آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 1 - صفحه 68

919 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرگس گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 2047 روز

    به نام خدای مهربان

    آرامش در پرتو آگاهی 1

    چقدر این فایل فوق‌العاده ست توی همین چند دقیقه کلی آگاهی نهفته ست

    به صلح رسیدن با خود و دیگران و یک رابطه ی اجتماعی عالی

    با این فایل فهمیدم که چقدر سخت می‌گیرم به خودم و به زندگی

    چقدر وقتی به قیل و قال های ذهنم توجه میکنم از خود متعالی ام فاصله می‌گیرم. ذهنی که همیشه خواسته نازیبایی ها و ناسپاسی ها و بی انصافی ها رو یادم بیاره.

    ولی در مقابل روحم همیشه میخواهد که آرام و در صلح باشم. هر زمان که به قسمت خداگونه ام بها دادم و وصل شدم؛ برایم آرامش، برکت و همه ی تجربه های خوب شد.

    وقتی به این نیرو وصل می‌شوم همه چیز و همه کس را زیبا می‌بینم. این لحظه ها زمانی ست، که به شدت ورودی های ذهنم رو کنترل می کنم و خیلی مراقب حتی کوچکترین افکارم هستم.

    چقدر خوبه که خدا رو بهتر بشناسیم، و به مرحله پذیرش برسیم. چقدر رسیدن به این مرحله میتونه ما رو به منبع و جریان هستی وصل کنه و آماده ی دریافت هدایت های الهی.. یعنی بپذیرم که هر انسانی فارغ از هر رفتار و عملکردی، مخلوق خداست، درست مثل خود من و بی قید و شرط ارزشمند هست درست مثل خود من..(آخ که چقدر دوست دارم به این جایگاه برسم، خیلی به آرامشم کمک می‌کنه)

    قلبت را پاک کن، اتفاقات خوب تنها وقتی از راه می‌رسند که قلبت را پاک کرده ای

    می‌خواهم برای سه روز همه را گرامی بدارم بی قید و شرط، حتی کسانی که در یک ماه گذشته خیلی سعی کردند که به زعم خودشون آزارم دهند.(خدایا کمک ام کن)

    من می‌تونستم خیلی کارها بکنم، خیلی رفتارها از خودم نشون بدم، می‌تونستم جوری همسرم رو برعلیه نزدیک ترین کسانش برانگیخته کنم، که نتونن از جاشون بلند بشن… ولی اون وقت دیگه من شاگرد شما نبودم، اصلا مال این رفتارها نیستم.

    تمام لحظات این یکماه سرشار بود از اتصال و اطمینان به این نیرو‌ که به طرز ویژ‌‌ه‌ای اوضاع را برایم عالی پیش برد.

    خدایا شکرت چقدر به این فایل نیاز داشتم که به خودم یادآوری کنم که با همه هستی یکی شدن چقدر منفعت داره.

    پایان سی و سومین برگ از این مسیر الهی و پر از آرامش در پرتو آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    امیر تابع گفته:
    مدت عضویت: 3546 روز

    به نام خدا

    روز 33

    سلام به استادعزیزم و خانم شایسته

    امروز این فایل و شنیدم و حسی تو این جملات نهفته ست و اون حس آرامشه حس یکی شدن و رها شدن و اگه برای سه روز عمل کنم و اجراییش کنم از خیلی نجواها و سردردها خلاص میشم و با جهان یکی میشم مثل انرژی که همه جا هست .

    چه حس خوبی این فایل و بقیه فایلهای آرامش در پرتو آگاهی شب برای قبل خواب خیلی عالی هستن.

    میخام هرشب قبل خواب هندزفری بزارم تو گوشم و به اونها گوش بدم.

    خداروشکر و سپاسگزارم از استاد عزیز و خانم شایسته

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سید امیر عریضی گفته:
    مدت عضویت: 2408 روز

    الهی و ربی من لی غیرک

    روز33 سفرنامه

    وقتی این فایل را گوش کردم دیدم، من قبلا تموم این کارهارا انجام میدادم،یعنی کلا اینجوری زندگی میکردم با تموم این آگاهی ها ،من تموم این آگاهی ها را تجربه کرده بودم.

    البته نه که من فقط این آگاهی هارا زندگی کرده باشم،بلکه تموم انسان ها این آگاهی هارا یه مدتی باهاش هماهنگ بودن و زندگی کردن.

