آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/12/عکس-فایل-3.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-10 15:10:542020-08-28 10:13:24آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای هدایتگر
استاد مهربون و ارزشمندم سلام … چقد سپاسگذارتونم بابت این فایل عالی … واقعا هر روز که بیدار میشم و میام یکی از این فایل ها. و گوش بدم یه هدایت جدید میشم !
ی جوری میشه که من یه چیز جدیدمیفهمم
جالبه هر روز توی فرمان به کاعناتم که مینویسم خب ؟ میگم خدایاشکرت که امروز هم هدایتم کردی ! خدایاشکرت که از طریق مختلف باهام صحبت کردی ! ممنونم ازت و دقیقا همون چیزی میشه که من میخوام
استاد من کلا حدود 3 یا 4 روزه که تصمیم گرفتم این راهی که افراد خونواده اصلی عباس منش در پیش گرفتن و الان بهترین زندگی رو دارن رو در پیش بگیرم و استاد(عباس منش) باشه بزرگ ترین الگوی من و خلاص ! همین کافیه تا اینجا تعهد دادم استاد تا 1 سال یعنی 1403/11/11 بهترین نتیجه هارو بگیرم! و میگیرم میدونم و قول میدم … استاد تصمیم گرفتم خودمو مقایسه نکنم حسادت نورزم قول دادم فقط و فقط رو خودم تمرکز کنم قول دادم به معنای واقعی زیپ دهنم رو برای ناخواسته ها بکشم… و این فعلا برای شروع بهترین کاره!
استاد دقیقا از وقتی این قول رو دادم و تعهد بستم … دقیقا از همون روز من شخصیتم داره تغییر میکنه و این برای من ک تازه اومدم تو این مدار یکی از بهترین حال خوب هاست برام استاد فک کنین منی که انقد حرف میزدم که اطرافیانم دیگ میگفتن اسما کافیه ! هیچی نگو الان به درجه ایی رسیدم که از بس که حرف نمیزنم و تو جمع صحبت های بی مورد شرکت نمیکنم که بقیه تعجب کردن چرااااااا من ساکت موندم همیشه قبلا فکر نیکردم اگر بقیه حرفی نزنن و ساکت باشن من وظیفمه که حرف بزنم و پر حرف باشم! و این مشکل من بود چون ادم وقتی الکی حرف میزنه یعنی کلامش و بی ارزش شمرده و هیچ ارزشی براش قاعل نیست یعنی هرچی از دهنش در بیاد بیاد اصلا مهم نیست ولی الان ن مواظبم چون کلام من میشه همون اتفاقاتی ک جذب میکنم میشه رفتار من و این موضوع منو از اصل چیزی که هستم دور میکنه ! تصمیم گرفتم که صحبت هان رو ارزشمند بدونم .. اونو هر جایی استفاده نکنم هر مکانی که هست شروع نکنم به چرت و پرت گویی …
یه چیز مهم تر وقتی که تصمیم میگیری دیگه تو بحث شرکت نکنی اونجلست که میبینی اصلا حرفی برای گفتن نداری … اونجاست ک دیگ حرفی نمیمونه و سکوت …
استاد مورد بعدی من هنوز فایل سوم رو گوش نداده بودم و تو راه برگشت از باشگاه به خونه بودم و مادر یکی از بچه هایی که من کلا باهاش مشکل داشتم تو بچگی و این فرد به شدت مغرور بود رو دیدم ! اولین جرقه ایی که تو ذهنم اومد باید بگم او پاره ایی از من است و پاره از خدا.:))
بعد که باهاش رو به رو شدم سلام کردم و انقد درونم رو پر کردم از عشق و دو دستی تقدیمش کردم باورتون نمیشه ایشون همونی بود ک کلا با من اوکی نبود ولی اصلا نمیدونم چجوری واقعا نمیدونم وقتی سلام کردم و حالش پرسیدم انقد خوشحال شد که کلی صحبت کرد باهام گفت راستی توی موسسه ایی که هستیم جات خیلی خالیه ها! بعد از رفتن قشنگی مث تو واقعا دیگه کسی به جات نیومد و چقد خوشحالم کرد با این حرف بعد اینجای داستان استاد خیلی قشنگه برام سخت بود ولی ! من دارم تغییر نیکنم پس باید شخصیتم هم تغییر کنه! گفتم راستی خانم فلانی … دخترت کجاست ؟ گفت اسما جان دخترم رفته دانشگاه تبریز …(استاد تبریز دانشگاهی بود که من عاشقش بودم و رشته علوم ورزشی عم داشت ولی پدر مادر نن بنا به دلایلی که قبلا تو مدارش بودم اجازه ندادن من برم و من همیشه غر میزدم ولی امروز تا اینو شنیدم انگار دیگه مثل قبل خودم رو قربانی ندونستم نگفتم ای وای خوش بع حالش و … کاش منم میرفتم کاش منم پدرم اجازه میداد و …. اتفاقا با روی باز گفتم ) چقد عالی که دخترت اونجا رفته خاله خیلی خوشحال شدم واقعا هر جا که هست موفق باشه و حالش عالی باشه … استاد این همون تمرینی بود که گفتید
مثل تحسین کردنِ یک دوست یا حتی او که ذهنت تمایل دارد موفقیتش را انکار کند.
استاد دقیقا این همون بود و من قبل از این که این فایل رو ببینم خودم زودتر این حرکت و زدن و وقتی فایل گوش دادم و خوندم گفتم این قطعا هدایت خداعه .. این راه درستی که خدا برام در پیش گرفته این همونی که میخواستم برای من سخت بود اون تعریف کردنه ولی من انجام دادم من روحم رو پر کردم از خدا من گفتم چقد عالی و ابراز خوشحالی کردم و بعد که خداحافظی کردم هیچ ردی از ناراحتی حسادت و …. مقایسه … نبود و من چقد از حال بعدش خوشحال تر بودم
اینو هم از خدا میبینم که وجود منو کم کم داره پر از حال خوب میکنه وجود منو داره بزرگ میکنه و چقد خوشحالم که تو این مسیر قرار گرفتم
استاد بابت ایت وویستون واقعا سپاسگذارم واقعا عاشقتونم که هر چقد بگم کمه!
استاد اونجا که گفتید
«و فکر میکنی اگر حقیقتی هم باشد که نمیدانی، دور است و چندان هم دست یافتنی نیست … فریب بزرگ.»
من قبل از این چند روزی که تصمیم گرفتم ایمان بیارم به این مسیر دقیقا همچین فکری داشتم … که نمیدونم و خیلی دور از منع خدا رو خیلی دور حساب نیکردم و این مشکل من بود ولی الان با اینکه فقط 3 روز گذشته جوری به خدا نزدیکم که زندگی میکنم واقعا حالم خوبه آرامش دارم
استاد جذاب و مهربون من امیدوارم هر جا که هستید
شاد پیروز
ثروتمند
و سعادت مند دنیا و اخرت باشین …:))
بنام خداوند مهربان
سلام به همه
سی و هشتمین روز سفر
اول از همه دوست دارم بقول کامنت یکی از دوستان بگم : بخاطر اینکه شروع کردم در مسیری که هدف و علاقه ام هست حرکت کنم نتونستم بیام و به مرتبی قبل هرروز کامنت بزارم ولی از فایل گوش کردن غافل نیستم ، فقط خواستم بگم دلتنگ این جمع و پاسخ گرفتن و پاسخ دادن هرروزه ی کامنت ها هستم :)
و اما درباره ی این درک و آگاهی من از این فایل ؛
امروز برای من تجربه ای پیش اومد که فکرمیکنم گفتنش خالی از لطف نباشه ، در محل کار حرف به حرف میزان حقوق دریافتی ها بود که یکی از همکارام گفت ( ببین نگرانی نداره اصن هرکسی صبح که از خواب پا میشه خدا روزی شو براش نوشته ) وقتی اینو گفت من دیگه ساکت شدم چند ثانیه تو فکر رفتم و گفتم وای نازنین تو خدا رو چرا از یاد بردی ، خدا برای تو میتونه مشتری بیشتر بشه ، خدا برای تو میتونه رزق و روزی بیشتر بشه ، تو باید خودتو به خدا وصل کنی و فرکانس بفرستی تا دریافت کنی نه اینکه بشینی چک چونه بزنی که فلانی مشتری ها رو میکشونه سمت خودش ، فلانی یواشکی تعداد بیشتری فیش برای خودش میزنه و خلاصه که یهو انگار اون ترمز تو ذهنم کشیده شد و صدای سوت مغزم به صدا دراومد.
دیگه کشیدم عقب و شروع کردم با خدای خودم صحبت کردن و حرف زدن و حالمو خوب کردن تا فرکانس هم مدار با خواسته ام بفرستم و دیگه گفتم از این لحظه تمام شد این موضوع من اگر میخوام بیشتر بزنم و بیشتر کار کنم باید روی خودم کارکنم نه اینکه بخوام شکایت بقیه رو به سرپرست ببرم.
اینم از تجربه ی امروز که خدا رو هزاران بار سپاسگزارم برای اینکه تو درست ترین لحظه خودشو که قدرتمندترین قدرت هاست به یادم آورد ، خدارو هزاران بار شکر
در پناه خدا باشید:)
روز38 از تحول زندگی من
خدایا تو از روح خود در من دمیده ای و تو اصل من هستی خدایا همیشه مراهدایت کن
مطمنا زندگی خیلی زیبا و بی انتها است مثل اصل لا یتناهی من ، خدایا من از توهستم پس من لایق زیبایی ها ، فراوانی ها ، آرامش و هدایت تو هستم
خدایا هر لحظه مرا هدایت کن به سمت کسانی که نعمت داده ای نه آنها که غضب کرده ای و نه گمراهان
خدایا هرآنچه که دارم از آن توست وتو مالک وصاحب اختیار من هستی.. روزشمارتحول زندگی من روز سی و هشتم(آرامش در پرتو آگاهی) سلام به استاد عزیزم ومریم بانوی نازنین ودوستان عزیزم خدایا شکرت بابت امروز فوق العاده م.. امروز روز رحمت الهی بود.. مریم جون قلم زیباتونو تحسین میکنم چقدر زیبا نوشتید چه کامنت های زیبایی.. مهری جان مرضیه عزیزم چقدر زیبا نوشتید اینها کامنت نیس دلنوشته هایی هس که از قلبهایی مهربان وآرام وصبور بر قلم جاری شده و به نگارش درآمده. امروز توی شکرگزاریم نوشتم!!! خدایا امروز که ازسر لطف وکرم ومهربانیت به چشمام یاری دیدن.. به گوشهام یاری شنیدن. به زبانم قدرت تکلم. به دستام توانایی نوشتن. به پاهام توانایی راه رفتن وبه مغزم قدرت فکرکردن، تجسم کردن وبه قلبم توانایی عشق دادن ومهرورزیدن دادی.. هدایتشون کن به دیدن زیبایی بیشتر. به شنیدن آهنگ های زیبا وگوشنواز.. به بازگو کردن کلام الله وخواندن نوشته های زیبا.. به عشق ورزیدن ومهربانی کردن بی توقع..و به افکارمثبت وباورهای توحیدی.. خدایا شکرت امروز روز رحمت الهی بود.. طبق خواسته ی امروزم از الله مهربان هدایت شدیم به فایل آرامش درپرتو اگاهی.. هدایت شدیم به دلنوشته های بندگان صالح خداوند.. هدایت شدیم به خواندن قرآن اون هم باچه لذتی.. خدایا صدهزارمرتبه شکرت امروز روز رحمت الهی بود خدایا دمت گرم امروزمو ساختی به چه زیبایی..خدایا شکرت اینقدر چرخ دنده های زندگیم روان وروغن کاری شده که کارها آسون خودش پیش میره وخداوند داره آسونم میکنه برای آسونیا.. خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.. استاد عزیزم ومریم جون بینهایت ازتون سپاسگزارم دوستتون دارم وبه خدای مهربون میسپارمتون.. بوس به جفتتون درپناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید
سلام خدمت استاد عباسمنش
بعد چند روز آشفتگی ذهنی واقعا وقتش بود گوش دادن به این فایل
واقعا ممنونم ازت استاد عزیزم
چقدررررر آرامش که تا به حال درک نکرده بودم
خدایا شکرت که منو در این مسیر قرار دادی
اشک شوق میریزم
.این یعنی آرامش عمیق و از ته دل .چقدر احساس بی نیازی ،چقدر احساس رهایی،چقدر احساس وابسته نبودن
این آرامش خود خود خوشبختی ایست
خدایا شکرت رهایم نکن
ازت ایمان میخوام ایمان آهنین که به این راحتی نلغزه
خدایا بگیر دستم رو
در این آشوبی که جامعه رو گرفته رهایم نکن
به نام پروردگار مقدسم
درود و عشق بیکران
هنگامی بود که می شنیدیم شخصی چه افراد نزدیک یا افراد دور در مورد موضوعی پشت سر من حرف زدن و یا حرفی دروغ به من زدن که من پریشان شدم و همش دنبال این بودم که خدایا چیکار کردم چه طور بفهمم کی چی گفته و چرا گفته و این رو به یه دوست خانوادگی گفتم و بنده خدا گفت چرا دنبال اینی که بفهمی تهش هم فهمیدی نتیجه اش چیه جز اینه که وقتت رو هدر میدی جز این که بحث و دعوا پیش میاد و دلخوری فقط مشاهده گر باش و چند روز بعدش فیلمی رو دیدم که می گفت دیگران چی میگن یا نگاهت می کنند مهم نیست خدا قلبت رو نگاه می کنه بقیه ضاهر می بینن اما خدا درونت رو میبینه و با اون کار داره پس آروم باش
خداروشاکرم بابت آگاهی که از ازل تا به ابد به من داده شده بود و هست و خواهد بود
سلام بر استاد موحد وبا ایمان
هرلحظه که وهربار که برنامه های شمارا دنبال میکنم شور وهیجانی در من بوجود میاید که نفسم را بند میاورد.نمیدانم الان باید چه بگویم که این احساسم را درک کنید فقط میتوانم بگویم لحظه لحظه ونفس نفس خدارا شکر به خاطر اشنایی من با شما.
ممنون از شما استاد عزیز……….
با سلام و خسته نباشید
فایل های خوب و تاثیر گذاری هستن که استاد زحمت می کشن و برا ما تو سایت قرار میدن و ما باید این فایل ها رو به دفعات گوش دهیم تا اون آرامشی که در فایل ها نهفته است به درون ما انتقال بشه من خودم بشخصه آدمی بودم بسیار با استرس همیشه نکران و خیلی زود عصبانی میشدم و بخاطر کاری که داشتم استرس و دلواپسی هام خیلی زیاد بود همیشه فکر میکردم نکنه چک هام پاس نشه نکنه پول هامو ندن و همیشه با مشکل مواجه بودم هم تو دریافتام هم تو پرداختام و اثرات بدی تو زندگیم می گذاشت .
اما از اون روزی که با استاد توسط یکی از دوستام آشنا شدم و به فایل های رایگانش گوش دادم کم کم منو متوجه اشتباهاتم کرد و رفته رفته اثراتش در زندگی من نمایان شد که همسرم شاهد عینی تحولات منه ، من با قرآن میانه خوبی نداشتم فقط یه احترامی بهش قائل بودم که الان تشنه قرآن خواندن شدم شب و روز میخام خدامو و خودمو بیشتر و بهتر بشناسم و دلیل آفریده شدنمونو و قوانین خدای خودمو بفهمم و لذت آرامش و احساس خوبی که در سایه این آگاهی ها بدست میارم زندگی با آرامش و شادی داشته باشم که متاسفانه تا به امروز از دستش دادم .
الان که دارم این نظر رو براتون مینویسم خیلی تو آرامشم حالم خوبه استرسی ندارم کارام تا حد زیادی خوب وبه دلخواهم پبس میره و کارهامو میسپارم دست خدا بهش توکل میکنم اصلا براشون استرسی ندارم چون میدونم که خدا خیلی عالی برام حلشون میکنه و همونی میشه که خودم میخاستم و روز به روز تو این باورم راسختر میشم که همه اینها به واسطه آگاهی و دانشی است که استاد گرامی راهشو بما نشون دادن و میدن هستش .
در نهایت از همه دوستان و استاد و گروهشون کمال تشکر را دارم و از خدای مهربان بهترینها رو براشون آرزومندم
سلام برای همه و شما آرزوی آرامش دارم
شاد باشید
سلام و درود خدمت شما خانم شایسته و استاد و همه همسفران عزیز
خدا رو بینهایت شکر میکنم که دراین مسیر در حرکت هستم برای تغییر باورهای غلطم به عقیده من اولین قدم پذیرش این نکته هست پذیرفتن اینکه همه چیز مربوط به باورهای منه یعنی (اگر من باورم رو تغییر بدم زندگیم تغییر میکنه) که این خودش بنیادین ترین باور هست کسی که هنوز در این باور دچار مشکل هست حتی یک قدم شاید نتونه به پیش بره حتی اگه همه محصولات رو تهیه و تمرین کنه مثل باغبانی میمونه که هیچ دانه ای در خاک نکاشته و هرروز به خاک آب و کود میده و متتظر نتیجه نشسته پس دانه و ریشه در اندیشه من نهفته هست در باور اینکه همه چیز مربوط به پذیرش این نکته هست که (اگر باور تغییر کند همه چیز تغییر می کند )فقط نیاز به زمان داره همین….
ممنونم از شما خانم شایسته دمه شما گرم.
سلام استاد عزیزم اول از همه خداوندم را شاکرم که مرا هدایت کرد تا باشما آشنا شوم و تغییرات فوق العاده ای در زندگی ام ظرف دو سال ایجاد شد بسیاری از فایلهای شما رو دیدم و مرتب گوش دادم .دوستان عزیز اول باور داشته باشید که خداوند همیشه همراه شماست عاشق شماست و همیشه حولسش به شما هست و دوم باور کنید که هر آنچه را میخواهید میشود و برای داشتنش اقدام و تلاش کنید .استاد عزیزم ممنون که هستید همیشه خیر و آرامش از خداوند برای شما و خانواده خواستارم.شاد باشید