آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 55

787 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1327 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته و تمام دوستان خوب خانواده عباس منش

    خدا را شکر می‌کنم که گفتگو با معبود من در این فایل یه احساس خوب و انرژی خیلی خاصی میده احساس سبکی و راحتی بهم دست میده یعنی که هر اتفاق خوب به معنی این است که قلب تو پاک کردی

    خدایا من را لحظه به خودم وامگذار چون من بی تو هیچ هستم و همه وجود من فقط تو هستی ای خدای بزرگ

    این سفرنامه به من لذت و آرامش و زندگی خوبی به من میده استاد احساس می کنم دارم با معبودم از طریق ذهن با او صحبت می‌کند و این کار را هم در طول روز می کنم الان در مورد اتفاقات خوب باید در مورد کار مسائل زندگی همه و همه با معبود خودم حرف میزنم به سبکی خوبی میرسم و انرژی میگیرم

    از اینکه احساس سبکی می کنم وقتی به بخشنده تر از خدا کسی رو نمیبینم شور و شوق زیادی پیدا می کنم خیلی وقت ها وقتی به موضوعات ناخواسته توجه می کنم یک انرژی و الهامات از سوی خداوند به من می شود که سریع می توانم دوباره مسیر را پیدا کنم و احساس بد و منفی نداشته باشم

    خدا را شکر می‌کنم که قدم به قدم الله با من است و مسیر درست زندگی را به من نشان می دهد

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امیر علی گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    بنام خالق و تنها قدرت مطلق جهان هستی.

    روز شمار تحول زندگی من روز 35 سفر (روز سوم)

    سپاسگزارم از خداوندی که صدایش و تصویرش و حضورش را در اطرافم حس میکنم و نعمات بی دریغش را میبینم و تلاش میکنم که شکرگزار باشم.

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که من را با زیبایی ها و زندگی بهشت گونه در این دنیا آشنا کرد، بهشتی که از ابتدای عمرم به من وعده میدادن البته نه در این دنیا باید می مردم تا به بهشت بروم اگر آدم خوبی باشم اگر تمام احساس گناهان را بدوش می کشیدم و با التماس و سختی در این دنیا خدا به من ترحم میکرد و مرا دلسوزانه میبخشید.

    یا به درگاه بندگان نیکش متوسل میشدم چون من لایق نزدیک شدن و درخواست از خدا نبودم و شاید آنها من را شفاعت میکردن و من بخشیده میشدم.

    عمر زیادی را گذراندم تا به جایی رسیدم که از همه بریدم و منکر زمین و زمان شدم.

    خدا را در لحظه های تاریک زندگیم یافتم و استاد عزیزم خدایی را به من شناساند که از رگ گردن به من نزدیک است و در هر لحظه مرا اجابت میکند وقتی که میخوانم او را.

    سوره مبارکه البقره آیه 186

    وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ ۖ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ﴿186﴾

    و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند،من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند.

    من خدایی را میخواهم که صاحب عرش عظیم است.

    من خدایی را میخواهم که صاحب فضل عظیم است.

    من خدایی را میخواهم که وقتی مرا آفرید به خودش تبریک گفت و مرا جانشین خود قرار داد.

    خدایی که برایم به شدت کافی است.

    میخواهم بنده اش باشم و بخوانمش تا مرا اجابت کند و بی نیازم کند.

    میخواهم بنده اش باشم و عاشقانه بندگی اش کنم نه به خاطر وعده ی بهشت و ترس از جهنم.

    میخواهم در وجودم احساسش کنم و در آغوش پر مهرش آرام گیرم.خدایی که وهاب است رزاق است ستار العیوب است و برای هم صحبتی با اون نیازی به واسطه ندارم.

    خدایی که بی نیاز است و منتظر است تا وقتی میخوانمش عاشقانه در آغوشم گیرد و دستی بر سرم کشد و بگوید جانم بنده من ، به وجودم و اینکه بنده اش هستم افتخار کند و اینکه خدای من است به خودش افتخار کند.

    خدایی که به بنده او بودن افتخار میکنم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم

    سپاسگزارم سپاسگزارم و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محبوبه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 1377 روز

    به نام یکتای بی همتا

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان

    با شنیدن این آگاهی ها با صدای زیبای استاد

    آرامشی خاص وجود ما را در بر می گیرد.

    احساس خوب داشتن از همه چیز مهمتر است

    وما براحتی می توانیم به احساس خوب برسیم اگر : کمی راضی تر،کمی سپاسگزارتر، کمی سرزنده تر،کمی پر ذوق وشوق تر و کمی خوشبین تر .

    کافی است ازهمین حالا شکایت کردن از دوست ، همسر ، همسایه ،دولت و… را متوفق نمایی

    کافی است با آرزویت همراه شوی و حتی کافیست کمی وانمود کنی اکنون همان چیزی هستی که دوست داری باشی

    ممنونم از استاد عزیزم برای این آگاهیهای ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    بنام آنکه در دلم آرام نشسته است.

    بنام آنکه در قلبم نور افشانی می‌کند.

    بنام آنکه دائم مرا هدایت می‌کند.

    بنام آنکه هرلحظه درحال بخشش است.

    بنام آنکه همه چیز است.

    سلام به استادگرانقدرم.

    سلام به همه دوستان عزیزم در این سفرنامه.

    استاد!

    هرچه از خداوند به من می‌رسد تماماً، همه خیر است.

    هر چه از خداوند به من می‌رسد قطعاً، من به آن محتاج هستم.

    من تلاش‌ می کنم در مقابل هر اتفاقی که برای من می افتد،

    اولاً از جانب خداوند بدانم و به خاطر آن ازخداوند شکرگزار باشم.

    ثانیاً شکرگزار خداوندباشم به‌ خاطر هدایتی که برایم می فرستد.

    سوماً در آن اتفاق دنبال نشانه هدایت خداوند باشم و دنبال نکته مثبت آن برای خودم باشم.

    خداوند سر رشته کارهایم دردست دارد و خود کارهایم را مدیریت می‌کند. هر جایی که می‌برد و هر اتفاقی که می افتد.چه خوب و خوش باشد،چه ظاهر شر و دردسرساز داشته باشد. من ازخداوند بینهایت سپاسگزارم که هدایتگر من است و مرا لایق هم صحبتی خود قرارداده است.

    من بهترین موتور کولر سیم مس را خریدم.چون خداوند برایم بهترین را برایم می‌خواهد و من هم به خاطر آن از خداوند سپاس گزار هستم و به خواسته خداوند احترام می گذارم با گوش جان می‌شنوم.

    واما؛

    چه هوای خوبی امروز صبح می‌باشد واقعاً من برای این هوای دل انگیز ازخداوند چیزی نخواسته بودم ، این هم خداوند برای من است. خداوند را بسیار سپاسگزار هستم.

    خداوند همواره وهرلحظه تلاش می‌کند که با من ارتباط داشته باشد و ارتباطش را با من حفظ کند و با من صحبت کند و با نشانه ها مرا هدایت کند. خدایا!

    من می‌دانم، خیر در اتفاقی که افتاده است.

    خدایا کمک کن مرا آن اتفاق و نشانه خیر را به بهترین شکل درک کنم.

    خدایا! با من به ساده‌تر از این صحبت نما.

    خدایا! مرا راحتر از این به سوی نعمت‌ وثروت وآسایش وآرامش هدایت بنما .من می‌دانم که خداوی من، صاحب‌ و فرمانروای تمام جهان و گنجینه‌های آن می‌باشد.

    خدای من، توانای هدایت کردن دارد و هرلحظه من و جهان را هدایت می‌کند. جهان همواره در کنترل خداوند من می‌باشد.

    خدای من، تمام‌ اتفاقات به خواست تو است من هر اتفاقی که می‌افتد نیاز دارم،تا هدایت شوم. من هر اتفاقی را که نتوانم درک کنم سعی می‌کنم در مقابلش روزه سکوت بگیرم تا خداوند برایم آنرا آسان گرداند.

    من از خداوند سپاس گزار هستم که استادم را بر سر راهم گذاشته تا من روی خودم کار کنم و خودم را تغییر دهم.

    خدای من، من سپاس گزار هستم که غم را از من می‌گیری و احساسم را خوب می‌کنی.

    باز هم شکر گزار هستم که چنین خداوندی دارم و هرلحظه چنین هدایت می‌شوم. آن هم از جایی بسیار نزدیک در وجود خودم.

    با تشکر از استادخوبم و دوستان عزیزم

    ببخشید حرفم به درازا کشید.

    رد پای 35مین روز سفرنامه من کلامی بسیار هدایتی است.

    خودش گفت ومن از هدایتش پیروی کردم و عمل کردم. خیلی دلم می‌خواهد که هرچه می‌گوید من بتوانم به راحتی درک کنم. من تلاشم را می‌کنم.

    درپناه خداوند آرام و سلامت وثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1180 روز

    به نام خدای مهربان

    روز 35سفر نامه

    این فایل آرامشی داشت که بارها وبارها اونو گوش کردم ونا خدا آگاه گریه م میگرفت به خاطر احساس آرامشی که پیدا میکردم.

    نجواهای ذهن که دائم در حال جر وبحث هستن هرلحظه باعث میشن که ما نتونیم ازلحظه ی حال لذت ببریم ومدام یا در حال فکر کردن به اتفاقاتی که در گذشته افتاده ویانگرانی برای آینده ای که هنوز اتفاق نیفتاده باشیم.

    اگه بتونیم به اصل خویش برگردیم واین نجواها رو خاموش کنیم وسکوت ک و تمرین کردن سکوت که در ظاهر کار آسانی ودر عمل این طور نیست راتجربه کنیم به آرامشی خواهیم رسید که دیگر نه اتفاقات گذشته ونه رویدادهای آینده نمی تونه حال الانمون رو خراب کنه ومانند بچه ها که هیچ چیزی روی اونها تاثیری نداره عمل خواهیم کرد.

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1594 روز

    به نام خداوندبخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به تک تک دوستانم…

    روز سی وپنجم، روزشمار تحول زندگی من!!

    وقتی هر کدوم از ما اومدیم تواین سایت شاید بیشتر از همه دنبال کسب ثروت بودیم، یا یکی مثل من دنبال هم ثروت وهم ترمیم و نگهداشتن رابطه ی نصف ونیمه ای که داشت از هم می پاشید و ناپدید میشد….

    اومده بودم اینجا تا بتونم با نگهداشتن همسرم بانگهداشتن زندگیم، برای خودم هوییت بخرم….

    ولی وقتی اومدم اینجا تازه چشمهام بینا شد وگوشهام شنوا وقلبم باز شد، جوریکه عواطف واحساساتم رو شناختم، خودم رو شناختم، دیدم اونچیزیکه من بدنبالش هستم،یه پکیج کامل از ترسهای منه، ترس تنها شدن، ترس بی پولی، ترس ترد شدن، ترس قضاوت شدن، ترس دوستداشتنی نبودن وترس بی لیاقت وبی ارزش بودن……

    وقتی درک کردم که اصلا هیچکدوم از اون ترسها قرار نیست اتفاق بیفته ویا اصلا واقعی نیست و وجود نداره اگه من خودم رو بپذیرم،خودم رو دوست داشته باشم، باخودم درصلح باشم…

    وقتی یادگرفتم خودم خالق زندگی خودم هستم و یکی یکی شرایط خوب رو برای خودم خلق کردم، دیدم من جای اشتباهی ایستاده بودم، در فرکانسی اشتباه، دور از خداوند، دور از خود واقعییم، دور از منیکه پاک ومعصوم وسرخوش اومده بود به این دنیا…..

    خیلی تمرین کردم، سعی کردم، تا بتونم دیدم رو نسبت به اتفاقات زندگیم تغییر بدم، خیلی سخت بود، وقتی باور کنی که هرچی اتفاق افتاده رو خودت خلقش کردی …

    وخیلی دلچسب و گوار بود درک اینکه هرچی قراره اتفاق بیفته رو هم می تونی خودت خلق کنی بازهم ولی اینبار زیبا، خواستنی ودوست داشتنی ودلچسب….

    اینجا یادگرفتم سهم خودم رو تا جایی که امکان داره درست انجام بدم، هرکی هرطور خواست انجامش بده…..

    وقتی من سرجای خودم هستم وتلاش میکنم هر روز که متولد میشم بعد بیدارشدنم، بهترین خودم رو به جهان وجهانیان هدیه بدم دیگه چه اهمیتی داره بیرون از من چی میگذره؟

    اینها اما شرط داره، شرطش اینه که توی این مسیر ثابت قدم باشی، هر روز اینجا باشی واز فایلها ودوره ها استفاده کنی…

    چون اون بیرون، بیرون از این سایت واین باورها، 98 درصد ادمها اماده اند تا به افکار و باورهات وعقایدت هجوم بیارن و دوباره برت گردونن به اون زندگی پراز تنش،حالا خواسته یا ناخواسته…

    پس باید به خودت متعهد باشی، وگرنه هیچ راه میانبر دیگه ای وجود نداره….

    سخته ولی شدنیه، اینکه تلاش کنی توی فرکانس پراز خیرو خوشی بمونی واز مسیر منحرع نشی…

    کسیکه طعم ارامش وخوشبختی وسلامتی و ثروت و رهایی رو توی ابن مسیر چشیده باشه، تمام تلاشش رو میکنه تا همیشه تجربشون کنه…

    انشالله که توی این مسیر توحیدی وپراز خیروبرکت هممون همواره ثابت قدم باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    اقدس نظری گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    اتفاق خوب، در احساس خوب، در شکر گزار بودن، در پیدا کردن اصل خودم، در قداست، ابدیت، خودم

    سکوت از قداست وابدیت هست

    سکوت بودم ودر گفتگو با خالق،

    ناپاکی ها، افکار آلوده، خشم ،… سکوت را از من گرفتند ومن فراموش کردم که من الهی هستم وفرا زمینی،لا یتناهی ومقدس، وز مینی شدم

    وحالا سکوت میکنم، تا در این سکوت نفس وگفتگو درونم را خاموش میکنم، تا دوباره بشنوم، وخلق کنم

    پس بازگشت به خویش بازگشت به لایتناهی

    با سکوت هست

    ومن مقدس هستم ولایتناهی وآرامش وسلامتی در درون من هست، ومن به اصل خویش باز میگردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1394 روز

    سلام

    نمی دونم واقعا چرا این فایل انقدر خوبن

    یه حس عالی ، یه حس راحتی و سبکی خاصی بهم دست میده

    خدایا شکرت بابت تک تک نعمت هایی که این لحظه دارم و ازشون استفاده می‌کنم

    بابت تک تک اتفاقات خوب و خاطرات قشنگ

    برای وجود خودم، همین جوری که هستم

    مسائل و دغدغه ها ذهنی میگذرن مثلا موضوعی که الان برام مهمه شاید یه ماه دیگه اصلا فراموشش کنم

    پس بهتره به خودم اسون بگیرم و حال خوبی داشته باشم ،فارغ از شرایط و تمام مسائل، آروم باشم احساس خوب داشته باشم و زندگی کنم

    خوشبختی تو درون منه ،همین سپاسگزاری، رفتار خوب،تحسین افراد موفق ،ویژگی خوب افراد وقتی این کارا رو انجام میدم احساس خوب دارم و این احساس خوب یعنی خوش‌بختی،

    خوش‌بختی یعنی چی؟؟

    غیر از اینه که حال خوب باشه و از زندگیت لذت ببری

    خوش‌بختی درون منه ،خوش بختی همینه ،همین احساس خوب من

    من مقدسم ، بی انتها

    خدایا شکرت

    مرسی خدای مهربون و عالی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    امیر نصیری گفته:
    مدت عضویت: 902 روز

    قدم 35

    انیشتین میگه هر وقت جواب سوالی رو نمیدونم و خسته میشم از تحقیق و تفکر، سکوت میکنم و جواب در سکوت به من داده و میشه و به ذهنم میاد.

    خیلی موقعه ها برای هممون فکر میکنه پیش اومده یه سوالی که خیلی ذهنم رو درگیر کرده در سکوت خدا بهمون میگه .

    برای من بار ها پیش اومده که در سکوت جواب سوالم رو گرفتم در لحظه ای که رها بودم بهترین راهکار ها به ذهنم رسیده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    امین اطمینان گفته:
    مدت عضویت: 2434 روز

    سلام

    روز 35

    اولین باری که توی زندگیم احساس خوب منجر به اتفاق خوب شد مربوط به 18 سالگیم بود

    من همیشه احساس می کردم که قربانی هستم همه جنبه های زندگی من توسط دیگران کنترل میشه

    و به جبر اعتقاد داشتم و فکر می کردم نمی تونم هیچ چیز بزرگی را توی زندگیم تغییر بدم

    تا اینکه موج اول ترجمه کتاب های آنتونی رابینز توی ایران شروع شد

    نیروی بیکران، اگر اشتباه نکنم اقای مهدی مجرد زاده کرمانی ترجمه کرده بودند

    با خوندن کتابهای انتونی رابینز یک احساس خوب عمیق را تجربه کردم برای بار اول کسی به من می‌گفت که ما محکوم نیست ما قادریم سرنوشت خودمون را رقم بزنیم

    سال 72 یا 73 بود و با خوندن این کتاب احساس شادی عمیقی را تجربه کردم احساسی که تا حالا تجربه نکرده بودم

    بعد از این احساس یک اتفاق خیلی خوب برای من افتاد که خیلی منتظرش بودم و هنوز بعد این همه سال یادم مونده

    ذهنم می دونست بین این احساس خوب و اون اتفاق خوب یک رابطه ای هست ولی نمی تونست بفهمه چطور

    تا اینکه با قانون جذب آشنا شدم

    امروز می دونم که حس خوب مساوی است با اتفاقات خوب و هماهنگی ذهن و روح ما را در تعادل و در مسیر تکامل نگه می داره

    ممنونم از استاد و خانم شایسته

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: