آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3 - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/12/عکس-فایل-3.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-10 15:10:542020-08-28 10:13:24آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدا
دیروز رفتم قدم بزنم شاید بتونم جواب سوالمو پیدا کنم.مرتب میگفتم خدا کیه،سرم درد گرفته بود حس میکردم انقدر سرم سنگین شده که نمیتونم وزنشو تحمل کنم.نمیدونم چقدر راه رفتم مرتب میگفتم تو کی هستی؟تو اصلا چی هستی؟بعضی وقتا بلند و گاهی تو ذهنم سوال میکردم .عصبانی بودم از دست خدایی که نمیدونستم چیه و کیه.عصبانی بودم که چرا جوابمو نمیده.یه کلاغ اومد نزدیکم،گفتم چیه ؟چرا اینطوری نگام میکنی نکنه تو خدایی؟و با عصبانیت رد شدم.به درختا نگاه کردم به اطرافم نگاه کردم وایسادم،گفتم میگن همه اینا رو تو آفریدی،من که باورم نمیشه ،تو حتی نمیتونی جواب منو بدی که بدونم کی هستی.بعد از چند ساعت اومدم خونه و رفتم تو سایت.نمیدونم فقط زدم روی دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن و ……
خداوند درون تو نهفته است….تا آخر متنو خوندم .نمیدونم چه حسیه ولی فقط دارم تایپ میکنم…..
سلام دوست عزیز
سلام پر از عشق به روی ماه تان
دوست عزیز کاملا حال دل شما را درک میکنم کاملا چون من هم چنین وضعیتی را داشتم دقیقا یکسال پیش این سوال در من ایجاد شد زیاد گریه کردم صبح ها وقت از خواب بیدار میشدم گریه میکردم میگفتم تو کیستی تو چی هستی و قسمی توقع داشتم که همین یکی بیا بگوید من خدا هستم باز خدا را که شناختم همه چیز حل میشود درست میشود یک روز بسیار به عشق رفتم وضو کردم نماز خواندم گفتم نمازم خلاص شود خداوند از درون من خودش معرفی میکند هیچ اتفاقی نه افتاد آنقدر ناراحت شدم گریه کردم با خدا جنگ کردم اصلا گفتم دگه نیستی تو را نمی پرستم تو همین قدر قادر نیستی خودت معرفی کنی قهر کردم چند روز اصلا قهر کردم ولی باز هم گریه میکردم در تنهای میکفتم تو کی هستی که حتی نمیتانم وقتی قهر باشم نامت نگیرم دوست عزیز میخواستم بگویم که شناخت خدا هم در تکامل صورت میگیرد یکباره نمیشود یک شبه نمیشود من خدا را حالا شناختم به مرور زمان حالا هم نمیگم واقعی نزدیک شدم شناختم ولی حالا خدا را به کمک استاد حس کردم با خدا حرف میزنم عشق بازی میکنم از خدا نمیترسم برم چشمک میزند و من میخندم برم نشانه میفرسته آنقدر در تنهای با خدایم حالم خوب هست که فقط با او هستم هر طرف میرم فقط خودش میبینم او عشق من هست
در پناه الله یکتا شاد سلامت خوشبخت ثروتمند سعادتمند در دنیا اخرت باشید
خدایم باران هم فرستاد به باد ملایم روی صورتم چقدر این خدا عاشق هست الهی شکرت صد هزار مربته
بنام خداوند تنها قدرت مطلق جهان هستی.
بنام خداوند رزاق و وهاب.
بنام خدایی که درون من نهفته است.
سپاسگزارم از خداوندی که هر لحظه هادی و حامی من است.
سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که در هر لحظه الگویی برای شناخت، درک و عمل به قوانین هستی برایم هستند.
روز شمار تحول زندگی من روز 38 و 16 اردیبهشت سال 1402.
خدا در درون من نهفته است.
خدای من این شعر رو وقتی می شنوم یادت میوفتم حسابی اینجا می نویسم که رد پای روز 38 سفرم باشه.
همه ی جون منی تو نبضمی میزنی تو
حس خوش پر از عشقی عطر روی پرهنی تو
با تو حال دلم خوبه دل دیوونه ی توئه
خوش نشستی توی قلبم اینجا خونه ی توئه..
دستتو میگیرم واسه تو میمیرم آخر
عشقم عاشقتم عشق منو کن باور
دستتو میگیرم واسه تو میمیرم آخر
عشقم عاشقتم عشق منو کن باور..
عشقم عاشقتم عشق منو کن باور …
دل بی قراره نداره جز تو خودت دلبر
واسه تو میمیرم میگیرم دست تو آخر
خدایا الان کلی نوشتم وقتی نگاه کردم دیدم همش شرک تو بود تو نوشتارم اومدم نشستم اهنگ رو پلی کردم یک چای خوردم گفتم وقتی از خدا حرف میزنم باید دلم خوب شه اهنگ که شروع شد دیدم اره وقتی بهت فکر میکنم و باهات حرف میزنم دلم و حال دلم فارغ از شرایطی که دارم خوب میشه.
خودت راهنمای من باش عاشقتم عشقم.
سپاسگزارم استاد عباسمنش عزیزم بابت اینکه تو سلول به سلول بدنم رسوخ کردی و تو وجودم نهال خدا رو کاشتی.
سپاسگزارم سپاسگزارم و سپاسگزارم
به نام خداوند زیبایی ها
درود بر استاد عزیز و محترم
باور های مخرب و اشتباه از اول تا همیشه همراه من بوده
اینکه همه مشکلاتی نظیر مشکلات من دارند
اینکه همه با خانوادشون عدم تفاهم دارن
اینکه همه مشکلات مالی ،قسط ،بدهی دارند
همه از نشدن های دنیا تجربه میکنن
همه کمبودهای منو تجربه میکنن
و ….
همه ی این باور ها باعث شده بود چشم ببندم به روی همه چی
اینکه خدارو در لحظه لحظه ی زندگیم حس نکنم
اما امروز خیلی چیز ها در من تغییر کرده
من سمیه ای شدم که میبینم زیبایی ها رو
درک میکنم نگاه خدا رو در تک تک عنصر های جهان
من از یه سفر سه روزه کمپ در جنگل به تازگی برگشتم
احساس هایی رو تجربه کردم که روحم رو نوازش کرده
جذاب ترینش همسفر شدن با دوتا از دوستانم که خیلی فرکانس بالا و درستی دارن ، در مسیر هستن و منم فعلا مقدار کمی خودم رو باهاشون هم فرکانس میبینم
اما میخوام از احساسم بگم
از نور زرد پر تشعشعی که از لا به لای درختان جنگل به چشمم میخورد
از هزار تا تناژ رنگ سبزی که چشمم سیر نمیشد از دیدنشون
از صدای رودخونه ای که سه شبانه روز هم در گوش جسم و هم در گوش جانم مینواخت
از خواب راحت و سبکم تو چادر کنار رودخونه که انگار روحم پرواز میکرد تمام شب در جنگل دوباره به جسمم برمیگشت
از صدای پرنده هایی که لابه لای صدای رودخونه به گوشم میخورد
از سنگ های چند رنگ و چند ساختار زیبایی که کنار رودخونه منو وادار به تماشا میکرد
از ریختن برگهای طلایی درخت ها که انگار تکتکشون تو باد میرقصیدن
از طلوع و غروب لای کوه ها
از ماهی که تو هلال کاملش اسمون و شب و مثه روز روشن کرده بود
از ستاره هایی که انقدر درخشان و نزدیک بودن که فکر میکردم میتونم دستم و دراز کنم و بگیرمشون
از بوی اتیش
از نور و گرمای اتیش که درونم و روشن میکرد
از صدای شکستن و خشک شدن چوب های خزه دار روی اتیش
از جم کردن هیزم لابه لای هزار تا گیاه زیبا که هر کدوم تمام جزئیاتش متفاوت بود از کناریش
از شستن صورتم صبح ها با اب رودخونه سرمای اب پوستم رو جلا میداد
از قدم زدن کنار گاو های در حال چرا ، صدای زنگوله هاشون
از صدای پام روی چوب و علف
هزاران هزار احساسی رو تجربه کردم که تو تک تک لحظه هام خدا رو حس میکردم
همش خدا بود که با اینا داشت به من نگاه میکرد
صحبت میکرد باهام
من میشنیدم صداشو
من حس میکردم حضورشو
من ایمان دارم خدا با تمام زیبایی هاش با من ارتباط گرفت
من ایمان دارم خدا همیشه وهمه جای زندگیم بامنه
کنارمه
درونه منه
من از صمیم قلبم میخواستم برای مدت طولانی تری بمونم تو اون فضا
من با خدای خودمعشق بازی کردم
من از این عشق سیر نمیشم وهر لحظه تشنه ترم براش
خدارو هزاران هزار بار شاکرم برای همه ی دیدن ها ، احساس کردن ها ، شنیدن ها ، باور ها ….
الهی و ربی من لی غیرک
روز 38 سفرنامه
حقایق پنهانی هم هست که تو نمیدانی….
مشکلات زندگی را به صورت 1 عادت پذیرفته ای…
پذیرفته ای که تو این شرایط باید ناراحت باشی ،خوب همه تو این شرایط همین جور هستن و این طبیعی است….
واقعا همین طوره که دنیای هر آدمی حاصل ورودی هایی که به مغزش داده و اون ها تبدیل شدن به 1 باور
یادمه اون سالها که دانشجو بودم یکی از رفیق هام یه ماکسیما خریده بود و چندتا از دوستارا جمع کرد که به ما سور ماشین را بده، و من چقد ذوق زده بودم که واووو ماکسیمااا خریده، بعد یادمه یکی از رفیق ها امد تو کافی شاپ با خنده در امد به اون دوستمون گفت ، دیگه این لکنته خریدن سور دارررره……
من خشکم زد اون ماشینی که واسه من the best بود را اون میگفت بهش لکنته….
علتش هم این بود که اون موقعه باباش bmw528سوار میشد و خودش هم پرادو داشت (سال 1390)
اره واقعیت همینه، دنیای آدم ها با ورودی هاشون و اون اتفاقاتی که وارد زندگیشون میشه، تشکیل میشه
و باورها اینجوری تشکیل میشه
اما مشکل از جایی شروع میشه که من فکر میکنم حقیقت این زندگی و این دنیا همین باورهای منه، نه اون چیزی که اطرافم هست
یعنی اینکه بلاخره آدم مریض میشه، بدهکار میشه، 1 زندگی بخور نمیر باید داشته باشه،باید از خودش بکنه ،بده به بچه هاش و….
اینها واسه من طبیعیه ،چون پدر مادرم هم اینطوری بودند چون اتفاقا رفیق هام و اکثر فامیل ام هم همینطور بودند….
پس اگه 1 نفر به غیر از این چیزها میرسه اون غیر طبیعیه و 1 جای کارش مشکل داره
و این میشه که من باتلاقی را واسه خودم درست میکنم و تا اخر عمرم توش دست و پا میزنم
و سر منشا همه اینها از جایی میشه که من ، خود لایتنهایی ام را فراموش میکنم، از جایی شروع میشه که من ارتباطم را با خالق و منشا تموم قدرتها ونیرو ها قطع میکنم و اصل خودم را فراموش میکنم و درگیر این عادتها و این باورهای محدود کننده ای که واسه خودم ساختم و لحظه ای هم به غلط بودنش حاظر نیستم شک کنم، میشوم
یادم رفته که من خالق هستم
یادم رفته که روح خداوند در من دمیده شده
یادم رفته که من خلیفه الله ام
یادم رفته که من اشرف مخلوقاتم
یادم رفته که زمین و آسمان و آنچه بین آنهاست مسخر من شده
یادم رفته حسبی الله را
یادم رفته من حیث لایحتثب را
یادم رفته الا بذکرالله را
یادم رفته اذا سالک عباد انی فانی قریب را….
یادم رفته انا علینا الهدی را
صحبت هامو با 30 ثانیه آخر این فایل تموم میکنم، که درک همین 30 ثانیه میتونه در هایی از خوشبختی را وارد زندگیمون کنه.
تموم پریشانی های تو زمانی آغاز میشود که فراموش میکنی لا یتناهی هستی
و تو تنها وقتی سقوط میکنی که از ابدیت خود و از اصل خود از تو لایتنهایی ، از من دور میشوی.
و آنچه تو را به سعادت میرساند، بازگشت به اصل خویش است
ی
روز سی و هشتم 38 از سفر نامه
روز شمار تحول زندگی من آرامش در پرتو آگاهی
بنام یگانه خالق جهان هستی خداوند نور و عشق و روشنایی وهاب و وفور و فراوانی بخشنده و مهربان هدایتگرم.
سلام استاد عزیزم خانم شایسته ی نازنین ممنون و سپاسگذارم
سلام به دوستان همسفرم در این بخش
اول از همه این باور رو همیشه آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من است اینکه..تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است
این خداوند است که به شکل دست خداوند دستان بی شمارش مرا یاری می کند و در زندگیم جاری است
خدایا می خوام لحظه به لحظه در مدار ارتعاش هدایت های الهی تو باشم
خدایاا کمکم کن تا قلم و نوشتن دستم باشی
صحبت و کلام و گفتار و زبان ام باشی
قدم به قدم حرکت های مسیرم باشی برای آنچه که رسالتش را به عهده گرفته بودم
خدایا نور تابانم باش تا مسیرم به نور و روشنایی و عشق الهی خودت تابان و درخشان درخشنده باشد
خدایا خودت کمکم کن و منو در زمان درست و مناسب جادویی و در مکان درست و مناسب جادویی هدایت کنی تا بهترین همزمانی ها و اتفاق های فوق العاده عالی شگفت انگیز ی را در راستای اهدافی که لایقش هستم هدایت شوم زود تر از آنچه که تصورش. را می کنم… ای خداوندی که فراتر از زمان و مکان هستی
خدایا من حمایت تو را با خودم همراه می کنم تا دستی فراتر. از دست ها و قدرتی بالاتر از قدرت ها برای من در کار باشی جهت رشد و پیشرفت های تصاعدی پولی و مالی و مادی و معنوی ام در این جهان سه بُعدی مادی … تا آرامش بیشتری را داشته باشم .. تا لذت بیشتری را وارد تجربه ی زندگیم کنم.. تا بهترین ورژنی از خودم باشم .. دستی از دستان فرشتگان الهی را همراهم کنی برای توانگری ام تا پشتیبان و و محافظ و حامی و هدایتگرم باشی
خدایاااا ممنون و سپاسگذارم برای وفور و فراوانی تمام موهبت هایی که به نوبت وارد تجربه ی زندگیم می شود زودتر از آنچه که تصورش را می کنم … آسانتر از آنچه که بنظر می رسد .. خودت هماهنگ کن … خودت چیده مان کن … خودت سرو سامان ببخش… خودت تنظیم کن
خدایا خودت حلش کن
خودت بیار سر راهم
خودت برنامه ریزی کن
خودت منو هدایت کن بسمتش ..یا آن هدایت ها رو بسمت من هدایت کن
خودت شفا بده
خودت فرمان زندگی مو بسمت آن بهترین ها بچرخون
خودت دستمو محکم توی دست خودت بگیر و گره بزن
خودت به قدم هام نور بده .. برکت بده.. عشق بده … نعمت بده .. آسانی بده و حرکت هاشو سرعت ببخش بسمت رسیدن اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی ام..
خدایا خودت الهام کن بر من
خودت شهودم را شنوا و بینا کن
خودت منو به دانش درونی ام هدایت کن تا بهترینع بهترین تصمیمات درست و مناسب و سازنده و عاقلانه را بگیرم..
خودت صدای قلبم را رسا تر کن
خودت نشانه ها رو پر رنگ تر کن تا ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاهانه بی درنگ اطاعت کنم
خدایاااا شکرت که همه ی کارهایم و همه ی امورات زندگی ام رو به سادگی براحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر سر و سامان بخشیدی قبل از اینکه من برسم قبل از اینکه من نگرانش باشم قبل از اینکه ضرر و زیانی باشد قبل از اینکه من کاری انجام دهم خداوند پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگر من است خدایا شکرت ..
لطف الهی موجب شفای درونی و بیرونی من شده است..
محبت خداوند به من کمک می کند تا غیر ممکن ها رو ممکن سازم..
خداوند فضل خودش را هذه من فضل ربی با عزت و احترام و ارزشمندی و سلامتی و تندرستی کامل به عمرم مرا راضی خواهد کرد لعلی ترضی
خدایاا من به هر خیری که از جانب تو بر من فرو فرستی نیازمندم
خدایااا خودت هدایت ام کن بسمت آن تسلیم بودن در برابر خودت.. آمین
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
IN GOD WE TRUST
به نام خداوند بخشاینده ی موهبتها
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی زیبا
سی و هشتمین روز از تحول زندگی من
خدایا ممنونم از بابت این 38 روز زندگی جدید و متفاوت…
آرامش در پرتو آگاهی …
اسم این فایل روز اول هم حتی برام درک و فهمش سخت بود ولی امروز کاملا معنی واژه ها و انرژی نهفته در اسم این فایل برام معنا دار شد و این یعنی تکامل پیدا کردن و رشد ذهنی من و سپاسگذارم از خداوند که من رو به این سفر هدایت کرد
خانم شایسته عزیزم آنقدر خدا رو زیبا وصف میکنید که من امروز عاشقانه به درونم ، به روحم ، به خدای وجودم گره خوردم و از عشق خودم به خدا امروز یک حال عجیبی رو تجربه کردم و ممنونم از واژه های شم و کلام زیبای استاد که قطعا صدای خداوند و کلام خداوند است
خدایا امروز از تو درخواست کمک کردم برای درک بیشتر تو ، درخواست کمک کردم تا منو به خودت وصل کنی و اون آرامشی رو که دنبالش هستم رو پیدا کنم
خدایا من همیشه عاشق سادگی بودم و هستم
سادگی از هر لحااظ
ولی امروز پی بردم که زندگی رو هم باید ساده بگیرم و از ناخواسته هام باید ساده بگذرم
خدایا تو خودِ سادگی هستی و عاشق قانون تو هستم که
هرآنچه خوب است بدست آوردنش ساده هست و این جزو قوانین تو هست
خدایا من عاشق سادگی تو هستم تو چقدر ساده زیبایی، تو چقدر ساده قدرتمندی ، تو چقدر ساده توانایی
و از اینکه من در وجودم تو رو دارم با این همه سادگیِ عظیم سپاسگذارم از تو
خدایا من خواسته ام در حال حاضر بدست آوردن اون احساس زیبای عاشقی با تو هست و من هر لحظه میخواهم عشقم به تو بیشتر و بیشتر بشه و از تو درخواست کمک میکنم تا راهم را برای بیشتر به تو نزدیک شدن هموار کنی و دستم را بگیری
دوستت دارم خدای من …
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم
سلام خدا جونم
سلام استاد عزیزم ومریم نازنینم
سلام دوستان معنوی و همسفرم
خدایا شکرت که هروز آگاهی های ناب را بهم هدیه میدهی
تمام کارها بدست توست
خدایا جان جانانم بهم بگو در قلمم جاری شو در تمام اموراتم خودت جاری شو مرا به حال خودم وامگذار
با تو همه چی هستم عشق سادگی آرامش سلامتی معنویت روابط عالی ثروت بی حساب خوشبختی سعادت دنیا و آخرت محبت و شادی و پاکی صداقت و درستی را با تو دارم خودت که میدانی خدا جونم من بی تو هیچم تو که آگاه و ناظر و حاضری بر من تو میدانی بی تو هیچم
من پاره ای از خداوند هستم تمام انسانها پاره ای خدا هستند ما همه پاره ای از خداوند متعال هستیم
من لایتنهاهی هستم
امروز روز رحمت الهی است
خدایا هروزم را بهتر از دیروزم کن
خدایا جایی که تو باشی ن ترس است و ن نگرانی و ن غم و اندوهی
خدایا تو جهان را بر پایه خیر ونیکی خلق کرده ای
مرا در خیر ونیکی جهان سهیم کن
من لایق بهترینها هستم
چون پاره ای از وجود پاک خداوند هستم
خدایا شکرت که در وجودمی و وجود من هم سادگی را میخواهد چون کار خودت است
دیدی که چقدر ساده ام این روزها خیلی بهتر از قبلم عمل میکنم خدایا دیدی که ایمانم بهت بیشتر شده چون تو رو در درونم پیدا کرده ام
وقتی دیروز بهت گفتم روزم را بساز چون تو بهترین سازنده ای بهم گفتی چشم تو فقط بندگی کن
با وجود تضادی که شب گذشته داشتم دیروز صبح با احساس خوب به زندگی که خداوند بهم بخشیده بود تا تجربه شیرینی از زندگی داشته باشم
تا ظهر که تمرینات و عمل کردن به خواسته ها و احساس خوب را در درونم پایدارتر میکردم
گوشیم زنگ خورد و خداوند از زبان همسرم گفت که مهمان داریم
منم گفتم خدایا مرا با عزت تر از قبلم کن
با اینکه بار اول بود که با این دستان خوب خداوند روبرو میشدیم ولی انگار چند سال بود که هم رو میشناختیم انسانهای فوقالعاده عالی و بینظیر سالم و دوست داشتنی در عین حال ساده و راحت و آرام گفتم خدایا خودتی همه کاره تویی کاره خودته که دستان خوبت را با ما آشنا میکنی سپاسسسسسگزارم
خدایا ایمان دارم که مرا به انسانهای خوبت هدایت کردی وانان را به من هدایت کردی
خدایا سعی میکنم هر روز عملگرا تر رفتار کنم بندگی تو را بجا آورم تا تو در حقم خدایی کنی
خودم را از سر راهت کنار کشیده ام تا تو راهنما و چراغ راهم باشی
خدایا اعتماد کرده ام بهت چقدر زیبا در زندگی ام جاری شده ای
چقدر مرا آسانگیر تر کرده ای
هر روزم بهتر از دیروزم شده
خدایا تو بر زبانم جاری شدی تا مهمانهای ما کلی به من عزت و احترام وارزش قائل شدن
تو در ما جاری بودی که ما در هماهنگی کامل باهم بودیم چقدر حرفهای قشنگ و از خواسته هام با خانم راحت حرف زدم
بهم گفت الهام خانم کلی ازتون چی یاد گرفتم
با اینکه فقط چند ساعت کنار هم بودیم کلی لذت بردیم گفتم خدا همش کاره خودته
من اون تضاد رو داشتم و وقتی احساس خوب را در وجودم رشد دادم و توجهم را به داشته ها و نکات مثبت گذاشتم خودت با قدرت بیشتری در زندگی ام جاری شدی
هم من براحتی دیگران را تحسین کردم وهم خودم را و هم دیگران مرا با عشق تحسین و تمجید کردند و من بجای انکار کردن با عشق پذیرفتم و سپاسگزاری کردم
خدایا شکرت امروز را هم خودت بساز و نقاشی من چون تو قادر ودانا و توانایی
امروزم را زیباتر از دیروزم کن
از صبح خودت بودی تا شب که خوابیدم
دستانت را به یاری ام آوردی هر لحظه مرا هدایت کردی به درست ترین و زیبا ترین راهها
ایده های عالی و راحت را برای اموراتم بهم گفتی
خودت غذارو برام آماده کردی سفره انداختی و جمع کردی و با عشق شستیم
خودت خوشمزگی غذای سالمم بودی
خودت با عشق نوش جان کردی خودت افتخار کردی خودت احسنت گفتی
خودت مهر و محبت شدی برام همه جوره
دلها را برام نرم کردی طعم لذت و آرامش و آسایشم شدی
خدایا تو همه کاره ای برام
از هر خیری از تو به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم
خدایا امروز هم با کلی هم زمانی روبرویم کرده ای
چند جا بهم گفتی فقط خدا only God
چند جا بهم گفتی
هذا من فضل ربی
خدایا شکرت تا همین حالا چند بار اینا رو بهم گفتی تا شب فقط تو میدانی چه برکتخا و نعمتها و ثروتهاوزیبایی هوایی در انتظارم است
امیدوارم فرصت بهم بدی تا بهتر درک کنم و بیشتر آگاه شوم در آسانی هایت و همینجا همین مکان بیام و از رحمتت بنویسم تو بگی منم بنویسم
خدایا شکرت
خدایا از وقتی در درونم پیدات کرده ام کریدیت تمام کارهام رو بخودت داده ام
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم
خدایا شکرت که جهان سرشار از عشق الهی و انسانهای عالی و بینظیر و ثروتمند و نازنین و شریف است که از هر نظر به من کمک میکنند
تا رشد کنم و به خدا نزدیکتر شوم
خدایا تو در دستان خوبت جاری هستی و به من هدایتشان کرده ای
من جذب کنند ه ثروت و سلامتی و انسانها ی عالی و سعادت هستم
خدا جونم ابرهای آسمان تویی آسمانها و زمین تویی
همچون با ران رحمتت ببار از زیبایهایت در زندگیام
خدایا آرامش خوابم تویی
دیشب که دخترم حالت تهوع داشته من در خواب عمیق با تو بودم و دستانت را به یاری ام آورده ای
و همسرم در کنار دخترم بوده
خدایا شکرت
صبح که وسایل رو دیدم شکر گذاری کردم گفتم همین که من شبم را در خواب رحمت الهی بوده ام ارزشمنده امروزم با عشق وسایلم را تمیز میکنم
خدایا شکرت
تو همه جوره در زندگیام جاری هستی پر از خیر و برکت شده ام از عشق الهی
یا الله
آرامش در پرتو آگاهی
خدایا مرا همچون آسمان زیبایت که هر بار تغییر میکند به بهترینها و زیبایی ها و پر از رحمت و برکت است ودر عین سادگی بسیار زیبا و آرام ابرها حرکت میکنند که همه کاره تویی مرا تغییری زیبا و شگفت انگیز بده تو در درونم جاری هستی سکان اموراتم را در دستان قدرتمند ت بگیر و مرا واضح تر و آگاهتر و آسانترین گردان
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت
خدایا تو بگو منم عمل میکنم در پرتو آرامش و آگاهی ات
من لایتناهی و پاره ای از خداوند متعال هستم من ارزشمندم من لایق دریافت عالیترین نعمتهای الهی هستم
روی نیازم فقط به توست
هم خدارا میخواهم وهم خرمارا
چطور نمیدانم
تو میدانی وظیفه توست خدا جونم بهم بگو منم ایمان دارم که تو همه کاره ای قدرت در دستان خداست
ذهن و قلبم را هماهنگ کن با خودت یکی باشیم
من در هماهنگی کامل با خداوند هستم من خدا را دارم خدا به هر شکلی که من بخواهم خودش را نشانم میدهد
من خالق تمام اتفاقات زندگی ام هستم
تمام اتفاقات زندگی بر اساس باورها وفرکانس های من بوجود میآید
خداوند همواره مرا هدایت میکند به راه راست و درست راه ثروت و فراوانی و نعمت و برکت خدا در زندگیام جاری است
من دریافت کننده الهامات الهی هستم
من تواناییها ی منحصر به فرد دارم
خداوند به من ایده های ساده و راحت و آسان را هر لحظه میگوید منم آماده شنیدن صدای خدا هستم
من از سر راه خدا کنار رفته ام و اجازه دادم تا خدا برایم بهترینها را رقم بزند مرا به سعادت برساند
خدایا شکرت که در هیاهوی درونم تویی که آرامش را در قلبم زنده کردی
من به خدا اعتماد دارم
به نام خدای مهربان
سلام وخدا قوت به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته
سلام به همه دوستان سایت
روزشمار تحول زندگی من روز سی و هفتم
هر کدوم از این فایل های آرامش در پرتو آگاهی وچند بار گوش دادم بسیار زیبا و آرام بخش هستند
خدایا شکرت که در مدار شنیدن این آگاهی های ناب هستم ، ممنون و متشکرم و سپاسگزارم از فایل های ارزشمندتون
در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام خدا قوت
خدایا شکرت به خاطر این همه آگاهی و احساس.
سلام استاد. خسته نباشید. بابت فایل جدیدتون سپاسگذارم. من به شخصه خیلی از صحبت هاتون نتیجه گرفتم.
استاد میشه لطف بفرمایید صحبتهای دکتر فرهنگ هلاکویی رو در تلگرام راجع به سیدی راز گوش کنید؟ ایشون کاملاً مخالف هستند و میگن تمام اینها کلابرداری است که از سادگی یک عده مردم سوءاستفاده. می کنند. خواهش میکنم منو راهنمایی کنید. متشکرم.
سلام
طبق گفته استاد فقط از یک چیز تبعیت می کنم و از خود استاد
تجارب زیادی در این زمینه دارم لطفا هر چیزی را بزارید کنار و فقط د راین سایت باشید این طوری به صلاح شماست و خیلی موارد خاص دیدم از هر فردی که می فرمایید که اصلا به صلاح نبوده است مگر اینکه فقط و فقط به شیوه ایشان عمل کنید و … از شما می خوام برای اینکه دچار شک و تردید نشوید و کار به خطا نروید فقط از آموزه های استاد در همه موارد استفاده کنید