    دوران کودکی

    آری

    فقط کافی برگردیم عقب

    کافیه یادمان بیاید

    اون روزها بشدت حالمون خوب بود

    فقط دنبال 1 بهونه برای بازی و شادی میگشتیم

    انموقعه ها همه را دوست داشتیم،

    هیچوقت از خودمون بدمون نمیومد، بشدت با خودمون در صلح بودیم

    انموقعه ها همه آدم ها برایمان 1جنس و 1 شکل داشتن، ما همونقدر که بچه همسایمان را دوست داشتیم،عمویمان را که فلان منسب و فلام مقام را هم داشت به همان میزان دوست داشتیم(مثل الان نبودیم که وقتی 1 آدم مهمی را ببینیم، 1جور دیگه احترام بزاریم،1جور دیگه بهش اهمیت بدیم) ،حتی گربه توی حیاطمان را هم به همان میزان دوست داشتیم

    واسمون فرق نداشت، ما همه را به 1میزان دوست داشتیم،یادمه من 1جوجه داشتم ،میرفتم غذاما کنار اون میخوردم، یکم خودم میخوردم یکم به اون میدادم.

    انموقعه ها انگار این اگاهی را داشتیم که همه پاره ای از ما هستن و پاره ای از خداوند

    انموقعه ها فقط میشنیدیم اصلا نمیدونستیم قضاوت چیه

    انموقعه ها رفیق صبح تا شب ما ،خیالاتمان بودند

    اکثرا موقعه ها تو خیالاتمون بودیم و چقدر خوش میگذشت

    واسمون هیچ چیزی نشد وجود نداشت

    هیچ چیزی

    هر چیزی که میخواستیم را راحت درخواست میکردیم،هر خونه یا ماشین یا هرچی میدیدم ،سریع میگفتیم به مامان یا بابامون، که من این را میخوام با جدیت کامل….

    بدون اینکه فکر کنیم چقدر دور از دسترس یا غیر منطقیه

    1مثال از خودم بزنم، من توی بچگی عاشق تفنگ بودم، مامانم تعریف میکرد بچه که بودم،من را برده بودن آرامگاه نادرشاه در مشهد، میگفت وقتی توی موزه نادرشاه تو تفنگشا دیدی ،گفتی من اینا میخام و اینقدر بیچارمون کردی و گریه کردی ،که بابات رفت 1تفنگ خرید و اونا بجاش بهت داد تا راضی شدی که بریم.

    اما ذهن منطقی من مگه اینروزا وقتی 1 خواسته ای را میخاد ،اینجوری بهش نگاه میکنه؟؟؟

    خیر

    اول میگه میدونی این قیمتش چقدره

    میدونی تو نمیتونی اینا داشته باشی

    میدونی این مال از تو بهترونه

    میدونی این غیر قابل دست یافتنی

    واقعا ما چرا اینقدر از اصل خودمون دور شدیم

    شاید بهتره تصمیم بگیریم دوباره بچه شویم

    در ذهن و منطق راببندیم و در احساس و خیال را باز کنیم

    دوباره دنبال هر فرصت و بهونه ای باشیم برای بازی و خوش گذرونی، دنبال این باشیم که همه را دوست داشته باشیم، خودمون را دوست داشته باشیم

    اینقدر تو گذشته و آینده زندگی نکنیم، فقط فقط از الانمون لذت ببریم

    به امید اینکه دوباره کودک شویم

    و به آگاهی های خداییمون برگردیم و بیاد بیاوریم که چی بودیم وچه طور زندگی میکردیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مصطفی شهنواز گفته:
    مدت عضویت: 900 روز

    به نام لله یکتای من

    سلام استاد عزیزم و مریم خانوم مهربان و تماامی همسفران من

    روز شمار تحول زندگی من روز سی سه

    واقعاااا چقدر ارامش بخشه این فایل ها چقدر زیباست چقدر ساده راحت زیبایی های جهانو بهمون یاداوری میکنه

    اون روزی تو رازو نیاز صب با خدام دقیقا این به من گفته شد که من توی قلبتم خیلی حس زیبایی بود

    چقدر زیبا خدای من توی قلب منه کنار منه با منه هر لحظه همیشه با ماشین جای میرم دقیقا از خدا میپرسم از. کجا برم اونم قشنگ راهمو نشونم میده

    خدایا بی نهایت سپاسگذارتم

    استاد سپاسگذارم

    خانوم شایسته سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 629 روز

    بنام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم

    روز 33 ام سفرنامه

    خدای من،من وقتی فایل های آرامش در پرتوی آگاهی رو برای اولین بار گوش دادم یادمه حال روحی مناسبی نداشتم یک چیزی رو تجربه کردم نمیشه اسمش رو گذاشت آرامش فراتر از آرامش بود از اون وقته من هر شب هندزفری رو میزارم گوشم و تا صبح گوش میدم و با این صدا به خواب میرم و وقتی برای نماز صبح بیدار میشم که این صدا هنوز در گوشم زمزمه می‌کنه

    وقتی فایل امروز سفرنامه رو باز کردم و دیدم این فایل هستش کلی ذوق کردم اون احساس که هر شب دارم تجربش میکنم برام تداعی شد

    الان که اینو می‌نویسم یه بارون خیلی قشنگی داره می‌باره وقتی بارون میاد من حالم عجیب خوب میشه خدایا برای بارون قشنگت سپاسگزارم

    خدایا شکرت برای قوانین بدون تغییرت

    خدایا شکرت برای وجود استاد عزیزم

    خدایا شکرت برای دوستان عزیزم که کامنتهاشون برای من پر از آگاهی هستش

    خدایا مارا به راه راست هدایت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    عاطفه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1163 روز

    روز 33 م

    سلام استاد جان و اعضای بهشتی گروه

    با این ویس آرام و خوابیدم و در رویاهایم بال دراوردم و به آسمان ها به سمت خدا پرواز کردم ، من بودم و نوری در آن سوی آسمان، به نور نرسیدم و افتادم در اعماق اقیانوس ، بال در اوردم و مثل ماهی شنا کردم

    ناگهان خودم را روی اسب سفیدی دیدم در اعماق فضا ، داشتم ستاره میچیدم

    افتادم کنار برکه سبز و با لباس هایی از جنس حریر سفید پاهایم را درون آب کردم وقتی پاهایم را بیرون آوردم سبز رنگ شده بود .

    ما پاره ای از خدا هستیم ، قطره ای از دریاییم که پا در این جهان فرکانسی گذاشتیم ، رویاها را رویا پنداشتیم و از خدا فاصله گرفتیم

    همه ی ما یکی هستیم، از یک جنس هستیم ، همگی خدا گونه ایم ، لیوانی از آبیم که قطره هایش از هم جدا شده و به شکل انسان در آمده همان که حضرت علی ع فرموند خداوند 7 اسمان را بسیار عظیم آفرید اما انسان را عظیم تر از آن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    آغاز سخن یاد خدا باید کرد

    خود را به امید او رها باید کرد

    ای با تو شروع کارها زیبا تر

    آغاز سخن تو را صدا باید کرد

    سلام

    استاد عاشقتم با اون حرف فایلتون که گفتید این هواپیما ماله جنگ جهانی دوم هست نمیدونم تا حالا چطوری مونده کلی خندیدم دم شما گرم(اینم صدای خنده هام هههههههه)

    چه اسم زیبایی

    آرامش در پرتو آگاهی

    شاید خودش یه رمزی هست،زمانی که ما آرام هستیم که خودمون خواسته در معرض یک سری آگاهی ها و دانسته ها قرار بدیم

    آرام بودن و آرام ماندن یکی از سخت کردن کارهاست چون ذهن نجوا گر ما همش میخواد تو همه چیز دخالت کنه،خودشا مظلوم جلوه بده و دیگران را ظالم و ….

    برای همین هست که ما مدیتیشن میکنیم،میریم کلاس یوگا،چون بتونیم ذهنمون را آرام کنیم،کنترلش را بگیریم دستمون

    یکی از خاصیت های ذهن اینه که از کاه کوه می‌سازه و همش به دنبال دیدن جنبه های بد و زشت زندگی و آدم هاست،اگه یه نفر 1000 بار خوبی کنی در حق ما و جواب بله بده به تمام درخواست های ما ولی یکبار خواستمون را رد کنه و جواب نه بده اون 1000 بار را نمیبینه ولی این ا بار را چنان بُلد و بزرگ میکنه که اصلا اون آدم تبدیل بشه به شیطان تو ذهنمون

    چشم بداندیش که بر کنده باد

    عیب نماید هنرش در نظر

    ور هنری داری و هفتاد عیب

    دوست نبیند بجز آن یک هنر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1573 روز

    بسم الله نور

    سلام به همه عزیزانم

    یک فایل صوتی چهار دقیقه ای، که شنیدنش وقت کمی ازت میگیره ،اما برای فهمیدنش نمیدونم چقدر وقت لازمه

    یک دنیا آگاهی یک دنیا حرف برای شناخت خودم برای شناخت توانایی خودم برای درک خودم و خدای خودم خدایی که درک و تعریفش برای هر کسی متفاوته .

    در این دنیای پر از هیاهو که دل مشغولی زیاده و ذهن هر بار به دنبال یک چیزی میره ، مهم نیست که از کی می‌شنوم مهم نیست که کجا هستم مهم نیست که چه باورهایی داریم مهم فقط شنیدن و تجربه کردن

    مهم پاک بودن قلبم هست

    با سکوت با دلسپردن با رها بودن

    خود واقعی من روح من نیازمند آرامش هست و تنها در زمانی که آرامم و رها، رها از دل‌مشغولی‌های زندگی و دنیوی میتونم درک کنم و بفهمم صدای خداوند رو چون خدای من صدای آرامی دارد و وقتی مشغول شنیدن صداهای دنیوی شوم وقتی ذهنم پر از دلفریبیهای دنیا بشه صدای جز صدای نفس و نجواها رو نخواهم شنید و چه راحته شنیدن صدای نجواگر درون

    پس مهم ارام بودن و رها بودن است که کلید شنیدن صدای الله هست

    بدون قضاوت کردن

    من حق قضاوت کردن هیچ کسی رو ندارم حتی در ذهنم حتی حق قضاوت کردن خودم رو هم ندارم در هیچ شرایطی بی هیچ دلیلی

    من باید آزادانه زندگی کنم همونی که هستم بدون اینکه خودم رو در شکل خاصی و نقاب خاصی قرار بدم باید خودم باشم خود واقعیم همونی که هستم باشم بدون در نظر گرفتن قید و بندهای دست و پاگیری که من رو محدود میکنه به اینکه من یک زنم و نباید چنین کنم من یک مادرم نباید چنان کنم من یک جوانم نباید اینکار بکنم من سنی ازم گذشته اینکار در خور من نیست من همسر فلانی اینکار در شأن همسر یک آقای فلانی نیست چقدر خودمون رو محدود کردیم در این فرم و قالب‌ها و آزادانه و رها زندگی نمی‌کنیم طوری زندگی می‌کنیم که فرزندم میخواد طوری زندگی میکنم که همسرم میخواد بدون توجه به خواست قلبی خودم

    من آمده ام تا تجربه کنم تا زندگی کنم کودکانه و شادمانه بدون اهمیت دادن به نظر دیگران بدون مهم بودن نظر دیگران در مورد خودم و بدون قضاوت کردن دیگران و بازهم بدون قضاوت کردن خودم و بدون اینکه بخواهم از خودم در مقابل نظر دیگران دفاع کنم فقط بشنوم و گذر کنم رها کنم بگذرم

    چقدر عالی میشد اگر تمام این شنیده ها و درک کردن‌ها رو تجربه کنم عمل کنم اگاهانه بدون در نظر گرفتن دیگران فقط برای خودم برای دل خودم برای زندگی خودم و واقعا زندگی کنم و اون موقع است که می‌شنیدم و خدای خودم را درک میکنم و می‌فهمیدم خواستهای درونی خودم رو و خود واقعی ام رو تجربه میکردم و زندگی سراسر خوبیها زیباییها و اتفاقات خوبی که اتفاقی نیست می افتاد چه زیباست این زندگی اما سخت برای اکنونّ ، من باید بسازم خودم را از نو سخت اما محکم و استوار و زندگی را واقعی زندگی کنم درک کنم و بفهمم که من قسمتی از وجود خدا هستم فقط این جسم و این بدن و این ذهن را نبینم که محدودست من نا محدودم من آگاهی هستم من کسی هستم که خداوند من را آفریده و به خود احسنت گفته من مقدسم چون آفریده خداوندم چون اشرف مخلوقاتم کسی که خداوند زمین آسمان را مسخر من کرده اما من خودم را محدود کردم به جسمم به ذهنم به بدنم من باید جای خودم را درک کنم بفهمم من کی هستم و چی هستن من یک بنده نامحدود و پر از آگاهی هستم که نشدی برایم نیست امکان ندارد نیست غیر ممکنی نیست همه چی شدنیست همه چی می‌شود فقط کافیه بفهمم چی میخوام و بخوام و موجود شود

    من مثل همون قطره دریایی هستم که حسرت دریا بودن رو داره غافل از اینکه اون خود دریاست اما نمیفهمد نمی‌بیند و همین قطره هاست که شده دریا من هم پاره ای از خدایم و فرزندم و همسایه و عابر توی کوچه و…. همه و همه قسمتی از وجود خداییم اکسیژن اینقدر هست که به راحتی تنفس میکنیم بدون اینکه دیده شود و بهمیم که اکسیژن هست تا وقتی نباشد نمیفهمی که هست و تو داری نفس میکشی خدا هم اینقدر واضح هست وهمیشه در مقابل چشمانمان که ما نمبینینیمش از شدت واضح بودن

    نمیدونم واقعا من میتونم برای سه روز به تمام این اگاهیها عمل کنم و عشق بدون قید و شرط درک کنم عشقی مثل عشق مادر به فرزند مثل عشق خداوند به مخلوق به من

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    فرشاد نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1080 روز

    سلام.

    روز سی و سوم سفرنامه

    من و تمام موجودات و تمام هستی،یکی هستیم.

    همه ما پاره ای از خداوندیم

    خوده خداوندیم.

    کاش این باور را در درونم نهادینه کنم که من پاره ای از خداوندم.و او که از کنارم می‌گذرد پاره ای از من است

    راستی،اگر این باور نهادینه شود،چه عشقی سراسر وجودم را فرا می‌گیرد.

    همه انسان ها را با عشق نگاه میکنم.

    برگ درختان را همانند پوست خودم نوازش و مراقبت میکنم

    تنه درختان را همانند استخوان های خودم.

    نگاه انسان ها را همانند نگاه خداوند میبینم و تمام انسان ها را دستی از خداوند.

    صدای پرندگان را موسیقی وجودم میدانم.

    آرامش یک برکه آب را آرامش قلبم میدانم.

    سنگ را تکه ای از استخوانم میدانم.

    خاک را ذره ای از وجودم و نور را سوی چشمانم.

    چقدر این دید زیباست

    چقدر این باور و فهم زیباست که تمام جهان پاره ای از من است

    خداوند خوده من است

    من بی انتها هستم

    من قدرتمندم.

    من ارزشمندم

    من با تمام جهان یکی هستم

    من خوده ثروت هستم

    برگی خاص از سفرنامه

    روز سی و سوم

    شاد باشید و ثروتمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1902 روز

    به نام رب وهاب و هدایتگرم

    سلام به دوستان عزیزم

    روز 33 ام سفرنامه

    خدایاشکرت برای هدایت شدن به این فایل و خواندن نوشته های فوق العاده شما مریم جانم و استاد عزیزم و بچه ها

    فایل های آرامش در پرتو آگاهی رو یک هفته ای میشه که بشون هدایت شدم و اینکه از پریروز شروعشون کردن که هر شب قبل از خواب گوششون بدم و الان دیدم که این فایل روز اولم امروز برای سفرنامه هست و این فایل فوق العادست

    خیلی عالیه کلمات و جملاتی ساده ولی عمیق انگار که روحم باشون آشنایی داره، انگار که همون لحظه میگم میخوام همین جمله رو تا آخر عمرم اجراش کنم

    وقتی میگه چه اهمیت دارد که من به چه باور دارم و تو به چه؟

    این‌ها همه قیل و قال‌های نفس توست، حال آن که خود متعالی تو می‌خواهد که آرام باشد.

    اینها انگار حرفهای دلمن

    یا وقتی میگه بشنو و تجربه کن.

    بیا از پیش داوری‌ها و حتی قضاوت‌ها رها شویم و فقط گوش کنیم. بیا باور کنیم که لزومی ندارد همیشه از خودمان دفاع کنیم.

    بیا گوش دادن ساده را تجربه کنیم و رها شویم از قضاوت، رها شویم از هرگونه قبیله و طبقه‌، رها از باورهایمان و پاک از همه قالب‌هایی که محدودمان می‌کنند و تنها رها و آرام است که می‌شنود.

    این جملات فوق العادست و احساس عالی در من ایجاد می کنه

    یادم میاد پارسال که دچار تضادی شدم و همش فکرم میخواست درگیر تضاد باشه ولی همون احساس عالی، خداوند، من رو دعوت می کرد که هر جور شده از اون فکرها اعراض کنم و اینکارو میکردم و نتیجش رو میدیم، فوق العاده بود

    گاهی می گفت غرق تصویرسازی های قشنگتت شده و همون لحظه تصویرها ایجاد می شدند و به شدت لذت میبردم و تا حدودی اون فکر ازم دور می شد و نتیجه عالی بود.

    لحظاتی رو یادم میاد که دبیرستانی بودم و وقتی میخواستم برم برای اجرا (چون اونموقع مجری مراسمات بودم و از طرف اداره آموزش و پرورش مجری بودم تو مراسم ها) کلی به خودم می کفتم نه دیگه بزرگ شدی دیگه باید بچبی به درست اینجا راهنمایی نیست که هیچی نخونی 20 بگیری (چون از راهنمایی مجری بودم و اینها مقاومت های ذهنم بود که وقتی داشتم رویاهام رو به راحتی زندگی می کردم میخواستن قد علم کنن) و به طرز عجیبی تمام شرایط دست به دست هم می دادن که من اجرا رو شداته باشم، هر چی رو بهونه می کردم میدیدم همون درست میشد: می گفتم معلمام میخوان درس های مهم بدن نمیرم از درسم عقب میفتم، معلم میگفت اصلا درس نمیخوام بدم مرور چیزهای کذشتس، یا اینکه مدیر صحبت کرده بود با معلما و معلما گفته بودن اوکیه هر وقت خواست بره و غایب بشه موردی نداره، و هر چیزی می گفتم مثلا زمانی که دیگه مراسم خیلی بزرگ بود و افراد زیادی بودن، صدام می گرفت همون روز بعد می دیدم به حالت اجرا که حرف میزنم اصلا تو صدام هیچ تاثیری نداره، فقط وقتی با ولوم عادی و معمولی حرف میزنم گرفتس، باورم نمیشد که اینقدر خدا همراهیم می کرد که چیزی که همیشه دوست داشتم رو تجربه کنم، و به بهترین شکل هم رخ می داد بطوریکه گاهی وقتا مدیر مدرسه راهنماییم میامد دنبالم دم خونه و میبردم و میوردم که من نگران رفت و آمدمم نباشم. و وقتی همه اینا رو میزاشتم پیش هم و میگفتم چرا هر کاری می کنم بازم میشه، خدا بود که میگفت این چیزیه که دوست داری تجربش کنی، در عمق وجودت دوستش داری، پس راحت تجربش کن واینکه تا کی تجربش کنی هم دست خودته، و اینجا بود که خیالم راحت می شد و احساس سبکی وو راحتی می کردم و به تجربه علائقم می پرداختم.

    یا مثلا زمان هایی بود که باید کاری انجام می دادم ولی دوست داشتم در آن لحظه کاری رو انجام بدم هر چند کوچیک که بم احساس لذت بده، همون حس می گفت لذت رو انتخاب کن، این احساس خوب برآمده از انجام اینکگار لذت بخش باعث میشه کاری که باید انجام بدی رو راحت تر انجام بدی و بدون هیچ تلاشی از سمت من همیشه همه چیز جوری دست به دست هم می داد که راحت لذت ببرم و این چیزی بود که در مورد خدا فهمیده بودم که هدفم من از آفریده شدن تجربه لذت هست ولی یقین نداشتم و هنوز میزانی احساس گناه داشتم همراهمش به خاطر باورهای خانوادگی.

    اما از وقتی با استادم آشنا شدم باور کردن هدف واقعیم از آفرینش داره برام باور و اطمینان میشه و بابت این نعمت خدا رو هزار مرتبه شکر می کنم که دارم در این جاده قدم برمیدارم و هر لحظه برای این آرامشی که در پرتوی آگاهی های رب وهابم هست قدم برمیدارم

    اینکه دارم می فهمم واقعا هدف از اینکه خلق شدم با لذت و آزادی زندگی کردنه، ثروتمند و پولدار زندگی کردنه، چون ثروتمند بودن مقدس ترین کار دنیاس و تا زمانی که بش نائل نشدی نمیتونی بهترین خودت باشی، و بهترین رابطه رو با خدا و خلقش داشته باشی، احساس واقعی سپاس گزاری داشته باشی و در نتیجه زندگی با گیفیت بهتری از اینجا در آن جهان داشته باشی، کیفیت زندگی در آن جهان تو از این زندگیت می گذره، پس اینجا پول بساز، با عشق و شادی و راحتی و لذت و از طریقی که دوست داری، طریق درست رسیدن به خواسته هات یعنی از طریق مسیر علائقت بری حرکن کنی و این یعنی عدل خداوند.

    عاشقتونم مریم جونم

    عاشقتونم استاد گرانقدرم

    عاشقتونم بچه های سایت شما عالی هستین

    عاشقتم اسماء برای بودن در این مسیر برای اینکه هر روز داری تلاش می کنی کهه بهترین خودت باشی

    عاشقتم رب وهابمممم

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: