آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 1 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

919 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    B گفته:
    مدت عضویت: 1981 روز

    به نام رب العالمین

    سلام به استاد عزیزم

    قلبت را پاک کن سلامت میکنم

    و آنجا که من و تو هستیم را گرامی میدارم

    (آنجا ک منو تو یکی هستیم)

    استاد چقدر واضح انگار دارین باهام صحبت میکنین

    بعد از دیدن اون خانم تو سفر به دور آمریکا که به خونه شون دعوت شدین

    تا همین مکالمه جدید شما با آقا ابراهیم مدیر فنی بیشتر و بیشتر خواسته دیدن و صحبت کردن با شما تو وجودم تقویت شد

    بیشتر از قبل دارم روشن میشم

    استاد واقعا متفاوت بودن شماست ک این نتایج فوق العاده رو واستون رقم زده

    قیل و قال های نفسم این مدت ذهنم رو آشوب کرده بود

    اما خود متعالیم میخواست و میخواهد آرام باشد

    بی هیچ نام بی هیچ مکان

    خود متعالی من چنان ارزشمند است ک تصور هم نمیشود

    خود متعالی من سرشار از عشق است

    خود متعالی من فاقد قضاوت است

    فرم و قالب ندارد

    طبقه بندی های نفسانی ست ک ما را اسیر میکند

    و چه قدر زیباست از قضاوت ها رها شدن

    فقط گوش دادن

    گوش دادن ساده را تجربه کردن

    رها از باور های محدودمان

    و تنها رها و آرام است ک میشنود

    بیا تا فقط گوش بدهیم و تجربه کنیم

    گوش جان سپاردم ب این جمله ات استادم

    گوش جان سپردم و همراه شدم

    هم مسیر شدم

    اینجا خانواده ای یافتم ک نظیرش را تا الان ندیده بودم

    و خواسته دیگری هم تیک خورد

    این روزا خواسته هایم مدام در حال تیک خوردنند

    خداوند میگوید:

    تو بخواه تا بشود

    تو بخواه تا دریافت کنی

    بنده من

    یادت نرود ک از رگ گردن به تو نزدیک ترم

    تو پاره ای از منی

    تو فراتر از ذهن و جسمت هستی

    آگاهی تو اصل توست

    تو لایتناهیی و مقدسی

    تو مثل قطره ای از دریا ک پاره ای از دریاست پاره ای از منی

    من ک‌خدای توئم

    و تو بنده منی

    و به محمد گفتم هرگاه بندگانم درباره من از تو پرسیدند بگو من نزدیکم

    آری گفتم من

    چون فقط باید من را پرستش کنی

    اما میگویم ما نازل میکنیم

    و ما همان سیستم است

    سیستمی ک قوانین بدون تغییر و ثابت دارد

    سیستمی ک برای همه یکسان عمل میکند

    قلبت را پاک کن….

    تو پاره ای از منی

    همه هستی را پاره ای از وجود خودت بببین

    خودت را و همه را گرامی بدار

    با هرموجودی ک روبرو میشوی یادت باشد پارخ ای از خداست

    عشق بورز بی قید و شرط

    تا هرچه بیشتر در تو جاری شود

    دریغ نکن عشق ورزیدنت را

    با هر کلمه ای ک جاری میشود جریان عشق به راه می‌افتد

    بیا آرامش برکه سبز را تجربه کن

    بیا….ادامه بده…

    از جاده های سرسبز و لذت بخش زندگی عبور کن

    از همان مسیر ک سرشار از درختان سبز و هوای لذت بخش است

    از همان مسیر ک پروانه های رنگارنگ دورت را میگیرند و عاشقانه دورت میچرخند

    همان مسیری ک انقدر لذت میبری یادت میرود چ میخواستی

    عاشقانه قدم برمیداری

    خنده های از ته دلت تمام فضا را پر میکند

    عاشقانه به تمام نعمت ها مینگری

    عاشقانه صبور میشوی

    عاشقانه متعهد میشوی

    تعهدی لذت بخش

    که آرامش داری حتی اگر طوفان لحظه ای رخ دهد

    اما قول میدهم ک اگر ادامه دهی طوفان هم برایت زیباست

    اما بیشتر ادامه دهی دیگر طوفان را هم نمیبینی

    جز اتفاقات خوب برایت چیزی رخ نمیدهد

    هرآنچع رخ میدهد دلخواه توست

    هر آنچه رخ میدهد را خیر میپنداری

    همان الخیر فی ما وقع

    در نهایت راحتی و آرامش و سادگی مقصد را می یابی

    و زمانی ک ب مقصد برسی بیشتر لذت میبری

    دقیقا در این زمان با خودت میگویی میدانستم

    چون تو خالق بودی و هستی

    تو این شرایط را برای خودت خلق کردی

    و بهت یادآوری میکنم

    شکرگزاری کن تا بهشت هم تکراری نشود

    گفتم بندگان شاکر را اگر شکر کنید می افزایم شمارا

    گفتم ک شکر نعمت نعمتت افزون کند

    تو را اشرف مخلوقات گرداندم

    و اختیار را به تو هدیه دادم

    ک اختیار ۱۰۰درصد زندگیت را داری

    ک اختیار ۱۰۰درصد زندگیت را داری

    ک اختیار صد درصد زندگیت را داری

    و به یاد داشته باش احساس خوبت همیشه جزو لاینفک زندگیت باشد

    جز جدانشدنی زندگیت باشد

    من تک تک خواسته هایت را اجابت میکنم

    و بخواه تا به تو داده شود

    بخواه

    بخواه

    بخواه

    …….

    خدایاشکرت

    برای هرآنچه ک خواستم و الان دارم

    برای آنچه ک میخواهم و میدانم ب زودی دریافتش میکنم

    برای آنچه ک دارم یاد میگیرم از زبان بنده فوق العادت استاد نازنینم

    و از زبان دوستان عزیزم

    ک خودشون میدونن چقدررر عاشقشونم

    چقدر تو این مدت رشد کردم

    چقدر بهتر میفهمم

    یادم باشه ک ادامه بدم و تا میتونم وقت بذارم

    ک هروقت که کار کردم زندگیم بهشت بوده

    استاد نازنینم من این ۹تا فایل‌ آرامش در پرتو آگاهی رو بی نهایت دوست دارم

    صدای دلنشینتون

    همه چی این فایلا عالیه

    عاشقتم🌸❤

    به خداوند مهربانم میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      یونس اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 1887 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیز خیلی خیلی لذت بردم از خوندن کامنت زیباتون و کاملا مشهود که همه این حرف ها از دل برخواسته و ی نکته جالبی که تو کامنت شما بهش برخوردم اینکه من چندوقت روی این آیه خیلی تمرکز کردم حتی تلاوت این آیه رو با صدای استاد عبدالباسط گوش میدادم ک تو کامنت شما هم به تیکه ای از برخورد خیلی عالی بود براتون سلامت ،ثروت آرامش آرزومندم

      وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ ۖ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ﴿۱۸۶ بقره

      هنگامی که بندگان من از تو در باره من پرسیدند بگو من نزدیکم و اجابت میکنم درخواست درخواست کننده را پس باید دعوت مرا بپذیرد و به من ایمان بیاورد تا راه یابد

      باور کردن صدرصد همین یک آیه میتونه کلی تو زندگیم تاثیر داشته باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهدیه وهبی گفته:
    مدت عضویت: 1801 روز

    ۳۳ امین برگ سفرنامه ام

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان خوب هم فرکانسی ام

    ” آرامش در پرتو آگاهی _ ۱”

    این روزها که با قوانین جهان هستی آشنا شده ام، و آگاهی های تازه ای بدست آورده ام در مورد هر مسئله ای و در مورد هر اتفاقی در زندگی ام و با درک ِ این آگاهی ها و آشنایی با این قوانین ثابت و بی نقص، خیلی مراقب ورودی های ذهنم هستم، در بسیاری از مواقع آرامش خاص و صبوری ِ زیادی پیدا کرده ام!

    آرامش در وقایعی که قبل ترها که برایم روی میداد، آرامش ام را از دست میدادم و حالم بد میشد و نگرانی و اضطراب و دلشوره و ترس سراغم می آمد!

    ولی این روزها عجیب تغییر کرده ام!

    عجیب آرامش دارم!

    عجیب حس و حال ِ خوبی دارم!

    عجیب صبورم!

    عجیب دلم محکم به نیرویی است که در درونم احساسش میکنم!

    عجیب ایمانی در دلم رسوخ کرده که هر چی نجوا و ترس از آینده و غم و اندوه گذشته را از دلم بیرون کرده است!

    یعنی مصداق ِ آیه ی ” ولا خوف علیهم ولاهم یحزنون” شده ام!

    بدون ِ ترسی از آینده و غمی از گذشته!

    (آیه 62 سوره یونس

    أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

    آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست)

    وقایعی که برام پیش میاد را، قبل از آشنایی و بعد از آشنایی با این قوانین قشنگ، باهم مقایسه میکنم، میبینم عکس العمل ام در وقایع یکسان، تفاوتش زمین تا آسمان است !!!!

    حتی گاهی از این ریلکس بودن و آرامش ام تعجب میکنم! ولی میدانم که این ها همه اثرات ِ ایمان و عمل و تعهد به این قوانین الهی است!

    چقدر به این فایل نیاز داشتم که با همه هستی یکی شوم!

    این فایل را با صدای استاد عزیزم خیلی دوست دارم و خیلی وقتا هدایت میشم به سمت اش!

    که میدونم باید توی اون لحظه بشنوم اش!

    و امروز هم باید میشنیدمش و آگاهی هایش را با تمام وجود مینوشیدم! که با روح و قلبم یکی شود! که با شنیدنش، این اشک های ام هستند که بر دیدگانم جاری میشوند و شفای قلب و روح ام و زلالی ِ درون ام!

    خدایم عااااشقتم

    خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  3. -
    سیرا فرج پور گفته:
    مدت عضویت: 3575 روز

    سلام به استاد عزیزم خیلی خیلی عزیزم

    اصلا نمیدونم چی بگم هنوز دانلود نکردم فقط توضیحات رو خوندم اشکم دراومد .

    شاید باور نکنین من امروز سر نمازم صدای استاد به ذهنم اومد با همون لحنی که وقتی راجع به خدا حرف میزنن لحن صداشون یه جور دیگه است . و خیلی دلم خواست که استاد یکی از اون فایلهای زیبا در مورد خدا بزارن و الان متوجه شدم که فایل جدیدی که گذاشتن همونی هست که من میخوام

    خدایا شششششششششششششککککککککککککرررررررررررررررتتتتتتتتتتتتتتت

    اصلا نمیدونم چی بگم اصلا شما چی هستین فرشته یا آدمیزاد یا ……

    نمیدونم فقط اینو بگم که استاد الهی ام رو پیدا کردم از خدا سپاسگزارم که آرزوم رو برآورده کرده .

    از شما هم که هستین و رسالتتون رو به زیبایی انجام میدین تشکر میکنم .

    در پناه خداوند سلامت و خوشبخت باشین.

    یه جیز دیگه امروز از صبح یه چیزی در درونم میگفت که امروز یکی از بهترین روزهای زندگیمه اما نمیدونستم که قراره چی باشه .

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  4. -
    پردیس گفته:
    مدت عضویت: 2304 روز

    فکر میکنم آگاهیای آرامش در پرتوی آگاهی چند مدار بالاتر از آگاهی بقیه ی فایلاست، نه اینکه ارزشش بیشتر باشه ولی انگار خیلی باید از بعد ذهنیت دور و خیلی به حقیقت روحت نزدیک بشی. بیشتر اوقات انقدر درگیر آرزوها و اهدافم میشم که اصلا نمیتونم از مسیر و رشدی که در مسیر دارم لذت ببرم، اما شرکت در سفرنامه خیلی بهم کمک کرده.

    احساس میکنم بجای قلب دارم با ذهنم مینویسم، دیشب بخاطر کمالگرایی و دخالت ذهن نتونستم ردپایی بزارم، همش نگران بودم نکنه این ذهنم باشه که مینویسه، خیلی برام مهم بود بتونم متنی درخور این فایلتون بزارم، دوست داشتم عالی باشه، اما الان که فکرش میکنم میبینم هیچوقت قرار نیست به بهترین حد برسیم، فقط قراره یکم بهتر از قبل و در مقایسه با گذشته های دور، خیلییی بهتر از قبل بشیم‌، اینم از متنی یکم بهتر از دیروز و خیلی خیلی بهتر از زمانی که تازه این مسیرو شروع کرده بودم :

    تکلیفمون شد عشق بی قیدو شرط، یادآوری اینکه هر چه و هرکس میبینیم پاره ای از وجود ماست، گرامی داشتن همه “بی قیدو شرط”.

    یادم که میاد میبینم من هروقت تونستم جایی آرامش و اتفاقات عالی رو برای خودم رقم بزنم اول از همه بخاطر پذیرش دیگران بوده، پذیرش شرایط و در کل در صلح بودن با همه چیز از جمله خودم! پس این فایل خیلی بیشتر از آرامشی که ایجاد میکنه، اساس و باعثو بانیه ارتباطات عالی و در نتیجه اتفاقات عالیه!

    یکی از زمانهایی که فراموشش برام غیر ممکنه، زمانیه که برای اولین بار تونستم فاصله ی فرکانسیمو با یکی از ( به قول ذهنم : دست نیافتنی ترین رویام) پر کنم. یادمه خیلی بخاطر اضافه وزن و هیکلم از خودم ناراضی بودم، یا بهتره بگم انقدر از خودم ناراضی بودم که این اضافه وزن و هیکل ناموزونو ساختم و جهان به کسب نارضایتی بیشتر نسبت به خودم کمک کرد.

    توی راه برگشت از یک مسافرت لذتبخش بودیم، البته برای منی که خوشحالیمو وابسته به وزن و سرو وضعم میدونستم مسافرتها چندان لذتبخش نبود‌ن، اما ایندفعه نسبت به قبل خیلی بهتر شده بودم و با مطالعه و قانون جذب خیلی احساس بهتری نسبت به خودم پیدا کرده بودم،

    داشتم توی لپ تاپم فیلمو کارتون میدیدم و مثل همیشه یکسری از عکسایی رو که بهم احساس خوبی میداد یا به هر نحوی نشون دهنده ی گوشه ای از آرزوهام بود نگاه میکردم، عکسایی رو پیدا کردم که چند ماه پیش از هیکل مورد نظرم ذخیره کرده بودم، شب بود و هوای جاده خنک و تمیزززز! همینطور که لم داده بودم عکسارو میزدم جلو، حدود یک ربع داشتم ده تا عکس رو نگاه میکردم و خیلی حالم خوب بود، اونموقعا هنوز نمیدونستم احساس خوبی که از دیدن تصاویر یا تجسم آرزوهامون میگیریم باعث رسیدن به اونها میشه، سریع برگشتم و به مامان و بابام گفتم : نمیدونم چرا، ولی یهو حس خیلی خوبی بهم دست داد، خیلی خیلی خوشحالم. مامانم که از من نسبت به قانون جذب آگاهی بیشتری داشت گفت : حتما بخاطر اینه که روی چیزی که دوست داری تمرکز کردی!

    یکم فکر کردم و گفتم نمیدونم… من که کاری نکردم!

    درست بود، من کار خاصی نکرده بودم ولی ورودی های مناسبی که به خورد ذهنم داده بودم داشت تاثیر خودشو میزاشت، چند دقیقه بعد متوجه شدم بدون اینکه خودم بدونم دارم تصور میکنم اون هیکلِ توی عکس رو دارم و خیلی زیبا شدم، خیلی جا خوردم، چون قبلا میشنیدم که آرزوهاتونو مجسم کنید اما هربار همون اول تجسم اعصابم خورد میشد و نمیتونستم ادامه بدم،اما اینبار انقدر سپاسگزار بودم و احساس خوبی داشتم که مدتها به بیرون از پنجره خیره شده بودم بدون اینکه متوجه شرایطی که ‘الان’ توشم، شرایط جسمانی ای که ‘الان’ دارم و خلاصه چیزی که در حال حاضر داشتم باشم. نه اینکه خودمو زده باشم به نفهمی و انکار، نه! جنسش خیلی با فرار و انکار شرایط کنونی فرق داشت، انگار امید بود، بانو شایسته خیلی خوب توصیفش کردن، نیروی خیال بود ، صدای قلبم و خودِ حقیقیم بود که به من از شرایطی که میتونم خلق کنم خبر میداد، بهم میگفت آره! همینجوری ادامه بده، داری بهش میرسی! اون لحظه خیلی برای من ارزشمند بود، درسته از لحاظ فیزیکی وزن کم نکرده بودم اما از لحاظ ذهنی کاملا بی وزن و سبک شده بودم.

    اون اتصال نقطه ی عطفی در زندگیم شد و کم کم هدایت شدم به مسیری بسیار بسیاار لذتبخش و اکنون در وزن و هیکل خیلی متناسبی هستم!

    من این اتصالو حس کردم، به قول بانو شایسته خودِ خدا بود که اون شب باهام حرف میزد، بهم مژده ی تغییر میداد، و در آخر بهم پاداشِ ایمان به غیب رو داد🤍

    پایان روز سی و سوم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
  5. -
    معصومه رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 2461 روز

    عمیقأ رضایت دارم اینکه در این مسیر قرار گرفتم وشروع حرکت در این مسیر از یک فرد است که من همیشه برای او دعای خیر میکنم .استاد عزیز برای شما قابل آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم .

    وقتی این فایل رو داشتم دانلود میکردم بیرون تو ماشین بودم. وقتی می‌شنیدم اشک توی چشمم جمع شد . ما چقدر در حق خودمون ظلم میکنیم . !!!. و باور نداریم که محدود به این جسم نیستیم . من زمانیکه داشتم کتابی با عنوان بیگ بنگ می‌خوندم یه اشاره ای کرد که در زمان انفجار اولیه برای تشکیل دنیا اگر سرعت حرکت زیاد می‌بود زود انرژی ماده تموم میشد و قادر به ایجاد واکنشهای بعدی نبود از طرفی اگر سرعت حرکت کم می‌بود بر اثر جاذبه دوباره جمع میشد . اما این سرعت به قدری حساب شده بود که منجر به وجود جهان شد. دقیقا بر اساس قانون احتمالات اگر فرض کنیم مثل پرتاب شدن به خودکار از یه ساختمون چند طبقه ای که با زاویه چهل و پنج درجه به زمین برسه! اون لحظه من یه آرامش خیلی سنگین احساس کردم آرامشی که منو مجبور به ریلکس شدن میکرد و احساس امنیت شدیدی که.اره! خدا وجود داره! و همه چی دست اونه . توی یک هفته من در آرامش محض بودم و شدیداً احساس هماهنگ بودن با همه ی هستی داشتم اما یه دفعه اون حس محو شد چون من شک کردم یه لحظه فقط . شک کردم . به همه چیز . و باز برگشتم به همون حالت قبل.

    آدمها این روزها حالشون زیاد خوب نیست چون از خود واقعیشون فاصله گرفتن .و. توی این همه حال خرابی‌ها و ارتباط پیچیده ای که باهم دارن روی هم تاثیر می‌گذارند . و بیشتر توی سیکل معیوب انرژی منفی فرو میرن .

    اماااااا اماااااا این وسط کسایی هستن که از قالب فکری که اطرافیان براشون بصورت ناخودآگاه مشخص میکنن خارج میشن و توی راه اصلی یا همون راه راست و درستشون قدم میذارن .امیدوارم من یکی از اونها باشم . توکل به خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  6. -
    معصومه عبیری گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    با سلام به استادم به تکه ای از وجودم و تکه ای از وجود خدا💚 سلام به مریم عزیزم به پاره ای از وجودم و پاره ای از وجود خدا💚 و سلااااام به دوستان نازنینم دوستانی از جنس خدا 💚

    روز سی و سوم از تحول زندگی من…..

    از کدوم قسمت این فایل سراسر زیبایی و آرامش و خدایی شروع کنم؟..از کجاش بگم؟..چطوری میتونم این حجم از آگاهی و آرامش رو توصیف کنم….خیلی سخته…

    فقط میدونم که این فایل رو هزاران بار گوش دادم و هربار آرامش میگیرم هر بار روحم تازه میشه و احساسی وصف ناشدنی دارم…❤

    یادمه یکبار خیلی حالم گرفته بود از رفتار بد یک نفر و از برخورد بدش بسیار ناراحت بودم و کلی گریه کردم.(البته من مسئولیت این اتفاق و این ناراحتی به وجود آمده رو ۱۰۰درصد قبول کردم چون خودم در ذهنم خلقش کرده بودم و قبلا فرکانسی رو شبیه به این ارسال کرده بودم) و اون لحظه که همه وجودم نفرت از اون فرد بود، اومدم و این فایل رو گوش کردم.. و خدا میدونه هیچ چیز نمیتونست اون لحظه منو آروم کنه غیر از این فایل…و وقتی چندین بار گوش دادم دیدم هیچ نفرتی دیگه وجود نداره و بالعکس همه هستی رو پاره ای از وجود خودم میدیدم.

    و وقتی عشق میاد تو وجودت وقتی خدا میاد، دیگه جایی برای نفرت باقی نمیمونه.

    وقتی در قلبت رو روی عشق باز میکنی، نفرت خود به خود از بین میره. اصلا نیازی نیس تلاشی کنی…

    و عششششق..عشق..عشق، درمان همه چیزه. وقتی عشق بیاد تو وجودت همه دنیا همه موجودات همه آدمها زیبان و دوست داشتنی . همه زندگیت همه وسایلات،.. از مداد و خودکار و دفتر کنار دستم گرفته تا صندلی ای که روش نشستم تا لباسشویی که الان داره لباس برام میشوره تا بچه هام که دارن با باباشون بازی و کل کل میکنن تا همه چیز دور و برت زیبا و خواستنی هستن و لبریزی از حس سپاسگزاری..تمام وجودت میشه خدا.

    و باور کن و باور کن و باور کن که وقتی حالت خوبه و خدا رو راه میدی توی قلبت تمام دردهات از بین میرن. بخدا از بین میرن….

    من چند روزه خیلی حالم بهتره از لحاظ جسمی و روحی.

    فک میکنم دقیقا از چند روز پیش بود که من به دلم افتاد چند تا دفترچه رنگی و خوشکل بخرم برای خواسته هام و سپاسگزاری و نشانه هام..(قبلا همش رو یه جا مینوشتم و قاطی میشدن یا فراموش میکردم بنویسم. )

    و دقیقا از همون شب که رفتم اینا رو بخرم😍😍😍وای خدای من وقتی یادم میاد..دقیقا خدا بهم گفت آفرین داری کار درست رو میکنی.چون نشونه اش رو دیدم.چون فروشنده بهم دوتا خودکار و یه مداد اشانتیون داد اونم داخل لوازم التحریر که همه چی مقطوعه.

    چقد حس و حالم عالی بود. به دفترچه های قرمز و سبز و نارنجی نگاه میکردم📚📙 و ذوق میکردم😍چقد خوشحال بودم که خریدمشون.

    و دقیقا از روزی که شروع کردم تو اون دفترا نوشتن، درد زانوم خیلی بهتر شده و ضعف بدنیم خیلی کمتره و همینطور مدتی بود توی سقف دهانم یه برآمدگی شبیه تاول ولی سفت بود که اذیتم میکرد و نمیدونستم چیه و حدود دوماه بود که خوب نمیشد ولی الان بهتر شده خییلی خییلی بهتر شده. من با تمام وجودم حس کردم که وقتی متصل هستم به خدا به منبع آرامش، تمام زندگیم روی غلتک میفته و همه چی عالی پیش میره…خدایا شکرررت هزاران هزار بار شکررت😍😍

    پس……قلبت را پاک کن. اتفاقات خوب تنها وقتی از راه میرسند که قلبت را پاک کرده ای. تو پاره ای از خدایی. تو فراتری از جسمت و ذهنت، تو آگاهی هستی و آگاهی تو اصل توست. خود متعالی توست…تو لایتناهی هستی و مقدس.

    تو پاره ای از خدایی و من هم و او که کنار تو نشسته است و او که آنسوی دنیاست. تو پاره ای از من هستی و من پاره ای از تو مثل دو قطره از دریا.

    عطر خدا تو تک تک این جملات وجود داره💖💖 این جملات و این فایل سراسر آرامش درمان همه دردهاست. هر وقت دلت گرفته بود حس و حالت خوب نبود به جای درد دل برای بقیه به جای دکتر رفتن بیا و این فایل های آگاهی رو گوش کن و معجزاتش رو ببین.😍✔✔

    برای سه روز با همه هستی یکی میشوم🌎🌄. همه هستی را پاره ای از وجود خودم میبینم🌏🌌 فقط برای سه روز خودم را و همه را گرامی میدارم🌍🌃چون پاره ای از خودم چون قلبم چون پاره ای از خداوند.🌙

    فقط برای سه روز با هر موجودی که روبرو می شوم این جمله را تکرار می کنم:

    او پاره ای از من است.پاره ای از خداست

    و ببین که عشق بی قیدوشرط چگونه در وجودت جاری می شود.❤❤

    😍😍😍😍😍😍

    دقیقا چند لحظه پیش رفتم لباسها رو روی طناب بندازم که چشمم به درخت لیموی داخل باغچه خورد که نزدیک یکساله کاشتیم و به دلم افتاد که برگ های خاکی و کثیفش رو بشورم. که چشمم به چند تا آفت سفیدرنگ روی برگاش افتاد. من هر وقت سراغ درخت میومدم تعدادی کرم و آفت روی برگا میدیدم و حسم بد میشد و ازشون بدم میومد که باعث میشدن درختا خراب شن ولی اینبار فرق میکرد. اینبار قرار بود با هر موجودی روبرو میشم یه جمله رو تکرار کنم. اونا رو از برگها جدا کردم و گفتم:

    تو پاره ای از منی. تو پاره ای از خدایی…😍😍😍😍 و چقدر حسم بهتر شد…🌳💚

    خییلی دوستون دارم استاد عزیزم و مریم نازنینم بهترین موجودات خداوند.😍💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
  7. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    سیوسومین مدار “تحول زندگی” فصل دوم

    این فایل گویا آذر ماه ۱۳۹۴ رو سایت قرار گرفته …

    بعد گذشت چند سال تاریخ مصرفش نگذشته بلکه جا افتاده ترو حتی پربارتر هم شده …

    واقعا :  فراتر از جسم و فراتر از ذهن …

    گواهی میدهم که الابذکرالله تطمئن القلوب …

    و ذکر و حمد و سپاس و ستایش با انرژی منبع رو کی میتونه محدود کنه به

    یک فرم و قالب ؟؟ به یک نام ؟؟ به یک مکان؟؟

    واقعا هرکه این کارو انجام داد به خودش ظلم کرد و هرکی پیروی کنه ازش ضرر کرده …

    وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا یَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا

    و هر که کارهای شایسته انجام دهد، در حالی که مؤمن باشد، نه از ستمی [درباره حقّش‌] هراس خواهد داشت و نه از کاستی [در اجر و مزدش.] (۱۱۲)

    طه – 112

    ؟؟؟؟؟؟؟؟ منظورش چیه ؟؟؟؟؟؟؟

    یک هو حس کردم من چقدر قرانو دوس دارم …

    واقعا گواهی میدهم که راست گفت : ان علینا للهدی…

    خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    بدنم مور شد///// چقدر این حسو میخام ازین بیشتر…

    از خدا با تمام وجود سپاسگذارم که لطفشو شامل حالم کرده و میکنه که پای بند به تصمیمم هستمو رها هستم از هرگونه قبیله و طبقه‌، رها از باورها و پاک از همه قالب‌هایی که محدودم کرده …

    با تمام وجود میخام باور کنمو باهاش زندگی کنم که  بی نهایت راه برای رسیدن به خدا هست و

    ایمان، تقوی و در یک کلام مومن بودن محدود به شاخصه ها و اعمالی که از پدرانم و جامعه شنیدم نمیشه …

    و از استاد عباسمنش خووب یادگرفتم که احساسی عمل نکنم و تحقیق کنم و هیچ چیزی رو الکی و طبق چنتا استناد قبول نکنم و ممکنه کتاب هم اشتباه کنه…

    استاد جان حسم گاهی مثه اون لحظه ای که تو کشتی بودینو خواستین قران با جلد ابی رنگتو بندازی تو دریا …

    اعتراف میکنم بقدری این حالت موشکافی تو وجودم تشدید پیدا کرده  که حتی به حرفا و ایه هایی که  تو  برنامه ها میگین شک میکنمو دکمه استوپ رو میزنم و میرم میگردم ببینم هست همچین چیزی یا نه ؟؟!؟!

    الان بهم گفت مهدی جانم خیلی داری سخت میگیری هااااااااا

    اما نه درسته کارم چون ازین بابت خیلی حسم خوبه

    از خدا ممنونم …

    ازت راضی هستم مهدی وثوق عزیزم که داری تلاش میکنی …

    هرکی این متنو میخونه و مشتاق هدایت و سعادت هست باید سوره ابراهیمو حداقل ایه ۲۱ و ۲۲ رو بخونه

    که بفهمه ماجرا چیه و چند چندیم …

    ////////////////

    بخدا الان ترسم گرفته …

    خدایا کمکم کن که اگه لطف تو نباشه میرم جز گمراهان …

    چقدر سوره حمد زیباست …

    بهش فکرم میکنم حسم خوب میشه …

    إِنّٰا هَدَیْنٰاهُ اَلسَّبِیلَ إِمّٰا شٰاکِراً وَ إِمّٰا کَفُوراً (٣)انسان

    مکارم:ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد(و پذیرا گردد) یا ناسپاس! (3)

    /////////////

    خدایا بر هدایت به راه راست و ایمانم بیفزا …

    با تمام وجود از رب العالمین ممنونم که

    جوری ربوبیت و الوهیت رو شناختم و باور کردم که یادش بهم ارامش میده  …

    این خواسته و ارزوی بزرگ زندگی منه …

    ایمانم به اموزهات استادجان بیشتر شد …

    به وضوح دیدم ، فهمیدم و از خدا ممنونم که عمل میکنم … خدایا شکرت …

    با اینکه این فایل کوتاهیه اما خدا  میدونه هربار ،،  هر بار که گوشش میکنم باهاش سیرو سلوک ها جدیدی دارم …

    تا حالا (+۱۵۶روزمه) به اندازه چند سال باهاش تخیل و تصویر سازی و ناب هااااا پاس کردماااااا …

    چقدر خداروشکر من چقدر خوشبخت و سعادتمندم!

    هرچی ازین فایل تعریف کنم کمه…….

    در عین سادگی چه حس و اگاهی هایی …

    خدایا ازت ممنونم …

    اولش به نظرم رسید که بگم شاید چکیده ای از کل اموزش های استاد به نوعی تو همین فایل گنجونده شده …

    و وقتی در توضیحات خوندم :

    یادتان باشد که احساس خوب داشتن از همه چیز مهم‌تر است.

    یقین پیدا کردم که اگه فقط به درک و اجرا همین فایل سعی داشته باشم حسنات و سعادت در دنیا و اخرت شامل حالم میشه …

    حین خوندن کامنتای همین پیج رسیدم به نوشته خودم در چندماه قبل و اوایل مسیر… چقدر خداروشکر کردمو میکنم… به وضوح رشدم رو دیدم …

    فک کنم اون زمان در پیچ و تابه :

    طبقه بندی‌های نفسانی …

    پیش داوری‌ها و قضاوت‌ها …

    نیازمند و ملزم به دفاع از خود …

    و تنها خواهشم این بود که : با ذهنی آرام ‌، بنشینم و بشنوم …

    اوووووووو روزا گذشت اصلا من نفهمیدم و

    خدایاااااااا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که نام را، مکان را، باور را و هر تفاوتی را از وجودم کنار زدی …

    خدایا ازت ممنونم برای این رحمت ، لطفی که در حقم داشتی ….

    و الان مقوله ای که همراهم هست در جمله :

    رها باش …

    قلبت را پاک کن …

    اتفاقات خوب تنها وقتی از راه می‌رسند که قلبت را پاک کرده‌ای….

    ////

    به امید لحظه ای که سلامت می‌کنم …

    به امید گرامی داشت یکی بودنمان ..

    به امید سکوت و دل سپردگی …

    پایان

    ارادتمند

    مهدی وثوق

    الان از: مشهد/ایران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 72 رای:
    • -
      میلاد امیرپور گفته:
      مدت عضویت: 1765 روز

      مهدی جان سلاااااام🌷😊💕

      ابتدا تا انتهای متنتو خوندم، واقعا شیوا، قشنگ و از ته دل بود. دمت گرم، واقعا لذت بردم و باهاش ارتباط برقرار کردم، مخصوصا که در وسطای متن آدرس سوره ابراهیم رو دادی و همون لحظه رفتم تو قرآن پیداش کردم و مخصوصا آیه۲۲ رو که خوندم وااااقعا کِیف کردم.

      مرسی رفیق خوب و هم فرکانسیم

      ایشالله هر روز شاد، پرانرژی، ثروتمند و پر از حال و خوای خدایی باشی.

      😊🌷🙏💕💕👏👏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مهرزاد كرم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2126 روز

    به نام حضرت دوست که هر چه هست همه اوست

    مهرزاد هستم از بندرعباس برای اولین بار دیروز با دنیای آگاهی سایت بی نظیر شما آشنا شدم،اولین فایلی رو که دانلود کردم فایل صوتی آرامش در پرتو آگاهی بود، آرامشی درونم چنان جان گرفت که ایده ای نو در ذهنم خلق شد،و همون گویی دعوت شدم به سفری به درون خودم قلم برداشتم و شروع کردم به نوشتن و دیدم داستانی رو پیش میرم به نام ” من و آینه” که پارت اول اون رو در پیج اینستاگرامم قرار دادم و سهیم شدم به آدرس ……

    و شروع ایده نوشتن من در جوار دو دوست بود که اینگونه آغاز گردید

    امروز در جوار دو دوست گرانبها بودم،خدا رو شاکرم برای بودنتون افسانه عزیزم و قهرمان ارزشمندم که در محضر شما بزرگواران چراغ این ایده در ذهنم روشن شد.

    داستان” من و آینه” تقدیم به دوستان ارزشمندم و عالم هستی که وجود هممون بخشی از کلیت اوست.

    “به نام حضرت دوست که هر چه هست همه اوست”

    “من و آینه”

    وارد تالار آینه شدم،در جوار مقبره شیخ بهایی،نقش و نگارهایی از آینه های هزار پاره،تکه هایی کوچک از آینه ها که با ظرافت خاصی در کنار هم قرار گرفته بودند و تصاویری بزرگتر از اشکال و نمادهایی معنا دار از درونشون مشاهده میشد.

    کمی که از دیوار فاصله می گرفتی اشکال و طرح ها وسعت و یکپارچگی زیباتری به خودشون میگرفتن و یک بنای بی نظیر رو میساختند به نام تالار آینه.

    بازتاب تصاویر و نقش و نگارهای سنتی،با رنگ های آبی و فیروزه ای در تکه تکه ی آینه ها به چشم میخورد،حال و هوای عجیبی داشت،دوست داشتی در سکوت فقط به تماشا بشینی،انعکاس نور و نقش و نگارهای دیوار بزرگ روبرو از مسجد گوهرشاد در تکه های آینه قابل دیدن بود.

    خوب که به اونها خیره میشدی تا بازتاب تصاویرش رو ببینی،با تصویر صورت و چشمان خودت مواجه میشدی،انگار تالار آینه با تو حرف داشت،حرفی که میبایست با سکوتت و مشاهده گر بودنت و حضورت اون رو دریافت میکردی.

    تصویر خودمو در آینه دیدم،و بازتاب چشم هایی که به اون خیره شده بود،شاید در جستجوی معنا،شاید به دنبال کشفی از نشانه ها،شاید…

    اون یک آینه بود که وقتی بهش نگاه میکردم، تصویر خود من درون آینه بود،کمی که دورتر میشدم،چشم های خودمو میدیدم ،باز یک قدم دورتر شدم تصویر چشم های من هزار پاره شد،

    چقدر شبیه نگاه های دخترم بود

    کمی هم به چشم های پدرم میخورد

    عمق نگاه های مادرم رو داشت

    لبخند چشم های خواهرم بود

    و شاید شبیه مهربانی نگاه همسرم

    چه پیامی داشت؟

    چشم هام رو بستم،نفسی عمیق کشیدم،من به یک سفر دعوت شدم،سفری به اعماق وجودم،به بیکرانه های درونم

    بیکرانه هایی که شاید مثل هزار پاره های تالار آینه به وسعت هستی بود.

    سفری که همسفرانی ارزشمند منو همراهی میکردند

    سفری برای آینه وار دیدن آدم های زندگیم

    داستانهای “من و آینه” شاید نگاه و تجاربی شخصی از دیدگاه های من نسبت به زندگی،هستی،عشق و انسانها باشه که بخاد منو برای شناخت بیشتر گوهره و اصالت وجودم رهنمون کنه، تصمیم گرفتم این داستان ها رو در این پیج به اشتراک بذارم و تقدیم کنم به هزار پاره های وجودم و آدم های زندگیم امید که چراغی باشه برای شناخت گوهره وجود خودم و سهیم شدن با عزیزانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 120 رای:
    • -
      نعمت اله صادقی گفته:
      مدت عضویت: 2615 روز

      سلام خواهر گرامی، پاره ای از خدا

      هدایت شدنم به این کامنت زیبا و پرمعنا شما نیز قطعا یکی از بی نهایت هدایتی است که شامل حال من شده است چون همین چند روز پیش بود که پسر عمه ام آمده بود راز آسان شدن زندگی ام را بر من را می پرسید و دو سه روزی در هرثانیه از زندگی ام در کنار من بود و شاهد این بود که چقدر کارهایم آسان پیش می رود با کمترین زحمت غذا و پول و ماشین و انسانها و جهان به خدمت من در می آیند و تنها حرفی که توانستم از کل این سه سال آموزشی که از استاد عباسمنش دیدم را در این جمله خلاصه کنم که ما درجهانی زندگی می کنیم که تمام مخلوقات اطراف ما جهان اطراف ما، به مانند آیینه عمل می کند، اگه بخندیم بی نهایت تصویر می خندد و اگر عصبانی شویم بی نهایت عصبانی می شود پس تنها کار ما این است که در مقابل این آیینه های بی نهایت بی نهایت بخندیم مثبت بنگریم خوبی و نیکی کنیم و داشته هایمان را ببینیم و سپاسگزار آنها باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
      • -
        رها گفته:
        مدت عضویت: 923 روز

        درود بیکران دوست عزیز

        روزتون پر از معجزات الهی

        .

        دیشب در پی تضادی که باان روبرو شدم وارد سایت شدم، و به این بخش سایت هدایت شدم.(البته طبق قانون متوجه شده بودم که انچه ما تجربه میکنیم از فرکانس ارسالی درون ماست و همین باعث شده بود در حال بد نمانم و کنترل ذهن کنم،و خوب فهمیدم کمی زودتر باید کنترل ذهن میکردم اما تکامل است دیگر، نباید افسوس خورد).

        اول که متن نیایش استاد رو خوندم

        چقدر ارام شدم

        گویی همان چیزی بود که باید میشنیدم

        (ما تکه ای از خدا هستیم)

        دقیقا پاسخی به من بود

        و بعد با صدای استاد ان را گوش دادم. غرق شدم در آگاهی اش.

        .

        و با شکر و سپاس و آرامش خوابیدم.

        صبح که بیدارشدم اینبار برخلاف روزهای قبل که سریع وارد سایت میشدم، شروع کردم با خودم حرف زدن،از خداوند برای این تولد دوباره من و جهان تشکر کردم،از خداوند برای نعمتهای اطرافم و درونم تشکر میکردم،با او حرف میزدم که امروز جهانی تازه است و سپاس از فرصت درک این آگاهی که به من بخشیدی،از او طلب امرزش میکردم که گاهی چطور فراموشش میکنم و لحظه به لحظه حالم بهتر و عالیتر میشد.

        و بعد به سایت اومدم و مجدد این صفحه تا کامنت بچه ها رو بخونم و از استاد تشکر کنم

        که هدایت شدم به داستان دوست عزیزمون و بعد پاسخ شما.

        پاسخ شما به وضوح جوابی بود به همان تضاد شب گذشته من.

        (ما درجهانی زندگی می کنیم که تمام مخلوقات اطراف ما جهان اطراف ما، به مانند آیینه عمل می کند، اگه بخندیم بی نهایت تصویر می خندد و اگر عصبانی شویم بی نهایت عصبانی می شود پس تنها کار ما این است که در مقابل این آیینه های بی نهایت بی نهایت بخندیم مثبت بنگریم خوبی و نیکی کنیم و داشته هایمان را ببینیم و سپاسگزار آنها باشیم)

        سپاسگزارم دوست بی نظیرم️️️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3253 روز

    خداوند را سپاسگزارم که مرا هدایت کرد و رحمتش را بر من ارزانی کرد.

    این نیرو با من چه کرده که بعد از این چند روز که نتوانستم رو هماهنگی کار

    کنم اینجوری بی قرار و ناارام شده بودم.

    این نیرو چیست که ابراهیم با دیدن ان بیهوش می شود.

    این نیرو چیست که با نمایان کردن خودش کوه و هر عظمتی در مقابلش

    از بین می رود.

    این نیرو چیست که علی وقتی با گفتگو با او میپردازد

    تیر را از پایش بیرون می کشند.

    این نیرو چیست که اینقدر هماهنگی هایش معجزه اساست.

    لحظاتی ساده اما عمیق .

    پیام واضح قلبم را می شنوم انرا می نویسم و سعی میکنم انرا اجرا کنم.

    این نیرو چیست که اینقدر وعده هایش انجام شدنی و ساده است.

    این نیرو چیست که انطور که به عقل کسی نمی رسد ما را هدایت میکند.

    این نیرو چیست که همه را هدایت میکند.

    فقط باید با جان و دل به هدایتش سر بسپارم و تسلیم امرش باشم.

    هر لحظه با او متفاوت است و اینقدر مبهوت این نیرو می شوی که

    از همه چیز رها می شوی .

    اری تنها اتصال به این نیرو کافیست.

    کار اسانی نیست که بر فشار های ذهنی و نجواهای ویرانگر غلبه کرد

    مخصوصا در لحظات سخت اما شدنی است امکان پذیر است.

    همیشه اولین الویت زندگی ام را باید ارتباط با این نیرو بگذارم.

    اولین نتایجش احساس ارامش و اطمینان قلبی است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 176 رای:
    • -
      محمدرضا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1208 روز

      بنام نیروی خیر حاکم در وجودم

      بنام دریایی روان درقلبم

      بنام خدایی که من ذره‌ای از او هستم.

      سلام!

      سلام بر استاد خوبم.

      سلام بر دوست خوبم.

      دوست من فایل استاد، چنان آینه مرا درهم شکست؛ که مرا تبدیل به تکه‌های از آینه کرد.

      ولی این تیکه ها هم باز مرا نشان می‌دهند.

      صادقانه.

      کوچکتر ، ولی باز همان تصویر مرا نشان می‌دهند.

      دوباره یادم آمد که آن آینه تصویر ذره‌ای از خداوند را نشانم داد و الان هم باز ذرات کوچکتر را نشانم داد.

      وقتی فایل را گوش دادم.

      آه، خدای من!

      انگار سالها بود کسی این را در خواب و بیداری برایم پخش می‌شد.

      در گوشم ، در قلبم ،در وجودم طنین انداز شد.

      چقدر دلنشین بود.

      چقدر احساسم خوب است.

      فکر می کنم خوابم، در رویا هستم.

      ذرات وجود خداوند را در خودم می‌بینم، احساس می کنم.

      چقدر آرامش دارم. چه آرامشی شیرین. فکر می‌کنم حبه ای قند در دهانم دارم. کام شیرین دارم.

      وقتی می‌گوید:

      به اطرافت نگاه کن و ذرات خداوند را می‌بینم.

      تا امروز جهان را از این پنجره ندیده بودم.

      تا الان، این جور چشمانم را نشسته بودم.

      تا امروز چنین اشکی نداشته‌ام. چنین حسی را تجربه نکرده بودم.

      چنین عاشقانه به افراد اطرافم نگاه نکرده بودم.

      تا امروز خودم را چنین غرق ثروتهای خداوند ندیده بودم.

      تا امروز خودم را این جور قطره دریای خداوند ندیده بودم.

      هیچوقت خودم را چنین متصل، چنین راحت در هدایت خداوند، چنین ذره‌ای کوچک و آرام در جهان احساس نکرده بودم.

      اون نیروی خیر با من ارتباط دائم دارد و نجوا ها نمی تواند آرامشم از من بگیرد.

      دوست عزیز من!

      استاد خوبم،

      بدجوری گم شدم در کل ذرات جهان. خیلی کوچک هستم در تمام جهان.

      نمی خواهم پیدایم کنید.

      دوستتون دارم که من‌را غرق هدایت کردید.

      در پناه هدایت خداوند شاد و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2734 روز

    به نام هدایتگر وهاب

    سلام به تمام پاره های وجودم، پاره هایی از خدا

    سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است.

    سی و سومین برگ سفرنامه من:

    «آرامش در پرتو آگاهی۱»

    ??????????????

    با گوش دادن به این فایل و خواندن توضیحات خانم شایسته عزیزم یاد لحظاتی افتادم که این آرامش رو تجربه کردم. و یکی از دوست داشتنی لحظاتم رو به عنوان تمرین امروز می نویسم.

    موقع به دنیا اومدن دخترم ، داشتم اونو از دست می‌دادم و خیلی بی‌قراری می کردم و همش خدا خدا می کردم. و به خدا التماس می کردم. به عادت قبلا که همیشه در این جور لحظات نذر می کردم، گفتم خدایا اگر بچه ام زنده بمونه و اونو به من ببخشی… برای چند ثانیه زنده بودن دخترم رو تصور کردم، خوابیدنش روی تختش، دستش رو که بالا می برد تا آویز تختش رو بگیره، وقتی توی بغلم گرفتمش…..

    یکدفعه کل وجودم لبریز آرامش شد، آرامش رو با تک تک سلول های تنم حس می کردم ، پرستار و دکتری که سعی می کردن منو آروم کنند با تعجب نگام می کردن، و من با یک حس خیلی خوبی گفتم بچه ام زنده می مونه، تیم پزشکی شون شدیداً تلاش می کردند و مرتب متخصص خاصی رو صدا می کردن و اسم اون پیج می شد ، چند نفر بالای سر دخترم بودن و یک جسم کبود و بی جان. ولی من می دونستم که تموم اون لحظات رو که توی خیالم دیدم با دخترم تجربه می کنم، من با تمام وجودم خدا رو توی تمام سلولهای وجودم حس می کردم، صدای گریه دختر کوچولوم که توی اتاق پیچید جزء اشک شوق هیچ واکنشی دیگه ای نداشتم. همه می گفتند معجزه شد …. هنوز هم که هنوزه با یادآوری اون اتفاق و اون آرامش اشک شوق از چشمانم جاری میشه. بله به قول انیشتن «تخیل همه چیز است». تخیل همون لحظه ایه که ما در اتصال کامل با خدا هستیم. لحظه ای که بین ما و خدا فاصله ای نیست و ما خداگونه خواسته مون رو خلق می کنیم.

    نذر من دیگه ادامه نداشت آنقدر اون حس آرامش و اطمینان زیاد بود که اصلا یادم نیفتاد که من می خواستم نذر کنم. اصلأ احساس نکردم که من جدای از خدام و باید برای این خواسته نذری بپردازم.

    ?????????????

    تمام لحظات تون سرشار از آرامشی در پرتوی آگاهی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 323 رای:
    • -
      اندیشه افشین گفته:
      مدت عضویت: 2939 روز

      سلام مرضیه جان

      از خوندن حرفهات مو به تنم سیخ شد ، اعتراف می کنم که اگر من اون لحظه ها به جای تو بودم هرگز نمی توانستم از نیروی تجسم استفاده کنم و حتی قبل از دکتر و پرستارها ناامید میشدم ، احسنت به شما که اینقدر باایمان و مثبت اندیش هستی ، اون لحظه شما تونستی خدایی را ببینی که منبع سلامتی است در حالیکه بیشتر مردم بخصوص در لحظات اینچنینی ، دکتر و پرستارها را خدای خودشون میبینند و تمام چشم امیدشون به اون هاست … عزیزم تو نذرت را همون زمان که به ظاهر همه چیز تمام شده بود اما تو فارغ از آنچه میدیدی ، به آنچه نمی دیدی وصل شدی ، ادا کردی …. در این صبح زمستانی با کامنتت خیلی حالم را خوب کردی …. خداوند ، حافظ دخترت و تمام بچه های زمین باشه ….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        سلام اندیشه جان

        ممنونم از لطفت عزیزم

        دوست خوبم منم اون لحظه نمی دونستم دارم تجسم می کنم ، من مثل تمام لحظات اینجوری البته با شدت کمتری که قبلاً تجربه کرده بودم، فکر می کردم حس ششم خیلی قوی دارم و یکسری اتفاقات در یک شرایط خاصی بهم وحی میشه. و فکر می کردم که این یک نیروی بیرونیه و هر وقت که خدا بخواد من اون آگاهی رو حس می کنم. و احساس می کردم که خدا اون تصاویر رو به من نشون داد تا بگه بچه ات زنده می مونه.

        این همون دلیلیه که ما قانون و حرف های استاد رو مثل وحی منزل قبول می کنیم چون قبلاً تجربه اش کردیم، یه چیزی نیست که از مریخ اومده باشه. ما داریم قانون رو به یاد میاریم و شیوه درست استفاده کردن از اونو یاد می گیریم.

        اینه که استاد میگن وقتی به سوال دوستان در مورد گذشته شون فکر می کنند خودشون هم شگفت زده میشن از عملکرد و داشتن باورهاشون در اون زمان.

        درک قانون و یادآوری اون تجربه به من آموخت که به جای منتظر بودن از بیرون و از سمت خدا برای تجربه چنین لحظه ای. منم که باید با تخیل و تصویر سازی ذهنی به این نیروی قادر جهان متصل بشم و خواسته هام راخلق کنم.

        ممنونم دوست گلم خواندن کامنتت حال عالی ام را عالی‌تر کرد.

        برایت بهترین‌ها را آرزومندم.?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
      • -
        مینا گفته:
        مدت عضویت: 1773 روز

        سلام دوست عزیزم این پیام تو که من به سمتش هدایت شدم برام پیام‌های زیادی داشت چون تو ذهنم یه نجواهای بود که با خوندن کامنت شما تونستم ساکتشون کنم از خداوند بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          مرضیه پری پور گفته:
          مدت عضویت: 2734 روز

          سلام مینا جان

          خدا رو برای هدایت هر لحظه اش که در زندگی مون جاری می کنه سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

          دوستت دارم عزیزززززززم

          ان شاالله در مسیر مستقیم خدا جونمون ثابت قدم باشیم

          از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم 😘😘😘🌹🌹🌹

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رضا شهبازی گفته:
      مدت عضویت: 2865 روز

      با سلام به شماسرکار خانم مرضیه ی پری پور و تجربه ی زیبای عملی که با ما در میان گذاشتید.

      من به شخصه علاوه بر اینکه اون لحظات رو که بر شما گذشت بخوبی تصور کردم اشک از چشمانم جاری شد و خداوند رو بارها و بارها شکر کردم و برگی دیگر بر طومار باور و ایمانم به بخشندگی و محبت خداوند اضافه شد،از شما بینهایت سپاسگذارم .

      خداوند به شما و فرزند عزیزترین طول عمر با برکت و پر عزت عطا کنه. آمممممممین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      مهدی شادکام گفته:
      مدت عضویت: 3444 روز

      خانم مرضیه چقدر دیدگاه شما تاثیر گذار بود چه لحظات سخت وزیبائی واقعن درک اون شرایط سخته مادر ها درکش میکنند ولی اون موقع که گفتید خدا را با تک تک سلولها حسش کردید خیلی زیبا اشک تو چشمام حلقه زد گفتم خدایا کمک کن طوری باهات یکی بشم که درطی روز این تجربه زیبای شما را داشته باشم تو شرایط عادی نه سخت .

      ممنون ازشما دوست گرامی

      وهمه مادران این سایت چون اسم همسرم عزیزم مرضیه بود حس کردم اون لحضات موقع زایمان را که چقدر نگران بودم واز خدا براش کمک میخواستم .

      درپناه خدا شادوپیروز باشید?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        دوست خوبم آقا مهدی ممنونم به خاطر کامنت زیباتون، برای خودم و شما و همه عزیزان اون آرامش رو برای تک‌تک لحظات آرزو می کنم.

        در مورد اون تجربه نگرانی از دست دادن بچه ام. تا قبل از آشنایی با قانون، دکتر متخصصم و تیم پزشکی، بیمارستان و همه رو مقصر می دانستم ولی این احساس در من ایجاد شد که اگر همه دنیا بخوان بهم آسیب برسانند من خدایی دارم، که قدرتش از همه بیشتره… وقتی با قانون و مخصوصا استاد و آموزه هاشون آشنا شدم. اطمینان پیدا کردم که مسئول اون تجربه هم خودم بودم. یکی از اقواممون که رابطه صمیمانه خیلی زیادی با هم داشتیم موقع به دنیا اومدن بچه اش اونو از دست داده بود و من ساعت ها به تعداد زیاد کنار اون نشسته بودم و با همدردی با اون گریه کرده بودم. این تاثیر ورودی ذهنی منفی و توجه من به اون ناخواسته بود. ولی به قول استاد قشنگی خدای من اینه که از همون لحظه که باورها و فرکانسمون رو تغییر می دهیم نتیجه هم تغییر می کنه. و اینکه توجه به نکات مثبت و احساس خوب هزاران بار قوی تر از فرکانس منفی است. شاید من صدها بار به اون موضوع منفی فکر کرده بودم و تجسمش کرده بودم ولی اون لحظه ای که به خدا متصل شدم، آنقدر اون احساس و فرکانس قوی بود که زنده موندن دخترم را خلق کرد. خدا رو به خاطر تمام نعمت هایش سپاسگزارم.

        برای شما و خودم و همه دوستان اتصال دائمی به خدا را آرزومندم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
        • -
          سمیه گفته:
          مدت عضویت: 2031 روز

          سلام مرضیه خانم.من نود و شش روزه که عضو این خانواده شدم.وطبق گفته ی استاد عزیز شروع به خوندن کامنت ها کردم و امروز هم مثل چند روز قبل از کامنت ها خیلی درس گرفتم تا رسیدم به کامنت شما.اول ممنونم که این تجربه رو با ما هم درمیان گذاشتین و این برای من پررنگ تر شد که استاد میگه قانون ثابته و همیشه و همه جا هست حتی اگه ناآگاهانه ازش پیروی کنی جواب میده.

          و این کامنت شما در پاسخ به دوستان هم غوغایی در من ایجاد کرد!خوندن اون جمله ی همیشگی استاد که میگن قشنگی خدای من اینه که از همون لحظه ای که باور ها و فرکانسمون رو تغییر میدیم نتیجه هم تغییر میکنه منو دیوانه کرده و همینطور دارم اشک میریزم.و جالب اینجاست که من کلاً خیلی گریه نمیکنم و این کامنت شما چه قشنگ اشک منو جاری کرد…دلم میخواد این جمله رو فریاد بزنم”قشنگی خدای من اینه که از همون لحظه که باور ها و فرکانسمون رو تغیییر میدیم نتیجه هم تغییر میکنه”

          از شما بینهایت سپاسگزارم

          از استاد با این دریای ارزشمند آگاهی ای که در اختیارمون گذاشتن

          و بیشتر از همه از خداوند مهربانم سپاسگزارم که منو به این مسیر زیبا هدایت کرد

          خدای خوبم! خدای بینظیرم!ازت ممنووووونم…دوستت دارم خدا….

          شاد و سربلند و ثروتمند باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
          • -
            مرضیه پری پور گفته:
            مدت عضویت: 2734 روز

            سلام سمیه جانم

            عزیز دلم، ببخشید که اینقدر دیر جواب کامنت پر مهرت رو میدم عزیزم

            دقیقا یادمه روزی که پیام پاسخ پر مهرت برایم اومد و دست خدا شدی برای هدایتم به این صفحه و این کامنت و یاد آوری این تجربه

            یادمه چون دقیقا چهار روز تمام یعنی تا روز دوم فروردین اشک شوق می ریختم با خواندن این ردپام و احساس نزدیکی بی نهایتی با خدا داشتم

            عزیزم یادمه، چون امسال روی موقع سال تحویل با ایمان گفتم:«قشنگی خدای من اینه که از همون لحظه که باور ها و فرکانسمون رو تغیییر میدیم نتیجه هم تغییر میکنه» و با ایمان قلبی بی نظیری گفتم : امسال نتایج من بهتر و عالی تر از هرسال خواهد بود ، جوری که امسالم اندازه تمام سال‌های گذشته ام با هدایت و حمایت خدا موفقیت کسب می کنم، ان شاالله.

            بازم ازت ممنونم که دست خدا شدی عزیز دلم 😘😘😘

            منتظر خواندن خبرهای خوبت از نتایج فوق العاده ات هستم نازنینم🌹🌹🌹

            از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
            • -
              سمیه گفته:
              مدت عضویت: 2031 روز

              سلام مرضیه خانم عزیز

              این من هستم که از شما ممنونم که دقیقاً خوندن کامنت شما باعث جهشی در مسیر من شد و خدا رو شکر می کنم از این بابت.ممنونم که برای کامنتم جواب نوشتین.

              من تو این مدت موفقیت های زیادی داشتم که البته یه هم فرکانسی میدونه که چقدر ارزشمند هستن،و بزرگترین موفقیت من تو این مدت این بود که ما روز بیستم خرداد ماه امسال(99) به شمال مهاجرت کردیم ،و این مهاجرت خیلی برام درس و رمز و راز داشت.من پا روی دلبستگی ها و وابستگی هام گذاشتم و بینهایت دست خداوند رو در این مهاجرت دیدم و مطمئنم وقتی من تو مداری که هستم با عشق و امید حرکت کنم خداوند من رو به مدار بالاتری هدایت میکنه.چند روز دیگه از روزی که یه چکاپ از وضعیت خودم نوشته بودم شش ماه میگذره و من عاشقانه منتظرم تا دفترم رو باز کنم و تفاوت های سمیه ی شش ماه پیش رو با سمیه ای که امروز داره کامنت می نویسه ببینم و لذت ببرم و این اولین باره که قراره که چکاپ خودم رو بخونم واااای خداااای من چه روز قشنگی در راهه😀خییییلی خوشحالم .

              برای همه ی دوستان آرزوی موفقیت دارم در دین و دنیا و آخرت

              ❤❤❤

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          Abby گفته:
          مدت عضویت: 1782 روز

          سلام به دوست عزیز مرضیه جانم

          چقدر نوشته شما نشانه خوبی بود برای من. نوشته و تجربه بسیار عالی تان در مورد فرزندتون و توضیح در جواب دوست عزیز دیگر ، تازه منو به خودم آورد که من هم دارم دقیقا همین افکار اشتباه را در ذهنم پرورش میدم.

          همسرم کمی بیمار أست و دقیقا بیماری اش مانند یکی از اقوام که چند سال پیش از این دنیا رفتن میباشد. من هم همیشه بعد از فوت ایشان، که خیلی روی من اثر گذاشت و من با هر موضوعی که برای همسرم پیش میاید به یاد اون شخص میافتم و مقایسه میکنم.

          خدایا سپاسگزارم از این نشانه و هدایت امروزم در سی سومین روز تحول زندگی من.

          من هم باید مثل شما به این فکر کنم که خداوند مهربانم همیشه هست و هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند در زندگی من تاثیری داشته باشد بجز افکار نادرست خودم.

          باید سعی کنم تا بتوانم تخیلات خودم را عوض کرده و با انرژی و قدرت خداوند ، دوباره همسرم را در سلامتی کامل ببینم.

          خدایا تو که منو به این نوشته بسیار زیبا از خواهر مهربانم هدایت کردی ، پس کمکم کن تا بتوانم با افکار درست و مثبت ، شاهد سلامتی کامل همسرم باشم.

          خدایا شکرت، خدایا سپاسگزارم

          باز هم سپاسگزار خدای مهربانم هستم و سپاسگزار مرضیه عزیز که با این نوشته مرا متوجه اشتباهم کرد.

          “او پاره ای از من أست، پاره ای از خداست.”

          شاد، سلامت در پناه الله یکتا🙏

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          مهدی شادکام گفته:
          مدت عضویت: 3444 روز

          ممنون دوست گرامی همین که ایمان آوردیم که هراتفاقی که برای ما افتاده ودرآینده در انتظار ما هست حاصل فرکانسهایمان هست بهم امید میده که میتونیم آینده ای زیبا بسازیم ..

          خوشحال شدم که نظر شما برگزیده شد که دیگران هم استفاده کنند .

          برا شما وفرشته آسمانیتون دختر زیباتون آرزوی سعادت وخوشبختی دارم از خداوند .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      کرامت ضیایی گفته:
      مدت عضویت: 2659 روز

      سلام دوست عزیز

      ممنون از دیدگاه زیبا و توحیدیتون ک واقعا احساس ادمو دگر گون میکنه

      ممنون از نوشتن این متن زیباتون

      ممنون از تعریف فوقالعاده ای ک شما از تجسم داشتید

      راستش تاحالا اینجوری

      ب تجسم نگاه نکرده بود

      و یک دنیا تشکر میکنم از خداوند ک هدایتم کرد ب این مسیر زیبا

      همیشه شاد سالم وثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        سلام آقای ضیایی بزرگوار

        واقعاً نوشتن اون تجربه و کلماتی که اون موقع بر زبان من جاری می شد جز هدایت و حمایت خدا نبود تا یکبار دیگه با یادآوری آن به درک بهتری از قانون برسم و باور های توحیدی ام قوی تر بشوند و الهام بخش دوستان گلم در این خانواده صمیمی باشه.

        واقعاً خدا را سپاسگزارم که مرا به این مسیر هدایت کرد.

        ممنونم از لطفتون دوست خوبم، برایتان بهترین‌ها را آرزومندم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 2481 روز

      سلام دوست عزیزم مرضیه جان دیدگاهت را خواندم چقدر تجریه لذت بخشو ارامش دهنده ای بود .چقدررذات ما به دنبال اصل خویش میگردد

      درپناه خداوند شادو موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      عصمت جعفری گفته:
      مدت عضویت: 1738 روز

      سلام مرضیه ی عزیزم. سلام بر تو ک پاره ای از وجود منی و پاره ای از پروردگارم…

      من امروز به این نشانه هدایت شدم و با کامنتت فقط اشک ریختم..

      الان سه سال هست ک از کامنت تو میگذره و من هرروز دارم به یک پله بالاتر میرم و اگاهیای جدیدی کسب میکنم. این سخنان ارزشمند استاد هم خیلیی برام آرام بخش بود و کامنت شما و تک تک حرفایی ک به سایر بچه ها زدین من رو منقلب کرد و خداروشکر دوباره اگاهیای منو افزایش داد.

      اون موقع ک چشماتو بستی و فرزندتو تجسم کردی ک سالمه و خدارو در تک تک سلول هات حس کردی..و دیدی و شنیدی ک گفتن معجزه شد! الله اکبر این حرفات چنان منو منقلب کرد ک فقط اشک ریختم… بهت تبریک میگم بخاطر اون ایمانی ک در اون لحظه داشتی و تونستی ذهنت رو خاموش کنی از نجواها و ایمانت رو نشون بدی یاد اون ایه از قران افتادم ک میگه انما النجوا من الشیطان لیحزن الذین امنوا… قطعا نجوا از جانب شیطان است برای اینکه غمگین کند کسانی را ک ایمان اورده اند در صورتیکه هیچ زیان به آن ها نمیرساند مگر اینکه امر خدا باشد و مومنان همیشه باید به خداوند توکل کنند.

      اره عزیزم تو اون لحظه توکلت رو نشون دادی و نتیجه تقوی رو گرفتی. احساس خوب رو در خودت نگه داشتی و اتفاق خوب برات افتاد…

      چ جمله زیبایی، تخیل همه چیز است. همون لحظه ایه ک بین ما و خداوند فاصله ای نیست و ما “خداگونه” خواستمون رو خلق میکنیم. چ دیدگاه زیبا و تازه ای. اینکه بین ما و خدا اون موقع فاصله ای نیس و خداگونه خواستمون رو خلق میکنیم…

      به جای اینکه از بیرون و از سمت خدا منتظر باشیم باید خودمون با تخیل و تصویرسازی ذهنی ب خدا وصل بشیم و خواستمون رو خلق کنیم. اره واقعا چون ب قول استاد خدا چیزیرو برا ما نمیخواد ن خوب ن بد. اصلا صلاحی وجود نداره تو با توجهت اعلام میکنی چیو میخوای و خدا بهت میده

      چقدرررر اون جمله خوب بود ک گفتین توجه ب نکات مثبت و احساس خوب هزاران بار قوی تر از فرکانس منفیه.شاید تو صدهابار ب یه موضوع منفی فکر کرده باشی و تجسمش کنی ولی اون لحظه ای ک ب خدا متصل میشی اونقدرررر اون احساس و فرکانس قوی هست ک میتونی خواستت رو خلق کنی

      و یه حرف دیگتون ک من باید اویزه گوشم کنم و مثل شما ب نجواها گوش ندم. گرچه من دور و برم خالیه و خیلیی بیش تر اوقات تنهام و البته ک عاشق این تنهایی و خلوت با خودمم. اون حرف اینه ک غمت نباشه خدا برای تو کافیه سایت به این پرباری و زیباییم ک هست کم کم ک رو خودت کار میکنی انسان هایی میان تا تو ب ارزوت برسی و ساعت ها درمورد قانون باهاشون حرف بزنی…

      ممنون از شمااا🥳🥰❤❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      نفس گفته:
      مدت عضویت: 2430 روز

      ومن فکر میکنم تجربه اتصال با خداوند وآگاهی که از جانبش میاد،اونقدر دلچسبه که بعد اولین تجربه دیگه دوست نداری باهیچ چیز دیگری عوضش کنی و این تجربه مبارکتون باشه.سالم وشاد و همیشه در اتصال به پرورگار یکتامون باشیم. آمین.???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        دقیقا همین طوره دوست خوبم. توی اون لحظه اینقدر دل آدم قرصه، اینقدر پشتت گرمه، که مطمئنی اون چیزی که تو می‌خوای اتفاق می افته. ممنونم دوست خوبم، به یاری خدا با کار کردن روی خودمون و باورهامون به جایی برسیم که حس این اطمینان و آرامش همراه همه لحظه های همگی مون باشه. ..آمین?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      منو عشقم گفته:
      مدت عضویت: 2235 روز

      سلام بر مرضیه جان واستاد عزیزوشایسته خانم عزیزم،وای که با خوندن مطالبتون اشک از چشمانم جاری شد منم تقریبا ۶ سال پیش یه اتفاقی برا دخترم افتاد که خداروصدا میکردم نذر کردم ..چقدر استرس ها و ناراحتی هاکشیدم چقدر التماس ها و گریه ها کردم برا دخترم که زنده بمونه، چقدر اگاهیم طرز فکرم متفاوت بوده ولی هرسال نذر میدادم فکر میکردم نذر ندم اتفاقی براش میوفته ، خداروشکر که دخترم سالمه اما بنابه اتفاقاتی دخترم ازم جداست، همش ترس تو دلم بودنکنه بیماریش دوباره شروع کنه نکنه اتفاقی بیوفته نکنه و… خیلی پریشون میشدم که خداروهزار مرتبه با مهربونی خدای مهربونم استاد عزیزم رو سر راهم گذاشت استادباعث شد از ته وجودم ارامش داشته باشم ایمانم روز به روز بیشتر بشع به خداوند ، چقدر افکارم اروم شد ایمانم بیشتر شد ودیگه نگرانی ندارم ارامش درونی کامل دارم که مطمنم خدا مواظبشه هیچ اتفاقی دیگه نمیوفته براش الانم رها کردم این نگرانی های بیخوداسترس های الکی رو چقدر خوبه انسان از درون ارامش داشته باشه از زندگی لذتببرعه چقدر خوبه باورهای زیبا ومساوی با اتفاقهای زیبا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سیدمصطفی میردهقان گفته:
      مدت عضویت: 1889 روز

      سلام مرضیه خانم

      اون قسمت روزشمارکه فایل رودانلود میکنیم ومتن زیبای شما بود میخواستم پاسخ بدم دیدم جایی واسه پاسخ نداره

      گفتم کاش داشت ومیشد جواب داد

      متن زیبای شمااشک منو درآورد الان هم که دارم جواب میدم چشمام پرازاشکه بغض کردم

      میدونی احساسم ازجنسی هست که نمیتونم توسیفش کنم

      بگم ازمتن شماست بگم ازعشق خداست واقعانمیدونم ولی یه حال عجیبی دارم حالی که خدا هوامو داره

      چندروزبود نمیتونستم برم توسفرنامه مسدودشده بود

      وچون تعهدداده بودم میخواستم هرروزاین کارروانجام بدم

      دیروزمیخواستم تماس بگیرم ودلیلشوبپرسم میدم وقت گذشته بعدیدفعه یادم اومد2روزهم تعطیله خیلی ناراحت نشدم وگفتم شایدلازمه خودم دلیلشوپیداکنم

      امروزگفتم حالابیایدفعه دیگه امتحان کنم که دیدم آره واردشدم

      که به این فایل ومتن شماهدایت شدم

      چندروزبود که هروقت واردمیشدم مینوشت کوکی هاروپاک کنید

      ولی امروزواردشدم واشک شوق ریختم بعددوباره متن زیبای آقا مهدی چقدراحساسم خوبه ازتون سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        سلام آقا مصطفی عزیز

        ممنونم دست خیر رسان خدا که حال عالیت رو با من هم به اشتراک گذاشتی.

        منم با خوندن کامنت تون و خوندن دوباره کامنت ها اشکم جاری شد.

        دقیقا احساس تون رو درک می کنم . احساس ایمان ، عشق، قدرت و خضوع. همه با هم در وجودم جاری میشه.

        من عاشق این خداییم که هر لحظه هدایت مون می کنه.

        بازم ازتون ممنونم دوست خوبم

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایتان خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سیدمصطفی میردهقان گفته:
          مدت عضویت: 1889 روز

          سلام

          مرضیه جون

          متنت روکه خوندم گفتم جواب نمیخوادبدی

          رفتم سراغ متن خوندن فایل

          یه جایش خیلی احساسم خوب بودعالی شد بازاشک شوق ریختم

          میدونید من واسه ایزوله کردن محیط اطرافم وافکارم بغیرازحذف تلوزیون واخبار آدمهای اطرافم رو هم ازشون دورشدم

          یجاهایی نجواها میومد که هیچ کس دیگه دورو برت نیست نکنه کارت اشتباهه کسی نداری باهاش مشورت کنی؟

          بیرون بری

          جواب میدادم خدابرای من کافی هست دوستان توسایت هم هستن وامروزدارم میبینم نتایجم رو

          داره جواب میده

          خدایا شکرت

          چقدرخوبه صبحت از مثبت حال واحساس خوب

          شادباشید انشاالله یه جمعی بزنیم بخونیم وشادباشیم ولذت ببریم و باصدای بلندبخندیم

          آزاد

          رها

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            مرضیه پری پور گفته:
            مدت عضویت: 2734 روز

            سلام داداش مصطفی عزیزم

            تحسینت می کنم برای کنترل عالی ورودی‌های ذهنت.

            دقیقا منم همین کار رو کردم ، این نجواها سراغ منم می اومد.

            اما می خوام نتیجه‌ای که الان دارم تجربه می کنم رو براتون بگم.

            وقتی که دیگه کسی جز خدا نمونده بود ، نه اینکه با دلخوری و ناراحتی نباشنا ، نه با عشق و احترام اما با حفظ فاصله هستن ، هر وقت می خوان از خدا بگن ، هر وقت می خوان از شادی ها و احساس خوبشون بگن، هر وقت که زندگی شون عالیه و حالشون خوبه یاد من می افتن و زنگ میزنن یا میان به دیدنم یا قرار می ذاریم میریم بیرون، یعنی وقتی در بهترین حالت فرکانسی شون هستن. من می بینمشون.

            داشتم می گفتم که وقتی که دیگه غیر از خدا کسی نمونده بود یعنی من روی هیچکی حساب نمی کردم و نیاز نداشتم کسی باشه تا من حالم خوب بشه. وقتی به نسبت خوبی از صلح درونی و ارتباط با خدا رسیدم . وقتی که به قانون خلا عمل کردم. اون وقت خدا یکی یکی دردانه هاش رو فرستاد . عزیزای دلی که هر کدومشون دریایی از آگاهی و توحید و احساس خوبن ، ساعت ها در مورد قانون با هم صحبت می کنیم ، زیبایی ها رو تحسین می کنیم و سپاسگزاری می کنیم .

            می خوام بگم ، تو هم میای پیش مون ، و یا هدایت میشی به دردانه های خدا، به دوستان توحیدی که از کارشون و هر کلامشون درس می گیری، ساعت ها در مورد یک جمله استاد حرف می زنی ، تا دیگه کامل درکش کنی.

            داداش گلم با قدرت تر ادامه بده

            هر روز پر از معجزه های بیشتر خداست اگر متعهد و مصمم ادامه بدی.

            از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایت خواستارم.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
            • -
              لیلی اسفندیاری گفته:
              مدت عضویت: 1858 روز

              سلام به مرضیه عزیزم.

              بازم شما … یکی از الماسهای خاص سایت برای من شمایی .امروز تعطیلات سال جدید 1402 و من که عاشق فایلهای آرامش در پرتو آگاهی هستم هدایت شدم به کامنت بسیار با ارزش شما .

              ببین خیلی دوست دارم ها . خیلی گلی . از دور روی ماهت رو میبوسم .

              تا حالا چند بار باشما چت داشتم و صحبت کردیم .

              نشستم خوندم همه رو خوندم و نکته برداری کردم . حالم متغیر شد .

              و آرزو کردم هدایت بشم به یه انسان توحیدی و عملگرا در دنیای فیزیکی خودم که با هم نه که صرفا حرف بزنیم از قانون بلکه اونقدر هم فرکانس باشیم که فقط زیبایی خلق کنیم با هم .

              خدا از دل من خبر داره

              مرضیه عزیزم خیلی ازت ممنونم و دوست دارم زیاد .

              به امیددیدار

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلا سنگونی گفته:
      مدت عضویت: 1828 روز

      سلام مرضیه جون

      من امروز این فایل هدایتی من بود وبعد هدایت شدم به کامنت شما واقعا از نوشته زیباتون واز اون حس نابتون لذت بردم واشک شوق ریختم وخدارو شکر کردم که دخترتون سلامت کنارتون. خدایا شکرت برای این لحطات ناب واین قوانین ثابت الهی. خدایا شکرت که منو به این مسیر زیبا هدایت کردی دوربین چنین دوستان هدایتی ایمانم هرلحطه قوی‌تر وقوی تر میشه هرلحطه وجود خالفم رو بیشتر در زندگیم حس میکنم

      ممنونم عزیزم ازاینکه این تجربه ی قشنگت رو بامابه اشتراک گذاشتی عزیزم

      خدایا حافظ استاد عزیزم وبانو شایسته وتمام خانواده ی صمیمی ام باش امین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        ای خدااااااااااا، آخه من چطور سپاسگزاری کنم از تو برای هدایتم برای جاری شدن این معجزه ات در زندگیم و انتشارش در این خانواده بی نظیر که هربار با دست پر مهر یکی از عزیزان منو به اینجا میاری تا یادم باشه که چقدر در اتصال بودن با تو لذت بخشه.

        سلام لیلا جانم

        سلام عزیزدلم

        خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم ه برات تاثیر گذار بوده عزیز من

        تمام تمام اعتبارش فقط و فقط می رسه به خدای هدایتگرم

        من عاشقتم

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم 😘😘🌹🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رویا محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 1103 روز

      سلام مرضیه ی خوش قلب

      دقیقا درک میکنم نوشته هاتو با پوست و گوشتم چون دقیقا تجارب مشابه شما داشتم

      هر موقع به خداوند اعتماد کردم و مطمعن بودم خودش حل میکنه همه چیز عالی پیش رفته

      قدرت تخیل و تجسم قدرت نامحدودی داره مخصوصا اگر پشتش قدرت ایمان باشه

      چه عالی که بچتون تو دامن همچین مادر با ایمان و اگاهی رشد میکنه خدا خانوادتونو حفظ کنه در پناه خودش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Valafakher گفته:
      مدت عضویت: 1461 روز

      سلام امروز ۲ بهمن ۱۴۰۰ و دقیقا کامنت شما ۲ بهمن ۱۳۹۷ !!!

      فایل هدایت من بود و نشانه امروزم 😭😭😭😭😭😭😭😭

      و دقیقا روزی که فرداش روزه مادر هست 😭😭😭

      من چی میتونم بگم فقط دارم اشک میریزم و صفحه گوشی تار شده جلو چشمام

      خدایاااااااااااا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت 😭😭😭😭😭😭😭

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      عباس امیری گفته:
      مدت عضویت: 2126 روز

      سلام دوست عزیز

      خیلی خرسند شدم از خوندن نتایج شما.تجسم و ایمان و آرامش شما در اون لحظه واقعا قابل تحسین هست.خدارو شکر میکنم که دوستانی چون شما دارم که نور ایمان رو در دل من روشن تر میکند.شااد و ثروتمند در پناه الله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        سلام آقای امیری بزرگوار

        ممنونم از لطفتون دوست خوبم

        خدا رو برای بودن در این خانواده صمیمی و دوستان و عزیزان با محبتی مثل شما سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 💖💖💖

        تنها فرمانروای جهانیان هر روز دلتون با نور ایمان روشن تر کنه دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مینا صفری گفته:
      مدت عضویت: 2411 روز

      خانم مرضیه چقدر زیبا تونستی بیان کنید اون حس وحال رو .امیدوارم همه ما بتونیم اون حس وحال نزدیگی به خدا رو تجربه کنیم و خداوند در تمام لحضات زندگی ما حضور داشته باشه و بتونیم کاملا خدا رو حس کنیم و اگه خدا رو داشته باشیم دیگه زندگی لذت بخش میشه .ممنونم از شما .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        سپاسگزارم دوست خوبم.

        واقعاً تجربه این حس و نوشتنش و یادآوریش نشانه حمایت و هدایت خداونده.

        یک مطلبی خوندم جایی، نوشته بود، خدا اون دنیا می‌پرسه، وقتی که توی دنیا بودی من همیشه با تو بودم، تو با کی بودی؟

        ومن دلم می‌خواهد که اون لحظه در حالی که اشک شوق می ریزم با اطمینان بگم، خودت بودی و دیدی که منم با تو بودم.

        شاد و سعادتمند باشی دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      Rahim گفته:
      مدت عضویت: 1792 روز

      سلام دوست عزیزم

      بهتون تبریک میگم ک ب ندای قلبت گوش دادی وتجسم بهترین ها رو کردی منم بردی ب فکر ک چ ها ک تو زندگیمون پیش اومده والله درستشون کرده ولی ما فک کردیم این یه چیز عادی بوده قافل از اینکه الله از رگ گردن ب مانزدیکتره بیشتراز این حرفی ندارم واز الله برای هممون روزهای پراز سلامتی،ثروت،شادی رو طلبیدم الله یارو یاور همه ما دوستان الله حافظ همتون🌷🌷🌷

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        سلام دوست عزیزم

        ممنونم از لطفتون و ممنونم که برام نوشتید.

        واقعاً همین طوره که می فرمایید، زندگی مون پر از معجزات خداییه که از رگ گردن به ما نزدیک تره.

        و ما مرتب یادمون میره. باید مرتب برای خودمون ​یادآوری کنیم که همیشه تحت حمایت و هدایت و اجابت خداییم.

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایتان خواستارم 💙💛💚💜

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      خدیجه شریعتی گفته:
      مدت عضویت: 1954 روز

      سلام مرضیه عزیزم. سلام همپاره نازنینم.

      نمیدونی از خوندن کامنتت چه حالی شدم. با تمام وجودم حس اون موقع تو حس کردم و تمام بدنم مور مور شد. حس کردم که اون لحظه که در آغوش کشیدن دخترتو تجسم کردی تو بغل خدا بودی. اونقدر نزدیک که خود خدا بودی…..

      خیلی لحظات زیبایی بود برام تصور اون لحظت.

      از الله یکتا برای تو و مهشید نازنینت بهترینهای دنیا و آخرت رو درخواست می کنم….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        سلام خدیجه جانم

        سلام عزیز دلم

        من عاشقتم عزیزدلم که اینقدر عالی حس کردی حال اون لحظه ام رو

        ان شاالله همیشه در بهترین و لذت بخش ترین حالت در حال خلق خواسته هات باشی عزیز دلم

        ازت ممنونم عزیزم که دست خدا شدی برای مرور دوباره این کامنت و یادآوری و اشک شوق ریختن برای این تجربه عالی

        دوستت دارم دوست جان

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم 😘😘😘😘🌹🌹🌹🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        سلام لیلای عزیزم

        خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم برای این احساس نابت عزیزم

        خدارو میلیارد ها بار سپاسگزارم که نوشتن این کامنت را به من الهام کرد و یک ردپای توحیدی عالی از من به جای گذاشت که هر بار با پاسخ پر مهر یکی از عزیزانم در این خانواده صمیمی به این ردپا هدایت میشم، ده ها بار این کامنت رو می خونم با یادآوری اون تجربه بی نظیر، اشک شوق می ریزم و ایمانم به خدا قوی تر و محکم تر میشه.

        لیلای عزیزم دوست خوبم برایت بهترین‌ها را آرزومندم گلم 😘

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1727 روز

      سلام ودورود و رحمت

      ب قلب نورانی پاره ای از وجودم

      پاره ای از خدا

      پاره ای از وجودم

      مرضیه ی عزیزم

      چقد حس نابی و از کامنتت دریافت کردم

      منو منقلب کرد و چشام پراز اشک شد

      و قلبم فشرده شد

      الله اکبر از قدرتی ک خدا از وجود خودش در وجود ما قرار داده

      الله اکبر

      خداروشکر میکنم از پس این امتحان سربلند بیرون اومدی

      و ب درون خودت

      ب خدا وصل شدی

      و خداروشکر کردم بابت سلامتی فرزند عزیزت

      خدا حفظش کنه برات

      خیییلی ازت ممنونم ک نوشتی

      و قلبم و پراز نور و ارامش کردی

      مرسی از ت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      تنها خدا برایم کافیست گفته:
      مدت عضویت: 1111 روز

      با تمام وجودم لذت بردم و اشکم از سر ذوق و سپاسگزاری خداوند از چشمانم ریخت ازتون بینهایت این صحبت شما عین وحی منزل هست که میشه خلق کرد فقط باید به منبع اصلی که خدای رحمان هست وصل بشیم و زیباتر اینکه قوه ی تخیلی‌مون رو در حد کن فیکون قوی کنیم چون ما پاره ای از خدا هستیم سپاسگزارم و خودتون و دختر نازتون در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1683 روز

      سلام مرضیه جان عزیزم واقعا بهت تبریک میگم که با اون شرایط سخت اونطوری با ایمان به خدا و قدرت بی پایانش تونستی تو زندگیت معجزه بیافرینی آفرین به تو دوست عزیز امیدوارم هر روز همه ی ما بتونیم بیشتر و بیشتر به خدا نزدیک بشیم و معجزات خداوند رو تو زندگیمون ببینیم و اینجا به اشتراک بگذاریم آمین دوستون دارم همه ی شما خانواده ی بزرگ عباس منش را…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      عبدالعظیم معیدی نیا گفته:
      مدت عضویت: 1755 روز

      سلام خواهر گرامی وارجمند. 💐 💐 💐ازاینکه به این اندازه ازارامش دست پیدا کردیدکه توی لحظه بتونید تجسم وتخیل داشته باشید،بهتون تبریک میگم و امیدوارم که درکناردخترگلتون روزهای زیبا و جذاب و دیدنی ودوست داشتنی روسپری کنید. ازتجربه ای که دادید سپاسگزارم🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        سلام آقای معیدی بزرگوار

        ممنونم از لطفتون

        خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم برای این ردپای زیبا که از من بجا گذاشت، کل اعتبارش به خدا می رسه و بس

        خدا رو شکر که هر بار با یکی از دستانش من رو به اینجا میاره، تا با خشوع و عشق با تمام وجودم سپاسگزاری اش را بکنم و به من یادآوری کنه که همیشه همراه و یاری دهنده منه.

        دقیقا امروز ۸ سال و ۳ روز از این زمان به دنیا اومدن دخترم می گذره و من هزاران بار برای تک تک لحظات حضورش در زندگیم از خدا جونم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

        در ضمن وردتون رو به جمع خانواده صمیمی خودتون تبریک و خیر مقدم میگم

        منتظر خواندن خبرهای خوبتون هستم.

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایتان خواستارم 💙💛💜

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1030 روز

      سلام مرضیه خانوم تک تک لحظاتت غرق در شادی باشه

      که حالم بیشترو بیشتر خوب شدباخوندن کامنتت

      چه حس و حال فوق العاده ابیه این آرامش و این جنس از احساس ناب و این جنس از اطمینان قلبی چقدر زیباست وقتی خداوند انقد سریع اجابت می‌کنه و آرومت می‌کنه جوری که حتی اگه هزاران روانشناس بالاسرت باشن از بهترین‌هاش نمیتونن حتی نصف این حس و در این زمان کوتاه اون طور که تعریف کردین دران واحد بهتو‌ن بدن اینه خدای من خدایی که جدا از اون نیستم

      سپاسگزارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نرگس محبی گفته:
      مدت عضویت: 2245 روز

      سلام دوست عزیز. چقدر متنت دلنشین بود برا من چون منم اشک شوق ریختم و تو رو تو اون لحظات متصور شدم. چون مادر هستم و میدانم چه حس و حالی رو تجربه میکردی. امیدوارم تک تک لحظاتتمون متصل به ایزد یکتا و پر از آرامش باشه. ممنون که تجربه خودتون رو به اشتراک گذاشتین. شاد و پیروز و سلامت در پناه خداوند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: