آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 1 - صفحه 29
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/11/عکس-فایل-1.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-11-26 21:06:122020-08-28 10:15:06آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام اسم آهنگش چی بود؟
سلام به همگی
الا بذکرالله تطمئن القلوب تنها با یاد خدا دلها آرامش می گیرد
وقتی به گذشته بر می گردم می بینم چقدرررر خداوند به من لطف داشته چقدرررر حتی در لحظاتی که امیدم رو از دست دادم دستم رو گرفته چقدرررر ازم پشتیبانی کرده و چه لحظاتی که با نشونه هایی به من گفته نگران نباش من پشتتم واقعاً از خدای مهربانم او که پادشاه من است او که برایم همه کس و همه چیز می شود سپاسگزارم سپاسگزارم مهربانم برای تک تک مهربانی هایت برای من فقط تو بس است…با تو به همه جا خواهم رسید بزرگترین قله ها را با تو فتح می کنم صعب العبورترین راهها با تو هموار می شود هر آنچه که داری به من خواهی داد و از همه مهم تر آغوش همیشگی توست و من دیگر هیچ نمی خواهم…
با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش و هر چه خواهی کن
در پناه پادشاه جهان ثروتمند،خوشبخت و سعادتمند باشید….
سلام
این فایل را خودش برای من مثل یک دوره تجسم می کند و آن را یک دوره می نامم که تک تک کلمات شما خودش یک دنیاست ؛ با گوش کردن به این فایل به آرامشی عمیق دست یافتم و میابم که نا گفتنی است همه از ما خداییم و خدا از روح پاک خود در ما دمیده است این جمله برایم چه زیباست و چه رویایی و چه فخر آفرین هستم. بر خود می بالم که موجودی هستم که تیکه ای ازخداوند هستم و همه موجودات و خودم را با عشق تصور میکنم و البته به واقعیت هم هست.
چه الهامی عالی به شما شده است که این فایلها را تهیه فرمایید هر روز به یکی از آنها توجه دارم و گوش می کنم و برایم عالی است براستی آرامش می گیرم از عمق درونم انگار تک تک سلولهایم به آرامشی ژرف و عمیق می رسند و از آنها استفاده میکنم.
“حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ” (آل عمران ایه ۱۷۳)
“لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِین” (سوره انبیاء آیه ۸۷)
“افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد” (سوره غافر آیه ۴۴)
در پناه اله یکتا
سلام خانم راد اکبری عزیز
این کامنت شما مرا یاد حرف استاد انداخت می گفتند چه خوبه که من انسان آفریده شده ام
و خیلی وقتها بخاطر انسان بودنم به خود می بالم می بالم که شعور دارم درک دارم و می توانم این نعمتهای الهی و الطاف خداوند را ببینم و سپاسگزار رب العالمین باشم.
خداوند را سپاسگزارم که مرا هدایت کرد و رحمتش را بر من ارزانی کرد.
این نیرو با من چه کرده که بعد از این چند روز که نتوانستم رو هماهنگی کار
کنم اینجوری بی قرار و ناارام شده بودم.
این نیرو چیست که ابراهیم با دیدن ان بیهوش می شود.
این نیرو چیست که با نمایان کردن خودش کوه و هر عظمتی در مقابلش
از بین می رود.
این نیرو چیست که علی وقتی با گفتگو با او میپردازد
تیر را از پایش بیرون می کشند.
این نیرو چیست که اینقدر هماهنگی هایش معجزه اساست.
لحظاتی ساده اما عمیق .
پیام واضح قلبم را می شنوم انرا می نویسم و سعی میکنم انرا اجرا کنم.
این نیرو چیست که اینقدر وعده هایش انجام شدنی و ساده است.
این نیرو چیست که انطور که به عقل کسی نمی رسد ما را هدایت میکند.
این نیرو چیست که همه را هدایت میکند.
فقط باید با جان و دل به هدایتش سر بسپارم و تسلیم امرش باشم.
هر لحظه با او متفاوت است و اینقدر مبهوت این نیرو می شوی که
از همه چیز رها می شوی .
اری تنها اتصال به این نیرو کافیست.
کار اسانی نیست که بر فشار های ذهنی و نجواهای ویرانگر غلبه کرد
مخصوصا در لحظات سخت اما شدنی است امکان پذیر است.
همیشه اولین الویت زندگی ام را باید ارتباط با این نیرو بگذارم.
اولین نتایجش احساس ارامش و اطمینان قلبی است.
بنام نیروی خیر حاکم در وجودم
بنام دریایی روان درقلبم
بنام خدایی که من ذرهای از او هستم.
سلام!
سلام بر استاد خوبم.
سلام بر دوست خوبم.
دوست من فایل استاد، چنان آینه مرا درهم شکست؛ که مرا تبدیل به تکههای از آینه کرد.
ولی این تیکه ها هم باز مرا نشان میدهند.
صادقانه.
کوچکتر ، ولی باز همان تصویر مرا نشان میدهند.
دوباره یادم آمد که آن آینه تصویر ذرهای از خداوند را نشانم داد و الان هم باز ذرات کوچکتر را نشانم داد.
وقتی فایل را گوش دادم.
آه، خدای من!
انگار سالها بود کسی این را در خواب و بیداری برایم پخش میشد.
در گوشم ، در قلبم ،در وجودم طنین انداز شد.
چقدر دلنشین بود.
چقدر احساسم خوب است.
فکر می کنم خوابم، در رویا هستم.
ذرات وجود خداوند را در خودم میبینم، احساس می کنم.
چقدر آرامش دارم. چه آرامشی شیرین. فکر میکنم حبه ای قند در دهانم دارم. کام شیرین دارم.
وقتی میگوید:
به اطرافت نگاه کن و ذرات خداوند را میبینم.
تا امروز جهان را از این پنجره ندیده بودم.
تا الان، این جور چشمانم را نشسته بودم.
تا امروز چنین اشکی نداشتهام. چنین حسی را تجربه نکرده بودم.
چنین عاشقانه به افراد اطرافم نگاه نکرده بودم.
تا امروز خودم را چنین غرق ثروتهای خداوند ندیده بودم.
تا امروز خودم را این جور قطره دریای خداوند ندیده بودم.
هیچوقت خودم را چنین متصل، چنین راحت در هدایت خداوند، چنین ذرهای کوچک و آرام در جهان احساس نکرده بودم.
اون نیروی خیر با من ارتباط دائم دارد و نجوا ها نمی تواند آرامشم از من بگیرد.
دوست عزیز من!
استاد خوبم،
بدجوری گم شدم در کل ذرات جهان. خیلی کوچک هستم در تمام جهان.
نمی خواهم پیدایم کنید.
دوستتون دارم که منرا غرق هدایت کردید.
در پناه هدایت خداوند شاد و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام به استاد عزیز و دوستانِ جان. ازخوندن متن خیلی حس خوبی بدست آوردم. ممنونم
سلام استاد عزیزم.سلام به همگی.
نمیدونم چی بگم واقعا.حرفی کلامی به زبونم نمیاد ک بگم.خواستم ازتون تشکر کنم استاد با این سایتت.نشانه ی امروزم رو خواستم منو ب اینجا آورد.یعنی میدونین خدا منو ب اینجا آورد.
همین لحظه ک خستم و خودمو متعهد کردم ک باز شروع کنم اینجارو بم نشون داد.بم گف تو منی من توووام.رها باش.گف پاک کن ذهنت رو از قضاوت و پیش داوری.من تو این نقطه ی مکانی و زمانی که برای منه موجودی ب نام انسان خیلی هولناکه چون ترس از دست دادن زمان و فرصت رو دارم به اینجا هدایت شدم ک بفهمم هممون اونیم و جزئی از آگاهیه کیهان.من آگاهیم مهمه.دنیا آگاهیه.به عنوان یه کسی ک عباسمنشیم شاید بهم خورده گرفته شه اگه بگم افسردگی فصلی دارم.اما میگم چون نمیخوام ترس از قضاوت شدن داشته باشم.میدونم ک دارم تلاشمو میکنم برای حال و زندگیه بهتر.۴ هفتست استپ شدم.ناراحتیم از اینکه اونجور باید و شاید رو خودمو اهدافم کار نکردم مزید بر علت حال خرابم شده.اما خودمو رها نکردم.هر روز یا بعضی روزا چندین ساعت فایلای شمارو گوش میکنم استاد.سعی کردم تمرینامو انجام بدم تا حدودی.امشب تصمیم گرفتم و ب قول شما خودمو متعهد کردم ک باز شروع کنم ب زندگیه آرمانیم و حال خوبم و کنترل ورودی هامو همه اونچیایی ک درک کردم.همه اون آگاهیایی ک الان دارم.تا برسم به دریای بی کران خداوند مهربونم.ب اون دریای پهناور زیبای گسترده ی پر از آسایش،آرامش و لذت ک اگه خلافه آگاهیام و بدون توجه ب آگاهیام قدم بردارم ازین دریای بی کران دور میشم و حالم ناخوش میشه.خدا منو امشب اینجا آورد ک بم بگه تو منی من توام.رهااا کن.یعنی گف بسپر ب من.قضاوت نکن نگران قضاوت دیگران نباش.گف لزومی نداره بخوای همیشه از خودت دفاع کنی.این دفاع کردنا و حس مظلوم واقع شدنم از عزت نفسمه ک باید روش کار کنم.خدایا شکرت.استاد ممنونم ازت.ممنونم.
سلام دوستان .
اون لحظه گفتم میام و ماجرا رو شرح میدهم
جونم بگه براتون یک سمینار کیش بود مال آقای جو ویتالی و اقای الیستر فست من دوهفته پیش میدانستم .ولی پول نداشتم
و میخواستم اولین سمینار که یک سخنران بزرگ خارجی داره شرکت کنم.
تا این هفته پیش. که رفتم سایت برای بلیت هواپیما چک کنم دیدم ۲۵۰ هستش گفتم خب پول دارم استاد گفت قدم اول رو بردار وبسایت رو بخر.
قدم بعدی خودش گفته میشه.
چون اشتیاق داشتم وتمرکزم روی این سمینار بود وهروز در سپاسگزاری هام تصور میکردم که در سمینار هستم
مبلغ ورودی ۳ میلیون بود ومن کلا با پول بلیت برگشتم ونهاروشامم ۲میلیون
امدم کیش
شب رفتم محل برگزاری همایش رو هم دیدم
حتی کسی از مسئولین اونجا رو هم دیدم گفت بدون بلیت به هیچ عنوان راه نمیدهند
و پول ورودی ۲۵۰ دلار که میشه۳۲۵۰
گفتم اونی که منو تا اینجا آورده خودش بلده چه جور ببره داخل و هرچی ذهنم شروع به
نجوا کرد بهش اهمیت ندادم .و رها کردم وسپردم به خود خدا و فایل درپرتو آرامش را گوش کردم وخوابیدم
صبح با کمی دلهره بیدار شدم خودم رو با سپاسگزاری و تمرین ستاره قطبی آروم کردم
و رفتم به محل سمینار
وارد که شدم خانمی که مسئول باجه یک موسسه فرهنگی بود
رفتم پیش اون و گفتم خانم سمینار چطوره وورودیش چقدر
.گفت ۲۵۰ دلار
گفتم من ثبت نام نکردم
پول همراهم نیست
گفت اتفاقا یکی از
دوستان ماانصراف داده من میتونم بیاین جای اونو بهتون بدم به ۲۰۰ دلار گفتم
ندارم خلاصه سر اونا درد نیارم .آخر با یک میلیون پانصدهزار تومان یعنی ۱۰۰ دلار رفتم به سمینار
.خدایا شکرت استاد عباس منش ممنونم ازت که با سایتو محصولاتت غوغا میکنی.چون هرآنچه را که
جو ویتالی گفت توبا زبانی ساده تر بهمون گفته بودی
امیدوارم که بزودی در مرکز همایش های کیش
برای برگزاری سمینارتون ببینمت و بغلت کنم.
و استاد عزیز خودم رو درحال برگزاری سمینار در همین مرکز همایش دیدم وحس کردم .
دوستت دارم سید
و ممنون از مریم خانم بابت این سفر نامه
در منا خداوند بخشنده بی انتها پیروز وپایدار باشید
سلام خدمت دوستان و همراهان گرامی و استاد عزیز
امروز بیست و دوم آذر ماه نود هشت ۳۳ روز سفرنامه ۲۴ باسپاسگزاری
فقط باید بگم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم
عباس منش دمت گرم با آموزه هات
فقط اینو بگم برم بعد میام براتون تعریف میکنم
استاد وقتی میگه قدم اول رو بردار. قدم بعدی بهت گفته میشه
تو بندگی کن اون خدایی خودشو بلده .
یادتون باشه فراموش نکنید
در پناه خداوند بخشنده بی انتها پیروز وپایدار باشید
به نام خداوندی که یاد او ارامش بخش قلب هاست سلام به همه دوستان وهمراهان دوست داشتنی ام در سی وسه روز همراهی که باشما داشتم.
خدا روسپاسگزارم که من روبه این مسیرهدایت کرد و مرا در تعهدم نگه داشت تا این جای سفر را بتوانم پیش بیایم و با احساس خوبی که دارم به خودم بگویم که به مداربالاتری از احساس خوب دست پیداکرده ام.
این جلسه هم یکی ازبهترین مراقبه هایی بود که درعمرم گوش داده بودم انچنان احساس عجیبی دروجودم ایجاد کرد وحالم رو تغییر داد که بی اختیار اشک درچشمانم حلقه زد و احساس شادی دونی را احساس کردم وارامشی عجیب وجودم را فرا گرفت.
نیازی نیست تا گوینده ی حرفه ای یا خواننده ای خوش اواز باشی تنها کافی است با تمام وجودت با ارامش وجودت و با احساس که تورا به خداوند نزدیک تر می کند خدارا بخوانی و این گونه با او سخن بگویی ان وقت است که این سخن از هرکس بیرون اید ادم رو به احساس خوب به نزدیک تر شدن به خدا سوق می دهد واقعا خیلی احساس ارامش دارم وتصمیم دارم هرشب قبل از خواب 2 بار گوش کنم و نتایجی رو که می گیرم با شما هم به اشتراک بزارم تا شماهم انگیزه بگیرید ودست به اقدام بزنید.
واقعا خدارو شاکرم که چنین دستی از بی نهایت دستش رو برای من فرستاد تا این گونه حالم رو تغییر بده تا با اصل وجودی خودم یکی بشم وتنها روی قدرت الله یکتا حساب باز کنم.
استاد عزیز از همینجا می بوسمتون و اغوشتون می گیرم که خداوند بنده ای به این خوبی داره و حالم رو خیلی تغییر داده اید البته همه این ها لطف خدای منه که این طوری از بی نهایت طریق من رو هدایت می کنه.
عزیزانم واقعا دوستون دارم و ازخداوند براتون شادی،ثروت و سلامتی رو می خوام
دوستدار شما رضا معینی فر
لحظاتی ساده اما عمیق، در زندگی هر کدام از ما هست.
همان لحظه ای که دیگر به هیچ چیز خود رب نمی توانیم توجه کنیم.
انگار چیز دیگری وجود ندارد. دیگر هیچ نگرانی نداریم.
احساس گسترش در زندگی مان می کنیم.
انگار هر لحظه اش متفاوت است و البته عمیق.
همان لحظه هایی آشنایی که قلبمان باز می شود.
اتصال به این نیرو برایم به شدت کافیست .
همانکه همواره شور و شوق خفته در درونمان را بیدار میکند تا دست از رویا داشتن بر نداریم و حتی با وجود نجواهای ذهن، به خاطر همین احساس خوب هم که شده، با او بودن، اولویتمان باشد.
و بزرگترین پاداش اتصال به این نیرو احساس خوب لحظاتش است.
هر جایی که قلبمان را باز می کند باید برویم.
به احساس خوب داشتن بیش از حد بها بدهیم.
زیرا هیچ چیز مهم تر از رابطه میان من و ربم نیست.
سلام دوست من خوب که می نگرم از روزی که متعهد شده ام که به مدت ۶ ماه روی فایلهای آرامش در پرتو آگاهی کار کنم شاهد این هستم که پلیس ماشینم را متوقف می کند و جریمه ام نمی کند، پیمانکار پروژه برق رسانی ام جهت تسریع در برق دار شدن خونه در حال احداثم آشنا قدیمی در نی آید، مسوول آن در استان شخصا بهم تلفن می زند و پیگیر کاراهایم می شود، رابطه ام با همسرم به شدت عاشقانه تر می شود و این ها قطعا حاصل هماهنگی من با خداوند یکتاست که نتیجه آموزه های استاد است که خداوند هدایتم کرد تا در این مسیر زیبا باشم