آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 8 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

273 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1210 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    نشانه امروز من

    الان که این کامنت را می‌نویسم چند دقیقه از اون لحظه ای دفترم را برداشته بودم و داشتم با خدا صحبت می‌کردم و می‌نوشتم میگذره

    لحظه داشتم بهش میگفتم خدایا تو خودت تو وجود احساس عشق را قرار دادی اونم از نوع زیادش گاهی وقت ها هرچقدر هم با خودت در صلح باشی و احساست را بخوای با خودت خوب کنی کمبود که آغوش عاشقانه و امن را حس میکنی کمبود صدای پر از محبت مردانه را تو گوشت را حس میکنی

    کمبود آدمی که باهاش ملی شیطونی های بچه گونه حتی بکنی

    کلی باهم خوش بگذرونی را نبودش را حس میکنی

    داشتم به خدا میگفتم تو که این حس های زیبا را تو وجود من آنقدر زیاد قرار دادی چرا با 33سال عمری که ازم گذشته مزه اش را به طور سالم و بدون نگرانی تجربه نکردم

    من کجایی باور هام به بن بست خورده که نمیتونم این زندگی رویایی را تجربه کنم

    کلی حرف داشتم با خدا میروم که بعد اومدم تو سایت و زدم رو نشانه من و اول فایل گفت عشق

    کلمه ای که همیشه دوستش داشتم و دارم

    و توضیحات بی نظیر استاد

    احساس میکنم من اگه طعم شیرین عشق واقعی را بچشم بیشتر به خدا نزدیک میشم چون وجودم پر از احساس خوب شعف میشه

    ولی الان هر کاری میخوام بکنم هی به خودم میگم خب که چی بعدش چی بشه

    و چون آدم فوق العاده برون گرایی هستم دوست دارم از احساس هام با شریک حال خوب زندگیم صحبت کنم و از دستاورد هام بگم

    چند روزی هست اعتراف میکنم به شدت از درون دارم اذیت میشم و آدم زندگی رباتی نیستم

    زندگی که توش آدم های حال خوبی کنار هم نداشته باشند و مثل ربات صبح به صبح بیدار بشند و کارهای تکراری هر روز را انجام روند چیزی که 12سال میدیم و هی دنبال تغییرش بودم به خنده و بگو و حرف بزن تو خونه که جو خونت را از یک نواختی در بیارم

    ولی الان میخوام برای خودم ارزش قائل باشم و نقش بازی نکنم من لایق این هستم بقیه عمرم را رویایی زندگی کنم

    با ایمان و توکل به خدا

    ردپای عارفه در 29تیر ماه 1402 که به شدت تنهایی کلافه اش کرده بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    لیلا شبخیز گفته:
    مدت عضویت: 3513 روز

    سلام ، استاد وقت برشما و خانواده ی صمیمی عباس منش به خیر و شادی

    تا به امروز تمام تکنیک های هفت بخش آرامش را به لطف خدا انجام دادم و موفق شدم در حقیقت به سطح بالاتری از باور رسیدم و آن آگاهیست

    چه قدر خوشحالم که در فایل هشتم قرار است در پرتو عشق خدا ، هیچ شده تا هست شوم

    و به قول شاعر که می فرماید :

    زندگی زیباست ای زیبا پسند

    زنده اندیشان به زیبایی رسند

    آنقدر زیباست این بی بازگشت

    کز برایش می توان از جان گذشت

    فقط چناچه به منبع عشق الهی وصل شویم قادر خواهیم بود توشه ی راه را به دست آوریم و شاهد فتحی بزرگ باشیم که خداوند در قرآن وعده داد ، که همانا ما تو را به فتحی آشکار بشارت دادیم تا از گناه گذشته و آینده تو درگذریم و اوست خدایی که سکینت و وقار را بر دلهای مومنان فرود آورد تا بر یقین و ایمانشان بیفزاید

    استاد گرانقدر و دوستان گرامی یکی از بزرگترین سعادت های زندگیم است که در این گروه قرار گرفته ام

    در خدا شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3352 روز

      ملکا….

      ملکا زکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راهنمایی

      همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

      نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی

      تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی

      نتوان صفت تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو جستن که نو در وهم نیایی

      نبود این خلق و تو بودی نبود این خلق و تو باشدیی نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی

      همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

      همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی

      (سنایی)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    سلام

    باورتون میشه صبح که بیدار شدم لب تابو روشن کردم که بیام این فایل رو گوش بدم؟!

    بعد دیدم روی صفحه اصلیه!

    دیشب بعد از یادآوری یسری اتفاقات تو خونوادم گریه و اشک دیگه امونم نداد

    آروم که شدم گرفتم خوابیدم

    صبح که بیدار شدم دیدم حالم یجوریه

    افکار به من حمله کردن

    تصور و تصویر سازی و خیال های …

    خلاصه که دیدم بدنم هم درد میکنه خستم خوابم خوب نبوده

    مادرم اومد صدام کرد برای صبحانه و باهاش رفتار نامناسبی داشتم

    خلاصه که دیدم اوضاع داره خیلی خراب میشه

    بارها تو قرآن میگه نیکی به پدر و مادر

    بارها بارها بارها

    بجز مواقعی که راجب راه و روش زندگیه گفته باید نیکی کنی

    وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا ﴿32﴾

    و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است

    داستان حضرت عیسی است این آیه

    که کنار یسری چیز ها این ویژگی رو بیان میکنه

    حتی ابراهیم هم به پدرش توهین نکرد هیچ وقت!

    قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا ﴿47﴾

    ابراهیم گفت: سلام بر تو(سلامت باشی)، به زودی از پروردگارم برای تو آمرزش می خواهم؛ زیرا او همواره نسبت به من بسیار نیکوکار و مهربان است.

    وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا ﴿48﴾

    و من از شما و معبودانی که به جای خدا می خوانید، کناره می گیرم و پروردگارم را می خوانم، امید است در خواندن پروردگارم [از اجابت او] محروم و بی بهره نباشم.

    بعد چرا من اینقدر بد رفتار میکنم با آدمها؟!

    حالا چون من مدارم داغونه بقیه هم مثل خودمن پس باید بهشون توهین کنم؟

    یادمه یه همکاری داشتم پارسال اینبنده خدا اینقدر دوست داشت با من دوستیشو ادامه بده صد بار پیام و زنگ که بیا بریم با بچه ها بیرون و … و من رفتار به شدت ناشایستی باهاش داشتم

    الان هم بخاطر اینکه خستم حوصله ندارم به خانوادم بی احترامی کنم؟

    هدایت شدم به کامنت نائمه عزیز

    راست میگفت! مادرمن خیلی وقتا بخاطر سوالای تکراری میخاد با من چهار کلام حرف بزنه ولی من میگم مگه نمیدونی؟ مگه نمیبینی؟

    خستم حوصله ندارم!

    امروز بهم گفت خیلی زشته جلوی بقیه حالت خوبه به ما که میرسی حوصله نداری کلا

    آدم با خانوادش هم باید خوب باشه…

    این یه ریشش بر میگرده به پدرم

    پدر من همیشه با رفیق و فک فامیل به شدت حالش خوبه اصلا یه چیز خفن

    به ما که میرسید نه حرفی نه خاطره ای نه هیچی …

    حالا این الگو شده برای من

    با همکار خوبم با دوست با راننده تاکسی با همه

    خوش اخلاق!

    پارتنرم میگفت تو خیلی اخلاقت خوبه …

    ولی مامانم میگفت بزار باهات زندگی کنه میفهمه …

    میدونی من که خودم میدونم ویژگیم آدم مهربونیه

    ویژگیم این نیست که دل کسی رو برنجونم

    ولی تو خونه این کارو ناخودآگاه میکنم

    انگار عادتم شده میام تو خونه اینطوری باشم!

    چرا واقعا!

    همش بخاطر توقعه همش بخاطر شرکه

    صبح داشتم میگفتم ببین تو خودت این خونواده رو برای به دنیا اومدن انتخاب کردیا!

    بابا مشکلت چیه؟

    اگه مشکل مالی هست اگه زدن تو سرت اگه … اینا سوخت مسیر تو بوده

    تو که نباید بترسی نگران بشی غصه بخوری

    تو خودت انتخاب کردی این مسیرو!

    نباید خودت رو مقایسه کنی با خونواده بقیه

    نه هرکسی مسیرش فرق میکنه

    آره من هنوز با خانوادم با شهرم با کشورم به صلح نرسیدم

    هنوز نرسیدم

    از خانوادم فراریم میگم ناخواستن …

    از دانشگاهم که یه روزی آرزوم بود فراریم میگم ناخواستن …

    از سر کارم که خلق کردم فراریم میگم ناخواستن …

    از کشورم فراریم میگم به درد نمیخوره …

    از محل خونمون فراریم میگم تو شهر نیست …

    خلاصه که یه گاری صد تنی بستم به خودم هی میگم خدایا نتیجه کو؟!

    خدایا خسته شدم ننتیجه کو؟!

    دیشب که یکم خسته شده بودم داشتم میرفتم به سمت غر زدن برای رب

    بهم گفت برو سوره ذاریات رو گوش کن!

    وقتی گوشش دادم کلا دیگه دهنم بستم!

    وَالذَّارِیَاتِ ذَرْوًا ﴿1﴾سوگند به بادهاى ذره‏ افشان (1)

    فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا ﴿2﴾و ابرهاى گرانبار (2)

    فَالْجَارِیَاتِ یُسْرًا ﴿3﴾و سبک سیران (3)

    فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا ﴿4﴾و تقسیم‏ کنندگان کار[ها] (4)

    إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ﴿5﴾که آنچه وعده داده شده‏ اید راست است (5)

    وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ ﴿6﴾و [روز] پاداش واقعیت دارد (6)

    و در ادامه ایننو میگه

    فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ ﴿23﴾پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که واقعا او حق است همان گونه که خود شما سخن مى‏ گویید (23)

    یعنی به خودش قسم میخوره این رب آسمان و زمین!

    بعد شروع میکنه مثال آوردن از عذاب لوط و ثمود و نوح و …

    میگه بابا وعده من حقه

    جهان حقه

    سیستمه!

