آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 8 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

273 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احسان صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2293 روز

    الان فایلو گوش کردم. وااااای خدای من دقیقا درسته! همین بود! از عشق دور شده بودم

    از همین لحظه عشق ورزیدن بی قید و شرطو تمرین میکنم

    استاد عاااااااااااشقتم که اینقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر عاشقانه و خالصانه و ساده حرفای خدا رو بهم انتقال دادی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    هلن کامرانی گفته:
    مدت عضویت: 1803 روز

    سلام فقط متن و نوشته هاتون رو خوندم و اینقدر تخت تاثیر قرار گرفتم.

    گاهی وقتها فقط یه جمله کافیه تا یه زندگی نجات پیدا کنه،

    من عاشق خدامم، عاشق بنده های نابش، عاشق خودم و عاشق کائناتش که این طوری دست به دست هم میدن و راهمو برای رسیده به الی الله هموار میکنن

    ازتون ممنونم ، بی نهااااایت ممنونم که نور خداوندی بر زمینین و یادآور قدرت و عظمت و لطف و شفقت بی انتهای خالقم.

    چقدر خالق باعظمتی داریم که فقط کافیه بهش دل بسپاریم.

    حسبی الله نعم الوکیل، نعم المولا و نعم النصیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    هلنا گفته:
    مدت عضویت: 2688 روز

    عشق ❤️

    عشق ملاقات مرگ و زندگیست …

    ملاقاتی در نقطه ی اووووج …

    فقط در صورت شناخت عشق است که می‌توان به این ملاقات نایل آمد !

    در غیر اینصورت بدنیا می آییم زندگی می‌کنیم و میمیریم ولی در حقیقت مهم‌ترین تجربه ی زندگی را از دست داده ایم …

    تجربه ای که با هیچ چیز جایگزین نمی‌شود

    تو تجربه ی حد فاصل مرگ و زندگی را از دست داده ای …

    تجربه ی این حد فاصل نقطه ی اوج تجربیات آدمی ست …

    برای آنکه به آن نقطه برسی باید چهار مرحله را همیشه بخاطر داشته باشی !

    مرحله ی اول حضور در لحظه ست …

    زیرا عشق تنها در زمان حال ممکن است ❤️

    عشق ورزیدن در گذشته و آینده ممکن نیست

    بسیاری از آدم‌ها یا در گذشته یا در آینده زندگی میکنند

    طبیعتا عشق شان نیز در گذشته و یا آینده ست

    که چنین عملی غیر ممکن است

    اگر خواستی از عشق فرار کنی در زمان گذشته و یا در زمان آینده زندگی کن

    ولی اگر خواستی رودخانه ی عشق را در درونت جاری سازی در « زمان حال » زندگی کن

    زیرا عشق فقط در زمان حال ممکن است

    زیاده از حد فکر نکن

    زیرا فکر هم همیشه به گذشته یا آینده مربوط می‌شود و انرژی تو بجای اینکه به قوه ی احساس معطوف شود منحرف شده و صرف فکر کردن میگردد

    و تمام انرژی های تو را تخلیه می‌کند

    در چنین وضعیتی عشق نمیتواند وجود داشته باشد

    دومین قدم در راه رسیدن به عشق اینست که یاد بگیری چگونه سموم وجودت را ب عسل تبدیل کنی

    خیلی از مردم عشق میورزند اما عشق آنها با سمفونی همچون نفرت حسادت خشم خودخواهی و احساس مالکیت آلوده شده ست

    میپرسی چگونه ممکن است این سموم را به شهد تبدیل کنیم ؟

    روشی بسیار ساده وجود دارد

    تو لازم نیست کار خاصی انجام دهی

    تنها چیزی که احتیاج داری صبر است

    این یکی از بزرگ‌ترین اسراریست که برایت فاش میکنم

    امتحانش کن

    وقتی که خشمگین میشوی نباید کاری کنی

    فقط در سکوت بنشین و نظاره گر باش

    با خشم همکاری نکن

    و آن را سرکوب هم نکن

    فقط نظاره کن

    صبور بااااااش

    و ببین که چه پیش می اید

    زمانی که حال و هوای مسموم بر تو غلبه کرد کاری انجام نده

    فقط صبر کن و بگذار ک آن سم ب غیر خود تبدیل شود

    این یکی از اصول زندگیست که همه چیز مدام در حال تغییر ب غیر خود است

    انسان در این اوقات فقط باید صبور باشد

    در زمان خشمت از انجام هر عملی حرز کن

    هیچ تصمیمی نگیر

    زیرا برایت پشیمانی ببار میاورد

    خشم نمیتواند دایمی باشد

    اگر صبور باشی و به انتظار بنشینی به این نتیجه خواهی رسید که هیچ چیز دایمی نیست

    شادی می اید و می‌رود

    غم می اید و می‌رود

    همه چیز تغییر می‌کند و هیچ چیز به یک صورت باقی نمی ماند

    پس برای چه عجله میکنی ؟

    خشم آمده ست و می‌رود و تو فقط قدری صبر داشته باش

    ب اینه نگاه کن و منتظر باش

    چهره خشمناکت را در اینه تماشا کن

    لزومی ندارد که این چهره را به کسی نشان بدهی

    این مساله فقط مربوط به توست

    جزیی از زندگی و حال و هوای توست

    تو باید انقدر صبر کنی که چهره خشمگینت که از شدت خشم قرمز رنگ شده از هم باز گردد و چشمانت حالتی متین و آرام بخود گیرد

    اگر صبر داشته باشی و در اینه تماشا کنی میبینی که انرژی چشمت دگرگون می‌شود

    و تو آکنده از طراوت و نشاط میشوی

    مرحله سوم تقسیم کردن و بخشیدن است

    چیزهای منفی را برای خودت نگهدار ولی خوبی‌ها را با دیگران تقسیم کن

    معمولا اکثر مردم عکس این عمل را انجام می‌دهند

    چنین انسان هایی واقعا نادان هستند

    وقتی که شاد هستن خست به خرج می‌دهند

    و انرا با کسی تقسیم نمی کنند

    اما وقتی غمگین و یا افسرده هستند ، ولخرج و دست و دلباز می‌شوند و دوست دارند همه را در غم خود شریک سازند

    وقتی لبخند میزنند بسیار صرفه جویانه عمل میکنند

    در حد یک تبسم کوچک

    ولی خدا نکند که خشمگین شوند آنگاه در آستانه انفجار قرار میگیرند

    آدم وقتی دارد باید ببخشد

    در واقع انسان جز آن چه با دیگران تقسیم می‌کند و میبخشد چیزی ندارد

    عشق پول و مال نیست که بتوان آن را جمع کرد

    عشق عطر و طراوتیست که باید با دیگران تقسیم کرد

    هرچه بیشتر ببخشی بیشتر بدست میاوری

    هرچه کمتر ببخشی کمتر داری

    اگر ببخشی وجودت از سموم پاک می‌شود

    وقتی هم ببخشی در انتظار عمل متقابل یا پاداش نباش

    حتی منتظر تشکر هم نباش

    بلکه تو باید از کسی ک اجازه داده چیزی را با او تقسیم کنی سپاسگذار باشی

    فکر نکن که او باید از تو تشکر کند

    چهارمین گام در راه رسیدن ب عشق هیچ بودن است

    ب محض اینکه فکر کنی کسی هستی عشق از جاری شدن باز می ایستد

    عشق فقط از درون کسی به بیرون جاری می‌شود که کسی نباشد

    عشق در نیستی خانه دارد

    هنگامی که خالی باشی عشق نیز در تو جای خواهد گرفت

    وقتی آکنده از غرور باشی عشق ناپدید می‌شود

    همزیستی عشق و غرور ممکن نیست

    این دو در کنار یکدیگر جای ندارند

    هیچ چیز باش

    هیچ منشا همه چیز است

    هیچ منشا بینهایت است

    هیچ باش

    در هیچ بودن است ک ب کل میرسی

    اگر خود را کسی بپنداری راه را گم میکنی

    ولی اگر خود را هیچ بپنداری به مقصد میرسی

    فقط گاهی ب این جمله فکر کن

    اتفاقات خوب تنها وقتی از راه میرسند که قلبت را پاک کرده باشی

    و در گذشته ات ببین ک بارها چنین بوده و میبینی که بارها چنین خواهد بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2400 روز

    سلام

    امروز و این نشانه

    برای منی که از لحاظ روحی بهم ریخته بودم

    بهم آرامش داد و کلی نکته داشت

    کلی راهکار که باید اجراشون کنم باید انقدر بهشون عمل کنم که بشه ملکه ذهنم

    نکته ها

    -موقع عصبانی شدن فقط سکوت کنم. یک آینه پیدا کنم و خودمو تو آینه ببینم. این کار بهم کمک می کنه که صبور باشم. موقع عصبانیت چیزی نگم، کاری نکنم، و فقط سکوت کنم.

    – زیاد فکر نکنم. در حال زندگی کنم.

    – بی قید و شرط دیگران رو دوست داشته باشم. چونته پاره ای از من هستند، پاره ای از خدا. از دیگران انتظار نداشته باشم که طوری رفتار کنند که من دوست دارم.

    – احساس خوبم رو با دیگران شریک شوم و ببخشم و احساس منفیم رو مخفی کنم.

    -اتفاقات خوب زمانی از راه میرسند که قلبت را پاک کرده باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مریم شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 993 روز

    الله اکبر واقعا الله اکبر به این اعجاز!!!

    باورم نمیشه چقدر خوب چقدر درست خدا با این فایل با این متن زیبا جوابم رو داد انگار که خودش داشت مستقیما با من صحبت میکرد

    قضیه از این قراره که امروز سحر من ساعت پنج بیدار شدم و در حالی که مغزم پر بود نشستم و سکوت کردم و از خدا خواستم که هدایتم کنه نمیدونم مسیر درست چیه و باید چیکار کنم گفتم من میخوام تغییر کنم اما نمیدونم باید چیکار کنم گفتم که خدایا وقتی دارم فکر میکنم که برای چی خلق شدم و برای چی بعد از خلقت من خودت رو تشویق کردی به این نتیجه میرسم مگر معنی جانشین خدا بودن غیر از اینه که باید نماینده خدا روی زمین باشی به قولی خدا گفت که من ناشناخته بودم و انسان رو خلق کردم تا با نشون دادن ویژگی های خدایی منو به دیگران بشناسونه.

    من به این نتیجه رسیدم که مهمترین هدف و رسالت من از خلق شدنم این بوده که عاشق خدا باشم با عشق خدا به تکامل برسم در عشق خدا ذوب بشم حل بشم و با خدا یکی بشم و با عشقی که به خدا دارم سایر انسان ها رو که غافل شدن از خدا با دیدن من به یاد خدا بیفتن

    وقتی سحرگاه این حرف هارو با خودم تکرار میکردم که فکر میکنم اینها حرف های خدا بود که به زبانم جاری شد

    بعد این سوالو از خدا پرسیدم که خدایا من چطوری میتونم عاشقت بشم چطوری میتونم بشناسمت چیکار کنم که عشق تو تمام فکر و ذکرم باشه چیکار کنم که عاشق و شیدات بشم مثل عارف های بزرگی مثل مولانا ..

    این سوال تو سرم بود که امروز اومدم تو سایت تا سریال زندگی در بهشت رو ببینم و میخواستم از سایت برم بیرون که یه لحضه گفتم بزار ببینم نشانه امروزم چیه و معجزه وار خدا با این فایل ارزشمند جوابم رو داد که برای رسیدن به عشق من باید بی قید و شرط به تمام موجودات عشق بورزی و منتظر تشکر و جبران کردن نباشی و همین که به تو اجازه خوبی کردن و عشق ورزیدن داده شده خودش پاداش توعه.

    و این فایل دقیقا مشکل من رو در سخت عشق ورزیدن برام باز کرد مشکلم غروره غروری که اجازه نمیده بی چشمداشت عشق بدم و همش جلومو میگیره و میگه چرا تو همش محبت کنی بدون اینکه جوابی بگیری و این غرور همیشه مانعم میشه و بهم میگه بسه دیگه طرف پررو میشه شان خودتو حفظ کن… درصورتی که خدا میگه شان تو با عشق ورزیدن حفظ میشه و چقدر من در اشتباه بودم و چقدر سخته از این مرحله گذشتن..

    و خدا قبلا هم بهم واضح گفته که گمشده زندگی تو عشقه باید عشق بورزی..

    خدای من تو چقدر بزرگی چقدر مهربونی که هر لحضه هدایتم میکنی و راه درست رو بهم واضح نشون میدی و با هر چیزی باهام حرف میزنی و من چقدر بی معرفتم که فراموش میکنم

    خدایا کمکم کن در راه خودت در راه عشق ورزیدن ثابت قدم باشم و سموم وجودم رو به شهد تبدیل کنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    دریای بیکران گفته:
    مدت عضویت: 719 روز

    بنام خدای خالق زیبایی ها

    سلام به همه دوستان خوبم سلام به استاد عزیز و مریم بانوی مهربان

    هیچوقت فکر نمیکردم فایلهای رایگان اینقدر گرانبها باشن

    خدایا شکرت

    صبح داشتم ظرف میشستم توی دلم گفتم خدایا عشق واقعی چیه یعنی چطور میتونم دریافتش کنم

    چرا روابطم اکثرا شکست میخورن اشتباه کارم کجاست با اینکه حس میکنم من بهترینم و کم نمیذارم همیشه

    نیم ساعت نشد یهویی این فایلو توی گوشیم دیدم داخل پوشه موسیقی قبلا شنیده بودم ولی درست گفتن دوستان اگر در مدار چیزی نباشی درکش نمیکنی

    10بار شنیدمش

    فهمیدم اشکال کارم کجاست

    عشق می ورزم از سرنیاز

    بدون عشق خود و خدا

    عشق با قید و شرط

    زندگی در گذشته و‌اینده

    عشق با کینه و خشم با نفرت با عصبانیت با توجه به نکات منفی طرف با تلاش تغییر دادن شخص

    همیشه فکر میکردم عزت نفسه این رفتار پس این غرور بود خودت را بهتر از دیگران ببینی

    همه ما پاره ایی از خدا هستیم خدا همه مارو دوست داره

    خدایا شکرت که به این فایل هدایت شدم

    چقدر زود جواب میده خدا به درخواست های ما

    فَإِنَّهُ مَن أقبَلَ إلَى اللهِ بِقَلبِهِ جَعَلَ اللهُ قُلوبَ العِبادِ مُنقادَهً إلَیهِ بِالمَوَدَّهِ وَالرَّحمَهِ: اگر شما خود را از هموم دنیا فارغ ساختید، به سوی خدا اقبال کرده اید و اگر این چنین شد، خداوند قلوب مردم را متوجه شما کرده و محبوب دل ها می شوید.

    من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد

    در پناه خدای یکتا شاد و سلامت..ثروتمند و سعادمتند باشید در دنیا و اخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فهيمه گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    به نام خدایی که خودش عاشق بود و جهان را معشوقه خود قرار داد

    به نام او که ذره ذره این جهان هستی غرق عشق اوست

    به هر جا عمیق نگاه کنم عشق رو جاری میبینم

    قبلا اینطوری نبودم منظورم قبل از آشنایی با این سایت

    ولی بعدش یواش یواش عاشق شدم…بخشیدم و بزرگ شدم…از هرچه گذشتم … دنیایی درونم باز شد که رو به آرامش بود

    خودم را کند و کاو کردم و دیدم همه را بخشیدم اما خودم را نه…

    یاد گرفتم بعد از همه، خودم بیشتر مستحق عشق به خود بودم و هستم.

    چون ایزد منان در من منزل دارد و من باید او را در واقع خودم را بیشتر از هر کسی و هر چیزی دوست داشته باشم.

    شروع کردم کتاب 28 روز با شکرگذاری رو دوباره کار کردم …دیروز تمام شد . من دیروز در اوج بودم …دیروز صب که داشتم فایل جلسه آخر رو گوش میکردم و شکرگذاری هامو مینوشتم اشگام به پهنای صورتم می آمد…فقط برای حس شکرگذاری

    فقط برای اینکه آن زمان که من نبودم او بود

    همه عمر برندارم سر از این خمار مستی……. که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

    تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد…………. دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

    چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن……….تو چو روی باز کردی دَرِ ماجرا ببستی

    نظری به دوستان کن که هزار بار از آن بِه………..که تحیّتی نویسی و هدیتی فرستی

    دل دردمند ما را که اسیر توست یارا……..به وصالْ مرهمی نِه چو به انتظار خستی

    نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هَیجا…….تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی

    برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را……….تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی

    دل هوشمند باید که به دلبری سپاری………که چو قبله‌ایت باشد بِه از آن که خود پرستی

    چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد………چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی

    گِله از فراق یاران و جفای روزگاران………نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی

    امروز صبح هم که دوباره کتاب رو شروع کردم باز همون حالت های ..اشک بود

    احساس میکنم خدا پیشمه و دارم ازش خجالت میکشم از اینکه اینهمه نعمت بهم داده و من بدون اینکه عمیقا

    براشون شکرگذاری کنم

    دنبال نعمت های بیشتر هستم

    وقتی به نعمت سلامتی فکر میکنم زبانم قاصر میشه که نعمتی دیگه بخوام

    وقتی به نعمت اکسیژن و آب فکر میکنم مات میمونم

    وقتی به نعمت این هدایت ها فکر میکنم که کجا بودم و الان کجام…زبانم قاصر میشه از شکر گذاریش

    ای خدای مهربانم ، ای یار بی همتا ، ای عزیز

    حس گمشده ای در صحرای تاریک را دارم که چراغ کوره ای یافته و نور امید در دلش چشمک میزند

    تازه تو رو شناختم

    نور امیدی در دلم چشمک میزند….ای نور علی کل نور … دلم را پر نور گردان

    دستم بگیر که تنها دست گیر بی منتی که میشناسم خودتی

    پروردگارم…ای اول و ای آخر…انقدر در زدم این خانه را تا که دیدم روی صاحب خانه را….پناهم بده…

    رسیدم بهت…گرچه خسته ام…ولی ناامید نیستم…امید دارم به رحمتت…

    ببخش تمام ناسپاسی هایم را

    ببخش که برای تک تک نعماتم آنچه در حد ستایش بود ، سپاس نگفتم

    مهربان پدرم، نوازش دستانت را روی دوش کوچکم نیازمندم…مرا بنشان بر پهنای سینه ات که گستره این عالم است.

    نگینم کن بر انگشتر این جهان

    در چشمانم بنشین که همه چیز را از دریچه نگاه تو ببینم

    در گوشهایم خانه کن که هر طور تو دوست داری بشنوم

    پرده سترو عفاف بر قلبم بکش…هر که محرم اسرار توست را محرم بدار در آن

    عزیزکم

    مهربانم

    قشنگم

    مرسی که شب کنار تختم میخوابی و زول میزنی بهم تا خوابم بگیره…مثل عاشقی که سایه اش تا صبح کنار تخت معشوقش هست..

    شُکرِ ایزد که میانِ من و او صلح افتاد

    صوفیان رقص‌کنان ساغرِ شکرانه زدند

    شبم آرومه چون تو خواستی

    صبحم پر نور شروع میشه چون تو خواستی

    در این بدن جای گرفتم تا بدن انسانی رو تجربه کنم…بازم چون تو خواستی

    نازنیم عالم

    نازنین خدا

    قلبم رو بزرگ کن تا ببینم چیزهایی دیگه ای رو که برام خواستی ولی من تا حالا نتونستم ببینمشون

    امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    javad aghaahmadi گفته:
    مدت عضویت: 3501 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره رعد

    أَفَمَن یَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ ٱلۡحَقُّ کَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓۚ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ(١٩)

    آیا کسى که مى‌داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسى است که نابیناست‌؟! تنها صاحبان اندیشه متذکّر مى‌شوند

    =================================

    به نام خداوند جان

    الهی به امید تو

    سلام به استاد بی نهایت عاشقم استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته مهربانم و تمام خانواده توحیدی من در این مسیر توحیدی

    این فایل نشونه امروز من در تاریخ 1403.06.30 هست

    دیروز یه اتفاقی برام افتاد که به مدت چند ساعت واقعا حال من رو بد کرد.

    من در یک فروشگاه زنجیره ای مدیر فروش بودم و واقعا در اون مدت تمام تلاشم رو کردم تا بهترین کارها رو انجام بدم و خیلی خوب با تیمم عمل کردیم. اما در هر صورت نتایج چیزی که صاحب برند میخواست نشد.

    حالا از بیان دلایل خودداری میکنم.

    دیروز یکی از پرسنل شرکت با من تماس گرفت و به من گفت شما مبلغ دویست میلیون تومان بدهکار هستید و باید تو هفته آینده پرداخت کنید.

    اولش خیلی حالم بده شد. به خودم گفتم من که آنقدر سالم کار کردم. چرا باید این اتفاق بیفته.

    من سریع رفتم قرآن رو باز کردم و آیه های خداوند درباره ترس موسی زمانی که ساحران چوبها و تناب های خودشون رو انداختن و به شکل مار درومد و موسی ترس خفیفی رو در خودش احساس کرد و خداوند بهش گفت نترس که تو صد در صد پیروزی اومد.

    انگار آب ریخته باشن رو آتیش. تمام ترسم ریخت.

    گفتم آقا جواد شما که آنقدر ادعای خدا پرستی داری و همش میگی برگی بدون اذن خداوند روی زمین نمی افته چرا؟

    اونجا متوجه شدم خیلی کار دارم . باید خیلی رو خودم کار کنم.

    به خدا گفتم خدایا هر چی تو بگی.

    حتی اگه بگی باید پرداخت کنی میگم چشم و میدونم تو هدایتم می‌کنی و من رو به بهترین مسیر ها هدایت می‌کنی. خیلی حالم عالی شد.

    به خدا گفتم منو ببخش .

    منی که آنقدر ادعای خداپرست بودن میکردم وقتی این مشکل پیش اومد خودمو و ایمان خودم رو خراب کردم.

    تو همون لحظه احساس خیلی بدی نسبت به مالک فروشگاه داشتم که آنقدر زحمت کشیدم و حالا که داره کم میاره از نظر مالی میخواد از من جبران کنه.

    به خدا گفتم خدایا تو هدایتم کن که من خیلی ضعیفم و زورم نمی‌رسه. تو پروردگار منی و من کوچیک توام. تو بزرگ منی و خدای منی. من رو شونه تو نشستم تو هدایتم کن.

    این فایل رو خداوند به عنوان نشونه به من داد.

    گفت آقا جواد چیکار داری می‌کنی.

    تا دیروز داشتی از این بنده من با نیکی یاد میکردی و همه جا میگفتی کلی ازش یاد گرفتم. حالا که اینجوری شده بنده بد خدا

    وقتی این فایل و گوش کردم گفتم نه. من همیشه این بنده خدارو دوست داشتم وتحسینش میکردم.

    حالام که چیزی نشده. باید با عشق باز هم دربارش حرف بزنی.

    وقتی با عشق داری درباره هر چیزی حرف میزنی داری فرکانس عالی رو ارسال می‌کنی و همین باعث نرم شدن دلها میشه.

    شروع کردم تو دلم درباره خوبی های اون شخص حرف زدن. به خودم گفتم خدای من این مرد این نکات مثبت رو داشت. همیشه این کارو میکرد.

    فلان بود و فلان بود.

    حالا حالم عالی شده.

    حالا اصلا نگران نیستم.

    اگه اون داره فرکانس بدی رو ارسال می‌کنه داره به خودش ظلم می‌کنه و طبق قانون هیچ کسی نمیتونه به من ظلم کنه.

    هیچ کسی کوچکترین تاثیری در زندگی من نداره تا وقتی که من نخوام.

    حالا دارم با عشق با خودم حرف میزنم. دارم با عشق درباره اون بنده خدا حرف میزنم.

    حالا دارم تمرکزم رو در دست میگیرم و با حال عالی زندگیم رو میگذروندم.

    و میدونم این فرکانس های عالی که دارم میفرستم نتایج عالی رو برام داره

    چه دلهایی رو برای من نرم می‌کنه.

    داشتم به این فکر میکردم که حتی درباره عزیز ترین کسانمون هم همین اشتباه رو داریم میکنیم.

    وقتی دخترم رو دوست دارم که کاربری رو که گفتم رو درست انجام بده.

    مثلاً درس هاش رو عالی بخونه

    نمره های عالی بگیره

    با نظم تر باشه.

    اما این اشتباهه.

    ما حتی درباره خداوند هم همین روش رو داریم.

    ما اگه از خداوند چیزی رو بخوایم و خداوند بهمون نده خودمون رو گم میکنیم و شروع میکنیم به بدو بیراه گفتن به خداوند.

    به خدایی که همین لحظه آنقدر به ما نعمت و فراوانی داده که اگه تمام دریا ها مرکب بشن و تمام درختان قلم بشن بازم هم نمی‌تونیم یه ذره از اون نعمت ها رو بنویسیم.

    بازم ما اینجوری داریم رفتار میکنیم.

    از دید من این فایل استاد بسیار زیاد روی کنترل ذهن داره کار می‌کنه.

    میگه تو همین لحظه زندگی کن.

    تمرکزت رو بزار روی نعمت ها و فراوانی. روی عشق. روی اینکه همه آدمها جدا از کاری که میکنند تیکه ای از خداوند هستن و ما همه عاشق خداوندیم.

    نگران هیچ چیزی نباش و بسپار به خدا.

    اون وقت با عشق به همه عشق میورزی.

    به همسرت ، فرزندت، پدرت، مادرت، برادرت، خواهرت و حتی به انسانهایی که نمیشناسی. اما عاشق اونایی.

    خدایا ما با استفاده نکردن از عشق به خودمون‌‌ ظلم کردیم. ما با ارسال فرکانس خشم و نفرت چیزهایی رو به زندگیمون دعوت کردیم که تو این فرکانس هستن.

    فقط برای امروز سعی میکنم عاشق خداوند باشم. عاشق خودم باشم. که وقتی عاشق خودم باشم هیچ خشم و نفرتی رو به دلم راه نمی‌دم که بخواد زندگی خودم رو خراب کنه.

    اینکه اگه به کسی تو خیابون عشق بورزیم دارم عشق بیشتر رو وارد زندگیم میکنم. اگه بی قید و شرط به کسی بگم دوسش دارم از اون احساس خوب بیشتر وارد زندگیم میکنم.

    یعنی من به خودم لطف کردم.

    صرف اینکه من به کسی بگم دوسش دارم و مثبت از زیبایی هاش تعریف کنم برای اون شخص شاید سود و منفعتی نداشته باشه اما از اون احساس با فرکانس بی نهایتش رو وارد زندگی من می‌کنه.

    خدایا دوست دارم

    استاد عباس منش عزیزم دوست دارم

    استاد شایسته مهربانم دوستون دارم

    همه خانواده توحیدی من بی نهایت دوستون دارم

    و هر روز با خوندن کامنت ها و دیدن فایلها تحسینتون میکنم.

    همین باعث شده روزانه شاید بیشتر از 8ساعت دارم تو این مکان توحیدی زمان میزارم . کامنت های دوستان رو میخونم.

    این نتیجه فرکانس های هست که من ارسال کردم و حالا خداوند من رو داره هدایت می‌کنه.

    از همتون سپاسگزارم و عاشقانه دوستتون دارم.

    ===================================

    سوره یوسف

    قَالَ یَٰبُنَیَّ لَا تَقۡصُصۡ رُءۡیَاکَ عَلَىٰٓ إِخۡوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیۡدًاۖ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوࣱّ مُّبِینࣱ(5)

    گفت: فرزندم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن، که براى تو نقشۀ مى‌کشند؛ چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است!

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 586 روز

    بنام تنها قدرت جهان تنها عشق ومحبت درونی من خداوند یکتا خداوند که مرگ وزندگی رو در یک سطح احساحسی برای من شیرین کرد از او سپاسگزارم بابت این نعمت بزرگ که آبرویش رو داشتم. وخداوند این آزروی درونیم رو برآورده کرد انچان این خواسته در وجودم پرنگ می شود که نشانه های از خداوند میبینم که دیوانه عشق او می شوم مثل همین الان که آین احساحس،واین بخشش واین انرژی در من جاری شده خداوند به درخواست من پاسخ داده واز این بابت از خداوند سپاسگزارم چون ترس از دادن این احساحس رو ندارم این احساحس در وجودم شکل گرفته واتعاش به درگاه حق مورد تایید شده وانچان از منابع استفاده میکنم که بی نهایت هیچ انتهای برایش وجود نداره انرژی خداوند وعشق خداوند بی انتهاست خدایا شکرت بابت اینکه این توانای وبینای واین شنیداری رد بهم دادی که دل وجرآت این شهامت رو بهم دادی که موفقیت های افراد رواز درون مورد تایید وتحسین قرلربدم از تو سپاسگزارم که درس زندگی ومرگ بدون نگرانی رو به من آموختی ونیاز بیشتر دارم که دقیقا در این مکتب عشق آنچان در آگاهی انرژی خداوند قرار بگیرم که آنچان به خودش نزدیک بشوم که لذت دنیا رو ببرم خدایا هزارن مرتبه شکرت که این آگاهی رو بهم دادی که از نزدیک شدن به خدای خودم دیگه هیچ وقت وهیچ موقعه ترسی ندارم وهیچ گونه احساحس گناهی ندادم چون او عشق کامل است خداوند من هم دراین دنیا وهم در واون دنیا نیاز به حمایت تودارم خدایا شکرت همین لحظه‌ای خداوند داره قانونش،رو بهم اون طوری وه هست بهم آموزش میده واز بابت از خداوند. سپاسگزاری میکنم واز استاد که این آگاهی درک کرده ومن هم با توجه به درخواست در مداراین آگاهی قرار گرفتم وخدا رو شکر میکنم از این بایت خداکند عشق بی اندازه رو وجودم جاری کرده خداوند کمک میکنه هر فکری که احساحس کروم جلوی دریافت این عشق گرفته برمی دارم چون لایقت این عشق رو در وجودم خووم پیدا کرردم خدایا شکرت انرژی خداوند بی انتهاست اصلن ثروت وقتی متوجه شدم برای درک این آگاهی وهمهنگ شدن با این عشق باید خودم رو دوست داشته باشم متوجه شدم که این خداوند چقدر عشق است توی عمرم هم چون خدای ندیم به زیبای وبه این عشق وزیر مطلق بودن که باعث آزادی واستقلال مالی ومکانی وزمانی بشود خدایا خداشکر گه خودم رو به عنوان بنده خداوند پذیرفتم وجود خودم رو پیدا کردم وخدایا شکرت کهدخداوند اسم مرا در لیست انسان‌ های سپاسگزارم قرار داده از این بابت از خداوند سپاسگزارم خداوند که با شناختش نشتی های انرزی ها روبستم خدایا شکرت وقتی بزرگترین با تمام وجودم بالاترین رابطه در این دنیای مادی رو رابط با خداوند می دونم رابطه ای که توی تمام جعنبه ههای زندگیم خودشو نشون بده بوباعث احساحس خوب بشود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1148 روز

    سلام و درود به استاد عزیز و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.

    گوش کردن این فایل هر چند از خیلی جهات درسها و پیامهای قشنگ و زیبایی داشت اما تو چن مورد ، ناهماهنگی و تناقض بین حرفهای استاد شنیدم که می‌دونم با سیر تکامل و گذشت زمان ، استاد عزیز تغییرات و نگاه خیلی بهتری به این مسائل دارن. مطمئنم اگر الان همین متن و عبارتها رو استاد قرار بود بیان کنن، خیلی خیلی دلنشین‌تر با محتوایی بهتر و لحنی زیباتر با درک و فهمی بالاتر و نگاهی خیلی فراتر برامون بازگو میکردن.

    راجع به عشق، صحبت کردن. عشقی که اگه به دستش بیاری خیلی رهاتر زندگی خواهی کرد .اینکه عرض کردن، عشق حد فاصل زندگی و مرگ هستش.

    یعنی عدم وابستگی به تمام تعلقات دنیوی!

    که به نظر استاد عزیز به این مرحله رسیدن .

    با توجه به تمام تجاربی که این همه سال تو همه ی زمینه‌ها داشتن و به خیلی از خواسته‌هاشون رسیدن ، هم اکنون این درک رو دارن که ساده و بی‌آلایش زندگی کنن. یه جورایی به این درک رسیدن که فقط عشق ورزیدن و عشق بازی با خدا می‌تونه حالتو تا ابد خوب نگه داره. این به این معنی هستش که با لذت در لحظه زندگی میکنن و در هر لحظه آماده ی مرگ هستن. به قول خودشون که میگن همیشه طوری زندگی کنید که هر وقت عزرائیل اومد سراغتون بگید« من آماده‌ام بریم».

    یکی از خواسته‌های منم همینه. واقعاً از صمیم قلبم دوست دارم به جایی برسم که هیچ چیزی با ارزش‌تر و قشنگ‌تر از عشق خدا تو وجودم نباشه.

    لحظاتی داریم که به این درک میرسیم . به خاطر همین از اونجایی که این لحظات خیلی لذت بخش و شیرین هستن، دوست داریم تمام لحظاتمون از همین جنس باشه. کاش روزی برسه تمام لحظاتمون رو با خدا مأنوس باشیم.

    فقط ایمان و باور واقعی به خدا داشتن ما رو از هر چیزی ‌نیاز می‌کنه که امیدوارم هرچه زودتر به این درک برسم.

    برای هماهنگی بین ذهن و روحمون یا همون صلح با خودمون یا همین عشق ورزی با خدا ، استاد عزیز گذروندن چند مرحله رو بهمون یادآوری کردن:

    اول اینکه در لحظه زندگی کنیم. در لحظه باشیم. گذشته رو فراموش و ترس و نگرانیهای آینده رو یدک نکشیم.

    پذیرش اتفاقات زندگیمون رو داشته باشیم .

    باور کنیم که هر آنچه اتفاق می‌افتد برای رسیدن به خواسته‌هایمان است.

    به مشکلات و تضادهایی که برمی‌خوریم به چشم درس و تجربه نگاه کنیم.

    از خود واقعیمون فرار نکنیم.

    اتفاقات زندگیمونو انکار نکنیم.

    بدونیم و باور داشته باشیم که جایگاه ما همین جایی که الان هست هستش و هیچ بی‌عدالتی صورت نگرفته ! هرچه هستیم و نیستیم به خاطر افکار و باورهای خودمون هستش.

    قدر لحظه‌ها را بیشتر بدونیم و زمان و فرصتها را بیهوده هدر ندیم.

    و بیشتر سعی کنیم در لحظه شاد باشیم و در مقابل ناملایمات زندگی، احساسات خودمون رو کنترل کنیم.

    اینکه زیاد فکر نکنیم و ذهنمونو درگیر اتفاقاتی که نیفتاده نکنیم چون فکر زیادی ما را از زندگی در لحظه دور می‌کنه.

    دومین مرحله‌ای که گفتن ، این بود که سموم بدنمون را دفع کنیم.

    سم‌هایی مثل حس حسادت ، خشم ، کینه و غیره

    که لازمه اینها داشتن صبر و سکوت کردن هستش استاد عرض کردن نظاره‌گر باشید .

    باید سعی کنیم موقع خشم کنترل ذهن داشته باشیم. بیشتر سکوت کنیم تا بهتر فکر کنیم.

    نباید عجله کرد و نباید زود واکنش نشون داد بلکه باید با کنترل ذهن و سکوت کردن ، صبر داشت.

    وقتی صبر میکنیم از اون حالت خشم و عصبانیت پایین میایم و بهتر میتونیم تصمیم بگیریم. در نهایت واکنش و عملکرد بهتری هم خواهیم داشت.

    و مرحله سوم را تقسیم کردن و بخشش در مال و احساس و محبت رو عنوان کردن یعنی سعی کنی از مالت ببخشی و شادیهایت را با دیگران تقسیم کنی . لزومی نداره وقتی غمگینی همه متوجه بشن و دنبال ترحم و جلب توجه بگردید.

    ولی هنگام شادی و خوش گذرانی میتونید دیگران را هم سهیم کنید.

    و اینکه هر بذل و بخششی به دیگران می‌کنی منتظر پاداش و سپاسگزاری از سمت مقابلت نباش .

    چیزی که استاد یاد دادن : هر کاری خواستی انجام بدی برای خوشحال کردن خودت باشه تا هیچ توقعی از دیگران نداشته باشی .

    بخشش مساوی با فراموشی .

    و اما مرحله آخر هیچ بودن یعنی اینکه به هر جایگاه و منزلتی که رسیدی به خاطرش فخر فروشی نکنی و با غرور و تکبر با دیگران برخورد نکنی اون عشقی که ما دنبالش هستیم رو روزی به دست میاریم که اعتبار همه ی موفقیتها و هر آنچه که تو زندگیمون بدست اووردیم رو به خداوند وصل بدیم. حتی از لحاظ ظاهری هم همینطور.

    و اینکه باور داشته باشیم همه ی ما یعنی من و شما همه از خداییم و یک روحیم در بی‌نهایت جسم !

    بنابراین باید همه را دوست داشت و بی‌قید و شرط به همه عشق ورزید .وقتی ما در چنین فرکانسی باشیم خود به خود بی ‌نهایت پاداشها دریافت خواهیم کرد و در آرامش و سلامت کامل در اوج خوشبختی به روند زندگی ادامه خواهیم داد و در هر لحظه پذیرای مرگ هم خواهیم بود.

    یعنی هیچ ترس و هراسی بابت مرگ نداریم چون بر این باوریم که مرگ پلی برای رسیدن ما به خداوند هستش.

    به میزانی که ایمانمون نسبت به خداوند محکم‌تر باشه به همون میزان این ترس از ما دور خواهد شد.

    زمان این فایل خیلی کوتاه بود اما بی‌نهایت پرمحتوا بود .

    که هر جمله و عبارت از استاد دنیایی حرف توش بود که نیاز به تفکر و تامل بسیاری دارد.

    از خداوند درخواست می‌کنم منو به درک حقیقی زندگی در این دنیا برسونه تا خیلی رهاتر و بی‌نیازتر و آسوده خاطرتر زندگی کنم.

    هیچ چیزی این دنیا رو جدی نگیرم . هر حرکت و تلاشی که لازمه انجام بدم و بقیشو بسپارم به خود خداوند!

    متاسفانه درگیریهای ذهنی ما اکثریت به خاطر اینه که فکر می‌کنیم تا ابد اینجا هستیم. طوری تقلا و زور می‌زنیم که انگار تا ابد در این دنیا ماندگار هستیم.

    خیلی جالبه هممون تو اطرافمون از پیر و جوون می‌بینیم که دار فانی رو میگن و از این دنیا میرن. اما باز برامون درس عبرت نمیشه و همچنان بطور خیلی جدی، خودمونو درگیر امورات و مسائل زندگی می‌کنیم. در حالی که خیلی وقتا اگه توجه و تمرکزمون رو از روشون برداریم زودتر به نتیجه ی دلخواه می‌رسیم.

    زمانی که خودمونو عقل کل بدونیم و خدا رو دست کم بگیریم با همچین احساساتی مواجه میشیم.

    دنبال آرامش و لذت بردن از دنیا هستیم اما راه و مسیرو اشتباه میریم البته خدا رو شکر مایی که اینجا هستیم با تمام قوا سعی می‌کنیم مسیر درستی رو طی کنیم به قول استاد عزیز ، مسیر راستی و صداقت و پاکی !

    راه کسانی که به آنها نعمت داده ای !

    از خداوند میخوام همیشه و در هر لحظه کنار ما باشه و در هر لحظه ما رو به هر مسیری که خودش بهترین مید‌ونه هدایت کنه . واقعاً در هر لحظه نیاز به کمک و یاری خداوند داریم.

    باشد که از رستگاران باشیم.

    استاد جونم مرسی . مرسی که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: