آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3 - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/12/عکس-فایل-3.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-10 15:10:542020-08-28 10:13:24آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم وخانم شایسته ،شایسته متشکرم اززحمات شماها خدایا شکرت که من توی این مدار هستم و با انسانهای فرهیخته ای همچون این خانواده دوست داشتنی همراه هستم امیدوارم که تا آخر عمرم در این مدارباشم و روز به به پله های بالاتر هدایت شوم خدایا کمکم کن چون من لیاقتشو دارم من اشرف مخلوقاتم خداوندهر لحظه حامی من است و مرا هدایت می کند خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ،درپناه الله یکتا شاد ،ثروتمندوسعادتمند در دنیا وآخرت باشید
سلام استاد عزیزم،خانم شایسته ی مهربون و خوش قلب که کلامت شده واسم حجت..هرچقدر بیشتر ازشما و کاراتون و اعمال ذهنتون آگاه میشم انگیزم بیشتر میشه..اونقدر عمیق میشم در درونم که قابل بیان نیست..حرفهاتون پر از بوووی خداست..بوی یکتا که مهربونیاشو هدایتش بی نقص و سادست…اونقدرراحت و ساده کنارمون میشه و باهامون حرف میزنه که فقط دلامون میتونه درک کنه..خدای من چه جوری ازت تشکر کنم که کلامت توسط این آدمها به من میرسه..هزاران هزار بار شاکرو سپاااسگزارم که اینجا بین شماهام..دوستون دارم بچه ها..عاشق تک تکتونم..
سلام به همه عزیزان
(حقایق پنهانی هم هست که تو نمی دانی )
قبلا که با قانون آشنا نبودم وقتی دانشگاه می رفتم و بین ساعت های کلاسی، ساعت هایی بود که کلاس نداشتم و دوستام سر کلاس می رفتن و خودم تنها بودم و تو محوطه دانشگاه بودم و وقتی به استادا و دانشجوهایی که رد می شدن نگاه می کردم همیشه یه سوالی ذهنمو درگیر می کرد این ها هم همین مشکلاتی که من دارم رو دارن؟؟
مثلا این استادی که این همه برو و بیا داره الان، همین حرف ها و اتفاقات و زندگی که من تجربه کردم اینم تجربه کرده و خیلی دوس داشتم بدونم کجای زندگیش شبیه من بوده؟
یا وقتی همسن و سالای خودم رو می دیدم که چقدر سرحال و خوشحالن باز همین سوال ذهنمو درگیر می کرد و می گفتم شرایط این الان چه طوریه؟ باباش کیه؟ مادرش چیکارس؟ و…. زندگیش چه تفاوت و شباهت هایی با من داره؟
و خودمو این جوری راضی می کردم که همه مشکل دارن، بعضیا شرایطشون از اول خوب بوده، بعضیا ظاهرشون بهتره خشگل ترن…..ولی باز موقتی آروم می شدم.
نمیدونستم که حتی دو نفر هم که توی یک خانواده بزرگ شدن و پدر و مادرشون هم یکی بودن باز هم شرایط متفاوتی دارن تجربه می کنن.
و بعد فهمیدم که شرایط بیرونی اصلا مهم نیستن اصلا مهم نیست پدرت کیه و مادرت کیه و چه چیزی رو تجربه کردی خدا چنان قانون دقیقی رو برای تغییر گذاشته، که من برای تغییر شرایطم نیازی به کسی ندارم، نیازی به زجر کشیدن و سر خم کردن نیست… نیازه کاملا عکس چیزهایی که یاد گرفتم عمل کنم و شادی که شادی میاره و از هر دستی که بدم با همون دست هم پس می گیرم و فقط کافیه حالم رو خوب نگه دارم و به خدا دوباره ایمان بیارم و یه جور دیگه بپذیرمش و کار من اینه که ساختار و قوانین ذهنم رو بشکنم و همه چیز رو دوباره توی ذهنم جای گذاری کنم و یه خونه تکونی اساسی داشته باشم و خدا رو که همیشه اون بالا بالاها بود رو بیارمش توی زندگیم همین پایین کنار خودم چون از رگ گردن به من نزدیک تره و سعی کنم نگاهم رو به نگاهش نزدیک تر کنم.
و نمیدونستم همه پریشانی هایم زمانی از بین خواهد رفت که من به اصل خودم بر می گردم و بپذیرم که لایتناهی هستم.