    نتیجه نگرفتی چون هنوز درست تیوون نشدی!

    هم باید صبر کنی هم باید استقامت بورزی

    هم اینکه ایجور چیزا رو درست کنی دیگه!

    اگه وعده خدا عملی نشده تا الان برام بخاطر اینه که من درست نشدم کامل

    وگرنه وعده خدا حقه

    خلاصه که این اشتباهی که داشتم تکرارش میکردم رو فهمیدم

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    قطعا این هدایتی بوده در مسیر خواسته هام

    ان علینا للهدی

    منی که اینقدر رو خودم کار میکنم چرا باید با نزدیک ترین افرادم این مشکلات مسخره رو داشته باشم؟! اونم بخاطر توقع داشتنه! یعنی میخام از مسیری که من میگم به خواستم برسم!

    همون هدایت دیشبم به فایل 3 قدم 7

    رهایییییی

    میتونی بیخیال بشی عباس یا نه؟

    میتونی بگی بزار خدا درها رو باز کنه یا نه؟

    میتونی ایمان داشته باشی به چیزی که نمیبینی؟

    میگه مومنان کسایین که به چیزی که ندیدن باور دارن!

    میتونی صبر و استقامت داشته باشی؟

    منی که تعهد دادم سفر به آمریکا رو ببینم و کامنت بزار هر شب

    هر شب یه داستانی میشه که انجامش ندم!

    چرا؟

    همون داستان تا خدا بداند …

    آره خدا باید تعهدت رو ببینه در عمل!

    میگی میخام تغییر کنم باید تعهد داشته باشی!

    باید عمل کنی!

    نباید بهونه بیاری خلاصه

    به امید خدا ازین فایل بیشتر و بیشتر برای صلح درونیم استفاده کنم

    باید پارو نزد واداد

    باید دل رو به دریا داد

    خودش میبردت هرجا دلش خواست

    به هر جا برد بدووووون ساحل همونجاست …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3352 روز

    سلام

    خدایا شکرت تو ماهی ماه؛ چند روز بود که می خواستم که این فایلها را مرور کنم ولی نمی شد خیلی خیلی خوشحالم که این نشانه من است ؛ این فایلا برایم چنان آرامشی دارد که همان در پرتوی از آگاهی است خدایا شکرت .

    چشمانم را بستم با عمق دلم فایل را گوش کردم یعنی از این عالیتر نمی شد؛ اشک در چشمانم حلقه زد و دوست داشتن را حس کردم عشق را حس کردم ؛ یاد اولین باری افتادم که این فایل را گوش دادم اصلا حس الانم را نداشتم درکش نکرده بودم فقس احساساتی شده بودم خدایا شکرت . خدای من دوستت دارم بی قیدو شرط.

    هر روز صبح برای خودم جمله ای ناب را می نویسم و سعی می کنم تا شب به فکرش باشم؛ امروز نوشتم من امروز مهربانی می کنم و بدون توقع ولی مهربانیهای زیادی هم دریافت میکنم ؛ خدایا شکرت .

    دلم می خواهد تا شب چندبار دیگر این فایل را گوش کنم و گوش کنم تا درعمق جانم نفوذ کند. خدایا بازم هم بی نهایت شکرت .

    چندی پیش در خیابان وسط خیابان می خواستم بخورم زمین کمی لق لق زدم ؛ فوری دختری مرا از پشت گرفت و دستم را گرفت تا برویم آن طرف خیابان ؛ گفتم عزیزم من خوبم یک دفعه کمی تعادلم به هم خورد؛ گفت عزیزم چه اشکالی دارد من هم می خواهم بروم آن طرف خیابان با هم می رویم و دست از دستم رها نکرد؛ بله آن عشق است بدون توقعی خدایا شکرت

    چیزی در ذهنم بود که بگویم یا نه ؛ با این فایل خدا گفت که صبر کن و همه چیز تغییر می کند همه چیز تغییر ودگرگونی دارد مگر همه چیز برای همیشه ثابت است . چشم خدای من تو بزرگی و من صبوری می کنم .

    توکلت علی الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    ریحانه آهنکار گفته:
    مدت عضویت: 4021 روز

    سلام به بهترین استاد دنیا و تمام پشت صحنه و دوستان سایت عباسمنش

    امروز بعد چند وقت رفتم رو نشانه من!

    از اونجاییکه در مسئله روابط عاطفی من هنوز باورای اشتباهی دارم و این سوال همیشه منه که چه کار دیگه ای باید انجام بدم تا تو این زمینه رشد کنم و پیش برم؟!

    نشانه من، آرامش در پرتو آگاهی قسمت ۸ بود.

    باور کنید وقتی متنش رو خوندم ، خود خدا بود که داشت باهام حرف می زد

    من دوره عشق و مودت در روابط رو خیلی وقته تهیه کردم و دو سه باری هم گوش کردم ، البته بعضی فایلاشو بیشتر ، اما می دونم تا جاییکه عمل کردم به هر چیزی که استاد گفته ، نتیجه گرفتم ولی اون جهاد اکبری که باید در خودم ایجاد کنم که واقعا ایمان و عمل توام باشه هنوز ایجاد نکردم.

    اومدم بگم ایجاد نشده ، دیدم دارم تقصیرارو می ندازم گردن عاملی بیرون از خودم ⛔

    قسمتی از نشانه من که تلنگر بزرگی بهم زد این بود :

    « عشق تنها در زمان حال ممکن است. عشق ورزیدن در گذشته و آینده ممکن نیست. بسیاری از آدم‌ها یا در گذشته و یا در آینده زندگی می‌کنند، طبیعتآ عشقشان نیز در گذشته و یا آینده است که چنین عملی غیر ممکن است.

    اگر خواستی از عشق فرار کنی، در زمان گذشته و یا در زمان آینده زندگی کن، ولی اگر خواستی رودخانه عشق را در درونت جاری سازی در زمان حال زندگی کن، زیرا عشق فقط در زمان حال ممکن است.»

    خودِ خود منه ، این جریانی که نوشته شده

    من درک کردم و فهمیدم بسیار آدم خاطره باز و در گذشته ای هستم.

    انگار یه در بزرگ به چشمام باز شد ، که می دونستمش اما همیشه به قول استاد تو ۱۲ قدم آشغالهایی بودن که زیر فرش پنهان کردمشون.

    بارها شده بود از دوستان و حتی خواهرم بهم می گفتن تو خاطره بازی ، اما من جدی نگرفتم و دلیلم هم این بود که چه اشکالی داره اتفاقات خوب گذشتتو به یاد بیاری؟

    اما الام فهمیدم اگر یادت بیاد و شکر کنی و بگذری اشکالی نداره ، ولی منی که اون گاری خاطراتو دنبال خودم می کشونم و می رم خوب معلومه خسته می شم ، معلومه ادامه راه هی برام سخت تر می شه ، چون گاری هی پُرتر میشه و هی خاطرات دیگه یادم میاد و بارِ گاری می کنم.

    من مدام به گذشته می رم و اتفاقاتی که با آدم های مختلف در گذشته داشتم رو مرور می کنم و چون الان دیگه ندارمشون خوب طبیعتا احساس فقدان ، کمبود و حسرت بهم دست می ده و این احساس منو در فرکانس کمبود و حسرت بیشتر می بره و از اونجاییکه میدونم فرکانس حال حاضر من آینده منو می سازه ، پس دیگه مشخص شد برام که چرا اون رابطه خوب ، اون عشق ، اون پول و اون خوشبختی که مد نظرمه و راضیم می کنه تا حالا نیومده تو زندگیم؟!

    واقعا قلبم از خوندن این مطلب و شنیدنش باز شد و انگار خدا مستقیم بهم گفت:

    یه ترمز بزرگ زندگیت ، در گذشته بودن و خاطره باز بودنته! گذشته باید به قول استاد خط قرمزت باشه .

    خواستم احساس همین لحظمو از نشانه امروزم بنویسم که هم رد پایی از خودم باشه بذای یادآوری به خودم و هم شاید این احساس به کسی دیگه هم کمکی بکنه.

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  6. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 861 روز

    درود وقت زیبایتان به خیر و شادی

    استاد گرانقدر:

    انتهایی برای شمردن امواج اقیانوس خوبی مهربانی آگاهی عشق نیست آنگاه :

    که از عشق توحید و آرامش در پرتو آگاهی سخن می گویید

    آنگاه که کلامتان دم مسیحا دارد…

    این فایل زیبا و ارزشمند من را به یاد کتاب کشیش معروف جول اوستین انداخت کتاب آرامش در پرتو ایمان به شما کمک می کند تا از قدرت و انرژی کلام‌تان آگاه شوید. بسیاری از مردم درباره خودشان، خانواده‌شان و آینده‌شان چیزهای منفی می گویند. حرف‌هایی مثل «هرگز موفق نخواهم شد. این بیماری مرا از پا خواهد انداخت» و یا… شبیه این جملات منفی. این افراد نمی‌فهمند که دارند آینده‌شان را پیشگویی می‌کنند. نکته کلیدی این است که ما آنچه را می‌گوییم، به دست می‌آوریم.

    یعنی شما به کلمات جان می دهید ،باید کلماتتان را به همان مسیری بفرستید که دوست دارید زندگی‌تان درآن مسیر پیش برود. نمی توانید از شکست حرف بزنید و آنگاه انتظار پیروزی داشته باشید. نمی‌توانید از کمبودها حرف زد و انتظار وفور داشت. شما همان چیزی را می‌آفرینید که می‌گویید. اگر می‌خواهید بدانید که پنج سال دیگر در چه حال خواهید بود، به آنچه درباره خودتان می‌گویید، گوش کنید.و انرژی کلام‌تان آگاه شوید.

    ما با کلمات مان هم می توانیم به آینده‌مان برکت ببخشیم و هم آن را نفرین کنیم.

    و اما از عشق که فرمودید به یاد استاد والاگهر حکیم فرزانه حسین الهی قمشه‌ای افتادم گویی که ایشان هم عشق را خوب می داند هم مکتب عشاق را مدرس است.

    البته به نظر شخصی خودم:

    عشق احساسی مقدس است

    درباره عشق زیاد شنیده اید اما اجازه بدهید بررسی کنیم عاشق کیست؟!

    آری پرسش اینجاست عاشق واقعی کیست ؟!

    عاشق کسی است که آماده یک جرقه ای است تا غوغایی و آتشفشانی در درونش شعله‌ور شود قلبی خاشع و بی ادعا دارد

    به آسانی گوش جان به سخنان جانان می سپارد و در مسلک عشق پاکباز است و سرسپرده تمام قد به تمام رخ یار نظاره گر است و در حسرت دیدارش روز و شب نمی شناسد

    عشاق راهکوبانند الف قامتشان از بیم قیامت چون نون

    و چون پیمانه پیاله الست را شنیدند و در دم قالو بلا گفتند و تمام عشق را نوشیدند، تسلیم بودند و همیشه زیبایی دانایی نیکویی را سرلوحه خویش قرار داده چون فضیل عیاض ها با شنیدن یک آیه فهمیدند که اکنون وقت آن رسیده

    اَلَمْ یَأن للَّذینَ ءامَنوُا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللهِ * : آیا هنوز وقت آن نرسیده که دلهای مردم با ایمان با یاد خدا خاضع و خاشع شود ؟. 16 حدید

    استاد گرانقدر که چونان شهریاران از شهر یاران برخاستید و نجوای سروش را به ندای توحید سرودید چونان هزاران و بلبلان که در ارض و سما رقص کنان برخیزندطره ناز و نیاز برچینند و نغمه شادی و شعف و شور برپا کنند،پرستوی مهاجری شدید،اکنون باران عشق را بدرقه راهتان می کنم و از خداوند می خواهم وصال حاصل گردد و نسیمی از بهشت پردیس پارادایس و روضه رضوان به ما آرد…

    جهان با نگاه تیزبینت که چون شکارچی زیرک در پی بهترین و آسان ترین شکار خویش است ، زیباتر می شود وقتی نرگس چشمانت بر آفاق می نگرد ،ستاره سهیلی هستی که جهان را پرفروغ می کنی گویی که با هر تبسمت مرواریدهای نقره فامت چون الماسی تراش خورده به آفاق بپاشید و کلمات چون زر و در و گوهر و فیروزه ناب قلب‌ها را تسخیر خویش کرد.

    عطر وجودت چون کمندی جهان را در خود پیچیده است چون مشک و عنبری ناب فقط عطار با بوییدن مشک آهویی که از خطن آورده ای بهشت را به یاد آورده و در گردونه مدار عشقت مانده است.

    هر چقدر از صدق بالحسنایت از گفتن راستی نیکویی هایت رخ چون ماه تمامت می نویسم شور و شعفی وصف ناشدنی در ژرفای وجودم پیدا می شود،گویی تمام ترانه های عالم را برای تو سروده اند و تمام شعرها در وصف گل و زیبایی برای توست…

    دوستت دارم،ساده بدون هیچ پیچیدگی خاصی وقتی به روی ماهت نگاه می کنم،مرا به یاد پیچیدگی و سحرآمیز بودن عشق می اندازد که با تمام قدرتی که دارد هنوز ناشناخته است وکسی نتوانسته آنچنان که باید در مدحش بگوید یا بنویسد .

    کیست کز عهده شکرش به درآید؟

    یا

    کیست که شکر یکی از هزار کرد؟

    و چه زیبا و تحسین برانگیز قطعا که لایق تحسین هستید.

    مگر می شود شنید و تحسین نکرد.

    مرده بدم زنده شدم

    عشق آمد و من دولت پاینده شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1842 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم…

      سلام به محسن عزیزم…

      محسن چه کردی با حالمون محسن من علاقه ای به شعر نداشتم هیچ وقت ولی همیشه شعرهای تورو با عشق میخونم خانومم شاعر و همیشه شعر میگه ولی من بهش میگم نمیتونم متوجه اشعار بشم و در عجبم که اشعار شمارو تا تحش میخونم و لذت میبرم اینقدر برام رون و راحت است که کیف میکنم و نمیدونمکی به اخر کامنت رسیدم دمت گرم محسن عزیزم دمت گرم محسن توحیدی و پر از عشققققققق

      عاشق کسی است که آماده یک جرقه ای است تا غوغایی و آتشفشانی در درونش شعله‌ور شود قلبی خاشع و بی ادعا دارد

      اره عشق خلاص همینه همین

      خدایا شکرت برای رسیدن به این کامنت الهی …

      در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشی..

      با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محسن فصاحت گفته:
        مدت عضویت: 861 روز

        دوستت دارم و شده ای دشمن جانم

        از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

        درود بر هنرمند عزیز و دوست داشتنی کشور عزیزمان ایران

        و از شهر خونگرم دلیران

        اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سر شد

        باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود

        بهترین دوست خودت باش

        مایلم قدری باز گردی و جمله بالا را بخوانی

        سناریویی بنویس و ستاره فیلم باش و تمام سکانس‌های آن را با ظرافت بررسی کن حواست باشد فرمانروای کل در حال دیدن است مواظب باش از رژه تو لبخند بزند و فرمان خیلی خوب دهد

        آفرین بگوید عالی بود بگوید

        به گونه ای که خودت هم از این سان و رژه و نظم و هارمونی و هماهنگی تمام لذت ببری و بلافاصله تو بگویی سپاس امیر و فرمانده ام

        چون توانستی امیر و فرمانده نفس خودت باشی ورودیهایت را کنترل کنی.

        آره دوست خوبم داستان عشق زیباترین فرکانس هستی است.

        سرآمد آن عشق به خویشتن و شناخت خودمان.

        دوستدارت

        محسن حبیب و دوست حضرت دوست

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 908 روز

    اما همیشه آخرِ بازی

    خدا دستش را رو میکند،

    هدیه میفرستد،

    نور می‌تاباند و جان می بخشد

    خداوند قشنگ ترین اتفاقاتِ زندگی رو

    برای صبور ترین افراد کنار میزاره.!

    سلام به استادعزیزم ومریم جانم

    وهمه دوستانم در این معبدگاه لبریز از آرامش

    خدایاشکرت زمانی می نویسم وقدرت نوشتن را از تو می گیرم که لبریز از آرامش وعشق تو هستم وهمین برای من کافیست که هر لحظه ام عطرآگین شود از حضور پرمهرت در جای جای وجود وزندگیم چون کمکم کردی تا با لذت این مسیر رویایی را ادامه دهم ، با خودم به صلح برسم خودم را عاشقانه دوست داشته باشم تا بازتاب این عشق ، خودم را و انسان هایی که کنارم قرار می دهی بهره ببرند و آن را گسترش دهیم که عاشق خود بودن یعنی عاشق تو بودن ……

    سمومی که مدتها وجودمان را آلوده کرده بود از خشم ،نفرت،عصبانیت و……با تمرکز روی صحبت های تاثیرگذار استاد توانستیم آرام آرام آنها را از وجودمان پاک کنیم چون سدی جلوی آرامش مان بود .

    وقتی آموختم که این جهان هر طور هست عالیه وهرچیزی هم که نشد یک چیزی بهتر وعالی تر در زمان مناسب برایم می شود ،شروع کردم به خودسازی خودم وذهنی که سالها فقط آت وآشغال را در آن جای داده بودم زمان برد اما چه ارزش هایی خلق شد طوری که مدتها ست فقط به مثبت ها می اندیشم،به قلبم که نیاز دارد هرروز آرامش را به او تزریق کنم تا ضربان زیبایش عالی ترین موسیقی حیاتم باشد ،ورودی هایی که کمک کردند تمام آشغال های ذهنم را پاک کنم و روز به روز برای رشدوپیشرفتم قدم بردارم واین نیاز به ذهنی باز وپاک داشت وقلبی آرام تا با احساس عالی وهر لحظه شکرگزاری نتایج عالی هم هدیه بگیرم .

    به جایی رسیدم که دیگر هم به لطف خداوند از همه فاصله گرفتم وهم همه را بخشیدم وتمام تمرکزم روی دریافت آرامش رفت که برایم واقعا حیاتی بودچون وقتی آرامش داری با خداوند به زیبایی صحبت می کنی وهدایت ها ونشانه هارا دریافت وبرایم شده یک عادت لذت بخش ومفید اینکه به هیچ چیزی فکر نمی کنم که قدمی به عقب برگردم بلکه آگاهانه قدم بردارم وعمل کنم و هرروز سعی ام این بوده ایمان ،توکل وصبر خود را به چالش بکشم و تابه امروز به خواست خداوند وعمل به آموزه های استادم تا حدود زیادی توانسته ام وهر روز ادامه دارد …..

    هیچ دانستن خود در مقابل خداوند وهرلحظه خود را محتاج او دانستن باعث می شود با آرامش همه چیز را به او بسپاری وخود در مسیر راست گام وبا عمل کردن به یک سری اصول وقوانین، معجزاتش را به آسانی و زیبایی دریافت کرده وسعادتمند وخوشبخت به زندگی ادامه دهی و تو را به جایی می رساند که دستان خداوند می شوی وکمک کننده وبه قول کلام بی نظیر استاد، بخشنده می‌شوی و طبیعت در تو جاری می شود .

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید ولبریز از آرامش باشید عزیزانم .

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      سید مصطفی میربهرسی گفته:
      مدت عضویت: 950 روز

      چه می‌شد اگر خدا، آن که خورشید را

      چون سیب درخشانی در میانه آسمان جا داد

      آن که رودخانه‌ها را به رقص درآورد

      و کوه‌ها را برافراشت

      چه می‌شد اگر او ، حتی به شوخی

      مرا و تو را عوض می‌کرد

      مرا کمتر شیفته‌تر

      تو را زیبا کمتر

      عاشقتم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 853 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار

    آرامش مهمترین حسی است که می‌توانم در هر لحظه با کنترل ذهنم به آن برسم وقتی به این آرامش برسم به منبع اصلی که خداوند باشه می‌رسم برای رسیدن به این حس ناب الهی باید سعی کنم در لحظه زندگی کنم چراکه در گذشته و آینده خبری از حس خوب نیست در آینده هم هیچ خبری از اون حس ناب الهی وجود ندارد پس مهمترین اصل زندگی رهایی است رهایی از هر قید و بند زندگی رهایی از گذشته و آینده و توکل و توسل به خداوندی که از رگ گردن به من نزدیکتره خداوندی که همواره منو هدایت می‌کنه عاشق منه منو در هرلحظه حفاظت می‌کنه

    شرط رسیدن به مرحله گذر کردن از هر گونه نگرانی و ترسی گذر از هر گونه کینه و نفرتی گذر کردن از حسرته گذر کردن از هرگونه خشم و عصبانیت گذر کردن از هرگونه انتقام است چرا که منبع اصلی پر ازخیر و سلامتی پر از عشق و شادی پر از احساس خوب پر از نعمت وثروت وزیبایی وروابط عالی است

    برای رسیدن به آرامش درونی و رسیدن به احساس ناب الهی باید خوشی و شادی های خودم را با دیگران تقسیم کنم باید به دیگران مهر ومحبت کنم‌ باید همیشه سرشار از عشق و شادی باشم با این کار فرکانس های خوبی به جهان هستی ارسال می کنم لبخند من باعث بوجود آمدن لبخند روی لب‌های دیگران می شود باعث دوری از هر گونه کینه و نفرت می شود

    باید بیاموزم حتی برای خداوند هم گله وشکایت نکنم همیشه با احساس خوب خواسته هایم را درخواست کنم‌

    باید بیاموزم که من در برابر قدرت پروردگار هیچ هستم همیشه سپاس گزاره نعمت های خداوند باشم همیشه به منبع اصلی رزق و روزی وصل باشم همیشه شکرگزار رب العالمین باشم و آگاه باشم که تنها منبع قدرت خداونده هیچ قدرتی در زندگی من وجود نداره جز قدرت پروردگار قدرتی که این جهان پهناور را آفریده و صاحب اختیار همه چیزه همه این جهان و آخرت در دست و هدایت رب العالمین است وقتی به این قدرت وصل باشی دیگه نیازی به دیگران نداری و باید همیشه سر تعظیم فرود بیاورم در برابر عظمت و شکوه خداوند متعال همیشه در برابر عظمت خداوند خضوع و خشوع باشم همیشه یادم باشه که این قلبم که داره میتپه به اذنه اوست این بینایی چشم هام این شنوایی گوش هام و این چرخش منظومه شمسی همه وهمه در دست رب العالمین هست بدون اراده او هیچ جنبنده ای حرکت نمی کنه

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1319 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم ملکه دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما می‌توانم حس کنم ولذت ببرم

      آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید مثل ستاره های آسمان و نتایج خوب وعالی در مسیر درست زندگی با قدم‌های محکم به دست بیاوری

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 3831 روز

    سلام یه سلام عاشقانه و بینطیر و پر انرژی و دوست داشتنی برای دوستان دوستداشتنی خودم مخصوصا استاد عباس منش که میدونم دارین اینو میخونین .

    وای فقط داررم حال میکنم تمیدون مالان دقیقا چی بنویسم اما فقط اینومیگم که خدا من و شمارو خیلی خیلی خیلی خیلی دوستداره و عاشقمونه درحد…..

    دو هفته ای هست که دنبال جواب سوالی معنوی هستم و دچار جواب های گوناگون شدم اما هیچ یک راهگشا نبود .

    اما به طرز عجیبی پاسخ سوال هایم تو فایل 7 و8 آرامش درپرتو آگاهی بود ، اصلا باورم نمیشه جواب درحدی واضحه که ایمان دارم الان اون بیرون هوا روشنه و روزه .

    استاد ممنونم واقعا از خدا سپاس گزارم که شمارو برای کمک به ما آفرید .

    به خدا این کلمات محدود نمیتونن احساسات من رو بیان کنن*

    وای خدا چقدر من خوشبختم که خدایی مثل تودارم و همچین آدم های گلی که یکی از یکی گل تر و با تراورتر از اون یکی تو زندگیم دارم از همه لحاظ

    فرض میکنیم این یه دسته گل بزرگ با گل های رز و میخکه >*< تقدیم به استادم + گروه تحقیقاتی عباس منش + همه ی دوستان عزیز

    برای همه آرزوی سلامتی خوشبختی ثروت و سعادتمندی در دنیا وآخرت را دارم*

    دلتون شاد لبتون خندون *

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  10. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1320 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 192

    سلام استاد قشنگم و مریم زیبا

    و سلام به همه همراهان این مسیر الهی و لذت بخش

    خدایا هزاران بار شکرت که من اینجام و این فرصت طلایی رو‌ بهم دادی تا بازم سپاس گذار نعمت های مقدسی باشم که الان غرق در اون دارم از زندگی لذت میبرم.

    این فایل بحث از عشق شد و گفتم بی انصافیه از عشق واقعی زندگیم ننویسم.

    شاید بارها گفته باشم اما این بار میخوام واقعی تر از همیشه اعتراف کنم از عشق بی نهایتی که نقطه به نقطه زندگیمو احاطه کرده و من این لذت واقعی از داشتن این عشق رو مدیون این استادان مقدس و الهی هستم.

    دقیقا یادمه برای چه خواستی ای وارد این سایت شدم و زیر و بم سایت رو داشتم چک میکردم اما من تو این مسیر خدای واقعی رو پیدا کردم که میلیاردها برابر با ارزش تر از خواسته من بود و هست. و استارت پیوند منو خدا شد نقطه عطف زندگی من

    و من اگه بخوام از چیزی جز از عشق خدا به خودم بنویسم انصافا ناشکری کردم.

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدای معجزه گر من عشق تو نسبت به من بود که منو از اون منجلاب افسردگی نجات دادی و گفتی تنها یار و یاورت منم و تو هیچ ترسی نداشته باش. یادمه روزهایی که زانوهام سست سست بودن که حتی به زور قدم برمیداشتم اما میگفتی ی قدم دیگه بیا بهت قول میدم فتح میکنی و من فقط به شوق و ذوق حرف تو قدم برمیداشتم. یادمه روزهایی که گفتی ساناز حتی شده ی لقمه صبحونه بخور حتی ی لقمه بهت قول میدم فردایی بهتر از امروز خواهی داشت.یادمه گفتی از خونه بزن بیرون حتی در حد همین کوچه بالایی برو و فردا رو برات قشنگتر میچینم. یادمه گفتی شده حتی به زور ی کامنت بنویس و این ذهن پر از آشوب رو تخلیه کن تا هدایت های منو قشنگتر و واضح تر بشنوی و ببینی. یادمه اول صبح گفتی از خونه بزن بیرون برو سر گوشی و بلند بلند با من حرف بزن و ریکوردش کن تا ذهنت نخواد چموش بازی دربیاره و هر سمتی بره و گفتی الان نرو داخل بانک بمون دم در و هنوز باهام حرف بزن تا حالت بهتر بشه. یادمه گفتی برو پیش رضا و هر چی که بهت گفتمو بهش بگو. یادمه گفتی دیگه موندنت جالب نیس برو بگرد دنبال ی جایی برای خودت. یادمه گفتی منم منبع همه چی تو نگران نباش تو فقط سهم خودت انجام بده. یادمه گفتی من همه چی میشم همه کس رو به شرط پاکی دل و طهارت روح. خودت گفتی ساناز تو تطهیر شدی دیگه وقتشه خودم بیام وسط. یادمه برای منی که پول صبحونه ساده رو نداشتم حتی پول سه جفت جوراب دستفروش کنار خیابون رو حتی کمتر از 4 ماه درامد من شد ماهی 70 میلیون تومان. یادمه گفتی دیگه وقتشه جولان بدی لذت ببری دیگه وقتشه هر چی دلت میخواد بخری و حال کنی گفتی برو سفر برو لذت ببر برو هرچی که تو دلته رو خرج کن و لذت ببر. یادمه گفتی دختر تو که خودتو برای همه ملکه معرفی کردی پس چرا دو ساله ملکه ی مدل ماشین سوار شده. یادمه گفتی این چندتا حرکت بزن و دل بسپار ماشین بعدی تو مسیره. یادمه گفتی ماشین که اومده مادرتو ببر زیارت که اینقدر دوست داره. یادمه گفتی دختر این همه پیشنهاد رابطه و ازدواج داری با فلانی برو سر قرار و حرفایی که میگمو بزن. یادمه گفتی این یکی رو کنار گذاشته بودم واسه خودت. یادمه گفتی تو چشات رو همه ببند و فقط به قدرت من چشم داشته باش چیکار داری به اطرافیانت منم که منبع رزق و روزی ام. یادمه گفتی من برات جنس میشم من برات مشتری میشم من برات واسطه میشم تو فقط چشماتو بیار رو قدرت من.

    اخ من چقدر از عشق تو بگم که قلبم آروم بگیره اخه

    اومدم از عشقی که این همه سال ذره ذره وجودمو پر کرده بود بگم اما چشام اشکی شدن و قلبم هم اشکی. من چجور جبران کنم این عشق تورو خدای معجزه گرم.یادمه روزهایی که من حتی آرزو داشتم ی غذای ساده بخورم اما الان به فراسیری رسیدم. منی که آرزوی سه جفت جوراب رو داشتم الان میتونم هزارتا جوراب بخرم. منی که آرزوی ی رابطه عاشقانه داشتم تمام لحظه هام عاشقانه سپری میشن. منی که آرزوی ی فروش تک رو داشتم الان کل روز درگیر فروش بودم و خسته افتادم کف سالن.

    خدایا من عاشقانه میخوامت که هر لحظه منو بغل کردی و گفتی چشات به من باشه و راه برو. حس میکردم دستات رو چشام بودن و قدم برمیداشتم ولی ایمان داشتم که ازم محافظت میشه. یادمه گفتی دستاتو بزار تو دستای من و ببین چه زندگی برات میسازم من حتی تک تک اون جمله هارو نوشتم و هزار بار تا الان خوندم. و خدایا عاشقانه ازت سپاس گذارم که اینقدر عشق به من داشتی به عمق قلبم لذت رسوندی. خدای مهربونم یادم نمیره سلامتی کامل بهم دادی که الان اینقدر سالم و پر انرژی حداقل 10 ساعت به راحتی کار میکنم و بازم پر انرژی ام.

    خدایا چجور از عشق بی نهایتت سپاس گذاری کنم من تا که به جون خودم بشینه.

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای: