آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 1 - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/11/عکس-فایل-1.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-11-26 21:06:122020-08-28 10:15:06آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمان الرحیم.
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و تمام دوستان در این مسیر نورانی.
من و خدا یکی هستیم و در تمام لحظات سکوت میکنم و دل به او میسپارم
از شر نفس به رب نازنیم پناه میبرم و خودم را تسلیم رب میکنم (روح من روح خداست)
تویه هر جایی که هستم هر مکانی هر لحظه ای .هر نامی و هر باوری سوکوت میکنم و از ربم میخوامکه بشنوم و شنوا باشم لزش میخوام که گوشهایم را شنواااا وشنوااااتر کن الهی امین.
میخوام که به من یاد بدهد که از قضاوتها پیش داروی ها رها شوم و میخوام که فقط گوش کنم و گوش کنم هیچ دفاعی از خود نکنم
میخواهم که فقد گوش کنم گوش کنم به سادگی و تجربه کنم ورها شوم از قضاوتها رهای رهاااا از هر گونه مکانقبیله و طبقه رهاااا از باروهایم میخوام تسلیم تو باشم رب من پاک از همه قالبهایی که من رودر خود حبس میکنن قالبهای بتنی که نابود میکنن جسم و روحم رو میخوام بشنوممممم صدای ربم رومیخوامممم بشنوممممممممممم
خدایا من تسلیم توام…
میخوام ارمش این مسیر سبز رو این برکه سبز رو تجربه کنم میخوام گوش بدم و تجربه کنم با لذت و با لذت…
از خدا میخوامکه قلبم را پاک کنه قلبم را پاک کنه که اتفاقات خوب زمانی از راه می رسن که قلب من پاک شده باشه…
من پاره ای از خدا هستمممم
از رب میخوام کهبه من اگاهی بده اگاهی اصل من است خود حقیقی من است خود متعاللی من استاز خدا میخوامممممم که من رو هدایت کنه.
.
من لایتنهای هستم و مقدس…
اگاهی من پاره ای از خداست.خوددد خداست مثل قطره ای از دریا که پاره ای از دریاستتت..خود دریاست خدایا من تسلیم توام..
من پاره ای از خداهستم و در همه حال در کنارم نشسته است.
من پاره ای از خدا هستمممممممم
و همیشه جایگاه من رو ارج نهاده و گرامی چون من و او یکی هستیممم…
همه هستی پاره ای از وجود من هست…
همه رو گرامی میدارم چون پاره ای از من هستن چون پاره ای از خداوند…
من هر موجودی که مبینم تکرارمیکنم
او پاره ای از من است
پاره ای از خداست.
و میدونم که عشق بی قد و شرت وارد زندگی من میشود به امید رب…..
روز 15 از تحول زندگی من
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدااااا
25.5.1402
در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید…
خدایا شکرتتتتتتتتتتتتت
به نام خدای مهربان
سلام بر خدا و سلام بر تو و سلام برمن و سلام بر همه موجودات عالم که همه از خداییم
بیا خودمان رو رها کنیم رها و آزاد
رها از هرگونه قضاوت
رها از هرگونه قید و بندی واز هر نوع باوری که اینها قید وبند نفس هس
رها باشیم رها و آزاد
و بدانیم که ما همه از خداییم مانند قطره ای از دریا همه از او هستیم همه از قدرت بی نهایت همه از اوییم همه از خداوندیم
بیاید عشق داشته باشیم عشق بی قید و شرط و بدور از هرنوع قضاوت
خدایا توراسپاسگزارم بع خاطر این فایل آرامش بخش
خدایا توراسپاسگزارم به خاطر وجود ارزشمند استاد عزیز
خدایا توراسپاسگزارم برای وجود خودم که از توهستم و وجود عزیزانم که همه از تو هستن
در پناه حق سلامت و شاد و آرام باشید آرامش بی نهایت آمین
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
آرامش در پرتو آگاهی قسمت یک
گوش کن
چقدر خدا دقیق و حساب شده هست، دقیقا مرتبط با موضوعی که دیشب باهم قرار داشتیم و با خدا صحبت کردیم دقیقا بهم گفت تو فقط گوش کن
اول از این فایل بگم که چجوری شد هدایتم کرد سمتش
من داشتم آشپزخونه رو مرتب میکردم حدود ساعت 3:30 بعد از ظهر بود ، گفتم خدا چی میخوای بهم بگی از صحبتای استاد عباس منش ، مثل همیشه رندم گالری گوشیمو که تمامش فایلای آگاهیه بالا پایین زدم و روی یکیشون نگه داشتم وقتی باز شد
متحیر شدم
گریم گرفت چشمام پر اشک شد
آنجا که من و تو یکی هستیم ،سکوت کن و دل بسپار
میخواهم برایت بگویم و تو بشنوی
بیا گوش دادن ساده را تجربه کنیم
و تنها رها و آرام است که میشنود
قلبت را پاک کن، اتفاقات خوب تنها وقتی از راه میرسند که قلبت را پاک کردهای
اینو دقیقا دیشب خدا بهم گفت
من اومدم تا باهاش حرف بزنم حدود ساعت 1 به بعد بود
نمیدونستم چی باید بهش بگم ، نمیدونم چرا از وقتی شبا تصمیم گرفتم که باهاش قرار بذارم و باهم حرف بزنیم و از روزی که شروع کردم قدم بردارم
گفتم خدا موضوع هر شبمون برای صحبت کردنو خودت تعیین کن ،تو بگو باید درمورد چی باهم حرف بزنیم
امشب که خواستم بشینم ،قبلش چراغ اتاقمو خاموش کردم و نشستم هی منتظر بودم که بگه چیکار کنم ؟قرآن بخونم یا صحبت کنم
چی بگم ؟
که وقتی داشتم هی سوال میپرسیدم و منتظر موضوع صحبتمون بودم شنیدم گوش کن
برای چی میخوای صحبتمون موضوعی داشته باشه ، گوش کن به من ،همین که اومدی با من حرف بزنی ، ساکت باش و گوش کن
بشین و فقط به صداهای اطرافت گوش بده
گوش بده تا صدامو بشنوی
بار ها و بارها میشنیدم گوش کن
تا میومدم که حرفی بزنم میشنیدم نه ساکت باش و گوش کن
هیچی نگو و گوش کن
و من سعی میکردم از فکرمم چیزی نگذره ،با اینکه سخت بود ولی تلاشمو میکردم تا فقط گوش بدم
وقتی گوش میدادم صدای رد شدن هواپیما ،صدای ماشینا ،صدای موتور و کامیون و جارویی که به روی زمین کشیده میشد که تمیز بشه زمین یا صدای نفسم و حرکت دست و صدای کولر و …
که وقتی گوش دادم و گوش دادم آروم شدم و حس کردم باید حرف بزنم
بازم نمیدونستم چی بگم فقط گفتم، خدا تو بهتر از من میدونی چی برای من خوبه و یهویی دیدم دارم گریه میکنم
و میگم من که هیچی نیستم هرچی فکر میکنم ، چی دارم که بگم من اینو دارم ، هرچی فکر میکنم میبینم چیزی ندارم که بگم دارمش
کمکم کن بگذرم از چیزهایی که برای من نیستن و هنوز وابسته شونم و این منو از تو دور کرده
و نمیذاره بیشتر باهات حرف بزنم
ولی یه چیز دارم که همه دارایی منه و اونم تویی خدا
همینجور میگفتم و گریه میکردم
و یهویی رفتم تو گوگل نوشتم که آیه های مربوط به شب حرف زدن با خدا میخواستم ببینم که اگر من الان بخوابم و موقع اذان صبح خوابم ببره و من الان حرف زدم با خدا ،میشه ؟ یا باید موقع اذان صبح بیدار باشم و فقط اونموقع میشه صحبت کرد
و میدونم که اینا نجواهای ذهنم بودن که مانع از حرف زدنم با خدا بشن
که یاد یه آیه افتادم که میگفت حتی اگر نتونستین بیدار بمونید چند لحظه خدارو یاد کنید هم میشه ، دقیق خود آیه رو یادم نیست هرچی گشتم تا اینجا بنویسمش نتونستم پیداش کنم
تا جایی که یادمه نوشته بود اگر یاد خدا کردید و اشک در چشماتون جاری شد حتی اونم حساب هست مهم یاد کردن خداست
وقتی تو گوگل نوشتم و هدایت شدم به یه صفحه ای
یه متنی آورد و خوندمش
نوشته بود
شخصی آمد خدمت امام صادق و از تجار بود و تقریباً بازنشسته شده بود. گفت یابن رسول الله! من میخواهم کارم را رها کنم و گوشه نشین شوم و مشغول عبادت شوم. امام صادق«سلاماللهعلیه» سه مرتبه فرمودند: «عَمَلُ الشیْطَان»
این الهام شیطان است
در مورد یه موضوعی یادم افتاد که از خدا سوال کرده بودم ،با این متن متوجه شدم نجوای ذهنم بوده و نباید توجهی بهش بکنم
و وقتی داشتم میخوندم چشمام سنگینی کرد و خوابم برد
قبل خواب گفتم خدا اگه خوابم برد و اذان گفت بیدارم میکنی ؟؟؟؟؟
نمازمو بخونم
و بعدش سپاسگزاری کردم و خوابیدم
و وقتی یهویی بیدار شدم ، انگار یکی با ملایمت بیدارم کرد و انقدر آروم بودم که دیدم اذان گفته و نمازمو خوندم و دوباره خوابیدم
امروز از صبح تا شب کارای نقاشی و کارای دیگه که باید انجام میشد رو انجام دادم
شب مهمون داشتیم و مادر بزرگم اومده بود
مادرم براش پتویی که از کربلا گرفته بود رو داد و بعد به من گفت برو عروسکی که تو سفره حضرت رقیه انداخته بودن و بهمون دادن بیار آنا ببینه
وقتی آوردم مادربزرگم انقدر قربون صدقه عروسکو رفت که گفت چقدر گوچولو هست و خیلی خوشش اومد
شنیدم باید بهش بدی
ولی تو اون لحظه بین دلم و ذهنم درگیری بود
ذهنم میگفت نه اون برای تو هست چرا بدی به مادر بزرگت بعدشم تو دوستش داری ،نمیخواد بدی
ولی سه حسی هم که صداش بلند تر بود میگفت حالا وقتشه ببینم میتونی از چیزی که دوستش داری بگذری بهش بدی
دیدم مادر بزرگم گفت کاش یکیم برای من میگرفتی
به خودم گفتم طیبه حالا وقتشه ، اولا تو هیچی نداری هرچی داری از خداست
هر وقت بخواد ارت پس میگیره
و یادت باشه تو از این دنیای مادی بری جهان آخرت هیچ کدوم از اینارو نمیتونی باخودت ببری
الان باید بگذری ازش
الان باید درست رو درست پس بدی
که خدا ببینه که از چیزی که دوستش داری گذشتی
و من بازم به خودم تکرار کردم طیبه برای تو نیست پس برای خدا رو به خود خدا برگردون
و من سریع گفتم مادربزرگ میخوای برش دار
گفت نه یکی دارین
گفتم نه هم مامان عروسکو به من داد هم خواهرم من دو تاشو دارم یکی شو بردار برای تو
خیلی خوشحال شد و گذاشت تو کیف دستیش
اونجا بود که فهمیدم باید یاد بگیرم از بهترین و دوست داشتنی ترین چیزهایی که دارم باید بگذرم
امروز وقتی به آخر این فایل گوش دادم تصمیم گرفتم که از این به بلد هرچی دیدم به خودم تکرار کنم
او پارهای از من است، پارهای از خداست و ببین که عشق بی قید و شرط چگونه در وجود تو جاری میشود
از امروز به بعد سعی میکنم تمرین کنم
چند روز پیش درخواستی داشتم که خدا با این فایل و این جمله راهشو بهم نشون داد
من این فایل رو بارها گوش داده بودم ولی امروز تازه شنیدمش تازه درکش کردم تک تک جملاتش رو
البته جملاتی که باید یاد میگرفتم در مداری که درش هستم رو
بی نهایت از خدا سپاسگزارم و برای تک تکتون عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت بی نهایت از خدا میخوام
عشق براتون
به نام خدای مهربان
صدوسیمین تعهد
قلبت را پاک کن سلامت میکنم و انجا که منو تو یکی هستیم را گرامی میدارم انجا که منو تو یکی هستیم سکوت کن و دل بسپار چه اهمیت دارد که کیست که میگوید و کیست که میشنود چه اهمیت دارد که من کجا هستم و تو کجا چه امهیت دارد که من به چه باور دارم و تو به چه
اینها همه قیل و قار های نفس توست حال ان که خود متعالی تو میخواهد ارام باشد بی هیچ نام بی هیچ قبیله بی هیچ مکان بی هیچ قضاوت
ازادو نامحدود بی فرم قالب این قیدو بندهای زمینی را این طبقه بندیهای نفسانی را کنار بزن
نام را مکان را باور را و هر تفاوتی را با ذهنی ارام بنشین و بشنو
میخواهم برایت بگویم و تو بشنوی بشنو و تجربه کن بیا از پیشداوریها و حتی قضاوتها رها شویم و فقط گوش کنیم بیا باور کنیم که لزومی ندارد که همیشه از خودمان دفاع کنیم بیا گوش دادن ساده را تجربه کنیم و رها شویم از قضاوت رها شویم از هرگونه قبیله و طبقه رها از باورهایمان و پاک از همه ی قالبهایی که محدودمان میکند و تنها رها و ارام است که میشنود ارامش این برکه سبز را تجربه کن بیا تا فقط گوش بدهیم و تجربه کنیم
قلبت را پاک کن اتفاقات خوب تنها وقتی از راه میرسند که قلبت را پاک کرده ای تو پاره ای از خدایی تو فراتر از جسمت و فراتر از ذهنت اگاهی هستی و اگاهی تو اصل توست خود حقیقی توست خود متعالی توست تو لایتناهی هستی و مقدس
اگاهی تو پاره ای از اگاهی همه ی جهان هست و پاره ای از خداست خود خداست مثل قطره ای از دریا که پاره ای از دریاست خود دریاست تو پاره ای از خدایی و من هم و او که کنار تو نشسته است و اویی که ان سوی دنیاست و کهکشانی که ان سوی کیهان و تو پاره ای از من هستی و من پاره ای از تو مثل دو قطره از دریا که هردو دریا هستند یکی هستن جایگاهی را ارج مینهیم و گرامی میداریم که منو تو یکی هستیم و خدا
برای سه روز اینده فقط برای سه روز با همه ی هستی یکی شو و تمام هستی را پاره ای از وجود خودت ببین فقط برای سه روز خودت و همه را گرامی بدار چون پاره ای از خودت چون قلبت چون پاره ای از خداوند فقط برای سه روز با هر موجودی که روبرو میشوی این جمله را در ذهن تکرار کن او پاره ای از من است او پاره ای از خداست و ببین که عشق بی قیدو شرط چگونه در تو جاری میشود
ای جان دلم که چه به موقعی
عزیز دلم استاد بی نظیرم کسی که با تک تک کلمه و حرفهای پر از معنی اش زندگی مرا داره تغییر میده
سلام به خوب ترین استاد دنیا ای قربونت که حرفات اصلا رد خور نداره بخدا
واقعا خیلی خسته نباشی
استاد عالی هستید فوق العاده دوستتون دارم F
سلام خدمت استاد و دوستان عباس منشی…
این چندتا فایل خیلی تکون دهنده بود برام.همش تو ذهنم دنبال یه کلییت برای اینکه بتونم قوانین و بهتر بفهمم بود این چندتا فایل جواب خیلی از سوال هامو داد.و اینکه خیلی منو تحت تاسیر قرار داد خیلی از فایل های رایگان استاد رو گوش دادم و دیدم باورشون کردم انجامشون دادم به اندازه ای که باور و انجامشون دادم به نتیجه رسیدم ولی همیشه یه سردرگمی تو وجودم بود که مثلا من با انجام این کارها وتغیر باور ها میتونم به خواسته هام برسم تا اینجا درست. ولی با گوش دادن این چندتا فایل به این نتیجه رسیدم که بابا من اول کی هستم جایگاه و ارزشم کجاست و چیه اصلا چی میشه که ادم با یه سری تغیرات به خواسته هاش میرسه من اینجا فهمیدم که ما انسانها خیییییییلی با ارزشیم و یه گنجی در این کیهان هستیم که خودمون از ارزشش خبر نداریم چند دقیقه گریه کردم بعد گوش دادن به این فایل ها که ای خدا تو چقدر بزرگی و چی خلق کردی.در کل به این نتیجه رسیدم اول ادم باید قابلیت هاش و ارزششو از درون پیدا کنه بعد بیاد برای خودش هدف و خواسته تاین کنه چون تو وقتی ارزش خودتو بدونی میبینی خواسته هات برات طبیعی هستن و دستیابی بهشون خیلی راحته به این شرط که اون احساس خود ارزشی رو در خودت ایجاد کنی…
ممنونم از استاد عباس منش….
اونایی که دنبال تغیر تو هر زمینه هستن همین چندتا فایل ارامش در پرتو اگاهی میتونه چنان تاسیر گذار باشه که حتی خارج از تصور… به نظر من همین چندتا فایل و درک کردن و انجام دادن 90 درصد راهو رفتنه.
در نهاهیت ارزوی سعادت و خوشبختی برای همه شما رو دارم و امیدوارم به این باور برسیم که ما خیییییلی با ارزشیم……
به نام ربّ
سلام با بینهایت عشق
33. امروز دومین باره میام رد پای روز شمار تحول زندگیم از روز سی و سه رو مینویسم
اومدم قدرت خدا رو برای شما هم بنویسم که باز هم بهم نشون داد
هر لحظه داره نشونم میده
تا باورم بهش تقویت بشه و کمکم میکنه
من هر روز صبح که بیدار میشم میگم خدایا امروز روز شگفتانه ترین های من هست که تو بهم عطا میکنی
غروب که بعد نوشتن درمورد نهج البلاغه و رد پای این روزم نوشتم و اینکه گفتم چیکار کنم نقاشیمو خراب کردم ؟
عجیب
عجیب رو برای این نوشتم که به حرف خودم که گفتم خراب شد نوشتم الان درک کردم خدا میخواست با خراب نشون دادن از نظر من بهم بگه حرفاشو
من بعد نوشتن رد پام خواستم دوباره زمینه نقاشیمو مثل قبل که مشکی بود رنگش کنم و آسمون آبی دوباره مشکی بشه چون کل آسمونو رنگ سبز برگ درخت شده بود و من به نظرم خراب کرده بودم نقاشیمو
بعد نشون مادر و خواهرم دادم گفتن عالی شد خیلی بهتر از زمینه مشکی شده
بعد من اومدم دوباره بهش شاخه اضافه کردم و وقتی تموم شد عکسشو گرفتم و داشتم نگاه میکردم یهویی دوتا قلب به چشمم خورد که با شاخه و تنه درخت بوجود اومده بود
یهویی به طرح اصلیم که با خط و خطوط انگشتام رسم کرده بودم نگاه کردم دیدم وای دقیقا دو تا قلب داره و یکیشو قبلا خواهرم وقتی تابلو رو نشونش دادم دیده بود
وقتی دیدم گفتم تشکر خدا جونم این همه رنگ کردم خراب کردم دوباره رنگ کردم تا به این برسم به طرح اصلی خود ایده تو که بهم گفتی
بعد آبجیم اومد دید گفت طرح حیوانات که قبلا کشیدی خیلی خاص تر از این بود طیبه
گفتم اینم خاصه ولی چون من نقاشیمو خوب تمرین نکردم و خودآموز یاد گرفتم الان خدا با این طرحش حتما بهم میگه که از این به بعد طرحایی که میده سخت تر میشه و خاص تر ، پس تلاشمم باید بیشتر کنم برای یاد گیری نقاشی
و من سپاسگزارشم که بهم کمک میکنه وقتی میگم خدا خودت رنگش کن واقعا حواسم میره به گوش دادن به فایلای صوتی استاد یا صدای ضبط شده خودم و یهویی که تموم میشه میبینم خدا چقدر قشنگ نقاشیامو چیده
و من باز هم میدونم این نقاشیمم مثل قبلی بینظیر و فوق العاده میشه
خدایا شکرت
و دوباره قدرتشو نشونم داد که قدرتمند ترین خالق هست و صاحب اختیار من که همه کار برام انجام میده نقاشیمو کمک میکنه ،به باورای خوب و قدرتمند ساختنکمک میکنه ،عشق هر لحظه دارم و سلامتی دارم ثروت دارم خدایا بینظیره همه چی فوق العادست
خدایا سپاسگزارم ازت
برای همه دوستان و استاد و خانم شایسته عزیز بی نهایت عشق ، بینهایت ثروت و بینهایت سلامتی و آرامش و شادی و بهترین ها از خدا براتون میخوام
به نام الله یکتا
سلام استاد عزیزم
سلام مریم مهربان
سلام دوستانِ جان
روز سی و سوم از سفری برای تحول من
آرامش در پرتو آگاهی یک
وقتی برای اولین بار این فایل رو شنیدم ، اونقدر لذت بردم که حد نداشت و چندین بار شنیدمش و به پهنای صورت اشک می ریختم و آرامشی رو که به دست آوردم با شنیدن صدای استاد و دریافت این آگاهی که همه چیز و همه کس پاره ای از خدا هستیم و با عشق ورزیدن به هماهنگی با خدا و احساس خوب میرسیم ، هیچ وقت فراموش نمیکنم . تا مدتها هر موجودی و آدمی رو که میدیدم ، اونو پاره ای از خودم و خدا میدیدم و بهش عشق میدادم و از هیچکس ناراحت نمیشدم.
واقعا چقدر زندگی و همه چیزش زیباتر و خواستنی تر میشه ، وقتی همه چیز رو از خدا میدونیم ، وقتی از بند مکان و زمان و نام و باورهای متفاوت و … خارج میشیم
وقتی برای همیشه یادمون میمونه که همه ی جهان رو زیبا ببینیم و به همه عشق بدیم ، بعد اونقدر به خدا احساس نزدیکی میکنیم و رها و مهربان و بخشنده میشیم که بهترینها مثل آب خوردن و به راحتی وارد زندگی میشه که همش عشق و نور خداست و ما با احساس خوب و هماهنگی با روحمون همه ی آنچه که میخواهیم وبرایش آفریده شدهایم را تجربه میکنیم. یعنی خوشبختی خالص.
واین است معنای حقیقی زندگی.
واقعا وقتی تخیل میکنیم ، داریم به جهانی متصل میشیم که نامش خیال است اما از حقیقت هم ، واقعی تر است. به جهانی که ما از آن آمده ایم و میشناسیمش و حال خوب میدهد و قدرت خالق بودنمان را به یادمان میآورد.
آری ، تخیل همه چیز است. چون خیالی وجود ندارد و آنچه در ذهن ما با حال خوب مان نقش میبندد همان چیزی است که با هماهنگی بین ذهن و روحمان قدرت آفرینشش را داریم و روح ما این را خوووووببببب به یاد دارد.
من زمانی که به طبیعت میروم وعظمت و فراوانی و زیباییهای کوهها و درختان و پرندگان وخاک و گل و درخت و چمن و حیوانات را میبینم ، با همه ی سلولهای بدنم زیبایی و عظمت و مهربانی و بخشندگی و ثروت خدا رو به یاد میآورم و به ذره ذره ی آنچه میبینم و درک میکنم عشق می ورزم .
در طبیعت بینهایت احساس آرامش و حظ وافر و نزدیکی به خداوند و هماهنگی بین روح و ذهنم را احساس میکنم و همان حسی را تجربه میکنم که با شنیدن این فایل و خواندن کامنت مریم بانو و سایر دوستان ، تجربه کردم.
احساس آرامشی عمیق و بدون مذاکره و ساده
احساسی که دوست دارم که پایانی نداشته باشد و همه ی عمرم غرق در همان حس باشم ولحظه ای آن اتصال و اطمینان قلبی و امید و جدا شدن از زمان و مکان و رنگ و نژاد و نام و …قطع نشود.
خلاصه که حسی هست که با هیچ وسیله ای قابل توصیف نیست .
آرامش این فایل منو به یاد آیات قرآن میاندازد که میفرماید:
++تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
++خدا برای انسان کافی ست.
++چه جای سستی و اندوه، که وقتی مومنید ، بر قله( موفقیت ، آرامش ، ثروت ، اتصال به خدا، توحید و…) ایستاده اید.
++ مومنان نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند.
و…
خدایا شکرت برای این حجم از آگاهی وآرامش که در پرتو آگاهی ناب نصیبم کردی.
استاد جان بینهایت سپاسگزارم از شما برای اینکه هستین و جهان رو جای خیلیییییییی بهتری برای زندگی کرده اید.
مریم بانو سپاس گزارم برای این هماهنگی که با منبع دارید که اینقدر زیبا و به جا فایلهای سفر رو قرار میدید که واقعا باعث رشد و آرامش من و همه ی همسفران عزیزم میشه.
در پناه خدا پاینده باشید
سپاسگزارم از گروه تحقیقاتی عباس منش و از استاد عباس منش کمال تشکر و قدر دانی را دارم .
دوستدارتان حامد گلمرادی
سلاااام بر پاره های من و خدا??
این فایل و چند ماه پیش تو مترو داشتم میرفتم خونه ،حالم زیاد خوب نبود و این فایل و تو تلگرامم باز کردم و شروع به اشک ریختن کردن خیلی زیباست و از همونجا تو مترو شروع کردم به همه میگفتم او پاره ای از من است پاره ای از خداست،???کلا ورد زبونم شده بود یه مدت ولی الان دیگه کم رنگ شده بود هر از گاهی میگفتمش،دوباره که شنیدمش به خودم فرو رفتم،،،
بی نظییییییررررررررر
فوق العاااااادست
ممنونم استاد جان
خدایاااا شکرت صدهزاران مرتبه???