شااااد و ثروتمند باااشید.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته جان چند وقت پیش در فایلهای محبودب دانلودهای دنبال فایلی میگشتم اما نمیدونم چرا به فایلها در پرتو ارمش رسیدم گفتم نه دانلود نکردم شاید مدارم فرکانس خاصی میخاست و تکاملم باید طی میشد الان که خانم شایسته در سفر نامه ش گذاشته خیلی برام دلنشین شده و1نکته یاد گرفتم این ترمز زندگی من بود که همه اینطوری هستند اما تازگی ها با گوش کردن فایلهاتون متوجه شدم در دل این مشگلات خیلی ها هستند راحت و بار امش زندگی میکنن بدون دغدغه مخارج زندگی و پریشانی واقعا خدایاشکر در این مدار قرار کرقتم خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
سلام به استاد عزیزم و سلام به خانم شایسته مهربان با گوش دادن به این فایل ساعتها اشک ریختم دلم از خودم و از اینکه من خودم را فراموش کرده بودم و از خودم دورشده بودم از خود خدایی ام از خود لایتناهی ام دور شدم گرفت واقعا در این دنیا تا این حد نمیدانستم که هیچ چیز طبیعی نیست .غم ها شادیها تضادها از دست دادنها اینها هیچ کدام طبیعی نبودند و من با هر بارزمین خوردنم در تمامی مسائل زندگی ام چه نااگاهانه طبیعی برداشت میکردم درمن حقایقی هستند و بودند که از ازل بوده و از خیلی قبل تراز من و من از انها دوربودم و این طبیعی بودنها چه خسارتهاو چه غم ها یی که بهمراه نداشت ومن از اصل خودم چقدررردوربودم ولی من آرامشو اسایشی را برای من خدایی میخواهم که طبیعی ترین چیزهای ممکن هستند بازمیگردم به اصل خودم و نهایت تلاشم را میکنم که نجواهای ذهنم راخاموش کنم چشم ها را باید شست جور دیگرباید دید
به امید روزی که تمامی مردمان سرزمینم به اصل خویش بازگردند وعادت به ارامش و اسایش برایشان طبیعی ترین اتفاق ممکن باشد و برای من نیز همینگونه اتفاق بیوفتد
سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
سلام به همسفران عزیزم. این فایل یادآوری این حقیقته که «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا حاصل باورهامونه نه هیچ عامل بیرونی» یادآوری این حقیقت که «احساس خوب مساویه با اتفاقات خوب». مانع های ذهنی ای که میتونه ایمان به قدرت بی انتهای درونیم رو تضعیف کنه، پیچ در پیچ متصور کردن مسیر موفقیت هست، معمولا فکر میکنم مسیر موفقیت یک مسیر دور و دراز و دستنیافتنی هست به همین دلیل مشکلات، غمها، رنجها و ناراحتی ها و پریشانی ها رو «عادی و طبیعی» میدونم چون فکر میکنم «کنترلی بر اتفاقات زندگیم ندارم»، بنابراین خودم رو محدود میکنم و فکر میکنم واقعیت اکنون زندگی ام غیر قابل تغییره. در صورتی که واقعیت زندگی من حاصل باورها و فرکانس هامه و یک عامل درونیه. در صورتی که در همین جهان، در بین انسان هایی مانند خودم زیر همین آسمان، افرادی هستند که در آرامش و شادی زندگی میکنن، همه ی ما الگوهای موفق و دوست داشتنی زیادی رو میشناسیم که به شکل تحسین برانگیزی زندگی خوبی دارن و در آرامش و شادی زندگی میکنن. ویژگی مشترک همه ی اونها «حال خوب در لحظه» هست. افرادی که خوب زندگی میکنن و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنن افرادی هستن که در لحظه حال زندگی میکنن و تمرکزشون بر روی نکات مثبت اکنون هست. به تجربه فهمیدم تنها تفاوت میان انسان ها تفاوت در ورودی های ذهنشونه. با یادآوری این نکته برای خودم میپذیرم که «همه ی انسان ها خوب هستن» چون من جای آنها نبودم و نمیدانم چه ورودی هایی رو اغلب ناآگاهانه دریافت کردن. اینجاست که اهمیت «کنترل ورودی های ذهن» مشخص میشه، عادات و باورهای زندگی سازم، حاصل ورودی های ذهنمه. حاصل کانون توجه و تمرکزمه. حاصل گفتگوهایی هست که در ذهن شگفت انگیزم تکرار میکنم. ماموریت جهان دریافت فرکانس های من و قرار دادنم در مدار همجنس با فرکانسم هست. این حقیقت زندگی همه ی ماست، وظیفه من کنترل آگاهانه ورودی های ذهنم در لحظه اکنونه. حرکت در مسیر اصلاح محدودیت هایی ای که در ذهنم ساختم. حقیقت اینه که ما نامحدود و لایتناهی هستیم، ما محدود به جسم، موقعیت مکانی، موقعیت زمانی و.. نیستیم. هیچ عاملی بیرون از باورهامون در زندگیمون تاثیری نداره، ما خالق زندگیمون هستیم چون میتونیم فرکانس هامون رو آگاهانه کنترل کنیم، چون میتونیم در هر لحظه آگاهانه کلاممون کنترل کنیم، چون میتونیم در هر لحظه آگاهانه سیستم عصبیمون رو کنترل کنیم، در هر لحظه کانون توجه و تمرکزمون رو کنترل کنیم. تغییر باورها مسیری «هر روز بهتر از دیروزه» و Copy & Paste وار و دکمه ای نیست. تغییر باورها مانند تولید کالا نیست که اول کالا رو تولید کنم و سپس منتظر دریافت نتایج باشم چون فرکانس ها در هر لحظه ارسال میشن و اتفاقات لحظه بعدی زندگیم حاصل فرکانس های اکنونم هست. تغییر باورها روندی در لحظه هست، مثل نفس کشیدن. ورودی های ذهن در هر لحظه فرکانس ها رو تولید میکنه و مثل همانطور که برای تسلط به زبانی جدید بایستی خودم رو در فضایی غرق کنم که فقط کلمات و جملات آن زبان رو بشنوم و تکرار کنم تا ارتباطاتش در ذهنم شکل بگیره میبایست ورودی های ذهن رو کنترل کنم تا باورهام قدرتمند بشه. پس موضوع یادگیری نیست موضوع یادآوریه. موضوع اصرار به تکرار و یادآوری نکاتی هست که منجر میشه باورهایی هم جهت با خواستم که احساس خوبی بهم میده در من شکل بگیره. موضوع توجه به اعمال و رفتارم در هر لحظه هست چون هر عملم از ورودی ذهنم سرچشمه میگیره. حقیقت همین قدر ساده هست. سپاسگزارم.
سلام آقای امام بخش زاده عزیز.
کامنت تون رو خوندم و خیلی لذت بردم،برای من یه عالمه آگاهی داشت، (موضوع یادگیری نیست موضوع یاد آوری یه) این جمله شما من رو خیلی تو فکر برد. شما را تحسین میکنم.
هر جا هستید متمرکز بر روی نکات مثبت باشید.
سلام بشیر عزیز. عاشقتم. امیدوارم هر روز به سمت زیبایی ها نعمت ها ثروت ها و اتفاقات عالی هدایت بشوی.
بازهم سلام به استادم وخونواده ام وتشکرفراوان ازخانم شایسته بزرگوار…خداروشکرکه به من فرصت ولیاقت داده همسفرشماهاعزیزان باشم…استادباخدابودن وباورکردنش چقدراحساس شوروشعفی دردرون آدمدبوجودمیاره خدای بزرگی که ازعشق خودش دردرون مادمیدومارابه بینهایت ابدی وازلی وصل کردراستی باشناختن این همه قدرت وبی نهایت چطورممکنه که آدم نگران بشه؟!وچطورممکن است راه نفوذبرای شیطان ذهن بازبگذاریم؟!مگراینکه هنوزبه قدرت عشق بی نهایت وبی قیدوشرط خداوندی پی نبرده باشیم که دراین صورت است ذهن شیطانی شروع به خودنمایی وطرح برنامه به مامیدهد…خدایاتودرهمه چیزکاینات جاری هستی وبه شکلهای متفاوت درمن حضورداری درهمون نسیم خنکی که مرانوازش میکنی درجیک جیک پرندگانت درپروازوبه اوج رسیدنشون درآسمان وودرخشش ستارگانت درنگاههای مهربان بندگان درنفسهای پاک ودستهای سبزآدمهایت ودردیدن این همه زیبایی بی خدوحساب بامن عشق بازی میکنی خدایم خدای مهربونم که هرلحظه وهمیشه بامنی وهادی وراهنمای دلسوزوعاشق منی…خدایم دوستت دارم خدایم دوستت دارم خدایم دوستت دارم وسپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم…
سفرنامه روز سی و هشتم
خدایا بی نهایت سپاسگزارم که مرا طوری که فقط روی تو حساب کنم هدایتم کردی، خدایا سپاسگزارم که از فریب ذهن آگاهم کردی، خدایا سپاسگزارم که آگاهم کذدی، خدا بخاطر عشق ات که از بی نهایت دستت بر من می تابد سپاسگزارم خدا دوستت دارم
خدایا شکرت بخاطر همین لحظه
با سلام به همسفرهای عزیزم به لطف خدا سی و هشتمین روز سفر پر برکت هستم این آگاهی زمانی به من رسید که نیاز داشتم و پریشان بودم و به من یادآوری کرد که فراموش کردم لایتناهی و مقدس هستم و آرامشم برگشت خدایا شکرت که وقتی بهت نیاز دارم باهام صحبت میکنی مهربانا سپاس….سپاس
خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
این خداست که به شکل اتفاقات عالی وارد زندگی ام می شود و مرا شگفت زده می کند.
وگرنه، برنامهی انسانیی من، کجا یارای خلق برکتی اینچنین اعجاببرانگیزانه پُرجان- اما ساده را دارد؟!
واقعا ما کاری نمی کنیم تماما خداست.
احساس خوب داشتن مهم ترین چیز است و باید بیش از همه چیز به ان بها بدهیم.
آری چقدر زیبا همان عشقی تمام نگرانی هایم را از بین می برد خداست.
همان اطیمینان لابه لای نگرانی ها خداست.
همیشه باید برای خدا قلب را تمیز کرد مرتب و وسایل اضافه اش را بیرون بریزیم.