبق قانون هدایت میشم افراد دنبال من میان ، و بالاخره چه در روابط هم همینطور نیاز نیست کاری کنم فقط روی خودم کار کنم ، واقعا این جمله باید قاب کرد ( اگر کاری سخت پیش میره اشتباهه ) همه چیز آسان باید پیش بره ما برای خودمون با افکار و باورهامون سخت کردیم ، از خداوند سپاسگزارم بابت نشونه امروز که منو هدایت کرد باز کنم بخونم و تصمیم دارم از فردا نشونه ها باز کنم بخونم ، تشکر میکنم از استاد و آقا ابراهیم بابت این فایل که برام کد هایی رو باز کرد و به قول ابراهیم چند بار باید گوش کنم
این فایل فوق العاده بود واقعااااااا شما فوق العاده هستی
خدایا شکرت برای هدایت به این سایت و این استاد خفن
استاد قشنگم الان که فکر میکنم زندگی منم همه معجزه بوده و جاهای که مقاومت نداشتم خواستم خیلییی راحت به زندگی امده
شما خفن هستید از صمیمم قلبم اینو میگم چقدر خوب قانون درک کردید و چقدر خوب آموزش میدید نوشششششششش جونتون که انقدر خوش بخت هستید هر کسی در این جهان سر جایی خودشه
خداروشاکرام به خاطر اینکه فهمیدم چه خبره دارم با تمام توانم روی خودم کار میکنم فقط از خدا میخوام کمکم کنه تا بتوانم این مطالب درک کنم و عمل کنم
استاد قشنگم دوستتون دارم
من ی مدت فقط توی ستاره قطبی ام مینوشتم خدایا فقط قدرت درک بهم بده خداوند مهربونم شکرت
چه آگاهی های جذابی ️ تو این فایل بود
دوره ای دستیابی به رویا خیلییییییی خالصه و فوق العاده است واقعاااااا دمتون گرم از خداوند براتون بهترین های دنیارو میخوام استاد قشنگم
وقتی صحبت از قانون میشه اکثر ما آدمها حالمون بد میشه، چون میدونیم که دیگه هر کاریو که دلمون بخواد رو نمی تونیم انجام بدیم!!
اگه انجامش بدیم مشمول جریمه میشیم…
حالا چه اون قانون، یه سری اصول باشه که باید توی خانواده انجامش بدیم یا توی محل کار یا توی جامعه…
چون همیشه قانون جایی وضع میشه که جرمی اتفاق افتاده باشه یا برای پیشگیری از جرم باشه، این از بچگی توی باورهای ما دیگه نقش بسته…
والبته کسیکه نخواد تابع قوانین خونه، یا جوامع خودش باشه بدون شک مشکلات زیادی برای خودش ویا دیگران به وجود میداره….
مثلا توی خانواده یه قوانین شناخته شده هست که خانواده طبق اون می تونند در کنار هم زندگی کنندکه اگه یه یک یا چند نفر بخوان اون قوانین رو نادیده بگیرند بنیان خانواده از هم می پاشه ویا باعث مشکلات زیادی تو خانواده میشه…
مثلا فرزند خانواده بخواد تا دیروقت بیرون از خونه باشه در صورتیکه هنوز به سن قانونی نرسیده یا اینکه بخواد بدون اجازه وسلیقه نقلیه پدرو مادرش رو برداره وحتی بدون گواهینامه بشینه پشت فرمون…
یا کل روز بخوابه و کل شب توخونه راه بره و سروصدا ایجاد کنه واجازه نداره بقیه افراد خانواده بخوابند واستراحت کنند…
خیلی از این اصول وقوانین تو خانواده ها رو اکثرشماها میدونید..
یا مثلا تو جامعه ، یه نفر بخواد برخلاف قوانین رانندگی باسرعت غیر مجاز رانندگی کنه، یا ساخت وساز غیر قانونی انجام بده، یا به اموال عمومی آسیب بزنه و….از این دست کارهای غیر قانونی انجام بده…
اما اگه کسی قوانین خونه وجامعه خودش رو به شکل دیگه ای ببینه، اجرای همین قوانین نه تنها حالشو بد می کنه بلکه بهش ارامش خاطر هم میده واحساس میکنه از امنیت برخوردار شده…
چون میدونه وقتی طبق قوانین خانوادش ویا جامعه اش رفتار میکنه می تونه بدون مشکل و بدون دردسر زندگی کنه چون طبق اصول رفتار کرده
حالا از دید وسیعتر اگر کسی بخواداز قوانین جهان هستی پیروی کنه بازم می تونه براش دردناک وسخت وطاقت فرسا باشه، چون میدونه که از کلی چیزهای خوب باید صرف نظر کنه چون از دید خداوند هر کاریکه به آدم حس لذت میده گناه وخطاء و برخلاف قوانینش هست…
درگذشته های نه چندان دور اکثرا ما که اینجا هستیم همین حس بد رو نسبت به اجرای هر قوانینی داشتیم چون درک درستی از قوانین نداشتیم، چون شناختی نسبت به خودمون، و دیگران و خداوند وقوانینش نداشتیم..
وقتی اومدیم اینجا و با اینهمه باور جدید آشنا شدیدم وقتی یادگرفتیم وتمرین کردیم که باورهای قدیمی واشتباه رو بریزیم دور ذهن وقلبمون رو برای باورهای جدید والبته درست وزندگی ساز باز نگهداریم، تونستیم تا حدود زیادی به خودشناسی ودیگر شناسی وخداشناسی برسیم، کم کم تونستیم توسط این اگاهیها فکر خدارو بخونیم، وهر چقدر درک بهتری از قوانین جهان هستی پیدا کردیم درک قوانینی که تو جامعه و خانواده هست وباید اجراش کنیم هم برامون راحتر شد …
انقدر تو گذشته همش میخواستیم بجنگیم و هر چیزی که بیرون از خودمون هست رو تغییر بدیم تا بتونیم مثلا یه نفس راحت بکشیم، مارو خسته وشکسته وفرسوده کرده بود که وقتی عاجزانه تسلیم شدیم ونشستیم، دنیا فرصتی پیدا کرد تا خودش رو به ما بشناسونه…
و هر کدوم از ما بعد اینکه از اونهمه دوندگی های بی ثمر و گله وشکایتها و درد ورنجهای تمام نشدنی،خواستار این شدیم که قدرت رو بدیم به صاحب جهانیان به اونیکه می تونه همه کاریو برامون به راحتی انجام بده، دقیقا بعداز همون تسلیم شدن وعاجز شدن واقعی، معجزه ها از راه رسید…
انگار فقط لازم بود سکوت کنیم وبشینیم…
حتی هیچ کاری نکنیم…
فقط توی سکوت بشینیم تا گوشهامون و چشمهامون وقلبمون باز بشه، تا بتونیم بفهمییم ودرک کنیم که جهان چطوری داره با یک اصول وقوانین بدون تغییری به زیبایی وسادگی وراحتی اداره میشه…
واصلا نیازی به اونهمه درد ورنج کشیدن و تلاشهای بی ثمر و دوندگیهای ما نبوده ونیست!!
یادمه وقتی تسلیم وعاجز شدم، وگفتم دیگه نه میدونم ونه می تونم فقط برام انجامش بده، از همون موقعه جهان همه ی تلاشش رو کرد تا امورات من به راحتی به انجام برسه…
یکی از بزرگترین شکرگزاریهای زندگی من برای درک قوانین بدون تغییر وثابت جهان هستی بوده وهست همیشه…
اینکه درک کردم اونچه که خداوند به عنوان قانون برای منه بنده اش در نظر گرفته وفقط من با عمل به اون قوانین آسون وانجام شدنی می تونم در نهایت ارامش وامنیت زندگی کنم، منو یاد مهربانی و مهر پدر ومادرم انداخت مثل تمام پدرومادرها که هر چی میگن از روی دوستداشتن وبه نفع فرزندشون هست..
اما اونکه درک درستی از مهر وعشق خداوند ویا حتی پدر ومادرش نداشته باشه عمل به قوانین خونه و زندگی و جهانش رو مثل بدترین مجازات می بینه…
انگاری خدا و پدر ومادر و حاکمان جامعه زندان بان شدند و زندگیش مثال زندان…!!
اما اونکه تونسته درک درستی از قوانین جهان هستی پیدا کنه سوت زنان وخیلی هم باعشق وآرامش شروع میکنه با عمل به قوانین توی مسیر زیبای زندگی به پیش رفتن..
واقعا چقدر خوبه وچقدر جای سپاسگزاری داره که ادمی، یک صاحب اختیار داشته باشه…
یعنی خودش رو با تمام خواسته هاش بده دست یه نفر که قدرت تمام هستی در دستانش هست..
وبگیره قدرت رو از پول و از افراد و از تکیه بر قدرت خودش و بر منم منم هاش و از تکیه بر من میدونمها ومن می تونم هاش…
اول باید بشناسیش، باید بهش اعتماد کنی، بهش ایمان بیاری تا بتونی اختیارتو تمام وکمال بدی بهش…
شاید اوایل درگیر بده بستون بشی، هی بگی خب اینکارو خودم انجام میدم اون کارو میسپرم به خدا…
یا هی بگی خدایا فلان کارو برام انجام بده ولی باز صبوری نکنی و عجله باعث بشه خودت بپری وسط و کار خرابی کنی…
هروقت تونستی یاد بگیری شریکانه با خدا اموراتت رو به انجام برسونی یعنی تکیه زدی بر تخت پادشاهی خودت…
اونجا که سهم خودت رو پیدا میکنی و با عمل به الهامات وهدایتها انجامش میدی و باقیو که در توانت نیست وسهمت نیست رو میسپاری به خدا، دقیقا همون جا داری به قوانین عمل میکنی..
یه راهکار بیشتر نداره…
انجام تمرین ستاره قطبی 12 قدم…والسلام
با انجام این تمرین هم تمرکزت روی خودت هست هم روی خواسته ات هم هوشیاری برای دریافت الهامات وهداتها و هم هربار که به نتیجه میرسی ایمان واعتمادت بیشتر میشه و بیشتر تمرکز داری روش و عاشقانه انجامش میدی…
خدارو صدهزارمرتبه شکر که توهمین دنیا قبل مردنم به لطف الله تونستم توسط آموزه های شما استاد قشنگم سرسوزنی قوانین جهان هستی رو درک کنم و سرسوزنی بهش عمل کنم…
درود
مثل همه فایلها عالی بود..بسیار مفید وموثر
من تازه عضو خانواده شما شدم به عنوان عضو کوچک میخواستم حسم را ازین فایل براتون بنویسم.به نظرم اکثر ما ادمها پیرو بودیم خیلی افراد کمی هستند که از ویژگی کنجکاوی برخوردارن که خودشون فکر و تامل کنند و با کشف قوانین به یقین برسن.و استاد ازین دسته افراد هست که به معنای واقعی در درون کیمیاگری کرده و هرآنچه اموخته زندگی کرده و حالا هرچه که میگوید به دل مینشیند چون این نهایت خواسته هر ادمی هست.چون ازاون روزهای سخت گذشته فقط و فقط تحت حمایت خدا تونسته بگذره و این تفاوت ایشون با سایر استادهای زندگی موفقی هست..و این خیلی فرق داره با اینکه یسری مهارت یاد بگیری بعد به عنوان معلم فقط همونهارو اموزش بدی بدون اینکه حقیقا به باور قوانین رسیده باشی..
چقدر خوبه اخرین کتاب راهنمای دین که کاملتر هم هست (قران) در مسیر زندگیم قرار گرفته که فقط خدارو بشکل عشق مطلق نبینم چون وقتی میبینم که خدا درمقابل ستم و ستمگر سختگیر هست متوجه میشم اقتدار خیلی مهمه و همه اون روشهای عزت نفس و اقتدار بیاد میارم و درک میکنم که انسان کامل باید همه ویژگیهارو در حد تعادل داشته باشه.. چقدر خدارو شکر میکنم که اینقدر دوستم داشته که منو به این سایت هدایت کرده.بازم ممنون بابت این فایل
پیروز و سرفراز باشید
به نام خدای عزیز و قشنگم
سلام استاد عزیز و سلام مریم بانوی گل و سلام به مدیر فنی سایت جناب ابراهیم عزیز
چقدر لذت بردم ازین مکالمه تلفنی خدای من استاد عزیزم واقعا تو محیط کاری که همه اینطور قشنگ حرف هم رو بفهمن و درک کنن چقدر کارها عالی پیش میره و اینکه وقتی هم که عاشق کار باشی که دیگه اینگار روز ریل افتادی و دیگه با دل کار انجام میشه نه با فیزیک خدایا شکرت چه آگاهی های نابی بود تو این مکالمه چه صحبتهای دلنشینی چه صداهای دلنوازی اینگار میومد و مینشست به اعماق وجودم چقدر آرامش بود تو این صحبتها چقدر ایمان و توحید رو میشد به وضوح حس کرد چقدر لذت بردم از داستان لپتاپ و اون قلم چسبیده کنارش چقدر عالی همه چی ردیف میشه وقتی میسپری به خدا چقدر دومینو وار میچینه و رو هم سوار میشه کاری که به خدا بسپاری خدایا تو چقدر همراه بی نظیری میشی وقتی به تو تکیه کنیم خدایا من فقط بندگی کنمو تو خداییییی بندگی من کجا و خدایی تو کجااااا .…خدایا کمکمون کن بندگی کنیم
که سعادتمند بشیم در این دنیا و آخرت
سلام به همه دوستان عزیز سایت
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
سلام به عزیز دل ابراهیم جان و سلام به خانم فرهادی عزیز
خدا رو شکر میکنم که بعد از مدتها هدایت شدم برای کامنت گذاشتن تو این سایت پرانرژی
استاد چقدر این فایل خوب بود چقدر آگاهی داشت تو این صحبتهای دلنشین شما و ابراهیم عزیز
واقعا خوشحالم واسه این نوع ارتباط کاری و داشتن این نوع رابطه که تا نبینی و نشنوی در موردش باور نمیکنی که میتونه وجود داشته باشه . اما از اونجایی که من شاگرد همین سایت هستم هم باورم میشه و هم لذت میبرم از این صحبتها و از این حجم از شور و شوقی که در صحبتهای هر دوی شما عزیزان بود .
خیلی جالبه استاد من حسابدار و مدرس حسابداری هستم و امروز داشتم موضوع حقوق و دستمزد رو تدریس میکردم و در خصوص سیستم ثبت ورود و خروج پرسنل داشتم تدریس میکردم که قبلا تو دفاتر نگهبانی نوشته میشد و بعد شد کارت ورود خروج دستی و بعد کارت هوشمند و بعد اثر انگشت (فینگرپرینت) و بعد تشخیص چهره ……
ولی همون لحظه که داشتم درس میدادم تو دلم داشتم میگفتم خدایا من دوس دارم اگه بیزینسی داشته باشم هیچ ورود و خروجی ثبت نشه و ملاک پرداخت حقوق فقط و فقط و فقط گفته خود کارمند باشه و اگرهم خودم برای کسی کاری یا پروژه ای انجام بدم ملاک فقط و فقط و فقط حرف خودم باشه و صداقت محض و خالص تو روابط کاری رو تجربه کنم .
چیزی که البته تا جاییکه ممکنه به لطف خدا و آموزشهای این سایت دارم کم کم تجربه میکنم ..
اما وقتی مکالمه استاد و ابراهیم رو شنیدم به خودم گفتم قاسم ببین میشه میشه با صداقت کار کرد و بهترین نتیجه ها رو گرفت و بهترین احساس رو داشت و باز به خودم گفتم قاسم حتما تو هم در کار خودت میتونی این لذت رو تجربه کنی .
اطرافیان من من رو با شفافیت و آنست بودن تو کارهای حسابداری میشناسن اما هربار ذهنم میرفت به این سمت که نمیشه با شفافیت کامل کامل کار کرد ولی الان باورم قوی و قویتر شد که قاسم شفافیت که سهله میشه با عشق و با تمام وجود کار کرد و نتیجه عالی گرفت . نتیجه ای ورای همه نتیجه ها .
از خدا سپاسگزارم بابت همه آگاهیهایی که به من داده میشه از استاد عزیز و از ابراهیم جان عزیز خیلی خیلی سپاسگزارم بابت این فایل صوتی ارزشمند که مطمئنم بارها انشاالله گوش خواهم کرد و یاد خواهم گرفت از این فایل .
از خدای مهربون میخوام که کمک کنه آگاهیهای این فایل رو در زندگیم به کار ببندم و هم مسیرهای تازه تر متفاوت تر و بهتری رو شروع کنم و هم در مسیر فعلی بتونم قدمهای محکم تر استوارتری رو بردارم و با داشتن احساس خوب در هر مسیر و مقطعی از زندگی لذت بیشتری ببرم که نتیجه داشتن احساس خوب و لذت فراوان در زندگی لذت بیشتر احساس خوب بیشتر و هدایت شدن به مسیرها و افراد بهتر و بهتر و بهتره .
خدارو هزاران مرتبه شکر .
سلام خدمت شما استاد عزیزم و مریم جان
رفته رفته دارم با شما خانم شایسته و حتی مایک احساس نزدیکی رو حس میکنم
یعنی حس نمیکنم دارم فایل ها یا تصاویر زندگی یک غریبه رو نگاه میکنم
حس نزدیکی میکنم ، مثل رفیق و دوست و خانواده
این فایل رو که خیلی خیلی خیلی هدایتی دیدم.
دو روز قبلش یک فایلی ازتون دیدم نمیدونم دقیق کدوم بود ولی توش در مورد تماس تصویری با ابراهیم عزیز با skype و ضبط اون گفته بودین.
دنبالش گشتم اون موقع ولی پیدا نکردم گفتم اشکال نداره حتما وقتش نیست
تا اینکه امروز اصلا قصدم سفر به دور آمریکا بود بعد ماوسم یکم اومد پایین روی قوانین بدون تغییر خداوند ، نظرم جلب شد اسکرول زدم اومد ته صفحه اول بعد روی این فایل کلیک کردم بعد دیدم صوتیه گفتم کاش تصویری بود ولی خبر نداشتم این همون فایلی عه که دو روز پیش دنبالش بودم و درخواستشو کرده بودم براش و خدای من اصلا امروز روز خیلی خوبی برامه هنوز تموم نشده ولی یکی از بهترین روزامه.
بارون نم نم میبارید فایل تموم شد اسنپ گرفتم رفتم پارک جنگلی شهرمون و نرسیده به پارک مقصدو زدم که تو راه یک فایل استادو گوش بدم بعد وقتی اسنپ رسید یک آدم شوخ و خوش مشرب با هم صحبت کردیم و رسیدیم به مقصد گفتم دستتون درد نکنه همینجا پیاده میشم دیگه جلوتر نرید زحمتتون میشه میخوام بالایی برم گفت : اصلا میبرمت!
گفتم نه بابا نمیخواد پیاده میرم
نزاشت ، منو تا دم ورودی برد و گفت اشکال نداره بابا شما اولین مسافر بودین که باهاش امروز دارم صحبت میکنم و بگو بخند راه میندازم یا گفت حس کردم که آدم باحالی هستی خواستم صحبت کنیم تا مقصد ، دقیق یادم نیست چی گفت ولی قشنگ حس کردم این حس خوب و قوانین خدا که داره به درستی کار میکنه.
حس کردم از طرف خداست به خاطر قوانین ثابتش چون فک کنم یک ماه میشه که اینستا رو حذف کردم و تلاشمو میکنم که تمرکزم فقط روی خودم باشه و دیدم یکی از نتایجشو و یک جمله باحالی هم گفته بود: که جای دوری نمیره میبرمت جلوتر خدا خودش روزی رسونه همون جا یک مسافر دیگه بهش خورد همون اطراف گفت دیدی خدا خودش میرسونه.
کلی حال کردم رفتم دور زدم و رفتم تو جنگل و قارچ بزرگ شبیه همون قارچی که تو پارادایس خانم شایسته فیلمشو گرفته بود دیدم و عکس گرفتم ازش و تو ذهنم میومد صحنه هایی که مشابه زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکاست.
چند روزیه که بارون میزنه میرم جنگل دور میزنم و همش هم به خاطر دیدن سفر به دور آمریکاست که واقعا هر قسمت میبینم تحسین میکنم و میگم خدایا اینو میخوام من از اینا میخوام.
و خب هدایت شدم به نزدیک ترین شرایط نسبت به فرکانسم.
یک چیز دیگه هم بگم و تموم و این اتفاق هم تو همین دو سه روزی افتاد.
من گواهینامه رو یه جورایی بیخیال شده بودم و داشت دو سالش تموم میشد و آیین نامه رو قبول نشده بودم و گفتم خدا یا مثل استاد مثل سربازیش که هدایتش کردی به دلش انداختی تو هم به دلم بندازو در زمان مناسب برم کارتدکسمو بگیرمو برم آزمون یک دفعه ساعت دو شب فک کنم به دلم افتاد که باید برم! صبح بلند نشدم و ظهر خودشون زنگ زدن و اس ام اس دادن که بیا و من 100% مطمن شدم که الان باید برم رفتمو و بعدش رفتم سلمونی و کارم که تموم شد یک فردی اومد تو با واکر !!
بعد توضیح داد که آره من اینجور شدم و بدنم اینجور شد و من کارم تموم شده بود نرفتم بیرون وایستادم گوش کردم و دیدم عه اینا علائم بیماری که داشتمه ولی نتیجه رو نگاه خدا ، من با استفاده قانون خوب شدم و ایشون هم داره روند سلامتی رو طی میکنه ولی با سرعت کمتر .
ازتون ممنونم استاد که این مسیر رو انتخاب کردین.
خدا را هزاران بار شکر میکنم که هر روز هر لحظه داره منو هدایت میکنه و واقعا معجزه ها هر روز برام رخ میده و برام عادی شده.
شاید اونقدرا بزرگ نباشه ولی واقعا دلیل محکمیه بر این که این مسیر درست ترین مسیره.
خدارا هزاران بار شکر و برای شما و خانم شایسته عزیز و پسر عزیزتون (از ایشون هم دارم درس هایی یاد میگیرم ) آرزوی تن سالم و سلامت و پر از معجزات و زیبایی میکنم.
دوستون دارم.
عرض سلام و ادب خدمت استاد و همه دوستان،در رابطه با اینکه در فرکانس درست باشی به خواستههات میرسی مثل ماجرای لپتاپ دوستمون،باید بگم من حدود ۱۵ سال پیش تو یه مغازه با حقوق ۳۰ هزار تومن کار میکردم، برحسب اتفاق یه کتاب به دستم رسید(که البته الان معتقدم اتفاق نبوده و هدایت الهی بوده)که اسم و نویسنده ش یادم نیست،اما توش نوشته بود عکس خواسته هاتونو نقاشی کنید و نگه دارید،به فضل خدا من این حرف و باور کرده بودم و بهش عمل کردم،تو اون زمان که کم سن بودم و آرزوهامم کوچیک بود😄عکس خودمو کشیدم که دماغم و عمل جراحی کردم و دندونم و ارتودنسی کردم و موهامم بلند شده،درحالی که این عمل ها اون زمان ۳ میلیون رو هم پول میخواست و حقوق من ۳۰ هزار تومن بود!شاید یکی دو سال بعدش بود که کارم و عوض کرده بودم و تو یه رستوران کار میکردم،اونجا کارم این بود که جلوی کانتر به مشتری غذاش رو تحویل میدادم،از همین طریق با افراد مختلفی آشنا شده بودم که یکیش دکتر دندانپزشک بود😍به اسم دکتر محمدرضا پیروی،یبار در مورد ارتودنسی صحبت کردم که گفت بیا برات درست کنم پولشو قسطی بده!تو رستوران حقوقم ۲۰۰ هزار تومن شده بود ولی بازم خیلی باید کار میکردم تا قسط کار دندونمو بدم،خلاصه رفتم و کارم انجام شد،وسطهای قسط دادن بودم یعنی شاید نصف پول رو داده بودم و دم عید بود که منشی دکتر زنگ زد گفت دکتر گفته بدهی بعضی از افراد رو صاف کنیم که یکیش شما هستید🥰ببخشید خلاصه تعریف میکنم که وقتتون و نگیرم،برای دماغمم به یکی از دوستای خواهرم که خودش دماغش و پیش یه دکتر خوب عمل کرده بود،به اسم دکتر جنابی،گفتم که چقدر هزینه داره و چطوره و اینا،که گفت اتفاقا با دکتر آشنام بیا بریم پیشش بگم بهت تخفیف بده،اون زمان عمل دماغ ۸۰۰ هزار بود که دکتر قبول کرد ۴۰۰ از من بگیره🤩این بماند که اگر میخواستم این عمل ها رو الان انجام بدم چقدر باید هزینه میکردم،مطلب جالبی هم که خالی از لطف نیست این وسطا بگم اینه که عمل دماغم یه تجربه عالی بود و اصلا تحت جو اون زمان معتقد نبودم که کارم درست نیست و دارم تو خلقت خدا دستکاری میکنم😄حتی یادمه قبل رفتن به اتاق عمل سوره حضرت یوسف و خوندم که دماغم قشنگ بشه که شد☺️حتی الان بعد از اینهمه سال ازم میپرسن دماغت و کجا عمل کردی و واسه اون دکتر هنوزم سرو دست میشکنن و وقت یکساله میگیرن و پول زیاد میدن،موهامم که بلند شده🙃
،،،،،هو،،،،،
سلام بر استاد عزیزم و برادر بزرگم ️
به به
الهی شکر
امشب، شب جمعه
ساعت 22
و خداوند منو هدایت کرد که در نشانه ی روزانه ی خودم به این فایل برخورد کنم
استاد جان
در ابتدای این فایل در مورد ارواح و ارتباط با اونها صحبت شد
و چه شبی
شبی که سالهای سال به ما گفتن شب امواته،
در صورتی که به قول استاد الهی قمشه ای، مگه ارواح هم مثل ما هستند که شب جمعه تعطیل باشند؟
و واقعاً در این فایل شما کاملاً این مسیله رو توضیح دادید
سپاسگزارم ️
و اما در مورد قانون
و اینکه ما نمیتوانیم دیگران رو تغییر بدیم،
چقدر قشنگ توضیح دادید
هرچند که همه ی ما در اوایل آشنایی با این برنامه، سعی در تغییر دیگران داریم،
ولی واقعاً اینگونه نیست
و هرچقدر جلو میریم
بیشتر میفهمیم که ما در درجه اول، فقط و فقط باید روی خودمون کار کنیم
و البته این داستان هم نیاز به تکامل داره استاد،،
بازم ممنونم و سپاسگزار
از خدای خودم
که منو وارد این برنامه ها و این مسیر زیبا کرد
الحمدالله رب العالمین
یاحق️
میخوام از چیزی بنویسم که خیلی فکر کردن بهش بهم کمک کرد،که یکی از ریشه های عمیق وجودم رو درک کنم که چرا همیشه یک ترس خفیف اون عمیق های وجودم احساس میکردم،وقتی استاد گفت که من همه چیز رو با قانون میسنجم،من اومدم هر چی که از قبل شنیده بودم رو ریختم دور و اومدم از اول با قانونی که درکش کرده بودم،همه چی رو میسنجیدم،من با خودم میگم چه طوری؟؟؟
چه کسی جرات این کار رو داره،یکم داخل ذهنم برام ترسناک میاومد،اگه همه چی اشتباه باشه چی؟؟اگه قانون رو حتی از قرآن اشتباه درک کرده باشم چی؟؟اون وقت چی میشه؟نکنه داخل یک خواب عمیق فرو برم و هیچ وقت بیدار نشم؟؟؟
حالا این طوری باید چی کار کنم؟؟
با خودم فکر میکردم که چه طور استاد واقعا به این جنبه ها از قانون رسید که این قدر با قدرت در موردش حرف میزنه و یقین داره،بعد یادم میافته به اون آزمون خطاهایی که میکردین،میگم ببین الناز،این آدم که هنوز به درک این قدر مشخص نرسیده بود،اجازه میداد به خودش و به هر حرف کتابی عمل میکرد و میزاشت نتیجه رو ببینه،نترس،این زندگی دو روزه هست،همه چی که برپایه این نیست،تنها چیزی که برپایه این دنیا هست که تو داخل این فرصت چند روزه چه قدر خواستی که حقیقت رو درک کنی و بهتر بفهمیش،من چه قدر دوست دارم این عملکردن استاد رو،چه خوب یا بد،خیلی از باور هایی که استاد داخل کتاب ها می خوند خیلی فرعی و حتی غلط هم بودن،اما استاد حتی به اون ها هم عمل میکرد و میفهمید که غلطن،به خودش اجازه تجربه میداد،به چیزی نمیچسبید،فقط به اصلی که درک کرده بود چسبید و با اون همه چی رو مقایسه میکرد،درسته شاید اولش درست نمیتونست بین خیلی چیز ها تشخیصی قائل بشه،الان واقعا چی شده که الآن میتونه تشخیص قائل بشه؟نه اشتباهاتش نبود،عملش بود،به خاطر عملش بود که این قدر به وضوح از قانون رسید
الناز،نترس،هیچ اتفاقی نمیوفته،بهتر از اینه که تمام عمر با اون باوری باشی که حتی بهش عمل نکردی که حالا ببینی اصلا درست هست یا نه،فقط نشستی،نه نترس،حتی اگر هم اشتباه بود عمل کن،حتی اگر هم اشتباه بود عمل کن،جزئی از روند رشده،عمل کن،تو مگه به همین باور های اشتباه عمل نکردی که بعدش فهمیدی که اشتباهن،تو عمل کردی که فهمیدی اشتباهن دیگه،پس عمل کن،
نترس،بزار بهت بگم،اگر عمل نکنی،همیشه داخل برزخش میمونی،اما اگر عمل کنی،با نتیجه میفهمی که درست بوده یا غلط،مگه خدا مرده دختر جون!!!نگرانی چیه؟!!!مگه قرار بر این نبوده که من تجربه کنم،خب تجربه میکنم،هیچ اشکالی نداره،هیچ اشکالی نداره،هر روز به خودم میگم،هر روز به خودم یا آور میشم
ببین عباس منش رو،اون زمانی که باور های اشتباه مالی رو داشت،عمل کرد که فهمید که باور های اشتباه مالی رو داره،بعدش که باور هاش رو درست کرد،عمل کرد که داخل یک سال و بعد سال دوم این قدر موفقیت کسب کرد،الناز،توروخدا ببین،مگه همین آدم که قانون رو درک میکرد،اول نیومد و تبلیغ نکرد؟!!!!چرا کرد.بعد فهمید غلطه و روشش رو عوض کرد و زمانی که روش درست رو فهمید،مثل همون روش غلط که خیلی خوب و محکم اجراش کرد و رفت داخل بدهکاری،همین جوری هم این باور های درست رو محکم اجرا کرد و رفت داخل آزادی مالی،به این میگن عمل کردن و نتیجه گرفتن،پس عمل کن،توروخدا عمل کن و به چیز دیگه ای گوش نکن ،الناز نترس،فقط عمل کن،زندگی این جور نیست که بگی فقط یک فرصتهای اگر ازش درست استفاده نکم یا تموم میشه،نه به خدا هر روز فرصت ها داره بیشتر میشه،این نتیجه ای که ازش میگیری هزار برابر با ارزش تر از اینه که بخواد جواب نده یا بدتر از اون همیشه به عنوان برزخ بمونه.
نترس،نترس،خدا با منه،هر بار یاد عباس منش میافتم،اون که فقط تازه اول راه بود،خودش که الآن میگه این قدر کتاب ها میتونن گمراه کننده باشن،مگه خودش با همین کتاب ها شروع نکرد؟!!!عمل کرد که اصلا فهمید جواب نمیده و به راهی که جواب میداد هدایت شد،عمل کن،نترس.خدا که هست،تازه،با قدرت قدم بر دار و خوش حال باش که داری وجودت رو تجربه میکنی،اگر هم اشتباه بود فدای سرم،یعنی این که خودم رو این قدر ارزشمند میدونستم که قدم بردارم و عمل کنم،پس عمل کن،النازم،عمل کن،چه قدر الآن احساس خوبی دارم،هر روز به خودم میگم،خیلی خوش حالم که به این ترمز مخفی که خیلی وقت بود که بود.خدایا شکرت هدایتم کردی💞🌹 هر روز تکرارش میکنم،هر روز ایده هام رو اجرا میکنم و اجازه میدم نتایجش رو ببینم و بفهمم درسته یا نه و رشد کنم،خدایا شکرت💟🌹
سلام سلام سلام
به نام الله مهربانم که هرچه داریم ازاوست
وای خدایا شکرت برای این همه آگاهی و هماهنگی و همزمانی چقد من شوکه شدم استاد عباسمنش عزیزم واقعا خدارو صد هزار هزار مرتبه سپاسگزارم به خاطر همچین آدم درست و منظمی که هیچ جای دنیا واقعا هیچ جای دنیا پیدا نمیشه خدایا شکرت خدایا شکرت چقد من دگرگون شدم .
استاد عزیزم باشنیدن این فایل من یک آدمه دیگه شدم بخدا دستم یاری نمیکنه چی بنویسم اینقد آگاهی تو این فایل ارزشمند بود من باید بارها و بارها این آگاهی های با ارزشو گوش بدم و عمل کنم که بتونم باز بیام و از شما تشکر کنم واقعا خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم به خاطر همچین سایت وادم های ارزشمندی که دراین سایت زیبا وجود دارن و به این طریق معجزه آسایی با شما استاد گرانقدرم آشنا شدن .
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
استاد جان انشالله هرچی که توی اون دل پاکته خدا واستون فراهم کنه امیدوارم بمونی واسمون عاشقتونم هرکجا هستید در پناه الله یکتا شاد وسلامت باشید
باتشکر عزیزدلم
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و همچنین آقا ابراهیم عزیز ، واقعا لذت بردم ، خدا منو هدایت کرد نشونه امروز باز کنم حقیقتش من فکر کنم 70 روز عضو شدم من دارم روز شمار تحول زندگیم سفرنامه رو ادامه میدم ، این هم او هدایتم کرد و کلا نشانه ها رو دقت نمیکردم تمام تمرکزم روی فایل های سفرنامه ست امروز یه حسی بهم گفت نشونه رو باز کنم دقیقا همون چیزی بود که من نیاز داشتم بشنوم ، امروز نیاز داشتم به این فایل ، که بفهمم آتنا نگران نشو تو روی خودت کار کن روی باورهام قرار نیست تو کاری کنی وقتی من طبق قانون قرار بگیرم لازم نیست بیرون تغییر بدم همه کار انجام میشه و خودمو از هر اعتقادی از گذشته و باورهای جامعه ست دور کنم و بدونم جهان بر اساس قانون عمل میکنه و خودش هدایت میکنه و شرایط مطابق خواستمون قرار میده ، و بدونم خود به خود اتفاق میافته وقتی من خودمو در فرکانس خواسته ام قرار دادم به قول آقا ابراهیم که در این فایل گفتن از این ساده تر هم میشه ، و خدایا من به معجزات تو عادت کردم این جمله خیلی به من حس خوبی داد، واقعا معجزه زندگی آقا ابراهیم خوندم از سلامتی و تا هدایت شد با استاد کار کنه ، خوشا به سعادتت اقا ابراهیم به نظرم این معجزه بزرگی بوده تو این فضا کار کنی با استاد حتما که روی خودتون کار کردید که در فرکانس استاد قرار گرفتید ، من خودم خیلی دوست دارم در همچنین فضاهایی مشغول شم که پر از حس خوب و طبق قوانین عمل میشه و از خدا صحبت میشه و کارهایی که بهم پیشنهاد میشه تحقیق میکنم فضای درستی نیست ترجیح میدم نرم و روی خودم کار کنم هر چند بیکار باشم و در شرایط فعلی م باشم فقط فرکانسمو بالا ببرم طبق قانون هدایت میشم افراد دنبال من میان ، و بالاخره چه در روابط هم همینطور نیاز نیست کاری کنم فقط روی خودم کار کنم ، واقعا این جمله باید قاب کرد ( اگر کاری سخت پیش میره اشتباهه ) همه چیز آسان باید پیش بره ما برای خودمون با افکار و باورهامون سخت کردیم ، از خداوند سپاسگزارم بابت نشونه امروز که منو هدایت کرد باز کنم بخونم و تصمیم دارم از فردا نشونه ها باز کنم بخونم ، تشکر میکنم از استاد و آقا ابراهیم بابت این فایل که برام کد هایی رو باز کرد و به قول ابراهیم چند بار باید گوش کنم
به نام خداوند یکتا
سلام به استاد عزیزم
این فایل فوق العاده بود واقعااااااا شما فوق العاده هستی
خدایا شکرت برای هدایت به این سایت و این استاد خفن
استاد قشنگم الان که فکر میکنم زندگی منم همه معجزه بوده و جاهای که مقاومت نداشتم خواستم خیلییی راحت به زندگی امده
شما خفن هستید از صمیمم قلبم اینو میگم چقدر خوب قانون درک کردید و چقدر خوب آموزش میدید نوشششششششش جونتون که انقدر خوش بخت هستید هر کسی در این جهان سر جایی خودشه
خداروشاکرام به خاطر اینکه فهمیدم چه خبره دارم با تمام توانم روی خودم کار میکنم فقط از خدا میخوام کمکم کنه تا بتوانم این مطالب درک کنم و عمل کنم
استاد قشنگم دوستتون دارم
من ی مدت فقط توی ستاره قطبی ام مینوشتم خدایا فقط قدرت درک بهم بده خداوند مهربونم شکرت
چه آگاهی های جذابی ️ تو این فایل بود
دوره ای دستیابی به رویا خیلییییییی خالصه و فوق العاده است واقعاااااا دمتون گرم از خداوند براتون بهترین های دنیارو میخوام استاد قشنگم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روز چهل وهشتم روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع..
(قوانین (ثابت) بدون تغییر خداوند را بهتر بشناسیم…
وقتی صحبت از قانون میشه اکثر ما آدمها حالمون بد میشه، چون میدونیم که دیگه هر کاریو که دلمون بخواد رو نمی تونیم انجام بدیم!!
اگه انجامش بدیم مشمول جریمه میشیم…
حالا چه اون قانون، یه سری اصول باشه که باید توی خانواده انجامش بدیم یا توی محل کار یا توی جامعه…
چون همیشه قانون جایی وضع میشه که جرمی اتفاق افتاده باشه یا برای پیشگیری از جرم باشه، این از بچگی توی باورهای ما دیگه نقش بسته…
والبته کسیکه نخواد تابع قوانین خونه، یا جوامع خودش باشه بدون شک مشکلات زیادی برای خودش ویا دیگران به وجود میداره….
مثلا توی خانواده یه قوانین شناخته شده هست که خانواده طبق اون می تونند در کنار هم زندگی کنندکه اگه یه یک یا چند نفر بخوان اون قوانین رو نادیده بگیرند بنیان خانواده از هم می پاشه ویا باعث مشکلات زیادی تو خانواده میشه…
مثلا فرزند خانواده بخواد تا دیروقت بیرون از خونه باشه در صورتیکه هنوز به سن قانونی نرسیده یا اینکه بخواد بدون اجازه وسلیقه نقلیه پدرو مادرش رو برداره وحتی بدون گواهینامه بشینه پشت فرمون…
یا کل روز بخوابه و کل شب توخونه راه بره و سروصدا ایجاد کنه واجازه نداره بقیه افراد خانواده بخوابند واستراحت کنند…
خیلی از این اصول وقوانین تو خانواده ها رو اکثرشماها میدونید..
یا مثلا تو جامعه ، یه نفر بخواد برخلاف قوانین رانندگی باسرعت غیر مجاز رانندگی کنه، یا ساخت وساز غیر قانونی انجام بده، یا به اموال عمومی آسیب بزنه و….از این دست کارهای غیر قانونی انجام بده…
اما اگه کسی قوانین خونه وجامعه خودش رو به شکل دیگه ای ببینه، اجرای همین قوانین نه تنها حالشو بد می کنه بلکه بهش ارامش خاطر هم میده واحساس میکنه از امنیت برخوردار شده…
چون میدونه وقتی طبق قوانین خانوادش ویا جامعه اش رفتار میکنه می تونه بدون مشکل و بدون دردسر زندگی کنه چون طبق اصول رفتار کرده
حالا از دید وسیعتر اگر کسی بخواداز قوانین جهان هستی پیروی کنه بازم می تونه براش دردناک وسخت وطاقت فرسا باشه، چون میدونه که از کلی چیزهای خوب باید صرف نظر کنه چون از دید خداوند هر کاریکه به آدم حس لذت میده گناه وخطاء و برخلاف قوانینش هست…
درگذشته های نه چندان دور اکثرا ما که اینجا هستیم همین حس بد رو نسبت به اجرای هر قوانینی داشتیم چون درک درستی از قوانین نداشتیم، چون شناختی نسبت به خودمون، و دیگران و خداوند وقوانینش نداشتیم..
وقتی اومدیم اینجا و با اینهمه باور جدید آشنا شدیدم وقتی یادگرفتیم وتمرین کردیم که باورهای قدیمی واشتباه رو بریزیم دور ذهن وقلبمون رو برای باورهای جدید والبته درست وزندگی ساز باز نگهداریم، تونستیم تا حدود زیادی به خودشناسی ودیگر شناسی وخداشناسی برسیم، کم کم تونستیم توسط این اگاهیها فکر خدارو بخونیم، وهر چقدر درک بهتری از قوانین جهان هستی پیدا کردیم درک قوانینی که تو جامعه و خانواده هست وباید اجراش کنیم هم برامون راحتر شد …
انقدر تو گذشته همش میخواستیم بجنگیم و هر چیزی که بیرون از خودمون هست رو تغییر بدیم تا بتونیم مثلا یه نفس راحت بکشیم، مارو خسته وشکسته وفرسوده کرده بود که وقتی عاجزانه تسلیم شدیم ونشستیم، دنیا فرصتی پیدا کرد تا خودش رو به ما بشناسونه…
و هر کدوم از ما بعد اینکه از اونهمه دوندگی های بی ثمر و گله وشکایتها و درد ورنجهای تمام نشدنی،خواستار این شدیم که قدرت رو بدیم به صاحب جهانیان به اونیکه می تونه همه کاریو برامون به راحتی انجام بده، دقیقا بعداز همون تسلیم شدن وعاجز شدن واقعی، معجزه ها از راه رسید…
انگار فقط لازم بود سکوت کنیم وبشینیم…
حتی هیچ کاری نکنیم…
فقط توی سکوت بشینیم تا گوشهامون و چشمهامون وقلبمون باز بشه، تا بتونیم بفهمییم ودرک کنیم که جهان چطوری داره با یک اصول وقوانین بدون تغییری به زیبایی وسادگی وراحتی اداره میشه…
واصلا نیازی به اونهمه درد ورنج کشیدن و تلاشهای بی ثمر و دوندگیهای ما نبوده ونیست!!
یادمه وقتی تسلیم وعاجز شدم، وگفتم دیگه نه میدونم ونه می تونم فقط برام انجامش بده، از همون موقعه جهان همه ی تلاشش رو کرد تا امورات من به راحتی به انجام برسه…
یکی از بزرگترین شکرگزاریهای زندگی من برای درک قوانین بدون تغییر وثابت جهان هستی بوده وهست همیشه…
اینکه درک کردم اونچه که خداوند به عنوان قانون برای منه بنده اش در نظر گرفته وفقط من با عمل به اون قوانین آسون وانجام شدنی می تونم در نهایت ارامش وامنیت زندگی کنم، منو یاد مهربانی و مهر پدر ومادرم انداخت مثل تمام پدرومادرها که هر چی میگن از روی دوستداشتن وبه نفع فرزندشون هست..
اما اونکه درک درستی از مهر وعشق خداوند ویا حتی پدر ومادرش نداشته باشه عمل به قوانین خونه و زندگی و جهانش رو مثل بدترین مجازات می بینه…
انگاری خدا و پدر ومادر و حاکمان جامعه زندان بان شدند و زندگیش مثال زندان…!!
اما اونکه تونسته درک درستی از قوانین جهان هستی پیدا کنه سوت زنان وخیلی هم باعشق وآرامش شروع میکنه با عمل به قوانین توی مسیر زیبای زندگی به پیش رفتن..
واقعا چقدر خوبه وچقدر جای سپاسگزاری داره که ادمی، یک صاحب اختیار داشته باشه…
یعنی خودش رو با تمام خواسته هاش بده دست یه نفر که قدرت تمام هستی در دستانش هست..
وبگیره قدرت رو از پول و از افراد و از تکیه بر قدرت خودش و بر منم منم هاش و از تکیه بر من میدونمها ومن می تونم هاش…
اول باید بشناسیش، باید بهش اعتماد کنی، بهش ایمان بیاری تا بتونی اختیارتو تمام وکمال بدی بهش…
شاید اوایل درگیر بده بستون بشی، هی بگی خب اینکارو خودم انجام میدم اون کارو میسپرم به خدا…
یا هی بگی خدایا فلان کارو برام انجام بده ولی باز صبوری نکنی و عجله باعث بشه خودت بپری وسط و کار خرابی کنی…
هروقت تونستی یاد بگیری شریکانه با خدا اموراتت رو به انجام برسونی یعنی تکیه زدی بر تخت پادشاهی خودت…
اونجا که سهم خودت رو پیدا میکنی و با عمل به الهامات وهدایتها انجامش میدی و باقیو که در توانت نیست وسهمت نیست رو میسپاری به خدا، دقیقا همون جا داری به قوانین عمل میکنی..
یه راهکار بیشتر نداره…
انجام تمرین ستاره قطبی 12 قدم…والسلام
با انجام این تمرین هم تمرکزت روی خودت هست هم روی خواسته ات هم هوشیاری برای دریافت الهامات وهداتها و هم هربار که به نتیجه میرسی ایمان واعتمادت بیشتر میشه و بیشتر تمرکز داری روش و عاشقانه انجامش میدی…
خدارو صدهزارمرتبه شکر که توهمین دنیا قبل مردنم به لطف الله تونستم توسط آموزه های شما استاد قشنگم سرسوزنی قوانین جهان هستی رو درک کنم و سرسوزنی بهش عمل کنم…
وبی حد وحساب پاداشش رو دریافت کنم.